|
|
شناسایی مشتریان بالفعلی که از محصولات سازمان استفاده میکنند:
مشتریانی میباشند که روابط تجاری با سازمان دارند و سازمان تقریباً اطلاعاتی کامل از آنها در اختیار دارد.
شناسایی مشتریان بالفعلی که از محصولات ما استفاده نمیکنند:
همان مشتریان رقبای سازمان میباشند. در بازار رقابت نباید تفکر تقسیم مشتریان به نسبتهای تقریباً مشابه بین سازمانهایی که یک نوع خدمت را ارائه میکنند وجود داشته باشد. هر سازمانی باید سعی کند حداکثر تعداد مشتریانی را که میتواند جذب کند.
شناسایی مشتریان بالقوهای که میتوانند مشتری محصولات ما باشند.
با شکل دهی به خدمات نوین میتوان مشتریان بالقوه را به مشتریان بالفعل تبدیل نمود.
۲-۲- ۵-۳- رتبه بندی مشتریان:
یکی از دلایل پرداختن به موضوع اولویت بندی مشتریان، محدودیت منابع سازمانی میباشد. محدودیت منابع باعث میگردد که سازمان در پی کسب حداکثر ارزش افزوده از فروش محصولات و خدمات خود باشد. در محیط بازار رقابت کامل، سازمانی موفق خواهد بود که حداکثر ارزش افزوده را از فروش محصولات و خدمات خود کسب نماید که این همان تعریف کارائی و اثر بخشی است (لونستین[۲۴]، ۱۹۹۹).
یکی از مدلهای مفهومی دسته بندی مشتریان، هرم مشتری است که دارای چهار سطح میباشد (واینر[۲۵]، ۲۰۰۱). ردیف پلاتینیوم : مشتریان این ردیف، مشتریان بسیار سود آور و وفادار شرکت میباشند. این مشتریان محصولات و خدمات زیادی از شرکت خریداری میکنند. هزینه نگهداری آنان پایین است و تبلیغات دهان به دهان مثبت از محصولات شرکت به راه میاندازند. مشتریانی که شرکت هزینههای زمانی، معنوی و مادی زیادی برای آنان صرف کرده و انتظار بازدهی بالایی برای آن قائلند. ردیف طلائی: تفاوت این ردیف با ردیف پلاتینیومی سطح سود آوری مشتریان میباشد. مشتریان این طبقه سود آوری کمتری نسبت به مشتریان پلاتینیومی دارند. این دسته از مشتریان به شرکت وفاداری زیادی ندارند، ولی از خدمات شرکت رضایت دارند. ردیف آهنی (یا نقرهای) : این ردیف شامل آن مشتریانی میشود که حجم قابل توجهی از ظرفیت شرکت را به خود اختصاص دادهاند اما سطوح مصرف، وفاداری و سود آوری آنها پایین میباشد. ردیف سربی: مشتریانی که در این ردیف جای میگیرند برای شرکت بسیار پر هزینه میباشند. مشتریانی پر توقع با نسبت سود آوری پایین که نرخ مصرف پایینی از خدمات سازمان را نیز دارند. با بهره گرفتن از هرم مشتری میتوان مفهوم CRM را به صورت زیر مطرح کرد: – جذب مشتریان جدید به هرم مشتری. – ارتقای مشتریان به سمت بالای هرم – حفظ مشتریان بالای هرم در برابر ترک هرم جذب مشتری جدید به هرم مشتری
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[شنبه 1400-03-22] [ 02:09:00 ب.ظ ]
|
|
بهعبارتیدیگر، بر اساس این دیدگاه میتوان گفت زمانی فرد به کار خود دلبستگی دارد که آن کار بخش مهمی از زندگی فرد محسوب میشود و به میزان زیادی تحت تأثیر موقعیت کلی شغل، خودکار، همکاران، شرکت و عواملی از این قبیل قرار میگیرد. از طرفی دیگر، فردی که دلبستگی شغلی پایینی دارد، بخش مهم زندگی او، خارج از محدوده کاریاش قرار دارد و کارش بهعنوان یک بخش مهم زندگی روانشناختی او محسوب نمیشود. علاقهمندی او به سایر حیطههای زندگی بیشتر است و تصور فرد از خود که بهنوعی هویتش را تشکیل میدهد، تحت تأثیر نوع و کیفیت کاری که انجام میدهد نیست (براون، ۲۰۰۷).
ب) دلبستگی شغلی بهعنوان یک مؤلفه تصور از خود: توصیفها و مطالب گفتهشده در بالا ما را به تعریف دومی از دلبستگی شغلی نزدیک میکند. بر این اساس، دلبستگی شغلی را میتوان به میزان همانندسازی روانشناختی فرد با کار خود تعریف کرد؛ بهعبارتدیگر، دلبستگی شغلی به اهمیت نقش کار در تشکیل تصور از خود گفته میشود. (براون، ۱۹۹۶). لاولر و هال (۱۹۷۰)، دلبستگی شغلی بهعنوان همانندسازی روانشناختی فرد با کار خویش و اینکه با چه اندازه، شغل در مرکزیت زندگی و هویت فرد قرار دارد، تعریف میکنند. ماورر (۱۹۶۹)، از واژه انگیزش نقش کار، برای توصیف درجهای که یک فرد فکر میکند از نقش شغلی مهمی برخوردار است. همچنین به میزانی که فرد کار خود را تعریف و ارزیابی میکند و نیز موقعیت خود را مشخص می کند استفاده کرده است. این ویژگیهایی که ماورر (۱۹۶۹)، مطرح کرده است دقیقاً شبیه به مفهوم همانندسازی روانشناختی است که در تعریف دلبستگی شغلی وجود دارد. پچن (۱۹۷۰)، در تعریف دلبستگی شغلی از یک مفهوم کلی استفاده کرده است و آن را بهعنوان اهداف مشخصی انگیزشها و احساسات فرد در مورد شغل معرفی میکند. فردی که دلبستگی شغلی دارد، فردی برانگیخته است و نسبت به شغل خود احساس مباهات و افتخار میکند. این دید دلبستگی شغلی گاه شبیه به رویکرد عزتنفس عملکرد میباشد. پچن (۱۹۷۰)، مقیاسی تحت عنوان میزان همانندسازی یا حرفه استفاده کرده است و به میزان اهمیتی که حرفه در ایجاد تصور بر خود بر اساس نقش دارد اشاره میکند. بنابراین فردی که خود را بیشتر بر اساس حرفه و کارش تعریف کند. احتمال بیشتری دارد که در هنگام موقعیت شغلی احساس افتخار و مباهات کند تا کسی که حرفه و کارش نقش بسیار کوچکی در هویتش داشته باشد؛ بنابراین میتوان مشاهده کرد نظریهای که پچن (۱۹۷۰)، مطرح کرده است، هردو مفهوم دلبستگی شغلی را در برمیگیرد (پچن، به نقل از، باقری، ۱۳۸۸). ۲ـ۱ـ۱۸ـ رویکردهای نظری دلبستگی شغلی برای دلبستگی شغلی به نقل از یوسفزاده (۱۳۸۹) ازلحاظ نظری سه رویکرد مختلف بیان شده است که در اینجا بهاختصار موردبررسی قرار میگیرند. ـ دلبستگی شغلی، یک متغیر تفاوت فردی: دوبین (۱۹۵۶)، اینگونه مطرح میکند که دلبستگی شغلی یک متغیر اخلاقی و درون فردی است که بیانگر میزان مسئولیتپذیری یک فرد میباشد. در هر فردی که این ارزش درونی شده باشد، احتمالاً دلبستگی شغلی احساس خواهد شد، بدون توجه به موقعیتها و محیطهای شغلی و سازمانی که فرد در آن قرارگرفته است. لادال (۱۹۶۴)، نیز مطرح میکند که عامل اساسی تعیینکننده دلبستگی شغلی یک ارزش معطوف به کار است که در مراحل اولیه فرایند اجتماعی شدن حاصل میشود؛ بهعبارتدیگر، دلبستگی شغلی درونی سازی بعضی از ارزشها در مورد کار است که افراد در دوره اولیه زندگی یاد میگیرند و احتمالاً در مقابل تغییر نیز مقاوماند.
سیگل (۱۹۶۹)، نیز با این نظم موافق است در دلبستگی شغلی میان افراد مختلف، ریشه در ارزشهای آنان درزمینهی کار دارد؛ که این ارزشها معمولاً در جریان فرایند اجتماعی شدن و درونی سازی رفتارها در مراحل اولیه یادگیری شکل میگیرند. ـ دلبستگی شغلی بهعنوان یک عامل موقعیتی: وروم (۱۹۶۲)، مطرح کرده است که عوامل موقعیتی مربوط به شغل میتوانند میزان دلبستگی شغلی کارکنان را تحت تأثیر قرار دهند. دلبستگی شغلی، زمانی افزایش مییابد که کار، متناسب با تواناییها، نگرشها و ویژگیهای منحصربهفرد کارکنان باشد. علاوه بر آن، باید به موانع سازمانی مؤثر بر دلبستگی شغلی نیز توجه داشت. نظریهپردازان مدیریت مشارکتی، (آرجیریس، ۱۹۶۴؛ مک گریگور، ۱۹۶۰)، به ویژگیهای فردی در ایجاد دلبستگی شغلی اهمیت بسیار کمی میدهند و برعکس بیشتر به شرایط و ویژگیهای سازمانی در ایجاد دلبستگی شغلی توجه میکنند. این نظریهپردازان مطرح میکنند که سازمانهایی که از احساس نیاز به رشد و خشنودی از خود کارکنان ممانعت به عمل میآورند، دلبستگی شغلی را کاهش میدهند. مک گرگور (۱۹۶۰)، مطرح میکند که نحوه رفتار مدیران و سرپرستان با کارکنان نقش مهمی در دلبستگی شغلی کارکنان ایفا میکند. مک گرگور نظریههایی را مطرح کرده است. پیشفرض نظریه این است که کارکنان ذاتاً تمایلی بر انجام کار ندارند و بنابراین باید آن ها را بهاجبار وادار به کار کرد. علاوه بر آن کارکنان از مسئولیت اجتناب میکنند و فقط به دنبال امنیت هستند. از طرفی دیگر پیشفرض نظریه این داست که تمایل به کار برای کارکنان یک امر طبیعی است؛ بنابراین باید بدون استفاده از تنبیه، آن ها را به انجام کار تشویق کرد. کارکنان از پذیرش مسئولیت استقبال میکنند. بر این اساس هسته اصلی مک گرگور این است که برای افزایش دلبستگی شغلی کارکنان باید بیشتر از نظریه استفاده کرد. آرجیریس (۱۹۶۴)، نیز مسئولیت دلبستگی شغلی را بیشتر به سازمانها محول میکند. وی مطرح میکند سازمانها با به کار بردن کنترلهای بیشازحد و انتظارات نامناسب بجای زمینهسازی برای رشد کارکنان، زمینه را برای عدم دلبستگی آن ها فراهم میکند. درنتیجه، افراد ازلحاظ روانشناختی بیمار میشوند، بهجای اینکه بتوانند راهی برای سازگاری با موقعیت پیدا کنند. گاهی این شیوه سازگاری به صورتی است که باعث ایجاد ضرر و زیان برای اهداف سازمان میشوند که ازجمله آن ها کاهش دلبستگی شغلی کارکنان و کار کردن در سطح پایینتر از حد استاندارد میباشد. به نقل از (باقری، ۱۳۸۸). باس (۱۹۶۵)، مطرح کرده است که شش متغیر بهصورت زنجیرهای در ایجاد دلبستگی شغلی نقش دارند که عبارتاند از: وجود فرصت برای مشارکت در تصمیمگیری. فرد احساس کند که نقش مهمی در موقعیت سازمان دارد. موقعیتهای فرد. میل به موقعیت. استقلال کاری. آزادی در تنظیم موقعیت شغلی خود. ـ دلبستگی شغلی حاصل تعامل شخص ـ موقعیت: لالروهال (۱۹۷۰)، دیدگاه واقعبینانهتری در مورد دلبستگی شغلی ارائه دادند و مطرح کردند که دلبستگی شغلی حاصل تعامل فرد و شغل میباشد. ازیکطرف آن ها این مطلب را میپذیرند که میزان دلبستگی شغلی افراد تا حدودی متأثر از زمینههای قبلی و ویژگیهای فردی آنان میباشد، از طرف دیگر، آن ها موقعیتهایی محیطی و سازمانی را در ایجاد دلبستگی شغلی مدنظر قرار دادهاند و معتقدند که با ثابت نگهداشتن تفاوتهای فردی، زمانی دلبستگی شغلی کارکنان افزایش مییابد که کنترل بیشتری به آن ها داده شود و نیز به آن ها فرصت داده شود تا بتوانند بیشتر از تواناییهای خود استفاده کنند. فاریس (۱۹۷۱)، نیز معتقد است که دلبستگی شغلی حاصل تعامل فرد با محیطش است و بنابراین ویژگیهای فرد بهتنهایی تعیینکننده محسوب نمیشوند. لاداهل و کجنر (۱۹۶۵) که در ابتدا بر نقش ویژگیهای فردی در ایجاد دلبستگی شغلی تأکید میکردهاند. بعداً به اهمیت ویژگیهای سازمانی بیتردید و مطرح کردند که دلبستگی شغلی تحت تأثیر شرایط سازمانی. نیز دیدگاههای ارزشی افراد که در فرایند اولیه اجتماعی شدن رخ میدهند، قرار میگیرند. وانوس (۱۹۷۴)، یکی از ابتداییترین تعیین نیازهای کاری یک فرد محیط اجتماعی است که در آن زندگی میکند. دریافت یک محیط شهری یا در محیط روستایی ارزشهای شغل متفاوت هستند. در ارزشهای کاری طبقات متوسط جامعه افراد به کار اهمیت بسیار زیادی میدهند و کار نقش مهمی در عزتنفس آن ها ایفا میکند و درعینحال، معتقدند که کار میتواند زمینه خشنودی درونذاتی آن ها را فراهم کند. در چنین شرایطی، افرادی که مستعد دلبستگی شغلی هستند. با مواجهه شدن با چنین خصوصیات شغلی، دلبستگی شغلیشان بروز میکند و نسبت به شغلشان دلبسته میشوند؛ اما درصورتیکه سازمان ویژگیهای شغلی مطلوبی برای کارکنان فراهم بیاورد، دلبستگی شغلی کارکنان نسبت به کار شکل نمیگیرند. ۲ـ۱ـ۱۹ـ عوامل شخصی و اجتماعی مؤثر در دلبستگی شغلی مهمترین ویژگیهای شخصی در دلبستگی عبارتاند از: سن، نیاز به رشد، اعتقاد به اخلاق کار سنتی. کارگران مسن شاید به دلیل دارا بودن مسئولیت و چالشی بیشتر و فرصت کافی برای ارضاء نیازهای رشد معمولاً بیشتر به شغل خود دلبستهاند. کارگران جوانتر نوعاً در سطح اولیه برانگیختگی کمتر دارند و شغلشان دارای چالش کمتری است (مهداد، ۱۳۸۹). مهداد (۱۳۸۹)، بیان میکند که نیازهای رشد در دلبستگی شغلی بسیار مهم است و به دنبال ویژگیهای شغلی رابطه زیادی با دلبستگی شغلی دارند. ویژگیهایی که ارضای نیازهای رشد را فراهم میکند، عبارتاند از: برانگیختگی، اختیار، تنوع، هویت، وظیفه، بازخورد و مشارکت. افرادی که خصیصههای شخصیتی معینی دارند مثل جایگاه مهار درونی، نیاز به پیشرفت، تدبیر، اخلاق کاری، بهاحتمال زیادی مستعد دلبسته شدن به شغل هستند (براون، ۲۰۰۷)، از دیگر عوامل شخصی مؤثر در دلبستگی شغلی، داشتن عزتنفس میباشد و عزتنفس میتواند یک نقش شناساننده در دلبستگی شغل ایفا نماید. عوامل اجتماعی شغل نیز میتواند دلبستگی شغلی را تحت تأثیر قرار دهد. مشارکت در تصمیمگیری، با دلبستگی ارتباط دارد. احساس موقعیت و پیشرفت در شغل سطح دلبستگی را افزایش میدهد (براون، ۲۰۰۷). ۲ـ۱ـ۲۰ـ تفاوت دلبستگی شغلی با دلبستگی کاری با توجه به کانونگو (۱۹۸۲)، دلبستگی شغلی و کاری میتوانند بهطور واضح میتوانند از هم جدا شوند زیرا در محیطهای کاری و شغلی بهصورت متفاوت ادراک میشوند. دلبستگی کارمند در شغلش بیشتر به محیطی که شغل او نیازهایش را برآورده میکند بستگی دارد؛ به این معنا که بیشتر ازنظر موقعیتی تحت تأثیر قرار میگیرد (جیسکاو ساین، ۲۰۰۹). مفهوم دلبستگی کاری گستردهتر است و بیانگر ارزشی است که فرد برای کار و کارکردن قائل میشود و دلبستگی شغلی خاص است و به شغل فعلی فرد اشاره دارد (کانونگو، ۱۹۸۲، به نقل از قلیپور، ۱۳۸۶). کانونگو (۱۹۸۲)، دلبستگی کاری را درجهای که افراد بهطورکلی علاقهمند به کارشان هستند و با آن شناسایی میشوند و در مقایسه با دیگر جنبههای زندگیشان مشغول با آن هستند، تعریف میکند (جیسکاو ساین، ۲۰۰۹). به خاطر اینکه دلبستگی کاری یک اعتقاد هنجاری درباره ارزش کار در زندگی فرد است و بیشتر یک عملکرد از شرطی شدن و جامعهپذیری فرهنگی گذشته فرد است (الوی، اورت و فلین[۹۲]، ۱۳۷۹به نقل از جیسکاو ساین، ۲۰۰۹)، درصورتیکه دلبستگی شغلی یک باور توصیفی است که بهطور همزمان ایجادشده است (امیدی ارجنگی، ۱۳۸۷). تفاوت دلبستگی شغلی با اعتیاد به کار: مفهوم دلبستگی شغلی نباید با اعتیاد به کار اشتباه گرفته شود در حالت اعتیاد به کار فرد شیفته کارش است ولی از کار کردن لذت نمیبرد. چنین افرادی اعتیاد به تنبلی ندارند که کار برای آن ها ناخوشایند باشد (مادرک[۹۳]، ۲۰۰۴، به نقل از قلیپور ۱۳۸۶). اوث واژهی اعتیاد به کار را برای توصیف مجموعهای از رفتارهای بالقوه مخرب به کار برد که بیانگر وابستگی نامناسب فرد به کار است (اوتز، ۱۹۷۱، به نقل از قلیپور، ۱۳۸۶)، اینگونه افراد سه مشخصه دارند وقت آزاد خود را نیز صرف فعالیتهای کاری میکنند، حتی زمانی که بر سر کار نیستند نیز به کار فکر میکنند؛ فراتر از الزامات سازمانی کار انجام میدهند، درحالیکه از کار لذت نمیبرند (اسکوت، ۱۹۹۷، به نقل از قلی پور، ۱۳۸۶). ۲ـ۱ـ۲۱ـ ویژگیهای افراد دلبسته به شغل فرد دلبسته به شغل بهعنوان کسی که به شغلش یک جزء لازم برای تعریف خودش است توصیف میشود؛ و به همین ترتیب بسیاری از نظریهپردازان اینطور فرض کردهاند که این افراد تلاش اساسی خود را در جهت دستیابی به اهداف سازمانی به کار میبرند و کمتر احتمال دارد که شغل خود را ترک کنند. بهطور عکس در مورد افرادی که کمتر به شغل خود دلبستهاند فرض شده است که احتمال ترک سازمان و دریغ داشتن تلاش خود در شغل بیشتر است و همچنین این افراد احتمال بیشتری دارد که انرژی خود را در وظایف خارج از حیطه کارش به کار برد و یا به فعالیتهای گوناگون نامطلوب در شغل بپردازند (روتنتری و موبرگ، ۲۰۰۷).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲-۴-۴ علل اختلالات دوقطبی دلیل قطعی برای این اختلالات شناخته نشده، اما تحقیقات نشان میدهد که:اختلالات دوقطبی منشاء ارثی دارد. به عبارتی ژنها بیشتر از تربیت در این اختلالات موثرند.ممکن است مشکل فیزیکی در قسمتی از مغز که کنترل حالات روحی را به عهده دارد عامل این اختلالات باشد. به این دلیل است که این اختلالات با دارو قابل درمان هستند.نوسانات خلقی ممکن است گاهی توسط استرس و یا بیماری بوجود بیایند. (کاپلان و سادوک به نقل از پورافکاری،۱۳۷۶ )
۲-۴-۴ علایم اختلالات دو قطبی علائم بیماری بستگی به این دارد که خلق بیمار به سمت افسردگی یا شیدائی تغییر کرده باشد.
- افسردگی: احساس افسردگی احساسی است که همه ما در طول زندگی آنرا تجربه کرده ایم. این احساس میتواند به ما در شناخت و برخورد با مشکلات زندگی کمک کند. اما در افسردگی بالینی یا اختلالات دوقطبی این احساس افسردگی بسیار شدید تر است. در این حالت احساس افسردگی برای مدت طولانی باقی میماند و حتی انجام امور عادی زندگی را سخت یا غیر ممکن میسازد. تغییراتی که در یک فرد افسرده رخ میدهد به قرار زیر است:
احساس غمگینی که از بین نمیرود احساس نیاز به گریستن بدون هیچ دلیلی از دست دادن تمایل و رغبت به همه چیز عدم لذت بردن از چیزهایی که قبلا لذت میبردید احساس بی قراری و آشفتگی از دست دادن اعتماد به نفس احساس بی ارزشی و ناامیدی زودرنجی و تحریک پذیری فکرکردن به خود کشی از دست دادن قدرت فکر کردن مثبت و امیدوارانه از دست دادن قدرت تصمیم گیری حتی در موارد ساده مشکل تمرکز کردن کم شدن اشتها و وزن. (روزنهان، دیویدال به نقل از سید محمدی۱۳۸۰)
- شیدایی یا هیجان: شیدایی یک احساس خوشحالی، افزایش انرژی و خوش بینی بیش از اندازه است. این حالت میتواند آنقدر شدید باشد که فکر کردن و قضاوت را تحت تاثیر قرار دهد. ممکن است شخص تفکرات عجیبی راجع به خود داشته باشد، تصمیمات بدی بگیرد و به صورت شرم آور، مضر و گاهی خطرناک رفتار کند.مانند حالت افسردگی، در این حالت هم زندگی فرد مختل میشود و میتواند روابط و کار فرد را تحت تاثیر قرار دهد. در حالتی که این حالت خیلی شدید نباشد به آن شیدائی خفیف میگویند.در صورتی که شخصی شیدا شود ممکن است حالات زیر را در خود مشاهده کند:
بسیار شاد و مهیج عصبی و برانگیخته شدن توسط کسانی که در خوش بینی شخص شریک نمیشوند حساس برتر بودن بیش از اندازه پر از ایدههای جدید و مهیج پریدن از یک ایده یه ایده دیگر شنیدن صداهایی که افراد دیگر نمیشنوند بی میل یا ناتوان از خوابیدن پر انرژی افزایش تمایل به رابطه جنسی برنامه ریزیهای بلندپروازانه و غیر واقعی رفتارهای نا معمول مانند حرف زدن سریع که دیگران ممکن است متوجه صحبتهای فرد نشوند تصمیمات عجولانه و گاهی با نتایج مصیبت بار ولخرجی بروز بیش از حد احساسات. (روزنهان، دیویدال به نقل از سید محمدی۱۳۸۰) ۲-۵ جنون[۵۹] اگر دورههای شیدایی و یا افسردگی خیلی جدی شود، فرد ممکن است دچار علایم جنون شود. ۲-۵-۱ حالت شیدایی علایم این حالت شامل احساس خود بزرگ بینی است -اینکه مسئول انجام یک ماموریت مهم بوده یا از یک قدرت بسیار زیاد برخوردار است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
سید برهانالدین محقق ترمذی، مرید پاکدل پدر مولانا بود و نخستین کسی بود که مولانا را به وادی طریقت راهنمایی کرد. وی سفر کرد تا با مرشد خود، سلطانالعلما در قونیه دیدار کند؛ اما وقتی که به قونیه رسید، متوجه شد که او جان باختهاست. پس نزد مولانا رفت و بدو گفت: در باطن من علومی است که از پدرت به من رسیده. این معانی را از من بیاموز تا خلف صدق پدر شوی. مولانا نیز به دستور او به ریاضت پرداخت و نه سال با او همنشین بود تا اینکه برهانالدین جان باخت.
بود در خدمتش به هم نه سال |
|
تا که شد مثل او به قال و به حال |
۳-۲-۲- مؤمنه خاتون
مؤمنه خاتون همسر بهاءالدین ولد و مادر جلال الدین محمد مولاناست. گور او در قرامان / لارنده کشف شده، بنابر این باید بین سالهای ۶۲۶-۶۱۹/۱۲۲۹-۱۲۲۲ از دنیا رفته باشد. در سالهای بعد از ۶۱۷ هجری یعنی اواسط دهه ۱۲۲۰ میلادی بهاءالدین ولد و خانوادهاش که جلال الدین محمد بلخی (مولوی) نیز در آن بود به آناتولی مرکزی، روم رسیدند. لقب رومی جلال الدین از اینجاست. آنان مدتی در لارنده / کرمن کنونی توقف کردند. مردم آن سامان هنوز هم به دیدن مسجد کوچکی که به افتخار او – مؤمنه خاتون – ساخته شده میروند. کرمن، پایتخت سلجوقیان روم، در حدود یکصد کیلومتری جنوب خاوری قونیه واقع است، علاالدین کیقباد که عالمان و عارفان سراسر دنیا را گرد خود جمع کرده بود، بهاءالدین ولد پدر مولوی را به این شهر فرخواند. قونیه شهری بود که بهاءالدین ولد و خانواده اش پس از چهار سال اقامت در لارنده در سال ۶۲۶ یا ۶۲۷ هجری = ۱۲۲۸ میلادی در آنجا سکنی گزیدند. شرع اسلام ازدواج با چهار زن را به طور همزمان مجاز میداند. نمیدانیم بهاءالدین چند زن را همزمان در عقد خود داشتهاست، اما از زنهای متعدد نام میبرد که والاترینشان مؤمنه خاتون، مادر مولانا جلال الدین است؛ در مسافرت به سوی غرب همراهش بوده و قبل از رسیدن به قونیه مردهاست. معارف از زنی به نام بی بی علوی سخن میگوید که زرین کوب آن را نام خودمانی مؤمنه خاتون میداند، اما «مایر» آن را نام همسری دیگر میخواند. مولویه او را مادر سلطان مینامند. به گفتهی بعضی دیگر، سلطان العلماء بهاءالدین ولد: فقیه، واعظ و عارف، دستکم سه همسر اختیار کرد؛ از جمله مؤمنه خاتون. در باره فرزندانش از وجود فاطمه خاتون و علاء الدین محمد و جلال الدین محمد آگاهی داریم.(از تعلیقات رساله سپهسالار) به گفتهی بعضی دیگر، بهاءالدین ولد دو همسر به طور همزمان داشتهاست. بهاءالدین نیز در یادداشتهای خود مانند پسرش، بندرت ذکری از مؤمنه خاتون میکند و به جایش از آن دو تای دیگر نام میبرد. در کنار دختر قاضی شرف به خود میگوید که «الله» خوشی او را در راحات و عقوبات بدین وسیله بدو فرستاده است و این هرد و سری در آن سوی دارد. در کنار بی بی علوی به دل او میآید که انسان اینجا نیز مقهور اراده «الله» است و در برابر «الله» نباید امر صواب را از نظر دور دارد. در مورد سوم که از او هم در روابط خاص زناشویی ذکری به میان میآید و ترکان نام دارد که به معنای بانو است و نیز ممکن است اسم خاص برای زنان باشد چیزی روشن نیست. ظاهراً مولانا و برادرش علاءالدین – که بعدها مولوی یکی از پسرانش را به نام او نامگذاری کرد – از دختر قاضی مشرف بودهاند و بهاءولد زن و یا زنان دیگری داشته و احتمالاً از آنها نیز صاحب فرزندانی بودهاست. بهاءولد در معارف خود از دو زن یاد کردهاست. بهاءالدین در جایی دیگر بدون شرمساری از میل جنسی خود نسبت به دختر قاضی شرف الدین سخن میکند، که تصور میکنیم زن دیگر او باشد. همچنین بی پرده از میل خود به جماع با ترکان نامی سخن میگوید که شاید نام همسر چهارمین، یا شاید لقب و نام خودمانی یکی از همسرانی باشد که در بالا نام بردیم. نظر بهاءالدین نگرش اسلام را نسبت به مسائل جنسی نشان میدهد؛ بهاءالدین حکایت میکند که یک روز صبح چشم به تنور خشت پزان دوخته از سر معنا در صفات آتش به تفکر میپرداخت؛ در این میان سگ بانگ کرد و او را مشوش ساخت. آنگاه بی بی علوی برخاست و صبحدم پیش او رفت، و در این وقت شهوتی به قوت در او پدید آمد. کوشید تا با جنبش نفس بستیزد، اما به دلش آمد که این میل از الهام «الله» است؛ پس جنبانیدن او شر نباشد. بعضی مدعی شدهاند که خانواده پدری بهاءالدین از احفاد ابوبکر، خلیفه اول اسلام هستند، این ادعا چه حقیقت داشته باشد و چه نداشته باشد، در باره پیشینه قومی این خانواده هیچ اطلاع مسلمی در دست نیست. نیز گفته شده که همسر بهاءالدین از خاندان خوارزمشاهیان بودهاست که در ولایات خاوری حدود سال ۳-۴۷۲ هجری حکومت خود را پایهگذاری کردند، ولی این داستان را هم میتوان جعلی دانست و رد کرد. خوارزمشاه در سال ۳-۶۰۲ هجری قمری بلخ موطن جلال الدین را که در تصرف غوریان بود تسخیر کرد. اسلاف مولانا – چنانکه فرزند او سلطان ولد نیز بدین معنا اشارت دارد از تباری عظیم و بزرگ بودند. البته شاید روایتی که در انتساب سلطان العلما به خلیفه اول یعنی ابوبکر بن ابی قحافه به افواه افتاده و رواج یافته، از آن باشد که نام جد مادری وی«ابوبکر»بودهاست، و بعدها نام شمس الائمه ابوبکر محمد، با نام ابوبکر – نخستین خلیفه راشدین در آمیخته باشد. خاندان بهاءولد هم نسبت صدیقی و بوبکری داشت و هم نسبت علوی ادعا میکرد.
۳-۲-۳- شمس تبریزی
شاعر پارسیگوی مولانا، در ۳۷ سالگی عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و مردم از وجودش بهرهمند بودند تا اینکه شمسالدین محمد بن ملک داد تبریزی روز شنبه ۲۶ جمادیالثانی ۶۴۲ نزد مولانا رفت و مولانا شیفته او شد. در این ملاقات کوتاه وی دوره پرشوری را آغاز کرد. در این ۳۰ سال مولانا آثاری برجای گذاشت که از عالیترین نتایج اندیشه بشری است. و مولانا حال خود را چنین وصف میکند:
زاهد بودم ترانه گویم کردی |
|
سر حلقهی بزم و باده جویم کردی |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
لجستیک
لگ لگ متمم
پواسون
الگوی لجیت
۲-۴ پروفایل چیست؟ در بسیاری از مسائل کنترل فرایند آماری، کیفیت فرایند یا عملکرد محصول میتواند به وسیله توزیع یک مشخصه کیفی توصیف شود و بوسیله نمودارهای کنترل تک متغیره کنترل گردد و یا در حالت کلی به وسیله توزیع چندین مشخصه کیفی توصیف و به وسیله نمودارهای کنترل چند متغیره کنترل شود. گاهی کیفیت محصول یا عملکرد فرایند به وسیله رابطه بین یک متغیر پاسخ و یک یا چند متغیر مستقل توصیف میشود که محققان این رابطه را پروفایل مینامند. در بسیاری از کاربردها همچون کالیبراسیون این رابطه بوسیله یک پروفایل خطی توصیف میشود در حالی که در موقعیت های دیگر مدل های پیچیدهتری نیاز است. لذا توسعه روش هایی برای پایش پروفایل ها که کیفیت محصول یا عملکرد فرایند را توصیف میکنند لازم و ضروری است.
۲-۴-۱ انواع مختلف پروفایل ها ۲-۴-۱-۱ پروفایل خطی ساده در این پروفایل یک رابطه خطی ساده بین متغیر پاسخ و یک متغیر مستقل وجود دارد و این رابطه عملکرد فرایند و کیفیت محصول را نشان می دهد. به دلیل اینکه این رابطه خطی یک رابطه رگرسیونی می باشد مقادیر متغیر مستقل مقادیری ثابت هستند. (۲-۶) ۲-۴-۱-۲ پروفایل خطی چندگانه در این پروفایل، یک رابطه خطی چندگانه بین متغیر پاسخ و چند متغیر مستقل وجود دارد. در این پروفایل ها نیز همانند پروفایل های خطی ساده، مقادیر متغیرهای مستقل، مقادیری ثابت هستند. این رابطه به صورت زیر است. (۲-۷) ۲-۴-۱-۳ پروفایل های چندجمله ای در این پروفایل، یک رابطه چند جمله ای بین متغیر پاسخ و یک یا چند متغیر مستقل وجود دارد. بالاترین توان متغیر مستقل در این رابطه، رتبه چندجمله ای را تعیین می کند. به عنوان مثال، رابطه زیر یک رابطه چند جمله ای با رتبه ۲ و یک متغیر مستقل و رابطه بعدی یک رابطه چندجمله ای با رتبه ۲ و دو متغیر مستقل است. (۲-۸) (۲-۹) ۲-۴-۱-۴ پروفایل غیر خطی در این پروفایل، یک رابطه غیر خطی بین یک متغیر پاسخ و یک یا چند متغیر مستقل وجود دارد. منظور از رابطه غیر خطی در رگرسیون این است که اگر نسبت به پارامترها مشتق گرفته شود بازهم پارامتر در رابطه باقی بماند. در مدل رگرسیون غیر خطی نیز، مقادیر متغیرهای مستقل مقادیری ثابت هستند. رابطه کلی مدل رگرسیون غیر خطی ساده در زیر نشان داده شده است. (۲-۱۰) ۲-۴-۲ پروفایل پواسون در کنترل فرایند آماری، توزیع پواسون مطابق رسوم به منظور مدل کردن تعداد نقص در یک واحد بازرسی مشخص بکار می رود. این تحقیق به بررسی شرایطی می پردازد که ارزش انتظاری متغیر پاسخ از طریق مدل رگرسیون پواسون با مجموعه ای از متغیرهای مستقل قابل توضیح است. مدل رگرسیون پواسون زیرمجموعه ای از مدل های خطی تعمیم یافته است. مایرز و همکاران(۲۰۰۲) مدل رگرسیون پواسون را به صورت زیر بیان کردند: (۲-۱۱) به طوریکه بردار ضرایب مدل را نشان می دهد و می باشد. رابطه بالا به صورت زیر قابل بازنویسی است: (۲-۱۲) آلبرت و اندرسون (۱۹۸۴) برای تخمین بردار پارامترهای مدل پواسون ابتدا تابع احتمال را به صورت زیر محاسبه می کنند: (۲-۱۳) (۲-۱۴) با گرفتن لگاریتم از معادله بالا و استفاده از رابطه (۲-۱۲) به رابطه زیر می رسیم: (۲-۱۵) کولاگ و نلدر(۱۹۸۹) بیان کردند که با مشتق گرفتن از رابطه بالا نسبت به و استفاده از روش حداقل مربعات وزنی تکرار شونده پارامترهای رگرسیون پواسون به صورت زیر تخمین زده می شوند: (۲-۱۶) به طوریکه ماتریس و ماتریس قطری است و می باشد. روند تکرار مطابق شکل زیر می باشد.
شکل۲-۳: روند تخمین پارامترهای رگرسیون پواسون (شرفی وهمکاران،۲۰۱۳)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ثبات احساسی۸۷۳/۰۷۱۴/۰
تمایل کلی به خرید آنی۹۳۲/۰۹۱۲/۰تمایل به خرید آنی پوشاک۹۱۸/۰۹۲۱/۰درگیری ذهنی۸۷۸/۰۸۱۵/۰تصمیم خرید آنی پوشاک۰۰/۱۰۰/۱ارزیابی هنجاری۸۱۱/۰۷۹/۰
شاخصهای پایایی ترکیبی(CR) و آلفای کرونباخ جهت بررسی پایایی پرسشنامه استفاده میشوند و لازمه تایید پایایی بالاتر بودن این شاخصها از مقدار ۷/۰ میباشد. تمامی این ضرایب بالاتر از ۷/۰ میباشند و آلفای کرونباخ کل پرسشنامه نیز ۹۴۴/۰ است که همگی نشان از پایا بودن ابزار اندازه گیری دارند.
روایی روایی پژوهش به طور کلی عبارت است از توان تعیین یا تشخیص دقیق و صحیح ارتباط بین عوامل یا متغیرهای پژوهش در جامعه آماری مربوط، از طریق اطلاعات جمع آوری شده برای پاسخگویی به فرضیههای پژوهش (عبادی زاده،۱۳۸۰: ۳۲۶). روایی از واژه روا به معنای جایز و درست گرفته شده و مقصود از آن این است که وسیله اندازهگیری بتواند خصیصه و ویژگی مورد نظر را اندازه بگیرد. اهمیت روایی از آن جهت است که اندازهگیریهای نامناسب و ناکافی میتواند هر پژوهش علمی را بی ارزش و ناروا سازد (خاکی، ۱۳۸۴: ۲۸۸). در تأمین روایی پرسشنامه مورد استفاده در این پژوهش، روایی محتوا و روایی سازه مدنظر است. روایی محتوا، نوعی اعتبار است که معمولاً برای بررسی اجزای تشکیل دهنده یک ابزار اندازهگیری بکار میشود، در واقع این نوع اعتبار فرایند تعیین معرف بودن سؤالات ابزار با توجه به ویژگیها، مهارتها، دانش و آنچه مورد اندازهگیری واقع میشود، میباشد. که در این پژوهش، روایی محتوای پرسشنامه توسط اساتید راهنما و مشاور تایید گردیده است. روایی سازه نیز با بهره گرفتن از تحلیل عاملی تأییدی انجام شده است. نتایج روش تحلیل عاملی تأییدی در فصل تجزیه و تحلیل دادهها بیان خواهد شد. روش های تحلیل دادهها و آزمون فرضیات: قبل از این که اقدام به تجزیه و تحلیل دادهها کنیم، اقدام به بررسی و سنجش پایایی پرسشنامه طراحی شده کردیم. برای این منظور یک نمونه ابتدایی ۳۰ تایی پرسشنامه جمع آوری شد. آلفای کرونباخ حاصل از این نمونه بیانگر پایایی مناسب پرسشنامه طراحی شده میباشد. سپس بعد از جمع آوری ۳۸۴ عدد پرسشنامه، اقدام به تحلیل دادهها کردیم. برای تجزیه و تحلیل دادهها، ابتدا برای بررسی نرمال بودن دادهها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف استفاده شد. پس از اثبات نرمالبودن دادهها، اقدام به تحلیل عاملی تاییدی برای سنجش روایی سازه و سنجش برازش مدل کردیم. در نهایت نیز برای آزمون فرضیات مد نظر از مدل معادلات ساختاری و به طور اخص تکنیک تحلیل مسیر با بهره گرفتن از نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شده است. نسخه ۲ نرم افزار اسمارت پی ال اس برای تدوین مدل معادله ساختاری و اس پی اس اس نسخه ۱۹ برای تی یک نمونهای استفاده شده است. نتیجهگیری فصل سوم در این فصل به بیان روششناسی تحقیق حاضر پرداخته شد. در شروع فصل، نوع روش تحقیق به طور خلاصه بیان شد، که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی و پیمایشی است. در ادامه به بیان جامعه و نمونه آماری مورد مطالعه و توضیح روش نمونهگیری پرداخته شد. سپس توضیح داده شدکه برای جمع آوری دادهها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است و در اینجا شاخصهای مورد استفاده برای سنجش هر یک از متغیرها توضیح داده شد. سپس روایی و پایایی ابزار سنجش مورد بررسی قرار گرفت. در پایان نیز روشهای مورد استفاده برای تجزیهوتحلیل دادهها (روش تحلیل عاملی تأییدی و همچنین مدل معادلات ساختاری) مورد اشاره واقع شد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
روش حساس تری نسبت به کشت می باشد زیرا این روش بر پایه آنتی ژن های باکتری های زنده انجام می شود که با آنتی بادی اختصاصی خود واکنش می دهد .
نتایج در این روش تحت تاثیر مصرف آنتی بیوتیک ها قرار نمی گیرد. همچنین این روش سریع تر از روش کشت بوده و قادر به تمایز سروتایپ های مختلف کپسول دار می باشد. با این حال نتایج آن نسبت به روش مولکولی از دقت کمتری برخوردار است (۳۵). ۱-۸-۳: روش مولکولی واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR) بسیار حساس تر، اختصاصی تر و سریع تر از روش کشت و LAT می باشد (۳۵،۵۱). طراحی پرایمر برای شناسایی مولکولی سروتایپ های هموفیلوس آنفلونزا برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ توسط وَن کِتِل[۱۷] و همکاران انجام شد (۷۱). با این حال روش PCR هنوز به صورت روتین در آزمایشگاه ها مورد استفاده قرار نمی گیرد. ۱-۹: ژنوم هموفیلوس آنفلونزا: هموفیلوس آنفلونزا اولین موجود زنده دارای توانایی تکثیر مستقل است که ژنوم آن به طور کامل تعیین توالی شد. پروژه ژنوم هموفیلوس آنفلونزا در سال ۱۹۹۵ توسط ونتر[۱۸] همکاران انجام شد. هموفیلوس آنفلونزا به این دلیل انتخاب شد که یکی از سرپرست های پروژه به نام همیلتون اسمیت[۱۹] (برنده نوبل) یک دهه بر روی این میکروارگانیسم کار کرده بود و اطلاعات زیادی در مورد آن وجود داشت که برای موفقیت پروژه لازم بود. ژنوم هموفیلوس آنفلونزا در یک کروموزوم حلقوی قرار گرفته که دارای ۱۸۳۰۱۳۷ جفت باز است. این تعداد نوکلئوتید تشکیل ۱۷۴۰ ژن کد کننده پروتئین، ۲ ژن کد کننده tRNA و ۱۸ ژن کد کننده RNA را می دهد. برای توالی یابی ژنوم از تکنیک shutgun sequencing استفاده شد. این پروژه یک سال طول کشید و در این مدت ۲۴۳۰۴ قطعه به صورت مجزا توالی یابی و سپس توسط نرم افزار کنار هم قرار داده شدند(۷۲). شکل ۱-۶: نقشه ژنتیکی حلقوی Haemophilus influenza Rd ۱-۹-۱: ژنوم مولد کپسول پلی ساکاریدی انواع هموفیلوس آنفلونزای کپسول دار دارای ژن های مشترک برای تولید کپسول پلی ساکارید[۲۰] مربوط به خود هستند که در جایگاه cap (cap locus) قرار گرفته اند(۴۲). جایگاه cap یک منطقه ۱۸kb است که در همه سروتیپ ها دارای سه منطقه عملکردی جداگانه به نام های منطقه I,II.III می باشد (شکل ۱-۷).
شکل ۱-۷: ساختار ژنتیکی جایگاه cap در هموفیلوس آنفلونزا سروتایپ های a,b,c,d,e,f منطقه I و III در همه سروتایپ های کپسول دار مشترک است و شامل ژن هایی است که برای تولید و ترشح کپسول پلی ساکاریدی ضروری هستند. مشابه این ژن ها در باکتری های گرم منفی دیگر از قبیل Escherichia coli, Neisseria meningitides, Actinobacillus pleuropnumoniae, Mannheimia haemolytica, Pasteurella multocida دیده شده است. (۶۳) ۱-۹-۱-۱: منطقه I منطقه I دارای چهار ژن به نام های bexA,B,C,D می باشد که برای تولید سیستم ترشح کپسول وابسته به ATP کد می شوند و در انتقال پلی ساکارید به سطح سلول باکتری نقش دارد (۴۱) (شکل۱-۸). ۱-۹-۱-۳: منطقه II منطقه II دارای چهار ژن بوده و در هر سروتایپ منحصر به فرد است[۲۱] و آنزیم های کد شده توسط این منطقه باعث تولید دی ساکارید اختصاصی هر سروتایپ می شود(۲۸،۷۰). این ژنها در Hib به نام های bcs1,2.3.4 شناخته میشوند. حرف اول (b) نشان دهنده نوع سروتایپ می باشد و سروتایپ های دیگر نیز به همین ترتیب نام گذاری می شود(شکل ۱-۸). ۱-۹-۱-۲: منطقه III منطقه III شامل دو ژن به نام های hcsA و hcsB می باشد که به نظر می رسد در مراحل پلیمریزاسیون کپسول و حتی در اصلاحات و ترشح پلی ساکارید نقش داشته باشند (۲۹)(شکل ۱-۸). مطالعه سوکوپولوی[۲۲] و همکاران در سال ۲۰۰۶ نشان داد این دو ژن به صورت مکمل در تسهیل انتقال کپسول پلی ساکاریدی به سطح سلول و ویرولانس باکتری نقش دارند. غیر فعال کردن این ژن ها به صورت جدا از هم و همزمان در این مطالعه باعث تجمع پلی ساکارید در فضای پری پلاسمی سلول باکتری شد(۶۷). ۱-۹-۱-۴: قطعه IS1016 [۲۳] همه سروتایپ ها حداقل یک کپی کامل از جایگاه cap دارند که به یک قطعه به نام IS1016 متصل است. در سوش های دارای بیش از یک کپی ، دو قسمت توسط یک قطعه IS1016 از هم جدا شده اند. یعنی به ابتدای هر جایگاه cap کامل یک قطعه IS1016 متصل است(۵۷) (شکل ۱-۱۱). قطعه IS1016 باعث سهولت در مضاعف شدن جایگاه cap در طول همانند سازی کروموزوم های خواهری، تحت تحت اثر نوترکیبی نامساوی می شود. این قطعه در اغلب سویه ها به جایگاه cap متصل بوده و گفته می شود در یک سویه اجدادی از طریق جابه جایی[۲۴] به وجود آمده است. این عناصر باعث جابه جایی جایگاه cap به عنوان یک ترانسپوزون در درون کروموزوم می شود و می تواند باعث تکثیر جایگاه cap در طول نوترکیبی همولوگ شده و منجر به افزایش تولید کپسول شود. حذف شدگی در یکی از قطعات IS1016 به همراه بخشی از ژن bexA در Hib باعث ایجاد پایداری در ساختار دوتایی جایگاه cap می شود(۳۴). این حذف شدگی باعث جلوگیری از حذف کپی دیگر bexA در طول نوترکیبی می شود. سویه های دارای حذف شدگی در تمام دنیا گسترش پیدا کرده و در حال حاضر عامل اغلب عفونت های ایجاد شده توسط Hib هستند. به همین دلیل به نظر می رسد حذف شدن این قطعه ۱٫۲kb در سویه اجدادی یک نوع برتری زیستی به باکتری اعطا کرده است(۴۰). شکل ۱-۸: جایگاه cap و ژن های تشکیل دهنده ۱-۹-۱-۵: تعداد کپی جایگاه cap[25] ساختارهای ژنتیکی تولید کننده کپسول Hib بارها مورد بررسی قرار گرفته است. این جایگاه به نام cap locus یا جایگاه cap شناخته می شود. در بیشتر موارد Hib دارای یک توالی دوتایی ناقص از جایگاه cap است اما در مواردی حتی تا ۶ کپی از این جایگاه نیز گزارش شده است(۱۹) . این دو جایگاه کاملا در مناطق II و III مشابه هم هستند، یکی از کپی ها دارای منطقه I کامل و دیگری معمولا دارای یک حذف شدگی به اندازه ۱٫۲kb در منطقه I می باشد.، که این حذف شامل بخشی از ژن bexA و IS1016 می شود. به عبارتی یک کپی کامل به اندازه ۱۸kb و یک کپی ناقص با حذف شدگی وجود خواهد داشت(۶۳). این آرایش دوتایی ناقص به باکتری اجازه تکثیر بیشتر ژن کپسول و در نتیجه افزایش تولید پلی ساکارید کپسولی را می دهد که باعث افزایش شدت بیماری زایی Hib می شود(۵۷) . تصور می شود وجود IS1016-bexA ناکامل در انتهای یکی از جایگاه ها به دلیل ایجاد ثبات در تولید کپسول با کاهش احتمال نوترکیبی می باشد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تقدیر و تشکر دیگر را تقدیم استاد مشاور جناب آقای دکتر سرمدی میدارم و همچنین لازم میدانم که از الطاف بی شائبهی اساتید داور (جناب آقایان دکتر موسوی و نقیبی) قدردانی نمایم. و در انتها از زحمات گرانقدر همسر و فرزندم که در به اتمام رسیدن این رساله، نهایت همکاری و همیاری را با اینجانب داشتهاند، سپاسگزارم.
فصل اول: دولت و مسئولیت چکیده اصلیترین وظیفه حقوق در جامعه چیست؟ جلوگیری از ارتکاب اعمال زیانبار و اتخاذ تدابیر لازم برای جبران خسارت ناشی از آن. از این رو اگر گفته شود اصل جبران ضررهای ناروا در کنار دو اصل دیگر، یعنی احترام به مالکیت و قدرت الزامکننده قراردادها، خلاصه شده تمام قواعد مدنی به حساب میآید، سخنی گزاف نخواهد بود. یکی از آثار حکومت قانون، حاکمیت آن بر اعمال و اقدامات قدرت است که نتیجه آن مسئولیت دولت در برابر زیانهایست که در رهگذر فعالیتها و اقداماتش (اعمال حاکمیتی و اعمال تصدیگری) به دیگران میرساند. امروزه اصول پذیرش مسئولیت مدنی دولت امری بسیار واضح بوده و اختلاف نظر مکاتب تنها در فروع و نحوه اعمال آن میباشد. این جنبه زیبا از قانون، مورد توجه قانونگذار در حقوق ایران نیز قرار گرفته و تا حدودی، شرایط مسئولیت مدنی دولت و نهادها و سازمانهای دولتی، در ماده ۱۱ قانون مسئولیت مدنی مصوب ۷/۲/۱۳۳۹ پیشبینی شده است که البته خالی از اشکال و نقص نبوده و جای بحث بسیار دارد. بیگمان اصلیترین هدف مسئولیت مدنی، جبران خسارات ناروا به زیاندیده است. رفع تجاوز نسبت به حقوق زیاندیده، جلوگیری از ورود خسارت بیشتر به وی، پیشگیری از جرم و افزایش تجری افراد در جامعه و موارد دیگری نیز از جمله اهدافی است که میتواند مد نظر جوامع و مکاتب پیشرفته حقوقی باشد. علیرغم باور گذشتگان، در مکاتب حقوقی کنونی مسئولیت دولت را حصر در اعمال تصدیگری او نمیدانند بلکه اعتقاد عمومی جامعه عقلائی بر گستردگی دامنه مسئولیت مدنی دولت است تا از این راه هدف مبنایی از تشکیل و حدوث نهادی به نام دولت، که همانا حفظ، تداوم و گسترش امنیت اجتماعی، اقتصادی، رفاه عمومی و حفظ کیان و ارزش انسانی و ملیتی است محقق گردد.
مطالعه مسئولیت مدنی دولت در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران مبین آن است که، علیرغم پیشبینی برخی موقعیتهای خاص در قوانین مصوب، که مسئولیت دولت را منطبق با تئوریهای تقصیر یا خطر پذیرفته است؛ کماکان معضلات و مشکلات زیاندیدگان از اقدامات مبتنی بر مسئولیت دولت و ارگانهای دولتی پابرجاست. مبنای این مسئولیت و احساس تعهد دولت هرچه که باشد (خواه بر اساس نظریه تقصیر – خواه نظریه خطر و ….) بر اساس و مبنای اهداف مبتنی بر عدالت از مسئولیت مدنی، رفع و کاهش رنج زیاندیده در نهایت امر باید مدنظر قانونگذار باشد. مقدمه قانون مسئولیت مدنی از قانون و حقوق حاکم بر قراردادها، حقوق حاکم بر اعاده وضع سابق، قواعد انصاف و حقوق کیفری متمایز است. همانگونه که میدانیم، قانون و حقوق حاکم بر قراردادها از انتظارات ناشی از تعهدات حمایت میکند، حقوق حاکم بر اعاده وضع سابق از دارا شدن ناعادلانه و به ناحق جلوگیری میکند، قواعد انصاف در صدد تضمین این امر است که مردم در برخی اوضاع و احوال به نحو صحیح عمل کنند و حقوق کیفری تخلفات بسیار شدید از قبیل قتل را حمایت میکند،که دولت نفع مستقیمی در جلوگیری از آن دارد. باید توجه داشت که بسیاری از تخلفات میتوانند به مسئولیت یا تعهد قانونی هم در قبال دولت به عنوان جرم و هم در قبال زیاندیده به عنوان مسئولیت مدنی منجر شوند.
قانون مسئولیت مدنی برای حمایت از منافع شخص در امنیت بدنی، اموال عینی، منابع مالی، یا شهرت و اعتبار بکار میرود. دخل و تصرف در یکی از این منافع بوسیله اقامه دعوای جبران خسارت معمولاً به شکل خسارت تقویم نشده قابل جبران است لذا هدف قانون مسئولیت مدنی، عبارت است از بازگرداندن شخص زیاندیده به جایگاه و وضعیتی که قبل از وقوع تخلف داشت. در اکثر کشورها مسئولیتهای مدنی نوعاً به سه دسته بزرگ تقسیم شدهاند: مسئولیتهای مدنی ناشی از فعل زیانبار عمدی، مسئولیت مدنی ناشی از فعل زیانبار غفلت، و مزاحمت. دسته های دیگر یا دسته های فرعی در برخی کشورها شناسایی شدهاند. برخی مسئولیتهای مدنی عبارتند از: مسئولیتهای ناشی از حوادث (مسئولیت محض) زیرا خواهان میتواند فقط با ابراز اینکه تخلف واقع شده است خسارت دریافت کند و چون خوانده مرتکب تخلف شده است نیازی به اثبات وضعیت روحی خوانده یا تقصیر او در وظیفه مراقبت لازم نیست. سئوال این است که پاسخگو بودن در برابر یک مرجع برتر چه ضرورتی دارد؟ و اگر انسان مسئولیّتی را نمیپذیرفت چه اتّفاقی میافتاد؟ دیدگاه دین مبین اسلام را در این خصوص ارزیابی مینماییم: همانطور که میدانیم آفرینش انسان و جهان، هدفدار بوده است و هدف از آفرینش انسان عبادت و بندگی خداوند میباشد. خداوند در قرآن میفرماید: وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلّا لِیَعبُدُونَ [۱] جن و انس را نیافریدم جز اینکه مرا عبادت کنند. خداوند متعال راه رسیدن به قرب الهی و طریقه عبادت و بندگی خود را به صورت برنامههایی به رسول خویش ابلاغ کرده است و پس از پیامبر – صلّی الله علیه و اله – اوصیاء او
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
(۱) ۲- ضرایب مربوط به متغیرها (شیبها) ثابتند و تنها عرض از مبدأ برای واحدهای مختلف مقطعی متفاوت است. (۲) ۳- ضرایب مربوط به متغیرها (شیبها) ثابتند و تنها عرض از مبدأ در زمانها و واحدهای مختلف مقطعی تغییر میکند. (۳) ۴- همه ضرایب برای تمام واحدهای مقطعی متفاوت است. (۴) ۵- تمام ضرایب هم نسبت به زمان هم نسبت به واحدهای مقطعی متفاوت است. (۵) این پنج مورد در دو قالب کلی مدلهای اثرات ثابت[۴۷] و اثرات تصادفی[۴۸] قابل بیان و بررسی میباشند. به طور کلی در مدلهای نوع اول (اثرات ثابت) فرض میشود که اختلاف میان واحدها میتواند در عرض از مبدأ خود را نشان دهد. بنابراین هر واحد میتواند دارای یک جزء عرض از مبدأ باشد که تخمین زده میشود. اما در مدلهای نوع دوم (اثرات تصادفی) برخلاف مدلهای نوع اول که فرض میکنند تفاوت میان واحدها سبب انتقال تابع رگرسیون میشود و به عناصر خارج از مدل توجهی نمینمایند، جزء عرض از مبدأ را دارای توزیع تصادفی میداند. طبعاً باید حجم نمونه به اندازه کافی بزرگ باشد تا بتوان چنین فرضی را در نظر گرفت. لذا جزء عرض از مبدأ در این مدل دارای یک قسمت ثابت و یک قسمت تصادفی میباشد و فروض حاکم بر این جزء تصادفی شبیه فروض حاکم بر جزء اخلال بوده و این دو، جزء اخلال جدیدی به وجود میآورند. (همان)
۴-۴- تصریح الگوی اقتصاد سنجی
۴-۴-۱- تجزیه و تحلیل اثر شاخص های اقتصاددانایی محور بر بهره وری نیروی کار استانهای کشور
فرضیه اصلی این مطالعه به شکل زیر است: بهبود شاخصهای اقتصاددانایی محوربا بهره وری نیروی کار استانها ارتباط مستقیم و معنیداری دارد. بر اساس مطالعات تجربی اشاره شده در بخشهای قبلی، به منظور بررسی اثرشاخص اقتصاددانایی محور بر بهره وری نیروی کار استانهای کشور از الگوهای زیر استفاده شد. (۱) (۲) ۴-۴-۱-۱ – آزمونF آنچه به طور کلی در مدلهای پانل مطرح میگردد این است که فرضاً n واحد تصمیم مجزا وجود دارند که با شاخص i از ۱ تا n شمارهگذاری میشوند و همچنینt دوره زمانی متوالی وجود دارد که در مجموع N=nt مشاهده خواهیم داشت. اگر رگرسیون خطی پانل، به صورت زیر باشد:
متغیرها عبارتند از: : ارزش متغیر وابسته برای واحدi ام در دوره tام. : ارزش متغیر توضیحی jام برای واحد iام در دوره tام.
در این رگرسیون دستگاه عمومی پارامترهای تمام واحدها در تمام زمانها بیان گردیده است. اختلاف بین مقاطع (شرکتها) در نشان داده میشود و در طول زمان ثابت فرض میگردد، اگر فرض ما این باشد که برای تمام شرکتها ثابت است، روش OLS تخمینهای کارا و سازگاری از به دست خواهد داد، ولی اگر فرض کنیم که در بین مقاطع مختلف اختلاف وجود دارد، از روشpanel data برای تخمین استفاده میشود. برای تعیین وجود (یا عدم وجود) عرض از مبدا جداگانه برای هر یک از شرکتها از آماره بصورت زیر استفاده میشود. فرضیه صفر بیان میکند که برای تمام شرکتها ثابت است و میتوان روش OLS را بکار برد:
در رابطه فوق، URمشخص کننده مدل غیر مقید و علامت R، نشان دهنده مدل مقید با یک عبارت ثابت برای کلیه استانها میباشد. ، تعداد متغیرهای توضیحی ملحوظ در مدل، تعداد شرکتها، و تعداد کل مشاهدات و( دوره زمانی موردنظر) میباشد. اگر F محاسبه شده از F جدول با درجه آزادی(n-1) و (nt-n-k) بزرگتر باشد آنگاه فرضیه صفر رد میشود و لذا رگرسیون مقید دارای اعتبار نمیباشد و باید عرض از مبدأهای مختلفی را در برآورد لحاظ نمود. ما این آزمون را با بهره گرفتن از آزمونRedundunt Fixed Effects در فضای نرم افزار ۶ انجام دادیم. آماره با درجه آزادی ۱۹۱ و ۲۷ برابر ۴۸٫۳۱ و ۰٫ ۰۰۰ =prob است لذا در سطح اطمینان ۰٫۹۹ فرضیه رد شده و اثرات استانها پذیرفته میشود و باید عرض از مبداهای مختلفی را در برآورد لحاظ نمود. ۴-۴-۱-۲ - آزمون هاسمن: انتخاب بین اثرات ثابت یا تصادفی اگر بعد از انجام دادن آزمون Fفرضیه H0 در مقابل H1 رد شدهباشد، اکنون این پرسش مطرح است که مشخص نمایی درست کدام است؟ و مدل درقالب کدام یک از مدلهای اثرات ثابت[۴۹] و اثرات تصادفی[۵۰] قابل بیان و بررسی میباشد. برای آزمون این که مدل با بهره گیری از روش اثرات ثابت یا اثرات تصادفی برآورد گردد، از آزمون هاسمن (Hausman Test) بصورت زیر استفاده میشود: H0: Random Effects H1: Fixed Effects
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
فرضیه اول: بهنظرمیرسدسریالهایماهوارهایدرمسائلاعتقادیومذهبیمخاطبانخودتاثیرگذاربودهاست. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد بین تماشای سریال های ماهواره ای و اعتقاد مذهبی پاسخگویان رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین فرضیه تحقیق تایید می شود. (Sig:0.000)
فرضیه دوم: بهنظرمیرسدبینسریالهایماهوارهایورواجمددربینزنانرابطهمعناداریوجوددارد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها و سطح همعناداری ضریب همبستگس پیرسون نشان می دهد بین تماشای سریال های ماهواره ای و رواج مد بین زنان پاسخگو رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین فرضیه تحقیق تایید می شود.(Sig:0.000) فرضیه سوم: بهنظرمیرسدبینسریالماهوارهایوفرهنگمصرفیبینزنانرابطهمعناداریوجوددارد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه معنار مثبتی بین تماشای سریال های ماهواره و رواج فرهنگ مصرفی بین زنان شهر بندرعباس وجود دارد. بنابراین می توان گفت این فرضیه تحقیق نیز تایید می شود. فرضیه چهارم: بهنظرمیرسدبینبرنامههایماهوارهایورشدتجملگراییدرمیانزنانرابطهمعناداریوجوددارد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون در فصل قبل نشان داد که بین تماشای سریال های ماهواره ای و تجمل گرایی و گرایش به نمادهای منزلتی رابطه معناداری وجود دارد. بنابراین فرضیه تحقیق تایید می شود.(Sig:0.000) فرضیهپنجم: بهنظرمیرسدبینسریالهایماهوارهاییوگذراندناوقاتفراغتخانمهارابطهمعناداریوجوددارد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اغلب پاسخگویان در اوقات فراغت خود به تفریحات خارجی به ویژه گذراندن اوقات خود در شبکه های اجتماعی اینترنتی به خصوص فیسبوک می پردازند و بیه تماشای برنامه های ماهواره ای و گذاندن اوقات فراغت از طریق شبکه هایی همچون فیسبوک رابطه معناداری وجود دارد. (Sig:0.000)
فرضیه ششم: بهنظرمیرسدبینتماشایسریالهایماهوارهاییونقشهایاجتماعیکهافراددارندرابطهمعناداریوجوددارد.
نتایج ضریب پیرسون نشان داد که بین اهمیتی که افراد به نقش های اجتماعی می دهند میزان تماشای سریال های ماهواره ای رابطه معناداری وجود ندارد. بنابراین فرضیه تحقیق رد می شود.
پیشنهادات
با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیق، پیشنهادات زیر را می توان ارائه نمود:
- تهیه و ساخت برنامه هایی جذاب تا بتواند با برنامه ها و سریال های ماهواره رقابت نماید
- اگاه سازی جوانان و به ویژه دختران جوان در مورد تاثیرات مخرب ماهواره
- برگزاری کارگاه های مهارت زندگی در سطح محلات جهت تقویت حس اعتماد به نفس جوانان
- گسترش ارزشهای بومی و محلی از طریق برنامه های جذاب تلویزیونی
- در سطح کلان اختصاص بودجه برای تحقیق در مورد برنامه هایی که بتواند ارزشهای ملی و دینی را تبلیغ نماید.
پیوست شماره۱ پرسشنامه سئوالات زمینه ای ۱-سن …….. ۲-وضعیت تاهل مجرد متاهل بی همسر ۳-تحصیلات بی سواد ابتدایی راهنمایی دیپلم لیسانس فوق لیسانس و بالاتر ۴-وضعیت اشتغال: شاغل خانه دار ۵-هزینه ماهیانه زندگی………………..تومان ۶-منزل شخصی دارم ندارم سئوالات مصرف رسانهای ۷-دارای ماهواره دارم ندارم ۸-چند ساعت در روز ماهواره تماشا می کنید؟……….
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
د) مزارعه مزارعه قراردادی است که به موجب آن یکی از طرفین (مزارع) زمین مشخصی را برای مدت معینی به طرف دیگر(عامل) می دهد تا در زمین مذکور زراعت کرده و حاصل بین مزارع و عامل تقسیم گردد(امام خمینی،۶۰۳،۱۳۷۹). مزارعه عقدی لازم و یکی از روش های تأمین مالی کوتاه مدت دربخش کشاورزی محسوب می شود زیرا حداکثر مدت مزارعه یکسال می باشد مگر اینکه دوره زراعی زراعت موضوع قرارداد بیش از یک سال باشد(هدایتی ،۱۵۱،۱۳۸۲)
بانک ها می توانند به منظور افزایش بهره وری و تولید محصولات کشاورزی به عنوان مزارع ، اراضی مزروعی را که مالک آنها بوده و یا ملکی باشد که به هر عنوان مجاز در تصرف و بهره برداری از آن باشند، طبق قرارداد به مزارعه واگذارنمایند.
ه) مساقات معامله ای است که بین صاحب درخت و مانند آن ، با عامل منعقد می گردد و بر اساس آن صاحب درخت، درخت یا درختان خود را به عامل می سپارد تا وی فعالیت های مربوط به نگهداری و آبیاری را انجام دهد و در مقابل بخشی از محصول را مالک شود. عقد مساقات درمورد درختانی صحیح است که دارای ریشه ثابت باشند و از آنها میوه مورد استفاده بدست آید. درختان باید فعال و میوه رسان باشند؛ بنابراین مساقات در مورد درختانی که به میوه ننشسته اند و تا پایان قرارداد میوه نخواهند داشت صحیح نیست. به موجب قانون عملیات بانکی بدون ربا ، بانکها فقط می توانند به عنوان مالک (باغدار) باغات و درختان مثمری را که مالک عین یا منفعت آنها بوده و یا به هر عنوان مجاز در تصرف و بهره بردار ی از آنها باشند به منظور افزایش بهره وری و تولید محصولات کشاورزی به مساقات داده و عنداللزوم نیز سایر عوامل لازم نظیر آب، کود، سم و وسیله حمل و نقل را تأمین نمایند(هدایتی ،۱۳۸۲، ۱۵۵). به طور کلی ویژگی عقود مشارکتی را می توان به صورت زیر بیان کرد)موسویان،فیروزآبادی،۱۲۵،۱۳۸۷)
-
- مستمر بودن قرارداد: معاهده های مشارکتی، ماهیتی استمراری دارند و تا پایان فعالیت اقتصادی و سررسید معاهده ، قرارداد، استمرار دارد، برای مثال ، وقتی چند نفر جمع شده ، از طریق مشارکت مدنی ، سرمایه فعالیت اقتصادی را تأمین می کنند تا زمانی که فعالیت مذکور ادامه دارد و شرکت منحل نشده ، قرارداد استمرار دارد . همین وضعیت در دیگر معاهده های مشارکتی نیز وجود دارد.
- مشارکت در نتایج سود و زیان: در معاهده های مشارکتی ، دو طرف یا طرفین به تمام حوادث و پیامدهای مثبت و منفی فعالیت اقتصادی ملتزم هستند، اگر نتیجه فعالیت سود سرشار بود ، برای همه توزیع می شود واگر ضرربود، برای همه است و اگرهیچ چیز نبود ، نتیجه برای همه می شود.
- متغیر بودن سود : مقدار سود صاحبان شرکت ، تحت تأثیر متغیرهای اقتصادی کل جامعه و متغیرهای تأثیرگذار بر بنگاه مربوطه قرار دارد، در نتیجه در ابتدای سال مالی گرچه می توان با توجه به پارامترهای گوناگون ، دامنه سود انتظاری را پیش بینی کرد، سود تحقق یافته در پایان دوره مالی مشخص می شود.
- اذنی بودن قرارداد: یعنی سرمایه ای که بانک دراختیار واحدها می گذارد به مالکیت آنها در نمی آید بلکه تنها اذن تصرف به آنها داده می شود.
- نیاز به نظارت و کنترل دارد: نتیجه منطقی ویژگی های پیشین این است که شریکان و صاحبان فعالیت اقتصادی برای استیفای کامل حقوق خود، به صورت پیوسته و مستمر جریان هزینه ها و درآمدها را نظارت و کنترل کنند، چون احتمال انواع اشتباهات مالی وجود دارد.
۲-۹-۲-۳ عقود مبادله ای یکی دیگر از شیوه های تخصیص منابع و اعطای تسهیلات در بانکداری بدون ربا، قراردادهای موسوم به قراردادهای مبادله ای هستند. الف) فروش اقساطی منظور از فروش اقساطی عبارت است از واگذاری عین به بهای معلوم به غیربه ترتیبی که تمام یا قسمتی از بهای مزبور به اقساط مساوی یا غیر مساوی در سررسیدهای معینی دریافت گردد. مطابق قانون، روش فروش اقساطی باید فقط برای تأمین منابع مالی مورد نیاز در امور تولیدی و خدماتی مورد استفاده قرار گیرد نه در امور بازرگانی و مصارف شخصی. فروش اقساطی ابزاری کوتاه مدت جهت رفع نیازهای سرمایه در گردش واحدهای تولیدی از لحاظ مواد اولیه، لوازم یدکی و ابزار کار بوده و به صورت ابزاری میان و بلندمدت برای رفع نیازهای سرمایه ای واحدهای تولیدی و خدماتی از لحاظ وسایل تولید ، ماشین آلات و تأسیسات، و ابزاری بلندمدت جهت رفع نیازمتقاضیان در زمینه مسکن می باشد.(موسویان، فیروزآبادی ۱۰۱،۱۳۸۷) ب) اجاره به شرط تملیک اجاره به شرط تملیک عقد اجاره ای است که در آن شرط می شود مستأجر در پایان مدت اجاره در صورت عمل به شرایط مندرج درقرارداد عین مستأجره را مالک گردد.اجاره به شرط تملیک جزء عقود لازم و از تسهیلات میان و بلندمدت اعتباری است.(موسویان،فیروزآبادی، ۱۰۴ ،۱۳۸۳) ج) سلف در عملیات بانکی ، مقصود ازمعامله سلف پیش خرید محصولات تولیدی (صنعتی ، کشاورزی، معدنی) به قیمت معین است . تولیدکنندگانی که در جریان تولید کالا و فرآورده دچار کمبود سرمایه در گردش می شوند ، می توانند از طریق پیش فروش قسمتی از تولیدات خود به بانک ، نیاز مالی خودشان را برآورند.(موسویان، فیروزآبادی ،۱۰۸،۱۳۸۷) د) جعاله جعاله عبارت است از التزام شخص (جاعل) یا کارفرما به ادای مبلغ یا اجرت معین (جعل) در مقابل عملی معین طبق قرارداد اعم از اینکه طرف معین باشد یا نامعین. بنابراین دو گونه جعاله داریم : جعاله عام و خاص اگر عامل شخص معینی باشد به آن جعاله خاص و اگرنامعین باشد به آن جعاله عام گویند. (هدایتی،۳۸۴،۱۳۸۱) ه) خرید دین خرید دین تسهیلاتی است که به موجب آن بانک سفته یا براتی را که ناشی از معامله نسیه تجاری است، خریداری می کنددر واقع اشخاص کالاهای مورد نیاز خود را خریداری می کنند و به جای پرداخت وجه نقد، سفته ای معادل قیمت خرید به سررسید معین به فروشندگان تحویل می دهند. فروشندگان کالا سفته را به بانک محل اعتبار خریدار برده تنزیل می کنند. خرید دین از جمله تسهیلات کوتاه مدت جهت تأمین نیازهای مالی واحدهای تولیدی، بازرگانی و خدماتی می باشد و فقط آن دسته ازاسناد و اوراق بهادار که مفاد آن حاکی ازبدهی حقیقی ناشی از معاملات تجاری باشد می تواند موضوع معاملات قرارگیرد.(موسویان،فیروزآبادی،۱۳۸۳ ،۱۱۰) و) ضمان عقد ضمان عبارت است از اینکه شخصی مالی را که برذمه دیگری است به عهده بگیرد . متعهد را ضامن، طرف دیگر را مضمون له ، و شخص ثالث را مدیون اصلی گویند. بانک ها می توانند در هر مورد که منع قانونی نداشته باشد نسبت به صدور ضمانت نامه اقدام نمایند. به طور کلی عقود مبادله ای دارای ویژگی های زیر هستند: (موسویان، فیروزآبادی،۹۸،۱۳۸۷)
-
- مقطعی بودن معاهده ها : معاهده های مبادله ای، پس از پایان قرارداد به پایان می رسند و دو طرف قرارداد، مسوولیتی دربرابر فعالیت های اقتصادی و معامله های همدیگر ندارند.
- رابطه بدهکار و بستانکار : پس از پایان معاهده های مبادله ای ، رابطه حقوقی متعاملین این رابطه به پایان می رسد .
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
وفاداری
۳۲۳/۰
۴۵۰/۰
۰۸۳/۰
۷۱۹/۰
۴۷۷/۰
کیفیت خدمات
۲۵۳/۲
۳۵۴/۰
۶۴۹/۰
۳۷۱/۶
۰۰۰/۰
مارک
۸۲۷/۰
۳۲۰/۰
۲۶۹/۰
۵۸۸/۲
۰۱۴/۰
a. Dependent Variable: بهره وری سازمانی
همانطور که جدول شماره۴-۱۵ نشان می دهد از بین متغیرهای مورد مطاله در رگرسیون چندگانه با توجه به ستون ضریب استاندارد شده(Beta) و سطح معناداری(Sig)، بعد کیفیت خدمات ۶۴۹/ ، بیشترین سهم را درتبیین تغییرات مربوط به بهره وری سازمانی دارد. همانطور که مشاهده می شود سطح معناداری در گام کیفیت خدمات در سطح ۰۱/ معنادار بوده است و سه بعد وفاداری ، رضایت مشتری و مارک و علائم تجاری، قابلیت تبیین تغییرات مربوط به بهره وری سازمانی را نداشتند.
۴-۵-خلاصه فصل
قبل از پرداختن به رابطه های مورد نظر در پژوهش که از پرسشنامه طراحی شده برای مدیران استخرهای سرپوشیده استان آذربایجان غربی حاصل می شود، مروری بر آمار فراوانی و توصیفی پرسشنامه ها جهت ارائه تصویری کلی در غالب فراوانی ها، درصدها، میانگین ها و غیره ضروری می باشد در واقع در این نوع تجزیه و تحلیل هدف بررسی واقعیات موجود است و قصد پیش بنی و یا استنباط آماری را نداریم.لذا، در این بخش از پژوهش، آمارهای فوق الذکر ارائه شده است. در این پژوهش، از میان مدیرانی که پرسشنامه را تکمیل نموده اند ۹۰درصد از آنها مرد و ۱۰ درصد زن می باشند. در زمینه سن مدیران مورد مطالعه، نتایج نشان می دهد که ۳۰ درصد مدیران در رده سنی کمتر از ۳۰ سال و ۷۰ درصد از آنها بالای این رده سنی قرار دارند و سوابق خدمت مدیران بدین صورت است که ۳۲٫۵ درصد از مدیران بیشتر از ۱۵ سال سابقه خدمت و ۶۷٫۵ درصد از آنها کمتر از ۱۵ سال سابقه خدمت دارند.با توجه به نتایج پژوهش ۲۷٫۵ درصد مدیران دارای مدرک تحصیلی دیپلم، ۴۵ درصد دارای مدرک تحصیلی فوق دیپلم، ۱۷٫۵ درصد دارای مدرک تحصیلی لیسانس و ۱۰ درصد نیز دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس هستند. نتایج نشان می دهد که ۷۲٫۵ درصد مدیران مشغول مربیگری هستند و ۲۷٫۵ درصد آنها کار مربیگری انجام نمی دهند. لازم به ذکر است که ۲۵ درصد مدیران دارای درجه مربیگری ۳، ۴۲٫۵ درصد مدیران دارای درجه مربیگری ۲و ۲٫۵ درصد مدیران دارای درجه مربیگری ۱ می باشند. به دنبال بررسی و تحلیل اطلاعات توصیفی به تحلیل استنباطی پرداخته شد که به تبع تعیین نرمال بودن توزیع داده ها از طریق آزمون کالموگراف اسمیرنف با توجه به متغیرهای تحقیق از آزمون های همبستگی استفاده شد و در نهایت به منظور پیش بینی سهم هریک از مولفه های مدیریت تجربه مشتری در بهره وری سازمانی از تحلیل رگرسیون خطی از نوع چندگانه استفاده شد که نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که مدیریت تجربه مشتری با بهره وری سازمانی، کارایی و اثر بخشی همبستگی معنی داری در سطح ۰۱/ دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین مولفه های مدیریت تجربه مشتری و بهره وری سازمانی نیز رابطه معنی داری وجود دارد.
فصل پنجم
خلاصه، نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱-مقدمه
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲-۱۳-۸- تواناییهای فردی (کارکنان یادگیرنده و خلّاق)
شرط لازم یادگیری گروهی، قابلیت و توانایی در سطح فردی است؛ هرچند شرط کافی برای یادگیری گروهی نمیباشد(زارعی متین، ۱۳۸۰). به این بیان که نمیتوان گفت با داشتن افراد قابل و یادگیرنده، لزوما تیمی یادگیرنده خواهیم داشت؛ زیرا در حقیقت، توانایی یادگیری گروهی چیزی است فراتر از جمع تواناییهای یادگیری افراد آن گروه. برنامه ریزی برای رشد افراد و توسعه تواناییهای آنها میتواند یک تلاش مهم و مؤثر، در راستای یادگیری گروهی باشد. این را همیشه به یاد داشته باشیم که گروههای توانا از افراد توانا تشکیل میشوند. مسلما در همه انسانها نیروی خلّاقهای به درجات مختلف نهفته است که شکوفا کردن و به ثمر رساندن آن، بهرههای ارزشمندی برای سازمان و جامعه به ارمغان میآورد؛ چه آنکه انسان با شناخت استعدادها و تواناییهایش و رشد و توسعه آنها به فرد خلّاق، با انگیزه شایق یادگیری تبدیل خواهد شد و این میتواند زمینهای مؤثر برای توسعه یادگیری در سطحگروهی به وجود بیاورد (الوانی، ۱۳۷۳).
۲-۱۳-۹- سرمایه فکری[۳۸]:
سرمایه فکری از طریق سرمایه انسانی و نیز از طریق سرمایه ساختاری بر یادگیری سازمانی تاثیر می گذارد، به بیان دیگر؛ سازمانی که روی سرمایه انسانی خود سرمایه گذاری می کند، به کارکنان خود فرصت می دهد تا در ایجاد و تعمیم یادگیری (که در نهایت منجر به اثربخشی سازمان می شود)،کمک کنند، از طرف دیگر سرمایه ساختاری هم می تواند از طریق تعمیم ایده ها در سازمان،با ایجاد انعطاف و بستر مناسب برای ارتباط کارکنان با یکدیگر، به نشر دانش در درون سازمان کمک کند و از این طریق منجر به یادگیری سازمانی در سازمان شود (رشیدی و همکاران، ۱۳۸۹).
۲-۱۳-۱۰- هوش هیجانی[۳۹]:
گوتلیب (۲۰۰۶، به نقل از سید کلان و همکاران، ۱۳۹۱) در پژوهشی نشان داد که بین هوش هیجانی مدیران با یادگیری سازمانی کارکنان رابطه معنی داری وجود دارد. بطوریکه هوش هیجانی بالای مدیران باعث تأثیر مثبت روی توسعه توانایی کارکنان در مدیریت سازمان ها و فراهم آوردن بصیرت ارزیابی پیشرفت در هنگام عدم قطعیت برای تغییرات معنادار شده است.
در واقع اگر کارکنان خودآگاهی خود را بالا ببرند و برداشت درست از واقعیت های وجود خویشتن داشته و به استعداد عمیقتر خود دسترسی پیدا کنند می توانند در سازمان، یادگیری خود و همکاران خویش را بهبود بخشند و روشهایی نظیر گوش دادن مؤثر، مدیریت فشار روانی و زمان و همکاری مؤثر با افراد دارای فرهنگ و سوابق متفاوت از جمله شاخص های خودآگاهی می باشند. خودآگاهی به افراد کمک می کند تا از نقاط قوت و ضعف خود آگاه شوند (سید کلان و همکاران، ۱۳۹۱، ص ۵۶). از طریق هوش هیجانی می توان برای ساختن محیطی مساعد برای یادگیری و برقراری ارتباط مؤثر استفاده کرد تا بتوان آزادانه نیازها و انتظارات خود را برای کسب حمایت از سوی رئیس- مرئوس و سایر همکاران ابراز کرد. خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط ابزاری مطمئن برای بهبود یادگیری و ارتقاء یادگیری سازمانی محسوب می شود که در نهایت جامعه نیز از آن بهره مند می شود (همان منبع، ص ۵۸).
محققان بسیاری از طریق کار تیمی، رویکرد سیستمی، تطابق فرد با محیط و توانایی یادگیری در سازمان به ارتباط بین مدیریت کیفیت فراگیر و یادگیری سازمانی پی برده اند. بین مدیریت کیفیت فراگیر و یادگیری سازمانی ارتباط جدایی ناپذیر و ذاتی وجود دارد. این دو رابطه به سازمان ها اجازه میدهد که وظایف خود را به صورت سیستماتیک در جهت توسعه و اجرای بینشهای جدید و انتقال دانش جدید از طریق سازماندهی انجام دهند. در واقع می توان گفت که بکارگیری مدیریت کیفیت فراگیر یک فرهنگ و سیستم سازمانی را ایجاد میکند که باعث ترویج نوآوری می شود. یادگیری سازمانی یکی از محصولات و ستاده های مدیریت کیفیت فراگیر میباشد. بسیاری از تفکرات مدیریت کیفیت فراگیر به عنوان فاکتور اصلی و توانا در شکلدهی فرهنگ یادگیری سازمانی کاربرد دارد (کزازی و شول، ۱۳۹۲). ۲-۱۴- سازمان یادگیرنده : ۲-۱۴-۱- مفاهیم وتعاریف سازمان یادگیرنده : یکی دیگر از صاحب نظران به نام گفارت در سال ۱۹۹۶ به سازمان یادگیرنده می پردازد و آن را این گونه توصیف می کند : سازمان یادگیرنده عبارت است از مجموعه ای که توانایی پذیرش الگو های نو ، تحولات مفید وسازنده و روش ها وایده های نوین را داشته باشد ، آن ها را مدیریت کرده ودر خدمت واقعیت های امروزی قرار دهد.این سازمان قادر خواهد بودعملکرد ها ، ساختارها و محیط های کاری را در زمان مقتضی تغییر دهد و به نفع و صلاح سازمان پیش ببرد (نفخو۲ ۲۰۰۹) سازمان یادگیرنده سازمانی است که در آن از دانش به نحو احسن استفاده می شود.ظرفیت ها ارتقا می یابد، رفتارها تغییر می کند وصلاحیت لازم بدست می آید(لیائو وهمکاران۱ ،۲۰۱۰). به نظر پیتر سنگه سازمان یادگیرنده جایی است که افراد بطور مستمر توانایی های خود را برای خلق نتایجی که طالب آن هستند افزایش می دهند . محلی که الگوهای جدید وگسترده تفکر پرورش داده می شود ، اندیشه های جمعی ترویج می شوند و افراد به طور مستمر ، از طریق خلق وپرورش سریع قابلیت های مورد نیاز برای دستیابی به موفقیت های آتی ، توسعه می یابد(کلن هاموند،۲۰۰۱، به نقل از بهروزی و همکاران،۱۳۸۸). به عنوان یک سیستم زنده ، سازمان یادگیرنده با فرایند تحصیل ، اشتراک وبهره برداری از دانشی که توسط افراد جمع شده معرفی می شود که این فرایند به اهداف ااستراتژیک آن منجر می شود(پازیوک۲ ، ۲۰۰۸). سازمان یادگیرنده سازمانی است که در آن فرصت های یادگیری مستمر ایجاد می شود ، از یادگیری برای ابتکار و خلاقیت می پذیرد و با مهارت با محیط اطراف برخورد می کنند(گلسک و مک نیل۳ ، ۲۰۰۴). گروین (۱۹۹۳) می گوید سازمان یادگیری سازمانی است که در خلق ، اکتساب و انتقال دانش و اصلاح رفتار مبتنی بر دانش و بینش جدید مهارت کسب کرده است. سازمان یادگیرنده سازمانی است که به طور مستمر ظرفیت خود را برای خلق آینده اش گسترش می دهد(رئال۴، ۲۰۰۶). . Liao & et al
- Paziuk
- Glesecke & Mc Neil
- Real
جدول شماره (۲-۲): تعاریف سازمان یادگیرنده
تعاریف سازمان یادگیرنده |
صاحب نظران ومحققان |
سازمان یادگیری سازمانی است که در خلق ، اکتساب و انتقال دانش و اصلاح رفتار مبتنی بر دانش و بینش جدید مهارت کسب کرده است. سازمان یادگیرنده سازمانی است که به طور مستمر ظرفیت خود را برای خلق آینده اش گسترش می دهد. |
گروین (۱۹۹۳)، به نقل از (رئال ، ۲۰۰۶) |
سازمان یادگیرنده سازمانی است که در آن فرصت های یادگیری مستمر ایجاد می شود ، از یادگیری برای ابتکار و خلاقیت می پذیرد و با مهارت با محیط اطراف برخورد می کنند. |
گلسک و مک نیل، (۲۰۰۴). |
سازمان یادگیرنده سازمانی است که در آن از دانش به نحو احسن استفاده می شود.ظرفیت ها ارتقا می یابد، رفتارها تغییر می کند وصلاحیت لازم بدست می آید |
لیائو وهمکاران، (۲۰۱۰) |
|
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
فصل سوم
بررسی و تحلیل تصاویر ادبی تقوا در نهج البلاغه
۳-۱ تصویر:
در تعریف لغوی تصویر آمده است: قَد صَوَّرهُ فَتَصَوَّرَ: عکس او را ترسیم کرد و آن مجسم شد (ابن منظور، ۱۴۱۲، ج۴۳۸:۷) و در اساس البلاغه در زیر ماده صور آمده است که: « شکل و نقش آن را کشید و آن مجسم شد.(زمخشری، ۶۴:۱۴۰۹) تعاریف متعددی برای مفهوم اصطلاحی تصویر و تصویر آفرینی عرضه شده که هرکدام از این تعاریف از زاویهای خاص به این موضوع نگریستهاند. تصویر در حقیقت رهایی از محدودیتهای زمان و مکان است و یک عقده عاطفی را در یک لحظه زمانی بیان می کند؛ بنابراین تنگنای قالب شعر ایجاب میکند که شاعر برای القای مفاهیم ازمطالب خیال انگیز شاعرانه که منجر به ایماژ در ذهن می شود، بهره جوید؛ از این رو یکی از مهمترین ویژگیهای شعر تصویر گری است و بنا به قول دی لویی « ایماژ عنصر ثابت است »؛ زیرا تصویر شاعرانه به اشیاء تشخیص می بخشد و باعث می شود موضوعات ذهنی و عاطفی مجسم گردند و خواننده بتواند به وسیلهی جریانات پنهانی شاعر را در برخورد با مسائل هستی دریابد. بدین ترتیب تصویر، بیانگر رابطه ذهنی با شیء و ورود به حوزه ی اشیاء و بهره جستن از آنها برای بیان اندیشه های خود به دیگران است .(رستگارفسایی، ۱۵:۱۳۶۹) « برخی آن را به معنای شکل و نقش تعریف نمودهاند که جمع آن «صُوَر»و«صِور»است.» (زمخشری، ۱۴۰۹: ۳۶۴)؛ همچنین به معنای نوع و صفت هم به کار می رود و گاه مراد از تصویر، چهرهی آدمی یا هیئتی از امور و ویژگیهاست. (جوهری، ۱۳۳۹،ج ۲: ۷۱۶) در حوزهی مفهوم اصطلاحی تصویر، هنوز ناقدان و علمای بلاغت به تعریف واحدی دست نیافتهاند. اولین کسی که به تصویر ادبی توجه کرد، جاحظ بود. (رک: جاحظ، ۱۹۶۹،ج ۳: ۱۳۲)
شفیعی کدکنی مجموعه تصرفات بیانی و مجازی از قبیل تشبیه، استعاره، کنایه، اغراق و مبالغه، تشخیص، حس آمیزی و پارادوکس را تصویر دانسته است (کدکنی،۱۳۷۶: ۱۶). آنچه امروزه در نقد کلاسیک عرب، صور خیال مینامند، به نوعی همان تصویرگرایی است. تصویرگرایی نهضتی است که در قرن بیستم، در غرب، گسترش یافت. تصویر گرایان میکوشند اندیشه و حالات درونی را به زبان شعری روشن و محکم بیان نمایند. آن ها اصولی را برای تصویرگری وضع نمودهاند که به شرح ذیل است: ۱: بهکارگیری زبان گفتار ۲: بهکارگیری زبان تصویر ۳: آفرینش وزنهای نو ۴: تمرکز، که جوهر اصلی شعر است. ۵: برخورد مستقیم با «شیء»خواه عینی خواه ذهنی. (رضایی، ۱۳۸۲: ۱۵۵) تصویر، هرگونه توصیفی است که بر یکی از حواس آدمی تأثیر گذارد. (فتوحی، ۱۰۶:۱۳۷۸) شفیعی کدکنی بر این باور است که « شاعر برای بیان ذهنیات خود، نیازمند استفاده از زبان و کلمه است، اما بیان مستقیم این احوالات درونی با بهره گرفتن از زبان روزمره به آن حالتی شعارگونه و تکراری می دهد که هم تأثیر آن را بر خواننده کاهش داده و هم ارزش زیبا شناختی را از آن می گیرد. پس شاعر باید پا را از محدوده زبان عادی فراتر بگذارد، که صور خیال نتیجه این هنجار شکنی در زبان است. (کدکنی، ۱۱:۱۳۷۰) احمد الشایب نیز تصویر هنری را وسیلهای میداند که ادیب به واسطهی آن، فکر و عاطفهاش را با هم به خواننده منتقل میکند. (علی الصغیر، ۱۹۹۹: ۱۸) تصویر، آن است که ادیب و هنرمند، تجارب شخصی و عواطف گوناگون خود را در قالبی زیبا و شگفتانگیز و با تعابیری جذّاب و هنرمندانه عرضه کند ؛ بنابراین تصویرگری « جبران قصور زبان و پیچیدگی تجربه و محصول بیان است و کیفیتی است در جمله که موجب استحکام و روشنی و زیبایی و شکوه آن میشود». (علوی مقدم، ۱۳۷۶: ۸۵) لذا در تصویرگری، ادیب از انواع دلالتهای عقلی، طبیعی و وضعی الفاظ و ملازمههایی که بین این نوع دلالتها برقرار است بهره میگیرد؛ از این رو، الفاظ و ترکیبها، رسالت خلق تصویر و جذب مخاطب را بر دوش می کشند. (رک: اقبالی، ۱۳۸۸: ۱۲۸) در مجموع، تصویر دارای کارکردهای مختلفی است: از جمله اینکه به وسیلهی آن میتوان یک مفهوم ذهنی را برای مخاطب تبیین و جلوه گر نمود. از این رو، کارکرد تصویر، در مفهوم ساختن معناست.
۳-۲خیال
خیال از مادهی «خیل» به معنی تصاویری است که در بیداری و خواب برای انسان شبیهسازی میشود. (لسان العرب، ۱۴۱۲،ج ۱۱: ۲۲۶) جابر عصفور، خیال را چیزی همچون سایه و شبح میداند که به ذهن انسان خطور میکند. (عصفور، ۱۹۹۲: ۵) خیال با تصویر، ارتباط تنگاتنگی دارد و برخی تصویر و خیال را یکی میدانند، چون هم از نظر لغت و هم از نظر اصطلاح هم پوشان هستند. از این رو، تصویر تنها به دلالت بصری محدود نمیشود. «تصویر زاییدهی واژهای است که از آن مشتق شده است. یعنی واژهی (imagination) به معنای « ملکه تخیل وتصویر». (الصبّاغ، ۱۹۸۳: ۴۹۸) رز غریب درباره ی ارزش و اهمیت خیال در باز آفرینی می نویسد: خیال، آفرینشی جدید و ساختاری از آینده است و مانند دیگر عناصر بهره وری از زیبایی، فعالیتی عقلی است که اغلب به نقد ابتکاری منتهی می شود، یا نیروهای ابداع را در کسی که دارای استعداد هنری است، برمیانگیزد (۱۳۷۸: ۵۱) احمد امین خیال را از جنبهی ادبی توصیف میکند و می گوید: « خیالی که در ادب به کار می رود ارتباط بسیار نزدیکی با عواطف دارد و هرگاه عاطفه قوی باشد، نیازمند خیالی قوی است، که آن را همراهی کرده و کمک نماید و ضعف هریک از آنها بر دیگری تأثیر میگذارد.)امین،۱۳۸۷ق: ۶۲)
یکی از ویژگیهای خیال این است که با محسوسات و عالم حس، ارتباط برقرار میکند؛ یعنی خیال را نمیشود از عالم حس جدا کرد. به همین دلیل، به قوه خیال، نام حس را نیز اطلاق کردهاند، ولی گفته شده است که خیال یکی از حواس باطنی است. به عبارتی، خیال از حس آغاز میشود؛ تا زمانی که گُلی را حس و لمس میکنیم و گُل در برابر ما حاضر است، از صورت حسی سخن میگوییم؛ اما از همان مرحلهای که چشمان خود را میبندیم و رابطه حسی خود را با گُل قطع میکنیم، وارد عالم خیال می شویم. همین قوه خیال است که امکان تفکُّر آزاد از هر قیدِ حسی را برای انسان فراهم میکند و او میتواند به هر جا سر بکشد. (ابراهیمی دینانی، ۱۳۸۱: ۳۶۳) از نظر کروچه «خاصیت مشخص هنر، خیالی بودن آن است و به مجرد آنکه این صفتِ خیالی بودن، جای خود را به قضاوت وتفکّر بدهد، هنر از هم فرو میریزد و میمیرد.(کروچه، ۱۳۸۱: ۶۵ -۶۶) برخی خیال را به عنوان منشأ نوآوری و آفرینش ارزیابی میکنند و معتقدند که «خیال » سرچشمهی خلاقیت و آفرینش و اصالت هنری است. خرد باوران قرن هفده و هجده نیز بر این نکته تاکید کردند که خیال به عنوان یکی از نیروهای ذهنی، تصویرها را در ذهن نقش می زند و آن ها را با هم الفت میدهد.(ضمیران، ۱۳۷۷: ۲۰۷) لذا نویسنده و هنرمند، برای خلق اثر هنری خود، ناگزیر باید به قوه خیال متوسل شود و با بهرهگیری از آن مخاطب را مجذوب نموده و بر سر ذوق آورد. خیال در نهجالبلاغه بسیار گسترده و وسیع است، در افق های دور دست به پرواز در می آید و هوش قوی امام را که بسیاری از حکمای عصور مختلف و متفکران ملل گوناگون از آن محرومند، با درخشندگی و پویایی و حرکت در زیباترین و دلنشین ترین تصاویر ارائه می دهد؛ لذا هرقدر معنی، عقلی و خشک باشد، از مخیله امام نمی گذرد؛ مگر آنکه بال و پری به خود می گیرد و بر صنعت و جمود غالب شده، باحرکت وحیات آن را پشتیبانی می کند.(جرداق، ۲۰۰۴م، ج۱: ۵۱۷)
۳-۳ تشبیه
یکی از ابزارهای آفرینش صور خیال، تشبیه است. « تشبیه در لغت، همانند ساختن و مثال آوردن است. تشبیه در اصطلاح، قرار دادن همانندی بین دو چیز یا بیشتر از دو چیز است» (هاشمی: ۱۲:۱۳۸۵) و تشبیه یعنی نشان دادن اشتراک چیزی با چیز دیگر در یک معنا یا قرار دادن همانندی بین دو چیز یا بیش از آنکه اشتراک آنها در یک صفت یا بیشتر از یک صفت مقصود است، مشروط بر اینکه این همانندی به صورت استعاره تحقیقیه و استعاره بالکنایه و یا به شیوه تجرید نباشد. (تفتازانی، ۱۳۸۳ق، ۱۸۸) اصطلاح تشبیه در علم بیان به معنی مانند کردن چیزی است به چیزی مشروط بر این که مانندگی مبتنی بر کذب یا حداقل دروغ نمایی باشد؛ یعنی با اغراق همراه باشد. همینکه می گوییم: مانند کردن معنایش این است که دو چیز به هم شبیه نیستند (ویا لااقل شباهتشان آشکار نیست) و این ما هستیم که این شباهت را ادعا و برقرار می کنیم. (شمیسا، ۴۷:۱۳۷۱) غرض از تشبیه، بیان حال مشبه و تقریر آن در ذهن خواننده است؛ یعنی روشنی و تصویرگری کردن وضعیت و موقعیت مشبه. پس « تشبیه، بیان مخیل حال مشبه است و این بیان حال همواره با اغراق همراه است. همین که می گوییم قد او مانند سرو است؛ از سویی موزون بودن و مرتفع بودن آن را در ذهن خود، نقاشی و مجسم می کنیم و از طرف دیگر مرتکب اغراق می شویم؛ زیرا قد هیچ کسی به اندازه سرو نیست. از این رو به قول ادیبان، مشبهٌبه باید همواره به لحاظ وجه شبه از مشبه أعرف و أقوی باشد». (همان: ۶۱) صاحب کتاب جواهر البلاغه، بلاغت تشبیه را اینگونه بیان می کند: « تشبیه با برخورداری از ویژگیهای ایجاز در لفظ، مبالغه در وصف را می فهماند و پنهان را به سوی آشکار و معقول را به امری محسوس می کشاند و هر چیز کم ارزش را گرانقدر و گرانقدر را کم ارزش جلوه می دهد و بعید را به قریب نزدیک می کند، بر وضوح معنا می افزاید و آن را تأکید می کند.پس در نفس جایگیرتر و پایدارتر می شود.(هاشمی: ۱۳۸۵: ۱۱) خلاصه سخن اینکه ابن اثیر در کتاب « المثل السائر» گفته است: «تشبیه سه ویژگی مبالغه، بیان و ایجاز را در یکجا جمع می کند» (ابن الاثیر، ۱۹۶۲:ج۲: ۱۲۳)؛ لذا تشبیه یکى از مظاهر زیبایى در زبان است و در علم بلاغت پایگاهى عظیم دارد؛ چرا که باعث روشنگرى و تقریب معانى دور از ذهن مىگردد و بر فضل و زیبایی معانى مى افزاید و مجالى گسترده و فروعى فراوان و فوایدى انبوه دارد. تشبیه در تصویر پردازی و صورخیال جایگاه ممتازی دارد؛ از این رو ابزار مناسبی است برای اینکه مجرّدات و مفاهیم ذهنی در دسترس حس و لمس قرار گیرند و بهتر و دقیق تر درک شوند. تشبیه یکی از شیوه های زیبایی آفرینی در شعر ونثر است. به وسیله تشبیه می توان عالم جدیدی از خیال وجود آورد. ۳-۳-۱ تشبیه تقوا در نهجالبلاغه در نهجالبلاغه، امام برای تبیین مفاهیم اخلاقی و عقلانی، از تشبیهات زیبا و دل انگیزی بهره جُسته است که علاوه بر دو چندان نمودن اثر کلام، شیرینی خاصی به آن بخشیده است. با نظر به مقوله تشبیه در نهجالبلاغه درمی یابیم که امام علی، تشبیهات را در راستای هدفها و غرضهایی که داشته اند، بیان نموده اند. در واقع امام از تشبیه و دیگر گونه های صور خیال برای بیان اندیشه دینی و نگرش صحیح اسلامی بهره بردهاند. باید توجه داشت که تشبیهات امام متناسب با فضای کلام بوده، هرچند که آنها را فی البداهه و بدون تأمل برگزیده و در کلام خویش به کار برده است. هدف از تشبیهات ایشان تأثیرگذاری بر عاطفه و وجدان انسانها و جذب آنان به سمت معارف و خلقیات دین می باشد.گاهی اوقات امام با تشبیه، تشویق می کند، گاهی اوقات تهدید و گاهی اوقات بشارت و انذار می دهد. طبیعی است هر انسان صاحب ذوقی با قرائت اندکی از نهجالبلاغه تحت تأثیر کلام امام قرار می گیرد و به راحتی به سوی آن جذب می شود. توصیف تقوا و متّقین و ویژگیهای آنان، بخش عمدهای از خطبههای نهجالبلاغه را به خود اختصاص داده است. تشبیهات امام مانند ستون و تکیه گاهی است که امام از آنها در جهت فهم و درک مخاطب بهره می گیرد.در اینجا به بررسی و تحلیل برخی از تشبیهات نهجالبلاغه که امام علی برای تفهیم و توضیح مفهوم تقوا از آنها بهره گرفته است، می پردازیم: -إِنَّ التّقوی فی الیَومِ الحِرْزُ والجُنَّهُ وفی غَدٍ الطریقُ اِلی الجَنَّهِ، مَسْلکُها واِضِحٌ وسالِکُها رابِح ٌومُستودِعُها حافِظٌ(خطبه: ۱۹۱) «تقوا امروز سپر بلا، و فردا راه رسیدن به بهشت است ؛ راه تقوا روشن، و رونده آن بهره مند، و امانتدارش خدا، که حافظ آن خواهد بود». (دشتی: ۲۶۹) در این عبارت، امام علی برای انتقال مطالب عقلی از محسوسات بهره گرفته است تا ذهن مخاطب را به موضوع نزدیک تر کند. تقوا که امری است مجرد و انتزاعی، به حصار و سپر که از امور محسوس می باشد، تشبیه شده که آدمی را در برابر خطرات محافظت میکند. همان گونه که مهمترین ویژگی حصار و سپر، محافظت از انسان در برابر دشمن و دفع کننده خطرات می باشد، تقوا هم مهمترین ویژگیاش محافظت و نگهداری از انسان در برابر شیطان است. بین کلمات « الجُنه والجَنَّه » جناس محرف که از محسنات لفظی به شمار می رود، برقرار است. در ادامه، ایشان کلمه « رُبح » را که مربوط به امور مادی است، استعاره از نتیجه های دنیوی و اخروی آورده است که شخص متّقی از داشتن تقوا کسب می کند؛ زیرا شخص پرهیزگار به سبب داشتن تقوا که مانند سرمایهای برای او می باشد، ثواب کسب می کند؛ چنانکه بازرگان به وسیله سرمایه خود سود به دست می آورد. امام از واقعیتهای زندگی مردم و تجربیات آنان بهره می برد تا هدف دینی مورد نظر خود را به بهترین شکل به مخاطب خویش برساند. موسیقی کلام امام با به کارگیری کلمات متجانس و همآهنگ مثل« جُنه و جَنه، واضح، رابح وحافظ» بسیار شیرین و گوش نواز است. – إعْلَمُوا عبادَ اللِه اَنَّ التّقوی دارُ حِصنٍ عَزیز و الفُجورُ دارُ حِصنٍ ذَلیلٍ لا یَمنَعُ أَهلَه و لا یحرزُ مَن یلجأ اِلیه. أَلا و بِالتّقوی تُقطَعُ حُمَّهَ الخَطایا (خطبه: ۱۵۷) «ای بندگان خدا بدانید که تقوا، دژی محکم وشکست ناپذیر است، اما هرزگی و گناه، خانه ای در حال فرو ریختن و خوار کننده است که از ساکنان خود دفاع نخواهد کرد، و کسی که بدان پناه برد در امان نیست. آگاه باشید! با پرهیزگاری، ریشه گناهان را می توان بُرید». (دشتی: ۲۰۹) در این خطبه، حضرت از زیباترین و بلیغترین عبارتها برای هدفی اخلاقی استفاده کرده و در قالب تشبیهی بلیغ اهمیت تقوا را بیان داشته است وآن را به پناهگاهی بلند و مستحکم تشبیه نموده است؛ آنهم پناهگاهی که در دریای پر تلاطم دنیا، آدمی را حفظ میکند و سعادت اخروی را برایش رقم می زند و خطرها را دفع می کند. وجه شباهت، در محفوظ نگه داشتن و مستحکم بودن و دفع هرگونه خطر است. تقوا هم همانند این دیوار مستحکم و مقاوم، پناهنده خود را از خطرات محفوظ می دارد و در دنیا انسان را از رذایل اخلاقی که باعث پستی و فرو افتادن در ورطههای هلاکت میشود، نجات میدهد و در آخرت نیز همچون حفاظی، آدمی را از عذاب خدا حفظ می نماید. در تقابل با این تصویر، گناه به دژی سست و در حال فرو ریختن تشبیه شده که ساکنانش در آن امنیت ندارند و به راحتی مورد هجوم واقع می شوند. این مقابله زیبا، با تحریک ذهن خواننده و فعّال نمودن قوه تخیل وی، به او کمک میکند تا به طور ناخودآگاه به تفاوتهای جوهری تقوا و فسق پی ببرد.: نکته اساسی این است که «واژهها خواننده را به حرکت در می آورند و روح جامد را برمی انگیزند و این وظیفهای است که تنها از عهدهی واژه های زنده و پویا برمیآید». (ابوحمدان، ۱۳۷۶: ۱۰۳) همچنین امام از راه تقابل صحنهها، احساسات و وجدان انسان را به کار می گیرد تا خودش آگاهانه به انتخاب یکی از آن دو مبادرت ورزد. بدیهی است که این روش به تصویر کشیدن مفاهیم دینی و امور معنوی مؤثرترین شیوه در هدایت انسان هاست. -إِنَّ تَقْوَی اللهِ مِفتاحُ سِدادٍ وذَخیرَهُ مَعادِ و عِتقٌ من کلِ مَلْکَهٍ و نجاه من کل هَلکهِ بها ینْجَحُ الطالبُ و ینجو الهارب، و تنالُ الرغائِبُ. (خطبه: ۲۳۰) «ترس از خدا (تقوا) کلید هر در بسته و ذخیره رستاخیز، و عامل آزادگی از هر گونه بردگی، و نجات از هرگونه هلاکت است. در پرتو پرهیزگاری، تلاشگران پیروز، پروا کنندگان از گناه رستگار و به هر آرزویی میتوان رسید. » (دشتی: ۳۳۳) در این سخنان، امام علی (ع) تقوا را به کلید تشبیه کرده است؛ زیرا همان طور که کلید باعث باز کردن در میشود و آدمی را به گنجینههای گرانبها می رساند، صفت تقوا و پرهیزگاری نیز گشاینده تمام درهای رحمت پروردگار است. همچنین تقوا در قالب تصویری حسی و ملموس، به توشه و زاد تشبیه شده است. گویا تقوا مادهای دارای وزن، و مجسم است که می توان آن را با چشم دید. عبارت « ذخیره ُمعاد » به تصویر تشبیهی دوم از تقوا که ذخیره روز رستاخیز است، اشاره دارد و دارای تشبیه بلیغ است. پُر واضح است که آمادگی برای خوف و خشیت الهی وآنچه باعث کمالات نفس میشود، از بهترین اندوختههایی است که موجب نجات انسان از تمام گرفتاریهای رستاخیز میشود؛ از این رو در اینجا مشبهبه (کلید، توشه) در کلام امام به خوبی در تصویرگری مقام بلند تقوا ایفای نقش می کند. آنگاه امام، با بهرهگیری از مجاز، تقوی را سبب آزادگی و نجات از هر نوع بدبختی و هلاکت می داند. در واژه های « عِتق و نجاه» مجاز مرسل، با علاقه سببیه مشاهده می کنیم که سبب پویایی و جنبش تصویر نیز گشته است. زیبایی این تصاویر زمانی دو چندان می شود که در عبارت « بِها» در قالب استعاره مکنیه، تقوی را همچون انسانی به تصویر میکشد که رمز موفقیت و رستگاری و خوشبختی است. لذا امام با جان بخشی به مفهومی ذهنی، معنا را به بهترین شکل به خواننده ارائه داده است. در مجموع، هدف همه این تصاویر زیبا، هدایت انسان به سوی تقوا و در نهایت به سوی خداست و امام با این عبارات و با کمک واژگان، تصویری زیبا در خیال مخاطب ایجاد میکند تا اینکه وی به ارزشها و جایگاه والای تقوا پی ببرد. «این واژهها در عین تصویرگری مفاهیم به گونهای گلچین شدهاند که برای آنها مترادفی نمی توان سراغ گرفت؛ یعنی هریک از آنها چنان حکیمانه و هنرمندانه انتخاب شدهاند که کلمات دیگر هیچگاه نمی توانند نقش آنها را ایفا نمایند و جایگزینی هر کلمه به جای دیگری، ضمن آنکه نظم کلمات و آهنگ و ترنم دلنشین حاکم بر سخن را از بین می برد و از زیبایی و شکوه آن می کاهد، در القای معانی، ابتر و ناتمام خواهد بود». (محمد قاسمی، ۱۳۸۷: ۴۲) -صَارَ مِنْ مَفَاتیحِ أَبْوابِ الهُدَی ومَغالیق ِأَبوابِ الرَّدی (خطبه: ۸۷) « تقوا کلید بازکننده درهای هدایت شد و قفل درهای گمراهی و خواری گردید ». (دشتی: ۱۰۵) امام در این تصویر پردازی، با بهره گرفتن از نیکوترین و زیباترین تشبیهات، تقوا را به کلیدی تشبیه کرده است که درهای هدایت و رستگاری را به روی انسان می گشاید و در مقابل آن، درهای هلاکت و فلاکت را به روی انسان می بندد. در این جملات برای تقویت موسیقی در کلام، آرایه مقابله وجود دارد. امام علی با این عبارت، اهمیت تقوا را به صورت امر فوق العاده مهم و سرنوشت سازی بیان کرده است. لفظ « مفتاح و مغلاق» مؤید همین مطلب است. « ابوابُ الهُدی» دارای آرایه استعاره مکنیه میباشد؛ بدین صورت که هدایت به ساختمانی تشبیه شده، آنگاه مشبهٌبه حذف و به یکی از لوازم آن «ابواب » (درها) اشاره شده است. همین طور گمراهی (الرّدی) به ساختمانی تشبیه شده، آنگاه مشبهٌبه حذف شده و به یکی از لوازم آن یعنی «ابواب» به صورت استعاره مکنیه اشاره شده است. کاربرد واژهی «أبواب » در قالب جمع نیز متناسب با فضای تصویر و عظمت بخشی به تقوا است. واژهی «أبواب » در اینجا بسیار زیباتر از واژهی « باب » عمل می کند. از اینرو؛ گرایش به محسوس و تجسّم بخشی از مهمترین شاخصه های تصویرگری کلام امیر المؤمنین علی(ع) می باشد. «امام خواننده را به ژرف اندیشی و خُرده بینی وا می دارد و افقهای وسیعی از نظر فکری میگشاید که در ورای آن افقهای دیگری از نقطه نظر اندیشه و فکر وجود دارد.» (محمد قاسمی، ۱۳۷۸: ۳۵) همچنین در خطبه مذکور، امام، متّقین را در قالب تشبیهی حسّی و ملموس به سرچشمه و میخ تشبیه کرده است: – فَهُوَمِنْ مَعادنِ دینِه وأَوتادِ أَرضِه (خطبه: ۸۷) «(متقّی) از گنجینه های آیین خدا و ارکان زمین است ». (دشتی: ۱۰۵) شخص با تقوا از گنجینههای آیین خدا و ارکان زمین معرفی شده است. امام (ع) لفظ معدن را برای انسان پرهیزگار به صورت تشبیه بلیغ آورده است ؛ وجه مشابهت میان معدن و پرهیزگار این است که هر دو مورد از منابع مهم و گرانبهای گوهر محسوب میشوند. همان گونه که معدن، سرچشمه جواهرات است، انسان متّقی هم سرچشمه علوم و فضایل اخلاقی است. از معادن، جواهرات، و از شخص پرهیزگار، گوهرهای فضایل اخلاقی استخراج میشود. در تصویر دیگر شخص پرهیزگار به استوانههای زمین مانند شده است. در این تشبیه بلیغ لفظ «وَتَد» که به معنی میخ است برای شخص متّقی به صورت تشبیه بلیغ به کار رفته است، از جهت این که هرکدام موجب ثبات و قوام امور میشوند. امام با بیان چنین تشبیهاتی که از طبیعت بیجان سرچشمه گرفته است، برای بیان هنرمندانه و دلربای مفاهیم ژرف و عظیم دینی و اخلاقی بهره جُسته است و وجه شبه را همچون نقش برسنگ، در دل و جان آدمی مینشاند و با لطافت هرچه تمامتر مفهومی ماندگار از مضمون تقوا را در ذهن مخاطب حک میکند و هنری والا و ادبیاتی فاخر را برجای میگذارد که با هر زبانی همسویی دارد و امام تلاش نموده است تصاویری دقیق از تقوا ارائه دهد، تا مخاطب مشتاقانه به سوی آن بشتابد و از بی تقوایی و رذایل اخلاقی دوری جوید. -قدْ خَلَعَ سَرابیلَ الشَّهوَاتِ (خطبه: ۸۷) «پیراهن شهوات را از تن بیرون کرده است» (دشتی: ۱۰۵) شخص متّقی لباس شهوات و خواسته های بیجا را از تن در آورده است. این ویژگی به زهد و وارستگی پرهیزکار اشاره دارد و عبارت «سرابیلَ الشّهوات» برای شهوات به صورت اضافه تشبیهی به کار رفته است ؛ یعنی « شهوات» به « سرابیل» تشبیه شده است؛ به لحاظ مشابهتی که میان لباس و شهوات در پوشیدن بدن وجود دارد. عبارت «خلع سرابیل الشهوات» نیز کنایه از این است که شخص پرهیزکار به شهوترانی نمی پردازد و شهوت او در حد اعتدال و کنترل شده است. -تِجارهٌ مُرْبِحَهٌ یسِّرها لَهُمْ رَبُّهُمْ (خطبه: ۱۹۳) «تجارتی پر سود که پروردگارشان فراهم فرموده است». (دشتی: ۲۸۷) تجسیم در معرفی امور مجرد و انتزاعی، به ویژه آن هنگام که شناساندن آنها به دیگران با دشواری مواجه می شود، نقشی مؤثر و به سزا ایفا می نماید و در واقع این روش با میل مخاطب به محسوسات، کاملاً منطبق است و میخواهد مخاطب را به نوعی از ورطه امور مخفی و دور از دسترس برهاند.(یاسوف،۲۰۰۶: ۴۱۲- ۴۱۳) یکی از این امور در نهجالبلاغه تقواست. امام برای پی بردن به اهمیت تقوا و پرهیزکاری، این عبارت زیبای ادبی را با تجسیم به ذهن مخاطب نزدیک نموده است. امام کسانی را که تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود ساختهاند، به تاجرانی تشبیه میکند که به دنبال کسب سود هستند. دراین عبارت واژه «تجارت» برای تقوا پیشگی و اعمال شایسته تشبیه بلیغ است. «مُربحه» نیز بیانگر سودمند بودن این تجارت است. وجه شباهت این است که هردو سود کسب می نمایند. -اَینَ العُقولُ المُسْتَصبِحهُ بِمصابیحِ الهُدی والاَبْصارُ اللامحهُ اِلی مَنارِ التّقوی (خطبه: ۱۴۴) «کجایند عقل های روشنی خواه از چراغ هدایت؟ وکجایند چشم های دوخته شده بر نشانه های پرهیزگاری؟» (دشتی: ۱۸۹) در این بیانات نیز تصویرتشبیهی دیگری از تقوا ارائه شده است و امام آن را به مناره تشبیه نموده است و خواننده را به ژرف اندیشی و ریزبینی وا می دارد. همانگونه که مناره با روشنی و نورافکنی خود مانع سردرگمی مسافران میشود؛ تقوا هم دنبال کنندگانش را راهنمایی و به راه درستی و خیر و نیکی دعوت مینماید. امام (ع) با این روش جدید و ابتکاری، تقوا را به تجسم در آورده و در احساسات مخاطب نفوذ میکند و خواننده به عالمی زنده و پر نشاط قدم میگذارد. در این عبارات، دو اضافه تشبیهی وجود دارد که کلام را از حالت ایستایی و سکون خارج کرده و به آن زندگی و حیات بخشیده است. « چراغ هدایت» و «منارههای تقوا» بیانگر عظمت و بلندای مقام ایمان و پرهیزکاری است و این تصویر، سایه بسیار روشنی را در ذهن مخاطبان ایجاد میکند که به طور ناهشیار آنان را به سمت و سوی تقوا سوق می دهد. میتوان عناصر خیال نیرومند را به تابلوهایی نقاشی شده و تصویرهای رنگینی تبدیل کرد؛ چرا که تعبیر آن حضرت آنچنان نیرومند و واقعگر گسترش یافته و پر نقش و نگار است که همچون تابلویی زنده در برابر مخاطب مجسم می شود. (جرداق، ۱۲: ۱۴۱۷) -أَلا و اِنَّ الخَطایا خَیلٌ شُمُسٌ علیها أَهلُها وخلعت لَجمُها فتقَهّحَّمتْ بِهِم فی النّارِ. أَلَا وإِنَّ التَّقوی مَطایا ذُللٌ حُمِلَ عَلیهَا أَهلُها وأَعطوا اَزمتَّها فأَوردتهُمُ الجَنّه (خطبه: ۱۶) : «همانا گناهان چون مرکبهای بدرفتارند که سواران خود (گناهکاران) را عنان رها شده در آتش دوزخ میاندازند. آگاه باشید! همانا تقوا چونان مرکبهای فرمانبرداری است که سواران خود را عنان بر دست وارد بهشت جاویدان می کنند». (دشتی: ۳۹) امام با به کارگیری تشبیهی بسیار دقیق در این خطبه و مقید نمودن مشبهٌبهِ آن، به منظور ایجاد ظرافت و دلالت دقیق بر مفهوم مورد نظر، مقصود خود را به طور کامل و دقیق به مخاطب منتقل نموده است. در این خطبه، تقوا به عنوان یک حالت روحی و معنوی که اثرش مالکیت و کنترل نفس انسان است، ذکر شده است. لازمه بی تقوایی و مطیع بودن هوای نفس، ضعف و زبونی و بیاراده بودن در برابر محرکات شهوانی و هواهای نفسانی است. امام پرهیزکاران با بهرهگیری از موجودات زنده (اسب)، محیطی طبیعی و جاندار خلق کرده است و با نگارگری خلاق وخوش ذوق خویش، پیوند عمیقی میان ذهن مخاطب و طبیعت پیرامونش برقرار کرده و از سوی دیگر تصاویری زیبا و ماندگار آفریده و خرمنی از گوهرهای چشم نواز معانی و مفاهیم ارزشی را در دامان مخاطب ریخته است. امام، تقوا را به مرکبی تشبیه نموده است که مهمترین ویژگی این مرکب رام بودن است. ذلول به اسبی گفته میشود که رام و آرام است و سواره خود را نمی آزارد و در واقع صاحبش کنترل کننده این حیوان است و حیوان در تمام موارد مطیع صاحبش است. پیداست چنین اسبی هیچ گونه خطری برای صاحبش ندارد و نه تنها خطری ندارد؛ بلکه یار و یاور صاحبش است. اما بی تقوایی مانند اسبی سرکش و طغیانگر است و سواره آن زبون و خوار بوده و هیچ کنترلی بر این حیوان ندارد و در واقع این حیوان است که او را دنبال خود می کشاند. بدیهی است این حیوان چموش، سوار خود را به خطر می اندازد. انسانهای بیتقوا نیز چنین حالتی دارند. لازمه تقوا، قدرت اراده و مالک حوزه وجود خود بودن است؛ مانند سوارکار ماهری که بر اسب تربیت شدهای سوار است و با قدرت و تسلط کامل، آن اسب را در جهتی که خود انتخاب کرده، میراند. اوج هماهنگی و تناسب میان تصویر و محتوا را می توان در این تمثیل هنری مشاهده نمود. همچنین نوع تشبیه به اعتبار طرفین آن از جنس تشبیه معقول به محسوس است؛ چرا که مشبه که خطایاست و یک امر عقلی است، به خیول (مرکبها) که حسی است تشبیه شده است، به عبارت دیگر مشبه این تشبیه، مفرد مطلق (خطایا) و مشبهٌبه آن مفرد مقید است. این تشبیه از نوع تشبیهات تمثیل است. ابن اثیر تشبیه تمثیل را بهترین نوع تشبیه برشمرده و می گوید: « تشبیه معنا به تصویر، از بلیغترین اقسام چهارگانه در تمثیل معانی ذهنی به تصویرهای قابل مشاهده میباشد ». (۱۹۶۲، ۲: ۱۴۲) به علت اینکه ادات تشبیه از آن حذف شده تشبیه مؤکّد است. (نک: هاشمی، ۱۳۸۵: ج۲: ۶۲) در عبارت( اَلا وَ إنَّ التّقوی مَطایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلیها أهْلُها واُعطوا أزِمَّتَها فَاَوْرَدَتْهُمُ الجَنَّهَ ) نیز تشبیه صورت گرفته همانند مورد فوق است. به کار بردن این واژگان زنده و مصوّر (خَیلٌ شُمُسٌ، لَجم، فتقَحَّمتْ، مَطایا ذُلَلٌ) که به تصویر، حیات و جنبش و تحرّک خاصی بخشیده اند، آثار تقوا را آن گونه به تصویر کشانده که گویا آن منظره را با چشم میتوان دید و با انگشت میتوان آن را لمس نمود. لذا تشبیهات نغز، و تصاویر مادری که امام آفرینندهی آن است، روح و جان شنونده را به تسخیر خود درآورده و او را شگفت زده، کلمه به کلمه دنبال خود میکشاند. همچنین در عبارات – رَحِمَ اللهُ إِمرأً. . جَعَلَ الصبرَ مَطیهَّ نِجاتِه وَالتّقوی عُدَّهَ وفاتِه. رکب الطریقه الغراء ولزم المحجهالبیضاء. . (خطبه: ۷۶) « خدا رحمت کند کسی را که استقامت را مرکب نجات خود قرار دهد و تقوا را زاد وتوشه روز مردن گرداند. در راه روشن هدایت قدم گذارد و از راه روشن هدایت فاصله نگیرد » (دشتی: ۸۹). ذکاوت و هوش خارق العاده و خیال غنی امام با عاطفه سرشاری که آنها را پشتیبانی می کند، به هم می پیوندد. اینجاست که فکر، پویایی و حرکت یافته و خونی داغ در رگهای آن جریان می یابد که شعور و احساس شنونده را مخاطب قرار می دهد؛ به همان مقدار که عقل را مخاطب خویش می سازد، چرا که این فکر از عقلی سرچشمه گرفته که عاطفهای بسیار پرحرارت آن را همراهی می کند. (جرداق، ۲۰۰۴م، ۱: ۵۱۷) در این عبارات، امام با بهرهگیری از تشبیهات و استعارات، تصاویری زیبا و عینی را میآفریند. امام صبر و استقامت را به اسبی تشبیه میکند که انسان را به ساحل امن و امان می رساند؛ همچنین تقوی را به اسباب و وسایلی تشبیه میکند که انسان آن را به عنوان توشه بر می گزیند. در این تصویر امام با نبوغ خود، به تقوا که امری معقول است، لباس حسی پوشانده و مفهوم مورد نظر را در دسترس حواس پنجگانه قرار داده است. آنگاه در قالب استعاره مکنیه بسیار زیبایی، هدایت را به اسبی درخشان با پیشانی سفید تشبیه کرده که انسان بر آن سوار می گردد. این تصویرها برگرفته از واقعیتهای زندگی مردمان است و امام با انتخاب مشبهٌبه مناسب، با ذهن مخاطب خویش به راحتی ارتباط برقرار می کند؛ زیرا مخاطب با شنیدن آنها به راحتی و به سرعت در فضای تصویری خیال خویش، آن را مشاهده میکند و به تصویر آن می پردازد. سایه معنایی واژه های « مَطیهَّ نِجَاتِه، عُدَّهَ وَفَاتِهِ، الطَّرِیقَهَ الغَرَّاءَ، المَحَجّهَ البَیضَاءَ» علاوه بر تصویرگری معانی، به نقش بستن تصویری مثبت و روشن در ذهن و خیال مخاطب کمک می کنند. بین کلمات « وَفَات و نَجَات، غَرَّاء و بَیضَاء، مَهَلْ و عَمَل» سجع متوازی برقرار است که بر موسیقی آن تأثیر گذاشته است. لذا توازن، سجع، جناس از جمله عوامل موسیقیایی هستند که در کنار صنعت تشبیه، استعاره و تشخیص، جذابیت و نفوذ کلام را دوچندان کرده است. -مِصْبَاحُ ظُلُمَاتٍ، کَشَّافُ عَشَوَاتٍ، مِفْتَاحُ مُبْهَمَاتٍ، دَفَّاعُ مُعْضِلاَتٍ، دلیل فَلَواتٍ. (خطبه: ۸۷) «چراغ تاریکیها، و روشنی بخش تیرگیها، کلید درهای بسته، و برطرف کننده دشواریها و راهنمای گمراهان در بیابانهای سرگردانی است». (دشتی: ۱۰۵) در این عبارات، امام با بهرهگیری از تشبیهات بلیغ متوالی و متناسب با هدف، با موسیقی و آهنگی دلنشین که از چیدمان دقیق واژگان و عبارات برمیخیزد، به معرفی انسانهای پرهیزکار و جایگاه والای آنها می پردازد. امام، انسان متّقی را به ترتیب به «مِصباح (چراغ)، کَشَّاف (روشنی بخش)، مِفتاح (کلید)، دَفَّاع (برطرف کننده) و دَلیل (راهنما) تشبیه کرده است. همه این تصاویر، در تقویت مفهوم مورد نظر امام، به همدیگر پیوستهاند و همدیگر را کامل می کنند. واژه های حسی « ظُلُمَات، عَشَوات، فَلَوات» نیز به ترتیب استعاره از گمراهی، کجروی و مراحل سلوک هستند. در این تصاویر، ابتدا، پرهیزکار به چراغ روشنایی در تاریکیها تشبیه شده است؛ همانگونه که چراغ، زداینده تاریکی است؛ متّقی هم ظلمات و گمراهیهای عقلی را از بین می برد. «عِشوه به معنی کور چشمی است؛ یعنی انسان تقوا پیشه، ظلمات وگمراهی را کشف میکند و آنها را از بین میبرد در عبارت « دلیلُ فلوات»امام لفظ «فَلَوات» را که به معنی بیابان وسیع است، برای مراحل سلوک که امری معقول است، استعاره آورده است. وجه شباهت این است که در صحراهای پهناور و وسیع، مسافر بدون راهنمایی که آشنایی کامل به تمام مراحل و منازل داشته باشد، گم گشته و به هلاکت میرسد. انسان نیز بدون توشه تقوا و ورع، نمی تواند مسیر سخت کمال و تقرّب الهی را طی کند و تقوی بهترین راهنمایی است که انسان را با عبور از گردنههای پر پیچ وخم زندگی و دامهای کشنده و فریبنده شیطانی، به ساحل امن و امان می رساند. نکته جالب توجه در این تصاویر، ساخت واژگان است که در قالب جمع و بر وزنهای مبالغه و صفت مشبهه بیان شده اند تا با نشان دادن اهمیت تقوا و برجستهتر نشان دادن آثار آن، شوق بیشتری را در خواننده نسبت به اتصاف به این صفت کریمه، ایجاد کند. لذا امام علی (ع) با بهرهگیری گسترده از انواع تصاویر مجسّم حسی، ضمن به تصویر کشیدن زیباییهای تقوا، اثربخشی کلام خویش را دو چندان کرده و خیال مخاطب را به تحرّک وا می دارد. -أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا الزِّمَامُ وَ الْقِوَامُ فَتَمَسَّکُوا بِوَثَائِقِهَا، وَ اعْتَصِمُوا بِحَقَائِقِهَا تَؤُلْ بِکُمْ إِلَى أَکْنَانِ الدَّعهِ وَ أَوْطَانِ السعهِ ومعاقل الحرزِ ومنازِل العزِ. (خطبه۱۹۵) «ای بندگان خدا شما را به پرهیزگاری سفارش میکنم، که عامل کنترل و مایه استواری شماست. پس به رشته های تقوا چنگ زنید، و به حقیقتهای آن پناه آورید، تا شما را به سرمنزل آرامش، و جایگاه های وسیع، و پناهگاه های محکم و منزلگاه های پرعزَّت برساند». (دشتی: ۲۹۳) در این بیانات نیز، امام بیان، به تقوا و پرهیزگاری سفارش میکند و به بیان فضیلت ها و آثار نیکوی آن میپردازد. یکی از جنبهها وجلوههای زیبای سخنان مولای متّقیان که باعث جذابیت بخشیدن به کلام وی شده و اثر کلماتش را دو چندان نموده است، بهره جستن آن امام همام از تصویرگری است. امام با بهره گرفتن از روش های بدیع و قوی، معانی و مفاهیم را از دایره تنگ الفاظ خارج نموده و آنها را به صورت تصاویری زنده و پرتحرّک در برابر دیدگان مخاطب به نمایش گذاشته است. در سخن امام گاه شاهد مفاهیم و تعابیری هستیم که در آنها موضوعات و مفاهیم گوناگون در لباس محسوسات و به شیوهای زنده و مجسّم عرضه گردیدهاند. این ویژگی در خطبههای نهجالبلاغه از جمله در این عبارت، تبلور خاصی یافته است. ؛ به گونهای که دریایی از معانی در قالب کلماتی موجز و آکنده از حرکت و پویایی تولید گشته و به راستی باید آن را مصداق واقعی بحر درکوزه دانست. تعبیر تقوا به «زمام» که در اصل به معنای افسار است، اشاره به نیروی باز دارندگی تقواست که انسان را در برابر گناهان مهار میکند و از سقوط در پرتگاه های فساد و گناه و گرفتارشدن در دام شیطان و هوای نفس باز می دارد. در این عبارت تقوا به افسار تشبیه شده است. همانگونه که افسار از افتادن حیوان در خطرات و مهالک جلوگیری می نماید و او را به راه راست هدایت می کند، تقوا هم مانند افسار برای انسان نقش باز دارندگی و هدایت دارد. قوام اشاره به این است که پایه های زندگی پاک و آمیخته با سعادت بر آن استوار است و به تعبیر دیگر: تقوا از یک سو جنبه باز دارندگی دارد و از سوی دیگر جنبه سازندگی و هرگاه این دو، دست به دست هم بدهد، سعادت و نجات انسان کامل میشود و در واقع با حضور تقوا سعادت انسان از نظر مادی ومعنوی کامل میشود. در این عبارت تقوا به کشتی نجاتی تشبیه شده است که انسان را به ساحل آرامش، آسایش و رفاه می رساند. برای این منظور حضرت از استعاره مکنیه استفاده نموده است تا کمال سود وفایده تقوا را بیان کندو «قوام» مجاز مرسل با علاقه سببیه میباشد. -الرائِحُ اِلی اللهِ کالضمانِ یردُ الماءَ( «کسی که به سوی خدا میرود، همچون تشنهای است که به آبشخور گام مینهد.»(دشتی:۱۲۱) وجه مشابهت این دو لزوم شتاب در حرکت و کوشش مشتاقانه برای وصول به مطلوب است. -فکَانُوا کَتَفَاضُلِ البَذْرِ، ینْتَقَی، فَیوخَذ مِنْه ویلْقَی، قَدْ مَیزَهُ التَّخْلِیصُ وهَذَّبَه التَّمْحِیصُ (خطبه ۲۱۴) «آنان، چونان بذرهای پاکیزهای هستندکه از میان مردم گزینش شده اند. آنها را برای کاشتن انتخاب و دیگران را رها می کنند. با آزمایشهای مکرّر، امتیاز یافتند، و با پاک کردنهای پی در پی خالص گردیدند. » (دشتی: ۳۱۳)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
پیشبینی بهترین ترکیبات هیبریدی مدیریت بهتر ژرمپلاسم تعیین گروهای هتروتیک فصل دوم مروری بر منابع ۲-۱ تاریخچه گیاه ذرت با نام علمی Zea mays L.نام لاتین Yellow Corn و نام فارسی بلال از خانواده گندمیان(گرامینه) میباشد. این گیاه از مهمترین غلات نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری است که عملکرد آن در مناطق معتدل بیشتر میباشد(پیریکشتیبان و همکاران، ۱۳۹۰). آمریکاییها اولین استفاده کنندگان از ذرت بودند. ذرت تا قبل از سال ۱۴۹۲ میلادی(سال کشف آمریکا) در قاره آسیا، اروپا و آفریقا بعنوان یک گیاه زراعی شناخته شده نبود. اما این گیاه را از قرنها قبل در آمریکا مرکزی میشناختند و توسط مردم سرخ پوست آمریکا کشت میشد و به همین سبب نام لاتین آن از یکی از طوایف سرخ پوست بنام Marisi Mahig گرفته شده است. کریستف کلمب کاشف آمریکا برای اولین بار دانه ذرت را از آمریکا به اروپا برد و نامMais را به آن داد. سپس طی سالیان دراز بذر ذرت از طریق کشور پرتقال به آفریقا و جنوب اروپا تا هندوستان و چین برده شد طبق شواهد مختلف و متعدد چنین به نظر میرسد که کشت و کار ذرت قرنها قبل توسط بومیان این مناطق نیز رواج داشته و آنها در اصلاح آن سهم زیادی داشته اند و حتی ارقامی از آن تهیه کرده بودند. ذرتی که مورد توجه خاص سفید پوستان قرار گرفته است ذرت دندان اسبی بوده که دارای قدرت تطابق پذیری بیشتری با شرایط مختلف آب و هوایی است. وارد شدن ذرت به ایران در سال ۱۹۲۱ شمسی توسط پرتغالیها صورت گرفت و از آن به بعد بعنوان یک زراعت فرعی در حاشیه مزارع و باغات صیفی کشت میگردید. در ایران ذرت از سه دهه پیش رفته رفته جای خود را باز کرد و در سال ۱۳۵۳ جزء طرحهای افزایش تولید جای داده شد(کریمی، ۱۳۸۳).
۲-۲ مشخصات گیاهشناسی از نظر گیاهشناسی ذزت متعلق به تیره گرامینه و جنس Zea و گونهی mays میباشد. ذرت(Zea mays L.) گیاهی یک ساله، دیپلوئید(۲n=20)، متعلق به خانواده گندمیان و تک لپه است(پیریکشتیبان و همکاران، ۱۳۹۰). ذرت گیاهی است یک پایه بدین معنی که گلهای نر و ماده جدا از هم ولی بر روی یک پایه قرار دارند. این گیاه دارای ساقه استوانهای میباشد که در مقطع عرضی بیضوی است. ارتفاع ساقه بسیار متغیر و بسته به شرایط اقلیمی به ۸ متر هم میرسد. ولی بطور معمول ساقه ذرت ۳-۵/۱ مـــــتر طول دارد. برگهای ذرت شبیه سایر غلات شامل پهنک برگ و غلاف است. تعداد برگهای ذرت بطور متوسط بین ۱۲ تا ۱۸ عدد است. واریتههای زودرس تعداد برگ کمتر و ارقام دیررس برگ بیشتری دارند. ذرت دارای ریشههای قوی و انبوه ولی سطحی است. همانطور که اشاره شد ذرت گیاهی است یک پایه و در نتیجه بعلت جدا بودن اعضاء زایشی گردهافشانی آن بطور غیر مستقیم و بیشتر بوسیله باد صورت میگیرد و باد میتواند گردهها را تا چندین کیلومتر منتقل نماید. تحت شرایط عادی مدت ۲۴ ساعت زمان لازم است تا عمل باروری یک بلال بطور کامل صورت گیرد(کریمی، ۱۳۸۳). خاک مناسب کشت ذرت خاکهای لومی شنی و لومی رسی میباشد(بینام، ۱۳۹۲). ذرت از لحاظ فتوسنتزی گیاهی چهار کربنه است. همچنین گیاهی است که عملکرد دانه آن در عرض جغرافیایی بالاتر از از خواستگاه خویش زیادتر است(پیریکشتیبان، و همکاران، ۱۳۹۰). رنگ زرد ذرت مربوط به موادی به نام زئین و زیازانتین میباشد. اشکال بسیاری از ذرت به عنوان غذا استفاده میشود، گاهی اوقات دستهبندیهای مختلف نسبت به مقدار نشاسته انجام میشود((کریمی، ۱۳۸۳). ذرت آردی (Zea mays var. amyalcea) ذرت پاپ کورن (Zea mays var. everta) ذرت دندان اسبی (Zea mays var. indentata) ذرت بلوری (Zea mays var. indurata) ذرت شیرین (Zea mays var. saccharata) ذرت مومی (Zea mays var. ceratina) ذرت غلاف دار (Zea mays ver. tunicate) ذرت راه راه (Zea mays var. japonica) ۲-۳ اهمیت و ارزش غذایی ذرت دانه بدون آب ذرت حاوی ۷۷ درصد نشاسته، ۲ درصد قند، ۹ درصد پروتئین، ۵ درصد چربی، ۵ درصد پنتوزان و ۲ درصد خاکستر است. حداکثر میزان پروتئین آن ممکن است به ۱۵ درصد و حداقل آن به ۶ درصد برسد. قریب به ۸۰ درصد پروتئین دانه ذرت در آندوسپرم میباشد. ذرت در بین غلات به استثنای یولاف، بیش از همه حاوی چربی میباشد که در بعضی موارد چربی آن به ۷ درصد میرسد. ذرت حاوی ویتامین A و تیامین میباشد که بیشتر در جنین دخیره است. علاوه بر این ریبو فلاوین ذرت بیشتر از گندم و برنج است (کریمی، همکاران،۱۳۸۳). ذرت علوفهای، علوفه بسیار خوشخوراکی جهت تغذیه گاو و گوسفند است و شرایط مکانیزاسیون را به خوبی میپذیرد. علوفه این نوع ذرت غنی از مواد گلوسیدی و انرژیزا و فقیر از پروتئین است به همین دلیل این نوع علوفه را باید همراه با علوفههایی که غنی از پروتئین هستند، بطور مخلوط در جیره غذایی دام وارد نمود. در ضمن ذرت فوق العاده سهلالهضم بوده و سیلوی آن برای دامهای پرواری عالیترین غذا است(کریمی، ۱۳۸۳). طبق تعریف موسسه استاندارد، دانه ذرت یکی از انواع دانههای غلات است که بواسطهی فراوانی نشاسته در آن ارزش غذایی نسبتا زیادی دارد(جدول۲-۱) و از این رو در جیره خوراکی دام و طیور و آبزیان بعنوان ماده اولیه انرژیزا به مقدار زیاد مورد استفاده قرار میگیرد(بینام، ۱۳۸۲). جدول ۲-۱ ترکیبات شیمیایی موجود در دانه ذرت
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲-۲-۴- شاخصها و مدلهای رضایتمندی رضایتمندی مشتری یک متغیر پنهان و کیفی میباشد و برای تبدیل آن به یک کمیت قابل اندازهگیری، نیاز به مدل مناسب داریم. با کمک یک مدل خوب میتوان رضایتمندی مشتری را به یک شاخص عددی تبدیل و عوامل موثر در ارتباط با آن را به طور کمی اندازهگیری نمود. در چند سال اخیر، شاخصهای رضایت مشتری در کشورهای مختلف چه در بخش تولید و چه در بخش خدمات، در سطح ملی مورد ارزیابی و اندازه گیری قرار گرفتهاند. در سال نیز ۲۰۰۰ مرکز پژوهش کسب و کار چین از دانشگاه تسینگ هوا که توسط وزارت علوم و تکنولوژی جمهوری خلق چین تامین مالی می شد و با دفتر بازرسی کیفیت و تکنولوژی ملی (NQTSB)[6] همکاری داشت، برنامه پژوهشی برای کیفیت را آغاز کرد. شاخصی بر مبنای رضایت مشتریان یعنی CCSI[7] را ارزیابی نمود. این برنامه هدفش ارتقاء کیفیت و آماده کردن شرکت ها و صنایع به گرایش بازار بود، البته با توجه به اهداف این تحقیق در ادامه به بررسی و معرفی برخی از این مدلها و سیر تکاملی آنها میپردازیم.
۲-۲-۴-۱- مدل رضایتمندی مشتری سوئدی (SCSB)[8] شاخص رضایتمندی کشور سوئد در سال ۱۹۸۹ توسط پروفسور فورنل بر اساس یک مدل ساخت یافته و با بهره گرفتن از نظرسنجی مشتریان طراحی شده بود، بررسی فعالیتهای تحقیقاتی در کشور سوئد موجب شد تا مدل فورنل به عنوان بهترین روش جهت ارائه یک شاخص استاندارد در سطح ملی شناخته شود. این مدل در سال ۱۹۹۲ به عنوان اولین مدل شاخص رضایتمندی تولیدات و خدمات در سطح ملی، در کشور سوئد معرفی شد (Fornell, 1992) . این شاخص ابتدا برای حدود ۱۳۰ واحد شرکت و ۳۲ واحد صنعتی در سوئد اندازهگیری گردید. مدل SCSB اولیه که در شکل نمایش داده شده است، شامل دو محرک اولیه رضایتمندی است؛ ارزش دریافتی و انتظارات مشتری. به طور دقیقتر ارزش دریافتی یا عملکرد دریافتی برابر است با سطح دریافت شده از کیفیت نسبت به قیمت پرداخت شده. کیفیت نسبت به پول پرداختی یکی از شاخصهایی است که مشتری توسط آن محصولات و خدمات مختلف را با هم مقایسه میکند. دیگر محرک رضایتمندی، انتظارات مشتری از محصول یا خدمت مورد نظر میباشد. این انتظارات شامل آنهایی میشود که مشتری پیشبینی میکند. ثابت شده است که این انتظارات تاثیر مثبتی بر روی رضایتمندی دارد در حالی که ارزش دریافتی بیشترین تحقیقات را متوجه خود کرده ولی انتظارات مشتری جایگاه ویژهای دارد چرا که این توقعات، ظرفیت شرکتها را برای عملکردهای آینده پیشبینی میکند و به علاوه انتظارات به طور مثبت با ارزش دریافتی وابسته است (Johnson, Gustafsson, Andreassen, Lervik, & Cha, 2001). شکل ۲-۳ مدل شاخص رضایت مشتری سوئدی ۲-۲-۴-۲- مدل شاخص رضایت مشتری در آمریکا (ACSI)[9] شاخص رضایت مشتری در وسط این زنجیره روابط مشخص است. ورودی ها یا همان علل عمده، رضایت مشتری دراین مدل، شامل انتظارات، کیفیت درک شده و ارزش درک شده میباشند. خروجی ها یا پیامدها اساسی رضایت مشتری شامل شکایات مشتری و وفاداری مشتری است. مهمتری هدف در تخمین این سیستم یا مدل آن است که در نهایت بتوان میزان وفاداری مشتری را تشریح نمود. در ادامه ورودیها و پیامدهای فوق الذکر را بیشتر بررسی میکنیم. شکل ۲-۴ شاخص رضایت مشتری آمریکایی اولین ورودی میزان کیفیت درک شده است. کیفیت درک شده یا عملکرد درک شده ارزیابی کلی مشتری از کیفیت محصول یا خدمات ارائه شده سازمان درآخرین تجربه او از مصرف میباشد. این عامل اثر مستقیم و مثبت بر رضایت مشتری دارد. دومین عامل ورودی میزان ارزش درک شده است. به عبارت دیگر سطح درک شده از کیفیت محصول نسبت به قیمتی است که برای خرید آن محصول پرداخت شده است. اضافه شدن ارزش درک شده به مدل درحقیقت اطلاعات مربوط به قیمت و هزینه کالا یا خدمت را نیز درمدل دخیل مینماید. سومین عامل ورودی، میزان انتظارات مشتری است که شامل دو بخش میباشد. اولین بخش انتظارات مشتری، پیش از مصرف محصول یا دریافت خدمت است که منابع غیر تجربی از راههایی مانند اعلانها و آگهیها، تبلیغات و یا توصیه زبانی سایر مشتریان ایجاد می شود. دومین بخش شامل پیش بینی مشتری درباره قابلیت تولید کننده و یا ارائه کننده خدمت در زمینه تامین کیفیت کالا یا خدمت در آینده باشد. مطابق یک تئوری معروف در علم بازاریابی، پیامد فوری افزایش رضایت مشتری همانا کاهش میزان شکایت او و افزایش میزان وفاداری مشتری است (theacsi, 2013). ۲-۲-۴-۳- مدل شاخص رضایت مشتری مالزی [۱۰](MCSI) شاخص رضایت مشتری در مالزی یک شاخص ملی اقتصادی است که نمایانگر ارزیابی مشتریان از کیفیت خدمات ارائه شده توسط سازمانها و مؤسسات دولتی مالزی میباشد. این مدل از ۶ متغیر پنهان تشکیل شده است. محرک های رضایت مشتری شامل ۳ متغیر: کیفیت درک شده، انتطارات مشتری و ارزش درک شده میباشد. پیامدهای رضایت مشتری ۲ متغیر پنهان شامل: تصویر درک شده از محصول یا خدمت و وفاداری مشتری میباشد.
هر یک از این ۶ متغیر پنهان بوسیله تعدادی متغیر اندازه پذیر محاسبه میشوند. که به نوبه خود توسط سوالهایی که از مشتریان پرسیده میشود اندازهگیری میشود. این مدل در شکل ۵ مشاهده میشود. شکل ۲-۵- مدل شاخص رضایت مشتری در مالزی از نتایج این مدل تاثیر مستقیم سیستم رضایتمندی مشتری بر وفاداری و بهبود تصور مشتری نسبت به سازمان عرضهکننده اشاره دارد. از دیگر شاخصها می توان به SWICS[11] در سوئیس، NCSB[12] در نروژ، MCSI[13]</su p>در مالزی، CCSI[14] در چین، SASI[15] در آفریقای جنوبی و TCSI [۱۶] در ترکیه اشاره نمود. حال پس از آشنایی مختصر با مدلهای مختلف اندازه گیری شاخص رضایت مشتری در برخی از کشورها، در ادامه به اهداف تدوین چنین مدلی پرداخته شده است.
-
-
-
- اهداف تدوین شاخص ملی رضایت مشتری
تدوین شاخص رضایت مشتری در سطح ملی با هدف تحقق چند الزام صورت میگیرد (بران و گراند، ۲۰۰۰) :
-
- شناسایی علل رضایت مشتری: علاوه بر گردآوری داده های رضایت مشتری، مدل مذکور باید از این توانایی برخوردار باشد که عوامل اصلی مسبب رضایت مشتری را مشخص کند. از این طریق هر سازمان قادر خواهد بود تاثیر عملکرد خود را از جنبه های مختلف ( همچون بهبود مهارت کارکنان، بهبود کیفیت محصول، ارائه خدمات قابل اطمینان و غیره) با سایر سازمانها مورد مقایسه قرار دهد. این نتایج میتواند مبنای تصمیم گیریها برای اجرای برنامههای مدیریت کیفیت در سطح سازمان محسوب شود.
- شناسایی پیامدهای رضایت مشتری: مدلهای رضایت مشتری باید تبعات رضایتمندی را بر رفتار مشتریان و تمایلات رفتاری آن مورد ارزیابی قرار دهد. یکی از اهداف عمده مدل های رضایت دستیابی به وسیلهای برای پیش بینی سودآوری سازمان متناسب با میزان رضایت مشتری از محصول یا خدمت عرضه شده به آنان میباشد. تمایل به خرید مجدد محصول و عدم رغبت برای مراجعه به سایر تامین کنندگان از جمله شاخصهای رفتاری مشتریان به شمار میرود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
قراخانلو در سال۱۳۸۲ در طرح پژوهشی خود به بررسی وضع موجود و تدوین شاخصهای استعدادیابی در رشته فوتبال پرداخت. روش این تحقیق توصیفی – تحلیلی و میدانی بود . اطلاعات این تحقیق از طریق پرسشنامه های محقق ساخته و همچنین انجام آزمون های آنتروپو متریکی، فیزیولوژیکی، مهارتی و روانی جمع آوری شد. سه پرسشنامه محقق ساخته مورد استفاده قرار گرفت. که توسط سه گروه ذیل به سئوالات آنها پاسخ گفته شد ۱- : مسئولین سازمان تربیت بدنی و سرپرستان باشگاهها ۲- : مربیان مدارس و باشگاهها ۳- : مسئولین تربیت بدنی آموزش و پرو رش. نتایج این تحقیق نشان داد که در حال حاضر مهمترین رکن استعدادیابی در کشور مربیان هستند و بعد از آن مسابقات آموزشگاهی. استفاده از آزمونهای میدانی و آزمایشگاهی کمترین استفاده را دارند .مهمترین معیارهایی که در حال حاضر توسط مربیان به آنها توجه میشود عبارتند از: قد، وزن و جثه (آنتروپومتریک)، تیپ بدنی، قدرت، سرعت و استقامت (فیزیولوژیکی )، تکنیک و تاکتیک پذیری (مهارتی)، آرامش، خونسردی، روحیه همکاری و هوش (روانی). قراخانلو اینگونه نتیجه گیری می کند که روند فعلی استعدادیابی در کشور، فاصله زیادی با آنچه در منابع علمی آمده دارد . ضمن اینکه امکانات و تجهیزات کافی به ویژه در شهرستانها وجود نداشته و باشگاهها نقش فعالی ندارند. lt="تحقیق - متن کامل - پایان نامه” width="390″ height="390″ /> نمازی زاده (۱۳۸۲) به تعیین شاخصهای استعدادیابی مرتبط با رشته بسکتبال و ارئه الگوی استعدادیابی در این رشته پرداخت. در این تحقیق تعداد ۱۸۰ نفر از بازیکنان نخبه بسکتبال در رده های سنی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان به تکمیل پرسشنامه ها پرداخته و مورد نظرسنجی واقع شدند تا بتوان چگونگی تمایل و علاقهمندی آنها را از دوران کودکی نسبت به حضور فعال در تمرینات قهرمانی در این رشته را بررسی کرد. همچنین فهرستی از شاخصهای مختلف در حیطه آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی، قابلیتهای حرکتی و مهارتهای شناختی – روانی تهیه شده و به صورت پرسشنامه در اختیار مربیان بین المللی و درجه یک قرار گرفت تا اولویتبندی شوند. در هر حیطه اولویتهای اول تا سوم به شرح زیر تعیین گردید: در حیطه عملکرد اختصاصی مهارتهای بسکتبال به ترتیب پیش بینی، سرعت تصمیمگیری و قابلیت در شوت توپ به طرف حلقه در حیطه توانایی های حرکتی به ترتیب چابکی، سرعت حرکت و هماهنگی در حیطه آنتروپومتریک به ترتیب اندازه اندامهای فوقانی، طول قد و اندازه دست در حیطه آمادگی جسمانی به ترتیب قدرت، توان عضلانی و استقامت عمومی بدن امیرتاش (۱۳۸۲) در طرح پژوهشی خود به توصیف وضع موجود و تدوین شاخصهای استعدایابی در رشته هندبال سالنی مردان پرداخت. بدین منظور از پرسشنامه محقق ساخته که اعتبار صوری و محتوایی آن توسط محققان تأیید شده بود استفاده شد. تعداد ۱۰۵ نفر از مربیان طراز اول کشور به این پرسشنامه ها پاسخ دادند. یافتهها نشان داد که ۹۸ درصد از آزمودنیها اهمیت استعدادیابی در ورزش هندبال را خیلی زیاد و زیاد دانستهاند و ۶/۶۷ درصد نیز از آن استفاده میکنند ولی اکثریت آنها درباره روش های استعدادیابی اطلاعاتشان متوسط و کمتر از آن است. سن مناسب برای استعدادیابی در هندبال را اکثریت آزمودنیها در دو سال آخر دبستان و دوره راهنمایی و جایگاه سازمانی آن را در وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد کردهاند. اولویت بندی کلی استعدادیابی از نظر آزمودنیها به ترتیب ارتفاع قد در بعد پیکری، سرعت عکس العمل در بعد آمادگی عمومی بدن، دریافت در بعد تکنیک انفرادی، حرکات کشویی در بعد تاکتیکهای انفرادی، نسبت قد به وزن در بعد ترکیب بدنف اعتماد به نفس در بعد مهارتهای روانی و روحیه همکاری در بعد مهارتهای اجتماعی بودند.
گائینی (۱۳۸۰)، وضع موجود و تدوین شاخصهای استعدادیابی را در ورزش شنا بررسی نمود. وی نتیجهگیری کرد که هیچ یک از شناگران شرکت کننده در مسابقات کشورهای اسلامی براساس شاخصهای استعدادیابی انتخاب نشدهاند و اساساً در اینگونه کشورها هیچگونه مبنای علمی برای استعدادیابی افراد در رشته های مختلف ورزشی وجود ندارد و کلیهی ورزشکاران براساس روش طبیعی وارد یک رشته ورزشی شدهاند. یوسفی (۱۳۸۲) در طرح پژوهشی خود به توصیف وضع موجود و تدوین شاخصهای استعدایابی در رشته کشتی پرداخت. از طریق پرسشنامه محقق ساخته به نطر سنجی از ۶۰ مربی در دو زمینهی مسائل اجرایی استعدادیابی و شاخصهای مورد نظر آنها پرداخت. که شش عامل مهم از دیدگاه مربیان عنوان شدند که عبارتند از : عضلانی بودن، داشتن شانههای پهن، قدرت، سرعت، رقابتجویی و هوش تکنیکی. احمد فرخی درسال ۱۳۸۴ در رشته بدمینتون پژوهشی را انجام داد. در این پژوهش از نظر سنجی در تلفیق با آزمون های علمی با هدف تدوین شاخصهای استعدادیابی در بدمینتون استفاده شد. بدین منظور دو فعالیت مستقل ولی در یک راستا و مکمل یکدیگر انجام گرفت. در قسمت اول از ۱۵۴ نفر از مسئولان، مربیان و ورزشکاران رشته بدمینتون توسط سه پرسشنامه نظر سنجی به عمل آمد تا بر اساس نظر آنان وضعیت موجود استعدادیابی و شیوه های مطلوب آن و مهمترین ویژگیهای زیست سنجی، قابلیتهای حرکتی، ظرفیت روانشناختی و شاخصهای مهارتی شناسایی گردد. در قسمت دوم شاخصهای مذکور توسط اجرای آزمونهای مختلف در سه گروه ورزشکاران نخبه، غیر نخبه و نیمه ماهر که جمعاً ۳۸ نفر بودند در یک فعالیت میدانی مورد مطالعه قرار گرفت. از نظر مربیان مناسبترین سن شروع فعالیت تخصصی ۱۰تا ۱۲ سال است. در قسمت شاخصها، نتایج مشترک بین نظر سنجی و فعالیت میدانی نشان داد که اگرچه محیط ساعد، محیط ساق پا و عرض زانو از مهمترین عوامل پیکرسنجی مرتبط با عملکرد موفقیت آمیز در این رشته هستند ولی محیط ساق پا پیشگوی معنی دار تمیز ورزشکاران است. در قابلیتهای حرکتی عامل استقامت قلبی-تنفسی نقش اساسی دارد و مهمترین پیشگو میباشد. در ظرفیت روانشناختی دو عامل تمرکز و اعتماد به نفس نقش بسزایی داشته و تنها تمرکز پیشگوی معنی دار در تمیز ورزشکاران میباشد. اما در شاخصهای مهارتی هم گرایی قابل ملاحظهای بین نتایج به دست نیامد. گائینی و همکاران (۱۳۸۵) تحقیقی تحت عنوان ارتباط شاخصهای روانی استعدادیابی در رشته شنا با عملکرد سرعتی و استقامتی شناگران زبده کشور انجام داد. جامعه آماری تحقیق مذکور را ۴۷ نفر از شناگران پسر منتخب سراسر کشور و ۴۸ نفر از متخصصان ورزش شنا و مربیان ملی و زبده کشور تشکیل دادند که به منظور تعیین ارتباط بین شاخصهای آمادگی روانی ( انگیزش، کنترل احساسات، تمرکز و اعتماد به نفس) با رکورد شنای سرعتی و استقامتی، شناگران زبده از پرسشنامه آمادگی روانی استفاده کردند. برای آگاهی از نطر مربیان برجسته و مربیان تیمهای ملی شنا پیرامون از پرسشنامهای حاوی ۴۳ سؤال استفاده شد. از دیدگاه مربیان و متخصصین رشته های ورزشی شنا، بین سازه های مذکور با موفقیت در شنای سرعتی و استقامتی، ارتباط نیرومندی وجود دارد و این سازه ها، تأثیر بسزایی در موفقیت شناگران دارند. متشرعی و همکاران (۱۳۸۸) به تدوین هنجار توانائیهای زیست حرکتی، ویژگیهای بیوانرژیک و مهارت های ذهنی بازیکنان نخبه مرد و زن بدمینتون کشور پرداخت. ۳۵ بازیکن نخبه مرد و ۳۵ بازیکن نخبه زن بدمینتون، مجموعاً ۷۰ نفر، از میان تیم های ملی و باشگاههای لیگ برتر و به صورت نمونه گیری هدفدار، انتخاب شدند. در بخش توانائیهای زیست حرکتی ۱۰ توانایی : قدرت انفجاری اندام تحتانی، قدرت انفجاری اندام فوقانی، قدرت عضلات خم کننده انگشتان، انعطاف پذیری عضلات همسترینگ و عضلات باز کننده تنه، سرعت شتابگیری، سرعت عکس العمل، چابکی، استقامت عضلانی کمربند شانه و استقامت عضلانی تنه ، در بخش ویژگیهای بیوانرژیک، ۳ عامل توان هوازی، توان بی هوازی بی لاکتیک و توان بی هوازی با لاکتیک و در بخش مهارت های ذهنی، ۱۲ مهارت : اعتماد به نفس، هدفگزینی، تعهد، واکنش به استرس، کنترل ترس، آرمیدگی، نیروبخشی، تمرکز، بازیافت تمرکز، تمرین ذهنی، تصویر سازی و طرح مسابقه، مورد ارزیابی قرار گرفت. با بهره گرفتن از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و نقاط درصدی، جدول هنجار بازیکنان در هر یک از آزمونهای مهارت های ذهنی، توانائیهای زیست حرکتی و ویژگیهای بیوانرژیک، ترسیم شد. سپس براساس هنجار درصدی بدست آمده و براساس مقیاس رایج لیکرت، دسته بندی عملکرد بازیکنان در هر آزمون، به یکی از طبقه های ضعیف، زیر متوسط، متوسط، بالای متوسط و عالی، صورت گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که بازیکنان نخبه بدمینتون کشور در بخش توانائیهای زیست حرکتی در قدرت انفجاری اندام تحتانی، انعطاف پذیری عضلات همسترینگ و عضلات بازکننده تنه، سرعت شتابگیری و چابکی ، در بخش ویژگیهای بیوانرژیک در دو عامل توان بی هوازی بی لاکتیک و توان هوازی و در بخش مهارت های ذهنی در مهارتهای : واکنش به استرس، کنترل ترس، تمرکز و بازیافت تمرکز، ،از امتیازات و مقادیر هنجار پایین و نسبتاً ضعیفی برخوردار هستند که نیازمند توجه، بازنگری و طراحی تمرینات اختصاصی در جهت توسعه و بهبود این عوامل می باشند. به غیر از طرحهای پژوهشی مذکور، تحقیقاتی دیگری هم هستند که به شناسایی یا توصیف عوامل پرداخته اند که در ادامه به طور مختصر شرح داده شده اند: سلیمی آوانسر، بارانچی و کنشلو (۱۳۹۳)، نیمرخ آمادگی جسمانی، آنتروپومتریکی و ترکیب بدنی بازیکنان نوجوان تیم ملی والیبال ایران را بررسی کردند ۴۰ بازیکن نوجوان حاضر در اردوی آماده سازی تیم ملی . نمونه آماری این تحقیق را تشکیل دادند. فاکتورهای قابل سنجش شامل: فاکتورهای ترکیب بدنی (وزن، شاخص توده بدنی (BMI)، نسبت دور کمر به باسن (WHR)، درصد چربی و توده عضلانی)، شاخصهای آنتروپومتریکی شامل: محیطها (کمر، باسن، شکم، ساعد، بازو، ران، ساق)، قطرها (مچ دست، آرنج، زانو)، طول ها (قد ایستاده، ارتفاع قابل دسترس، دو دست، کف دست، ساعد، ساق، ران)، متغیرهای فیزیولوژیک و آمادگی جسمانی شامل ضربان قلب، فشارخون، نرخ متابولیکی پایه ،(BMR)، پرش طول، کشش از بارفیکس، درازونشست، دو ۲۰ متر سرعت، چابکی ۴ × ۹ متر، پرش اسپک، پرش دفاع، توان بیهوازی ) با بهره گرفتن از آزمون ارگوجامپ ۱۵ ثانیه)، طرفیت هوازی (آزمون دو ۲۴۰۰ متر)، توان انفجاری (آزمون پرش عمودی) و انعطافپذیری (آزمون انعطاف تنه به جلو) اندازه گیری شدند. بین پرش دفاع و اسپک با طول قامت و ارتفاع قابل دسترس همبستگی منفی معنادار و با پرش طول و انعطاف پذیری همبستگی مثبت معناداری دیده شد. همچنین نتایج پژوهش، کاهش میانگین قد و ارتفاع اسپک و دفاع را نسبت به میانگین نوجوانان تیم های برتر جهان نشان داد. رجبی و همکاران (۱۳۸۸) به توصیف نیمرخ جسمانی و مهارتی بازیکنان نخبهی جوان و بزرگسال بسکتبال ایران پرداخت. آزمودنی شامل ۶۷ نفر بسکتبالیست در رده سنی بزرگسالان و ۵۰ نفر بسکتبالیست در رده سنی جوانان در این پژوهش شرکت کردند. مجموع ضخامت چربی زیرپوستی هفت نقطهای، درصد چربی، آزمونهای سیمو، لمس خطوط، پرش عمودی با یک قدم دورخیز، پرس سینه، جابه جایی دست، دوی ۲۰ یارد رفت و برگشت، دوی سرعت ۳۰ یارد و دوی ۳۰۰ سارد به منظور ارزیابی آمادگی جسمانی و از آزمونهای تخصصی سه گام چپ و راست، پاس سنه با دو دست، دریبل ایفرد و شوت از نقطهی پنالتی برای ارزیابی قابلیتهای مهارتی رشته بسکتبال استفاده شد. نتایج نشان داد که تیم بزرگسالان از درصد چربی بالایی برخوردار است و هر دو رده سنی در آزمون پرش عمودی و دوی ۳۰۰ یارد در سطح خوبی قرار ندارند. پرتو، قراخانلو و علی نژاد. (۱۳۸۴) به بررسی نیمرخ ترکیب بدنی، فیزیولوژیکی و آنتروپومتریکی بازیکنان نخبه فوتسال ایران پرداخت. ۴۴ بازیکن حاضر در تیم ملی و بازیکنان لیگ برتر فوتسال ایران جامعه آماری تحقیق را تشکیل داند. از ویژگیهای ترکیب بدنی: قد، وزن، درصد چربی بدن، BMI و از ویژگیهای آنتروپومتریکی: دور و طول ران، دور و طول ساق پا، قد نشسته، طول اندام تحتانی و از ویژگیهای فیزیولوژیکی: توان هوازی (آزمون ۲۰ متر شاتل ران)، توان بی هوازی (آزمون پرش سارجنت)، سرعت(دوهای ۱۰ متر و ۲۰ متر)، چابکی (آزمون ایلی نویز) و انعطافپذیری (خمش به جلو اندازه گیری شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بازیکنان نخبه فوتسال ایران از نظر نیمرخ فیزیولوژیکی با بازیکنان دیگر رشته ها و همچنین در مقایسه با بازیکنان کشورهای دیگر، در سطح پایینتری قرار داشت. همچنین نیمرخ ترکیب بدنی آزمودنیها نشان داد که بازیکنان مورد مطالعه، دارای قد و وزن متوسط هستند. ۲-۴-۶ تحقیقات خارج از کشور گابت[۱۴۵] و همکاران (۲۰۰۶) در پژوهشی در استعدادیابی در والیبال از یک برنامه تمرینی ترکیبی تکنیکی و ساختاری مربیگری به همراه روش های مهارت محور برای نوجوانان ۱۴ ساله به مدت ۸ هفته اجرا کردند. این مهارتها به منظور بهبود تکنیکهای سرویس، دفاع، پاس، اسپک و نشستن زیر توپ طراحی شده بود. نتایج حاکی از افزایش دقت در مهارتهای اسپک، نشستن زیر توپ و پاس بودند. تکنیک اسپک و پاس نیز پس از ۸ هفته بهبود یافته بود. همچنین پیشرفت فاکتورهای دوی سرعت و چابکی نیز پس از تمرین قابل ملاحظه بودند. این یافتهها نشان میدهند که تمرینات مهارت محور باعث افزایش دقت و بهبود تکنیک در مهارتهای پاس اسپک و نشستن زیر توپ میشود. گابت و همکاران (۲۰۰۷) در تحقیق خود به این موضوع پرداختند که آیا نتایج آزمونهای مهارتی، آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی میتواند بین بازیکنان نوجوان والیبال با سطوح مختلف توانایی تمایز ایجاد کند. ۲۸ بازیکن نوجوان (با میانگین سن ۵/۱۵ سال) برای انتخاب در یک برنامه استعدادیابی والیبال به رقابت پرداختند. یک تحلیل تمایزی روی بازیکنان انتخاب شده و انتخاب نشده برگزار شد. نتایج این مطالعه نشان داد که نتایج آزمون مهارت تخصصی توانست بین بازیکنان انتخاب شده و انتخاب نشده تمایز ایجاد کند اما اطلاعات آنتروپومتریکی و فیزیولوژیکی نتوانست. از اینرو برنامه مهارتی در انتخاب والیبالیستها کارآمدتر به نظر میرسد. یافته های این پژوهش همچنین بر اهمیت توسعه تکنیک پاس و سرویس والیبالیستهای جوان تأکید دارد. بایوز[۱۴۶] و همکارانش (۲۰۰۶) تفاوتهای آنتروپومتریکی، ترکیب بدنی و نوع پیکری زنان نخبه در رشته های بسکتبال، والیبال و هندبال را در لیگ دسته یک یونان مورد بررسی قرار دارند. نتایج حاکی از آن بود که والیبالیستها نسبت به سایر بازیکنان از قد بلندتر و درصد چربی کمتری برخوردار بودند. پیون[۱۴۷] (۲۰۱۴) به شناسایی استعداد در ورزشکاران جوان رشته های جودو، کاراته و تکواندو پرداخت. ۱۵کاراته کا، ۲۹ تکواندوکار و ۲۱ جودوکار آزمودنی این تحقیق بودند. آزمودنیها ۵ آزمون آنتروپومتریکی (قد، قد در حالت نشسته، وزن بدن، درصد چربی بدن و BMI)، ۶ آزمون عملکرد جسمانی (انعطافپذیری، قدرت انفجار پا، قدرت استاتیک، حداکثر سرعت دویدن در ۵ و ۳۰ متر و درازو نشست) و ۳ آزمون هماهنگی حرکتی (تعادل وارونه، پرش و حرکت از پهلو) را انجام دادند الفریک[۱۴۸] و همکاران (۲۰۰۴) به تعیین ارتباط بین ویژگیهای چندبعدی و سطح عملکرد در بازیکنان مستعد هاکی پرداختند. این محققان ۳۸ بازیکن نخبه (با میانگین سن ۱۳٫۲ ) را با ۸۸ بازیکن زیر نخبه (با میانگین سن ۱۴٫۲) در ویژگیهای آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی، تکنیکی، تاکتیکی و روانی مقایسه کردند. تحلیل چندمتغیره نشان داد که بازیکنان نخبه امتیازات بهتری نسبت به بازیکنان زیر نخبه در متغیرهای تکنیکی (دریبل در مسیر رفت و برگشت و مسیر سرعت )، تاکتیکی (تاکتیک عمومی، تاکتیک در زمان تصاحب توپ، تاکتیک در زمان عدم تصاحب توپ )، و روانی (انگیزش) متمایزترین متغیرها عبارت بودند از تاکتیک در زمان مالکیت توپ، انگیزش و عملکرد در دریبل رفت و برگشت. همچنین بازیکنان نخبه از میانگین سنی کمتری برخوردار بودند. محققان پیشنهاد میکنند که در راهنمایی بازیکنان جوان به سطوح بالا باید توجه بیشتری به کیفیتهای تاکتیکی، انگیزش و مهارتهای تکنیکی خاص معطوف شود. بر خلاف اکثر پژوهشها در این حیطه که از روش مقطعی استفاده کرده اند، الفریک و همکاران (۲۰۰۷) در تحقیقی با بهره گرفتن از روش طولی به شناسایی ویژگیهای عملکردی که میتواند به پیشبینی بازیکنان نخبه آینده در رشته هاکی کمک کند پرداختند . آنها در این راستا ویژگیهای آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی، تکنیکی، تاکتیکی و روانی ۳۰ بازیکن نخبه و ۳۵ بازیکن زیر نخبه را در پایان سه فصل متوالی ارزیابی کردند. میانگین سن بازیکنان فصل اول ۱۴٫۲ سال بود. تحلیل کوواریانس با اندازهگیریهای تکراری نشان داد که بازیکنان نخبه نسبت به بازیکنان زیر نخبه نتایج بسیار بهتری در متغیرهای تکنیکی و تاکتیکی به دست آوردند. محققان نتایج این تحقیق را اینگونه تفسیر کردند که بازیکنان نخبه آینده در سن ۱۴ سالگی مهارتهای تاکتیکی بالایی دارند . آنها همچنین مهارتهای تکنیکی تخصصی خوبی دارند و این مهارتها را همراه با ظرفیت استقامت تکراری بهتر از بازیکنان زیر نخبه در۲ سال متوالی پرورش میدهند. محققان در پایان اظهار داشتند که برای تأیید نتایج این تحقیق، آزمودنیها را تا بزرگسالی تحت نظر خواهند داشت. محمد (۲۰۰۹) ویژگیهای آنتروپومتریکی و عملکردی بازیکنان هندبال را جهت توسعه یک مدل شناسایی و پرورش استعداد ارزیابی کرد. آزمودنیها ۱۸ هندبالیست نخبه و ۲۹ هندبالیست غیر نخبه بودند که در دو گروه سنی زیر ۱۶ و زیر ۱۴ سال تقسیم میشدند . تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که بازیکنان نخبه زیر ۱۶ سال نسبت به همنوعان زیر ۱۴ سال خود سنگینتر بوده و قطر عضلانی بیشتری داشتند. همچنین بازیکنان نخبه امتیازات بهتری در قدرت، سرعت، چابکی و استقامت قلبی تنفسی کسب کردند. تحلیل تمایزی بین بازیکنان نخبه و غیر نخبه آشکار ساخت که قد، سرعت دویدن و چابکی مهمترین پارامترها در استعدادیابی در هندبال هستند. محققان پیشنهاد کردند که اندازهگیریهای آنتروپومتریکی خاصی بعلاوه برخی سنجشهای عملکردی در استعدادیابی بازیکنان هندبال جوان مفید هستند. گبور[۱۴۹] (۲۰۰۹) به تعیین شاخصهای روانی و حرکتی در بازیکنان هاکی روی یخ پرداخت که میتوانند در انتخاب برای تیم ملی زیر ۱۸ سال کشور لهستان موثر باشند. آزمودنیها ۴۰ بازیکن بودند که ۲۰ نفراز آنها دارای سابقه بازی ملی و ۲۰ بازیکن دیگر فاقد سابقه ملی بودند. برای پاسخ دادن به پرسش تحقیق ۱۹آزمون حرکتی (شامل آزمونهای مهارتی هاکی) انجام شد و آزمودنیها پرسشنامه های روانی ACSI- 28، PMCSQ-2، SMS، STPI-Y را تکمیل نمودند. نتایج آزمون t نشان داد که بین بازیکنان ملی و غیر ملی در ۵ مورد از آزمونهای حرکتی و ۸ مورد از متغیرهای روانی تفاوت معنی داری وجود داشت. گبور پیشنهاد میکند که نیاز به انجام مطالعات بیشتری برای شناسایی ویژگیهای روانی و حرکتی ورزشکاران نخبه وجود دارد. فصل سوم روششناسی تحقیق ۳-۱- مقدمه معمولاً نقطه شروع هر تحقیق، سؤال یا مشکلی است که برای محقق پیش آمده و در پی یافتن پاسخ و حل مسئله، محقق جریان تحقیق خود را آغاز میکند. این مسئله نیازمند یک فرایند منسجم و سازمانیافته است که در قالب طرح تحقیق نمایان می شود. مناسبترین طرح تحقیق برای حل مسأله ، با انتخاب ابزارهای لازم و جمعآوری اطلاعات آغاز میشود. و سپس این اطلاعات به وسیله روش های آماری مناسب طبقهبندی، توصیف و تحلیل میشوند و در نهایت نتایج پژوهش اعلام میشود. در این فصل ابتدا در خصوص روش تحقیق، جامعه آماری و نحوه ی انتخاب آزمودنی ها (نمونه گیری)، ابزار گردآوری اطلاعات و روش جمعآوری داده ها توضیحاتی ارائه می شوند و در نهایت نحوه ی تجزیه و تحلیل داده ها و روش های آماری مورد استفاده شرح داده خواهند شد ۳-۲- روش تحقیق تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، از نوع توصیفی و به لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. محقق هیچ نوع دخالتی روی متغیرهای درگیر ندارد و به عبارت دیگر محقق نمیخواهد یا نمیتواند در آنچه که موجود است تغییری به وجود آورد بلکه می خواهد همان وضع موجود را تشریح کند ۳-۳- جامعهی آماری و نحوهی نمونه گیری: جامعه آماری پژوهش حاضر را دختران ورزشکار نوجوان ۱۴ تا ۱۷ سال در رشته های والیبال و جودو استان همدان تشکیل می دادند. از بین شهرستانهای استان همدان، ابتدا چهار شهرستان که در رشته های مورد نظر برتر هستند انتخاب شدند. در رشته والیبال شهرستانهای همدان، نهاوند، اسدآباد و ملایر و در رشته جودو شهرهای همدان، نهاوند، رزن و اسدآباد. در مرحله بعد، باشگاههای فعال در رشته ورزشی مورد نظر در هر شهرستان مشخص شدند. سپس از میان باشگاههای معرفی شده آزمودنیهای تحقیق گزینش شدند. ملاک انتخاب افراد، داشتن حداقل دو سال سابقه تمرین در رشته ورزشی والیبال یا جودو بوده است. از بین این افراد، کسانی که در طول مدت تمرین حداقل یک بار به عضویت تیم های شهرستانی، استانی یا ملی در آمدهاند و در مسابقات مربوطه شرکت کردهاند، به عنوان گروه نخبه انتخاب شدند و افرادی که با داشتن همان سابقه، موفق به عضویت در هیچ تیمی نشده بودند و کماکان در سطح باشگاهی مشغول به تمرین بودند، به عنوان گروه زیر نخبه انتخاب شدند. سپس آزمودنیها را در چهار گروه ۱۴،۱۵،۱۶ و ۱۷ سال طبقه بندی شدند. ۳-۴- ابزار اندازه گیری: در این پژوهش، از نسخه سوم پرسشنامه سنجش مهارتهای روانی اتاوا[۱۵۰] (OMSAT-3) برای ارزیابی ویژگیهای روانی آزمودنی ها استفاده شد. این پرسشنامه جدیدترین و جامعترین پرسشنامهای است که در حال حاضر به صورت گسترده در داخل و خارج کشور مورد استفاده قرار گرفته است و اختصاصاٌ به منظور استفاده برای ورزشکاران ساخته شده است. این پرسشنامه شامل ۴۸ سوال است که مجموعأ ۱۲ عامل روانی مختلف را اندازه گیری میکند. این دوازده عامل در سه دستهی کلی به شرح زیر قرار میگیرند:
- مهارتهای روانی پایه شامل: هدف گزینی، اعتماد به نفس و تعهد
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نمودار۴‑۸: سابقهتماشایماهواره ۷۶ نمودار۴‑۹: شاخصنمادمنزلتی ۷۸ نمودار۴‑۱۰: شاخصالگوهایرفتاری ۷۹ نمودار۴‑۱۱: شاخصنمادهایفرهنگی ۸۱ نمودار۴‑۱۲: شاخصنقشهایاجتماعی ۸۲
نمودار۴‑۱۳: شاخصارزشهایاجتماعی ۸۳ نمودار۴‑۱۴: شاخصدینداری ۸۴ چکیده ظهورفناوریهایجدیددرهرجامعهایهموارهتردیدها؛سردرگمیهاوناآرامیهاییبههمراهداشتهواینامردرموردظهورتلویزیونهایماهوارهایهممصداقدارد.یکیازمسائلیکهتوجهبسیاریازاندیشمندانصاحبنظرانودولتمردانجهانرابهخودجلبکردهمسالهمضرویامفیدبودنمحتوایبرنامههایماهوارهایاست.برخیبراینباورندکهبهرهگیریازماهوارهیکدانشاستکهبایدآنراآموختوگروهیدیگرتاکیدبرمضراتماهوارهدارند. هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسیجامعهشناختیتاثیراتسریالهایماهوارهایبرسبکزندگیزنانشهربندرعباس می باشد. از این رو با بهره گرفتن از روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد ۴۰۰ نفر جهت جمع آوری داده های تحقیق به عنوان نمونه مورد بررسی و مصاحبه با بهره گرفتن از پرسشنامه ساختمند قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاکی از ان است که تماشای سریال های ماهواره ای بر ابعاد سبک زندگی زنان تاثیر گذار است چنانکه ضریب همبستگی پیرسون رابطه مثبت معناداری بین تماشای برنامه های ماهواره و افزایش استفاده از نمادهای منزلتی، نمادهای فرهنگی غربی، تجمل گرایی و مدگرایی نشان داده است. همچنین کاهش عقاید دینی افراد با تماشای این برنامه رابطه مثبت و معنادار داشته است.
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
در روزها و ماه های اخیر بحث پیرامون شبکه های ماهواره ای خارج از کشور، آسیب های اجتماعی- فرهنگی آن برای جامعه وراهکارهای مقابله با تاثیرات مخرب آن، از مسائل مهم و اساسی مورد بحث در میان اندیشمندان، سیاسیون و به خصوص مجریان نهادهای دولتی ذیربط بدل شده است. ابعاد و اثرات کوتاه مدت و دراز مدت ماهواره به عنوان یکی از فراگیرترین و موثرترین وسایل ارتباط جمعی، همیشه دارای اهمیت بوده اما با گذشت زمان و تغییرات اساسی در شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور و جهان، هرروز به این ضرورت افزوده می شود. اگر در گذشته فقط چند شبکه ماهواره ای فارسی زبان مانند بی بی سی یا صدای آمریکا با جهت گیری و اهداف سیاسی خاص و هدایت شده از سوی دولت های انگلیس و آمریکا وجود داشت؛ اما در چند سال اخیر شبکه های با اهداف کاملا متفاوت مانند من و تو۱ و۲، فارسیone،pmc و… بوجود آمده اند و در مدت زمان بسیار محدود مخاطبان بسیاری در بین مردم وبه ویژه کانون های خانوادگی به خود اختصاص داده اند. بنابراین جنگ نرم رسانه ای بر ضد جامعه ایرانی در ظاهر و محتوا گسترده تر شده و ابعاد بسیار وسیعی پیدا کرده است. شبکه های کمتر سیاسی جدید بیشتر به مسائل فرهنگی - اجتماعی تکیه کرده و خانواده و روابط انسانی به عنوان بزرگترین سرمایه جامعه را هدف قرار داده اند.
مرور تاریخی
ماهیت وپیشینه پیدایش ماهواره
اولین ماهواره ها در سال۱۹۸۰ با ۱۲ هزار مدار تلفنی و تنها ۲ کانال تلویزیونی در مدار قرار گرفتند و نسل ششم آنها با ۳ برابر ظرفیت نسل پنجم و با سیستم های دیجیتالی پیچیده و در سال۱۹۸۶ ساخته و بکار گرفته شد. ماهواره های تلویزیونی (DBS) ماهواره هایی هستند که در واقع به عنوان یک فرستنده پرقدرت تلویزیونی در فضا عمل می کنند. مهم ترین برتری یک ماهواره تلویزیونی آن است که می تواند تمامی نقاط کور یک کشور را که فرستنده های زمینی قادر به پوشش آنها نیستند تحت پوشش در آورد. (نگاه حوزه، ش۸۱-۸۰، ص۵۲) اولین ماهواره ای که برای فرستادن سیگنال تلویزیونی بکار رفت , ماهواره تل استار در سال ۱۹۶۲ بود که سیگنال های تلویزیونی را از اروپا به آمریکا می فرستاد. در آن سال ها سیگنال تلویزیونی را ایستگاههای زمینی با تجهیزات پیشرفته آن زمان (که الان همان دستگاه ها بسیار پیش پا افتاده شده اند) میگرفتند و به صورت امواج تلویزیونی به اصطلاح رله می کردند. اولین شبکه ملی تلویزیون ماهواره ای در سال۱۹۶۷ توسط شوروی سابق راه اندازی شد. این شبکه اربیتا(Orbita)نامیده شد و کانال های تلویزیونی را به ایستگاه های زمینی می فرستاد و آنها نیز به نوبه خود سیگنال ها را به صورت زمینی از طریق کابل به تلویزیون های خانگی رله می کردند. سال ۱۹۷۴ اولین دسترسی سیگنال از ماهواره به تلویزیون به کمک رسیور و به طورمستقیم آزمایش شد. در آن سال ها این کار بسیار گران تمام می شد و برای تجاری شدن هنوز سالها وقت نیاز داشت با این حال بیشتر مورد استفاده شرکت های تلویزیون کابلی برای گرفتن تصویر و رله کردن آن بر روی کابل و رساندن آن به خانه مشتریان خود بکار گرفته می شد و استفاده شخصی از سیگنال ماهواره هنوز وجود نداشت. ماهواره زمانی در ایران مطرح شد – یعنی اوایل دهه ۱۳۷۰ – که کشورمان تازه جنگ را پشت سر گذاشته بود و جامعه در حال پوست اندازی بود. رفاه اقتصادی، ارتباط با جهان خارج، رنگ، شادی، مصرف، تبلیغات بازرگانی و مفاهیم دیگر به تدریج به زندگی روزمره تزریق می شد. پدیده ماهواره هم در این شرایط مورد استقبال قرار می گرفت، چرا که پدیده ای مدرن به حساب می آمد. نکته دیگر آنکه در این زمان جامعه از محدودیت های زمان جنگ که البته در زمان جنگ و در همه جای دنیا طبیعی است دور شده بود. ماهواره پنجره ای بود که مردم می خواستند از آن دنیا را ببینند. نکته دیگر آنکه به هر حال ماهواره یک فناوری جدید بود. انسان ها نسبت به فناوری جدید کنجکاو هستند و دوست دارند آن را تجربه کنند مثل تلفن، رادیو، تلویزیون و تلفن همراه.که در جوامع امروزی وجود دارد.
کاربردهای ماهواره
ماهواره ها همان طور که در زمینه پیشرفت علوم مختلف کمکهای شایانی به بشر کردهاند واستفاده ازآنها تاثیر بسزایی در زندگی انسانها دارد. بسیاری ازمسایل ومشکلات مربوط به هزینه، زمان وثبات اطلاعات ارسالی را حل کرده وکارایی شبکه های تلویزیونی رابه شکل چشمگیری افزایش داده است در عین حال مشکلات خاص خود را نیز ایجاد کرده است. گسترش خارق العاده ارتباطات ماهوارهای بیانگر تلاش بی وقفه انسان در به کارگیری تکنولوژی جدید درجهت رفع نیازهای جوامع بشری است در حال حاضر بیش از هزار ماهواره درمدارهای مختلف وبرای مقاصد متفاوت در اطراف زمین در حال چرخش است. کاربردهای وسیع آن در زمینه های مخابرات،کشاورزی، هواشناسی، معادن، اکتشافات، نجوم حفاظت محیط زیست، نظامی و … اطلاعات بی شماری را در اختیار انسان قرار داده که ما می بایست ازکاربردهای مثبت به نحو احسنت استفاده و از عواقب منفی آن جلوگیری کنیم.که به چند مورد از آنها اشاره میشود:
نظامی تامین ارتباط مخابراتی اضطراری در زمان جنگ: گرچه ۶۰ درصد ماهواره های ساخته شده، جنبه نظامی دارند، که این اهمیت استفاده ازماهواره را درکاربرد نظامی آن روشن می کند، هنوز مطالب زیادی در مورد آنها منتشر نشده است. ماهواره های نظامی اطلاعات بسیار دقیق و مفیدی راجع به زاغه های مهمات در زیر زمین، مقر تانکها و خودروهای نظامی، محل استقرار نیروها، مراکز تجمع و آرایش و جابه جایی نیروها و تعداد آنها را به طور تقریبی جمع آوری وبه مراکز مشخصی می فرستند.درجریان جنگ خلیج فارس، ماهواره های جاسوسی آمریکا بیش از۱۲ باردر روز از قلمرو فضایی عراق عبورمیکردند ودرهر عبور، صدهاعکس و تصویرازاوضاع گوناگون این کشور در اختیار فرماندهان نظامی قرار می دادند. این عکسها از طریق ماهواره های مخابراتی نظامی خاصی به منطقه نبرد فرستاده و در آنجا توسط گیرنده های متحرک دریافت می شد. ماهواره های رادیو تلویزیون شکی نیست که وسایل ارتباط جمعی ازقبیل رادیووتلویزیون درپیشبرد هدفهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی وفنی تاثیر بسزایی دارند. درسالهای اخیرپخش صداوتصویر از طریق ماهواره به عنوان موثرترین وسیله در نیل به هدفهای فوق، توجه همگان را به خود جلبکرده است. استفاده از این ماهواره ها برای پخش برنامه هایرادیویی وتلویزیونی است ماهواره ای برفراز قسمتی از زمین قرار داده می شود، برنامه تلویزیونی از یک ایستگاه زمینی به آن فرستاده می شود، سپس ماهواره تصویر فوق راروی یک شعاع باریک که فقط ناحیه مشخص شده ای اززمین رامی پوشاند، برمیگرداند.ایستگاه زمینی مقابل با انتنهای بشقابی شکل , تصویررامی گیردوآن رادوباره پخش می کند.به عبارت دیگرمی تواند درآن واحد وبه طورهمزمان مثلا درایران برنامههای تلویزیونی صدا و سیما و مسابقات فوتبال (( دیدنیهای )) خیلی از کشورها را مشاهده کرد. برنامه هایکشورهای خارجی، نمونه هایی ازکاربردآن هستند.اینگونه ماهواره هامی توانند ارتباط برنامههای رادیووتلویزیون رابه طورمستقیم بین ماهواره وگیرندههای خانگی ( تلویزیون)برقرارکنند.درژاپن وفرانسه تصاویر تلویزیونی مستقیماً ازماهواره به گیرندههای خانگی که آنتنهای کوچک و تقریبا ارزان قیمتی دارند، انتقال پیدا میکند. چنانچه قرار باشد. این روش درسطوح وسیع خودبه کارگرفته شود، مسائل بغرنجی درزمینه حقوق فضایی و سیاسی به وجود می آید. کمیتههای تخصصی سازمان ملل متحد مشغول بررسی هستند تاراهحلهای مناسبی برای این مسایل پیدا کنندپس درحال حاضردر بسیاری ازکشورها امکان این وجود ندارد که با کمک آنتنهای معمولی، برنامههای تلویزیونی کشورهای دوردست راگرفت. مخابرات زیرپوشش قرارگرفتن نقاط دورافتاده وصعب العبور کشورکه از طریق فرستنده ها, رله هاوشبکه های زمینی نمی توانند زیرپوشش تلفن، تلکس، دیتا و امکانات دیگر ارتباطی قرارگیرند. ۱-پوشش کلیه نقاط قاره ها وکشورهای پهناورازنظر برنامه های ارتباطی، امکان برگزاری کنفرانس تلفنی ازراه دور ۲-تامین سریع ارتباط مخابراتی هنگام بروزسوانح طبیعی از قبیل زلزله، آتش سوزی، طوفان وسیل که باعث قطع ارتباطات موجود می شوند. ۳-تامین سرویسهای پیشرفته ارتباطی بین کشورها باکیفیت بسیار مطلوب در سطح جهانی ۴-ایجاد شبکه دیتا (اطلاعات) در جهت انتقال اطلاعات بین مراکز تحقیقاتی، صنعتی، آموزشی و شعببانکها بامراکز اصلی با کیفیت و سرعت ارتباطی بسیار مطلوب ۵-تامین امکان انتشار روزنامههای کثیرالانتشار به طور همزمان در نقاط مختلف کشور وجهان ۶-ارتباط مراکز کامپیوتری با یکدیگر در سطح بین المللی
بیان مساله
عصر کنونی را بسیاری عصر انقلاب اطلاعات وارتباطات نامیدهاند.عصری که در واقع می توان گفت وسایل ارتباط جمعی پیچیدهترین ابزار القای اندیشهها وکارآمدترین سلاحها برای تسخیر آرام جوامع هستند.در چند دهه اخیر با توجه به سرعت سرسامآور پیشرفت ورشد تکنولوژی ارتباطواطلاعات؛هر روزه بر پیچیدگی وکارآمدی این ابزار ووسایل در جهان افزوده می شود.گستردگی وپیچیدگی جامعه انسانی در عصر کنونی وجود رسانههای جمعی را در صحنه مناسبات اجتماعی انسان ها امری اجتناب ناپذیر نموده است. تصویری که از حقیقت در ذهن خود می سازیم نمادی از ادراک وبرداشت ما از واقعیت محسوس وملموس زندگی است(شاه محمدی؛۱۳۸۵:۸) اگر چه پیش از این انسانها در ارتباطی رودر رو؛با یکدیگر بودهاند ورونق وترویج روش های زندگی از طریق همین ارتباط رودررو؛روندی بسیار کندوضعیف همراه بوده است و لیکن با توجه به فن آوری های (تکنولوژی)امروزی می توان به جرات بیان نمود که قدرت مافوق تکنولوژی به جایی رسیده است که جوامع بشری بصورت آنلاین با هم در ارتباط بوده وهمین باعث شده است تا سبک هاو روشهای زندگی جدیدی در سطح دنیا در حال چرخش وتغییر باشد. امروزه با پیشرفت ارتباطات جوامع دستخوش تغییرات بسیاری شده اند رسانه های همگانی مانند تلویزیون وماهواره در سطح جامعه جایگاهی را اشغال کردهاند که از آن جایگاه بطور فزاینده چه در سطح ملی وبین المللی مطرح شده اند و از آنجا که فرهنگ از طریق رسانه های جمعی جریان می یابد اشکال متفاوت زندگی نیز توسعه می یابند. مک لوهان معتقد بود که هر کسی این وسایل ارتباطی را در اختیار داشته باشد حتی فرهنگ عام را نیز تحت نفوذ دارد و اگر ارشمیدس نقطه اتکایی می خواست تا جهان را دگرگون کند، من رسانه ها را می خواهم تا جوامع را دگرگون سازم(ساروخانی، ۱۳۷۸: ۲۷) ظهور فناوری های جدید در هر جامعه ای همواره تردید ها؛سر در گمی ها وناآرامی هایی به همراه داشته واین امردر مورد ظهور تلویزیون های ماهواره ای هم مصداق دارد.یکی از مسائلی که توجه بسیاری از اندیشمندان صاحب نظران ودولتمردان جهان را به خود جلب کرده مساله مضر ویا مفید بودن محتوای برنامه های ماهوارهای است.برخی براین باورند که بهره گیری از ماهواره یک دانش است که باید آن را آموخت وگروهی دیگر تاکید بر مضرات ماهواره دارند. چندیاستکهدرحوزهسرگرمیوتفریحی،شبکههایماهوارهایبهعنوانرقیبیسرسختوقدرتمنددربرابرصداوسیمایجمهوریاسلامیایرانعرضاندام می کردهاند. درحالحاضرسریالهاییازکشورهاوفرهنگهایگوناگونباحضوربازیگرانجوانوخوشچهره،دکورهاییجذابورنگارنگوداستانهاییکهلحظهییهوشوعقلمخاطبرابهحالخودرهانمیکندتوانستهاندجایخودرادرمیانمخاطبانبازکنند. ازسویدیگرباگسترشروزافزوناستقبالازاینشبکههاتوسطمخاطبانایرانینگرانیهاییدرخصوصاشاعهفرهنگبیگانهوتاثیراتمخربآنبرنگرشآنانپدیدآمدهاست. سوای تاثیرات آنی و کوتاه مدت سریال های شبکه های ماهواره ای، تاثیرات بلند مدت و تغییراتی که آنها در ارزش ها، عقاید و سبک زندگی مخاطبان بوجود می آورد بسیار مهم و چالشی می باشد. تحقیقات مختلف و تحلیل محتوای سریال های خارجی که در شبک ههای مهاواره ای پخش شده یا می شود مشخص کرد که این بار هجمه فرهنگی بسیار ظریف و اندیشده شده می باشد. تخریب ساختار های خانوادگی، ساختار ایدئولوژیک و سبک زندگی از اهداف اصلی این هجمه فرهنگی جدید می باشد. با توجه به این نکات سئوال اصلی تحقیق این است کهسریال های شبکه های ماهواره ای چه تاثیری بر سبک زندگی زنان بندر عباس گذاشته است.؟ منفی یا مثبت
اهداف تحقیق
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
همانطور که در جدول بالا مشخص است میزان توافق نظر بر سر اولویت و ارجحیت عوامل محتمل بروز دعاوی در هر دو حوزه زمان و هزینه بین کارفرما و مشاور بیش از سایر گروه ها است. (در دعاوی زمان ۶۲% و در دعاوی هزینه ۵۶%) و این بدان معنی است که این دو گروه در رتبه دهی و اولویت بندی تعداد بیشتری از عوامل به یکدیگر نزدیک بوده اند. چرا که توافق نظر ناشی از عواملی است که از نظر گروه ها رتبه های نزدیک به هم آورده اند. به عنوان مثال عامل دقت پایین در برآورد احجام در حوزه زمان در رتبه ۱۲ کارفرما، ۳ پیمانکار و ۱۵ مشاور قرار دارد . به وضوح مشخص است که رتبه کارفرما و مشاور به هم نزدیکتر می باشد.
همچنین RAF رتبه بندی میزان توافق را نشان می دهد که هرچه کمتر باشد یعنی توافق نظر بیشتر است. که این موضوع نیز در جدول فوق مشخص می باشد. ۵-۴ ارائه راهکارهایی برای پیشگیری از بروز دعاوی برای انتخاب و ارئه راهکارهایی پیشگیری از بروز دعاوی در صنعت ساخت از طریق برقراری جلسه توافق جمعی اقدام گردید. لذا از تعدادی از خبرگان صنعت ساخت در زمینه مشاوره، کارفرما، پیمانکار دعوت به عمل آورده شد. برای این منظور سعی گردید تا حتی الامکان از مدیران ارشد سازمانها که هم قدرت تصمیم گیری دارند و هم تصمیماتشان ضمانت اجرایی لازم را دارد دعوت به عمل آورده شود. بدین ترتیب از سه نفر از مدیران شرکتهای ساختمانی هر گروه دعوت شد.(قبلا” به این شرکتها پرسشنامه هم توزیع گردیده بود) وجلسه توافق جمعی با حضور نه نفر از مدیران و محققان برقرار گردید. نتایج اهم دعاوی و همچنین راهکارهای پیشین در اختیار آنها قرار داده شد و پس از بحث و گفتگو و رد و بدل شدن نظرات، نتایج حاصله گردآوری گردید. که در ذیل به اختصار به این راهکارها اشاره می گردد. - دقت در انتخاب پیمانکار و احراز صلاحیت او -تشکیل کمیته رفع معرضین - بکارگیری نیروهای متخصص و مرتبط در زمینه طراحی ، مشاوره و نظارت پروژه - پیاده سازی نظام منسجم سیستم های برنامه ریزی و کنترل پروژه -جذب بودجه مورد نیاز از طرف کارفرما و تزریق به موقع به پروژه -رسیدگی به موقع به اسناد پیمانکار اعم از صورت وضعیتها، نقشه ها، دستورکارها و …. -برگزاری جلسات تعامل و شفاف سازی، گزارش گیری، رفع ابهامات و نواقص فصل پنجم نتیجه گیری و پیشنهادات مقدمه پژوهش حاضر برای پاسخ دهی به سوال زیر بوده است: شناسایی و ریشه یابی عوامل بحرانی ادعا در حوزه های زمان و هزینه از دیدگاه مشاورین، کارفرمایان و پیمانکاران در مدیریت پروژه های ساخت در سالهای اخیر افزایش تقاضای اجرای پروژه های ساخت باعث شده که سیاست گذاری هایی در خصوص اجرای بهینه آنها صورت گیرد. اینگونه پروژه ها دارای اهدافی چون هزینه و زمان و کیفیت هستند. از عوامل مهم تأثیر گذار بر آنها طرح دعاوی میباشد ،که بطور عمده در دو حوزه زمان و هزینه و از طرف طرفهای اصلی درگیر در پروژه های ساخت یعنی کارفرما، پیمانکار و مشاور قابل طرح میباشد. بنابراین شناسایی عوامل بروز دعاوی برای مدیران پروژه های ساخت به منظور بکارگیری تمهیدات لازم در زمان عقد قرارداد یا در حین پروژه امری ضروری است.که متاسفانه تاکنون بررسی در زمینه شناسایی علل بوجود آورنده دعاوی به طور مجزا در دو حوزه زمان و هزینه و از دیدگاه سه گروه اصلی در کشور صورت نپذیرفته است. در این تحقیق ، بررسی و ارزیابی عوامل بروز دعاوی بر دو حوزه زمان و هزینه با لحاظ نمودن دو فاکتور احتمال و میزان اثر هر عامل از دیدگاه کارفرمایان، پیمانکاران و مشاوران در پروژه های ساخت در تهران صورت پذیرفته است.از نکات بارز این تحقیق تعیین میزان درصد توافق نظر و اشتراک نظر بر سر ارجحیت عوامل بروز دعاوی از دیدگاه طرفهای درگیر در پروژه در هر دو حوزه زمان و هزینه بطور مجزا میباشد. در راستای دستیابی به هدف تحقیق یک پرسشنامه که تاکیدی بر عوامل شناسایی شده بود تهیه و تنظیم و بین خبرگان و صاحب نظران امر ساخت و ساز توزیع و جمع آوری گردید و داده های حاصل از آن از طریق تحلیل های ریاضی و همچنین فرمول اوکپالا مورد تحلیل قرار گرفت که نهایتا” منجر به شناسایی ۱۵ عامل برتر محتمل بروز دعاوی در حوزه دعاوی زمان و هزینه و تعیین میزان اشتراک نظر بر سر رتبه و اهمیت عوامل بحرانی ادعا مابین مشاورین و کارفرمایان ، مشاورین و پیمانکاران و کارفرمایان و پیمانکاران گردید. همچنین با برگزاری جلسه توافق جمعی با حضور منتخبین امر ساخت از هر سه گروه کارفرما، پیمانکار و مشاور و با تکیه بر نتایج تحقیق راهکارهایی با هدف کاهش ادعا در پروژه های شاخت ارائه گردید. در این فصل نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد. مطالب در سه بخش زیر تنظیم گردیده است: -بخش اول این فصل خلاصه یافته ها و نتایج پژوهش را در بر می گیرد. - بخش دوم تحقیق شامل پیشنهادات و راهکارهایی اجرایی مبتنی بر نتایج حاصله و توصیه به پژوهشگران برای تحقیقات آتی می باشد. -بخش سوم به محدودیتهای مسیر تحقیق اشاره می گردد. ۵-۱ خلاصه یافته ها و نتایج حاصل از تحقیق -۱ از بین عوامل مختلف مورد بررسی ، ۱۵ عامل برتر که در بین سه گروه دارای میانگین بیشتری بودند انتخاب گردیدند .که این عوامل در جداول (۵-۱) و (۵-۲ )نشان داده شده اند . (جدول ۵-۱)-۱۵ علل برتر محتمل بروز دعاوی هزینه
علل محتمل بروز دعاوی هزینه |
رتبه |
عدم انتخاب صحیح پیمانکار که منجر به عدم تناسب بین توانایی فنی و مالی و اجرایی پیمانکار انتخاب شده با نوع و حجم کارپروژه خواهد شد |
۱ |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲
رگریسون
برای بررسی فرضیه تحقیق
۳
کولموگروف اسمیرنوف
جهت تأیید نرمال یا غیرنرمال بودن متغیر وابسته
۴
معادله ساختاری
جهت سنجش نکویی برازش مدل
۵
آزمون تحلیل مسیر
برای بررسی فرضیات تحقیق
۶
آزمون تحلیل عاملی
برای سنجش روایی پرسش ها و شاخص ها
۷
ANOVA
جهت بررسی تفاوت هر یک از مولفه ها در دانشگاه ها
در این تحقیق روش های زیر برای تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از نمونه آماری استفاده شده است، که به اختصار تشریح میشود.
۱٫۲٫۹٫۳) تحلیل عاملی تاییدی
در مطالعات علوم انسانی بیشتر خصیصهها به گونهای دقیق و روشن ارائه نشده است. در نتیجه متغیرهای مربوط به هر خصیصه، علاوه بر اینکه با یکدیگر هم پوشی وتداخل پیدا میکند، به خصیصههای جانبی دیگری نیز مربوط میشود. این هم پوشی و تداخل متغیرها، توصیف و شناخت ویژگیهای افراد را دشوار می سازد؛ به این معنی که نمرههایی که با بهره گرفتن از ابزار سنجی برای هر فرد بهدست میآید، معرف خصیصه متمایز و روشنی نیست. بنابراین، نمره های حاصل باید تجزیه وتحلیل شود و ساختار بنیادی مشخصی از میان آنها بهدست آید تا برای توصیف فرد، صفات اساسی تری در دست داشته باشیم. پژوهشگران باید به دنبال سازه یا خصیصههای ساده وروشنی باشند که میزان همپوشی بین آنها هر چه ممکن است کمتر باشد و او را به دقت وقطعیت بیشتری برساند. برای رسیدن به این هدف روش های متعدد و متنوعی وجود دارد. از جمله این روشها، روش تحلیل عاملی است که خود به شکل فرمول و روابط ریاضی بیان میشود. روش تحلیل عاملی به پژوهشگر کمک می کند تا با بکارگیری اصول آماری، متغیرهای مورد مطالعه را به دقت تعریف ومعلوم کند که هر متغیر تا چه حد با متغیرهای دیگر در ارتباط است(هومن،۱۳۸۷). تحلیل عاملی متشکل از مجموعهای از روش های آماری است که هدفش ساده کردن یک مجموعه پیچیده از دادههاست. درعلوم اجتماعی، تحلیل عاملی در مورد همبستگیهای بین متغیرها به کار میرود. در ادبیات تحلیل عاملی، اساسا یک عامل، بعد یا سازه[۱۳] است وبیان موجز و فشردهای از روابط میان مجموعهای از متغیرها میباشد. به عبارت دیگر، یک عامل، سازه ای است که بهطور عملیاتی به وسیله بارهای عاملی خود تعریف میشود و بارهای عاملی[۱۴]، همبستگیهای یک متغیر با یک عامل است(کلاین،۱۳۸۱).
تحلیل عاملی به دو دسته اکتشافی و تائیدی تقسیم میشود. در تحلیل عاملی اکتشافی[۱۵] هدف، اکتشاف موضوع و کشف سازه ها یا ابعاد عمده آن موضوع است و زمانی که داده پیچیده باشد و متغیرهای بسیار مهمی در تشخیص مساله نامعلوم باشد به کار میرود. به عبارت دیگر، اکتشافی وقتی به کار میرود که پژوهشگر شواهد کافی قبلی و پیش تجربی برای تشکیل فرضیه درباره تعداد عاملهای زیربنایی داده ها نداشته و در حقیقت مایل باشد درباره تعیین تعداد یا ماهیت عاملهایی که هم پوشی بین متغیرها را توجیه میکند، داده ها را بکاود. بنابراین، تحلیل اکتشافی بیشتر بهعنوان یک روش تدوین و تولید نظریه، و نه یک روش آزمون نظریه در نظر گرفته میشود(هومن،۱۳۸۷؛ کلاین۱۳۸۱).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
این الگو در خلال دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، توسعه یافت و کارورزان روابط عمومی به تدریج و با احتیاط، آن را به عنوان یک راهبرد ارتباطی پذیرفتند. در حالی که مشخصه بارز سایر الگوهای روابط عمومی، ارتباط از نوع تک گویی است، الگوی دوسویه همسنگ، متضمن اندیشه گفتگو است. این رویه، مدیریت سازمان را به سوی مبادله افکار و نظرات با سایر گروه ها سوق می دهد و احتمالا سبب می شود تا مدیریت و همکاران آنها هردو تحت تاثیر قرار گیرند و نگرشها و رفتارهای خود را تنظیم کنند. ارتباط در این الگو، کاملا دوسویه است. هدف این الگو، ایجاد تفاهم تفاهم است. (ویندال و دیگران، ۱۳۷۸، ص۱۸۲)
۲-۳-۲-نظریه های مرتبط با کارکردهای روابط عمومی در این بخش به بررسی مجموعه نظریات مرتبط با روابط عمومی از جنبه های مختلف کارکردی، سازماندهی و … می پردازیم. بطور خلاصه این نظریه ها عبارتند از: نظریههای مرتبط با فعالیت های ارتباطی و عملکردی روابط عمومی:-دیدگاه های مبتنی بر مخاطب منفعل- دیدگاههای مبتنی بر مخاطب فعال و سرسخت-دیدگاه های مبتنی بر «مخاطب هوشمند» *دیدگاه های مبتنی بر مخاطب منفعل در فاصله سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۳۰چنین تصور میشد که مخاطب در فراگرد ارتباط، موجودی منفعل و محکوم به پذیرش مطلق پیامهای ارسالی است. بنابراین دیدگاه، در نظریههایی که در این زمان ارائه شد، این دیدگاه به عنوان یک نگرش غالب مطرح میشد. از عمدهترین نظریههای مطرح در این دوره، میتوان به «نظریههای تزریقی پیام»، «برجستهسازی»، «وابستگی مخاطب» و «الگوسازی» اشاره کرد که در اینجا به طور خیلی فشرده، آنها را مطرح میکنیم. * نظریه الگوسازی (یادگیری) اجتماعی: این نظریه، نظریه روانشناسی است که توسط «آلفرد باندورا» مطرح شده است. براساس این نظریه، این برنامههای ارتباطی هستند که رفتار مخاطب را تعیین میکنند، به شرطی که الگوهای ارائه شده متناسب با نیازهای او و جذاب باشند(فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره یازدهم، ۱۳۷۶،ص۲۲).
* نظریه وابستگی مخاطبان: طبق این نظریه برای ایجاد تغییرات در رفتار مخاطب، باید در او وابستگی ایجاد کرد. هرچه این وابستگی بیشتر شود، تأثیرگذاری بیشتر را به دنبال خواهد داشت (بدیعی سال ۱۳۶۷، دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی). * نظریه ارتباط گلولهای: این نظریه تا سال ۱۹۶۰ رواج داشت. بنابراین نظریه، مخاطبان هدفی بدون اراده در مقابل تبلیغات هستند. هنگامی که فردی هدف تبلیغات موذیانه رسانههای پرقدرت قرار گیرد، احتمالاً تغییر عقیده میدهد و عوض میشود، میتوان گفت که او تحت کنترل در آمده است و لذا، نقش انفعالی دارد. طبق این نظریه، هر پیام به مثابه یک گلوله به سمت مخاطب شلیک میشود و او را مورد هدف قرار میدهد(طالبینژاد، تهران، مرکز نشر دانشگاهی). * نظریه تزریقی: طبق این نظریه، رسانهها به طور مجزا و مستقیم پرمخاطبان اثر میگذارند و پیام به مخاطب تزریق میشود و اثرات خود را خواه ناخواه بر جای میگذارد. طبق این نظریه، رسانهها به طور مجزا و مستقیم بر مخاطبان اثر میگذارند و پیام به مخاطب تزریق میشود و اثرات خود را خواهناخواه بر جای میگذارد. طبق این نظریه، تکرار و تأکید زیاد بر روی موضوعات خاص میتواند تغییرات رفتاری را به دنبال داشته باشد. * نظریه برجستهسازی: این نظریه در سال ۱۹۷۲ توسط «مک کومبز» و «شاو» مطرح شد. طبق این نظریه، ارتباط فراگردی است که طی آن رسانههای جمعی، اهمیت نسبی موضوعات مختلف را به مخاطب انتقال میدهند و هر چه رسانهها، اهمیت بیشتری را به موضوع یا رویداد بدهند، مخاطبان اهمیت بیشتری برای آن قائل میشوند. عبارت «رسانهها به مردم نمیگویند که به چه بیندیشند، ولی به آنان میگویند که درباره چه بیندیشند» جوهره اصلی این نظریه را تشکیل میدهد(دکتر دهقان، مرکز تحقیقات و مطالعات رسانهها. ص۳۵۲). بررسی مجموعه نظریههای ارتباطی معتقد به نقش انفعالی مخاطبان در برابر پیامهای دریافتی نشان میدهد که مخطابان در هر صورت (سهل یا دشوار) پیامها را میگیرند و براساس آن، رفتار خود را تنظیم میکنند. باید تأکید کرد که این نظریهها دیگر اعتبار خود را از دست دادهاند و روابط عمومیهایی که با اعتقاد به نقش انفعالی مخاطبان و به طور عمودی پیامهای دلخواه خود را به سوی مردم سرازیر میکنند، در واقع زحمت بیثمری را متقبل شدهاند و آثار فعالیتهای ارتباطی آنها به هیچ شکل موفقیتآمیز نخواهد بود. *دیدگاههای مبتنی بر مخاطب فعال و سرسخت با این توضیح و با در منفعل بودن مخاطب در برابر پیامهای دریافتی، به بیان مجموعه نظریههایی میپردازم که به فعال و سرسخت بودن مخاطب در مقابل پیامهای ارسالی در فراگرد ارتباط اعتقاد دارند: * نظریهخشنودی: طبقه این نظریه، مخاطبان ـ کم و بیش ـ فعالانه دنبال محتوایی هستند که به نظر میرسد به بیشترین حد خشنود کننده باشد. همچنین نیازها و تعیین انگیزهها استفاده است(کاربرد نظریههای ارتباطات، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، ص۳۸۱). * نظریه جریان دو مرحلهای ارتباط: این نظریه را «کارتز» و «لازلدسفلد» در کتاب «نفوذ شخصی» در سال۱۹۵۵ بیان میکنند. طبق این نظریه، اطلاعات به طور مستقیم و از طریق «رهبران فکری» به مردم میرسد. آنان اطلاعاتی را که از طریق رسانهها دریافتهاند، مطابق با فهم عوام که گاهی «پیروان» خوانده میشوند، بیان میکنند. مخاطبان موجوداتی اجتماعی هستند که با هم ارتباط دارند و کم و بیش صاحب نفوذ در بسیاری از زمینهها هستند و در جریان ارتباط، دست به گزینش میزنند(کاربرد نظریههای ارتباط،ص ۹۶). * نظریه چند مرحلهای ارتباط: در «نظریه چند مرحلهای ارتباط»،«ویلبر شرام» بر این باور است که خود «رهبران فکری» نیز دارای ساخت هستند و پیام رسانهها در بین لایههای مختلف رهبران فکری رد و بدل میشود و صرفاً دو مرحله را برای رسیدن به مخاطب طی نمیکند. * نظریه مخاطب سرسخت: «ریموند بارون» بر این باور است که مخاطبان به هیچ وجه حالت انفعالی ندارند و در واقع، آنچه را که خود از رسانه میخواهند و با نیازها و نظرهای آنان تطبیق میکند، میگیرند و به ندرت بر اثر تحریک رسانهها، تغییر عقیده میدهند. لذا، مخاطب عنصری فعال در فراگرد ارتباط محسوب میشود(روانشناسی و ارتباط، انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، ص ۲۲۲). همچنین «ویلبر شرام» بر این باور است که ارتباط جمعی نیروی غیرقابل مقاومتی نیست که بتواند بر مخاطبان استیلا یابد. * نظریه استحکام: طبق این نظریه، پیامهای رسانهای نمیتوانند به تغییر عقیده منجر شوند و تنها در صورتی به استحکام ذهنیت مخاطب کمک میکنند که پیام منطبق با ذهنیت و باورداشتهای او باشد. بررسی مجموعه نظریههای معتقد به نقش فعال مخاطب در فراگرد ارتباط نشان میدهد روابط عمومیها بایستی با تغییر شیوههای عمل خود و با اعتقاد بر نقش فعال مخاطبان، مخاطبان را بشناسند و براساس اطلاعات مربوط به آنان، به برنامهریزی برای تولید پیامهای خود بپردازند. *دیدگاه های مبتنی بر «مخاطب هوشمند» دسته سوم، نظریههایی هستند که ضمن اعتقاد به نقش فعال مخاطب، نقش او را از گزینشگری صرف، به تأثیرگذاری بر منبع ارتقاء میدهند. در این بخش، نظریههای شبکهای، الگوی دو سویه همسنگ و کنش ارتباطی مورد توجه قرار میگیرد. * نظریه ارتباط شبکهای: این نظریه بر درک متقابل و سهیم شدن مخاطبان در اطلاعات تأکید میکند. طبقه این نظریه ارتباط ممکن است بر منبع تأثیر بگذارد، نه بر مخاطب. بنابراین لازم است ویژگیهای شبکه ارتباطی مثل پیوستگی، تنوع، بازبودن و یکپارچگی بررسی شوند و آنچه که مهم است، توجه به توافق و تفاهم بین منبع و مخاطب است. * نظریه کنش ارتباطی: «یورگن هابرماس» فیلسوف مشهور آلمانی با طرح این نظریه اعتقاد دارد که کنش به دو نوع «کنش ابزاری» و «کنش ارتباطی» تقسیم میشود. کنش ارتباطی از دید «هابرماس» در پی تحقق تفاهم و همرایی است و گفتوگو در مرکز کنش ارتباطی قرار میگیرد. هدف کنش ارتباطی، وصول تفاهم دو طرفه از طریق توافق و اجماع عقلایی است که به واسطه امکان ایجاد ارتباط و گفتمان، فارغ از فشار بیرونی و ترس و تهدید به وجود میآید. (عقلانیت ارتباطی) در این نوع عقلانیت، مبنای رابطه، تلاش دو طرفه برای اقناع یکدیگر است و هدف، رسیدن به «همفهمی» و همدلی است (هفتهنامهسروش، ۱۳۷۶،شماره ۸۴۵،ص۴ـ۴۲٫). «وان رولر»(Van Ruler) در مقالهای تحت عنوان «ارتباطات: تخصصی شگفتانگیز یا نظریهای علمی؟ نظریههای حرفهای کارورزان روابط عمومی در هلند، درباره روابط بین «منبعـمخاطب» میگوید:«بهطور خلاصه میتوان دست کم بین سه نظریه ارتباطی درباره نقش منبع و مخاطب در جریان ارتباطات تفاوت قائل شد: ۱ـ نظریه معتقد به عدم ایفای نقش توسط مخاطب که در آن پیام از فرستنده به مخاطب ارائه میشود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
گام زمانی (بر حسب ثانیه): ۰٫۵ ثانیه زمان واکنش: ثابت و مشابه گام زمانی تعریف شد. زمان واکنش در حین توقف: ۰٫۷۵ ثانیه توزیع ورود خودروها: نرمال، با توجه به حالت ازدحام شبکه، این توزیع به حالت واقعی نزدیکتر خواهد بود.
بقیه پارامترهای مدل به صورت پیش فرض اولیه در مدل AIMSUN در نظر گرفته شد و تغییری روی آنها صورت نگرفت. ۴-۲-۳-۲ پویایی ظرفیت[۶۸] متغیر با زمان همانطور که در شکل ۴-۱۱ برای هر ایستگاه در محدودهی مورد مطالعه نشان داده شده است، ظرفیت پویای برآورد شده جدید با شرایط ترافیکی لحظهای تغییر میکند. اگر اشغال کمتر از اشغال بحرانی باشد، بدان معنی است که بزرگراه غیرمتراکم است و از ظرفیت نظری برآورد شده با بهره گرفتن از نمودار قبلی جریان- اشغال استفاده شده است. در غیر این صورت، وقتی تراکم شروع میشود از جریان ترافیک ماکزیمم برآورد شده واقعی توسط روش میانگین متحرک استفاده میشود. همانطور که در شکل نشان داده شده، خط افقی عدد ۵۶۰۰ وسیله نقلیه در ساعت را که ظرفیت ثابت اصلی در کنترل SZM است نشان میدهد. نقاط ظرفیت برآورد شده جدید توسط روش پیشنهادی است که به طور پویا مطابق شرایط ترافیکی تغییر میکند. اگر بزرگراه غیرمتراکم باشد، مقدار ظرفیت ۶۰۵۳ وسیله نقلیه در ساعت است که با بهره گرفتن از دادههای قبلی تعیین شده است. هرچند که نوسان[۶۹] بزرگ با تغییر ظرفیت در شکل ۴-۱۱ دیده میشود. از روی اطلاعات اشغال در آزمایشات بیشتر، میبینیم زمانی که اشغال نزدیک به مقدار بحرانی میشود نوسان اتفاق میافتد. دلیل آن هم این است که روش پیشنهادی فقط به مقداری واحد یعنی اشغال بحرانی برای تعیین تراکم بزرگراه وابسته است. وقتی اشغال اطراف مقدار بحرانی است، ظرفیت به طور ناگهانی بین ظرفیت نظری و عملی به خاطر نوسان بزرگ جهش[۷۰] خواهد داشت. نوسان شکل ۴-۱۱: پویایی ظرفیت متغییر با زمان ۴-۲-۴ بهبود عملکرد در این مطالعه، چند MOEs (ارزیابی اثربخشی[۷۱]) از جمله مجموع توقفها[۷۲] ، مجموع زمان سفر[۷۳]، تاخیر کل[۷۴] و سرعت متوسط[۷۵] برای ارزیابی عملکرد هر دو استراتژی SZM اصلی و بهبود یافته با اطلاعات ظرفیت لحظهای انتخاب شدهاند. نتایج آزمایش برای دوره اندازهگیری (ساعت ۱۳ الی ۱۶) در جدول ۴-۲ نشان داده است. جدول شامل درصد تغییر بین روش SZM اصلی و بهبود یافته با روش برآورد ظرفیت پیشنهادی است. حالت پایه برای مقایسه کنترل SZM اصلی است. بنابراین، درصد تغییر مثبت در MOEs حاکی از آن است که این MOEs با استراتژی بهبود یافته SZM افزایش پیدا کرده است و برعکس. همانطور که در جدول ۴-۲ نشان داده شده، در اغلب سناریوهای آزمایش در راه اصلی بزرگراه، زمان سفر کل و همچنین تاخیر کل به مقدار قابل توجهی کاهش مییابند. میزان کاهش در بزرگراه برای زمان سفر کل از ۲٫۸۱% تا ۳٫۲۵% و برای تاخیر کل از ۴٫۹۵% تا ۶٫۲۷% تغییر میکند. به علاوه، تعداد کل توقفها از ۵٫۲۳% تا ۹٫۴۵% کاهش مییابد. این بدان معنی است که الگوریتم جدید جریان ترافیک بزرگراه را روان کرده است، در صورتی که متوسط افزایش سرعت برای اغلب تاریخهای آزمایش ۳% افزایش داشته است. هرچند در ۲۳ آبان در محدوده تقاطع ولی عصر تا سعادت آباد، عکس قضیه اتفاق افتاد، یعنی زمان سفر کل و تاخیر کل و همچنین تعداد کل توقفها افزایش و سرعت متوسط کاهش یافته است. پیشنهاد میشود شرایط راه اصلی بزرگراه عوض شود. این کار با سبک و سنگین کردن شرایط معقول به نظر میرسد، چون گاهی بهبود یک سیستم با حذف سیستمی دیگر امکان پذیر است. همانطور که در جدول ۴-۲ میتوانید ببینید، با الگوریتم جدید، MOEs رمپ به طرز قابل توجهی بهبود یافته است. کل زمان سفر رمپ ۳۵٫۴۹% و تاخیر کل رمپ ۴۴٫۲۳% کاهش داشته است. بدین ترتیب پیشرفت در سیستم رمپ نسبت به راه اصلی بزرگراه قابل مشاهده است. نتایج آزمایشهای بیشتر نشان میدهد که در محدوده تقاطع ولی عصر تا سعادت آباد کارایی الگوریتم جدید سیستم رمپ در هزینه برای راه اصلی بزرگراه است. برعکس، در محدوده تقاطع سعادت آباد تا اشرفی اصفهانی تاخیر کل رمپ افزایش مییابد. این نتایج نشان میدهد که استراتژی جدید چگونه عمل میکند. با مقایسه این دو مقطع معلوم میشود، در محدوده تقاطع سعادت آباد تا اشرفی اصفهانی به علت حجم ترافیک بالا متراکمتر از محدوده تقاطع ولی عصر تا سعادت آباد است. از این رو، در اغلب زمانها، در محدوده سعادتآباد تا اشرفی اصفهانی، الگوریتم جدید از ظرفیت عملی استفاده میکند. یعنی جریان ترافیک ماکزیمم واقعی در بازهی زمانی بعدی، جایگزین مقدار ظرفیت بزرگتر ثابت از طریق روش اصلی میشود. مقدار ظرفیت عملی کمتر نرخ آزادسازی رمپ را کاهش میدهد. در نتیجه از انتشار حجم بیش از حد که موجب تشدید تراکم میشود جلوگیری میکند. بر عکس، برای محدوده تقاطع ولی عصر تا سعادت آباد، به خاطر اینکه کمتر متراکم است، ظرفیت برآورد شده، دراغلب زمانها مقدار نظری خواهد بود که نرخ آزاد سازی رمپ را افزایش میدهد در نتیجه تاخیر در رمپ کاهش مییابد. از این رو با سبک و سنگین کردن در بهبود راه اصلی بزرگراه معلوم میشود که این روش در این مقطع نباید در نظر گرفته شود. این موضوع به خوبی بیانگر این موضوع است که چرا سیستم بزرگراه برای روز آزمایش ۲۳ آبان در محدوده تقاطع ولی عصر تا سعادت آباد بد عمل کرده است. هرچند برای همهی سناریوهای آزمایش، نتایج شبیه سازی نشان میدهد که اجرای کل سیستم بسیار بهتر بوده است. کاهش متوسط برای زمان سفر کل سیستم ۲٫۶۱% است. مخصوصا در ۲۱ آبان در محدوده تقاطع ولی عصر تا سعادت آباد زمان سفر کل سیستم به اندازه ۴٫۳۴% کاهش مییابد. و افزایش سرعت متوسط سیستم از ۰٫۶۸% به ۴٫۷۹% تغییر میکند. جدول۴-۲: مقایسه کنترل SZM اصلی و SZM بهبود یافته (ساعت ۱۳ الی ۱۶)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- جشمی، محسن بنمحمد، تنبیه الغافلین، صعده، مرکز اهل البیت للدراسات الاسلامیه، اول، ۱۴۲۱ق
- ـــــــــــــ ، جلاء الابصار (مجموعه اخبار ائمه الزیدیه فی طبرستان و دیلمان و جیلان)، جمع آوری و تحقیق؛ ویلفرد مادلونگ، بیروت، مطبعه المتوسط، ۱۹۸۷م
- ـــــــــــــ ، شرح العیون، تحقیق؛ فواد سید، دار التونسیه، دوم، ۱۴۰۶ق
- جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، قم، انتشارات انصاریان، اول، ۱۳۸۵ش
- جمعی از مولفان، زیر نظر احمد رضا خضری، تاریخ تشیع، قم، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، اول، ۱۳۸۴ش
- جهشیاری، محمد بنعبدوس، الوزراء والکتاب، تحقیق؛ ابراهیم صالح، ابوظبی، المجمع الثقافی، اول، ۱۴۳۰ق
- جوینی، عطا ملک بنمحمد، تاریخ جهانگشا، تحقیق؛ محمد قزوینی، تهران، دنیای کتاب، چهارم، ۱۳۸۵ش
- جیهانی، ابوالقاسم بناحمد، اشکال العالم، ترجمه؛ علی بنعبدالسلام کاتب، تعلیق؛ فیروز منصوری، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، اول، ۱۳۶۸ش
- حافظ ابرو، عبدالله بنلطف الله، ذیل رشیدی (ذیل جامع التواریخ رشیدی)، تحقیق؛ خانبابا بیانی، تهران، انجمن آثار ملی، بی تا
- حجوری، یوسف بنمحمد، روضه الاخبار، (مجموعه اخبار ائمه الزیدیه فی طبرستان و دیلمان و جیلان)، جمع آوری و تحقیق؛ ویلفرد مادلونگ، بیروت، مطبعه المتوسط، ۱۹۸۷م
- حرعاملی، محمد بنحسن، امل الامل، تحقیق؛ سید احمد حسینی، بغداد، مکتبه اندلس، بی تا
- حسنی، احمد بنابراهیم، المصابیح، تحقیق؛ عبدالله بناحمد الحوثی، عمان، موسسه الامام زید بنعلی، اول، ۱۴۲۲ق
- حسین بنبدرالدین، ینابیع النصیحه فی العقائد الصحیحه، تحقیق؛ مرتضی المحطوری، صنعاء، مکتبه البدر، دوم، ۱۴۲۲ق
- حضرمی شافعی، طیب بنعبدالله، قلاده النحر فی وفیات اعیان الدهر، تحقیق؛ بوجمعه مکری و خالد زواری، جده،دار المنهاج، اول، ۱۴۲۸ق
- حمیدان، حمیدان بنیحیی، مجموع سید حمیدان، تحقیق؛ احمد حمزی و هادی حمزی، صعده، مرکز اهل البیت للدراسات الاسلامیه، اول، ۱۴۲۴ق
- حمیدالدین کرمانی، احمد حمیدالدین، المصابیح فی اثبات الامامه، تحقیق؛ مصطفی غالب، بیروت، دار المنتظر، اول، ۱۴۱۶ق
- حمیری، محمد بنعبدالمنعم، الروض المعطار فی خبر الاقطار، بیروت، مکتبه لبنان، دوم، ۱۹۸۴ق
- حمیری، نشوان بنسعید، الحور العین، تحقیق؛ کمال مصطفی، مصر، مکتبه الخانجی، بی تا
- ـــــــــــــ ، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، تحقیق؛حسین بنعبدالله العمری، دمشق، دارالفکر، اول، ۱۴۲۰ق
- خاقانی شروانی، افضل الدین، دیوان، کوشش؛ ضیاءالدین سجادی، تهران، انتشارات زوار، چهارم، ۱۳۷۳ش
- خراسانی، محمد بنزین العابدین، هدایه المومنین الطالبین (تاریخ اسماعیلیه)، تصحیح؛ الکساندر سیمیونوف، تهران، اساطیر، دوم، ۱۳۷۳ق
- خوارزمی، جمال الدین ابوبکر، مفیدالعلوم و مبید الهموم، بیروت، مکتبه عنصریه، ۱۴۱۸ق
- خواند میر، غیاث الدین بنهمام الدین، تاریخ حبیب السیر، تهران، نشر خیام، چهارم، ۱۳۸۰ش
- ـــــــــــــ ، دستورالوزراء، تحقیق؛ سعید نفیسی، تهران، نشر اقبال، دوم، بی تا
- دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه؛ فریدون بدره ای، تهران، نشر فرزان، اول، ۱۳۷۵
- دانش پژوه، محمد تقی، دو مشیخه زیدی در مجموعه سی و هشت گفتار (نامه مینوی)، زیرنظر؛ حبیب یغمایی و ایرج افشار، تهران، انتشارات سنایی، دوم، بی تا
- دهخدا، علی اکبر، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، اول، ۱۳۷۲ش
- دیلمی، محمد بنحسن، قواعد عقائد آل محمد (بیان مذهب الباطنیه وبطلانه)، تحقیق؛ اشتروتمان، پاریس، دار البیبلیون، بی تا
- ـــــــــــــ ، قواعد عقائدآل محمد، نسخه خطی، مکتبه الیمن الکبری
- دینوری، احمد بنداود، اخبار الطوال، تحقیق؛ عبد المنعم عامر، قم، منشورات الرضى، ۱۳۶۸ش
- ذهبی، محمد بناحمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق؛ عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، دوم، ۱۴۱۳ق
- ـــــــــــــ ، سیر الاعلام النبلاء، اشراف؛ شعیب الارنووط و تحقیق؛ حسین الاسد، بیروت، موسسه الرساله، نهم، ۱۴۱۳ق
- رابینو، ه. ل.، ولایت دار المرز ایران (گیلان)، ترجمه؛ جعفر خمامی زاده، رشت، انتشارات طاعتی، چهارم، ۱۳۷۴ق
- رافعی، عبدالکریم بنمحمد، التدوین فی اخبار قزوین، تحقیق؛ عزیز الله عطارودی، مشهد، نشر عطارود، اول، ۱۳۷۶
-
- راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، انتشارات نگاه، دوم، ۱۳۸۲ق
- راوندی، محمد بنعلی، راحه الصدور و آیه السرور، تحقیق؛ محمد اقبال و مجتبی مینوی، تهران، نشر امیر کبیر، دوم، ۱۳۶۴ش
- رشید الدین فضل الله، فضل الله بنابی الخیر همدانی، جامع التواریخ (اسماعیلیان)، تحقیق؛ محمد روشن، تهران، میراث مکتوب، اول، ۱۳۸۷ش
- سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، موسسه النشر الاسلامی،
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
به طور کلی، با توجه به گرمای ویژه بالا و ضریب انتقال حرارت زیاد آلومینیوم و اغلب آلیاژهای آن، حرارت زیادی برای جوشکاری ذوبی لازم است. چون شدت و نرخ حرارت در جوشکاری شعله نسبت به قوس الکتریکی کم است، پیشگرم کردن قطعات بزرگ برای جوشکاری شعله ای ضروری است. البته این پیشگرم کردن، باعث کاهش شیب حرارتی در ضمن گرم و سرد شدن و در نتیجه تقلیل تنش ها و احتمال بروز ترک و پیچیدگی نیز می شود. پیشگرم کردن به ویژه در مورد قطعات ریختگی شکسته شده با طرح های پیچیده ضروری است. درجه حرارت پیشگرم کردن برای جوش های شعله ای اکسی استیلن بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ درجه سانتیگراد توصیه شده که مقدار دقیق آن به اندازه و ابعاد و به ویژه ضخامت قطعه بستگی دارد. در مواقع جوشکاری دو قطعه با ضخامت های مختلف، می توان قطعه ضخیم تر را تا درجه حرارت بالاتری پیشگرم نمود. در تعمیرات قطعات ریختگی ترک برداشته یا کاملاً شکسته شده، پیشگرم کردن یکنواخت در درجه حرارتی بالاتر از قطعات غیرریختگی ضروری است. در روش های جوشکاری قوس الکتریکی با گاز محافظ، پیشگرم کردن به طور معمول فقط برای قطعاتی است که دمای آن ها قبل از جوشکاری کمتر از صفر درجه سانتیگراد است، یا در مواقعی که شکل، حجم و اندازه قطعه به شکلی است که انتقال حرارت آن بسیار زیاد و مشکل آفرین است. در روش فرایند TIG با جریان متناوب (AC)، پیشگرم کردن برای قطعات ضخیم تر از mm5 و در روش فرایند MIG/MAG برای قطعات ضخیم تر از ۲۵ میلی متر توصیه می شود.
البته فرایند TIG با جریان DC مثبت بیشتر برای قطعات نازک استفاده شده و اغلب نیازی به پیشگرمایی ندارد. قطعات ضخیمی که با روش TIG با جریان DC مثبت جوشکاری می شوند نیز، نباید پیشگرم شوند زیرا حرارت ورودی زیادی در قطعه ایجاد می کند. یکی از روش های پیشگرم کردن موضعی به ویژه برای مناطق اطراف لبه اتصال، استفاده از مشعل های گازی است. دمای پیشگرمایی در حدود ۹۰درجه سانتیگراد برای نفوذ کافی جوش در این فرآیندها کافی بوده و نیازی به میزان کردن مجدد شدت جریان وجود ندارد. به هر حال، درجه حرارت پیشگرمایی برای جوشکاری آلیاژهای کار شده آلومینیوم، هرگز از ۱۵۰ درجه سانتیگراد تجاوز نخواهد کرد زیرا خواص مطلوب آلیاژهای آلومینیوم با این عمل، کاهش پیدا کرده و گاهی از بین می روند. به طور مثال، آلیاژ آلومینیوم-منیزیم با ۴ تا ۵/۵ درصد منیزیم (۵۰۸۳، ۵۰۸۶ و ۵۴۵۶) نباید بیش از ۱۰۰ درجه سانتیگراد پیش گرم شوند زیرا مقاومت به خوردگی تنشی آن به شدت کاهش می یابد. اغلب قطعات ریختگی آلومینیوم، که از ابعاد بزرگ و پیچیده ای برخوردارند برای کاهش تنش های حرارتی، نیاز به پیشگرمایی دارند و پس از اتمام جوشکاری باید به آرامی سرد شوند. اما درجه حرارت پیشگرمایی هرگز نباید آن قدر زیاد باشد که روی خواص مقاومت به خوردگی یا حساسیت در برابر ترک خوردن تاثیر بگذارد.
انتخاب فلز پرکننده برای جوشکاری آلیاژهای آلومینیوم : انتخاب فلز پرکننده مناسب، یک عامل اساسی و مهم در ارتقاء سطح کیفی جوشکاری آلیاژهای آلومینیوم است. برخلاف فولادهای کربنی، که یک فلز پرکننده فقط باید استحکام کششی کافی برای فلز جوش را تامین نماید، در مورد انتخاب فلز پرکننده برای آلیاژهای آلومینیوم به فاکتورهای زیادی باید توجه داشت: از این جمله اند: سهولت جوشکاری: یک فلز پرکننده مناسب باید کلیه فاکتورهای مربوط به آسان تر شدن فرایند جوشکاری را تامین کند. فاکتورهایی مثل مقدار نرمی یا انعطاف پذیری سیم جوش که از یک طرف در فرایند TIG امکان شکل دادن به سیم مهیا باشد و از سوی دیگر در فرایند MIG امکان عبور سیم از درون انبر جوشکاری و غلتک های منبع تغذیه سیم به سهولت فراهم گردد. سیالیت مذاب ایجاد شده در حوضچه جوش، اگر بیش از حد یا کمتر از حد مورد نظر باشد، در هر دو صورت باعث بروز مشکلاتی در پروسه جوشکاری آلومینیوم می شود. بنابراین، برای سهولت جوشکاری توجه به میزان سیالیتی که در نهایت، مذاب آلومینیوم در اختلاط با مواد فلز پر کننده به دست می آورد الزامی است. عامل مهم دیگری که باید برای سهولت جوشکاری آلیاژهای آلومینیوم مورد توجه قرار داد، چگونگی و سرعت سرد شدن مذاب است. انتخاب صحیح فلز پرکننده می تواند بهترین نتیجه موردنظر را در مورد سرعت سردشدن حوضچه مذاب به دست دهد. استحکام جوش: مطالعه نمودارهای استحکام کششی و استحکام برشی در انواع اتصالات جوشی آلومینیوم، می تواند ایده مناسبی در انتخاب فلز پرکننده ارائه نماید. توجه به دو فاکتور تنش تسلیم و استحکام کششی که در مشخصات فنی هر یک از الکترودها و سیم جوش های آلومینیوم ذکر گردیده، می تواند در دستیابی به استحکام جوش مناسب تاثیر به سزایی داشته باشد. پرکننده های سری۴۰۰۰، دارای شکل پذیری و استحکام برشی پایینی هستند، در حالی که پرکننده های سری ۵۰۰۰ دارای شکل پذیری و استحکامی تا دو برابر سری ۴۰۰۰ می باشند. شکل پذیری جوش: توجه به عدد انعطاف پذیری محاسبه شده برای هر فلز پرکننده درصد ازدیاد طول از روی مشخصات فنی ارائه شده، می تواند در دستیابی به انعطاف پذیری و شکل پذیری مناسب برای جوش، کمک موثری باشد. انعطاف پذیری فلزات پرکننده آلومینیوم بین ۱۲ تا ۳۵ درصد متغیر است. بیشترین درصد انعطاف پذیری فلزات پرکننده آلومینیومی مربوط به سیم جوش AWS A5.10-88:ER1100 یا DIN1732:SG-A199.5Ti و کمترین آن مربوط به آلیاژ AWS A5.10-88:ER4047 است. درجه حرارت کار: سعی در انتخاب فلزات پرکننده ای که در دماهای نزدیک به نقطه ذوب فلز پایه، ذوب شده و جوشکاری نمایند نیز عامل مهمی است که باید در هنگام انتخاب فلز پرکننده مدنظر قرار گیرد. مقاومت در برابر خوردگی: فلزات پر کننده ای که در آن ها مقادیر قابل توجهی منیزیم موجود باشد، به دلیل افزایش مقدار رسوب Al2Mg3 در بین دانه ها و جدایش منیزیم از مرزدانه ها، و در نتیجه خطر خوردگی بین دانه ای و بروز ترک تا جای ممکن نباید به کار گرفته شوند. استفاده از AWS: ER5654 بهترین مقاومت به خوردگی را در جوش ایجاد می کند. عملیات حرارتی پسگرمایی: انتخاب یک فلز پرکننده که در ترکیب با فلز پایه، فلز جوشی ایجاد کند که قابل عملیات حرارتی پسگرمایی باشد، می تواند بسیاری از مشکلات و معایب جوشکاری آلومینیوم را برطرف سازد. پرکننده هایی مثل AWS: ER4643 که بعد از جوشکاری قابل عملیات حرارتی بوده و استحکام از دست رفته جوش به وسیله عملیات حرارتی پسگرمایی روی آن، تا دو برابر قابل جبران است، یک نمونه از این دسته است که به ویژه برای جوشکاری آلیاژهای سری ۶۰۰۰ توصیه شده اند. حساسیت نسبت به ترک: موضوع دیگری که باید در رابطه با انتخاب فلز پرکننده مدنظر قرار گیرد، مساله حساسیت به ترک می باشد. آلیاژهای سری ۵۰۰۰ (منیزیم دار) بیشترین استحکام را در بین آلیاژهای آلومینیوم داشته و غیرقابل عملیات حرارتی اند. به طور کلی، اگر مقدار منیزیم بین ۵/۰ تا ۸/۲ درصد باشد، یک ترکیب مقاوم در برابر بروز ترک ایجاد می نماید که ضمناً با فلزات پرکننده گروه ۴۰۰۰ مثل ER 4043، ER 4047 یا ER 4145 قابل جوشکاری هستند. این موضوع، در مورد آلیاژهای فلز پایه سری ۴۰۰۰ که محتوی سیلیسیم بوده و غیرقابل عملیات حرارتی اند نیز قابل بررسی است. آلیاژهای تا کمتر از یک درصد سیلیسیم، در مقابل ترک مقاوم می باشند و هنگامی که مقدار سیلیسیم از یک درصد تجاوز کند، حساسیت به بروز ترک آنها به شدت افزایش می یابد. استانداردها، برای انتخاب فلزات پرکننده در فرآیندهای مختلف جوشکاری، کدهای مناسب و آزمایش شده ای ارائه کرده اند که تعدادی از آلیاژهای مشابه، با کاربردهای مشابه در یک کد قرار داده شده اند. این کدها برای جوشکاری آلومینیوم در استاندارد AWS به قرار زیر هستند: AWS: SFA A-5.3 : انتخاب الکترودهای دستی به روش MMA برای جوشکاری آلومینیوم و آلیاژهای آن. AWS: SFA A-5.10: سیم جوش های آلومینیوم و آلیاژهای آن برای جوشکاری TIG و MIG/MAG. AWS: SFA A5.12: استاندارد الکترودهای تنگستن برای جوش TIG.
مروری بر تحقیقات گذشته در تحقیقی که توسط Kaçar [۳۳]و همکارانش[۶]، انجام شد، رفتار سایشی آلیاژ۲۰۲۴ کار شده آلومینیوم در شرایط تریبولوژیک متفاوت بر مبنای شرایط نگاهداری (با گذشت زمان) بررسی شده است. بدین منظور، آلیاژ در ۵ دمای متفاوت و در دوره های زمانی گوناگون در دستگاه تست سایش مدل دیسک و پین (در دمای اتاق به مدت یک هفته، در ۱۲۰ درجه سانتیگراد به مدت ۲۴ ساعت، در ۱۵۰ درجه سانتیگراد به مدت ۱۸ ساعت، در ۱۶۰ درجه سانتیگراد به مدت ۱۶ ساعت، در ۲۰۰ درجه سانتیگراد به مدت ۲۰ ساعت) با بهره گرفتن از سمباده های ساینده ی متفاوت (کاغذ های SIC، ۵،۱۱، ۱۸ و ۳۰ مش) نگاه داشته شد. به علاوه، تاثیرات سرعت های متفاوت (m/s 0.078 ، m/s 0.156، m/s 0.208 و m/s 0.338) و مقادیر بار گوناگون بار گذاری (۶، ۴۵، ۹، ۹، ۳ و N 11) بر مقاومت به سایش آزمایش گردید. مقادیر کاهش وزن اندازه گیری شده و سطوح سایش آزمایش گردید. نتایج نشان داد: ۱- حداکثر مقاومت به سایش برای نمونه های نگاهداری شده به شکل طبیعی در دمای اتاق به مدت یک هفته مشاهده شد. ۲-کاهش وزن با افزایش اندازه سمباده ساینده افزایش یافت. ۳-کاهش وزن با افزایش سرعت افزایش یافت. ۴- کاهش وزن با افزایش بار مورد استفاده افزایش یافت. ۵- عمق اثر سایش نشانه های فرسودگی در نمونه ای که به صورت طبیعی در دمای اتاق به مدت یک هفته نگاه داشته شده بود، نسبت به نمونه ای که در ۲۰۰ درجه سانتیگراد به مدت ۲ ساعت قرار داشت،کم تر بود. ۶- با توجه به ارزیابی های متالوگرافیک نمونه ها، فاز بین فلزی CuAl2 همراه با دمای نگاهداری افزایش یافت. در تحقیقی که توسط دهقانی و همکارانش[۷] انجام شد، اتصالات ضربه ی بدون نقص آلیاژ آلومینیوم ۳۳۰۰ با صفحات فولاد نرم با ضخامت ۳ میلی متر با بهره گرفتن از جوش اغتشاشی اصطکاکی ایجاد شده است. یک مدل حرارتی ساده برای جوش اغتشاشی اصطکاکی مشابه گزارش شد و از آن برای بررسی تأثیرات سرعت جوش، سرعت چرخش و قطر شانه ی ابزار بر روی ریزساختار و ویژگی های جوش متفاوت استفاده شده است. مقایسه ی بین ریزساختار، فلزات بین نشین و قدرت جوش همگی هماهنگی مناسبی را بین نتایج و عامل ورودی حرارت محاسبه شده ی حاصل از مدل نشان داده اند. نتایج را می توان به صورت زیر خلاصه نمود: نتایج نشان داده اند که در سرعت جوش ثابت، افزایش سرعت چرخش ابزار از ۴۵۰ تا ۷۰۰ دور در دقیقه سبب افزایش حرارت ورودی منطقه ی جوش و تونل شده و حفره ای در آن شکل می گیرد که نتیجه ی آن کاهش استحکام کششی نهایی اتصالات از ۱۱۲ مگاپاسکال تا ۲۰ مگاپاسکال می باشد. در سرعت چرخش ثابت، استحکام کششی نهایی از ۲۸ مگاپاسکال تا ۱۰۰ مگاپاسکال با کاهش عامل ورود حرارت به دلیل افزایش سرعت جوش افزایش یافته است. نتایج نشان داده اند در صورتی که پخت در منطقه ی جوش اتفاق افتد، استحکام اتصال کاهش می یابد. ودر نهایت ضخامت لایه ی بین فلزی افزایشی که از ۸/. تا ۸/۷ میکرومتر با افزایش عامل حرارت ورودی نشان داده است. با بهره گرفتن از شانه ی باریکتر حرارت ورودی جوش کاهش یافته و به این ترتیب استحکام کششی نهایی قسمت اتصالی افزایشی را به ۱۴۶ مگاپاسکال نشان داده است. Elangovan و همکارانش[۸] تأثیر عملیات حرارتی پس از جوش بر روی ویژگی های کششی اتصال های آلیاژ آلومینیومی AA6061 جوش اغتشاشی اصطکاکی بررسی کردند. صفحات نورد شده ی آلیاژ آلومینیوم AA6061 با ضخامت ۶ میلی متر برای ساخت قسمت های اتصالی استفاده شده . عملیات محلولی و پیرسازی مصنوعی وترکیبی از هر دوی آن ها برای آماده سازی اتصالی جوش خورده لحاظ گردید. ویژگی های کششی مانند استحکام تسلیم، استحکام کششی نهایی، افزایش طول و بازدهی اتصال همگی ارزیابی شدند. ریزساختار قسمت های اتصالی جوش خورده با بهره گرفتن از میکروسکوپ نوری و میکروسکوپ انتقال الکترونی آنالیز گردید و نتایج حائز اهمیت زیر حاصل گردید: ۱- از میان سه روش گوناگون که در این تحقیق ارائه گردیده است، یک پیرسازی مصنوعی ساده سبب افزایش خواص کششی قسمت های اتصالی آلیاژ آلومینیوم AA6061 جوش اغتشاشی اصطکاکی شده است. ۲- از آنجایی که قسمت های اتصالی جوش خورده ی آلیاژ AA6061 کارایی اتصال ۶۶ درصد را حاصل نموده است، این مورد به کارایی اتصال ۷۷ درصد با پیرسازی مصنوعی افزایش یافته است. ۳- توزیع یکنواخت، تقویت ظریف تر رسوبات ، اندازه ی کوچکتر دانه، کمبود منطقه ی بدون رسوبات و تراکم تغییر موقعیت بیشتر در مقایسه با قسمت های اتصالی تیمار حرارتی شده ی دیگر دلایلی هستند که برای خواص کششی برتر قسمت های اتصالی کهنه شده به صورت مصنوعی مورد استفاده قرار می گیرد. Kennedy و همکارانش[۹]، مروری بر کاربرد لیزرهای دیود نیروی بالا در سخت شدن سطحی داشتند. سخت شدن سطحی لیزری اگرچه در طول چندین سال به عنوان تکنولوژی جدید مطرح شد اما هنوز هم در مراحل ابتدایی قرار دارد. این فرایند شامل استفاده از تشعشع لیزری با توان بالا برای عملیات حرارتی سریع سطح فولاد در منطقه ی آستنیت می باشد. به دلیل نرخ بالای انتقال حرارت، گرادیان دمای بالا ایجاد می گردند که نتیجه ی آن سرمایش سریع نمونه می باشد. این مورد سبب می شود که تغییر شکل از آستنیت تا مارتنزیت بدون نیاز به فشار خارجی امکان پذیر گردد. مکانیزم های دیگر برای سخت شدن حرارتی برخی از آلیاژهای غیر آهنی مطرح هستند. تا همین اواخر، استفاده ی گسترده از لیزرها برای فرآوری مواد با توجه به اندازه ، پیچیدگی و نیز هزینه های سرمایه گذاری بالای سیستم های لیزری محدود می شده است. این سیستم های لیزر حالت جامد و مولکولی امروزه راه را برای تولید لیزرهای جدید باز نموده است که تحت عنوان لیزرهای دیودی توان بالا و یا HPDL [۳۴] خوانده می شوند. طول موج ساطع پراکنده شده اجازه می دهد تا جذب فلزی بالا اتفاق افتد که هنگام جفت شدن با پروفایل های پرتو زمانی و فضایی اجازه می دهد که HPDL کارایی بالایی را حاصل نماید. مقاله ی مروری حاضر تلاش می نماید تا حضور سخت شدن لیزر را نشان داد و بعضی از منافع آن را در مقایسه با روش های سخت شدن مرسوم نشان می دهد. توصیفی از ایجاد و عملکرد HPDL با تأکید بر عوامل فنی و اقتصادی صورت پذیرفته است که مزایایی را برای کاربردهای سخت شدن سطحی نشان می دهد.
چندین سال گذشته با معرفی لیزرهای دیود توان بالا تراکم توان در محدوده ی ۱۰۴ تا۱۰۵ وات بر سانتی متر مکعب همراه بوده است. برای کاربردهایی که در آن ها تراکم نیروی متعادل بدون محدودسازی کیفیت پرتو بالا مورد نیاز است، HPDL های امروزی یک شرایط اقتصادی و راه حل ایده آل را برای تلفیق در سیستم های ماشینی مرسوم و رباتیک پیشنهاد می دهند. کاربردهای عملیات حرارتی برای تکنولوژی HPDL مطرح شده است زیرا ذاتاً ثبات پرتو را با پروفایل های مناسب نشان می دهند که نتیجه ی آن گرمایش یکنواخت در یک منطقه ی نسبتاً وسیع می باشد. اگرچه HPDL هنوز کیفیت پرتو کامل را حاصل ننموده و یا تشعشع مورد استفاده در اغلب کاربردهای حفاری و برش را ایجاد ننموده و کارایی بالا، اندازه ی متراکم و هزینه های سرمایه ی همیشه در حال کاهش را سبب می شود که تحقیقات در زمینه ی این کاربردها و توسعه ی آن ها ادامه یابد. در تحقیق Cho و همکارانش[۱۰] تأثیر مقادیر سیلیسیوم بر روی سخت شدن سطحی آلیاژ آلومینیوم – سیلیسیوم توسط فرایند شات پینیگ بررسی شد. این بررسی برای آلیاژهای آلومینیوم – سیلیسیوم (آلومینیوم – ۷/.، ۱۱/. ، ۱۸/. سیلسیوم) مورد بررسی قرار گرفت. افزایش سختی با شاتپینیگ هنگامی بدست آمد که محتوای سیلیسیوم در آلیاژ آلومینیوم – سیلیسیوم با افزایش مواجه شده است. ذرات سیلیسیوم ظریف تر و توزیع متراکم تر موارد مشاهده شده در آلومینیوم – ۱۸/. سیلیسیوم نسبت به آلومینیوم – ۷/. سیلیسیوم بوده است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مؤثّرترین و سادهترین شیوه برای ایجاد خلق مثبت، تحت شرایط تجربی، ورزش است که آن را ضدّ افسردگی نامیدهاند. تأثیر آن به خاطر اثر فیزیولوژیکی ورزش روی ترشّح اندورفینهاست که موجب ایجاد احساس سرخوشی، لذّت و نیز کنترل روی جسم و بدن میشود. ورزش در ایجاد روابط اجتماعی نیز مؤثّر است. به خصوص در انجام تمرینهای بدنی و ورزشی به ویژه در ورزشهای تیمی که با تعامل نزدیکتر و گاهی تماس جسمانی نیز برقرار میگردد، تعامل بیشتری هم به چشم میخورد. تأثیر ورزش روی عزّتنفس، نه فقط با برندهشدن، بلکه با انجام سطح معقولی از رقابتجویی نیز دیده شده است. ضمناّ انجام آن به صورت فردی یا گروهی، شکلی از گذران اوقات فراغت به شیوهای سالم است که خود بیانگر شادمانی است (رنگریز، ۱۳۸۸).
-
- موفّقیّت و تأیید اجتماعی:
عزّتنفس در واقع خودارزیابیهایی است که انسان در زندگی با آن روبهرو میشود. مطالعات متعدّد نشان دادهاند که خودپذیری در سلامت روان از اهمّیّت اساسی برخوردار است (آرگایل، ۲۰۰۱). عزّتنفس یکی از مهمترین پیشبینیکنندههای شادی است. اهمّیّت عزّتنفس در ایجاد شادی به حدّی است که برخی از صاحبنظران و پژوهشگران روانشناسی شادی آن را جزء جداییناپذیر شادی یا اساسیترین عنصر شادی و دارای قویترین همبستگی با مقیاسهای خوشبختی میدانند (آرگایل، ۲۰۰۱). براون و مک گیل[۱۶۷] (۱۹۸۹) در تحقیقات خود دریافتند که هنگام وجود احساس ناراحتی و فقدان شادمانی، عزّتنفس افراد کاهش مییابد. به عبارت دیگر، بین شادمانی و عزّتنفس ارتباط علّی متقابل وجود دارد، اما آرگایل و لو (۱۹۹۰) ضمن مخالفت با این نظر معتقدند که عزّت نفس شادمانی را افزایش میدهد، امّا فقدان شادمانی موجب کاهش عزّتنفس نمیشود.
- استفاده از مهارتها:
رضایت شغلی فرد به میزان زیادی به استفاده از مهارتها بستگی دارد و این فرایند نه فقط به خاطر پاداشهای دریافتی، بلکه به خاطر رضایت درونی برای انجام یک کار ماهرانه است. کاربردهای مشابه آن در ورزش نیز مشاهده میشود. مثلاً مردم از فعّالیّتهایی مثل اسکی و شنا که در آن مهارت دارند لذّت بیشتری میبرند. این نکته موافق و مؤیّد نظر میهالی[۱۶۸] (۱۹۹۰، به نقل از رنگریز، ۱۳۸۸) است که عنوان میکند رضایت نتیجهی چالشها و برگرفته شده از مهارتهای ضروری است. در مقابل، برخی فعّالیّتهای غیر چالشی همچون تماشای تلویزیون را ترجیح می دهند (گلستانی بخت، ۱۳۸۶).
- موزیک و مذهب:
انجام این فعّالیّت با ارضای فیزیولوژیکی هیچ رابطهای ندارد و در واقع اصلاً ارزش بقا ندارد، زیرا هیجانهای مثبت دارای ارزش تکاملی و بقا هستند. ولیکن در شنیدن موسیقی و نیز انجام امور و آداب مذهبی به فرد هیجان عمیقی دست میدهد که بسیار مفرّحتر از مطالعهی یک کتاب خوب است. کوبی[۱۶۹] (۱۹۸۶، به نقل از گلستانی بخت، ۱۳۸۶) به نحو جالبی ارکستر سمفونیها و موزیکهای گروهی طنز را لذّت ذهنی نامید.
- محیط و شرایط جوّی:
افراد در هوای آفتابی خلق بهتری دارند تا هوای کمی گرم با رطوبت کم . خورشید از دیرباز برای انسان دارای اهمّیت بوده و هست و در مذاهب قدیم نیز مورد تحسین و پرستش بوده است. فقدان و کمبود آن نیز احتمالاً موجب افسردگی میشود. باران نیز همواره مورد توجّه و مهم بوده است (گلستانی بخت، ۱۳۸۶).
- استراحت و آرامش:
شادمانی از حدّ کم تا زیاد وجود دارد. تحقیقات دربارهی اوقات فراغت حاکی از این است که مثلاً تماشای تلویزیون حدّی از شادی هر چند اندک را ایجاد میکند. در حال حاضر بعد از خواب و کار، بیشترین زمان را در دنیای مدرن امروزی، تماشای تلویزیون (حدود ۳ ساعت برای اکثر مردم) به خود اختصاص داده است. آرامش نیز جایی بین خواب و بیداری است (گلستانی بخت، ۱۳۸۶). در مقابل کسانی هم در جستوجوی هیجان و ماجراجویی هستند. در این افراد جوهر شادبودن، در بیشتر موارد، در برانگیختگی بالای بدون ترس است. از نظر افراد هیجانخواه، سطح خطر ممکن است خیلی هم بالا نباشد. این افراد میدانند مقداری خطر وجود دارد اما معتقدند که سطح معیّنی از خطر برای شادبودن لازم است (فرانکن[۱۷۰]، ۲۰۰۵).
- الکل و موادّ دیگر:
الکل نیز باعث افزایش خلق مثبت و تشکیل خلق منفی طی فعّالیّت انتقالدهندههای عصبی در مغز میشود. اثر لذّت بخش الکل به خاطر توانایی آن در تحریک دستگاههای تولیدکنندهی دوپامین و اندروفین میباشد (فرانکن، ۲۰۰۵). لازم به ذکر است هر چند الکل دارای تأثیر کوتاهمدّت بر خلق است ولی بر اساس طبقهبندی شادمانی، این عامل از جمله مواردی است که صرفاّ موجب لذّتجویی و نه شادمانی اصیل و واقعی میگردد (گلستانی بخت، ۱۳۸۶). این چند عامل که مطرح شد از دیدگاه آرگایل ذکر شده است، در تحقیقات دیگر عوامل دیگری هم مطرح شده است:
- خوشبینی و تفکّر مثبت:
خوشبینی انتظاری تعمیمیافته برای رخدادن پیامدهای خوب به هنگام برخورد با مشکلات در حیطههای مهمّ زندگی است. رابطهی مثبتی بین خوشبینی، سلامتی و بهبودی بعد از عمل جرّاحی وجود دارد (شییر وکارور[۱۷۱]؛ به نقل از فرانکن، ۲۰۰۵). پژوهشها نشان میدهند که افرادی که خوشبینترند، نسبت به افراد بدبین و واقعبین میزان شادمانی بیشتری دارند و یکی از راههای افزایش شادمانی، خوشبینی است (رنگریز، ۱۳۸۸).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲-۱۸-۲ مشاهده[۹۷] در این مرحله هدف اصلی شناخت حاصل کردن و مطالعه فرایند سازمان پیشرو است که قطعاً نیاز به جمع آوری اطلاعات دارد، اطلاعات موردنظر میتوانند در سه سطح جمع آوری شوند: شناسایی سطح عملکرد سازمان پیشرو، شناخت روش کار و شناخت عوامل ایجادکننده و محرک جهت عملکرد بهتر. در این فاز با شناسایی نیازهای اطلاعاتی ، اطلاعات موردنظر جمع آوری شده و توسط ابزارهای مختلف به صورت خلاصه شده و جامع درخواهند آمد. مرحله مشاهده به صورت جستجو از طریق اینترنت و منابع اطلاعاتی در دسترسی از قبیل کتاب و گزارشاتی که قبلاً در زمینه فعالیت شرکت منتشر شده است، استفاده خواهد شد. شرکت هایی که قصد برقراری ارتباط با شریک را دارند، با توجه به امکاناتی که در زمینه تحقیق پستی، تماس تلفنی و تماس شخصی وجود دارد، هر یک از این روش ها بر حسب مورد می تواند مورد استفاده قرار بگیرد: پرسشنامه، مصاحبه و یا ملاقات مستقیم. که در این تحقیق پس از مطالعه در شرکت های مذکور؛ اطلاعات از طریق اینترنت ومنابع اطلاعاتی در دسترسی از قبیل کتاب و گزارشاتی که قبلاً در زمینه فعالیت شرکت منتشر شده است جمع آوری گردید، در مرحله مشاهده اطلاعات زیر فراهم گردید: شرکت فایزر در بخش نوآوری و تحقیقات بازاریابی به خوبی فعالیت میکند، شرکت جانسون & جانسون در بخش جلب رضایت مشتریان و ارائه محصولات نوآورانه فعالیت گسترده ای دارد، شرکت گیلاد در بخش تحقیقات بازاریابی و کیفیت تلاش بی وقفه ای دارد، شرکت سیپلا در زمینه تحقیقات بازاریابی،کیفیت محصولات و رضایت مشتریان نقش گسترده ای داشته، شرکت توا در توزیع و کیفیت فعالیت زیادی دارد، شرکت آپوتکس در توزیع، کیفیت و رضایت مشتری و شرکت بایر کیفیت، نوآوری و تحقیقات بازاریابی نقش برجسته ای دارند.
حال این سوال مطرح می شود که: ۲-۱۹ از کجا می توان اطلاعات مورد نیاز برای بنچ مارکینگ را بدست آورد ؟ تیم مطالعاتی بنچ مارکینگ چهار منبع بزرگ اطلاعاتی در دسترس دارد . این منابع عبارتند از : مطالعات کتابخانه ای ، کسب اطلاعات از شخص ثالث، مبادله مستقیم اطلاعات و بازدید از محل. دو منبع اول اطلاعات تماس مستقیمی با شرکای مطالعاتی ایجاد نمی کند. مبادله مستقیم اطلاعات و بازدید در محل از شرکای مطالعاتی به اعضاء پروژه اجازه می دهد تا اطلاعات مورد نیاز خود را جمع نمایند . بنچ مارکینگ همچنین ممکن است به طور غیررسمی و با بهره گرفتن از نشریات ، اطلاعات کسب شده در ملاقاتهای تجاری و گفتگو با کارشناسان صنعت ، مشتری ها و سایرین انجام شود . که در این تحقیق از مطالعات کتابخانه ای ، کسب اطلاعات از شخص ثالث، استفاده از نشریات ، اطلاعات کسب شده در ملاقاتهای تجاری و گفتگو با کارشناسان صنعت ، مشتریان و سایرین که استفاده شده است. ۲-۱۹-۱ تجزیه و تحلیل[۹۸] مرتب سازی و جمع آوری دادهها و اطلاعات کنترل کیفیت اطلاعات و دادهها نرمالسازی دادهها در این مرحله پس از بررسی پرسشنامه و جواب های حاصله از آن در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل داده ها و علل آن می پردازیم. ۲-۱۹-۲ تطبیق[۹۹] بدان معنا که سیاستی که بر اساس آن عمل بنچ مارکینگ انجام شده است میبایستی موردپذیرش قرار گیرد، هدف اصلی از این کار ایجاد تحول و بهبود است . بنابراین اطلاعات به دست آمده و روش های اجرایی جهت تحقق اهداف میبایست مورد توافق و پذیرش کل سازمان باشد . برای این امر میبایست نظر دیگران جلب شده و آنها متقاعد شوند، پس از آن میبایست طرح اجرایی را تهیه و سپس آن را پیادهسازی کرد .قطعاً میبایست بر میزان پیشرفت نظارت دقیق داشت تا اهداف موردنظر محقق شوند . روند فوق به چرخه بنچ مارکینگ نیز معروف است . روش انجام کار عبارت است از : اطلاع دادن یافتههای مرحله تحلیل و فراهم کردن زمینه پذیرش آنها . ایجاد اهداف عملیاتی برای بهبودها . طراحی یک برنامه اجرا برای بهبودها . اجرای برنامه بهبود . اتمام بررسی با یک گزارش نهایی. یک تخمین تقریبی نشان می دهد که در این فرایند بنچ مارکینگ، صرفنظر از فاز تطبیق، حدود ۵۰ % از زمان، صرف فاز طرح ریزی خواهد شد و زمان های جستجو و مشاهده ۳۰ % و تحلیل ۲۰ % از این زمان را به خود اختصاص می دهد. طول زمان فاز تطبیق نیز به نتایج مطالعات و آمادگی سازمان برای تغییرات بستگی دارد. هر چند شکل چرخه بیانگر یک توالی از فازهای نامبرده شده است، در عمل ممکن است این فازها بطور موازی و همزمان با هم پیش برده شوند.بنچ مارکینگ یک فرایند بهبود دائمی است که نیازمند مقدار زیادی زمان و منابع می باشد و در عین حال از توان ایجاد تغییراتی بزرگ و بهبودهایی عمده برخوردار است، لذا باید بنچ مارکینگ در موارد زیر اعمال گردد: فرایند های سازمانی که بیشترین تأثیر را بر روی عوامل بحرانی موفقیت [۱۰۰] دارند. هنگامی که شرکت / سازمان از منابع و زمان مورد نیاز این روش برخوردار است. و در انتها، در فصل پنجم پس از تجزیه و تحلیل داده ها در فصل چهارم، به ارائه راه کارهای مهم عملیاتی و اجرای آن در شرکت داروسازی اسوه می پردازیم. ۲-۲۰ معرفی صنعت داروسازی ۲-۲۰-۱ تاریخچه دارو سازی بی گمان یکی از شاخه های بسیار مهم دانش پزشکی زمان ما دانش دارو شناسی و دارو سازی است، که مهارت روزمره را می طلبد و دانش داروشناسی از نیاز های اولیه است و هیچ کدام از دست اندر کاران رشته های پزشکی از این دانش بی نیاز نیستند پزشک، داروساز، دندانپزشک، پرستار، ماما و دیگر وابستگان این رشته اگر دارو شناس نباشند در کار خود موفق نخواهند بود. استفاده از دارو به قبل از تاریخ مکتوب می رسد(تسکین درد زخم های بدن از طریق قرار دادن عضو در آب سرد و یا استفاده از برگ تازه درختان و یا گل آلود کردن عضو) از هنگام تهیه و جمع آوری مواد داروئی دانش داروسازی آغاز شد و به این ترتیب در اثر بروز بیماری های مختلف و غریزه بقاء در طول اعصار متمادی داروهای مختلف کشف گردیدند. در قرن هفتم قبل از میلاد آسک لپیوس[۱۰۱] به عنوان بزرگ ترین خدایان تندرستی مورد اعتقاد یونانیان بود و در آن زمان بیمار می بایست دست یا عصای آسک لپیوس و یا زبان مار مقدس را می بوسید تا مورد رحمت خدا قرار می گرفت عصای آسک لپیوس و مار مقدس که دور آن حلقه زده بود به عنوان نشانه رسمی پزشکی در دنیا شناخته شد. در سمت راست آسک لپیوس دخترش هایجیا[۱۰۲] می ایستاد که در دستش یک جام از شربت شفاء بخش برای بیمار قرار داشت و مار مقدس نیز بر بازویش حلقه زده بود از آن پس جام و مار نیز به عنوان نشانه دارو سازی در جهان شناخته شد. احمدیان(۱۳۸۱)،اطلاعات جامعی را در رایطه با تاریحچه داروسازی و کلیه اطلاعات را در مورد داروسازی فراهم نموده است. ۲-۲۰-۲ سیر تکاملی داروسازی تعداد زیادی لوح و طومار و آثار دارو پزشکی کشف و تفسیر گردیده است که قدمت آن ها به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح می رسد. ایرانیان باستان جزء اولین کسانی بودند که دارو را می شناختند در زندواستا قسمتی به نام وندیدا به امور درمان اختصاص دارد. اوستا دو نسخه داشت یک نسخه آن در تخت جمشید در آتش سوزان اسکندر از بین رفت ولی دیگری که در آتشکده آذر گشسب نگهداری میشد به دست یونانیان افتاد و دانشمندانی نظیرجالینوس از آن بهره گرفتند. گلادیوس جالن[۱۰۳] که ما او را جالینوس[۱۰۴] می نامیم در سال ۱۳۱ میلادی به دنیا آمد ۴۰۰ تالیف داشته که بیشتر آن ها از بین رفته است وی با مخلوط کردن مواد، فراورده های داروئی می ساخت و به بیماران تجویز می کرد. امروزه به احترام او داروهائی را که به صورت ترکیبی ساخته می شود داروهای جالینوسی می گویند. محمدزکریای رازی(۲۵۱ه- ق، ۳۱۳ ه- ق) پزشک، فیلسوف و شیمیدان ایرانی که آثار ماندگاری در زمینه پزشکی و شیمی و فلسفه نوشته است به عنوان کاشف الکل و جوهر گوگرد(اسید سولفوریک) مشهور است. به گفته جرج سارتن(پدر تاریخ علم)رازی بزرگترین پزشک اسلام و قرون وسطی بود. این دانشمند ایرانی از آن جا که کتاب های خود را به زبان عربی می نوشت نزد غربیان به جالینوس عرب نیز مشهور بوده است. به پاس زحمات فراوان رازی در امر داروسازی روز پنج شهریور ماه(۲۷اوت)، روز بزرگداشت زکریای رازی شیمی دان بزرگ ایرانی و روز داروساز نام گذاری شده است. در سال ۱۲۲۹شمسی جهت پیشرفت علوم به همّت امیرکبیر دارالفنون تأسیس شد که در قسمت پزشکی یک معلم داروساز ایتالیائی داشت در سال ۱۲۹۷ کلاس طب جدا شد و مدرسه عالی طب نام گرفت و در سال ۱۳۰۱مدرسه دواسازی تاسیس گردید، در سال ۱۳۱۱دوره داروسازی ۵سال بود و دانشجویان به جز ساعات درس باید در یکی از داروخـانه های تحت نظر یک داروسـاز مجرب و معروف مشغول آمـوزش عملیات داروسازی می شدند. در سال ۱۳۱۳ که دانشگاه تهران تاسیس گردید مدرسه دواسازی به دانشکده تبدیل گردید. اولین داروخانه با داروهای گیاهی در سال ۱۲۲۷شمسی در مریض خانه دولتی که توسط امیرکبیر تأسیس شد دایرگردید و اولین داروخانه به سبک جدید توسط شوربن آلمانی معلم داروسازی دارالفنون در خیابان ناصر خسرو تاسیس شد از نخستین ایرانیانی که داروخانه تاسیس کردند آقای دکتر هوشنگ نظامی بودند که داروخانه نظامی را در خیابان چراغ برق افتتاح کردند. . احمدیان(۱۳۸۱)، اطلاعات جامعی را در رابطه با تاریحچه داروسازی و کلیه اطلاعات را در مورد داروسازی فراهم نموده است. ۲-۲۰-۳ شرکت های دارویی در ایران به طور خلاصه قبل از انقلاب عمده بازار تولیدات دارویی در کشور به دست کمپانی های خارجی (آمریکائی، آلمانی و…) بوده است. بدین ترتیب بسیاری از شرکت های دارویی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تحت پوشش شرکت های داروساز غربی و یا خانواده هایی که مالک شرکت ها بوده و به طور غیر مستقیم وابسته به شرکت های داروساز خارجی بودند، قرار داشته است. به عنوان مثال شرکت تهران دارو در سال ۱۳۳۴ به نام لابراتوار میسین به ثبت رسیده است. و یا شرکت داروسازی سبحان در سال ۱۳۵۵ تحت نام شرکت سویران کمپانی با ۴۹ درصد سهام متعلق به سرمایه گذاران خارجی و مابقی به خانواده خسروشاهی تعلق داشت و …. در این بین بسیار نادر بودند شرکت هائی که تحت مالکیت و مدیریت ایران باشند و در میان انبوهی از نیروهای بازاریابی و فروش شرکت های رقیب، همراه با برترین متخصصان دارویی خارجی و فرمولاسیون جدید دارویی به علاوه دانش فنی بالا و جدیدترین تکنولوژی روز دنیا، فعالیت خود را ادامه می دادند. به عنوان مثال شرکت داروسازی دکتر عبیدی جزو معدود شرکت های داروسازی ایران بود که با وجود فضای تنگ رقابت آن روز، موفق به بقا و ادامه حرکت گردید. به هر ترتیب پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان صنایع ملی ایران، عمده این شرکت ها را به دستور دادگستری کل کشور، ملی اعلام نمود و پس از یک پروسه قابل ملاحظه، به نهادها و سازمانهای متفاوتی واگذار کرد. در حال حاضر ایران دارای سه سازمان هولدینگ و تخصصی می باشد که حجم قابل ملاحظه ای از شرکت های دارویی را تحت مالکیت خود دارند. کبریایی زادگان (۱۳۹۱) سایت جامع داروسازی ایران میباشد. ۲-۲۱ معرفی شرکت های دارویی برتر و شرکت اسوه ۲-۲۱-۱ معرفی شرکت فایزر شرکت فایزر بزرگترین شرکت داروسازی جهان از لحاظ فروش است. این شرکت که دفتر مرکزی آن در نیویورک و مرکز تحقیقات آن در کانتیکت قرار دارد، به تولید داروهایی نظیر لیپیتور (برای کاهش کلسترول خون)، لایریکا (برای دردهای عصبی) و دیفلوکان (ضدقارچ) میپردازد. در دهه ۱۸۴۰ یک شیمیدان آلمانی به نام «چارلز فایزر» و یک قناد آلمانی به نام «چارلز ارتارت» در حین مهاجرت به آمریکا با یکدیگر آشنا شدند و چند سال بعد یعنی در سال ۱۹۸۴شرکت فایزر[۱۰۵] را برای تولید مواد شیمیایی از جملهترکیبات ید، اسید سیتریک و اسید بوریک تاسیس کردند. مطالعات و تلاش آنها موجب رشد و تعالی تکنولوژی تخمیر و تولید اسید سیتریک در مقادیر زیاد شد. از جمله موفقیتهای اولیه فایزر و ارتارت، داروی «سانتونین» بود که هنوز هم در درمان کرمهای انگل بدن موثر میباشد شرکت فایزر آمریکا بوده که در سال ۱۹۸۳ ماده اولیه دفروکسامین مزیلات را به روش سنتتیک تولید و خلوصش را بیش از نوع تخمیری اعلام کرد و از آن پس، آن را برای تولید فرآوردههای دارویی به شرکتهای دارویی مختلف میفروخت. در سال ۲۰۰۰ با خرید شرکت وارنر ـ لامبرت فایزر کاملا متحول شد و نتیجه این خرید، فروش بسیار بالای لیپیتور بود. این شرکت در سال ۲۰۰۶ خط تولید ماده اولیه خود را به شرکت «اکسلا» واگذار کرد. فایزر تنها شرکتی است که بیش از ۵ دارو با فروش بیش از یک میلیارد دلار در بازار دارد، با داشتن بیش از ۱۱۶ هزار کارمند در سراسر جهان، در سال گذشته میلادی درآمدی بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار داشته است. فایزر(۱۹۸۳)، کلیه اطلاعات راجع به این شرکت در آن ذکر شده است. ۲-۲۱-۲ معرفی شرکت جانسون & جانسون جانسون و جانسون، شرکت آمریکایی و چندملیتی فعال در زمینه ارائه تجهیزات پزشکی، داروسازی، تولید کالا و خدمات بستهبندی کالاهای مصرفی میباشد. این شرکت در سال ۱۸۸۶ تاسیس شد. سهام عادی جانسون & جانسون، بخشی از میانگین صنعتی داو جونز است. این شرکت همچنین، در فهرست فرچون ۵۰۰ ذکر شده است. دفتر مرکزی شرکت جانسون & جانسون، در نیوبرانزویک، نیوجرسی قرار دارد. این شرکت دارای ۲۵۰ شرکت تابعه است، که در بیش از ۵۷ کشور فعالیت میکنند و محصولات آن، در بیش از ۱۷۵ کشور جهان، عرضه میشود. شرکت جانسون و جانسون در طول سال مالی ۲۰۱۱ فروش دارویی معادل ۶۵ $ میلیارد دلار را رقم زده است. امروزه جانسون اند جانسون دارای بیش از ۱۱۸ هزار کارمند و زیرمجموعههایی در ۱۷۵ کشور جهان است. این شرکت بزرگترین تولید کننده وسایل تشخیص پزشکی، داروهای اُ تی سی[۱۰۶]، داروهای ژنریک، فرآوردههای بهداشتی و فرآوردههای بیمارستانی در سطح دنیا بوده و در سال گذشته میلادی با داشتن درآمد ۶۱ میلیارد دلاری، سود خالصی بالغ بر ۱۲ میلیارد دلار را از آن خود کرده است. جی اند جی (۱۸۸۶)، کلیه اطلاعات راجع به این شرکت در آن ذکر شده است. ۲-۲۱-۳ معرفی شرکت بایر شرکت داروسازی آلمانی است، که در زمینه تولید مواد شیمیایی نیز، فعالیت گستردهای دارد. این شرکت، در سال ۱۸۶۳ توسط فردریک بایر، در بارمن (که امروزه بخشی از ووپرتال محسوب میشود) تاسیس شد. بیشترین شهرت شرکت بایر، به دلیل اختراع داروی آسپیرین، در سال ۱۸۹۷ میباشد. این شرکت کماکان بعنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان دارو در آلمان و جهان، شناخته میشود. دفتر مرکزی شرکت بایر، در شهر لورکوزن، آلمان قرار دارد. سهام این شرکت در بازار بورس فرانکفورت معامله میشود. شرکت بایر همچنین، بعنوان جزئی از شاخص یورو استاکس ۵۰ محسوب میشود. تعداد کارکنان این شرکت ۱۰۸.۴۰۰می باشد. زمینه فعالیت این شرکت در زمینه دارو ،پلاستیک و بیو تکنو لوژی می باشد و در آمد این شرکت در سال جاری ۳۱.۱۶۸میلیارد یورو . شرکت بایر آلمان شامل بخش هایی نظیر مواد صنعتی[۱۰۷]، داروهای پزشکی[۱۰۸] و دام پزشکی و سموم کشاورزی[۱۰۹] می باشد که در تمامی نقاط جهان در حال فعالیت می باشد . بایر در ایران بالغ بر۶۴ سال در حال فعالیت مستمر و پویا می باشد. بخش کراپ ساینس در ایران یکی از موفق ترین بخش های بایر ایران (بایر پارسیان) می باشد که با داشتن کارمندان خود در استان های مختلف ایران ساپورت فنی و فروش محصولات را بر عهده دارند بایر(۱۸۶۴)، کلیه اطلاعات راجع به این شرکت در آن ذکر شده است. ۲-۲۱-۴ معرفی شرکت گیلاد درسال ۱۹۸۷ در شهر فوستر ایالت کالیفرنیا بنیانگذاری شد و در حال حاضر ۴۲۰۰ نفر کارمند دارد. فیلدهای اصلی :
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ادب در آدمی همچون درختی است که ریشه آن خرد است» به بیان زیبای امام علی آدابی که از خرد برنخیزد ، چندان پایدار نخواهد بود ؛ چرا که ریشه ای نااستوار دارد و درخت بی ریشه ، محکوم به هلاکت است . از مهمترین کارکرد های بیرونی دیگر خرد ورزی و تعقل در زندگی اجتماعی ، خوش رفتارى با مردم، مدارا کردن با خلق، همراه با انس و الفت، بردبار، صبور در برابر نادانان، جوانمرد ، دورى گزیدن از گناه، عاقبت اندیش و محطاط ،هشیار، منصف با خود، کنار گذارنده خشم، هنگام مخالفت با او و پذیرنده حقیقت، بردبار، میانهرو؛ وفا کننده به عهد ، همراه با حقّ ، راستگو ، بیزار از دنیا و سرکوب گر هوای نفس و پاکدامن است [۲۱۶].
تمامی این موارد را می توان در یک جمله خلاصه کرد، نخستین اقتضای خردورزی، پایبندی به اصول و بنیانهای اخلاقی است. به همین سبب فرد عاقل در تعاملات اجتماعی، معاشرتی نیکو دارد و هرگز به ناهنجاریهای اجتماعی نزدیک نمی شود. همه کسانی که از خردهای سالم و فروزان بهره مندند، به خوبی ها علاقه مند و از زشتی ها روی گردان اند.
۳ـ۲ـ کنترل بیرونی (اجتماعی)
مقدمه کنترل اجتماعی، یعنی مجموع وسایل و شیوه هایی که با بهره گرفتن از آن، یک گرده یا یک واحد، اعضای خود را به پذیرش رفتارها ، هنجارها ، قواعد و حتی آداب و رسومی منطبق با آن چه گروه مطلوب تلقی می کند، سوق دهد [۲۱۷] کنترل اجتماعی در عرف جامعه شناسی دارای دو معنا است : مجموع عوامل محسوس و نامحسوسی که یک گروه اجتماعی ، به قصد حفظ یگانگی خود، در راه جامعه پذیری و فرهنگ پذیری اشخاص به کار می برد. مجموع موانعی که گروه اجتماعی به قصد جلوگیری افراد ازکجروی اجتماعی در راه آنان به وجود می آورد. [۲۱۸] در واقع کنترل اجتماعی رسمی به تلاشها و اقداماتی از طرف دولت و حکومت گفته می شود، که در جهت مقابله با وقوع جرم و کجروی در جامعه اجرا می شود، و متکی بر ضمانتهای اجرایی حکومتی است . کنترل اجتماعی برای تنظیم روابط اجتماعی ضروری است، تا از طریق آن بتوان جامعه را سازمان دهی کرد . انسجام و پایداری جامعه انسانی ، بستگی به نحوه إعمال نظارت در آن جامعه دارد . روش هایی که هر حکومتی برای نظارت اجتماعی خود بکار می برد، متفاوت است و بستگی به شرایط اجتماعی ـ اقتصادی آن جامعه دارد . ولی هدف همه آنها حفظ سیستم جامعه و تنظیم روابط اجتماعی و کنترل رفتار افراد جامعه می باشد . طبیعی است که اگر انسان بداند عملکرد او مورد بازررسی قرار می گیرد ، در انجام کارها دقت بیشتری می کند .
در حکومت امیرالمؤمنین ۷شاخصه نظارت و کنترل، دقیق و به بهترین صورت وجود داشت . با اینکه آن حضرت اهتمام ویژه ای در انتخاب کارگزاران داشتند، ولی آن ها را به حال خود وانگذاشته و برای همه طبقات اجتماعی و کارگزان خود، ناظران و بازرسانی قرار داده بود . این ناظران باید راستگو و وفادارو حق گو باشند و مراتب را به اطلاع آن حضرت برسانند و در نهایت، در امور ناظران ارشد نیز خودشان نظارت داشتند . آن حضرت در امر حساب خواهی و نظارت هیچ گونه کوتاهی و انعطاف نابجا و گذشت بی مورد را إعمال نمی داشت و با تیز بینی و شدت عمل ریشه فساد را از بین می برد، تا کسی تصور نکند هر گونه که بخواهد می تواند، رفتار کند و به هر ناهنجاری عمل کنند و در مقابل، پاسخگو هم نباشند. هرگز به خاطر مصلحت های زودگذر ، با خیانت کاران مسامحه نمی کرد؛ بلکه بلافاصله دست متجاوز را قطع می نمود. زمانی که به آن حضرت گزارش می دادند که یکی از کارگزاران خطائی مرتکب شده، امام ۷با شدت تمام با او برخورد می نمود . دقت نظارت و کنترل آن حضرت بر عملکرد کارگزاران خود تا حدی بود که شرکت یکی از کارگزاران در یک مهمانی اشرافی، از نظر آن حضرت مخفی نماند.[۲۱۹]
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- علائم تجاری، تنها حمایت های ملی داخلی یا حداکثر منطقه ای را به دارنده آن اعطا می کند اما دامنه اعمال و شناسایی نام دامنه، جهانی است.[۷۶]
۲-۳-۷-۶ برند الف: بند اول: تعریف برند در فرهنگ و لغت برند چنین تعریف شده است: برند یک، نام، عبارت، طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که مشخصکنندهء خدمات یا فروشنده محصولی خاص باشد که به وسیلهء آن از دیگر محصولات و خدمات مشابه متمایز میگردد. برخی دیگر از دیکشنری ها معنی فارسی “Brand” را “نشان تجاری” ترجمه کرده اند. تعریف انجمن بازاریابی آمریکا (ای.ام ای)[۷۷] برای برند چنین است: یک نام تجاری (اصطلاح حقوقی بکار رفته برایBrand ) یک نام، اصطلاح، علامت، نشان یا طرح یا ترکیبی از این هاست که برای شناسایی کالاها یا خدمات فروشنده یا گروهی از فروشندگان و متمایز کردن این کالاها یا خدمات رقبا به کار می رود. برند می تواند نماد و نشان موارد پیچیده تری هم باشد مانند: فرهنگ استفاده از محصول، ماهیت و هویت محصول، شخصیت افراد استفاده کننده از محصول و … . برند می تواند به عنوان دارایی نامشهود یک سازمان تلقی شود که باعث می شود تا ارزش نهایی محصول و یا خدمت تولیدی در نزد مشتریان افزایش یابد. این افزایش ارزش نهایی در نهایت منجر به ایجاد ارزش افزوده و همچنین افزایش سود کسب شده توسط سازمان می گردد. در گذشته بیشتر دارایی سازمان ها را دارایی های مشهود تشکیل می داد در حالیکه امروزه بیش از ۸۰ درصد دارایی های شرکت های عظیم را دارایی های نامشهود شان تشکیل می دهد. یکی از مهمترین دارایی های نامشهود برند است.
ب: بند دوم: تفاوت برند و علائم تجاری نمی توان برند را همان لوگو(نشان و علامت تجاری) در نظر گرفت. لوگو تنها نشانی از سازمان است در حالی که برند ماندگاری نام در ذهن و روح مشتریست و مطابق با نظر کاتلر تنها زمانی می توانیم بگوییم برند موفقی هستیم که در روح و قلب مشتری نفوذ کرده و مشتری در هنگام مواجه با چندین نام نیازی به تکاپو در ذهن خود نداشته باشد و بی نیاز از تفکر محصول ما را انتخاب نماید. طبق پژوهشی که انجام شده و از ذهن در هنگام مواجهه با برند های مختلف عکسبرداری شده، مشخص شد که ذهن در مواجهه با نام ها و برند های نا آشنا به تکاپو افتاده و این حالت در هنگامی که مغز ما از فعالیت های فکری روزانه خسته است اجازه نمی دهد تا نام های جدید در ذهن شکل گیرند ولی در حالتی که نام برند آشنا بوده ذهن آرام بوده و به راحتی انتخاب خود را انجام خواهد داد.[۷۸] ۲-۳-۷-۷ اسم و نام تجاری الف: بند اول: مفهوم اسم تجاری مطابق ماده۳۰ قانون جدید (مصوبه ۱۳۸۶): «نام تجاری یعنی اسم یا عنوانی که معرف و مشخصکننده شخص حقیقی یا حقوقی باشد.» با توجه به تعریف فوق، اسم کلیه شرکتهای تجاری و موسسات غیر تجاری ثبت شده و اسم بنگاهها و تجارتخانههای ثبت نشده که به صورت فردی یا شراکتی به فعالیتهای تجاری یا غیر تجاری مشغولند از جهت معرفی هویت صنفی آنان، یک اسم تجاری است. ب: بند دوم: تفاوت علامت تجاری با اسم تجاری ۱٫ مرجع ثبت برای ممانعت از سوءاستفاده رقبا و جلب حمایت قانونی باید علامت یا نام تجاری را ثبت کرد. یکی از تفاوتهای علامت و نام تجاری مرجع ثبت و شیوه ثبت آنهاست. علایم کلیه اشخاص حقیقی یا حقوقی در اداره ثبت علایم تجاری که از توابع اداره کل مالکیت صنعتی است، طبق قوانین فوقالذکر در تهران ثبت میشود. در مقابل، ثبت نام تجاری به دو بخش تقسیم میشود: نام تجاری اشخاص حقوقی (شرکتها و موسسات دولتی یا خصوصی) طبق قانون تجارت و قانون ثبت شرکتها در اداره ثبت شرکتهای تهران ثبت میشود. (به غیر از شرکتهای فعال در مناطق آزاد) اما متاسفانه، درخصوص ثبت نام تجاری اشخاص حقیقی (تجارتخانههای فردی یا جمعی) هنوز آیین نامهای خاص و ادارهای مخصوص جهت ثبت این دسته از نامها تصویب و دایر نشده است. لذا علیرغم آنکه طبق ماده ۸ کنوانسیون پاریس و ماده ۴۷ قانون ثبت علایم مصوب ۱۳۸۶ «نامهای تجاری بدون ثبت نیز در برابر عمل خلاف قانون اشخاص ثالث، حمایت میشوند»، لیکن چون فایده اصلی ثبت نام یا علامت تجاری، سهولت در اثبات مالکیت آنهاست. در حال حاضراشخاص حقیقی که نام شخصی آنان از شهرتی برخوردار است و یا نام خاصی را برای معرفی هویت صنفی خود بهکار میبرند، ناچار، باید یا به این نام شرکت تاسیس کنند یا نام مربوطه را به صورت علامت تجاری ثبت کنند. نکته بسیار مهمی که در خصوص ثبت اسامی و علایم تجاری وجود دارد این است که متاسفانه اداره ثبت علایم تجاری و اداره ثبت شرکتها از جهت سوابق و اطلاعات ثبتی هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. فقدان این ارتباط موجب شده، گاه نام یک شرکت یا موسسه به عنوان علامت تجاری انتخاب شده و به نام فرد دیگری ثبت شود و یا بالعکس علامت تجاری ثبت شدهای در نام یک شرکت یا موسسه بهکار رفته و ثبت شود. اثر عملی چنین وضعیتی این است که افراد سود جو با اطلاع از این نقطه ضعف اداری، به رایگان و با گرفتن سند رسمی از شهرت علامت یا اسم تجاری دیگران استفاده میکنند. البته راهکاری حقوقی برای ممانعت از ادامه چنین تخلفی وجود دارد که در بخش دعاوی، گفته خواهد شد. لیکن موضوع، مستلزم صرف وقت و هزینه بسیار است. ۲٫ مدت اعتبار مدت اعتبار علامت تجاری در ایران ده سال است. چنانچه صاحب علامت بخواهد به استفاده از علامت خویش ادامه دهد باید در سال پایانی، اعتبار علامت خود را تمدید کند در غیر این صورت به نام اشخاص دیگر قابل ثبت است. در مقابل؛ اسامی شرکتها یا موسسات (اسامی تجاری) تا زمانی که شخص حقوقی منحل نشده و حتی سالها پس ا ز انحلال، اعتبار دارد. نکته مهمی که در خصوص مدت اعتبار علایم و اسامی تجاری باید به آن توجه کرد این است که اگر از علامتی حداقل سه سال استفاده نشود، قانونا قابل ابطال است. (ماده ۴۱) ولی اگر شرکت یا موسسهای غیرفعال باشد و از اسم تجاری خود استفاده نکند به این دلیل نمیتوان نام آن را ابطال کرد. ۱٫ تعدد اختیار علامت یا نام تجاری انتخاب و ثبت علامت تجاری محدودیتی ندارد. هر شخصی میتواند دهها علامت تجاری را به نام خود ثبت کند. لیکن اصولا هیچکس نمیتواند بیش از یک نام تجاری برای خود اختیار کند. ۲٫ ثبت بینالمللی به استثنای علایم و اسامی مشهور، حمایت قانونی از علایم و اسامی تجاری، محدود به مرزهای کشور ثبت کننده است. (اصل حمایت سرزمینی) لذا برای حمایت در سایر کشورها باید اقدامات ثبتی را جداگانه در هر کشور انجام داد. برای ثبت بینالمللی علایم تجاری، کنوانسیون خاصی به نام «مادرید» وجود دارد که میتوان از تسهیلات آن استفاده کرده و در قریب به یکصد کشور جهان از طریق ادارات محلی و بدون مراجعه به کشور خارجی، اقدامات ثبتی را انجام داد. در مقابل؛ برای ممانعت از استفاده رقبا از نام یک شرکت یا موسسه در سایر کشورها، فقط باید در کشور مورد نظر شرکت یا موسسه تاسیس کرد که کار مرسوم و مقرون به صرفهای نیست. ۳٫ انتقال حقوق صاحب علامت تجاری میتواند، حقوق خود را به طور موقت یا دائمی به شخص یا اشخاص دیگر منتقل کند(قرارداد فروش یا اجازه بهرهبرداری) در هر حالت، الزامی به انتقال شرکت، کالاها و یا کارخانه به منتقلٌالیه وجود ندارد. در مقابل، انتقال نام تجاری تقریبا غیر ممکن است و در صورت امکان نیز انتقال نام تجاری باید همراه با انتقال شرکت یا بخشی از آن باشد که با نام تجاری شناخته میشود.(ماده ۴۹ قانون جدید) ۴٫ الزامی یا اختیاری بودن ثبت انتخاب و ثبت علامت تجاری قانونا اجباری نیست.(قانون جدید، مسکوت است) البته با توجه به مزایای ثبت علامت تجاری، عقلاً ثبت آن لازم است. در مقابل، اختیار یک نام تجاری به هنگام ثبت شرکت یا موسسه، اجباری است. ۵٫ جواز استفاده از کلمات و اعداد استفاده از برخی کلمات یا اعداد در نام تجاری مجاز و در علامت تجاری ممنوع است و بالعکس. به عنوان مثال، انتخاب و ثبت یک کلمه بیمعنا به عنوان علامت تجاری جایز است لیکن انتخاب آن به عنوان نام شرکت یا موسسه (اسم تجاری) مجاز نیست. ۶٫ طبقه بندی کالاها و خدمات از منظرحقوق علایم تجاری؛ کالاها و خدمات، طبقهبندی بینالمللی خاصی دارد و در حال حاضر به ۴۵ طبقه تقسیم شده است. به هنگام ثبت علایم تجاری، یکی از اساسی ترین عوامل قبول یا رد اظهارنامه ثبتی، تفاوت یا اشتراک طبقات کالاها و خدمات است. به نحوی که حتی در بسیاری از موارد، تفاوت طبقات، میتواند انتخاب عین علامت تجاری ثبت شده را در طبقه دیگر مجاز کند. در مقابل؛ تفاوت موضوع شرکت یا موسسه نمیتواند مجوز انتخاب عین نام تجاری ثبت شده باشد.[۷۹] ۷٫ نشان جغرافیایی الف: بند اول: مفهوم نشان جغرافیایی نشان جغرافیایی نشانهای است که بر روی کالاهایی که دارای یک منطقه جغرافیایی خاص بوده و کیفیت و شهرت آن بواسطه آن منطقه جغرافیایی میباشد، بکار میرود. بطور عام، یک نشانه جغرافیایی شامل نام و محل منشاء کالاهاست. محصولات کشاورزی معمولا دارای کیفیتی هستند که نشأت گرفته از محل تولید آنهاست و تحت تاثیر فاکتورهای جغرافیایی محلی خاص نظیر آب و هوا و خاک میباشند. اینکه آیا یک نشانه بعنوان نشانه جغرافیایی عمل میکند بستگی به قانون ملی و آگاهی مصرف کننده دارد. نشانههای جغرافیایی میتوانند برای انواع زیادی از محصولات لبنی نظیر(پنیر تبریز) برای پنیر تولید شده در شهر تبریز در استان آذربایجان شرقی در ایران، یا (سوهان قم) برای سوهان تولید شده درشهر قم در استان قم در ایران بکار روند. استفاده از نشانههای جغرافیایی به محصولات لبنی و کشاورزی محدود نمیشود. نشانههای جغرافیایی میتوانند کیفیت خاص یک محصول را که بواسطه عوامل انسانی که در محل تولید آن محصول وجود دارند، برجسته و نمایان سازند، نظیر سنت ها و مهارتهای خاص تولید. محل منشأ میتواند یک روستا، یک شهر، یک منطقه با یک کشور باشد. یک مثال برای کشور کلمه (ایران) است که در بسیاری از کشورها بعنوان یک نشانه جغرافیایی برای محصولات ساخت ایران بویژه فرش دستی در نظر گرفته میشود. ب: بند دوم: تفاوت علامت تجاری با نشان جغرافیایی علامت تجاری نشانهای است که توسط یک شرکت مورد استفاده قرار میگیرد تا کالاها و خدمات خود را از کالاها و خدمات سایر شرکتها متمایز کند. علامت تجاری به صاحب آن حق منع دیگران از استفاده از آن علامت را میدهد. نشانه جغرافیایی به مصرف کنند میگوید که یک محصول در یک مکان خاص تولید شده و دارای خصوصیات خاصی میباشد که بواسطه محل تولید آن است. نشانه جغرافیایی میتواند توسط تمام تولید کنندگان که محصولات خود را در آن مکان جغرافیایی تولید میکنند، مورد استفاده قرار گیرند.[۸۰] ۲-۳-۷-۸ علائم غیر قابل ثبت برخی از علامت های مورد تقاضای ثبت، بدلیل عدم رعایت وجه تمایز و استفاده از کلمات عام و نیز غیر توصیفی و غیره، رد می گردد که در ذیل به آن اشاره می شود. الف: مستثنیات از ثبت بدلیل فقدان وجه تمایز همان گونه در بخش ویژگیهای علامت تجاری گفته شد، یک علامت تجاری باید دارای ویژگی تمایز بخش باشد یعنی هر علامت تجاری برای اینکه بتواند کالای معینی را از کالای دیگری ممتاز نماید باید دارای صفتی باشد که آن را از علائم دیگران متمایز سازد. ب: واژه های عام یا غیر اختصاصی (Generic Terms): واژه های عمومی به واژگان یا عباراتی گفته می شود که برای نامیدن یک دسته از کالاها یا خدمات بکار می روند و لذا از آنها نمی توان به عنوان علائم تجاری استفاده کرد. مثلاً : ساعت، قهوه، شکر و… . البته گاهی نیز برخی از علائم تجاری آنچنان به شهرت می رسند و به طور وسیعی مورداستفاده عموم قرار می گیرند که وجه علامت تجاری بودن خود را از دست می دهند و عملاً به جای اسم عام استفاده می شوند: “Zipper” (زیپ) یا «گرامافون»، که درآغاز علامت تجاری بشمار می آمدند ولی بعداً به صورت اسم عام درآمدند. نکته دیگر این که یک علامت تجاری ممکن است دریک کشور به صورت یک نام عمومی در آید اما درکشور دیگر همچنان یک علامت تجاری باقی بماند. مثل واژه «زیراکس» که امروزه در ایران با فعل «کپی کردن » برابر است حال آن که در واقع یک علامت تجاری است.[۸۱] ج: نشانه های توصیفی توصیفی علامت تجاری به این معنی است که آن علامت به ترکیبات، کیفیات یا ویژگی های اساسی یک کالا یا خدمت اشاره داشته باشد. شکر سرخ، روغن نباتی، لباس زمستانی، ماهنامه سینمایی و … علامت،”JUICY” به طور مشخص توصیفی از میوه ها می باشد و همچنین دارای ویژگی تمایز هم نمی باشد. در عین حال زمانی که JUICYبرای بولدوزرها و سایر ماشین آلات ساخت و ساز سنگین بکار می رود، یک علامت تجاری توصیفی نیست.[۸۲] د: مغایر بودن علامت تجاری با نظم عمومی و اخلاق حسنه علائم نظر گرفته می شود بر خلاف نظم عمومی یا اخلاق. کلمات و تصاویر که ناقض هنجارهای معمول، پذیرفته اخلاق ودین به طور کلی مجاز به ثبت نام به عنوان علائم تجاری نیست. ه: علامت های تجاری فریبنده این علامت های تجاری که به احتمال زیاد به فریب و یا گمراه کردن مصرف کنندگان به عنوان مثال در ماهیت، کیفیت و یا منشاء جغرافیایی آنها از محصول می انجامد. به عنوان مثال، روغن مارگارین در بازاریابی تحت علامت تجاری یک گاو نشان داده شود آن رد می گردد و آن را به عنوان گمراه کننده برای مصرف کنندگان است، که به احتمال زیاد رقیبی برای علامت با فراورده های لبنی است (به عنوان مثال کره). پرچم، بیرق های، نشانه رسمی و نمادهای مرتبط با دولت ها و سازمان های بین المللی که در روابط بین المللی در دفتر وایپو معمولا ثبت نام گردیده اند رد خواهند شد. ۱-۳-۸ گفتار هشتم: زیبایی شناسی وعناصر تشکیل دهنده علامت تجاری گرایشات به زیبایی و طراحی درطول تاریخ از علایق انسان ها بوده است و تخیل آن ها را در دست خود گرفته است. هنرهای دستی و تحسین برانگیز اشیا با اشکال جذاب به اندازه تمدن بشری قدمت دارد. بنابراین تحقیقات پیشین درباره آرم تجاری در ارائه ی کیفیت زیبایی شناسانه برای مشتریان تاکید می کند. اگرچه به علاوه ی لذت دیداری حاصل، تمایلات زیبایی شناسانه در آرم تجاری میتواند پیوند احساسی مشتریان را با چیزی که به خودشان نزدیک تر و عزیزتر میدانند بوجود می آورند. همان طور که گولدمن می گوید، نشان های تجاری که جذابیت زیبایی شناسانه دارند مشتریان بیشتر می توانند با آن ها رابطه برقرار کنند تا آن هایی که ندارند. مثل آرم تجاری شرکت والت دیزنی که تصویر یک قلعه ی پریان است تاثیر بسزایی درلذت بردن و ارتباط احساسی با مشتریان دارد. به همین صورت هلو کیتی با تصویر یک گربه سفید بامزه که یک تل قرمز برسرش دارد و شکل آن بدون دهان است روابط عمیقی با مشتریان سراسر دنیا برقرار که براساس طراحی و اشکال کوایی (درژاپنی یعنی بامزه) است. ازاین رو تمایلات زیبایی شناسانه آرم تجاری جزاصلی توانایی یک نشان درجذب مشتری و برقراری ارتباط عاطفی با آن است که بدین صورت تعهد مشتری را افزایش می دهد.[۸۳] حال باتوجه به جذابیت های زیباشناسانه، عناصری را که در تشکیل یک علامت تجاری نقش دارند را می توان به زیر نام برد:
-
- اسامی که دارای شکل و ممیز خاصی باشند.
-
- حروف و ارقام
-
- رموز و تصاویر
- جعبه ها و ظروفی که کالا در آن جای می گیرد.
۲-۴ مبحث چهارم: وضع مقررات داخلی و بین المللی برای علامت تجاری با توجه به اینکه در فصل دوم به ابعاد حمایت از علائم تجاری در ایران و ایالات متحده امریکا ونیز کنوانسیونهای بین المللی خواهیم پرداخت به نظر می آید بهتر در این جا، شمه ای در خصوص تاریخچه و وضع قوانین و مقررات در کشورها و کنوانسیون های یاد شده بیان گردد. ۲-۴-۱ وضع مقررات در ایران نخستین قرارداد مالکیت معنوی میان دولت آلمان و ایران، در سال ۱۳۰۹ توسط مجلس شورای ملی به تصویب رسید. موضوع این قرارداد حمایت از مخترعین و دارندگان امتیاز علائم صنعتی و تجاری و حقوق مالکیت صنعتی و ادبی بود. اما سابقه این حقوق در ایران به کمتر از یک قرن می رسد که در سال ۱۳۰۴ شمسی با تصویب اولین قانون ثبت علائم تجاری، عنوان قانونی یافته و تحولی درحقوق مالکیت ایران ایجاد کرده است. قانون سال ۱۳۰۴ به دلیل اختصار و کارآمد نبودن، با تصویب قانون ثبت علائم تجارتی و اختراعات در سال ۱۳۱۰ نسخ شد. آیین نامه اجرای قانون ثبت علائم و اختراعات نیز در همان سال تصویب و در سال ۱۳۳۷ اصلاح شد. علاوه بر قانون یاده شده و آیین نامه اجرایی آن، کشور ایران در تاریخ ۲۴/۰۹/۳۸ به کنوانسیون پاریس راجع به حمایت از مالکیت صنعتی و تجارتی و کشاورزی ملحق شد. که طبق ماده ۹ قانون مدنی قرارداد مزبور هم در حکم قانون ایران است، اما به این نکته اشاره می شود که در ایران مفاد قرارداد پاریس بطور مستقیم اجرا نمی شود، بلکه در حدود قوانین و آیین نامه های داخلی آن اجرا می گردد. به طور مثال در ایران قانون طرح ها و مدل های صنعتی تصویب نشد، پس به اتکای کنوانسیون پاریس نمی توان عناوین مذکور را قابل حمایت دانست. همچنین با تصویب قانون الحاق ایران به موافقت نامه مادرید راجع به ثبت بین المللی علائم و پروتکل مربوط به آن ، کشور در تاریخ ۲۸/۰۵/۸۲ مسئولیت دیگری را در مقابل کشورهای عضو، پذیرفته است.[۸۴] بالاخره در سال ۱۳۸۶ قوانین قبلی جای خود را به قانون ثبت اختراعات، طرح های صنعتی و علائم تجاری در ایران داد. که بیشتر جهت جلب سرمایه گذاری های داخلی و بیشتر سرمایه گذاری خارجی صورت گرفت. سپس آیین نامه اجرایی آن در تاریخ ۰۱/۱۱/۱۳۸۷ و نیز اصلاحیه آیین نامه اجرایی در سال ۱۳۹۲ ابلاغ گردید. در این قانون و آئین نامه اجرائی مربوط علاوه بر به روز گردیدن قانون ثبت علائم تجارتی و اختراعات مصوب ۱۳۱۰ که باتوجه به تحولات و رشد تکنولوژی پاسخگوی نیاز های روز نبود ، برای اولین بار در کشور امکان ثبت و حمایت از طرح صنعتی را که علی القاعده از سال ۱۳۳۷(یعنی بعداز الحاق به کنوانسیون پاریس) موظف به وضع قانون ملی برای حمایت در این زمینه بوده ایم میسر نموده است. این قانون علاوه بر ایجاد وظایف جدید در باب توسعه کمی و کیفی حمایت و ثبت مالکیت صنعتی، تشکیل مراجع شبه قضایی اداری به منظور کاهش دعاوی در مراجع قضایی و… نظام ثبت اختراع کشورمان را از سیستم اعلامی به تحقیقی تغییر داده است.[۸۵]
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
-
- اصول اخلاقی[۵۸]
-
- تمامیت[۵۹]
-
- اعتماد[۶۰]
-
- آموزش[۶۱]
-
- کار دسته جمعی[۶۲]
-
- رهبری[۶۳]
-
- به رسمیت شناختن[۶۴]
-
- ارتباط[۶۵]
۷- ترز اِ. جوینر[۶۶] در مقاله خود تحت عنوان « مدیریت کیفیت جامع و عملکرد، نقش حمایت سازمان و همکار[۶۷]» در سال (۲۰۰۵ ) به دنبال پیدا کردن رابطه بین میزان اجرای مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سازمانی و میزان تأثیر حمایت سازمان و همکار بر روی روابط عملکرد و مدیریت کیفیت جامع می باشد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها حاکی از یک رابطه مثبت بین میزان اجرای شیوه های مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سازمانی است. همچنین در این مطالعه به این نتیجه رسید که حمایت ( پشتیبانی ) همکاران و سازمان، رابطه بین اجرای مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سازمانی را تعدیل می کند.
۲-۹ . مدل مفهومی پژوهش اجرای مدیریت کیفیت جامع شکل ۲ - ۴ مدل مفهومی پژوهش ۲-۱۰ . خلاصه فصل : در این فصل ادبیات ساختار سازمانی، مؤلفه های آن، کیفیت و مدیریت کیفیت جامع مورد بررسی قرار گرفت. در بخش اول به بررسی تعریف ساختار سازمانی، عوامل تعیین کننده آن، سازمان رسمی و مؤلفه های رسمی ساختار سازمانی پرداخته شد. سپس محدودیت های ساختارهای سنتی مرور شد. در بخش دوم به بررسی ادبیات مدیریت کیفیت جامع، مفهوم کیفیت، مفهوم مدیریت کیفیت جامع، مشخصات اصلی مدیریت کیفیت جامع و پیشینه مدیریت کیفیت جامع و پیشگامان آن پرداخته شد. سپس عناصر ساختاری مدیریت کیفیت جامع و مراحل اجرایی آن مرور شد. در ادامه تفاوت مدیریت کیفیت جامع و مدیریت سنتی و مقایسه آنها بررسی شد. سپس اصول اجرایی مدیریت کیفیت و رویه های اجرایی آن مورد بررسی قرار گرفت و در پایان بخشی از مطالعات انجام شده مرور شد. فصل سوم روش پژوهش ۳-۱٫ مقدمه بعد از تکمیل و به پایان رسیدن مرور ادبیات (پژوهش کتابخانه ای)، به منظور اجرای مرحله دوم پژوهش (پژوهش میدانی) و در جهت درک رابطه بین پیاده سازی مراحل مختلف مدیریت کیفیت جامع و مؤلفه های ساختار سازمانی پرسشنامه ای تنظیم شد. تحقیق میدانی حاضر شامل سه مرحله می باشد: مرحله اول: طراحی و تنظیم پرسشنامه، بررسی قابلیت، پایایی[۶۸] و روایی[۶۹] آن. مرحله دوم: انتخاب مناسب نمونه ها و توزیع پرسشنامه بین اعضای نمونه. مرحله سوم: تجزیه و تحلیل داده ها و نتیجه گیری. ۳-۲٫ روش پژوهش از چگونگی گرد آوری شواهد و تبدیل آن به یافته ها در فرایند تحقیق، به عنوان روش شناسایی تحقیق یاد می گردد. به طور کلی تحقیقات علمی را بر اساس دو مبنا یعنی هدف و ماهیت و روش، تقسیم بندی می گردد. تحقیقات علمی بر اساس هدف به سه گروه بنیادی، کاربردی، و عملی تقسیم می گردد. هدف تحقیقات کاربردی به سمت کاربرد علمی دانش هدایت می شود. بر اساس ماهیت و روش، تحقیقات علمی به پنج گروه تحقیقات تاریخی، توصیفی، همبستگی، تجربی و علی تقسیم می گردد. تحقیقات توصیفی می خواهد بداند پدیده، متغیر یا مطلب چگونه است. به عبارت دیگر وضع موجود را بررسی می نماید و برای بررسی توزیع ویژگی های یک جامعه آماری روش تحقیق پیمایشی به کار می رود. لذا تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی، از نوع پیمایشی می باشد . ۳-۳ . جامعه آماری جامعه آماری عبارت است از مجموعه ای از افراد یا واحدها که دارای حداقل یک صفت مشترک می باشند .معمولاً در پژوهش، جامعه مورد بررسی یک جامعه آماری است که پژوهشگر مایل است درباره صفت ( صفت های ) متغیر واحدهای آن به مطالعه بپردازد (دلاور ، ۱۳۸۰ ، ص ۷۱ ). در این پژوهش جامعه ی آماری تعداد ۱۸۰ نفر از کارمندان اداره کل امور مالیاتی شهر همدان می باشد . ۳-۴ . نمونه و روش نمونه گیری به دلایل گوناگون امکان انجام محاسبه های آماری بر اساس کل اعضای جامعه در عمل غیر ممکن است. در چنین شرایطی پژوهشگر اقدام به انتخاب نمونه می کند. در واقع نماینده باید طوری برآورد و انتخاب گردد که نماینده ی کل جامعه باشد. جامعه آماری این پژوهش را ۱۸۰ نفر از کارکنان اداره کل امور مالیاتی استان همدان تشکیل می دهند که بر اساس جدول تعیین نمونه مورگان تعداد ۱۲۳ نفر به عنوان نمونه انتخاب و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی برگزیده شدند. ۳-۵ . ابزار گردآوری داده ها در هر تحقیق باید با ابزار مناسب داده ها را جمع آوری و با تحلیل و پردازش اطلاعات جمع آوری شده، فرضیه های تحقیق را مورد آزمون قرار داد. برای جمع آوری اطلاعات ابزارهای گوناگونی از قبیل پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده وجود دارد. پرسشنامه مجموعه ای از سؤال ها (گویه ها ) در باره متغیر های مورد سنجش از جامعه مورد نظر است که پاسخ دهنده با ملاحظه آنها پاسخ لازم را ارائه می دهد. مراحل طراحی پرسشنامه عبارت است از:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
کالیش و لیلین
۱۹۸۶
فروش محصولات بادوام با تکنولوژی سطح بالا
ماهاجان و دیگران
۱۹۹۰
مروری بر ادبیات مدل های فروش
نورتون و باس
۱۹۸۷
الگوی زمانی فروش محصولات با تکنولوژی سطح بالا
۲-۶-۷- چالش های پیش روی مدیریت استراتژیک بازاریابی تکنولوژی سطح بالا
چالش اصلی مدیریت بازاریابی تکنولوژی سطح بالا از اینجا نشأت می گیرد که در این حوزه باید با قسمت تحقیق و توسعه به صورت کاملاً مشترک و هماهنگ کار کرد. در جدول شماره ۲-۵ به برخی از تفاوت های فرهنگی بین متخصصان بازاریابی و متخصصان تحقیق و توسعه که منابع بالقوه موانع هماهنگی این دو واحدند اشاره شده است (Griffin and Hauser, 1996).
جدول شماره ۲-۵: برخی از تفاوت های فرهنگی بین متخصصان بازاریابی و متخصصان تحقیق و توسعه
بُعد |
متخصصان بازاریابی |
متخصصان تحقیق و توسعه |
تحصیلات |
مدیریت، کسب و کار |
مهندسی، علوم پایه |
آموزش |
حل مسأله عمومی |
آزمون فرضیات |
رویکرد زمانی |
کوتاه مدت |
بلندمدت |
گرایش حرفه ای |
بازار و سود |
علم و پیشرفت |
زبان فنی |
جایگاه و مزایای محصول |
مشخصه ها و عملکرد محصول |
مشکل مشترکی که در این حوزه وجود دارد غالب بودن تکنولوژی در فرایند نوآوری است؛ در نتیجه ترجمه تکنولوژی سطح بالا به محصولات قابل فروش به صورت کامل ممکن است تحقق نیابد. (Botindo and Frohman, 1981) بنابراین نیازمند این هستیم که بین فشار تکنولوژی و کشش بازار در حوزه برنامه ریزی نوآوری، تعادل برقرار کنیم. این امر تنها از طریق بازاریابی یکپارچه[۳۱] و مدیریت فاصل تحقیق و توسعه[۳۲] امکان پذیر است که یک چالش اصلی را به دلیل ساختار صنعتی و پیچیدگی های موجود در بازارهای تکنولوژی سطح بالا برای دپارتمان قبلی تحمیل می کند (Benkenstein and Bloch, 1994, Johne and Rowntree, 1991, Livesay et al., 1989). عدم قطعیت تکنولوژیکی و استراتژیک مسأله را پیچیده تر نیز می کند. (Meldrum and Millman, 1991) صنعت فاقد “قاعده بازی مشخص” و “امکان بهره برداری از صرفه مقیاس” است و در نتیجه موانع ورود به صنعت پایین است. شرکت ها و عرضه کنندگان جدید دائماً تلاش می کنند که از هر پتانسیل بازار دست نخوردهای استفاده کنند. این موضوع منجر به به پویایی رقابتی[۳۳] در این حوزه شده است. از یک طرف بازارهای با تکنولوژی سطح بالا، توسط کوتاه شدن مستمر چرخه های عمر بازار و محصول توصیف می شوند. از طرف دیگر، عدم اطمینان تکنولوژیکی فزاینده و اهمیت تکنولوژی سیستم ها (بانک اطلاعات، شبکه های ارتباطی و تکنولوژی مربوط به فاصل و غیره) چرخه های توسعه محصول مرتبط با تکنولوژی سنتی را در هم می شکند. در نهایت عدم قطعیت تکنولوژیکی الگوی بی ثبات تقاضا را با مشتریانی که نسبت به ترجیحات واقعی خود و مزایایی که از محصولات دریافت می کنند مطمئن نیستند ایجاد می کند. مشکل از مفهومی ناشی می شود که به عنوان “تلاطم تکنولوژیکی[۳۴]” توصیف می شود. در نتیجه مقاومت بازار و موانع خرید واقعاً برای مدیریت بازاریابی مشکل زا است. چرخه های کوتاه محصول که در آن پیشنهادات محصول سریعاً کهنه شده ذهنیت اندیشناک مشتری را ترغیب می کند؛ جاییکه نسل های بهبودیافته محصولات دائماً مورد انتظار است. این رفتار توسط انتظارات کاهش های قیمت در بازارهای با تکنولوژی سطح بالا ترکیب می شود. بنابراین چالش اصلی که با آن روبرو هستیم این است که مفاهیم بازاریابی کلاسیک مشتریان نمی تواند بدون انتقاد و بدون چون و چرا برای بازاریابی محصولات با تکنولوژی سطح بالا بکار گرفته شود. بخصوص، مفاهیم تصمیم گیری استراتژیک نیازمند فرموله شدن بر مبنای خصوصیات مشخص بازارهای با تکنولوژی سطح بالا می باشد. تصمیمات بنیادین تکنولوژیکی بعنوان یک چهارچوب جهت گیری برای بازاریابی محصولات با تکنولوژی سطح بالا پویایی های فنی پیچیده و اثرات پیچیده روی ساختار صنعتی و توسعه، دلالت های مشخصی برای رقابتپذیری و جایگاه سازی یک تولیدکننده تکنولوژی سطح بالا دارد. همراه تکنولوژی به عنوان یک فاکتور بنیادین موفقیت، یک استراتژی منسجم و مناسب تکنولوژیکی بسیار حیاتی است. در این حوزه موضوع اساسی تدوین رابطه بین اولویت های تکنولوژیکی و افق های زمانی بیرونی و درونی است. (Porter, 1980) بنابراین استراتژی تکنولوژیکی چهارچوبی را برای بازاریابی تکنولوژی سطح بالا فرآهم می آورد. فرایند برنامه ریزی نیازمند یک پیش بینی دقیق از توسعه تکنولوژیکی و اثرات آن بر مزیت رقابتی و جایگاه قابل دسترس بازار می باشد.
۲-۶-۸- استراتژی بازاریابی محصولات با تکنولوژی سطح بالا
بازاریاب ها باید استراتژی های بازاریابی فشاری با تأکید بر فروش شخصی را برای محصولات با تکنولوژی سطح بالا به کار گیرند، در حالیکه برای محصولات با تکنولوژی سطح پایین، استراتژی های بازاریابی کششی با تأکید بر تبلیغات و پیشبرد فروش مؤثرترند. به ویژه فروش شخصی می تواند یک ابزار بازاریابی موثر برای محصولات با تکنولوژی سطح بالا باشد. همانطور که پورتر اشاره می کند، غالباً صنایع نوظهورفاقد زیرساخت ها و کانال های موجود مورد نیازشان هستند (Porter, 1980). مسألهی مهم دیگر، تصمیمات قیمتگذاری برای محصولات با تکنولوژی سطح بالاست. تکیه کردن صرف بر هزینه های تولید، میتواند ریسکی باشد چرا که ممکن است محصول، زیر قیمت یا بالای قیمت، قیمتگذاری شود. گروننوالد و ورنن پیشنهاد می کنند که قیمتگذاری مبتنی بر ادراک مصرف کننده[۳۵] و قیمتگذاری ارزشی[۳۶]، گزینه های مناسب تری نسبت به قیمت گذاری مبتنی بر هزینه[۳۷] هستند (Grunenwald and Vernon, 1988). گاردنر و دیگران (Gardner et al., 2000) نیز عنوان میکنند که استراتژی های قیمتگذاری پُرمایه[۳۸] برای محصولات با تکنولوژی سطح بالا مناسب تر است. تصمیم گیری در مورد اینکه در موضوعات تکنولوژیکی، بر چه مباحثی باید متمرکز شد، هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم به این سه عنصر مربوط می شود:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
فرمول(۳-۲) مدل مضربی BCC ورودی محور همان طور که ملاحظه می شود تفاوت این مدل با مدل CCR در وجود متغیر آزاد در علامت w می باشد. در مدل BCC علامت متغیر w بازده به مقیاس را برای هر واحد می تواند مشخص کند.
الف) هر گاه w < 0 باشد نوع بازده به مقیاس، کاهشی است. ب) هر گاه w = 0 باشد نوع بازده به مقیاس، ثابت است. ج) هرگاه w > 0 باشد نوع بازده به مقیاس، افزایشی است. ثانویه مدل (مدل پوششی) BCC به صورت زیر خواهد بود. متغیر متناظر متغیر متناظر با محدودیت اول مسأله اولیه θ و متغیرهای متناظر با سایر محدودیت ها با jλ به نمایش گذارده شده است. Min y0= St : ≥ (r= 1, 2, …,s ) – ≥ ۰ (i= 1, 2, …,m ) = ۱ (j = 1, 2, …,n ) λj ≥ ۰ آزاد در علامت فرمول(۳-۳) مدل پوششی BCC ورودی محور همان طور که مشاهده می کنید محدودیت متناظر با اضافه شدن متغیر آزاد در علامت w در مسأله اولیه ∑ λj =۱ می باشد. در این مدل θ نسبت کاهش ورودی های واحد تحت بررسی را جهت بهبود کارایی نشان می دهد. یک واحد در این مدل کاراست اگر و تنها اگر دو شرط زیر برای آن برقرار باشد : الف.= ۱ *θ باشد. ب. تمامی متغیرهای کمکی مقدار صفر داشته باشند. همانند مدل CCR به منظور غیر صفر شدن متغیر های ui و vj می باید برای آن ها حد پایینی معادل با ɛ قرار داد. بر این اساس، مدل BCC به صورت زیر در خواهد آمد : Max Z0= +w St : = ۱ – + w ≤ ۰ (j= 1, 2, …,n) , ≥ فرمول (۳-۴) مدل مضربی BCC اصلاح شده ورودی محور ثانویه مدل فوق به صورت زیر خواهد بود : Min y0 = - St : - = (r =1, 2,…, s) + = (I = 1, 2, …, m) =۱ (j = 1, 2, …, n) , , ≥ ۰ آزاد در علامت فرمول (۳-۵) مدل پوششی BCC اصلاح شده ورودی محور ۳-۹-۶- حل مدل DEA ومحاسبه امتیاز کارایی داده های مربوط به متغیرهای ورودی و خروجی تعیین شده مراحل قبلی را در مدل DEA انتخاب شده وارد کرده و مساله را فرموله و امتیاز کارایی هر شعبه را به دست می آوریم. سپس با بهره گرفتن از نتایج حاصل به تجزیه و تحلیل و تفسیر وضعیت کارایی هریک ار شعبه های بانک می پردازیم. فصل چهارم : تجزیه و تحلیل اطلاعات و یافته های تحقیق ۴-۱- مقدمه آینده جایی نیست که به آنجا می رویم، بلکه جایی است که آن را بوجود می آوریم، آن هم با راههایی که به آینده می سا زیم .دکتر مایکل پورتر یکی از اساتید دانشگاه هاروارد معتقد است: مزیت ملی، در کشور هایی پدید می آید که مدیران تنها درصدد افزایش کارایی نباشند، بلکه حرکت های سازمانی شان در راستای استراتژی کلی باشد. از طرفی طبق نظر انیشتین، ما در تلاش برای فهمیدن واقعیت، تا حدی نظیر کسی هستیم که تلاش می کند مکانیزم یک ساعت در بسته را درک کند. او صفحه و عقربه های متحرک آن را می بیند، حتی تیک تیک آن را نیز می شنود، اما هیچ راهی برای باز کردن در آن ندارد. اگر زیرک و باهوش باشد ممکن است تصویری از مکانیزم آن درست کند که بتواند جوابگوی همه چیزهایی باشد که مشاهده می کند. اما هرگز نمی تواند کاملاً مطمئن باشد که تصویر او تنها تصویری است که می تواند مشاهدات وی را توضیح دهد. او هرگز قادر نخواهد بود که تصویر خود را با مکانیزم واقعی مقایسه کند و حتی نمی تواند امکان چنین مقایسه ای را تصور کند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تصویر سازمان در جامعه میزان پاسخگویی به جامعه همکاری با گروه های ملّی و محلّی تقدیر نامه ها و جوایز
۴٫نتایج کلیدی سازمان
شاخصهای برداشتی و عملکردی که عبارتند از: دستاوردهای مالی و غیرمالی شرکت برای سهامداران و مالکان شامل: میزان سود سهام افزایش ارزشی سهام سازمان رضایت سهامداران
۲-۲-۶) عملکرد بازار موفقیت استراتژی های هر شرکت، در عملکرد آن شرکت منعکس می شود.عملکرد شرکت میزان موفقیت یک شرکت در خلق ارزش برای قسمت های مختلف بازار است.در نهایت عملکرد شرکت بر اساس دستیابی به اهداف کسب و کار، از طریق واحدهای مختلف شرکت، تعیین می شود.شرکت هایی که عملکرد مطلوبی دارند، ارزش را در طول زمان خلق می نمایند و این مهم در شرکت هایی که عملکرد نامطلوبی دارند صورت نمی گیرد.عملکرد بازاریابی به توانایی سازمان برای افزایش فروش، ارتقای موقعیت رقابتی شرکت، توسعه محصول جدید، بهبود کیفیت محصول، کاهش زمان تحویل کالا یا خدمات به مشتریان، گسترش سهم بازار و غیره در مقایسه با دیگر رقبا در یک صنعت خاص اشاره دارد (سایمونز;۱۳۸۵).به طور کلی اندازه گیری عملکرد در یک سازمان، کار چندان ساده ای نیست زیرا معمولا اندازه سازمان ها بزرگ است، فعالیت های گوناگون و اغلب پیچیده ای دارند و نیز در نقاط مختلف جغرافیایی پراکنده اند.ایشان در پی تامین هدف های متنوع و گوناگونی هستند و به نتایج متفاوتی نیز دست می یابند.برای سنجش و اندازه گیری عملکرد سازمان، شاخص ها و روش های متعددی ارائه شده است.دو دانشمند کانادایی با مرور ادبیات مدیریت توانسته اند برای شرکت های موفق ۲۷ ویژگی بر شمارند که از مرز عدد و رقم خشک و بی روح فراتر می رود.با این وجود در تحقیقات آنان مشاهده می شود که بسیاری از مدیران برای ارزیابی عملکرد و تعیین هدف با مشکل مواجه هستند و نمی توانند تنها به مقادیر کمی اکتفا کنند (دفت; ۱۳۷۷).
بازارهای مالی سرمایهگذاری فروش بازار درآمد باقی مانده بازگشت سرمایهگذاری سود شرکت مواد خام نیرو و کار انرژی خدمات درآمد پرداخت نقدی بازار محصول مشتری پیشنهاد ارزش قیمت کیفیت شکل ظاهری خدمات عوامل بازار شکل ۲-۵) جریان های عملکرد شرکت(سایمونز، ۱۳۸۵) شکل ۲- ۵ دربرگیرنده جریان هایی است که باید در ازای عملکرد شرکت مورد ملاحظه قرار گیرند.عوامل کلیدی ارزش افزایی از منظر عملکرد شرکت عبارتند از: مشتریان تامین کنندگان مالکان و اعتبار دهندگان سه گروه مذکور مبادلاتی را از طریق بازار با شرکت انجام می دهند.بدین ترتیب که مشتریان، کالاها و خدمات را در بازار کالا خریداری می کنند.( گاهی دوباره به فروش می رسانند) تامین کنندگان محصولات و خدمات را از طریق بازارهای عامل به شرکت می فروشند و نیز مالکان و اعتباردهندگان سهام شرکت یا اسناد بدهی را از طریق بازارهای مالی به فروش می رسانند (سایمونز; ۱۳۸۵). ۲-۲-۷) روش های مختلف سنجش عملکرد بازار محقیقین مختلف برای سنجش عملکرد بازاریابی از مولفه های مختلفی استفاده کرده اند و هیچ رویه ی ثابت یا مشابهی در این زمینه دیده نمی شود و رویه ی معمول به این صورت است که در ابتدا چند مولفه در ارتباط با عملکرد بازاریابی انتخاب شده و سپس به روش عینی یا ذهنی و تحت یک سوال هر یک از مولفه ها را می سنجند (بختیاری; ۱۳۸۵)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مداخله با نفوذ در سازمانپائینمتوسطنسبتًا بالا
(طاهرپور کلانتری، ١٣٧۶) ۲-۱۵ مدیریت فرهنگ سازمانی مدیریت فرهنگ سازمانی فرایندی است که به طور مداوم به شناسایی فرهنگ موجود و مطلوب سازمانی پرداخته، با مقایسه وضع موجود با وضعیت مطلوب در جهت تغییر فرهنگ موجود و توسعه و پرورش ارزشها و الگوهای رفتار مطلوب اقدام می کند ودر نهایت فرهنگ مطلوب را تثبیت می کند شکل زیر فرایند مدیریت فرهنگ سازمانی را که دارای مراحل چند گانه ای است نشان می دهد (زارعی متین، ۱۳۷۴)
شکل ۲- ۶: فرایند مدیریت فرهنگ سازمانی بر اساس این الگو باید برای بهسازی مراحل زیر را پشت سر گذاشت: ۱- شناسایی فرهنگ موجود سازمانی ۲- شناسایی فرهنگ سازمانی مطلوب ۳- مقایسه فرهنگ موجود با فرهنگ مطلوب سازمان ۴- تغییر و پروش فرهنگ سازمانی: هنگامی که تعارض و ناهماهنگی های موجود در فرهنگ سازمانی موجب توقف و کند شدن اجرای استراتژیهای اهداف سازمان شود نیاز به تغییر فرهنگ سازمانی مطرح می شود (میر سپاسی و همکاران، ۱۳۷۶) ۵- روش های تغییر و پروش فرهنگ سازمانی: به طور کلی روشها را می توان به ۲ دسته تقسیم کرد: اول روش های ایجاد تغییر از درون که عمدتاً تأکید آن به افزایش آگاهی، دانش و معرفت افرادی است که در نظر است باورها و نگرششان تغییر یابد در این راه می توان از انواع شیوه های آموزش و یادگیری استفاده کرد. دوم روش های ایجاد تغییر از برون، که تأکید این روش بر ایجاد محیط و شرایط کار جدید از طریق تغییر ساختاری زمانی ، تکنولوژی و روش کار، قوانین و مقررات حاکم بر انجام وظایف روزمره ، تغییر معیارهای گزینش و استخدام و… است . ۶- ارزشیابی برنامه های تغییر و فرهنگ سازمانی: مدیریت فرهنگ سازمانی یک فرایند مداوم است و پیوسته نیاز به ارزیابی و برنامه ریزی تغییر و پرورش فرهنگ دارد. ۷- تثبیت فرهنگ سازمانی: در فرایند تثبیت سازمانی ۳ عامل نقش اساسی ایفا می کند. اول شیوه گزینش، دوم اقدامات مدیریت عالی سازمان و سوم جامعه پذیری (پارسائیان و اعرابی، ۱۳۷۴) در شکل۲-۷ شیوه شکل گیری و حفظ و نگهداری فرهنگ سازمانی ارائه شده است. منشأ فرهنگ سازمانی، نمی تواند چیزی جز فلسفه بنیانگذار آن باشد. این فلسفه به نوبه خود بر شاخصهایی که در فرایند استخدام مورد استفاده قرار می گیرند اثرات شدیدی می گذارد . اقدامات یا کارهای کنونی مدیریت عالی سازمان، موجب می شود تا جو کلی شکل می گیرد این که تا چه اندازه افراد بتوانند با فرهنگ سازمان آشنا گردند به این مسأله بستگی دارد که در فرایند گزینش افراد، سازمان تا چه اندازه بتواند ارزشهایی را که افراد باآنچه مورد نظر مدیریت سازمان است ، تطبیق دهد (رابینز، ۱۳۷۶) مدیریت عالی سازمان فرهنگ سازمان پذیرفتن فرد در سازمان شاخصهای گزینش فلسفه بنیانگذاران شکل ۲-۷ : شیوه شکل گیری و نگهداری فرهنگ سازمان (ابزری و دلوی ، ۱۳۸۵) در بیانی دیگر می توان گفت مدیریت فرهنگ سازمان عبارتست از: شناخت و استفاده بهینه از فرهنگ موجود، تغییر و یا تضعیف باورها و هنجارهای ناخواسته، تقویت باورها و ارزشها و هنجارهای خواسته و تثبیت فرهنگ مطلوب . بنابراین در مدیریت فرهنگ سازمان، رایزن بالندگی باید ارزشها و باورهای ناسازگار در سازمان را تشخیص دهد، تلاش کند که در صورت بروز تعارض در باورهای راهنما و باورهای عملیاتی که اجرای راهبرد سازمان را بعضاً یا به طور کلی متوقف می کند ، سازمان را به سمت (همسوئی باورهای عملیاتی و راهنما) هدایت نماید. ۲-۱۶ شرایط لازم برای تغییر فرهنگ سازمانی برای پاسخ با این پرسش که آیا شرایطی وجود دارد که تحت تأثیرآن شرایط فرهنگ بتواند مدیریت شود؟ باید به تجزیه و تحلیل وضعی از شرایطی که برای تغییر فرهنگ ضروری است یا اینکه تغییر آن را تسهیل می کند ، بپردازیم (الوانی و دانایی فرد، ۱۳۷۶). بحران مهم:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
هرکس که راه خدامی پوید ، به یقین مرادرآنچه به عنوان علم الانوار ازآن یاد کردم ودرهمه آنچه برآن مبتنی است ، مساعدت می کند .( سهروردی،۱۳۵۶ ،۱۰) شیخ بانبوغ فلسفی اش به نقدمشائیان پرداخته ودربرابر مخالفین فلسفه ، مکتب اشراق رابنیان نهاد. به طورکلی می توان حرکت های مخالف باجریان مشاء رادرسه رویکرد کلی مشاهده کرد : رویگردانی ازفلسفه و روی آوردن به عرفان . شخصیتی مانند غزالی درراس این رویکرد جای دارد.
رویگردانی ازفلسفه وروی آوردن به کلام درعمل ، همراه با بهره گیری از فلسفه برای کلام وآموزه های کلامی . فخر رازی شخصیت بارز این جریان است. باقی بودن وتاکید براصل لزوم فلسفه ، درعین روی گردانی ازفلسفه مشاء، که شیخ اشراق نماینده شاخص این رویکرداست . (یزدان پناه،۱۳۸۹ ، ۲۶) سهروردی ، براساس شهودات درونی خود ازحکمت حقه وخمیره واحد آن ارائه می کند ومعتقداست تمام حکمایی که پیش از ارسطو دریونان وجود داشتند وهمه آنان که درهند، فارس، بابل ویا جاهای دیگر می زیستند، درواقع یک حکمت حقیقی داشتند.امروزه نیز بحثی رامطرح کرده اند به نام «حکمت یا خرد جاویدان» یا«حکمت کلی جهان» که کربن هم چند جا آن راتکرار می کند ، به نظر می رسد بااین بحث سهروردی درباره «خمیره واحدحکمت» بایدنوعی تشابه داشته باشد. شرط حکمت حقه ازنگاه سهروردی این است که آدمی بتواند باریاضت کشیدن وپرهیز از دنیا وبی رغبتی به آن، به مقام تجردوخلع بدن باریابد تابه عالم بالا متصل شود وحقایق را با چشم دل ببیند ، و بتواند باآن معرفت بخش آسمانی ، یعنی همان رب النوع انسان ، همنشین شود وازاوبهره گیرد. شیخ اشراق درجاهای متعددی به لزوم این شرط برای رسیدن به حکمت حقه تصریح می کند . برای نمونه ، وی درتلویحات چنین می نویسد : مادامی که ملکه خلع بدن وترقی [به عالم بالا] برای انسان حاصل نشود ، ازحکما شمرده نخواهدشد. به این فیلسوف نماهای [مشائیان] آشفته مغز ودلبسته به ماده ننگرید ؛ حقایق فراترازچیزی است که آنها می گویند .( سهروردی، ۱۳۵۶ ، ۱۱۳) باتوجه به مبنای شیخ اشراق ، عقل وشهود به ساحت های یکدیگر راه دارند ؛ زیرا راه ذوق و راه عقل هردوگشوده است و از این رو ، باید پذیرفت که شهود وعقل ضد یکدیگر نیستند.عارفان اسلامی نیز معتقدند« اصل عدم تناقض» و«قوانین عام عقلی» درشهودات آنها حاکم است . ۲ .معرفت شناسی شیخ ومبناگرایی معرفتشناسى، دانشى است که درباره معارف انسان بحث مىکند. بحث از تعریف علم، تقسیمبندىهاى مختلف علم، ویژگىها و ملاکهاى هر یک از اقسام شناختها، نحوه حصول و تحقق ادراکات، اقسام تصورات و تصدیقات، ملاک صدق و کذب قضایا و…در زمره مباحث معرفتشناختى قرار مىگیرند.مسأله علم و معرفت نه تنها براى متفکر امروز قابل توجه و تأمل است، بلکه براى اندیشمندان پیشین و از جمله شیخ اشراق نیز قابل طرح بوده است. البته سهروردى بحث منسجم و منظمى از معرفتشناسى ارائه نمىدهد، اما در جاى جاى آثار وى، مسائل و نکات بسیارى در باب معرفت به صورت پراکنده آمده است،که با تنظیم و تحلیل آن، مىتوان نظام معرفتشناختى وى را ارائه نمود. گام نخست در معرفتشناسى سهروردى این است که وى شکاکیت مطلق را رد مىکند. بر پایه نظر او، شک مطلق –شک دکارتى_ نامعقول به نظرمی رسد و در صورت عروض چنین شکى، راه برون رفت عقلانى براى آن وجود ندارد.( محمد فنایی اشکوری ،۱۳۸۴،۴۹) او براى نفى شکاکیت مطلق، این پرسش را طرح مىکند که آیا شکاک نظر خود را حق مىداند یا باطل، و یا در حقیقت و بطلانش شک دارد؟ اگر نظر خود را حق مىداند پس به حقى اعتراف کرده ودر نتیجه، شکاک مطلق نیست. اگر آنرا باطل مىشمارد مدعاى خود را نفى کرده است. و در صورت سوم، باید از او پرسید: آیا در شکش شک دارد یا یقین؟ اگر یقین دارد به حقى اعتراف کرده است، و اگر در شکش نیز شک دارد بحث با او بىحاصل است و از راه عملى، باید حقیقت را براى او روشن نمود .( سهروردی، ۱۳۵۶، ۲۱۲) لازمه نفی شکاکیت این است که انسان در هیچ حالی بدون معرفت یقینی نیست . از این رو گام دوم در معرفت شناسی سهروردی اذعان به وجود معارف بدیهی است ؛معارفی که صدق آن ها ضروری است و تصدیق آن ها متوقف بر هیچ امری نیست . اگر هر معرفتی مبتنی بر معرفتی دیگر باشد تسلسل لازم می آید . اگر چنین معارف بنیادین و آغازینی نباشد هیچ نوع معرفتی ممکن نخواهد بود . از این رو به نظر او بدیهیات ،یقینی و مبداء علوم هستند . سهروردى در تلویحات ، صریحا به قابل اهمیت و ضرورى بودن این مبحث اشاره کرده است. ۲-۱ علم ازمنظرشیخ شیخ اشراق انسان را واجد دو قسم علم می داند:حصولى و حضورى. پس از پذیرش این دو قسم از آگاهى براى انسان، باید سراغ تعریفى از علم رفت که شامل هر دو قسم از علم بشود.شیخ در تلویحات به چنین تعریفى اشاره کرده است و شمول آن را نسبت به علم حضورى و حصولى متذکر شده است و مىنویسد: تعقل یا علم همان حضور شىء براى ذات مجرد از ماده است یا به عبارت دیگر، عدم غیبت شىء براى ذات مجرد از ماده مىباشد و این تعریف اتمّى است؛چرا که هم شامل ادراک ذات است و هم ادراک غیر. (سهروردی، ۱۳۵۶، ۷۲) شیخ اشراق درتعریف علم حصولی می گوید: انسان واجدقسمی علم است که درآن ، وقتی چیزی راادراک می کند،این آگاهی وادراک به واسطه حصول مثال یاصورت آن واقعیت وشیء می باشد.چنین علمی راعلم مثالی یا حصولی می نامند.به عبارت دیگر،ادراک حصولی، آن است که مدرک، صورت مدرک به خویشتن پذیرد. (همان، ۷۲) یکی از تقسیمات اساسی، تقسیم علم به حضوری و حصولی است . شیخ اشراق علم نفس به خود و حالات خود را علم حضوری می داند . هم چنین ادراک بدن ،وهم و خیال را علم حضوری دانسته و نیز علم انسان به احساسات خود را علمی حضوری قلمداد می کند .[۵۹] تقسیم دیگر ، همان تقسیم شایع میان ادراک حسی و ادراک عقلی است . از دیدگاه اشراقی ، وجود حقیقی همان وجود نفس یا روح یا نور در مراتب مختلف آن است . بنابراین ، معرفت حقیقی ، همان معرفت های حضوری و اشراقی است که نفس مستقیماً به مشاهده پدیدارهای عالم ، نایل می شود . اما به طور موقت ، عوامل و داعیه هایی وجود دارد که ارتباط معرفتی میان نفس و عالم حسی را به بار می آورد . طریق اتصال و ارتباط نفس با امور محسوس ، همان است که به ادراک حسی موسوم است . اعتراف به وجود عالم حسی ، مستلزم آن است که وسیله ادراک آن نیز وجود داشته باشد . موضوع ادراک های حسی ، امور جزئی اند نه امور کلی . درفلسفه اشراق ، منشاء قوای ادراکی ، نفس [نور] است ؛ بنابراین ، باز هم در این نوع معرفت ها ، نور حضور دارد و بر اتصال جسم و حواس آن با عالم عینی [محسوس]، نظارت می کند . از دیدگاه حکمت اشراقی ، حقیقت علم و ادراک «نور» است . چنانکه در حدیث آمده است :«العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء » ، نور ظاهر بالذات و مظهر غیر است . همانگونه که نور دارای مراتب شدید و ضعیف است ، علم نیز مراتب دارد . (سهروردی،۱۳۵۶ ، ج۲، ۱۰۶) ۲-۲٫ ماهیت ومنشامعرفت ازمسائل مهم درمعرفت شناسی ، شناخت ماهیت ومنشاء آن می باشد. به عقیده برخی از نویسندگان ، در فلسفه اشراق دو دیدگاه درباره معرفت وجود دارد : دیدگاه نخست که حالت موقت و گذرا دارد ، همان است که فارابی و بوعلی در مورد ادراک حسی و عقلی بیان داشته بودند ، اما دیدگاه دوم ، معرفت را ادراکی مستقیم و اشراقی (شهودی) معرفی می کند . نفس انسان حیات خود را با برقراری اتصال و تماس با جسم آغاز می کند و باید با همان اشیای خارجی ارتباط معرفتی برقرار کند و ساز و کار این ارتباط معرفتی ، همان ادراک حسی است که تجرید و تعقل (ادراک عقلی) را در پی دارد . ( ابوریان ، محمد علی ، ۱۳۷۲، ۲۸۳) اما به لحاظ وجود شناسی و متافیزیک ، از دیدگاه فلسفه اشراقی ، نور و وجود و ظلمت ، لا وجود و عدم است . جسم مادی ، ظلمت و عدم است و در واقع ، وجود اعتباری است نه حقیقی . وجود حقیقی فقط از آن انوار است . ادراک اساسی و مستقیم ، پس از تجرد نفس از جسم ، به شیوه ای شهودی حاصل می آید . در این جا نیز پای چیزی معادل «عقل فعال» [۶۰] به میان می آید که حتی در معرفت و ادراک موقت (حسی و تعقلی) حضور دارد . شیخ اشراق ، در مواضع متعددی از حکمه الاشراق بیان می دارد که چگونه از هیکل مادی جدا شده و انوار عالی و مسلط بر هستی را که از هیاکل خود منسلخ شده اند ، مشاهده کرده است . (نصر سیدحسین ، ۱۳۵۴، ۸۰-۷۹) شیخ می گوید : نور مدبر پس از تجرد از جسم می تواند مستقیماً ادراک کند . از این رو متألهان ، یعنی اصحاب ریاضات و مجاهدات ، انوار مجرده را مشاهده کرده اند ، البته پس از انسلاخ از بدن . هر که در راه خدا ، حق جهاد را ادا کند و ظلمات را مقهور سازد [یعنی قوای بدنی را ] انوار عالم اعلی را کامل تر از دیدنی های این جهان مشاهده می کند . پس نورالانوار و انوار قاهره با رؤیت نور اسفهبد [نفس ناطقه] مرئی اند و هر کدام از آن ها مرئی دیگری است و انوار مجرده همگی بینا می باشند ، و بینایی آن ها به عملشان باز نمی گردد ، بلکه علم آن ها به بینایی آن ها باز می گردد . هرچه در بدن است سایه نور اسفهبد است و هیکل (جسم) طلسم آن است.[۶۱] (سهروردی، ۱۳۸۸ ، ۲۴۱) شیخ اشراق معرفت را از دو طریق ممکن می داند و این مهم ترین تقسیم بندی ادراک است که مکتب او را متمایز می گرداند : الف- طریقی طبیعی و معمولی که در آن ، امور محسوس ادراک می شوند و سپس عقل به کمک عقل فعال [روح القدس]صورت های معقول را از آن ها تجرید می کند . ادراک حسی و ادراک عقلی این گونه اند ؛ ب- طریق عالی (معرفت و ادراک اشراقی) که در آن ، عقل پس از تجرد نفس از بدن به مشاهده می پردازد . موضوع این نوع معرفت ، انوار مجردی اند که به ادراک حسی یا عقلی ، قابل درک نیستند و فقط از طریق اشراقی حضوری به دست می آیند و همین طریق مقبول مکتب اشراق است . (همان، ۳۰۶-۳۰۵ ) شیخ اشراق ، ابزار علم و ادراک را عقل و حس می داند ، البته حس را به حس ظاهر و حس باطن تقسیم می کند . عقل [قوه عاقله] را جوهری می داند که نه جسم است و نه در جسم ، بلکه جسم را تدبیر کرده و می تواند معقولات را ادراک کند . عقل می تواند چیزی محسوس را معقول گرداند و عوارض وجود مادی را از آن جدا سازد و صورت معقول بسازد . (سهروردی،۱۳۵۶ ، ج۳،۳۱-۲۶) تصویری که سهروردی از قوای ادراکی نفس انسان به دست می دهد با اندکی تغییر ، همان طبقه بندی فیلسوفان مشائی است . این تغییر اندک ، در مورد نقش متفاوت عقل یا نور ، در هر یک از قوای گوناگون است . در نفس دو گونه قوه است : یکی قوای نور ، یعنی حواس ظاهر و باطن ؛ و دیگری قوای ظلمت باتوجه به گفتار شیخ اشراق ، ارتباط تنگاتنگی بین هستی شناسی و معرفت شناسی اومشاهده می شود.شیخ منشاء معرفت رانور می داند واین نور است که به ادراک می پردازد.همانطور که شیخ درهستی شناسی ، تکیه اش برنوراست ، درمعرفت شناسی نیز بسترمناسبی برای حضورنورمی سازدومنشاءمعرفت رانیزنور دانسته ومدرک – نفس – رانیز نور می داند.لذامی بینیم که معرفت رانیز نورمعرفی می کند،ومویداواین حدیث است که «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» .
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
استراتژیهای مورد نظر را که قصد اولویت بندی آنها را داریم از جدول ماتریس سوات(SWOT) استخراج کرده، در ستون افقی بالا نوشته میشود. هر استراتژی دو ستون را شامل میشود که یکی مربوط به نمره جذابیت(AS) و دیگری جذابیت استراتژی(TAS) را نشان میدهد. مسئولان و کارشناسان براساس میزان تاثیر و جذابیت هر عامل داخلی و خارجی نمرهای را بین ۱ تا ۵ به استراتژی مربوط میدهند که به آن نمره جذابیت(AS) میگویند. در صورتی که عامل مورد نظردر تدوین یا انتخاب استراتژی تاثیر نداشته باشد، نمره بی تفاوتی یا صفر به آن تعلق خواهد گرفت. با ضریب وزن هر عامل در نمره جذابیت، جذابیت استراتژی(TAS) محاسبه میشود. همچنین با بهره گرفتن از تکنیک دلفی و ارزشگذاری به هریک از طیفهای پنج گانه وتعیین ساختار مدل، پس از وارد ساختن نتایج هر یک از پرسشنامه ها در نرم افزار مربوط به مدل AHP(Expert choice) و مقایسات زوجی عوامل و عناصر در این نرم افزار ضریب اهمیت هر یک از عوامل مشخص خواهد شد.
۸٫۱٫ قلمرو تحقیق شهر مراغه یکی از قدیمی ترین شهرهای ایران میباشد که در کنار رودخانه صوفی چای واقع شده است و از شمال به کوههای قشلاق و آشان و از جنوب به باغات ورجوی و از مشرق به باغات و مزارع و در نهایت از مغرب به کوه معروف رصد معطوف است. از لحاظ طول و عرض جغرافیایی در ۳۷درجه و ۲۳ دقیقه عرض شمالی و ۴۶ درجه و ۱۶ دقیقه طول شرقی واقع است. ارتفاع آن از سطح دریا حدود ۱۳۹۰ متر میباشد(مروارید، ۱۳۷۲، ۶۳) از مهمترین رودخانههای شهر مراغه میتوان به میتوان به مردق و صوفی چای اشاره کرد که از مهم ترین و پرآب ترین رودخانهها به شمار میآید. این رودخانهها عموما از کوهستان سهند سرچشمه میگیرند و از آبهای حاصل از برفهای دائمی ارتفاعات سهند تغذیه میشوند. با به توجه پتانسیلهای موجود در این رودخانهها، رودخانه صوفیچای اولین پیست قایقرانی آبهای خروشان در کشور میباشد. همچنین میتوان به پیست قایقرانی اسلالوم اشاره کرد که بر روی همین رودخانه ایجاد شده است. طبیعت سرسبز و متنوع از لحاظ پوشش گیاهی، عناصر مختلف توریستی حاصل از شرایط مختلف جغرافیایی، تاریخی و. . . شرایط مطلوبی را در جهت هم افزایی قابلیتهای جذب گردشگری از انواع مختلف گردشگری ورزشی و حتی اکوتوریستی و ژئو توریستی و. . . ارائه مینماید. موقعیت شهر مراغه را به ترتیب نظام سکونتگاهی در نقشه شماره یک میتوان مشاهده نمود.
نقشه شماره ۱-۱: موقعیت استان آذربایجان شرقی، شهرستان و شهر مراغه، منبع: مهندسین مشاور نقش محیط، طرح جامع شهرستان مراغه، ۱۳۸۵ ۹٫۱٫ جامعه و حجم نمونه با توجه به اینکه جامعه هدف ما متخصصین و کارشناسان بوده و تحقیق حاضر میکوشد تا با توجه به پتانسیلها و قابلیتهای جغرافیایی و همچنین امکانات موجود در شهرستان از دیدگاه کارشناسان، متخصصین رشته های مربوط(مانند کارشناسان تربیت بدنی و مدیریت ورزشی، متخصصین رشته گردشگری و مدیریت توریسم) میباشد و تکنیکی که در این راستا استفاده خواهد شد تکنیک دلفی خواهد بود. با توجه به استانداردهایی که در خصوص تکنیک دلفی (مبتنی بر نظر کارشناسان و متخصصین) در پژوهشهای مختلف و با توجه به تناسب محتوایی و موضوعی مطرح میباشد و به تفصیل در فصل مربوط به روش شناسی مطالعه گردیده است، حجم نمونه و تعداد پرسشنامه ها نیز از شرایط موضوع و تخصص پژوهش و مطالعه موردی آن تبعیت مینماید. با توجه به تکنیک مورد استفاده(دلفی) جهت نظر سنجی از متخصصین و کارشناسان، با در نظر داشتن دو گرایش مدیریت ورزشی و مدیریت گردشگری در دو طیف:
- کارشناسان ورزشی(متخصصین و کارشناسان امر ورزش(اساتید دانشگاه در رشته تربیت بدنی، مدیران مربوط به اداره تربیت بدنی شهرستان)
- کارشناسان امر گردشگری(مدیران و متخصصین شاغل در شهرداری، اساتید دانشگاه در دو رشته مدیریت و برنامه ریزی شهری و منطقهای که دردانشگاه سراسری، آزاد و پیام نور این شهرستان دایر میباشد)
با لحاظ تعداد ۱۵ پرسشنامه درهر تخصص و با گروهبندی متخصصین، تعداد پرسشنامه هایی که استفاده خواهد ۶۰ مورد میباشد. ۱۰٫۱٫ محدودیتها و مشکلات تحقیق در هر پژوهشی نسبت به موضوع و هدفهای تعیین شده مشکلاتی وجود دارد که محقق را در دستیابی به هدف خود دچار مشکل میکند. که در ذیل به مواردی از آنها اشاره شده است.
- کمبود منابع و اطلاعات مورد نیاز در رابطه با موضوع تحقیق و نمونه موردی؛
- عدم همکاری بعضی از نهادها و سازمانهای دولتی به بهانه محرمانه بودن برخی اطلاعات و یا فقدان اطلاعات؛
- هزینه بالای تهیه منابع و اطلاعات مورد نیاز خصوصاً تهیه نقشه ها، آمارها، پرسشنامه ها و برداشتهای میدانی؛
- پراکندگی گسترده جامعه آماری و وجود نواقص در اسناد و مدارک مورد نیاز؛
- کمبود زمان برای انجام پژوهشی بنیادی-کاربردی در خصوص گردشگری ورزشی و بخصوص ورزشهای آبی؛
- عدم پاسخگویی برخی متخصصین و خبرگان به پرسشنامه ها؛
- ماهیت میان رشتهای بودن موضوع پژوهش و وجود ابعاد مختلف پژوهشی که الزامات پژوهشی را افزایش میداد.
فصل دوم (ادبیات و پیشینه تحقیق) ۱٫۲٫ مقدمه گردشگری ورزشی فراتر از یک صنعت، به پدیدهای اجتماعی- اقتصادی در سطح جهان تبدیل شده است. بیشتر کشورها با سرمایه گذاری در این صنعت سود سرشار و اثرات مثبت این صنعت را درک کرده و به عنوان منبع مهمی برای بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی، و سیا
سی، افزایش اشتغال، درآمد، توسعه و زیرساختهای خود درآورده اند(زیتونلی و همکاران، ۱۳۹۰، ۷۲). این صنعت به عنوان یکی از زیر شاخههای اکوتوریسم امروزه توجه عده زیادی از گردشگران را به خود جلب کرده است. نظریههای جدید در زمینه گردشگری بر پایه ورزش در مقایسه با دیگر جذابیتهای فرهنگی، مزیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بیشتری دارند(هنرو و همکاران، ۱۳۸۶، ۳۲). همچنین آمارها حاکی از آن است که بسیاری از کشورهایی که شرایط مناسبی در خصوص گردشگری ورزشی دارند، بخش گستردهای از اقتصاد خود را از طریق اقتصاد گردشگری ورزشی اداره میکنند (قیامی راد و دیگران، ۱۳۸۷، ۵۲).
۲٫۲٫ مفهوم گردشگری لغت گردشگری هر چند در فرهنگ عمومی پذیرفته شده است. اما در عین حال واژهای است که از آن معانی متفاوتی برداشت شده است. این امر برای دانشجویان یک مشکل بالقوه محسوب میشود. چرا که رسیدن به درک و مفهومی مشترک از این واژه لازمه انجام هرگونه تحقیق ساختار یافتهای بشمار میآید. بخشی از مشکلات تعریف واژه گردشگری ناشی از آن است که این واژه معمولا به صورت کلمهای واحد برای توصیف مفاهیم گوناگونی بکار میرود(ویلیامز، ۱۳۹۰، ۳-۴). به هر حال ما ممکن است برای نقطه شروع بر برخی از تعاریف تکنیکی بنیادین از گردشگر و گردشگری تاکید نمائیم. مثلا، در لغت نامهها گردشگر را فردی مینامند که اقدام به مسافرت به شکل تور مینماید. این واژه به طور معمول به شکل مفهومی مرکب در نظر گرفته میشود که علاوه بر جابجایی موقت مردم از محل معمول زندگی شان، سازمان دهی و هدایت فعالیتها و ارائه تسهیلات و نیازهای خدماتی آنان را نیز شامل میشود. تعاریف سادهای در این خصوص میتواند در درک تمایز فعالیتهای حوزه گردشگری با فعالیتهای سایر بخشها موثر افتد:
- گردشگری الزاما مستلزم مسافرت و جابجایی است لیکن جابجایی که به صورت موقتی صورت گیرد.
- انگیزههای گردشگری میتواند چند تا منشا داشته باشد. معمولا گردشگری را بیشتر با انگیزه لذت و تفریح مرتبط میدانیم. در حالیکه انگیزهای تجاری، تحصیلی، سلامتی و مذهبی نیز میتواند دلایلی برای سفر باشد.
- فعالیت گردشگری نیازمند به زیرساختهایی از جمله: حمل ونقل، اقامت، سیستم های بازاریابی، سرگرمی و جاذبهها که در مجموع پایه صنعت گردشگری را تشکیل میدهند، میباشد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
آشنایی مادران با نشانه های خطر و اقدام مناسب در زمان بروز آنهاهدف کلی
افزایش آگاهی مادر در مورد نشانه های خطر در کودکان کمتر از دو ماه افزایش آگاهی مادر در مورد نشانه های خطر در کودکان دو ماهه تا پنج سالهاهداف جزئیمادر بتواند نشانه های خطر در کودک کمتر از دو ماه را بیان کند(شناختی) مادر بتواند نشانه های خطر در کودک دو ماهه تا پنج ساله را بیان کند(شناختی) مادر در صورت بروز نشانه های خطر کودک خود را به نزدیکترین مرکز بهداشتی یا درمانی برساند(رفتاری)اهداف رفتاری
۳-۸) ارزشیابی پژوهش ارزشیابیپژوهش حاضر قبل و سه ماه بعد از مداخله آموزشیاز طریق تکمیل پرسشنامه همراه با مصاحبه و تعیین میزان آگاهی، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده، موانع درک شده، راهنماهای عمل، خودکارآمدی و عملکرد در خصوص نشانههای خطر، عفونتهای تنفسی، اسهال و تب و تشنج درکودکان انجام شد. ۳-۹) روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش تجزیه و تحلیل اطلاعات با بهره گرفتن از نرم افزارspss نسخه ۱۹و با بهره گرفتن از آمارهای توصیفی نظیر فراوانی مطلق و نسبی، میانگین و انحراف معیار و آنالیز های تحلیلی چون کولموگروف – اسمیرنف، تی تست مستقل و تی تست زوج، آنالیزوریانس یک طرفه، کای اسکوئر، آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی صورت گرفت و مقدار (۰۵/۰<p ) معنی دار در نظر گرفته شد، ابتدا پیش فرضهای هر آزمون کنترل شد و سپس آزمونهای متناسب انجام گردید. برای آنالیز دادهها در قسمت مطالعه مقطعی از میانگین، انحراف معیار، فراوانی ها، تی تست مستقل، آنالیزوریانس یک طرفه، کای اسکوئر و جهت تعیین سازههای مؤثر مدل اعتقاد بهداشتی از آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده گردید. درقسمت مطالعه مداخلهایی برای مقایسه گروه آزمون با گروه کنترل برای متغیر های کمی از آزمون تی مستقل و برای متغیر های کیفی از آزمون کای اسکوئر استفاده گردید و برای مقایسه سازهها، قبل و بعد از مداخله آموزشی از آزمون تی زوج و آنالیز کوواریانس استفاده شد.
۳-۱۰) ملاحظات اخلاقی پژوهش حاضر مجوز کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک با شماره ۱۰-۱۵۵-۹۲ را دریافت نمود. در این مطالعه سعی شد که قسمتهای مختلف پژوهش به گونه ای طراحی شوند که از بروز هر گونه مشکلات اخلاقی جلوگیری به عمل آید به عنوان مثال در تدوین پرسشنامه تا حد امکان از طرح سوالات خصوصی و محرمانه اجتناب شد و قبل از تکمیل پرسشنامه، نمونه ها از اهداف مطالعه آگاه و رضایت آنان در جهت همکاری برای تکمیل پرسشنامه جلب شد و به آنها اطمینان داده شد که - پرسشنامه فاقد نام و نام خانوادگی و نشانی می باشد. - اطلاعات آنها محرمانه بوده و نتایج به صورت گروهی ارائه می گردد. - این پرسشنامه صرفا جهت انجام طرح تحقیقاتی بوده و ارزش دیگری ندارد. - در هر زمان که مادر تمایل داشته باشد می تواند از مطالعه خارج شود. برگزاری جلسات آموزشی نیز بر اساس نظرات و پیشنهادات مادران تعیین می شد تا فرصت حضور در کلاس را داشته باشند. مداخله آموزشی پس از پایان مطالعه و گردآوری داده های پس آزمون به گروه کنترل نیز ارائه گردید. ۳-۱۱) محدودیت ها و مشکلات اجرایی طرح مشکلات: - عدم همکاری مراکز مربوطه که با ارائه معرفی نامه مشکل رفع گردید. - عدم همکاری مادران در تکمیل پرسشنامه در زمان پیش آزمون که با بیان اهداف و فواید مطالعه با همکاری پرسنل مراکز رضایت آنها جلب شد. - عدم حضور همزمان مادران در جلسات آموزشی که با برگزاری جلسات متعدد با تعداد شرکت کننده کمتر مشکل رفع شد. - شرایط خاص مادران (همراه داشتن کودکان و …) در جلسات آموزشی مشکلاتی به همراه داشت. - بعضی از مراکز فاقد مکان و تجهیزات مناسب جهت تشکیل کلاس آموزشی بودند. محدودیت ها:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
-
- مرحله استخراج: جریان هیدرو کربن خروجی از مرحله شست و شو در این مرحله در راکتور پر شده وبا حضور کاتالیست IVKAZ[28]میزان ترکیبات سبک مرکاپاتان(C1-C3)و باقیمانده COS توسط سود ۸ تا ۱۰ درصد استخراج می شود.
RSH+NaOH RSNa+H2O (2-4) ۳٫مرحله اکسیداسیون:در این مرحله هیدرو کربن های سنگین (مرکاپتان های بالای +۴C(مورد بررسی قرار می گیرند که با کاتالیستUVKO-Z [۲۹]و اکسیژن این مرکاپتان های سنگین به دی سولفاید طبق واکنش زیر تبدیل می شوند: (۲-۵) ۲RSH+0/5O2 RSSR +H2O
- مرحله احیا:در این فاز محلول سود خارج شده از مرحله استخراج که حاوی مرکاپتید سدیم می باشد با حضور کاتالیست UVKO-Z و اکسیژن طبق واکنش زیر به دی سولفاید تبدیل می شود و سود احیا شده به مرحله استخراج تزریق می گردد:
RSNa +H2O+0/5O2 RSSR+2NaOH(2-6) با توجه به روش مذکورنفتا ، پروپان و بوتان با ظرفیت های زیر در سه واحد گوگرد زدایی شده و محصول آنها طبق بررسی های انجام شده به خارج صادر می گردد: ton/day 500 واحد گوگرد زدایی بوتان ton/day500 واحد گوگردزدایی پروپان day/ton 4000 واحد گوگردزدایی نفتا]۱۲[ محققین بعد از بررسی به این نتیجه رسیده اند که میزان گوگرد کل خوراک های نفتا ،پروپان و بوتان به ترتیب ۹۵۰،۴۵۰ و ۱۱۱۰ppm بوده است که طی واکنش DMDمیزان گوگرد نفتا به کمتر از PPM51 ودر پروپان و بوتان به کمتر ازppm35 رسیده است.در نتیجه این فرایند جایگزین مناسبی برای فرایند مراکس می باشد.]۱۲[ آقای شاریپوف[۳۰] در سال ۱۹۹۴برروی مرکاپتانزدایی سوختها و گازهای مایع در حضور پلی فتالوسیانین کبالت تحقیقاتی به شرح زیر را انجام داده اند . هیدروفراوری در صنعت پالایش نفت کاربرد فراوانی در زمینه زدایش مرکاپتانها از دیاستالها دارد؛ فرایندهای مرکاپتانزدایی پایه نیز بکار برده میشوند. هیدروفراوری کاتالیزی، کارآمدترین روش است. با این حال ظرفیت هیدروفراوری برای فراوری تمامی سوختهای تولیدشده در پالایشگاه کفایت نمیکند. از این گذشته تاثیر درجه هیدروفراوری بر خصوصیات خدماتی سوخت ها بخصوص سوخت جتها، چنانکه باید بررسی نشده است. بنابراین در برخی از موارد مزیت اصلی از مرکاپتانزدایی انتخابی حاصل میگردد که از لحاظ برنامه طرح جریان فرایند ساده بوده و هزینه کمتری دارد. براساس تجربیات حاصل در زمینه تولید روغن روانکاری، میدانیم که زدایش آنتیاکسیدانهای طبیعی همراه با اجزاء مضر تاثیری منفی بر پایداری نفت خواهد داشت. نتایج مشابه را میتوان در فراوری سوختها بدست آورد زیرا مصرفکنندگان بالاترین درجه زدایش ترکیبات گوگردی را مطالبه میکنند.]۱۳[ جذب در محلولهای آب یکی از روشهای کارآمد برای فراوری هیدروکربنهای مایع و گازی به منظور زدایش مرکاپتانهای دارای نقطه جوش پایین است. اثربخشی این روش براساس خصوصیات اسیدی مرکاپتانها تعیین میگردد. خاصیت اسیدی با افزایش وزن مولکولی مرکاپتان و همچنین از مرکاپتانهای یکتایی به دوتایی و سهتایی افت میکند. یکی از معایب استخراج با مواد سوزا، بازگشتپذیری واکنش بین مرکاپتانها و مواد سوزاست؛ چنانکه مرکاپتان همچنان در محلول سوزا انباشته میگردد، تعادلی حاصل شده و مانع استخراج بیشتر مرکاپتان ها خواهد شد. معایب دیگر شامل مصرف زیاد مواد قلیایی و تشکل مقادیر زیاد پسماند خورنده شور است که جمعاوری و فراوری آنها هزینههای پالایشی را بشدت افزایش میدهد. طبق بررسی های انجام شده نمیتوان مقادیر زیاد مرکاپتانها را با استخراج سوزا از بنزین یا نفت سفید حذف کرد؛ بخصوص زمانی که توزیع بین مواد سوزا و هیدروکربنها به تعادل میرسد. با این حال چنین مرکاپتانهایی آنقدر حلپذیر هستند که آنها تا درجه محدودی وارد فاز سوزا میگردند. شاید وضعیت به این صورت باشد که گروههای SH وارد فاز سوزای پایه میشوند. در این شرایط در حضور کاتالیزگر ویژه و هوا، مولکول مرکاپتانها فوراً به دیسولفید اکسید میگردند. این شرح مکانیسم اکسیداسیون سادهسازی شده است اما نمایش گرافیکی این احتمال ( تبدیل مرکاپتانهای غیرقابل استخراج به ترکیبات کمتر فعال یعنی دیسولفیدها) را در شرایط خاص نشان میدهد. اکسیداسیون در محیط قلیایی انجام میگردد. میتوان کاتالیزگر اکسیداسیون را بر یک ساپورت جامد ایستا تهنشین کرد یا اینکه میتوان آنرا در محلول سوزا معلق ساخت. ]۱۳[ همچنین کاتالیزگرهای سودمند برای این فرایند شامل محلولهای سوزای کمپلکسای فتالوسیانین، کبالت یکتایی و کمپلکسهای اهن میباشند. مرکاپتانزدایی با بهره گرفتن از این کاتالیزگرها در دمای ۸۰-۴۰درجه سانتیگراد در فشار اتمسفر انجام میگردد که فشار فرایند معمولاً براساس فشار بخارات محصول مورد فراوری و نیز مقاومت هیدرولیکی سیستم تعیین میگردد. ]۱۳[ آقای هادی ناظم بکایی و همکاران[۳۱] در سال ۱۳۸۵ برروی گوگرد زدایی گازوییل توسط باکتری RHODOCOCCUS P32C1 [۳۲] تثبیت شده روی پایه پایمری تحقیقاتی را انجام داده اند که باکتری بومی P32C1 RHODOCOCCUS روی پایه پلیمری تثبیت شد. پایه های آلژینات وپلی اتیلن ازمیان انواع متفاوت پایه هایی که برای تثبیت سلول به کارمی روند. آزمایشهای اولیه گوگردزدایی درحضورترکیب گوگرددارمدل دی بنزوتیوفن ودرفازآبی انجام شد ودرنتیجه میزان تبدیل دی بنزوتیوفن توسط سلولهای تثبیت شده درآلژینات و روی پلی اتیلن به ترتیب۰۶/۱میل یمول درساعت به ازای هرکیلوگرم جرم خشک سلولی و۱۸/۰ میلی مول در ساعت به دست آمد. به منظور بررسی فعالیت گوگردزدایی سلولها ی تثبیت شده درمحیط آلی ،میزان کاهش گوگردکل یک نمونه گازوییل اندازه گیری شدکه درشرایط عملیاتی بهینه ،سلولهایت ثبیت شده درآلژینات وروی پلی اتیلن باعث کاهش به ترتیب١٠و۴ درصدگوگردکل نمونه گازوییل شده بودند.]۱۴[ گوگردزدایی به روش بیولوژیکی به عنوان روشی مکمل یاجایگزین برای روش مرسوم HDS در سالهای اخیردر جهان بسیار مورد توجه قرارگرفته است .میکرواورگانیسم های متفاوتی با قابلیت حذف گوگرد ازترکیبهای گوگرددار موجوددرسوختها ،بدون تغییر درساختار وارزش حرارتی سوخت ،شناسایی وجداسازی شده اند . توانایی حذف گوگرد ازترکیب های گوگرددارپ یچیده ماننددی بنزوتیوفن ومشتقات شاخه دار آن توسط بسیاری ازاین میکرواورگانیسم هاگزارش شده است. باکتری RHODOCOCCUS P32C1 استفاده شده در این تحقیق نیز توانایی مصرف دی بنزوتیوفن ،حذف گوگرد ازآن و تبدیل آن به ۲هیدروکسی بی فنیل را دارا است.]۱۴[ فعالیتهای انجام شده برای توسعه صنعتی این فرایند،همگی به صورت سیستم های سه فازی (آب/سلول/سوخت آلی) بوده است. دراین سیستم ها فازآلی با فازآبی حاوی سلولها مخلوط شده وتولیدامولسیون میکند که جداسازی سوخت آلی امولسیون شده بسیارمشکل است. دراین تحقیق ،باکتری P32C1 به دو روش تثبیت شده است. درروش اول باکتری درداخل ژل آلژینات (روش به دام اندازی )ود رروش دوم روی پلی اتیلن (روش جذب سطحی فیزیکی ) تثبیت شده و سپس عملکرد گوگردزدایی باکتریت ثبیت شده به این دو روش مقایسه شده است. موادشیمیایی: دی بنزوتیوفن(DBT)،٢هیدروکسی بی فنیل و (۲-HBP) گلیسیرول وآلژینات BDH وپلی اتیلن میکرواورگانیسم: باکتری RHODOCOCCUS P32C1 روشها: ۱٫روش ته نشینی معلق سلولی ۲٫روش تثبیت سلول درآلژینات ۳٫روش تثبیت سلول درپلی اتیلن توانایی گوگردزدایی باکتری از گازوییل در حالت تثبیتن شده، همانگونه که درجدول مشاهده می شود، باافزایش میزان گوگرد برش نفتی، درصدگوگردزدایی کاهش یافته است. جدول ۲-۱ : توانایی گوگردزدایی باکتری R.P32C1 در حالت تثبیت نشده
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
S A B C ۱ ۵ ۱۵ S ۰ شکل ۳-۱۰ مراحل رسیدن به هدف با بهره گرفتن از روش UCS ]41[ ۳-۱۲-۲ جستجوی آگاهانه یا اکتشافی در روش های جستجوی ناآگاهانه در بدترین حالت باید تمام گره های فضای حالت برای رسیدن به پاسخ بررسی شوند، حال اگر تعداد گره ها خیلی زیاد باشند، این روش ها در زمان قابل قبول، هدف موردنظر را نمی یابند. برای رفع این مشکل از روش های جستجوی آگاهانه استفاده می شود. در این روش ها علاوه بر تعریف مسئله، راه حل هایی برای رسیدن به هدف نیز ارائه می شود. به عبارت دیگر، در این الگوریتم ها اطلاعاتی در مورد اینکه کدام یک از حالات غیرهدف نسبت به بقیه حالات مناسب ترند نیز وجود دارد]۲۲[. درحقیقت، هدف در جستجوهای آگاهانه، یافتن راه کارهایی است که توسط آن ها به جای پیمایش تمام گره های فضای حالت، فقط زیرمجموعه ای از آن ها را بسط دهیم. به همین دلیل، استراتژی جستجو موجود در این روش ها با بهره گرفتن از یک تابع کشف f(n)[119]، بهترین نود را در هر مرحله گسترش
می دهد بنابراین می توان گفت روش های جستجوی آگاهانه شامل دو قسمت کلی استراتژی جستجو و تابع کشف می باشند]۵۲[. در ادامه به شرح برخی از مهمترین استراتژی های جستجوی آگاهانه خواهیم پرداخت. ۳-۲۱-۲-۱ حرکت بهترین-شروع[۱۲۰] الگوریتم های مختلفی برای روش بهترین-شروع وجود دارند که می توان به خزنده متمرکز، جستجوی کوسه ای، عنکبوتهای اطلاعاتی و… اشاره کرد. در روش بهترین-شروع زمانی به وجودآورنده یک صفحه مانند A از صفحه خود به صفحـه دیگری مانند B لینک برقرار می کند که B از نظر A ارزشمند باشد. یکی از معیارهای بهترین بودن، استفاده از الگوریتم های رتبه بندی صفحات می باشد که واحد کنترل با توجه به رتبه هر صفحه، صفحات را انتخاب کرده و به واحد واکشی می فرستد. به طور نسبی می توان گفت که از نظر واحد کنترل صفحه ای دارای رتبه ی بالاتری است که لینک های بیشتری به آن برقرار شده باشد]۳۵ و ۵۴[. بنابراین می توان گفت که از نظر خزنده هایی که از حرکت بهترین-شروع استفاده می کنند صفحه ای با ارزش تر است که]۴۲[:
- لینک های بیشتری به آن صفحه اشاره کنند. برقراری لینک های بیشتر به یک صفحه نشانگر اهمیت و محبوبیت آن صفحه خواهد بود.
- هر چه این لینکها از صفحات معتبرتری برقرار شود آن صفحه دارای اهمیت بیشتری خواهد بود.
- در صورتیکه از صفحه موردنظر به سایر صفحات لینک برقرار شود از ارزش و اهمیت صفحه موردنظر کاسته خواهد شد.
می توان رتبه یک صفحه را از طریق Eq (3-1) زیر محاسبه نمود]۳۵[.: Eq (3-1) در فرمول بالا U نشانگر صفحه اصلی،FU نشانگر صفحاتی که از صفحه اصلی U به آنها لینک برقرار شده است و BU نشان دهنده ی صفحاتی است که به صفحه اصلی U لینک برقرار نموده اندR(V) نیز رتبه صفحات برقرارکننده لینک به صفحه اصلی U می باشد. با بهره گرفتن از نتایج این فرمول می توان پاسخ های بهتر و دقیق تری را در اختیار کاربران قرار داد اما ناجورک و وینر(۲۰۰۱) در عمل ثابت کردند که با توجه به هزینه و زمان بالای رتبه بندی صفحات وب و همچنین عدم ثبات رتبه صفحات در هنگام بایگانی، روش اول سطح به نسبت روش رتبه بندی بهتر عمل می نماید. لینک ها به وسیله محاسبات ساده از طریق شباهت لغوی بیـن عناوین کلمـات کلیدی و صفحات منبع انتخاب می شوند. بنابراین تشابه بین یک صفحه p و عناوین کلمات کلیدی، برای تخمین ارتباط صفحاتی که توسط p اشاره شد به کار می رود وURL با بهترین تخمین برای خزیدن انتخاب می شود. همچنین از تشـابه کسینـوسی استفـاده شده و لینک های با پایین ترین امتیاز تشـابه از محدوده حذف می گـردند]۵۴[. شکل ۳-۱۱ یک خزنده با استـراتژی بهترین-شروع را نمایش می دهد. Web page Link FIFO Queue Link estimator شکل ۳-۱۱ یک خزنده با استراتژی بهترین-شروع ]۳۵[ تابع ()sim در Eq (3-2) تشابه کسینوسی بین موضوع و صفحه را بر می گرداند]۳۶[: Sim(q , p) = Eq (3-2) در Eq (3-2)، q موضوع مورد نظر، p صفحه واکشی شده و fkd فرکانس واژه k در d می باشد. الگوریتم یک خزنده با استراتژی بهترین-شروع به صورت شکل ۳-۱۲ می باشد: BFS (topic, starting_urls) { foreach links (starting_urls) { enqeueu(frontier, link); } While (visited < MAX_PAGES) { link := dequeue_top_link(frontier); doc := fetch(link); score := sin(topic, doc); enqeueu (frontier, extract_links(doc), score); if (#frontier > MAX_BUFFER) { dequeue_botton_links(frontier) ;
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
پیرمرد به خاطر تجربه انصراف خودش از خودکشی باور دارد که بدیعی نیز از انجام قصد خود منصرف خواهد شد. ولی بدیعی که یک قدم به تحقق خواسته اش برای پایان دادن به زندگیش نزدیک شده دچار تردید شده که اصرار به گفتن مراحل انجام کار و طول دادن بی دلیل گفتگو با پیرمرد از اولین علائم این تردید در اوست.
پس از رفتن پیرمرد به داخل موزه بدیعی دور می زند تا از راهی که آمده برگردد. اما انگار این بازگشت به دور تسلسل متوقف شده بنابراین در گوشه ای می ایستد زن جوانی از او می خواهد تا از او همسرش عکس بگیرد این اولین جایی است که یک زن در نمای کامل فیلم ظاهر می شود و با شخصیت اصلی گفتگو می کند. پس از عکس گرفتن، بدیعی با سرعت دیوانه وار (به گفتۀ عابرین در فیلم) به موزه برمی گردد و با اصرار پس از تهیۀ بلیط برای پیدا کردن باقری داخل موزه شروع به دویدن و پرس و جو می کند. گروهی از کودکان مدرسهای به همراه معلمانشان در حیاط موزه جمع شده اند. بدیعی در حالی که عجله دارد لحظهای قاطی جمع آنها می شود. سر و صدای بچهها به همراه حیاط سرسبز و زیبای موزه برگی از لحظات زیبای زندگی را ورق می زند. تعداد زنان در حیاط بیشتر است. چند زن در حال خرید بلیط نشان داده می شود. بچههای مدرسهای پسر هستند ولی معلمان زن هستند. برخلاف طول فیلم در این صحنه ها زن و کودکان بیشتر در تصویر هستند.شاید حضور یک زن که نماد احساس و محبت و عشق است بخشی از زندگی را که باقری برای بدیعی بازگو نکرده بود را به یادش می آورد و کودکان فصل فراموش شده امید به آینده و شور ونشاط را به عنوان تکمیل کنندۀ کتاب زندگی به خاطر بدیعی می آورند. طبیعت، زن و فرزند کلید واژه هایی که زیستن و دلیل زیستن را تداعی می کنند. حالا پازل زندگی در ذهن بدیعی کامل شده پس مرگ و تمنای خودکشی به عقب رانده می شود. بدیعی متوجه می شود باقری تاکسی درمیست است شغلی که قبلا پیرمرد از بیان آن طفره رفته بود. رابطه تاکسی درمیست با مرگ رابطۀ بخصوصی است. آنها مرگ را رقم می زنند تا زندگی را به تصویر بکشند. همان کاری که کارگردان با ساخت این فیلم انجام داده است. وقتی که بدیعی برای یافتن باقری از داخل شیشه کارگاه به درون نگاه می کند که استادی در حال شرح دادن چگونگی مراحل شکافتن پرندگان است، صحنه کالبد شکافی پرنده فقط با صدا نمایش داده شده است. صدا در این نما هم دوباره غالب بر تصویر است. دوربین از داخل، بیرون پشت پنجره را که بدیعی با اضطراب از این طرف به آن طرف می رود، داخل کادر دارد. پس از خبر کردن باقری بدیعی منتظر آمدن او می نشیند و در دور دست به درختی که زیر آن قرار است خودکشی کند نگاه می کند. کلاغها با سرو صدای زیاد روی شاخه های درخت را پوشانده اند. ناگهان صدای کشیده شدن لاستیک یک ماشین شنیده می شود. این صدا معمولا تداعی یک تصدف و یک اتفاق ناگوار است. بدیعی با دست پاچگی به طرف صدا بر می گردد، و پس از آن دوباره به منظرۀ درخت و کلاغها نگاه می کند. نمای دور از آنچه برای خود ترسیم کرده بود. مرگ و تنهایی بدور از زندگی شهری بر روی تپه ای خارج از هیاهو. اما آیا این خواستۀ او بود؟ این نما در ترکیب با صدای لاستیک ماشین برای بدیعی تداعی گر یک اتفاق ناخوشایند است. به نظر می رسد مرگ خوشایند و رهایی بخش بدیعی وجهاش را از دست داده و در تقابل با زندگی ناخواستنی بودنش جلوه گر شده است. بعد از دیدن باقری پس از مقدمه چینی که هم از دید باقری و هم از دید بیننده شبیه تلاشی کودکانه برای مطرح کردن دوباره خواسته اش است می گوید: آقای باقری یه عرض دا فردا صبح که میای یه دو تا سنگ ریز ور دار بنداز روم من شاید خوابم برده باشه ولی زنده باشم. یه دو تا سنگ ریز بردار… – دو تا که سهله سه تا می زنم. –آقای باقری می گم که شونمم یه دو تا تکون بده. کار دیگه شاید زنده باشم. یادت نره قول دادی ها. –سرِ ما میره، قولمون نمیره… بعد از رفتن باقری، بدیعی به آسمان نگاه می کند و بعد به زردی و نارنجی غروب که پیرمرد زیبایی اش را به یادش آورده بود، چشم می دوزد. غروب در فرهنگ ایران نمادی از غم جدایی و غربت است. ولی غروبی که کارگردان با نمایی از شهر دود گرفته و جرثقیل های در حال کار گرفته وجه دیگری را به نمایش می گذارد. در پیش زمینه نمای شهر و در پس زمینه نمای غروب آفتاب بیانگر زیبایی در پس هر آشفتگی و دلمشغولی های انسان شهریست و اینکه حتی میان این همه سیمان و آهن از پس دود می توان به دور دست ها چشم دوخت و در انتهای تمام سرگشتگی های زندگی امروزی، زیبایی های طبیعی را به تماشا نشست. ۴-۳-۷ سکانس آخر قبل از مؤخره صحنه دارای یک بخش ابتدایی در خانه و یک بخش انتهایی در بیرون شهر کنار درخت – زمان شب توصیف صحنه: دوربین در تاریکی شب، بیرون از خانه به پنجره ای فوکوس کرده که به پرده ای پوشیده شده است. بدیعی در داخل خانه به این طرف و آن طرف می رود دماسنجی را در دهانش می گذارد و به گشتن داخل خانه ادامه می دهد. ناگهان صدای آمدن ماشین و بوقی را می شنویم. دوربین همچنان نمای ثابت خود را حفظ کرده است. بدیعی از پنجره به بیرون نگاهی می اندازد. با همان ریتم قبلی دماسنج را در آورده کاپشنی می پوشد و پس از خاموش کردن چراغهای خانه خارج می شود. در را قفل کرده و از پله های پائین می آید. با حرکت او دوربین به آرامی در همان زاوایه به طرف پایین حرکت می کند. بدیعی لامپ راه پله ها که در بیرون ساختمان هستند را هم خاموش می کند. دوربین به جای دنبال کردن بدیعی روی پنجره هم سایه که
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در کتاب مبسوط آمده هر گاه وکیل در مال مالک تصرف می نماید که از حدود اذن او خارج باشد بنابراین امانت با تعدی وی باطل می گردد و مانند مستودع وقتی که تعدی کرده ضامن می باشد [۲۰۶]
براساس ماده ۷۰۳ قانون مدنی مصر التزام وکیل به حدود تعیین شده وکالت به این معنی نیست که وی اجازه تعاقد به شروطی برتر از شروط ضمن عقد وکالت را نداشته باشد بلکه چنانکه وکیل بتواند مورد وکالت را با رعایت مصلحت و منفعت موکل به نحو مطلوب تری انجام دهد این عمل مانعی ندارد بنابراین در صورتی که وکیل در فروش کالایی به طور قسطی با مشتری توافق کند که بیع را نقدی بفروشد یا موعد پرداخت اقساط را زودتر از زمانیکه موکل معین کرده قرار دهد معامله صحیح بوده ، منفعت حاصله به موکل بر می گردد . ۳-۱-۶-۳- اثر اذن در عقد ودیعه : عقد ودیعه در قانون ایران عقدی اذنی است و تحلیل آن به گونه زیر هویدای این مطلب است. در بررسی قانون ایران با توجه به سابقه فقهی عقد ودیعه و اینکه انعقاد عقد، صرفاً باعث ایجاد اذن می شود و تعهدی را به وجود نمی آورد، یعنی عقدی است که نتیجه و میوه آن فقط اذن است و در اذن هیچ تعهدی نیست و در واقع اثر مستقیم و بی واسطه عقد اعطای نیابت به امین برای نگهداری است و التزام در نتیجه اذن به وجود می آید .[۲۰۷]مقتضای اصلی وذاتی ودیعه ،متعهد کردن طرفین نسبت به یکدیگر نیست بلکه غرض اصلی در آن ، امانت ، یعنی اذن دادن در تصرف ونگهداری است . لذا اذن در عقد ودیعه داخل در مدلول ایجاب عقد ودیعه است نه اثری که متفرع بر عقد ودیعه باشد .[۲۰۸]هرچند که صاحب جواهر الکلام نظر بر این دارد که اذن در عقد ودیعه خارج از عقد وموخر بر آن است . برای فهم بهتر مطلب باید به نحوی عنوان نمود که دو مرحله را از هم تفکیک نماییم، یک مرحله انعقاد که در این مرحله صرفاً یک اذنی از طرف مودع به مستودع داده شده است و تعهدی ایجاد نشده است و یک مرحله اجرا، که تعهد در مرحله اجرا به وجود می آید و این تعهد یا تعهدها در صورتی تحقق خارجی می یابد که مال مورد ودیعه به امین تسلیم شود و این مرحله اجرا وارد ماهیت عقد نمی شود. قانون مدنى مصر نیز تصرّف مستودع را در ودیعه، منوط به اذن صریح یا اذن ضمنى مودع مىداند. بند۲ ماده ۷۱۹ قانون مدنى مصر مقرر مىدارد: ولیس له أن یستعملها دون أن یأذن له المودع فى ذلک صراحهً او ضمناً.[۲۰۹] لذا عقد ودیعه با اذن مشترک و قصد مشترک ایجاد و همزمان با ایجاد عقد ودیعه تعهد نیز ایجاد می گردد و نمی توان تعهدات را مستقر در زمان اجرای قرارداد تلقی نمود بدلیل آنکه در تعریف عقد ودیعه همزمان بودن قصد مشترک و اذن طرفین نسبت به دریافت و نگهداری مال و استرداد آن یعنی«تعهد» محرز است . ۳-۲- ربط عقود اذنی با امانت : قبل از برسی یکی دیگر از آثار مشترک عقود اذنی که امانی بودن ید متصرف است ، بدوا به تعریف امانت می پردازیم. امانت یعنی : مال یا ملک شخصی به اذن مالک یا قائم مقام قانونی آن یا مجوز قانونی جهت استفاده (با حفظ اصل مال)یا نگهداری وهرگونه اقدام دیگری در اختیار شخصی غیر از مالک قرار گیرد . در تعریف فوق امانت به اذن مالک یا به حکم قانون در دست شخص دیگری غیر از مالک قرار گرفته است و متصرف یا حقیقتاً نسبت به آن مال امین محسوب می شود و یا در حکم امین می باشد ،بنابراین بدیهی است که گیرنده مال (ید امانی )دارد . برخی از حقوقدانان [۲۱۰]عقد ودیعه (از جمله عقود اذنی ) را مصداق بارز عقد امانی به معنای خاص می داند ، چرا که این وصف در عقد ودیعه اصالت دارد ودرآن مستودع امین قرار می گیرد تا از مال مورد ودیعه حفاظت نماید بهمین جهت نیز ودیعه را امانت به معنای خاص وجز ذات عقد نامیده اند . هرچند عقد امانی می تواند مفهوم وسیعتری نیز داشته باشد ،عقد امانت در معنای وسیع وعام خود شامل عقودی است ،که گرچه این عقود عناوین دیگری دارند ،ولی به هرجهت یکی از طرفین عقد (ید امانی ) دارد ویا امین قلمداد می شود . در عقود عاریه و وکالت نیز امانت به نحو مالکانه و به معنای عام بوده واقتضای اطلاق دارد ، لذا از آنجائیکه امانت در عقود عاریه و وکالت غیر ذاتی است در فصل آتی به شرح آن خواهیم پرداخت . ۳-۲-۱- مفهوم امانت : امانت درلغت ازریشه اَمِنَ به معنای درامن وامان شدن ،امنیت یافتن وهم چنین آرامش خاطر واطمینان قلبی می باشد [۲۱۱] در اصطلاح عبارت است از رابطه ای است بین مالک و غیر مالک که مقتضی عدم ضمان است [۲۱۲]در فقه این واژه را برای هرعقدی که نتیجه آن پیدایش وصف امانت باشد بکار می برند .مانند ودیعه ،عاریه [۲۱۳].اصولا در هرجا شخصی به اذن مالک یا در اجرای مفاد قرارداد یا حکم قانون برمال دیگری سلطه پیدا کند امین مالک محسوب می شود .[۲۱۴] امانت حسب چگونگی حصول آن برای امین به امانت مالکی و امانت شرعی تقسیم می شود : امانت مالکیّه آن است که عین با درخواست خود مالک و اذن او نزد کسى گذاشته شود و این بر دو قسم است یکى این که خود عنوان عمل، بالاصاله امانت است مانند ودیعه، دوّم این که عنوان عمل چیز دیگرى است ؛ مثلا رهن یا عاریه یا اجاره یا مضاربه است که در این موارد خود عناوین مذکوره مقصود بالذّات است و به تبع آن، عینى که مورد یکى از این عناوین واقع شده، نزد طرف، امانت است زیرا مالک، حفظ عین را به عهدۀ طرف، گذاشته است و امانت شرعیّه آن است که استیلاء بر عین، با درخواست و اذن مالک نباشد و بر وجه ظلم و عدوان هم تحت اختیار شخص قرار نگرفته بلکه یا قهرى بوده مثل این که باد یا سیل آن را داخل ملک شخص نموده بر وجهى که تحت تسلط، و ید او قرار گرفته یا این که خود مالک، عین را تسلیم نموده لکن نه خودش و نه طرفى که آن را گرفته هیچ یک اطلاع نداشتهاند، مثلا صندوقى را انسان خریده و در داخل آن چیزى بوده که فروشنده خبر نداشته یا این که فروشنده و خریدار در موقع تصفیۀ حساب اشتباه کردهاند و فروشنده زائد بر حق به مشترى داده یا بعکس، و یا این که تحت اختیار قرار دادن عین با اجازۀ شرع بوده مانند لقطه یا آن چه که از دست دزد یا غاصب بعنوان حسبه [۲۱۵]و … بدست می آید .که در این قسمت از توضیح بیشتر آن خودداری کرده و صرفا به بررسی امانت مالکی که مرتبط با موضوع پایان نامه می باشد ، می پردازیم . ۳-۲-۱-۱- امانت مالکی امانت مالکی یا قراردادی ،که در آن مالی به اختیار و اذن مالک به دیگری سپرده می شود و رابطه متصرف تابع تراضی آنان ومفاد اذن مالک است وقانون وعرف به عنوان عامل (تفسیر کننده )ویا تکمیل کننده در آن دخالت دارد.[۲۱۶] . به عبارت دیگر امانت مالکانه یا استیمانی آن است که قبل از حدوث وصف امانت مقدمه ای برای ایجاد این وصف از طرف مالک وامین صورت می گیرد که این نوع از امانت با سبق تصمیم وبه قصد وصول به وصف امانت به وجود می آید که بارزترین مثال این نوع امانت عقد ودیعه است که آن را امانت به طور اطلاق نیز می گویند .امانت استیمانی : امانتی است که امین را به خاطر وجود صفت امانتداری که در اوست به امانتداری فرا می خواند که ودیعه مصداق بارز ومنحصر این اندیشه است .یعنی در درجه اول نیازی موجب می شود که انسان شخصی را به امانت داری فراخواند ولی دربرخی از موارد بعد از سایر نیازمندی ها به خوی امانتداری هم توجه می شود .مثلا اگر در ضمیر موکل دقت شود نیاز او به گرفتن وکیل مقدم بر نیاز او به وصف امانت در وکیل است . امانت مالکى را مىتوان از نظر موارد استعمالى که دارد به دو قسم زیر تقسیم کرد: در امانت مالکى از اینکه مالک، مال مورد امانت را مطالبه نکرده است، معلوم مىشود که اذن او باقى است. بر فرض در بقاى اذن موجر شک داشته باشیم، اذن سابق را استصحاب مىکنیم. به علاوه امانت مالکى به اذن مالک است؛ پس اگر مالک از اذن خویش رجوع کند، باید رجوع خود را از طریقى، مانند مطالبه مال، اعلام کند. «ودیعه» در زمرۀ امانت مالکانه است؛ زیرا مالک با اختیار خود و در نتیجه پیمانى که با دیگرى مىبندد، مال خویش را به منظور حفاظت و نگهدارى به او مىسپارد؛ یعنى بدین وسیله مالک امین را نایب خود قرار مىدهد. و ویژگى ودیعه از سایر امانات مالکى این است که در آنها نیابتى که داده مىشود به منظور سایر تصرفات است؛ مثل اینکه مالک به دیگرى وکالت مىدهد تا خانۀ او را بفروشد. و حفاظت و نگهدارى در همۀ موارد اجاره و عاریه و مضاربه و … جنبۀ فرعى و تبعى دارد؛ اما مقصود اصلى در عقد ودیعه، دادن نیابت براى حفظ مال است، لذا قواعد در اثر عقد ودیعه و با سپردن مال به امین، او موظّف مىشود که از آن مال نگاهدارى و محافظت کند؛ یعنى نه تنها آن را رها نساخته و تلف نکند، بلکه از گزند حوادث خارجى نیز مصون دارد، لذا اثبات این امر که مورد ودیعه در اثر حادثۀ خارجى، مانند آتشسوزى یا دزدى، تلف یا ناقص شده است، امین را از مسئولیت برى نمىکند، بلکه طبق مادّۀ ۶۱۵ ق. م باید احراز شود که امین توانایى دفع خطر را نداشته و مواظبتهاى متعارف را نیز در این زمینه انجام داده است.تعهد به حفظ مال مورد امانت، تا زمانى که به مالک تسلیم نشده است، ادامه مىیابد و با فسخ عقد از بین نمىرود. بنابراین، نباید چنین پنداشت که بین تعهد به نگاهدارى و جایز بودن عقد ودیعه، تعارض وجود دارد و چگونه ممکن است با قبول جواز ودیعه، از تعهد امین سخن گفت؛ زیرا در نتیجه پذیرفتن مورد عقد، مستودع به حفظ مال و ردّ آن به مالک ملتزم مىشود.[۲۱۷] ۳-۲-۱-۱-۱- امانت مالکی به معنای عام امانت مالکی به معنای عام تمامى مواردى را که مالک با رضایت، مال خود را در اختیار دیگرى قرار مىدهد شامل مىشود. در این معنا، حتى به عین مستأجره، عین مرهونه، عاریه، مورد عقد مضاربه و مانند آن امانت مالکى اطلاق مىشود. براى تحقق عنوان امانت مالکى دو شرط ، لازم است: اولاً: مالک با این وصف که مال از آن اوست، به دیگرى اذن دهد که در آن تصرف نماید؛ ثانیاً: گذاردن مال در اختیار دیگرى، مبناى غیر واقعى نداشته باشد. لذا به نظر مىرسد، مقید نمودن امانت مالکى به مواردى که اذن قانونگذار و مصلحت مالک موجود باشد، ضرورتى ندارد و و در حقیقت چیزى جز تحقق عنوان استیلا بر مال دیگرى به اذن مالک نمىباشد و این امر براى تحقق عنوان امانت مالکى کفایت مىکند. به علاوه، صرف اذن قانونگذار، تلازمى با امانت قانونى ندارد. بلکه اذن قانون در صورتى امانت قانونى را در پى دارد که به تبع اذن مالک یا عقد ویا قراردادی نبوده و به صورت ابتدایى داده شود. اما در اینجا به عنوان مثال ، مستأجر حق دارد که بر عین مستأجره استیلا یابد و در صورتى که عین بدون تعدى و تفریط او تلف یا ناقص شود، ضامن نخواهد بود؛ لیکن این بدان جهت نیست که قانونگذار مستأجر را امین قرار داده است، بلکه از آن روست که عین مستأجره در نزد مستأجر، امانت مالکى مىباشد. به بیان دیگر، اگر چه هر مالى که مالک آن را براى دیگرى مباح گرداند، از نظر قانون نیز مباح مىباشد، اما این بدان معنا نیست که به نظر قانونگذار مستأجر از ضمان مبرّاست.لذا از مفهوم ماده ۶۳۱ ق.م. می توان استنباط کرد. که طبق این ماده، هرگاه مقررات مندرج در قانون یَد متصرف را نسبت به مال دیگرى صریحاً امانى تلقى کرده باشد، یَد متصرف امانى است. مفهوم مخالف این جمله، آن است که هرگاه در موردى قانون یَد متصرف را امانى اعلام نکرده باشد، متصرف ضامن است. بنابراین در مواردی که قانون به امانى بودن یَد متصرف تصریح نکرده است ، حکم عام ضمانى بودن یَد، مورد مزبور را شامل مىشود. ۳-۲-۱-۱-۲- امانت مالکی به معنای خاص امانت عقدى است که حقیقت آن، درخواست از دیگرى براى نیابت در حفظ و نگهدارى مال مىباشد. مالک از طریق عقد ودیعه، دیگرى را بر مال خویش امین قرار مىدهد. ۳-۲-۲ - اثر امانت در عقد ودیعه درحقوق ایران ومصر امانت در کلیه عقود اذنی به معنای عام همچون ودیعه،عاریه ،وکالت وصف مشترکی است که در همه آنها به چشم می خورد ،منتـها در این وصف ودیعه اصـالت دارد کـه در آن مسـتودع امـین قرار می گیرد تـا از مال مـورد ودیعه حـفاظت نمایـد .بهمین جهت نیز ودیعه را امانت به معنای خاص نامیده اند [۲۱۸] برخی نیز به آن محض نیز ، اطلاق کرده اند [۲۱۹] ویژگی ودیعه نسبت به سایر امانت مالکانه این است که درآنها نیابتی که داده می شود به منظور سایر تصرفات است . لذا مقصود اصلی در عقد ودیعه دادن نیابت صرفا برای حفظ مال است بنابراین هرچند ودیعه در کنار وکالت و.. به عنوان امانت مالکی محسوب می شود اما امانت اصطلاحی وبه معنای خاص همان ودیعه است ودرعرف مضاربه ،وکالت و.. را امانت نمی دانند . درمتون فقهی به صراحت به امین بودن مستودع وضامن نبودن وی اشاره شده است : ودیعه امانت است ومستودع ضامن نیست مگر اینکه تعدی وتفریط نماید [۲۲۰] امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله آورده است :مستودع امین است ودر صورت تلف یا عیب مال ضامن نیست مگر اینکه تعدی وتفریط نماید [۲۲۱] شهید اول نیز بیان داشته : مستودع ضامن نیست مگر اینکه تعدی وتفریط نماید [۲۲۲] یکی از حقوقدانان مصری [۲۲۳] بیان داشته که عقد ودیعه یا امانت شرعی است ویا عقد شرعی ،طرفداران نظر اول ودیعه را امانت شرعی می دانند ومعتقدند که ودیعه ،اذن واباحه به وضع ید وتصرف است وعقد نمی باشد چون امانت علم برای آن چیزی است که ضمان نداشته باشد وبنابراین تمام صوری که در آن ضمان وجود ندارد شامل می شود ویکی از صور ودیعه است .نظر دوم ودیعه را عقدی از عقود امانی می داند که درست تر به نظر می رسد چون ودیعه برای امانت دادن به مقصود حفظ ونگهداری وضع شده است و با ایجاب وقبول واقع می شود واین از شان وخصوصیات عقد است که با ایجاب وقبول واقع می شود ،برخلاف اذن وضع ید که در آن ارتباط دو اراده ورضای طرفین لحاظ نمی گردد . پس، مقتضاى اصلى عقد ودیعه آن است که مالى به منظور حفظ و نگاهدارى به دیگرى سپرده شود تا گیرنده آن را حفظ کرده و به محض مطالبۀ مالک به صاحبش به دلیل آیۀ شریفه: إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها بازگرداند.[۲۲۴] با توجه به مطلب مزبور، فرق بین امانت مالکى و امانت شرعى نیز روشن شد و آن اینکه در امانت مالکى زوال صفت امانت متفرّع بر مطالبۀ مالک و انکار یا امتناع امین از رد مال است (موادّ ۳۱۰ و ۶۳۱ ق. م) ولى در امانت شرعى تأخیر در رد یا اعلان آن، سبب ضمان متصرف مىشود و با انحلال عقد ودیعه، امانت مالکى تبدیل به امانت شرعى مىشود.[۲۲۵] ۳-۲-۳- نقش امانت مالکی در رفع ضمان در کلیه عقود امانی هنگامی که طرفین عقد را منعقد می سازند با هم پیمان می بندند که یکی از آنها مال خود را برای منظوری معلوم در اختیار طرف دیگر قرار دهد تا پس از انجام منظور معین دوباره عین مال را به مالک آن بازگرداند .در تمام مدتی که مال مورد نظر در اختیار متصرف قرار دارد وی نسبت به آن امین محسوب می گردد ومال هم به رسم امانت در اختیار اوست به این معنی که تمام وظایف وتکالیف مذکور برای امین برای این تصرف هم وجود دارد واز طرف دیگر تمام حمایتهای قانونی که از امین وجود دارد برای او هم هست . لذا با توجه به وصف امانت هرگاه در اتفاقی که خارج از قدرت امین است خسارتی متوجه مال شود ودچار تلف ،یا نقص ویا عیب گردد ،نمی توان ایرادی بر او گرفت واز او مطالبه خسارت کررد زیرا هم منطق متعارف وهم قانون از او حمایت می کند ،هم چنین تمامی افرادی که به واسطه عقود امانی وکالت وعاریه ،مضاربه ،رهن واجاره اموال غیر منقول را در اختیار دارند جاری بوده ،زیرا آنها هم نسبت به چنین اموالی امین می باشند واز امتیازات امین برخوردار هستند . ۳-۲-۴- ید امانی وید ضمانی : در باب مسئله ید ضمانی وید امانی باید گفت که اصل بر ید ضمانی است بدین معنا که هرگاه شخصی ،مالی را که متعلق به دیگری است ودرتصرف دارد اعم از آنکه مال متعلق به شخص حقیقی یا حقوقی باشد ،نسبت به حفظ ونگهداری آن مال ضامن است وید او ید ضمانی است .لذا ضامن هرگونه خسارت از بابت هرنوع عیب ونقص وتلف می باشد .ید شخص هنگامی امانی محسوب می شود که قانون او را به نحوی (صراحتاً یا ضمناً ) امین تلقی نماید . اصل ید ضمانی بر اساس قاعده (عَلَی الَید ما اَخذَتّ حتی تُوَدیه ) استوار گردیده است .یعنی هرشخصی مسوول آن چیزی است که گرفته تا آن را به صاحبش رد نماید .بعلاوه مفهوم مخالف ماده ۶۳۱ قانون مدنی دلالت بر این دارد که ،هرگاه کسی مال متعلق به دیگری را متصرف باشد ومقررات این قانون او را نسبت به آن مال امین قرارنداده باشد ،ید او ضمانی تلقی می شود . لذا مسئله تعدی وتفریط که مواد ۹۵۱،۹۵۲و۹۵۳ قانون مدنی به آن پرداخته ،در ارتباط مستقیم با (ید امانی ) می باشد ، اعم از آنکه ید امانی ناشی از ودیعه باشد یا به واسطه سایر عقود (وکالت ،عاریه و…) ویا آنکه قانون شخص را امین قلمداد کرده باشد . که در این فصل با توجه به بررسی آثـار مشـترک عقود اذنی به اقتـضای ذات ،صـرفا به بحث امـانت در عقد ودیعه وآثار تـعدی وتفـریط در آن می پردازیم . ۳-۲-۵ - تجاوز وتفریط از حدود اذن در عقد ودیعه وتاثیر آن در ضمان هنگامی که بحث از تعدی وتفریط به میان می آید ،آنچه در نظر اول به ذهن انسان خطور می کند آن است که منظور از عدم تعدی وتفریط ،نگهداری ومواظبت از مال بر طبق عرف جامعه است ومنظور از تعدی وتفریط ،عدم نگهداری ومواظبت ویا تخریب وتضییع مال است . به عبارت دیگر در مفهوم تعدى و تفریط می توان گفت : تعدى، انجام کارى است که باید از آن پرهیز شود؛ [۲۲۶] یعنى، امانتدار از حدود اذن مالک یا مقتضاى عرف تجاوز نماید. تعدى برحسب اذن درضمن عقود گوناگون و اذن درخارج از اعمال حقوقى به صورت هاى مختلفى، ممکن است تحقق یابد. از جمله آنکه مستودع، لباس امانى را بپوشد؛ مستأجر از اتومبیل سوارى براى بارکشى استفاده کند؛ وکیلى که در وکیل گرفتن مأذون نیست، از جانب موکل خود دیگرى را وکیل کند؛ مضارب، بدون آنکه نوع تجارت چنین اقتضایى داشته باشد، نسیه بفروشد یا سرمایه را بدون اذن مالک با مال خود یا مال دیگرى ممزوج نماید؛ مستعیر بدون اذن معیر عاریه را رهن قرار دهد؛ عامل در مزارعه زمین را چنان آب دهد که لجن شود و قابلیت کشت را از دست بدهد و یا کسى که تنها در خوردن میوهها درباغ مأذون است، شاخههاى درختان را قطع کند یا میوههاى آن را همراه برده یا به دیگران دهد. تفریط، ترک فعلى است که باید نسبت به مورد انجام شود. [۲۲۷] یا به عبارت ساده تر اینکه کاری که باید انجام شود وانجام نمی شود ، چنانکه باغی که به مستودع سپرده شده آبیاری نگردد یا مستودع بر خلاف عرف، جواهرات را در محل امن مثل گاوصندوق نگهدارى نکند؛ [۲۲۸] مستأجر حیوان را از دادن آب و علف به آن خوددارى کند؛ مضارب از بیمه نمودن مالالتجاره صادراتى و وارداتى در یک شرکت بیمه معتبر اجتناب کند، یا عامل در نگهدارى زمین زراعتى کوتاهى نموده و به موقع علفهاى هرزه را جمع آورى نکند. بنابراین تعدى به امور وجودى و انجام کارهایى که نباید انجام گیرد، اختصاص دارد، و تفریط به امور عدمى یعنى ترک کردن آنچه باید انجام گیرد، مربوط مىشود. با تعدى در حقیقت شخص از حدود اذن خارج شده، و عنوان امانت از او زایل مىشود، و در نتیجه ضامن است. در تفریط فرد از حدود اذن خارج نمىشود، بلکه درانجام وظایف خود مانند حفظ و نگهدارى به مورد اذن کوتاهى مىکند و از آنجا که ضامن نبودن متصرف در مال دیگرى مشروط به انجام وظیفه حفظ و نگهدارى مال مىباشد، کسى که تفریط کرده است از مسئولیت مبّرا نمىباشد. [۲۲۹] به بیان دیگر علت ضمان در تعدى، زوال عنوان امین و صدق عنوان خائن و غاصب مىباشد، در حالى که در تفریط دلیل ضمان، عدم تحقق شرط برائت ذمّه مىباشد. قانون مدنى، واژه تقصیر را شامل تعدى و تفریط، هر دو مىداند. طبق ماده ٩۵٣ق.م : ((تقصیر اعم است از تفریط و تعدى)) در کشور مصر نیز تعدی وتفریط نسبت به مورد اذن وامانت را موجب ضمان دانسته اند ، به عنوان مثال در ماده ۷۱۹ قانون مدنی مصر تصرف مستودع را در مورد ودیعه بدون اذن مودع منع می کند این مطلب در بند ۲ ماده مذکور قانون به صراحت دیده می شود .
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نخست آنکه شخصیت حقوقی مشارکت کاملاً از اشخاص عضو آن جدا بوده و مسئولیتهای مشارکت هیچ ارتباطی با شرکا ندارد.در نتیجه، شرکا نماینده شرکت محسوب نمیگردند، مگر آنکه بهحکم بند الف ماده ۲ قانون مزبور، چنین نمایندگیای داشته باشند.
دومین ویژگی این دسته از مشارکتها، مسئولیت محدود شرکا به آورده آن ها است. درحالیکه در مشارکت مشمول قانون مشارکتهای ۱۸۹۰ مسئولیت شرکا نامحدود و تضامنی است. سومین ویژگی مشارکتهای قانون ۲۰۰۰، تشکیل آن از طریق ثبت است. طبق بند یک ماده ۳ قانون فوقالذکر، پس از ارائه اسناد و مدارک لازم برای ثبت مشارکت، شخص مسئول در اداره ثبت مربوطه، گواهی دال بر ثبت مشارکت ارائه میکند. در برابر، مشارکتهای قانون مشارکتهای مسئولیت محدود سال ۲۰۰۰ دو خصوصیت متفاوت از شرکتها و مانند دیگر مشارکتها را داراست که عبارت اند از: شیوه پرداخت مالیات و نظام تصمیمگیری داخلی. در رابطه با ویژگی نخست باید یادآور شد که در این مشارکتها، برخلاف شرکتهای تجاری، بهجای دریافت مالیات از نهاد مشارکت، از یکیک شرکا مالیات دریافت خواهد گردید. درخصوص شیوه تصمیمگیری نیز، مرز میان شراکت و مدیریت وجود نداشته و همانند دیگر مشارکتها، در مشارکتهای موضوع قانون سال ۲۰۰۰ نیز، شرکا حق دخالت و تصمیمگیری در اداره امور رادارند. در پایان میتوان از شرکت غیرفعال[۳۵] نام برد که در حقوق انگلیس این شرکتبهشرکتی اشاره دارد که هیچگونه معاملهای در طول یک سال مالی نداشته باشد، بهگونهای که جز خرید سهام توسط سهامداران و پرداخت وجوه جزئی مربوط به هزینه سالیانه، بایگانی گزارش سالانه و هزینههایی از این قبیل، در شرکت گردش مالی خاصی وجود نداشته اینگونه شرکتها معمولاً به دلیل در انحصار درآوردن نام شرکت و یا فروش فوری آن ها بهعنوان شرکتهای از پیش ثبتشده[۳۶] به ثبت میرسد (Pennington,2005:116). ۲-۷ - ماهیت شرکت تجاری: ۲-۷-۱- قراردادی بودن شرکت تجاری: شرکت بهعنوان یک عمل حقوقی مبتنی برقراردادی است که بین شرکا و موسسین منعقد میگردد و آثار آن بهموجب شرکتنامه یا اساسنامه و تصمیمات مجامع عمومی تابع توافق شرکا و سهامداران است. حکومت برخی از قواعد آمره، تبعیت اقلیت ازنظر اکثریت و مسائلی از این قبیل باعث گردیده است که عدهای از حقوقدانان شرکت تجاری را یک سازمان حقوقی بدانند نه یک قرارداد. (اسکینی،۱۳۷۵: ۳۸). به عقیده این حقوقدانان اگرچه هسته اولیه شرکت را یک قرارداد تشکیل میدهد لیکن شرکت بعد از تأسیس و تشکیل از منشأ اولیهاش فاصله گرفته و ماهیت قراردادی بودن خود را از دست میدهد؛ بهعبارتدیگر، شرکت بعد از تشکیل و پیدا کردن شخصیت حقوقی، تابع یک سری مقررات و اصول قانونی است که با ماهیت قراردادی بودن آن تفاوت دارد؛ اما قدر مسلم این است که شرکت تابع قرارداد و اراده جمعی موسسین و شرکا است و حکومت قواعد آمره بر یک عمل حقوقی با عقد بودن آن منافاتی ندارد، بنابراین در ماهیت قراردادی بودن شرکت تجاری شکی نیست منتها حدود قلمرو حاکمیت اراده در شرکتها متفاوت است، بدین معنا که: در شرکتهایی نظیر تضامنی و نسبی و تا حدودی در شرکتهای با مسئولیت محدود، توافق شرکا و اراده مشترک و جمعی آن ها از بدو تشکیل شرکت تا انحلال آن اهمیت خود را حفظ میکند. از استقرای در مواد ۱۴۸،۱۰۲،۱۰۸،۱۱۹،۱۲۲،۱۲۳،۱۳۵،۱۴۲،۱۴۷ ق.ت چنین مستفاد میشود که قانونگذار در شرکتهای تجاری برای اراده شرکا احترام خاصی قائل شده است. تشکیل مجامع عمومی و تأثیر تصمیمات این مجامع، خود جلوهای دیگر از اصل حاکمیت اراده شرکا در شرکتهای تجاری است، زیرا در این شرکتها که موسوم به شرکتهای شخص میباشند اساس روابط حقوقی شرکا مبتنی بر شرکتنامهای است که سند قرارداد شرکت و محصول ارده شرکا میباشد، درحالیکه در شرکتهای سهامی عام و خاص شرکتنامه مفهومی ندارد و ذکر کلمه شریک به (سهم الشرکه) در اینگونه شرکتها صحیح نیست، زیرا در این شرکتها سهم نماینده بهعنوان قسمتی از توان مالی یا سرمایه شرکت بهحساب نمیآید و در آن اصل حاکمیت اراده سهامداران تأثیر کمتری در ادامه حیات شرکت دارد. درواقع این شرکتها تابع یک سری تشریفات و مقررات قانونی هستند که ازسوی قانونگذار برای آن ها وضع گردیده است؛ بهعبارتدیگر هدایت و خطمشی اینگونه شرکتها توسط مقنن ترسیمشده و سهامداران میبایستی در چهارچوب این خطمشی تعیینشده، عملیات شرکت را به عهده گیرند، بهنحویکه عدم رعایت اینگونه مقررات و تشریفات قانونی گاهی ممکن است به بطلان شرکت، یا بطلان عملیات و تصمیمات آن منجر شود (ماده ۲۷۰ ل.۱٫ ق. ت). وگاه ممکن است موجب مسئولیت کیفری عاملین آن ها نیز بشود (ماده ۲۴۰ ل.۱٫ ق.ت). در اینگونه شرکتها اغلب سهامداران به دلیل کثرت، یکدیگر را نمیشناسند و هر سهامدار به سهولت میتواند با انتقال سهم خود به دیگری آزادانه از شرکت خارج شود (مواد ۳۹ و ۵۴۰٫ ل.ا.ق.ت). همچنین فوت یا حجر سهامداران در ارکان شرکت تأثیری ندارد. در این شرکتها سهامداران مکلفاند مقررات اساسنامه، قانون تجارت و دیگر قوانین آمره را در خصوص تشکیل مجامع، انتخاب مدیران و بازرسان و انحلال و تصفیه امور شرکت رعایت نمایند؛ اما در شرکتهای شخص اصل بر این است که تمام شرکا در اداره و مشارکت شرکت حق یکسانی دارند، هرچند در این شرکتها نیز بهرغم اعتقاد به اصل حاکمیت اراده، قانونگذار مقررات آمره ای نیز وضع نموده است که رعایت آن از ناحیه شرکا الزامی است (عرفانی،۱۳۶۲: ۱۱۳).
۲-۷-۲- تشریفاتی بودن قرارداد شرکت تجاری: قانونگذار تشکیل شرکتهای تجاری را در صورتی محقق میداند که شرکا و سهامداران، برای تحصیل سود، سرمایهی فردی خود را به سرمایه جمعی تبدیل نمایند؛ بنابراین از شخصیت حقوقی برخوردار شدن شرکتهای تجاری، مستلزم یکسری تشریفات شکلی است (ناصیف،۱۹۹۲: ۳۵)که قانونگذار در قانون تجارت و نیز قانون ثبت شرکتها (مصوب ۱۳۱۰) بیان نموده است. این تشریفات قانونی، شرکت مدنی را از شرکت تجاری از نظر شرایط صوری و شکلی متمایز میسازد، بعضی از این شرایط جنبه الزامی دارند، بهنحویکه عدم رعایت آن باعث عدم تشکیل شرکت میگردد؛ مثلاً مقنن در مورد شرکتهای با مسئولیت محدود، شرکت تضامنی و شرکت نسبی (موضوع مواد ۹۶-۱۱۸-۱۸۵ ق.ت) مقرر میدارد شرکت وقتی تشکیل میشود که تمام سرمایه نقدی آن ها تأدیه و سهم الشرکه غیر نقدی نیز تقویم و تسلیم شود، در غیر این صورت شرکت تشکیل نشده و شخصیت حقوقی پیدا نخواهد کرد. یا در مورد شرکتهای سهامی عام و خاص پس از رعایت تشریفات مذکور در مواد ۱۷ و ۲۰ ل.ا.ق.ت، شرکت از تاریخ قبول سمت مدیران و بازرسان، تشکیلشده محسوب میشود.(کیائی،۱۸۳:۱۳۵۴). از دیگر شرایط ضروری برای تشکیل شرکتهای تجاری، وجود یک سری اسناد و مدارکی است که الزاماً بایستی به اداره ثبت شرکتها از ناحیه شرکا و موسسین ارائه شود، در غیر این صورت شرکت قابل ثبت نمیباشد. وجود این اسناد موید کتبی بودن قرارداد شرکت است، زیرا در شرکتهای تجاری وجود شرکتنامه و بعضاً اساسنامه که مهمترین سند اثبات عقد شرکت است ضرورت دارد. البته مقنن در خصوص کتبی بودن قرارداد شرکت سکوت کرده است ولی از مقررات مربوطه به قانون ثبت شرکتها و نیز مواد ۴۷ و ۴۸ قانون ثبتاسناد و املاک مصوب (۱۳۱۰) که به شرکتنامه اشاره می کند، میتوان ضرورت آن را به دست آورد. علاوه بر موارد فوق لزوم ثبت شرکتهای تجاری در اداره ثبت شرکتها و نیز لزوم آگهی شرکتنامه و منضمات آن است که مقنن در مواد ۱۹۵ و ۱۹۷ ق.ت به آن تصریح نموده است. ماده ۶ نظامنامه قانون تجارت (مصوب ۱۳۱۱) نیز اعلان شرکتنامه و منضمات آن را در روزنامه رسمی و یکی از جراید کثیرالانتشار و مرکز اصلی شرکت پیشبینی نموده است، البته نشر قرارداد شرکت از شرایط رسمی و الزامی برای تشکیل شرکت محسوب نمیشود، به همین دلیل مقنن در ماده ۱۹۸ ق.ت عدم رعایت ماده ۱۹۷ این قانون را از موجبات بطلان شرکت ندانسته بلکه آن را از اسباب بطلان عملیات شرکت بهحساب میآورد . ۲-۷-۳- همکاری (توافق) دو یا چند شخص: اساس هر شرکتی اعم از مدنی و تجاری، مبتنی بر مشارکت و توافقی است که بایستی از ابتدای تأسیس شرکت تا انتها و انحلال آن وجود داشته باشد، و اخذ تصمیمات در شرکتهای مدنی یا تجاری مبتنی بر همین مشارکت است. قانونگذار در مواد ۱۹۰،۹۴،۱۱۶،۱۴۱،۱۶۱،۱۸۳ ق.ت به لزوم همکاری و مشارکت دو یا چند شخص تصریح نموده است؛ بنابراین در نظام حقوق تجارت شرکت تک شریکی پیشبینینشده، در شرکتهای سهامی عام نیز تعداد شرکا نباید از پنج نفر و در سهامی خاص نباید از سه نفر کمتر باشد. مهمترین اثر قرارداد شرکت تجاری، شخصیت حقوقی آن است که قانونگذار در ماده ۵۸۳ ق.ت آن را برای کلیه شرکتهای هفتگانه قانون تجارت مقرر داشته است. در اثر این شخصیت حقوقی، تکالیف شرکا به شخصیت واحد منتسب میشود تا از این طریق، امنیت، اطمینان و نظم بیشتری بر روابط شرکا با یکدیگر و شرکا با اشخاص ثالث به وجود آید. این ویژگی مهمترین رکن شرکتهای تجاری بهحساب میآید که موسسین و شرکاء با اتکای به چنین شخصیتی مستقل و باانگیزه، به عملیات تجاری مبادرت مینمایند. این شخصیت دارای آثار و نتایجی ازجمله: نام، اقامتگاه، تابعیت و دارایی مستقل از شرکا و سهامداران میباشد. قانونگذار در مرحله انحلال و تصفیه نیز برای شرکتهای تجاری قائل به شخصیت حقوقی شده است. نتیجه بقای شخصیت حقوقی شرکت این است که دارایی شرکت از دارایی شرکا مجزا است و هرگاه این دارایی برای پرداخت طلب طلبکاران شرکت کافی نباشد، اعلام ورشکستگی به دلیل وجود شخصیت حقوقیاش در زمان تصفیه امکانپذیر خواهد بود (ماده ۱۲۷ ق.ت). ۲-۷-۴- آوردن حصه: سرمایه شرکت از آوردههای شرکا و صاحبان سهام تشکیل میشود، از ماده ۵۷۱ ق.م چنین برمیآید که شرکا بایستی هرکدام حق مالکیتی را اعم از وجه نقد یا غیر نقدی بهعنوان آورده و حصه وارد شرکت نمایند؛ که این آورده بهمحض تشکیل شرکت و ایجاد شخصیت حقوقی از دارایی شرکا و سهامداران منفک و در دارایی شخص حقوقی داخل میشود (اسکینی،۱۳۷۵: ۱۹ و ۲۰). ۲-۷-۵ -تقسیم سود: قصد بردن سود و تقسیم آن میان اعضا از خصایص شرکتهای تجاری است. قاعده بر این است که هر یک از شرکا به نسبت سهم خود در نفع و ضرری که بهموجب ترازنامه سالانه تعیین میشود، سهیم باشند، مگر آنکه برای یک یا چند شخص از آن ها در مقابل انجام دادن عملی سود زیادتری منظور شود. چنانکه ماده ۳۵ ق.ت (مصوب ۱۳۱۱) برای بعضی از سهامداران بهموجب رای مجمع عمومی سهام ممتازه پیشبینی کرده است، لیکن ایجاد این نوع سهام مشروط به این است که اساسنامه آن را تجویز نموده باشد تحمیل زیان نیز به نسبت سرمایه شرکا میباشد؛ و اساساً صحیح نیست شریکی شرط کند که به هیچوجه زیانهای شرکت را متقبل نخواهد شد؛ چنین شرطی باطل است لیکن این بطلان موجب انحلال شرکت (شخصیت حقوقی) نمیگردد، زیرا اسباب انحلال در شرکتهای تجاری بهطور خاص از سوی قانونگذار احصا گردیده است و البته این شرط بین شریک و طلبکار قابل استناد نیست ودر بین خود شرکا دلیلی برای بطلان آن دیده نمی شود. (پاسبان،۱۳۸۵:۷۱). ۲-۸ - چگونگی تمیز و تشخیص شرکتهای مدنی از تجاری: قبل از ارائه اصول و ضوابطی در خصوص تمیز و تشخیص شرکتهای مدنی از تجاری، لازم است موضع حقوق تجارت ایران در این زمینه که از کدام نظام حقوقی پیروی میکند، مشخص شود. این بحث نهتنها در حقوق ایران بلکه در حقوق اکثرکشورهای دنیا مطرح گردیده. عمده مباحث حول دو محور اساسی دور میزند: یکی «مفهوم موضوعی» حقوق تجارت و دیگری «مفهوم شخصی» آن (اخلاقی،۱۳۷۱: ۴۴). ۲-۸-۱- مفهوم موضوعی: در برخی کشورها حقوق تجارت، حقوق اعمال یا معاملات و به عبارتی حقوق عملیات تجاری است، ازاینرو در این نظام آن را به مفهوم یا سیستم موضوعی تعبیر کردهاند. برمبنای این مفهوم، حقوق تجارت مجموعهای از قوانین و مقرراتی است که بر معاملات تجاری حکومت دارد و اعمال یا معاملات تجاری هسته مرکزی حقوق تجارت را تشکیل میدهد؛ بهعبارتدیگر حقوق تجارت در این نظام، حقوق اعمال، قراردادها و تعهدات تجاری است (اباذری فومنشی،۱۳۸۹: ۵۶). ۲-۸-۲- مفهوم شخصی: در پارهای دیگر از کشورها حقوق تجارت، حقوق تجار است. بر اساس این نظریه اعمال یا معاملات تجاری جنبه فردی دارد و این تاجر است که نقش عمده را ایفا میکند؛ بنابراین حقوق تجارت، حقوق حاکم برتجار و روابط میان آن ها است و اعمالی تجاری محسوب میگردد که توسط شخص تاجر انجام میگیرد، حالآنکه اگر همین اعمال را غیر تاجر انجام دهد تجاری نخواهد بود (توکلی،۱۳۹۲: ۱۴۸). ۲-۸-۳- موضع حقوق ایران: برخی از اساتید حقوق تجارت ما بر این باورند که قانون تجارت ما بهتبع ماده اول از قانون تجارت فرانسه از مفهوم موضوعی پیروی کرده است (ستوده تهرانی،۱۳۷۵: ۴۸)، زیرا ماده ۱ ق.ت در تعریف تاجر میگوید: «تاجر کسی است که شغل معمولی خود را معاملات تجاری قرار بدهد.» پس این معاملات است که تاجر را به وجود میآورد و نه اینکه تاجر به معاملات جنبه تجاری بدهد. این استدلال هرچند بهظاهر منطقی جلوه میکند اما به نظر میرسد که نظام حقوق تجارت ما یک «نظام مختلط» میباشد، یعنی قانون تجارت ما هر دو سیستم را پذیرفته است. به همین اعتبار برخی از اساتید حقوق تجارت ما از تلفیق موادی که اعمال یا معاملات تجارتی را اساس قرار داده است ازیکطرف و مواد ۳ و ۵ که شخصیت تاجر را مدنظر قرار داده از طرف دیگر، چنین نتیجه گرفتهاند که قانون تجارت ایران همانند قانون تجارت فرانسه گرچه ظاهراً مفهوم موضوعی را در نظر گرفته ولی عملاً مخلوطی است از دو مفهوم و این امری کاملاً طبیعی است چون حقوق تجارت فطرتاً هم حقوق اعمال تجاری است و هم حقوق تجار. (اسکینی،۱۳۷۸: ۶۲) با این وصف ماده ۱ ق.ت تاجر را بر اساس معاملاتش به ما معرفی کرده است، بنابراین در نظام ما بایستی اصل را بر سیستم موضوعی بنا نهاد، زیرا سیستم شخصی در کنار سیستم موضوعی، جنبه فردی و تبعی دارد بهعبارتدیگر، در سیستم قانون تجارت ایران شخصیت تاجر بر اساس معاملاتش شکل میگیرد، زیرا اگر تاجری شغل معمولیش را معاملات تجاری قرار ندهد مفهوم شخصی تحقق پیدا نمیکند. حال که این موضوع مشخص گردید برای شناسایی شرکت مدنی از شرکت تجاری باید گفت: در قوانین ما معیار تمامعیاری وجود ندارد که به سهولت بتوان این دو نوع شرکت را از یکدیگر تفکیک و شناسایی نمود، با وجود این میتوان از استقرای در قوانین تجاری ضوابط و معیارهایی را به دست آورد. ۲-۸-۳-۱- ضابطه نوعی یا موضوعی: بعضی از حقوقدانان برای تمیز شرکت مدنی از تجاری ملاک و ضابطه را موضوع عملیات شرکت میدانند: بدین معنا که اگر موضوع اعمال شرکتی، اعمال تجاری نباشد آن شرکت مدنی است و در غیر این صورت، تجاری محسوب میگردد. (سنهوری،۱۹۵۲: ۲۳۲ و ۲۳۳) قانونگذار تجارت ایران نیز این ضابطه را در نظر گرفته و در تعریف شرکت با مسئولیت محدود در ماده ۹۴، شرکت تضامنی در ماده ۱۱۶، شرکت نسبی در ماده ۱۸۶ و شرکت مختلط سهامی در ماده ۱۴۱ ق.ت قید ً برای امور تجاری ً را ذکر کرده است. منظور از قید مذکور این است که برای اینکه شرکتهای یادشده تجاری محسوب شوند بایستی موضوع عملیاتشان را یک یا چند نوع از معاملات احصا شده در ماده ۲ ق.ت قرار دهند. بسیاری از اعمال و معاملات شرکتهای تجاری بهخودیخود مدنی بوده و تجاری محسوب نمیگردد؛ لیکن میتوان از طریق اعمال نظریه تبعی بودن اعمال تجاری، به آن ها جنبه تجاری داد. مثلاً اگر مجمع عادی یک شرکت تجاری تصمیم بگیرد مبلغی را بهعنوان پاداش سالیانه به کارگران شرکت پرداخت کند این عمل هرچند جنبه مدنی دارد لیکن بهتبع شخصیت تاجر (شرکت تجاری) وصف تجاری به خود گرفته و عمل بازرگانی محسوب میگردد. بند ۴ از ماده ۴ ق.ت نیز کلیه معاملات شرکتهای تجاری را به اعتبار تاجر بودن یکی از متعاملین یا هر دو، تجاری میداند. همچنین در ماده ۵ این قانون امارهای قانونی به دست میدهد که بهموجب آن: «کلیه معاملات تجار تجاری است، مگر اینکه ثابت شود معامله مربوط به امور تجاری نیست»؛ بنابراین هرگاه شک شود که آیا فلان معامله تاجر تجارتی است یا خیر با توجه به اماره مذکور که درواقع قرینهای بر ضابطه شخصی بودن اعمال تجاری است، آن معامله را بر تجاری بودنش حمل میکنیم (کاتبی،۱۳۵۳: ۲۱۸). ۲-۸-۳-۲- شکل اعمال: گاه مقنن شکل اعمال را ضابطه تمیز وصف تجاری قرار داده است و به موضوع و شخصیت شرکت اعتنایی نمیکند؛ برای مثال، قانونگذاری در اسناد تجاری (کمال طه،۱۹۵۱: ۸۵)، ملاک تجاری بودن عمل را شکل و قالب برات دانسته است و دربند ۸ از ماده ۲ ق.ت معاملات برواتی را اعم از اینکه بین تاجر باشد یا غیر تاجر، تجارتی محسوب کرده است. در شرکتهای سهامی نیز قانونگذار از همین ضابطه پیروی نموده است و در ماده ۲ ل.ا.ق.ت مقرر داشته است: «شرکت سهامی شرکت بازرگانی محسوب میگردد و لو اینکه موضوع عملیات آن امور بازرگانی نباشد». ۲-۹- شخصیت حقوقی شرکت تجاری : شخصیت حقوقی، مفهومی اعتباری و عبارت است از: کیفیتی که قانونگذار برای گروهی از افراد یا برای مال یا حقوق خاصی از منافع (عمومی یا خصوصی) برای یک هدف معین میشناسد تا موضوع حقوق و تکالیف قرار گیرد». (عیسائی تفرشی،۱۳۸۵:۴۴و۴۳). بیان قانونگذار در ماده ۵۸۳،۵۸۴ و ۵۸۷ ق.ت (۱۳۱۱) با عبارت «شخصیت حقوقی دارند»، «شخصیت حقوقی پیدا میکنند» و «دارای شخصیت حقوقی میشوند» مؤید این نظر است. با شناسایی شخصیت حقوقی برای شرکت های تجاری این شرکت ها دارای شخصیت جداگانه از شرکا بوده و راساً دارای حقوقی می باشند که در روابط آنها با شرکا و اشخاص ثالث و طلبکاران شرکت و طلبکاران شخصی شرکا تاثیر دارد. داشتن اقامتگاه مستقل وجدای از اقامتگاه شرکا یکی از آثار شخصیت حقوقی برای شرکت های تجاری است و همان طور که ماده ۵۹۰ ق.ت مقرر می کند: « اقامتگاه شخص حقوقی محلی است که اداره شخص حقوقی در آنجا است.» دارایی شرکت متعلق به شخص حقوقی است و از دارایی شرکا جدا و مستقل می باشد و با قبول شخصیت حقوقی برای شرکت ها همانطوری که شرکت دارای اقامتگاه مخصوصی غیر از اقامتگاه شرکا است تابعیت او نیز مستقل از تابعیت شرکا خواهد بود. ۲-۹-۱- زمان پیدایش شخصیت حقوقی شرکت تجاری:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
فصل دوم مرور منابع
- سابقه تحقیق (مرور و نقد تحقیقات گذشته)
۲-۱٫ سابقه تحقیق در خارج از کشور تاکنون دانشمندان زیادی اثر کاهش رطوبت بذر را بر زندهمانی بذر جنس بلوط را مورد بررسی قرار دادهاند. بهعنوان مثال پریچارد (۱۹۹۱) نشان داد که هنگامیکه رطوبت داخلی بذر Q.rubra به کمتر از ۳۰ درصد میرسد جوانه زنی شروع به کاهش میکند و وقتی به ۱۰ تا ۱۵ رصد میرسد جوانهزنی به حداقل خود میرسد. بونر (۱۹۹۶) بهمنظور ایجاد روش استاندارد برای تعیین رفتار ذخیرهای بذرهای بلوط، بذرهای Quercus nigra را در دمایهای مختلف خشک نمود و سپس رطوبت داخلی و هدایت الکتریکی مایع از شستشو را مورد بررسی قرار داد و دریافت که بهترین دما برای خشک کردن بذرها، دمای ۲۷ درجه سانتیگراد میباشد و همچنین نشان داد که کاهش رطوبت بذر در دمای ۲۷ درجه سانتیگراد به ازای هر گرم وزن خشک بذر بلوط روزانه بین ۳۰ تا ۵۰ میلیگرم است و در عین حال تاثیر معنیداری مبنی بر کاهش جوانهزنی بذرهای بلوط دارد. بونر همچنین در ادامه تحقیقات خود دریافت که در روزهای ابتدایی بلوغ و ریزش بذر سرعت کاهش رطوبت بیشتر از روزهای انتهایی است. مرووانی و همکاران (۲۰۰۱) در تحقیقی بر رویQ.suber نتیجه گرفت وقتی رطوبت داخلی به کمتر از ۳۰ درصد میرسد جوانهزنی به شدت کاهش مییابد. در تحقیقی که بهمنظور بررسی اثرات کاهش رطوبت بر خصوصیات فیزیولوژی و شیمیای بذر Quercus alba انجام شد مشخص شد که با شروع کاهش رطوبت میزان قند در محور جنین افزایش مییابد و همچنین کاهش رطوبت باعث آسیب به پروتیینها، چربیها و لپههای بذر میگردد و در نهایت مرگ بذرها را بهدنبال دارد (کونر و سوا، ۲۰۰۳). همچنین نتیجه گرفته شد که کاهش رطوبت داخلی بذور Quercus alba به کمتر از۲۰ درصد قدرت حیاتی بذور بهشدت کاسته شد. تحقیق روی Q.pagida نشان داد که هنگامیکه رطوبت داخلی به کمتر از ۱۷ درصد میرسد جوانهزنی بشدت کاهش یافت (سوا و کونر، ۲۰۰۳). بررسی تصاویر اشعه X بذرهای بلوط در ۵ سطح رطوبتی نشان داد که کاهش رطوبت داخلی بذرها به تغییرات فیزیکی شدید دور بذرها منجر میشود که میتوان بر اساس میزان فاصله ایجاد شده بین لپهها و پوسته بذر، تغییرات قدرت حیاتی، جوانهزنی، و رشد بلوطها را پیشبینی کرد. و همچنین بین سرعت جوانهزنی و قدرت گیاهچه اولیه همبستگی وجود دارد (گودمن و همکاران، ۲۰۰۵). ۲-۲٫ سابقه تحقیق در ایران اخیرا تحقیق در مورد اثر کاهش رطوبت داخلی بر کیفیت بذر گونه های بلوط داخل کشور مورد توجه دانشمندان داخلی قرار گرفته است. الوانینژاد و همکاران (۱۳۷۸) اثر کاهش رطوبت بر بذر برودار (Quercus brantii) را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که کاهش رطوبت داخلی بذر برودار بهطور معنیداری از کیفیت بذر میکاهد بهطوری که وقتی رطوبت داخلی بذر به ۴۰ درصد (۷ درصد کاهش نسبت به رطوبت اولیه) رسید قدرت حیاتی بذور شروع به کاهش نمود و زمانی که رطوبت داخلی بذر به ۲/۳۲ درصد رسید ۷۷ درصد از نرخ جوانهزنی کاهش یافت. همچنین دریافتند کاهش رطوبت داخلی بذر برودار منجر به کاهش معنیدار طول ریشهچه و ساقهچه و وزن خشک ریشهچه و ساقهچه شد بهطوری که میانگین طول ریشهچه و ساقهچه در تیمار شاهد بهترتیب ۵/۲۴ و ۹/۵ سانتیمتر و میانگین طول ریشهچه در تیمار ۲/۳۲ (۴/۱۱ سانتیمتر) و میانگین طول ساقهچه در تیمار ۷/۴۰ (۹/۳سانتیمتر) تفاوت معنیداری با تیمار شاهد داشتند.
طبری و رضاییپور (۱۳۸۸) در تحقیقی، اثر کاهش رطوبت بذر بر ویژگیهای جوانهزنی بلندمازو (Quercus castaneifolia) را مورد بررسی قرار دادند و نتیجه گرفتند که با کاهش رطوبت اولیه بذر تا ۳۶ درصد میزان جوانهزنی افت چندانی ندارد ولی با کاهش رطوبت اولیه به میزان ۲۳ درصد میزان جوانهزنی بهشدت کاهش مییابد و همچنین کاهش رطوبت داخلی بذر باعث کاهش معنیدار سرعت جوانهزنی، انرژی جوانهزنی، قدرت حیاتی، میانگین جوانهزنی روزانه و شاخص بنیه بذر شد. علیعرب و همکاران (۱۳۸۸) در تحقیقی اثر کاهش رطوبت و مبداء بذر بر کیفیت بذر بلندمازو Quercus castaneifolia را مورد بررسی قرار دادند و این نتیجه گرفته شد که وقتی رطوبت داخلی از سطح رطوبت اولیه ۳/۴۴ درصد به ۱/۳۰ درصد میرسد، قدرت حیاتی بذرها ۵۰ درصد کاهش مییابد و هنگامیکه رطوبت داخلی به ۳/۲۴ درصد میرسد بذر قدرت حیاتی خود را بهطور کامل از دست میدهند. همچنین مشخص شد اثر متقابل مبداء و رطوبت داخلی بر صفات جوانهزنی و شاخص بنیه بذر بهطور معنیداری اثرگذار است. فصل سوم مواد و روشها ۳-۱٫ موقعیت مکانی منطقه مورد مطالعه بذور در ارتفاع ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ سامانه عرفی قامیشله و خوشگَلان در محدوده حوزه چناره و باغان در بخش سرشیو شهرستان مریوان از توابع استان کردستان جمعآوری شدند. که در عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۳۹ دقیقه تا ۳۵ درجه و ۴۶ دقیقه و طول ۴۶ درجه و ۱۳ دقیقه تا ۴۶ درجه و ۱۸ دقیقه قرار دارد. بذرو پس از جمعآوری و تیمار به گرگان منتقل شدند و در آزمایشگاه بذر و نهال درختان جنگلی دانشکده علوم جنگل دانشگاه گرگان کاشته شدند. شکل ۳-۱٫ منطقه محل جمعآوری بذر در ایران و کردستان. ۳-۲٫ ویژگیهای اقلیمی منطقه منطقه مورد مطالعه در دامنههای زاگرس شمالی و در غرب ایران قرار دارد و به علت دوری از دریا شرایط آب و هوای عمدتا تحت تاثیر عرض جغرافیایی و ارتفاع میباشد. بطور کلی تغییرات ارتفاعی و شرایط توپوگرافی منطقه باعث ایجاد خرده اقلیمها در این حوزه رویشی شدهاند. این منطقه عموما تحت تاثیرجریانات هوایی ناشی از اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه از غرب و جنوب غرب و همچنین دریای سیاه از شمال و بعضا جریانات مناطق شمالی اروپا قرار دارد. مطابق مطالعات انجام گرفته اختلاف کمینه مطلق و بیشینه مطلق ۶۵ درجه سانتیگراد میباشد که شدت بری بودن اقلیم منطقه را بخوبی مشخص مینماید (جزیرهای و ابراهیمی رستاقی، ۱۳۸۲). متوسط بارش سالیانه در این منطقه حدود ۷۸۰ میلیمتر میباشد. که قسمت اعظم بارندگی به علت کوهستانی بودن و شیب فراوان تلف شده و از دسترس گیاهان خارج میگردد. با توجه به اینکه حدود ۸۰ درصد از بارندگی سالیانه در زمستان انجام میگیرد تیپ بارش منطقه نیز زمستانه میباشد. بر طبق نمایه خشکی دومارتن منطقه محل جمعآوری بذر از اقلیم مرطوب برخوردار بوده و طول دوره خشکی سالانه آن حدود ۴ ماه است. بطورکلی این منطقه دارای زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل است که کمبود نیاز آبی را در فصول رویش جبران میکند (جعفری، ۱۳۵۶). شکل ۳-۲٫ نمودار آمبروترمیک ایستگاه هواشناسی مریوان (کردستان) ۳-۳٫ پوشش گیاهی منطقه پوشش گیاهی منطقه با توجه به اختلاف ارتفاع و شرایط توپوگرافی منطقه متنوع است. تیپهای غالب منطقه را دارمازو- ویول- برودار تشکیل میدهد که در ارتفاع حدود ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ متر از سطح دریا بر جمعیت ویول افزوده و از جمعیت برودار (Q.brantii) کاسته میشود و این روند در ارتفاعات بالاتر نیز ادامه مییابد و در واقع برودار به شکل پراکنده در محیط وجود دارد. در دامنههای شمالی و غربی تیپ عمومی ویول- دارمازو غالب بوده و دامنههای جنوبی تیپ برودار- دارمازو ظاهر میگردد. فـراوانتـرین درخـتـان منطـقه عـبارتنـد از مـازودار (Q.infectoria)، ویـول (Q.libani)، بـرودار (Q.brantii)، بـنـه (Pistacia atlantica)، گلابی وحشی (Pyrus SPP)، زبان کنجشک (Fraxinus excelsior) و انواع زالزالکها (Crataegud SPP)، کیکم (Acer monspessulanum)، بادام (Amygdalus communis)، راناس (Cerasus microcarpa)، محلب (Crasus mahaleb)، دافنه (Daphne mucronata) از مهمترین درختچههای این منطقه میباشند. ۳-۴٫ حیات وحش منطقه منطقه مریوان به دلیل ویژگیهای جغرافیایی و وجود فضاهای کوهستانی، پوشش گیاهی مناسب و منابع آبی زیستگاه مناسبی را برای انواع جانوران وحشی، پرندگان و ماهیها به وجود آورده است. از شکارگاهها و مناطق مهم شکارخیز مریوان میتوان به ارتفاعات کوسالان، کره میانه و گاران اشاره کرد. در این مناطق پستانداران گوشتخوار و علفخوار و پرندگانی زندگی میکنند که به مهمترین آن ها اشاره میکنیم: پلنگ (Panthera pardus)، گرگ (Canis lupus)، روباه (Vulpes vulpes)، سگ آبی، قوچ و میش (Ovis orientalis gmelini)، کل و بز (Capra aegagrus)، خرس قهوهای (Urus arctos)، گراز (Sus scorfa)، خرگوش (Lepus euorpaeue)، سمورجنگلی (Martes martes)، سنجاب (Sciurus anomalus)، راسو (Mustela nivalis) و پرندگانی چون: فاخته (Cuculus canorus)، کبک (Alectoris chucar)، تیهو (Ammoperdix griseogularis)، عقاب جنگلی (Aquila pomarina)، اردک ارهای (Anos strepera)، دارکوب سیاه (Drycopus martius)، چکاوک (Ammomanes deserti)، عقاب شاهی (Aquila heliacal). ۳-۵٫ جمع آوری، آمادهسازی و نگهداری بذرها در این راستا محدوده مورد نظر سه مرحله مورد جنگل گردشی قرار گرفت. در مرحله نخست شرایط محیطی و تیپ گیاهی منطقه بررسی شد و با بهره گرفتن از اطلاعات افراد بومی منطقه زمان دقیق رسیدگی و ریزش بذر از درخت مادری مورد بررسی قرار گرفت. سپس در جنگل گردشی مرحله دوم پایه های مناسب که در سال ۱۳۹۱ بذر فراوان تولید نموده بودند شناسایی و علامتگذاری شد. برای حذف شباهتهای ژنتیکی ناشی از تکثیر رویشی درختان منطقه پایههای مادری به نحوی انتخاب گردیدند که فاصله هر پایه از هر گونه به نزدیکترین پایه از آنگونه حداقل ۱۵۰ متر باشد و حداکثر اختلاف ارتفاع پایه ها حدود ۲۰۰ متر باشد. باتوجه به تاثیر فرم رویشی درختان و دست خوردگی درختان در کیفیت بذر (شاکری و همکاران، ۱۳۸۸ و پروانه و همکاران، ۱۳۹۰)، پایه های انتخاب شده همگی دانهزاد و دست نخورده (منظور از دست نخورده گلازنی نشده است) و دارایی تاج متقارن و تنه نسبتا صاف بودند. در جنگل گردشی مرحله سوم بذور جمعآوری شدند. برای هر کدام از گونه های مورد بررسی ۱۰ پایه مادری که دارای ویژگیهای مورفولوژیک مناسب مثل سطح تاج، قطر برابر سینه، و بذر فراوان میباشند انتخاب گردید. و از هر پایه ۱۰۰ عدد و برای هر گونه ۱۰۰۰ بذر سالم و درشت جمعآوری شد. بدلیل درشت و ناشکوفا بودن بذر درختان بلوط زاگرس جمعآوری بذور به روش جمعآوری از سطح زمین و با دست توسط کارگران بومی انجام گرفت. به منظور جداسازی بذرهای پوک و ناسالم، بذرها را به مدت ۲۴ ساعت در آب غوطهور شدند (بونر و ووزو، ۱۹۸۷). سپس به جهت استریل کردن پوسته، بذرها به مدت ۵ دقیقه در محلول هیپوکلریدسدیم ۱% قرار گرفتند (هوانگ و الیس، ۱۹۹۶). بذور استریل شده به سرعت با آب شستشو داده شده و در کیسههای پلاستیکی نازک بستهبندی شدند و تا زمان شروع آزمایشات در دمای ۴ درجه سانتیگراد یخچال نگهداری شدند. ۳-۶٫ تعیین رطوبت داخلی برای تعیین سطح رطوبت داخلی اولیه، از هرگونه به طور تصادفی ۸ بذر (۴ تکرار ۲ تایی) انتخاب گردید (مجموعا ۲۴ بذر برای ۳ گونه) و بر اساس روش ISTA (2008) رطوبت اولیه بذور تعیین شد. بدین منظور ابتدا وزنتر هر نمونه ۲ تایی توسط ترازوی دیجیتال با دقت ۰۰۱/۰ گرم اندازهگیری شده و سپس بذرهای توزین شده، خرد شده (۴ تا ۸ تکه) و پس از بستهبندی در ورقههای نازک آلومینیومی در دمای ۱۰۳ درجه آون به مدت ۲۴ ساعت قرار داده و با توزین آنها وزن خشک بذرها مشخص شد (ISTA، ۲۰۰۸). سپس درصد رطوبت بذر با بهره گرفتن از رابطه زیر (۳-۱) محاسبه گردید: از میانگین درصد رطوبت داخلی ۴ نمونه ۲ تایی میانگین درصد رطوبت داخلی هرگونه محاسبه شد. که نتایج آن در جدول ۳-۱ آمده است: جدول ۳-۱٫ میانگین رطوبت داخلی بذرهای هرگونه
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
به کارگیری تئوری های بازار کارا و تصمیم گیری در ادبیات حسابداری دو هدف اساسی را برای نظام حسابداری مطرح کرد. نخست آنکه دستیابی به تخصیص بهینه منابع مستلزم وجود اطلاعات است؛ به بیان دیگر تخصیص منابع اقتصادی در گروی وجود اطلاعات است. دوم آنکه، به منظور حفظ مجموعه سرمایه گذاری بهینه در اختیار بودن اطلاعات ضرورتی انکار ناپذیر است. به عبارت دیگر دستیابی به سطحی از قیمت ها در بازار که روابط حاکم بر مخاطره و بازده را بطور کامل انعکاس دهد، مستلزم دسترسی به مجموعه ای از اطلاعات می باشد. سالیان درازی است که دستیابی به این دو هدف، موضوع تحقیقات و پژوهش های بسیاری در حوزه تحقیقات مالی بوده است. اولین قدم در راستای دستیابی به اهداف فوق اندازه گیری محتوای اطلاعاتی سود حسابداری است.
سرمایه گذاران در رابطه با بازده مورد انتظار و ریسک سهام دارای باورهای پیشین هستند، و از آنجا که سرمایه گذاران در برابر مقدار اطلاعاتی که کسب می نمایند و نیز توانایی تفسیر اطلاعات در وضعیت های متفاوتی قرار دارند، بنابراین هیچ الزامی وجود ندارد که باورهای پیشین سرمایه گذاران یکسان باشد و از سوی دیگر قدرت سود آوری آینده شرکت تا حدود زیادی به سود فعلی شرکت بستگی دارد. باتوجه به مطالب بالا انتظار داریم پس از اعلام سود خالص، معامله برروی سهام شرکت افزایش یابد. گذشته از این هرچه قدر تفاوت در باورهای پیشین سرمایه گذاران و خبرهای پیش بینی شده و اتفاق افتاده در سود خالص بیشتر باشد، حجم معاملات بیشتر شود. در صورتی که سرمایه گذارن سود خالص گزارش شده را به عنوان خبر خوب تفسیر (و در نتیجه بر انتظاراتی که درباره بازده و سود دهی آینده شرکت دارند بیفزایند)، کسانی را تحت الشعاع قرار خواهند داد که اعلام سود خالص را به عنوان خبر بد تفسیر می نمایند و ما انتظار داریم شاهد افزایش قیمت سهام باشیم.
سودمندی اطلاعات ارائه شده در سود حسابداری را محتوای اطلاعاتی سود حسابداری می نامند. معیار سنجش سودمندی اطلاعات ارائه شده در سود حسابداری میزان تجدید نظر در باورها و انتظارات سرمایه گذاران می باشد. گذشته از این با توجه به حجم معاملات یا تغییر قیمت که پس از اعلام و افشاء اطلاعات انجام می شود، می توان میزان سودمندی اطلاعات حسابداری را اندازه گیری نمود؛ از برابر دانستن سودمندی اطلاعات ارائه شده در گزارش های مالی با محتوای اطلاعاتی رابطه ای بدست می دهد که آن را روش مبتنی بر اطلاعات از دیدگاه سودمندی اطلاعات [ارائه شده در صورت های مالی] می نامند.
از نظر ویلیام اسکات، حسابداری یک سیستم اطلاعاتی است که بر احتمالات مشروط مربوط به آینده اقلام صورت های مالی اثر می گذارد، به طور نمونه؛ در صورتیکه که احتمال مشروط دریافتی تصمیم گیرنده از صورت های مالی 60 درصد باشد، به این معنی می باشد که با احتمال 60 درصد خبرهای خوب یا بد موجود در صورت های مالی دارای تداوم است و با احتمال 40 درصد خبرهای موجود در صورت های مالی دارای تداوم نمی باشد. با در نظر گرفتن این نکته زمانی سودمندی اطلاعات موجود در صورت های مالی افزایش می یابد که این درصد افزایش یابد و سودمند ترین حالتی که صورت های مالی می توانند داشته باشند زمانی است که این درصد به 100 درصد افزایش یابد(ویلیام اسکات، 2005).
برگرفته از جلد یک کتاب تئوری حسابداری ویلیام اسکات (2005)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-03-06] [ 10:30:00 ق.ظ ]
|
|
بال و براون در سال 1968 در تحقیقی تجربی اقدام به اندازه گیری محتوای اطلاعاتی سود حسابداری نمودند، یعنی آن ها می خواستند ببینند آیا سود خالص گزارش شده از مقدار مورد انتظار بازار بیشتر(دارای خبر خوب است) یا از مقدار مورد انتظار بازار کمتر(دارای خبر بد) است. این دو پژوهشگر با به کار گیری الگوی قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای اقدام به اندازه گیری بازده مورد انتظار نمودند،از سوی دیگر با مشاهده قیمت روزانه اوراق بهادار در بازار سرمایه بازده واقعی شرکت ها را محاسبه نمودند و از تفاوت میان بازده واقعی و مورد انتظار اوراق بهادار، اقدام به محاسبه بازده غیر عادی نمودند. از طریق اندازه گیری بازده غیرعادی در زمان انتشار صورت های مالی محتوای اطلاعاتی سود حسابداری را محاسبه نمودند. نتیجه تحقیقات آن ها نشان داد به طور متوسط شرکت هایی که خبر خوب اعلام می کنند دارای بازده غیرعادی مثبت هستند(افتخارجو، 91 ).
1-1- دلیل هایی برای واکنش های متفاوت بازار
لازم به یادآوری است که بال و براون کوشیدند متوسط بازده غیر عادی بازار اوراق بهادار را محاسبه نمایند، یعنی آن ها درصدد برآمدند ثابت کنند که به طور متوسط شرکت هایی که خبر خوب اعلام می کردند شاهد بازده غیر عادی مثبت و شرکت هایی که خبر بد اعلام می کردند شاهد بازده غیر عادی منفی بودند. بدیهی است واژه میانگین یا متوسط می تواند گونه های بسیار زیادی از شرکت ها را در خود جای دهد. از این رو احتمال دارد که بازده غیر عادی بسیاری از شرکت ها بسیار بیشتر از متوسط و بقیه بسیار کمتر از آن باشد. چنین وضعی موجب مطرح شدن پرسشی درباره علت اینکه چرا بازار باید در برابر خبرهای خوب یا بد مربوط به سود خالص برخی از شرکت ها (در مقایسه با برخی دیگر) واکنش شدیدتر نشان دهد؟
اگر بتوان برای پرسش فوق به پاسخ هایی دست یافت می توان به کارایی بازار سرمایه کمک نمود زیرا کارایی بازار از دو بخش اطلاعات و سرعت واکنش به این اطلاعات تشکیل شده است. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده در راستای یافتن علت واکنش های متفاوت بازار به اخبار سود شرکت ها می توان کارایی بازار را افزایش داد. براساس نتایج تحقیقات بدست آمده در ادامه برخی از عوامل اثر گذار بر واکنش های متفاوت بازار را ذکر می نماییم.
1-1-1- بتا
هرقدر ترتیب یا توالی بازدهی های مورد انتظار شرکت ها دارای نوسان بیشتری باشد از نظر سرمایه گذاران پر ریسک تر است و سرمایه گذار ریسک گریز در صورت ثابت ماندن سایر عوامل ارزش کمتری برای این دسته از شرکت ها در نظر می گیرند. برای سرمایه گذارانی که در انواع گوناگون دارایی ها سرمایه گذاری می نمایند بتا معیار محاسبه ریسک اثر گذار دارایی است. از آنجا که سرمایه گذاران سود خالص سال جاری را شاخص قدرت سود آوری و بازدهی های آینده می دانند، هر قدر این بازدهی های آینده پر ریسک تر باشد، واکنش سرمایه گذاران در برابر مبلغ مشخصی از سود خالص غیر منتظره کمتر خواهدبود. کالنیز و کوتاری (1989) و ایستن و زمیژوزکی (1989) در سایه تحقیقات تجربی به این نتیجه رسیدند که اوراق بهادار با بتای بالا دارای ضریب واکنش کمتری در برابر سود خالص هستند (اسکات، 2005).
یکی از مسائل مهم اثرگذار بر ریسک و بازده سهام عادی تصمیمات مربوط به ساختار سرمایه می باشد. استفاده از بدهی ارزان قیمت موجب کاهش هزینه سرمایه شرکت می شود ولی ریسک مالی و ریسک ورشکستگی شرکت را افزایش می دهد (راوالی و سیدنر 2000). روبرت اس هاماد 1972 نشان داد ارتباط معنا داری بین ریسک ساختار سرمایه و ریسک سیستماتیک وجود دارد. بنابراین شرکت هایی که دارای اهرم (وام) زیاد هستند، افزایش سود خالص (پیش از بهره) موجب تقویت و افزایش ایمنی اوراق قرضه و سایر بدهی های شرکت می شود، به گونه ای که خبر های خوب مربوط به سود خالص موجب استقبال دارندگان اوراق قرضه (و نه سهام داران) قرار می گیرد؛ از این رو ضریب واکنش در برابر سود خالص برای شرکت هایی که وام سنگین دارند در مقایسه با شرکت هایی که بدون بدهی می باشند (در صورت ثابت ماندن سایر عوامل) باعث می شود ضریب واکنش در برابر سود خالص آن ها کاهش یابد.
همچنین دالی وال، لی و فارگر(1991) و بیلینگز (1999) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدندکه برای شرکت های با وام سنگین تر و نسبت بدهی به حقوق صاحبان بالاتر ضریب واکنش در برابر سود خالص پایین تر است (اسکات، 2005).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تداوم سود خالص
هر اندازه خبرهای خوب یا بد در مورد سود خالص دارای تداوم بیشتری در آینده داشته باشد، ضریب واکنش در برابر سود خالص باید بیشتر شود. بنابراین اگر خبر خوب دوره جاری به سبب عرضه موفقیت آمیز یک محصول جدید یا اقدام شدید مدیر در کاستن از هزینه ها باشد در مقایسه با حالتی که خبرهای خوب ناشی از سود غیر عملیاتی غیر منتظره حاصل از فروش یک قلم دارایی ثابت باشد، بازار واکنش شدید تری نشان خواهد داد. در چنین حالتی ارزش بازار شرکت بر حسب ریال به ازای هر ریال سود غیر عملیاتی افزایش خواهد یافت. زیرا هیچ دلیلی ندارد که سرمایه گذاران انتظار داشته باشند سود غیر عملیاتی غیر عادی در آینده تکرار شود. این بدان معنی است که ضریب واکنش در برابر سود خالص در سطح نسبتا پایینی قرار دارد. در مورد عرضه محصول جدید یا کاهش دادن هزینه ها ضریب واکنش در برابر سود خالص باید بالا رود، زیرا درآمد افزایش می یابد یا تداوم در هزینه ها تداوم پیدا می کند در نتیجه صورت سود و زیان آینده بهتر خواهد شد. نتیجه تحقیق کرمندی و لیپ (1987) نشان داد هرقدر تغییرات غیر منتظره سود خالص تداوم بیشتری داشته باشد ضریب واکنش در برابر سود خالص بالاتر خواهد رفت (افتخارجو، 91).
1-1-2- کیفیت سود
براساس نظر اسکات قطر اصلی سیستم اطلاعاتی حسابداری نشان دهنده کیفیت سود می باشد، هر چه قدر این احتمالات بیشتر باشد انتظار بر این است که ضریب واکنش برای سود خالص بیشتر باشد. زیرا سرمایه گذاران بهتر می توانند براساس عملکرد دوره جاری آینده را پیش بینی نمایند. در دنیای عمل نمی توانیم به راحتی مقدار کیفیت سود را محاسبه نماییم، زیرا احتمالات سیستم اطلاعاتی به صورت مستقیم قابل مشاهده نمی باشند. یکی از روش های مورد بحث برای اندازه گیری کیفیت سود میزان تجدید نظر تحلیل گران در پیش بینی سود خالص مورد انتظار می باشد. لو و تیاگران(1993) نشان دادند ضریب واکنش به سود خالص شرکت های دارای سود خالص، باکیفیت تر نسبت به شرکت های دیگر بود. حقیقت و علوی (1392) در تحقیقی به بررسی رابطه بین شفافیت سود حسابداری و بازده غیر عادی سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند که نتیجه تحقیق نشان داد ارتباط منفی و معنی داری بین شفافیت سود حسابداری و بازده غیر عادی با و بدون وجود متغیرهای کنترلی در محیط بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد (شباهنگ، 87).
1-1-3- شباهت بین انتظارات سرمایه گذارن
سرمایه گذاران مختلف با توجه به اطلاعات پیشین و توانایی خود برای ارزیابی اطلاعات صورت های مالی نسبت به سود خالص دوره بعد دارای انتظارات متفاوتی هستند. ولی هنگامی که آن ها به انتظارات خود شکل می دهند اگر از یک منبع اطلاعاتی مشترک مانند پیش بینی های مورد توافق تحلیل گران استفاده نمایند، این تفاوت ها کاهش خواهد یافت. به شرکتی توجه نمایید که سود خالص سال جاری خود را اعلام نماید.
برخی از سرمایه گذاران با توجه به انتظارات خود این اطلاعات را خبر خوب و برخی دیگر آن ها را خبر بد تلقی می کنند و در نتیجه برخی تمایل به خرید و برخی تمایل به فروش نشان می دهند. ولی اگر انتظارات سرمایه گذاران در مورد سود خالص آینده شرکت به هم نزدیک باشد، آن ها در مورد این اطلاعات تفسیر یکسانی خواهند کرد. برای مثال اگر بیشتر سرمایه گذاران انتظار از سود خالص آینده را بر پایه پیش بینی مورد توافق تحلیل گران بگذارند و از سوی دیگر سود خالص سال جاری نسبت به پیش بینی کمتر باشد، همه آن ها این اعلامیه را نوعی خبر بد تلقی خواهند کرد و بیشتر تمایل به فروش(و نه خرید) نشان خواهند داد.
بنابراین هرقدر انتظارات سرمایه گذاران در مورد سود خالص آینده شرکت شباهت بیشتری به هم داشته باشد، اثر هر ریال از سود غیر عادی برقیمت سهم بیشتر خواهد شد. در واقع هر قدر پیش بینی تحلیل گران دقیق تر باشد، در صورت ثابت ماندن سایر عوامل انتظارات آن ها نسبت به سود خالص آینده شباهت بیشتری پیدا خواهد کرد در نتیجه ضریب واکنش در برابر سود خالص بالاتر خواهد رفت. ابر بانل، لانن و ورکچیا (1995) شرایطی را که تحت آن در سایه دقت تحلیل گران ضریب واکنش به سود خالص بیشتر بود را نشان دادند.
- از نظر ویلیام اسکات حسابداری یک سیستم اطلاعاتی است که با احتمالات مشروط آینده را پیش بینی می نماید.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
حرکات کوتاه مدت: خود همبستگی مثبت بازده های سهام در کوتاه مدت برای هر سهم چه به صورت یک شرکت و چه به صورت کل بازار. جیگادیش وتیتمن(1993)، شواهدی از حرکات کوتاه مدت قیمت بازار سهام ارائه کردند. آن ها دریافتند که برخی تغییرات در قیمت سهام که طی یک دوره 6 تا 12 ماه ثابت باقی می ماند، به صورت نمونه ای به وسیله حرکات آتی در همان مسیر دنبال می شود.
برگشت بلند مدت: خود همبستگی منفی بازده های کوتاه مدت سهام که تحت عنوان واکنش های بیش از حد از سیر حرکت بازده سهام در طول زمان تفکیک می شود. دی بونت و تالر، شواهدی از برگشت بلند مدت بازده ها در بازار مالی ارائه کردند. آن ها عملکرد دو گروه از شرکت را با هم مقایسه کردند: 1- شرکت های بازنده، شرکت هایی که چندین سال خبر بد داشتند. 2- شرکت های برنده، شرکت هایی که چندین سال اخبار خوب داشتند. نتایج این مطالعه نشان داد که شرکت برنده در بلند مدت به سمت متوسط بازده های آتی بسیار پایین متمایل هستند. در عوض شرکت های بازنده در بلند مدت به سمت متوسط بازده های آتی بسیار بالا متمایل هستند.
تغییر پذیری بالای قیمت دارایی نسبت به ارزش ذاتی مربوط به آن ها: ارزش ذاتی سهام که با بهره گرفتن از مدل منطقی به دست می آید با قیمت سهام تفاوت زیادی دارد، در واقع مبناهای مورد استفاده در این مدل ها (همچون سود تقسیمی) نمی تواند حرکات قیمت سهام را توجیه کند. برای مثال سود نقدی هر سهم حاوی نوعی پیام خاص برای بازار می باشد. بر اساس این مفهوم شرکت ها صرفاً زمانی سود سهام نقدی خود را افزایش می دهند که انتظار افزایش در سودهای آتی را داشته باشند در غیر این صورت باید سود سهام نقدی افزایش داده شده به سطح اولیه خود کاهش یابد. بنابراین افزایش سود نقدی سهام حامل پیامی برای بازار است مبنی بر این که انتظار می رود عملکرد شرکت بهبود یابد؛ پس هر چه قدر مجموع سودهای تقسیمی مورد انتظار بیشتر باشد سرمایه گذران در این بازار بیشتر سرمایه گذاری خواهند کرد که باعث می شود تقاضا برای سهام و در نتیجه شاخص بازار سهام مسیر رو به بالا بپیماید و عکس قضیه هم درست است. شیلر(1981)نشان داد تغییر در شاخص بازار سهام چند برابر بیشتر از تغییری بود که در کل سودهای تقسیمی رخ می داد. وی همچنین نشان داد که قیمت سهام با آن چیزی که از یک مدل منطقی براساس خالص ارزش فعلی مورد انتظار سودهای تقسیمی آتی بدست می آید، تفاوت زیادی دارد. وی این نتیجه را در غالب ناکارایی بازار تفسیر نمود (خواجوی 1384).
مالیه رفتاری
مطالعات جنبه های رفتاری بازار کارا اوراق بهادار را مالیه رفتاری می نامند،مالیه رفتاری مطالعه چگونگی تفسیر افراد از اطلاعات برای اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری آگاهانه می باشد. علاوه بر تعریف فوق به نظر تالر مالیه رفتاری نوعی رفتار روشنفکرانه که مدعی است ” گاهی اوقات برای یافتن راه حل هایی در پاسخ به معمای تجربی، لازم است این احتمال را بدهیم که برخی از عوامل در اقتصاد ، به طور کاملا عقلایی عمل نمی کنند “.
در تئوری بازار کارا فرض می شود تصمیم گیرندگان کاملاً عقلایی عمل می کنند و همیشه به دنبال بیشینه کردن ارزش مورد انتظار هستند. به عبارت دیگر دو پایه اصلی در پارادایم سنتی مالی، عقلانیت کامل عوامل و تصمیم گیری های مبتنی بر بیشینه سازی مطلوبیت مورد انتظار است.در حالی که در مالیه رفتاری عنوان می شود که برخی پدیده های مالی را احتمالاً با بکارگیری مدل هایی که در آن ها برخی عوامل موجود در اقتصاد کاملاً عقلایی نیستند، درک کرد.مالیه رفتاری شامل دو حوزه اساسی است: روانشناسی شناختی و محدودیت در آربیتراژ.
روانشناختی و فرایندهای تصمیم گیری شهودی
تصمیم گیری های شهودی اشاره به قواعدی دارد که در آن افراد تصمیمات پیچیده را در محیط های نامطمئن اتخاذ می کنند؛ تصمیم گیری یک فرایند کاملاً عقلایی و با توجه به تمامی اطلاعات نیست، بلکه تصمیم گیرنده میان برهای ذهنی را در این فرایند به کار می برد (تیورسکی و کاهنمن، 1974).
دلایل عملی کاملاً موجهی برای فرایندهای شهودی وجود دارد، مخصوصاً وقتی که زمان تصمیم گیری محدود باشد. محققین در روانشناسی بیان می کنند که بسیاری از قواعد تصمیم گیری شهودی ریشه در تکامل انسان دارد(باروو، 1992). با این حال بسیاری از تصمیم گیری های شهودی می توانند منجر به تصمیم گیری های غیر بهینه شوند. نمونه هایی از محدودیت های ناشی از قواعد شهودی عبارتند:
نمایندگی: اشاره به تمایل تصمیم گیرنده به اتخاذ تصمیمات بر اساس چارچوب ها دارد که درآن سرمایه گذار تصور می کند وقایع اخیر در آینده نیز تکرار می شود. در بازارهای مالی این پدیده را می توان در مواقعی ملاحظه کرد که سرمایه گذاران در پی خرید سهام پربازده هستند و می خواهند از سهامی که اخیراً بازده ضعیفی داشته است پرهیز کنند هم چنین این رفتار می تواند، تبعینی برای رفتار بیش از حد سرمایه گذار شود. به عنوان مثال افراد به هنگام دیدن یک صحنه تصادف یا به سرقت رفتن اموال یکی از آشنایان، احتمال وقوع حوادث مذکور را بیش از واقع برآورد می کنند.
Cognitive Phycology
Limit To Arbitrage
Mental Shortcuts
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
محدودیت در آربیتراژ و نظریه انتظارات
نتیجه پذیرش فرضیه بازار کارا این است که قیمت های اوراق بهادار برابر ارزش ذاتی شان هستند به عبارت دیگر قیمت هایی که توسط عوامل عقلایی تنظیم شده اند، صحیح هستند. بر اساس رویکرد مالیه رفتاری، برخی ویژگی های قیمت دارایی ها به عنوان انحراف از ارزش ذاتی تفسیر می شوند و عنوان می شود که علت این انحراف وجود سرمایه گذاران غیر عقلایی در اقتصاد است. طرفداران فرضیه بازار کارا عنوان می کنند چنین شرایطی برای سرمایه گذاران عقلایی یک فرصت جذاب به حساب می آید و بنابراین این سهم را خریداری و همزمان با این خرید یک سهم “جانشین” را به منظور مصون کردن این موقعیت فروش استقراضی می کنند. در نتیجه تقاضای ایجاد شده برای این سهم باعث رسیدن قیمت به ارزش ذاتی می شود. این استدلال به نظر درست می رسد ولی باید مورد تحقیق و بررسی نظری قرار گیرد؛ در اصل این ادعا مبتنی بر دو ادعا است.
نخست به محض این که انحرافی از ارزش ذاتی مشاهده می شود یک فرصت جذاب برای سرمایه گذاری به وجود می آید. دوم، سرمایه گذاران عقلایی به سرعت از این فرصت استفاده می کنند و باعث تصحیح این قیمت گذاری اشتباه می شوند. مالیه رفتاری با قسمت دوم این استدلال مخالفتی ندارد؛ زمانی که فرصت جذابی برای سرمایه گذاری به وجود می آید، شکی نیست که مورد بهره برداری قرار می گیرد، مالیه رفتاری قسمت اول این ادعا را رد می نماید. چرا که سرمایه گذاران منطقی به دنبال حداکثر کردن بازده مورد انتظار خود هستند و هرگز به دنبال این نیستند که تاثیر سرمایه گذاران غیر منطقی را خنثی کنند، زیرا آنها به صورت منطقی با ریسک ایجاد شده توسط سرمایه گذاران غیر منطقی ارتباط دارند، و چنانچه بخواهند ریسکی که سرمایه گذاران غیر منطقی تحمیل می کنند خنثی کنندخود درگیر ریسک می شوند. این ریسک را می توان به دو دسته، ریسک معامله گران اختلال زا و ریسک مدل تقسیم نمود. منظور از ریسک معامله گران اختلال زا این است که قیمت گذاری اشتباه که مورد بهره برداری آربیتراژ کنندگان قرار گرفته است در کوتاه مدت بدتر می شود (دیلونگ و دیگران 1990). حتی اگر فرض کنیم سهامی که فروش استقراضی می شود جانشین کاملی برای سهام خریداری شده باشد، آربیتراژ کنندگان هنوز با این ریسک مواجهند که سرمایه گذاران بدبینی که باعث کم ارزش شدن این سهم شدند، بازهم بدبین تر شوند که این باعث می شود قیمت این سهم بازهم پایین تر نیز برود. البته در بلند مدت انتظار می رود قیمت ها به سمت ارزش ذاتی هم گرا شوند، بنابراین آربیتراژ کنندگان در بلند مدت نگرانی کمی در مورد ریسک معامله گران اختلال زا دارند. ریسک معامله گران اختلال زا به این دلیل مهم است که بیشتر آربیتراژ کنندگان افق زمانی کوتاه مدت دارند نه بلند مدت. دلیل داشتن افق زمانی کوتاه مدت این است که بسیاری از آربیتراژ کنندگان مانند مدیران حرفه ای پورتفوی، منابع مالی خود را مدیریت نمی کنند بلکه منابع مالی دیگران را مدیریت می کنند؛ این ویژگی نمایندگی باعث می شود سرمایه گذارانی که فاقد دانش تخصصی برای ارزشیابی استراتژی های آربیتراژ کنندگان هستند، مدیر پورتفوی را براساس بازدهی که بدست می آورد ارزیابی کنند(باربِریز و تالر 2001).
ریسک مدل، یکی از محدودیت های آربیتراژ کنندگان این است که حتی در صورت وجود یک قیمت گذاری اشتباه واقعاً مطمئن نیستند که چنین چیزی وجود دارد. زیرا آربیتراژ کنندگان در جست و جوی فرصت های آربیتراژ، از مدل های ارزشیابی بنیادی استفاده می کنند و با بهره گرفتن از این مدل ها، ارزش ذاتی یک سهم خاص را بدست می آورند. حال اگر قیمت این سهم در بازار به زیر ارزش ذاتی برسد، آربیتراژ کنندگان به این امر به عنوان یک فرصت برای آربیتراژ نگاه می کنند. با این وجود نمی توانند از این که این سهم واقعاً اشتباه قیمت گذاری شده یا نه، مطمئن باشند، زیرا این امکان وجود دارد که مدل بکار گرفته شده توسط آن ها اشتباه باشد یا از مدل مناسبی استفاده نکرده باشند در واقع قیمت صحیح همین قیمتی باشد که در بازار است. این عدم اطمینان آربیتراژ کنندگان را محدود می کند(باربِریز و تالر 2001).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
به عبارت دیگر محدودیت در آربیتراژ یعنی اینکه ارزش گذاری نادرست داراییهای مالی پدیده ای رایج است اما کسب سود معمول از این پدیده کار بسیار مشکلی است. ارزش گذاری نادرست به دو نوع است، برخی از آن ها تکراری و قابل آربیتراژ هستند و دسته دوم غیر تکراری و بلند مدت هستند. مثال رایج که آربیتراژ کنندگان در برخی از بازارها تاثیری بر اصلاح بازار نداشته و منجر به کارایی نمی شدند، قیمت بالای سهام شرکت های سرمایه گذاری در طی سال 83 در بورس تهران(تلنگی1383).
1-1-1-1- تاثیر تمایلات سرمایه گذاران بر قیمت سهام
قیمت گذاری نادرست سهام از معاملات سهام داران بی اطلاع و محدودیت در آربیتراژ حاصل می شود. بنابراین تمایلات سرمایه گذاران از دو راه که بصورت دقیق تر در ادامه به توضیح آن می پردازیم، می تواند برقیمت سهام اثر گذار باشد. از یک سو ممکن است تمایلات سهام داران بی اطلاع در مقاطع زمانی مختلف متنوع باشد در حالی که محدودیت آربیتراژ ثابت است ،از سوی دیگر احتمال دارد محدودیت آربیتراژ در مقاطع زمانی مختلف متنوع باشد در حالی که تمایلات سرمایه گذاران ثابت باشد.
الف) تغییرات مقاطع زمانی تمایلات سرمایه گذاران
گرایش به حدس و گمان اولین تعریفی احتمالی است، که از تمایلات سرمایه گذاران می شود. تحت این تعریف تمایلات سرمایه گذاران بصورت نسبی باعث هدایت تقاضای سرمایه گذاران به حدس و گمان می شود و بنابراین در مقاطع زمانی مختلف حتی در صورت وجود نیروهای آربیتراژ برای تمام سهام ها، بر قیمت سهام اثر گذار است. دراین بین سهام بعضی از شر کت ها نسبت به شرکت های دیگر بر اثر تغییرات تمایلات سرمایه گذاران بیشتر آسیب می بیند.
بِیکر و وُرگِلر (2006) دریافتند فاکتور اصلی در ارزش گذاری سهام توسط سهام داران ماهیت شرکتها می باشد. برای مثال آنها نشان دادند شرکت های جوان، غیر سودده، که دارای رشد قیمت قابل ملاحظه ای هستند، در صورتیکه عدم سوددهی این گونه شرکت ها با فرصت های رشد به ظاهر نامحدود همراه باشد، تمایلات سرمایه گذاران غیر منطقی باعث قیمت گذاری خیلی کم تا خیلی زیاد سهام شرکت ها می شود. در دوره حباب هنگامی که سرمایه گذاران دارای تمایلات خوش بینانه اند، افزایش قیمت های سهام باعث می شود تحلیلگران رشد بالای سهام را پیش بینی نمایند که باعث افزایش قیمت سهام می شود. در مقابل سهام شرکت هایی که دارای تداوم سود، دارایی های مشهود و سود تقسیمی باثبات اند، کمتر تحت تاثیر تمایلات سرمایه گذاران قرار می گیرد. همچنین آن ها نشان دادند، تقاضای سهام سرمایه گذاران براساس ویژگی هایی صورت می گیرد، که سازگار با تمایلات سرمایه گذاران است و سرمایه گذارانی که دارای تمایلات بد بینانه هستند با این استدلال که برخی از دارایی های نامشهود امنیت سرمایه گذاری شان را افزایش می دهد. به دارایی های نامشهود در انتخاب سهام نسبت به سایر گزینه ها اولویت بیشتری می دهند، این درحالی است، سود آوری و سود تقسیمی مهمترین عامل ریسک در ادبیات مالی است. در نهایت آن ها نشان دادند، سرمایه گذارن بیشتر با حدس و گمان نسبت به خرید سهام شرکت های جوان، بدون سود و سود پرداختی در بازار سرمایه اقدام می کنند.
ب) تغییرات در میزان محدودیت آربیتراژ در مقاطع زمانی مختلف
یک تعریفی احتمالی که از تمایلات سرمایه گذاران می شود، عبارتست از خوش بینی یا بد بینی در مورد وضعیت کلی سهام است. در صورتی که نیروهای آربیتراژ در مجموعه ای از سهام ضعیف باشند، تمایلات سرمایه گذاران در مقاطع مختلف بر قیمت سهام اثر گذار است. بخشی از تئوری ها و تحقیقات تجربی نشان داده اند، گرایش به آربیتراژ برای شرکت های جوان، کوچک، غیر سودده که دارای رشد قیمت های قابل ملاحظه می باشند یا در معرض خطر ورشکستگی می باشند؛ دارای ریسک و هزینه خاصی است. مثل ریسک نسبت به قیمت آربیتراژ (ورگلر و زوراوسکی 2002)، زیاد بودن هزینه خرید و فروش استقراضی؛ برای مثال برخی از مدیران پورتفوی مانند مدیران صندوق های بازنشستگی و صندوق های مشترک سرمایه گذاری، مجاز به خریدو فروش استقراضی نیستند. همچنین این احتمال وجود دارد که صاحب اصلی سهمی که فروش استقراضی شده، سهمش را طلب کند. بنابراین آربیتراژ کننده مجبور است با تهیه آن از بازار که احتمالا با شرایط نامطلوبی همراه است آن سهم را خریداری نماید(جونز و دیگران 2002، دافی و دیگران 2002)، علاوه بر این از آنجا که این گونه سهام دارای نقدینگی کمتر می باشند، آربیتراژ کنندگان مجبورند برای فروش آن ها قیمت کمتری را تعیین نمایند(برونر مایِر و دیگران 2005).
uninformed demand shock
limited on arbitrage
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نکته کلیدی در بحث آربیتراژ آن است که در عمل بعضی از سهام ها محدودیت آربیتراژ دارند همچنین ارزش گذاری آن ها مشکل است. در حالی که برای هدف های توضیحی دو بخش جداگانه را مشخص نمودیم، احتمال اینکه هردو بخش به صورت همزمان واقع شود، وجود دارد.
1-1-1-1- تاثیر تمایلات سرمایه گذاران بر واکنش به اخبار سود
میان و همکاران (2012) با این استدلال که قیمت سهام براساس ارزیابی سرمایه گذاران از جریان نقد مورد انتظار تعیین می شود، پیش بینی نمودند هنگامی که سرمایه گذاران در موقعیت تمایلات خوش بینانه هستند و سود خالص حاوی اخبار خوبی است، سرمایه گذاران احتمالا <a href="https://jfm.alzahra.ac.ir/article_2668.html” title=”جریان های نقدی“>جریان های نقدی مورد انتظار را برحسب اطلاعات موجود در سود خالص بیش از حد ارزیابی می نمایند؛ که نتیجه این عمل قیمت گذاری بیش از اندازه سهام می باشد، از سوی دیگر هنگامی سرمایه گذاران در وضعیت تمایلات بدبینانه قرار دارند و سود خالص حاوی اخبار خوبی است، سرمایه گذاران احتمالا جریان های نقدی مورد انتظار را بر حسب اطلاعات موجود در سود خالص کمتر از واقع اندازه گیری می نمایند؛ که نتیجتاً باعث کاهش قیمت نسبت به ارزش ذاتی آن می شود.
علاوه براین هنگامی سود خالص حاوی اخبار بدی باشد، ارزیابی خوش بینانه جریان نقد مورد انتظار در دوره تمایلات خوش بینانه و ارزیابی بد بینانه جریان نقد مورد انتظار در دوره تمایلات بدبینانه باعث کاهش کمتر قیمت سهام در دوره تمایلات خوش بینانه نسبت به دوره تمایلات بدبینانه دارد. نتایج تحقیق آن ها نشان داد، در حالی که حساسیت قیمت سهام به خبرهای خوب با وجود تمایلات افزایش می یابد، حساسیت قیمت سهام به خبر های بد با وجود تمایلات کاهش می یابد. با توجه به این که تعیین <a href="https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=113960″ title=”جریان نقدی“>جریان نقدی مورد انتظار، سود گزارش شده با اخبار بد نسبت به سود گزارش شده با اخبار خوب مشکل تر است، نتیجه تحقیق آن ها منطقی به نظر می رسد. آن ها همچنین در یافتند، به طور معنا داری اثر تمایلات بر روی قیمت برای اخبار بد نسبت به خبرهای خوب دارای حساسیت بیشتری است. در نهایت آن ها نشان دادند، تمایلات سرمایه گذاران باعث واکنش اشتباه قیمت سهام به اطلاعات منتشر شده می شود، و به طورکلی در دوره تمایلات خوش بینانه قیمت سهام بیش از اندازه تعیین می شود در حالی در دوره تمایلات بد بینانه قیمت سهام کمتر از اندازه تعیین می شود. که این نتیجه همراستا با نتیجه تحقیقات گذشته (لی 1992 و باتالی یو و همکاران 2005) می باشد، که نشان دادند سرمایه گذاران در زمان صعودی (نزولی) بودن شاخص بازار، در حالی که واکنش بیش از اندازه (کمتر از اندازه) به خبرهای خوب سود نشان می دهند؛ واکنش کمتر از اندازه (بیشتر از اندازه) به خبر های بد سود می دهند.
1-2- اندازه گیری تمایلات سرمایه گذاران
اندازه گیری دقیق تمایلات سرمایه گذاران امکان پذیر نمی باشد، اما می توان از شاخص های مختلفی برای نشان دادن تمایلات سرمایه گذاران استفاده نمود. به عبارت دیگر تمایلات سرمایه گذاران با توجه به مجموعه ای از رویدادهای بهم پیوسته تعیین می شود و با مشاهده میزان یک شاخص خاص در رابطه با خوش بینانه یا بدبینانه بودن تمایلات سرمایه گذاران نمی توانیم نظر بدهیم، بلکه تصمیم گیری در رابطه با نوع تمایلات سرمایه گذاران نیاز به یک بررسی کلی دارد. نوع تمایلات سرمایه گذاران با توجه به الگوی خرید و فروش سرمایه گذاران تعیین می شود.
محدودیت در آربیتراژ یعنی اینکه فشار تقاضای سرمایه گذاران اختلال زا سبب نادرست بودن قیمت های اوراق بهادار می شود. قیمت های نادرست اوراق بهادار به عنوان معیاری برای تعیین ارزش بنیادی شرکت مورد استفاده قرار می گیرد، برای مثال نسبت ارزش دفتری به بازار یکی از این معیار ها می باشد. از آنجا که افراد درون شرکت نسبت به افراد بیرونی دارای مزیت اطلاعاتی اند و دارای این انگیزه می باشند که از مزیت اطلاعاتی در جهت منافع خود استفاده نمایند می توانند از قیمت های نادرست اوراق بهادار برای تصمیم گیری در رابطه با تامین مالی از طریق بدهی و یا انتشار سهام استفاده نمایند.
با توجه به این که قیمت بازار توسط گروه بزرگی از سرمایه گذاران که دارای تمایلات مختلفی هستند، تعیین می شود. در اندازه گیری تمایلات از میانگین فعالیت های خرید و فروش که نشان دهنده رفتار غیر عادی سرمایه گذاران است استفاده می نماییم. از سوی دیگر از آنجا که شکاف بالقوه ای بین چگونگی پاسخ افراد به موضوع مورد بررسی با رفتار واقعیشان وجود دارد و اینکه اخبار خوب و بد موجود در هر بخش از موضوع مورد بررسی دارای تاثیرات مخدوش کننده ای بر اندازه گیری تمایلات سرمایه گذاران می باشد؛ از معیارهای مختلفی همچون، نظر سنجی از سرمایه گذاران، احساسات انسانی سرمایه گذاران، خرید و فروش سرمایه گذاران جزء، صندوق های سرمایه گذاری مشترک، <a href="https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=106714″ title=”حجم معاملات“>حجم معاملات، سود های تقسیمی، شرکت های سرمایه گذاری که دارای کسر سهام اند، بازده اولین روز عرضه های اولیه، مقدار عرضه های اولیه سهام، سهام منتشر شده شرکت به جمع حقوق صاحبان سهام و بدهی ها و حجم معاملات افراد درون سازمانی که ریشه در روانشناسی افراد درون سازمانی برای تصمیم گیری بین تامین مالی از طریق سهام یا بدهی دارد، برای اندازه گیری تمایلات سرمایه گذاران استفاده می نماییم. .
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نظر سنجی از سرمایه گذاران
از نظر رابرت شیلر(1997) نظر سنجی از سرمایه گذاران یگانه راه تعیین تمایلات خوش بینانه یا بد بینانه سرمایه گذاران است زیرا از طریق نظر سنجی می توانیم اطلاعاتی در رابطه با رفتار غیر منطقی سرمایه گذاران کسب نماییم، محقق مزبور با انتخاب 1000 سرمایه گذار با اطلاع بصورت تصادفی و نظر سنجی از آن ها اقدام به اندازه گیری تمایلات سرمایه گذاران نمود.
1-1-2- احساسات سرمایه گذاران
نتایج برخی از تحقیقات نشان دهنده آن است، میان قیمت سهام و تغییر در احساسات انسانی سرمایه گذاران رابطه وجود دارد. برای مثال کام استرا و دیگران(2003) نشان دادند میانگین بازده بازار فصل های پاییز و زمستان به دلیل اختلالات ناشی از کاهش ساعات روشنایی کمتر از بازده سایر فصول سال می باشد. ایدمَنس، گارسیا و نورلی (2006) با بهره گرفتن از نتایج بین المللی مسابقه فوتبال به عنوان متغیر احساسات سرمایه گذاران دریافتندکه شکست تیم هابعنوان عامل اصلی و تعیین کننده در پیش بینی بازده پایین برای کشورهای شکست خورده در اولین روز بعد از شکست می باشد.
1-1-3- معاملات سرمایه گذاران جزء
سرمایه گذاران جزء با احتمال بیشتری نسبت به سرمایه گذاران عمده در معرض تمایلات قرار می گیرند. گرین وود و ناگل(2006) نشان دادند سرمایه گذاران جوانتر با احتمال بیشتری نسبت به سرمایه گذاران مسن تر سهام را به حداکثر قیمت ممکن خریداری می نمایند. کومار و لیی(2006) متوجه شدند نحوه سرمایه گذاری سرمایه گذاران جزء با یکدیگر هماهنگ است، یعنی بصورت هماهنگ با یکدیگر صف های خرید و فروش را تشکل می دهند. بر اساس تحقیق مذکور می توانیم ادعا نماییم تمایلات سرمایه گذاران با خرید و فروش سرمایه گذاران جزء دارای رابطه می باشد.
1-1-4- صندوق های سرمایه گذاری مشترک
در برخی از بازار های مالی اطلاعات مربوط به سرمایه گذاری صندوق های مشترک سرمایه گذاری در دسترس استفاده کنندگان می باشد. بران و دیگران (2002) مدلی برای اندازه گیری تمایلات سرمایه گذاران که اساسش بر نحوه سرمایه گذاری صندوق های سرمایه گذاری می باشد، ارائه نمودند. بر اساس نظر محققین مزبور از آنجا که مدیران صندوق های سرمایه گذاری با توجه به تخصص شان سرمایه گذاری های پر بازده را سریع تر از سایر سرمایه گذاران شناسایی می نمایند، نحوه تخصیص منابع مالی صندوق ها بین اوراق قرضه دولتی و سهام شرکت ها نشان دهنده تمایلات سرمایه گذاران می باشد. فِرازینی و لامونت (2005) خطر ریزش قیمت سهام هایی که صندوق های سرمایه گذاری در آن ها سرمایه گذاری نموده اند بسیار پایین است.
حجم معاملات یا نقدینگی سهام می تواند نشان دهنده شاخص تمایلات سرمایه گذاران باشد. برای نمونه بِیکر و استین (2004) نشان دادند در صورتی که قیمت های پیش فروش سهام نسبت به قیمت های پیش خرید سهام بیشتر باشد، سرمایه گذاران غیر منطقی به احتمال زیادی اقدام به خرید و فروش می نمایند، در این موقعیت، نقدینگی سهام در صورت بیشتر بودن تمایلات خوش بینانه سرمایه گذاران به افزایش قیمت سهام، افزایش و بالعکس در صورت بیشتر بودن تمایلات بدبینانه به پیش بینی کاهش قیمت سهام،کاهش می یابد.
Investor Survey
Investor Mood
Retail investor trades
Mutual fund flow
Trading volume
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
پاداش سود تقسیمی
همان گونه که جریان وجه نقد در درون یک شرکت برای ارزیابی توان و وضعیت نقدینگی آن از اهمیت بسزایی برخوردار است طبیعتاً سود نقدی سهام نیز برای سهامداران به عنوان یکی از منابع نقدینگی دارای اهمیت زیادی است.بِیکر روگلر (2004) تفاوت بین میانگین نسبت ارزش دفتری به بازار شرکت هایی که سود خود را تقسیم نموده اند و شرکت هایی که سود خود را تقسیم ننموده اند، پاداش سود تقسیمی تعریف نمودند. از آنجایی که سود تقسیمی از عوامل اساسی اثر گذار بر قیمت گذاری سهام می باشد، احتمالاً پاداش سود تقسیمی دارای رابطه معکوس با تمایلات سرمایه گذاران است. فاما و فرنچ (2001) نشان دادند در صورتی که سود شرکت ها دارای پاداش باشد، شرکت ها با احتمال زیادی اقدام به توزیع سود می نمایند.
1-1-2- کسر صندوق های سرمایه گذاری با سرمایه ثابت
شرکت های سرمایه گذاری که ابتدا تعداد ثابتی سهام را منتشر می نمایند سپس اقدام به خرید و فروش سهام می نمایند شرکت های سرمایه گذاری با سرمایه ثابت نام دارند. کسر (صرف) صندوق های سرمایه گذاری با سرمایه ثابت از تفاوت بین ارزش خالص دارایی های شرکت و ارزش بازار آن بدست می آید. نویسندگان زیادی همچون زویینگ(1973)، لی، شیلفر و تاهلر(1991) و نیل و ویتلی(1998) معتقد اند کسر صندوق های سرمایه گذاری هنگامی اتفاق می افتد که صندوق های سرمایه گذاری به وسیله سرمایه گذاران به اشتباه قیمت گذاری شود و میانگین کسر صندوق های سرمایه گذاری نشان دهنده شاخص تمایلات سرمایه گذاران می باشد. کسر صندوق های سرمایه گذاری با تمایلات بدبینانه سرمایه گذاران دارای رابطه مستقیم است.
1-1-3- بازده اولین روز عرضه های اولیه سهام
اغلب اوقات عرضه های اولیه در اولین روز معاملاتیشان بازده قابل توجهی بدست می آورند که فهمیدن علت تحقق این بازدهی که با شورو شوق سهام داران در گیر نباشد مشکل است. برای مثال بازده عرضه اولیه سهام شرکت نت اسکیپ در اولین روزه عرضه آن در آگوست 1995، 108 در صد بوده است.با توجه به اینکه قیمت اوراق بهادار از طریق مشاوره گیری های گسترده ای که از افراد و شرکت ها آگاه به وضعیت بازار صورت می گیرد، تعیین می شود. چنین درجه ای از قیمت گذاری نادرست به عنوان یک معما در نظر گرفته شده است. احتمالاً غیر قابل پیش بینی بودن تمایلات سرمایه گذاران یک فاکتور مهم باشد. چرا که قیمت پیشنهادی نشان دهنده ارزش فعلی جریان های نقدی مورد انتظار موسسان شرکت می باشد از سوی دیگر شاید بهتر باشد سهام با کسر فروخته شود چرا که در اولین روز عرضه های اولیه سهام این ریسک وجود دارد تقاضا برای عرضه های اولیه سهام کمتر از سهام منتشر شده باشد.
1-1-4- حجم عرضه های اولیه سهام
تقاضا برای عرضه های اولیه سهام حساسیت زیادی به تمایلات سرمایه گذاران دارد. به عقیده بیکر و ورگلر عرضه های اولیه سهام باعث ایجاد رفتارهای غیرمنطقی سهام داران می شود، که از تمایلات سرمایه گذاران نشات می گیرد. میزان تمایلات سهامداران از میزان عرضه های اولیه سهام مشخص می شود. برای مثال در بعضی از ماه ها در بورس امریکا 100 سهم منتشر می شود و در بعضی از ماه ها هیچ سهمی منتشر نمی شود.
1-1-5- سهام منتشر شده شرکت به جمع سرمایه منتشر شده توسط شرکت
فعالیت های تامین مالی شرکت براساس نسبت سهام سرمایه شرکت به مجموع سهام و بدهی های منتشر شده تعیین می شود. بیکرو ورگلر (2000) نشان دادند نسبت سهام منتشر شده شرکت ها به مجموع سهام و بدهی های منتشر شده با بازده سهام شرکت ها دارای رابطه معکوس می باشد و همچنین تغییر سیاست تامین مالی شرکت ها از انتشار سهام به تامین مالی از طریق بدهی به کاهش هزینه سرمایه منجر می گردد. این الگو به این معنا نمی باشد که شرکت ها یا مدیرانشان می توانند قیمت های بازار را پیش بینی نمایند، بلکه به این معنا می باشد که مدیران با توجه به مزیت اطلاعاتی که نسب به سهام داران در شکل گیری قیمت های نادرست سهام تاثیر گذار می باشند و با توجه به پیش بینی هایی که در رابطه با قیمت سهام انجام می دهند اقدام به تامین مالی از طریق سهام و بدهی می نمایند. مهمترین اطلاعات مدیران برای تصمیم گیری در رابطه با روش تامین مالی، تمایلات سرمایه گذاران می باشد.
Dividend premium
Closed-end Fund Discount
Zweig
Lee, Shliefer and Thaer
Neal and Wheatley
IPO First-Day Returns
IPO Volume
Equity Issues over Total New Issues
تمایلات سرمایه گذاران و واکنش بازار سهام به اخبار سود در بورس
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
خرید و فروش سهام توسط افراد درون سازمانی
با توجه به اینکه مدیران اجرایی شرکت ها اطلاعات بهتری در باره درستی ارزش شرکت نسبت به سرمایه گذاران خارج از شرکت دارند،. سبد سرمایه گذاری مدیران احتمالا، حاوی اطلاعات مفیدی در رابطه با کیفیت قیمت سهام شرکت می باشد. در صورتی که تمایلات سرمایه گزاران به قیمت گذاری نادرست سهام منجر گردد، الگوی خرید و فروش افراد درون سازمانی با تمایلات سرمایه گذاران همبسته می باشد. سی سیهان1998 مدارکی از توانایی الگوی خرید و فروش افراد درون سازمانی برای پیش بینی بازده ارائه نمود.
1-2- پیشینه تحقیقات
1-2-1- مطالعات انجام شده در خارج از کشور
جیگادیش و تیتمن(1993)، شواهدی از حرکات کوتاه مدت قیمت بازار سهام ارائه کردند. آن ها دریافتند که برخی تغییرات در قیمت سهام که طی یک دوره 6 تا 12 ماه ثابت باقی می ماند، به صورت نمونه ای به وسیله حرکات آتی در همان مسیر دنبال می شود.
بِیکر و استین(2004) نشان دادند در صورتی که قیمت های پیش فروش سهام نسبت به قیمت های پیش خرید سهام بیشتر باشد، سرمایه گذاران غیر منطقی به احتمال زیادی اقدام به خرید و فروش می نمایند، در این موقعیت، نقدینگی سهام در صورت بیشتر بودن تمایلات خوش بینانه سرمایه گذاران به افزایش قیمت سهام، افزایش و بالعکس در صورت بیشتر بودن تمایلات بدبینانه به پیش بینی کاهش قیمت سهام،کاهش می یابد.
کِلیف و دیگران (2005) نشان دادند تمایلات سرمایه گذاران اثر معنی داری بر بازده کوتاه مدت و بلند مدت سهام دارد.ایدمَنس، گارسیا و نورلی (2006) با بهره گرفتن از نتایج بین المللی مسابقه فوتبال به عنوان متغییر احساسات سرمایه گذاران دریافتند، شکست تیم ها عامل اصلی تعیین کننده پیش بینی بازده پایین برای کشورهای شکست خورده در اولین روز بعد از شکست می باشد.
کومار و لیی(2006) متوجه شدند نحوه سرمایه گذاری سرمایه گذاران جزء با یکدیگر هماهنگ است، یعنی بصورت هماهنگ با یکدیگر صف های خرید و فروش را تشکل می دهند. بر اساس تحقیق مذکور می توانیم ادعا نماییم تمایلات سرمایه گذاران با خرید و فروش سرمایه گذاران جزء دارای رابطه می باشد.
بیکر و ورگلر(2006) در تحقیقی نشان دادند که تمایلات بر قیمت گذاری نادرست سهام اثر گذار است. و در سهام دارای سوداگری بیشتر اثر تمایلات زیاد است. کاپلانسکی و دیگران (2010) نشان دادند تمایلات سرمایه گذاران اثرات قابل تشخیصی بر قیمت سهام دارد.
سیبرت و یانگ(2012) نشان دادند بخش معنی داری از بازده های منفی سهام در دوره تمایلات خوش بینانه ناشی از پیش بینی های تاریخی مدیریت است.هری بار و مک آینیس (2012) نشان دادند خطای پیش بینی سودها و نرخ رشد سودها دارای ارتباط معناداری با تمایلات سرمایه گذاران نمی باشد.
مجتبی میان ودیگران (2012) نشان دهنده آن است، حساسیت قیمت سهام به خبرهای خوب باوجود تمایلات، افزایش می یابد، در حالی که حساسیت قیمت سهام به خبرهای بد با وجود، تمایلات کاهش می یابد. در رابطه با نتیجه بیان نمودند، تعیین جریان نقدی مورد انتظار، سود گزارش شده با اخبار بد دشوار تر است، در نتیجه ارزشیابی سهام سود گزارش شده با اخبار بد نسبت به سود گزارش شده با اخبار خوب مشکل تر است. آن ها متوجه شدند اثر تمایلات بر روی حساسیت قیمت به طور معنا داری برای اخبار بد نسبت به خبرهای خوب بیشتر است. و برای اعتباربخشی به پیش بینی در ادبیات تمایلات، اثر تمایلات را در یک دوره بلند مدت و کوتاه مدت بررسی نمودند . به طور ویژه متوجه شدند اثر تمایلات ادامه دار است و قیمت سهام را طی 60 روز بعد از انتشار سود خالص تحت تاثیر قرار می دهد. در تحقیق فوق ارتباط بین قیمت نادرست و تمایلات سرمایه گذاران نیز بررسی که علیرغم نتیجه پژوهش بیکر وورگلر ارتباطی میان تمایلات و قیمت نادرست یافت نکردند، آن ها همچنین نشان دادن تعصبات رفتاری بر قیمت گذاری نادرست سهام اثر گذار است.
Insider Trading
See Seyhun
Brown and Cliff 2005; Baker and Wurgler 2006
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
هنگامی سود خالص حاوی اخبار بدی باشد، ارزیابی خوش بینانه جریان نقد مورد انتظار در دوره تمایلات خوش بینانه و ارزیابی بد بینانه جریان نقد مورد انتظار در دوره تمایلات بدبینانه باعث کاهش کمتر قیمت سهام در دوره تمایلات خوش بینانه نسبت به دوره تمایلات بدبینانه دارد. نتایج تحقیق آن ها نشان داد، در حالی که حساسیت قیمت سهام به خبرهای خوب با وجود تمایلات افزایش می یابد، حساسیت قیمت سهام به خبر های بد با وجود تمایلات کاهش می یابد. با توجه به این که تعیین جریان نقدی مورد انتظار، سود گزارش شده با اخبار بد نسبت به سود گزارش شده با اخبار خوب مشکل تر است، نتیجه تحقیق آن ها منطقی به نظر می رسد. آن ها همچنین در یافتند، به طور معنا داری اثر تمایلات بر روی قیمت برای اخبار بد نسبت به خبرهای خوب دارای حساسیت بیشتری است. در نهایت آن ها نشان دادند، تمایلات سرمایه گذاران باعث واکنش اشتباه قیمت سهام به اطلاعات منتشر شده می شود، و به طورکلی در دوره تمایلات خوش بینانه قیمت سهام بیش از اندازه تعیین می شود در حالی در دوره تمایلات بد بینانه قیمت سهام کمتر از اندازه تعیین می شود. که این نتیجه همراستا با نتیجه تحقیقات گذشته (لی 1992 و باتالی یو و همکاران 2005) می باشد، که نشان دادند سرمایه گذاران در زمان صعودی (نزولی) بودن شاخص بازار، در حالی که واکنش بیش از اندازه (کمتر از اندازه) به خبرهای خوب سود نشان می دهند؛ واکنش کمتر از اندازه (بیشتر از اندازه) به خبر های بد سود می دهند.
1-1- اندازه گیری تمایلات سرمایه گذاران
اندازه گیری دقیق تمایلات سرمایه گذاران امکان پذیر نمی باشد، اما می توان از شاخص های مختلفی برای نشان دادن تمایلات سرمایه گذاران استفاده نمود. به عبارت دیگر تمایلات سرمایه گذاران با توجه به مجموعه ای از رویدادهای بهم پیوسته تعیین می شود و با مشاهده میزان یک شاخص خاص در رابطه با خوش بینانه یا بدبینانه بودن تمایلات سرمایه گذاران نمی توانیم نظر بدهیم، بلکه تصمیم گیری در رابطه با نوع تمایلات سرمایه گذاران نیاز به یک بررسی کلی دارد. نوع تمایلات سرمایه گذاران با توجه به الگوی خرید و فروش سرمایه گذاران تعیین می شود.
محدودیت در آربیتراژ یعنی اینکه فشار تقاضای سرمایه گذاران اختلال زا سبب نادرست بودن قیمت های اوراق بهادار می شود. قیمت های نادرست اوراق بهادار به عنوان معیاری برای تعیین ارزش بنیادی شرکت مورد استفاده قرار می گیرد، برای مثال نسبت ارزش دفتری به بازار یکی از این معیار ها می باشد. از آنجا که افراد درون شرکت نسبت به افراد بیرونی دارای مزیت اطلاعاتی اند و دارای این انگیزه می باشند که از مزیت اطلاعاتی در جهت منافع خود استفاده نمایند می توانند از قیمت های نادرست اوراق بهادار برای تصمیم گیری در رابطه با تامین مالی از طریق بدهی و یا انتشار سهام استفاده نمایند.
با توجه به این که قیمت بازار توسط گروه بزرگی از سرمایه گذاران که دارای تمایلات مختلفی هستند، تعیین می شود. در اندازه گیری تمایلات از میانگین فعالیت های خرید و فروش که نشان دهنده رفتار غیر عادی سرمایه گذاران است استفاده می نماییم. از سوی دیگر از آنجا که شکاف بالقوه ای بین چگونگی پاسخ افراد به موضوع مورد بررسی با رفتار واقعیشان وجود دارد و اینکه اخبار خوب و بد موجود در هر بخش از موضوع مورد بررسی دارای تاثیرات مخدوش کننده ای بر اندازه گیری تمایلات سرمایه گذاران می باشد؛ از معیارهای مختلفی همچون، نظر سنجی از سرمایه گذاران، احساسات انسانی سرمایه گذاران، خرید و فروش سرمایه گذاران جزء، صندوق های سرمایه گذاری مشترک، حجم معاملات، سود های تقسیمی، شرکت های سرمایه گذاری که دارای کسر سهام اند، بازده اولین روز عرضه های اولیه، مقدار عرضه های اولیه سهام، سهام منتشر شده شرکت به جمع حقوق صاحبان سهام و بدهی ها و حجم معاملات افراد درون سازمانی که ریشه در روانشناسی افراد درون سازمانی برای تصمیم گیری بین تامین مالی از طریق سهام یا بدهی دارد، برای اندازه گیری تمایلات سرمایه گذاران استفاده می نماییم. در ادامه به بررسی این معیارها می پردازیم.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
اگر بتوان برای پرسش فوق به پاسخ هایی دست یافت می توان به کارایی بازار سرمایه کمک نمود زیرا کارایی بازار از دو بخش اطلاعات و سرعت واکنش به این اطلاعات تشکیل شده است. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده در راستای یافتن علت واکنش های متفاوت بازار به اخبار سود شرکت ها می توان کارایی بازار را افزایش داد. براساس نتایج تحقیقات بدست آمده در ادامه برخی از عوامل اثر گذار بر واکنش های متفاوت بازار را ذکر می نماییم.
1-1-1- بتا
هرقدر ترتیب یا توالی بازدهی های مورد انتظار شرکت ها دارای نوسان بیشتری باشد از نظر سرمایه گذاران پر ریسک تر است و سرمایه گذار ریسک گریز در صورت ثابت ماندن سایر عوامل ارزش کمتری برای این دسته از شرکت ها در نظر می گیرند. برای سرمایه گذارانی که در انواع گوناگون دارایی ها سرمایه گذاری می نمایند بتا معیار محاسبه ریسک اثر گذار دارایی است. از آنجا که سرمایه گذاران سود خالص سال جاری را شاخص قدرت سود آوری و بازدهی های آینده می دانند، هر قدر این بازدهی های آینده پر ریسک تر باشد، واکنش سرمایه گذاران در برابر مبلغ مشخصی از سود خالص غیر منتظره کمتر خواهدبود. کالنیز و کوتاری (1989) و ایستن و زمیژوزکی (1989) در سایه تحقیقات تجربی به این نتیجه رسیدند که اوراق بهادار با بتای بالا دارای ضریب واکنش کمتری در برابر سود خالص هستند (اسکات، 2005).
یکی از مسائل مهم اثرگذار بر ریسک و بازده سهام عادی تصمیمات مربوط به ساختار سرمایه می باشد. استفاده از بدهی ارزان قیمت موجب کاهش هزینه سرمایه شرکت می شود ولی ریسک مالی و ریسک ورشکستگی شرکت را افزایش می دهد (راوالی و سیدنر 2000). روبرت اس هاماد 1972 نشان داد ارتباط معنا داری بین ریسک ساختار سرمایه و ریسک سیستماتیک وجود دارد. بنابراین شرکت هایی که دارای اهرم (وام) زیاد هستند، افزایش سود خالص (پیش از بهره) موجب تقویت و افزایش ایمنی اوراق قرضه و سایر بدهی های شرکت می شود، به گونه ای که خبر های خوب مربوط به سود خالص موجب استقبال دارندگان اوراق قرضه (و نه سهام داران) قرار می گیرد؛ از این رو ضریب واکنش در برابر سود خالص برای شرکت هایی که وام سنگین دارند در مقایسه با شرکت هایی که بدون بدهی می باشند (در صورت ثابت ماندن سایر عوامل) باعث می شود ضریب واکنش در برابر سود خالص آن ها کاهش یابد.
همچنین دالی وال، لی و فارگر(1991) و بیلینگز (1999) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدندکه برای شرکت های با وام سنگین تر و نسبت بدهی به حقوق صاحبان بالاتر ضریب واکنش در برابر سود خالص پایین تر است (اسکات، 2005).
1-1-3- تداوم سود خالص
هر اندازه خبرهای خوب یا بد در مورد سود خالص دارای تداوم بیشتری در آینده داشته باشد، ضریب واکنش در برابر سود خالص باید بیشتر شود. بنابراین اگر خبر خوب دوره جاری به سبب عرضه موفقیت آمیز یک محصول جدید یا اقدام شدید مدیر در کاستن از هزینه ها باشد در مقایسه با حالتی که خبرهای خوب ناشی از سود غیر عملیاتی غیر منتظره حاصل از فروش یک قلم دارایی ثابت باشد، بازار واکنش شدید تری نشان خواهد داد. در چنین حالتی ارزش بازار شرکت بر حسب ریال به ازای هر ریال سود غیر عملیاتی افزایش خواهد یافت. زیرا هیچ دلیلی ندارد که سرمایه گذاران انتظار داشته باشند سود غیر عملیاتی غیر عادی در آینده تکرار شود. این بدان معنی است که ضریب واکنش در برابر سود خالص در سطح نسبتا پایینی قرار دارد. در مورد عرضه محصول جدید یا کاهش دادن هزینه ها ضریب واکنش در برابر سود خالص باید بالا رود، زیرا درآمد افزایش می یابد یا تداوم در هزینه ها تداوم پیدا می کند در نتیجه صورت سود و زیان آینده بهتر خواهد شد. نتیجه تحقیق کرمندی و لیپ (1987) نشان داد هرقدر تغییرات غیر منتظره سود خالص تداوم بیشتری داشته باشد ضریب واکنش در برابر سود خالص بالاتر خواهد رفت (افتخارجو، 91).
1-1-4- کیفیت سود
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
هزینه های ترک شغل
هزینه های ترک خدمت کارکنان را می توان به شرح ذیل تشریح نمود :
-
- هزینه های مربوط به پست بلاتصدی : شامل هزینه های مربوط به مصاحبه خروج، هزینه های اداری قطع حقوق و دستمزد و استعفا، هزینه دانش و مهارت از دست رفته.
- هزینه های استخدام کارکنان جدید: شامل هزینه آگهی و پست، هزینه کارمندیابی (بررسی سوابق کاری، مصاحبه استخدامی، اجرای آزمون های استخدامی برای بررسی مهارتها و استعدادها) و هزینه ورود یک فرد جدید به سازمان (تشکیل پرونده استخدامی- اداری ، صدور کارت شناسایی).
- هزینه های آموزش: شامل هزینه معارفه و توجیه کارکنان تازه وارد، هزینه های صرف شده برای آموزش مهارت های مورد نیاز (جزوات، کتاب ها، حق التدریس مدرسین)، حقوق و مزایای شاغل تازه وارد تا زمانی که برای کار آماده شود، هزینه ساعات صرف شده برای تعیین وظایف و تشریح کار به کارکنان تازه وارد.
- هزینه های کاهش بهره وری: هزینه بهره وری پایین کارکنان تازه استخدام، هزینه اشتباهات احتمالی کارکنان تازه وارد، هزینه تکمیل طرح های در اختیار کارکنان کلیدی پس از استعفای آنان . (علیزاده، 1386، ص. 74).
2-1-5) مدل عوامل موثر بر ترک خدمت کارکنان
پرایس در مدل خود عوامل موثر بر ترک خدمت را به سه دسته تقسیم می کند
فرصت های محیطی از قبیل موجود بودن شغل های جایگزین، ترک خدمت را افزایش می دهد. فرصت بیشتر ، آگاهی کارکنان را در باره شغل های جایگزین و هزینه و منفعت آن افزایش می دهد و اگر به نظر برسد که مزایای شغل جایگزین از هزینه های آن بیشتر باشد کارکنان شغل خود را ترک می کنند.
الف- آموزش عمومی: اندازه ای است که دانش مورد نیاز برای یک شغل بین کارکنان قابل انتقال است .ب- درگیری شغلی: عبارت است از تمایل به تلاش در شغل. هرچه درگیری شغلی کارکنان بالاتر باشد پاداش بیشتری دریافت می کنند و رضایت شغلی آنان بیشتر می شود .
3- متغیر های ساختاری
الف- استقلال: درجه ای است که در آن یک کارمند قدرت شغلی را اعمال می کند. استقلال، ترک شغل را کاهش می دهد.
ب- فرصت های ترفیعی: عبارت است از درجه گردش بالقوه منصب های شغلی.
ج- روتین سازی: شغل های تکراری به دلیل کاهش رضایت شغلی ، باعث افزایش ترک خدمت می شود.
د- حمایت اجتماعی: عبارت است از کمک از سوی سرپرست، همکاران و خانواده در حین مشکلات شغلی. این حمایت ترک خدمت را کاهش می دهد.
ه- عدالت توزیعی: اندازه ای است که بر آن پاداش ها و تنبیه ها متناسب با عملکرد شغلی باشد.
و- استرس شغلی: چهار نوع استرس عبارتند از : کمبود منابع، ابهام نقش، تضاد نقش و حجم کاری.
ز- پرداخت: پول و مزایایی که کارکنان برای انجام کار دریافت می کنند. پرداخت با تاثیر مثبت بر رضایت شغلی باعث کاهش ترک خدمت می شود. (شهبازی و همکاران ، 1387، ص 42).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
: رضایت شغلی
2-2-1) مقدمه ای بر رضایت شغلی
یکی از عواملی که در بقای سازمان ها بسیار موثر است عامل نیروی انسانی است. هر فرد سعی می کند شغلی را انتخاب کند که علاوه بر تامین نیازهای مادی، نیازهای روانی او را نیز تامین نماید. به طور کلی موفقیت هر سازمان تا حدود زیادی بستگی به تلاش و رضایت کارکنان سازمان دارد. شاید بتوان گفت کارکنانی که دارای روحیه بالاتر، خلاقیت و مهارت هستند، از رضایت شغلی بهتر و بالاتری برخوردار هستند (روحی عزیزی و مهدوی، 1379، ص 51).
هنگامی که کارکنان به سازمان ها می پیوندند، مجموعه ای از خواسته ها، نیازها و آرزوها را که باعث ایجاد انتظارات شغلی می شود، با خود وارد سازمان می نمایند. پاسخ های سازمان به خواسته ها و توقعات کارکنان، احساس مثبت یا منفی افراد به شغل خود (رضایت یا نارضایتی شغلی) را شکل می دهد. در واقع رضایت شغلی نشان دهنده میزان رابطه توقعات کارکنان با پاداش های سازمان است (Willem , et al. , 2007). طبق تعریف رضایت شغلی عبارت است از ارزیابی کارکنان از شغل خودشان در چهارچوب کاری معین (Carrier&, Bourque, 2009 , p.33).
بنابراین مدیران باید حداقل به سه دلیل به رضایت شغلی کارکنان سازمان مربوط اهمیت دهند: بین رضایت شغلی و بهره وری ارتباط وجود دارد؛ ثابت شده است که کارکنان راضی، از سلامت جسمی و روانی بهتری برخوردارند و همچنین افراد ناراضی سازمان را ترک میکنند و بیشتر استعفا می دهند؛ رضایت شغلی پدیده ای است که از مرز سازمان و شرکت فراتر می رود و اثرات آن در زندگی خصوصی فرد و خارج از سازمان (جامعه) نیز مشاهده می شود (شکری و همکاران ، 1391 ،ص 120).
2-2-2) تعاریف و مفاهیم رضایت شغلی
محققان تعریف های متفاوتی از رضایت شغلی ارائه داده اند، اگر چه یک تعریف مشترک و مورد توافق همگان در زمینه رضایت شغلی وجود ندارد اما اکثر این تعاریف با هم مرتبط اند. هسته اصلی همه تعاریف عبارت است از: وضعیتی که فرد واکنش هیجانی خوشبینانه نسبت به یک شغل خاص دارد.
( Halepota, 2011, p.40)
-
- اسپکتور (1997) رضایت شغلی را به عنوان یک متغیر نگرشی که نشان دهنده علاقه مردم (رضایت) و یا عدم علاقه مردم (نارضایتی) به شغلشان میباشد، تعریف نموده است(Cortese et al. , 2010 , p.37) .
- رضایت شغلی یک نوع احساس خشنودی است که در اثر دستیابی افراد به اهداف ، بدست میآید (ساعتچی و همکاران، 1387،ص 155)
- رضایت شغلی عبارت است از درجه ای از احساسات و نگرشهای مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند. هنگامی که یک شخص می گوید دارای رضایت شغلی بالایی است ، این بدان مفهوم است که او واقعاً شغلش ر ا دوست دارد، احساسات خوبی درباره کارش دارد و برای شغلش ارزشی بسیار قائل است (ساعتچی و همکاران، 1387،ص 155).
- رضایت شغلی عبارت است از احساسات مثبت یا لذت بخشی که هر فرداز راه ارزیابی شغل خود یا تجربیات شغل خود بدان دست مییابد (ساعتچی و همکاران، 1387، ص 155)
- فیشر و هانا رضایت شغلی را عامل روانی قلمداد می کنند و آن را نوعی سازگاری عاطفی با شغل و اوضاع اشتغال می انگارند. آنان معتقدند اگر شغل مورد نظر لذت مطلوبی را برای فرد تامین کند، در این حالت فرد از شغلش رضایت دارد. در مقابل چنانچه شغلش لذت مطلوب را در پی نداشته باشد، احساس نارضایتی می کند و در صدد تغییر شغل برمی آید.(کریمی فرد، 1384،ص38)
- لوی گاربول و مونت مارکوت معتقدند رضایت شغلی ارزیابی فرد است نسبت به تجربه گذشته و اینکه انتخاب همین شغل در آینده نیز بهترین گزینه است.کارمند از میزان مطلوبیت کاری که تجربه می کند، گزارشی ارائه نمی کند بلکه در این زمینه قضاوت می کندکه اگر مجدداً بخواهد شغلی انتخاب کند، شغل فعلی را انتخاب می کند یا خیر.(رجب بیگی، 1385، ص 115)
- رضایت شغلی یک تابع از رابطه درک شده است بین آنچه یک شخص از شغل خود می خواهد و آنچه که می بیند. بنابراین رضایت شغلی اشاره به این دارد که کارکنان تا چه میزان از تلاش های خود در محل کار احساس لذت می کنند.(Tuzun, 2009, p.729)
- هاپاک رضایت شغلی را مفهومی پیچیده و چند بعدی دانسته و آن را با عوامل روان شناختی، جسمانی و اجتماعی مرتبط کرده است. به نظر وی صرفاً وجود یک عامل موجب رضایت شغلی نمی شود بلکه وجود ترکیبی از عوامل مختلف موجب خواهد شد که فرد در لحظه معینی از شغل خود احساس رضایت کند.(شکری و میرهاشمی، 1385، ص75).
. Fisher&Hanna
Levy garboul& mont marqouet
.Hapak
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
اهمیت رضایت شغلی
توجه به موضوع رضایت شغلی به نفع کل جامعه خواهد بود، زیرا منفعت آن در نهایت به جامعه خواهد مدیران دست کم باید به سه دلیل به رضایت شغلی افراد و اعضای سازمان اهمیت دهند:
1- مدارک زیادی در دست است که افراد ناراضی، سازمان را ترک می کنندو بیشتر استعفا می دهند، اما افراد راضی کمتر غیبت کرده و کارشان را منظم انجام می دهند.
2- ثابت شده است که کارکنان راضی از سلامت بهتری برخوردارند و بیشتر عمر می کنند، اما افراد ناراضی مستعد انواع بیماری ها، از سردرد تا بیماری های قلبی می گردند.
3- رضایت شغلی پدیده ای است که از مرز سازمان یا شرکت فراتر رفته و اثرات آن در زندگی خصوصی فرد و در خارج از سازمان نمایان می شود.
سازمانهای موفق معمولا کارکنان راضی تری دارند در حالیکه رضایت شغلی ضعیف میتواند یک سازمان را عاجز نماید و به آن آسیب جدی وارد کند (Galup et al. , 2008 , P.58)
2-2-4) نظریه های رضایت شغلی
از جمله نظریه های رضایت شغلی که در مورد آنها نیز مثل تعریف و عوامل ایجادکننده رضایت شغلی اتفاق نظر وجود ندارد می توان به نظریات زیر اشاره کرد: (پور کلهر و همکاران، 1391 ، ص. 7).
1- نظریه نیازها : که رضایت شغل را به دو عامل وابسته می داند. یکی اینکه چه میزان از نیازهای فرد توسط کار او تأمین می شود و دیگر آنکه چه میزان از آنها تأمین نمی شود . نتیجه ای که از این دو عامل حاصل می شود میزان رضایت فرد از شغلش را معین می سازد.
2- نظریه انتظارات : که انتظارات فرد را در تعیین نوع و میزان رضایت از شغل مؤثر می داند. مطابق این نظریه اگر انتظارات فرد از شغلش زیاد باشد دیرتر و مشکل تر به رضایت دست می یابد. پس در واقع رضایت از شغل یک مفهوم انفرادی است و باید در مورد هر فرد به طور جداگانه عوامل و میزان آن را بررسی نمود.
3- نظریه نقشی : در این نظریه به دو جنبه روانی و اجتماعی توجه شده است. در جنبه اجتماعی تأثیر عواملی مثل نظام سازمانی و کارگاهی و شرایط محیط کار مورد توجه است که همان شرایط بیرونی رضایت از شغل را شامل می شود. جنبه روانی به انتظارات و توقعات فرد توجه دارد. احساس فرد از موقعیت شغلی و فعالیت هایش در انجام مسؤلیتهای محوله و ایفای نقش خاص به عنوان عضوی از اعضای جامعه میزان رضایت فرد از شغلش را تعیین می کند. رضایت کلی نتیجه این دو جنبه است. (مقدسی، 1389، ص. 11).
4- نظریه بهداشتی- انگیزشی هرزبرگ : هرزبرگ در این نظریه به دو نوع نیاز – نیازهای مادی و جسمی و نیازهای روحی و روانی - اشاره می کند .عواملی که فقدان آنها موجبات نارضایتی کارکنان را فراهم میآورد، عوامل بقا یا عوامل بهداشت و عواملی که وجود آنها منجر به رضایت کارکنان از شغل می شود، عوامل انگیزش نامیده می شود.
5- نظریه کامروایی نیاز: این نظریه بر دو مفهوم استوار است، اول اینکه چنانچه شخص خواسته هایش تحقق یابد، راضی وخشنود می شودو دوم هر چه اهدافی که فرد برای نیل به آن تلاش می کند، دارای اهمیت و ارزش بیشتری باشد،زمانی که آن را بدست می آورد رضایت بیشتری خواهد داشت وچنانچه ازدست یافتن به آن ناکام شود، ناخشنودتر و ناراضی ترخواهدشد (پور کلهر و همکاران ، 1391 ، ص. 7).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
اندازه گیری رضایت از شغل برای اندازه گیری رضایت از مشاغل روش های متعددی وجود دارند که به طور خلاصه می توان به پنج مورد آن اشاره نمود. 1- مقیاس های ارزیابی : رایج ترین روش برای رضایت از مشاغل می باشد که بصورت گزارش های کلامی مستقیم ارائه می گردد که می توان نمونه ای از آن را پرسشنامه مینه سوتا نام برد. 2- پیشامدهای بحرانی : این سنجش از دستاوردهای هرزبرگ می باشد که بصورتی عمل می گردد که از افراد خواسته می شود تا رویدادهای شغلی خود را که خشنودکننده و ناخشنودکننده بود را توصیف کنند. 3- مصاحبه ها : در این نوع ارزیابی از انواع مصاحبه ها کاربردی می توان مصاحبه انفرادی را بکار برد که ممکن است بصورت برنامه ریزی شده یا غیر برنامه ریزی شده بکار گرفته شود. 4- رفتارهای آشکار: این روش مخصوص مدیران می باشد که بصورت مشاهده واقعی کارکنان بکار گرفته می شود. 5- گرایش های عملی: در این نوع ارزیابی از افراد سوال می شود که چه گرایش های در مورد شغل خود دارند. در واقع طریقه ای است برای ارزیابی بازخوردهای شغلی (مقدسی ، 1389 ، ص. 11).
2-2-6) ابزار اندازه گیری رضایت از شغل یکی از ابزارهای معتبر برای سنجش رضایت شغلی ، شاخص توصیفی شغل (JDI) است. رضایت شغلی ناشی از جنبه های مختلف شغل همچون پرداخت، فرصتهای ترفیع، سرپرست، همکاران و عوامل محیط کاری همچون سبک سرپرستان، خط مشی ها، تعلق گروه کاری، شرایط کاری و مزایای شغلی است. در مدل (JDI) ، پنج عامل عمده به عنوان ابعاد رضایت شغلی مطرح هستند که عبارتند از: 1- پرداخت: میزان حقوق دریافتی و برابری در پرداخت 2- شغل: حدی که وظایف شغلی فرصت را برای آموزش فراهم می سازد 3- فرصت های ارتقا: قابلیت دسترسی به فرصت های پیشرفت 4- سرپرست: توانایی سرپرست برای نشان دادن علاقه و توجه به کارکنان 5- همکاران: حدی که همکاران ، شایسته و حمایت کننده هستند ( مقیمی، 1385، ص391).
2-2-7) عوامل موثر بر رضایت شغلی از جمله عواملی که بر روی رضایت از شغل مؤثر است عوامل مختلف شغلی می باشند که در ارتباط با آنها اظهارنظرهای مختلفی شده است: کازمایر اظهار می دارد که رضایت از شغل و علاقمندی به کار تنها از طریق توجه به عوامل انگیزشی امکان پذیر است. از جمله عواملی که در انگیزش افراد بسیار از آنها نام برده می شود تشویق و تنبیه است. تشویق و پاداش مجموعه یا بخشی از عواملی است که احتمال تکرار یک رفتار پسندیده را افزایش میدهد و تنبیه نوعی آموزش است که هدف آن بهبود در رفتار می باشد و نیز سرزنش فرد برای جلوگیری از کاری در جهت بهتر ساختن آن است. بنابراین تشویق عامل انگیزنده قوی و نیروی محرکه سازمان است و تنبیه بجا و به موقع نیز موجب بازداشتن فرد از کردار و رفتار ناخوشایند غیر صحیح است. ساده ترین الگوی انگیزش را روانشناسان الگوی محرک و پاسخ نام گذاشته اند و بدین ترتیب است که در برابر هر پیشامدی موجود زنده واکنشی از خود نشان می دهد. پاداش سبب می شود که رفتار قبلی مجدداً بروز کند به این جهت می توان وسیله مهمی برای انجام کارهای مورد نظر مدیریت سازمان باشد. وقتی که فرد در یک سازمان به کار اشتغال می ورزد و نیروی خود را برای ارائه خدمت یا تولید محصول صرف می نماید، در مقابل انتظار دارد که سازمان این صرف وقت و نیرو را جبران نماید. انگیزه ها همان امکانات مادی و معنوی هستند که به فرد داده می شوند تا رفتار او را در جهت خاصی هدایت نمایند. این عوامل باید برای فرد از اهمیت و ارزش برخوردار باشد. ایجاد جاذبه برای پیوستن فرد به سازمان و حفظ او در سازمان و وادار ساختن وی به عملکرد قابل اعتماد یا اخذ تصمیمات خالق و بدیع پاداش های گوناگون را طلب می کند. صرف وقت و مهارت های خلاق فرد با آنچه سازمان به او می دهد مبادله می شود. قدردانی وتشکر از تلاش های فرد، قوی ترین فعالیتی است که می تواند در پرورش نیروی انسانی به کار رود و البته قدردانی از جانب مراجعین خود می تواند به عنوان یک تشویق منجربه رضایت و دلگرمی کارمند شود (مقدسی ، 1389 ، ص. 10).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در یک دسته بندی دیگر عواملی که بر رضایت مندی شغلی تاثیر می گذارند، را می توان به سه دسته تقسیم نمود از قبیل:
الف. عوامل درونی محتوایی یا صفات و ویژگی های کار
پژوهش ها نشان داده است که صفات و ویژگی های کار با رضایت شغلی ارتباط دارد. جالب و معنی دار بودن کار، مهارت کافی فرد، تنوع در کار، سطح مطلوب چالش یا برانگیزنده بودن کار، تناسب کار با وضعیت جسمی فرد و اطلاع و دسترسی فرد به نتایج حاصل از کار از جمله این عوامل درونی هستند.
ب. عوامل زمینه ساز بیرونی
این عوامل زمینه ساز بیرونی شامل موارد زیر می باشد : دستمزد (درآمد) که تقریباً برای همه گروه های شغلی یکی از مهمترین عوامل کاری به شمار می آید، امنیت شغلی، ابهام نقش، ساختار سازمانی، شرایط فیزیکی کار، عوامل محیطی مانند دسترسی به امکانات تفریحی، ورزشی و رفاهی در محیط کار، روابط با همکاران، الگوهای مدیریتی حاکم بر سازمان و میزان مشارکت کارکنان در فرآیندهای کاری، از مهمترین عوامل بیرونی در رضایت شغلی است (صالح بلوردی و پاشا شریفی، 1389، ص. 23)
ج. ویژگی های فردی
این ویژگی ها شامل سن، سطح مهارت، جنسیت، هوش و استعداد و سلامت جسمی و روانی است. صالح (1388)، چهار بعد برای خودآگاهی موقعیتی تعریف کرده است . خودآگاهی در موقعیت مدیریتی عبارت است از «مدیریت تعامل های خود با دیگران پس از کسب شناخت از خود». خود آگاهی - خود ابرازی در موقعیت عمومی عبارت است از خودآگاهی در موقعیت عمومی که خود ابرازی را دربرمی گیرد و شامل تمرکز برخود در زمان ابراز وجود می شود. خودآگاهی در موقعیت خصوصی که شامل شناخت نسبت به تجارب درونی، احساسات، هیجانات و ارتباط خود با دیگران است و ناآگاهی از خود- موقعیت، بعد مخالف با خودآگاهی در موقعیت خصوصی است که شامل احساسات منفی در رابطه با خود، ناآگاهی نسبت به خود و اضطراب در خصوص نحوه عملکرد در موقعیت های ناشناخته و جدید است.
در دسته بندی دیگری، عوامل موثر بر رضایت شغلی به صورت زیر مشخص شده اند :
1-فرصت ها: فرصت های مرتبط با شغل رضایت کارکنان را افزایش می دهد. برای مثال شغلی که فرصت حضور در پروژه ها، رقابت کردن و مستلزم مسئولیت های بیشتر است.
2- استرس: زمانی که استرس و فشار بالاست، رضایت شغلی کاهش می یابد. زمانی که شغل با زندگی شخصی افراد مرتبط نیست، یا منبع سردرگمی باشد، آن شغل استرس زا است.
3- رهبری: کارکنان زمانی خشنود ترند که با مدیران رهبر کار می کنند.رهبری در برگیرنده انگیزش کارکنان، تلاش برای کسب عملکرد بهتر و غیره است.
4- استاندارد کاری: زمانی که کیفیت کار افزایش می یابد رضایت کارکنان نیز افزایش می یابد.
5- پاداش منصفانه: کارکنان زمانی که عملکردشان بطور منصفانه پاداش داده می شود، راضی ترند.
6- اختیار کافی: اعطای آزادی بیشتر به کارکنان آنها را راضی تر خواهد ساخت
.(Ozdemir , 2009)
جورج و جونز عوامل موثر بر رضایت شغلی را در چهار دسته قرار می دهد:
1- شخصیت و صفات شخصیتی
2- ارزش ها
3- موقعیت کار و شغل
4- تاثیر اجتماعی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
پیامدهای رضایت شغلی
مطالعات نشان می دهند که رضایت شغلی بر تعدادی از متغیر های سازمانی تاثیر بالقوه دارد، که این متغیرها عبارتند در زیر ارائه شده اند: (درویش، 1386،ص140-129)
-
- عملکرد شغلی: عقل سلیم بیان می دارد که باید بین رضایت ضغلی و عملکرد شغلی ارتباطی وجود داشته باشد. بطور کلی یک کارمند راضی و شاد باید یک کارمند مولد باشد. مطالعات میان این دو متغیر همبستگی معقولی نشان می دهند.
- رفتار شهروندی سازمانی: رفتار شهروندی سازمانی رفتاری است که طبق آن کارمند تمایل دارد به همکاران یا سازمان کمک کند، و این رفتار از معیارهای رسمی یک شغل فراتر می باشد. رفتار شهروند سازمانی، تعدادی کارهای افتخاری داوطلبانه است که کارکنان برای کمک به مکاران انجام می دهند و این نوع رفتارها جزو وظایف و مسئولیت های واگذار شده به فرد نیست. اشنک (1998) برآورد نموده است که بروز رفتار شهروندی سازمانی، معلول رفتار مناسب سرپرست و ناشی از رضایت شغلی فرد می باشد. در حقیقت بین رضایت شغلی و رفتار شهروند سازمانی همبستگی درونی وجود دارد.
- رفتار واپس گرایانه: بسیاری از تئوری های رفتاری نشان می دهند افرادی که شغل خود را دوست نداشته باشند، عکس العمل هایی مانند ترک کار، غیبت و یا دیر حاضر شدن در سرکار از خود نشان میدهند. برخی صاحب نظران تاکید نموده اند غیبت و ترک کار انگیزه های بنیادینی هستند که کارکنان برای فرار از پدیده عدم رضایت شغلی به کار می گیرند. در یک تجزیه و تحلیل کلان، میترا و سایرین، دریافتند غیبت و ترک کار، دارای همبستگی درونی می باشند. افرادی که ترک کار می نمایند دارای سطوح بالایی از غیبت پیش از ترک کار هستند (درویش، 1386،ص140-129).
- غیبت از کار: غیبت از کار پدیده ای است که اثربخشی و کارایی سازمانی را کاهش و هزینه های نیروی کار را افزایش می دهد. نظریه های غیبت از کار ادعا می کنند که رضایت شغلی در تصمیم کارکنان در غیبت از کار نقش حیاتی ایفا می کند.
- ترک کار: بسیاری از نظریه های ترک کار اذعان می دارند که عدم رضایت شغلی به ترک از کار منجر می گردد. کارکنانی که شغلشان را دوست ندارند تلاش می کنند شغل جایگزین برای آن بیابند. مطالعات مستدلی وجود دارد که همبستگی میان رضایت شغلی و ترک کار را بیان می کند.مدل های ترک شغلی، مقوله رضایت شغلی را در فرایند پیچیده ای قرار داده است که به عوامل داخل و خارج از سازمان مربوط می باشد. ویژگی های فردی و سازمانی، تعیین کننده سطح رضایت شغلی می باشند. اگر سطح رضایت شغلی پایین باشد، فرد رفتار ترک شغل از خود نشان می دهد و این رفتار ممکن است وی را وادار کند تا شغل جایگزین را جست و جو نماید و اگر این رفتار موفقیت آمیز باشد، به ترک شغل منجر خواهد گردید.
- فرسودگی شغلی: فرسودگی شغلی عکس العمل احساسی نسبت به شغل و بیان کننده عوارض فرسودگی و احساس افسردگی در کار می باشد. همانگونه که انتظار می رود فرسودگی شغلی با رضایت شغلی دارای رابطه معناداری می باشد و معمولا کارکنان ناراضی، سطح بالایی از فرسودگی شغلی را گزارش نموده اند (درویش، 1386،ص140-129).
- بهداشت جسمانی و رفاه روانی: سلامتی جسمانی و روانی ممکن است نگرش های شغلی کارکنان را تحت تاثیر قرار دهد. افرادی که شغلشان را دوست ندارند ممکن است پیامدهای بهداشتی نامطلوبی را تجربه نمایند این عواقب شامل عوارض جسمانی و مشکلات روحی و روانی می باشد. پیش بینی شده است که نارضایتی شغلی نتیجه اش کوتاهی طول عمر می باشد. محققان میان رضایت شغلی و عوارض فیزیکی یا روانی مانند سردرد و سوءهاضمه، اضطراب و افسردگی رابطه معناداری یافته اند (درویش، 1386،ص140-129).
- رفتارهای ضد تولیدی یا غیر مولد: رفتار ضد تولیدی، برعکس رفتار شهروند سازمانی بوده، شامل رفتارهای زیان بخش و اقداماتی است که فرد به صورت عمدی و یا غیرعمدی انجام می دهد. این رفتارها عمدتاً شامل پرخاش علیه همکاران، کارفرما، خرابکاری و دزدی می باشد. علل اینگونه رفتارها ، متعدد و با عدم رضایت شغلی و عجز از کار مرتبط می باشد. چین و اسپکتر (2000) گزارش کرده اند که رضایت شغلی با درگیری و پرخاش کارکنان با یکدیگر یا خرابکاری و دزدی در کار همبستگی معناداری دارد. بین احساس خصومت در کار و رضایت شغلی نیز ارتباط وجود دارد. کارکنان نارضایتی احتمالا نارضایتی شان را به صورت رفتارهای ضد تولیدی نشان می دهند(درویش، 1386،ص140-129).
- رضایت از زندگی: رضایت از زندگی به طور کلی به احساسات فرد در مورد زندگی اش مانند خانواده و تفریحات مربوط می شود که آن را با توجه به میزان احساس رفاه و بهزیستی از سوی کارکنان مورد سنجش قرار می دهند. مطالعات نشان می دهند که رضایت شغلی و رضایت از زندگی به طور متوسط و مثبتی با یکدیگر مرتبط اند. لامن و سایرین(2000) نیز همبستگی مثبت میان رضایت شغلی و رضایت از زندگی را گزارش نموده اند (درویش، 1386،ص140-129).
.Job performance
.withdrawal behavior
. absenteeism
. turnover
.counter- productive behavior
.frustration
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
انواع تعهد
یکی از موضوعاتی که توجه محققان در زمینه تعهد را بخود جلب کرده است، جنبه های مختلف تعهد است که عبارتند از: (حاجی احمدی، 1382،ص.35).
- تعهد نسبت به مشتریان یا ارباب رجوع
- تعهد نسبت به سازمان
- تعهد نسبت به خود
- تعهد نسبت به افراد و گروه های کاری
- تعهد نسبت به شغل
1.تعهد نسبت به مشتریان یا ارباب رجوع
اولین و شاید مهمترین تعهد، تعهد نسبت به مشتریان یا ارباب رجوع است. در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما نیز عبادت بجز خدمت به خلق نیست و صالح ترین افراد، سودمندترین آنان نسبت به مردم معرفی شده اند. این نوع تعهد به دو صورت نمایان می شود:
- خدمت کردن به مشتری و ارباب رجوع
- اهمیت قایل شدن برای ایشان
2.تعهد نسبت به سازمان
دومین نوع تعهد، تعهد نسبت به سازمان است. کارکنان موثر به سازمانشان افتخار کرده و این افتخار را در رفتارشان متجلی می سازند و بدین گونه حس افتخار را به تدریج به دیگران نیز القا می کنند. این تعهد به سازمان به سه طریق زیر صورت می گیرد: (حاجی احمدی، 1382،ص.35).
- ساخت فضای سازمان
- حمایت از مدیران عالی
- رعایت ارزشهای عالی سازمان .
بطور کلی تعهد نسبت به سازمان به عنوان یک هسته مرکزی <a href="http://obs.sinaweb.net/article_30319.html” title=”نگرش شغلی“>نگرش شغلی که چگونگی برخورد فکری و رفتاری کارکنان به شغل را مشخص می سازد، پژوهشهای زیادی را به سمت خود هدایت کرده است. از آنجا که سازمانها برای تحقق اهداف و اثربخشی خود به کارمندانی نیاز دارند که از سطح عملکرد بالایی برخوردار باشند و شرط این مساله مهم، داشتن کارمندانی متعهد و پایبند به سازمان و اهداف آن است. در این خصوص مدیران سازمانها باید دارای اطلاعاتی باشند تا بتوانند با راهکارهای مناسب، میزان تعهد کارکنان را در سطح مطلوبی نگه دارند (صفرنیا، 1390، ص. 85).
- تعهد نسبت به خود
این نوع تعهد بر شخص تمرکز دارد. کارکنان کمال جو تصویر قوی و مثبتی به دیگران ارائه می دهند و در تمامی موفقیتها به عنوان یک نیروی مثبت عمل می کنند ولی این امر نباید با خودمحوری اشتباه گرفته شود. تعهد نسبت به خود با سه دسته فعالیت زیر مشخص می شود:
- نشان دادن استقلال در فکر و عمل
- کسب مهارتهای لازم برای اعمال مدیریت
- پذیرش انتقادهای سازنده
- تعهد نسبت به افراد و گروه های کاری
در این نوع تعهد، کارکنان نسبت به افرادی که برایشان کار می کنند، تعلق خاطر خاصی نشان می دهند. این کارِ مدیر او را وا می دارد تا برای کمک به افراد از شیوه مناسب رهیری برای موفقیت در کارهایشان استفاده کند. سه دسته فعالیت اساسی، این تعهد را شکل می دهند: (حاجی احمدی، 1382، ص 36).
- نشان دادن علاقه و شناسایی مثبت به کارکنان
- دادن بازخورد ارشادی
- ترغیب کارکنان به ارائه فکرهای خلاقانه
- تعهد نسبت به شغل
آخرین نوع تعهد بر وظایفی تکیه دارد که باید انجام گیرند. تعهد شغلی نوعی حالت شناختی و احساس هویت روانی با یک شغل را نشان می دهد. تعهد، اعتقاد در مورد شغل فرد است و به مقداری که یک شغل می تواند نیازهای فعلی فرد را برآورده سازد، بستگی دارد. اشخاصی که شدیداً درگیر شغل هستند، شغل را به عنوان بخش مهمی از هویت شخصی شان در نظر می گیرند. علاوه بر این، افراد دارای وابستگی شغلی بالا، بیشتر علایق خود را وقف شغل خود می کنند. همچنین به میزانی که شخص کار یا عملکردش را موجب سربلندی و کسب اعتبارش بداند تعهد شغلی او افزایش می یابد (عامری و اسمعیلی، 1390، ص 129). ایجاد اعتماد، انگیزش و تعهد در کارکنان، یکی از موضوعات و مسائل کلیدی در ارتباط با مدیریت کارکنان میباشد. این امر به این دلیل از اهمیت برخوردار است که کارکنان دارای سطوح بالای تعهد شغلی، به احتمال کمتری سازمان را ترک می کنند، ایشان بیشتر برانگیخته شده و تمایل بیشتری به ارائه تلاش داوطلبانه دارند (یوسفی و همکاران، 1389،ص.23).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تعهد مستمر: دومین بعد از تعهد سازمانیِ الن و می یر، تعهد مستمر است که بر مبنای تئوری سرمایه گذاریهای بکر قرار دارد. این تئوری بر این اساس است که با گذشت زمان، فرد سرمایه ای را درزمان انباشته می کند که هر چه سابقه فرد در سازمان بیشتر می شود، این سرمایه نیز انباشته تر شده و از دست دادن آن برای فرد، هزینه بر خواهد بود. این سرمایه گذاری شامل: زمان، کسب مهارتهای ویژی سازمان که قابل انتقال نیست، رفاقتهای کاری، عوامل سیاسی و هزینه های دیگری است که فرد را از جستجو برای کارهای جایگزین منصرف می سازد. می یر و همکاران، تعهد مستمر را صورتی از دلبستگی روانی فرد به سازمان دانسته که از ادراک کارمند درخصوص مواردی است که در صورت ترک سازمان از دست می دهد، ناشی می شود. در واقع می توان چنین گفت که تعهد مستمر شامل آگاهی فرد از هزینه های ترک سازمان است. بنابراین در این شکل از تعهد، دلیل اصلی ارتباط فرد با سازمان و تصمیم او به باقی ماندن در سازمان، تلاشی برای حفظ مزایای حاصله از ارتباط با سازمان است ( Meyer et al.., 1989).
رامزک (1990) این نوع وابستگی را به عنوان نوعی معامله می داند. او معتقد است که کارکنان، سرمایه گذاری هایشان را در سازمان، بر مبنای آنچه در سازمان گذاشته و آنچه با ماندن در سازمان بدست خواهند آورد، محاسبه می کنند. برای مثال: یک فرد ممکن است تغییر یک سازمان را بخاطر پول و زمانیکه صرف یک برنامه ی بازنشستگی کرده، ترجیح ندهد. علاوه بر ترسِ از دست دادن سرمایه گذاری ها، تعهد سازمانی در فرد، بخاطر مشاهده یا درک عدم وجود جایگزینهای شغلی نیز بوجود می آید. الن و می یر بیان می کنند که چنین تعهدی از جانب فرد نسبت به سازمان، بر مبنای ادراک او از موقعیتهای استخدامی خارج از سازمان است. در واقع این نوع تعهد زمانی بوجود می آید که فرد به این باور می رسد که توانایی های او قابل عرضه در بازار نیست یا او فاقد مهارتهای لازم برای رقابت در زمینه ی مورد نظر است. این چنین کارمندی نوعی احساس وابستگی را نسبت به سازمان فعلی خود خواهد داشت. در واقع کارمند احساس می کند که بخاطر هزینه های مالی، اجتماعی، روانشناختی و سایر هزینه های مرتبط با ترک سازمان مجبور است نسبت به سازمان متعهد باشد. بر خلاف تعهد عاطفی که شامل وابستگی عاطفی است. تعهد مستمر منعکس کننده ی هزینه های ترک سازمان در مقابل منافع ماندن در آن است (Meyer & Allen, 1990).
تعهد هنجاری: سومین بعدِ تعهد سازمانی، تعهد هنجاری است که نشان دهنده نوعی احساس تکلیف برای ادامه ی همکاری با سازمان است، افرادی که دارای سطح بالایی از تعهد هنجاری هستند، احساس می کنند که مجبورند در سازمان باقی بمانند. در این بعد از سازمانی نسبت به ابعاد دیگر، تحقیقات کمتری صورت گرفته است. علاوه بر الن و می یر، رندال و کوته اریلی، چاتمن و کالول از جمله محققانی هستند که تلاش کرده اند تا این بعد از تعهد سازمانی را از ابعاد دیگر مجزا سازند. رندال و کوته به تعهد هنجاری از منظر نوعی تکلیف اخلاقی نگریسته اند که فرد در قبال سرمایه گذاریهایی که سازمان بر روی وی انجام داده است، در خود احساس تکلیف می کند. ایشان معتقدند زمانی این احساس در فرد بوجود می آید که سازمان هزینه یا زمان زیادی را صرف آماده کردن او برای انجامِ بهتر کارها، کرده است لذا نوعی احساس تکلیف در وی برای ماندن در سازمان بوجود خواهد آمد. اما اریلی و همکاران (1991) تعهد هنجاری را بر حسب ارزشها تعریف نموده و مورد سنجش قرار دادند. ایشان معتقدند که رابطه ی متقابل بین ارزشهای یک فرد و سازمان، منجر به تعهد سازمانی می شود. در حمایت از این دیدگاه، مایر و اسکورمن، تعهد هنجاری را به عنوان پذیرش اهداف و ارزشهای یک سازمان توسط کارکنان، دانسته اند. جاروس و همکاران با الن و مییر موافق هستند و تعهد هنجاری را به عنوان تعهد اخلاقی تلقی می کنند (Allen & Meyer, 1997).
1 Romzek
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ویژگیهای بررسی شده در این خصوص شامل: سابقه خدمت، سطح آموزش، جنسیت، نژاد و عوامل شخصی دیگر است. بر مبنای مطالعات انجام شده، سن و سابقه خدمت با تعهد ارتباط مستقیم دارد. همچنین سطح آموزش دارای ارتباط معکوس با تعهد سازمانی است. این ارتباط معکوس ممکن است ناشی از این باشد که سازمان قادر به برآوردن انتظارات افراد با تحصیلات بالا نیست. علاوه بر این افراد با تحصیلات بالا ممکن است بیشتر به حرفه ی خود متعهد باشند تا به سازمان(رحمان سرشت و فیاضی، 1387، ص.73).
سه جنبه از ویژگیهای مرتبط با نقش که تاثیر بالقوه ای بر تعهد سازمانی دارند عبارتند از: حیطه شغل یا چالش شغلی، تضاد و ابهام نقش. تحقیقات زیادی ارتباط میان حیطه شغل و تعهد سازمانی را بررسی کرده اند نتایج بررسی ها حاکی از آن است که شغلِ تقویت شده، چالش شغلی را افزایش می دهد و در نتیجه ی آن تعهد نیز افزایش می یابد. همچنین مطالعات دیگری ارتباط بین تضاد و ابهام نقش را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیده اند که تعهد سازمانی با تضاد و ابهام نقش ارتباطی معکوس دارد(رحمان سرشت و فیاضی، 1387، ص.73).
بر مبنای پژوهشهای انجام گرفته در این خصوص، تعهد با میزان رسمیت، وابستگی وظیفه ای و عدم تمرکز در سازمان دارای رابطه مثبت می باشد. به علاوه تعهد با میزان مشارکت افراد در تصمیم گیری و میزان مالکیت فرد بر واحد تولیدی و کنترل سازمان نیز دارای ارتباطی مثبت است(رحمان سرشت و فیاضی، 1387، ص.73).
تجربیات کاری:
تجربیات کاری به عنوان یک نیروی عمده در فرایند اجتماعی شدن یا اثرپذیری کارکنان محسوب می شود و همین امر نیز به نوبه خود عامل عمده ای است که بر میزان وابستگی روانی کارکنان به سازمان تاثیر میگذارد. بوکانان و استیرز به این نتیجه رسیده اند که احساس اهمیتِ شخصی برای سازمان با تعهد سازمانی مرتبط است. بدین معنا که وقتی کارکنان احساس کنند مورد نیاز سازمان هستند و یا برای ماموریت سازمان مهم می باشند، تعهد سازمانی در ایشان افزایش می یابد. عامل دیگر احساس کارکنان درخصوص نگرش های مثبت همکاران نسبت به سازمان می باشد. بدین معنا که نگرشهای مثبت همکاران بر تعهد فرد موثر است (حسینیان و همکاران، 1386، ص.296). دانشمندان رفتار سازمانی و محققانی که در زمینه تعهد سازمانی به مطالعه می پردازند، بر این تلاش بوده اند تا ثابت کنند که پس از ورود یک فرد به سازمان، چه عواملی تعهد سازمانی وی را تحت تاثیر قرار می دهد. دیدید اونس عوامل موثر بر تعهد سازمانی را بدین شکل بیان می کند:
- نظام ترفیع مناسب
- قدردانی و سپاس از خدمات
- خدمات اجتماعی
مارچ و سایمون نیز طی مطالعه ای به بررسی تعهد سازمانی پرداخته اند، در این تحقیق مواردی همچون:
- تصدی مشاغل
- مزایای بازنشستگی
- آموزش
- سابقه
- متغیرهای مشارکت، منزلت اجتماعی کار
- ابهام در نقش بر تعهد موثر شناخته شد. بر اساس یافته های آنها چهار متغیر اول بر تعهد مستمر و مابقی موارد بر تعهد ارزشی موثر بوده است.
مودی و همکاران عواملی را که به تعهد سازمانیِ بیشتر منجر می شود به سه دسته ی اصلی تقسیم کرده اند:
- عوامل شخصی
- عوامل سازمانی
- عوامل غیر سازمانی
هر یک از این عوامل ممکن است در بروز ابعاد مختلفی از تعهد سازمانی با درجه های متفاوت، موثر باشند.
می یر و هرسکویچ نیز تاثیر متغیرهای زیادی را بر تعهد مورد بررسی قرار دارند. ایشان اعتقاد دارند که تمامی این متغیرها را می توان در سه مقوله ی ویژگیهای شخصی، ویژگیهای سازمانی و تجارب کاری دستهبندی کرد: (انصاری و همکاران، 1389،ص. 35).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
-
- عوامل موثر بر تعهد سازمانی
- از دیدگاه الن و می یر ویژگیهای فردی: با مرور ادبیات، به این نتیجه می رسیم که ویژگیهای فردی که بطور قابل ملاحظه ای در تعهد سازمانی تاثیر می گذارند بطور کلی شامل ویژگیهای جمعیت شناختی از قبیل سن، دوره تصدی شغل، جنسیت، موقعیت، سطح تحصیلات و همچنین سایر ویژگیهای فردی از قبیل نیاز به موفقیت، احساس صلاحیت و احساس مهارت است.
- ویژگیهای سازمانی: این ویژگیها از قبیل: ساختار، فرهنگ، راهبردها و سیاستهای سطح سازمانی که میتوانند ادراک کارکنان را از حمایت سازمانی افزایش دهند. به احتمال زیاد منجر به افزایش تعهد سازمانی خواهند شد. در زمینه ی رابطه سیاستهای سازمانی با تعهد عاطفی، می توان به حمایت برخی از محققان از این مساله در ادبیات تعهد سازمانی اشاره کرد.
- تجارب کاری: الن و می یر به این نتیجه رسیدند که تجاربی که نیاز کارکنان را برای احساس راحتی از نظر روانی و فیزیکی در سازمان ارضاء می کنند، منجر به تعهد عاطفی می شوند. این تجارب شامل ادراک حمایت از سوی سازمان می باشد لذا کارکنانی که احساس می کنند بطور وسیعی مورد حمایت سازمان میباشند، به احتمال زیاد نوعی احساس تکلیف در خود برای پاسخ دادن به این نوع حمایت سازمانی، خواهند داشت.
از منظری دیگر متغیرهای تاثیرگذار بر تعهد سازمانی را اینگونه تقسیم نموده اند. استیرز متغیرهای پیش شرط تعهد سازمانی را به سه گروه تقسیم کرده است: 1- خصوصیات شخصی، 2- ویژگیهای شغلی و 3- تجربه کاری. متیو و زاجاک (1990) متغیرهای مرتبط با تعهد سازمانی را در سه گروه عمده تقسیم بندی کرده اند. 1- متغیرهای پیش شرط، 2- متغیرهای همبسته و 3- متغیرهای نتیجه. مدنی و زاهدی نیز (1384) متغیرهای موثر بر تعهد سازمانی را در چهار گروه به شرح زیر تقسیم بندی کرده اند:
-
- متغیرهای شخصی شامل: سن، جنسیت، وضعیت تاهل، تحصیلات، سابقه سازمانی، سابقه در شغل فعلی، رده ی سازمانی، نوع استخدام، پیوستگی شغل، استخدام بلندمدت، تنوع مهارتها، تجربیات کاری، معنا تلقی از کار، ارزشهای کار، ارزشهای درونی کار، هویت فردی، نوع شخصیت، اعتماد بنفس، احساس اهمیت شغلی و سلسله مراتب نیازها
- متغیرهای شغلی شامل: رضایت شغلی، رضایت از حقوق و مزایا، رضایت از خدمات رفاهی، رضایت از آموزشها، رضایت از فرصتهای ارتقاء، رضایت از همکاران، رضایت از سرپرست، نوع شغل، تکرار و یکنواختی شغل، چالشی بودن شغل، اختیار و استقلال در کار، حیطه ی نظارت، وابستگی وظیفه، انگیزه کاری، ارزشهای شغل، انتظارات شغلی، تعارض نقش، بار نقش، استرس شغلی، امنیت شغلی و پیوند شغلی
-
- متغیرهای سازمانی شامل:اندازه ی سازمان، تمرکز سازمانی، رسمیت، عدالت سازمانی، مشارکت سازمانی، رهبری مشارکتی، نوع ارتباط رهبر، درک حمایت سازمانی، اعتماد به مدیریت، حمایت سرپرست، هویت سازمانی و انسجام گروهی
- متغیرهای محیطی شامل: فرصتهای شغلی جایگزین، مذهب، فرهنگ و قومیت، روحیه جمع گرایی، فاصله ی قدرت، هویت اجتماعی، هویت حرفه ای، مشارکت مدنی، احساس عدالت اجتماعی، تعهد اتحادیهای، تعهد حرفه ای و همچنین تعهد خویشاوندی (عموزاد و همکاران،1390، ص.55).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مراحل رشد وتوسعه مفهوم تعهد سازمانی
برای شناخت فضای مفهومی، ابعاد و کاربرد مفهوم تعهد سازمانی، بررسی مراحل رشد و توسعه آن ضروری است. به طورکلی، توسعه مفهو می تعهد سازما نی ر ا می توان به سه دوره تقسیم کرد که بدون تر دید هریک از این دوره ها تأ ثیر نیرومندی بر وضعیت مفهوم سازی کنو نی آن داشته است.
در دوره اول، تحقیقات بر مفهوم سازی هوارد بک (1960) متکی بود. اصطلاح مزایای جانبی به انباشت سرمایه گذاری ارزشمندی اشاره دارد که به وسیله افراد انجام می گیرد و درصورت ترک سازمان آن را از دست خواهند داد.
در دومین دوره ، تمرکز مطالعات از مزایای جانبی ما دی به دلبستگی روان شناختی تغییر جهت داد. در این رهیافت گرایشی که به دست پورتر ( ١٩٧۴ ) توسعه یافت، تعهد سازما نی به عنوان سازه ای یک بعدی در نظر گرفته شده بود که تنها بر دلبستگی عاطفی تمرکز داشت.
در دوره سوم، چندین رهیافت مهم چندبعدی توسعه یافت که یکی از مهم ترین آنها را مایر و الن (1984:1991) مطرح کردند. مایر و الن علاقه مند بودند با طرح رهیافت چند بعدی، مجموعه پیوندهای گسترده تری را بررسی کنند که بین کارمندان و سازمان وجود دارد. آنها تعهد را نیرویی الزام آور و مقیدکننده می دانند. این نیرو یک قالب ذهنی یا حالت روان شناختی است که فرد را به انجام کنش وادار می سازد. طبق نظر مایر و الن بر ای تمایز میان تعهداتی که توسط قالب های ذهنی مختلف مشخص می شود، می توان سه عنوان تعهد عاطفی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری را برگزید (امیر کافی و هاشمی نسب، 1392 ص.33).
2-3-5) نتایج و پیامدهای تعهد سازمانی
تحقیقات زیادی درباره تأثیر تعهدات سازمانی در عملکرد سازمانی، عملکرد شغلی، رفتارهای مبتنی بر تابعیت سازمانی (منظور رفتارهایی است که افراد علاوه بر وظایف مقرر در شرح شغل برای سازمان انجام میدهند)، ترک خدمت کارکنان، غیبت و تأخیر انجام شده است. پژوهشها نشان میدهند رابطه تعهد سازمانی با عملکرد شغلی و رفتارهای مبتنی بر تابعیت سازمانی مستقیم و مثبت است ولی ارتباط آن با ترک خدمت، غیبت و تأخیر کارکنان منفی است (ساروقی، 1375، ص41).
بنابراین تعهد سازمانی موجب دستیابی سازمان به نتایج زیر میشود:
- کارکنان اهداف و ارزشهای سازمانی را در حد بالایی میپذیرند.
- کارکنان در جهت تأمین و تحقق اهداف و منابع سازمانی تلاش و کوشش جدی مینمایند.
- احساسات خوبی درباره کارشان داشته و برای شغل خود ارزش قائل میشوند.
- کارکنانی که دارای تعهد و پایبندی هستند نظم بیشتری در کار خود دارند، مدت بیشتری در سازمان میمانند و بیشتر کار میکنند.
- تعهد سازمانی یک نگرش درباره وفاداری کارکنان سازمان و یک فرایند مستمر است، که تعهد سازمانی منجر به نتایج مطلوب سازمانی همچون ترک خدمت کمتر و مشارکت و سرگیری فعالیت نیروی کار در امور سازمانی میشود.
- تعهد سازمانی نیاز به هزینههای هنگفت درجهت ایجاد سیستمهای نظارت و کنترل دقیق و پیچیده را کاهش میدهد.
- تعهد سازمانی میتواند باعث کاهش جابجایی نیروها، کاهش شکایات و اعتراضات، کاهش فشارهای روحی وروانی افراد، کاهش دزدی و سرقت و افزایش کارآیی و اثربخشی سازمان گردد. کارمندان وفادار منافع بی شماری را نصیب سازمان میسازند (ساروقی، 1375، ص41).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تعریف درگیری شغلی
درگیری شغلی بر مبنای اعتقاد آلپورت به عنوان یک نگرش، متغیر مهمی است که به افزایش اثربخشی سازمان کمک شایانی می کند. هرچه سطح درگیری شغلی کارکنان یک سازمان بالاتر باشد، اثربخشی آن نیز افزایش خواهد یافت. اولین بار واژه “درگیری شغلی” توسط لودال[1] و کجنر[2] 1965 عنوان شد و به این صورت تعریف گردید که ارزشهای شغلی به بخشی از زندگی شخصی افراد تبدیل می شوند (Rotenberry and Moberg, 2007:203). ایشان پدیده ی درگیری شغلی را از طریق بحث درخصوص عوامل مرتبط با طراحی شغل و درگیری شغلی، عنوان نمودند. لی[3] و لانگ[4] (1999) درگیری شغلی را به عنوان درجه ای که فرد از لحاظ عاطفی و روانی با شغل خویش همانند سازی می نماید، تعریف نموده اند و به عنوان درجه ای است که فرد درگیر کار خویش شده و در فرایند تصمیم گیری مشارکت می نماید (Iqbal Khan, 2011:253).
بلاو و بول درگیری شغلی را به عنوان:
- درجه ای که شخص در مسایل مربوط با شغل خویش فعالانه شرکت می کند.
- درجه ای که عزت نفس و ارزش شخصی فرد بواسطه ی سطح عملکرد وی ادراک می شود.
- درجه ای که شغل فرد نگرش های شخصی وی را تحت تاثیر قرار می دهد، تعریف نموده است (Blau and Boal, 1987:289 ).
پائولی[5]، الیگر[6] و استون- رومرو[7] (1994) درگیری شغلی را بصورت میزانی که فرد مشغول، و علاقه مند به شغل فعلی خویش می شود، تعریف نموده اند. درگیری شغلی یکی از مهمترین عواملی است که قدرت اختیار کارکنان و مشارکت ایشان در فرایند تصمیم گیری را افزایش می دهد. درگیری در فرایند تصمیم گیری و مسائل مربوط به شغل، می توانند عملکرد کارکنان را بهبود بخشد (میرهاشمی و حنیفی، 1390: 142). ایشان همچنین بر عدم تمایز بین درگیری با شغل فعلی (درگیری شغلی) و درگیری با کار بطور کلی (محوریت کار) تاکید می کنند. در واقع درگیری شغلی به این اعتقاد بر می گردد که شغل پر اهمیت است و افراد بایستی در کارشان برای ترقی خویش درگیر شوند.
درگیری شغلی عاملی حیاتی در شکل دهی نتایج کاری کارکنان می باشد. هاکمن[8] و لاولر[9] عنوان کردند که درگیری شغلی عاملی برجسته و موثر در شکلدهی انگیزش کارکنان می باشد (Freund, 2005:6).
درگیری شغلی یکی از عناصر مهمی است که تاثیرات مثبتی بر روی کارکنان و نتایج سازمانی دارد. لی و لانگ[10] (1999) درگیری شغلی را به عنوان درجه ای که فرد از لحاظ عاطفی یا روانی با شغل خویش ارتباط برقرار کرده و تعیین هویت می شود. ریتز و جول[11] (1979) بیان داشتند که درگیری شغلی به اهمیت شغل در زندگی عادی و روزمره ی افراد مرتبط است. بدان معنا که اگر کسی به شغل خویش اهمیت دهد در نتیجه به آن وفادار نیز خواهد ماند (Iqbal Khan et al.., 2011:257).
ویگور اشاره دارد بر اینکه درگیری شغلی نوعی اشتیاق و تصمیم برای صرف انرژی و تلاش در کار، توسط کارمند می باشد. در واقع بر وقف احساسی افراد در محیط کار اشاره دارد. به معنای یافتن معنا و هدف برای شغل و نیز علاقمند و مشتاق شغل بوده و به کاری که انجام می دهد افتخار کند. برای کارمندان با درگیری شغلی بالا زمان در محیط کار به سرعت سپری می شود. درگیری شغلی می تواند به عنوان مرحله ی پایدار و ماندگار عاطفی- انگیزشی برای انجام کار بصورت کامل و درست می باشد (Menguc et al.., 2012:2).
لاولر (1986) مشاهده کرد که درگیری شغلی یکی از عوامل کلیدی برای خلق و افزایش انگیزش کارکنان درخصوص سازمان می باشد، انگیزش نیز به نوبه خود نقش حیاتی و اساسی در افزایش بهره وری و بهبود عملکرد فردی خواهد داشت. مدیران بایستی اهمیت درگیری شغلی را به خوبی درک نمایند، زیرا آن یکی از اجزای بسیار با ارزش و ضروری برای تفسیر رفتار در محیط کار در میان نیروی کار می باشد. همانطور که تحقیقات پیشین این ادعا را حمایت کرده اند. درگیری شغلی از طریق تفویض قدرت به کارکنان پر رنگتر خواهد شد (Manojlovich, Laschinger and Heather, 2002: 586 ).
به سخن دیگر، درگیری شغلی شامل نحوه ی ادراک کارکنان از محیط کاری و شغل خود و درهم آمیختن کار و زندگی شخصی است. درگیری شغلی پایین، به بیگانگی با کار و سازمان، بی هدفی یا جدایی بین زندگی و کار کارکنان منجر می شود (Hirschfeld, 2006: 1663). درگیری شغلی بالا، نشان دهنده ی تجربه احساس معناداری، اشتیاق، افتخار و غرق شدن در کار و احساس خوشایند نسبت به کار می باشد. در این وضعیت با گذشت زمان، فرد به شغل خود دلبستگی پیدا می کند (Schaufeli et al.., 2007:72).
پژوهشها درخصوص مفهوم درگیری شغلی بر شناسایی تعیین کننده های آن متمرکز بوده است. درمورد تعیین کننده های مذکور، سه طبقه ویژگیهای شخصی، موقعیتی و بازده های کار مشخص شده است. در حقیقت کارکنانی که درگیری شغلی بالایی دارند، تنش کمتری را تجربه می کنند و از شغل خود رضایت بیشتری دارند. درگیری شغلی بطور عمده با رضایت از کار، توان، فداکاری و دلبستگی تعریف می شود. توان، گویای سطح بالای انرژی، انعطاف پذیری روانی درحین انجام کار، میل به صرف تلاش در کار خود و مقاوت در رویارویی با مشکلات می باشد (Blanch and Ajuja, 2010: 238).
می توان گفت کارکنانی که درگیریی قوی با شغل خویش دارند، تصویر بهتری از خویش خواهند داشت. درگیری شغلی در میان کارکنان پاره وقت بسیار کم و در میان کارکنان تمام وقت، زیادتر دیده می شود. بدان معنا که اگر کارکنان با ذوق و اشتیاق درخصوص موضوعات مرتبط با شغل خویش مشارکت نمایند، نشان دهنده ی این است که ایشان با کار خویش درگیری برقرار کرده اند همچنین آنها شغل را به عنوان یکی از جنبه های با ارزش زندگی خویش می دانند و بیان می دارند که عملکرد مهمترین ویژگی برای کسب ارزش شخصی است. در واقع درگیری شغلی تاثیر مهمی بر کارآیی و اثربخشی کارکنان داشته و شغل نقشی حیاتی در افزایش درگیری شغلی افراد ایفا خواهد کرد اگر و فقط اگر کارکنان شغل خویش را بخش مهمی از زندگی به حساب آورند (Iqbal Khan et al.., 2011:257).
1 Lodahl
2 Kejner
3 Li
4 Long
5 Paullay
6 Alliger
7 Stone-Romero
1 Hackman
2 Lawler
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
درگیری شغلی به عنوان نگرشی مثبت و کامل درخصوص موقعیتهای مختلفی کاری، تعریف شده که از طریق وقف خویش درکار، مجذوب کار بودن و نیز صرف انرژی برای کار شکل می گیرد. وقف شدن در کار، به معنای درگیری شدید در کار و تجربه ی احساس معناداری و اشتیاق می باشد. مجذوب کار بودن، به معنای احساس دلبستگی و جذب شدن در شغل می باشد. بطور خلاصه، کارکنان درگیر در شغل، برای انجام شغل خویش انرژی زیادی را صرف می کنند و نسبت به شغل خویش مشتاق و علاقه مند می باشند. به علاوه، ایشان اغلب در کار خویش غوطه ور شده و متوجه گذر زمان نمی شوند (Schaufeli and Bakker, 2004:294).
2-4-3) فرایند ایجاد درگیری شغلی
تئوری های مربوط به درگیری شغلی منعکس کننده چهار آموزه اصلی است:
-
- کار به عنوان بزرگترین دلبستگی زندگی درنظر گرفته می شود: در این بخش درگیری شغلی به عنوان درجه ای که فرد موقعیتهای شغلی خویش را بخش پر اهمیتی از زندگی درنظر می گیرد، تعریف می شود.
- مشارکت فعال در فعالیتهای شغلی: در این صورت درگیری شغلی فرصتی برای مشارکت در فرایند تصمیم گیری را فراهم می آورد، همچنین کارکنان با درگیری شغلی بالا، به منظور رسانیدن سازمان به اهداف از پیش تعیین شده، تشکیل اجتماعی را می دهند.
- عملکرد به عنوان بزرگترین عامل تعیین اعتماد به نفس: در این مبحث، درگیری شغلی از طریق تسهیل دستیابی به اعتبار، خود احترامی، استقلال و اطمینان به نفس، شناخته می شود.
- عملکرد با عقاید شخصی افراد سازگار است: درگیری شغلی، بر این مهم دلالت دارد که عملکرد شغلی بزرگترین احساس ارزشمندی را در افراد ایجاد می نماید (Uygur and Kilic, 2009:114).
2-4-4) درگیری شغلی و ویژگیهای فردی
مطالعاتی که در طول دو دهه ی اخیر درخصوص شناسایی ساختار درگیری انجام گرفته، به این مهم از دو منظر نگریسته اند. اول به عنوان یک متغیر تفاوتهای فردی، محققان بر این باورند که درگیری شغلی زمانی رخ می دهد که نیازهای اساسی انسان بر طرف شده باشند و ارزشها و ویژگی های شخصیتی افراد، ایشان را مستعد درگیری کم و بیش با شغلشان نماید. دیدگاه دوم، درگیری شغلی را به عنوان پاسخی به ویژگیهای موقعیتی شغل می شناسد. به عبارت دیگر، انواع مختلفی از شغل یا خصوصیات شغلی بر روی درجه ی درگیری شغلی کارکنان تاثیر می گذارند (Chughtai, 2008:169).
محققان به این نتیجه رسیده اند که درگیری شغلی تابع تفاوتهای فردی و موقعیتهای مختلف شغلی می باشد. بنابراین انتظار می رود که ویژگیهای جمعیت شناختی نظیر: سن، جنسیت، تحصیلات و سالهای خدمت کارکنان و نیز تجارب کاری ایشان با درگیری شغلی مرتبط باشند. تفاوتهای فردی اولیه از جمله: فردگرایی، منبع کنترل، عزت نفس، انگیرش و باوجدانی رابطه مثبت و معناداری با سطح درگیری شغلی دارند (Colquitt, 2000: 678). راببینوویتز معتقد است که هم متغیرهای شخصی و هم متغیرهای موقعیتی بر درگیری شغلی اثر دارند و اهمیت نسبی این دو مجموعه از متغیرها از سوی محققان هر دو طرف بررسی شده است (میرهاشمی، 1389: 59). درگیری شغلی، سهم مهمی در هویت روانشناختی فرد دارد. شغل کارکنان دارای درگیری شغلی بالا با هویتها، رغبتها و هدفهای زیندگی ایشان درگیری تنگاتنگ دارد. کارکنان ممکن است در محیط کار در واکنش به ویژگیهای خاص محیط یا موقعیت کاری با شغل خود درگیر شوند یا آنکه واجد مجموعه ای از نیازها، ارزشها یا خصیصه هایی باشند که زمینه درگیری شغلی را فراهم میآورند (میرهاشمی، 1387: 17).
بلاو و بول (1989) کارکنان موجود در سازمان را به چهار دسته تقسیم نموده اند:
- کارکنانی با درگیری شغلی و تعهد سازمانی بالا
- کارکنانی با درگیری شغلی بالا و تعهد سازمانی ضعیف
- کارکنانی با درگیری شغلی پایین و تعهد سازمانی بالا
- کارکنانی با درگیری شغلی و تعهد سازمانی پایین
کارکنان در گروه اول، “ستارگان سازمان” نام نهاده می شوند. کارکنان گروه دوم را “گرگ های تنها” مینامند، کارکنان گروه سوم به عنوان “شهروندان سازمان” شناخته می شوند و سرانجام کارکنان گروه چهارم را “کارکنان بی احساس” می نامند (Uygur and Kilic, 2009:114 ).
اتکینسون و لیتوین درگیری شغلی را به انگیزه ی پیشرفت ارتباط داده اند. آنان کارکنان دارای درگیری شغلی بالا را به عنوان افرادی هدف مدار توصیف نموده اند، حال آنکه کارکنان با سطح درگیری پایین افرادی با ویژگی ترس شدید از شکست هستند. ریوه و اسمیت بر این باورند که مولفان، درگیری شغلی را همواره بصورت زیر تعریف نموده اند:
- مفهومی که شخص طی آن هویتی روانشناختی مرتبط با کار را شکل می دهد یا کار را به عنوان عاملی مهم در ارائه تصویر کلی از خود در نظر می گیرد
- درونی کردن ارزشهای مربوط به خوب بودن کار یا اهمیت آن از لحاظ ارزشمندی شخص
- میزان اثرگذاری عملکرد شخص بر عزت نفس
تحقیقات نشان داده اند که کارکنان با درگیری شغلی بالا، سلامت ذهنی و جسمانی بیشتری را گزارش میکنند. به علاوه، ایشان ابتکار عمل بیشتر، رفتارهایی فعالانه و اشتیاق بیشتری برای یادگیری از خود بروز می دهند (Schaufeli and Salanova, 2007: 72). کارکنان با درگیری شغلی بالا قادر و مایلند که در انجام وظایف شغلی خویش فداکاریهایی از خود بروز داده و بیش از حد مورد انتظار، عمل می کنند. به علاوه، به نظر می رسد که صرف انرژی در کار و نیز وقف شدن در آن، هسته ی اصلی درگیری شغلی می باشد (Bakker, 2007: 209).
1 Rabinowitz
1 Atkinson
2 Litwin
3 Reeve
4 Smith
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در واقع افراد با درگیری شغلی بالا، انرژی بیشتری در کار از خود بروز می دهند و احساس مفید بودن و سودمندی می کنند. که احساس مذکور به ایشان کمک می کند تلاش بیشتری در سایر جنبه های زندگی نیز از خود بروز دهند. برای نمونه: به دلیل سطح بالای رفتار درست و فعالیت، کارکنان با درگیری شغلی بالا، برای خویش بازخوردهای مثبت مشخصی در رابطه با موفقیت، ارزشمندی و شناخت، ایجاد می نمایند. بسیاری از تحقیقات نشان می دهند که علاقه، اشتیاق و میزان بالای انرژی ایشان در کار، به بیرون از محیط کار نظیر: ورزش، سرگرمی های خلاقانه و کارهای داوطلبانه، نیز راه می باید. کارکنان با درگیری شغلی بالا، فوق انسانی عمل نمی کنند و ایشان نیز همچون افراد دیگر، پس از یکروز کاری سخت و طولانی، احساس خستگی می نمایند اما از کار خویش دلزده و خسته نشده و خستگی خویش را نوعی وضعیت مطبوع توصیف می نمایند برای اینکه در ارتباط با پیشرفت و انجام عملی مثبت روی داده است. سرانجام، افراد با درگیری شغلی بالا، به کار خویش اعتیاد ندارند، ایشان در خارج از محیط کار به تفریح می پردازند و بطرزی بیمارگونه به انجام کار مشغول نمی شوند. طوریکه برای ساعات بسیار طولانی و غیر معمول به کار مشغول باشند. ایشان به دلیل به شدت خود را مشغول و سرگرم کار نمی کنند، بدلیل اینکه کار کردن برای ایشان نوعی تفریح و لذت بخش به شمار می آید (Bakker, 2008: 210).
کارکنان دارای درگیری شغلی بالا افرادی هدفمند و کارکنان با سطح درگیری شغلی پایین به عنوان افرادی که از شکست به شدت می ترسند، تعریف شده اند. معنای درگیری شغلی، ویژگی نسبتا ثابتی است که تحت تاثیر وضعیت موجود در محیط کار قرار نمی گیرد. بر این مبنا، درگیری ممکن است از بازخورد مرتبط با عملکرد تاثیر پذیرد اما درعین حال نمی توان اهمیت نقش زمینه ها و استعدادهای فردی (مانند انگیزه پیشرفت) را که تحت تاثیر محیط واقعی یا مداخله های شغلی قرار نمی گیرند، نادیده گرفت (میرهاشمی، 1387: 18).
2-4-5) درگیری شغلی و ویژگی های شغل
نگرش ویژگیهای شغل که رویکرد انگیزشی به شغل دارد، حاصل تحقیقات ترنر و لورنس (1965)، هاکمن و لاولر (1971) می باشد. این محققان، تحقیقات خود را بر روی مشخصه های انگیزشی شغل مانند: خودگردانی و بازخورد متمرکز نمودن و جایگاه تفاوتهای فردی را در واکنش کارکنان در برابر یک شغل به صراحت مورد توجه قرار دادند (Kamakar and Breslin, 2008: 2011). به نظر ترنر و لورنس (1965)، مشاغلی برای کارکنان جذاب هستند که پیچیده و چالشی باشند. ایشان شش ویژگی را برای شغل که با رضایت شغلی کارکنان مربوط است، مطرح نمودند. ویژگیهای مذکور عبارتند از: تنوع، مسئولیت، استقلال، دانش و مهارت، ارتباطات اجتماعی ضروری و ارتباطات اجتماعی اختیاری. هاکمن و لاولر (1971)، تحقیقات خود را بر مبنای نتایج پژوهش ترنر و لورنس انجام دادند و شش ویژگی یاد شده را به دو دسته تقسیم نمودند. چهار بعد اول را “ابعاد اصلی” و دو بعد مربوط به ارتباطات را به عنوان “بعد اجتماعی شغل” قلمداد کردند که بطور دقیق در انجام وظایف دخالت ندارند. ایشان در سال 1975 بصورت گستردهتری نتایج تحقیقات پیشین را مورد بررسی قرار داده و مدل ویژگیهای شغل JCM را ارائه نمودند که دربرگیرنده ی پنج ویژگی تنوع مهارت، هویت داشتن شغل، اهمیت داشتن شغل، استقلال عمل و بازخورد می باشد (یزدان آبادی و نوشه ور، 1389). سه حالت روانشناختی مهمی که متاثر از ویژگیهای پنجگانه مذکور در افراد به وجود می آیند عبارتند از: احساس معنادار بودن شغل، احساس مسئولیت نسبت به کار و آگاهی از نتایج کار، این حالات به نوبه ی خود منجر به نتایج عملی تری چون انگیزش بیشتر، رضایتمندی بالاتر، اثربخشی کاری و درگیری شغلی بیشتر می گردد (Kamakar and Breslin, 2008:2012).
به طور کلی هنگامی که یک شغل مجددا طراحی می شود تا اعتبار آن از نظر ویژگیهای شغل افزایش یابد، پیش بینی می شود که در انگیزش، رضایت، درگیری در شغل و عملکرد متصدیان مشاغل مذکور بهبودی حاصل گردد (Yeh et al.., 2009: 1407 ). هکمن و اولدام (1980) مدل ویژگیهای شغلی خویش را پیشنهاد نمودند و دریافتند که ویژگیهای شغلی می توانند بر روی درگیری شغلی تاثیر بگذارند برای اینکه ویژگیهای مذکور ممکن است انگیزش درونی در کارکنان را تشویق دهند. به عبارت دیگر، اهمیت شغل نقشی اساسی در درونی سازی ارزشها برای کارکنان، از طریق درگیری شغلی ایجاد می نماید. درگیری شغلی، در مطالعات گوناگون به اشکال مختلفی تعریف و تشریح شده است. اما در تمامی این تعاریف از درگیری شغلی، شغل و موقعیتهای مرتبط با آن به عنوان مرکز علایق زندگی شناخته شده اند، و به اهمیت شغل برای افراد در شکل گیری تصویری کلی از خویش اشاره شده است. در واقع درگیری شغلی، درجه ای است که فرد در کار خویش به منظور دستیابی به منزلت و شأن اجتماعی، احترام، اختیار و استقلال و توجه شخصی، مشارکت می کند (Keng Boon et al.., 2007: 939 ). درگیری شغلی بشدت تحت تاثیر تجارب شغلی قرار دارد و می تواند به عنوان انعکاس تجربیات کاری شناخته شود. ممکن است اشخاص، به منظور پاسخگویی نسبی به موقعیت خاصی از شغل، درگیر آن گردند. برای مثال: زمانیکه کارکنان برای فهم و درک بهتر و بیشتر اهداف و ارزش های سازمانی تلاش می کنند و از جو سازمانی برای این امر کمک می گیرند، احتمال دارد که شناخت بهتر و بیشتری نسبت به شغل خویش پیدار کرده و درگیر شغل خویش می شوند (Dimitriades, 2007:469). ریتز و جوئل (1979) بیان کرده اند که درگیری شغلی با اهمیت شغل در زندگی عادی و روزمره افراد، به شدت مرتبط است. این به معنای آن است که اگر شخصی اهمیت شغل خویش را درک کند، مطمئنا به شغل خویش وفادارتر خواهد بود. کارکنانی با درگیری شغلی بالا، می توانند عنوان کنند که شغل برای اینکه افراد تصویر درستی از خویش بدست آورند، بسیار حائز اهمیت می باشد. تحقیقات نشان داده اند که درگیری شغلی در کارکنان نیمه وقت بسیار پایین و در کارکنان تمام وقت بسیار بالاتر از کارکنان نیمه وقت می باشد. می توان اذعان داشت که کارکنان درگیر شغل خویش می شوند اگر به ایشان امکان و اختیار مشارکت در موضوعات مرتبط با شغلشان داده شود. ایشان شغل خویش را به عنوان بخش مهم و معناداری از زندگی خویش می دانند. و عملکرد را به عنوان اصلی ترین ویژگی عزت نفس خویش قلمداد می کنند. به این معنا که درگیری شغلی تاثیر عمده ای بر روی بهره وری و کارآیی کارکنان خواهد داشت و همچنین نوع شغل، نقشی حیاتی و اساسی در افزایش درگیری شغلی کارکنان خواهد داشت اگر بتواند در زندگی شخصی و خصوصی ایشان نقش معناداری ایفا نماید (Probst & Tahira, 2000:1077). درگیری شغلی کارکنان افزایش می یابد اگر کارکنان اختیار مشارکت در فرایند تصمیم گیری، مسئولیت پذیری و توانایی درک آهنگ کاری را داشته باشند (Iqbal Khan, 2011:258).
1 Terner & Lawrence
2 Hackman & Lawler
1 Hackman
2 Oldham
3 Reitz
4 Jawell
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
درگیری شغلی و طراحی شغل
از نظر ساتل (1997)، طراحی شغل عبارت است از اعمال تغییر در مشاغل ویژه یا مجموعه ی به هم پیوسته ای از مشاغل به منظور افزایش کیفیت کاری کارکان و بهره وری در حیل عمل. این تغییرات میتواند مواردی از قبیل: تخصصی کردن شغل، توسعه ی شغلی، غنی سازی شغلی، چرخش شغلی، طراحی سامانهای فنی اجتماعی، فراهم کردن شرایطی برای ایجاد انگیزه ی مثبت کاری و رشد شخصی را شامل شود (یزدان آبادی و نوشه ور، 1389). منظور از طراحی شغل، شیوه ترکیب تکالیف، برای بوجود آمدن مشاغل کامل است. یک طراحی شغل مناسب اثر مثبت بر روی رضایت کارکنان، درگیری ایشان در شغل و نیز کیفیت انجام وظایف دارد. منظور از طراحی شغل، تنظیم وظایف و مسئولیتها در یک شغل یا گروهی از مشاغل وابسته به یکدیگر به نحوی است که حداکثر بازدهی بدست آید و باعث رضایت، درگیری ، رشد و پیشرفت و در نهایت بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان شود. برای طراحی یک شغل معمولا از چهار روش استفاده می شود: (Iqbal Khan, 2011: 257).
-
- روش مدیریت علمی: این روش توسط تیلور پیشنهاد شد. وی معتقد بود که تقسیم کار (بر اساس تخصص) بایستی مبنای طراحی مشاغل قرار گیرد و در این راستا روش های حرکت سنجی و زمان سنجی را ابداع نمود.
- روش انگیزش: براساس این روش، مشاغل باید به گونه ای طراحی شوند که باعث رضایت کارکنان و ایجاد انگیزه در آنان گردد.
- روش سیستمی: منظور از این روش این است که بجای طراحی تک تک مشاغل، سیستم کار به نحوی طراحی شود که ابعاد اجتماعی و فنی کار، مکمل یکدیگر باشند. بصورتیکه، کار از نظر تمام افراد بررسی میشود و تاثیر فعالیت و عملکرد هر یک در فرایند کار مورد بحث و تبادل نظر قرار می گیرد. براساس اطلاعات، سیستم کار طوری طراحی می شود که هم نیازهای انسانی و اجتماعی کارکنان و هم ضرورتهای فنی کار برآورده شود.
- روش مبتنی بر ویژگیهای عامل انسانی: هدف این است که کار مطابق یا ویژگیهای عامل انسانی طراحی شود. طراحی شغل بر این اساس به دو روش مجزا از یکدیگر نظیر: بر اساس ویژگیهای زیستی و جسمی افراد و نیز روش ادراکی حرکتی
محققانی به نامهای لاولر (1992) و پففر (1994) عنوان نمودند که درگیری شغلی می تواند از طریق طراحی شغل، افزایش یابد. کارکنان با درگیری شغلی بالا از طریق شغل خویش شناسایی می شوند و شغل نقش با ارزشی در زندگی روزمره ی ایشان ایفا می نماید (Sonnentag & Kruel, 2006:197). افراد و کارمندان همچنین ممکن است بصورت موقتی و در موقعیتهایی خاص، درگیر شغل خویش گردند. این امر به شغل و نوع طراحی آن بستگی دارد. در واقع طراحی شغل می تواند موجب افزایش درگیری شغلی گردد (Iqbal Khan, 2011: 257).
2-4-7) درگیری شغلی و پیامدهای حاصل از کار
بر طبق تعریف، درگیری شغلی بیانگر نوعی تعهد و شناخت روانشناختی است که فرد درخصوص کار خویش دارد و در واقع درجه ای از مشارکت و علاقه مندی فرد به شغل خویش را نشان می دهد. درگیری شغلی، شامل درونی سازی ارزشهای اصلی درخصوص خوب بودن در کار می باشد. کارکنانی که سطوح بالایی از درگیری شغلی را از خود نشان می دهند، بر انجام هرچه بهتر وظایف شغلی خویش به عنوان یکی از قسمتهای مهم زندگی تاکید دارند. برای کارکنان با درگیری شغلی بالا، انجام دادن وظایف مرتبط با شغل برای افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس ایشان بسیار پر اهمیت است و به همین علت چنین کارکنانی بشدت نسبت به شغل خویش احساس مسئولیت کرده و مراقب عملکرد خویش درکار می باشند (Mohsan, 2011: 494).
درگیری شغلی عنصر با اهمیتی است که بر روی نتایج فردی و سازمانی تاثیر خواهد داشت و ممکن است به عنوان یک نتیجه از کار تعریف گردد نظیر: استقلال شغلی، تنوع و هویت شغلی و نیز رفتارهای سرپرستی (Sarros, Tanewski, Winter, Santora, & Densten, 2002:285) و نیز ادراک شغل نظیر: تعارض و ابهام نقش. ویژگی های شخصیتی شامل: سن، جنسیت، تحصیلات و یا وضعیت تاهل به عنوان پبش بینی کنندههای ضعیف درگیری شغلی شناخته شده اند (Salmela-Aro & Nurmi, 2007:463). بدون شک بسیاری از پیامدهای کاری با درگیری شغلی در ارتباطند. پیامدهایی نظیر: تلاش شغلی و عملکرد، غیبت از کار و ترک شغل، رضایت شغلی، استرس شغلی، سلامتی و رضایت از زندگی (Blanch and Ajuja, 2010:237).
امروزه درگیری شغلی به عنوان یکی از ابزارهای پر ارزش شناخته شده است که سبب افزایش بهره وری کارکنان از طریق تسهیل مشارکت و تعهد ایشان به کار، می گردد. این متغیر و نتایج آن مانند: رضایت شغلی، تعهد شغلی و عملکرد شغلی کارکنان در میان اغلب تحقیقات در حوزه رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی، بررسی شده اند. درگیری شغلی به عنوان معیار اندازه گیریِ سطح درگیری کارکنان با شغل و وظایف خویش و مشارکت در فرایند تصمیم گیری، تعریف شده است (Iqbal Khan, 2011:257 ).
1 Suttle
1 Pfeffer
امور مالیاتی استان گیلان) »
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
درگیری شغلی و رفتار شهروند سازمانی
بر مبنای نظرات کاتز و کان (1978)، به منظور انجام شدن فعالیتها بطور موثر، سازمانها نیازمند کارکنانی هستند که نه تنها نقش تعیین شده ی خویش را به خوبی ایفا کنند، بلکه حتی بایستی در رفتارهایی که فراتر از وظایف و تعهدات ایشان است. این جنبه از عملکرد با نظریات اورگان (1988) درخصوص رفتار شهروند سازمانی، سازگار می باشد. در واقع رفتار شهروند سازمانی، رفتارهایی بصیرتی است که از نیازهای اصلی و اولیه شغل فراتر می باشند. این مهم معمولا توسط رفتارهایی توصیف می شوند که ماورای انجام وظیفه ی صرف قرار می گیرند (Chughtai, 2008:169).
رفتار شهروند سازمانی، رفتاری است که به قصد کمک به همکاران یا سازمان توسط یک فرد انجام می گیرد و در حیطه ی وظایف رسمی وی قرار ندارد. ارگان، پنج بعد از رفتار شهروند سازمانی را توصیف نموده است:
- وظیفه شناسی: به انجام رفتارهایی از طرف کارمند در جهت انجام مطلوب وظایف سازمانی در سطحی فراتر از ملزومات تعیین شده شغلی و یا آنچه از او انتظار می ورد، اطلاق می شود.
- نوع دوستی: رفتارهایی یاری دهنده هستند که توسط یک فرد به منظور کمک به همکاران دیگر، در ارتباط با وظایف و مسایل سازمانی معین، انجام می گیرند.
- فضیلت مدنی: به مسئولیتها و نقش فعالی که کارکنان به عنوان شهروند سازمانی در زندگی سیاسی سازمان به عهده می گیرند، مربوط می شود.
- جوانمردی: نشان دادن تحمل و گذشت در شرایط غیرایده آل سازمانی بدون اظهار شکایت و ناراحتی، تعریف شده است.
- نزاکت: اندیشیدن به چگونگی تاثیرات اقدامات فرد بر دیگران می باشد (حسنی و جودت، 1391: 341).
این رفتارها، اغلب از طرف کارکنان به منظور حمایت از منابع سازمان صورت می گیرند، هرچند که ممکن است بطور مستقیم منافع شخصی به دنبال نداشته باشند. رفتارهای شهروند سازمانی، رفتارهایی هستند که برای سازمان مفیدند اما با اینحال به عنوان بخشی از عناصر اصلی شغل درنظر گرفته نمی شوند. این رفتارها، اغلب از سوی کارکنان به منظور حمایت از منابع سازمان صورت می گیرند (Hossam, 2008:72).
سامرز وهمکاران (1988) بر روی ارتباط بین رفتار شهروند سازمانی و درگیری شغلی مطالعه ای را انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که نوعی همبستگی معنادار بین این دو فاکتور وجود دارد. صاحب نظرانی دیگر نظیر: دیفندورف (2002)، بلگر و سومچ (2004)، چو و همکاران (2005) و روتنبری و موبرگ (2007) نیز وجود ارتباط ثبت بین درگیری شغلی و رفتار شهروند سازمانی را تایید نمودند. با توجه به این حقیقت که رفتار شهروند سازمانی بشدت تحت تاثیر نگرش و احساس کارکنان نسبت به شغل خویش قرار دارد و درگیری شغلی نیز منعکس کننده ی نوعی نگرش مثبت فرد نسبت به کار وی می باشد، چنین بر میآید که افراد با درگیری شغلی بالا در مقایسه با افرادی که از درگیری شغلی پایین برخوردارند، در چنین رفتارهایی بیشتر مشارکت خواهند داشت. نتایج حاصل از تحقیقات نشان می دهند که درگیری شغلی مستقیما بر روی رفتار شهروند سازمانی تاثیر می گذارد (Chughtai, 2008:170). از آنجایی که درگیری شغلی بالا یکی از عوامل مهم در تعیین رفتار شهروند سازمانی و افزایش کارآیی سازمان می باشد، پرورش آن در منابع انسانی یکی از اهداف اساسی و پر اهمیت سازمانی است (Mohsan, 2011:494).
1 Katz
2 Kahn
3 Organ
4 Conscientiousness
5 Altruism
6 Civic Virtue
1 Sportsmanship
2 Courtesy
3 Somers
4 Bolger
5 Somech
6 Chu
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
درگیری شغلی و رضایت شغلی
به طور کلی، اکثر صاحب نظران بر این باورند که رضایت شغلی احساسات مثبت فرد درخصوص شغل خویش است. در تعریفی مشابه، گراهام (1982) رضایت شغلی را میزان احساسات مثبت یک فرد و نگرشهای او نسبت به شغل خویش تعریف می کند. در این زمینه بوتنداچ و ویت (2005) پیشنهاد می کنند که رضایت شغلی به دیدگاه و ارزیابی های افراد در مورد شغل باز می گردد و این دیدگاه بر اثر نیازها، ارزشها و انتظارات قابل تغییر می باشد. بنابراین افراد شغلشان را بر اساس عواملی ارزیابی می کنند که از نظر خودشان مهم است. رضایت به رابطه میان انتظارات سازمانی و نیازهای فردی اشاره می کند. رضایت شغلی می تواند به نگرشهای کلی کارمندان اشاره کند و هم به قسمتهایی از شغل و حرفه ی او مربوط گردد (نجفی و کریمی، 1389: 3).
از نظر افراد با درگیری شغلی بالا، کارشان بشدت با اهداف، علایق و شخصیت و هویت ایشان در ارتباط می باشد. درگیری شغلی، درافراد از طریق فرآیندی بلندمدت و معنادار، توسعه می یابد. نگرش غالب در اکثر تحقیقات این است که درگیری شغلی بالا ، بطور ذاتی نگرشی مورد علاقه و مطلوب از سوی کارکنان است. از آنجایی که کارکنان با درگیری شغلی بالا، ارتباط بسیار قدرتمندی با شغل خویش برقرار کرده و از منابع شخصی در شغل خویش بهره می برند. به نظر می رسد، افرادی که درگیری شغلی بالایی دارند، رضایت شغلی بیشتری نیز از خود ابزار نموده، احساس خوبی نسبت به شغل خویش داشته و به سازمان متبوعه متعهد تر می باشند. به علاوه، افراد با درگیری شغلی بالا بر این باورند که اهداف شخصی و سازمانی ایشان سازگار و موافق یکدیگرند و تمایل دارند که فعالیتهای مربوط با شغل خویش را حتی در زمان های اضافه و استراحت خویش، انجام دهند. برای مثال: تفکر درخصوص چگونگی بهتر انجام دادن کارها، کارکنان درگیر در کار، احساس شایستگی و موفقیت بیشتری کرده و به دیگران در انجام وظایف کمک میکنند (Dimitriades, 2007:469). لاولر دریافت که درگیری شغلی، از نقطه نظر افراد، باور و نگرشی است که محرک ایشان در رشد و افزایش رضایتمندی از شغل می شود. اولین نشانه ی درگیری شغلی رضایت بالقوه فرد درخصوص شغل فعلی خویش و پیامدهای بعدی آن نیز دفاع از ارزشهای شغلی میباشد (Rotenberry and Moberg, 2007:203).
2-4-7-3) درگیری شغلی و فرسودگی شغلی
فرسودگی شغلی نوعی اختلال است که به دلیل قرار گرفتن شخص در معرض فشار روانی برای مدت طولانی، در وی ایجاد می شود و نشانه های مرضی آن نیز فرسودگی هیجانی، جسمی و ذهنی است. (انیسی و همکاران، 1389) در ارتباط با تعریف فرسودگی شغلی باید گفت که، فرسودگی شغلی واکنشی بلند مدت به استرس شغلی می باشد که با سه ویژگی شخصیت زدایی یا مسخ شخصیت، فرسودگی هیجانی و یا خستگی عاطفی و نقصان تحقق شخصی و یا عدم موفقیت فردی مشخص می شود (Maslach et al.., 2001:397 ). فرسودگی هیجانی و یا خستگی عاطفی وجود احساساتی است که در آن شخص، نیروی هیجانی خود را از دست داده و قادر به برقراری ارتباط عاطفی با دیگران نیست. نقصان تحقق شخصی و یا عدم موفقیت فردی به این معناست که افراد از تلاش های حرفه ای خود برداشت منفی داشته و احساس میکنند که در شغلشان پیشرفتی ندارند. شخصیت زدایی یا مسخ شخصیت به وجود نگرش منفی در پاسخ به دیگران اشاره دارد. این بعد با پاسخ های غیراحساسی و خشن نسبت به مراجعان و همکاران مربوط میباشد (عزیزی نژاد وعباس زاده، 1389: 25 ).
افراد، درگیر شغل خویش تعریف می شوند اگر ایشان به شغل خویش به عنوان یکی از مهمترین علایق زندگی نگاه کنند و عملکرد شغلی را به عنوان کانون عزت نفس خویش تلقی نمایند. فرسودگی ممکن است تاثیری منفی بر روی نگرش افراد نسبت به شغل خویش داشته باشد. برای مثال: می تواند سبب کاهش رضایت شغلی گردد. کاهیل (1988) دریافت که فرسودگی شغلی تاثیر منفی بر روی درگیری شغلی دارد. الوی (1991) نشان داد که درگیری شغلی و فرسودگی شغلی رابطه ای منفی با یکدیگر دارند. در واقع افرادی که درگیر شغل خویش می باشند، به احتمال کمتری دچار فرسودگی شغلی خواهند شد و علایم فرسودگی شغلی نظیر خستگی عاطفی و مسخ شخصیت و عدم شاستگی فردی در افرادی که درگیری شغلی بالایی دارند، دیده نمی شود. افراد با درگیری شغلی دارای سطح پایین و روان رنجوری و سطوح بالای برون گرایی هستند. این قبیل افراد از سلامت جسمانی و روانی خوب خود لذت می برند. درگیری شغلی با منابع شغلی از جمله حمایت اجتماعی از همکاران و ناظران، بازخورد عملکرد، رهبری، کنترل شغلی، فرصت یادگیری و رشد و تسهیلات آموزشی، مرتبط است (Azeem, 2010:36).
7 Graham
8 Buitendedach & Witte
1 Kahill
2 Elloy
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
درگیری شغلی و عملکرد کارکنان
عملکرد به مجموعه ای از اقدامات و فعالیتها گفته می شود که از طرف کارکنان برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده ی سازمان انجام می شود. این متغیر از شاخصهای متعددی شکل می گیرد که عبارتند از: مهارتهای شخصی، مدیریتی و فنی که از مجموع این مهارتها به عملکرد کارکنان پی برده می شود. (شکاری و حیدرزاده، 1390) عملکرد به عنوان رفتار فردی، تابع شخصیت و متغیرهای موقعیتی (نظیر: تقاضاهای کاری، سازمانی، اجتماعی و غیره) است و در اصطلاح حاصل فعالیتهای کارمند از لحاظ اجرای وظایف محوله پس از مدت زمان معین و به طور خلاصه عبارت است از مجموعه رفتارهایی که افراد در ارتباط با شغل از خود نشان می دهد (حسینیان و همکاران، 1386: 297).
عملکرد نیروی انسانی را بهره وری کار اطلاق کرده اند اما باید توجه داشت که عملکرد، مفهومی فراتر از داده و ستاده دارد و عبارت از مجموع رفتارهای مرتبط با شغل است که افراد از خود نشان می دهند و عبارت است از به نتیجه رسانیدن وظایفی که از طرف سازمان بر عهده نیروی انسانی گذاشته شده. در برخی تعاریف به عملکرد موثر برخورد می کنیم که منظور از آن عملکردی است که در جهت نیل به اهداف سازمان می باشد (اسدی شوکی، 1388: 27).
نتایج حاصل از تحقیقات نشان می دهند که درگیری شغلی تاثیر معناداری بر روی تعداد قابل توجهی نتایج و پیامدهای شغلی دارد. نگرشی کلی بر این است که افراد با درگیری شغلی بالا، به احتمال زیاد تلاش بیشتری در انجام کارهای از خود نشان می دهند بنابراین تمایل به نشان دادن سطح بالایی از عملکرد شغلی نیز می باشند. عملکرد شغلی، به فعالیتهایی که کارکنان در ارتباط با شغل خویش نیازدارند، باز می گردد. به طور کلی باور بر این است که درگیری شغلی از طریق تاثیرگذاری بر انگیزش و تلاشهای کارکنان، منجر به سطوح بالایی از عملکرد شغلی می شود. مطالعات پیشین، دلایلی بر این ادعا می باشند. برای مثال: براون و لی (1996) در مطالعات خویش دریافتند که درگیری شغلی، تاثیراتی مستقیم و غیرمستقیم بر روی عملکرد کارکنان دارد. این امر از طریق تاثیرگذاری بر روی تلاشهای افراد صورت می پذیرد. در واقع درگیری شغلی سبب افزایش و هدفمندی تلاش افراد می گردد (Chughtai, 2008:169).
بطور کلی، عقیده بر این است که درگیری شغلی بطور مثبتی انگیزه ی افراد و تلاشهای ایشان برای انجام وظایف را افزایش می دهد که منجر به سطوح بالایی از عملکرد خواهد شد. مطالعات پیشین بر این مدعا صحه می گذارند. برای مثال: پائولی، الیگر و استون – رومرو (1994)، براون و لی (1996)، لاسک و مارشال (2001)، دیفندورف (2002) و روتنبری و موبرگ (2007) دریافتند که افراد با درگیری شغلی بالا، تمایل به ارائه ی تلاش بیشتری در انجام کار خویش دارند و بنابراین عملکرد بهتر و بالاتری از خود نشان خواهند داد. (Mohsan, 2011:494) پفر (1994) عنوان نمود که رفتارهای شغلی کارکنان بایستی به عنوان پیامدهایی از درگیری شغلی ایشان دسته بندی شوند. در واقع درگیری شغلی کارکنان، بر روی انگیزش و تلاش ایشان تاثیر می گذارد که نهایتا منجر به تعیین عملکرد می گردد (Rotenberry and Moberg, 2007:204). پرورش درگیری شغلی یکی از اهداف سازمانها می باشد زیرا همانطور که ذکر آن رفت، بسیاری از تحقیقات، آنرا به عنوان یکی از عوامل اصلی تاثیرگذار بر اثربخشی سازمانی و انگیزاننده ی افراد، برشمرده اند. بر این اساس، زمانی که انگیزاننده های شغلی کارکنان افزایش می یابند، این عمل بر روی عملکرد ایشان و نیز نتایج مرتبط با آن نظیر غیبت از کار و ترک شغل، تاثیر خواهد داشت. اگرچه به نظر می رسد که درگیری شغلی نوعی عامل کلیدی باشد که بر روی نتایج فردی و سازمانی تاثیر می گذارد. تحقیقات بسیاری تاثیر مثبت و مستقیم این عامل را بر روی عملکرد تایید نموده اند (Diefendorff et al., 2002:93).اگرچه نتایج حاصل از مطالعات پیشین ارتباط بین درگیری شغلی و عملکرد کارکنان را نشان داده و تایید می نمایند اما شواهد کافی بر این مدعا که درگیری شغلی می تواند بطور مثبت بر عملکرد کارکنان موثر باشد، یافت نشده (Rotenberry and Moberg, 2007:204).
1 Brown
2 Leigh
Paullay, Alliger and Stone-Rpmero
Brown and Leigh
Lassk, Marshall
Diefendorff
Rotenberry and Mobergy
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
درگیری شغلی و حمایت سرپرستان
بابین و بولز (1990) حمایت سرپرستان را اینگونه تعریف نمودند: “درجه ای که کارمندان درمی یابند که سرپرستان، ایشان را تشویق و حمایت نموده و نیر نگران حالشان می باشند.” همگامی که کارکنان حمایتهای سرپرستان خویش را دریافت می دارند، امنیت بیشتری احساس کرده و باور دارند که شرکت از ایشان و سلامتی و رفاهشان حمایت و مراقبت خواهد کرد. به علاوه، درک حمایت ناظران می تواند سبب کاهش استرس شغلی گردد. متعاقبا زمانی که کارکنان احساس کنند از سوی سرپرستانشان بخوبی حمایت میشوند، در سازمان باقی مانده و با شغل خویش درگیریی قوی برقرار می نمایند. اما زمانیکه حمایتهای ادراک شده از سوی ناظران کم است، کارکنان احساس عدم تعلق نسبت به سازمان می کنند و با شغل خویش نیز درگیری نخواهند داشت. کارکنان با درگیری شغلی بالا، شغل خویش را معنادار، الهام بخش و قابل انطباق، مجذوب کننده می دانند. این مرحله ی مثبت و انگیزشی در ذهن افراد می تواند بیانگر نحوه ی نگرش کارمندان و رفتار ایشان با دیگر همکاران و نیز با ارباب رجوع باشد. به نظر می رسد که کارکنان با درگیری شغلی بالا، نگرشی گسترده نسبت به وظایف شغلی داشته و تلاش می نمایند تا فعالیتهایی فراتر از انتظار در زمینه ی کاری از خود بروز دهند (Menguc et al.., 2012:3).
2-4-7-6) درگیری شغلی و فرایند اجتماعی سازی
درگیری شغلی می تواند از طریق سهولت فرایند اجتماعی سازی افراد در سازمان، تعریف گردد. اجتماعی سازی در سازمان دربرگیرنده ی فرآیندی است که فرد درخصوص ارزشهای سازمان، توانایی ها، نوع رفتار و دانش اجتماعی مورد نیاز برای ایفای نقشهای سازمانی خویش، شناخت پیدا می کند تا بتواند عضوی از سازمان باشد. یک باور قدیمی درخصوص شغل فعلی افراد وجود دارد و آن اینکه شغل افراد زمانی رضایتبخش و دلپذیر است که بتواند آرزوها و آمال افراد را برآورده سازد. افراد با درگیری شغلی بالا، شغل خویش را به عنوان بخش و هسته ی مرکزی زندگی شخصی خویش تلقی می نمایند. به علاوه افراد با درگیری شغلی بالا تلاش بیشتری در کار از خود بروز می دهند. افراد درگیر شغل خویش می شوند اگر و فقط اگر شغل ایشان به جنبه ی بسیار پر ارزشی از زندگیشان تبدیل گردد (Azeem, 2010:p. 36).
2-4-7-7) درگیری شغلی و قصد ترک شغل
واضح است که افراد با درگیری شغلی بالا، اعتماد به نفس بیشتر و توانایی تصمیم گیری بیشتری دارند. به علاوه، درگیری شغلی به عنوان نقطه ی مقابل از خود بیگانگی درنظر گرفته شده و نیز با ترک شغل و جابجایی رابطه ای معنادار و منفی دارا می باشد. مشاهده شده است که درگیری شغلی، رابطه ای منفی با عدم امنیت شغلی دارد. به عبارت دیگر، اگر افرادی که بشدت درگیر شغل خویش هستند، تهدیدات عدم امنیت در کار خویش را درک کنند، ایشان واکنش منفی تری نسبت به سایر کارکنان که سطح درگیری پایینتری دارند، از خود بروز خواهند داد (Iqbal Khan, 2011:253). همانطور که نظریه پردازان بیان میکنند، کارکنان با درگیری شغلی بالا، تلاشهای قابل توجهی درخصوص دستیابی به اهداف سازمانی نشان می دهند و نیز احتمال ترک شغل کمتری دارند. برعکس، کارکنان با درگیری شغلی پایین، به احتمال بیشتری اقدام به ترک سازمان کرده و یا از تلاش برای درست انجام دادن کار دست می کشند و همچنین انرژی خویش را در خارج از قلمرو کاری بکار می برند و یا درگیر فعالیتهای غیرمطلوب در محیط کار می شوند (Kanungo, 1979:119 ).درگیری شغلی رابطه ای منفی با قصد ترک سازمان و نیز ارتباطی مثبت و قوی با رضایت شغلی دارا می باشد. به همین ترتیب، بلاو و ریان (1997) عنوان کردند که تعهد سازمانی و درگیری شغلی با غیبت از کار و قصد ترک شغل از سوی کارکنان رابطه ای منفی و معکوس دارند. به این معنا که هرچه سطح درگیری شغلی و تعهد سازمانی کارکنان افزایش یابد، به احتمال کمتری ایشان به ترک شغل و یا غیبت از کار خویش فکر می کنند. از طرف دیگر مشاهده شده است که درگیری شغلی ارتباطی مثبت با عملکرد و میزان تلاش کارکنان برای انجام وظایف محوله، دارد (Blanch and Ajuja, 2010:238).
Babin and Boles
1 Blau
2 Ryan
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
درگیری شغلی و تعهد سازمانی
تعهد سازمانی درجه ی نسبی تعیین هویت فرد با یک سازمان خاص و درگیری و مشارکت او با آن سازمان می باشد. در این تعریف تعهد سازمانی سه عامل را شامل می شود:
- اعتقاد قوی به اهداف و ارزش های سازمان،
- تمایل به تلاش قابل ملاحظه به خاطر سازمان
- آرزو و خواست عمیق برای ادامه عضویت در سازمان (موغلی و همکاران، 1388، به نقل از:استرز و همکاران، 1388: 134)
تعهد را درگیری دادن فرد به عوامل و اقدامات فردی دانسته اند. بوکانان تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصب آمیز نسبت به ارزشها و اهداف یک سازمان می داند. معمولی ترین شیوه برخورد با تعهد این است که آن را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر می گیرند، بنابراین فردی که بشدت به سازمان خویش متعهد است، هویت خود را از سازمان می گیرد، در فعالیتهای سازمان مشارکت دارد و با آن در می آمیزد و از عضویت در آن لذت می برد (مسعودی اصل و همکاران، 1391 : 596).
درگیری شغلی و تعهد سازمانی می باشد هر دو تحت تاثیر نگرش و شناخت کارکنان از تجارب شغلی، قرار می گیرند. البته درگیری شغلی بشدت با درک فعالیتهای مرتبط با شغل فرد در ارتباط است درحالیکه تعهد سازمانی به میزان دستیابی فرد به سازمان باز می گردد. همچنین امکان دارد فردی به شدت درگیر شغلی خاص باشد اما این بدان معنا نیست که وی به سازمان متبوعه خویش متعهد می باشد (Chughtai, 2008:170). بلاو و بول (1987) پیش بینی نمودند که ترکیب های گوناگونی از تعهد سازمانی و درگیری شغلی، پیامدهای مشخصی را برای سازمان دربر دارند. برای مثال: کارکنانی که هم تعهد سازمانی و هم درگیری شغلی بالایی دارند، به احتمال زیاد کمتر به ترک سازمان خویش می اندیشند (میرهاشمی و حنیفی، 1390: 144). متیو و زاجاک (1990) تعامل بین تعهد سازمانی و درگیری شغلی را با میزان غیبت از کار گزارش دادند. در واقع درگیری شغلی درجه ای است که فرد شاغل درک می کند که همکارانش خودشان را وفق شغلشان نموده اند. درحقیقت شاغلین با درگیری شغلی بالا، استرس کمتری را تجربه می کنند و از شغلشان رضایت بیشتری دارند (Colquitt, 2000:679).
2-4-8) ویژگی های سیستم با درگیری شغلی بالا
سیستم درگیری شغلی بالا اشاره دارد به معناداری، الگوهای به هم پیوسته ای از فعالیتهای شغلی که با قصد افزایش عملکرد سازمان انجام می گیرند. فرآیندهای کاری در سیستم مذکور به منظور تربیت و آموزش افراد به عنوان سرمایه های سازمانی، طراحی شده اند (Mendelson et al.., 2009:46 ).
در سیستم با درگیری شغلی بالا، هفت عامل طراحی و اجرا می گردند که عبارتند از:
- اقدامات استخدامی
- بکارگیریهای گزینشی
- آموزشهای گسترده
- تمرکز زدایی و تصمیم گیری تیمی
- کاهش وضعیتهای برتری جویی
- جبران مسائل وابسته به عملکرد
- تسهیم اطلاعات
مهر و ذوقی (2008) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که در سیستمی با درگیری شغلی بالا، موارد زیر وجود دارد:
- مشارکت کارمندان در نظرسنجی ها
- مشارکت کارکنان در برنامه های پیشنهاد
- مشارکت کارکنان در برنامه های چرخش شغلی
- داشتن اطلاعات کافی درخصوص تغییرات محیط کار
- مشارکت در کارهای تیمی
- ایفای نقش خود مدیریتی و خود کنترلی (Mohr and Zoghi, 2008:275).
Buchanan
2 Msthieu
3 Zajac
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در حوزه مالی و بانکی یکی از عوامل مهم که پیش تر ذکر شد، مفهوم ریسک می باشد که از اهمیت بالایی برخوردار است، بدین جهت یکی از مهمترین رویکردها جهت کاهش خسارت های ریسک اعتباری، شناسایی، سنجش درجه و طبقه بندی اعتباری مشتریان، رویکرد اعتبارسنجی میباشد. اعتبارسنجی به معنای ارزیابی و سنجش توان بازپرداخت متقاضیان وام و تسهیلات مالی و احتمال عدم بازپرداخت دریافتی از سوی آنها می باشد.
طراحی مدلی برای اندازه گیری و درجه بندی ریسک اعتباری برای نخستین بار در سال 1909 به وسیله جان موری بر روی اوراق قرضه انجام شد. برخی از محققان متوجه شباهت زیاد اوراق قرضه و تسهیلات اعطایی شدند و اندازه گیری ریسک عدم پرداخت اصل و سود وام ها را بررسی نمودند.
در همین راستا اعتبارسنجی روشی برای شناخت گروه های مختلف جامعه است و زمانی مفید میباشد که شخص نمی تواند ویژگی هایی که گروه ها را از هم تفکیک می کند، مشاهده نماید. این تکنیک یک تکنیک آماری است که توسط"فیشر “، در سال 1936 بیان گردید. در سال 1941، “دوراند” متوجه شد که می توان از این تکنیک و تکنیک های مشابه برای تفکیک قرض گیرندگان خوب و بد استفاده نمود. با ظهور کارت های اعتباری در سال 1960، ارزش اعتبارسنجی بیشتر شد. زمانی که بانک ها از این تکنیک استفاده کردند، متوجه شدند که این تکنیک بهتر از طرح های قضاوتی است. در سال 1966 برای تعیین ورشکستگی شرکتها، مدل رگرسیون لجستیک به وسیله بی ور بکار گرفته شد. بعدها از این مدل برای اندازه گیری ریسک اعتباری اوراق قرضه منتشر شده شرکتها استفاده شد. در سال 1980 موفقیت اعتبارسنجی در کارت های اعتباری منجر به این شد که بانک ها به استفاده از روش های اعتبارسنجی به دیگر خدمات خود مثل وام به اشخاص ثالث تشویق گردند. زیرا تا قبل از آن به خانه و کسب و کارهای کوچک وام می دادند. موفقیت در امر محاسبات منجر به این شد که تکنیک های دیگر نیز به کمک اعتبارسنجی بیایند مانند رگرسیون لجستیک و برنامه ریزی خطی و درخت تصمیم گیری. اخیراً نیز تکنیک های هوش مصنوعی مانند سیستم های خبره و شبکه های عصبی به جمع این روشها اضافه شده اند.
Jon Mory
Fisher
Durand
Beaver
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- امتیازدهی و رتبه بندی اعتباری و تاریخچه پیدایش آنها
امروزه به منظور اعتبارسنجی مشتریان، نظامهایی نظیر ” امتیازدهی اعتباری ” و ” رتبه بندی اعتباری [2] ” تدوین و توسعه یافته اند. امتیازدهی اعتباری، نظامی است که بوسیله آن بانکها و مؤسسات اعتباری با بهره گرفتن از اطلاعات حال و گذشته متقاضی، احتمال عدم بازپرداخت وام توسط وی را ارزیابی نموده و به او امتیاز می دهد(یانگ لویی،2001، 4). به عبارت دیگر امتیازدهی اعتباری به معنی کمی نمودن احتمال نکول در آینده است. این روش مشتریان اعتباری را بی طرفانه و بر اساس آمار و اطلاعات کمی رتبه بندی می نماید در حالی که روش های قدیمی برای ارزیابی مشتریان به طور عمده ذهنی و مبتنی بر دیدگاه مسئولین بودند. رتبه بندی اعتباری هم در واقع روشی برای شناسایی و موافقت با اعطای وام به متقاضیان با ریسک پایین و اجتناب از اعطای وام به متقاضیان با ریسک بالا از طریق رتبه بندی آنها می باشد.
امروزه در صنعت اعتباری، شبکه های عصبی تبدیل به یکی از دقیق ترین ابزار آنالیز اعتبار در میان سایر ابزار شده است. دیسای و همکارانش در سال 1996 به بررسی توانایی های شبکه های عصبی و تکنیکهای آماری متداول نظیر آنالیز ممیزی خطی و آنالیز رگرسیون خطی در ساخت مدلهای امتیازدهی اعتباری پرداخته اند (دیسای ،1996، 24-37). همچنین وست در سال 2000 به بررسی مدلهای کمی پرداخت. نتایج بدست آمده بیانگر این بود که شبکه های عصبی قادر به بهبود دقت امتیازدهی می باشند. آنان همچنان بیان کردند که آنالیز رگرسیون خطی جایگزین بسیار خوبی برای شبکه های عصبی است. در حالیکه درخت تصمیم و مدل نزدیکترین همسایه و آنالیز ممیزی خطی نتایج نوید بخش و دلگرم کننده ای ایجاد نکردند. (وست،2000، 1131-1152).
رتبه بندی اعتبار به طور اساسی یک راه تشخیص تفاوتهای گروهها در یک جمعیت است. ایده جدا کردن گروه ها در یک جمعیت در آمار به وسیله فیشر در سال 1963 معرفی گردید. (توماس،2000، 16).
Credi Scoring
Credit Rating
Yang Lui
Subjective
Desai,Crook & Overstreet
Linear Discriminant Analysis (LDA)
Logistic Regression Analysis (LRA)
West
Thomas
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
دانهم در سال 1938 اولین سیستم ارزیابی تقاضا نامههای اعتباری را با بکارگیری پنج معیار زیر توسعه داد.(آلتمن،2000، 16)
1ـ موقعیت
2ـ درآمد
3ـ وضعیت مالی
4ـ ضامن یا وثیقه
5ـ اطلاعات بازپرداخت وام از بانکها
دانهم استدلال کرد که اهمیت معیارهای مختلف باید براساس تجربه مشخص گردد.
با آمدن کارتهای اعتباری در اواخر 1960 اهمیت رتبه بندی اعتباری برای بانکها و دیگر ارائه کنندگان کارتهای اعتباری نمایان شد. وقتی این سازمانها رتبه بندی اعتبار را به کار بردند دریافتند که این کار از هر تدبیر قضاوتی مفیدتر است، زیرا نرخ اشتباه به میزان 50 درصد یا بیشتر پایین آمده بود.
بوکس در سال 1967 اولین فردی بود که استفاده از پس زمینه کامپیوتر برای استفاده از مجموعه بزرگی از دادهها را معرفی کرده همچنین او سعی در ترکیب ابزارهای آماری چند متغیره را داشت. اتفاقی که پذیرش کامل رتبه بندی اعتبار را تضمین کرد تصویب قانون فرصت برابر اعتبار در آمریکا در سالهای 1975 و 1976 بود.
پیشرفت در محاسبات اجازه داد تا سعی شود تکنیکهای دیگری برای ساختن کارت امتیاز به کار رود. در حال حاضر با به کارگیری تکنیکهای هوش مصنوعی مانند سیستمهای خبره و شبکههای عصبی و الگوریتم ژنتیک تأکید بر روی تغییر واقع بینانه از سعی در حداقل کردن شانس یک مشتری در درخواست ناجور (ریسک بالا) در مورد یک محصول خاص به تحقیق در مورد اینکه چگونه شرکت میتواند سود خود را از آن مشتری ماکزیمم کند رخ داده است.(توماس،2000، 17)
2-3-1: مدلهای امتیازدهی اعتباری
روش های امتیازدهی اعتباری به دو صورت کمی و کیفی انجام می شود. در تحلیل کیفی، امتیازدهی اعتباری ارتباط نزدیکی با توانایی و قابلیت تجزیه و تحلیل مسئولین بخش اعتباری دارد. لیکن در تحلیل کمی، تعیین احتمال عدم بازگشت اصل و سود تسهیلات از طریق تابع توزیع آن امکان پذیر است.
اکثر الگوهای کمی ریسک اعتباری، چارچوب معنایی مشابهی دارند، اما اختلافاتی که در اجرای این مدل ها بوجود می آید، ناشی از شیوه برآورد پارامترهای اصلی از اطلاعات موجود است. به طور کلی روش های آماری و ریاضی اندازه گیری ریسک اعتباری را می توان به دو گروه عمده زیر تقسیم کرد :
الف) مدلهای رتبهبندی اعتباری پارامتریک
ـ مدل احتمالی خطی
ـ مدل لجیت و پروبیت
ـ مدلهای مبتنی بر آنالیز ممیزی
ـ شبکههای عصبی
ب) مدلهای رتبه بندی اعتباری ناپارامتریک
ـ برنامه ریزی ریاضی
ـ درخت دسته بندی (الگوریتم تقسیم بندی بازگشتی)
ـ مدل نزدیکترین همسایه
ـ فرایند تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی
ـ سیستمهای خبره
ـ الگوریتم ژنتیک
Danhem
Position Held
Income Statement
Collateral
Loan Repayment Data From Banks
Bogess
Equal Credit Opportunity
Liner Probability Model
Logit & Probit Model
Discriminate Analysis Model
Mathematical Planning
K-Nearest Neighbor (K-NN)
Analytical Hierarchy Process
Expert System
Genetic Algorithm
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
معیارهای رتبه بندی اعتباری مشتریان
الف) معیار C5 : این معیار به طور خلاصه به شرح زیر است :
-
- 1. شخصیت : شامل بررسی تعهدپذیری، اعتبار متقاضی و بررسی صحت عمل وی در عملیات مالی و فعالیتهای گذشته
- 2. ظرفیت : توان مدیریت و ظرفیتهای تجاری متقاضی، ظرفیت درآمدی شامل قدرت کسب سود و درآمدزایی
- 3. سرمایه : بررسی سرمایه و صورتهای مالی متقاضی
- 4. وثیقه : پیش بینی وثیقه ها یا ابزارهایی که می توان در زمان دریافت اعتبار یا تسهیلات، به عنوان پوشش در اختیار مؤسسه مالی یا بانک قرار داد.
- 5. شرایط : بررسی شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و عوامل بیرونی که بسته به نوع فعالیت شرکت، از حیطه اختیار متقاضی خارج است و کنترلی بر آن نمی تواند داشته باشد، ولی در عین حال می تواند بر بازپرداخت وام ها یا تعهدات اعتبارگیرندگان تأثیر بگذارد.
ب) معیار LAPP: این معیار به طور خلاصه به شرح زیر است :
-
-
- نقدینگی : توانایی مشتری در تأمین وجوه به منظور رفع نیازهای جاری از جمله پرداخت تعهدات کوتاه مدت مانند اصل و سود تسهیلات دریافتی
- فعالیت : بررسی نوع و حجم فعالیت، دوره گردش عملیات و…
- سودآوری : بررسی میزان سودآوری، سود ناویژه و سود خالص در مقایسه با فروش و قیمت تمام شده
- توان بالقوه یا پتانسیل : بررسی و تحلیل وضعیت و کارآیی مدیریت، ترکیب نیروی انسانی، محصولات، منابع مالی، نفوذ در بازار و ارتباطات.(جمشیدی،1383، 26)
ج) معیار P5 : این معیار به طور خلاصه به شرح زیر است :
-
-
- مردم : بررسی و ارزشیابی نظرات مردم در خصوص واحد اقتصادی شامل : کارآیی در امر تولید، سود حاصل از سرمایه و دارایی ها، جایگاه در صنعت
-
-
- محصول : بررسی و ارزیابی سودآوری، کمیت و کیفیت، ارزش، در دسترس بودن
- حمایت : حمایت داخلی بر اساس صورتهای مالی، حمایت خارجی مانند ضمانت بانکی، ظهرنویسی و اسناد مالی
- پرداختها : بررسی اطلاعات مربوط به پرداختهای گذشته، قابلیت نقدینگی و دارایی ها، سوددهی، کیفیت
- شمای کلی آینده : بررسی سود ناشی از فروش در قبال احتمالات بازار در خصوص نوسانات قیمت
Character
Capital
Coverage Or Collateral
Conditions
Liquidity
Activity
Profitability
People
Product
Protection
Payment
Perspective
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مزایا و محدودیتهای مدل رتبه بندی اعتباری
از مزایای آن می توان به موارد زیر اشاره کرد :
1ـ بهبود بخشیدن کنترل اعتباری
2ـ استانداردهای اعتباری را به راحتی تنظیم و سازگار میکند
3ـ گردآوری راحتتر دادهها
4ـ آموزش به وام دهندگان جدید آسانتر میشود
5ـ زمان کوتاهتری هم از مشتری و هم از بخش اعطای تسهیلات صرف میشود (که این امر هم برای بانک و هم برای مشتریان سود آور است)
6ـ تصویب وام دهی را هدفمند میکند (سبب میشود که وام دهندگان یک محدوده مشخص را در وام دادن رعایت کنند و تمام محدودیتهای قانونی را برای همه وام گیرندگان در نظر میگیرد و تأثیر هر یک از متغیرها را بر ویژگیهای مشتریان در نظر دارد)
7ـ کاهش ریسک اعتباری
از محدودیتهای آن می توان به این موضوع اشاره کرد که صحت سیستم رتبه بندی اعتبار به دادههایی که به سیستم وارد میشود ارتباط دارد، این دادهها باید به روز باشند و مدل باید مرتباً تغییر کند تا از ارتباط میان عوامل بالقوه و عملکرد وام مطمئن شود. اگر بانک بخواهد پس از بازاریابی به یک گروه جدیدی وام بدهد باید از تشابه عملکرد وام گیرندگان قبلی اطمینان حاصل کند تا بداند که آیا سیستم توانایی پاسخگویی به آنها را نیز دارد؟ یا باید در دادهها و در خود سیستم تغییر ایجاد کند. و ممکن است در این هنگام سیستم پیش بینی درستی به عمل نیاورد. باید یک وزن دهی مناسب به عوامل در این سیستم وجود داشته باشد و صحت و اطمینان مدل آزمون شود. یک مدل مناسب باید در شرایط خوب و بد اقتصادی کاربرد داشته باشد و بتواند پیش بینی درستی کند.
2-3-6: سیستمهای رتبه بندی اعتباری
سیستمهای رتبهبندی اعتباری را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. (استاک،2003، 3)
1ـ سیستمهای قضاوتی
2ـ رتبه بندی بر مبنای تکنیکهای آماری
3ـ سیستمهای هوشمند
سیستمهای قضاوتی بسیار کند و پرهزینه هستند. عموماً زمانی که تعداد تقاضاها بالا، و تعداد خبرگان کم میباشد این سیستمها کارآیی لازم را ندارند. در مورد روشهای آماری نیز هر یک از تکنیکهایش فرضهای خاصی را میطلبند. بدیهی است با عدم وجود یا کمرنگ شدن پیش فرضها، دقت و صحت خروجیها مورد تردید قرار میگیرد. وقتی قوانین تصمیم گیری واضح و اطلاعات معتبر میباشند سیستمهای خبره کمک بزرگی به حل مسائل میکنند. اما اغلب قوانین مؤسسات اعطاء کننده وام، شفاف نیست و اطلاعات اصلا وجود نداشته و یا بخشی از اطلاعات صحیح نیست، در این حال شبکههای عصبی گزینه بسیار مناسبی هستند.
Fenster Stock
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- داده کاوی و تاریخچه پیدایش آن
امروزه متخصصین وآگاهان، توسعه تجارت جهانی را منوط به توسعه تجارت الکترونیک دانسته و همچنین بانکداری الکترونیک و استفاده از تکنیکها، مدل ها و ابزارهای مناسب را نیز موجب حضور موفق تر مؤسسات مالی و بانکها در عرصه رقابت و تجارت جهانی قلمداد می نمایند. بانکها در فضای رقابتی کسب و کار امروزی با مسائل و مشکلات عدیده ای همگام با تغییرات محیطی و اقتصادی روبرو هستند که با توسعه تکنولوژی و حجیم و پیچیده تر شدن فعالیتها، این امر بیش از پیش ملموس بوده، که از آن جمله می توان به پدیده ریسک اشاره نمود. به واقع ریسکها در ذات فعالیتهای بانکی و مالی نهفته اند. از آنجایی که از لحاظ نظری حذف ریسک غیر ممکن می باشد بنابراین می بایست با مدیریت بر آن به عنوان تنها راه حل ممکن اقدام نمود. با مطالعه در حوزه مدیریت ریسک با تکنیکها، روشها و ابزارهای گوناگونی روبرو می شویم که لازمه بکارگیری آنها تشخیص نوع ریسک و متناسب با آن ابزارهای اندازه گیری و کاهش ریسک می باشد. نتایج بررسی های به عمل آمده در خصوص مدلهای مورد استفاده در مدیریت بر انواع ریسک ها نشان داده است که بکارگیری الگوها و مدلهای داده کاوی از مدلهای مناسب در این زمینه می باشد.
2-5-1: گام های داده کاوی
به طور کلی گام های اجرای داده کاوی در تمام منابع یکسان نیستند ولی آنچه که تقریباً در بین همه آنها به صورت مشترک وجود دارد، کشف دانش را دارای مراحل تکراری زیر می دانند :
- پاکسازی داده ها : از بین بردن نویز و ناسازگاری داده ها
- یکپارچه سازی داده ها : ترکیب چندین منبع داده
- انتخاب داده ها : بازیابی داده های مرتبط با آنالیز از پایگاه داده
- تبدیل کردن داده ها : تبدیل داده ها به فرمی که مناسب برای داده کاوی باشد مثل خلاصه سازی و همسان سازی
- داده کاوی : فرایند اصلی که روال های هوشمند برای استخراج الگوها از داده ها به کار گرفته می شوند.
- ارزیابی الگو : مشخص کردن الگوهای صحیح و مورد نظر توسط معیارهای اندازه گیری
- ارائه دانش : نمایش بصری تکنیکهای بازنمایی دانش برای ارائه دانش کشف شده به کاربر
به عبارت دیگر به دلیل آنکه هدف داده کاوی در نهایت یافتن الگویی است که بتوان داده های موجود را در آن بسط داد و از مدل ساخته شده جهت تصمیم گیری برای داده های آینده بهره جست، بنابراین همان گونه که گفته شد تمامی این فرایند در راستای طرح یک فرضیه بر مبنای الگوی کشف شده از داده های خام چیده شده است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
با بکارگیری مدلهای مورد نظر، داده کاوی در توصیف داده ها به شرح ذیل کمک می نماید :
- خلاصه سازی و به تصویر درآوردن داده ها
- خوشه بندی
- تحلیل لینک
خوشبختانه در سالهای اخیر بکارگیری تکنیک داده کاوی و برنامه ریزی در جهت کاربردی تر و به تبع آن مکانیزه و سیستمی تر نمودن آنها توانسته است به سازمان های مالی کمک های فراوانی در جهت مدیریت بر بحران ها و ریسک ها نماید. همچنین از عوامل دیگری که سبب گردید داده کاوی در کانون توجه این تحقیق قرار گیرد، مسئله در دسترس بودن حجم وسیعی از داده ها و انبار داده در بانک ها می باشد که این امر، نیاز شدید به استخراج دانش سودمند از این داده ها را ملموس تر نموده است. این موضوع با پیدایش مفهوم داده کاوی نیز هماهنگ می باشد.
شاید بتوان لوول (1383) را جزء اولین کسانی دانست که گزارشی در مورد داده کاوی ارائه نموده است. بطور جدی پژوهش در این زمینه از اوایل دهه 90 آغاز گردیده است. در این رابطه پیاتتسکی و شاپیرو (1991) و هافمن و نش (1995) مقالاتی ارائه و بالاخص کاربرد آن را در مسائل اقتصادی و بانک های آمریکا مطرح نمودند.
2-5-2: کاربردهای داده کاوی
داده کاوی بطور همزمان از چندین رشته علمی بهره می برد نظیر : تکنولوژی پایگاه داده، هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، شبکه های عصبی، آمار، بازیابی اطلاعات، محاسبات با سرعت بالا.
داده کاوی در حوزه های مختلفی کاربرد داشته که محمدی پور میزان نفوذ داده کاوی در صنایع مختلف را به صورت جدول یک اعلام نموده است.
جدول 2-1 : میزان نفوذ داده کاوی در صنایع مختلف
مدیریت ارتباط با مشتری |
1/26% |
بانکداری |
9/23% |
بازاریابی مستقیم |
3/20% |
شناسایی جرم |
8/18% |
وب کاری |
1/10% |
خرده فروشی |
1/10% |
بیمه |
7/8% |
مالی و لیزینگ |
2/7% |
تجارت الکترونیک |
8/5% |
امنیت و ضد تروریسم |
3/6% |
سرمایه گذاری و بورس |
9/2% |
منبع : محمدی پور، 1388
همانطور که ملاحظه می کنید بجز شناسایی جرم، امنیت و ضد تروریسم و کمی وب کاری الباقی به طور مستقیم دارای حجم عظیمی از داده های مالی می باشند. بنابراین داده کاوی در میان اطلاعات مالی بیشترین سهم را دارا می باشد.
برخی از کاربردهای داده کاوی در حوزه مالی که تحقیقات داخلی زیادی در رابطه با آن کار شده است عبارت است از : 1. داده کاوی و مشتریان 2. داده کاوی و بانک 3. داده کاوی و ورشکستگی4. داده کاوی و تقلب 5. داده کاوی و سیستم های اطلاعات حسابداری 6. داده کاوی و پیش بینی های مالی 7. داده کاوی و هزینه یابی 8. داده کاوی در حسابرسی
Lovell
Piatetsky-Shapiro
Hafman & Nash
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- بکارگیری تکنیک های داده کاوی در حوزه <a href="https://infosci2.um.ac.ir/index.php/riis/article/view/19144″ title=”اعتبارسنجی“>اعتبارسنجی
داده کاوی به طور گسترده برای مدیریت ریسک در صنعت بانکداری مورد استفاده قرار میگیرد. مدیران بانک نیاز به آگاهی از اینکه مشتریانی که خرید و فروش می کنند آیا قابل اعتماد و اطمینان هستند یا نه، ارائه کارت اعتباری جدید مشتریان، تمدید اعتبار مشتریان موجود، و موافقت با وام ها اگر اطلاعات در مورد مشتریان نداشته باشد می تواند تصمیم های ریسک داری باشند. داده کاوی میتواند با تعیین اینکه کدام یک از مشتریان مایل به پرداخت بدهی های خود هستند به کاهش ریسک بانکهایی که کارت اعتباری به مشتریان ارائه می دهند کمک کند.
اعتبارسنجی یکی از ابزارهای مدیریت ریسک مالی می باشد. اعتبارسنجی می تواند برای قرض دهنده موقع قرض خیلی مهم باشد. سابقه درخواست کننده های خوب و بد وام می تواند برای تهیه مشخصات درخواست کننده های خوب و بد وام مورد استفاده قرار بگیرد.
همچنین داده کاوی میتواند اعتبار رفتار وام گیرنده گان وام های پرداخت قسطی، رهن، و وامهای کارت اعتباری را با بهره گرفتن از خصوصیاتی از قبیل سابقه اعتبار، مدت استفاده، مدت اقامت را استنتاج کند. رتبه بندی به وام دهنده کمک می کند تا مشتری را ارزیابی کرده و تصمیم بگیرد که مشتری کاندید خوبی برای وام هست یا نه و دارای ریسک می باشد. مشتریانی که برای دوره های زمانی زیادی با بانک همکاری دارند، در وضعیت خوبی قرار می گیرند، و آنهایی که درآمد بالایی دارند احتمال زیادی برای دریافت وام دارند تا آنهایی که مشتری جدیدی بوده و سابقه ای در بانک ندارند یا آنهایی که درآمد پایینی دریافت می کنند. با دانستن احتمال عدم پرداخت مشتریان بانک در موقعیت بهتری برای کاهش ریسک قرار دارد.
بررسی، سنجش و اندازه گیری اعتبار مشتریان در مؤسسات اعتباری، امروزه یکی از مهمترین تصمیمات مالی به شمار می آید. در گذشته، تصمیم در خصوص اعطای اعتبار به افراد حقیقی و یا حقوقی درخواست کننده اعتبار، اغلب بر عهده فردی خبره یا گروهی از خبرگان بوده است و این امر توسط بخشهای مرتبط با امور پولی و اعتباری به اجرا در می آمده است. از آنجایی که روش های قضاوتی مذکور بسیار وقت گیر، پرهزینه و ذهنی (غیر عینی) می باشند، از اعتبار علمی و پایایی لازم برخوردار نمی باشند. بدین منظور مؤسسات مالی باید اقدام به طراحی سیستم های امتیازدهی اعتبار عینی و معتبری مبتنی بر الگوها و مدلهای علمی کنند. سیستم های مدرن سنجش اندازه گیری اعتبار مشتریان مبتنی بر فرآیندهایی مکانیزه شده ای است که طی آن، به برخی از ویژگی های مهم اعتباری مشتریان، امتیازات خاصی اعطا می گردد.(انواری رستمی،فتحی،1382، 2)
تسهیلات مالی“>تسهیلات مالی مبتنی بر صورتهای مالی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مهمترین شاخص های مؤثر در اندازه گیری اعتبار مشتریان
محقق |
متغیرهای تحقیق |
مالهاترا و همکاران
(2007)
|
متغیر تصنعی،کل دارایی ها،خالص دارایی ها به کل بدهی ها،سرمایه در گردش به فروش،فروش به خالص دارایی ها، |
گری،میکوویک و راگیاتاثان
(2006)
|
کل سرمایه/بدهی های بلندمدت،ک سرمایه/کل بدهی،دفعات پوشش بهره توسط سود قبل از بهره و مالیات،کل بدهی/خالص وجوه نقد،بازده سرمایه و سود به فروش |
هوریگن
(1966)
|
وجوه نقد عملیاتی به کل بدهی،وجوه نقد در گردش عملیاتی به کل بدهی،نسیت بازده سرمایه،حاشیه عملیاتی،اهرم بدهی های بلند مدت و اهرم کل بدهی ها |
حسین میرزایی
(1390)
|
نسبت کل بدهی/کل دارایی،نسبت بدهی های بلندمدت/کل داراییها،نسبت جاری،دفعات پوشش بهره توسط سود قبل از بهره و مالیات،سرمایه در گردش خالص به کل دارایی ها،حاشیه سود، وجوه نقد به کل بدهی |
محمود آبادی،حمید
غیوری مقدم،علی
(1389)
|
شاخص های کیفی،نسبت آنی، نسبت جاری، نسبت نقدی، دوره وصول مطالبات، گردش موجودی کالا، نسبت بدهی |
دکتر عباس عرب مازار و پونه روئین تن
(1385)
|
حاشیه سود خالص، نسبت آنی، دوره وصول مطالبات، نسبت نقدی، بازده دارایی،نسبت بدهی، نسبت نقدی،شاخص های کیفی |
دکتر رضا تهرانی و میرفیض فلاح شمس
(1384)
|
نسبت جاری،بازده سرمایه گذاریها،سودانباشته به کل دارایی ها،گردش کل داراییها،نسبت بدهی و متغیرهای کیفی |
منبع : یافته های پژوهشگر
اعتبارسنجی مشتریان (خوش حساب، بدحساب) متغیرهایی است که در اعطای تسهیلات و سرمایه گذاری در شرکتها از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به گرایش سیستم بانکداری به سمت خصوصی سازی و توسعه روز افزون موسسات مالی در سطح کشور این پژوهش میتواند در سطح وسیعی از سوی آنها به کار گرفته شود. این بانکها میتوانند مدل نهایی پژوهش را در تخصیص اعتبار به مشتریان به کار گیرند. ساختار مدل از جمله مهمترین نتایج تحقیق است که میتواند به عنوان الگویی برای طراحی مدلهای مشابه باشد.
در حال حاضر بخش عمده ای از بانک های کشور در ساختار سازمانی خود فاقد واحد مدیریت ریسک بوده و در صورت وجود این واحد اقدام جدی برای کنترل و اداره کردن ریسک انجام نداده اند. نکته قابل تعمق در این رابطه این است که، عدم شناسایی اطلاعات موجود، پراکندگی اطلاعات، تعداد پایگاه های داده ها و بانک های اطلاعاتی، عدم ارتباط این پایگاه ها با هم و… ، که بطوریکه منتج به عدم کشف دانش و رابطه مورد نظر در این زمینه شده است. با توجه به مراتب فوق چنانچه بتوان مدیران و کارشناسان ذیربط را در مؤسسات مالی و بانک ها با مفاهیم و مدل های داده کاوی آشنا نمود بخش عظیمی از این مشکل مرتفع گردیده و همانگونه که از بخش های مختلف این تحقیق مشخص گردیده است فرایند اعتبارسنجی مبتنی بر صورتهای مالی کاملاً با فرایند داده کاوی تطابق داشته و می توان از علوم ذیربط و مدل های مربوطه پس از پاکسازی و خلاصه- سازی داده ها جهت سنجش اعتبار مشتریان بهره گرفت.
Malhotra
Gary , Mirkovic , Ragunathan
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
شبکه های عصبی
در اواخر هزاره دوم در هوش مصنوعی[1] پیشرفت عمده ای صورت گرفت. بدین صورت که کاربرد هر مدل پیش بینی به عنوان بخشی از فرایند تصمیم گیری می تواند به صورت هوش مصنوعی تفسیر شود. اما یک تکنیک وجود دارد که هوش مصنوعی را در بطن خود دارد، این تکنیک شبکه عصبی است. جذابیت شبکه های عصبی در این است که آنها بوسیله مدلسازی ارتباطات عصبی مغز انسان در کامپیوترهای دیجیتالی، پلی برای فاصله موجود ایجاد می کنند.(بیگاس[2]،1996، 14)
این تکنیک از جدیدترین تکنیکهای اندازه گیری اعتبار مشتریان به شمار می آید که در دهه اخیر مطرح شده ولی متأسفانه هنوز به اندازه کافی از آن بهره گرفته نشده است (لی و همکاران[3]،2002، 249). شبکه های عصبی (که در واقع نوعی رگرسیون غیر خطی نیز به حساب می آیند) در حل بسیاری از مسائل بکار گرفته شده اند (چنگ و تیترینگتون[4]،1994، 18). لویدز[5] چنین ادعا نموده که با کاربرد شبکه های عصبی اغلب در خصوص ارزیابی اعتبار مشتریان می توان صحت ارزیابی ها را تا 10 درصد افزایش داد. آلتمن (1994)، تام و کیونگ[6] (1992) از شبکه های عصبی در خصوص ارزیابی اعتبار شرکتها استفاده کرده اند.
پیشرفت واقعی در شبکههای عصبی در دهه 70 اتفاق افتاد. در سال 1972 تئوری کوهونن[7] و جیمز اندرسون[8] مستقل از هم، شبکههای جدیدی که قادر بودند مثل عناصر ذخیره ساز عمل کنند معرفی کردند. در دهه 80 با رشد تکنولوژی میکروپروسسورها، تحقیقات روی شبکههای عصبی فزونی یافت. شبکههای برگشتی[9] و الگوریتم پس از انتشار خطا[10] نتایج این تحقیقات بودند.
تحقیقات روی شبکههای عصبی چند لایه پیشخور، به کارهای اولیه فرانک 1959 شبکه عصبی پرسپترون تک لایه، با تابع محرک دو مقداره حدی غیر خطی و قانون SLPR بر میگردد.
شبکههای تک لایه از این مشکل اساسی برخوردارند که تنها توانایی حل آن دسته از مسائل طبقه بندی را دارند که به طور خطی از هم مستقلند. هم روزنبلات و هم ویدرو از این امر واقف بودند و شبکههای چند لایه را پیشنهاد کرده بودند. هر چند استفاده از عبارت پس انتشار عملاً پس از 1985 متداول گشت، لیکن نخستین توصیف الگوریتم BP توسط پاول وربز[11] در سال 1974 در رساله دکترایش مطرح شد. در این رساله، الگوریتم BP تحت عنوان شبکههای عمومی ارائه شد. این الگوریتم در دنیای شبکههای عصبی ظاهر نشد تا اینکه در اواسط دهه 80 الگوریتم BP دوباره کشف و به طور وسیعی مطرح شد. این الگوریتم به طور مستقل توسط دیوید راملهارت[12] ، جفری هینتون [13] و رونالد ویلیامز[14] در سال 1986، دیوید پارکر و یان لی چون در سال 1985 دوباره مطرح و در دنیای شبکه عصبی معروف گردید.
[1] Artificial Intelligence
[2] Bigus
[3] Lee Tian-Shyug. Chih-Chou Chiu, Chi-Jie Lu, I-Fei Chen
[4] Cheng,B. And Titterington ,D.M
[5] Louidz
[6] Tam, K.Y, Kiang, M.Y
[7] Teo Kohonen
[8] James Anderson
[9] Feed Back
[10] Error Back
[11] Paul Werbos
[12] David Rumellhart
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
کمبود منابع
در یک تعارض، مردم اعتقاد دارند که منابع کافی برای پیشرفت وجود ندارد. مشخص ترین مثال کمبود منابع پول است، که باعث بسیاری از تعارض ها به حساب می آید. اگر کسی بخواهد برای افزایش دسمتزد یا خوش خدمتی به رئیس پول کمتری خرج نماید و یا با بهره گرفتن از آن به گسترش کسب و کارش بپردازد، باعث تعارض طرفین می گردد. همانند مؤلفان و مردان خانواده، ما به طور مداوم درباره استفاده از زمان محدود و سپری کردن آن در تعارضات دغدغه داریم. ما فقط 24 ساعت داریم و با سپری کردن این زمان در تعارضات با خانواده، نویسنده، دانشجویان، و دوستان آنرا به پایان می رسانیم. همه این اشخاص زمان بیشتری از انچه در اختیار داریم از ما تقاضا می کنند.
2-2-14-5 وابستگی متقابل
با وجودیکه آنه ممکن است نسبت به هم احساس ستیزه جویانه داشته باشند، طرفین در یک تعارض معمولاً به یکدیگر وابستگی دارند. رفاه و رضایت یکی از آنها له عمل دیگری بستگی خواهد داشت. اگر اینگونه نباشد، حتی با وجود منابع کمیاب و اهداف ناسازگار نیازی برای تعارض وجود نخواهد داشت. وابستگی متقابل بین کشورها، گروه های اجتماعی، سازمانها، دوستان و عشاق متعارض وجود دارد. در هر یک از این موارد، اگر یکی از طرفین به دیگری برای حل مسأله نیازی نداشته باشد، هر کدام از آنها بطور جداگانه راه خود را خواهد رفت. در حقیقت، بسیاری تعارضات بدین دلیل حل نمی شوند که طرفین در درک وابستگی متقابل قصور می کنند. یکی از اولین قدم ها برای حل یک تعارض داشتن این نگرش است که “ما در این تعارض با هم هستیم".
2-2-15 سبک های بیان تعارض
محققان ارتباطات دامنه وسیعی از شیوه های سروکار داشتن با تعارض را شناسایی نموده اند(باکستر[1] و ویلموت، سیمونز[2] و واستوارتز[3]، 1993). جدول 2-4 ، پنج روشی را که مردم می توانند در زمان نیاز از آنها برای برخورد با تعارض از آن استفاده کنند فهرست نموده است. هر کدام از این شیوه ها خصوصیات متفاوتی دارند.
2-2-15-1 غیر جرأتمندانه
غیرجرأتمندانه به معنای ناتوانی یا بی میلی برای بیان اندیشه ها یا احساسات در یک تعارض است. گاهی اوقات غیرجرأتمندی از عدم وجود اعتماد به نفس نشأت می گیرد. در زمان های دیگر ، مردم در اثر فقدان آگاهی یا نداشتن مهارت از شیوه های مستقیم تر بیانی استفاده می کنند. بعضی اوقات مردم می دانند که چگونه بطور مستقیم ارتباط برقرار نمایند اما شیوه رفتاری غیر جرأتمندانه ای را انتخاب می کنند. برای مثال زنان احتمال کمی دارد که یه درخواست ناخواسته برای صمیمیت فیزیکی از یک دوستی که می خواهند در آینده نیز با او باشند را رد کنند نسبت به کسی که در آینده دوست ندارند او را دوباره ببینند (لانوتی[4] و موناهان[5]، 2004). غیرجرأتمندی بطور شگفت انگیزی رایج ترین شیوه برخورد با تعارض است. یک تحقیق و پژوهش سطح تعارض شوهران و همسرانشان را در ازدواج های طبیعی “غیر آشفته” بررسی نموده است. بیش از یک دوره پنج روزه، همسران گزارش کردند که شریک زندگی آنها در حدود 13 رفتار “غیر لذتبخش” نسبت به آنها انجام داده است اما فقط یک مقابله در طول این دوره از طرف آنها صورت گرفته است(بیرچلر[6]، وایس[7]، و وینسنت[8]، 1975). غیر جرأتمندی می تواند اشکال مختلفی به خود بگیرد. یکی از این اشکال اجتناب است، که ممکن است بدنی (روانه کردن دوست یا شریک بعد از یک بحث یا جدل) یا محاوره ای (تغییر موضوع بحث، تعریف کردن جوک، انکار وجود یک مشکل) باشد. کسانی که از تعارضات اجتناب می کنند معمولاً باور دارند راه آسان تر این است مشکل را با همان وضعیت کنار بگذارند تا اینکه با مشکل روبرو شوند و سعی کنند آنرا حل نمایند. سازش و مصالحه دومین نوع پاسخ غیر جرأتمندانه است.
مصالحه کننده یا سازش کننده با تعارض بصورت تسلیم یا کوتاه آمدن برخورد می کند، نیازهای دیگران را بر نیازهای خود برتری می بخشد. برخلاف اشکالات آشکار عدم جرأتمندی، در اینجا موقعیت هایی وجود دارد که در این زمان مصالحه یا اجتناب رویکردی منطقی است. اجتناب ممکن است بهترین مسیر باشد اگر یک تعارض کوچک یا کوتاه مدت رخ داده باشد. برای مثال، شما ممکن است به دوستتان اجازه بدهید عصبانیت ناشی از رنجش خود را بگذراند بدون اینکه چیزی به روی او بیاورید، شما می دانید که او یکی از نادر روزهای بد خود را گذرانده است. یا ممکن است به همسایه ای که گاه گاهی به ماشینی که تازه به کارواش برده اید آب چمن پاشیده است شکایت نکنید.
شما ممکن است اگر در یک رابطه بی اهمیت تعارضی رخ دهد ، با وجود شناختی که با زبان توهین آمیز فرد دارید اما چون غالباً این رفتار ار نمی بینید سکوت اختیار کنید. و نهایتاً اینکه شما ممکن است زمانیکه خطر بالاگرفتن تعارض وجود داشته باشد سکوت اختیار کنید: اخراج شدن از یک شغل نمی تواند موجب شکست، تحقیر در میان عموم، و یا حتی خطر آسیب های فیزیکی گردد.
[1] - Baxter
[2] - Simmons
[3] - Swartz
[4] - Lannutti
[5] - Monahan
[6] - Birchler
[7] - Weiss
[8] - Vincent
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ارتباط غیر مستقیم
شفاف ترین ارتباط لزوماً بهترین رویکرد نیست. ارتباط غیر مستقیم یک پیام را برای محافظت از چهره گیرنده به شیوه ای غیر مستقیم انتقال می دهد(کلرمن[1] و شیا[2]، 1996). اگر چه ارتباط غیر مستقیم فاقد وضوح پیام پرخاشگرانه یا جرأتمندانه است، این ارتباط نسبت به پیام غیرجرأتمندانه ابتکاری تر است. این ارتباط به هیچ وجه خصومت منفعل – پرخاشگر دیوانه کننده را در خود ندارد. هدف این است که آنچه را می خواهید بدون برانگیختن خصومت شخص دیگر بدست آورید. یک رویکرد غیر مستقیم آغازگر یک گفتگوی دوستانه بین دو نفر خواهد بود و می خواهد اگر هر چیزی بین آنها مزاحمت زیادی ایجاد می کند ، خوشبختانه مقدار آن بسیار اندک خواهد بود. بدلیل اینکه این رویکرد برای شریک دیگر حفظ ظاهر می نماید، ارتباط غیر مستقیم اغلب خوشایندتر از صداقت رک و بی پرده است. اگر مهمان شما مدت طولانی ماندگار شده است، مهربان تر آن است که خمیازه ای بکشید و به فردا که روز بزرگی است اشاره کنید تا اینکه مستقیم از فرد بخواهید که منزل شما را ترک نماید. همچنین، اگر علاقه ای ندارید با شخصی بیرون بروید و او از شما می خواهد با او قرار بگذارید ، بهتر است به او بگویید گرفتار هستید تا اینکه به او بگویید “من علاقه ای به دیدن شما ندارم". در زمان های دیگری ما ارتباط غیر مستقیم را برای حفاظت از خود بکار می گیریم. مزایای حمایت از خود و حفظ ظاهر برای دیگران کمک می کند توضیح دهیم که چرا ارتباط غیر مستقیم رایج تری شیوه ای است که مردم مردم بدان تمایل دارند(جردن[3] و رولوف[4]، 1990). البته، خطر یک پیام غیر مستقیم این است که شریک شما دچار بدفهمی شود و یا بطور کلی موفق به دریافت پیام شما نشود. همچنین زمان هایی وجود دارند که اهمیت یک ایده خیلی زیاد است لازم است از غیر مستقیم بودن آن بکاهید و مستقیم آنرا بیان کنید. زمانی که وضوح و مستقیم بودن هدف شماست، رویکرد جرأتمندانه مناسب است.
2-2-15-5 جرأتمندی[5]
مردم جرأتمند تعارض های خود را با بیان نیازها، افکار و احساسات بطور واضح و مستقیم اداره می کننداما این کار بدون قضاوت کردن دیگران یا امر کردن به دیگران انجام می شود. آنها این نگرش را دارند که اغلب اوقات حل مشکل با رضایت طرف دیگر امکان پذیر است. اتخاذ چنین نگرش و مهارتهایی تضمین نمی کند که شخص جرأتمند همیشه به آنچه می خواهد دست یابد، اما بهترین شانس را برای به انجام رساندن آن در اختیار فرد قرار می دهد. مزیت دیگر چنین رویکردی این است که به هر صورت چه نیاز برآورده شود و چه برآورده نشود، احترام طرفین هم فرد جرأتمند و هم فردی که با وی تعامل می کند حفظ شده است. در نتیجه، مردمی که تعارضات خود را جرأتمندانه مدیریت می کنند ممکن است احساسات ناراحت کننده ای تجربه کنند، اما این بواسطه مشکل اتفاق می افتد. آنها معمولاً درباره خودشان و یکدیگر بعدها، احساس بهتری دارند، این تغییر در نتیجه غیرجرأتمندی یا پرخاشگری اتفاف نمی افتد.
2-2-16 ویژگی های پیام قاطعانه
دانستن درباره پیام های قاطعانه دلیل بر توانایی بیان قاطعانه نیست. پیام های قاطعانه در پیام های متنوعی کاربرد دارد: امیدها و آرزوهای شما، مشکلات، شکایت ها و قدردانی ها. گذشته از این که روشی برای بیان مستقیم است، این شکل از پیام کمک می کند دیگران بهتر شما را درک کنند. یک پیام قاطعانه شامل 5 بخش است:
- توصیف رفتاری: یک توصیف رفتاری یک تصویر عینی از رفتار مورد نظر ، بدون هیچ گونه قضاوت نمودن آن است. مطابق ردهبندی گیب ، این این پیام بیشتر زبان توصیفی دارد تا زبان ارزیابانه. به تفاوت بین زبان توصیفی و زبان قضاوتی توجه کنید:
توصیف رفتاری: “تو از من خواستی که بگویم درباره ایده تو چه نظری دارن، و بعد که من نظرم را گفتم تو گفتی من خیلی انتقاد می کنم”
قضاوت ارزیابانه: “اینقدر حساس و نازک دل نباش! اینقدر تظاهر نکن تو خواستی نظر مرا بدانی و زمانی که من نظرم را به تو گفتم غمگین شدی “
کلمات قضاوت گرانه “نازک دل” و “متظاهر” فرد را به واکنش دفاعی دعوت می کند. او مورد اتهام قرار گرفته است ممکن است پاسخ دهد “من نازک دل و متظاهر نیستم". در این موقعیت استدلال عینی و توصیف رفتاری بسیار دشوارتر است. بعلاوه، زبان بی طرفانه شانس واکنش دفاعی را کاهش می دهد.
- تفسیر شما از رفتار اشخاص دیگر: بعد از توصیف رفتار مورد بحث، یک پیام قاطعانه تفسیر گوینده را بیان می کند. در اینجا می توانید از مهارت مقابله ادراکی استفاده کنید. یک ادراک مقابله ای شامل دو تفسیر از رفتار است:
تفسیر الف: “ممکن است شما واکنش دفاعی نشان دهید بدین دلیل که انتقاد من بسیار پرجزئیات به نظر برسد، به این دلیل که معیارهای من بسیار سطح بالا به نظر می رسد".
تفسیر ب: “واکنش تو مرا به فکر واداشت که تو نمی خواهی از نقطه نظر من آگاهی پیدا کنی: تو فقط برای ماهی گیری نظر مرا پرسیدی".
- توصیف احساسات شما: توصیف احساسات شما می تواند بعد جدیدی به پیام اضافه نماید. به همین ترتیب، افزودن احساسات به موقعیت پیام قاطعانه را بسیار روشنتر می نماید.
- توصیف پیامدها: یک عبارت پی آمدی آنچه نتیجه رفتار توصیف شده است ، تفسیر شما، و احساسات بعدی شما را توضیح میدهد. سه نوع پیامد ممکن است وجود داشته باشد:
الف- چه اتفاقی برای شما افتاد، گوینده: “وقتی تو دیروز فراموش کردی پیام تلفنی مرا پاسخ بدی (رفتار)، من نمی دانستم وقت دکترم تأخیر دارد، و ماندن من در اداره برای یک ساعت کنسل شد و زمانی بود که من می توانستم کار یا مطالعه کنم (پیامد)". به نظرم می رسید که تو به اندازه کافی برای شلوغ بودن سر من اهمیت قائل نبودی که حتی یک یادداشت ساده بنویسی (تفسیر)، و این علت غمگین شدن من بود (احساس).
ب- چه اتفاقی برای فردی که می شناختی افتاد: “زمانی که تو در یک مهمانی 4 یا 5 لیوان نوشیدی من بهت اخطار دادم مواظب باشی(رفتار) ، شروع کردی به رفتارهای عجیب: جوک های نامناسبی تعریف کردی که به همه برخورد، و تا خانه بد رانندگی کردی (پیامدها)، من فکر نمی کردم تو اینجوری رفتار کنی (تفسیر)، و از دستت ناراحت شدم (احساس)، درباره آنچه اتفاق می افتاد اگر کمتر می نوشیدی.
ج- چه اتفاقی برای دیگران افتاد: “تو احتمالا نمی دانی چه اتفاقی افتاده چون صدای گریه دخترمان را نشنیدی (تفسیر)، اما وقتی تو داشتی متن ات را برای اجرا تمرین می کردی بدون اینکه در را ببندی (رفتار) ، بچه نتوانست بخوابد (نتیجه)، من خیلی نگران دخترمان بودم (احساس) چون تازه سرما خورده بود.
- قصد و منظور: اراده و قصد آخرین عنصر در قالب پیام قاطعانه است. در این عنصر 3 نوع از پیام ها ممکن است مخابره شوند.
[1] - Kellermann
[2] - Shea
[3] - Jordan
[4] - Roloff
[5] - Assertiveness
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ماشین بردارپشتیبان
در سال 1965 محققی روسی به نام ولادیمیر وپنیک گامی بسیار مهم در طراحی طبقه بندی- کننده ها برداشت. وی نظریه آماری یادگیری را به صورت مستحکم تری بنا نهاد و ماشینهای بردار- پشتیبان را بر این اساس ارائه داد.
در هنگام تلاش برای کشف الگوها و مدل های طبقه بندی ، یادگیری ماشین می تواند یک ابزار قوی بشمار رود (جانا و ماتجاز،2001، 8). ماشین بردار پشتیبان در واقع یک طبقه بندی کننده دودوئی است که دو کلاس را با بهره گرفتن از یک مرز خطی از هم جدا می کند. در این روش با بهره گرفتن از تمامی باند ها و یک الگوریتم بهینه سازی ، نمونه هایی که مرز ها ی کلاسها را تشکیل می دهند به دست می آورند (وپنیک و چروننکیس،1991، 15).
در این روش مرز خطی بین دو کلاس به گونه ای محاسبه می شود که :
1- تمام نمونه های کلاس +1 در یک طرف مرز و تمام نمونه های کلاس -1 در طرف دیگر مرز واقع شوند.
2- مرز تصمیم گیری به گونه ای باشد که فاصله نزدیکترین نمونه های آموزشی هر دو کلاس از یکدیگر در راستای عمود بر مرز تصمیم گیری تا جایی که ممکن است.
این متد شبیه به شبکه های عصبی است که به جای خط جدا کننده، بدنبال بهترین خط جدا- کننده ای است که دارای حداکثر حاشیه باشد. یعنی بهترین خط جدا کننده ای که با نزدیکترین نقطه، کمترین فاصله را داشته باشد. حداکثر کردن حاشیه ابر صفحه ، بردار های پشتیبان اطلاق می گردد. حداکثر کردن حاشیه ابر صفحه منجر به حداکثر شدن تفکیک بین طبقات می شود. تنها از این بردار (نقاط) برای مشخص کردن مرز بین طبقات استفاده می شود (کیونگ،تایک،هیونگ،2005، 130).
اگر داده ها به صورت خطی مجزا ازهم باشند، ماشین بردار پشتیبان به ماشین های خطی برای تولید یک سطح بهینه که داده ها را بدون خطا و با حداکثر فاصله میان صفحه و نزدیکترین نقاط آموزشی (بردارهای پشتیبان) تفکیک می نماید، آموزش می دهد. اگر نقاط آموزشی را به صورت و بردار ورودی i=1,….Iو{1و1-} تعریف می کنیم، آنگاه در حالتی که داده ها به صورت خطی قابل تفکیک هستند، قواعد تصمیم گیری که تعریف می شود و توسط یک صفحه بهینه که طبقات تصمیم گیری باینری را تفکیک می کند
Jana And Matjaz
Chervonenkis
Maximum Margin
Shin S. Kyung,Lee S.Taik, & Kim J.Hyun
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تعریف سواد مالی
در خصوص سواد مالی تعارف مختلفی ارائه شده که در ادامه به برخی از آنها پرداخته شده است.
سواد مالی عبارت است از توانایی قضاوت آگاهانه و تصمیم گیری موثر در خصوص استفاده از منابع پولی و مدیریت آن (بنیاد مالی تحقیقات آموزش بریتانیا).
در تعریفی دیگر سواد مالی به عنوان ترکیب درک مصرف کنندگان و سرمایه گذاران از تولیدات مالی و توانایی و اطمینان در پذیرش ریسک های مالی، انتخاب آگاهانه، شناخت مسیر در گرفتن کمک و مبادرت به اقدامات موثر در جهت بهبود و سلامت مالی تعریف شده است (سازمان توسعه و همکاری اقتصادی).
سواد مالی توانایی افراد در کسب اطلاعات، تجزیه و تحلیل و مدیریت وضعیت مالی شخصی شان است به گونه ای که رفاه مالی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. این مفهوم نمایانگر توانایی جمع آوری اطلاعات مربوط به شکلی است که متمایز کننده گزینه های متفاوت مالی باشد، همچنین بحث در خصوص موضوعات و مسائل مالی و پولی و برنامه ریزی و پاسخگویی به رویدادهای موثر بر تصمیمات مالی روزمره که در اقتصاد عمومی رخ می دهد نیز در قالب این تعریف می باشد.
از نظر هاستون (2010) سواد مالی شامل آگاهی از دانش و همچنین به کارگیری مسائل مالی در زندگی کاری و شخصی می باشد. به عبارت دیگر هاستون سواد مالی را دانش استفاده از آگاهی ها و ابزارهای مالی می داند.
جاکوب و همکاران (2000) آگاهی مالی شخصی را دانش مفاهیم و مهارت های مدیریت مالی شخصی دانسته اند. از نظر آنها واژه مالی به دامنه وسیعی از فعالیت های روزمره زندگی که با پول در ارتباط است اطلاق می گردد که از فعالیت هایی چون کنترل دسته چک تا مدیریت کارت اعتباری، آماده سازی بودجه، خرید بیمه یا سرمایه گذاری را در بر می گیرد. آگاهی به معنی دانستن شرایط، شیوه ها، قوانین، حقوق، هنجارهای اجتماعی و دیدگاه های لازم برای درک و انجام این وظایف مالی حیاتی می باشد. این نویسندگان می گویند آگاهی مالی توانایی خواندن و بکارگیری مهارت های ریاضی را نیز در بر می گیرد. توانایی هایی که برای داشتن انتخاب های مالی مناسب ضروری هستند. همچنین از نظر آنها آگاهی مالی شامل دانش و مهارت های مالی شخصی است که توانایی درک شرایط و مفاهیم مالی و تبدیل آن دانش به یک رفتار را نیز در بر می گیرد. این عنوانین عبارتند از مفاهیم پس انداز، کسب سود، بودجه گذاری یا تخصیص بودجه، خرید بیمه نامه، مدیریت اعتبارات و قرض ها و چگونگی کارکرد با موسسات خدمات مالی. دانش مالی؛ حداقل دانش لازم برای مشارکت موفق در اقتصاد را فراهم می کند و دسته ای از ابزارهای ضروری می باشد که چگونگی هزینه روزمره پول را تعیین می کند.
ویت و همکاران (2000) آگاهی مالی شخصی را توانایی خواندن، تحلیل، مدیریت و پرداختن به مسائل مالی شخصی میدانند که این توانایی روی شرایط زندگی فرد تاثیر دارد و عبارت است از توانایی درک گزینه های مالی، مباحثه بدون مشکل در مورد پول و موضوعات مالی، برنامه ریزی برای آینده و واکنش مناسب به رخ دادهایی که روی تصمیمات مالی روزمره اثر می گذارند.
گارمن و فورگو (2000) آگاهی مالی را به عنوان دانستن اصول و واژگان لازم برای مدیریت موفق مسائل مالی فردی تعریف کرده اند. آنها مشاهده کردند که این توانایی چندان در میان آمریکایی ها گسترده نیست و اظهار داشته اند که موانع آگاهی مالی عبارتند از عدم آگاهی از مسائل مالی شخصی، پیچیدگی های زندگی مالی، گیج شدن به علت وجود انتخاب های فراوان در زمان گرفتن تصمیمات مالی و نبودن وقت کافی برای آموختن مسائل مالی شخصی.
-National Endowment for financial Education
-Huston
-Jacob
-Vitt
-Garman & Forgue
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
با بررسی تعاریف و مطالعات ارائه شده در زمینه سواد مالی می توان گفت که سواد مالی ابزاری برای درک مفاهیم کلیدی مدیریت مالی است. سواد مالی شامل توانایی بالانس حساب بانک، تهیه بودجه، پس انداز برای آینده و یادگیری راهبردهای لازم برای مدیریت بدهی است. یک فرد در صورتی باسواد مالی تلقی می شود که قادر به مدیریت مالیه شخصی خود در زندگی و جامعه در حال تغییر باشد. برای این امر باید فرد تلاش کند تا مفاهیم و ادراکات لازم را تحصیل نموده و مهارت های خود را در این زمینه توسعه دهد، همچنین بتواند تاثیرات تصمیمات مالی فرد بر روی خودش، دیگران و محیط را درک کند.
2-3- تاریخچه سواد مالی
از اوایل تا اواسط قرن بیستم، ملاحظات مالی تا حدودی ساده بود اما با ابداع شبکه گسترده جهانی در اواخر این قرن، خرید و فروش ساده تر و در دسترس تر شدن وخرج کردن اوج گرفت. برخی از مردم شروع به خرج پولهایی کردند که نداشتند و خیلی زود با مشکلات اعتباری و قرض روبرو شدند. وارد شدن مقادیر قابل رهن و وام های سرمایه منزل به ابهام عموم مردم افزود. کارت های اعتباری قرض گرفتن پول را آسان تر می ساختند و توسط آنها زمان باز پرداخت قرض طولانی تر شده بود. چون این موارد جدید بودند عموم مردم از تاثیرات این نوع قرض گرفتن بر کل بدهی شان آگاهی کامل نداشتند. شهروندانی که دانش مالی پایه را نداشتند نمی توانستند تصمیمات مناسب در مورد خرید ماشین، خرید بیمه نامه، گرفتن رهن، انتخاب کارت اعتباری، پس انداز برای بازنشستگی و … را اتخاذ کنند.
با به وجود آمدن این مشکلات برای اولین بار در سال 1990 در آمریکا اهمیت سواد و آگاهی مالی شهروندان مورد توجه قرار گرفت. در این سال اولین ائتلاف با هدف آموزش مردم و آشنا کردن آنها با مبانی مسائل مالی شخصی صورت پذیرفت. اکنون این ائتلاف از 180 سازمان و ائتلاف ایالتی تشکیل شده است که همگی یک هدف دارند. از سال 1995 این ائتلاف تلاش کرد تا از طریق راهکارهای مختلف و متنوع، مشکل سواد مالی پایین مردم آمریکا را حل کند. ارائه بروشورهای مجانی شامل: برنامه های درسی، داستان، دستورالعمل های تدریس، کتاب های کار، فعالیت ها و ارتباط با سایت های اطلاعاتی دیگر و آموزش معلمان از جمله فعالیت های این گروه است. در آمریکا در سال 1972 سازمانی با نام موسسه ملی آموزش مسائل مالی، به منظور آموزش متخصصان در زمینه مالی تاسیس شد. با پیچیده تر شدن فعالیت های مالی و اقتصادی سرانجام این سازمان به این نتیجه رسید که عموم مردم نیاز اساسی به آموزش مسائل مالی و منابع آن دارند. بنابراین در سال 1997 تصمیم گرفته شد تا همه مردم مورد توجه قرار گرفته وآموزش داده شوند.
2-4- اهمیت سواد مالی
سواد مالی و آگاهی از ابزار، فنون و روش های مدیریت منابع مالی به عنوان یکی از نیازهای مهم در دنیا برای تمام افراد جامعه شناخته می شود. هوگارت (2002) پنج دلیل عمده برای اهمیت دانش مالی شخصی را بدین ترتیب بیان می کند:
- مصرف کننده گان مطلع و تحصیل کرده؛ می توانند برای خانواده شان تصمیمات بهتری بگیرند و از این طریق امنیت اقتصادی و رفاه آنها را تامین کنند.
- یک بازار موثر و کافی نیازمند مصرف کننده گان آگاه است تا تصمیمات آگاهانه اتخاذ کنند.
- برخی تغییرات بوم شناختی روی اقتصاد اثر خواهد گذاشت، مثلا: جوانانی که بدون داشتن مدل ها و تجارب کافی در حال رسیدن به استقلال مالی هستند و مهاجرانی که نیازمند آموختن هستند تا بتوانند در بازارهای آمریکا مسائل مالی خود را مدیریت کنند.
- مسئولیت رفاه بلند مدت در 15 تا 20 سال اخیر از دوش کارفرمایان و دولت به دوش افراد گذاشته شده است.
- بازارهای مالی قرن 21 بسیار پیچیده شده اند.
-Hogarth
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
اهمیت سواد مالی
سواد مالی و آگاهی از ابزار، فنون و روش های مدیریت منابع مالی به عنوان یکی از نیازهای مهم در دنیا برای تمام افراد جامعه شناخته می شود. هوگارت (2002) پنج دلیل عمده برای اهمیت دانش مالی شخصی را بدین ترتیب بیان می کند:
-
- مصرف کننده گان مطلع و تحصیل کرده؛ می توانند برای خانواده شان تصمیمات بهتری بگیرند و از این طریق امنیت اقتصادی و رفاه آنها را تامین کنند.
-
- یک بازار موثر و کافی نیازمند مصرف کننده گان آگاه است تا تصمیمات آگاهانه اتخاذ کنند.
- برخی تغییرات بوم شناختی روی اقتصاد اثر خواهد گذاشت، مثلا: جوانانی که بدون داشتن مدل ها و تجارب کافی در حال رسیدن به استقلال مالی هستند و مهاجرانی که نیازمند آموختن هستند تا بتوانند در بازارهای آمریکا مسائل مالی خود را مدیریت کنند.
- مسئولیت رفاه بلند مدت در 15 تا 20 سال اخیر از دوش کارفرمایان و دولت به دوش افراد گذاشته شده است.
- بازارهای مالی قرن 21 بسیار پیچیده شده اند.
وقتی افراد آگاهی مالی و تجربه کافی در این زمینه ندارند چه اتفاقی رخ می دهد؟ تیتوس و همکاران (1989) گزارش کرده اند که هزینه های مسائل مالی شخصی برای افراد بخیل، قابل ملاحظه می باشد. استرس ها و تنشهای شخصی، بیماری، اختلافات مالی، سوء استفاده از کودکان و از دست دادن خانه اغلب با شکست های مالی همراه هستند. تنش های مالی؛ فشارهای اجتماعی و روان شناختی زیادی بر زندگی فردی و خانوادگی وارد می آورند. سواد مالی و برنامه ریزی مسائل مالی خانواده؛ یک استراتژی بازدارنده عمومی است که می تواند به کاهش این فشارها کمک کرده و رفاه خانواده را افزایش دهد. اینکه زنان و مردان چگونه امنیت اقتصادی خود را درک کرده و چه برداشتی از آن دارند و چگونه رفاه مالی شان را محاسبه می کنند یک عامل پیش بینی کننده مهم است که نزاع میان خانواده و تنش میان همسران را پیش بینی می کند. درآمد خانواده که سواد و آگاهی مالی افراد نقش مهمی در ایجاد آن دارد، در ایجاد تنش ها و آشفتگی های داخلی خانواده تاثیر بسزایی دارد.
از نظر فوکس و بارتولوما (2000) مسائل تهدید کننده اقتصاد خانواده مثل از دست دادن شغل، طلاق یا از کارافتادگی می تواند منجر به تنش های اقتصادی شود. این تنش ها یا مشقت های اقتصادی ممکن است حاصل عدم توانایی برای براورده ساختن ضروریات مالی، عدم اطمینان از منبع درآمد، ناپایداری شغلی و یا ناکافی بودن درآمد برای رفع نیازها باشد. فشار یا تنش اقتصادی در خانواده ها با تاثیر بر رفاه شخصی به شکل مستقیم و با تاثیر بر تعاملات خانوادگی بطور غیرمستقیم خود را نشان می دهد. نتایج رفاه اقتصادی ضعیف، که تا حدی حاصل آگاهی مالی شخصی ضعیف میباشد، می تواند باعث نارضایتی و آسیب بیشتر به مردان، زنان، والدین و کودکان شود. پیامدهای مشکلات مزمن مالی در بسیاری از حوزه های زندگی خانوادگی بروز پیدا می کنند.
2-5- برخی عوامل موثر بر سواد مالی
با توجه به مطالعات و بررسی های انجام گرفته در حوزه سواد مالی می توان بیان کرد که برخی از ویژگی های دموگرافیک بر سواد مالی تاثیرگذار است. در این بین یکی از عوامل تاثیر گذار بر سواد مالی افراد جنسیت آنها میباشد.
دانس و هابرمن (2007) تفاوت های دانش مالی میان 5329 دانش آموز دبیرستانی دختر و پسر را مطالعه کردند. هدف اولیه این تحقیق پاسخ به این سوال بود که آیا سطح دانش مالی افزایش یافته و آیا رفتارهای خرج و پس انداز بر اساس جنسیت متفاوت است یا نه؟ این مطالعه بر داده هایی مانند: بدست آوردن پول، میزان پسانداز، هزینه های سرمایه گذاری و چگونگی آموزش مفاهیم و اصول پولی به کودکان متمرکز بود. دانش آموزانی که ارزیابی شدند یک امتحان اولیه و یک امتحان نهایی را برگزار کردند. قبل از آموزش؛ دانش کنونی آنها سنجیده شد. پس از آموزش دوباره امتحان برگزار شد تا مشخص شود آیا دانش آنها افزایش یافته یا نه
-Hogarth
-Tituse
-Fox & Bartholoma
-Danes & Haberman
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
برخی عوامل موثر بر سواد مالی
با توجه به مطالعات و بررسی های انجام گرفته در حوزه سواد مالی می توان بیان کرد که برخی از ویژگی های دموگرافیک بر سواد مالی تاثیرگذار است. در این بین یکی از عوامل تاثیر گذار بر سواد مالی افراد جنسیت آنها میباشد.
دانس و هابرمن (2007) تفاوت های دانش مالی میان 5329 دانش آموز دبیرستانی دختر و پسر را مطالعه کردند. هدف اولیه این تحقیق پاسخ به این سوال بود که آیا سطح دانش مالی افزایش یافته و آیا رفتارهای خرج و پس انداز بر اساس جنسیت متفاوت است یا نه؟ این مطالعه بر داده هایی مانند: بدست آوردن پول، میزان پسانداز، هزینه های سرمایه گذاری و چگونگی آموزش مفاهیم و اصول پولی به کودکان متمرکز بود. دانش آموزانی که ارزیابی شدند یک امتحان اولیه و یک امتحان نهایی را برگزار کردند. قبل از آموزش؛ دانش کنونی آنها سنجیده شد. پس از آموزش دوباره امتحان برگزار شد تا مشخص شود آیا دانش آنها افزایش یافته یا نه. نتایج این مطالعه نشان داد دانش آموزان پسر در هر دو امتحان نمرات بالاتری کسب کردند. این مطالعه اهمیت زیادی داشت چون دیدگاه مناسب تری در مورد انواع برنامه هایی که باید برای گروه های مختلف برگزار شود به دست می دهد.
یکی دیگر از عوامل موثر بر سواد مالی افراد سن می باشد. بر اساس مطالعه لوساردی و همکاران (2006) سطح سواد مالی جوانان پایین تر است، به طوریکه کمتر از یک سوم جوانان در مورد نرخ بهره، تورم و تنوع بخشی ریسک؛ که سه مسئله مهم مالی هستند اطلاعات کافی داشتند.
از دیگر عوامل موثر بر سواد مالی افراد، رفاه مالی می باشد. مانتیکن (2010) در پژوهشی ضمن سنجش سواد مالی ایتالیائی ها و مقایسه آنها با سایر کشورهای اروپایی و آمریکائی، رابطه ثروت(توانایی مالی) و سواد مالی را نیز بررسی نموده است. نتایج حاکی از آن بود که سوادمالی ایتالیائی ها در مقایسه با آمریکاییها و سایرکشورهای اروپایی به مراتب پایینتر است، سایر نتایج نشان دادکه بین توانایی مالی وسواد مالی رابطه مثبت برقرار بود.خانمهاو بیوه زن ها نسبت به سایرین سواد مالی کمتری داشتند وافراد با تحصیلات بالاتر سوادمالی بیشتری داشتند.
در پژوهشی مولینز (2007) دانش مالی و ارتباط نوجوانان و والدین آنها را مورد بررسی قرار داده است، همچنین به بررسی ارتباط قومیت و شان اقتصادی با دانش مالی دانش آموزان و والدین آنها می پردازد. نتایج حاکی از آن بود که میزان سواد مالی دانش آموزان قفقازی به طور مشخصی بیش از دانش آموزان اسپانیایی است. همچنین دانش آموزان آفریقایی-آمریکایی با درآمد خانوادگی بالا (بیش از 75هزار دلار)نمره بالاتری از دانش آموزان آفریقایی آمریکایی متعلق به خانواده های با درآمد پایین (کمتر از 75هزار دلار) کسب نمودند.
تحصیلات بالاتر والدین نیز منجر به سواد مالی بالاتر افراد می شود. نیل و همکاران (2005) با هدف بررسی رابطه فعالیتهای مالی، رفاه مالی و سلامتی؛ پژوهشی را در بین 3121 نفر از مشتریان سازمان مشاوره مالی انجام دادند. نتایج تحقیق نشان داد که افراد با والدین تحصیل کرده؛ از سواد مالی بالاتری برخوردارند. این تحقیق نشان داد که این افراد دارای درآمد بالاتری هستند و برنامه ریزی های مالی آنها با توجه به آینده صورت پذیرفته است. این افراد در دوران بازنشستگی از وضعیت مالی مناسب تری برخوردار هستند و تعداد افرادی که از خانواده های تحصیل کرده بوده و تجربه ورشکستگی را داشته اند اندک بوده است.
کاد (2010) عوامل موثر بر سواد مالی افراد را مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق وی نشان داد تحصیلات بالاتر، ریسک پذیری، سن بالاتر، تجربه کاری بالا، درآمد خانواده، شغل والدین و شرکت در کلاس های آموزشی، سواد مالی افراد را افزایش می دهد. در این تحقیق بیان شده افراد با سواد مالی بالاتر در زندگی شخصی و کاری خود موفقتر می باشند. همچنین نگرانی مالی ایشان در مورد آینده کمتر می باشد و از پس انداز و سرمایه گذاری بلندمدت بیشتری برخوردار هستند و با دید بلند مدت، آینده بهتری را برای خود رقم زده اند.
-Danes & Haberman
- Lusardi
-Monticone
-Mullins
-Neill
-Cude
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
- مفهوم رفاه و حوزه های آن
تعریف رفاه پیچیده و دشوار است. رفاه از سویی امری ذهنی، کیفی و معنوی است. از سوی دیگر با شاخص های معینی نظیر درآمد، شغل، بهداشت و درمان، سواد، دسترسی به خدمات اجتماعی و …. تعریف می شود. می توان به عنوان یک تعریف اولیه گفت که رفاه همان بهبود شرایط زندگی یا افزایش رضایت و کیفیت زندگی است. در این تعریف، امر ذهنی رفاه (یعنی رضایت خاطر از زندگی) محوریت یافته است. یک رویکرد عام و مدرن در مورد مفهوم رفاه، تلقی آن به مثابه ارضای میل یا خواست افراد است. در این مفهوم افراد دارای تمایلاتی نسبت به کالاهای مختلف و وضعیت های گوناگون جهان هستند و رفاه یا سود مردم وابسته به میزان ارضای تمایلات آنهاست. هرچه تمایلات به نحو بیشتری ارضا شوند، رفاه بیشتری حاصل خواهد شد. به عنوان تبصره ای بر این تعریف گفته شده است که آن میلی در اینجا مراد است که با علم و آگاهی فرد نسبت به شرایط و امکانات پیش روی افراد شکل گرفته باشد . بنابراین کسی که به دلیل عدم آگاهی از وجود اتوموبیل های پیشرفته، به اتوموبیلی فاقد کیفیت تمایل نشان می دهد، به صرف برخورداری از آن مرفه محسوب نمی شود (رئیس دانا، 1376).
آمارتیا سن معتقد است که رفاه را نباید صرفا تابعی از کالاهایی دانست که فرد در اختیار دارد، بلکه باید ظرفیت و توانایی افراد در استفاده از آن کالاها در جهت منافع خویش را نیز در نظر گرفت. مثلا معلولین به منابع بیشتری نیاز دارند تا به استانداردهای زیستی انسان های سالم برسند. در واقع تعریف آمارتیا سن، از نواقص تعاریف های عینی و ذهنی رفا پرهیز می کند و بدین ترتیب پتریک آن را راهی معقول برای اجتناب از دو برداشت افراطی میداند (همایون پور، 1381).
2-6-1- رفاه مالی
محققین معانی و تعاریف گوناگونی را به واژه های رفاه مالی اختصاص داده اند مثلا فشار مالی را به عنوان ارزیابی ذهنی شرایط مالی شخص تعریف کرده اند که شامل توانایی ادراکی فرد برای برآورده ساختن هزینه ها، رضایت از شرایط مالی و سطح پس انداز و سرمایه گذاری و نگرانی در مورد بدهی ها می باشد.
کاتلین (2010) رفاه مالی به این شکل تعریف می کند: یک حالت از سلامت مالی، خوشحالی و عاری از نگرانی مالی که بر اساس شناخت ذهنی شخص از وضعیت مالی مبتنی است. حسن شهرت مالی هم مشابه آن است، به استثنای اینکه معیارهای عینی و ذهنی، هر دو را در بر دارد. در مقابل سواد مالی توانایی شخص برای درک اصول اقتصادی پایه را ارزیابی می کند، درست مثل اطمینان به بحث در مورد مسائل مالی، آگاهی از ریسک و مهارت در کنترل امور مالی و دستیابی به منابع مالی.
رفاه و آسایش یک مفهوم چند بخشی است. مک گرگور و اسمیت (1998) رفاه را در بر گیرنده عوامل اقتصادی، جسمی، اجتماعی و عاطفی، محیطی، سیاسی و روحی می دانند. از نظر ون پراک (2003) رفاه از رضایتمندی فرد در 6 حوزه: شغل، مسائل مالی، خانه، فراغت و تفریح، سلامت و محیط زیست ایجاد می شود. یکی از جنبه های رفاه همانطور که ون پراگ و مک گریگور اشاره کرده اند رفاه اقتصادی یا به عبارت دیگر رفاه مادی افراد می باشد.
تحقیقات اخیر چند عامل را به عنوان عوامل محوری در حفظ رفاه مالی معرفی کرده اند که از آن جمله می توان به درآمد، مخارج و انباشت بدهی اشاره کرد. فرگوسن و همکاران (1981) رفاه مالی را سطوح درآمد مالی و دارایی ها توصیف می کند. ویلیامز (1983) رفاه مالی را تابعی از جنبه های مادی و غیرمادی وضعیت مالی فرد می داند و های هو (1990) رفاه مالی را احساس رضایت یک فرد نسبت به وضعیت مالی اش می داند. بر اساس نظر پورتر (1990) رفاه مالی دیدگاه فرد نسبت به وضعیت مالی خود است و بر اساس جنبه های عینی و ادراکاتی که از طریق قضاوت در مورد آنها نسبت به استانداردها به دست می آید ارزیابی می گردد.
از نظر استرامپل (1976) گرچه رفاه مالی در گذشته معنای سعادت یا رضایت عمومی فرد از موقعیت مالی یا دارایی خود را داشته است اما در موقعیت کنونی با بهبود سطح زندگی مردم به ادراک فرد از جنبه های مادی و غیر مادی وضعیت مالی خود تغییر کرده است. ادراکاتی شامل رضایت از درآمد و پس انداز، آگاهی از موقعیت ها، توانایی براورده ساختن نیازها، حس امنیت مادی و حس راحتی و رضایت نسبت به سیستم توزیع درآمد و پاداش.
جو (1998) نیز همانند استرامپل؛ آسایش مالی را سطح سلامت مالی می داند که شامل رضایت از جنبه های مادی و غیرمادی وضعیت مالی، احساس پایداری مالی شامل کافی بودن منابع مالی و مقدار عینی منابع مادی و غیر مادی که هر فرد دارد می باشد. شاید جامع ترین تعریف از نظر گولد اسمیت (2000) ارائه شده باشد. از نظر این تعریف، رفاه مالی میزان کفایت و امنیت اقتصادی فرد یا خانواده است که فرد را در برابر ریسک های اقتصادی روزمره مانند بیکار شدن، بیماری، ورشکستگی و فقر و تهیدستی محافظت می کند.
-Katlin
- Fergosen
-Williams
-Hayhoe
- Porter
-Strumpel
- Joo
-Goldsmith
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|