این متدولوژی به مشارکت کاربران در فرایند توسعه ، توجه بسیاری می‌کند. از رویکرد یا استراتژی افزایشی و تکرار در این متد استفاده می شود. رویکرد افزایشی یا تکاملی یعنی اینکه قبل از اجرای کل سیستم ، بخشی از آن به کاربر تحویل داده شود و سپس بازخور گرفته شده را ، یکپارچه می‌کنند تا مجددا در فرایند توسعه از آن استفاده کنند.

از ترکیب این دو استراتژی ، پنج استراتژی شکل می‌گیرد که عبارتند از:

DSDM خطی: که در آن تنها یک بار از استراتژی تکاملی استفاده می شود.

One – pass DSDM: این استراتژی با ترکیب یک رویکرد تکاملی و چند رویکرد تکرار ، به وجود می‌آید.

Hybrid DSDM: به معنی استراتژی است که شامل چند رویکرد تکاملی بوده در بعضی از این رویکردها چند بار از رویکرد تکرار استفاده می شود.

Full DSDM : ترکیبی از رویکردهای تکاملی و تکرار و از هر کدام چند بار

Phased DSDM : استفاده از رویکردهای تکاملی در چندین مرحله و بدون بهره بردن از رویکرد تکرار

در انتخاب هر یک از این ها باید به نوع پروژه و وضعیت مشارکت کاربران توجه کرد. قبل از اجرای این متدولوژی ها ، بهتر است بین مدیران و مربیان ، توافقاتی بر سر زمان و بودجه پروژه ها صورت گیرد. نکته برجسته در اجرای این رویکردها ، رضایت مندی و مشارکت کاربر در فرایند توسعه می‌باشد. گرفتن بازخور از کاربر علاوه بر اینکه باعث تقویت مداخله کاربر در پروژه می‌گردد ، اصولا عملی مهم در موفقیت هر یک از رویکردهای افزایشی و تکرار است.(خان بابایی و همکاران،۱۳۸۷)(۳۵)

۲-۵-۷- روش شناسی در طراحی سیستم های اطلاعاتی

۲-۵-۷-۱ تاریخچه رویکرد روش شناسانه در طراحی سیستم های اطلاعاتی

فن تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم های اطلاعاتی،عمر چندان درازی ندارد.در واقع این شاخه از علوم مهندسی هم زمان با ظهور کامپیوتر در عرصه های مختلف زندگی انسان پدید آمد و با رشد تکنولوژی انفورماتیک توسعه یافت و این مقارن با ابتدای دهه ی ۳۰ قرن بیستم میلادی بود.در اوایل دهه ی ۶۰ قرن بیستم،صنعت نوپای نرم افزار،با انبوهی از سیستم های اطلاعاتی روبرو شد که هزینه نگهداری و اصلاح آن ها به مراتب بیشتر از هزینه ساخت آن ها شده بود و در عمل هم نمی توانستند انتظارات کاربران خود را برآورده سازند.این وضع به بحران نرم افزار مشهور شد.برای برون رفت از این بحران آرای و نظرات مختلف و متفاوتی مطرح شد ولی قولی که همگان بر آن متفق بودند،این بود که بایستی فرایند تولید سیستم های اطلاعاتی نیز نظیر عملیات مهندسی با ویژگی های زیر مشخص شود:

الف) مبنای هر عملیات مهندسی یک فعالیت هدفمند،زماندار است که اغلب در قالب یک “پروژه” تعریف می شود.از این منظر پروژه واحد عملیات مهندسی است.

ب) برای هر پروژه،یک زیست چرخ قابل تصور است که از مراحل زیر تشکیل می شود.

۱- برنامه ریزی

۲- تجزیه و تحلیل

۳- طراحی

۴- پیاده سازی و ساخت

۵-اجراء و نگهداری

این نگرش در ابتدا به دلیل کارایی نسبی که در پاره ای از وجوه از خود نشان داد،مورد استقبال کاربران قرار گرفت و به نگرش مبتنی بر زیست چرخ [۶۳] معروف شد.اما به تدریج به دلیل این که در این نگرش،تنها پیروی از مراحل پیشنهادی زیست چرخ مورد تأیید قرار گرفت و چگونگی انجام هر مرحله و یا ابزارهای مورد نیاز هر مرحله اهمیت چندانی نداشت،نتوانست جوابگوی تمامی نیازهای کاربران باشد.در عمل ثابت شد که مدل زیست چرخ به تنهایی نمی تواند صامن موفقیت یک پروژه سیستم اطلاعاتی باشد.از این رو تدوین روش ها و تولید ابزارهای کارآمد برای انجام مراحل مختلف زیست چرخ،گام بعدی بود که می بایست برداشته شود.

در سال های ابتدای دهه ۷۰ قرن بیستم میلاد،دنیای مهندسی نرم افزار شاهد ابداع روش شناسی ها و تولید ابزارهای مختلفی بود که به منظور ارائه راه حلهایی برتی رفع نقاط ضعف و ابهام مدل زیست چرخ روانه بازار می شدند.این روش ها به تدریج به روش های ساخت یافته[۶۴]یافته موسوم گردید.

ایده برنامه نویسی ساخت یافته [۶۵] در ابتدای دهه ی ۷۰ یلادی قرن بیستم میلادی مطرح گردید و به دلیل این که اولین تکنیک ساخت یافته به شمار می‌آمد،به سرعت متداول گردید.روش هایی نظیر کد نویسی ساخت یافته [۶۶] ،برنامه نویسی به روش بالا به پایین [۶۷] و مفاهیمی نظیر پنهان سازی اطلاعات که هنوز هم کاربردهای وسیعی دارند،طی این سال ها در قالب برنامه ویسی ساخت یافته مطرح شدند.می توان گفت که برنامه نویسی ساخت یافته با هدف بهبود کیفیت برنامه ها پیشنهاد شد.

در میانه ی دهه ۷۰ قرن بیستم میلادی،مفهوم استفاده از یک “روش شناسی ها” شکل گرفت.احساس نیاز ‌به این فهوم،زمانی آشکار گردید که معلوم شد ریشه ی اکثر مشکلات و مسائل مربوط به سیستم ها،در طراحی و تعیین مشخصات این سیستم ها نهفته است و نه تنها در نحوه پیاده سازی آن ها.

در روش شناسی های طراحی،روش کار بر این اساس بود که سیستم به اجزایی تفکیک می شدو هر جزء تنها یک کارکرد [۶۸] از سیستم را اجرا می کرد.این روش به “رویکرد تجزیه کارکردی[۶۹]” معروف شد.

در انتهای دهه ی ۷۰ میلادی،ایده روش شناسی تجزیه و تحلیل [۷۰] که نتیجه منطقی متداول شدن برنامه نویسی ساخت یافته و روش شناسی طراحی بود مطرح گردید.اساس کار در این روش شناسی ها بر سلسله مراتب سازمانی و روش بالا به پایین [۷۱] استوار بوده و از نمودارهای گرافیکی برای مستندسازی نتایج تحلیل استفاده می شد.

در ابتدای دهه ی ۱۹۸۰،تلاش های زیادی برای مکانیزه کردن فعالیت های مختلف چرخه ی حیات ایجاد و توسعه ی نرم افزار صورت گرفت.هدف اصلی از این گونه تلاش ها،سرعت بخشیدن به روند کار ایجاد و توسعه ی نرم افزار و پایین آوردن هزینه ها بود.هدف مهم دیگر،بالا بردن قابلیت اعتماد به فرایند ایجاد و توسعه از طریق کاهش میزان خطا بود.مکانیزه کردن،اثر مهم دیگری نیز بر فرایند تولید نرم افزار باقی گذاشت.‌به این صورت که در این برهه،برای مکانیزه کردن یک فرایند،می بایست خود فرایند به روشنی درک شده و به طور دقیق تشریح می گردید.تکنیک هایی که در این دهه ارائه شد ابزارهایی با خود به همراه داشت که به وسیله ی آن امکان تولید و مدیریت یک پایگاه اطلاعاتی از خواسته های کاربر و مشخصات سیستم فراهم می گردید.

ابزارهای دیگری که در چرخه ی حیات نرم افزار به کار گرفته شدند،همگی در ابتدای دهه ی ۱۹۸۰ تولید گردیدند.این ابزارها،شامل انواع ابزارهای گرافیکی و نموداری به همراه ابزارهای مدیریت آزمون و پیکربندی بود،رویکرد شی ء گرا برای برنامه نویسی،با به کار گیری انتزاع داده ها [۷۲] ،انواع سلسله مراتبی[۷۳] و پنهان سازی اطلاعات،امکان وسیعی برای ایجاد و توسعه ی نرم افزار پدید آورد.

دهه ی ۱۹۹۰ میلادی شاهد غلبه ی رویکرد شی ء گرا و تسری مفاهیم و روش های شیء گرایی از برنامه نویسی به حوزه هایی چون طراحی پایگاه های اطلاعاتی و تجزیه و تحلیل سیستم ها بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...