همان‌ طور که ملاحظه شد اکثر این عوامل در قسمت عوامل مؤثر بر خلاقیت مطرح شدند که در اینجا مشخص شد که کدامیک از آن عوامل نقش پیش برنده را به عهده دارند.

۲- محیط ( عوامل پیرامونی ):

محیط سازمان می ­تواند نقش ارزنده­ای در پیشبرد خلاقیت و نواندیشی افراد خلاق ایفا کند.

این عوامل عبارتند از:

الف- حمایت از اندیشه خلاق: حمایت از فرد خلاق و تفکر خلاق، فرد، گروه و سازمان را بسوی پیروزی سوق می­دهد.

ب- دسترسی آزاد به عقاید، نظرات و اطلاعات: سازمان بایستی نظام ارتباطی خود را به گونه ­ای طراحی کند که اطلاعات مهم به سهولت در اختیار فرد خلاق قرارگیرد.

شاید یکی از مهمترین عوامل تسهیل کننده و تقویت خلاقیت در سازمان ساختار متناسب با اهداف مورد نظر باشد. ساختار زیستی متناسب با خلاقیت و نوآوری است. چون با شرایط متحول محیطی هماهنگ شده و امکان آزادی عمل را برای اعضاء فراهم ‌می‌آورد. این ساختار بایستی ویژگی­های از قبیل ارتباطات موازی، انجام امور در سطوح مربوطه، تعهد به اهداف وظیفه ­ای، مسطح بودن هرم سازمانی، روابط نزدیک شغلی و تخصصی و همکاری و همراهی پرسنلی داشته باشد. از دیگر عوامل توسعه و تقویت قدرت خلاقیت در سازمان حمایت، پشتیبانی و تشویق کسانی است که از خود نظر و ایده­های جدید بروز می­ دهند (الوانی، ۱۳۸۴). دکتر الکس اس. آزبورن عواملی مانند تجربه، بازی­های فکری، حل معما و جدول، مطالعه، حل خلاق مسایل و تمرین نویسندگی را در پیشبرد خلاقیت مؤثر می­داند (آزبورن، ۱۳۸۱)

دوم ـ عوامل بازدارنده خلاقیت:

دوریس جی (۱۹۹۳) معتقد است عمده موانعی که برای بروز خلاقیت­ها در انسان مطرح است عبارت است از:

۱- موانع تاریخی: مثلاً مشاجره­ای که بشر از قرن­ها پیش از نظر مذهبی با آن روبرو بوده که همه چیز را به دست تقدیر می­سپرده و نقش اختیار را به کلی نفی می­نموده است.

۲- موانع بیولوژیک: در اینکه عوامل بیولوژیک در میزان هوش نقش اساسی دارند شکی نیست اما ‌در مورد هوش خلاق توسل به عوامل ارثی و ژنتیکی به عنوان تنها عامل زیاد واقعیت ندارد.

۳- موانع فیزیولوژیک: این موانع در اثر بیماری­ها و تصادفات که بر مغز ضربه وارد می ­آورند به وجود می­آیند. البته این موانع همیشه مصداق ندارند زیرا جان میلتون شاعر انگلیسی کور و بتهوون پیانیست معروف کر بود.

۴- موانع اجتماعی: همان‌ طور که درمبحث عوامل مؤثر بر خلاقیت هم اشاره شد محیط اجتماعی در پرورش استعدادهایی خلاق عامل مهمی به حساب می ­آید. در حالی که همین اجتماع ممکن است مانع بروز خلاقیت شود یعنی با عکس العمل منفی نسبت به خلاقیت­ها و افراد خلاق این استعداد را در وجود آن ها خفه کنند.

۵- موانع روانی: مهمترین مانع در راه پرورش تفکر خلاق همین موانع روانی هستند.

۶- موانع کلان ساختاری: روابط متقابل نهادهای بنیادین در کشورهای پیشرفته دو سویه است. ولی این روابط در کشورهای جهان سوم منقطع و گسسته است. یعنی این نهادها از امکانات و پتانسیل همدیگر قادر به استفاده نیستند و این موانع خلاقیت در سطح جامعه است.

علوم

تکنولوژی

تولید

علوم

تکنولوژی

تولید

کشورهای پیشرفته

کشورهای در حال توسعه

نمودار ۱-۲: تفاوت متغیرهای کلان ساختاری در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه (منبع: حاج فتحعلی، ۱۳۸۲، ص۵۱)

در جای دیگری موانع خلاقیت به سه دسته سازمانی، فردی و اجتماعی تقسیم شده است که در زیر به هرکدام از این موانع اشاره خواهد شد ( داوود آبادی فراهانی، ۱۳۸۳):

۱- موانع سازمانی: که شامل محیط داخلی و محیط خارجی سازمان است.

عوامل بازدارنده محیط داخل سازمان:

الف- مدیریت: شامل موانع مدیریتی از قبیل سبک رهبری دیکتاتوری، عدم تحمل انتقاد و برخورد، عدم پذیرش مخاطره و تحمل شکست، نگرش منفی نسبت به توانایی های و قابلیت ­های زیردستان، سیستم تشویق و تنبیه غلط ( تشویق اطاعت کورکورانه به جای ترغیب خلاقیت ) و ضرر و زیان محسوب نمودن هزینه­ های ناشی ازخلاقیت.

ب- موانع ساختاری: ارتباط کانالیزه شده و محدود سازمانی، پیروی از طبقه ­بندی مشاغل و شرح شغل ثابت، ساختار بوروکراتیک و انعطاف پذیر، ارزیابی نادرست عملکرد و مسایل ناشی از برخورد صف و ستاد.

ب- موانع فرهنگ سازمانی: شامل عدم احساس مسئولیت اجتماعی، تلاش در جهت حفظ وضع موجود، محصول گرایی به جای مشتری مداری، عدم وجود فضای حمایت از نوآوری و نوآوران و ﺗﺃکید بیش از حد بر اهداف سازمانی بدون توجه به کارکنان.

ج- موانع آموزشی: نبود آموزش خلاقیت و ضعیف بودن آموزش­های پایه­ای.

عوامل بازدارنده محیط خارج سازمان:

الف ـ محیط نزدیک: شامل فرصت­ها و تهدیدات محیطی و شدت رقابت سالم در صنعت.

ب- محیط دور: شامل قوانین و مقررات ثبت مالکیت معنوی و نگرش مثبت اجتماعی نسبت به انسان های خلاق و نوآور.

۲- موانع فردی: که به سه دسته موانع ادراکی، فرهنگی و احساس تقسیم می­ شود.

۳- موانع اجتماعی: عوامل بنیادی در ایجاد موانع فردی نقش دارند که مهمترین آن ها فرهنگ جامعه، خانواده و چگونگی تربیت و نظام آموزشی ‌می‌باشد.

روانشناسان معتقدند که برخی از عوامل فردی (درونی) و پیرامونی (بیرونی) می ­توانند از بروز و تبلور خلاقیت جلوگیری بعمل بیاورند (شهرآرای و دیگران، ۱۳۸۶) این عوامل عبارتند از:

عوامل فردی:

۱- نداشتن انگیزه برای بروز خلاقیت: پژوهشگران زیادی همچون یاردلی و بولن(۱۹۸۰) معتقدند که افراد خلاق کمتر به انگیزه­ های بیرونی اهمیت می­ دهند و بیشتر دارای انگیزه درونی مثلاً احساس لذت از بروز ایده یا خلق محصول جدید هستند. البته انگیزه­ های بیرونی بیﺗﺄثیر نیست اما به گفته آیزنبرگر و کامرون (۲۰۰۹) کلید اصلی تقویت خلاقیت ارائه پاداش بر اساس بازده بالای خلاقیت است.

۲- عدم توانایی در متمرکزکردن ذهن: عدم تمرکز ذهنی براثرعواملی مختلفی چون اضطراب، افسردگی وعوامل برون زا مانند عدم پذیرش، ترس از دست دادن موقعیت شغلی و… به وجود می ­آید که از عوامل فردی، در تضعیف خلاقیت است. لذا فراهم کردن محیطی که آرامش بر آن حاکم باشد اهمیت خاصی دارد. زیرا فرد خلاق موقعی توانمندی و خلاقیت خود را به منصه ظهور می­رساند که در محیط آرام و راحت به تفکر بپردازد.

۳- نداشتن ظرفیت لازم برای مقابله با موقعیت­های ذهنی دشوار: افراد برای مقابله باناکامی تضاد و ابهام نیاز به ظرفیت بالای روانی دارند در غیر اینصورت فرد دچار ضعف می­گردد.

۴- احساس عدم امنیت: عدم امنیت توان ذهنی وعاطفی انسان را در برابر مشکلات محدود می­ نماید و فرد را از تفکر و یا حل ﻣﺴﺄله باز می­دارد، در حالی که امنیت روانی این توان را بالا برده و قدرت ﻣﺴﺄله گشایی را افزایش می­دهد.

۵- عدم اعتماد به نفس: افرادی که اعتماد به نفس کامل نداشته باشند از قدرت خلاقیت خود به نحو مناسب استفاده نمی­نماید، زیرا عدم اعتماد به نفس باعث تحلیل روحیه، بی­توجهی به اطلاعات، کندی انتقال اطلاعات و عدم توانایی درتجزیه و تحلیل ترکیب اطلاعات جهت ارائه راه حل مناسب است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...