کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



 




۲-۲) فلسفه اخلاقی کارکنان

۲-۲-۱)مقدمه

اخلاق را مجموعه ای از صفات روحی و باطنی انسان تعریف کرده‌اند که به صورت اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی انسان ناشی می شود ، بروز ظاهری پیدا می‌کند و بدین سبب گفته می شود که اخلاق را از راه آثارش می توان تعریف کرد . استمرار یک نوع رفتار خاص ، دلیل بر آن است که این رفتار یک ریشه درونی و باطنی در عمق جان و روح فرد یافته است که آن ریشه را خلق و اخلاق می‌نامند . دامنه اخلاق را در حد رفتارهای فردی تلقی می‌کنند ، اما رفتارهای فردی وقتی که در سطح جامعه یا نهادهای اجتماعی تسری پیدا می‌کند و شیوع می‌یابد ، به نوعی به اخلاق جمعی تبدیل می شود که ریشه اش در فرهنگ جامعه می دواند و خود نوعی وجه غالب می‌یابد که جامعه را با آن می توان شناخت (رجبی پور میبدی و دهقانی فیروزآبادی به نقل از قرا ملکی ، ۱۳۹۱) .


۲– ۲-۲) مفهوم فلسفه اخلاقی

اتیکس[۵۴] به معنی اخلاق از واژه یونانی اتوس ، به معنی ویژگی شخصیتی یا آداب و رسوم می‌باشد (سهرابی و خانلری ، ۱۳۸۸) . اخلاق یعنی رعایت اصول معنوی و ارزشهایی که بر رفتار شخص یا گروه حاکم است یعنی درست چیست و نادرست کدام است (دفت ، ۱۳۷۴) .

فلسفه اخلاق ، رشته ای علمی ، فلسفی و نوپاست که تعاریف مختلف و گوناگونی برای آن ارائه شده است . برخی آن را چنین تعریف کرده‌اند : فلسفه اخلاق ، علمی است که به تبیین اصول ، مبانی و مبادی علم اخلاق می پردازد و مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق و گزاره های اخلاقی را مورد پردازش قرار می‌دهد . برخی در تعریف آن گفته اند : فلسفه اخلاق ، شناخت برترین[۵۵] است ؛ این که خوبی چیست ، بدی کدام است ، دادگری چیست و ستمگری کدام است ؟ به تعبیر دیگر ، فلسفه اخلاق ، علمی است که در آن از چیستی خوبی و بدی و از وظایف و تکالیف اخلاقی و این که این تکالیف برای چه مقصودی باید انجام گیرد و هدف و غایت این وظائف و تکالیف چیست ، بحث می‌کند . ‌بنابرین‏ ، فلسفه اخلاق ، علمی است که از مبادی تصدیقی علم اخلاق به منظور تشخیص معیارهای خوبی و بدی و به دست آوردن ملاک ارزشی رفتار انسان ها بحث می‌کند ؛ ‌به این معنا که انسان تکالیف و رفتارهای اخلاقی را برای چه هدف و غایتی باید انجام بدهد یا آن را ترک کند ، و هدف و مقصد این رفتارها چیست ؟ هدف فلسفه اخلاق ، شناخت ملاک های خوبی و بدی افعال است تا انسان ها رفتارشان را بر اساس آن و با انگیزه و هدفی که از آن دارند بسنجند (زکی ، ۱۳۸۴) .

۲-۲-۳) پیشینه تاریخی فلسفه اخلاق


فلسفه اخلاق ، از مباحث نسبتاً نو بنیاد در مباحث اخلاقی است که در نیم قرن اخیر به عنوان رشته مستقل توجه دانشمندان علم اخلاق را به خود جلب ‌کرده‌است . بسیاری بر این باورند که نخستین جوانه آن در سال ۱۹۰۳ میلادی با انتشار کتاب مبانی اخلاق جورج ادوارد مور[۵۶] زده شد . هیچ تردیدی وجود ندارد که این گونه مباحث در لابلای کتاب‌های فلسفی و اخلاقی وجود داشته و از مهم ترین دغدغه های متفکران در عرصه اخلاق بوده است تا جایی که پیشینه تاریخی این گونه مباحث از زمان سقراط (حدود ۳۹۹ ـ ۴۷۰ ق . م .) در باب فرار از زندان و مجازات و زیر پا گذاشتن قانون گرفته ، تا «لاک»[۵۷] (۱۶۳۲ ـ ۱۷۰۴) در باب تساهل دینی ، هیوم[۵۸] (۱۷۱۱ ـ ۱۷۷۶) در باب خودکشی ، جرمی بنتام[۵۹] (۱۷۴۸ ـ ۱۸۳۲) در باب اعلامیه حقوق بشر فرانسه ، میل [۶۰] (۱۸۰۶ ـ ۱۸۷۳) در باب تساوی جنسی ، نیچه [۶۱] (۱۸۴۴ ـ ۱۹۰۰) در باب مجازات ، جان دیویی [۶۲] (۱۸۵۹ـ۱۹۵۲) در باب دمکراسی در امریکا ، و سارتر[۶۳] (۱۹۰۵ ـ ۱۹۸۰) در باب نسل کشی در ویتنام قابل ردیابی است (همان منبع) .



۲-۲-۴) عوامل اثر گذار بر فلسفه اخلاقی

با مطالعه مدل های متعدد رفتار اخلاقی ، عوامل متعددی به عنوان فاکتورهای اثرگذار بر رفتار اخلاقی در سازمان شناسایی شده اند . در اکثر مدل های اخلاقی ، فاکتورهای مشابهی به عنوان عوامل اثرگذار بر رفتار اخلاقی سازمان ها معرفی شده اند ، تولایی (۱۳۸۸) با دسته بندی ساده تری از عوامل اثر گذار بر فلسفه اخلاقی آن ها را به دو دسته عوامل فردی(سطح خرد) ، سازمانی(سطح میانی) و اجتماعی (سطح کلان)تقسیم کرد .

۲-۲-۴-۱) فردی :

نگرش (ارزیابی فرد از خوب و بد) ، قصد ، قدرت نفس (مقاومت در برابر انگیزه های بیرونی) ، مرکز کنترل (تمایل به برهاناخلاقی در افراد مرکز کنترل درونی) ، وابستگی می‌دانی (به ‌عنوان راهنمای افراد برای انجام کارها) ، دموگرافی (تفاوت نقش جنسیتی ، عقاید مذهبی ، سن ، تجارب کاری و ملیت) ، ارزش ها و باورها (تولایی ، ۱۳۸۸) . به ‌عنوان مثال در مطالعه انگوین و همکاران (۲۰۰۷) نقش جنسیت در قضاوت‌های اخلاقی مورد مطالعه قرار گرفت و نتایج نشان داد قضاوت اخلاقی دانش آموزان دختر در سطح بالاتری قرار دارد .

۲-۲-۴-۲) سازمانی :

اشاره به فاکتورهای سطح سازمانی دارد. سازمان‌ها معمولا قدرت مانور خوبی بر روی این فاکتورها دارند و اکثر آن ها از طریق سیاست‌ها و برنامه های سازمانی قابل کنترل هستند. رقابت،نظام پاداش، خط مشی های اخلاقی، خصوصیات شغلی، منابع، فرهنگ سازمانی، اهداف سازمان، رفتار مدیر، افراد مرجع، اختیار ،سمت، ارزیابی عملکرد، جو سازمانی (تولایی، ۱۳۸۸) .

۲-۲-۴-۳) اجتماعی :

خانواده ، ‌گروه‌های اجتماع ، تحصیلات رسمی ، سیستم آموزشی ، تعلیمات و سمینارهای مربوط به اخلاق بر باورهای اخلاقی و رفتار اخلاقی افراد تأثیر می‌گذارند . البته ، زمینه‌های فرهنگی افراد نیز بر رفتار اخلاقی یا غیراخلاقی آن ها تأثیر گذار است (Ferrel and Gresham , 1985) .

۲–۲-۴) انواع فلسفه های اخلاقی

نظریات اخلاقی از نقطه نظرات گوناگونی قابل تقسیم هستند ذیلا برخی از دسته بندی های انجام شده در این حوزه ارائه گردیده است :

۲-۲-۴-۱) دسته بندی بر حسب هدف یا فرایند

بسیاری از محققان در یک دسته بندی عمومی و کلی فلسفه های اخلاقی را به دو دسته نتیجه گرایی (توجه به هدف) و وظیفه گرایی (توجه به فرایند) تقسیم کرده‌اند .

۲-۲-۴-۱ -۱) دیدگاه نتیجه گرایی

در این دیدگاه ، عملی اخلاقی محسوب می شود که نتیجه دلخواه را حاصل نماید . ‌بنابرین‏ برای آنکه اخلاقی بودن عملی را اثبات کنیم باید به نتایج و پیامدهای آن بنگریم . این دیدگاه به دو نظریه فرعی تقسیم می شود . یکی خویشتن خواهی یا اصالت نفع فردی و دیگری سومندگرایی یا اصالت فایده . در نظریه اصالت نفع فردی ، رفتار قابل قبول را باید در برابر نتیجه ای که برای فرد در بردارد ارزیابی نمود . طرفداران این نظریه معتقدند به دنبال سود شخصی و نفع فردی رفتن و آن را به حداکثر رسانیدن عملی پسندیده و مستحسن است و نباید منع شود . افراد زمانی که در پی نفع خود حرکت می‌کنند ، جامعه حالتی پویا پیدا می‌کند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 01:21:00 ب.ظ ]




به طور خلاصه، مطالعات قبلی نشان داده ­اند که جراحی­های زیبایی می ­توانند عامل تغییرات روان­شناختی باشند که در زمره این تغییرات، ‌می‌توان از احساس شایستگی و عزت نفس نام برد. از سوی دیگر، تغییرات روان­شناختی (برای نمونه داشتن تصویر منفی فرد از خود) نیز می ­تواند افراد را به سوی انجام جراحی­های زیبایی شوق دهند و یا این که به واسطه­ جراحی زیبایی کاهش یابند. محققان نشان داده ­اند که بیشترین بهبود پس از جراحی زیبایی، ‌در مورد رضایت از ظاهر و اعتماد به نفس است. دیگر مطالعات نیز میزان بالایی از بهبود تصویر بدن و بهبود قابل توجهی در کیفیت زندگی و تصویر فرد از خود به دنبال عمل جراحی را گزارش نموده ­اند (Smith, 2007).

مطالعات انجام شده در داخل کشور نشان داده ­اند بین افسردگی و ارزیابی از ظاهر بعد از جراحی زیبایی رابطه منفی و همچنین بین سلامت روانی، مشکلات جسمانی و توجه به ظاهر، همبستگی منفی وجود دارد (خواجه صالحی، ۱۳۹۱).

پژوهشگران معتقدند که بهبود تصور فرد از ظاهر بعد از جراحی زیبایی، اثر قابل توجهی بر افزایش عزت نفس افراد اقدام کننده به جراحی زیبایی را فراهم می­ کند. جراحی، به طور معمول برای کاهش نارضایتی از ظاهر و افزایش عزت نفس صورت ‌می‌گیرد. جراحی زیبایی، بیشتر برای از بین بردن ناخشنودی افراد از ظاهر خود انجام می­ شود (Hrabosky et al., 2009).

یکی از تبیین­های احتمالی برای تأثیر مشاهده شده جراحی زیبایی بر تصویر منفی فرد از خود، این است که افراد داوطلب جراحی زیبایی به طور معمول، ظاهر بیرونی خود را منفی­تر از افراد غیر داوطلب ارزیابی و تصور ‌می‌کنند (Henderson-King, 2005).

Crerand and Sarwer (2004)، جراحی زیبایی را به عنوان وسیله­ای برای بهبود ظاهر فیزیکی و سلامت روانی گزارش کردند.

۲-۱۶- استرس، اضطراب و افسردگی در متقاضیان جراحی زیبایی

برای رسیدن به یک زندگی سالم و رضایت بخش و ایجاد سازگاری با خود و دیگران، داشتن یک تصویر ذهنی واقع­بینانه و شایسته ضروری است و چنان چه فرد از نظر فیزیکی احساس خوبی نسبت به خودش داشته باشد، شانس بیشتری دارد که تصویر بدنی مثبتی نیز داشته باشد. اما گاهی استرس و اضطراب، دیدگاه­ های خودانتقادی یا پایین بودن میزان ارزشمندی فرد، بر اینکه چه حسی نسبت به بدن خودش داشته باشد تأثیر می­ گذارد که باعث می­ شود بسیاری از مردم به تغییر در ظاهر اندام خود بپردازند و اقدام به عمل جراحی پلاستیک بنمایند (Stwart, 2006).

در سال­های اخیر در ، بیشتر کشورهای پیشرفته فشار اجتماعی بر تصویر بدنی به میزان قابل توجهی در ارتباط با وزن و شکل بدن مطرح است و برای بسیاری از زنان یک بدن ایده­آل و زیبا مطابق با معیارهای اجتماعی روز، داشتن بدنی لاغر یا کمتر عضلانی است در حالی که برای مردان داشتن بدنی با ماهیچه­های بزرگ­تر، ایده­آل محسوب می­ شود (Wright and Wright, 1975).

تصویر بدنی به ارتباط شخصی فرد با بدنش به خصوص باورها، افکار، ادراکات، احساسات و فعالیت­های فرد که با ظاهر فیزیکی او ارتباط دارد مربوط می­ شود (Kelly et al, 2001).

بر اساس تحقیقات Ivarsson و همکارانش (۲۰۰۵)، که به بررسی ارتباط میان خودپنداره بدنی، افسردگی، استرس و اضطراب در گروهی از نوجوانان سوئدی پرداختند، مشخص گردید که تفاوت ارزیابی­­های فرد از خودش با معیارهای ایده­آلش ‌در مورد وضع ظاهری بدنی پایین بود و نمره افراد در تصویر از بدن با نگرش مثبت نسبت به لاغری، خلق و خوی منفی، علائم استرس و اضطراب و ترس­های اجتماعی و همچنین اضطراب فیزیکی همبستگی زیادی نشان داد.

تصویر ذهنی از بدن، یکی از ابعاد مهم خودظاهری و خودارزیابی در طی دوره­ نوجوانی است و غالباً به صورت درجه­ای از رضایت از ظاهر فیزیکی (اندازه، شکل و ظاهر عمومی) تعریف می­ شود که در سنین نوجوانی به علت این که اثرات پیچیده­ روانی بر روی تمام مفهوم خود، تأثیر می­ گذارد، در این سن، مهم تلقی می­ شود.

بر اساس تحقیقات Gullone (1998) در امریکا کسانی که رضایت بیشتری از تصویر ذهنی بدن خود داشتند، از سلامت روانی (عدم وجود اضطراب و افسردگی) بالاتری برخوردار بودند.

تحقیقات Dishman و همکارانش (۲۰۰۶)، مشخص گردید که یک رابطه­ قوی و مثبت بین تصویر بدنی به طور کلی و عزت نفس و نیز یک رابطه­ معکوس متوسط بین عزت نفس و نشانه­ های افسردگی وجود دارد.

همچنین مشخص گردید که تغییر در آشفتگی تصویر ذهنی از بدن به طور معناداری با تغییرات در عزت نفس و عواطف منفی فرد پیرامون تصویر ذهنی­اش از بدن همبستگی نشان می­دهد (قلعه بندی و افخم ابراهیمی، ۱۳۸۳).

بر اساس نتایج حاصل از پژوهش­های Ivarsson و همکارانش (۲۰۰۵)، نیز مشخص گردید که تفاوت ارزیابی­های فرد از خودش با معیارهای ایده­آلش ‌در مورد وضع ظاهری بدنی و پایین بودن نمره­ی افراد در تصور از بدن با نگرش مثبت نسبت به لاغری، خلق و خوی منفی و علائم استرس و اضطراب و ترس‌های اجتماعی و همچنین اضطراب فیزیکی همبستگی زیادی را نشان داد.

نتایج حاصل از تحقیقات Jennifer (2006)، در آمریکا نشان داد افرادی که دارای علائم معناداری در اختلال تصور بدنی بودند سطح بالای افسردگی، استرس، اضطراب و خودکشی را نشان داده و به علاوه، گروهی که علائمی از مشکلات وزن و بدشکلی بدن داشتند، به طور معناداری علائم (استرس پس از حادثه[۳۰])، ناسازگاری اجتماعی و مشکلات جنسی از خود نشان دادند. بر اساس تحقیقات مشخص گردید اختلال در تصویر بدنی منجر به ایجاد ابعادی از مشکلات شناختی، رفتاری و سلامتی می­ شود.

استرس به عنوان یکی از مشکلات روانی می ­تواند با عدم رضایت از تصویر ذهنی ارتباط داشته باشد و انسان‌ها، زیبایی ظاهری را با ویژگی­های شخصیتی پسندیده همچون شایستگی، و پذیرش اجتماعی ربط می­ دهند (. Castle and Honigman, 2002).

۲-۱۷- اختلال بدشکلی بدن

ویژگی اصلی اختلال بدشکلی بدن[۳۱] که در گذشته بدشکلی هراسی[۳۲] نامیده می­شد، عبارت است از اشتغال ذهنی با نوعی نقص در ظاهر فرد که این نقص یا خیالی است یا چنان چه نابهنجاری جسمی جزیی وجود داشته باشد، دلواپسی بیمار ‌در مورد آن افراطی و عذاب­آور است. میزان شیوع اختلال بدشکلی بدن در عموم مردم در دو مطالعه ۷/۰ درصد گزارش شده است که شیوع بالایی در بین نوجوانان و بزرگسالان جوان دارد. شیوع اختلال بدشکلی بدن در حیطه­ جراحی زیبایی در حدود ۵ درصد و در کلینیک­های جراحی پوست ۱۲ درصد ‌می‌باشد همایندی مکرر بین اختلال بدشکلی بدن و دیگر اختلالات به ویژه با افسردگی، فوبی اجتماعی و اختلال وسواسی جبری[۳۳] وجود دارد. خصیصه­ های مشابه­ی در آسیب­شناختی اختلال بدشکلی بدن با اختلال وسواسی جبری و فوبی اجتماعی وجود دارد. حتی بر اساس شباهت زیاد بین این دو اختلال، گاهی اوقات اختلال بدشکلی بدن به عنوان طیفی از اختلال وسواسی جبری مفهوم­سازی می­ شود (Otto et al., 2002).

۲-۱۸- اختلال بدشکلی بدن و فراشناخت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:21:00 ب.ظ ]




۲-۴-گردشگری در طبیعت (طبیعت گردی)

یکی دیگر از الگوهای فضایی گردشگری شکل گرفته در عصر پسامدرن گردشگری در طبیعت یا طبیعت گردی ‌می‌باشد. این الگوی فضایی در برگیرنده رویکرد گردشگران به محیط طبیعی با انگیزه­ های متفاوتی ‌می‌باشد که گردشگر از سفر به محیط طبیعی یا طبیعت مدنظر دارد. از این رو گستره فضایی این الگو، محیط طبیعی را در بر ‌می‌گیرد که می ­تواند به عنوان مثال ساحل، جنگل، کوه و نظیر این­ها باشد. این الگوی فضایی از گردشگری در برگیرنده گونه­های متفاوتی از گردشگری ‌می‌باشد که در این فضا، تجربه گردشگری کسب ‌می‌کنند. این گونه­ ها می ­تواند شامل طبیعت گردی، گردشگری دریایی، گردشگری ورزشی و نظیر این­ها باشد.

در این بین نکته مهم، تمایزی است که بین گردشگری در طبیعت به عنوان یک الگوی فضایی و اکوتوریسم به عنوان یک گونه از گردشگری وجود دارد. این در حالی است که در بیشتر مواقع این دو مترادف هم محسوب می­شوند و حتی گاهی یکی پنداشته می­شوند.گردشگری در طبیعت یک الگوی فضایی از گردشگری ‌می‌باشد و شکل دهنده متنی فضایی است که خوانش آن در پیرامون سفر به نقاط طبیعی با انگیزه­ های متفاوت از سوی گردشگران صورت ‌می‌گیرد این خود در رویکردی واسازانه بر بنیان ساختارهای متفاوتی از نگرش درون متنی یا برون متنی قرار دارد که در راستای گونه­ های متفاوتی از گردشگری پدیدار می­ شود. همچنین در بازار جهانی گردشگری، گردشگری در طبیعت یک بخش کلی محسوب می­ شود که اکوتوریسم جزیی از آن در کنار گردشگری ماجراجویی ‌می‌باشد (مجله موج سبز،۴،۱۳۸۰). در واقع اکوتوریسم بخشی در حال گسترش از بازار گردشگری در طبیعت است.به گونه ­ای که طبق برآورد «انجمن اکوتوریسم» در سال ۱۹۹۹، گردشگری در طبیعت یا طبیعت گردی ۲۰ درصد و اکوتوریسم ۷%۰ از بازار مسافرت جهانی را در اختیار دارد (شاهنده،۴۹،۱۳۸۰). از این رو نمی­ توان سفر به طبیعت را بدون در نظر گرفتن ویژگی­های آن، اکوتوریسم نامید در حالی که ‌می‌توان این گونه سفرها را در چارچوب گردشگری در طبیعت به حساب آورد.

علاوه بر آن از نظر تعاریف نیز هیچگاه گردشگری در طبیعت تنها معادل اکوتوریسم نیست. در اینجا تفاوتی را ‌می‌توان مشاهده کرد که مابین انگیزه­ های این دو وجود دارد. گردشگری در طبیعت یا طبیعت گردی، مسافرت به محیط­های طبیعی می ­تواند در چارچوب انگیزه های متفاوتی باشد که تنها فضای طبیعی را مدنظر داشته و انگیزه مربوطه هیچ گونه رابطه مستقیم با محیط طبیعی ندارد و حتی گردشگر نسبت به محیط دارای هیچ حساسیتی نیست. در حالی که اکوتوریسم بنا به تعریف آن توسط مؤسسه‌ بین‌المللی اکوتوریسم در سال ۱۹۹۱ « یک مسافرت مسئولانه به مناطق طبیعی که محیط زیست را حفظ و زندگی راحت مردم محلی را تثبیت نماید» تعریف شده است (مجله موج سبز،۴،۱۳۸۰).

از این رو اکوتوریسم واجد چهار ویژگی مشخص و بارز ‌می‌باشد که عبارتند از:

    • سفر به یک منطقه طبیعی.

    • سفری که حامی حفاظت از تنوع زیستی باشد.

      • سفری که برای جوامع میزبان محلی سودمند باشد.

  • سفری که به درک و فهم عمیق از طبیعت و محیط زیست رهنمون باشد (شاهنده،۴۹،۱۳۸۰).

این خود نشان از گرایش اکوتوریسم به سمت حفاظت از طبیعت دارد به بیانی دیگر گونه ­ای از گردشگری طبیعت گرا را به ذهن متبادر می­سازد. از این رو تعداد سفرهای که بتوان به آن­ها برچسب اکوتوریستی زد بسیار محدود ‌می‌باشد و این با گردشگری در طبیعت که به عنوان یک الگوی فضایی گردشگری شکل ‌می‌گیرد و واجد تنها یک ویژگی از ویژگی­های اکوتوریسم که همان سفر به مناطق طبیعی است، بسیار متفاوت ‌می‌باشد. در این میان ‌می‌توان تفاوت بین گردشگری در طبیعت و اکوتوریسم را تفاوت بین شهرنشینی و شهرگرایی مقایسه کرد که اولی نشان از جمعیت شهری دارد و ساکنان شهر را مدنظر قرار می­دهد و شهرگرایی، در برگیرنده مفهوم فرهنگ شهری و برخاسته از مدنیت در فضای شهری ‌می‌باشد. بر این مبنا گردشگری در طبیعت، تعداد و فضای گردشگری در رابطه با مناطق طبیعی در بر ‌می‌گیرد و اکوتوریسم در برگیرنده مفهومی از فرهنگ گردشگری در حفاظت از محیط زیست را در بردارد.

با توجه به مشخص شدن تمایز مابین گردشگری در طبیعت و اکوتوریسم، ‌می‌توان گردشگری در طبیعت را این گونه تعریف کرد:

«گردشگری در طبیعت یا طبیعت گردی، سفر به مناطق طبیعی در رابطه با بهره‏بری گردشگری با انگیزه­ های متفاوت از مناطق طبیعی بوده که آثار مثبت و منفی را برای آن مناطق در بر دارد». ‌بنابرین‏ تعریف گردشگری در طبیعت یا طبیعت­گردی به عنوان یک الگوی فضایی در چند وجه باید مورد توجه قرار گیرد که در وهله اول سفر به مناطق طبیعی است و در وهله دوم بهره­بری از مناطق طبیعی مدنظر ‌می‌باشد و در آخر تاثیراتی که جریان گردشگری در این مناطق برجای می­نهد، دارای اهمیت است.

این در حالی است که الگوهای فضایی گردشگری در عصر پسامدرن خود حاصل ساختار شکنی گردشگری دوران مدرن می­باشند و در چارچوب گرایش سرمایه­داری سازمان نایافته برای ادغام تمامی فضاها در چرخه سود، قرار می­ گیرند. گردشگری در طبیعت نیز خود در این چارچوب قرار ‌می‌گیرد از این رو توجه به پایداری به عنوان راهکار مهار سرمایه­داری در این زمینه اهمیت فراوانی دارند به خصوص از آن رو که در این الگوی فضایی، مناطق طبیعی مدنظر می­باشند. هر چند در این بین اکوتوریسم با توجه به ویژگی­های خود در زیر مجموعه گردشگری پایدار نیز قرار ‌می‌گیرد ولی با این وجود همان گونه که بیان شد اکوتوریسم تنها بخش کوچکی و یک گونه از گردشگری در الگوی فضایی گردشگری در طبیعت ‌می‌باشد.

۲-۵-­ منافع حاصل از گردشگری

توجه به موضوع توریسم می ­تواند در برگیرنده منافع زیر باشد:

۱-­ ایجاد درآمد و تقویت تولید ناخالص ملی که این معیار، اهمیت نسبی صنعتی توریسم را در کل اقتصاد بیان می­ کند.

۲-­ در مقایسه با سایر بخش­ها به ازای هر واحد سرمایه ­گذاری می ­تواند تعداد بیشتری از نیروی انسانی را به کار گیرد به عبارت دیگر، گردشگری از سایر بخش­ها کاربردی­تر ‌می‌باشد.

۳-­ صنعت گردشگری از دیدگاه کیفی بر روی تربیت نیروی کار به تخصص های پیچیده در تمام سطوح نیازی نداشته است بر همین اساس، تأمین نیروی انسانی مورد نیاز آن به سرمایه ­گذاری و صرف وقت زیاد محتاج نیست.

۴-­ افراد را با مهارت­ های گوناگون به اشتغال در ‌می‌آورد که یکی از راه­های مؤثر برای رفع مشکل بیکاری است.

۵-­ توسعه صنعت گردشگری به توسعه صنایع دستی منجر شده و ضمن گسترش خود، این صنعت را نیز تقویت می­ کند.

۶-­ صنعت گردشگری موجب ایجاد اشتغال محلی به صورت­های مستقیم، غیر مستقیم و القایی می­ شود.

۷-­ گردشگری می ­تواند به عنوان یکی از سریع­ترین راه­های بازگشت سرمایه تلقی شود.

۸-­ توسعه روابط فکری، فرهنگی، هنری و اجتماعی و تحکیم وحدت ملی.

۹-­ گسترش مبادلات و همکاری­های بین‌المللی (تقوایی،۵۱:۱۳۸۹).

۲-۶-­ تأثیر اقلیم و ارتفاعات در جذب گردشگر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:21:00 ب.ظ ]




پس با این وجود اگر شخصی به سوی فردی به جهت عداوت شخصی سلاح بکشد و موجب رعب و هراس در او شود، این جرم چون فاقد جنبه عمومی است و موجب برهم زدن نظم و امنیت جامعه نمی شود، مرتکب آن مستحق مجازات محارب نخواهد بود. ولی اگر این عمل جایی صورت گیرد که محل رفت و آمد عموم است، هرچند که سلاح کشیدن به سوی چند نفر مخصوص باشد، در این صورت عمل مشمول حکم محارب قرار خواهد گرفت. چنانچه شخص مسلح وارد بانک شود و به طرف کارمندان آن در حال انجام وظیفه سلاح بکشد هرچند که قصد مرتکب، سلاح کشیدن به طرف چند نفر از کارمندان مخصوص بانک باشد، عمل او در واقع نوعی تهدید عمومی است و مشمول حکم محارب قرارخواهد گرفت.

حاصل سخن، آنکه هرگاه محاربه و سلاح کشیدن و ارعاب جنبه نوعی (عمومی) نداشته باشد، بلکه متوجه شخص یا گروه معینی و به جهت دشمنی و انتقام گیری شخصی میان دو طرف باشد، و قصد اخلال در زندگی مدنی و امنیت یک منطقه در میان نباشد، چنین عملی مصداق محاربه با خدا و پیامبر و سعی در ایجاد فساد در زمین نخواهد بود[۱۱۳].

صاحب جواهر معتقد است که اگر محارب از طریق ترساندن یک نفر امنیت جامعه را بر هم بزند، یعنی به گونه ای امنیت یک نفر تهدید شود که منتهی به سلب امنیت اجتماع گردد این نیز از مصادیق محاربه می‌باشد[۱۱۴].

قانون گذار جمهوری اسلامی نیز به لزوم وجود این قصد و همچنین لزوم خبر عمومی آن در ماده ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی و تبصره ۲ همین ماده تصریح می‌کند.

ماد ۱۸۳: «هرکس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد محارب و مفسد فی الارض می‌باشد».

تبصره۲- اگر کسی سلاح خود را با انگیزه عداوت شخصی به سوی یک یا چند نفر مخصوص بکشد و عمل او جنبه عمومی نداشته باشد محارب محسوب نمی شود.

فصل سوم

واکنش کیفری

در قبال بزه محاربه

قانون مجازات اسلامی در ماده ۱۹۰ حد محاربه را یکی از چهار چیز ۱- قتل ۲- آویختن به دار ۳- قطع دست راست و سپس پای چپ ۴- نفی بلد قرار داده است. قبل از اینکه به بررسی مجازات های مقرر در قانون بپردازیم شایسته است که پیرامون اقسام مجازات های پیش‌بینی شده در آیه شرفیه بحث نموده و سپس به بررسی نظر فقهای عظام در این زمینه پرداخته و سپس کیفیت اجرای مجازات های فوق الذکر را بیان نماییم.

همان‌ طور که گفته شد در آیه ۳۳ سوره ی مائده در بیان مجازات محارب آمده است:

«… اَن یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدهم و ارجلهم من خلاف او ینفقوا من الارض» ملاحظه می شود یقتلوا او یصلبوا او تقطع هر سه از باب تفعیل هستند و ریشه آن ها قتل و صلب و قطع هستند و می‌دانیم که وقتی فعلی به باب تفعیل می رود شدت و زیادی در معنای آن را می رساند. ‌بنابرین‏ یقتل و تصلیب و تقطیع به معنای کشتن و دار زدن و بریدن با شدت و یا همراه با خواری است. لفظ «او» نیز که در این چهارکلمه قرار گرفته دلالت بر تردید دارد تا شنونده تصور نکند که جمع مجازات ها درمورد محارب اعمال خواهد شد بلکه یکی از آن ها باید اعمال گردد.

مبحث نخست: مسئولیت کیفری محارب و کیفیت اجرای مجازات ها

در خصوص اجرای هر یک از مجازات های اربعه بین معتقدین به قول تخییر و ترتیب اختلاف نظر وجود دارد. ابتدا به هر یک از نظریه های ذکر شده در این زمینه پرداخته و سپس برحسب ضرورت به بحث پیرامون کیفیت اجرای حد محاربه در چهار قسمت قتل، صلب یا به دار کشیدن، اجرای قطع دست و پا و نفی بلد نیز پرداخته می شود.

گفتار نخست: رویکردهای فقهی در زمینه کیفیت اعمال مجازات ها

فقهای امامیه در تعیین مجازات محارب وحدت نظر ندارند و به دو گروه تقسیم می‌شوند. گروه اول قائل به قول تخییر و گروه دوم قائل به قول ترتیب یا تنویع هستند که ذیلاً نظر این دو گروه از فقهای عظام بیان می‌گردد:

الف: نظریه تخییر

گروهی از فقهای عظام در تعیین اقسام مجازات های چهارگانه ‌در مورد محارب قائل به تخییر شده و عقیده دارند که قاضی در انتخاب نوع مجازات اختیار کامل دارد و می‌تواند هر نوع مجازاتی را که می‌خواهد انتخاب کرده و به آن حکم کند.

شیخ مفید، شیخ صدوق، ابن ادریس و نیز علامه حلی در کتاب تبصره المتعلمین و مرحوم محقق در کتاب شرایع الاسلام و شهید ثانی در کتاب شرح لمعه و امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله قائل به تخییردر مجازات هستند. شیخ مفید می‌گوید: یورشگران اگر در دارالاسلام سلاح برگیرند و اموال را بربایند امام درباره آن ها مخیر است که اگر بخواهد با شمشیر می کشد و اگر بخواهد آن ها را بر دار می زند تا بمیرند و اگر بخواهد دست ها و پاهای آن ها را بر خلاف جهت یکدیگر می‌برد و اگر بخواهد آن ها را از شهر خود به جای دیگر تبعید می‌کند و کسانی را موکول می‌کند که آن ها را به هیچ شهری راه ندهند[۱۱۵].

۲- ابن ادریس می‌گوید: اگر محاربه ثابت شود، امام میان چند چیز مخیر است[۱۱۶].

دلایل این گروه از فقها که قائل به تخییر شده اند را چنین می توان خلاصه کرد:

۱- ظاهر آیه دلالت بر تخییر دارد زیرا اگرچه لفظ (او) بر تخییر است و تنویع هر دو دلالت می‌کند. اما در اصل این کلمه معنای تخییر را می رساند یا به عبارت دیگر استعمال آن در معنای ترتیب غلبه دارد. چنانچه حضرت امام صادق(ع) در صحیحه جریر فرموده اند که (او) در هر جای قرآن دلالت بر تخییر دارد[۱۱۷].

۲- دلیل دوم خبر صحیحه جمیل بن دراج از امام صادق (ع) است که ذیلاً بیان می‌گردد:

عن جمیل بن دراج «قال: سالت اباعبدالله (ع) عن قول الله عزوجل «انّما جزاءالذّین یحاربون الله و رسوله الی آخر آیه»ایّ شیء علیه من هذه الحدود التی سمی الله عزوجل؟ قال: ذلک الی الامام شأ قطع و ان شأنفی، و ان شأصلب، و ان شأ قتل، قلت: النفی الی این؟ قال: من مصر الی مصر آخر و قال: ان علیاً (ع) نفی رجلین من الکوفه الی البصره[۱۱۸]

جمیل بن دراج می‌گوید: از امام صادق(ع) ‌در مورد آیه شریفه محاربه پرسیدم که کدامیک از کیفرهای چهارگانه مذکور از جانب خداوند عزوجل ‌در مورد محارب و مفسد اقامه می شود؟ امام (ع) فرمودند: این در اختیار امام است، اگر بخواهد قطع می‌کند و اگر بخواهد تبعید می کند و اگر بخواهد به دار می آویزد و اگر بخواهد می کشد، عرض کردم به کجا تبعیدش می‌کنند؟ فرمودند از شهری به شهر دیگر و فرمودند: همچنان که، امیرالمومنین (ع) دو نفر را از کوفه به بصره تبعید کرد.

۳- سومین روایت مربوط به سماعه بن مهران از ابی عبدالله(ع) می‌باشد. مضمون روایت ‌به این شرح است:

«عن سماعه بن مهران، عن ابی عبدالله(ع) من قول الله (انما جزاءالذین یحاربون الله و رسوله…) قال: الامام فی الحکم فیهم بالخیاران شاقتل و ان شاصلب و ان شاقطع و ان شانفی من الارض[۱۱۹]».

سماعه بن مهران نقل می‌کند که امام صادق(ع) ‌در مورد آیه فرمود: امام مخیر است در انتخاب یکی از آن ها اگر خواست بکشد و اگر خواست به دار کشد و اگر خواست قطع کند و اگر خواست او را تبعید نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:21:00 ب.ظ ]




ریان [۲](۱۹۹۵) ،هم مطرح ‌کرده‌است بیشترتحقیقات انجام شده درمورد کیفیت زندگی کاری در دهه ۶۰ برروانشناسی فرد ‌و ادراک آن ازمحیط صنعتی مبتنی بود.

وی اشاره می‌کند اصطلاح کیفیت زندگی کاری برای اولین بار ‌در کنفرانس بین‌المللی درنیویورک ‌در سال‌ ۱۹۷۲ مطرح شد که برسهم دانش وشروع یک تئوری منسجم ‌در چگونگی ایجادشرایط بهتربرای زندگی کاری تأکید داشت.

در دهه ۷۰ بیشتر سازمان هایی که ازطریق تیلوریسم سنتی طراحی شغل کرده بودند، برای آن که ‌در مقابل‌ سازمان های ژاپنی رقابت کنند، به دنبال بهبود شرایط محیط کاری شدند. ‌بنابرین‏ مفهوم کیفیت زندگی کاری عمدتاً متاثر از مدیریت منابع انسانی در کشور ژاپن می‌باشد که تأکید آن برجنبه های روانی دو پدیده ، مشارکت کارکنان درتصمیم گیری های سازمان .مجهز کردن کارکنان به توانایی‌های علمی ،اخلاقی و مشارکتی می‌باشد(میرسپاسی ۶۴:۱۳۸۲)

اخیراً شیوه های بهره وری و کیفیت زندگی کاری به قدری اهمیت و محبوبیت یافته اند که آن رامی توان جنبش فکری نامید.همچنین نگرش های کیفیت زندگی کاری امکانات بیشتری را برای توسعه که از طریق پیوستن نیروهایی ازنهضت کنترل کیفیت جامع به دست آورده است، ایجاد می‌کند.

کنترل کیفیت جامع سازمان به عنوان مجموعه ای از فرایندهای تلقی می شود که می توان ان ها را باکیفیت محصولات وخدمات مرتبط ساخت و به وسیله تکنیک های آماری و بهبود مستمر مدل بندی کرد.(معدنی پور، ۱۳۸۱)

۲-۲-۳- رویکردهای کیفیت زندگی کاری

الف ) کیفیت زندگی کاری به ‌عنوان رویکردی جهت ‌ایجاد انگیزه کار ‌در کارکنان

توجه ‌به این واقعیت که رفتار واحد از دو نفر ممکن است ناشی از نیازهای مختلف باشد و به همین ترتیب نیاز واحد در دو نفر ممکن است به عملکرد متفاوت منجر شود لذا سوال همیشگی اکثرمدیران این بوده و هست که به چه ترتیب و با چه فنونی انگیزه کار را ‌در کارکنان می توان تقویت کرد. انگیزش آنچنان پیچیده و انفرادی است که راه حل و پاسخ واحدی برای این سوال اساسی مدیران نمی توان ارائه کرد.

پرداختچی به نقل از کونتزووبهریج سه تکنیک عمده انگیزشی را در سازمان ‌به این شرح مطرح ‌کرده‌است(پرداختچی ۵۳:۱۳۸۴)

    1. مشارکت

  1. کیفیت زندگی کاری

آن ها برنامه های زندگی کاری را یکی از جالبترین رویکردها در انگیزش و رویکرد سیستمی در طراحی شغل می دانند. کیفیت زندگی کاری پیشرفت امیدوار کننده ای در غنی سازی شغل داشته است و ‌بر اساس و مبنای آن رویکرد سیستم اجتماعی فنی در مدیریت است.

جزایری به نقل از نیواسترام و دیویس کیفیت زندگی کاری در انگیزش را در شکل (۲-۱) نشان داده است.

همان‌ طور که ملاحظه می شود کیفیت زندگی کاری متاثر از رهبری ، ارتباطات سازنده و پویایی گروه ، مطلوبیت و کیفیت زندگی کاری ، سبب انگیزش کارکنان برای کار سازنده و اثربخش گردیده و در نتیجه ، عملکرد مطلوب فردی و سازمانی ، رضایت شغلی ، رشد و بالندگی افراد را به دنبال خواهد داشت.

فلسفه ،ارزش ها ،دید، رسالت ، اهداف مدیریت

سازمان رسمی

محیط

فرهنگ

سازمان غیررسمی

رهبری ارتباطات پویایی

کیفیت زندگی کاری

انگیزش

نتایج

-عملکرد

-سازمان

-رضایت

– کارکنان

– رشد ‌و بهسازی

شکل۲-۱)کیفیت زندگی کاری در انگیزش.(منبع دیویس، ۲۰۰۶)

ب) رویکرد واستراتژیهای بهبود کیفیت زندگی کاری

اگرچه رویکرد و استراتژیهای مختلفی برای بهبود کیفیت زندگی کاری مطرح شده وجود دارد، ولی همگی آن ها در یک هدف مشترک اند و آن انسانی کردن محیط کار از طریق بسط دموکراسی و مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های مربوط به کار و محیط کارخویش از یک طرف و تجدید ساختار کار یا باز طراحی کار و تغییر روش به نحوی است که برای متصدی کار جالب و ارضا کننده باشد . نمونه ای ازرویکردها واستراتژیهای مطرح شده درارتباط با کیفیت زندگی کاری به شرح زیر است :

۱-دوایر کیفیت که طی آن کارکنان در ‌گروه‌های کوچک متشکل می‌شوند وبه طور مرتب بایکدیگر ملاقات می کنندومسایل کار وکیفیت محصول رادر واحد خود شناسایی می‌کنند و برای خود راه حل ارائه می‌دهند.

۲-سیستم اجتماعی فنی که عبارت است از مداخله درشرایط کار ازطریق تجدید سازمان کار،تشکیل ‌گروه‌های کاری وتنظیم رابطه بین کارکنان وفناوریهایی که برای انجام کار مورد استفاده قرار می‌گیرد.تجدید ساختارکار وتنظیم مجدد ارتباط های اجتماعی وفنی در شغل کارکنان فرصتی بزرگتر جهت زندگی کاری با کیفیت فراهم می‌کند.این کوشش ها برای انسانی کردن محیط است.

۳-دموکراسی صنعتی یعنی توجه به رأی‌ و خواست کارکنان تحت عنوان تصمیم گیری که طبق آن نمایندگان کارکنان در نشست های رسمی مشترک با مدیریت بحث ‌و گفتگو می‌کنند. و رأی‌ خود را ‌در مورد تصمیمات مرتبط به کار و شرایط کار خویش اعلام می دارند.جزنی دموکراسی صنعتی راتحت عنوان “عزم همگانی ” به کار برده است. ( جزنی ۴۰۴:۱۳۸۰)

وی می نویسد که در اثر نشست های رسمی با مدیریت شرکت عزم همگانی نمایندگان کارکنان را مجاز می‌سازد تا ‌در مورد تصمیم های کلیدی که وضعیت آنان را متاثر می‌سازد به بحث نشسته و به آن ها رأی‌ دهند.

۴-‌گروه‌های کاری مستقل یا خودگردان که رویکردی متداول در درگیر ساختن کارکنان و مشارکت آن ها در کارها وتصمیمات سازمانی است .‌گروه‌های کاری مستقل متشکل از تیمی از کارکنان است بدون آن که رئیس از طرف سازمان به طور رسمی بر آن گمارده شده باشد. این گروه تصمیماتی را که به طور سنتی مدیران ‌و سرپرستان اتخاذ می‌کردند عهده دار هستند.

رابینز مسئولیت این گروه را به قرار زیر می‌داند:

۱-نظارت برسرعت کار

۲-تعیین وظایف

۳-تعیین زمان صرف صبحانه ونهار

۴-نظارت وکنترل ‌بر شیوه عملیات

۵-انتخاب اعضا

۶-ارزیابی عملکرد اعضا

جزنی خصیصه ممتاز ‌گروه‌های مستقل خودگردان راعبارت از درجه بالای عزم شخصی کارکنان درمدیریت کارروزانه خود می‌داند.منظور وی از عزم شخصی شامل کنترل جمعی برسرعت کار، توزیع وظایف ،سازماندهی زمان‌های تنفس وتشریک مساعی جمعی درنیرویابی و آموزش اعضای جدید بوده است(جزنی ،۴۰۴:۱۳۸۰) فرنچ[۳] و بل[۴] یکی از رویکردهای توسعه یا بالندگی سازمان راپروژه های کیفیت زندگی کاری می‌داند. وی رویکردهای راکه بالندگی سازمانی پیوند خورده است را به صورت زیر خلاصه ‌کرده‌است(فرنچ،۲۰۰۳).

– سیستم اجتماعی – فنی

– تیم های خودگردان

– بازسازی کار

– مدیریت بر مبنای هدف

– کیفیت زندگی کاری

– حلقه های کیفیت

– ساختاریادگیری متوازی

– امکانات فیزیکی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:21:00 ب.ظ ]