کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



 



نمودار۲-۲ مدل فرایند توسعه حرفه ای مداوم …………………………………………………………………………………………………………………..۳۶
شکل۲-۳ابعاد مدیریت مبتنی بر مدرسه لوین و همکاران ………………………………………………………………………………………………….۴۶
نمودار۲-۴ ابعاد مدارس آینده ……………………………………………………………………………………………………………………………………………..۵۵
نمودار ۴-۱ نمودار دایره ای توزیع فراوانی ، فراوانی نسبی برحسب مدرک تحصیلی…………………………………………………………۹۵
نمودار ۴-۲ : توزیع فراوانی ، فراوانی سنی کارکنان……………………………………………………………………………………………………………۹۶
نمودار۴-۳ توزیع فراوانی، فراوانی نسبی سابقه کارکنان………………………………………………………………………………………………….. ۹۸
نمودار۴-۴: توزیع فراوانی و فراوانی نسبی مدیریت مدرسه محور کارکنان(معلمان ومدیران)……………………………………….. ۹۹
نمودار ۴-۴ :توزیع فراوانی و فراوانی توسعه حرفه ای……………………………………………………………………………………………………….۱۰۰
ضمائم
پرسشنامه توسعه حرفه ای
پرسشنامه مدیریت مدرسه محوری
فصل اول
کلیات تحقیق
اگر بخواهیم تغییر در زندگی اجتماعی بوجود آوریم باید از مدرسه شروع کنیم. اگر بخواهیم از مدرسه شروع کنیم بی‌تردید از معلم شروع می‌کنیم (فدریکو مایور، دبیر کل سازمان یونسکو) .
فصل اول :کلیات تحقیق
۱-۱مقدمه:
نظام های آموزش و پرورش طی دهه های پایانی قرن بیستم، هم جهت با تحولات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی این دوران، به الگوهای مشارکتی و غیر متمرکز گرایش یافته اند. این الگوها، که به نحوی، زاده تحولات محیط و تغییر نگرش و انتظارات جامعه است، با توسل به ساختارهای انعطاف پذیرتر، نوید بخش مشارکت بیشتر طبقات متفاوت جامعه (بویژه علاقمندان به سرمایه گذاری مالی و آموزشی و تربیتی در مدارس ) والدین، مدیران، معلمان، کارکنان اداری مدارس و دانش آموزان در فرایند تصمیم گیری بود، اثربخشی و کار آمدی نظام آموزشی را به ارمغان آورد (جعفری مقدم ،۱۳۸۱،صص۳۵-۳۶) . در این راستا تغییر در یک جز آموزش و پرورش بدون تغییرات در اجزای دیگر آن اصلاح یک جز از کل است که به اصلاح کل منجر نخواهد شد (نیکنامی ،۱۳۸۷،ص۷۱) .
اصطلاح مدیریت مدرسه محور گرچه در سطح جهانی رایج شده ولی اقدامات عملی در این مورد در کشورهای مختلف، تحت نام های متفاوتی از قبیل مدرسه خود گردان، خود مختاری مدرسه، توانمند سازی مدرسه، مدیریت مشارکتی، تصمیم گیری مدرسه محور و… صورت گرفته است، با هر اسمی که معرفی شود، آنچه تحت آن اسم اتفاق می افتد، انتقال اختیار و قدرت به صحنه اصلی و مرکزی آموزش و پرورش یعنی مدرسه است (علاقه بند ،۱۳۸۸ ،ص۱۸۰) .
اورتیز[۱](۲۰۰۶) اظهار می کند که، بواسطه تمرکز زدایی و واگذاری اختیار به مدرسه، همکاری بین والدین و مدرسه بیشتر می شود و هم محیط مدرسه و هم محیط خانه برای یادگیری بهبود می یابد و مسئولیت پذیری به دلیل ارتقای عملکرد کیفی معلمان و کارکنان مدرسه، افزایش می یابد (پیری و دیگران ،۱۳۹۰).
دانلود پایان نامه
اجرای مدیریت مدرسه محور موجب تغییر نقشها و مسئولیت های کارکنان مدرسه و سازماندهی اداره آموزش و پرورش منطقه از لحاظ اندازه ،کارکرد ها و وظایف می گردد. مسئولیت حرفه ای را جایگزین نظم بورو کراتیک می کند. ساختار مدیریت مدرسه محور به دو طریق ایجاد می گردد :۱ - افزایش خود مختاری از طریق رهایی از موازین و مقررات دست و پاگیر و اجباری ،۲ - سهیم شدن در اختیار تصمیم گیری با گرو ههای ذینفع عمده مدرسه شامل معلمان، والدین، دانش آموزان و سایر شهر وندان محلی. در مواردی اختیار ایجاد تغییر در سطح مدرسه از طریق نوعی توافق، یعنی صرف نظر کردن مقامات بالا تر از اختیارات و واگذاری آن به سطح مدرسه صورت می گیرد (علاقه بند ،۱۳۸۸،ص۱۸۰-۱۸۱) .
بیمبر(۱۹۹۳)[۲] تمرکز زدایی به عنوان ابزاری به منظور غلبه کردن برعملکرد ضعیف، فقدان ابتکار، تمرکز برقوانین و مقررات و… استفاده می شود. همچنین اختیار را بین واحدهای محلی توزیع می کند. در تمرکز زدایی، نه تنها قدرت اداری مرکزی کاهش می یابد، بلکه از قدرت مدیران حاکم بر مدارس نیز کاسته می شود. در واقع تفویض اختیار بیشتر، موجبات مشارکت افراد سطح پائین را در امر تصمیم گیری فراهم می کند. مشارکت در تصمیم گیری، رضایت و انگیزش معلمان و کارکنان را ایجاد می کند، کادر مدارس در قبال عملکرد و نتیجه کارخود احساس مسئولیت بیشتری می کنند، امکان نوآوری و خلاقیت به وجود می آید و در نتیجه روش های جدیدی برای حل مسائل و معضلات آموزشی و پرورشی دانش آموزان پدید می آید. در این وضعیت، سرعت تصمیم گیری افزایش یافته و زمینه های پرورش رهبران و مدیران فعال و پویا در سطوح پائین تر و در یک کلمه رشد نیروها فراهم می شود (فانی ،۱۳۸۰، ص۲۱).
برای تصمیم گیری در سطح مدرسه، ممکن است یک شورای مدیریت در هر مدرسه ای ایجاد شود که شامل مدیر مدرسه، نمایندگان والدین، معلمان، در مواردی نماینده اهالی محل و در سطح دبیرستان، نماینده دانش آموزان باشد. شورا ممکن است تصمیمات را اتخاذ کند و در موارد دیگر شورا، مدیر مدرسه را در تصمیم گیری مشورت دهد. در هر دو حالت، مدیر مدرسه برای اجرای مدیریت مدرسه محور، نیاز به آموزش در زمینه تصمیم گیری، حل مساله، پویایی های گروهی و مهار تهای رهبری در سطح مدرسه دارد. گفته شده است که مدیریت مدرسه محور برای اجرای موثر لازم است که از شرایط زمینه ای زیر برخوردار باشد :
- مورد حمایت و پشتیبانی همه کار کنان مدرسه باشد.
- کار کنان مدرسه و منطقه آموزشی باید در زمینه مدیریت و تصمیم گیری آموزش ببینند و همچنین یاد بگیرند که چگونه با نقشها و ارتباطات جدید خود را ساز گار نمایند.
- مدیران سازمان مرکزی باید اختیارات را واقعا به مدیران مدارس منتقل کنند و مدیران مدارس به نوبه خود، معلمان و والدین را در این اختیارات سهیم سازند (علاقه بند ،۱۳۸۸،ص۱۸۱). طرفداران شیوه مشارکتی معتقدند، مدیریت مدرسه محوری باعث افزایش و توسعه ارتباطات بین افراد ذینفع مدرسه از جمله هیاتهای مدیره، مدیران، روسای مناطق آموزشی، معلمان، اولیا دانش آموزان و اعضای جامعه می شود؛ نیز به علت مشارکت همه افراد عملکرد آموزش و پرورش اثر بخش تر خواهد شد. دانش آموزان و معلمان احساس مثبت تری به کارشان پیدا می کنند و نیز تعهد بیشتری نسبت به اهداف مدرسه و دانش آموزان پیدا خواهند کرد (نیکنامی ،۱۳۸۷،ص۷۱).
امروزه کار یدی در برابر کار فکری بیش از پیش کم ارزش شده است و مفاهیمی چون مدیریت دانش و کارمند دانش به میان آمده است و آموزش و پرورش نیز از الگوی سازمان یاد گیرنده و جامعه یاد گیرنده برخوردار گشته است. هریک از مدیران و معلمان نه تنها باید در زمینه شغلی خود، بلکه در ارتباط با فعالیت های مدیریت و فرایند های آموزشی و محیط پیرامون بصورت مداوم اطلاعات بروزی را کسب نموده و قادر گردند در عرصه های علمی و کاری، حضوری اثر بخش داشته باشند؛ معلمان و دانش آموزان بر اساس میزان نماد پردازی، فعالیتهای فکری، کیفی، خلا ق، به جریان انداختن و خلق دانش و فن آوری مورد ارزیابی قرار می گیرند ( داونپورت ، ترجمه :محمد حسین رحمان سرشت ،۱۳۷۹).
بیش از ۹۰ در صد هزینه مدارس مربوط به حقوق معلمان است. حال آن که معلم فعال، کارا، اثر بخش، بهره ور همان حقوقی را دریافت می کند که معلم غیره بهره ور؛ با حرکت به سوی مدرسه محوری یا دست کم تفویض مالی به مدارس، می توان معلمان را تشویق به فعالیت بیشتر کرد و همچنین دلگرمی را در معلمان اثر بخش و کارا افزایش داد. از نظر دانشمندان اقتصاد – آدام اسمیت[۳]- باید میان معلمان اثر بخش و معلمان تباه کننده منابع مالی و مادی تفاوت قائل شد. این نوع مدیریت مالی (غیر متمرکز در موسسات خصوصی و حتی مدارس غیر دولتی، کاملا بکار گرفته شده و نتایج سود مندی ببار آورده است، بطوری که معلمان برتر و حرفه ای عموما در این مدارس مشغولند، در حالی که از معلمان کم کار و غیره بهره ور در این مدارس خبری نیست(پژوهشگر تعلیم و تربیت ،۱۳۸۸).
برای اینکه بدانیم به کجا می خواهیم برسیم باید بدانیم کجا هستیم و چرا ؟ لذا باید بر خیزیم و دوری بزنیم تا بتوانیم قدمی برداریم. البته فراموش نکنیم اگر صد نفر یک قدم برای بهبود بر دارند، بهتر است تا یک نفر صد قدم. در فرایند آموزش و پرورش به هیچ وجه نمی توان منتظر نتیجه ماند و آنگاه عیوب را بر طرف ساخت و به عبارتی اصلاح امور در آخرین مرحله بسیار دیر است. پس لازمست مدیریت با کیفیت در همه مراحل فرایند آموزش و پرورش صورت گیرد و اعمال شود سرمایه گذاری در مورد تربیت مدیران بهترین و سودمندترین نوع سرمایه گذاری است(تورانی ،۱۳۸۴).
از ابزار لازم برای بهبود سازمان می توان به مشارکت مدیریت، جلسات تیمی، تیم های خودگردان، کاهش انحراف، نظم و پاکیزگی محیط کار، تیم بهبود و…. اشاره کرد(حیدری تفرشی و همکاران،۱۳۹۰،ص۳۳۲). برای رسیدن به این مهم مدیران باید موقعیتی را فراهم کنند که نیرو های بالقوه کارکنان آزاد شود (عبد اللهی،۱۳۸۵،ص۲۲).
۱-۲ بیان مسأله :
امروزه عنصر مدیریت آموزشی یکی از اهرم های توسعه جامعه بشری است. مدیریتی که برای خود دارای تئوری بوده و بینش و بصیرت داشته باشد در جامعه مهمترین بخش سازمانی و مغز توفنده خواهد بود و باید به قلب تپنده آن یعنی ابزار های مدیریت توجهی ویژه داشت، تا زمانی که مدیریت های ما مغز های توفنده و قلب های تپنده نداشته باشند و مسلح و مجهز به تئوریهای بروز نباشند نخواهند توانست به اهداف خود برسند (حیدری و همکاران، ۱۳۸۱، ص۱۲۴). اگر بخواهیم وارد مبحث مدیریت مدرسه محور شویم باید تعریفی جزئی تر از مدیریت آموزشی ارائه کرد. آنچه مسلم است لزوم داشتن مدیریت کار آمد و اعضای سازمان که ابزارهای انسانی مدیریت اند و توسعه و بروز بودن همه عوامل سازمان است. که در این جا مراد ما سازمان مدرسه می باشد. هزاره سوم عصر تلفیق تئوری وعمل است. عصر چالش مستمر برای آموزش پویاست، اهمیت بوجود آوردن فضا و انگیرش خلاق گروهی جهت جهانی کردن آموزش به عنوان چالشی مهم برای متوازن کردن تئوری های خلاق و نیز تلفیق تئوری و عمل احساس می شود و برای جهانی شدن آموزش و جهانی عمل کردن باید با دید سیستمی و نگرش همه جانبه به آموزش توجه نمود و برای بوجود آوردن تفکر خلاق در اعضای آموزشی بسترسازی نمود و مدیریت مدرسه محور حاصل تفکر سیستماتیک برای بوجود آوردن محیط مشارکتی و فضای انتشار خلاق اندیشه ها در چارچوب منطقی است وبه عنوان چارچوب و رهیافتی پویا برای تسریع و تعمیق یادگیری خلاقانه و مستمر افراد با مشارکت همدیگر فضای خشک و بی روح آموزش را که بصورت غیر سیستماتیک وخطی باعث استعدادکشی و انجماد خلاقیت افراد می شود در هم شکسته و با تفویض اختیار در امر آموزش وتصمیم گیری مشارکتی در مورد خلاقانه یادگرفتن، ساختارشکنی فضای متمرکز آموزش را موجب شده زمینه را برای شکل گیری مدیریت استراتژیک دانش باعث شد و فضای مهیا شده از این ساختار نامتمرکز آموزشی مدیریت مدرسه محور و مدیریت حاصل از این دانش باعث مرز شکنی آموزش شده و زمینه ایجاد آموزش فرامرزی و جهانی مدیریت آموزش را بوجود می آورد (سرکارآرانی ،۱۳۹۱).
در اغلب آموزش های سنتی، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارت های ارائه شده از طرف معلم یا مدیر قرار گرفته و مطابق برنامه از پیش تعیین شده حتی در جزئیات به پیش می روند. یک معلم رشد یافته و حرفه ای در آموزش از روش های خلاقانه طوری استفاده می کند، که فراگیرنده خود نقش فعال ایفا نموده و مربی یا رهبر به جز در کلیات و جهت اصلی آموزش، نقش تعیین کننده ای ندارد . در سازمان های آموزشی چنین فضایی باید برای معلمان و مدیران مهیا باشد ( جرجانی ، ۱۳۸۵).
مدیریت مدرسه محور در صورت اجرایی شدن خواهد توانست انعطاف پذیری و مشارکت عملی بیشتر را در فضای مدرسه حاکم سازد. مدیریت مدرسه محور یک روند مهم بین الملی از اصلاحات مدرسه است که با تاکید بر تمرکززدایی در سطح مدارس به عنوان ابزار اصلی برای ترویج تصمیم گیری موثر واستفاده از منابع گوناگون مدرسه برای پاسخگویی به نیازهای متنوع در آموزش وپرورش می باشد. این شیوه از فکر کردن در بازسازی مدرسه لازم است (ین چیونگ چنگ[۴] ، ۲۰۰۳).
یکی از مهم ترین و با ارزش ترین جنبه های مشارکت این است که افزون بر تشویق افراد به حداکثر تلاش و کوشش، و نیروی خلاقیت و سازندگی آنها را نیز شکوفا می کند در مقدمه اجرای مدیریت مشارکتی در مدارس ضروری به نظر می رسد. و باید تمام مسئولان تمام تلاش خود را برای برطرف کردن موانع موجود بر سر راه اجرای مدیریت مشارکتی بکار گیرند( پرداختچی؛ عارفی ونگین تاجی ۱۳۸۳٬، صص۱۳-۱۵).
در پیشبرد اهداف آموزشی از طریق مشارکت در تصمیم گیری ها، پیروی از اصل آزمایش در خطا در اتخاذ تصمیمات آموزش و پرورش هم در نحوه برقراری ارتباط با کارکنان، دانش آموزان، مشغولیت ذهنی به امور غیر آموزشی مانند مکاتبات اداری، برداشتی که هم اکنون از مفهوم وظایف مدیریت آموزشگاهی در سطح مدارس وجود دارد برداشتی سنتی و ناکارآمد است. غالب مدیران آموزش دیده در ایفای درست وظایفشان با دشواری روبرو هستند. مدیریت آموزشی فعالیتی است که خارج از مدارس در سازمان های آموزشی در بالاترین سطح سلسله مراتب صورت می گیرد و مقصود از آن اعمال ضوابط و مقررات رفتاری برای ایجاد نظم و گردش کار نظام به طور کلی است به جای تکیه بر تحقق و دستیابی به چهارچوب نظری هدایت کننده عمل به تدارک و تدوین روش ها و رویه های استاندارد برای اداره فعالیت تاکید می شود (حسینی،۱۳۷۸،ص۳۱).
مدرسه محوری عبارت است از تمرکز زدایی پایدار، مستمر وتدریجی در نظام آموزشی و انتقال اقتدار و تصمیم گیری در ابعاد مختلف کارکرد های عملیاتی به مدرسه است هدف اصلی مدیریت مدرسه محور بهبود عملکرد مدرسه و ارتقای کیفیت آموزشی به منظور افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است این فرایند به سمت افزایش سطح دخالت و درگیری مدرسه در اداره خود است (خورشیدی ،۱۳۸۱،ص۳۴۰). نتیجه آن تقویت کارکنان برای مشارکت در تصمیم سازی ها و کاستن شکاف بین مدیران و کارکنان برای رسیدن به کارایی و کار آمدی در اجراست (پیری و دیگران ،۱۳۹۰). اخیرا این فکر که سازمانها دارای ” توانایی های دسته جمعی” هستند، توجه بیشتری را براین موضوع متمرکز ساخته است که چگونه محیط کار ، می تواند تمام کارکنان را به خلاق تر شدن قادر سازد. بدین ترتیب، سازمان به بازنگری در مسایلی چون طراحی محیط کار، روش های انعطاف پذیر کار وبهره گیری موثر از فناوری، هدایت شده است ( طالب زاده ، ۱۳۸۵).
حرفه ای بودن از ویژگی های بسیار اساسی و کلیدی است. مفهومی کلی که در همه حوزه های زندگی انسان ساری و جاری است. برخورداری از دیدی کامل و نگرشی کل گرایانه به یک کار یا زمینه کاری که با تسلط و احاطه همه جانبه به موضوع همراه است وناشی از دغدغه مندی، تجربه فراوان، کسب دانش و خرد مندی لازم و کافی در آن زمینه است. اصول حرفه ای بودن را میتوان به اختصار چنین برشمرد :۱-داشتن دغدغه و جدیت، دانش و خردمندی، تجربه فراوان، لذت بردن، رعایت احترام، یادگیری مستمر، پشتکار، دلسوزی و تعهد و بهره وری بالا (میرزا امینی ، ۱۳۸۴) .
تحولاتی که در سایه نوع ابداعات و نو آوری ها به منصه ظهور رسید بر ابعاد مختلف زندگی تاثیر شگرفی گذاشت و در این بین سازمانها به منزله نهادهای برخاسته از بطن اجتماع ناگزیر از همگامی وهمسویی با این تحولات بودند در این چنین وضعیتی آماده شدن برای حرفه ای معین مستلزم صرف وقت زیاد و آموزشهای تخصصی بود به این ترتیب آموزش کارکنان به تدریج در اکثر مشاغل جایگاه ویژه ای پیدا کرد (فتحی ، اجارگاه ،۱۳۸۳، صص۱-۲) .
آموزش ضمن خدمت چیزی نیست جز تلاش هایی که در جهت ارتقای دانش و آگاهی و مهارت های فنی، حرفه ای و شغلی و نیز استقرار رفتار مطلوب در کارکنان یک موسسه یا سازمان صورت می گیرد و آنان را برای انجام بهینه وظایف و مسئولیتهای شغلی آماده می کند (چایچی،۱۳۸۱، ص۱۴-۱۳). از این رو سرمایه گذاری برای آموزش یک عامل کلیدی در فرایند توسعه است (ساخار وپولوس[۵] ،۱۳۷۳ ،ص۵) .
بلوم[۶] (۲۰۰۴)، و دی [۷](۱۹۹۷)چنین اظهار می کنند که آموزش ضمن خدمت، یکی از مهمترین راه های تضمین کیفیت آموزش حرفه ای است و نقش مهمی را در بروز کردن دانش و آگاهی آموزش گران بر عهده دارد(الیاسی،۱۳۸۹،ص۱۹) .
اگر دست اندر کاران سیستم آموزشی نسبت به رشته علمی و تخصصی خویش آگاه نباشند و روشها و فنون مدیریت را فرا نگیرند دانشی منسوخ را به روش قدیمی به نسل جدید منتقل می سازند که این امر از جنبه های گوناگون ،عواقب زیادی را برای جامعه به دنبال خواهد داشت . بنابراین هر کشوری که بخواهد به توسعه همه جانبه دست یابد باید به سرمایه گذاری در نیروی انسانی سازمانهای کشور همت گمارند ( صافی، ۱۳۸۰ ،ص۵۶) .
اهمیت این مساله یعنی بهبود کیفیت نظام آموزشی، از طریق بهسازی و توسعه زندگی فردی و اجتماعی افراد سبب شده که جوامع به این باور برسند که مدرسه زمینه ساز پرورش پایه های پیشرفت می باشد و بالطبع، افزایش مداوم نیازهای جوامع به دانش ها، مهارتها ومنابع انسانی توانمند، ضرورت ارتقا کارائی و اثربخشی مدیریت نظام های آموزشی نیز برای تامین این نیاز ها بیشتر احساس می شود . مدرسه محوری به عنوان یکی از راهبرد های نوین ،جهت پاسخگویی به نیاز های آموزشی و تربیتی جامعه امروز مورد توافق بیشتر اندیشمندان حوزه تعلیم و تربیت قرار گرفته است (رضایی ،اکبری ،۱۳۸۸،ص ۴۱).
دسیمون[۸] و پورتر [۹]و دیگران(۲۰۰۲)، معتقدند توسعه حرفه ای اثر بخش ابتدا باید مدرسه محور باشد و به تدریج به درون فعالیت های روزانه معلمان تسری داده شود. همچنین مک دیارمید[۱۰] (۱۹۹۵)، اظهار می کند به منظور آموزش معلمان برای بهره گیری از روش های جدید تدریس، توسعه حرفه ای باید دوباره به عنوان بخش مرکزی در تدریس تعریف شود(همان منبع ،ص۱۹). رشد حرفه ای که با توانمند شدن افراد همراه خواهد بود به اعتقاد لین[۱۱](۱۹۹۸) : “نوعی احساس تعهد و مالکیت شخصی است و زمانی به فرد دست می دهد که احساس کند تصمیم گیرنده است؛ نه فردی که فقط یک جفت دست دارد تا هرچه به او میگویند بدون فکر انجام دهد” (لین،۱۹۹۸،ص۲۳۳) . توجه به اهمیت توسعه حرفه ای مدیران ومعلمان که مهمترین عناصر آموزش و تعلیم و تربیت و پرورش در یادگیری اثر بخش دانش آموزان( محصولات نظام آموزشی ) می باشند وهمچنین توجه به اینکه ساختار متمرکز نظام آموزشی و سنتی آن در بسیاری از موارد مشکلاتی برای رشد و توسعه حرفه ای هرچه بیشترکارکنان آموزشی وتربیتی مدرسه ایجاد می کند و همچنین محیط سازمانی و جو حاکم بر فضای آموزشی وتربیتی مدرسه از دلایل عمده عدم بروز خلاقیت درکارکنان آموزشی می باشد . آنها حق شرکت فعال در تصمیم گیریها را در بیشتر مواقع نداشته و منفعلانه مجری محض قوانینی هستند که در سلسله مراتب بالا وضع می شوند و در بیشتر مواقع این مقررات همخوانی کافی را با شرایط منحصر بفرد مدارس برقرار نمی کنند. در تحقیق مزبور نیز که دردبیرستانهای دخترانه دولتی شهرستان خوی در جهت بهره گیری کارکنان (مدیران ومعلمان) از فضای وجو مناسب مشارکتی مدرسه برای پرورش و رشد حرفه ای آنان انجام گرفته وبا عنایت به اینکه مدیریت مدرسه محوری با ساختار غیر متمرکز و مشارکتی اش آیا می تواند زمینه ای برای توسعه حرفه ای معلمان و دبیران باشد؟ ذهن محقق را مشغول ساخته است؟. حال با توجه به مطالب یادشده در زمینه مدیریت مدرسه محوری وضرورت توسعه حرفه ای کارکنان آموزشی ودر راس آنها مدیران و معلمان به عنوان مهمترین مولفه های انسانی آموزشی این سوال مطرح می شود که مدیریت مدرسه محور و توسعه حرفه ای مدیران ومعلمان تا چه حدی می توانند رابطه داشته باشند؟ وآیا مدیریت مدرسه محوری می تواند به عنوان بستری مناسب برای ایجاد زمینه توسعه حرفه ای کارکنان آموزشی قرار گیرد. بررسی این مهم از دیدگاه مدیران ومعلمان دبیرستانهای دولتی دخترانه شهرستان خوی در سال ۹۱-۹۲ صورت گرفته است.
شکل۱-۱مدل مفهومی تحقیق
دستیابی به فرصت های یادگیری
مشارکت با همتایان برای دستیابی به اهداف
متغیرهای پیش بین مدیریت مدرسه محور

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 11:09:00 ب.ظ ]




مهم­ترین اهداف عمران و توسعه روستاها در برنامه دوم عبارتند از (سازمان برنامه و بودجه، ۱۳۷۸):
- توسعه یکپارچه فضاهای دارای ظرفیت بالقوه رشد و توسعه روستایی؛
- ساماندهی جمعیت نقاط کوچک و پراکنده روستایی در مراکز جمعیتی با امکانات توسعه؛
- اصلاح ساختار کالبدی سکونتگاه­های روستایی؛
- تنوع بخشی به فعالیت­های تولیدی؛
- ایجاد شرایط لازم جهت واگذاری امور روستاها به نهادهای مدیریتی و مردمی؛
- ارتقای مهارت فنی و افزایش بهره­وری روستاییان.
از اهداف برنامه سوم (۱۳۷۹ – ۱۳۸۳) که گروه ­های آسیب­پذیر به ویژه روستایی را در بر می‌گیرد، تلاش برای حفظ قدرت خرید گروه ­های کم درآمد، فراهم آوردن زمینه ­های اشتغال و تشویق سرمایه‌گذاری و کارآفرینی، اهتمام به توسعه و عمران روستاها و توجه ویژه به معیشت روستاییان، تأمین امنیت غذایی و خودکفایی در کالاهای اساسی با افزایش تولید داخلی به­ ویژه کشاورزی، گسترش و عمق بخشیدن به روحیه تعاون و مشارکت عمومی و رفع محرومیت­ها به خصوص در مناطق روستایی کشور است (سازمان مدیریت و برنامه­ ریزی، ۱۳۸۱).
پایان نامه - مقاله - پروژه
بررسی برنامه ­های توسعه روستایی بعد از انقلاب در دوره ۱۱ ساله، از اول انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی و از دوره بعد از جنگ تاکنون نشان دهنده ویژگی­های زیر است (عجمی، ۱۳۷۹):
۱- بررسی­ها نشان می­دهدکه سیاست­های توسعه روستایی در بعد از انقلاب، قبل از همه واکنشی بود نسبت به سیاست­ها و پیامدهای نه چندان توسعه­ای قبل از انقلاب؛
۲- دوره اول (۱۱ ساله) دوره بدون برنامه­ای بود که هیچ راهبرد مشخصی چه در سطح ملی و چه در سطح روستایی درآن ارائه نشد و غالباً اقدامات در قالب رویکرد اجتماعی و نیازهای اساسی صورت گرفت. در این دوره دولت به سازماندهی مجدد مدیریت سنتی کشاورزی و ایجاد نهادهای انقلابی در اجرای برنامه ­های زیربنایی و… به منظور حل سریع معضل توسعه ­نیافتگی روستایی و کشاورزی اقدام کرد. اما این اقدامات در زمینه تولیدکشاورزی، اشتغال روستایی و افزایش سطح زندگی روستائیان موفقیت چندانی به­دست نیاورد.
۳- در دوره دوم که همراه با تدوین برنامه پنج ساله اقتصادی و اجتماعی از سال ۱۳۶۸ مشخص می‌شود. غالباً رشد اقتصادی و بعدها توسعه صنعتی در چارچوب برنامه ­های تعدیل ساختاری دنبال می‌شد. در برنامه اول و دوم محور توسعه بخش کشاورزی تعیین و در برنامه سوم بدان تأکید شد و بخش قابل توجهی از اهداف که در برنامه دوم تحقق نیافته بود در اهداف برنامه سوم گنجانده شد. ارزیابی­ها حاکی از آن است که علی­رغم محوریت کشاورزی، تخصیص اعتبارات و سرمایه ­گذاری­ها، این بخش در مقایسه با سایر بخش­ها نوسانات زیادی تجربه کرد (قلی­نیا، ۱۳۷۵).
به­ طور کلی سیاست توسعه­ روستایی به­ ویژه کشاورزی بعد از انقلاب در افزایش تولید محصول در مقایسه با قبل از انقلاب موفق بود، اما این افزایش با تقاضای جمعیت رو به رشد مطابقت نکرد. رشد محصول بیشتر یا حرکت­های مردمی در قالب جهاد سازندگی و امثال آن صورت گرفت که از یک برنامه منسجم و پایدار توسعه­ای تبعیت نکرد. بعلاوه علی­رغم فعالیت­های عمرانی و زیربنایی قابل توجه در روستاها، در ماهیت، این برنامه­ ها به ندرت در کاهش فاصله طبقاتی بین گروه­ ها و قشرها، افزایش درآمد، کاهش فقر و تنزل شکاف بین شهر و روستا مؤثر بودند (شکوری، ۱۳۸۴).
۲-۶- راهبردهای توسعه روستایی
راهبردهای متنوعی در مورد توسعه روستایی مطرح شده است. بسیاری از کشورهای در حال توسعه که عموماً در استمعار غرب بوده ­اند، پس از کسب استقلال سیاسی تلاش کردند که از راهبرد توسعه برون­زا در قالب دیدگاه نوسازی برای سیاست­های توسعه خود استفاده کنند. این کشورها در زمینه توسعه روستایی الگوهای تکنوکراتیک و اصلاح­طلبانه را تجربه کردند. نقطه مقابل این راهبرد، راهبردی است که معتقد به ایجاد تغییرات بنیادی در ساختارهای جوامع روستایی است. در قالب این رویکرد بدون تحول بنیادی در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، جوامع روستایی که بی­ارتباط با تحول ساختاری از نوع انقلاب در کل جامع نبوده و نابودی فقر و تنگ­دستی و رسیدن به توسعه واقعی امکان‌پذیر نیست (ازکیا و غفاری، ۱۳۸۶). لی و چئودوری[۳۷] راهبردهای مربوط به توسعه روستایی را در چهار گروه تکنوکراتیک[۳۸]، اصلاح گرایانه، رادیکال و مبتنی بر بازار آزاد طبقه ­بندی کرده ­اند. آنها بر مبنای اهداف اصلی، بهره­برداران و نظام بهره ­برداری مسلط ویژگی­های هر یک از راهبردهای با مثال‌های مربوطه در قالب جدول ۲-۱ طبقه ­بندی کرده ­اند.
جدول۲ – ۱- راهبردهای توسعه روستایی

 

راهبرد اهداف اصلی بهره­برداران نظام بهره­بردای مثال­ها
تکنوکراتیک افزلیش تولید مالکان بزرگ مزارع خصوصی بزرگ، املاک بزرگ، فیلیپین
اصلاح­طبانه توزیع مجدد دارایی و درامد افزایش تولید و تغییر اجتماعی دهقانان متوسط، مزارع خانوادگی، تعاونی­ها، طرح­های اسکان تانزانیا، مالزی، سریلانکا
رادیکال تغییر اجتماعی، توزیع مجدد قدرت، دارایی و تولید دهقانان کوچک و کارگران فاقد زمین مزارع دولتی کمون­ها و مزارع جمعی چین ویتنام
مبتنی بر بازار آزاد افزایش تولید، مزارع بزرگ از نوع سرمایه­داری
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:09:00 ب.ظ ]




نکته­ی قابل توجه این است که فن­آوری­های حفاظت آب وخاک باعث افزایش ابتدایی تولید می­شوند. که این مستقیماً مربوط به ترکیب­های گیاهی و زراعی در بسیاری از فن­آوری­ها، یا در ارتباط با افزایش حاصلخیزی خاک یا بهبود یافتن آب قابل استفاده در مناطق نیمه­خشک می­باشد. در زیر گروه کشاورزی حفاظتی در نمودار ۵-۱۸ مربوط به مطالعات لینیگر (۲۰۰۶)، افزایش تولید در ۳ اقدام از ۵ اقدام بسیار زیاد می­باشد که این اصولاً مربوط به بهبود یافتن حفاظت آب می­باشد و اما تراس/سکوها اصولا باعث افزایش محصولات زراعی در حد متوسط تا زیاد شده ­اند. به طور کلی از ۴۲ نمونه­ مورد مطالعه توسط لینیگر در سال ۲۰۰۶، ۱۱ اقدام حفاظت آب و خاک باعث افزایش تولید علوفه بیش از ۵۰ درصد، در ۹ اقدام شاهد افزایش تولید علوفه در حد متوسط (۲۰-۵۰ درصد)، ۲ اقدام باعث افزایش تولید علوفه بین ۲ تا ۵ درصد و بقیه­ی اقدامات هیچ­گونه تأثیری در تولید علوفه نداشته و یا در حد بسیار کم (۵-۰ درصد) این اقدامات حفاظتی باعث افزایش تولید علوفه شده است. در حوضه­ی مورد مطالعه اقدام نهال­کاری بادام باعث افزایش تولید علوفه بیش از ۵۰ درصد و اقدام مدیریت، باعث افزایش تولید علوفه در حد ۵۰-۲۰ درصد و کپه­کاری و بند خاکی باعث افزایش تولید علوفه در حد ۲۰-۱۰ درصد شده است (نمودار۵-۱۷).
­
نمودار ۵-۱۷- تولید علوفه در حوزه­ آبخیز لپویی
نمودار ۵-۱۸- تولید علوفه در دیگر نقاط دنیا
۵-۷- تأثیرات اکولوژیکی
۵-۷-۱- بهبود عملکرد سیستم آب و زمین
عملکرد همه فن­آوری­های حفاظت آب و خاک مربوط به آب معمولاً در رابطه با کنترل رواناب و یا افزایش نفوذپذیری می­باشد و به عنوان یک نتیجه ­گیری کلی شاهد یک افزایش در آب ذخیره شده در خاک می‌باشیم (لینیگر و همکاران[۵۱]، ۲۰۰۷).
همچنین کنترل فرسایش بادی باعث بهتر شدن رطوبت خاک می­ شود. بعضی فن­آوری­ها به طور صریح به زهکشی مربوط می­ شود و بعضی­ها به جمع­آوری آب. در مطالعات لینگر در حدود ۸۸ درصد از فن­آوری­های حفاظت آب و خاک شاهد افزایش در رطوبت خاک می­باشیم (نمودار ۵-۲۵). در حوزه­ آبخیز لپویی در اقدام­های نهال­کاری بادام، کپه­کاری، بندخاکی و مدیریت بازدید میدانی به عمل آمد و با برداشت نمونه­های خاک به صورت تصادفی به روش کرگیری از اقدام­ها در اعماق مختلف انجام شد و پس از انجام آزمایش بر روی نمونه­ها نتایج زیر به دست آمد. افزایش رطوبت خاک در نهال­کاری بادام ۳۳/۲ درصد، افزایش رطوبت خاک در بند خاکی۳/۲ درصد، افزایش رطوبت خاک در کپه­کاری ۸۸/۲ درصد، افزایش رطوبت خاک در مدیریت ۶۸/۳ درصد می­­باشد (نمودار ۵-۱۹). بنابراین مطالعات نشان می­دهد که در این منطقه با اجرای اقدام­های مذکور افزایش رطوبت خاک بعد از ۱۲۰ روز بارندگی مشاهده می­گردد که این افزایش رطوبت خاک در اقدام­ها در حد متوسط می­باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
هیچ
کم
متوسط
زیاد
نمودار ۵-۱۹- افزایش رطوبت خاک
نمودار ۵-۲۰- افزایش رطوبت خاک در دیگر نقاط دنیا
۵-۷-۲- کاهش تلفات خاک
به طور کلی در مطالعات لینیگر (۲۰۰۶) و حوزه­ آبخیز مورد مطالعه در این تحقیق، اکثر فن­آوری­ها در گروه حفاظت آب و خاک، باعث جلوگیری از تلفات خاک در حد بسیار زیاد شده ­اند . خصوصاً در تراس­ها/ سکوها (۸ نمونه از ۹ نمونه)، در گروه تلفیق جنگل با زراعت (۵ از ۸)، کشاورزی حفاظتی (۴ از ۵) و همه فن­آوری­های کنترل خندق و پوشش گیاهی در حد زیاد می­باشد (نمودار ۵-۲۲). به طورکلی در حوزه­ آبخیز مورد مطالعه در این تحقیق، اکثر فن­آوری­ها در گروه حفاظت آب و خاک، باعث جلوگیری از تلفات خاک در حد متوسط زیاد شده ­اند (نمودار ۵-۲۱).
هیچ/منفی
کم
متوسط
زیاد
نمودار ۵-۲۱- کاهش تلفات خاک در حوزه­ آبخیز لپویی
هیچ/منفی
کم
متوسط
زیاد
نمودار ۵-۲۲- کاهش تلفات خاک در دیگر نقاط دنیا
۵-۷-۳- بهبود پوشش خاک
بیشترین دستیابی­ها در حوزه­ آبخیز لپویی در مورد بهبود پوشش خاک در گروه نهال­کاری می­باشد (به دلیل تولید گراس و افزایش تاج پوشش گیاهان) و دیگر نقاط دنیا در مورد بهبود پوشش خاک در گروه مدیربت مراتع کشاورزی حفاظتی (مالچ) و تلفیق جنگل با زراعت (به دلیل بهبود پوشش زمین و افزایش تاج پوشش گیاهان) می‌باشد. تراس­ها/سکوها در این مورد به طور ضعیف­تر نسبت به دیگر فن­آوری­ها در بهبود پوشش خاک عمل کرده ­اند (نمودارهای ۵-۲۳ و ۵-۲۴).
هیچ/منفی ۵-۰
کم ۲۵-۵
متوسط ۵۰-۲۵
زیاد <50
نمودار ۵-۲۳- بهبود پوشش خاک حوزه­ آبخیز لپویی
هیچ/منفی
کم
متوسط
زیاد
نمودار ۵-۲۴- بهبود پوشش خاک در دیگر نقاط دنیا
۵-۷-۴- افزایش حاصلخیزی خاک
نتایج مطالعات در دیگر نقاط دنیا و در حوزه­ آبخیز لپویی نشان می­دهد که بیشترین افزایش در حاصلخیزی خاک در مطالعات لینیگر (۲۰۰۶) مربوط به گروه تلفیق زراعت با جنگل می­باشد که از تعداد ۸ نمونه­ مورد مطالعه ۲ نمونه در طبقه ­بندی زیاد، و ۶ مورد در طبقه ­بندی متوسط قرار گرفته­اند (نمودار ۵-۲۶)؛ و در حوزه­ آبخیز لپویی نهال­کاری بادام در حد بسیار زیاد باعث افزایش حاصلخیزی خاک شده ­اند، مدیریت مراتع در حد متوسط افزایش حاصلخیزی خاک شده است. همچنین کپه­کاری و بند خاکی در حد کم باعث افزایش حاصلخیزی خاک شده ­اند (نمودار ۵-۲۵ و نمودار ۵-۲۶).
هیچ/منفی
کم
متوسط
زیاد
نمودار ۵-۲۵- نمودار افزایش حاصلخیزی خاک در حوزه­ آبخیز لپویی
هیچ/منفی
کم
متوسط
زیاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:09:00 ب.ظ ]




 

با توجه به اوزان موجود در جداول ۴-۳ و ۴-۴ می‏توان یک مقیاس کلی برای تعیین اهمیت شاخص‏ها با توجه به وزن آن‎‏ها تعیین کرد. در یک جمع‏بندی از جداول ۴-۳ و ۴-۴ سه رابطه ۴-۱ الی ۴-۳ برای دسته ‏بندی میزان اهمیت شاخص‌ها در فرایند مدنظر، در نظر گرفته می‏شوند:
پایان نامه - مقاله - پروژه
[ وزن شاخص > 0.3 ] => شاخص با اهمیت بالا (۴-۱)
[ ۰٫۲ < وزن شاخص < 0.3 ] => شاخص با اهمیت متوسط (۴-۲)
[ ۰٫۲ > وزن شاخص ] => شاخص با اهمیت کم (۴-۳)
شاخص‏هایی که در رابطه ۴-۱ صدق می‏کنند با رنگ قرمز و به‌عنوان اولویت اول در هر فرایند و شاخص‏هایی که در معادله ۴-۲ صدق می‏کنند با رنگ قهوه‏ای و به‌عنوان اولویت دوم در هر فرایند، در جدول ۴-۳ و ۴-۴ مشخص‌شده‌اند.

۴-۴-۲- تعیین فرآیندهای کلیدی و بررسی صحت ارتباطات حاصل‌شده

با انجام تحلیل FEAHP در نرم‏افزار متمتیکا، نتایج نهایی استخراج و سپس فرآیندهای کلیدی به همراه اهداف استراتژیک، دو‏به‏دو نسبت به شاخص‏های تاثیرگذار مقایسه و ارتباطات دوبه‏دوی آن‏ها استخراج می‏گردد. با اولویت‏بندی شاخص‏ها در جداول ۴-۳ و ۴-۴، اولویت‏های اول و دوم در یک ستون افقی همانند جدول ۴-۵ (بالا) قرار می‏گیرند. از طرف دیگر اهداف استراتژیک با شاخص‏های متناظر خود در یک ستون عمودی (سمت راست جدول ۴-۵) قرار می‏گیرند. هدف شناسایی فرآیندها و اهداف با شاخص‏‏ یا شاخص‏های یکسان و متناظر می‏باشد تا از این منظر، اهداف منظر فرآیندهای داخلی با بیشترین تمرکز فرآیندی مشخص شوند و از طرف دیگر، فرآیندهایی که نقش پررنگ‏تری در تحقق اهداف دارند شناسایی گردند. همچنین در بعد رشد و یادگیری، اهدافی که تمرکز بیشتری را بر پشتیبانی فرآیندها دارند شناسایی می‏شوند.
هر یک از شاخص‏های فرآیندی در ردیف بالا، به سمت پایین ادامه می‏یابند تا در راستای شاخص‏های متناظر و یکسان از اهداف استراتژیک قرار گیرند. برای مثال شاخص Y1 از فرایند P1 به سمت پایین ادامه می‏یابد تا در راستای هدف ۲-۱ با شاخص متناظر Y1 قرار گیرد. سپس این ارتباط دوبه‏دو با توجه به اولویت شاخص مدنظر با علامت × برای اولویت‏های اولیه ‏و علامت برای اولویت‏های دوم نشان‌گذاری می‏شوند ( با توجه به اهمیت بالای شاخص Y1 و دارا بودن اولویت اول، علامت × درج‌شده است).
جدول ۴- ۵- تعیین ارتباط‏های مابین فرآیندها و اهداف استراتژیک

 

فرآیندهای اصلی
P1
P2
P3
P4
P5
P6
P7

 

اهداف استراتژیک
شاخص‏های متناظر
X1
Y1
X1, X3, X2
Y4, Y1
X1, X4
Y4, Y6
X2, X3
Y2, Y4
X1, X3
Y1, Y4
X1, X4
Y1, Y6
X1, X3
Y1, Y4

 

۱٫ بعد فرآیندهای داخلی
هدف ۱-۱
X1
×

×

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ب.ظ ]




ارزش‌گذاری فرم بسته از یک اختیار، ابتدا توسط بلک- شولز و میرتون کشف شد. مد‌لهای قیمت‌گذاری اختیارات مبتنی بر بعضی فروض هستند. مهمترین فرض این است که قیمت دارائی مورد نظر از یک حرکت برآونی هندسی پیروی می‌کند که نشان می‌دهد قیمت سهام از یک فرایند نرمال لگاریتمی ‌پیروی می‌کند.

که  ،  ،  و  به ترتیب بیانگر قیمت نقدی، میانگین بلند مدت، واریانس و حرکت وینر می‌باشند.  بیانگر دیفرانسیل می‌باشد.
این فروض منشا تفاوت در اختیارات مالی و اختیارات واقعی می‌تواند باشد زیرا در اختیارات واقعی قیمت یک کالا ممکن است از فرایند برگشت به میانگین پیروی کند. مهمترین اجزا در فرمول بلک شولز (اختیارات مالی) عبارتند از :
۱-قیمت توافقی
۲-زمان انقضا
۳-نوسان قیمت سهام
۴-نرخ بهره بدون ریسک
۵-قیمت نقدی
اختیارات استاندارد آمریکایی و اروپایی بعضی مواقع تحت عنوان اختیارات Vanilla نامگذاری می‌شوند. در تقابل با اختیارات استاندارد آمریکایی و اروپایی، نوع دیگری از اختیارات تحت عنوان اختیارات نامتعارف[۵۶] وجود دارد که مشتقاتی با بازدهی‌‌های خیلی پیچیده هستند. تکنیک‌های ارزش‌گذاری اختیارات نامتعارف توجه ویژه‌ای به تحقیقات در زمینه اختیارات واقعی دارند زیرا عموما اختیارات واقعی نسبت به اختیارات استاندارد آمریکایی و اروپایی دارایی ساختار بازدهی‌‌های پیچیده است.
انواع اختیارات نامتعارف متفاوتی وجود دارند. برای نمونه، اختیارات مرکب اختیاراتی روی اختیارات هستند. اختیار مرزی[۵۷] اختیاری است که در آن، بازدهی‌‌ بستگی به رسیدن قیمت دارائی به سطح خاصی در درون یک بازه زمانی دارد. اختیارات آسیایی، اختیاری است که بازدهی‌‌ به قیمت متوسط دارائی موردنظر در بخشی یا کل بازه زمانی اختیار بستگی دارد. اختیار Bermudan که خیلی به اختیار آمریکایی نزدیک است با این تفاوت که اعمال زودتر از تاریخ انقضا فقط در زمان‌های مشخصی می‌تواند صورت گیرد. اختیارات سبد[۵۸] وابسته به پورتفولیوی از دارائی مورد نظر است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
اگر بازدهی‌‌ یک مشتقه علاوه بر ارزش نهایی دارائی، به مسیر دنبال شده توسط قیمت دارائی مورد نظر وابسته باشد در این صورت مشتقه از نوع وابسته به مسیر نامیده می‌شود. برای مثال اختیارات آسیایی و مرزی هردو اختیاراتی از نوع وابسته به مسیر هستند. تنها در موارد محدودی جواب تحلیلی برای اختیارات وابسته به مسیر وجود دارد. در موارد زیادی می‌توان از درخت‌های چند جمله‌ای بهره گرفت تا مسئله وابستگی به مسیر حل شود. در نهایت شبیه‌سازی مونت‌کارلو روشی است که همیشه برای ارزش‌گذاری اختیارات با نوع وابسته به مسیر که فاقد جواب تحلیلی هستند استفاده می‌شود.
در بخش بعدی به مقایسه اختیارات واقعی و مالی پرداخته می‌شود تا بر اساس آن بتوان تکنیک‌های مناسب ارزش‌گذاری را انتخاب نمود.
اختیار واقعی
تئوری اختیارات واقعی مبتنی بر مقایسه بین فرصتهای سرمایه گذاری و اختیارات مالی است. بنابراین اختیارات واقعی به عنوان یک حق برای اعمال بعضی استراتژیها با یک هزینه معین و در یک تاریخ مشخص تعریف می‌شود که در اجرای ان هیچ اجباری وجود ندارد. در این تئوری یک پروژه به عنوان یک اختیار روی جریان نقدی و استراتژی‌های بهینه سرمایه‌‌گذاری در نظر گرفته می‌شود که فقط قواعد اعمال‌های بهینه به عنوان اختیار در نظر گرفته می‌شوند.
اختیارات واقعی همان روش ارزش فعلی استراتژیک است که ارزش در روش ارزش فعلی استراتژیک، مجموع ارزش فعلی سنتی(ایستا) و ارزش ایجاد شده توسط انعطاف‌پذیری موجود در پروژه است.
مشابه اختیارات در دارایی‌هایی مالی یک اختیار واقعی می‌تواند به صورت اختیار خرید، فروش در قالب اختیارات امریکایی، اروپایی و اختیار مرکب ظاهر شود.
مقایسه اختیارات واقعی و اختیارات مالی
اختیار واقعی یک حق اما بدون اجبار در انجام فعالیت (رد، توسعه، قرارداد و رها سازی و. ..) در یک هزینه از پیش‌تعیین شده (قیمت توافقی نامیده می‌شود) برای دوره زمانی از پیش‌تعیین شده (دوره زندگی اختیار) است.
اختیارات واقعی نوع معینی از انعطاف‌پذیری است که در دارائی‌های حقیقی و پروژه‌های سرمایه‌گذاری وجود دارند. یک اختیار واقعی از طروق زیادی مشابه اختیار مالی است. بنابراین یک تشابه نزدیک میان اختیارات واقعی و مالی وجود دارد.
شباهت‌ها را می‌توان از طریق تناظر بین دو اختیار طبیعی و مالی بررسی کرد. از آنجا که اختیارات واقعی از اختیارات مالی نشات می‌گیرد بنابراین بین متغیر‌های این دو نظریه می‌توان تناظر زیر را برقرار کرد، که برقراری این تناظر در فرموله کردن اختیارات واقعی به ما کمک شایانی می‌کند. به عنوان مثال فرصت سرمایه‌گذاری در یک پروژه می‌تواند به عنوان یک اختیار خرید روی ارزش فعلی جریان نقدی مورد انتظار از سرمایه‌گذاری ملاحظه شود.
–تطبیق اختیارات مالی و اختیارت واقعی

 

اختیارات مالی اختیارات واقعی(برای سرمایه گذاری در یک پروژه)
قیمت جاری سهام ارزش فعلی جریان نقدی مورد انتظار
قیمت توافقی(اعمال) هزینه سرمایه‌گذاری
زمان سررسید مدت زمانی که طول می‌کشد تا فرصت سرمایه‌گذاری منقضی شود
نرخ بهره بدون ریسک نرخ بهره بدون ریسک
سود جریان نقدی
نوسان سهام نوسان ارزش پروژه
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:08:00 ب.ظ ]