کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو



 



۲-۳-۵-مرحله خاتمه زیست مشترک و احساس شرمساری

زیست سیاه مشترک دیری نمی‌پاید؛ چراکه به گونه‌ای ناهنجار شکل‌گرفته است. با پیدا شدن تعارض‌ها دو طرف قادر به بهره‌گیری از ساز و کارهای منطقی و عقلانی برای از میان راندن تعارض‌های پدید آمده و اختلافات ظاهر شده نیستند. در نتیجه به این رابطه خاتمه می‌دهند و چیزی جز احساس شرم و شکست برای طرفین، خصوصاً برای زن، باقی نمی‌ماند. در جمهوری اسلامی ایران فقط ازدواج‌هایی به رسمیت شناخته می‌شوند که در دفاتر ازدواج ثبت شوند. در این نوع ازدواج‌ها تکالیف دو طرف مشخص است و هر اتفاقی که پس از ازدواج بیفتد، قانون مسئولیت دو طرف را مشخص کرده است. همچنین در صورت بروز اختلاف یا موارد جرم با مراجعه به قانون می‌توان مسئله را پیگیری و حل کرد. در قانون جمهوری اسلامی به تبعیت از دین اسلام، ازدواج سفید به رسمیت شناخته نشده است و جرم محسوب می‌شود. طبیعتاً وقتی قانون اصل این ازدواج را جرم می‌داند هیچ‌گاه مسئولیت پیگیری تبعات آن را بر عهده نمی‌گیرد و با تبعات آن نیز همانند جرم برخورد می‌کند. بر اساس قانون، ازدواج‌های دائمی که طرفین پس از جاری شدن صیغه عقد برای ثبت آن در دفاتر ثبت اسناد رسمی اقدام نکنند، گرچه به لحاظ شرعی، معتبر هستند؛ اما قانونی نیستند و برای زوجین مجازات در پی دارد(آزاد ارمکی:۱۳۹۱، ۵۴).
پایان نامه

۲-۴-عوامل گرایش به ازدواج سفید

یکی از مهمترین آفت های اجتماعی که هر جامعه ای را با مشکل جدی مواجه می سازد، بی اعتمادی میان اعضای جامعه است. گسترش بی اعتمادی در روابط اجتماعی و گسترش انواع انحرافات اخلاقی در سطح جامعه به نهاد خانواده و مناسبات انسانی نیز تسری یافته و اساسا کیفیت ارتباط با دیگران را دچار شک و تزلزل کرده است(گیدنز: ۱۳۸۸، ۱۴۴).
افزایش اعتیاد، فریبکار و کلاهبرداری و تجربیات تلخ دیگران در این موارد که هر روزه در صفحه حوادث روزنامه ها منتشر می شود در کنار توسعه کمی شهرنشینی و افزایش جمعیت که افراد را با هم بیگانه کرده است، موجب بی اعتمادی افراد می شود که نقطه عطف و حساس این مسئله در ازدواج و وصلت با دیگری خود را نشان می دهد. چه بسیار شکست های عاطفی و زناشویی که به واسطه اعتماد کاذب و خوشبینانه به دیگری رخ می دهد که فقط گوشه ای از آن از طریق رسانه ها منتشر می شود. بدیهی است هر قدر اعتماد میان افراد جامعه بیشتر باشد، ریسک ازدواج بالاتر می رود و افراد محتاط تر از پیش اقدام به این کار می کنند(برات دستجردی و عرفان: ۱۳۹۱، ۶۷).
صاحبنظران، روانشناسان و جامعه شناسان در علل گرایش به ازدواج سفید به عواملی اشاره نموده اند، که به برخی از آنها اشاره می شود:

 

    1. عوامل فردی: در بررسی عوامل فردی در گرایش به ازدواج سفید می توان به مواردی همچون نگرش مثبت به سایت های همسریابی، شکست های عاطفی، اختلال هویت، افسردگی، میزان تحصیلات فرد، وضعیت فیزیکی فرد، علاقه به ارتباط با جنس مخالف، تنوع طلبی افراد در ارتباط با جنس مخالف و نارضایتی از زندگی شخصی اشاره نمود(سعیدی و شکیبا:۱۳۸۴، ۵۳).

 

    1. عوامل خانوادگی: عوامل خانوادگی موثر در گرایش به ازدواج سفید در بردارنده عواملی مانند، موافقت خانواده با ازدواج سفید، وجود سنت های خانواده در امر ازدواج، سطح سواد والدین و خانواده های از هم گسیخته هستند.

 

    1. عوامل اجتماعی و فرهنگی: این عوامل رهایی از قید و بندهای اجتماعی، محدودیت های جامعه در روبط دو جنس، بالا رفتن سن ازدواج در جامعه، فشار جامعه و خانواده در ازدواج جوانان، بالا رفتن آمار طلاق، تغییر سبک زندگی و ترویج فرهنگ ازدواج سفید هستند.

 

    1. عوامل اقتصادی و مذهبی: عوامل مذهبی همچون گرایشات(مذهبی، نیمه مذعبی، غیرمذهبی) و اعتقادات مذهبی در گرایش به ازدواج سفید را می توان موثر دانست. برخی از عوامل اقتصادی مانند نداشتن شغل مناسب، بیکاری و نداشتن درآمدی که بتوان از عهده مخارج زندگی برآمد(برات دستجردی و عرفان: ۱۳۹۱، ۷۸-۷۹).

 

 

۲-۵-تبعات ازدواج سفید از منظر جامعه شناسی و روان شناسی

آثار و نتایج این نوع رابطه از دو بعد جامعه‌شناختی و روانی قابل تحلیل و بررسی است:

۲-۵-۱-جامعه شناسی و ازدواج سفید

آمارها نشانگر این است که این نوع ازدواج ها بیشتر در شهرهای بزرگ وجود دارد. زیاد بودن این نوع ازدواج در شهرهای بزرگ ناشی از این مسئله است که فرهنگ مدرن در حال گسترش در شهرهای ایران است و لذا ازدواج سفید و تحلیل آن نیاز به یک بحث جامعه شناسانه دارد. امروزه جامعه ی ایران شاهد چنان چرخش و تحولی در الگوی خانواده است که برای نسل های قدیمی غیر قابل باور است. افزایش نرخ طلاق، بالا رفتن سن ازدواج، خانواده های کم جمعیت و امروزه ازدواج سفید از جمله تغییراتی است که در الگوی خانواده رخ داده است. فقط شکل خانواده و ترکیب آن نیست که دچار تغییر شده است بلکه توقعات و انتظارات اعضای خانواده از روابط و مناسبات خویش نیز دچار تغییرات اساسی شده است. در دوران حاضر رابطه مفهومی فعال است که اگر قرار باشد در طول زمان دوام بیاورد، باید اعتماد طرف مقابل جلب شود. عنصر عاطفه مهم ترین مفهوم پایه‌ای روابط زناشویی در دوران کنونی است که هر کدام از طرفین از دیگری انتظار دارد آن را در رفتارهای خویش رعایت کند اما به دلایلی که در بالا گفته شد این خواسته همیشه تامین نمی شود، لذا افراد ترجیح می دهند تا زمانی به رابطه شان ادامه دهند که این عنصر وجود داشته باشد. طرفین هرگاه احساس کنند این خواسته شان تامین نمی شود جدایی را ترجیح می دهند. شخص چون از قبل می داند امکان ندارد یک نفر همیشه او را دوست داشته باشد از ابتدا رابطه اش با او را به گونه ای تنظیم می کند که هر گاه بخواهد، امکان جدایی وجود داشته باشد. امروزه در جوامع مدرن زندگی زناشویی و ازدواج همچون قراردادی کاری در نظر گرفته می شود که تا هر وقت برای طرفین فایده عقلانی داشته باشد قابل ادامه دادن است وگر نه فسخ آن بهتر است. در این حالت بهتر است قرارداد از ابتدا به گونه ای بسته شود که برای هر دو طرف قابل فسخ باشد و ضمنا فسخ آن به راحتی و بدون دخالت نهادهای قانونی جامعه صورت بگیرد(رضایی:۱۳۹۲، ۱۲).
حال که به لحاظ جامعه شناسی تحلیل مختصری از ازدواج سفید بدست آمد لازم است به پیامدهای جامعه شناختی آن نیز اشاره کنیم. جامعه برای ادامه بقای خود نیازمند انسان هایی است که متعهد و مسئولیت پذیر باشند. وقتی شخصی حاضر به پذیرفتن مسئولیت یک خانواده نباشد چگونه می تواند در جامعه مسئولیت های سنگین تر و مهم تری را قبول کند؟ جامعه ای که از چنین افرادی تشکیل شود هیچگاه نمی تواند هدفی را که بدان باور دارد دنبال کند. دیگر پیامد مهم از هم پاشیدن الگوی خانواده اصیل و رواج ازدواج های سفید، بالا رفتن هزینه های اجتماعی است. فرزندانی که از طریق چنین ازدواج هایی بدنیا می آیند در واقع فرزندان جامعه محسوب می شوند و هزینه بزرگ شدن آنها بر عهده جامعه است. طبیعتا چنانچه جامعه نهادهایی برای پرورش این فرزندان نداشته باشد متحمل هزینه های اجتماعی و فرهنگی بسیاری می شود. البته قبل از اینکه بخواهیم در مورد نهادهایی برای پرورش چنین فرزندانی صحبت کنیم باید به خاطر داشته باشیم که بعضی فرهنگ ها توانایی تحمل چنین شوک های فرهنگی ای را ندارند و لذا صحبت از چنین نهادهایی بیهوده و از اساس اشتباه است. فرزندان حاصل از چنین ازدواجی بیشترین لطمه را متحمل می شوند، چراکه چنین ازدواجی ثبت نمی شود و سرنوشت آنان پس از تولد مشخص نیست. دیگر پیامدی که بر این نوع ازدواج ها مترتب است عاقبت و سرانجام دخترهایی است که به چنین ازدواج هایی تن می دهند. با توجه به گزارش هایی که در این زمینه وجود دارد این نوع خانواده ها تا زمانی تداوم دارد که دختر جذابیت ظاهری داشته باشد ولی پس از اینکه از جذابیت ظاهری اش کاسته شود آن خانواده فرو می پاشد. پسر می تواند خانواده ی دیگری تشکیل دهد ولی دختر هم به دلیل آسیب روحی ای که به او وارد می شود و هم به دلیل از بین رفتن زیبایی اش نمی تواند خانواده تشکیل دهد. جامعه شناسانی که بر روی این مسئله تحقیق و پژوهش داشته اند معتقدند: در این نوع ادواج، دخترها ضرر می کنند چون فرهنگ جامعه ما این گونه است که وقتی دختری با یک پسر رابطه داشته باشد بعد از پایان یافتن آن رابطه کسی به سراغش نخواهد رفت و این اتفاق ضربه سنگینی است که بر دختران جامعه وارد می شود. وی پس از این اتفاق و پس از اینکه مدت زیادی را با یک نفر بوده است، بعد از آن مجبور است هر شب را با یک نفر سر کند و نتیجه ی این مسئله روشن و واضح است. او دیگر نمی تواند یکی از دو عضو اصلی یک خانواده قرار گیرد و تبدیل به یک زن خیابانی می شود(معبودیان:۱۳۸۶، ۱۰).

۲-۵-۲- روان شناسی و ازدواج سفید

روان شناسان معتقدند رابطه ای که از طریق ازدواج سفید بوجود می آید موجب کاهش فرزندآوری می شود، بعلاوه سطح زندگی افراد تغییر می کند و خلاء روانی برای دختر را در پی دارد و همچنین ممکن است شانس مادر شدن او را کاهش دهد و حتی به آسیب هایی مانند اعتیاد سوق پیدا کنند، این در حالی است که مردان در صورت ترک چنین رابطه ای کمتر آسیب می بینند. در چنین ازدواج هایی امکان دارد که یکی از طرفین هر لحظه نسبت به ادامه این رابطه اظهار بی میلی کند و این امر موجب وارد شدن صدمات روحی قابل توجهی به طرف مقابل به ویژه زنان می شود چرا که آنان بر حسب طبیعت خود دوست دارند روی فردی سرمایه گذاری عاطفی کنند که از ارزش لازم برخوردار باشد(شعاع کاظمی:۱۳۸۴، ۴۳).

۲-۶- بطلان ازدواج سفید

ازدواج سفید به مانند نکاح معاطاتی از نظر حقوقدانان و فقها باطل اعلام شده است. در این قسمت به بررسی دلایل فقهی و حقوقی بطلان ازدواج سفید می پردازیم.

۲-۶-۱-دیدگاه فقها

نظریه بطلان ازدواج سفید در فقه امامیه از اعتبار زیادی برخوردار است. تقریباً تمام فقهائی که متعرض بحث نکاح شده اند، بر لزوم لفظی بودن ایجاب و قبول تاکید نموده اند. به عنوان نمونه، امام خمینی (ره) در این خصوص اظهار داشته اند:« النکاح على قسمین: دائم و منقطع، و کل منهما یحتاج إلى عقد مشتمل على إیجاب و قبول لفظین؛ نکاح بر دو قسم دایم و منقطع است و هر کدام محتاج عقدی است که مشتمل بر ایجاب و قبول لفظی باشد»(خمینی(ره): ۱۳۶۶، ج۲، ۲۴۶).
ایشان در ادامه تاکید مینمایند که مجرد رضایت قلبی طرفین کفـایت نمیکند و معاطاتی که در غالب معاملات جریان دارد، در عقد نکاح کفایت نمی‌ کند، از این نظر می توان استفاده نمود که ازدواج سفید رضایت قلبی طرفین کفایت نمی کند. عبارتی که نقل شد یا مشابه آن در بسیاری از منابع فقهی مشاهده می شود(شهید ثانی:۱۴۱۰، ج۵، ۱۰۸).
بعضی از فقها در مورد ضرورت لفظی بودن ایجاب و قبول عقد نکاح تا بدانجا پیش رفته اند که نکاح بدون صیغه را سفاح (زنا) خوانده اند. مانند شیخ انصاری که نوشته است: «أنّ الفروج لا تباح بالإباحه و لا بالمعاطاه، و بذلک یمتاز النکاح عن السفاح لأنّ فیه التراضی أیضا غالبا؛ همانا فروج با اباحه و با معاطات حلال نمی شود و فرق نکاح و سفاح نیز در صیغه است، زیرا در سفاح نیز غالباً تراضی است»(انصاری:۱۳۷۷، ۷۸).
این مطلب از فقیه بزرگی چون شیخ انصاری قدری عجیب به نظر می رسد، زیرا میان نکاح معاطاتی و سفاح با تراضی تفاوت بسیاری وجود دارد. در ازدواج سفید، تراضی در زوجیت است و این تراضی قلبی به طریقی اعلام می شود؛ در حالی که در سفاح، تراضی بر زوجیت نیست و طرفین قصدشان زنا است. در این صورت چگونه می توان این دو را با یکدیگر مقایسه کرد. مرحوم خویی در نقد سخن شیخ انصاری بیان داشته: تفاوت میان نکاح و سفاح در لفظ نیست، زیرا گاهی با لفظ، رابطه دو جنس مخالف سفاح هست و گاهی بدون لفظ، رابطه آن دو نکاح است. از نظر ایشان تفاوت میان نکاح و سفاح، یک امر اعتباری است. یعنی این که مرد، زن را زوجه اعتبار نماید و در مقابل، زن نیز مرد را زوج اعتبار کند. همچنین سخن شیخ تنها در فعل خاص (مواقعه) صدق می کند و بر سایر تماس ها زنا صدق نمی کند (خویی:۱۳۷۷، ج۳، ۱۲۹).
از نظر فقهای معاصر نیز ازدواج سفید اعتباری ندارد و آنان نوعاً ایجاب و قبول لفظ را لازم شمرده اند. آیت الله بهجت در پاسخ سؤالی در مورد نـکاح معـاطات اظهار داشـته اند: «معاطات در مورد نکاح نیست» (مجموعه آرای فقهی در امور حقوقی:۱۳۸۲، ج۱، ۶۹).
از نظر فقهی، برای اثبات بطلان نکاح بدون صیغه(ازدواج سفید)، دلایلی اقامه شده است که در این قسمت به بررسی آنها می پردازیم.

۲-۶-۱-۱- آیات

بعضی از فقها کوشیده اند آیه ۲۱ سوره نساء را با توجه به تفسیر روایی آن بر مورد بحث تطبیق دهند و از آن بی اعتباری نکاح معاطاتی را نتیجه بگیرند. ابتدا آیات مورد بررسی قرار میگیرد.
ـ «وَ إنْ أرَدَتُمُ استِبدَالَ زَوجٍ مَکانَ زَوجٍ وَ آتَیتُم إحداهُنَ قِنطاراً فَلا تأخُذوا مِنه شَیئا أتأخُذونَه بُهتاناً و إثماً مُبیناً و کَیفَ تأخُذُونه و قَد أفْضَی‏ بَعضُکُم إلى‏ بَعضٍ و أخَذن مِنکُم میثاقاً غَلیظاً؛ و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگری به جای همسر خود انتخاب کنید و مال فراوانی (به عنوان مهر) به او پرداخته‏اید، چیزی از آن را نگیرید؛ آیا برای باز پس گرفتن مهر زنان، متوسل به تهمت و گناه آشکار می‏شوید؟ و چگونه آن را باز پس می‏گیرید، در حالی که شما با یکدیگر تماس و آمیزش کامل داشته‏اید و (از این گذشته) آنها پیمان محکمی (هنگام ازدواج) از شما گرفته‏اند؟» (نساء/ ۲۱).
پیش از اسلام رسم بر این بود که اگر مردی قصد ازدواج مجدد را داشت، برای فرار از پرداخت مهر، همسر خود را به اعمال منافی عفت متهم می کرد و بر همسر خود سخت می گرفتند تا ززن مهر خود را ببخشد و طلاق بگیرد. شان نزول این آیه در بطلان اعمال ناپسد دوران جاهلیت است. این اقدام جاهلین خود کارشکنی در ازدواج بود. در ازدواج سفید به لحظ نبود صیغه عقد، و امکان بر هم خوردن ازدواج سفید از سوی مرد یا زن، با توجه به شان نزول آیه در کارشکنی ازدواج، ازدواج سفید با دقت در این آیه نهی شده است(تفسر نمونه، ج۱، ۳۸۶).
در بعضی روایات، کلمات «میثاق غلیظ» به عهد خداوند از زوج مبنی بر «امساک به معروف یا تسریح به احسان» در ارتباط میان مرد با همسرش تفسیر گردیده اسـت که به این بحث بی ارتباط است. مطابق روایت دیگر، این کلمات بر الفاظ عقد نکاح منطبق شده است. برید بن معاویه عجلی» می گوید: از امام باقر (ع) راجع به تفسیر عبارت «و أخذن منکم میثاقاً غلیظاً» پرسیدم امام فرمود: «المیثاق هی الکلمه الّتی عقد بها النّکاح؛ میثاق همان کلمه ای است که با آن نکاح واقع می شود»(کلینی:۱۳۶۵، ج۵، ۵۶۱).
برید بن معاویه عجلی از اصحاب اجماع و از بزرگان به شمار می آید و به همین دلیل، روایتی که او نقل کرده است، معتبر می باشد. آیت الله خویی از کسانی است که روایت برید را دلیل بر لزوم صیغه در عقد نکاح دانسته و می نویسد: این روایت بر اعتبار لفظ و نیز عدم کفایت رضایت قلبی، بلکه بر عدم کفایت تلفظ به غیر الفاظ معین دلالت واضحی دارد (خویی:۱۳۷۷، ج۳، ۱۲۹).
مرحوم نراقی ترجیح داده است روایت فوق را مؤیّد لزوم صیغه بنامد (نراقی:۱۴۱۵، ج۱۶، ۸۴).
البته ارزش اثباتی آن کمتر است. ولی گروهی دیگر از فقها در دلالت روایت فوق بر مورد بحث اشکال کرده و اظهار داشته اند: آیه فوق نافی اعتبار نکاح معاطاتی نیست. زیرا آیه با توجه به تفسیر ذکر شده، مـورد متعارف و شایع را بیان می نماید. به تعبیر دیگر آیه حداکثر درستی نکاح با صیغه را اثبات می نماید و این مستلزم بی اعتباری نکاح بدون صیغه نمی باشد. بدین ترتیب روایت برید دلالتی بر موضوع بحث ندارد(مکارم شیرازی:۱۳۸۲، ج۱، ۸۹).

۲-۶-۱-۲-روایات

جمعی از فقها برای ضرورت لفظی بودن ایجاب و قبول در عقد نکاح به روایاتی استناد کرده اند که مورد توجه قرار می گیرند.
-«خالد بن الحجاج» نقل می کند که به امام صادق (ع) گفتم: مردی می آید و می گوید: این پارچه را بخر و به تو چنین و چنان سود می دهم. امام فرمود: آیا اینطور نیست که اگر خواست ترک می کند و اگر خواست می گیرد؟ گفتم: آری، چنین است. امام فرمود: «لا بأس به إنّما یحلّ الْکلام و یحرّم الکلام؛ مانعی ندارد، همانا این کلام است که حلال می¬کند و این کلام است که حرام مینماید»(طوسی:۱۴۰۷، ج۷، ۵۰).
نحوه استدلال به روایت فوق آن است که امام در این روایت کلام را محلِّل و محرِّم نامیده است و با توجه به کلمه «انّما»، در روایت حصر معلوم می شود. در نتیجه فقط کلام است که محرّم است و غیر آن اثری ندارد. از سوی دیگر اگر چه صدر روایت ناظر به باب بیع است، ولی ذیل آن قاعده کلی به دست می دهد. بنابراین مفاد آن مبین یک قاعده کلی است و در تمامی عقود و ایقاعات از جمله عقد نکاح جریان می یابد. در نتیجه معاطات در عقود و از جمله عقد نکاح فاقد اثر است(مراغی حسینی:۱۴۱۷، ج۲، ۸۸).
بر استدلال های فوق، علاوه بر ضعف سند روایت به دلیل مجهول بودن «ابن حجاج»، اشکال های متعددی وارد شده است(مکارم شیرازی:۱۳۸۲، ج۱، ۱۵۵).
نخست آنکه مقصود امام از عبارت ذکر شده اجمال دارد. شیخ انصاری در مورد آن چهار احتمال ذکر نموده است که تنها بر اساس یک احتمال، سخن امام نافی اثر معاطات در عقود است و این است که مراد از کلام در سخن امام، لفظ دالّ بر تحلیل و تحریم باشد؛ به این معنا که تحریم شیء و تحلیل آن تنها با نطق صورت می گیرد و با قصد مجرّد از کلام یا با قصدی که افعال بر آن دلالت نماید محقق نمی گردد. ایشان در تضعیف این احتمال می نویسد: اگر این احتمال در مورد سخن امام صحیح باشد، تخصیص اکثر لازم می آید. زیرا در بسیاری از عقود، معاطات پذیرفته شده است. افزون بر آن اگر این احتمال صحیح باشد، ارتباط میان سئوال راوی و پاسخ امام از بین می رود (انصاری:۱۳۷۷، ج۳، ۶۳).
با توجه به توضیحات فوق از این حدیث نمی توان بطلان نکاح معاطاتی را نتیجه گرفت و شاید به همین دلیل بسیاری از فقهاء در مقام استدلال بر بطلان نکاح معاطاتی، به روایت فوق استناد نکرده اند.
- ابان بن تغلب می گوید: از امام صادق (ع) پرسیدیم، اگر خواستم زنی را به نکاح موقت در آورم چه بگویم؟ امام در پاسخ فرمود: «تقول أتزوجک متعه على کتاب الله و سنه نبیه…فإذا قالت نعم فقد رضیت و هی امرأتک و أنت أولى الناس بها؛ بگو تو را به نکاح موقت در آوردم بر کتاب خدا و سنّت پیامبر او…، اگر گفت بله، پس رضایت داد و او همسر تو است و تو سزاورترین مردم بر او هستی»(حر عاملی:۱۴۱۰، ج۹، ۴۳).
نحوه استدلال بر روایت فوق در مورد بحث این است که راوی از چگونگی ایجاد رابطه زوجیت پرسید و امام به او فرمود بگو: «اتزوّجک». این روایت مفید آن است که در عقد نکاح لفظ لازم است. این روایت اگر چه راجع به نکاح منقطع است، ولی از آن لزوم لفظی بودن عقد نکاح دایم نیز معلوم می شود. زیرا اگر در نکاح موقت لفظ لازم است، در نکاح دایم به طریق أولی لازم است(خویی:۱۳۷۷، ج۳، ۱۲۹).
دلالت روایت فوق نیز بر مورد بحث تمام نیست. زیرا اولویت ادعا شده تمام نیست و بین نکاح موقت و دایم تفاوت¬هایی وجود دارد که ممکن است در حکم ذکر شده دخالت داشته باشد. از جمله این تفاوت ها این است که در عقد منقطع، ذکر مهر ضروری است و بدون آن عقد باطل است، در حالی که در نکاح دایم چنین نیست افزون بر آن ممکن است پاسخ امام مبنی بر اینکه می فرماید: «اتزوّجک» به خاطر آن باشد که راوی پرسیده بود. چه بگویم «کیف أقول لها» یعنی راوی از لفظ پرسید و امام نیز پاسخ را روی الفاظ برد مگر اینکه ادعا شود، راوی از آن رو از نحوه تلفظ سئوال کرد که اصل مسأله لفظی بودن ایجاب و قبول مسلّم بوده است. روایات دیگری در جوامع روایی وجود دارد که تماماً از همین باب است و ناظر به الفاظ عقد نکاح و نحوه تلفظ به آن است(حر عاملی:۱۴۱۰، ج۹، ۲۶۱).
به نظر می رسد، از این روایات ممکن است بر ضرورت لفظی بودن ایجاب و قبول استدلال شود و گفته شود که چون اصل ضرورت لفظی بودن ایجاب و قبول مسلم و مفروغٌ عنه بوده است، از این رو نحوه تلفظ بیان شده است. ولی دلیل قابل اعتمادی بر این ادعا وجود ندارد و بعید نیست که این سئوال و جواب ها ناظر به مورد غالب و شایع در زمان صدور احادیث باشد. شاید به همین دلیل بسیاری از فقهاء با وجود اینکه قایل به بی اعتباری ازدواج سفید شده اند، ولی برای مدعای خود به روایات تمسّک نکرده اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 07:37:00 ب.ظ ]




۱۲۱ - چرخ چرا به خـاک زد، گوهر شـب چراغ من
کـه افسـر گـوهـران کـنم، درّ ثــنای شــاه را
واژگانشب چراغ: گوهر آب‌دار و درخشنده. (ناظم)
معنی و مفهومچرا این روزگار ناسازگار، وجود همچون گوهر شب چراغ مرا به زمین زد و خرد و نابود گردانید و نگذاشت که من ثنا و ستایش شاه را که مانند مرواریدی با ارزش است، تاج سر همه‌ی جواهرات با ارزش عالم (ستایش‌های دیگران) کنم.
آرایه‌های ادبیگوهر شب چراغ من و دُرّ ثنا اضافه‌ی تشبیهی است. گوهران استعاره از سخنان و اشعاری است که دیگر شاعران در مدح شاه سروده‌اند .
۱۲۲ - دیده‌ی شرق و غرب را، این سخنم نظر برد
آه کـه نیسـت ایـن نظر ، عین رضـای شــاه را
واژگانعین: چشم، دیده. (معین)
معنی و مفهومچشم تمام مردم مشرق و مغرب (کل عالم)، متحیّر عظمت و زیبایی این سخن و شعر من است که در مدح شاه سروده‌ام. افسوس که شاه به دیده‌ی رضا و لطف به سخن من نمی‌نگرد.
آرایه‌های ادبیشرق و غرب به علاقه‌ی حال و محل مجاز از مردم شرق و غرب است .
۱۲۳ - دزد بیـان من بوَد، هر که سـخن وری کند
شـاه سخن وران منم، شـاه ستای راستین
معنی و مفهومهر کس که به سخن وری می‌پردازد، سخن خویش را از من می‌دزدد. من سرور سخن وران و ستایش‌گر حقیقی شاه هستم.
بند یازدهم:
کلمات قافیهنوای ، صفای، قفای و …
حروف اصلی قافیها
حرف روی: ا
حروف الحاقیی
ردیف: ایزدی
۱۲۴ - بـاد مثـال شـاه را، حکـم قضـای ایـزدی
بـر سـر هـر مثــال او، مُـهر رضـای ایــزدی
واژگانمثال: حکم، فرمان. (معین)
معنی و مفهومامیدوارم که اوامر و دستورهای شاه، پیوسته همچون حکم قضای خداوند اجرا شود (فرمانش پیوسته نافذ باشد) و همه‌ی اوامر او مورد تأیید و رضایت خداوند باشد .
آرایه‌های ادبیمُهر رضا اضافه‌ی تشبیهی است .
۱۲۵ - هفـت فلک به خدمتش یکدل و تـا ابد زده
چـار ملـک سـه نوبتـش، در دو سرای ایــزدی
واژگانهفت فلک: هفت سپهر، هفت آسمان. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهومهفت آسمان باید در خدمت‌گزاری شاه اخستان با هم متحد و یکدل باشند. چهار فرشته‌ی مقرّب (جبرئیل، عزرائیل، میکائیل و اسرافیل) تا ابد در هر دو جهان به عنوان اعلام سلطنت او، هر روز سه نوبت طبل بزنند.
آرایه‌های ادبیهفت، چهار، سه و دو سیاقه الاعداد در بیت به وجود آورده‌اند. فلک و ملک جناس اختلاف در آغاز دارند.
۱۲۶ - رخنه زده است هیبتش، ناخن شـیر آسمان
ناخـن دسـت همـتش، بــحر عطــای ایــزدی
واژگانشیر آسمان: برج اسد و صورت فلکی شیر. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوماز شکوه و هیبت شاه اخستان، ناخن صورت فلکی اسد (شیر) در آسمان شکافته است. یک ناخن از همت و اراده‌ی او دریای بذل و بخشش خداوند است که برای عالمیان قرار داده شده است .
پایان نامه - مقاله - پروژه
آرایه‌های ادبیشیر آسمان استعاره از صورت فلکی اسد است. دست همت اضافه استعاری از نوع تشخیص است. بیت دارای غلو می‌باشد.
توضیحات:
شیر آسماناسد، صورت شمالی منطقه البروج با بعد ۱۰ ساعت و ۳۰ دقیقه و میل ۱۵ درجه ی شمالی، ستارگان آلفای آن به نام قلب الاسد از قدر اوّل است در نجوم احکامی، اسد برجی است ثابت و نر، ربیعی، شمالی، آتشی و گرم و خشک و روزی، خانه‌ی شمس و شریک زحل و وبال زحل است. رب روز اسد شمس و رب شب او مشتری است و علامت اسد در تقویم حرف (د) و طالع او پنج طاس و پنجاه دقیقه می‌باشد … اسد خداوند ضرّابان و صیّادان است. (مصفّی، ۱۳۶۶: ۳۹)
۱۲۷ - بـاد دل جهـانـیان، والـه‌ نــور طلعتــش
چـون نـظر بهشـتیان، مسـت لقــای ایـــزدی
واژگانواله: شیفته. (معین) لقا: دیدار، روی، چهره. (دهخدا)
معنی و مفهومامیدوارم همان گونه که نگاه اهل بهشت از دیدار خداوند مست و سرخوش است، دل اهل عالم نیز سرمست و شیدای فروغ طلعت شاه اخستان باشد.
آرایه‌های ادبیبیت دارای تشبیه مرکب است، مست بودن مردم عالم از نور طلعت شاه را به مست بودن بهشتیان از دیدار خداوند تشبیه کرده است. مصراع دوم تلمیح به آیه‌های ۲۲ و ۲۳ سوره ی قیامت دارد . « وجوهٌ یومَئذٍ ناضِرهٌ الی رَبِّها ناظِرَهٌ »
۱۲۸ - قوت روان خسروان، شمّه‌ی خاک درگهـش
چـون غـذاء مـلائکـه، بـــاد ثــنای ایــزدی
واژگانشمّه: واحد شم، یک بار بوییدن. (دهخدا)
معنی و مفهومهمان‌گونه که غذای فرشتگان، دم حمد و ثنای خدواند است، طعام روح پادشاهان عالم نیز باید اندک مایه‌ بوی خاک درگاه شاه اخستان ‌باشد.
آرایه‌های ادبیمصراع دوم اشاره به مجرد بودن ملائکه از مادّه دارد. باد ثنا اضافه‌ی تشبیهی است از آن جا که ثنا گفتن به همراه دم و نفس زدن است.
۱۲۹ - بـاد چـو بـاد عیسـوی، گَـرد سـم براق او
از پی چشـم درد جـان، شـاف شـفای ایــزدی
واژگانشاف: دارویی که به میل در چشم کنند. (آنندراج)
معنی و مفهومامیدوارم گردی که از سمّ اسب شاه برمی‌خیزد، از جانب خداوند چنان قدرت اعجاز انگیزی پیدا کند که همچون نفس شفا بخش مسیح، تسکینی برای دردهای روح و جان باشد.
آرایه‌های ادبیشاف و شفا، قلب بعض ساخته‌اند. چشم درد جان اضافه‌ی استعاری از نوع تشخیص، گرد سم اسب ممدوح را به دم شفابخش عیسی تشبیه کرده است. باد و باد جناس مستوفا دارند.
۱۳۰ - خامـه‌ی مار پیکـرش، باد رقیـب گـنج دین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:37:00 ب.ظ ]




در حوزه سیاسی: اعتماد و مشروعیت حکومت از نظر مردم، ثبات در سیاست­های خارجی دولت، تأثیر تحریم­ها در دسترسی سازمان­ها به منابع موردنیاز، تأمین امنیت سرمایه ­گذاری، ظرفیت دولت، میزان حمایت دولت از بخش خصوصی، تنوع و تکثر سیاسی، پیش ­بینی پذیر بودن سیستم سیاسی، وجود و اعمال نفوذ مافیای دولتی، میزان شفافیت و علنیت سیاست­گذاری­ها، وفاق بین نخبگان، تفکیک و افتراق زیرساخت­ها و مواردی از این دست.
در حوزه اقتصادی: شاخص بازار سهام، شاخص قیمت تولید­کننده، شاخص بهای مصرف ­کننده، نرخ رشد اقتصادی، ثروت عمومی، نرخ تورم موجود، خط فقر، قدرت خرید مردم و مواردی از این دست.
در حوزه اجتماعی: نرخ باسوادی، فرار مغزها، توزیع درآمد، سطح بهره­وری، میزان رشد جمعیت، نرخ بار تکفل، هزینه­ های اجتماعی تولید کالا یا خدمت، منابع اجتماعی تولید کالا یا خدمت و مواردی از این دست.
در حوزه تکنولوژیکی: مقیاس­پذیری فناوری، قابلیت توسعه، وفق­پذیری با نسخه قبلی خود، انعطاف­پذیری، سازگاری، عملکرد، ویژگی­های جدید، بقا و ماندگاری، سادگی، ضریب اطمینان و مواردی از این قبیل.
در حوزه محیطی: میزان تأثیرپذیری محیط از عوامل خارجی، بافت محیطی، ثبات محیط، تغییرات اکولوژیکی، میزان باز یا بسته بودن محیط، مقاومت محیط در برابر تغییرات و سایر موارد مشابه.
و نهایتا در حوزه قانونی: موانع قانونی موجود، حمایت­های قانونی و میزان کارایی این حمایت­ها، جامعیت و پوشش قانونی در حوزه ­های موردنظر، میزان قانون­پذیری اجتماعی و غیره.
عوامل یاد شده تنها برخی از مهم­ترین عوامل برون­سازمانی بودند که می­توانند در هدف­گذاری سازمان تأثیرگذار باشند. عامل مراقب PESTEL در معماری چارچوب پیشنهادی، با درنظر گرفتن عوامل مذکور، تأثیر آن­ها بر هر یک از عوامل مرتبط دیگر را سنجیده و آن عوامل را از تغییرات احتمالی در حوزه فعالیتشان آگاه می­سازد تا دقت و صحت تصمیمات اتخاذ شده توسط هر یک از آن عوامل که در ساخت سناریو به کار می­رود را تا حد ممکن افزایش دهد.
از آنجا که سازمان کنترلی بر میزان، زمان و چگونگی این تغییرات ندارد، لذا ارتباط این عامل با سایر عامل­ها به صورت یک­طرفه تعریف می­ شود. از جنبه­ پیاده­سازی می­توان این ارتباط را توسط شنودگر­های رویداد در زبان­های برنامه­نویسی پیاده­سازی نمود، بدین صورت که عامل­های مرتبط با عامل مراقب PESTEL هر یک به صورت جداگانه شنودگری بر روی عامل مذکور تعریف می­نمایند. به محض وقوع تغییرات در حوزه­ موردنظر، عامل PESTEL با آتش نمودن[۶۲] یک رویداد جدید، عامل یا عامل­های نیازمند آن را که در حال شنود می­باشند، از وقوع رویداد مربوطه مطلع می­سازد. تأثیری که وقوع یک رویداد خارجی بر هر یک از عامل­های دیگر می­ گذارد یا تصمیماتی که بر اساس وقوع آن­ رویدادها توسط عامل­ها اتخاذ می­ شود و تأثیر آن تصمیمات بر سناریوهای نهایی ایجاد شده، از حیطه کنترل عامل مراقب PESTEL خارج است. شکل ‏۳‑۵ این عامل را در محیط سیستم نمایش می­دهد. همانگونه که در شکل پیداست، عوامل شش­گانه­ی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیکی، محیطی و قانونی خارجی توسط این عامل رصد شده و در صورت نیاز، بی­درنگ یک رویداد با نام رویداد محیطی[۶۳] توسط آن به سایر عامل­ها ارسال می­ شود. آنکه این رویداد به کدام عامل ارسال شود بسته به شرایط و عاملی که ممکن است از وقوع آن رویداد تأثیر پذیرد، توسط خود عامل مراقب PESTEL تعیین می­ شود. بدین ترتیب این عامل در واقع یک سطح انتزاع برای سایر عامل­های سیستم ایجاد نموده و آن­ها را از رصد عوامل خارجی بی­نیاز می­ کند. هر عامل می ­تواند اطمینان داشته باشد که به محض وقوع یک رویداد مهم و تأثیرگذار برای آن، پیامی از سوی عامل مراقب عوامل محیطی برای آن ارسال شده که حاوی ویژگی­های تغییرات موردنظر است. بدیهی است که کلیه­ پردازش­های بعدی بر عهده خود عامل دریافت کننده پیام بوده و عامل مراقب PESTEL در این زمینه هیچ کار خاصی انجام نمی­دهد. با توجه به آنچه گفته شد، عامل مراقب PESTEL یک عامل فعال است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
شکل ‏۳‑۵ عامل مراقب PESTEL
رویدادهای ارسالی به سایر عامل­ها می ­تواند در جهت ارتقای دانش درونی آن عامل­ها و حتی کل سیستم به کار گرفته شود. عامل مراقب PESTEL همچنین با پایگاه دانش عمومی در ارتباط بوده و می ­تواند بخش­هایی از دانش اکتسابی خود را در صورت لزوم از آن طریق به اشتراک بگذارد و یا حتی از دانش به اشتراک گذاشته شده توسط سایر عامل­ها بهره ببرد. این عامل نیاز به سطح بالایی از هوشمندی نداشته و بیشتر به عنوان یک شنودگر[۶۴] فعالیت می­ کند. بیشترین میزان هوشمندی موردنیاز آن برای دسته­بندی رویدادهای محیطی، پیش ­بینی تأثیرات احتمالی آن­ها بر هر یک از عامل­ها و نتیجتا بر کل سازمان و در نهایت تشخیص عامل یا عامل­های کاندید به منظور دریافت پیام­های تغییرات محیطی می­باشد.
عامل تحقیق و توسعه
تحقیق و توسعه تقریبا در تمامی سازمان­های امروزی فارغ از نوع، ساختار و محصول یا خدمت تولیدی آن­ها از جایگاهی ویژه و کلیدی برخوردار است و در بسیاری از موارد منجر به ایجاد مزیت­های رقابتی شده و تأثیر بسزایی در رویکرد استراتژیک و انتخاب مسیر آتی سازمان­ها بر عهده دارد. از این رو در مدل پیشنهادی عاملی به این مهم اختصاص داده شده است که فرایند تحقیق و توسعه را با توجه به نوع فعالیت سازمان بر عهده داشته و خروجی حاصل از آن همانگونه که در مدل پیشنهادی مشخص شده است، تمامی عامل­های مدل را تحت الشعاع خود قرار می­دهد (و نیز از آن­ها تأثیر می­پذیرد). اهمیت این عامل به اندازه­ایست که خروجی آن می ­تواند به صورت مستقیم بر وضعیت موردانتظار سازمان تأثیرگذار باشد. هدف این عامل در حقیقت القای نوعی از آینده­پژوهی در ترسیم سناریوهای وضعیت موردانتظار سازمان می­باشد.
همانگونه که در شکل ‏۳‑۶ مشخص است، این عامل نیز دارای یک پایگاه دانش درونی بوده و با پایگاه دانش عمومی سازمان نیز در ارتباط است. ساختار درونی این عامل از نوعی منطق استنتاجی پیروی می­ کند که در برگیرنده­ی وجه هوشمندی آن نیز می­باشد، بدین ترتیب که عامل با دریافت ادراکات محیطی و با بهره گرفتن از دانش سازمانی و نیز دانش و تجارب قبلی خود، به کمک استنتاج سعی در یافتن قواعدی کلی و گزاره­هایی محتمل برای بهبود عملکرد سازمان داشته و حاصل این تجزیه و تحلیل را پس از انطباق با چشم­انداز کلی سازمان، به عامل­هایی که ممکن است این استنتاج در نحوه­ فعالیتشان تأثیرگذار باشد، ارسال خواهد نمود.
شکل ‏۳‑۶ عامل تحقیق و توسعه
خروجی این عامل در قالب یک رویداد با نام رویداد تحقیق و توسعه برای سایر عامل­ها ارسال خواهد شد و تصمیم ­گیری در مورد نتایج آن بر­عهده­ عامل دریافت کننده است. در واقع حتی عامل دریافت کننده رویداد الزامی بر توجه و انجام واکنش نسبت به آن نداشته و می ­تواند صرفا جهت تکمیل دانش خود از آن استفاده نموده و یا حتی بسته به شرایط ممکن است به سادگی آن را نادیده بگیرد.
عامل تنظیم کننده منابع انسانی
یکی از حوزه ­های مهم و کلیدی در هر سازمان منابع انسانی آن سازمان محسوب می­ شود. در سیستم­های اطلاعاتی استراتژیک منابع انسانی یکی از ارکان سیستم محسوب می­ شود که می ­تواند موفقیت یا عدم موفقیت سازمان را در حال و آینده تضمین نماید. به دلیل اهمیت زیادی که این بخش از سازمان دارا می­باشد، نمی­ توان آینده­ی سازمان را بدون درنظر گرفتن نقش منابع انسانی آن سازمان متصور شد. وضعیت موردانتظار سازمان وضعیتی است که در آن منابع انسانی سازمان نیز از جنبه­ های مختلف در وضع نسبتا مطلوب و قابل قبولی قرار داشته باشند. به همین دلیل یک عامل هوشمند در چارچوب پیشنهادی به بررسی نقش عوامل انسانی در سناریو­های آینده در مسیر نیل به وضعیت موردانتظار سازمان اختصاص داده شده است که وظیفه تنظیم پارامترها و ویژگی­های مرتبط در این حوزه را بر عهده دارد.
عامل تنظیم­کننده منابع انسانی در مدل پیشنهادی، با درنظر گرفتن شرایط خارجی حاکم بر محیط سازمان، چشم­انداز و رسالت سازمان، محصولات و خدمات حال و آینده سازمان و مهم­تر از همه توان مالی سازمان، سیاست­های حاکم بر مدیریت منابع انسانی را در چشم­انداز موردانتظار سازمان مشخص­می­سازد. به طور مثال مشخص می­ کند با توجه به شرایط فعلی اقتصادی و سیاسی جامعه، نرخ تورم، میزان دستمزد و مواردی از این دست (که عامل مراقب PESTEL در اختیارش قرار می­دهد)، با درنظر گرفتن محصولات و خدمات فعلی و آتی شرکت به علاوه­ی توان مالی شرکت، برای نیل به وضعیت موردانتظار در یک افق چشم­انداز، میزان جذب نیروی جدید، آموزش و سرمایه ­گذاری بر روی نیرو­های فعلی و جدید، نحوه تعدیل نیروی انسانی و مواردی از این دست به چه نحو باید صورت پذیرد تا سازمان بتواند از این حیث به حداکثر بهره­وری رسیده و اهداف موردنظر مدیران سازمان محقق گردد.
بدین منظور استفاده از برنامه­ ریزی، ایجاد یک رویکرد پیوسته برای طراحی و مدیریت سیستم­های پرسنلی براساس یک خط مشی استخدامی مبتنی بر استراتژی نیروی انسانی، که توسط اغلب صاحب­نظران موردتأیید قرار گرفته باشد، ترکیب فعالیت­های مدیریت منابع انسانی و خط مشی­های آن در برخی از استراتژی­ های تجاری، درنظر گرفتن کارکنان سازمان به عنوان یک منبع استراتژیک برای دستیابی به مزیت رقابتی جنبه­ های استراتژیک و سازماندهی پیچیدگی و تغییرات سریع و آشفته کار ضروری به نظر می­رسد.
از لحاظ پیاده­سازی این عامل بایست به صورت یک کامپوننت نرم­افزاری دارای قابلیت و توان پردازشی بالا که با عامل­های مراقب PESTEL، انطباق­دهنده رسالت و چشم­انداز، ناظر مالی و ناظر محصولات و خدمات در ارتباط است، پیاده­سازی گردد. مراقب PESTEL همانطور که پیشتر در شرح وظایف آن به تفصیل ذکر گردید، سایر عامل­ها را از تغییرات محیطی آگاه می­گرداند. عامل انطباق­دهنده رسالت و چشم­انداز نیز بر انطباق و همخوانی تصمیمات اتخاذ شده توسط عامل تنظیم­کننده منابع انسانی با چشم­انداز سازمان نظارت خواهد داشت. عامل ناظر مالی این مهم را برعهده دارد که هرگونه تغییر در حیطه منابع انسانی سازمان بر اساس توان مالی آن سازمان صورت پذیرد. عامل ناظر محصولات و خدمات نیز بر تناسب فعالیت­های حیطه منابع انسانی با سیاست­های حاکم بر تولید محصولات و خدمات سازمان نظارت می­ کند. در نهایت این عامل بایست بتواند در ایجاد بخشی از سناریو­های وضعیت موردانتظار سازمان مشارکت مؤثر و فعال داشته باشد.
همانگونه که در شکل ‏۳‑۷ مشخص است، عامل تنظیم­کننده منابع انسانی به لحاظ پیاده­سازی از دو پایگاه دانش عمومی سازمان و پایگاه دانش اختصاصی خود استفاده می­ کند. این عامل با درنظر داشتن رویدادها و تغییرات محیطی، همچنین با مدنظر قرار دادن تغییرات احتمالی در محصولات و خدمات سازمان و نیز رویدادهای تحقیق و توسعه­ای که ممکن است بر منابع انسانی سازمان تأثیرگذار باشند، همچنین با توجه به وضعیت مالی سازمان و محدودیت­های احتمالی که سازمان از این حیث با آن مواجه است، میزان در دسترس بودن عوامل انسانی موردنیاز برای انجام فعالیت­هایی که سایر عامل­ها در آن مشارکت می­ کنند را در یک افق زمانی مشخص تعیین می­ کند و بدین ترتیب به سایر عامل­های مرتبط امکان انجام پیش ­بینی­های موردنیاز به منظور برنامه­ ریزی های آتی را می­دهد.
شکل ‏۳‑۷ عامل تنظیم کننده منابع انسانی
عامل تحلیلگر بازار
مسلما بازار هدف هر سازمان تجاری (یا مخاطبین سازمان­های غیرتجاری) یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین عوامل در تعیین سیاست­های آن سازمان می­باشد. شرایط حاکم بر بازار می ­تواند هر لحظه توسط یکی از رقبا یا عوامل خارجی به کلی تغییر کند و این تغییرات چیزی نیست که سازمان از وقوع آن مصون و بی تأثیر باشد. لذا نیازمند آنیم که در هر لحظه تحلیل درست و دقیقی از وضعیت حال و آینده بازار هدف سازمان در دست داشته باشیم. به همین خاطر از یک عامل تحلیل­گر بازار در مدل پیشنهادی کمک گرفته­ایم که در هر لحظه با بررسی وضعیت بازار و تحلیل رقبا، به ترسیم آینده سازمان با درنظر گرفتن این حوزه بسیار مهم کمک می­ کند.
روش­ها مختلفی جهت تحلیل بازار وجود دارد. یک روش پیشنهادی تحلیل بازار حول سه محور رقبا، مشتریان و هماهنگی وظیفه­ایست[۶۹]:
رقیب محوری: شامل تجزیه و تحلیل رقبا و واکنش در برابر آن­ها
مشتری محوری: تجزیه و تحلیل مشتریان و پاسخگویی به آن­ها
هماهنگی بین وظیفه ­ای: جمع­آوری، انتشار و استفاده از اطلاعات
شکل ‏۳‑۸ عوامل مؤثر بر بازار محوری [۶۹]
پس عامل هوشمند موردبحث بایست رقبا، مشتریان و هماهنگی وظایف بخش­های مختلف سازمان را مورد توجه و بررسی قرار داده و در کل تأثیر بازار بر آینده سازمان را در ایجاد سناریوهای پیشنهادی به گونه ­ای مناسب دخیل نماید، به طوری­که سناریوهای ایجاد شده (که در نهایت وضعیت موردانتظار از میان آن­ها انتخاب خواهد شد) سناریوهایی باشند که سهم بازار، رقابت در بازار و وضعیت و رویکرد آینده سازمان در آن­ها کاملا لحاظ شده باشد.
این عامل با درنظر گرفتن چشم­انداز و رسالت سازمان، عوامل محیطی و نیز محصولات و خدمات ارائه شده توسط سازمان، به انجام وظایف خود و اتخاذ تصمیمات لازم در حوزه­ عملکرد خود می ­پردازد. توجه به این نکته ضروری است که ارتباط این عامل با عامل مدیر محصولات و خدمات یک ارتباط دوسویه می­باشد، بدین معنا که این دو عامل ممکن است از تصمیمات و عملکرد یکدیگر به صورت متقابل متأثر گردند که این رابطه بسیار بدیهی و معقول به نظر می­رسد: وضعیت بازار بر میزان، نحوه ارائه و کیفیت و کمیت محصولات و خدمات سازمان اثر مستقیم دارد و متقابلا ممکن است شرکت بتواند بر بازار هدف (کم یا زیاد) تأثیرگذار باشد.
شکل ‏۳‑۹ عامل تحلیلگر بازار
همانگونه که در شکل ‏۳‑۹ مشخص است، عامل تحلیلگر بازار برای انجام وظایف خود پیام­هایی را از سایر عامل­ها دریافت می­ کند که شامل رویدادهای محیطی و تحقیق و توسعه­ای و رویداد حاوی اطلاعات امکان تأمین و تدارک کالا یا خدمت خاص می­باشد که از عامل­های متناظر دریافت می­شوند. همچنین مانند تمامی عامل­های دیگر مدل پیشنهادی، این عامل نیز از انطباق دهنده رسالت و چشم­انداز به منظور تطابق تصمیمات خود با چشم­انداز سازمان بهره می­برد. پایگاه دانش عمومی و اختصاصی این عامل نیز به آن در جهت استفاده از دانش سازمانی و ذخیره دانش اکتسابی درونی عامل کمک خواهند نمود. در نهایت خروجی حاصل از فعالیت این عامل پیامیست که بیانگر وقوع یک رویداد بازار تأثیرگذار (گذشته یا آتی) در وضعیت سایر عامل­هاست. مانند پیش ­بینی اینکه در بازه­ی زمانی چند ماه آینده احتمالا گرایش بازار به کدام سمت و سو حرکت خواهد نمود و به چه کالا یا خدمتی نیاز خواهد داشت و از لحاظ مالی چشم­انداز فعالیت در کدام حوزه مناسب­تر خواهد بود. اطلاعات ارائه شده توسط این عامل می ­تواند به سایر عامل­ها در دستیابی بهتر به اهدافشان از طریق ارتقای دانش و بینش آن عامل­ها کمک نماید.
هوشمندی موردانتظار برای این عامل همانطور که از نامش پیداست از نوع تحلیلی است. به بیان دقیق­تر این عامل بایست بتواند با دریافت اطلاعات گذشته یا همان سوابق کسب و کار، و نیز سایر اطلاعات موردنیاز از وضعیت تکنولوژیکی، اطلاعات آماری و سایر داده ­های لازم، تخمینی از وضعیت آینده بازار و سمت و سوی حرکت آن ارائه کند. بدین منظور ممکن است از روش­هایی مانند رگراسیون یا الگوریتم­های هوش مصنوعی یا شبکه ­های عصبی، الگوریتم­های ژنتیک یا مواردی از این دست استفاده شود. توجه داشته باشید گرچه پیاده­سازی این عامل به لحاظ فنی کار پیچیده­ای بوده و نیازمند تلاش بسیاریست، با اینحال تکنیک­های تحلیل بازار بسیار مرسوم بوده و تاکنون در نرم­افزارهای زیادی از قبیل نرم­افزارهای هوشمند تحلیل وضعیت سهام در بورس به کار رفته است.
عامل مسئول تدارکات
انجام هر فعالیتی (مثلا یک پروژه و یا حتی فعالیت­های معمول و روزمره) در سازمان نیاز به انجام یک سری پیش­نیازها و تدارکات از پیش تعیین شده و یا تهیه­ کالا، خدمت یا تجهیزات خاصی دارد که هرگونه کاستی یا تأخیر در تهیه­ آن می ­تواند منجر به شکست یا کندشدن روند فرایندهای سازمان گردد. به منظور برنامه­ ریزی و تأمین این پیش­نیازها و تعیین این موضوع که آیا امکان فراهم­آوردن خدمات یا تجهیزات موردنیاز وجود دارد یا خیر، در مدل پیشنهادی عاملی با نام عامل مسئول تدارکات درنظر می­گیریم که این وظیفه­ را برعهده خواهد داشت. این عامل با عامل­های مراقب PESTEL، انطباق­دهنده رسالت و چشم­انداز و نیز عامل تحقیق و توسعه در ارتباط است (خروجی عامل­های مذکور را دریافت می­ کند) و نیز ارتباطی دوطرفه میان آن و عامل تحلیلگر بازار وجود دارد (بدین دلیل که یکی از منابع اصلی تهیه­ تدارکات و خدمات موردنیاز همان بازار است). ارتباط این عامل با عامل تحقیق و توسعه نیز از آن لحاظ است که عامل بتواند به بهترین وخلاقانه­ترین شکل ممکن تدارکات موردنیاز را فراهم نماید و مسلما این فرایند از شرایط محیطی نیز تأثیر می­پذیرد و نبایست به هیچ روی با چشم­انداز و رسالت سازمان ناسازگاری داشته باشد.
شکل ‏۳‑۱۰ عامل مسئول تدارکات
همانگونه که در شکل ‏۳‑۱۰ مشاهده می­ شود، عامل مسئول تدارکات با دریافت رویدادهای محیطی مرتبط، همچنین رویدادهای تحقیق و توسعه و نیز رویدادهای بازار و با بهره گرفتن از دانش درونی خود و نیز دانش سازمانی، با درنظرگرفتن انطباق تصمیماتش با رسالت و چشم­انداز سازمان، معضلات و مشکلات احتمالی در روند ارائه یا تأمین یک خدمت یا کالای موردنیاز برای انجام بخشی از فعالیت­های سازمان در راستای نیل به وضعیت موردانتظار را پیش ­بینی نموده و سایر عامل­ها را از احتمال در دسترس بودن منبع موردنیاز در زمان مشخص آگاه می­سازد. توجه داشته باشید که این عامل با عامل تحلیلگر بازار ارتباطی تنگاتنگ داشته و از نتایج حاصله از فرایندهای درونی یکدیگر بهره می­گیرند. هوشمندی درونی این عامل بیشتر به نحوی است که امکان انجام محاسبات و تخمین­های محاسباتی را به کمک روش­های ریاضی برای آن فراهم آورد.
نهایتا خروجی این عامل در قالب پیامی به عامل ترسیم­گر وضعیت موردانتظار سازمان منتقل شده و در فرایند سناریوسازی و ترسیم وضعیت نهایی توسط آن عامل تأثیرگذار خواهد بود.
عامل تحلیل گر ذینفعان
ذینفعان هر سازمان اعم از کارکنان، سرمایه ­گذاران، شرکا، سهامداران و سایر ذینفعان، بی­شک از ارکان اصلی تعیین کننده­ خط مشی چشم­انداز آتی سازمان هستند. این­که سازمان در آینده به چه سمت و سویی حرکت کند و چه اهدافی را دنبال نماید، مستقیما با منافع این افراد در ارتباط است. گرچه وضعیت موردانتظار برای یک سازمان لزوما وضعیتی نیست که همه ذینفعان را راضی نماید، اما می­توان گفت ترسیم وضعیت موردانتظار سازمان بدون درنظر گرفتن نظرات و خواسته­ های ذینفعان تلاشی عبث و ناممکن است[۶۴]. پس در مدل پیشنهادی یک عامل برای پرداختن به این مهم درنظر می­گیریم.
اولین گام برای تحلیل ذینفعان، شناسایی آ­ن­ها می باشد. به عبارتی تا ذینفعی شناسایی نشود، نمی توان آن را تحلیل و مدیریت کرد. این سؤالات که چه کسانی را باید جزو ذینفعان به حساب آورد؟، آیا ذینفع باید منوط به داشتن رابطه نزدیک با سازمان باشد؟ و اینکه مدیران چگونه باید در این زمینه تصمیم بگیرند؟ مدت­ها است که در کانون توجه قرار دارد. تئوری ذینفعان فرض را بر این می­ گذارد که ذینفعان اصلی یا واقعی، مستحق پذیرش تعهد از سوی سازمان و مدیران سازمان در قبال خود هستند، در حالی که سایر ذینفعان قادر به اعمال قدرت بر سازمان می­باشند و می توانند بر آن اثر مخرب یا مفید داشته باشند، همچنین آن­ها می­توانند در تعیین آینده سازمان نقش کلیدی داشته باشند، چنانچه مبحث مجزا و مستقلی در بررسی وضعیت موردانتظار سازمان از دیدگاه ذینفعان وجود دارد که خود به تفصیل به بررسی فاکتور­های تعیین کننده این وضعیت تنها از دیدگاه ذینفعان سازمان می ­پردازد.
یکی از روش های شناسایی ذینفعان روش توفان مغزی می­باشد و از طریق جلسات و ارتباط با آن ها دیگر ذینفعان شناسایی خواهند شد. همچنین با مراجعه به اسناد اولیه پروژه مانند منشور پروژه و قرارداد، می توان گروهی دیگر از ذینفعان را شناسایی نمود..با تعامل با این ذینفعان نیز می توانید دیگر ذینفعان را شناسایی کرد.
برای شناسایی ذینفعان می توان از سؤالات زیر استفاده نمود:
چه افراد یا سازمانی از محصول، خدمات یا نتیجه پروژه استفاده می کنند؟
چه افراد یا سازمانی محصول، خدمات یا نتیجه پروژه را تحویل می گیرند؟
چه افرادی از عملکرد سازمان سود می برند؟ (داخلی و خارجی)
عملکرد مناسب سازمان از نظر مشتریان چیست؟ (داخلی و خارجی)
مشتریان خارج سازمان چه کسانی هستند؟
مشتریان داخل سازمان چه کسانی هستند؟
چه افراد یا سازمانی بر کیفیت و چگونگی انجام پروژه نظارت می کند؟
برای اجرای پروژه به اطلاعاتی نیاز دارید. این اطلاعات را از چه افرادی دریافت می نمایید؟
چه افراد یا سازمانی باید از وضعیت پروژه مطلع شوند؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:37:00 ب.ظ ]




لذا در ادامه‌ به معرفی پارادایمهای تولیدی می‌پردازیم و ضمن ارائه‌ شرح مختصری از هریک و برجسته‌سازی وجوه اشتراک و افتراق آن ها، بطور مفصلتری به موضوعات عمده‌ی مربوط به تولید ناب (تاریخچه، مفاهیم، و مدل‌های سنجش نابی) خواهیم پرداخت.

۲-۱۱ پاردایمهای تولید

تولید همواره در شرف تغییر بوده است. این تغییر از تولید دستی[۱۴] به تولید انبوه[۱۵] ، سپس به تولید ناب[۱۶] و در عصر حاضر به تولید چابک[۱۷] در حال گذار است.
هم‌چنان که در شکل۲-۲ می‌بینید، در طول تاریخ تا کنون چهار دوره تولیدی وجود داشته است.
شکل۲-۲سیر تکامل پارادایمهای متفاوت تولید ۱

۲-۱۱-۱ تولید دستی (۱۸۷۰-۱۹۰۵)

در ابتدا محصولات صنعتی به شکل دستی و در کارگاه‌های مستقل انجام میگرفت و از آنجایی که استاندارد خاصی برای قطعات و محصولات وجود نداشت هر کارگاه محصول منحصر به فردی تولید میکرد (متقی، ۱۳۸۳). یک تولیدگر دستی از کارگران بسیار ماهر و ابزارهای ساده اما انعطاف‌پذیر استفاده می کند تا دقیقا آنچه را بسازد که مشتری می‌خواهد، یعنی یک واحد در یک زمان.
پایان نامه - مقاله - پروژه
برخی از مشخصه‌ های تولید دستی عبارتند از:

 

    1. وجود نیروی کار ماهر.

 

    1. وجود سازماندهی غیر متمرکز.

 

    1. حجم بسیار پایین تولید.

 

از ضعف‌های تولید دستی این است که قیمت محصول بالا بوده و در صورت افزایش حجم تولید، قیمت پایین نمی‌آید. از مشکلات دیگر تولیدکنندگان دستی این است که معمولا فاقد آن سرمایه مالی و انسانی کافی هستند که به دنبال نوآوریها و پیشرفت‌های اساسی باشند چراکه پیشرفت واقعی در دانش فنی مستلزم تحقیق و پژوهش سازمان یافته است. اما با این حال محصولات دستی و سفارشی همچنان بازار خود را حفظ کرده است چرا که برخی از مشتریان نیازها و سلیقه‌هایی خاصی دارند که فقط این شیوه تولیدی پاسخگوی نیازهای آن هاست .اما در دهه ۱۹۹۰ برای شرکت‌های تولیدکننده دستی ، تهدید دیگری از جانب شرکت‌های تولیدکننده ناب، به ویژه شرکت‌های ژاپنی آغاز شده است و آن تهدید این است که تولیدگران ناب در تعقیب آن بخشی از بازار هستند که تاکنون درانحصار تولیدگران دستی بوده است .

۲-۱۱-۲ تولید انبوه (۱۹۰۵-۱۹۵۰)

مبتکر این سیستم‌ها هنری فورد بوده است. در این نوع سیستم تولید که در واقع مثالی از سیستم‌های پیوسته است، محصول در حجم بالا تولید می‌شود و استانداردهای مشخص برای قطعات محصول وضع می‌گردد.
تولیدگر انبوه در طراحی محصولات از متخصصان ماهر استفاده می‌کند، اما این محصولات توسط کارگران غیرماهر ساخته می‌شوند که ماشین آلات گران و تک منظوره را هدایت می‌کنند. این محصولات همشکل ماشینی ، در حجم بسیار بالا تولید می‌شوند. ازآنجا که تولید محصول جدید محتاج تغییر کل سیستم است ، بسی گرانتر از محصول قبلی خواهد شد. از این رو تولیدکننده انبوه تا جایی که ممکن باشد، از نوآوری در طرح خودداری می‌کند. در نتیجه اینکه محصول ، به قیمت از دست رفتن تنوع و به دلیل وجود روش های کاری که برای کارکنان کسالت‌بار است ، ارزانتر در اختیار خریدار قرار می‌گیرد. برخی از مشخصه‌ های تولید انبوه عبارتند از:

 

    1. نیروی کار: تقسیم کار تا هرجا که امکان دارد. در کارخانه‌های با تولید انبوه، کارگرمونتاژکننده تنها به چند دقیقه تعلیم و آموزش نیاز دارد.

 

    1. سازماندهی :با بهره گرفتن از یک ادغام عمودی کامل ، تولیدکننده انبوه سعی می‌کند که از مواد اولیه تا سایر قطعات را خود تولید کند. ولی مشکل ادغام عمودی کامل، دیوان سالاری وسیع است.

 

    1. ابزارها: از ابزارآلاتی که فقط در هر زمان یک وظیفه را انجام می‌دهد استفاده می‌کند که این کار صرفه جویی زیادی در زمان آماده سازی ماشین آلات به وجود می‌آورد.

 

    1. محصول: محصولات تنوع کم دارند ولی قیمتهای آن به خاطر تنوع کم روند نزولی پیدا می‌کند.

 

 

۲-۱۱- ۳ تولید ناب

مفهوم کلیدی فلسفه ناب به ضایعات مربوط است. تولید بهنگام وناب، نوعی سیستم تولیدی است که هدف آن بهینه نمودن مراحل و فرایند تولید از طریق کاهش ضایعات و عوامل غیر کارا است. بطور کلی از دیدگاه این سیستم تولید، هر یک از عوامل تولید: مواد، نیروی انسانی، قطعات یدکی، ماشین‌آلات، زمان و… که بیش از تعداد حداقل استفاده شود و هیچگونه ارزش افزوده‌ای در محصول ایجاد ننماید، ضایعات و اتلاف نامیده می‌شوند. البته ایده‌ی حذف ضایعات اولین بار توسط تیلور و در مدیریت علمی مطرح گردید و در تولید بهنگام به کمال رسید(متقی، ۱۳۸۳).

 

    • اصول فلسفه ناب

 

پنج اصل اساسی که زیربنای فلسفه ناب را تشکیل می‌دهد به شرح زیر هستند:

 

    1. تعریف ارزش از دیدگاه مشتری.

 

    1. مدیریت جریان ارزش.

 

    1. طراحی و گسترش جریان ارزش.

 

    1. استفاده از تکنیک‌های کشش.

 

    1. تکرار اصول قبل تا تکامل.

 

 

 

    • ضایعات در تولید ناب

 

به طور کل هشت نوع ضایعات در فلسفه ناب مورد هدف قرار میگیرند:

 

    • عیوب: زمان و هزینه‌های صرف شده برای شناسایی و برطرف کردن عیوب کالا.

 

    • تولید نا لازم: تولید محصول سریع‌تر، زودتر و بیشتر از حد نیاز.

 

    • زمان انتظار: زمانهایی که افراد، مواد و ماشین‌ها در انتظار به سر می‌برند.

 

    • عدم استفاده از استعدادهای افراد: استفاده نکردن از تجربیات و مهارتهای کسانی که فرایندها را به خوبی می‌شناسند.

 

    • حمل و نقل: جابجایی مواد و قطعات در سطح تولیدی.

 

  • موجودی: موجودی بیشتر از یک قطعه که برای فرایند تولید لازم است.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:36:00 ب.ظ ]




د: تشویق زنان غرض درخواست به بست‌های بالاتر.
ه: حمایت و گسترش توازن میان کار و مسؤولیت‌های خانوادگی مأمورین.
و: سپردن کار با درنظر داشت حمایت، گسترش رهنمایی و انتقال ظرفیت و تجربه.
ز: پیگیری، بررسی و حمایت از تطبیق پالیسی جندر توسط رهبری ادارات در سطوح مختلف خدمات ملکی.

 

      • در صورتیکه ضرورت اشتراک دو زن در یک کورس آموزشی داخلی یا خارجی بتواند زمینه را برای آنها مساعد سازد یک تبعیض مثبت خواهد تا دو زن واجد شرایط از سهمیه مستفید شوند.

    دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    • فراهم آوری شرایط حفظ و نگهداشت اطفال در کودکستان‌های منظم محل کار مطابق احکام قانون کار.[۱۴۹]

 

آنچه در این عامل مورد بحث است نوع رفتار سطح رهبری با افراد زیر دست است، طوری که کارکنان زیر دست توقع رفتار درست در خور شخصیت شان را از اداره خواهانند چه بسا آنکه زیر دستان از قشر محروم جامعه بوده باشند که تازه طبق پالیسی‌های طرح شده، پا به اداره‌ها می‌گذارند.
۲-۴-۱-۳ احساس رضایت در فرد
کارکنان در برابر عملکردشان دو نوع پاداش درونی و پاداش بیرونی دریافت می‌دارند [که میزان و نوع مثبت یا منفی احساس رضایت در فرد را به وجود می‌آورد]. پاداش‌های درونی را خود فرد به دست می‌آورد و مرکب از نتایج نامشهود مانند حس کسب موفقیت و انجام کار بوده. و اما پاداش‌های بیرونی، نتایج ملموس مانند حقوق و شناسایی به وسیله عموم مردم است. احساس رضایت خاطر نیز به نوبۀ خود با انتظارات کارکنان از عادلانه بودن پاداش‌های دریافتی معین می‌شود. کارکنان زمانی که احساس دریافت پاداش عادلانه دارند راضی‌تر هستند.‌[۱۵۰]
بررسی وضعیت زنان شاغل در ادارات دولتی افغانستان که در سال ۱۳۸۸ توسط کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان منتشر شده است، نشان می‏دهد که زنان شاغل از همان لحظه آغازین ورود به بازار کار با مشکلات فراوانی مواجه می‏شوند [که احساس رضایت در فرد را در همان لحظات اول ورود به سازمان از دست می‌دهند]. ۵۵ % زنان شاغل باورمندند که بدون واسطه نمی‏توانستند به کار مورد علاقه‏شان مقرر شوند، ۶۷ % زنان شاغل در تحقیقات انجام شده، به دلیل عدم قدر دانی از فعالیت‏های مؤثرشان از جانب رئیس اداره یا مقام‏های عالی‏تر، عدم اجرای ترفیعات به موقع و موجودیت تبعیض بین زن و مرد در ادارات، تا کنون از نظر شغلی ارتقا نیافته‏اند.۱۶ % زنان شاغل به دلیل کار زیاد در اداره و عدم موافقه رئیس دفتر نمی‏توانند از رخصتی‏های قانونی خود استفاده کنند و ۱.۷ % زنان شاغل در محل کار خود مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته‏اند.[۱۵۱] می‌توان گفت با ذکر عواملی چند در فوق میزان احساس رضایت در کارکن (زن) از اشتغالش به چه میزان خواهد بود.
۲-۴-۱-۴ اخلاق در اداره
 اخلاق از جمله علوم اجتماعی است و از چگونه بودن و چگونه زیستن انسان سخن می‌گوید و بر تعدیل غرایز و تصحیح رفتار آدمی می‌پردازد. به عبارت ساده و مختصر اخلاق شامل شناخت صحیح از ناصحیح و آنگاه انجام صحیح و درست و ترک ناصحیح و نادرست است. بنابراین اذعان کرده می‌توانیم که اخلاق اداری عبارت از چگونه کار کردن در اداره است.[۱۵۲] همچنین صاحب نظران معنی‌های مختلفی برای اخلاق ارائه داده‌اند و یکی آن که بیشتر با این تحقیق مرتبط است عبارت از: «اخلاق همان سنت‌های جاری و متداول در جامعه است در این حالت می‌توان به اخلاق مکاتب و جوامع مانند اخلاق اسلامی، اخلاق مسیحی، اخلاق ژاپنی، اخلاق بودائی، اخلاق ایرانی و… اشاره نمود[۱۵۳]
دفت نیز در بررسی خود در خصوص نیروهای مؤثر بر اخلاق مدیریت «مدل عوامل تأثیر گذار بر اخلاق مدیریت» را ارائه کرده است. که آن عوامل عبارت‌اند از: ۱- اخلاق شخصی (باورها و ارزش‌ها) ۲- فرهنگ سازمانی (مراسم و جشن‌ها، داستان‌ها و قهرمان‌ها، الگوها، زبان و شعائر، نمادها، مؤسسان و پیشینه‌ تاریخی آن) ۳- ذی‌نفعان خارجی (مقررات دولتی، مشتریان، گروه‌های اجتماعی ذی‌نفعان و نیروهای بازارهای جهانی) ۴- سیستم‌های سازمانی (ساختار، سیاست‌ها و خط مشی‌ها، مقررات، قوانین اخلاقی، نظام انگیزش، انتخاب و آموزش).[۱۵۴]
و از آنجایی که بحث در مورد اشتغال زنان در افغانستان است و در افغانستان نیز دین اسلام حاکم است، توجه به آیات و روایاتی در این مورد نیز باید داشت؛ طوری که در قران سفارش‌هایی درباره اخلاق زن آمده است. نخست رعایت حجاب به زن‌ها در چند آیه مطرح شده است از جمله سوره نور آیه مبارکه ۳۱ «وَ قُل لِلمُؤمِناتِ یَغضُضنَ مِن أَبصارِ هنَّ وَ یَحفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبدِینَ زِینَتَهُنَّ أِلاّ ما ظَهَرَ مِنها ……..»
ترجمه: و به زنان با ایمان بگو، چشم‌های خود را فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را به جز آن مقدار که نمایان است، آشکار نسازند…..
دومین توصیه قران به خانم‌ها این است که با مرد اجنبی کمتر اختلاط داشته باشند، گاهی ممکن است وضع خاصی پیش آید و مصالح اجتماعی و سیاسی، اقتصادی شرکت زنان در اجتماع را داشته باشند [مانند وضعیت کشور افغانستان که حضور زن را در ادارات خدمات ملکی نظر به دلایلی پذیراست] که در این صورت نیز تا حد ممکن، باید اجتماع زنان از مردها جدا باشد.[۱۵۵] برخی فقها بر این نظراند که؛‌ طبق روایات و مقررات اسلامی، زن باید حتی الامکان خود را بپوشاند و از نظرگاه مردان خود را دور نگاه دارد و با آنان اختلاط و معاشرت نداشته باشند و چون قضاوت شغلی است که لازمه‌اش حشر و نشر و اختلاط با مردان و بحث با آنهاست، از این رو باید آن را بر زنان ممنوع کرد.[۱۵۶] آقای منتظری در کتاب ولایه الفقیه خود تحت عنوان «زن و پوشیدگی» می‌گوید:
«از تتبع در آیات و روایات بر می‌آید که زن به خاطر ظرافت و خواستنی بودن و احتمال وقوع در فتنه شرعاً از او خواسته می‌شود که خود را در حجاب قرار داده و مستور دارد و حتی الامکان از خانه خارج نشود و با مردان بیگانه معاشر و هم سخن نباشد مگر به اقتضای ضرورت و مصلحت و در این باب به گفته حضرت علی (ع) استناد می‌کند که به فرزندش امام حسین (ع) فرمود اگر بتوانی به گونه‌ای عمل کنی که همسرانت جز خودت کسی را نشناسد،‌ این کار را انجام بده، و آنگاه می‌گوید چون والی و قاضی ناگزیر باید در مجالس و محافل مردان حاضر شوند و با آنها هم سخن شده و گاه در مقام محاجه برآیند، پس شایسته نیست که زن این مناصب را عهده‌دار گردد»[۱۵۷]
سومین سفارش به خانم‌ها رعایت حیا است، حیا به این معنی است که انسان به سبب ترس از آلوده شدن به گناه، خود را از مظان آلودگی به گناه دور بدارد، بنابراین، هرگونه کم رویی یا ضعف نفس را نمی‌توان حیا نامید. چنانکه قران کریم می‌فرماید:
فَجاءَتهُ أِحداهُما تَمشِی عَلَی استِحیاءٍ[۱۵۸]
ترجمه: یکی از آن دو [دختر] به سراغ او [= حضرت موسی ع] آمد؛ در حالی که با نهایت حیا گام بر می‌داشت. از این آیه استفاده می‌شود که حیا برای زنان، ارزش ویژه خاص دارد.
بنابراین اگر در محیط کاری به دلایل گوناگون ناگزیر از اختلاط بودیم باید شئونات اخلاقی به طور کامل رعایت شود. چرا که از اسباب مؤثر در موفقیت یک تشکیلات، آن است که مدیر و مسؤول آن، انسان با شرم و حیایی باشد که شئون جامعه، افراد و همچنان شئونات خود را حفظ نماید و از دریدگی و درندگی خودداری نموده، احترام متقابل افراد را نگهدارد و با اشخاص مختلف خصوصاً همکارانِ زن در حد خودشان برخورد نماید که این گونه رفتار، تأثیر بسزایی در رضایت و جذب افراد جامعه و از طرف دیگر، مقبولیت و محبوبیت حاکم آن جامعه دارد.[۱۵۹]
سفارش چهارم قران به خانم‌ها آن است که هنگام سخن گفتن با مردان، وقار و متانت را رعایت کنند و کیفیت سخن گفتن‌شان به گونه‌ای نباشد که هوس آنان را برانگیزد.[۱۶۰]
۲-۴-۱-۵ اعتماد به نفس
گیدنز[۱۶۱] سرمنشأ انواع اعتماد را اعتماد بنیادی می‌داند که حاصل نوعی اجتماعی شدن ناخودآگاه است؛ که از تجربیات نخستین مراحل کودکی سرچشمه می‌گیرد. اعتماد بنیادی، نگرشی است که فرد نسبت به خود و دنیای پیرامون دارد و موجب تقویت این احساس می‌شود که افراد و امور دنیا،‌ قابل اعتماد و دارای ثبات و استمرار هستند. این نوع اعتماد محصول فرایندهای دوره نوزادی است.[۱۶۲]
حال اعتماد به نفس را عبارت از احساس اطمینان نسبت به خود. یا به عباره دیگر؛ اعتماد به نفس یک فرد، به نحوی احساس او درباره «من» خویش بستگی دارد، یعنی اگر کسی نظر مساعدی نسبت به خودش نداشته باشد و برای خودش احترام قائل نشود، می‌توان گفت آن شخص دارای «من» ضعیف است. پس اگر کسی به خودش احترام قائل باشد از «من» قوی و ایده‌ال برخوردار است.[۱۶۳]
در یک تقسیم بندی اعتماد به نفس را به دو نوع «اعتماد به نفس فردی» و «اعتماد به نفس اجتماعی» دسته بندی کرده‌اند؛ در اعتماد به نفس فردی، هر کس که از حداقل هوش طبیعی برخوردار باشد با بررسی محیط اطراف و شناخت درست خود و نزدیک کردن تصویرهای ذهنی‌اش به واقعیت، می‌تواند اعتماد به نفس خود را به سطح متعادل و قابل قبولی برساند و این خود باوری یا اعتماد به نفس، می‌تواند از عوامل درونی متأثر گردد و یا از عوامل بیرونی. ولی بهتر است این خود باوری از عوامل درونی تأثیر یافته نه از عوامل بیرونی. چون اگر این خود باوری از بیرون به دست آید «خود» موجود در وجودمان دیگر خود واقعی‌مان نیست و چنین کسانی که خودباوری‌شان از عوامل بیرونی است مانند خمیری هستند که هر کس می‌تواند آنها را آن طور که می‌خواهد شکل دهد.[۱۶۴]
در اعتماد به نفس اجتماعی نیز بسیاری از فیلسوفان اجتماعی معتقداند که اعتماد تنش‌ها را کاهش می‌دهد. اعتماد فضایی است که زندگی انسان در ان جریان می‌یابد. وقتی اعتماد صدمه می‌بیند، جامعه به عنوان یک کل صدمه می‌پذیرد و وقتی از میان می‌رود، جامعه تزلزل پیدا می‌کند و فرو می‌ریزند. اعتماد مقدمه و شالوده زندگی اجتماعی است که بدون آن زندگی فردی و اجتماعی مشحون از نگرانی‌ها و اضطراب‌ها خواهد شد.[۱۶۵]
تحقیقات انجام شده در این مورد نشان دهنده آن است که؛ امروزه مشارکت روز افزون زنان در بیرون از منزل موجب تقویت اعتماد به نفس [فردی و اجتماعی] و استقلال و افزایش قدرت تصمیم گیری و برخورد مناسب آنان با رویدادها و حوادث زندگی شده و اثرات مطلوبی بر روابط خانوادگی بر جای گذارده است.[۱۶۶] همچنین اشتغال برای زنان موجب افزایش عزت نفس و خود باوری [اعتماد به نفس] آنان از توانایی‌های بالقوه شان می‌شود و می‌تواند آنها را از پرداختن صرف به کارهای یکنواخت خانگی برهاند.[۱۶۷]
۲-۴-۱-۶ نوع شغل
حضور زنان در برخی مشاغل که بیشتر زنانه نامیده می‌شوند، از جمله معلمی، خدمت کاری در ادارات و پرستاری [که اغلب نیمه وقت نیز می‌باشند]، در ادامه نقش‌های سنتی بدون مزد زن در خانه، قرار دارد. با وجود اهمیت این مشاغل، آنان را در ادامه مشاغلی که در فرهنگ سنتی و خانواده انجام می‌داده‌اند قرار می‌دهد، از این رو این نوع مشاغل به عقیده برخی، زنان را از صحنه فعالیت اقتصادی دور نگه می‌دارد.[۱۶۸] نتیجه تحقیقاتی که در وزارت کار ایالات متحده[۱۶۹] انجام شده، نشان دهنده آن است که؛ علی رغم رشد فزاینده حضور زنان در بازار کار، تنوع کاری آنها کمتر از مردان است، معمولاً طبقه‌های شغلی خاصی هستند که میزان شاغلین زن در آنها به مراتب بیشتر از مردان است و بالعکس ۳/۹۸ درصد از مربیان کودکستان‌ و مدارس ۳/۹۶ درصد از منشی‌ها و ۲/۹۰ درصد از پرستاران ایالات متحده خانم هستند. نکته جالب توجه آن است که حتی زنانی که تحصیلات عالیه در زمینه‌های تخصصی دارند نیز کمتر در مشاغل فنی و تخصصی حضور پیدا می‌کنند.[۱۷۰]
۲-۴-۱-۷ عضویت در گروه
چیزی که در این بحث باید مورد توجه قرار داد مسأله «فاصله اجتماعی» است. فاصله اجتماعی برای آن به کار می‌رود که میزان احساس نزدیکی یا پذیرشی را که اعضای یک گروه در قبال گروه دیگر دارند، مورد سنجش قرار دهیم. اغلب فاصله اجتماعی برای سنجش درجه صمیمیت ممکن در روابط اجتماعی گروه‌های مختلف نژادی و قومی و رابطه بین اعضای آنها به کار می‌رود.[۱۷۱]
۲-۴-۲ عوامل برون سازمانی
علاوه بر عوامل درون سازمانی تأثیر گذار بر اشتراک زنان در خدمات ملکی که در فوق مورد بررسی قرار گرفت، عوامل دیگری که در بیرون سازمان از جمله؛ جامعه و خانواده وجود دارند که بالای اشتراک آنها در خدمات ملکی تأثیر گذار است و آنها را در باورهای زنان نسبت به کار در ادارت خدمات ملکی، حمایت خانواده‌ها از اشتغال زنان، باور مردان نسبت به زنان، تأثیر فرهنگ سنتی و پدیده خشونت علیه زنان خلاصه می‌کنیم، البته ممکن موارد دیگر برون سازمانی نیز وجود داشته باشد که در این اشتراک تأثیر گذار باشد اما به موارد ذکر شده در این تحقیق بسنده می‌کنیم.
۲-۴-۲-۱ باور زنان نسبت به اشتغال در بیرون از منزل
زنان شاغل برخلاف باور مردان [که کار درون منزل از اهمیت خاصی برخوردار است] اکثراً به این باور هستند که کار درون منزل از اهمیت خاص برخوردار نیست. و انجام وظایف تکراری خانه برای تمام زنان لذت بخش و راضی کننده نیست.[۱۷۲]
از سوی دیگر نیز نتیجه برخی از تحقیقات نشان می‌دهد که؛‌ یکی از مهمترین موانع اشتغال زنان، چگونگی نگرش و [باور] مردان و زنان در سطوح کلی جامعه و گسترش آن به خود زنان نسبت به اشتغال آنان در بیرون از خانه است. این نگرش هم مثبت است و هم منفی، از جمله در طبقات پایین جامعه که خانواده نیاز شدیدی به درامد زن دارد، کار زن طبیعی می کند.[۱۷۳] علاوه بر آن باورهایی که زنان شاغل نیز نسبت به اشتغال خویش دارند، می‌تواند تأثیر گذار بر حضور دوام دارشان در ادارات را فراهم آورد و همچنین بالعکس، طور مثال؛ طبق نتایج مطالعات انجام شده توسط «رونسر» در سال ۱۹۹۰ نشان می‌دهد «سقف شیشه‌ای» به زنان یک باوری را داده است که آنها را از رفتن به سوی مناصب مدیریتی و رهبری باز می‌دارد همچنین «گینزو و روبینز» در سال ۲۰۰۱ سقف شیشه‌ای را باورها و تعصب‌هایی می‌دانند که مانع ورود زنان به یک سطح خاص در سلسله مراتب سازمانی می‌شود.[۱۷۴]
۲-۴-۲-۲ حمایت خانواده‌ها از اشتغال زنان
تحقیقات انجام شده نشان دهنده آن است که؛ جهت اشتغال زنان در خارج از منزل، قبل از قبل باید دو مورد را مورد توجه قرار داد اول اینکه؛ آیا اشتغال زنان در خارج از منزل باعث استحکام خانواده می‌شود یا باعث تزلزل آن؟! خانواده واقعیتی است که اگر مستحکم باشد جامعه محکم است. قوام خانواده هم به نفع زن است و هم به فایده مرد و اگر این کانون متزلزل شد نیز به ضرر هر دو خواهد بود. و دوم اینکه در طرح حضور زن در اجتماع و کار کردن او، آفرینش ویژه زن در آن مراعات شده است یا خیر؟! در طرح برنامه‌های کاری زنان در اجتماع یا بیرون از منزل باید دید چه کاری از زن بر می‌آید که هم بتواند آن وظایفی را که در طبیعتش هست و خداوند متعال در آفرینش او گذاشته به خوبی انجام دهد و هم بتواند در اجتماع منشأ اثر باشد و خوب کار بکند.[۱۷۵] زیرا کارهای ناهمگون با خصوصیات ویژه زن، در خارج از منزل باعث خستگی بیش از حد زنان شده و در نهایت آسیب‌هایی را به اطرافیان خود ناخواسته وارد خواهند کرد که میزان حمایت خانواده را در اشتغال زنان مشخص خواهد کرد، طور مثال؛ مطالعه آسیب‌های وارده ناشی از اشتغال زنان در بیرون از منزل حاکی از آن است که در قدم نخست این آسیب‌ها متوجه خود زنان شاغل خواهد بود، زیرا با بررسی مطالب فوق مشخص می‌گردد که زنان شاغل از لحاظ جسمی و روحی بیشتر از مردان شاغل خسته خواهند شد و آن هم به دلیل مسؤولیت‌های بیشتر زنان، نسبت به مردان است زیرا زنان علاوه بر مسؤولیت‌های وظیفوی به مسؤولیت‌های منزل که در فوق نیز ذکر شده است باید توجه داشته باشند، وگرنه با اولین کم رسی در این مسؤولیت‌ها می‌دانند که از طرف مرد موضوع ترک شغلش مطرح خواهد شد.[۱۷۶]
دومین آسیب ناشی از اشتغال زنان بر همسران وارد خواهد شد،‌ البته تأثیر وارده ناشی از اشتغال زنان بر همسران از جهتی هم مثبت بوده می‌تواند و از جهتی نیز منفی. از آن جهت که اشتغال زنان باعث کمک در موارد اقتصادی خانواده می‌شود و بار سنگین مسؤولیت‌های مردها را نسبتاً سبک‌تر می‌کند، مردها تا حدی راضی به نظر می‌رسند و اما تأثیر منفی این اشتغال بر مردها از آن جهت است که نمی‌توانند موضوع اشتغال زنان خود را به راحتی بپذیرند و به اصطلاح با آن کنار بیایند، و این درحالیست که کنار نیامدن شوهر با اشتغال همسرش عدم همکاری وی در امور منزل را با همسرش در پی خواهد داشت که فضا را بیشتر برای زن تنگ و در مواردی مرد بیشتر بهانه گیر خواهد بود.[۱۷۷]
سومین آسیب را که ممکن ناشی از اشتغال زنان متحمل شوند فرزندان خانواده است؛ از آنجا که تربیت فرزندان خانواده بیشترینه مربوط زن می‌باشد و زن نیز شاغل، در قدم نخست فرزندان حضور کمرنگ مادر و پدر را در زندگی به صورت طولانی در روز تجربه می‌کنند و از طرفی زنان شاغل که با رفتارهای متفاوت و برخاً تبعیض آمیز در بیرون از منزل یا محل کار رو برو شده‌اند رفتارهای ناخوشایند با فرزندانشان خواهند داشت و معمولاً کنترول بیشتری بالای آنها داشته و کمتر با آنها تعامل دارند.[۱۷۸] میزان آسیب‌های وارده به این سه گروه می‌تواند میزان حمایت خانواده را نسبت به اشتغال زنان در بیرون از منزل تعیین کند. به عقیده دکتر جانیس شاو کروز عضو ارشد پژوهشگران مؤسسه Beverly Lahaye که مربوط به زنان آمریکاست «مادران شاغل بعد از چندی در می‌یابند که زندگی که در آن همه چیز است، پس از مدتی رضایت بخش یا ارضا کننده نیست. آنان همچنان می‌فهمند، هنگامی که پای بچه آنان به میان می‌آید، هیچ کس نمی‌تواند جای مادر را بگیرد».[۱۷۹]
از سویی نیز با درنظر داشت همه این موارد باروهای افراطی، میانه رو و تفریط گونه مردان نسبت به زنان، میزان حمایت خانواده‌ها را از زنان خانواده مشخص می‌سازد، طوری که دسته افراطی به این باوراند که کارهای غیر از خانه داری برای زنان ضد ارزش تلقی می‌شوند و زن را موجودی می‌دانند که صرفاً برای کارهای خانه داری آفریده شده است.[۱۸۰] دیدگاه تفریطی را می‌توان باور غرب نسبت به زنان دانست که زن را به دیده ابزار درامد و تبلیغ و… بیشتر می‌نگرند. و بلاخره باور میانه رو نسبت به زنان را در اسلام می‌شود مشاهده کرد، زیرا آنچه در اسلام بیان می‌شود این است که زن مانند مرد انسان است، و هر انسان چی مرد و چی زن در ماده و عنصر پیدایش او دو نفر نر و ماده شرکت و دخالت داشته‌اند و هیچ یک از این دو بر دیگری برتری نداشته مگر به تقوا.[۱۸۱]
۲-۴-۲-۳ باور غالب مردان نسبت به زنان و اشتغال آنها
در مطالعات کلی نشان دهنده نظرات مختلف در باره باور مردان نسبت به زنان مشاهده می‌شود، در قبایل و اقوام قبل از اسلام طوری بود که معتقد بودند وجود زنان، تابع وجود مردان است. زنان به خاطر مردان خلق شده‌اند. هستی و وجود زنان و زندگیشان تابع هستی و زندگی مردان است. آنان هیچ استقلالی در زندگی و هیچ حقی ندارند و زن، مادامی که شوهر نکرده، تحت سرپرستی و ولایت پدر است و پس از ازدواج، تحت ولایت شوهر قرار می‌گیرد آن هم ولایت بدون قید و شرط و بدون حد و مرز. بر زن لازم بود که از مرد (پدر باشد یا شوهر) در آنچه امر و دستور می‌دادند، کورکورانه اطاعت کند؛ بخواهد یا نخواهد. باز به عهده زن بود که امور خانه و فرزندان و تمامی مایحتاج زندگی مرد را در خانه فراهم نماید. به عهده او بود که حتی سخت‌ترین کارها را تحمل کند. بارهای سنگین را به دوش بکشد. گل کاری (بنایی) و امثال آن را انجام دهد و در قسمت حرفه و صنعت، پست‌ترین حرفه را بپذیرد. خلاصه اینکه برخی «زن» را موجودی می‌دانند که صرفاً برای کارهای خانه‌داری آفریده شده است.[۱۸۲] این‌ها کلیاتی بود که زن در جامعه عقب مانده داشت. در ادامه آن نیز ملت‌های پیشرفته قبل از اسلام که در حقیقت ملت‌هایی‌اند که با رسوم ملی و به یادگار مانده از طریق عادات، زندگی می‌کردند؛ مانند مردم چین، هند، مصر،‌ ایران و [افغانستان]. این ملت‌ها نظر مشترک‌شان این بود که، زن هیچ گونه استقلال و آزادی ندارد؛ نه در تصمیم‌گیری و نه در رفتار، بلکه در همه شئون زندگی باید تحت سرپرستی و ولایت مرد باشد. هیچ کاری را از پیش خود نمی‌تواند انجام دهد، و در هیچ کاری از کارهای اجتماعی حق مداخله ندارد؛ نه در حکومت، نه در قضاوت و نه در هیچ امر دیگری. [بر علاوه] تمامی وظایفی که به عهده مرد بود به عهده او نیز بوده است؛ مانند داد و ستد به اضافه اداره امور خانه و فرزندان که به عهده زنان بوده و نیز موظف است که از مرد در آنچه می‌گوید و می‌خواهد، اطاعت کند. البته زن در این گونه اقوام، زندگی مرفه‌تری نسبت به اقوام غیر متمدن داشته است.[۱۸۳] از جمله زن در نظر رومیان در جامعه (مدنی یا جامعه) وجودی طفیلی داشته و زندگیش تابع زندگی مرد بود. در یونان نیز زن را صرف به دیده بقای نسل می‌دیدند و زن [را موجودی می‌دانستند] مضر و مانند میکروبی که طبیعت جامعه را تباه می‌کند و به سلامتی آن آسیب می‌رساند.‌[۱۸۴] اما برخی نیز به زنان آزادی بیش از حد داده و آنطور که دیده می‌شود این امر سبب دردسرشان شده است، مانند جوامع غربی؛ طوری که در غرب حد آزادی فقط منافع مادی است، لذا محدود کننده آزادی را قانون می‌دانند و آن‌ هم قانونی که مبنای تدوین آن نظر عده‌ای از انسان‌ها است که جهت تأمین منافع خود به آن اقدام نموده‌اند.[۱۸۵] و اما دیدگاهی که نسبت به زنان در اسلام دیده می‌شود طوری است که؛‌ زن مانند مرد انسان است، هر انسانی چه مرد و چه زن،‌ فردی است که در ماده و عنصر پیدایش او دو نفر نر و ماده شرکت و دخالت داشته‌اند و هیچ یک از این دو بر دیگری برتری ندارد،‌ مگر به تقوا؛[۱۸۶] همچنان که خداوند در کتاب آسمانی خود می‌فرماید: (یَأَیُهَا الناسُ اِناخَلَقناکُم مِنْ ذَکَرٍ وَ اُنثَی وَ جَعَلنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَآِلَ لِتَعَارَفُوا اِنَّ أکرَمَکُمْ عِندَ اللهِ أتْقََـکُم).[۱۸۷] ترجمه: ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی حاصل کنید. در حقیقت ارجمند ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. بی تردید، خداوند دانای آگاه است.
پس زن و مرد در آنچه که اسلام و قران آن را حق می‌داند، برابرند، چیزی که هست خداوند در آفرینش زن، دو خصلت قرار داده که با آن دو خصلت، حتی زن از مرد امتیاز پیدا می‌کند: یکی اینکه زن به منزله کشتزاری (نِسَآؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ فَأْتُواْ حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّکُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ.)[۱۸۸] برای پیدایش نوع بشر قرار داده شده است. تا نوع بشر در این صدف، تکون یافته و نمو کند و به همین جهت، او احکام مخصوصی دارد و به همین خاطر نیز از مرد ممتاز می‌شود. دوم اینکه خداوند، خلقت زن را لطیف[۱۸۹] قرار داد و برای اینکه زن مشقت بچه داری و رنج اداره منزل را تحمل کند،‌ شعور و احساس او را ظریف آفرید. [بنابراین] همین دو خصوصیت (یکی در جسم و دیگری در روح)، در وظایف اجتماعی واگذار شده به او، تأثیر دارد. طور مثال؛‌ آمارها نشان می‌دهند که نیروی بدنی مرد، به طور میانگین از نیروی بدنی زن بیشتر است. میزان تحمل کارهای سخت در مردها بیش از زن‌ها است. بدن مرد خشن‌تر و با صلابت‌تر و بدن زن به طور معمول لطیف‌تر و ظریف‌تر است. وجود عواطف، انفعالات و احساسات بیشتر در زن باعث می‌‌شود که زن، خیلی زودتر از مرد بخندد و بگرید و دستخوش سایر انقعالات شود؛ همانطور که عاطفه بیشتر زن نیز سبب مهر و محبت، رقت قلب و عطوفت مادری و… می‌شود.[۱۹۰] از سویی آنچه قیمومیت مردان را در قران مشروعیت می‌بخشد، در حقیقت نوعی باور را در مردان نسبت به زنان محکم می‌کند طوری که خداوند در قران می‌فرماید: (الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم …….)[۱۹۱]
ترجمه: مردان بر زنان قیمومیت و سرپرستی دارند، به خاطر اینکه خدا بعضی را بر بعضی برتری داده، و به خاطر اینکه مردان از مال خود نفقه زنان و مهریه آنان را می‌دهند، پس زنان صالحه و شایسته باید فرمانبر شوهران در کامگیری و تمتعات جنسی و حافظ ناموس و منافع و آبروی آنان در غیابشان باشند،‌ همانطور که خدا منافع آنان را حفظ فرموده، و زنان را که بیم دارید نافرمانیتان کنند،‌ نخست اندرز دهید، اگر به اطاعت در نیامدند،‌با آنها قهر کنید، و در بستر خود راه ندهید، و اگر این نیز مؤثر نشد بزنیدشان اگر به اطاعت درآمدند دیگر برای ادامه زدنشان بهانه جویی مکنید، و به خاطر علوی که خدا به شما داده مغرور نشوید، که دارنده علو و بزرگی خدا است.[۱۹۲]
[اما برخی ظاهر آیات را مانند تفسیر به رأی،[۱۹۳] مورد توجه قرار داده و تقریباً سو استفاده نیز می‌نمایند. و این گونه تفسیر از متن آیات توسط افراد غیر مسلکی باور غلت را به اشخاص می‌دهند، طور مثال؛ آنچه در تفسیر درست این آیه مبارک بیان شده است، این است که] چنانکه طباطباتی در تفسیرالمیزان در مورد قیمومیت مرد بر زن شرح می‌دهد که، قیمومیت مرد بر همسرش به جهات عامه‌ای است که زنان و مردان هر دو در آن جهات شریک‌اند، و مانند جهاتی است که نیازمند به تعقل بیشتر و نیروی زیادتر است که در مردان وجود دارد، البته بدون اینکه مرد حق داشته باشد اعتراض کند که تو چرا فلان چیز را دوست می‌داری و یا فلان کار را می‌کنی، مگر آنکه زن کار زشت را دوست بدارد،‌ یا مرتکب شود.
چنانکه قیمومیت مرد بر زنش به این نیست که از وی سلب آزادی کرده و یا او را از تصرف در آنچه مالک آن است، منع بکند. معنی قیمومیت مرد این نیست که استقلال زن را در حفظ حقوق فردی و اجتماعی او و دفاع از منافعش سلب کند. پس زن استقلال و آزادی خود را دارد،[البته در حدی که شرع تعیین نموده است]. هم می‌تواند حقوق فردی و اجتماعی خود را حفظ کند و هم می‌تواند از آن دفاع کند و هم می‌تواند برای رسیدن به این اهداف، به مقدماتی که او را به هدف‌هایش می‌رساند، متوسل شود.[۱۹۴] همچنان خداوند در آیه ۳۲ سوره نساء می‌فرماید:
ترجمه: و زنهار، آنچه را خداوند به [سبب] آن، بعضی از شما را بر بعضی [دیگر] برتری داده آرزو مکنید. برای مردان از آنچه [به اختیار] کسب کرده‌اند بهره‌ای است و برای زنان [نیز] از آنچه [به اختیار] کسب کرده‌اند بهره‌ای است و از فضل خدا درخواست کنید، که خدا بر هر چیز داناست.[۱۹۵]
حال با یک نگاه اجمالی به این دیگاه‌ها می‌توان نگرش‌های متفاوتی را که درباره زنان وجود دارد به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول افرادی هستند که از [تفسیر به رأی آیات] ظاهر آیات سود جسته و آنچه را به صورت مستقیم از آیات به دست می‌آید سرلوحه افکار و اعتقادات خود قرار می‌دهند و اما دسته دوم با انعطاف بیشتر و برداشت‌‌های عمیق‌تر به این مسأله می‌پردازند و با درنظر گرفتن بعد عرفانی و درک روانشناسانه و با درنظر گرفتن مبانی انسان شناسی و اخلاق‌گرایانه به آیات مربوطه خاصتاً «زن» می‌نگرند و در نتیجه این نگرش مسأله اختلاف بین زن و مرد در دسته دوم کمتر از دسته اول به چشم می‌خورد.[۱۹۶] و‌ همچنین می‌توان گفت باور هر یک از این دسته‌ ها نیز نسبت به زنان متفاوت خواهد بود.
موضوعی که تا کنون بحث شد در مورد باور غالب مردان نسبت به زنان بود اما در خصوص باور مردان نسبت به اشتغال زنان نیز باورهای متفاوتی است. طوری که تحقیقات نشان می‌دهد مردان با زنان شاغل خویش هیچ گونه همکاری در وظایف خانه‌داری ندارند و زنان را مکلف به انجام مسؤولیت‌های منزل می‌دانند. البته باور دیگری که نسبت به زنان شاغل در مردان وجود دارد، زنانی هستند که بر اساس تفاهم و روحیه مشارکت، وظایف خانه‌داری و تربیت فرزندان را به اتفاق همسران خود انجام می‌دهند، در این گروه خانه و خانواده فضای مشارکت و مسالمت است نه سلطه. در چنین خانواده‌هایی مسؤولیت‌ها و وظایف چنان توزیع شده که همسران صمیمانه خود را متعهد به انجام آن می‌دانند. در چنین بافتی زنان از حمایت بی دریغ همسران خود [نیز] برخوردارند.[۱۹۷] و از سویی مرد با پذیرش بخشی از وظایف خانگی، این امکان را می‌یابد تا موقعیت زن را بهتر درک کند و از او انتظارات نادرست نداشته باشد.[۱۹۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:36:00 ب.ظ ]