این عبارت حضرت نیز اقتباس از آیه شریفه زیر است:
قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّهٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدیدٍ[۸۷۹]
«فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ»
حضرت زهرا در این فراز کوتاه، می­فرمایند پس هر کاری می‏خواهید بکنید ما هم آن­چه وظیفه داریم انجام می‏دهیم. حضرت با آوردن لفظ «اِنّا» اشاره می‏کنند که همه ما اهل‏بیت به وظیفه الهی خود عمل می‏کنیم، نه فقط شخص ایشان.
این عبارت نیز اقتباسی با تغییر از آیه شریفه وَ قالُوا قُلُوبُنا فی‏ أَکِنَّهٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ وَ فی‏ آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِنا وَ بَیْنِکَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ[۸۸۰] می­باشد.
هدف حضرت فاطمه در اقتباس از این آیه شریفه کنایه‏ به منافقان است و بیانگر این مطلب است که دل­هاى آن­ها وضعى به خود گرفته که به هیچ وجه دعوت و دادخواهی حضرت را نمى‏فهمند، مثل این­که با روپوش­هایى پوشیده شده باشند که هیچ منفذى براى راه یافتن و رخنه کردن چیزى از خارج در آن نمانده است. «کنان» به معناى روپوشى است که چیزى در زیر آن نهفته شود[۸۸۱].
«وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ»
این فراز که در واقع دعوت به انتظار برای رسیدن روزی است که خداوند میان آن­ها و حضرت فاطمه قضاوت کند و حق غصب شده اهل بیت را از غاصبان بستاند، در واقع نقل آیه شریفهوَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ[۸۸۲] است.
دانلود پروژه

۵٫۵٫ پاسخ به ادعای خلیفه اول درباره اصرار و درخواست مردم مبنی بر پذیرش خلافت از سوی او

حضرت زهرا در فراز های آخر خطبه مبارکه، گفت‌وگویی طولانی با، به اصطلاح خلیفه اول داشتند که در قسمت مربوط به مباحث ارث در فصل مبادی گذشت، حضرت در ضمن جواب‌های کوبنده خود به آیات قرآن استناد می‌کردند، و بدین ترتیب او را محکوم نمودند. ابوبکر با بهره گرفتن از شیوه دیپلماسی و نفاق، سخنانی در مدح و تعریف آن حضرت اظهار داشت و برای توجیه غصب فدک به حدیث جعلی نبوی – ما پیامبران طلا، نقره، خانه و زمین به ارث نمی­گذاریم…- استناد کرد.
حضرت فاطمه دوباره به ادعاهای او- با استناد به آیات قرآنی که به ارث بری فرزندان پیامبران اشاره دارند- پاسخ گفتند. ابوبکر سرانجام برای رفع اتهام از خود متوسل به اجماعی ساختگی شد و گفت: «… اکنون این مسلمانان میان من و تو گواهند. آن­چه را بر عهده گرفتم آنان بر دوشم گذاشتند و آن­چه را قبول کردم با اتفاق نظر آنان بود بی­ آن که لجاجت و خودرأیی کرده و خود را مقدم داشته باشم.»
و بدین وسیله جریان غصب فدک وخلافت آن­را به تصمیم مردم نسبت داد، و وانمود کرد که گویا این همه جنایت را مردم تأیید کرده ­اند.
حضرت فاطمه در پاسخ به ادعای او رو به مسلمانان کردند و فرمودند:
«فالتفت فاطمه الى الناس، و قالت:
مَعاشِرَ الْمُسْلِمینَ الْمُسْرِعَهِ اِلى قیلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِیَهِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ، اَفَلا تَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ اَمْ‏عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها، کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِکُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِکُمْ، فَاَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ اَبْصارِکُمْ، وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ، وَ ساءَ ما بِهِ اَشَرْتُمْ، وَ شَرَّ ما مِنْهُ اِعْتَضْتُمْ، لَتَجِدَنَّ وَ اللَّهِ مَحْمِلَهُ ثَقیلاً، وَ غِبَّهُ وَ بیلاً، اِذا کُشِفَ لَکُمُ الْغِطاءُ، وَ بانَ ما وَرائَهُ الضَّرَّاءُ، وَ بَدا لَکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُونَ، وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ.» « حضرت فاطمه توجه خود را به جانب مردم نمود و فرمود: ای مسلمانانی که با سرعت به قول باطل روی آوردید، و در مقابل عمل ناپسند زیان آور سکوت نمودید و راضی شدید! آیا در کلمات قرآن تدبر نمی­کنید یا آن­که بر قلب­هایتان قفلهایی زده شده است؟ بلکه اعمال بدتان قلب­های شما را پوشانده و گوش و چشمتان را بسته است. بد تأویلی کردید و چه بد مشورتی نمودید، و چه شرّی است آن­چه خیر را با آن عوض کردید. قسم به­خدا ­بارش را سنگین می­یابید و عاقبتش را عذاب می­بینید زمانی که پرده برای شما برداشته شود و پوشیده­ها آشکار گردد و عذاب­هایی که گمانش را نمی برید از سوی پروردگارتان بر شما ظاهر گردد، و در آن هنگام صاحبان باطل زیان می­ کنند.»
پس از این‌که خلیفه اول مسئولیت اعمال خود را متوجه مردم ساخت، مردم سکوت کردند و به درخواست یاری حضرت فاطمه از آن­ها جوابی ندادند و سکوت اختیار کردند.
لذا حضرت مردم را مخاطب قرار دادند و با اعتراض به رفتار آن­ها که در واقع چشم پوشی از رفتار غلط غاصبان و ضایع کردن حقوق اهل بیت بود، سرانجام و تبعات عمل آن­را تذکر دادند و فرمودند:
«قسم به­خدا ­بارش را سنگین می­یابید و عاقبتش را عذاب می­بینید زمانی که پرده برای شما برداشته شود و پوشیده­ها آشکار گردد و عذاب­هایی که گمانش را نمی برید از سوی پروردگارتان بر شما ظاهر گردد، و در آن هنگام صاحبان باطل زیان می­ کنند.»
«مَعاشِرَ الْمُسْلِمینَ الْمُسْرِعَهِ اِلى قیلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِیَهِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ»
حضرت فاطمه در این فراز مردم را به جهت شتافتن به سوی گفته­های باطل و چشم پوشی از عمل زشت و زیانبار مدعیان خلافت، توبیخ و سرزنش می­فرمایند.
«قیل» و «قال»، هر دو به معنای «گفتن» است، اما «قیل» معمولاً در گفته­های باطل استعمال می­ شود[۸۸۳].
«اَفَلا تَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ اَمْ‏عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها، کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِکُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِکُمْ، فَاَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ اَبْصارِکُمْ، وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ، وَ ساءَ ما بِهِ اَشَرْتُمْ، وَ شَرَّ ما مِنْهُ اِعْتَضْتُمْ»
حضرت زهرا در این فرازها با استشهاد از آیات قرآنی، ناآگاهی، و عدم تفکر و بی­توجهی به آموزه­های قرآنی را مورد نکوهش قرار داده، و اعمال ناپسند آن­ها را متذکر می­شوند.
منظور حضرت از اشاره مردم، همان سکوت آن­ها در مجلس است که در واقع سکوت آن­ها به مثابه تأیید رفتار غاصبان و همراهی با آن­ها بوده است.

۱٫۵٫۵٫ استنادهای قرآنی

عبارت «اَفَلا تَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ اَمْ‏عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها» که به بی­توجهی غاصبان و حامیان آن­ها به احکام و آیات قرآن کریم اشاره دارد، اقتباسی از آیه شریفه أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها[۸۸۴] می­باشد.
«کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِکُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِکُمْ» این فراز از خطبه شریفه نیز که در توبیخ مردمان فرصت طلبی که به­خاطر مطامع دنیوی از یاری اهل بیت سرباز زده بودند می­باشد، اقتباس از آیه شریفه زیر است:
کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ[۸۸۵]
« ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِکُمْ، فَاَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ اَبْصارِکُمْ» : حضرت در این عبارت اشاره می­فرمایند که اعمال ناشایست و دنیا دوستی افراد مورد توبیخ ایشان، گوش و چشم­هایشان را بسته است. که این عبارت از نظر معنا و مفهوم تلمیح به این آیات شریفه دارد:
ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَیاهَ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَهِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین أُولئِکَ الَّذینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ[۸۸۶]
عبارت «اِذا کُشِفَ لَکُمُ الْغِطاءُ» از خطبه فدکیه که به روزی اشاره می­ کند که در آن پرده از جلوی چشمان مردمان برداشته می­ شود و حقایق امور به آن­ها نشان داده می­ شود، تلمیحی است به آیه شریفه:
لَقَدْ کُنْتَ فی‏ غَفْلَهٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ[۸۸۷]
«وَ بانَ ما وَرائَهُ الضَّرَّاءُ، وَ بَدا لَکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُونَ» این عبارت نیز اقتباسی با تغییر از آیه شریفه زیر است:
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذینَ ظَلَمُوا ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُون[۸۸۸]
حضرت در این قسمت «وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ » بخشی از آیه شریفه هفتاد وهشتم از سوره مبارکه غافر را اقتباس و نقل فرموده­اند:
فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِیَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ[۸۸۹]

۶٫۵٫ پایان خطبه و شکوه به پیامبر اکرم

وقتی سخن حضرت فاطمه با مسلمانان حاضر در مسجد تمام می­ شود، رو به مزار پیامبراکرم نموده و اشعاری را بر زبان جاری می­ کنند که بیانگر عمق حزن و اندوه و تألمات روحی آن حضرت می­باشد.
از حضرت زینب بنت علی روایت شده، زمانی که ابوبکر برای منع فدک اجتماع کرد و حضرت فاطمه از پس­گرفتن حق خود مأیوس شدند رو به قبر پدر بزرگوارشان کردند و خود را به روی قبر انداخته و از آن­چه قوم او با ایشان کرده بودند شکایت نموده و گریستند تا خاک آن­ حضرت از اشک­های حضرت فاطمه خیس شد. سپس در آخر ندبه خود این اشعار را خواندند[۸۹۰].
البته گفته می­ شود که سراینده قسمتی از این اشعار «هندبنت اثاثه» بوده است[۸۹۱] و حضرت به اشعار ایشان تمثل فرمودند. و در دلائل الإمامه این اشعار به «صفیه بنت عبدالمطلب» منسوب شده است[۸۹۲]. تعداد ابیاتی که حضرت فاطمه قرائت کرده ­اند بیشتر از این تعداد است، ولی طبرسی در «احتجاج» تنها این چند بیت را نقل کرده است.
«قَدْ کَانَ بَعْدَکَ أَنْبَاءٌ وَ هَنْبَثَه لَوْ کُنْتَ شَاهِدَهَا لَمْ تَکْثُرِ الْخَطْب
إِنَّا فَقَدْنَاکَ فَقْدَ الْأَرْضِ وَابِلَهَا وَ اخْتَلَّ قَوْمُکَ فَاشْهَدْهُمْ وَ لَا تَغِب‏
وَ کُلُّ أَهْلٍ لَهُ قُرْبَى وَ مَنْزِلَه عِنْدَ الْإِلَهِ عَلَى الْأَدْنَیْنَ مُقْتَرِب
أَبْدَتْ رِجَالٌ لَنَا نَجْوَى صُدُورِهِم‏ لَمَّا مَضَیْتَ وَ حَالَتْ دُونَکَ التُّرْب
تَجَهَّمَتْنَا رِجَالٌ وَ اسْتُخِفَّ بِنَا لَمَّا فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْأَرْضِ مُغْتَصَب‏
وَ کُنْتَ بَدْراً وَ نُوراً یُسْتَضَاءُ بِهِ‏ عَلَیْکَ یَنْزِلُ مِنْ ذِی الْعِزَّهِ الْکُتُب‏
وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ بِالْآیَاتِ یُؤْنِسُنَا فَقَدْ فُقِدْتَ وَ کُلُّ الْخَیْرِ مُحْتَجَب
فَلَیْتَ قَبْلَکَ کَانَ الْمَوْتُ صَادَفَنَا ‏ لَمَّا مَضَیْتَ وَ حَالَتْ دُونَکَ الْکُثُب‏»
پس از تو حوادث و گرفتاری­هایی پدید آمد، که اگر حضور می­داشتی مصیبت فراوان نمی­شد
ما تو را از دست دادیم بسان زمینی که باران را از دست دهد، و پس از رفتنت قوم تو دگرگون شدند گواهشان باش و از آنان غایب مشو.
هر خویشاوندی که در نزد بستگان و نزدیکان از مکان و منزلتی برخوردار است، نزد خدا آن منزلت پذیرفته است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...