۲-۳-۵-مرحله خاتمه زیست مشترک و احساس شرمساری
زیست سیاه مشترک دیری نمیپاید؛ چراکه به گونهای ناهنجار شکلگرفته است. با پیدا شدن تعارضها دو طرف قادر به بهرهگیری از ساز و کارهای منطقی و عقلانی برای از میان راندن تعارضهای پدید آمده و اختلافات ظاهر شده نیستند. در نتیجه به این رابطه خاتمه میدهند و چیزی جز احساس شرم و شکست برای طرفین، خصوصاً برای زن، باقی نمیماند. در جمهوری اسلامی ایران فقط ازدواجهایی به رسمیت شناخته میشوند که در دفاتر ازدواج ثبت شوند. در این نوع ازدواجها تکالیف دو طرف مشخص است و هر اتفاقی که پس از ازدواج بیفتد، قانون مسئولیت دو طرف را مشخص کرده است. همچنین در صورت بروز اختلاف یا موارد جرم با مراجعه به قانون میتوان مسئله را پیگیری و حل کرد. در قانون جمهوری اسلامی به تبعیت از دین اسلام، ازدواج سفید به رسمیت شناخته نشده است و جرم محسوب میشود. طبیعتاً وقتی قانون اصل این ازدواج را جرم میداند هیچگاه مسئولیت پیگیری تبعات آن را بر عهده نمیگیرد و با تبعات آن نیز همانند جرم برخورد میکند. بر اساس قانون، ازدواجهای دائمی که طرفین پس از جاری شدن صیغه عقد برای ثبت آن در دفاتر ثبت اسناد رسمی اقدام نکنند، گرچه به لحاظ شرعی، معتبر هستند؛ اما قانونی نیستند و برای زوجین مجازات در پی دارد(آزاد ارمکی:۱۳۹۱، ۵۴).
۲-۴-عوامل گرایش به ازدواج سفید
یکی از مهمترین آفت های اجتماعی که هر جامعه ای را با مشکل جدی مواجه می سازد، بی اعتمادی میان اعضای جامعه است. گسترش بی اعتمادی در روابط اجتماعی و گسترش انواع انحرافات اخلاقی در سطح جامعه به نهاد خانواده و مناسبات انسانی نیز تسری یافته و اساسا کیفیت ارتباط با دیگران را دچار شک و تزلزل کرده است(گیدنز: ۱۳۸۸، ۱۴۴).
افزایش اعتیاد، فریبکار و کلاهبرداری و تجربیات تلخ دیگران در این موارد که هر روزه در صفحه حوادث روزنامه ها منتشر می شود در کنار توسعه کمی شهرنشینی و افزایش جمعیت که افراد را با هم بیگانه کرده است، موجب بی اعتمادی افراد می شود که نقطه عطف و حساس این مسئله در ازدواج و وصلت با دیگری خود را نشان می دهد. چه بسیار شکست های عاطفی و زناشویی که به واسطه اعتماد کاذب و خوشبینانه به دیگری رخ می دهد که فقط گوشه ای از آن از طریق رسانه ها منتشر می شود. بدیهی است هر قدر اعتماد میان افراد جامعه بیشتر باشد، ریسک ازدواج بالاتر می رود و افراد محتاط تر از پیش اقدام به این کار می کنند(برات دستجردی و عرفان: ۱۳۹۱، ۶۷).
صاحبنظران، روانشناسان و جامعه شناسان در علل گرایش به ازدواج سفید به عواملی اشاره نموده اند، که به برخی از آنها اشاره می شود:
-
- عوامل فردی: در بررسی عوامل فردی در گرایش به ازدواج سفید می توان به مواردی همچون نگرش مثبت به سایت های همسریابی، شکست های عاطفی، اختلال هویت، افسردگی، میزان تحصیلات فرد، وضعیت فیزیکی فرد، علاقه به ارتباط با جنس مخالف، تنوع طلبی افراد در ارتباط با جنس مخالف و نارضایتی از زندگی شخصی اشاره نمود(سعیدی و شکیبا:۱۳۸۴، ۵۳).
-
- عوامل خانوادگی: عوامل خانوادگی موثر در گرایش به ازدواج سفید در بردارنده عواملی مانند، موافقت خانواده با ازدواج سفید، وجود سنت های خانواده در امر ازدواج، سطح سواد والدین و خانواده های از هم گسیخته هستند.
-
- عوامل اجتماعی و فرهنگی: این عوامل رهایی از قید و بندهای اجتماعی، محدودیت های جامعه در روبط دو جنس، بالا رفتن سن ازدواج در جامعه، فشار جامعه و خانواده در ازدواج جوانان، بالا رفتن آمار طلاق، تغییر سبک زندگی و ترویج فرهنگ ازدواج سفید هستند.
-
- عوامل اقتصادی و مذهبی: عوامل مذهبی همچون گرایشات(مذهبی، نیمه مذعبی، غیرمذهبی) و اعتقادات مذهبی در گرایش به ازدواج سفید را می توان موثر دانست. برخی از عوامل اقتصادی مانند نداشتن شغل مناسب، بیکاری و نداشتن درآمدی که بتوان از عهده مخارج زندگی برآمد(برات دستجردی و عرفان: ۱۳۹۱، ۷۸-۷۹).
۲-۵-تبعات ازدواج سفید از منظر جامعه شناسی و روان شناسی
آثار و نتایج این نوع رابطه از دو بعد جامعهشناختی و روانی قابل تحلیل و بررسی است:
۲-۵-۱-جامعه شناسی و ازدواج سفید
آمارها نشانگر این است که این نوع ازدواج ها بیشتر در شهرهای بزرگ وجود دارد. زیاد بودن این نوع ازدواج در شهرهای بزرگ ناشی از این مسئله است که فرهنگ مدرن در حال گسترش در شهرهای ایران است و لذا ازدواج سفید و تحلیل آن نیاز به یک بحث جامعه شناسانه دارد. امروزه جامعه ی ایران شاهد چنان چرخش و تحولی در الگوی خانواده است که برای نسل های قدیمی غیر قابل باور است. افزایش نرخ طلاق، بالا رفتن سن ازدواج، خانواده های کم جمعیت و امروزه ازدواج سفید از جمله تغییراتی است که در الگوی خانواده رخ داده است. فقط شکل خانواده و ترکیب آن نیست که دچار تغییر شده است بلکه توقعات و انتظارات اعضای خانواده از روابط و مناسبات خویش نیز دچار تغییرات اساسی شده است. در دوران حاضر رابطه مفهومی فعال است که اگر قرار باشد در طول زمان دوام بیاورد، باید اعتماد طرف مقابل جلب شود. عنصر عاطفه مهم ترین مفهوم پایهای روابط زناشویی در دوران کنونی است که هر کدام از طرفین از دیگری انتظار دارد آن را در رفتارهای خویش رعایت کند اما به دلایلی که در بالا گفته شد این خواسته همیشه تامین نمی شود، لذا افراد ترجیح می دهند تا زمانی به رابطه شان ادامه دهند که این عنصر وجود داشته باشد. طرفین هرگاه احساس کنند این خواسته شان تامین نمی شود جدایی را ترجیح می دهند. شخص چون از قبل می داند امکان ندارد یک نفر همیشه او را دوست داشته باشد از ابتدا رابطه اش با او را به گونه ای تنظیم می کند که هر گاه بخواهد، امکان جدایی وجود داشته باشد. امروزه در جوامع مدرن زندگی زناشویی و ازدواج همچون قراردادی کاری در نظر گرفته می شود که تا هر وقت برای طرفین فایده عقلانی داشته باشد قابل ادامه دادن است وگر نه فسخ آن بهتر است. در این حالت بهتر است قرارداد از ابتدا به گونه ای بسته شود که برای هر دو طرف قابل فسخ باشد و ضمنا فسخ آن به راحتی و بدون دخالت نهادهای قانونی جامعه صورت بگیرد(رضایی:۱۳۹۲، ۱۲).
حال که به لحاظ جامعه شناسی تحلیل مختصری از ازدواج سفید بدست آمد لازم است به پیامدهای جامعه شناختی آن نیز اشاره کنیم. جامعه برای ادامه بقای خود نیازمند انسان هایی است که متعهد و مسئولیت پذیر باشند. وقتی شخصی حاضر به پذیرفتن مسئولیت یک خانواده نباشد چگونه می تواند در جامعه مسئولیت های سنگین تر و مهم تری را قبول کند؟ جامعه ای که از چنین افرادی تشکیل شود هیچگاه نمی تواند هدفی را که بدان باور دارد دنبال کند. دیگر پیامد مهم از هم پاشیدن الگوی خانواده اصیل و رواج ازدواج های سفید، بالا رفتن هزینه های اجتماعی است. فرزندانی که از طریق چنین ازدواج هایی بدنیا می آیند در واقع فرزندان جامعه محسوب می شوند و هزینه بزرگ شدن آنها بر عهده جامعه است. طبیعتا چنانچه جامعه نهادهایی برای پرورش این فرزندان نداشته باشد متحمل هزینه های اجتماعی و فرهنگی بسیاری می شود. البته قبل از اینکه بخواهیم در مورد نهادهایی برای پرورش چنین فرزندانی صحبت کنیم باید به خاطر داشته باشیم که بعضی فرهنگ ها توانایی تحمل چنین شوک های فرهنگی ای را ندارند و لذا صحبت از چنین نهادهایی بیهوده و از اساس اشتباه است. فرزندان حاصل از چنین ازدواجی بیشترین لطمه را متحمل می شوند، چراکه چنین ازدواجی ثبت نمی شود و سرنوشت آنان پس از تولد مشخص نیست. دیگر پیامدی که بر این نوع ازدواج ها مترتب است عاقبت و سرانجام دخترهایی است که به چنین ازدواج هایی تن می دهند. با توجه به گزارش هایی که در این زمینه وجود دارد این نوع خانواده ها تا زمانی تداوم دارد که دختر جذابیت ظاهری داشته باشد ولی پس از اینکه از جذابیت ظاهری اش کاسته شود آن خانواده فرو می پاشد. پسر می تواند خانواده ی دیگری تشکیل دهد ولی دختر هم به دلیل آسیب روحی ای که به او وارد می شود و هم به دلیل از بین رفتن زیبایی اش نمی تواند خانواده تشکیل دهد. جامعه شناسانی که بر روی این مسئله تحقیق و پژوهش داشته اند معتقدند: در این نوع ادواج، دخترها ضرر می کنند چون فرهنگ جامعه ما این گونه است که وقتی دختری با یک پسر رابطه داشته باشد بعد از پایان یافتن آن رابطه کسی به سراغش نخواهد رفت و این اتفاق ضربه سنگینی است که بر دختران جامعه وارد می شود. وی پس از این اتفاق و پس از اینکه مدت زیادی را با یک نفر بوده است، بعد از آن مجبور است هر شب را با یک نفر سر کند و نتیجه ی این مسئله روشن و واضح است. او دیگر نمی تواند یکی از دو عضو اصلی یک خانواده قرار گیرد و تبدیل به یک زن خیابانی می شود(معبودیان:۱۳۸۶، ۱۰).
۲-۵-۲- روان شناسی و ازدواج سفید
روان شناسان معتقدند رابطه ای که از طریق ازدواج سفید بوجود می آید موجب کاهش فرزندآوری می شود، بعلاوه سطح زندگی افراد تغییر می کند و خلاء روانی برای دختر را در پی دارد و همچنین ممکن است شانس مادر شدن او را کاهش دهد و حتی به آسیب هایی مانند اعتیاد سوق پیدا کنند، این در حالی است که مردان در صورت ترک چنین رابطه ای کمتر آسیب می بینند. در چنین ازدواج هایی امکان دارد که یکی از طرفین هر لحظه نسبت به ادامه این رابطه اظهار بی میلی کند و این امر موجب وارد شدن صدمات روحی قابل توجهی به طرف مقابل به ویژه زنان می شود چرا که آنان بر حسب طبیعت خود دوست دارند روی فردی سرمایه گذاری عاطفی کنند که از ارزش لازم برخوردار باشد(شعاع کاظمی:۱۳۸۴، ۴۳).
۲-۶- بطلان ازدواج سفید
ازدواج سفید به مانند نکاح معاطاتی از نظر حقوقدانان و فقها باطل اعلام شده است. در این قسمت به بررسی دلایل فقهی و حقوقی بطلان ازدواج سفید می پردازیم.
۲-۶-۱-دیدگاه فقها
نظریه بطلان ازدواج سفید در فقه امامیه از اعتبار زیادی برخوردار است. تقریباً تمام فقهائی که متعرض بحث نکاح شده اند، بر لزوم لفظی بودن ایجاب و قبول تاکید نموده اند. به عنوان نمونه، امام خمینی (ره) در این خصوص اظهار داشته اند:« النکاح على قسمین: دائم و منقطع، و کل منهما یحتاج إلى عقد مشتمل على إیجاب و قبول لفظین؛ نکاح بر دو قسم دایم و منقطع است و هر کدام محتاج عقدی است که مشتمل بر ایجاب و قبول لفظی باشد»(خمینی(ره): ۱۳۶۶، ج۲، ۲۴۶).
ایشان در ادامه تاکید مینمایند که مجرد رضایت قلبی طرفین کفـایت نمیکند و معاطاتی که در غالب معاملات جریان دارد، در عقد نکاح کفایت نمی کند، از این نظر می توان استفاده نمود که ازدواج سفید رضایت قلبی طرفین کفایت نمی کند. عبارتی که نقل شد یا مشابه آن در بسیاری از منابع فقهی مشاهده می شود(شهید ثانی:۱۴۱۰، ج۵، ۱۰۸).
بعضی از فقها در مورد ضرورت لفظی بودن ایجاب و قبول عقد نکاح تا بدانجا پیش رفته اند که نکاح بدون صیغه را سفاح (زنا) خوانده اند. مانند شیخ انصاری که نوشته است: «أنّ الفروج لا تباح بالإباحه و لا بالمعاطاه، و بذلک یمتاز النکاح عن السفاح لأنّ فیه التراضی أیضا غالبا؛ همانا فروج با اباحه و با معاطات حلال نمی شود و فرق نکاح و سفاح نیز در صیغه است، زیرا در سفاح نیز غالباً تراضی است»(انصاری:۱۳۷۷، ۷۸).
این مطلب از فقیه بزرگی چون شیخ انصاری قدری عجیب به نظر می رسد، زیرا میان نکاح معاطاتی و سفاح با تراضی تفاوت بسیاری وجود دارد. در ازدواج سفید، تراضی در زوجیت است و این تراضی قلبی به طریقی اعلام می شود؛ در حالی که در سفاح، تراضی بر زوجیت نیست و طرفین قصدشان زنا است. در این صورت چگونه می توان این دو را با یکدیگر مقایسه کرد. مرحوم خویی در نقد سخن شیخ انصاری بیان داشته: تفاوت میان نکاح و سفاح در لفظ نیست، زیرا گاهی با لفظ، رابطه دو جنس مخالف سفاح هست و گاهی بدون لفظ، رابطه آن دو نکاح است. از نظر ایشان تفاوت میان نکاح و سفاح، یک امر اعتباری است. یعنی این که مرد، زن را زوجه اعتبار نماید و در مقابل، زن نیز مرد را زوج اعتبار کند. همچنین سخن شیخ تنها در فعل خاص (مواقعه) صدق می کند و بر سایر تماس ها زنا صدق نمی کند (خویی:۱۳۷۷، ج۳، ۱۲۹).
از نظر فقهای معاصر نیز ازدواج سفید اعتباری ندارد و آنان نوعاً ایجاب و قبول لفظ را لازم شمرده اند. آیت الله بهجت در پاسخ سؤالی در مورد نـکاح معـاطات اظهار داشـته اند: «معاطات در مورد نکاح نیست» (مجموعه آرای فقهی در امور حقوقی:۱۳۸۲، ج۱، ۶۹).
از نظر فقهی، برای اثبات بطلان نکاح بدون صیغه(ازدواج سفید)، دلایلی اقامه شده است که در این قسمت به بررسی آنها می پردازیم.
۲-۶-۱-۱- آیات
بعضی از فقها کوشیده اند آیه ۲۱ سوره نساء را با توجه به تفسیر روایی آن بر مورد بحث تطبیق دهند و از آن بی اعتباری نکاح معاطاتی را نتیجه بگیرند. ابتدا آیات مورد بررسی قرار میگیرد.
ـ «وَ إنْ أرَدَتُمُ استِبدَالَ زَوجٍ مَکانَ زَوجٍ وَ آتَیتُم إحداهُنَ قِنطاراً فَلا تأخُذوا مِنه شَیئا أتأخُذونَه بُهتاناً و إثماً مُبیناً و کَیفَ تأخُذُونه و قَد أفْضَی بَعضُکُم إلى بَعضٍ و أخَذن مِنکُم میثاقاً غَلیظاً؛ و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگری به جای همسر خود انتخاب کنید و مال فراوانی (به عنوان مهر) به او پرداختهاید، چیزی از آن را نگیرید؛ آیا برای باز پس گرفتن مهر زنان، متوسل به تهمت و گناه آشکار میشوید؟ و چگونه آن را باز پس میگیرید، در حالی که شما با یکدیگر تماس و آمیزش کامل داشتهاید و (از این گذشته) آنها پیمان محکمی (هنگام ازدواج) از شما گرفتهاند؟» (نساء/ ۲۱).
پیش از اسلام رسم بر این بود که اگر مردی قصد ازدواج مجدد را داشت، برای فرار از پرداخت مهر، همسر خود را به اعمال منافی عفت متهم می کرد و بر همسر خود سخت می گرفتند تا ززن مهر خود را ببخشد و طلاق بگیرد. شان نزول این آیه در بطلان اعمال ناپسد دوران جاهلیت است. این اقدام جاهلین خود کارشکنی در ازدواج بود. در ازدواج سفید به لحظ نبود صیغه عقد، و امکان بر هم خوردن ازدواج سفید از سوی مرد یا زن، با توجه به شان نزول آیه در کارشکنی ازدواج، ازدواج سفید با دقت در این آیه نهی شده است(تفسر نمونه، ج۱، ۳۸۶).
در بعضی روایات، کلمات «میثاق غلیظ» به عهد خداوند از زوج مبنی بر «امساک به معروف یا تسریح به احسان» در ارتباط میان مرد با همسرش تفسیر گردیده اسـت که به این بحث بی ارتباط است. مطابق روایت دیگر، این کلمات بر الفاظ عقد نکاح منطبق شده است. برید بن معاویه عجلی» می گوید: از امام باقر (ع) راجع به تفسیر عبارت «و أخذن منکم میثاقاً غلیظاً» پرسیدم امام فرمود: «المیثاق هی الکلمه الّتی عقد بها النّکاح؛ میثاق همان کلمه ای است که با آن نکاح واقع می شود»(کلینی:۱۳۶۵، ج۵، ۵۶۱).
برید بن معاویه عجلی از اصحاب اجماع و از بزرگان به شمار می آید و به همین دلیل، روایتی که او نقل کرده است، معتبر می باشد. آیت الله خویی از کسانی است که روایت برید را دلیل بر لزوم صیغه در عقد نکاح دانسته و می نویسد: این روایت بر اعتبار لفظ و نیز عدم کفایت رضایت قلبی، بلکه بر عدم کفایت تلفظ به غیر الفاظ معین دلالت واضحی دارد (خویی:۱۳۷۷، ج۳، ۱۲۹).
مرحوم نراقی ترجیح داده است روایت فوق را مؤیّد لزوم صیغه بنامد (نراقی:۱۴۱۵، ج۱۶، ۸۴).
البته ارزش اثباتی آن کمتر است. ولی گروهی دیگر از فقها در دلالت روایت فوق بر مورد بحث اشکال کرده و اظهار داشته اند: آیه فوق نافی اعتبار نکاح معاطاتی نیست. زیرا آیه با توجه به تفسیر ذکر شده، مـورد متعارف و شایع را بیان می نماید. به تعبیر دیگر آیه حداکثر درستی نکاح با صیغه را اثبات می نماید و این مستلزم بی اعتباری نکاح بدون صیغه نمی باشد. بدین ترتیب روایت برید دلالتی بر موضوع بحث ندارد(مکارم شیرازی:۱۳۸۲، ج۱، ۸۹).
۲-۶-۱-۲-روایات
جمعی از فقها برای ضرورت لفظی بودن ایجاب و قبول در عقد نکاح به روایاتی استناد کرده اند که مورد توجه قرار می گیرند.
-«خالد بن الحجاج» نقل می کند که به امام صادق (ع) گفتم: مردی می آید و می گوید: این پارچه را بخر و به تو چنین و چنان سود می دهم. امام فرمود: آیا اینطور نیست که اگر خواست ترک می کند و اگر خواست می گیرد؟ گفتم: آری، چنین است. امام فرمود: «لا بأس به إنّما یحلّ الْکلام و یحرّم الکلام؛ مانعی ندارد، همانا این کلام است که حلال می¬کند و این کلام است که حرام مینماید»(طوسی:۱۴۰۷، ج۷، ۵۰).
نحوه استدلال به روایت فوق آن است که امام در این روایت کلام را محلِّل و محرِّم نامیده است و با توجه به کلمه «انّما»، در روایت حصر معلوم می شود. در نتیجه فقط کلام است که محرّم است و غیر آن اثری ندارد. از سوی دیگر اگر چه صدر روایت ناظر به باب بیع است، ولی ذیل آن قاعده کلی به دست می دهد. بنابراین مفاد آن مبین یک قاعده کلی است و در تمامی عقود و ایقاعات از جمله عقد نکاح جریان می یابد. در نتیجه معاطات در عقود و از جمله عقد نکاح فاقد اثر است(مراغی حسینی:۱۴۱۷، ج۲، ۸۸).
بر استدلال های فوق، علاوه بر ضعف سند روایت به دلیل مجهول بودن «ابن حجاج»، اشکال های متعددی وارد شده است(مکارم شیرازی:۱۳۸۲، ج۱، ۱۵۵).
نخست آنکه مقصود امام از عبارت ذکر شده اجمال دارد. شیخ انصاری در مورد آن چهار احتمال ذکر نموده است که تنها بر اساس یک احتمال، سخن امام نافی اثر معاطات در عقود است و این است که مراد از کلام در سخن امام، لفظ دالّ بر تحلیل و تحریم باشد؛ به این معنا که تحریم شیء و تحلیل آن تنها با نطق صورت می گیرد و با قصد مجرّد از کلام یا با قصدی که افعال بر آن دلالت نماید محقق نمی گردد. ایشان در تضعیف این احتمال می نویسد: اگر این احتمال در مورد سخن امام صحیح باشد، تخصیص اکثر لازم می آید. زیرا در بسیاری از عقود، معاطات پذیرفته شده است. افزون بر آن اگر این احتمال صحیح باشد، ارتباط میان سئوال راوی و پاسخ امام از بین می رود (انصاری:۱۳۷۷، ج۳، ۶۳).
با توجه به توضیحات فوق از این حدیث نمی توان بطلان نکاح معاطاتی را نتیجه گرفت و شاید به همین دلیل بسیاری از فقهاء در مقام استدلال بر بطلان نکاح معاطاتی، به روایت فوق استناد نکرده اند.
- ابان بن تغلب می گوید: از امام صادق (ع) پرسیدیم، اگر خواستم زنی را به نکاح موقت در آورم چه بگویم؟ امام در پاسخ فرمود: «تقول أتزوجک متعه على کتاب الله و سنه نبیه…فإذا قالت نعم فقد رضیت و هی امرأتک و أنت أولى الناس بها؛ بگو تو را به نکاح موقت در آوردم بر کتاب خدا و سنّت پیامبر او…، اگر گفت بله، پس رضایت داد و او همسر تو است و تو سزاورترین مردم بر او هستی»(حر عاملی:۱۴۱۰، ج۹، ۴۳).
نحوه استدلال بر روایت فوق در مورد بحث این است که راوی از چگونگی ایجاد رابطه زوجیت پرسید و امام به او فرمود بگو: «اتزوّجک». این روایت مفید آن است که در عقد نکاح لفظ لازم است. این روایت اگر چه راجع به نکاح منقطع است، ولی از آن لزوم لفظی بودن عقد نکاح دایم نیز معلوم می شود. زیرا اگر در نکاح موقت لفظ لازم است، در نکاح دایم به طریق أولی لازم است(خویی:۱۳۷۷، ج۳، ۱۲۹).
دلالت روایت فوق نیز بر مورد بحث تمام نیست. زیرا اولویت ادعا شده تمام نیست و بین نکاح موقت و دایم تفاوت¬هایی وجود دارد که ممکن است در حکم ذکر شده دخالت داشته باشد. از جمله این تفاوت ها این است که در عقد منقطع، ذکر مهر ضروری است و بدون آن عقد باطل است، در حالی که در نکاح دایم چنین نیست افزون بر آن ممکن است پاسخ امام مبنی بر اینکه می فرماید: «اتزوّجک» به خاطر آن باشد که راوی پرسیده بود. چه بگویم «کیف أقول لها» یعنی راوی از لفظ پرسید و امام نیز پاسخ را روی الفاظ برد مگر اینکه ادعا شود، راوی از آن رو از نحوه تلفظ سئوال کرد که اصل مسأله لفظی بودن ایجاب و قبول مسلّم بوده است. روایات دیگری در جوامع روایی وجود دارد که تماماً از همین باب است و ناظر به الفاظ عقد نکاح و نحوه تلفظ به آن است(حر عاملی:۱۴۱۰، ج۹، ۲۶۱).
به نظر می رسد، از این روایات ممکن است بر ضرورت لفظی بودن ایجاب و قبول استدلال شود و گفته شود که چون اصل ضرورت لفظی بودن ایجاب و قبول مسلم و مفروغٌ عنه بوده است، از این رو نحوه تلفظ بیان شده است. ولی دلیل قابل اعتمادی بر این ادعا وجود ندارد و بعید نیست که این سئوال و جواب ها ناظر به مورد غالب و شایع در زمان صدور احادیث باشد. شاید به همین دلیل بسیاری از فقهاء با وجود اینکه قایل به بی اعتباری ازدواج سفید شده اند، ولی برای مدعای خود به روایات تمسّک نکرده اند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت