به طور خلاصه، مطالعات قبلی نشان داده اند که جراحیهای زیبایی می توانند عامل تغییرات روانشناختی باشند که در زمره این تغییرات، میتوان از احساس شایستگی و عزت نفس نام برد. از سوی دیگر، تغییرات روانشناختی (برای نمونه داشتن تصویر منفی فرد از خود) نیز می تواند افراد را به سوی انجام جراحیهای زیبایی شوق دهند و یا این که به واسطه جراحی زیبایی کاهش یابند. محققان نشان داده اند که بیشترین بهبود پس از جراحی زیبایی، در مورد رضایت از ظاهر و اعتماد به نفس است. دیگر مطالعات نیز میزان بالایی از بهبود تصویر بدن و بهبود قابل توجهی در کیفیت زندگی و تصویر فرد از خود به دنبال عمل جراحی را گزارش نموده اند (Smith, 2007).
مطالعات انجام شده در داخل کشور نشان داده اند بین افسردگی و ارزیابی از ظاهر بعد از جراحی زیبایی رابطه منفی و همچنین بین سلامت روانی، مشکلات جسمانی و توجه به ظاهر، همبستگی منفی وجود دارد (خواجه صالحی، ۱۳۹۱).
پژوهشگران معتقدند که بهبود تصور فرد از ظاهر بعد از جراحی زیبایی، اثر قابل توجهی بر افزایش عزت نفس افراد اقدام کننده به جراحی زیبایی را فراهم می کند. جراحی، به طور معمول برای کاهش نارضایتی از ظاهر و افزایش عزت نفس صورت میگیرد. جراحی زیبایی، بیشتر برای از بین بردن ناخشنودی افراد از ظاهر خود انجام می شود (Hrabosky et al., 2009).
یکی از تبیینهای احتمالی برای تأثیر مشاهده شده جراحی زیبایی بر تصویر منفی فرد از خود، این است که افراد داوطلب جراحی زیبایی به طور معمول، ظاهر بیرونی خود را منفیتر از افراد غیر داوطلب ارزیابی و تصور میکنند (Henderson-King, 2005).
Crerand and Sarwer (2004)، جراحی زیبایی را به عنوان وسیلهای برای بهبود ظاهر فیزیکی و سلامت روانی گزارش کردند.
۲-۱۶- استرس، اضطراب و افسردگی در متقاضیان جراحی زیبایی
برای رسیدن به یک زندگی سالم و رضایت بخش و ایجاد سازگاری با خود و دیگران، داشتن یک تصویر ذهنی واقعبینانه و شایسته ضروری است و چنان چه فرد از نظر فیزیکی احساس خوبی نسبت به خودش داشته باشد، شانس بیشتری دارد که تصویر بدنی مثبتی نیز داشته باشد. اما گاهی استرس و اضطراب، دیدگاه های خودانتقادی یا پایین بودن میزان ارزشمندی فرد، بر اینکه چه حسی نسبت به بدن خودش داشته باشد تأثیر می گذارد که باعث می شود بسیاری از مردم به تغییر در ظاهر اندام خود بپردازند و اقدام به عمل جراحی پلاستیک بنمایند (Stwart, 2006).
در سالهای اخیر در ، بیشتر کشورهای پیشرفته فشار اجتماعی بر تصویر بدنی به میزان قابل توجهی در ارتباط با وزن و شکل بدن مطرح است و برای بسیاری از زنان یک بدن ایدهآل و زیبا مطابق با معیارهای اجتماعی روز، داشتن بدنی لاغر یا کمتر عضلانی است در حالی که برای مردان داشتن بدنی با ماهیچههای بزرگتر، ایدهآل محسوب می شود (Wright and Wright, 1975).
تصویر بدنی به ارتباط شخصی فرد با بدنش به خصوص باورها، افکار، ادراکات، احساسات و فعالیتهای فرد که با ظاهر فیزیکی او ارتباط دارد مربوط می شود (Kelly et al, 2001).
بر اساس تحقیقات Ivarsson و همکارانش (۲۰۰۵)، که به بررسی ارتباط میان خودپنداره بدنی، افسردگی، استرس و اضطراب در گروهی از نوجوانان سوئدی پرداختند، مشخص گردید که تفاوت ارزیابیهای فرد از خودش با معیارهای ایدهآلش در مورد وضع ظاهری بدنی پایین بود و نمره افراد در تصویر از بدن با نگرش مثبت نسبت به لاغری، خلق و خوی منفی، علائم استرس و اضطراب و ترسهای اجتماعی و همچنین اضطراب فیزیکی همبستگی زیادی نشان داد.
تصویر ذهنی از بدن، یکی از ابعاد مهم خودظاهری و خودارزیابی در طی دوره نوجوانی است و غالباً به صورت درجهای از رضایت از ظاهر فیزیکی (اندازه، شکل و ظاهر عمومی) تعریف می شود که در سنین نوجوانی به علت این که اثرات پیچیده روانی بر روی تمام مفهوم خود، تأثیر می گذارد، در این سن، مهم تلقی می شود.
بر اساس تحقیقات Gullone (1998) در امریکا کسانی که رضایت بیشتری از تصویر ذهنی بدن خود داشتند، از سلامت روانی (عدم وجود اضطراب و افسردگی) بالاتری برخوردار بودند.
تحقیقات Dishman و همکارانش (۲۰۰۶)، مشخص گردید که یک رابطه قوی و مثبت بین تصویر بدنی به طور کلی و عزت نفس و نیز یک رابطه معکوس متوسط بین عزت نفس و نشانه های افسردگی وجود دارد.
همچنین مشخص گردید که تغییر در آشفتگی تصویر ذهنی از بدن به طور معناداری با تغییرات در عزت نفس و عواطف منفی فرد پیرامون تصویر ذهنیاش از بدن همبستگی نشان میدهد (قلعه بندی و افخم ابراهیمی، ۱۳۸۳).
بر اساس نتایج حاصل از پژوهشهای Ivarsson و همکارانش (۲۰۰۵)، نیز مشخص گردید که تفاوت ارزیابیهای فرد از خودش با معیارهای ایدهآلش در مورد وضع ظاهری بدنی و پایین بودن نمرهی افراد در تصور از بدن با نگرش مثبت نسبت به لاغری، خلق و خوی منفی و علائم استرس و اضطراب و ترسهای اجتماعی و همچنین اضطراب فیزیکی همبستگی زیادی را نشان داد.
نتایج حاصل از تحقیقات Jennifer (2006)، در آمریکا نشان داد افرادی که دارای علائم معناداری در اختلال تصور بدنی بودند سطح بالای افسردگی، استرس، اضطراب و خودکشی را نشان داده و به علاوه، گروهی که علائمی از مشکلات وزن و بدشکلی بدن داشتند، به طور معناداری علائم (استرس پس از حادثه[۳۰])، ناسازگاری اجتماعی و مشکلات جنسی از خود نشان دادند. بر اساس تحقیقات مشخص گردید اختلال در تصویر بدنی منجر به ایجاد ابعادی از مشکلات شناختی، رفتاری و سلامتی می شود.
استرس به عنوان یکی از مشکلات روانی می تواند با عدم رضایت از تصویر ذهنی ارتباط داشته باشد و انسانها، زیبایی ظاهری را با ویژگیهای شخصیتی پسندیده همچون شایستگی، و پذیرش اجتماعی ربط می دهند (. Castle and Honigman, 2002).
۲-۱۷- اختلال بدشکلی بدن
ویژگی اصلی اختلال بدشکلی بدن[۳۱] که در گذشته بدشکلی هراسی[۳۲] نامیده میشد، عبارت است از اشتغال ذهنی با نوعی نقص در ظاهر فرد که این نقص یا خیالی است یا چنان چه نابهنجاری جسمی جزیی وجود داشته باشد، دلواپسی بیمار در مورد آن افراطی و عذابآور است. میزان شیوع اختلال بدشکلی بدن در عموم مردم در دو مطالعه ۷/۰ درصد گزارش شده است که شیوع بالایی در بین نوجوانان و بزرگسالان جوان دارد. شیوع اختلال بدشکلی بدن در حیطه جراحی زیبایی در حدود ۵ درصد و در کلینیکهای جراحی پوست ۱۲ درصد میباشد همایندی مکرر بین اختلال بدشکلی بدن و دیگر اختلالات به ویژه با افسردگی، فوبی اجتماعی و اختلال وسواسی جبری[۳۳] وجود دارد. خصیصه های مشابهی در آسیبشناختی اختلال بدشکلی بدن با اختلال وسواسی جبری و فوبی اجتماعی وجود دارد. حتی بر اساس شباهت زیاد بین این دو اختلال، گاهی اوقات اختلال بدشکلی بدن به عنوان طیفی از اختلال وسواسی جبری مفهومسازی می شود (Otto et al., 2002).
۲-۱۸- اختلال بدشکلی بدن و فراشناخت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 01:21:00 ب.ظ ]
|