«هر عمل خشونت باری که به نیت کشتار، ایجاد جراحت های شدید به افراد غیرنظامی، تخریب و انهدام اموال خصوصی و عمومی صورت گیرد و هدفش ایجاد رعب و وحشت در میان مردم یا جماعتی از مردم و یا اجبار کشور یا یک سازمان بین‌المللی برای انجام فعل یا ترک فعلی باشد تروریسم تلقی می شود.» (ضیایی بیگدلی، ۱۳۹۲، ص ۵۸)

چنانچه اقدامات تروریستی توسط یک دولت صورت گیرد آن را تروریسم دولتی می‌نامند.

امروزه، بدون شک تروریسم یک جنایت بین‌المللی است. جنایتی که اگر در زمان صلح ارتکاب یابد، جنایت مستقل و خاص و حتی تحت شرایطی جنایت علیه بشریت محسوب می شود و اگر در زمان جنگ روی دهد، تحت شرایطی جنایت جنگی محسوب می شود. از جمله مصادیق تروریسم عبارتند از: هواپیما ربایی، کشتی ربایی، گروگان گیری و بمب گذاری. (ضیایی بیگدلی، همان، صص ۵۹-۵۸)

۲-۴- پیشینه تروریسم

«ترور» در زبان لاتین به معنای ترس و وحشت است. دویست و هشت سال قبل، دادگاه های انقلابی فرانسه در مدت دو سال ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار نفر را دستگیر و ۳۵ تا ۴۰ هزار را به اعدام محکوم کردند. فاصله تابستان ۱۷۹۳ تا تابستان ۱۷۹۴ که ترس و وحشت سرتاسر فرانسه را در خود فرو برده بود، دوران ترور نام گرفت؛ ترس و وحشت در دل دشمنان انقلاب. در سال ۱۷۹۸ لغت نامه آکادمی فرانسه چنین نوشت که: مراد از «تروریسم» رژیمی است که از سپتامبر ۱۷۹۳ تا ژوئیه ۱۷۹۴ به منظور قلع و قمع دشمنان انقلاب بر فرانسه حاکم بود. دشمنان انقلاب، بعدها علیه انقلابیون به ترور دست یازیدند و اصطلاح «ترور سفید» را به ‌فرهنگ نامه افزودند. (شریعت باقری، ۱۳۸۴، ص ۱۷۷)

تروریسم بعدها معنای دیگری یافت و در آغاز قرن اخیر به اعمال مجرمانه ای اطلاق شد که علیه یک دولت ارتکاب می‌یابد تا در اذهان عمومی یا افراد یا شخص ترس و وحشت ایجاد نماید.

مجمع عمومی سازمان ملل متحد در بندهای ۱ و ۲ قطعنامه شماره ۲۱۰/۵۱ در سال ۱۹۹۰ چنین می‌گوید:

    1. همه اعمال ها، روش ها و رویه های تروریسم، جرم، غیر موجه و قویاً محکوم است. در هر جا و از سوی هر کس ارتکاب یابد.

  1. اعمال مجرمانه که به قصد ایجاد رعب و وحشت در بین عامه مردم، گروهی از اشخاص یا اشخاص معین با اهداف سیاسی ارتکاب می‌یابد، در هر حال غیر قابل توجیه است، قطع نظر از اینکه مرتکبین چه انگیزه های سیاسی، فلسفی، ایدئولوژیک، نژادی، قومی، مذهبی و غیر این ها داشته باشند.

با وجود وفاق عمومی بر محکومیت تروریسم به معنای مشهور آن که اقدام به عملیات کور و ناجوانمردانه است، برخی تلاش می‌کنند که مرزهای تروریسم و دفاع مشروع را در هم آمیزند و دفاع حق طلبانه ملت ها در مقابل تجاوز دشمن خارجی را نیز هر گاه مصلحت اقتضاء نماید، تروریسم بخوانند و بگویند که معنا و مبنای مشخص برای تعریف تروریسم یافت نمی شود و «کسی را که یک نفر تروریسم می‌داند از نظر شخص دیگر مبارز راه آزادی است.»[۱۵] (شریعت باقری، پیشین، ص ۱۷۸)

توماس ماتیس در مقاله ای تحت عنوان «توسعه مفهوم تروریسم» چنین نوشته است:

تروریسم مفهوم پیچیده ای است. هر تعریفی از تروریسم ارائه شود به دیدگاه سیاسی نویسنده بستگی خواهد داشت. اسرائیل و بسیاری از کشورهای غربی اعمال مردم فلسطین در خاورمیانه را تروریستی می شناسند در صورتی که این اعمال از سوی بسیاری از فلسطینی ها مشروع و قانونی تلقی می شود. (به نقل از شریعت باقری، پیشین، ص۱۸۱)

۲-۴-۱- طبقه بندی افراد مرتکب به اقدامات تروریستی

اصولاً اشخاصی که در حین درگیری مسلحانه به اقدامات تروریستی مبادرت می ورزند دو دسته اند. یک دسته افراد نظامی و دسته ای دیگر افراد غیرنظامی (اعم از رزمندگان منظم یا نامنظم) چنانچه افراد نظامی مرتکب عملیات تروریستی شوند، پس از دستگیری و بازداشت، وضعیت نظامی خود را حفظ می‌کنند و زندانی یا اسیر جنگی محسوب می‌شوند. البته دولت زندانی کننده یا اسیر کننده می‌تواند آن اشخاص را به اتهام تروریسم محاکمه و مجازات کند.

دسته دوم افراد غیر نظامی هستند که در جریان درگیری مسلحانه متوسل به اقدامات تروریستی می‌شوند. امروزه این افراد را «رزمندگان غیرقانونی دشمن» می‌نامند. این اصطلاح برای اولین بار توسط دولت ایالات متحده آمریکا در رابطه با نیروهای طالبان و القاعده در افغانستان مطرح شد. این دولت، «زندانیان گوانتامو» را در زمره «رزمندگان غیرقانونی دشمن» قلمداد نمود و مدعی بود که آنان نه تنها نمی توانند از حقوق بشردوستانه برخوردار گردند، بلکه باید به صرف شرکت مستقیم در مخاصمه و انجام عملیات تروریستی مورد تعقیب، محاکمه و مجازات قرار گیرند.

در مجموع چنین به نظر می‌رسد که اقدامات تروریستی در حین درگیری مسلحانه نمی تواند خارج از شمول حمایت های مقرر در اسناد و قواعد عرفی حقوق بشردوستانه باشد و افرادی که مبادرت ‌به این گونه اقدامات می‌کنند در صورت بازداشت، زندانی یا اسیر جنگی محسوب می‌شوند و از حمایت های مقرر در عهدنامه سوم ژنو و پروتکل یکم الحاقی برخوردار می‌شوند و چنانچه درگیری مسلحانه، جنبه غیربین المللی داشته باشد، افراد بازداشت شده مشمول حمایت های مقرر در ماده ۳ مشترک عهدنامه های چهارگانه، شرط مارتنس و تحت شرایطی، پروتکل دوم الحاقی هستند.

برخورداری از این حمایت ها موجب نمی شود تا آن ها را نتوان به عنوان جنایتکار جنگی محاکمه و مجازات نمود. (ضیایی بیگدلی، ۱۳۹۲، ص۶۲-۶۱)

۲-۵- اقدامات حقوقی بین‌المللی در مبارزه با تروریسم

شورای امنیت سازمان ملل متحد پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در روزهای ۱۲ و ۲۸ همان ماه قطع نامه های ۱۳۶۸ و ۱۳۷۳ را به اتفاق آرای به تصویب رساند.

قطعنامه های فوق الذکر اقدامات تروریستی را تهدیدی علیه صلح و امنیت بین‌المللی توصیف می‌کند و این بدان معنا است که مطابق ماده ۳۹ منشور، شورای امنیت در صورت احراز چنین وضعیتی از اختیارات فوق العاده ای برای اقدام برخوردار خواهد شد. در خصوص قضیه ی لاکربی، در قطعنامه شماره ۷۴۸، سال ۱۹۹۲ و قطعنامه های ۱۱۲۶ سال ۱۹۹۹، ۱۳۳۳ سال ۲۰۰۱، بر این امر که تروریسم تهدیدی علیه صلح و امنیت بین‌المللی است، نیز تأکید شده است. قطعنامه ۱۳۷۳ و ۱۳۶۸، جنگ علیه تروریسم را جهانی کرد و حدود ۱۹۱ کشور را برای قانون گذاری علیه تروریسم در عرصه داخلی متعهد ساخت و از دولت ها خواست مانع فعالیت های تروریستی و عدم حمایت از تروریست ها، در داخل سرزمین خود قوانین وضع کنند. همچنین شورای امنیت سازمان ملل متحد بر طبق ماده ۶ قطعنامه ۱۳۷۳ برای نظارت بر عملکرد خود بر اساس ماده ۲۸ کمیته مبارزه با تروریسم را با تمام اعضای شورا تشکیل داد که وظیفه ی نظارت بر روند اجرای این قطعنامه را بر عهده داشت که در سال ۲۰۰۴ هم برای پیشبرد این اهداف قطعنامه ۱۵۳۵ را تصویب کرد. (آشوری ، ۱۳۸۷، ص ۱۰۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...