مقالات و پایان نامه ها | دیدگاه ترکیبی جُسلسُن[۳۲]: – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
رضایت از صمیمیت یک موضوع کاملاً شخصی و ذهنی است. این فرایند ارزیابی ذهنی با در نظر گرفتن دو فرایند رضایت قابل قبول و رضایت متقابل قابل درک است. رضایت قابل قبول یک رضایت درونی است که یک فرد با میزان و کیفیت پذیرش نسبت به همدلی و درکی که همسر در پاسخ به خود افشایی صمیمانه و ابراز یک نیاز احساس شده نشان میدهد، تجربه میکند. رضایت متقابل یک رضایت درونی است که یک شخص با عمق، میزان، کیفیت خودافشایی همسر و بیان نیاز احساس شده برای ابعاد صمیمیت مشترک تجربه میکند (باگازوری، ۲۰۰۱؛ به نقل از اعتمادی، ۱۳۸۷).
دیدگاه ترکیبی جُسلسُن[۳۲]:
جسلسن به هشت مقوله یا بعد صمیمیت همراه با آسیب شناسی آن اشاره میکند.
جدول شماره ۱: ابعاد صمیمیت جسلسن
ابعاد صمیمیت
افراط
تفریط
- علاقه یا نگهداری
اختناق
بی توجهی
- دلبستگی
چسبندگی
تنهایی
- هیجان
عشق وسواسی
منع وبیحسی هیجانی
- تصدیق
شفافیت
طرد
- تعیین هویت و کمال مطلوب
سرسپردگی کورکورانه
بی هدفی
- تقابل و بازآوایی
تطابق زیاد
بیگانگی
- احاطه شدن
مراقبت افراطی
عدم توجه به نیازهای دیگران
- مراقبت
- علاقه یا نگهداری[۳۳]: اولین تجربه میان فردی ما به عنوان یک انسان نگاه داشته شدن است. نظریه های رشدی و روابط شیء متناسب با این مرحله یا بعد صمیمیت است. دنیل استرن[۳۴] (۱۹۹۰؛ به نقل از اعتمادی، ۱۳۸۷) میگوید صمیمیت و همدلی از گهواره آغاز می شود. مشاهدات استرن از کنشهای متقابل والدین و کودک نتایجی را برای نزدیکی بزرگسالان ارائه میکند. اگر صمیمیت و همدلی اولین یادگرفته ها در تجربه درونی کودک هستند و حتی بیشتر، اگر صمیمیت و همدلی واقعیت طفولیت را میسازند، پس باید در تصور درونی والدین پیگیری شود تا واقعیت طفولیت را شکل دهد. پس در بزرگسالی نیز صمیمیت در تجربه ارتباط با دیگران ایجاد می شود. استرن همچنین پیشنهاد میکند که مرحله کودکی پیش کلامی یک مرحله رشدی ضروری برای یادگیری رفتارهای پیچیده غیر کلامی انسانهاست. فرا ارتباط در تقاضاهای غیرکلامی کودک برای نگهداری بنا نهاده می شود.
سولومن[۳۵] (۱۹۸۹؛ به نقل از اعتمادی، ۱۳۸۷) معتقد است که ازدواج در بهشت یا آسمان ایجاد نمی شود، بلکه در تعاملات پویای اولیه بین والدین و کودک ساخته می شود که مکرراً در بزرگسالی دوباره فعال می شود. از دیدگاه جسلسن اگرچه نگاه داشتن به عنوان پیش مرحله ای برای وظایف توسعه یافته بعدی و موفقیت در صمیمیت بزرگسالی است، اما افراد میتوانند مسئولیت روابطشان در زمان حال را به عهده بگیرند.
-
- دلبستگی: در این مرحله کودک بین مادر و سایر افراد تمایز قائل می شود. قبلاً کودک فردی بود که مورد علاقه بود، اما در این مرحله کودک میتواند به مادرش علاقه داشته باشد. رفتار دلبستگی در طول زندگی ادامه مییابد. افراد دلبستگی به افراد و اشیاء را در طول زندگی در تلاش برای رهایی از درد و تنهایی جستجو میکند. از این طریق کودک روابط اجتماعی را مطابق با انتظار پاسخدهی و در دسترس بودن دیگران در کودکی شکل میدهد. همین اصل در بزرگسالی ادامه مییابد. شیوه دلبستگی افراد ریشه در تجربه آنان با دلبستگی اولیهشان دارد و این انتظارات روی چگونگی انتظارات افراد از روابط اثر میگذارد. مارگارت ماهلر[۳۶] (۱۹۷۵؛ به نقل از اعتمادی، ۱۳۸۷) رفتار دلبستگی را ناشی از مرحله جدایی- فردیت میداند. این مرحله از سن شش ماهگی تا سه سالگی اتفاق می افتد. وظیفه نهایی این مرحله برای کودک درونی کردن حضور شخص مادر است. این دیدگاه اهمیت انتقال روابط در رشد کودک را خاطر نشان میکند. لاکار[۳۷](۱۹۹۲؛ به نقل از اعتمادی، ۱۳۸۷) دو نوع انتقال انحرافی و سالم را مطرح میکند. حرکت انتقالی انحرافی پیچیده است و انتقال سالم را محدود میکند. در حالی که انتقال سالم رشد افراد را تسهیل میکند. انتقال میتواند صمیمیت رابطه و درک را افزایش میدهد یا مانع شود.
- هیجان[۳۸] یا شهوت: سومین بعد صمیمیت تجربه هیجان یا شهوت است. درحالی که علاقه و دلبستگی آرام و درونی است، تجربه هیجانی پرسر و صدا و توجه برانگیز است. جسلسن یک درک روان تحلیلی از ارتباط انسان مبتنی بر غرایز لیبیدوی فروید را خاطر نشان میکند و مثال فروید از عقده اودیپال را مطرح میکند.
اریکسون[۳۹] (۱۹۸۲؛ به نقل از اعتمادی، ۱۳۸۷) یک نظریه آلتی از صمیمیت یا ازدواج را مطرح میکند. جسلسن میگوید غریزه جستجوی لذت ما را برای غلبه بر فضای بین ما از طریق رابطه جنسی یا لمس تحریک میکند. این تجربه هیجانی بر فضای بین مردم فایق میآید.
موضوع دیگر در ارتباطات، تجربه هیجانی به عنوان کاهش دهنده تنش است. جسلسن میگوید ما از کودکی به دنبال کامروایی بودهایم و ارضاء میتواند به عنوان کاهش تنش تلقی شود. بههر حال تجربه هیجانی سهم مهمی در هماهنگی صمیمیت و جدایی دارد.
-
- تصدیق یا اعتباربخشی چشم به چشم: تصدیق یا انعکاس تجربه درونی مطابق با فلسفه من – تو مارتین بوبر[۴۰] است. تجربه تماس جنسی یا ارتباط چشمی برای غلبه بر فضای بین افراد صورت میگیرد. در رابطه چشمی یک صمیمیتی است که ما خودمان را بیدار میکنیم و میتوانیم نتیجه گیری کنیم که ما در حضور دیگری و بخاطر دیگری با ارزشیم و وجود داریم. این بعد از صمیمیت مطابق با روانشناسی خود کوهات[۴۱] (۱۹۷۷؛ به نقل از اعتمادی، ۱۳۸۷) نیز هست. کوهات از آینه یا انعکاس برای توصیف این که کودک یاد میگیرد تا آنچه میخواهد را در حضور شخص دیگر بفهمد، استفاده میکند.
-
- هویت یابی و کمال طلبی: همان طور که کودک رشد میکند، می فهمد که دیگران بهویژه بزرگسالان بزرگتر و قویتر از او هستند. هویت یابی و کمال طلبی فرد را به این افراد قدرتمندتر مربوط میکند و به فرد کمک میکند بیشتر شبیه این افراد شود. این با مفهوم آدلر[۴۲] که میگوید برتری طلبی روانشناختی مربوط به نیاز به غلبه بر احساس حقارت در شخص است، قابل مقایسه است. در نیاز ما به شبیه شدن به یک فرد یا حتی کنترل روی دیگران، ما به شکلی عمل میکنیم تا بر فضای بین خودمان غلبه کنیم. ما نردبانی را برای ارتقاء جستجو میکنیم تا بر روی آن بایستیم یا با کفشهای دیگران و در جای دیگران راه می رویم.
-
- تقابل و بازآوایی یا تشدید: تقابل تصویر دو انسان که در کنار یکدیگر با تعادل راه میروند را نشان میدهد. این مرحله مشابه مرحله صمیمیت در مقابل انزوای اریکسون است و به معنای تناسب با دیگران است.
-
- احاطه شدن: احاطه شدن به معنای تعلق به گروه، شغل، مذهب و خانواده است. مردان به طور سنتی توسط شغل و زنان توسط خانواده یا کودکانشان احاطه میشوند. هر فرد محیطی ا جستجو میکند تا فرصت پیدا کند نیازهایش را از دیگران بگیردو تجربه احاطه شدن یک پیش درخواست تکامل از بعد ارتباطی است. این مرحله با مرحله تولید کردن اریکسون منطبق است.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 01:24:00 ب.ظ ]
|