براون[۵۶] (۲۰۰۲) فراشناخت را به دو صورت زیر معرفی ‌کرده‌است:

    • آگاهی فرد از فعالیت‌ها یا فرایند‌های شناختی خود او.

    • روش‌های مورد استفاده فرد برای تنظیم فرایند‌های شناختی خودش. به سخن دیگر، فراشناخت از یک سو شامل دانش روش‌ها و فرایند‌های شناختی یادگیری و از سوی دیگر شامل روش‌های کنترل و نظارت بر یادگیری است.

دمبو (۱۹۹۴؛ نقل از سیف، ۱۳۸۷) می‌گوید دانش فراشناخت به سه چیز اشاره می‌کند:

    • دانش مربوط به خود یادگیرنده (مانند آگاهی از رجحان‌ها، علاقه ها، نقاط قوت، نقاط ضعف و عادت‌‌های مطالعه).

    • دانش مربوط به تکلیف یادگیری (از جمله اطلاعات مربوط به دشواری تکالیف مختلف و مقدار کوشش مورد نیاز برای انجام تکالیف تحصیلی).

  • دانش مربوط به راهبرد‌های یادگیری و چگونگی استفاده از آن ها.

هولت[۵۷] (۱۹۸۲)، ضمن مشاهدات خود از رفتار دانش‌آموزان مختلف، در رابطه با اهمیت دانش فوق به نتیجه‌گیری زیر دست یافته است: ممکن است دانش‌آموز خوب کسی باشد که می‌گوید من نفهمیدم، زیرا او دائماً بر میزان درک و فهم خود نظارت دارد. دانش‌آموز ضعیف کسی است که از میزان درک و فهم خود آگاه نیست و غالبا” نمی‌د‌‌اند که می‌فهمد یا نمی‌فهمد. در نتیجه مسأله این نیست که از یادگیرندگان بخواهیم آنچه را که نمی‌دانند از ما بپرسند بلکه مسأله این است که آنان را از تفاوت بین آنچه می‌دانند و آنچه نمی‌دانند، آگاه سازیم(سیف، ۱۳۸۷).

اولین بار فلاول(۱۹۷۶) این اصطلاح را به کار برد. به نظر فلاول فراشناخت به معنای دانش درباره ی شناخت، فرایندهی شناختی و هرآنچه مربوط به آن است و همچنین به معنای بازبینی، تنظیم وارزیابی فعالانه ی فعالیت های شناختی است. به بیان فلاول فراشناخت هم شامل دانش فراشناختی و هم شامل تجربه، تنظیم یا کنترل فراشناختی است(فولاد چنگ، ۱۳۸۴).

به عقیده براون (۱۹۸۴) فراشناخت به معنی تفکر درباره ی تفکر است(فرازی، ۱۳۷۵). به عبارت ساده تر، نگرش فراشناختی به شناخت و آگاهی انسان از شناسایی ها و آگاهی های وی اطلاق می شود و سه مؤلفه:

    • دانش بیانی[۵۸] (دانشی که با حقایق واطلاعات سروکار دارد).

    • دانش رویه ای[۵۹] (دانشی که مشتمل بر برعملیت و فعالیت هایی است که برای انجام کار ‌و وظیفه انجام می‌گیرد و آن چگونه دانستن است).

  • دانش بافتی یا زمینه ای[۶۰] (دانشی که مربوط به دانستن چرایی هادر یک بافت وزمینه است).

جزء ابعاد اساسی فراشناخت تلقی می‌گردند(به نقل از اسلاوین، ۱۳۸۵).

به طور ساده فراشناخت[۶۱] به شناخت شناخت یا دانستن درباره ی دانستن گفته می شود. به طور دقیق تر، فراشناخت عبارت است از دانش فرد درباره ی چگونگی یادگیری خودش (اسلاوین، ۱۳۸۵).

مهمترین امتیاز دانش فراشناختی این است که یادگیرنده را قادر می‌سازد تا لحظه به لحظه از فعالیت یادگیری خود و چگونگی پیشرفت کارش آگاه باشد و هم نقاط قوت وضعف خودش را تشخیص دهد(سیف، ۱۳۸۷).

مؤلفه‌‌‌های فراشناخت

نظریه‌پردازان مختلف، فراشناخت را به گونه‌ای کم و بیش متفاوت طبقه‌بندی کرده‌اند. فلاول(۱۹۸۵؛ ترجمه ماهر، ۱۳۷۷). فراشناخت را متشکل از دو طبقه کلی دانش فراشناختی و تجربه فراشناختی می‌د‌‌اند.

    • دانش فراشناختی[۶۲]: دانش فراشناختی ‌ناظر است بر بخشی از دانش اکتسابی که به امور شناختی مربوط می‌شود و به عنوان بخشی از دانش و باور‌هایی که به مرور از طریق تجربه در حافظه بلندمدت ‌اندوخته شده است که ما را در به کارگیری هدف‌ها، عمل‌ها، تجربه‌‌های گوناگون برای پردازش انواع مختلف از اطلاعات هدایت می‌کند، گفته می‌شود. دانش فراشناختی را می‌توان به دانش مربوط به اشخاص، تکالیف و راهبردها تفکیک کرد. دانش فراشناختی‌ ما را یاری می‌دهد تا به هنگام یادگیری و دانستن امور، پیشرفت خود را زیر نظر بگیریم. این دانش به ما می‌گوید که راه‌‌های مختلفی برای سامان دادن مطالب به منظور سهولت بخشیدن به یادگیری و یادآوری آن ها وجود دارد(سیف، ۱۳۸۷).

  • تجربه فراشناختی[۶۳]: تجارب فراشناختی عبارتند از تجارب شناختی یا عاطفی که به یک اقدام شناختی مربوط می‌شوند. تجارب کاملا” آگاهانه‌ای که به سادگی، قابل بیان هستند، نمونه‌‌هایی از تجارب فراشناختی می‌باشند. البته تجارب فراشناختی، تجارب کمتر آگاهانه و کمتر قابل بیان را نیز شامل می‌شوند. این تجارب از جهت محتوا می‌تو‌‌اند مختصر یا مفصل، ساده یا پیچیده باشند. تجارب فراشناختی می‌توانند به مثابه ی کنش‌‌های مفید به خدمت اقدامات شناختی درآیند. برای نمونه: درک ناگهانی این که آنچه را که لحظاتی پیش خوانده‌اید، نمی‌فهمید، ممکن است فراخوان، بسیاری از کنش‌‌های سازگار کننده باشد. بسیاری از تجربه‌‌های فراشناختی نشان می‌دهد که فرد در چه مرحله‌ای از اقدام شناختی است و چه نوع پیشرفتی ‌کرده‌است و می‌کند و احتمالاً خواهد کرد. به نظر می‌رسد این تجربه ها در موقعیت‌‌هایی رخ می‌دهد که انتظار می‌رود فرد به نظارت و تنظیم آگاهانه و دقیق شناخت خود ناگزیر باشد‌(فلاول، ۱۹۸۵؛ ترجمه ماهر، ۱۳۷۷).

به نظر می‌رسد که دانش فراشناختی، تجربه ی فراشناختی و رفتار شناختی، طی دوره انجام تکلیف شناختی اطلاعاتی را برای یکدیگر فراهم می‌کنند و همدیگر را فرا می‌خوانند. بیکر و براون[۶۴] (۱۹۸۴؛ نقل از کدیور، ۱۳۸۶). فراشناخت را به دانش درباره شناخت [۶۵]و تنظیم شناخت[۶۶] تقسیم کرده‌اند. فرایند‌های فراشناختی، دو جنبه مستقل ولی در ارتباط با یکدیگرند: یکی دانش فراشناختی و دیگر فرایند‌های تنظیم و کنترل.

دانش فراشناختی شامل موارد زیر است:

    • اطلاعات فرد ‌در مورد نظام شناختی خود: این دانش درباره ویژگی‌‌های شخصی است که دربرگیرنده اطلاعات فرد از مهارت‌های اختصاصی-عمومی‌‌ و توانایی‌‌های فردی مؤثر بر عملکرد‌های شناختی بوده و شامل سه بخش است: آنچه شخص درباره نقاط ضعف و قوت خود می‌د‌‌اند؛ اطلاعاتی که از فرایند‌های شناختی و انگیزشی خود دارد و آنچه از مقایسه توانایی‌‌های خود با دیگران درمی‌یابد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...