۶٫خداوند اقلیم های هفتگانه دارد که گاهی از آن تعبیر به افلاک سبعه می شود.این آیه که فرمود:"خَلَقَکُم أَطوارا"ناظر به طورهای هفتگانه افلاک و اقالیم است.احتمال دارد که هفت شوط طواف،اشاره به سیر در اطوار خلقت و افلاک سبعه داشته باشد.
۷٫هفت دور طواف شاید اشاره به هفت مرحله نماز داشته باشد.مراحل نماز عبارتند از:قیام اول،رکوع،قیام دوم،سجده اول،نشستن میان دو سجده،سجده دوم و نشستن برای تشهد.شاید به همین دلیل باشد که در برخی روایات طواف را نماز دانسته اند.رسول خدا(ص) فرمود: “الطَّوافُ بِالبَیتِ صَلاه،طواف خانه خدا همچون نماز است".(فعّالی،۱۳۸۹،ص۱۲۸)
مقاله - پروژه
چرا باید درحال طواف شانه چپ به طرف خانه کعبه وحرکت ازچپ به راست باشد؟
الف) هماهنگی تشریع با تکوین ،چون همه افلاک وسیارات ومنظومه ها حرکتشان خلاف عقربه ساعت واز چپ به راست است( تکوین) واز سویی انسان جزوی ازکل نظام هستی محسوب می شود، باید حرکت اوهماهنگ با حرکت همه عالم باشد.(تشریع).
ب) تکاملی بودن حرکت، درزبان عربی به طرف راست یمین گفته می شود، چون دراو یمن وبرکت نهفته است. درطواف، حرکت به سوی برکت وتکامل زای است. بلکه حرکت عین تکامل است. بنابراین رمزو راز حرکت ازچپ به راست درطواف این خواهدبود که باید درهمه حال حرکت وتلاش به سوی برکت وتکامل باشد، زیرا بی حرکت ماندن ،مغبون شدن است.(قاضی عسگر،۱۳۸۱،ص۱۱۷)
ج) قلب که مظهر حیات روح انسانی است در طرف چپ بدن قراردارد. حال که زائربه مقام قرب حضرت دوست نائل شده وبه گردخانه اش طواف می کند، ازلحاظ جسمانی وظاهری نیز باید نهایت قرب راداشته باشد تانشانه نهایت قرب معنوی باشدوبا توجه به این که قلب دربدن مادی وجسمانی ،درطرف چپ قراردارد، گفته شده همان طرف به سمت خانه کعبه باشد تا این تقرب مجازی وظاهری نشانه وسرپلی برای حصول تقرب معنوی گردد.(محیطی،۱۳۸۶،ص۴۸)
سرّاستلام حجرالاسود
- حضرت امام جعفرصادق فرموده اند: « واستَلِم الحَجَررِضاً بِقِسمَتِه وَخُضوعاً بِعِزَّتِه؛حجرالاسودرا با رضا به قسمت او وخضوع دربرابر عزّ اولمس کن وببوس.»
- درحدیث معروف شبلی امام سجاد(ع) می فرمایند: معنای دست زدن به حجرالاسود این است که :خدایا من تعهدکردم که دیگردست به گناه نزنم.(درویش،۱۳۸۲،ص۸۵)
- استاداخلاق ،مرحوم سیدعبدالله شبّرمی گوید: درحال استلام حجرالاسود، بنده باخدایش براطاعت واجتناب ازمعاصی بیعت می کند. پس درهمان جا تصمیم بگیرکه براین بیعت وفاداربمانی که هرکس دربیعت خود، مکروحیله کند،مستحق غضب الهی می شود.(کارگر،۱۳۸۰،ص۱۲۸)
- حج کننده هنگام استلام حجر، باید نیّتش آن باشد که بدین وسیله ،به ساحت کبریایی او نزدیک شودومحبت بیت پروردگار رادردل بپروراند. هم چنین حج گزاربا استلام حجرالاسود، قصد می کند که به قرب خداوند نائل آید.(همان،ص۱۳۰)
بنابراین استلام حجربه چندمنظورانجام می شود:
الف. برای بیعت باخداورسول: حجرالاسودبه حسب روایات، دست خدا درزمین است ودست زدن به آن به معنای بیعت باخداوند وخلیفه اعظم اورسول الله است.
ب. برای پیروی واطاعت: امام خمینی می فرماید: درلمس حجرالاسود، بیعت باخداببندیدکه بادشمنان اوورسولانش وصالحان وآزادگان ،دشمن باشیدوبه اطاعت وبندگی آنان ،هرکه باشدننهید وخوف وزبونی را ازدل بزدائید.
ج. برای ترک معصیت: یکی دیگرازاسرار استلام حجرآن است که زائربدین وسیله متعهد می شودو باخدای سبحان پیمان می بنددکه دیگرخودرا به گناه نیالاید، ربا ورشوه ندهد ونگیرد، امضای باطل نکند و…
د. تجدیدعهد ومیثاق ازلی: امام صادق فرمود: استلام حجروبوسیدن آن ،به جهت تجدیدعهد وپیمان ازلی است که باخداوند بسته ایم .به همین جهت، مستحب است هنگام استلام حجرالاسود بگوییم( خدایا امانتم را ادا کردم، وبه عهدوپیمانم پای بندم، وای حجرالاسودتوهم شهادت ده.)آن گاه امام افزودند:به خداسوگندهیچ کس،غیر از شیعیان ما،به این امانت وعهد الهی وفانکرد(.محیطی،۱۳۸۶،ص۴۸)
مقام ابراهیم(ع)
سرّنماز در مقام ابراهیم(ع)
« وَاتَّخَذوا مِن مَقامِ ابراهیم مُصَلّی» درپشت مقام ابراهیم نمازبخوانید وآن جارابه عنوان مصلی انتخاب کنید.(سوره بقره،آیه۱۲۵) ازآن جاکه قرآن کریم ابراهیم را اسوه والگوی خداپرستان قرارداده وفرموده است: «قدکانت لکم اسوه حسنه فی ابراهیم والذین معه»، شایسته است حج گزاران به هنگام حضوردرمسجدالحرام روبه روی مقام ابراهیم نشسته ،جایگاه ومنزلت آن حضرت رادر پیشگاه خداوند به یاد آورند وازراه ورسم آن پیامبربت شکن الگوگرفته، برای آینده خود درس بیاموزند.
- سرّ این مقام این است که: )خدایا در جایی که ابراهیم ایستاده است، من ایستاده ام) و این دو حکم دارد:
۱٫حکم ظاهری

 

    1. حکم باطنی. واین باطن سرآن ظاهر است.

 

- ظاهراین است، طواف کننده درمکانی که حضرت ابراهیم ایستاده بایستد ودورکعت نمازبخواند.
- واماباطنش آن است که مکانت رادریابد ودرآن مکانت مستقرشود ونمازی چون نمازابراهیم بخواند. وقتی انسان به مقام ابراهیم می رسد یعنی خدایا من به جایگاه ابراهیم خلیل پاگذاشتم، همان گونه که خلیل گفت: «إِنّی وَجَّهتُ وَجهی لِلَّذی فَطَرَالسَّمَواتِ وَالأَرضِ حَنیفاً وما أَنا مِنَ المُشرِکین» من هم خلیل گونه وابراهیم گونه به هرطاعتی روی می آورم وازهرمعصیتی روبر می گردانم. کسی که درحال نمازخضوع، خشوع وخلوص ندارد، به جای ابراهیم نایستاده است.(جوادی آملی،۱۳۸۰ص۶۵)
مقام ومسئولیت پذیری
فروروفتن پای ابراهیم دراین سنگ سخت این نکته راتداعی می کند که باید زیربار مسؤولیت این گونه ایستادومتزلزل نشد ودرزیر این بارچنان محکم وثابت ایستاد که سنگ رادر مقام سورخ کرد وجای پای تورا درسنگ فروبرد. ابراهیم این گونه زیربارمسؤولیت ایستادو متزلزل نشد. دراین جابه انسان توجه داده می شود که زیربار مسؤولیت های سنگین ، سنگ هاسوراخ می شود، اما توازپای نیفتی وتا این حد، ایستاده واستوارو مقاوم باش.(صفایی حائری،۱۳۸۷،ص۱۵)
مقام والگوبرداری از ابراهیم(ع)
نمازپشت مقام ابراهیم یعنی ای حاجی توقائم مقام ابراهیم شده ای، درطواف هم حق نداریم ازفاصله میان کعبه وآن مقام دورتربرویم، حرکت ماباید میان کعبه ومقام باشد، یعنی میان توحید وامامت. میان بندگی خداورهبری معصوم. در روایات می خوانیم اگرانسان عمرنوح داشته باشد وتمام عمرخود را میان کعبه ومقام روزها روزه بگیرد وشبها تا صبح نمازبخواند، ولی خط فکری – سیاسی رهبری حق رانپذیرد اعمال اوارزشی ندارد. وارزش حج وتمامیت آن وابسته به ملاقات امام واعلام آمادگی وخدمت وگرفتن رهنمودهای اوست. اساساً ارزش مکه وکعبه به خاطر رهبراست. سوگند به مکه لیکن به شرط آن که تو ای پیامبردرآن باشی. (خداکرمی زنجانی،۱۳۷۵،ص۳۰۷)
مقام وبه جاآوردن نماز شکر
شاید فلسفه دیگراین نمازآن باشد که چون ازطواف فارغ می گردد، صاحب مقام ومرتبه گشته ،زیرا اجازه گردش به دورخانه دوست راگرفته وباخدا دست داده ،پس درمقام ابراهیم باید نماز شکرانه به جای آورد. شکرانه پیوندی درامروفرمان خدا، وموفقیت درانجام وظیفه.(همان)
زمزم
سرّ نوشیدن آب زمزم ازمنظر امامان معصوم(ع)
امام سجاد(ع) از شبلی پرسید: آیا اشراف برآب زمزم پیداکردی ومقداری ازآب زمزم نوشیدی؟درهنگام اشراف ونوشیدن وهنگامی که بالای آن چاه آمدی به این قصد بودی که خدایا هرچه طاعت تواست پذیرفتم وهرچه معصیت توست ترک کردم.شبلی جواب داد: نه .حضرت فرمود: پس تو اشراف پیدانکرده ای .زائر بیت الله که به اسرار حج آگاه است وقتی آب زمزم رابرسروسینه یا درکام خودمی ریزد، درک می کند که« خدایا من جام طاعت نوشیدم وجام معصیت راترک کردم.»(جوادی آملی،۱۳۸۰ص۶۸)
سعی صفا و مروه
سرّ سعی بین صفا و مروه
۱٫سعی و امید
سعی بین صفاومروه یادآورخاطره توکل توأم باسعی هاجر همسر ابراهیم است که هفت بار میان این دوکوه شتافت تا برای کودک تشنه اش آبی بیابد. اودر جائی که آبی به چشم نمی خوردتلاش کرد وخداوندهم ازراهی که تصورنمی کرداورا سیراب نمود. سعی بین صفا ومروه به مامی آموزد که درنومیدیها بسی امیدهاست.(جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۱۴۶)
۲٫سعی و ترازوی اعمال
بایدهنگامی که سعی میان صفا ومروه را انجام میدهد، از بالا وپایین آمدن دوکفه ترازوی اعمال درعرصه قیامت یادکند وصفا راکفه حسنات ومروه راکفه سیئات انگارد وبه خاطر آورد که درآن هنگام نظراو بر رجهان ونقصان این دوکفه دوخته می شودومیان عذاب وآمرزش ،حیران ومرددخواهد بود.(کارگر،۱۳۸۰،ص۱۳۴)

 

    1. سعی و توحید ناب

 

هروله ای مخصوص مِنَ اللهِ وَإِلَی اللهِ وفراروهجرت وپناه گرفتن ازخدابه سوی خداوپناهندگی به او ازاوست. چنان که امام باقردرباره آیه شریفه « فَفِرّوا إلَی اللهِ» فرمودند:مراد این است که به سوی خدای عزوجل حج کنید. «حجّوا إلی الله عزّ وجلّ» واین همان توحیدناب است.(جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۱۹۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...