دانلود پایان نامه های آماده – قسمت 20 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
تجسّمیافتگیِ هویّت اجتماعی بخش دیگری از استدلال جنکینز است: این که انسانها جسم دارند همانقدر بدیهی است که ما تنهای خود را در ارتباطات گسترده و کارهای غیرانتفاعی به کار می گیریم. تن آدمی نشانهای از تداوم فردیّت و در عین حال نمادی از شباهت و تفاوت جمعی است، و نیز لوحی است که شناسایی میتواند بر آن رسم شود. شناسایی اجتماعی جدا از تجسّم یافتگی تصوّر ناشدنی است(همان:۳۶).
به نظر جنکینز، در مبحث منابع هویّت قدرت و سیاست مهم هستند. با رجوع به مارکس، درمییابیم که تبدیل کردن یک رده اجتماعی به یک گروه اجتماعی فرآیندی سیاسی است، که ممکن است از درون یا بیرون جماعت مورد بحث حاصل شود. این امر تغییر در «هویّت واقعی» است، امّا ممکن است که به مرور زمان، با تغییری اسمی نیز پیوند بیابد. در سطح اسمی، رده بندی مردم، برای مثال توسط حکومت، ممکن است دگرگون شود و در مقابل آن مقاومت شود، و نیز ممکن است بخشی از تغییر در امر واقعی، یعنی در شرایط زندگی آن ها باشد.» (همان:۴۲).
نهادها(به ویژه سازمانها به مثابه نوعی گروه)، از جمله حیطههای مهمتری هستند که در چارچوب آن ها تعیین هویّت دارای اهمیّت می شود. هویّتهای نهادینه شده به دلیل آنکه ترکیب خاصی از امر فردی و امر جمعی هستند متمایز هستند. سازمانها به عنوان شبکههایی از مراتب تفکیک شده عضویت، به مقاماتِ مسئول، هویّتهای فردی مشخص تخصیص می دهند. علاوه بر آن، هویّت با رده بندی اجتماعی مربوط می شود. با این حال، برای رده بندی اشخاص لازم است که یک مرجع رده بندی وجود داشته باشد: برای مثال، مراتب و طبقات. از آنجا که سازمانها- خواه رسمی یا غیررسمی- علاوه بر چیزهای دیگر، از مراتب و آیینهای عضوگیری، ترکیب مییابند، به همین لحاظ در رده بندی اجتماعی دارای اهمیّت هستند. ساخت مراتب و توزیع آن ها در نتیجه روابط و مبارزات سیاسی، در داخل و خارج سازمان، حاصل می شود. شیوه های نهادینه شده عضوگیری، در واگذاری مراتب به اشخاص، باعث می شود که به طور آمرانه هویّتهای ویژهای به افراد تخصیص یابد (همان:۴۳). به این ترتیب، هویّتهای فردی و جمعی به طور منظم تولید، بازتولید شده و در یکدیگر دخیل می شوند.
در این نظریه، زمان و مکان نیز به عنوان منابع ساخته شدن هویّت در صحنه اجتماع، اهمیّت کانونی دارند، با این حال برداشت جنکینز از این دو عامل با فهم رایج اندکی متفاوت است: در مورد افراد، در وهله اوّل، هویّت در تن آن ها جای دارد، هویّت فردی همیشه تجسّم یافته است، گر چه گاهی به طور مجازی یا تخیّلی تجسم مییابد (برای مثال، در آثار داستانی یا اسطورهها). به طور مشابه میتوان هویّتهای اجتماعیِ جمعی را در چهارچوب یک سرزمین یا منطقه جای داد، حتّی اگر آن سرزمین جایی باشد که طبق اسطوره باید به آن بازگشت، یا آنکه یک ساختار سازمانی باشد که نمودار آن مطابق با یک الگوی جایگاهی است. از آنجا که تنها همیشه در سرزمینها سکنی میگزینند، فرد و جمع تا حدودی بر هم منطبق می شوند. علاوه بر این، در تجربه شخص از خودش و دیگران، زمان با مکان مرتبط است (کمپل، ۱۹۹۴به نقل از جنکینز).مکان خارج از چهارچوب زمان معنا ندارد. در فرآیندهای شناسایی زمان دارای اهمیّت است، به دلیل آنکه هویّت تداوم دارد، ولو آنکه فقط به طور منطقی، از طرف کسی ادعا شود یا اینکه به کسی انتساب یابد.
تداوم اجتماعی مستلزم فرض کردن یک گذشته معنادار است. هویّتهای اجتماعی پایه هایی هستند که بر آن ها نظم و پیش بینیپذیری در سپهر اجتماعی استوار می شود. گذشته منبع مهمی است که در تفسیر اینجا- اکنون و در پیش بینی آینده باید به آن رجوع کرد. «گذشته»، به طور فردی، خاطره؛ و به طور جمعی، تاریخ است. با این حال، هیچ یک از این دو «حقیقی» نیستند: و هر دو اساساً بر ساخته، و دو وجه مهم از هویّت هستند. امّا این مطلب که این دو به تخیّل درمیآیند به معنای آن نیست که تخیّلی هستند (همان:۴۷).
یکی از ویژگیهای هویّتهای اجتماعی به نظر جنکینز، تغییرپذیری و انعطافپذیری آن ها است و انعطافناپذیرترین هویّت نیز، ولو تنها به عنوان یک احتمال، قدری آزادی عمل دارد. دلیل این انعطافپذیری این است که دیالکتیک شناسایی، طبق ضابطه خود، هرگز به کلی مسدود و محدود نیست. این امر با توجه به عدم قطعیت و پیش بینی ناپذیری زندگی، مفید وحتی حیاتی است. از آنجا که هویّتهای اجتماعی از درون فرآیندهای دوسویه شناختِ متقابل که اغلب درموقعیّتهای اجتماعی مشخصی ریشه دارند، سر بر می آورند، هویّت اجتماعی معمولاً اتفاقی، موقت، و تا اندازهای در قبال ناسازگاری و تناقض روادار است. هر قدر که دیالکتیک یکسویهتر باشد، درباره هویّت برآمده از آن کمتر میتوان چون و چرا کرد و امکان عمل محدودتر می شود (همان:۱۰۴).
جنکینز هویّتهای اوّلیّه را هویّتهای ثانویه متمایز میکند: هویّتهای اوّلیّه (مانند جنسیت، خانواده، خویشاوندی) در قیاس با سایر هویّتهای اجتماعی از استحکام بیشتری برخوردارند. انسان بودن را نیز میتوان همچون هویّتی اوّلیّه توصیف کرد. گروه خویشاوندی منبع آشکاری برای هویّت اوّلیّه و ماندگار فرد است. فارغ از آنکه چه زمانی، چهمکانی یا کدام فرهنگ باشد، عضویت در گروه خویشاوندی مظهر اجتماعی بودن هویّت است (همان:۱۰۸).
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 01:16:00 ب.ظ ]
|