تختائی، تمیمی و موسوی(۱۳۹۰) پژوهشی با عنوان «نقش کمیته حسابرسی در کیفیت گزارشگری مالی» انجام دادند. با توجه به نتایج پژوهش، به نظر میرسد که باید از طریق اقداماتی از قبیل افزایش استقلال کمیته حسابرسی، وجود افرادی با تخصص مالی و حسابداری و حسابرسی به منظور اطمینان از ارائه صادقانه فرایند گزارشگری مالی و گسترش پژوهشهای انجام شده در زمینه کمیته حسابرسی و ویژگیهای آن، تأکید بیشتری در زمینه بهبود آثار کمیته حسابرسی بر فرایند گزارشگری مالی انجام گیرد.
صالحی(۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر اثربخشی کمیته حسابرسی و موانع استقرار آن در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» به این نتیجه رسید که استقلال، فعال بودن، تخصص مالی، اندازه، داشتن منشور، حمایت هیات مدیره و تجربه باعث اثربخشی کمیته حسابرسی میشود. همچنین، عدم درک نقش مؤثر کمیته حسابرسی، تمرکزگرایی و قدرتطلبی مدیران، عدم وجود بستر قانونی لازم برای تشکیل کمیته حسابرسی، هزینه های ایجاد کمیته حسابرسی و عدم تأکید بورس اوراق بهادار به ایجاد کمیته حسابرسی، از عوامل عدم استقرار کمیته حسابرسی در ایران است.
مرادزاده و رحمننژاد(۱۳۹۰) پژوهشی با عنوان «بررسی اثر نوع حسابرس بر مربوط بودن ارزش سود حسابداری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» انجام دادند. یافته های پژوهش آن ها حاکی از آن دارد که شرکتهایی که توسط مؤسسات حسابرسی کوچک رسیدگی میشوند، رقم سود حسابداری آن ها مربوطتر است. یعنی گزارش حسابرسی شرکتهایی که توسط مؤسسات بزرگ رسیدگی میشوند نسبت به مؤسسات حسابرسی کوچک، ارقام سود حسابداری آن ها مربوطتر است.
خدادادی، تاکر و زارع زاده(۱۳۸۹) در تحقیق خود به بررسی تاثیر مدیریت سود بر مربوط بودن سود هر سهم و ارزش دفتری هر سهم با تفکیک اقلام تعهدی اختیاری کوتاهمدت، بلندمدت و کل اقلام تعهدی اختیاری پرداختند. نتایج تحقیق آنان نشان داد که سود و ارزش دفتری هر سهم با قیمت سهام دارای رابطه مثبت و معنیدار است. همچنین مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی اختیاری بلندمدت و کوتاهمدت موجب کاهش مربوط بودن سود و ارزش دفتری هر سهم میشود.
آهنگری و شاکری(۱۳۸۸) در پژوهش خود با عنوان «تاثیر مدیریت سود بر میزان مربوط بودن سود و ارزش دفتری با ارزش بازار سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» به این نتیجه رسیدند که قابلیت اتکای ضعیف سود، مربوط بودن سود را کاهش میدهد. همچنین مدیریت سود مربوط بودن سود را کاهش و مربوط بودن ارزش دفتری را افزایش میدهد.
ثقفی و باغومیان(۱۳۸۸) پژوهشی با عنوان «تبیین ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری از منظر اندازهگیری و رفتاری» انجام دادند. نتایج پژوهش آن ها بر اساس روش اندازهگیری سنتی ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری، حاکی از کاهش آن نزد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. یافته های آزمون اضافی پژوهش حاکی از نبود روند کاهشی در ارتباط ارزشی طی دوره زمانی میباشد و نشان میدهد که دلیل اصلی روند کاهشی مشاهده شده توسط پژوهشهای قبلی، رفتار سوداگرانه سرمایهگذاران بوده است که قابل انتساب به تغییرات ارزش بنیادی نمیباشد.
نوریان(۱۳۸۸) در بررسی میزان اثربخشی و سودمندی سود، جریان نقد عملیاتی و ارزش دفتری در تبیین بازده و قیمت بازار سهام، به این نتیجه رسیده است که سود همچنان یکی از اطلاعات مفید و اثرگذار در تعیین بازده سهم به شمار میرود، در حالی که جریان نقدی عملیاتی چندان مربوط نمیباشد. همچنین در پیشبینی قیمت سهام، سود هر سهم قابل اتکاتر از ارزش دفتری میباشد، هر چند در دوره زمانی پژوهش از میزان سودمندی آن کاسته شده است.
مجتهدزاده و همکاران(۱۳۸۷) پژوهشی با عنوان «حسابداری مازاد تمیز: رابطه ارزشی سود و ارزش دفتری» انجام دادند. یافته های آنان نشان میدهد که بین نسبت بازده حقوق صاحبان سهام و بازده آتی سهام رابطه معنیداری وجود دارد. اما قدرت توضیحدهندگی این نسبت، در سطح پرتفوی قویتر و بااهمیتتر از سطح شرکت میباشد. همچنین نتایج، نشانگر وجود رابطه معنادار بین تغییرپذیری سریهای زمانی نسبت بازده حقوق صاحبان سهام هر سهم با بازه آتی همان سهم است.
خوشطینت و رضایی(۱۳۸۵) در مقالهای تحت عنوان نقش سود و ارزش دفتری در ارزیابی قیمت سهام و تعیین رابطه آن با سود پیشبینی شده به بررسی میزان مربوط بودن این دو معیار حسابداری با قیمت سهام پرداختند. نتایج تحقیق نشان میدهد که با افزایش انحراف در پیشبینی سود از میزان همبستگی سود با قیمت کاسته میشود؛ یعنی در شرایطی که انحراف سود پیشبینی شده کم باشد، بازار سود را به عنوان شاخص مناسبی برای سودهای آتی تلقی میکند. و لذا سود برای توجیبه قیمت سهام توان بیشتری دارد ولی در شرایطی که انحراف از سود پیشبینی شده بیشتر از میزان اتکای خود به سود به عنوان عاملی تاثیرگذار میکاهد و سهام کمتر تحت تاثیر سود قرار میگیرد و سایر شاخصهای بازار جایگزین کاهش اتکا به سود در بازار میشود.
پورحیدری و همکاران(۱۳۸۴) ضمن به کارگیری چارچوب اولسون، محتوای اطلاعاتی سود خالص و ارزش دفتری شرکت را از طریق میزان ارتباط سود هر سهم و ارزش دفتری هر سهم با قیمت هر سهم شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای ۱۳۸۳-۱۳۷۵ بررسی نمودند. نتایج تحقیق آن ها نشان نداد که بخش در خور توجهی از ارزش شرت به وسیله تبیین میشود و عمده قدرت توضیحدهندگی مجموع سود و ارزش دفتری به خاطر سود است و ارزش دفتری شرکت از قدرت توضیحدهندگی مناسبی در مقایسه با سود هر سهم برخوردار نیست.
سیفی(۱۳۸۴) در پژوهش خود با عنوان «بررسی رابطه بین کمیته حسابرسی و استفاده از کار حسابرسی داخلی به عنوان یک زمینه آموزشی مدیریت و تاثیر این دو بر استقلال و بیطرفی حسابرسی داخلی» به این نتیجه رسید که رابطه معنیداری بین کیفیت کار حسابرسی داخلی و ترکیب کمیته حسابرسی(موظف یا غیرموظف بودن اعضا) وجود دارد. در واقع یافته ها اطلاعاتی را فراهم ساخت تا وجود یک واحد حسابرسی داخلی مستقل و بیطرف در سایه حمایتهای کمیتههای نظارتی مستقل همانند کمیته حسابرسی در تمامی شرکتها احساس شود.
فصل سوم:
روش تحقیق
فصل سوم: روش تحقیق
۳-۱-مقدمه
[سه شنبه 1401-09-29] [ 01:14:00 ب.ظ ]
|