شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر تصمیم گیری مدیران در بخش فرهنگی کشور
 

با بهره گرفتن از مدل تاپسیس (مطالعه موردی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی )
 

 استاد راهنما:
 

دکتر عبداله توکلی
 

 استاد مشاور:
 

دکتر حسن زارعی متین

 

چکیده
با توجه به عمق و وسعت اصول و اهداف فرهنگی نظام، مراکز متولی امور فرهنگی، در جهت تحقق این اهداف، می‌بایست از قدرت تصمیم گیری بالایی برخوردار باشند. اتخاذ تصمیم با توجه به مبانی منطقی و اصولی، بخش مهمی در همه تصمیمات مبتنی بر روش علمی است و متخصصان سعی می‌نمایند که دانش خود را به حوزه هایی ارائه دهند که تصمیمات در آن حوزه ها دارای ساختار باشد. در این راستا هدف عمده پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر فرایند تصمیم گیری در بین مدیران فرهنگی کشور است. جامعه آماری تحقیق را مدیران ستادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل می دهند و به منظور رتبه بندی از روش تاپسیس استفاده شده است. نتایج حاصل از فاز شناسایی منجر به استخراج 29 عامل نهایی تاثیر گذار بر فرایند تصمیم گیری در 4 بعد عوامل عقلایی، عوامل روانشناختی، عوامل اجتماعی و عوامل فرهنگی شد. این 29 عامل شناسایی شده رتبه بندی شدند. که نتایج نشان داد در بعد عوامل عقلایی میزان هم سویی تصمیم با سیاست های فرهنگی نظام سیاسی، در بعد عوامل روانشناختی نوع برخورد مدیران و همکاران با تصمیم اتخاذ شده، در بعد عوامل اجتماعی میزان تاثیرگذاری تصمیم در حوزه مسائل اجتماعی و امنیت اجتماعی و در بعد عوامل فرهنگی در نظر گرفتن فرهنگ غالب جامعه در رتبه اول قرار گرفتند.
کلمات کلیدی: تصمیم گیری، تاپسیس، مدیران فرهنگی، عومل عقلایی، عوامل اجتماعی، عوامل فرهنگی، عوامل روانشناختی
1-1- مقدمه
اقدامات عملی و اجرایی هر مجموعه ­ای بر اساس تصمیماتی است که قبل از اقدام اتخاذ می شود. در هر مجموعه سازمانی، اعم از یک شرکت، وزارتخانه، و یا کل دولت در هر روز تصمیمات زیادی اتخاذ می شود تا به اجرا درآید و حیات سازمان ادامه یابد. کیفیت اداره هر مجموعه و چگونگی عملکرد آن بستگی به کیفیت و پی آمد تصمیماتی دارد که در آن مجموعه اتخاذ می شود. یکی از عوامل مهم در تعیین کیفیت تصمیمات، نظام تصمیم گیری است. این پژوهش به شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر تصمیم گیری مدیران در بخش فرهنگی کشور در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می پردازد و در این فصل به بیان کلیات تحقیق پرداخته می شود.
1-2- بیان مساله
تصمیم گیری از اجزای تفکیک ناپذیر مدیریت به شمار می آید و در هر وظیفه مدیریت به نحوی جلوه گر است. در تعیین خط مشی های سازمان، در تدوین هدف ها، طراحی سازمان، انتخاب، ارزیابی و در تمامی افعال و اعمال مدیریت تصمیم گیری جزء اصلی و رکن اساسی است. تصمیم گیری به عنوان اولین وظیفه مدیر در اداره امور سازمان ها به قدری مهم است که برخی صاحبنظران سازمان را شبکه تصمیم و مدیریت را عمل تصمیم گیری تعریف کرده اند(Alvani, 2005). به عنوان نمونه هربرت سایمون[1] (1947) تصمیم گیری را جوهر اصلی مدیریت می داند. به نظر وی تصمیم گیرنده فردی است که در تقاطع راه ها، در لحظه انتخاب، آماده است که دریکی از مسیرها پا گذارد(Alvani, 2005). هوی و میسکل[2] (2008) نیز تصمیم‌گیری را مسئولیت اصلی همه مدیران می دانند و به نظر آنها مدیریت فرایندی است که نه تنها منتهی به اتخاذ تصمیم،‌ بلکه منتهی به اجرا نیز می شود.
پیتر دراکر[3] (1954) بر این باور است که تأکید مدیریت آینده بر فراگرد تصمیم گیری و درک این فراگرد می‌باشد. همه مدیران با فراگرد تصمیم گیری سروکار دارند، زیرا حرفه آنها چنین اقتضا می کند(parsaian & Arabi, 1996). به عقیده واگنر و هلنبرک[4] (2005) تصمیم گیری به معنی فرایند جمع­آوری اطلاعات برای ارزیابی گزینه­ها و انتخاب بهترین آن‌ها برای حل مسأله است. به طور کلی تصمیم گیری به معنای انتخاب یک راهکار از میان دو یا چند گزینه در یک رفتار پیشگیرانه و به منظور حصول به یک هدف یا دستاورد خاص با حداقل مخاطره و ریسک ممکن است(Korooni, 2005). به همین دلیل، تصمیم گیری هسته مرکزی برنامه ریزی را تشکیل می دهد. لذا برنامه ریزی بدون تصمیم سازی وجود نخواهد داشت (Weinz & Koontz, 1993).
مدیران همواره بنابر ضرورت شعلی در انجام تمامی وظایف خود با شرایطی مواجهه می شوند که لزوم اتخاذ تصمیم از جانب آنان ضروری است. به همین دلیل، وظیفه تصمیم گیری یکی از وظایف مهم و اساسی آنان در فرآیند های سازمانی می باشد (Moghadam & Tehrani, 2008). البته مدیران تصمیمات خود را به سبک های مختلف اتخاذ می کنند اما این سبک ها در طول زندگی شغلی آنان یکسان نبوده و دگرگون می‌شود. سبک تصمیم گیری افراد بیانگر الگوی عادتی است که آنها در هنگام تصمیم گیری مورد استفاده قرار می دهند. به عبارت دیگر سبک تصمیم گیری هر فرد رویکرد شخصیتی او در درک و واکنش به وظیفه تصمیم گیری خود است(Tanelhom, 2004). در این باره محققان سبک های تصمیم گیری متفاوتی را ارائه نموده اند.
زندگی در همه سازمانها از جمله در سازمان های فرهنگی نیازمند اتخاذ تدابیر و راه حل های گوناگون و مستمر است. مدیران باید وظایف و کارکرد های گوناگونی را انجام دهند تا بتوانند سازمان خود را هدایت و رهبری کند(Mirkamali, 2007). بطور کلی تصمیم گیری یکی از چالش های مدیران در طول زمان می‌باشد؛ زیرا آنان در طول مأموریت سازمانی خود با مسائل و موقعیت هایی رو به رو می شوند که نیازمند تصمیم گیری است(Kaucher, 2010). تصمیماتی که مدیران در طول انجام ماموریت سازمانی خود اتخاذ می کنند، عملکرد کارکنان و زندگی آنها را متأثر ساخته و اثر بخشی سازمان را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. لذا آنان باید با وظایف خویش و حوزه کار خود آشنا باشند و خود را در هر لحظه نسبت به اعمال، کردار، تصمیمات و رفتار خود پاسخ گو ببینند و برای هر اقدام دلیلی و برای هر تصمیم توجیهی معقول داشته باشند (Delshad, 2007). اما سوال اصلی پژوهش حاضر این است که با توجه به اهمیتی که فرایند تصمیم‌گیری در سازمان دارد – همان طور که بیان شد به زعم برخی اندیشمندان حوزه مدیریت، وظیفه اصلی مدیر تصمیم گیری و مدیریت برابر با تصمیم گیری است- چه عواملی بر روی تصمیم مدیران تاثبرگذارند؟
بدون شک شناخت این عوامل می تواند اهمیت زیادی داشته باشد زیرا می توان بر اساس شناخت این عوامل و دانستن اولویت و رتبه آنها فرایند انجام تصمیم گیری را به طور قابل ملاحظه ای بهبود بخشید. با توجه به اینکه نهادهای فرهنگی یکی از مهمترین ارکان اجتماعی محسوب می شوند،‌کیفیت تصمیم گیری در آن­ها نیز، از اهمیت فزآینده ای برخوردار است. این کیفیت می تواند متاثر از عوامل مختلفی از جمله سبک‌های مختلف تصمیم گیری مدیران باشد. بدیهی است که هر گونه نقص در این زمینه، می تواند منجر به تصمیمات ضعیفی گردد که تبعات زیانباری برای جامعه داشته باشد. در این راستا تلاش عمده پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر تصمیم گیری مدیران در بخش فرهنگی کشور است. دستیابی به این مهم کمک خواهد کرد تا فرایند اخذ تصمیم در سازمان مورد مطالعه به نحو چشم گیری بهبود یافته و کمک کند تا تصمیمات در زمان درست، توسط فرد مناسب و به گونه ای صحیح اخذ شوند.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
مدیران فرهنگی نقش مهمی در زندگی سیاسی، ‌اجتماعی و اقتصادی یک ملت دارند. مدیران با تصمیماتی که اتخاذ می کنند می توانند زندگی خود و کارکنان سازمان خود را تحت تاثیر قرار دهند(Willson, 2010).  با توجه به اینکه موفقیت هر سازمان تحت تاثیر کیفیت و چگونگی تصمیمات مدیران آن است. و یک تصمیم نادرست می تواند زیان های جبران ناپذیری به بار آورد، لذا پژوهش در زمینه تصمیم گیری یک ضرورت سازمانی به حساب می آید.
لازم به ذکر است مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به ماموریت‌های سازمانی که همانا سیاست‌گذاری، برنامه ریزی، حمایت و نظارت بر برنامه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی و هنری و ترویج ارزش‌های انسانی و دینی می‌باشد لذا نقش اثرگذار و تعیین کننده‌ای را در سرنوشت جامعه دارند. بر همین اساس پژوهش در زمینه عوامل موثر بر تصمیم گیری مدیران فرهنگی از اهمیت بسزایی برخوردار است. مضافاً انجام این گونه پژوهش ها می تواند به غنای پژوهشی در این زمینه بیفزاید. همچنین نتایج این گونه پژوهش ها نه تنها برای محیط های فرهنگی بلکه برای سایر سازمان های عمومی و دولتی نیز می‌تواند اهمیت به سزایی داشته باشد.
1-4- اهداف تحقیق

شناسایی عوامل موثر بر تصمیم گیری مدیران در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
رتبه بندی عوامل موثر بر تصمیم گیری مدیران در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
1-5- فرضیات

عوامل عقلایی بر روی تصمیم مدیران در بخش فرهنگی کشور تاثیرگذارند.
عوامل روانشناختی بر روی تصمیم مدیران در بخش فرهنگی کشور تاثیرگذارند.
عوامل اجتماعی بر روی تصمیم مدیران در بخش فرهنگی کشور تاثیرگذارند.
عوامل فرهنگی بر روی تصمیم مدیران در بخش فرهنگی کشور تاثیرگذارند.
1-6- قلمرو تحقیق
1-6-1- قلمرو موضوعی
موضوعات مرتبط با تحقیق حاضر در قلمرو مباحث مدیریت و تصمیم گیری قرار دارند. تحقیق حاضر به شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر تصمیم گیری مدیران در بخش فرهنگی کشور می پردازد.
1-6-2- قلمرو مکانی
جامعه آماری پژوهش را مدیران ستادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران تشکیل میدهند. بنابراین قلمرو مکانی این تحقیق در سطح وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. 
1-6-3- قلمرو زمانی
گردآوری داده­های تحقیق و تحلیل آنها در شش ماهه اول سال 1392صورت پذیرفته است.
1-7- شرح واژه­ها و اصطلاحات بکار رفته در تحقیق
1-7-1- تصمیم گیری
تصمیم گیری به معنی فرایند جمع­آوری اطلاعات برای ارزیابی گزینه­ها و انتخاب بهترین آن‌ها برای حل مسأله است. به طور کلی تصمیم گیری به معنای انتخاب یک راهکار از میان دو یا چند گزینه در یک رفتار پیشگیرانه و به منظور حصول به یک هدف یا دستاورد خاص با حداقل مخاطره و ریسک ممکن است(Korooni, 2005).
1-7-2- تصمیم گیری چندمعیاره (Multiple Criteria Decision Making)
یک دسته از مدل‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره است که به منظور انتخاب مناسب‌ترین گزینه از بین m گزینه موجود به کار می‌رود(اصغرپور، 1383).
1-7-3- تکنیک تاپسیس
این روش در سال 1981 توسط هوآنگ و یون[5] ارائه شد. بر اساس این روش هر مسئله از نوع MCDM با m گزینه که به وسیله n شاخص مورد ارزیابی قرار گیرد را می­توان به عنوان یک سیستم هندسی شامل m نقطه در یک فضای n بعدی در نظر گرفت. تکنیک TOPSIS بر این مفهوم بنا شده است که گزینه انتخابی کمترین فاصله را با راه حل ایده­آل منفی (بدترین حالت ممکن) داشته باشد.
 1-7-4- عوامل عقلایی
منظور، عوامل قابل اندازه گیری از قبیل هزینه، زمان، پیش بینی ها و غیره می باشد. یک تمایل عمومی وجود دارد که بیشتر بدین عوامل پرداخته و عوامل غیر کمی را از یاد ببریم(bhargava, 1993).
1-7-5- عوامل روانشناختی
 مشارکت انسان در پدیده تصمیم‌گیری روشن است. عواملی از قبیل شخصیت تصمیم‌گیر، توانائی‌های او، تجربیات، درک، ارزش­ها، آمال و نقش او از جمله عوامل مهم در تصمیم ­گیری می‌باشند.
1-7-6 – عوامل اجتماعی
موافقت دیگران بخصوص کسانی که تصمیم به نوعی بر آنان تاثیر می گذارد، از مسائل مهم تصمیم ­گیری است. توجه به این عوامل از مقاومت دیگران در برابر تصمیم می کاهد.
1-7-7- عوامل فرهنگی
محیط دارای لایه­های فرهنگی متعددی است که به نام فرهنگ منطقه، فرهنگ کشور و فرهنگ جهانی خوانده می شود. همچنین فرهنگ خود سازمان نیز باید مطمح نظر قرار گیرد. این فرهنگ­ها بر تصمیم فردی و یا سازمانی ما در قالب هنجارهای مورد قبول جامعه، رویه ها و ارزشها تاثیر می‌گذارند(murdick, 1993).
2-1- مقدمه
در این فصل به مرور مبانی تئوریک و پژوهش در باب مفاهیم مربوط به موضوع خواهیم پرداخت. در بخش اول به بررسی مفاهیم و تئوری­های عمده در زمینه تصمیم گیری پرداخته، در بخش دوم به شرح مباحث مربوط به تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره پرداخته و مدل تاپسیس را نیز توضیح خواهیم داد، سپس در بخش سوم مدل مفهومی تحقیق ارائه و نهایتاً با مرور تحقیقات انجام شده به بررسی پژوهش­هایی که تاکنون در این حوزها انجام شده است، خواهیم پرداخت.
2-2 – تصمیم گیری چیست؟
آیا تصمیم گیری، پدیده عجیب و ناشناخته ایست یا آنکه کار راحت و ساده ایست؟ هنوز معلوم نیست که چگونه، چه موقع و کجا تصمیم ساخته و پرداخته می شود. بقول مدیر عامل شرکت جنرال موتورز “اغلب سخت است که بگویم که چه کسی و چه موقعی تصمیم گرفته است و حتی چه کسی مبداء تصمیم بوده است. غالبا من نمی دانم در جنرال موتورز چه موقع تصمیم گرفته می شود ؟ من بخاطر نمی آورم که در یک جلسه کمیته‌ای بوده باشم و مسائل به رای گیری گذارده شود. معمولا یک نفر مسائل را خلاصه می نماید. دیگران با تکان دادن سر یا ابراز نظر خود به تدریج به اجماع می رسند” (Quinn, 1980).
اگرچه افلاطون روح انسانی را به ارابه­ای تشبیه کرده است که توسط دو اسب خرد و احساس به حرکت می‌آید، اما در قرون اخیر دانشمندان به خرد بیشتر بها داده و از احساسات به عنوان بخشی که مانع خردورزی است یاد نموده اند.[6] در تصمیم گیری تا کنون این عقیده بیشتر مطرح بوده است که انسان در تصمیمات خود –آنجا که سخن از نفع و ضرر است- کاملا عقلایی و بدور از احساسات عمل می نماید. اما برخی از شواهد مطرح در روانشناسی در سال­های اخیر نشان داده است که انسان در تصمیم گیری و رفتار خود از هر دو اسب استفاده می نماید.
تحقیقاتی که گزارش آن در انجمن اقتصاد آمریکا در ژانویه 2005 مطرح گردیده است، حاکی از آن است که تکنولوژی جدید به انسان این امکان را داده است تا تصویر برداری تشدید شده بوسیله مغناطیس برای مشخص نمودن وظایف هر بخش از مغز نماید. این کار امکان ثبت لحظه ای فعالیت های مغز را می دهد. دانشمندان مدیریت و اقتصاد از دانشمندان پزشکی و روانشناسی خواسته­اند که امکان اینکه بشود متوجه شد که کدام بخش از مغز کار تصمیم گیری را انجام می دهد را مد نظر قرار دهند.
بعنوان مثال، ذهن بشری موضوع ارزش مورد انتظار در حوادث آینده در اقتصاد را مورد محاسبه قرار می دهد. اینکه یک فرد در بازار بورس سرمایه گذاری می کند و یا هزینه بیمه عمر را پرداخت می نماید، بستگی به آن دارد که آن فرد چگونه آینده را در نزد خود تصویر نموده و به حوادثی که ممکن است اتفاق بیفتد چه مقدار وزن بدهد. ممکن است که شما ارزش مورد انتظار بیمه عمر را با اینکه کم است بیشتر مورد توجه قرار دهید، زمانی که فکر

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...