پایان نامه ارشد رشته مدیریت آموزشی : بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی و عدالت سازمانی |
بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی و عدالت سازمانی با خودکارآمدی حرفه ای اعضای هیأت علمی دانشگاه یاسوج
استاد راهنما
دکتر جعفر ترکزاده
چکیده
هدف کلی از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی و عدالت سازمانی با خودکارآمدی حرفه ای اساتید دانشگاه یاسوج بود. جامعه تحقیق شامل 160 نفر عضو هیأت علمی دانشگاه یاسوج بود، که با بهره گرفتن از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، 113 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مقیاس اندازه گیری نوع ساختار سازمانی (ترک زاده و محترم، 1390)، مقیاس عدالت سازمانی (مورمان و نیهوف، 1993) و مقیاس خودکارآمدی حرفه ای (ریگس و همکاران، 1994) بود که پس از محاسبه روایی و پایایی، توزیع و جمعآوری شد. نتایج حاصل از آزمون تی وابسته نشان داد که ساختار بازدارنده، نوع ساختار غالب دانشگاه یاسوج می باشد. نتیجه آزمون تی تکنمونهای مشخص نمود که میانگینهای انواع عدالت سازمانی (توزیعی، رویه ای و مراوده ای) به اضافه میانگین عدالت سازمانی و میانگین احساس خودکار آمدی حرفهای اساتید کمتر از حداقل سطح کفایت (Q1) می باشد. محاسبات انجام شده با بهره گرفتن از روش آماری رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که نوع ساختار دانشگاه، دارای رابطه معنیداری با عدالت سازمانی و احساس خودکارآمدی حرفهای اساتید است. بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی با واسطه نوع عدالت سازمانی با احساس خودکارآمدی حرفهای اساتید با بهره گرفتن از مدل معادلهی ساختاری، نشان داد که احساس خودکارآمدی حرفهای اساتید از طریق متغیرهای نوع ساختار سازمانی (تواناساز و بازدارنده) با واسطه نوع عدالت سازمانی (رویهای، مراودهای و توزیعی) با یکدیگر، پیش بینی میشود. بین ساختار سازمانی دانشگاه با احساس خودکارآمدی حرفهای اساتید رابطه مثبت و معناداری (01/0≥ P و 48/0 = β) وجود دارد. همچنین بین عدالت سازمانی با احساس خودکارآمدی حرفهای اساتید (01/0≥ P و 52/0= β) نیز، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
کلید واژه ها: ساختار سازمانی، عدالت سازمانی، خودکارآمدی حرفه ای، اعضای هیأت علمی، دانشگاه.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- بیان مسأله. 3
1-2- ضرورت و اهمیت پژوهش 5
1-3- اهداف پژوهش : 7
1-4- پرسشهای پژوهش : 8
1-5- تعریف مفهومی متغیرها 9
1-6- تعریف عملیاتی متغیرها 10
فصل دوم: پیشینه پژوهش
2-1- ساختار سازمانی 13
2-2- عدالت سازمانی 18
2-2-1- ابعاد عدالت سازمانی 19
2-2-1-1- عدالت توزیعی 19
2-2-1-2- عدالت رویهای 20
2-2-1-3- عدالت مراوده ای 22
2-3- خودکارآمدی 23
2-3-1-خودکارآمدی حرفه ای 26
2-4-1- جمع بندی 28
2- 5- پیشینه پژوهشی.28
2- 5- 1- ساختار سازمانی 29
2-5-3- خودکارآمدی حرفه ای 34
2-6-1-جمع بندی پژوهش های پیشین 36
فصل سوم: روش شناسی
3-1- طرح تحقیق، بیان متغیرها و نحوه ی تغییر یا کنترل آنها 39
3-2- جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری 39
3-3- ابزار پژوهش 40
3-3-1- پرسشنامه نوع ساختار سازمانی 40
3-3-2- مقیاس عدالت سازمانی 41
3-3-3- مقیاس خودکارامدی حرفه ای 42
3-4- روش اجرا 42
٣-5- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات. 42
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
4-1- یافتههای پژوهش 50
4-2- خلاصه یافته ها55
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1- بحث و نتیجه گیری 56
5-1- 1- نوع ساختار سازمانی غالب در دانشگاه یاسوج 56
5-1-2- بررسی نگرش نسبت به عدالت سازمانی دانشگاه یاسوج 57
5-1- 3- بررسی احساس خودکار آمدی حرفهای اساتید دانشگاه یاسوج 58
5-1-4- بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی با احساس خودکارآمدی حرفه ای اساتید دانشگاه یاسوج 59
5-1- 5- بررسی رابطه بین ساختارسازمانی با عدالت سازمانی دانشگاه یاسوج 60
5-1-6-بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی با احساس خودکارآمدی حرفه ای اساتید با واسطه عدالت سازمانی 60
5-1-1-6- رابطه بین انواع ساختار سازمانی با احساس خودکارآمدی حرفه ای اساتید. 61
5-1-2-6- رابطه بین انواع عدالت سازمانی با احساس خودکارآمدی حرفه ای اساتید. 61
5-2- جمع بندی و نتیجهگیری نهایی 64
5-3- محدودیتهای پژوهش 66
5-3-1- محدودیتهای اجرایی 66
5-3-2- محدودیتهای پژوهشی 66
5-4- پیشنهادهای پژوهش 67
5-4-1- پیشنهادهای کاربردی 67
5-4-2- پیشنهادهای پژوهشی 75
فهرست منابع و مآخذ
منابع فارسی 83
منابع انگلیسی 88
پیوستها
مقدمه
جهان امروز عصر سازمانها است و گرداننده این گردونه نیروی انسانی است که به کالند سازمانها جان میبخشند و تحقق هدفها را میسر میسازند و بدون آن ها سازمان معنا و مفهومی ندارد. سازمان، نظامی اجتماعی است که حیات و پایداری آن، وابسته به وجود پیوندی قوی میان اجزا و عناصر تشکیل دهنده آن است (الوانی و پورعزت، 1382). یکی از مهمترین عناصر سازمان نیروی انسانی بوده که ادراک او از عدالت، یک اصل اساسی برای کارکرد مؤثر سازمانها و ارتقای کیفیت آن میباشد (چالشتری و همکاران، 1388). چرا که بی عدالتی و توزیع غیر منصفانه دستاوردها و ستادههای سازمان، نه تنها موجب تضعیف روحیه کارکنان و تنزل روحیه تلاش و فعالیت در آنان میشود، بلکه کارایی و اثر بخشی در سازمان نیز کاهش مییابد. بنابراین، از جمله وظایف اصلی مدیریت حفظ و توسعهی رفتارهای عادلانه در مدیران و احساس عدالت در کارکنان میباشد (سید جوادین و همکاران، 1387).
این مهم در مورد دانشگاهها و مراکز آموزشعالی که به عنوان مهمترین نهاد در جهت تأمین نیروی انسانی و رکن اصلی در توسعهی همه جانبهی هر کشوری محسوب میشود نیز صدق می کند (شورایعالیانقلابفرهنگی، 1383). در واقع، دانشگاهها همانند سایر سازمانها به منظور به انجام رساندن وظایف، پویاییها و ارتقای کیفیت خود، نیازمند نیروی انسانی وفادار، سازگار با اهداف و ارزشهای سازمانی و خودکارامد است تا به منظور دستیابی به اهداف سازمانی تلاش و کوشش کنند (پول[1] و پول، 2007). به علاوه رعایت انصاف، منصفانه برخورد کردن، اقدامات صادقانه و رعایت حقوق افراد به عنوان هستهی اصلی عدالت سازمانی (گرینبرگ[2]، 1990)، خواسته یا توقعی است که همه کارکنانی که وقت و انرژی خود را در سازمان صرف میکنند، از آن انتظار دارند (گرینبرگ، 1983). لذا عدم توجه به آن در محیط سازمانی همچون دانشگاهها منجر به حس عدم کارآمدی در افراد و یأس و سرخوردگی آنها خواهد شد (ایرانزاده، 1388).
علاوه بر عدالت سازمانی که به ایجاد بستر مناسب جهت افزایش میزان احساس خودکارامدی اساتید کمک خواهدکرد، نوع ساختار سازمانی دانشگاه نیز بر احساس مذکور مؤثر خواهد بود. به عبارت دیگر، نوع ساختار سازمانی تواناساز یا بازدارنده (هوی و سوئیتلند[3]، 2000 و 2001؛ هوی و میسکل[4]، 2008) که از مفاهیم و متغیرهای اساسی در شکل گیری فضا و عملکرد دانشگاه محسوب میشود، از طریق ارائه الگوهایی از روابط رسمی و غیررسمی بین افراد در سازمان (دانشگاه) از یک سو، بر کیفیت عدالت سازمانی دانشگاه تأثیر خواهدگذاشت، و از سوی دیگر بر میزان خلاقیت، نوآوری، توانمندی، تعهد و احساس خودکارامدی افراد نیز مؤثر خواهد بود (پاول[5]، 2002).
با این وصف، نظر به اینکه نوع ساختار سازمانی و نیز کیفیت عدالت سازمانی در احساس خودکارامدی اساتید مؤثر خواهد بود، بررسی رابطه بین این متغیرها می تواند به اصلاح و بهبود راهبردها و برنامهریزیهای دانشگاهها کمک نماید.
1-1- بیان مسأله
در عصر حاضر دگرگونی ها به گونه ای است که در بسیاری از حوزه ها مسائل متعدد و بحران های بسیاری به وجود آمده و در نتیجه سازمان ها و مدیران آنها ناگزیرند تا به ابزارهای سازمانی مناسب متوسل شوند. یکی از این ابزارها، ساختار سازمانی است. در واقع تغییرات سریع در شرایط محیط ایجاب می کند که سازمان ها ساختار و گردش کار خود را بهبود دهند. ساختار، نحوه ی کارکرد افراد را تعیین می کند و نحوه ی کارکرد افراد هم تعیین کننده شکل ساختار سازمان است. در واقع اثر بخشی و کارآیی سایر ارکان سازمان در صورت وجود نیروهای انسانی سالم تضمین می گردد (مرادمند و کریمی، 1389).
وجود ساختار برای اثر بخش شدن عملکرد سازمان و حمایت از تلاش افراد ضروری اند زیرا ساختار یک چارچوب برای اداره وسازماندهی فراهم می کند و در واقع به وسیله آن است که مقاصد و کار در سازمان انجام می شود .پس مدیران نیازمند درک ضرورت ساختار سازمان و طراحی آن هستند. وظیفه ی ساختار سازمانی فراهم کردن چار چوبی است که با توجه به آن ضوابط و مقررات وضع و از طریق آن تصمیمات به شیوه ی منظمی، شکل گیرند.
پر واضح است که انصاف والاترین ارزش انسانی و گوهری گرانبها در راه تحقق حقوق بشر و به عنوان ارزشی اساسی است (کاتوزیان[6]،2008)، که اغلب در سازمانها با عنوان عدالت سازمانی از آن یاد میشود (فارمر[7] و همکاران، 2003). عدالت سازمانی مرحلهای است که کارکنان احساس میکنند، قوانین، رویهها و سیاستهای سازمانی مربوط به کار آنها، منصفانه است (بیز[8]، 2001). معمولا در تقسیم بندی عدالت سه مفهوم عدالت توزیعی، رویهای، و مراودهای مطرح میشوند (سیتر[9]، 2003؛ مک دوول و فلیچر[10]، 2004) که فرایندهای عدالت نقش مهمی در آن ایفا می کند، لذا چگونگی برخورد با افراد در سازمانها ممکن است باورها، نگرشها و احساسات آنها به ویژه ادراک افراد (اساتید) را از برابری و چگونگی برخورد منصفانه در حوزه کار را تحت تاثیر قرار دهد (مورمن[11]، 1991؛ حسین زاده، 1385).
در دهه اخیر، توجه بسیاری به عدالت سازمانی به عنوان یک ساختار مهم و یک زمینه تحقیقی قابل توجه در روانشناسی صنعتی و سازمانی معطوف شده است. همچنین امروزه با توجه به نقش همه جانبه آموزش عالی و دانشگاهها در زندگی اجتماعی انسانها، نقش عدالت در این سازمانها پیش از پیش آشکارتر شده است. دانشگاهها در حقیقت نمادی از جامعه بوده و تحقق و اجرای عدالت در آن، به منزله تحقق عدالت در سطح جامعه میباشد. بی عدالتی و توزیع غیرمنصفانه دستاوردها و ستادههای سازمان، موجب تضعیف روحیه اساتید و تنزل روحیه تلاش و فعالیت در آنان میشود، بنابراین رعایت عدالت، رمز بقاء و پایداری جریان توسعه و پیشرفت سازمان و کارکنان آن است (الوانی و پور عزت، 1382). عدالت سازمانی نیز به رفتار منصفانه و اخلاقی افراد درون یک سازمان اشاره میکند. رفتار منصفانه چیزی است که کارکنانی که زمان و تواناییهای خود را در یک سازمان صرف میکنند، از آن انتظار دارند (گرینبرگ، 1993).
به هر حال عدالت سازمانی مهم است زیرا با فرایندهای حیاتی سازمانی از قبیل سطح تعهد، رفتار مدنی سازمانی، خشنودی و عملکرد شغلی مرتبط است (کالکیت[12]، نو و جکسون[13]،2002؛ کالکیت، کانلن[14]، وسون[15]، پورتر و نگ[16]،2001؛ گرینبرگ، 1993). به همین دلیل درک اینکه چگونه افراد در مورد عدالت در سازمانشان قضاوت میکنند و چطور به آن پاسخ میدهند، از مباحث اساسی، خصوصا برای شناخت رفتار سازمانی
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1398-12-03] [ 01:14:00 ب.ظ ]
|