هدف از توانمندسازی ایجاد سازمانی است مرکب از کارکنانی متعهد و مشتاق به کار که وظایف شغلی شان را بدین علت که هم عقیده دارند و هم از آن لذت می برند انجام می دهند. همچنین هدف از توانمندسازی نیروی انسانی ، استفاده از ظرفیت های بالقوه انسان ها به منظور توسعه ارزش افزوده سازمانی، تقویت احساس اعتماد به نفس و چیرگی بر ناتوانی ها و درماندگی های فردی است. به عبارت دیگر هدف از توانمندسازی ارائه بهترین منابع فکری مربوط به هر زمینه ای از عملکرد سازمان است. گالبریت و لاور عقیده دارند هدف بلند مدت توانمندسازی ، اطمینان دادن به کارکنان است که در چارچوب رسالت، چشم انداز و استراتژی سازمان به موفقیت می رسند. توانمندسازی ادعا دارد به وسیله تأکید بر حقوق کارکنان برای خودسازماندهی و رشد شخصی، عدالت را حکم فرما م یکند. به عبارت دیگر توانمندسازی راهی است که به کمک واگذاری عوامل انضباطی به کارکنان آن ها را به سمت پاسخگویی و بنابراین برانگیختگی و خودنظمی سوق می دهد و بدین وسیله سطح کمال آنان را افزایش می دهد [۲۰].
پایان نامه
افراد در توانمندسازی باید مسؤولیت بهبود شغل و وظایف روزانه خود را بپذیرند . این به عهده خود فرد است که شغل خویش را بهتر، غنی تر و رضایت بخش تر سازد. وقتی فرد این کار را انجام می دهد، بهتر می تواند تصمیم بگیرد و مس ؤولیت پذیرتر شود و به فردی تبدیل شود که بهتر م یتواند مشارکت نماید.
لیچ و وال در این رابطه می نویسند: توانمندسازی وسیله ای است برای ارتقاء کارکنان به ویژه راهی است برای ایجاد دانش و توانایی کارمندان برای ارتقاء عملکرد. به طور خلاصه با توجه به سطور فوق اهداف توانمندسازی کارکنان را می توان درموارد ذیل ذکر کرد:

 

    • ارتقای کارکنان از طریق ایجاد دانش و توانایی؛

 

    • استقرار عدالت در سازمان؛

 

    • ایجاد کارکنان متعهد و مشتاق در کارکنان؛

 

    • استفاده از ظرفیت های بالقوه کارکنان.

 

۲-۷ ویژگیهای سازمانهای توانمند
سازمان توانمند سازمانی است که در آن گروههایی از انسانها با هم کار می‌کنند و در انجام کارها با یکدیگر مشارکت دارند.این سازمان رقابتی،یعنی جایی که هر کارمند در انجام دادن کارها با یکدیگر به رقابت میپردازد،کاملاً تفاوت دارد.در سازمانهای توانمند ،برای کار گروهی اهمیت خاصی قایل هستند و افراد ضمن کمک به یکدیگر،در حل مشکلات پیچیده تشریک مساعی دارند.انها نسبت به همکاران محبت میورزند و منافع جمعی را بر منافع شخصی ترجیح میدهند.در سازمان توانمند کارکنان با احساس هیجان،مالکیت و افتخار بهترین ابداعات و افکار خوب را پیاده میسازند.(شاهر کنی ،۱۳۸۱)
در حقیقت در یک سازمان توانمند محیطی حکمفرماست که در آن کارکنان،نیروی محرکه اصلی هستند.
مدل مدیریت سنتی که در آن مدیر کنترل می‌کند و کارکنان تحت کنترل هستند دیگر کارآمد نیست.به منظور ایجاد محیط کار توانمند،نقش مدیر در سازمان بایستی از چارچوب ذهنی فرماندهی و کنترل به محیط حمایتی مبتنی بر حس مسئولیت تبدیل شود که در آن کلیه کارکنان فرصت داشته باشند به نحو احسن همکاری کنند.(کابریجو دیگران، ۱۹۹۹)
در محیط توانمند،فرهنگ توانمندسازی رشد می‌کند،تبادل اطلاعات و دیدگاه ها به آسانی صورت میگیرد؛اهداف مشخص و تعریف شده است؛مرزهای تصمیم گیری روشن است ؛تقسیم کار صورت میگیرد؛شایستگی در قالب کسب تجربه و آموزشها شکوفا می‌شود؛منابع کافی انجام کار(پول،مواد،تجهیزات،نیروی انسانی)در اختیار کارکنان قرار میگیرد،پشتیبانی لازم توسط مدیران عالی سازمان از فرهنگ توانمندسازی صورت میگیرد،پشتیبانی لازم توسط مدیران عالی سازمان از فرهنگ توانمندسازی صورت میگیرد،کارکنان تشویق و ترغیب به پذیرش ریسک و مخاطره می‌شوند.توانمندسازی محیطی را به وجود میآورد تا کارکنان بتوانند با اختیارات بیشتر کار کرده و در فرایند تغییر و بهبود نقش داشته باشند،نیازشان به سرپرست مستقیم کاهش یافته و در تحقق اهداف سازمان مشارکت نمایند.(آقایاری،۱۳۸۲)
۲-۸ ویژگیهای کارکنان در یک سازمان توانمند
توامندسازی با پرورش کارکنانی با انگیزه و توانا به مدیران این امکان را خواهد داد که در برابر پویاییهای محیط رقابتی به سرعت و بطور مناسب عمل نموده،موجبات برتری رقابتی سازمانشان را فراهم آورند.(محمدی،۱۳۸۱)
در سازمانی که کارکنان آن توانمند شدهاند،کارکنانش برای ایفای نقش و تحقق اهداف سازمانی احساس عدم توانایی نمیکنند،کارهای بزرگ را بر کارهای روزمره و جرات را بر احتیاط و آزادی عمل را بر وابستگی ترجیح میدهند،انان بدون ترس و واهمه نقطه نظرهای خود را آزادانه بیان می‌کنند،بر احساس باور و عقیده درونی و از روی اشتیاق کار می‌کنند نه بر اساس فشاری که از بیرون وارد می‌شود.مسئولیت اقدامات خود را به عهده میگیرند و پاسخگوی عملکرد خود می‌باشند.(درگاهی،۱۳۸۱)
داور(۱۹۹۹)ویژگیهای رفتاری کارکنان توانمند شده را در مقایسه با کارکنان غیر توانمند در جدول زیر نشان داده است.

 

کارکنان توانمند شده کارکنان توانمند نشده
۱- در موقعیتهای مبهم دارای ابتکار عمل هستند و مشکلات را به شیوهای تعریف می‌کنند که قادر به تجزیه و تحلیل بهتر و دستیابی به تصمیمات بیشتر باشند. ۱- منتظر هستند تا مافوق تصمیم بگیرد که چه کسی اختیار رسیدگی به مشکل را دارا و در برابر آن مسئول است.به عبارتی همواره منتظر کسب تکلیف هستند.
۲- قادرند در موقعیتهای مبهم ،فرصتها را تشخیص دهند. ۲- قادرند با مشکلات بطور کارآمد برخورد کنند اما نمیتوانند فرصتهای محتمل را تشخیص دهند.
۳- قادر به بکارگیری مهارتهای فکری مهم از قبیل آزمایش مفروضات و ارزیابی دلایل ارائه شده هستندو قادرند در مورد اینکه تصمیمات و اقداماتشان در راستای اهداف مشترک است دلایل محکمی ارائه دهند. ۳- نتیجه گیریهای سایرین به ویژه افراد صاحب نفوذ را بدون انجام بررسی های لازم میپذیرند.در مورد اطلاعاتی که در اختیار دارند بحث می‌کنند اما قادر نیستند از این اطلاعات در راستای اهداف مشترک استفاده کنند.
۴- هم در گروه های وظیفهای و هم درون گروه های چند وظیفهای قادر به اجماع نظر برای تصمیمات و اقدامات هستند. ۴- انتظار دارند تلاشهایی در جهت دستیابی به اجماع نظر صورت گیرد اما اگر با شکست مواجه شوند به اختیارات سلسله مراتبی متوسل می‌شوند.
۵- بر روی فرصتها کار کرده و آنها را مورد شناسایی قرار میدهند تا بتوانند بدین طریق فعالیتها،مستندات،سیستمهای ارتباطی و اطلاعاتی را سیستماتیک(نظامند)نموده،مشکلات سیستماتیک را شناسایی و دفع کرده و در نهایت سیستمهایی را که قادر نیستند چیزی بر ارزش مشتری بیافزایند،اصلاح و یا از رده خارج کنند. ۵- به بهبود فردی یا اثربخشی تیمی تمرکز دارند اما قادر به درک مشکلاتی که فراتر از گروه هستند،نیستند.قادر به ارائه راهحلهای یکبار مصرف هستند اما برای سیستماتیک نمودن آنها با مشکل مواجه می‌شوند.به شدت متکی به سیستمهای موجود بوده حتی اگر سیستمها کارایی خود را از دست داده باشند.
۶- در تلاشند از طریق کاهش هزینه ها و یافتن فرصت –ایی برای سرمایه گذاری در زمینه های جدید(از قبیل فرایند بهبود و فنآوری پیشرفته)،منابع را بهینه کنند. ۶- تنها زمانی توجه خود را به مساله منابع معطوف میدارند که از سوی افراد صاحب اختیار موظف انجام آن شوند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...