راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره رویکرد و عملکرد جامعه روحانیت مبارز در فرایند سیاست ... |
۱- شورای انقلاب ۹۸
۲- نهاد رهبری ۹۹
۳- قوه مجریه ۱۰۰
۴- قوه مقننه ۱۰۳
۵- قوه قضائیه ۱۰۵
۶- مجمع تشخیص مصلحت نظام ۱۰۶
۷- شورای نگهبان ۱۰۷
۸- مجلس خبرگان رهبری ۱۰۸
۹- نیروهای مسلح ۱۰۹
۱۰- شورای عالی امنیت ملی ۱۱۰
۱۱- شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۱۱
۱۲- حوزههای علیمه ۱۱۲
۱۳- دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ۱۱۳
۱۴- نماز جمعه و نمایندگی ولی فقیه در استانها ۱۱۳
ادامه فهرست مطالب
عنوان صفحه
گفتار چهارم: پایگاه اجتماعی جامعه روحانیت مبارز ۱۲۳
۱- پایگاه اجتماعی در کل کشور ۱۲۳
۲- پایگاه اجتماعی در پایتخت کشور ۱۲۵
فصل چهارم : نتایج
نتیجه گیری ۱۳۰
منابع و مآخذ ۱۳۴
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول شماره(۱): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در شورای انقلاب از دیماه ۱۳۵۶ هـ.ش تا پایان فعالیت آن ۱۱۵
جدول شماره(۲): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در نهاد رهبری از بهمن ۵۷ تا اردیبهشت ۱۳۸۵ ۱۱۶
جدول شماره(۳): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در قوه مجریه از ابتدای پیروزی انقلاب تا اردیبهشت ۱۳۸۵ ۱۱۶
جدول شماره(۴): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در قوه مقننه طی هفت دوره مجلس تا اردیبهشت ۱۳۸۵ ۱۱۷
جدول شماره(۵): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در قوه قضائیه طی دو دهه انقلاب اسلامی تا اردیبهشت ۱۳۸۵ ۱۱۸
جدول(۶): مسئولیتهای شورای مرکزی روحانیت مبارز در مجمع تشخیص مصلحت نظام تا اردیبهشت ۱۳۸۵ ۱۱۸
جدول(۷): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در شورای نگهبان طی دو دهه انقلاب تا اردیبهشت ۱۳۸۵ ۱۱۹
جدول(۸): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در مجلس خبرگان طی دو دهه انقلاب تا اردیبهشت ۱۳۸۵ ۱۱۹
جدول(۹): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در نیروهای مسلح طی دو دهه انقلاب تا اردیبهشت ۱۳۸۵ ۱۲۰
ادامه فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول(۱۰): مسئولیت اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در شورای امنیت ملی از تأسیس تا اردیبهشت ۱۳۸۵ ۱۲۱
جدول(۱۱): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در شورای عالی انقلاب فرهنگی بعد از پیروزی انقلاب تا اردیبهشت ۱۳۸۵ ۱۲۱
جدول(۱۲): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در حوزههای علمیه تا اردیبهشت۱۳۸۵ ۱۲۲
جدول(۱۳): مسئولیتهای اعضای شورای مرکزی روحانیت مبارز در امامت جمعه و نمایندگی ولیفقیه در استانها تا اردیبهشت ماه ۱۳۸۵ ۱۲۲
رویکرد و عملکرد جامعه روحانیت مبارز در فرایند سیاست و حکومت
جمهوری اسلامی ایران
چکیده:
انقلاب اسلامی ایران که در سال ۱۳۵۷ و در پرتو رهبری امام خمینی به پیروزی رسید، نتیجه سال ها مبارزه با رژیم پهلوی بود. در این مبارزه و پیروزی، گروه ها و احزاب بسیاری مشارکت داشتند که البته سهم آنها در هدایت و پیروزی انقلاب اسلامی به یک اندازه نبود. یکی از این جریانات فعال در انقلاب روحانیت بود. اکنون با گذشت بیش از سه دهه از وقوع انقلاب اسلامی، ما به دنبال فهم نقش و تاثیر این تشکل در فردای پیروزی انقلاب اسلامی متوجه شدیم که، همین جریان در فردای پیروزی انقلاب اسلامی تا سال مورد بررسی ما ۱۳۸۸ در تمامی سطوح و ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران حضور و نفوذ فعال داشته اند (و هنوز نیز دارند). بگونه ای که آقای هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، محمد یزدی و… از اعضای جامعه روحانیت مبارز، برای چندین دوره ریاست مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و قوه قضاییه را بر عهده داشته اند. همین امر موجب می گردد تا ما بیان داریم که این جامعه بیشترین نقش و تاثیر را در تحولات سیاسی اجتماعی جمهوری اسلامی داشته است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کلمات کلیدی: جامعه؛ حزب؛ روحانی
فصل اول
کلیات تحقیق
بیان مسئله :
به گواهی تاریخ، جریان اسلامی مهمترین نقش را در تحولات سیاسی، اجتماعی در ایران معاصر داشته است. بیگمان اگر از خودگذشتگی و مجاهدت نیروهای جریان اسلامی به رهبری روحانیت انقلابی نبود، شکست رژیمی ۲۵۰۰ ساله با برخورداری از ارتش مسلح و پیشرفته و حمایت کامل ابرقدرتهای زمانه ناممکن بود. جریان اسلامی به رهبری روحانیت، در عصر دیکتاتوری رضاشاه، دوران بسیار سختی را پشت سر گذاشت. رضاشاه پهلوی مصمم بود با کمک قدرتهای استعماری به ویژه انگلیس و روشنفکران سکولار، به گمان خود اسلام، تشیع و روحانیت را ریشهکن کند. با سقوط استبداد رضاشاهی، محمد رضا پهلوی کوشید به چهره منفور نظام رضاشاهی بهبود ببخشد. جریان اسلامی از این فرصت و نیز از جوانی و بیتجربگی محمدرضا، استفاده لازم را برد و به سرعت خود را بازسازی کرد. در همین دوران جریانهای دیگری چون جریانهای مارکسیستی و ملیگرا نیز تلاش خود را برای به دستگیری قدرت آغاز کردند. جریان مارکسیستی به پشتوانه نیروهای اشغالگر شوروی حداکثر توانستند نمایندگانی معدود در مجلس و چند وزیر در کابینه وارد کنند، امّا نیروهای ملیگرا به رهبری دکتر محمد مصدق و با همراهی آیت الله کاشانی زمام دولت را به دست گرفتند. امّا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آنان را از صحنه قدرت حذف کرد. پس از کودتا و سرکوب شدید جریانهای مخالفِ جریانِ سلطنت، فضای یأس بر بسیاری از نیروها حاکم شده بود. در این میان برخی جوانان رادیکال راه مبارزه با رژیم پهلوی را در التقاط مکاتب و مبارزه مسلحانه به شیوه مارکسیستها دیده، بدان روی آورده بودند. عدهای دیگر نیز منفعلانه به مبارزه پارلمانی دل خوش کرده بودند. در این زمان جریان اصیل اسلامی با برنامه ریزی عمیق و مقاومتی شگفتانگیز، بزرگترین تحول تاریخ ایران، یعنی تغییر نظام ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و برپایی نظام جمهوریت بر پایه اسلام را آغاز کردند. مرجعیت و روحانیت شیعه ابتدا به نصیحت، نامه، توصیه، پیامهای هشدار دهنده و انتقاد، بر اساس وظیفه اسلامی امر به معروف و نهی از منکر نسبت به محمدرضا پهلوی اقدام کردند. اما وقتی به نتیجه نرسیدند و به تصمیم و نقشه رژیم برای خارج کردن اسلام از سیاست و جامعه و حتی قلوب مسلمانان پی بردند، آنان نیز تلاش برای سقوط نظام سلطنتی را آغاز کردند. بیگمان در شرایط استبداد پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و در حالی که سکولاریزم حاکمیت خود را در کشور و حتی حوزه های دینی گسترانده بود، در نظر بعضی شکست رژیمی چنان قدرتمند کاری ناممکن مینمود، چون علاوه بر رهبری هوشمند امام خمینی و مکتب غنی اسلام، حرکت انقلابی نیازمند کادر فعّالی از نیروهای جان بر کف بود که بتواند تا زمان به ثمر رسیدن نهضت، انواع سختیها اعم از نیش و کنایههای متحجرین و منفعلین، تا زندان و شکنجه و تبعید را به جان بخرند. هر چند با درایت عالمان بزرگی چون آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آیت الله العظمی بروجردی و دیگر بزرگان، حوزه علمیه قم پشتوانه این نهضت به حساب میآمد، امّا بهرهگیری از این سرمایه عظیم خالی از مشکلات نبود. تردیدی نیست که درک جایگاه «روحانیت مبارز» شیعه در نهضت اسلامی اخیر مبتنی بر شناختِ جریانهای درون روحانیت در آغاز نهضت امام خمینی است. گفتنی است که جریان اسلامی در درون خود از دو نوع تشکل سیاسی برخوردار بوده است، اول: تشکلهای روحانی همچون جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و روحانیت مبارز، دوم: تشکلهای غیر روحانی امّا مرتبط با روحانیت، همچون فدائیان اسلام، هیئتهای مؤتلفه اسلامی و مانند آنها. تشکلهای روحانی در سال ۱۳۴۱ شامل چهار گروه متمایز به شرح زیر بود:۱- روحانیت انقلابی: که در رأس و رهبری آن امام خمینی قرار داشت و با احساس تکلیف نسبت به اجرای احکام و ارزشهای اسلام و برپایی حکومت اسلامی با رژیم پهلوی مبارزه میکرد. ۲- روحانیت وابسته به حکومت پهلوی: این گروه به شدت از محمدرضا پهلوی به عنوان تنها پادشاه شیعه حمایت میکردند، با دربار پهلوی رابطه داشتند، دعاگوی رژیم بودند و با گروه اوّل به شدت مخالفت میکردند. ۳- روحانیت میانهرو: این بخش از روحانیون گرچه با استبداد موافق نبودند، امّا به سقوط رژیم پهلوی نیز اعتقاد نداشتند. آنان تلاش میکردند تا رژیم به قانون اساسی مشروطه عمل کند. ۴-روحانیون غیر سیاسی: این گروه از روحانیان به شدت از ورود و دخالت در سیاست پرهیز میکردند. آنان تمام تلاش خود را به تحصیل، تدریس، و بیان مسائل اخلاقی و معنوی معطوف کرده بودند. آن چه امروز با عنوان «جامعه روحانیت مبارز» میشناسیم، تشکّلی برآمده از همان روحانیت انقلابی به رهبری امام خمینی (قدس سره) است که با فداکاری خود علاوه بر جذب بخشهای دیگری از روحانیت به نهضت اسلامی، در آگاه سازی مردم و هدایت جریان مبارزه به پیروی از امام خمینی و تثبیت جایگاه رهبری نقش اساسی داشته است.
از اواسط سال ۱۳۵۶ روحانیون طرفدار امام(ره) در تهران تشکلی در میان خود به نام روحانیت مبارز به وجود آوردند. شخصیت های عمده ای چون بهشتی، مطهری، مفتح، باهنر، مهدوی کنی، خسروشاهی، عبدالمجید ایروانی، هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، معادیخواه، شجونی، مهدی کروبی، هادی غفاری و… از فعالین و گردانندگان روحانیت مبارز به شمار میآمدند. برنامه ریزی راهپیماییها، سخنرانی در مساجد، تهیه شعار و در مجموع سازماندهی نهضت عمدتاً توسط روحانیت مبارز صورت می گرفت. به عبارت دیگر در حالی که بسیاری از نیروهای مخالف با مشکلاتی همچون فقدان رهبری، ضعف تشکیلاتی، عدم انسجام فکری، تفرقه و انشعابات رو به رو بودند، روحانیت با وجود امام و دارا بودن شبکه ای از روحانیون در سراسر کشور، از مزیت مهمی برخوردار بود(زیباکلام، ۱۳۸۰: ۲۶۹).
مرکز جامعه روحانیت مبارز ابتدا در شمیران بود و بعد به تدریج تمام تهران را زیر پوشش گرفت. بدین گونه که تهران به ۱۲ منطقه تقسیم شد و روحانیت هر منطقه تحت نظام و سازماندهی درآمدند و هر کدام یک نماینده در بخش مرکزی داشتند (اعضای شورای مرکزی). در حقیقت در سال های ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۶ بود که روحانیت مبارز شکل گرفت. هرچند برخی از اعضای شورای مرکزی معتقدند که پیدایش اصل جامعه روحانیت مبارز به سال های ۱۳۴۶ ـ ۱۳۴۵ باز می گردد و در سال ۱۳۵۶ تجدید سازمان یافته است، فعالیت های گسترده ای را به صورت مخفی و نیمه علنی آغاز کرد تا آنکه در اوایل انقلاب رسماً برنامه انقلاب و سازماندهی را شروع کرد. حالا دیگر روحانیت مبارز به ویژه نام های مطهری و بهشتی که به عنوان رهبران انقلاب و حلقه اتصال بین امام در نجف و سپس پاریس با مردم در ایران عمل می کردند، بیش از همه بر سر زبان ها بود. علی رغم سعی فراوان افراد و گروه های سیاسی که خواهان دور نگه داشتن جریان مبارزه از جناح مذهبی بودند، عملاً مرکزیت اعتصاب ها و مبارزات در ستاد مرکزی آیت الله خمینی در تهران مستقر بود و مساجد نقش مهمی را ایفا می کردند(حکیمی، ۱۳۵۷: ۱۸۸).
آیت الله بهشتی که خانه اش مرکز این هماهنگی ها بود با یک سازماندهی کارساز، اعتصاب ها را هماهنگ کرده، به تدریج سراسر کشور را به آن متصل می کرد. دیگر هسته اصلی همه تظاهرات و راهپیمایی سال های ۵۷ ـ ۱۳۵۶ به ویژه راهپیمایی بزرگ روز تاسوعا تحت مدیریت آقایان بهشتی، باهنر و مطهری اداره می شد. با نگاهی گذرا بر روز شمار انقلاب اسلامی، نقش جامعه روحانیت مبارز تهران در برگزاری مجالس یادبود و گرامی داشت شهدا، اعلام عزای ملی، تعطیل عمومی در مناسبت ها از جمله ۱۵ خرداد، برنامه ریزی اعتصاب ها و تظاهرات به ویژه در ماه مبارک رمضان و ماه محرم، دعوت به میتینگ ها و راهپیمایی ها و به ویژه برگزاری نماز با شکوه عیدفطر در تپه های قیطریه تهران به امامت آیت الله دکتر مفتح و سخنرانی ایشان و دکتر باهنر و نقش برجسته این اجتماع در تشدید مبارزات ضدرژیم به طور برجسته و اساسی نمایان است.
در حالی که شاه آخرین تلاش ها را برای استمرار رژیم سلطنت انجام می داد و قدرت های حاکم بر منطقه هم کوشش داشتند راه حل مناسبی که با منافع آن ها تطبیق داشته باشد، بیابند؛ همه نیروهای مخالف انقلاب جز روحانیت به تشکیل حکومت بختیار رضایت دادند و تمام تلاش های پیدا و پنهان به کار گرفته شد تا به گونه ای شعله انقلاب خاموش شود؛ رهبری انقلاب یکی از ضربات مهلک را بر رژیم در حال احتضار وارد ساخت. تشکیل شورای انقلاب یکی از همین تصمیم ها بود. در اعلامیه ۲۲ دی ماه ۱۳۵۷ شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و مورد وثوق موقتاً تشکیل شده بود. در این خصوص یکی از پایه گذاران و بنیان گذاران شورای انقلاب، آیت الله دکتر بهشتی طی مصاحبه ای با روزنامه اطلاعات مورخ ۳۱ تیرماه ۱۳۵۹ شماره ۱۶۱۹۶ در این باره می گوید: افراد را امام تعیین می کردند به این معنی که اول امام به یک گروه پنج نفری از روحانیت مسئولیت دادند که برای شناسایی افراد لازم برای اداره آینده مملکت تلاش کنند. این عده عبارت بودند از: آیت الله مطهری، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، دکتر باهنر و خود بنده. بعد با آقای مهدوی کنی صحبت کردیم و به امام اطلاع دادیم و ایشان هم شرکت نمودند. بدنی ترتیب هسته شورای انقلاب یکی گروه شش نفری شد. بعدها به روحانیون آیت الله طالقانی و خامنه یا نیز اضافه شدند. به هر حال شورای انقلاب با ترکیبی از چند روحانی از جامعه روحانیت مبارز تشکیل شد(بادامچیان، ۱۳۷۲: ۸۵).
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-09-05] [ 11:17:00 ب.ظ ]
|