بررسی و شناسایی هدایای ملل به دربار هخامنشی با تکیه بر ... |
بنابر گفته مارتین ، سابقه اسناد آشوری مربوط به تحویل خراج ها به قرن سیزدهم می رسد . مثلاً فهرستی متعلق به گنجینه اسناد از خراج مناطق تابع شمال غربی آشور حکایت دارد . موارد تحویلی (۱۱۲ بز نر و ۱۳۴ گوسفند ) در این مورد آشکارا برای مصرف خانگی اختصاص داده شده اند .
نکات جالبی از وضع مالیات عهد سارگن از ۶ نامه ای که ماموران مختلف به پادشاه فرستاده اند برمی آید . یکی از گماردگان دولتی به نام آشور بل اصور که شاید فرماندار یا سپهدار یک منطقه میبوده درباره دشواری هائی که در نهادن خراج در پیش داشت ، سخن می راند . وی به علت سرمای زمستان و به سبب طغیان آب نتوانسته است مواد تحویلی مشتمل بر اسبان ، قاطران و دام ها را به شهر برساند پوزش می خواهد . اصل دو نامه به دوره ولیعهدی سناخریب می رسد که در غیاب سارگن در آشور فرمانروائی می کرد . سناخریب می نویسد بزرگان کوموهر باجشان را که شامل قاطر و پشم بود ، آوردند . اما پشم تحویلی به علت جنس نامرغوبش چندان پسند نیست .
وی اینک می پرسد که آیا پادشاه خود می خواهد این بزرگان را بپذیرد و با آن پشم بد چه بایست کرد . سناخریب در نامه به پدرش رسیدن دو محموله بزرگ باج از ساحل سوریه را آگاهی می دهد .
اجناس خراجی عبارتند از : یک انگشتر زرین ، شمش های نقره ، پوست های فیل و یا معادل آن به پول ، بافته کتانی ، پاپیروس و ماهی . اینها خراج های یک شهر تجاری اند . زیرا تنها از راه سوداگری میشد پوست فیل و پاپیروس به دست آورد . اشاره بدین نکته که ممکن بود به جای پاره ای از اجناس دور از دسترس ، مانند پوست فیل پول پرداخته شود ، بسیار بجاست . این مقررات به روشنی سرآغازی برای یک اقتصاد پولی به مشار می رود . از روی این فهرست میتوان استنتاج کرد که مواد تحویلی به نام و نشان تعدادی از بزرگان دربار فرستاده می شده است ، بنابراین باج آوران از ترتیب تقسیم باج ها در داخل دربار آگاهی داشتند و به احتمال می دانستند که شاه و شهبانو و کارداران بزرگ درباری هر یک به طریق سنت چه چیزی را ادعا خواهند کرد . چنان می نماید که سوای باج ، پاره ای از هدیه های افتخاری هم معمول بوده است که در فهرستی جداگانه نام برده شده . [۱۲۴]
از مطالعه اسناد خراج متعلق به دولت متاخر آشوری با نا هم آهنگ بودن وضع اقتصادی امپراتوری نیک میتوان آشنایی یافت . بسیاری از قبیله ها ، خراج هائی از جنس مواد خوراکی بیشتر برای تغذیه دربار و سپاه تحویل می دادند در حالی که در همان هنگام قسمتی از باج شهرهای تجارتی به پول نقره پرداخت می گشته است . چنانکه همه آگاهند گام عمده در تبدیل عموم خراج ها به پول نقره را داریوش برداشته است . ماخذ هرودوت که به احتمال هکاتیوس میلیتوسی بود ، به اسناد دیوان هخامنشی که در آنها خراج استان ها برحسب پول تعیین شده بود دسترسی داشت . فرمان های دوره اخیر پادشاهی داریوش که در خزانه تخت جمشید یافته اند ، در برابر هر مقدار از مواد خوراکی پرداختی معادل آن به شکل نقره را هم برمیشمارد . پرداخت خراج ها در روزگار داریوش و خشایارشا نیز به مانند دوره سارگن آشوری قسمتی شامل تحویل مواد خوراکی است و بخشی مشتمل بر عرضه فلز بهادار . ایرانیان در مسایل تشکیلات خارجی شاگردان وفادار بین النهرینی ها بودند . همان روش «عرضه هدیه افتخاری» در دربار ایران هم مرسوم بود ، رژه باج پردازان منقوش بر پلکان آپادانا بهترین نمایش این رسم است .[۱۲۵]
۳-۵-۲ نقش برجسته شاهسوار :
نقش برجسته ایلامی که نمایشی از یک بار عام را عرضه می دارد نقش برجسته شاهسوار است . شاهسوار در شمال غربی کول فره واقع شده در نقش برجسته آن شبیه صحنه «تنگ نوروزی» است . به عبارت دیگر بر روی این نقش برجسته نیز شخصی در سمت چپ بر روی تختی نشسته و شش نفر با لباس های بلند در مقابل وی ایستاده اند . جزئیات بیشتر این نقش برجسته نیز به علت صدمات وارده نامشخص است فقط به نظر کاشف شخصی که بر روی صندلی نشسته چیزی شبیه عصا در دست دارد . شباهت دو نقش برجسته گویای هم زمانی هر دو نقش است .
۳-۵-۳ نقش برجسته کول فره :
نقش برجسته ای که در آن صحنه دیگری از مجلس بار عام ایلامی به تصویر کشیده شده نقش برجسته کول فره . این نقوش برجسته بر روی سنگ های جبهه جنوبی کول فره حجاری شده اند و به علت صدمات وارده از یک طرف و بریدگی های بعضی از سنگ های کوه از طرف دیگر ، در این جبهه هماهنگی تمام نقوش که سطح وسیعی را اشغال کرده از بین رفته است . اما همین وضعیت باقی مانده نمایشگر یک صحنه باشکوه بار عام یکی از سلاطین ایلامی به شرح زیر است :
صحنه اصلی نمایش عبارت از یک شاه ایلامی که در طبقه دوم از طبقات شش گانه ای که در نقش حجاری شده بر روی تختی باشکوه تمام نشسته و لباس بلند به تن و دست چپش بر روی زانو قرار دارد و دست راست را به طرف بالا و مقابل صورت بلند کرده است به نظر می رسد که وی شیئی در دست نگه داشته و یا با بلند کردن دست پاسخ احترام کسانی را که در مقابل وی هستند می دهد . وقتی که به حالت احترام افراد توجه شود معلوم می شود که افراد شرکت کننده در این مراسم برعکس شاه ، دست چپ خودشان را به طرف جلو بدن و دست راست را به طرف صورت یا دهان بلند کرده اند . [۱۲۶]
در مقابل شاه یک میز دو طبقه دیگری دیده می شود که اشیایی بر روی آن قرار داده شده است . یک نفر با لباس کوتاه در پشت میز ایستاده و دستهایش را بالای اشیاء روی میز گذاشته است . چنین به نظر می آید که وی مشغول انجام کاری است و یا شاید وی اشیاء یا هدایایی را بر وی میز قرار می دهد . نفر دوم و پشت سر نفر اول هم لباس کوتاهی پوشیده و در دست های خود شیئی را نگه داشته و شاید منتظر است که نفر اول بعد از اهداء اشیاء قبلی به شاه ایلامی هدایایی را که وی حمل می کند گرفته و برای تقدیم آنها به شاه بر روی میز قرار دهد . اما حالت نفر سوم حائز اهمیت بیشتر و درخور مطالعه و دقت بیشتری است ، این شخص برخلاف دو نفر قبلی در جلو سلطان زانو زده و مشغول انجام کاری است ، به طوری که هر دو دست های وی بر روی شیئی چهار گوش قرار دارد . امکان دارد که این شخص حامل اصلی هدایا باشد و بدین ترتیب وی اشیاء اهدایی را از یک صندوقی برداشته و به وسیله دو نفر جلوئی جهت عرضه به شاه آنها را بر روی میز مقابل او قرار می دهند . این مراسم در طبقه دوم اجرا می شود : در فوقانی ترین و اولین ردیف افرادی به طور پراکنده ایستاده اند و معلوم نیست که آنها در چه رابطه ای با صحنه زیرین قرار دارند . در چهار ردیف زیر صحنه اصلی ، دو گروه متفاوت در حال حرکت دیده می شوند . گروه اول که خود متشکل از دو گروه بوده و این گروه ها یا از راست به چپ و یا از چپ به راست به طرف همدیگر در حال حرکت هستند . این دو گروه از طبقات سوم تا پنجم نشان داده شده اند . گروه دوم که در تحتانی ترین ردیف دیده می شوند وضعیت سه ردیف فوقانی را ندارند . بدین ترتیب که همه شرکت کنندگان در این طبقه برخلاف سایر ردیف ها از چپ به راست حرکت می کنند . افراد شرکت کننده در طبقه سوم که از راست به چپ در حال حرکت اند همچنین تمام شرکت کنندگان طبقات پائین دست راست خود را به طرف بالا یا به صورت بلند کرده و دست چپ را در مقابل کمر یا شکم و به فاصله ای از آن نگه داشته اند ، افراد گروهی که در طبقه سوم از چپ به راست حرکت می کنند وضعیت دیگری از حالت احترام و سلام را نمایش نمی دهند ، بلکه به نظر می رسد که آنان مسلح باشند ، چه در دست نفر اول که مستقیماً زیر پای شاه قرار دارد یک کمان و در پشت وی یک تیردان پر از تیر وجود دارد . از سایر آلات و ادوات ، اشیاء و اسلحه هایی که بقیه افراد حمل می کنند به علت خرابی نقش اطلاعاتی در دست نیست .[۱۲۷]
دقت بیشتر بر روی این نقوش نشان می دهد که همه افراد لباس های کوتاه که تا زیر زانو را می پوشاند ، بر تن دارند ولی سر گروه طبقه چهارم که از چپ به راست در حال حرکت است لباس نسبتاً بلندی پوشیده و در مقابل نفر روبروی وی و بر روی زمین جلو کوزه باریک و بلند قرار دارد . به نظر می رسد که این ظروف شبیه ظروفی است که در پشت سر شاه بر روی میز قرار داشت . وجود این ظروف در جمع شرکت کنندگان فوق الذکر این فرضیه را به وجود می آورد که افراد در هنگام اجرا یا خاتمه این مراسم از این ظروف نوشابه می نوشیده اند . حالت احترامی که به وسیله بعضی یا اکثر شرکت کنندگان مراسم فوق در این نقش دیده می شود ، شبیه حالتی است که بعداً در دوره هخامنشی نیز مرسوم بوده ، به طوری که یک نمونه از آن را می توان بر روی نقش برجسته تخت جمشید و به وسیله یک شخص مادی در مقابل شاه هخامنشی مشاهده کرد . در اطراف صحنه فوق و بر روی سنگ های دیگر پیکره سایر شرکت کنندگان حجاری شده اند . صف ها و گروه های بیشتری از بزرگان ایلامی از دو طرف به صحنه اصلی نزدیک می شوند که با لباس های کوتاه و بلند در فاصله نزدیکی ، این مراسم باشکوه را همراهی می کنند .
اولین صحنه غیر مذهبی که زینت بخش نقوش برجسته ایلامی گردیده صحنه بار عام است ، این نوع صحنه ها یا نقوش برجسته در نقاط شوش ، تنگ نوروزی ، شاهسوار و کول فره کشف شده است . نقش برجسته شوش معلوم نیست در کجا نصب شده بوده ولی بقیه صحنه ها بر سینه کوه های سنگی حجاری شده و تاکنون با همه آسیب های وارده ، باقی مانده است .
تنها صحنه بار عام آتاهامیتی اینشوشیناک بر روی نقش برجسته شوش به طور کامل بارز و روشن قدمت دارد چه این نقش با یک کتیبه میخی مزین است اما قدمت بقیه نقوش محل تامل است . در تمام صحنه ها یک شخصیت مهم که به احتمال زیاد یکی از شاهان ایلامی است بر روی تختی نشسته و تعدادی از بزرگان را به حضور می پذیرد . باشکوهترین این صحنه ها بر روی دامنه کوه های کول فره در ایذه حجاری شده و در تمام این نوع مجالس افراد شرکت کننده به حالت احترام در مقابل شاه یا پادشاهان ایلامی ایستاده اند . لباس های آنها یا کوتاه و یا بلند است . آثار استفاده از کلاه ، کفش ، عصا یا گرز دیده می شود . به نظر می رسد در این مراسم برخلاف مراسم مذهبی افراد با لباس کامل شرکت می کرده اند . [۱۲۸]
فصل چهارم
حجاری پلکان تالار آپادانا در تخت جمشید
تالار آپادانا در تخت جمشید تالار بزرگ بار داریوش ویژه پذیرایی از مهمانان شاه بود .
آپادانا از نظر معماری ، هنری ، سیاسی و تاریخی و به خاطر جایگاهش بر روی صفه تخت جمشید و همچنین سنگ بناهای زرین و سیمینش مهمترین ، بزرگترین ( پس از تالار صد ستون ) و با شکوه ترین بنای تخت جمشید است که بنایش را داریوش آغاز کرد و خشایارشا به پایانش رساند .
واژه آپادانا چهار بار در سنگ نبشته های هخامنشیان به چشم می خورد . یک بار در سنگ نبشته داریوش دوم ( ۴۲۴-۴۰۵ پیش از میلاد ) در شوش و سه بار دیگر در نبشته های اردشیر دوم (۴۰۵-۳۵۹ پیش از میلاد) ، یکی در ستونی در تالاری شبیه به تالار آپادانای تخت جمشید در شوش و سنگ نبشته دیگر در پایه ستون های بنای گمنام دیگری در همدان . در این نبشته ها اپدانه تنها به صورت مفعول بی واسطه و به معنی احتمالی « کاخ ستون دار »آمده است . امکان دارد که واژه ایوان فارسی با واژه آپادانا در پیوند باشد . روی هم رفته برای آب و هوای ایران ، از زمانی بسیار کهن ، ایوان راه حل بسیار مناسبی در معماری حتی ساده ترین خانه روستایی تشخیص داده شده است . [۱۲۹]
آپادانا نخستین بنای ایرانی است که دارای سنگ بنا است . آگاهی داریوش در چال کردن لوح های زرین و سیمین در آپادانا ، گواه آگاهی این مرد بزرگ تاریخ ایران در فرمانروایی است . این آگاهی و هوشیاری در همه رفتارهای داریوش به چشم می خورد . در روزهای ۱۹ و ۲۱ سپتامبر ۱۹۳۳ کرفتر ، مهندس معمار و دستیار پروفسور هرتسفلد در حفاری های تخت جمشید ، به یادگارهای ارزنده ای دست یافت . او که بسیاری از بازسازی های کاخ های گوناگون تخت جمشید به دستش انجام گرفته است ، در برج های شمال شرقی و جنوب شرقی ، یعنی برج هایی که جبهه اصلی آپادانا را تشکیل می دهند ، « سنگ بنای » آپادانا را به صورت لوح های زرین و سیمین ، به بزرگی ۳۳ در ۳۳ سانتیمتر و ضخامت تقریبی ۵/۱ میلیمتر ، درست به اندازه خشت های بنا ، در محفظه ای سنگی پیدا کرد .
لوح ها در جعبه سنگی خوش ساخت چهار گوشی به ضلع ۴۵ و ارتفاع ۱۵ سانتیمتر قرار داشتند . در جعبه نیز مربعی بود به ضلع ۵/۳۵ و قطر ۴ سانتیمتر . لوح زرین در زیر و لوح سیمین از سمت نبشته بر روی آن قرار داشت و پشت نبشته ها رو به محفظه سنگی بود . علاوه بر این لوح ها ، در درون خاک های زیر جعبه سنگی ۴ سکه زر و سکه سیم نهاده شده بود . متن این لوح ها به خط فارسی باستان (۱۰ سطر) ، ایلامی (۷ سطر) و بابلی (۸ سطر) است و خط لوح زرین خوشتر از خط لوح سیمین است .
در لوح دیگر زرین و سیمین ، تقریباً به شیوه جاسازی دو لوح نخست در گوشه جنوب شرقی تالار مرکزی آپادانا پیدا شد و در زیر محفظه سنگی این لوح ها نیز ۴ سکه زر و دو سکه سیم مانند سکه های قبلی وجود داشت . وزن لوح زرین نخست ۴ و لوح زرین دوم ۳ و هر یک از لوح های سیمین یک کیلوگرم بود . از این لوح ها یکی زرین و دیگری سیمین به موزه معارف وقت ( موزه ایران باستان) و دو دیگر نخست به موزه سلطنتی کاخ مرمر و سپس ، با آماده شدن بنای «شهیاد» ( آزادی) به آنجا انتقال یافتند .
از نبشته های خشایارشا بر جبهه پلکان ها و کاشیکاری بدنه ها چنین بر می آید که ساختمان آپادانا حدود ۳۰ سال طول کشیده است .
در چهار گوشه آپادانا چهار برج با نمای بیرونی قوس دار برافراشته بود . حاشیه بالای این قوس ها را آجرهای لعاب دار منقوش می پوشاند و در هر قوس سنگ نبشته ای بوده است از خشایارشا ، با این اشاره که داریوش چیزهای زیادی ساخته و او بر آن ساخته ها چیزهای دیگری افزوده است . [۱۳۰]در هر برج پلکانی به پشت بام منتهی می شده و دو پلکان عظیم شرقی و شمالی از صفه به آپادانا راه می گشوده است .
در شرق و شمال آپادانا دو محوطه باز و آزاد قرار داشت . مهمان آپادانا به سمت شرقی آپادانا هدایت می شد و از اینجا به موازات نمایندگان کشورهای شاهنشاهی به طرف شاه میرفت ، که در جبهه میانی بر تخت جلوس می کرد . به این ترتیب مهمان کاخ ضمن اینکه زیر تاثیر نفوذ مستقیم صحنه بود ، خود نیز در صف مهمانان منقوش قرار می گرفت . یک بار دیگر با دقت نظر داریوش و معماران او رو به رو می شویم .
به خاطر مرتفع تر بودن تالار اصلی ، دو پلکان عظیم مشابه ، از حیاط های شرقی و شمالی به ایوان های شمالی و شرقی بالا می روند . پلکان شرقی آپادانا که یکی از مهمترین بخش های تخت جمشید است ، نشان می دهد که بنای آپادانا تسجیل حکومت و نمایش یک رویداد استثنایی و تکرار نشدنی است . صف بندی در حجاری ها با هدفی مشخص انجام گرفته است : گارد سلطنتی ، نجبا و کارمندان یا در حقیقت نگهبانان ، سازمان دهندگان و مجریان اوامر حکومتی را نشان می دهند . در مرکز پلکان شاه و سازمان دربار و در پیش روی شاه نمایندگان خلق های مختلف تشکیل دهنده شاهنشاهی بزرگ هخامنشی کنده شده اند .
این پلکان ، که هرتسفلد آن را کشف کرد ، با ۸۱۱ نگاره انسان و بی شماری نقش دیگر ، به سبب خاک و آواری که بر آن انباشته شده بود ، خیلی سالم مانده است و امروز به کمک نگاره های آن می توان اطلاعات بسیار جالب توجهی از اوضاع سیاسی – اجتماعی و همچنین هنری ایران زمان هخامنشیان به دست آورد .
پلکان جبهه شمالی که پیش از خاک برداری های تخت جمشید بیرون از خاک بود ، آسیب فراوانی دیده است . هر پلکان دارای چهار ردیف پله قرینه است که هر ردیف آن از ۳۱ پله درست شده است . دو ردیف نزدیک ایوان ، که محاذی پایه برج ها ساخته شده اند به مهتابی بزرگی منتهی می شوند که جلو ایوان قرار دارد . دو ردیف دیگر ، در وسط جبهه خارجی ، رو به روی یکدیگر به طرف پاگرد مرکزی بالا می روند . تمام سطح نمای بیرونی پلکان ها و جان پناه ها پوشیده از نگاره هایی است که با تنوعی خوش آهنگ و در عین حال ساده ، عظمت زمان خود و همچنین آپادانا را به راحتی القا می کنند . جان پناه ها از کنگره های چهار پله ای درست شده اند که در میانشان فضایی مستطیل شکل قرار دارد .[۱۳۱]
نگاره هایی که بدنه بزرگ پلکان آپادانا را تزیین می کنند در شمار شاهکارهای هنر ایرانی قرار دارند . بدون تردید در هیچ جای دنیا هیات های نمایندگی ۲۳ کشور در یک جا و به صورت پیکر کنده جاودانی نشده اند . نگاره ها بیان و اجرایی کاملاً تازه دارند و بیان آگاهانه یک برنامه سیاسی بزرگ اند . در دو طرف ۴ پلکان شرقی سربازان پارسی مسلح به نیزه و کمان و ترکشن صف کشیده اند . قد هر سرباز ۵۶ سانتیمتر است و روی هر پله یک سرباز ، روی هم رفته ۲۲۹ نفر، ایستاده اند .
جالب توجه است که جناح های پلکان ها ، با همه عظمت و نقش و نگاری که دارند ، فقط چند سانتیمتر با یکدیگر اختلاف دارند .
جهت حرکت تصاویر بر بدنه پلکان های شرقی و شمالی برعکس یکدیگراند . ظاهراً نخست پلکان شرقی در نقشه اصلی آپادانا پیش بینی نشده بود و بعدها داریوش تصمیم گرفته است که این پلکان پرنگاره و تشریفاتی را به آپادانا بیفزاید .
از ویژگی های نگاره های آپادانا آزادگی حاکم بر جو صحنه ها است . چنین می نماید که مرکزیت امپراتوری بزرگ ایران آگاهانه می خواسته است با القای آرامش ، زیردستان خود را بیاگاهاند که هم بر اوضاع مسلط است و هم مردم کشورهای تابع دلیلی برای هراسیدن از فرمانروای خود نمی یابند .
در اینجا هیات های نمایندگی با شادی و آزادی پیش می روند و نشانی از مغلوبیت و اجبار به چشم نمی خورد . نمایندگان در مقام مردان آزاد ، حتی اسلحه خود را همراه دارند . حتی شیر ماده ای که ایلامی ها هدیه آورده اند بیرون از قفس است و سرش را برگردانده و با نگرانی به بچه هایش نگاه می کند . شاید تکیه بر این نگرانی نیز به خاطر آفریدن « فضای گرم» و ایجاد و القاء صمیمیت صورت گرفته باشد .
پرداخت صحنه نگاره کاملاً نو است . نمایندگان ملت ها به صورت مهمان تصویر شده اند و آرایش مجلس حجاری حکایت از برنامه ای کاملاً سنجیده دارد . اشمیت با توجه به طرز ایستادن نجبای دربار هخامنشی ، که بعضی دست یکدیگر را گرفته اند و دست روی شانه نفر پهلوی خود گذاشته اند و یا به عقب برگشته اند و با نفر بعدی مشغول صحبت اند ، می نویسد همه چیز نشان از محیطی دوستانه و صمیمی دارد . [۱۳۲]
نگاره ها و نبشته های آرامگاه داریوش و آرامگاه منسوب به اردشیر سوم در کوه رحمت مشرف بر تخت جمشید در امر بازشناسی کمک موثری بوده اند . در این دو محل ، برخلاف نگاره هیات های نمایندگی در تخت جمشید که نبشته ای به همراه ندارند ، ملیت صاحب نگاره ها نیز در کنار نگاره آورده شده است . از ۲۳ هیات ، ۱۸ هیات بر روی نمای اصلی و ۵ هیات دیگر روی سراشیبی پلکان های جنوبی نقر شده اند . صف هیات های نمایندگی در پلکان شرقی آپادانا با مادها و ایلامی ها در ردیف بالا آغاز می شود که کوزه ای با چند جام ، دشنه ، بازوبند و لباس همراه آورده اند . راهنمای هر هیات ، یک در میان ، افسری پارسی یا مادی است و کوشش شده است تا همه نمایندگان با لباس و سلاح محلی خود و همچنین با هدیه هایی که همراه آورده اند به تصویر کشیده شوند . به این ترتیب هنوز هم بیننده می تواند در زمانی کوتاه ، با ویژگی ناچیزی از ۲۳ سرزمین عصر هخامنشیان آشنا شود و همین ویژگی بر غنا و اعتبار آپادانا می افزاید .
درخت سروی که هیات های نمایندگی را از یکدیگر جدا کرده ضمن القای نظم ، به کل مجلس حالتی آرام و بی دغدغه بخشیده است .
در هر یک از دو مثلثی که در دو طرف هر پلکان قرار دارد ، نگاره شیری است که به گاوی حمله کرده است که به گمانی نقشی نجومی است و به قولی پیروزی نیروی نیکی بر نیروی بدی .
نکته جالب توجه در حجاری های پلکان آپادانا ، با وجود تنوع مطلب و فراوانی نقش ، سادگی و بی پیرایگی و پرهیز از ریزه کاری های بدون پیام است . ویژگی ملموس پلکان آپادانا ، که از نظر بافت و حجاری الگوی دیگر بناهای تخت جمشید قرار گرفته ، به رقم بهره گیری از همه تجربه های هنری منطقه ، استقلال در عرضه مفاهیم و شیوه القا است . به عبارت دیگر با اینکه در همه زمینه های هنری از جهان باستان و به ویزه هنر آشور تقلید شده ، در همه زاده های هنری مهر مشخص هنر هخامنشی به وضوح به چشم می خورد .
نگاره های پلکان شمالی که به خاطر آزاد بودن به شدت آسیب دیده اند ، تقریباً همان نگاره های پلکان شرقی اند ، اما در نقطه مقابل پلکان شرقی ، مانند عکسی در آینه . در ادامه کار آپادانا در زمان خشایارشا در پلکان شمالی نوعی مسامحه به چشم می خورد ؛ به طوری که حتی در جاهایی برخی از نقش ها ناتمام رها شده اند . ظاهراً کار نخست در این جبهه ، با نگاره های مهم هیات های نمایندگی ، آغاز شده است و سپس نگاره یکنواخت افراد گارد به هنرمندانی نه چندان ماهر سپرده شده است .[۱۳۳]
بخش اول :
۱-۴ شناخت اقوام هدیه آوردنده درحجاری ها :
هر مجلسی را درخت سروی و حاشیه ای از گل های یاس دوازده پر از مجلس پهلویی جدا کرده است و هر گروهی را یک پرده دار ( حاجب ) در لباس های مشهور به « پارسی » و یا «مادی » هدایت می کند . در گوشه غربی لوزی ، یعنی بر نمای دیوار پلکان غربی ، نقش شیر گاوشکن و درختان نخل تکرار شده است . در سمت راست این صحنه کتیبه ای از خشایارشا به زبان فارسی باستان به خط میخی و در سی سطر دیده می شود که مفادش با مضمون کتیبه های فارسی باستان و عیلامی و بابلی منقور بر دیوار پلکان رواق شرقی آپادانا که خواهیم آورد ، یکی است .
سان هدیه آوران منقوش بر جبهه این بخش از پلکان شمالی ، بیست و سه گروه نمایندگی را نشان می دهد که در سه ردیف ، یکی بالای دیگری ، تنظیم شده اند . البته ردیف بالایی گزند فراوان دیده است و مشخصات آن را از روی قرینه این رژه هدیه آوران ، که بر پلکان شرقی آپادانا حجاری شده ، بازسازی می توان کرد . این گروه ها همه از سمت چپ بدن و هر فرد به صورت نیم رخ ، نمایان شده است و بر پلکان شرقی ، همین افراد را از سمت راست و باز به حالت نیم رخ می بینیم ، بنابراین به طور کلی از هر فردی دو نقش ، که نمایانگر نمای چپ و نمای راست اوست داریم که با آنها می توانیم نقش کامل آن فرد را به صورت یک مجسمه در نظر آوریم .
غالباً همه کسانی را که در جامه مادی نقش شده اند ، مادی ، یعنی از قوم «ماد» می خوانند و آنهایی را که در جامه پارسی نقش شده اند پارسی ، یعنی از قوم « پارس» می شمارند . این عقیده ، با همه استقبالی که از آن شده پایه چندان درستی ندارد . لباس مادی ، جامه سواری و نظامی بوده و برای بیرون و کوهستان مناسب است و جامه پارسی ، جامه درباری و ویژه جای نرم و گرم و عدم تحرک زیاد است . در هنر هخامنشی افرادی را می شناسیم که از قوم پارسی بوده اند اما لباس شان مادی است و نقوش افراد دیگری را می شناسیم که غیر پارسی بوده اند اما جامه شان پارسی است . شاید بهتر باشد لباس پارسی را «جامه درباری» و لباس مادی را «جامه نظامی» بخوانیم .[۱۳۴]
از این طراحی در سنگ تراشی نقوش یکی از جالبترین نتایج هنر باستانی به دست آمده چون هیکل های یک طرف یک جانب از لباس را نمایش می دهد در صورتی که هیکل های مقابل جانب دیگر را به نظر می رسانند و این یکی از سبک های منحصر به فرد ایرانی است که بعضی آن را نتیجه اعتقاد به دو عنصر نیکی و بدی می دانند .
دو پله دیگر نقوشی بر دیوار دارند که یک طرف حاملین هدایا را در سه ردیف نشان داده و طرف دیگر اعیان پارسی و مادی در دو ردیف به دنبال گاردهای جاویدان مخصوص تشریفات به بالا به سوی آپادانا می روند تا بر تجمع افراد نظارت کنند .
در بالای نقوش اعیان تصویر حاملین اشیاء تجملی شاهنشاه از قبیل حاملین چهار پایه و دو ارابه شاه که برای شرکت در جشن و استقرار به بالا حمل می شوند . بین این صحنه ها در انتهای دو پله صفحه ایست که نوشته ای از خشایارشا بر آن حک شده و در دو طرف آن گاردهای ایرانی و مادی یک در میان ایستاده اند .
در حالیکه اهورا مزدای بالداری که حافظ کلمات شاهنشاه است در بالای لوحه نقش شده و بر لوحه های سه گوش که در طرف صفحه های دو جانب و صفحه وسطی قرار دارند نقش شیری که در حال حمله به گاو است دیده می شود و این تصویر همانطور که در جای دیگر نیز ذکر شده معرف برنائی سال نو است که سال کهنه را بدر می کند .
در دیواره مدخل درگاه که در قسمت شمالی تالار بوده داریوش در حال ورود به تالار دیده می شود در حالی که حوله دار سلطنتی و مستخدم دیگری که بادبزن در یک دست و گل نیلوفر در دست دیگر دارد به دنبال او دیده می شوند . در تمام درگاه های دیگر این ساختمان مستخدمی که حوله در یک دست و عطردان در دست دیگر دارد منقوش شده و این خود دلیل برقراری جشن در تالار داریوش است احتمال می رود که قبل از مهمانی بزرگ شاهنشاه در تالار مرکزی عده ای از نجبا را به حضور می پذیرفته زیرا در نقوشی که بر پله های عظیم شمالی دیده می شود اعیان پارسی از یک طرف و اعیان مادی از طرف دیگر در حالی که هر یک گل نیلوفری در دست دارند به بالا می آیند . این گل را در مراسم جشن های شرق نزدیک قبل از شروع جشن به یکدیگر یا کسی که به حضورش پذیرفته می شده اند تعارف می کرده اند و خود از سنت های دیرین این مناطق بوده است .
در قسمت جنوبی پله ها مستخدمین با سینی های غذا دیده می شوند .
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-07-30] [ 12:05:00 ق.ظ ]
|