بررسی رابطه رتبهبندی شرکتها بر اساس شاخصهای مالی و غیرمالی با میزان افشای ... |
مطالعات متعددی دستآوردهای اقتصادی افشای اختیاری را مورد آزمون قرار دادهاند. این مطالعات استدلال میکنند که به طور بالقوه شرکتها با افشای اختیاری گسترده از سه طریق بر روی بازده سرمایه اثر میگذارند که این سه طریق عبارتند از:
بهبود نقدینگی سهام در بازار سرمایه
کاهش هزینه سرمایه
افزایش تعداد تحلیلگران مالی
ولی هندریکسن و ونبردا با توجه به پژوهش ها و شواهد مشاهده شده بیان میکنند که شرکتها تمایل چندانی به افزایش میزان افشای اطلاعات مالی ندارند، مگر اینکه از سوی حرفه حسابداری یا دولت، مجبور شوند. آنها عنوان میکنند که پژوهشها، عدم تمایل شرکتها را برای افزایش افشا اطلاعات مالی به دلایل ذیل می دانند:
افشای اطلاعات باعث میشود که شرکتهای رقیب از وضع نامطلوب آنها آگاه شوند و این به ضرر سهامداران است.
گفته میشودکه اتحادیههای کارگری پس از کسب اطلاعات در مورد دستمزدها بهتر می توانند چانه بزنند.
اغلب ادعا میشود که سرمایهگذاران نمیتوانند رویهها و سیاستهای حسابداری را درک کنند و افشای اطلاعات بیشتر موجب گمراهی و نه هدایت آنها خواهد شد.
یک دیدگاه این است که امکان دارد سایر منابع اطلاعاتی موجود بتوانند اطلاعات مالی مورد نظر سرمایهگذاران را با هزینهای کمتر از اطلاعاتی که از طریق صورتهای مالی به دست میآیند ارائه کنند.
-
- ناآگاهی از نیازهای سرمایهگذاران هم دلیلی است برای محدود کردن اطلاعات و در واقع اطلاعات کمتری افشا می گردد (اسمعیل زاده مقری و احمد شعر بافی، ۱۳۸۸).
۱۹-۲- افشای داوطلبانه
۱-۱۹-۲- اهمیت شفافیت و افشای داوطلبانه
افشای داوطلبانه، افشای اطلاعاتی فراتر از تعهدات قانونی است که به وسیله نهادهای قانونگذار تدوین شده است .افشای اطلاعات فرایند تهیه اطلاعات از شرکت گزارشگر به بازارهای مالی است. شرکتهایی که به طور داوطلبانه اطلاعاتی را افشا میکنند که به وسیله مراجع قانون گذار اجباری برای ارائه آنها وجود ندارد، برای شکل دادن توقعات مشارکان بازار تلاش میکنند و از این رو به واسطه افشای اطلاعات اضافی از شرایط معامله با این اشخاص منفعت میبرند (مدهنی، ۲۰۰۹).
شفافیت اندک و نبود تقارن اطلاعات، رابطه ای عادی دارند. شفافیت اندک نشان میدهد که اطلاعات کافی برای ارتباط برقرار کردن با سرمایهگذار وجود ندارد. بنابراین یک عدم تقارن اطلاعاتی بین افراد مطلع و آنهایی که مطلع نیستند برقرار خواهد بود. چنین عدم تقارن اطلاعاتی منجر به صرف اطلاعات زیادی میشود. در یک بازار کارا، ارزش شرکت به صورت ارزش فعلی جریانهای نقدی آینده با نرخ مناسب بازده تعدیل شده از لحاظ ریسک تعریف میشود. بنابراین هدف از افشای مالی، تهیه اطلاعات مفید برای سرمایهگذاران در ارزیابی به موقع بودن و قطعیت جریانهای نقدی آینده است. اطلاعات مفید تهیه شده از طریق افشای داوطلبانه، فرایند تصمیمگیری سرمایهگذاران را بهبود میبخشد و سایر استفاده کنندگان از افشای اطلاعات شرکت را در موقعیت مناسبتری برای تخصیص منابع اقتصادی قرار میدهند (همان).
۲-۱۹-۲- منافع افشای داوطلبانه اطلاعات
افشای اطلاعات بهتر، هماهنگی و مشارکت میان شرکتها و سرمایهگذاران را با توجه به تصمیمهای سرمایهگذاری که مبتنی بر قیمت سرمایهگذاری است، به واسطه تعادل میان جریانهای نقدی آینده مورد انتظار، به نرخی بالاتر، بهبود میبخشد. بازار سرمایه در تعیین ارزش صحیح افشای شرکت در درازمدت کارآمد است.
صرف اطلاعات، ارزش ذاتی افشای بیشتر شرکت میباشد. برای شرکتهای با کیفیت افشای بالاتر، انتظار می رود صرف اطلاعات برابر با افشای اطلاعاتی معادل با افشای رقیبانی با داراییها و شرایط بازار مشابه باشد، اما برای شرکتهای با کیفیت افشا و شفافیت پایین، این صرف اطلاعات کمتر خواهد بود.
” مهمترین مزایای افشای کامل و گزارشگری بهتر عبارتند از:
قابلیت اعتبار بیشتر مدیریت،
سرمایهگذاران درازمدت بیشتر،
افزایش حجم معامات تجاری،
مالکیت نهایی بالاتر،
نقدشوندگی بیشتر،
فراریت کمتر،
کاهش شکاف خرید و فروش،
تحلیل بالاتر،
دسترسی بهتر و هزینه سرمایه کمتر،
روابط بهبودیافته با انجمنهای سرمایهگذاری، و
قیمتهای سهام بالاتر (مدهنی، ۲۰۰۹).
در میان این مزایا، اعتبار مدیریت مهمترین مزیت است که پیش شرط تحقق سایر مزیتهاست . هنگامی که مدیریت ازجایگاه اعتباری خوبی برخوردار است، بازار، فعالیتهای وی را مورد حمایت قرار میدهد؛ حتی اگر در کوتاه مدت تصمیمها و فعالیتهای وی منجر به کاهش سود جاری شود.
افزایش افشای داوطلبانه سبب کاهش نبود تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سرمایهگذاران و افزایش نقدشوندگی سهام میشود. افزایش نقدشوندگی میتواند منجر به جذابیت بیشتر سهام برای سرمایهگذاران نهادی گردد.
امروزه شرکتها بر اساس سیاستهای افشای خود مورد قضاوت قرار میگیرند و میتوانند سیستمهای افشای اطلاعات خود را برای سهامداران از طریق استقرار کمیتههای افشا تقویت کنند. این کمیتهها محتوای اطلاعات، میزان و روشهای افشای اطلاعات بااهمیت را تعیین میکنند. به طور کلی میتوان مهمترین منافع افشای داوطلبانه را در قالب طبقات زیر دستهبندی و تشریح کرد:
۱-۲-۱۹-۲- افزایش قابلیت نقدشوندگی اوراق بهادار در بازار
مزیت مستقیم افشای باکیفیت با و گزارشگری مالی، قابلیت نقدشوندگی زیاد اوراق بهادار شرکت است. شواهد حاصل از تحقیقات انجام شده بیان میدارد که مدیران بر این باورند که چنین مزیتی واقعاً وجود دارد.
گراهام، هاروی و راج گوپال[۶۹](۲۰۰۵)، ۳۱۲نفر از مدیران شرکتهای سهامی عام آمریکایی را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که ۴۴% از مدیران معتقدند که “افشای داوطلبانه اطلاعات قابلیت نقدشوندگی سهام شرکت ما را افزایش میدهد". با این حال، این بررسیها شواهدی را در مورد میزان مزیت اقتصادی نقدشوندگی ارائه نمیکند، همچنین در مورد انواع، کمیّت، تکرارپذیری و کیفیت افشای داوطلبانه که برای رسیدن به تاثیر قابل اندازهگیری نقدشوندگی سهام لازم است نیز شواهدی ارائه نکرده اند.
لوییز و ورچیا[۷۰](۲۰۰۲)، در یک محیط بین المللی نمونههای از شرکتهای آلمانی که به طور داوطلبانه الزامات افشای بیشتری را با تغییر اصول پذیرفتهشده حسابداری آلمان به نظام گزارشگری بین المللی ، اتخاذ کردهاند، مورد بررسی قرار دادند. آنها دریافتند که در پی این تغییر شکاف قیمتی شرکتها نسبت به زمانی که از اصول پذیرفتهشده حسابداری آلمانی پیروی میکردند کمتر و حجم معاملاتی آنها بیشتر شد که این مطلب با این نکته سازگار است که تعهد به افشای بیشتر، خطر گزینش نادرست در بازار سرمایه را کاهش میدهد (حساس یگانه و پژنگ، ۱۳۸۸).
ولی هنوز تردیدهایی در این زمینه وجود دارد. عدم تقارن اطلاعاتی و گزینش نادرست موجب میشود که تعداد سهامی که سرمایهگذاران نا آگاه حاضر به دادوستد آن هستند کاهش یابد. هر دو اثر، نقدینگی بازار، یعنی توانایی اینکه سرمایهگذاران به سرعت بتوانند سهام را با کمترین هزینه و اثرگذارای کم بر قیمت بازار سهام، خرید و فروش نمایند را کاهش میدهد.
نوعاً تئوریهای موجود بر پیامدهای مستقیم بازار سرمایه حاصل از فعالیتهای افشای شرکت، تمرکز میکنند. این پیامدها شامل تاثیر بر نقدینگی، هزینه سرمایه و ارزشیابی شرکت است. یکی از منافع مختص شرکت، حاصل از افشا، که قویاً از جانب تئوریهای موجود مورد حمایت قرار میگیرد، تاثیر بر نقدینگی بازار سرمایه است (ورچیا[۷۱]،۱۹۹۰). این تحقیقات نشان میدهد که افشای داوطلبانه و ویژگیهای حسابداری با نقدینگی بیشتر سهام شرکتها رابطه دارد و این باور وجود دارد که سرمایهگذاران در هنگام خرید و فروش سهام کمتر نیاز به حمایت قیمتی دارند.
بنابراین میتوان اثرات افشا بر نقد شوندگی را از دو جنبه زیر بررسی کرد:
اول اینکه ارائه اطلاعات بیشتر به عموم موجب میشود که آگاه شدن از اطلاعات شرکت به صورت فردی برای معاملهگران سختتر و پرهزینهتر گردد، در نتیجه سرمایهگذارانِ کمتری به صورت فردی از اطلاعات مربوط به شرکت آگاهی مییابند که این امر احتمال دادوستد با افرادی که نسبت به عموم آگاه ترند را کاهش میدهد،
دوم اینکه افشای بیشتر، عدم اطمینان راجع به ارزش شرکت را کاهش میدهد که این امر به نوبه خود مزیت اطلاعاتی بالقوهای را که یک سرمایهگذار آگاه ممکن است داشته باشد، کاهش میدهد.
۲-۲-۱۹-۲- کاهش هزینه سرمایه
ارتباط بین افشای داوطلبانه اطلاعات مالی و هزینه سرمایه شرکت یکی از بنیادیترین ارتباطات در عرصههای دانشگاهی حسابداری و مالی است و درک این ارتباط همان قدر که برای ناظران بازار سرمایه مهم است برای شرکتها که همان تهیهکننده اطلاعات برای بازار سرمایه هستند نیز قابل توجه و اساسی است. مدلهای تئوریک بسیاری پیشبینی میکنند که افزایش در تعهد شرکت به افشای اطلاعات، رابطه ای معکوس با هزینه سرمایه دارد (ورچیا، ۱۹۹۰؛ لامبرت و همکاران[۷۲]،۲۰۰۷).
ساز و کارهای زیادی وجود دارد که به وسیله آنها افزایش در افشای شرکت میتواند موجب کاهش هزینه سرمایه شرکت گردد. در حال حاضر، متون موجود بیشتر به برقراری رابطه بین افشا و هزینه سرمایه پرداختهاند و شواهد نسبتاً کمی را در مورد سازکارهای آن ارائه کردهاند. علیرغم اهمیّت و معقول بودن این مسئله، ماهیت این ارتباط هنوز یک سوال بدون پاسخ است. بسیاری از تحقیقات تجربی ثابت میکنند که شرکتهای دارای افشای داوطلبانه وسیع، عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه سرمایه کمتری دارند.
شواهد حاصل از بررسیهای انجام شده نشان میدهد که مدیران دریافتهاند که افشای داوطلبانه اطلاعات به صورت گسترده هزینه سرمایه را کاهش میدهد.
گراهام و همکاران (۲۰۰۵) دریافتند که ۳۹% مدیران با این ادعا که “افشای داوطلبانه اطلاعات هزینه سرمایه را کاهش میدهد” موافق اند، در حالیکه تنها ۲۲% از آنها با این ادعا مخالف هستند. با این وجود میزان اقتصادی تاثیر کاهش هزینه سرمایه به وسیله این تحقیقات مشخص نشده است. افزون بر این، باید به این نکته نیز توجه کرد که منافعی که تاکنون برای افشای اطلاعات مشخص شده است برای همه شرکتها یکسان نیست. این محققان دریافتند که کاهش مشاهده شده در هزینه سرمایه برای شرکتهایی که تحلیلگران، قیمت سهام آنها را بیشتر پیگیری میکنند، بیشتر است.
عدم قابلیت نقدشوندگی و شکاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش به طور عمده هزینه های معاملات را به سرمایهگذارانی که انتظار دارند در یک شرایط برابر به منافع مورد انتظار خود دست یابند، تحمیل میکند. بنابراین نرخ بازده مورد انتظار اوراق بهادار به خاطر هزینههای معاملات هر دوره افزایش مییابد (حساس یگانه و پژنگ، ۱۳۸۸). بعلاوه، گزینش نادرست، تصمیمات تجاری سرمایهگذاران را دچار انحراف میکند که این امر منجر به عدم کارایی و کم بازده شدن سرمایهگذاری میگردد و بنابراین موجب تخصیص پرهزینه داراییها برای سرمایهگذارانی که در پی کسب منافع مورد نظر خود هستند شده و همچنین موجب افزایش نرخ بازده مورد انتظار و یا هزینه سرمایه می گردد(همان).
علاوه بر این، مشکل گزینش نادرست و هزینه های دادوستد در بازار سرمایه به زمان انتشار سهام برمیگردد. سرمایهگذاران این طور پیشبینی میکنند که هنگامیکه سهامشان را در آینده میفروشند با مسئله پوشش قیمت (افزایش قیمت فروش و کاهش قیمت خرید برای جبران زیان احتمالی دادوستد با سرمایهگذاران آگاه از اطلاعات خصوصی شرکت( مواجه خواهند شد و بنابراین قیمتی را که حاضرند برای خرید سهام در بازار اولیه بپردازند را کاهش میدهند(ورچیا، ۱۹۹۰) در نتیجه شرکت بایستی برای کسب مبلغ ثابتی سرمایه، سهام بیشتری منتشر نماید، بنابراین، عدم تقارن اطلاعاتی موجب بالا رفتن “هزینه سرمایه” نیز میشود.
بعلاوه، عدم تقارن اطلاعاتی و گزینش نادرست موجب میشود که ارزشگذاری سهام در بازار اولیه کمتر از ارزش ذاتی آن صورت گیرد. راک[۷۳](۱۹۸۶) مدلی را ارائه کرد و بوسیله آن نشان داد که گاهی اوقات شرکتها برای اینکه اطمینان پیدا کنند که سرمایهگذاران ناآگاه نیز در بازار اولیه سهام شرکت خواهند کرد، اوراق بهادار خود را کمتر از ارزش ذاتی، قیمت گذاری میکنند (حساس یگانه و پژنگ، ۱۳۸۸).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 11:26:00 ب.ظ ]
|