کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



۳۰

 

۱۰۰/۰

 

 

 

 

 

۲۰-۳۰ سال

 

۱۲

 

۴۰/۰

 

 

 

آزمایش

 

۳۰-۴۰ سال

 

۱۲

 

۴۰/۰

 

 

 

 

 

۴۰-۵۰ سال

 

۶

 

۲۰/۰

 

 

 

 

 

کل

 

۳۰

 

۱۰۰/۰

 

 

 

۳-۴- ابزار تحقیق
۳-۴-۱- پرسش‌ نامه تعهدزناشویی (DCI)[146]
این پرسشنامه شامل ۴۴ سوال است و توسط آدامز و جونز[۱۴۷] طراحی شده است. این پرسشنامه دارای سه جزء: تعهد اخلاقی، تعهد شخصی و تعهد ساختاری است. این پرسشنامه دارای مقیاس لیکرت (قویا مخالفم تا قویا موافقم) با نمره ۱ تا۵ است. دامنه نمرات از ۱ تا ۷۲ است. جهت تعیین روایی پرسش‌نامه از روش روایی صوری و محتوایی استفاده شد. به این صورت که بعد از روایی صوری پرسشنامه، روایی محتوا توسط ۵ نفر از اساتید مشاوره دانشگاه اصفهان تایید و آلفای کرونباخ آن ۸۵ / ۰ بدست آمد (عباسی، ۱۳۸۸).
۳-۴-۲- مقیاس تاب‌آوری کانر- دیویدسون[۱۴۸] (۲۰۰۳)
این مقیاس ۲۵ گویه‌ای دارد و سازه‌ی تاب‌آوری را در اندازه‌های ۵ درجه‌ای لیکرت از صفر تا چهار می‌سنجد حداقل نمره‌ی آزمودنی در این مقیاس صفر و حداکثر نمره وی صداست.
بررسی ویژگی‌های روان سنجی این مقیاس درشش گروه جمعیت عمومی، مراجعه کننده به بخش مراقبتهای اولیه، بیماران سرپایی روان پزشکی، بیماران با مشکل اختلال فراگیر، و دوگروه ازبیماران مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه، انجام شده است. برای تعیین روایی این مقیاس نخست همبستگی هر گویه با نمره کل مقوله محاسبه و سپس از روش تحلیل عامل بهره گرفته شد محاسبه همبستگی هر نمره با نمره کل بدست آمد که ضریب‌ها بین ۴۱/۰ تا ۶۴/۰ بودند. برای تعیین پایایی مقیاس خود تاب‌آوری کانر و دیویدسون از روش آلفای کرونباخ بهره گرفته شد و ضریب پایایی ۸۹/ ۰به دست آمد (محمدی، ۱۳۸۴).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۵- روش اجرای پژوهش
پس از انتخاب نمونه‌ی پژوهش و گمارش تصادفی شرکت‌کنندگان در دو گروه آزمایش و کنترل، افراد دو گروه پرسشنامه‌های تعهد زناشویی و تاب‌آوری را تکمیل کردند. سپس در مورد محتوا، طول مدت دوره، مکان و زمان جلسات به آن‌ها اطلاعات کافی ارائه شد. بعد از آن اعضای گروه آزمایش در هشت جلسه‌ی ۹۰ دقیقه‌ای به صورت دوبار در هفته، تحت آموزش غنی‌سازی ازدواج قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات، پرسشنامه‌های تعهد زناشویی و تاب‌آوری به عنوان پس‌آزمون در دو گروه آزمایش و گواه مجدداً اجرا گردید.
۳-۶- خلاصه محتوای جلسات آموزشی
به اختصار به موضوع و دستور هر جلسه در جدول (۳-۴) آمده است. محتوای جلسات براساس تلفیق دو رویکرد ارتقاء ارتباط زوجین و غنی‌‌سازی السون می‌باشد.
جدول (۳-۴): خلاصه موضوع و دستور جلسات آموزشی

 

 

جلسه

 

موضوع: معارفه و آشنایی

 

 

 

اول

 

دستور جلسه:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 11:23:00 ب.ظ ]




اثبات و نقد اینکه‏ شخص عیسى بن مریم (ع) پسر خدا و شریک او در الوهیت نیست یعنى بیان اینکه شخص عیسى بن مریم (‏ع) پسر خدا و شریک او در حقیقت الوهیت نیست، دلیلش همین است که ‏او بشر است و از بشرى دیگر متولد شده و ناچار لوازم بشریت را هم دارد.
و این طریق‏ استدلال، همان است که در آیه: «لَقَد کَفر الذَّینَ قالوا ان الله‏ ثالث‏ ثلاثه وَ ما من اله الا اله واحد… ما المَسیح ابن مریم ‏الا رَسول قَد خلت من قبله الرسل و امه ‏صدیقه کانا یاکلان الطعام، انظر کیف نبین لهم الایات، ثم انظر انى یؤفکون»، طى‏ شده است؛ محققا کسانی که گفتند: عیسى سومین خدا از سه خدا است، کافر شدند، چون هیچ معبودى به جز معبود یکتا نیست. مسیح پسر مریم‏ به جز رسولى نبوده که ‏قبل از او نیز رسولانى بوده‏اند و در گذشته‏اند و مادرش (در ادعاى اینکه او را بدون شوهرزائیده) راستگو بوده، او و پسرش طعام مى‏خوردند، تو اى پیامبر ببین که چگونه آیات را براى این مردم ‏بیان ‏مى‏کنیم و سپس ببین که چگونه دروغ‌‏ها به ما مى‏بندند.
و اگر از میان همه افعال، خوردن مسیح را به رخ مسیحیان‏ کشید، براى این بود که ‏خوردن از هر عمل دیگر بر مادیت و احتیاج او بیشتر دلالت مى‏کند و احتیاج‏ و مادیت با الوهیت‏ منافات دارند، چون هر کسى مى‏فهمد که شخصى که به خاطر طبیعت بشریش گرسنه و تشنه‏ مى‏شود و با چند لقمه سیر و با شربتى آب سیراب مى‏گردد، از ناحیه خودش چیزى به جزحاجت و فاقه ندارد، حاجتى‏که باید دیگرى آن را برآورد، با این حال الوهیت چنین کسى چه ‏معنائى مى‏تواند داشته باشد؟ آخر کسى که حاجت‏ از هر سو احاطه‏ اش کرده و در رفع آن حوائج ‏نیاز به خارج از ذات خود دارد فى نفسه ناقص و مدبر به تدبیر دیگرى است و اله ‏و غنى بالذات‏ نیست، بلکه مخلوقى است مدبر به ربوبیت کسى که تدبیر او و همه عالم به وى منتهى‏مى‏شود.
و همچنین آیه‏اى که در ذیل آیه (۷۵ سوره مائده) است و در آن خطاب ‏به نصارا نموده ‏مى‏فرماید: «قُل أَتَعبُدُونَ مِن دُونِ اللهِ مَا لا یَملِکُ لَکُم ضَرًا وَ لا نَفعًا، وَ الله هُوَ السَّمِیعُ ‏العَلِیمُ»، چون در این نوع از احتجاج‏ها ملاک صفات و افعالى است که از مسیح (ع) مشاهده مى‏شود و مردم این را از آن‏ جناب به چشم دیده‏اند که انسانى است معمولى و مانند سایر انسان‏ها بر طبق ناموس جارى در حیات زندگى مى‏کند و به‏ همه صفات و افعال و احوالى که ‏همه افراد این نوع دارند متصف است، مى‏خورد، مى‏نوشد، و محتاج به سایر حوائج ‏بشرى و داراى همه خواص بشریت است و این اتصافش چنان نیست که به چشم ما این گونه جلوه کند و یا ما این طور خیال کنیم‏ و واقع غیر از این باشد، خیر، ظاهر و واقعش همین است که مسیح انسانى ‏بوده داراى این صفات و احوال و افعال، انجیل ‏ها هم پر است از اینکه آن جناب خود را انسانى از انسان‏ها و پسر انسانى دیگر خوانده و پر است از داستان‌هایى ‏که از خوردن، نوشیدن، خوابیدن، راه رفتن، مسافرت و خسته شدن، سخن گفتن و احوال دیگر وى حکایت مى‏کند، بطوری که ‏هیچ عاقلى به خود اجازه نمى‏دهد این همه ظواهر را حمل بر خلاف ظاهر و بر معنایى تاویل ‏بکند و با قبول ‏این مطلب باید بپذیریم که بر سر مسیح هم همان مى‏آید که بر سر سایر انسان ‏ها مى‏آید، پس او مانند سایرین از ناحیه خود، مالک هیچ چیز نیست و ممکن هم هست مانند سایرین دستخوش هلاکت گشته، از دنیا برود.
آیه ۱۷۲ سوره نساء هم به همین داستان عبادت کردن عیسى (ع) ‏و احتجاج به ‏آن اشاره نموده، مى‏فرماید: «لَن یَستَنِکفَ المَسِیحُ أن یَکُونَ عَبدًا لله وَ لا المَلائِکهُ المُقَرَّبُونَ، وَ مَن یَستَنکِف عَن عِبادَتِهِ وَ یَستَکبِر، فَسَیَحشُرُهُم إلیه‏ جَمیعًا»، پس همین عبادت کردن ‏مسیح براى خدا اولین دلیل است براى اینکه او اله نبوده و الوهیت ‏را براى غیر خود مى‏دانسته و براى خود هیچ سهمى از آن قائل نبوده، پس مسیحیان باید براى ما معنا کنند که چگونه ‏ممکن ‏است کسى خود را بنده و مملوک غیر بداند، و در پرستش معبود و مالکش خود را به تعب بیندازد و در عین حال خود را قائم به نفس بداند، آن هم به همان جهتى قائم به نفس بداند که بدان ‏جهت قائم به غیر مى‏داند و نامعقول ‏بودن این سخن بر همه روشن است و همچنین عبادت ملائکه ‏کاشف از این است که فرشتگان دختران خداى تعالى نیستند و همچنین روح القدس، چون ‏همه اینان بندگان خدا و اطاعت کاران اویند، همچنانکه قرآن کریم فرمود:«وَ قالُوا اتَّخذالرَّحمن ولدا، سُبحانه بَل عِباد مُکرمون، لا یَسبَقونَه بِالقول وَ هُم بِامره یَعملونَ، یعلم ‏ما بَینَ ایدیهِم وَ ما خَلفَهُم وَ لایشفعون الا لِمن ارتضى و هم من خَشیَته مُشفِقون» علاوه بر اینکه انجیل‏ها پر از اعتراف به این معنا است که روح‏ مطیع خدا و رسولان او و فرمانبر او و محکوم به حکم او است و معنا ندارد که کسى خودش به خودش ‏امرکند و حکمفرماى خودش و مطیع خودش باشد، همچنانکه معنا ندارد کسى منقاد خود و مخلوق‏ خویش باشد.
و نظیر این جریان یعنى دلالت کردن عبادت عیسى بر اینکه ‏عیسى خدا نیست و عابد غیر معبود است، دعوت عیسى ع است که بشر را به عبادت خدا مى‏خواند (و این معقول‏ نیست‏ خدائى بندگان را به عبادت خدائى دیگر بخواند)، خداى تعالى به همین اشاره نموده ‏مى‏فرماید: «لَقَد کَفر الذینَ ‏قَالُوا ان الله هُوَ المَسیح ابنُ مَریم، وَ قال المَسیح یا بَنى اسرائیلَ اعبُدوا الله رَبّى‏ وَ رَبُّکُم انَّهُ من یُشرک بالله، فَقَد حرم الله عَلیه الجَنه و ماوِیه ‏النَّار، وَ ما لِلظالِمینَ مِن انصار» و راه آیه و احتجاجش روشن است. انجیل‏ها نیز از حکایت اینکه عیسى چگونه مردم را به سوى ‏خدا دعوت مى‏کرد، پر هستند.
لیکن‏ همین ‏معنا را با عباراتى دیگر مى‏رساند و اعتراف دارد بر اینکه خداى تعالى رب مردم است و در هیچ جاى ‏انجیل حتى براى یک بار هم دیده نشده که عیسى صریحا مردم را به عبادت خود بخواند و اگر در آن آمده: من و پدرم‏ واحدیم به فرضى که امثال این جملات براستى کلام ‏انجیل باشد، باید حمل کرد بر اینکه خواسته است بفرماید: اطاعت من‏ و اطاعت الله یکى است، همچنان که قرآن هم همین معنا را آورده، مى‏فرماید:«من یطع الرسول، فقد اطاع الله» (طباطبایی ۱۳۸۵، ۴۵۳).
ب) مشرکین و کافران -منافقین
مشرک، اسم فاعل از ریشه «شرک» است که در لغت به معنی مخلوط شدن مالکیت (اصفهانی ۱۴۱۲، ۴۵۱)
و سهم و نصیب می‌باشد؛ برخی نیز از آن به همکاری و تقارن دو یا چند فرد در عمل یا امری، به نحوی که برای هر کدام از آنها نصیب یا تأثیری در آن وجود داشته باشد، تعبیر نموده‌اند. در اصطلاح قرآنی مشرک به شخصی اطلاق می‌گردد که برای شخصی یا شیئی وجودی مستقل و مؤثر، در عرض خداوند قائل باشد و در اعمال خود سهم و نصیبی برای غیر خدا قائل شود (مصطفوی ۱۳۶۰، ۴۸).
پایان نامه - مقاله - پروژه
کفر در لغت به معنى پوشاندن شى‏ء است. کافر در عرف دین به کسى گفته می‌شود که وحدانیّت یا نبوت یا شریعت یا هر سه را انکار کند. ابن عربی می‌گوید: کفر یعنی پوشانیدن. هر کسی که حق را بپوشاند و مستور سازد، کافر است و هر که لباس حق را بر خود بپوشد (در صورتی که در باطن باطل باشد)، منافق است، اگر چه بظاهر مسلمان باشد.
پس مقصود حقیقی از کافر آن اصطلاح فقهی خاص که مورد نظر و تأیید عوام هم می‌باشد نیست، بلکه کافر واقعی کسی است که حق را کتمان کند (به هر شکلی که باشد و تحت هر عنوانی و در مورد هر موضوعی) و لذا ممکن است غیر مسلمانی در موردی خاص، منکر حقیقتی نباشد و آن را کتمان نکند و با شهامت به حقانیت آن معترف بوده و در برابر آن کاملا تسلیم باشد و لذا در این حالت، مسلمان واقعی به حقیقت اوست! چرا که اسلام یعنی تسلیم در برابر حقیقت؛ و بر عکس مسلمانی که بظاهر مسلمان است، ولی در بسیاری مواضع، حق را کتمان نموده و می‌پوشاند، پس کافر حقیقی در حقیقت اوست، «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ».
کسانى که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند سپس در حال کفر از دنیا رفتند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید (محمد/۳۴).
از آنجا که قرآن کریم به مسأله توحید و یگانگی خدا عنایت ویژه‌ای دارد، با افرادی که به هر نحو این اصل را زیر پا نهاده و بنا به دلایل مختلف به مخالفت با این رکن عظیم نظام هستی پرداخته‌اند، به مبارزه و روشنگری برخواسته و با روش‌های متفاوت به بررسی و ابطال عقاید آنان پرداخته است؛ لذا قسم اعظمی از آیات را به این قشر از انسان‌ها اختصاص داده و وضعیت دنیوی و اخروی آنها را به نمایش گذاشته است: «قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کیفَ کانَ عاقِبَهُ الَّذینَ مِنْ قَبْلُ کانَ أَکثَرُهُمْ مُشْرِکین‌«؛ (روم /۴۲). بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانى که قبل از شما بودند، چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند!» به مومنین سفارش نموده تا در زمین سیر کنند و عاقبت این مشرکان را ببینند و در آن اندیشه کرده و عبرت بگیرند تا راه مشرکان را ادامه ندهند (طیب ۱۳۷۸، ۳۹۵).

۴-۶- عقاید و رفتارهای مشرکان و کافران از منظر نقد قرآنی

 

 

    1. اعتقاد به شراکت غیر خدا در تدبیر امور

 

یکی از مهم‌ترین عقاید مشرکان، اعتقاد به شراکت جن و ملائکه در خلقت بندگان در تدبیر امور، در امر عبادت و… است؛ به این تصور که آفریدگار عالم، تدبیر جهان را بر اساس طبقاتى که در اجزاى آن هست، به موجوداتى شریف و مقرب درگاه خود واگذار نموده است (طباطبایی ۱۴۱۷، ۲۶۶):
«وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُواْ لَهُ بَنِینَ وَ بَنَاتِ بِغَیرْعِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالىَ‏ عَمَّا یَصِفُون‏»؛ آنان براى خدا همتایانى از جنّ قرار دادند، درحالى که خداوند همه آنها را آفریده است و براى خدا، به دروغ و از روى جهل، پسران و دخترانى ساختند؛ منزّه است خدا، و برتر است از آنچه توصیف مى‏کنند! (انعام /۱۰۰)
در این آیه قرآن متذکر برخی از عقاید شرک آلود مشرکان شده است؛ چون برخی از آنان شرور را به شیطان نسبت می‌دادند و برخی دیگر که به فرزند دار بودن خدا معتقد بودند، آنها را به عنوان شرکائی برای خدا قلمداد کرده و آنها را مؤثر در وقایع عالم می‌دانستند؛ مانند یهود و نصاری که “عُزیر نبی” و “عیسای مسیح” را فرزندان خدا می‌دانند. (طوسی، بی‌تا، ۲۱۹).

 

    1. اعتقاد به شفاعت بتها

 

یکی از عقاید رایج بین مشرکان، اعتقاد به شفاعت بت‌ها نزد خداوند است، چنانچه قرآن از این عقیده‌ی باطل این گونه تعبیر نموده است:
«وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لایَضُرُّهُمْ وَ لایَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَاللَّهِ…»؛آنها غیر از خدا، چیز‌هایى را مى‏پرستند که نه به آنان زیان مى‏رساند، و نه سودى مى‏بخشد و مى‏گویند: اینها شفیعان ما نزد خدا هستند! (یونس /۱۸).
مشرکان به دلیل عدم لیاقت‌شان برای رسیدن به لقای الهی بدون واسطه، بت‌های‌شان را به عنوان شفیع نزد خدا قرار می‌دهند؛ زیرا قائلند که اینها نزد خداوند صاحب مقام و منزلت هستند؛ اما خداوند متعال این اعتقاد مشرکان را رد نموده و می‌فرماید: آنچه را که شما به عنوان واسطه‌ فیض و شفاعت پرستش می‌کنید، هیچ گونه نفع و ضرری برای شما ندارد (اصفهانی امین ۱۳۶۱، ۱۴۳).

 

    1. عدم اعتقاد به آخرت و معاد

 

عدم اعتقاد به آخرت و معاد عقیده‌ی دیگر مشرکان است، که قرآن در بسیاری از موارد آن را مطرح نموده است: «أیَعِدُکُمْ أَنَّکُمْ إِذا مِتُّمْ وَ کُنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً أَنَّکُمْ مُخْرَجُون»‏ (مومنون/ ۳۵).
ولى اشرافیان (خودخواه) از قوم او که کافر بودند و دیدار آخرت را تکذیب مى‏کردند، گفتند: آیا او به شما وعده مى‏دهد هنگامى که مردید و خاک و استخوانهایى (پوسیده) شدید، بار دیگر (از قبرها) بیرون آورده مى‏شوید؟! مسلّماً غیر از این زندگى دنیاى ما، چیزى در کار نیست؛ پیوسته گروهى از ما مى‏میریم، و نسل دیگرى جاى ما را مى‏گیرد و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد! (طبرسی ۱۳۷۲، ۳۶).
قرآن کریم در این آیات به نقل سخن مشرکان قوم هود یا صالح نبی پرداخته که آنها پس از دعوت شدن به یکتاپرستی، با انکار معاد و زندگی پس از مرگ سعی می‌کنند عامه‌ی مردم را علیه پیامبرشان بشورانند: «وَ لَئنِ‏ أَطَعْتُم بَشَرًا مِّثْلَکمُ‏ إِنَّکمُ‏ إِذًا لَّخَاسِرُون‏»؛ (مومنون/۳۴) و اگر از بشرى همانند خودتان اطاعت کنید، مسلّماً زیانکارید (طباطبایی ۱۴۱۷، ۳۱).

۴-۷- اعتقاد به جبرگرایی

مشرکان برای توجیه شرک نسبت به خدا و عدم انفاق خود به نیازمندان، خود را مجبور و مقهور خواست خداوند معرفی می‌کردند: «وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ..»؛ آنان گفتند: اگر خداوند رحمان مى‏خواست، ما آنها را پرستش نمى‏کردیم! (زخرف /۲۰).
در این آیات، مشرکان در پاسخ أنبیا که چرا به خدا شرک می‌ورزید؟ می‌گفتند: اگر خدا می‌خواست ما مشرک نمی‌شدیم، آنها با این سخنان باطل و بی ‌اساس، خود را مجبور به شرک می‌دانستند و خدا را مسئول گمراهی خود معرفی می‌کردند؛ چراکه او بر هدایت آنها قادر است؛ ولی عمداً آنها را در ضلالت نگه داشته است (مدرسی ۱۴۱۹، ۴۵۰).
مشرکان در قیامت: قرآن کریم برای انذار مشرکان، بنا به تناسب موقعیت‌شان صحنه‌‌های از عاقبت شوم آنان را در قیامت به تصویر کشیده از جمله پشیمانی آنها در قیامت.
در روز قیامت که تکلیف مشرکان روشن می‌شود از شرک خود اظهار پشیمانی می‌کنند:
«وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکاؤُکُمُ الَّذینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ثُمَّ لَمْ تَکُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا وَاللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکینَ»‏؛آن روز که همه‌ آنها را محشور مى‏کنیم؛ سپس به مشرکان مى‏گوییم: معبود‌هایتان، که همتاى خدا مى‏پنداشتید، کجایند؟ (چرا به یارى شما نمى‏شتابند؟!) سپس پاسخ و عذر آنها، چیزى جز این نیست که مى‏گویند:به خداوندى که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم! (انعام ۲۲/۲۳).

۴-۸- قرآن و اتمام حجت با مشرکان

یکی از سنتهای الهی که در تمام اعصار تاریخ بشر به آن عمل شده، سنت اتمام حجت با کفار و مشرکان است:«وَ مَا کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرى‏ حَتَّى یَبْعَثَ فِی أُمِّها رَسُولًا یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا..»؛ و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمى‏کرد تا اینکه در کانون آنها پیامبرى مبعوث کند که آیات ما را بر آنان بخواند (قصص/ ۵۹).
بنابر آیات قرآن در هیچ زمانی بدون اتمام حجت که به طرق مختلفی صورت می‌گرفته از جمله: بعثت رسولان، نزول کتب آسمانی، إخبار از عذاب و نابودی گذشتگان، معجزات و دلایل، عذابی بر مشرکان و کفار نازل نشده است. (طیب۱۳۷۸، ۲۵۸) از باب نمونه به ذکر دو آیه بسنده می‌شود:«وَ ما أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَهٍ إِلاَّ وَ لَها کِتابٌ مَعْلُومٌ»؛ ما اهل هیچ شهر و دیارى را هلاک نکردیم مگر اینکه اجل معیّن (و زمان تغییر ناپذیرى) داشتند ! (حجر/۴).
«فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَهً مِثْلَ صاعِقَهِ عادٍ وَ ثَمُود»؛اگر آنها روى‏گردان شوند، بگو: من شما را از صاعقه‏اى همانند صاعقه عاد و ثمود مى‏ترسانم! (فصلت /۱۳).
مشرکان در روز قیامت در برابر سؤالات در ارتباط با ساختگى بودن معبودها و اینکه هیچ‌گونه اثرى از قدرت ‏نمایى آنها در این عرصه وحشتناک دیده نمى‏شود! پاسخی جز انکار شرک و بیزاری از آن ندارند. اما با این وجود باید دانست؛ در برخورد مسلمانان با مشرکان و کافران نیز نرم ‌خویى و خوش اخلاقی پسندیده است. ولى تا زمانى که ملایمت در آنان اثرى سازنده داشته و در هدایت و نجات آنان مؤثّر باشد و نرمی گفتار و رفتار ما سبب شود از عقیده باطل یا عمل ناپسند خود دست بردارند و اصلاح شوند. و یا اگر این نتیجه حاصل نمی‌شود، دست کم موجب تقویت و جرأت‌ یافتن آنان بر مخالفت با دین و آزار و اذیّت مسلمانان نگردد، و زشتى انحرافشان را کمرنگ نسازد و گناه و لغزش آنان کوچک شمرده نشود. خداوند، هنگام اعزام حضرت موسى (ع)‏ وبرادرش هارون به سوى فرعون به آنان دستور می‌دهد: «إِذْهَباإِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏، فَقوُلا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى‏»؛ به‌ سوى فرعون بروید که طغیان کرده است ! اما به ‌نرمى با او سخن بگویید شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد! (طه ۴۳/۴۴).
این که در پرسش، توصیه خداوند به بخشودن کافران دلیل بر بخشش خداوند گرفته شده است صحیح نیست؛ چرا که در پایان همین آیه خداوند می‌فرماید: «لِیَجْزِىَ قَوْمَا بِمَا کاَنُواْ یَکْسِبُونَ»؛ تا خداوند هر قومى را به اعمالى که انجام می‌دادند جزا دهد. این آیه شریفه نشانگر بخشش آنان از جانب خدا نیست، تا با آیات دیگر هماهنگی نداشته باشد، بلکه به مؤمنان سفارش می‌کند تا در برخی موارد خاص از رفتار بد کفّار چشم‌پوشی کنند تا خود خدا به حساب اعمالشان برسد (جاثیه/ ۱۴).
علامه طباطبایی در این‌باره می‌نویسد: اینکه خداوند از مؤمنان خواسته است که متعرّض کفّاری که اعتقادی به قیامت ندارند نشوند، علتش آن است که خداوند به حال آنان رسیدگی خواهد کرد و جزای اعمال آنان را خواهد داد.
گفتنی است؛ دستور کلی اسلام در مورد برخورد با کفّار آن است که تا آنان رفتار ناپسندی نداشتند، مسلمانان حق ندارند رفتار ناپسندی با آنها داشته باشند و حتی اگر با مسلمانان بدرفتاری کردند، تا حد امکان باید آنان را ببخشند مگر آن که چاره‌ای جز دفاع و جنگ نباشد (طباطبایی ۱۴۱۸، ۱۶۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:23:00 ب.ظ ]




واکنشی[۴۰]

 

 

 

تاکید مدیریت بهره وری

 

بهبود مستمر

 

سنجش

 

 

 

تاکید سنجش بهره وری

 

عوامل رشد

 

دقت[۴۱]

 

 

 

۲-۲-۲- رابطه کیفیت و بهره وری
بسیاری از صاحبنظران، کیفیت و بهره وری را دو روی یک سکه می دانند. آنها معتقدند بهبود و ارتقای همزمان کیفیت و بهره وری وسیله مناسبی برای افزایش توان رقابت پذیری و همچنین تحقق اهداف و مقاصد بلند مدت و کوتاه مدت سازمان ها و شرکت های بزرگ و کوچک است. امروزه بر کسی پوشیده نیست که تنها راه مطمئن برای بهبود مداوم بهره وری توجه به کیفیت محصولات و خدمات است. بهبود کیفیت می تواند از طریق کاهش هزینه ها، نواقص، دوباره کاری ها و همچنین تاخیر و درنگ هایی که به دلایل مختلف بوجود می آید، نه تنها ستاده حاصل از تمامی فرایندها را افزایش دهد، بلکه توجه به کیفیت آن گونه که مشتریان آن را تعریف می کنند و همچنین در نظر گرفتن نیازها، انتظارات و خواسته های آنان، موجب تضمین بهره وری در بلند مدت خواهد شد. به عبارت دیگر برای دوام، بقا و رقابت پذیر باقی ماندن، توجه همزمان به بهره وری و کیفیت ضرورری است. اما بایستی به خاطر داشت اگر چه مفهوم کیفیت بسیار وسیع و گسترده است و تمامی فرایندها و محصولات هر دو و حتی عوامل ملموس و ناملموس دخیل در تولید محصولات یا ارائه خدمات را در بر می گیرد، نبایستی به بهانه پرداختن به کیفیت، بهره وری را به فراموشی سپرد. کیفیت و بهره وری اغلب لازم و ملزوم یکدیگرند، اما آنها دو مفهوم کاملا مجزا هستند (تانژن، ۲۰۰۵).
دانلود پایان نامه
فلسفه یکپارچگی مدیریت، نیروی کار، و مشتریان در تفکر ژاپنی به سمت ارتباط بین بهره وری و کیفیت سوق داده شده است. ارتباط بین بهره وری و کیفیت در واکنش زنجیره ای دمنیک[۴۲] در شکل ۲-۱ نشان داده شده است (تانژن، ۲۰۰۲).
شکل (۲-۱): واکنش زنجیره ای دمنیک (تانژن،۲۰۰۲).
سازمان ها و شرکت های امروزی برای دوام، بقا و موفقیت در بازارهای جهانی بسیار رقابتی، ناگزیر به تولید محصولات با کیفیت بالا و قیمت بسیار کم هستند. فشار های ناشی از رقابت پذیری، آنها را ناچار می سازد دائما به دنبال یافتن شیوه هایی برای بهبود و ارتقای همزمان بهره وری و کیفیت باشند. هدف آن است که با کیفیت ترین محصولات یا خدمات، به موقع و با کمترین قیمت ممکن برای مشتریان فراهم گردد (تانژن، ۲۰۰۲).
علی رغم نیاز به تلفیق و هم افزایی بهره وری و کیفیت، برخی از دست اندرکاران بهبود و تعالی سازمانی دیدگاه های متفاوتی در این زمینه دارند. برخی از آنان راهبرد های بهبود بهره وری و کیفیت را متضاد یکدیگر می دانند. برخی دیگر برای کیفیت بیش از بهره وری اهمیت قائل هستند (مارش[۴۳]، ۲۰۰۰). و گروهی دیگر راهکارهای بهبود بهره وری را بر کیفیت مقدم می دانند. اما پاراشورمن[۴۴] بیان می کند که تعارض میان ملاحظات مربوط به قیمت، کیفیت، و بهبود خدمات مشتریان در صورتی از بین خواهد رفت که کیفیت و بهره وری به طور همزمان بهبود یابند (پاراشورمن، ۲۰۰۲).
یکی از دلایل تاکید بیشتر سازمان ها به بهره وری نسبت به کیفیت، این نگرش قدیمی است که افزایش کیفیت هزینه دارد و ضرورتا منجر به افزایش یکسان در بهره وری نمی شود. این اعتقاد توسط متخصصین کیفیت مورد چالش قرار گرفته است. آنها استدلال کرده اند افزایش کیفیت قطعا افزایش بهره وری را در پی خواهد داشت. دمینگ[۴۵] معتقد است تنها راه بهبود بهره وری ایجاد کیفیت بهتر است. او همچنین استدلال می کند افزایش کیفیت از طریق کاهش هزینه ها، نواقص، دوباره کاری ها، تاخیر و تعلل ها، بهره وری را افزایش می دهند. از سوی دیگر موهانتی [۴۶]خاطر نشان می کند که بهره وری و کیفیت پایه و اساس فکری بسیار مشترکی دارند، که برخی از آنها ریشه در تفکر سیستمی دارد. همچنین بهره وری و کیفیت هر دو بر اساس ویژگی های مشترکی همچون بهبود مستمر، دستیابی به نتایج مطلوب، تصمیم گیری براساس شواهد و مدارک، فرهنگ مشارکتی و تمرکز بر کاربرد ابزار، تکنیک ها و شیوه های نوآوری و خلاقیت بنا شده اند. موهانتی نتیجه گیری می کند که توجه به بهبود کیفیت تاثیرات مثبت مشابهی بر بهره وری دارد و آن را افزایش می دهد (رضائیان، ۱۳۸۶).
آرورا و سومانث[۴۷] نیز به بررسی چگونگی رابطه بهره وری و کیفیت پرداختند. بر طبق یافته های آنان پایه و اساس هر دو رویکرد، کار گروهی (جنبه فرهنگی) و در کل سازمان (مسولیت پذیری) است. آن ها همچنین چگونگی رابطه میان مدل های بهره وری کل سومانث و مدل کلاسیک کیفیت مطلوب جوران (سبک و سنگین کردن بین هزینه های شکست و هزینه های ارزیابی و پیشگیری) را نشان دادند. برطبق مدل ریاضی آنها بهره وری کل حداکثر خواهد بود اگر هزینه های مربوط به کیفیت کل حداقل باشد (آرورا و سومانث، ۱۹۹۳).
به هرحال کیفیت کل، مشتری- محور، و بهره وری کل، سازمان- محور است. رابطه کیفیت و بهره وری آنقدر تنگاتنگ است که حتی برخی معتقدند کیفیت بخشی از مفهوم بهره وری است و بایستی به عنوان یکی از عوامل سنجش بهره وری در نظر گرفته شود. این کار میتواند از طریق یک ضریب تغییر کیفیت در نسبت بهره وری انجام پذیرد (ال-داراب[۴۸]، ۲۰۰۰).
پشتوانه رابطه قوی میان کیفیت و بهره وری مطالعات انبوهی است که از گذشته تا کنون صورت گرفته است. در یک مطالعه موردی ولوسی[۴۹] نشان داد که فرهنگ کیفیت و توجه فراوان به مشتری در کارخانه موجب ۷۵ درصد کاهش دوباره کاری ها، ۴۰ درصد کاهش ضایعات، ۵۰ درصد کاهش زمان انجام سفارش مشتری، و دوبرابر شدن بهره وری می شود (ولوسی، ۲۰۰۲).
لی[۵۰] و همکاران نیز بر اساس داده های پیمایشی ۳۷۳ شرکت چینی بیان داشتند که بین کیفیت و بهره وری رابطه قوی وجود دارد. موردی دیگری توسط گوجل و فیتلر[۵۱] نشان داد که اجرای دقیق مدیریت کیفیت در یک کارخانه تولیدی منجر به ۵۷ درصد بهبود کیفیت و ۸۱ درصد بهبود بهره وری گردید (گوجل و فیتلر، ۲۰۰۰).
۲-۳- استراتژی های بهبود بهره وری
در این بخش به برخی از استراتژی های بهبود بهره وری اشاره شده است.
۲-۳-۱- استراتژی پیکورث[۵۲]
استراتژی های متعددی جهت بهبود بهره وری در متون مرتبط با بهره وری مشاهده می شود. به عنوان مثال پیک ورث در سال ۱۹۸۷ سه رویکرد برای مدیریت بهره وری ارائه نمود که عبارتند از:
۱- رویکرد مسئله گرا
۲- رویکرد سیستم گرا
۳- رویکرد ظرفیت گرا
هدف از رویکرد اول بهبود بهره وری از طریق حل و فصل مشکلات عملیاتی می باشد. این در حالی است که رویکرد دوم، در صد بهبود بهره وری از طریق ایجاد و بهبود سیستم ها و رویه ها است. هدف از رویکرد سوم نیز بهبود بهره وری از بالابردن ظرفیت خدمات و محصولات سازمان است (کلیک و اولکاموز[۵۳]، ۲۰۰۵).
۲-۳-۲- استراتژی های مدیریت بهره وری انبساطی و انقباضی
در یک مطالعه دیگر جونز و ویلر[۵۴] استراتژی های مدیریت بهره وری انبساطی[۵۵] و انقباضی[۵۶] را مطرح نمودند. هدف از استراتژی انقباضی کاهش ورودی، همزمان با افزایش یا حفظ مقداری ثابت از خروجی است. و این در حالی است که هدف از استراتژی انبساطی، افزایش خروجی و تلاش جهت قابت نگه داشتن ورودی ها می باشد (جونز و ویلر، ۱۹۹۱).
۲-۳-۳- استراتژی تحول و نوآوری
این استراتژی بهبود های کلان، ناگهانی، منقطع و سرمایه محور را مورد توجه قرار می دهد. با بهره گرفتن از این استراتژی، سازمان هایی که دارای قدرت رقابتی بالاتری هستند، فرایند های خود را مهندسی مجدد می کنند. این سازمان ها از طریق یک فرایند چهار مرحله ای به ارتقای بهره وری خود اقدام می کنند که عبارتند از:
۱- تعیین مکانیزم های مطلوب انجام کار و اهداف بهره وری.
۲- استفاده از نظرات کارشناسان و متخصصان جهت حل مشکلات.
۳- تطبیق، اصلاح و ایجاد ایده های کارشناسی جهت افزایش بهره وری.
۴- تعهد و حمایت مدیران عالی در سازمان (رضائیان، ۱۳۸۶).
۲-۳-۴- استراتژی بهبود مستمر (کایزن)
این استراتژی بهبود های خرد، تدریجی، پیوسته و انسان محور را مورد توجه قرار می دهد. این استراتژی نیاز به سرمایه گذاری کلان و تغییرات عمده ندارد. شیوه مدیریتی ژاپنی بر خلاف مدیریت غربی، تمایل به این نوع استراتژی دارد. مدیریت مشارکتی و مفهوم دوایر کیفیت نیز دو عامل مهمی هستند که در ژاپن مورد توجه قرار می گیرند، در واقع دو رکن اساسی در استراتژی مستمر می باشند. (رضائیان، ۱۳۸۶).
۲-۴- عوامل موثر و موانع بهبود بهره وری
در این بخش به تشریح عوامل موثر بر بهره وری، بررسی اهمیت نیروی انسانی و بهره وری نیروی انسانی، و همچنین موانع بهبود بهره وری نیروی انسانی پرداخته شده است. همچنین برخی آمار و ارقام مرتبط با بهره وری نیروی انسانی کشور طی چند دهه اخیر، ارائه گریده است.
۲-۴-۱- عوامل بر بهره وری
محققان متعددی تا کنون به بررسی عوامل موثر بر بهره وری پرداخته اند. علی رغم این حجم بررسی ها، محققان به یک توافق کلی در مجموعه ای از عوامل موثربر بهره وری یا به عبارتی یک دسته بندی کلی نرسیده اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

-.۶۲۵

 

.۸۳

 

-.۰۰۲

 

.۰۰۳

 

-.۱۹۴

 

غیرمستقیم آنلاین * غیرمستقیم آفلاین

 

 

 

 

 

-.۸۲۹

 

.۴۰

 

-.۰۰۹

 

.۰۱۱

 

-.۲۶۰

 

غیرمستقیم آنلاین * مستقیم آفلاین

 

 

 

 

 

-۱٫۲۵۰

 

.۲۱

 

-.۰۱۶

 

.۰۱۳

 

-.۳۸۱

 

مستقیم آنلاین * غیرمستقیم آفلاین

 

 

 

 

 

طبق جدول ۴-۱۵ و مدل۲ که شامل متغیرهای کنترل و روابط اصلی (روابط مستقیم آفلاین، غیرمستقیم آفلاین، مستقیم آنلاین و غیرمستقیم آنلاین) می‌باشد نشان می‌دهد که، روابط مستقیم آفلاین (۰۰۱/۰ p< و ۲۵۷/۰ = (β، روابط غیرمستقیم آفلاین (۰۰۱/۰ p< و ۲۵۲/۰= (βو روابط مستقیم آنلاین (۰۰۱/۰ p< و ۲۳۳/۰ = (βپیش‌بینی کننده عملکرد شغلی می‌باشند، اما ارتباط میان روابط غیرمستقیم آنلاین (۰۵/۰ p> و ۰۷۳/۰ = (βو عملکرد شغلی چشمگیر نیست. بنابراین، فرضیه ۱(b)و ۱(a) و ۲(a) و پذیرفته می‌شوند و فرضیه ۲(b) رد می‌شود.
مقاله - پروژه
اثرات تعاملی فرض شده در جدول ۴-۱۵ مدل ۳ نشان داده شده است. همانطور که جدول نشان می‌دهد، درمیان اثرات تعاملی فقط روابط مستقیم آفلاین* روابط غیرمستقیم آفلاین (۰۰۱/۰ p< و ۶۸۴/۰= (β بر عملکرد شغلی تاثیرگذار است و سایر اثرات تعاملی رابطه چشمگیری بر عملکرد شغلی ندارند. بنابراین، فرضیه‌
۱( c ) پذیرفته شده و فرضیه‌های ۲( c ) و ۳ و ۴ و۵ و ۶ رد می‌شوند.
۴-۶ مقایسه نتایج با مقاله مرجع
در بررسی انجام شده نتایج آزمون همبستگی نشان داد که در روابط کلی شبکه بدون تمایز میان روابط آنلاین و آفلاین، روابط مستقیم و روابط غیرمستقیم همبستگی معناداری با عملکرد شغلی دارند و با تمایز میان روابط شبکه‌ای، روابط مستقیم آفلاین، روابط غیرمستقیم آفلاین، روابط مستقیم آنلاین و روابط غیرمستقیم آنلاین همبستگی معناداری با عملکرد شغلی دارند که با نتایج حاصل از پژوهش ژنگ و ونکاتش (۲۰۱۳)، مشابه می‌باشد.
در آزمون رگرسیون برای پیش بینی عملکرد شغلی با توجه به مدلهای پژوهش، نتایج مدل اولیه بدون تمایز بین شبکه‌های آنلاین و آفلاین نشان داد که روابط مستقیم و غیرمستقیم بر عملکرد شغلی موثر هستند، درحالیکه نتایج مقاله مرجع نشان داد که روابط مستقیم بر عملکرد شغلی تاثیر داشته و روابط غیرمستقیم تاثیری بر عملکرد شغلی ندارند.
نتایج آزمون مدل با متغیرهای کنترل و روابط اصلی (مستقیم آفلاین، غیرمستقیم آفلاین، مستقیم آنلاین و غیرمستقیم آنلاین) نشان داد که، روابط مستقیم آفلاین، روابط غیرمستقیم آفلاین و روابط مستقیم آنلاین پیش‌بینی‌کننده عملکرد شغلی می‌باشند، اما ارتباط میان روابط غیرمستقیم آنلاین و عملکرد شغلی چشمگیر نیست. درحالیکه نتایج مقاله مرجع نشان داد که روابط مستقیم آفلاین، روابط مستقیم آنلاین و روابط غیرمستقیم آنلاین تاثیر قابل توجهی بر عملکرد شغلی دارند و روابط غیرمستقیم آفلاین تاثیری بر عملکرد شغلی ندارند.
نتایج آزمون مدل با روابط تعاملی نشان داد که فقط روابط مستقیم آفلاین* روابط غیرمستقیم آفلاین بر عملکرد شغلی تاثیرگذار است و سایر اثرات تعاملی تاثیر چشمگیری بر عملکرد شغلی ندارند. درحالیکه نتایج مقاله مرجع نشان داد که همه روابط تعاملی به غیر از روابط مستقیم آفلاین * روابط غیرمستقیم آنلاین و روابط غیرمستقیم آفلاین * روابط مستقیم آنلاین بر عملکرد شغلی موثر هستند.
جدول ۴-۱۶ مقایسه نتایج پژوهش انجام شده در ایران با نتایج پژوهش مشابه در ایالت متحده آمریکا را نشان می‌دهد.
جدول ۴-۱۶ مقایسه نتایج پژوهش با مقاله مرجع

 

 

فرضیه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ب.ظ ]




اشکال دوم این که همانطورى که روشن شد روایت مذکور نقل به معنا شده، با این وصف بخاطر بعض الفاظى که در آن است صلاحیت ندارد بیشتر و معظم روایات صحیحى را که شیعه و سنى درباره عبارت وحى اتفاق دارند، بوسیله آن تفسیر کرد.
اشکال سوم وى گمان کرده استفاده ی این معنا که “على(ع) به منزله نفس رسول خدا(ص) است” مستند به صرف این است که فرمود:” رجل منى"… بلکه ما آن را از مجموع جمله “رجل منک” یا “رجل منى” با قرینه “لا یؤدى عنک الا انت” استفاده کردیم، بهمان بیانى که در سابق گذشت و در این استفاده فرقى نیست چه اینکه عبارت روایت” رجل منى” باشد و چه” رجل منک” و چه” رجل من اهلى” و چه” رجل من اهل بیتى“.
اشکال چهارم اینکه، وى در بحث خود از روایات داله بر اینکه اهل بیت رسول خدا(ص) على و فاطمه و حسنین بوده و نه غیر، اسمى نبرده و حال آنکه این روایات همه صحیحه و علاوه بالغ به حد تواتر است‏
و از آنجایى که آن روز در میان اهل بیت غیر از على(ع) مردى نبوده، قهراً برگشت معناى کلمه “مردى” به همان حضرت خواهد بود… و اینکه احتمال داد که مقصود از اهل بیت عموم اقرباى آن حضرت از بنى هاشم یا بنى هاشم و زنان آن حضرت باشند، و در نتیجه کلمه وحى یک کلام عادى باشد و نخواهد مزیتى را براى شخص معینى اثبات کند، و قهراً برگشت معنا به این باشد که “هیچ رسالتى را از من نمى‏رساند مگر یکى از بنى هاشم” این براى این است که آقایان اهل سنت غالباً بحث‏هاى لفظى را با ابحاث معنوى و همچنین مطالب دینى را با نظریات اجتماعى خلط مى‏کنند، و در تشخیص مفهوم این قبیل الفاظ به نظریات عرف لغویین مراجعه مى‏کنند، بدون اینکه نسبت به نظر شرع توجهى بنمایند[۵۰۲].
به نظر علامه(ره):
«با دقت در روایات و آراء فوق می بینیم که سهل‏انگارى عجیبى در حفظ و ضبط داستان و خصوصیات آن از ناحیه راویان شده است، البته اگر حمل به صحت نموده و نگوئیم غرض‏هاى نامشروع دیگرى اعمال کرده‏اند.
هر دانشمند اهل بحثى که به روایات و آیات مورد نظر رجوع کند، آن گاه در بحث و مشاجره‏اى که علماء کلامى دو فرقه شیعه و سنى در باب افضلیت کرده‏اند دقت نماید جاى تردیدى برایش نمى‏ماند که اهل سنت، بحث تفسیرى را که کارش به دست آوردن مدلول آیات قرآنى است، با بحث روایى که کارش برچیدن روایات صحیح از میان روایت مجعول است و همچنین با بحث کلامى که آیا ابى بکر افضل از على است و یا على افضل از ابى بکر است و یا امیر الحاج بودن افضل است از تبلیغ آیات برائت و اینکه اصلاً در آن سال امیر الحاج على بود یا ابى بکر، خلط کرده‏اند. در حالى که در بحث تفسیرى در پیرامون آیه نباید بحث کلامى را پیش کشید، پس بحث کلامى باید به کلى کنار رود، و اما بحثى که از نظر تفسیر و از نظر روایات مربوط به آیات برائت کرده‏اند حق این است که آقایان از نظر تشخیص معانى آیات و سبب نزول آنها وهمچنین در توجیهى که کرده‏اند به خطا رفته‏اند.[۵۰۳]»
پایان نامه - مقاله - پروژه
بخش پنجم: جمع بندی
با بررسی آراء علامه طباطبایی(ره) در می یابیم:
ایشان منشاء نقل به معنا را ممنوعیت کتابت حدیث و بدفهمی و اجتهاد راویان می دانند.
پدیده ی نقل به معنا را در روایات داستانی به ویژه در روایات اسباب نزول، شایع تر دانسته اند.
علامه(ره) با درایتی که در روایات دارند، دو گونه نقل به معنا را در موارد مختلف تشخیص داده اند:
الف- الفاظ متفاوت، در معانی و مفاهیم روایات تغییری ایجاد نمی کند در نتیجه تأثیری در فهم درست آموزه های اصیل دینی پدید نمی آورد؛ در این صورت با توجه به مضمون یکنواخت روایات متفاوت، یکی از نقل ها را اصل قرار داده، برای تأکید و تأیید محتوای آن سایر نقل ها را نیز یاد آور شده اند.[۵۰۴]
ب- الفاظ متفاوت موجب اختلاف و تحریف در احادیث شده است که گاه متعارض با قرآن و اصول مسلم اعتقادی می باشد در این موارد ایشان با دقت و قدرت آنها را بررسی و نقد کرده اند.
مثال هایی برای گونه ی اول:
- ذیل آیه ی ۱۸۷ سوره ی مبارکه ی بقره پس از نقل روایتی در بیان سبب نزول آن می فرماید: «اینکه در روایت آمده «خوردن و آمیختن با زنان در شبهاى ماه رمضان بعد از خواب حرام بود- تا آنجا که فرمود- در این میان مردى …» از کلام راوى است، نه کلام امام و این معنا به روایات دیگرى نیز نقل شده است. ایشان در تأیید رأی خود به روایاتی که کلینى و عیاشى و دیگران آورده‏اند؛ استناد کرده اند که در همه ی آنها سبب نزول آیه بدون این قسمت ذکر شده است.[۵۰۵]»
- ذیل آیه ی ۸۵ سوره ی طه پس از ذکر سبب نزول مفصلی از تفسیر قمی می فرماید: «ظاهر آنچه را که ما نقل کردیم این است که جمله ی “و السبب فى ذلک …-و سبب آن این بود که …” ذیل روایت قمى نیست… بلکه از جمله ی مورد بحث به بعد، کلام از خود قمى است که از اخبارى دیگر اقتباس کرده، هم چنان که عادت او در اغلب مطالبى که در تفسیرش آورده و به عنوان‏ شأن نزول آیات ذکر کرده همین است، که کلام ائمه را نقل به معنا مى‏کند و ما براى این مدعاى خود شواهدى در خلال داستانى که وى آورده داریم. بله! چند جمله زیر مضمون روایتى است که از امام صادق(ع) آورده و بقیه هر چه هست کلام خود او است. یکى جمله “ما به اختیار خود مخالفت نکردیم” است که در معناى “ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَکَ” فرموده، دوم جمله “آن خاکى که سامرى با خود داشت در جوف آن ریختیم” است. سوم جمله “آن گاه موسى تصمیم گرفت سامرى را بکشد” مى‏باشد و به فرض هم که همه مطالب آن روایت باشد، یعنى تتمه روایت قبلى باشد، تازه به خاطر اینکه روایتى مرسل و بدون سند است، و نام امامى را که از او نقل کرده نبرده، قابل اعتماد نیست.[۵۰۶]»
مثال هایی از گونه ی دوم را در بررسی نمونه ها دیدیم؛ علامه در مواردی جهت تصحیح این روایات به صحیح ترین روایتی که مضمونش مرتبط با آنها بود ارجاع می دادند اما در مواردی که به دلیل اختلاف روایات شدید این امر ممکن نباشد به نقد آنها اکتفا می کردند. چنانچه درباره ی روایات مربوط به جنگ بدر می فرمایند: «اگر به صحت سند آنها قائل باشیم و در مضمون آنها دقت کنیم خواهیم دید چه بی بند و باری عجیبی در نقل روایات به معنا به کار رفته، تا آنجا که دو روایت آن قدر با هم اختلاف مضمون دارند که گویی دو خبر متعارضند.[۵۰۷]» اصولاً ایشان نقل به معنای بی ضابطه را موجب بی اعتباری احادیث می دانند؛ چنانچه در بحث از علل بی اعتباری برخی روایات سبب نزول به شیوع بی رویه ی نقل به معنا درآنها اشاره می کنند[۵۰۸] و درجای دیگری تحت همین عنوان فرموده اند: «شایع شدن نقل به معنا در حدیث و بی مبالاتی در ضبط حدیث این اشتباهات را به میان آورده و اعتماد به این گونه احادیث را سست نموده است.[۵۰۹]»
البته روایاتی هم وجود دارند که الفاظ متفاوت موجب اختلاف در روایات شده اما موجب تحریف و تعارض با قرآن و اصول اعتقادی نشده است. علامه در این موارد اگر ترجیح بین این روایات ممکن نباشد، حتی المقدور بین روایات مختلف را جمع کرده اند؛ روش اجمال و تفصیل را بر گزیده اند یعنی روایتی را تفصیل روایت دیگر دانسته اند[۵۱۰] یا به مفهوم مشترکی که بین آنها است بسنده کرده اند.[۵۱۱]
ایشان به پدیده ی نقل به معنا در احادیث توجه داشته اند و پس از شناسایی انواع آن، با اتکا به معیار قرآن، عقل و روایات، با دقت بی نظیری به آسیب شناسی نقل به معنا در گونه ی دوم روایات پرداخته اند. بی تردید قرآن کریم نقش بی بدیلی در این زمینه دارد. در این زمینه نیز روش نقادی ایشان در اغلب موارد متن محور است اما در موارد متعددی به بررسی سند روایات نیز پرداخته اند.[۵۱۲]
در تفاسیر مد نظر ما برخی روایاتی که در المیزان بررسی شده بود اصلاً وجود نداشت و در مواردی که موجود بود نیز به پدیده ی نقل به معنا در آن اشاره نشده بود. در نتیـجه در این تفاسیر اشکالاتی از جمله ایراداتی که علامــه(ره) به آن ها اشاره کرده اند و با مطرح کردن پدیده نقل به معنا در رفع آن ها کوشیده اند بی پاسخ مانده است. برخی از تفاسیر اهل سنت در مواردی به دلیل تعصبات مذهبی در معرکه ی اختلاف روایات موفق به تشخیص صحت یا قوت برخی احادیث نسبت به سایر روایات نشده بودند حتی گاهی روایات ضعیف را بر روایات صحیح تر ترجیح داده بودند.
البته تفسیر نمونه در مورد روایت مربوط به فزونی دانش پیامبر(ص)، با اتکا به روایات دیگر در توضیح روایت مذکور کوشیده، در مورد روایات اصحاب اعراف نیز با استناد به دیگر روایات بین دو دسته روایات را جمع کرده بودند اما در هر دو مورد به نظر می رسد اشکالات علامه همچنان وارد و بی پاسخ است، در واقع بررسی و نقد علامه با محوریت قرآن و به دور از تعصب بسیار دقیق تر از سایرین می باشد.
فصل ششم:
اختلاف قرائات در روایات تفسیری
بخش اول: مفهومشناسی قرائت
بند اول: معنای لغوی
«قرائت»، مصدر سماعی «قَرَأ» است. راغب اصفهانی (۵۰۳ ق) قرائت را پیوسته نمودن برخی حروف و کلمات به یکدیگر میداند.[۵۱۳]
ابن منظور (۷۱۱ ق) میگوید: قرآن را قرائت کردم یعنی آن را به صورت مجموع و به هم پیوسته القا کردم؛ یعنی آن را بیان کردم.[۵۱۴]
بند دوم: معنای اصطلاحی
زرکشی (م ۷۹۴ ق) می گوید:
«قرائات عبارتست از اختلاف مربوط به الفاظ و عبارات وحی که در رابطه با حروف و کلمات قرآن و کیفیت آنهاست، از قبیل تخفیف، تشدید و امثال آن و این اختلاف از سوی قراء میباشد.[۵۱۵]»
ابن جزری (م ۸۸۳ ق) معتقد است: قرائات عبارت از علم به کیفیت اداء کلمات قرآن و اختلاف این کیفیت میباشد. اختلافی که به ناقل و راوی آن منسوب است … قاری باید از اقراء به قرائتی که از نظر شخصی او درست است ولی نقل و روایت آن را تأیید نمیکند و اقراء آن وجهی از اعراب و لغت که در زمینه آن روایتی وجود ندارد، سخت خودداری کند. این دو تعریف اختلاف قرائات را به قراء نسبت میدهد.
«دمیاطی» بناء قرائات را علمی میداند که از رهگذر آن اتفاق نظر یا اختلاف ناقلین کتاب خدا – در ر ابطه با حذف و اثبات، متحرک خواندن و ساکن کردن، فصل و وصل حروف وکلمات و امثال آنها، از قبیل کیفیت تلفظ و ابدال و جز آنها – از طریق سماع و شنیدن قابل شناسایی است.[۵۱۶]
به نظر آیت اله معرفت، قرائت همان تلاوت و خواندن قرآن است و اصطلاحاً به گونهای از تلاوت قرآن اطلاق میشود که دارای ویژگیهای خاص است؛ هر گاه تلاوت قرآن به گونهای باشد که از «نص وحی الهی» حکایت کند و بر حسب اجتهاد یکی از قاریان معروف – بر پایه اصول و ضوابطی که در علم قرائت تعریف شده – استوار باشد، قرائت قرآن تحقق یافته است. البته قرآن، دارای نص واحدی است و اختلاف میان قاریان برای رسیدن به آن است.[۵۱۷]
قرائت نزد علامه طباطبایی(ره) فنی است که به ضبط و توجیه قرائات هفتگانه معروف و قرائات سه گانه دیگر[۵۱۸] و قرائات صحابه و شواذ قرائات[۵۱۹] میپردازد.[۵۲۰]
بخش دوم: پیشینه ی اختلاف قرائات
قرائت اصطلاحی مربوط به زمان صحابه است. وقتی جماعتی از کبار صحابه بعد از پیامبر(ص) تصمیم به جمع قرآن گرفتند، در ثبت نص قرآن و کیفیت قرائت آن دچار اختلاف شدند.[۵۲۱]
در زمان عمر، زمینه اختلاف قرائت بیشتر فراهم گشت؛ گسترش مرزهای اسلام موجب اختلاط لحن عرب و غیر عرب و رویارویی دنیای اسلام با مسائل مستحدثه شد. عمر برای حل این مشکلات - به جای تکیه بر وحی– متکی بر رأی خود بود وی معتقد به تسامح در نص قرآن[۵۲۲] بود و برای حل اختلاف قرائات به حدیث سبعه احرف[۵۲۳] استناد کرد.[۵۲۴]
در زمان عثمان اختلاف قرائات رو به فزونی نهاد؛ این اختلافات موجب شد وی به پیشنهاد برخی صحابه به منظور اتحاد قرائات[۵۲۵]، مصاحفی را به بلاد مختلف بفرستد[۵۲۶]. مصحف عثمانی فاقد هر گونه نقطه و اعراب تدوین شده بود تا کتابت آن، قرائات منقول از صحابه را پذیرا باشد. این امر موجب بروز اختلاف قرائات بیشتری شد[۵۲۷].
مسلمانان در تمام دوره ها نسبت به قرائت اشخاص مورد اعتماد، حفظ، تدوین و پذیرش قرآن اهتمام داشتند. البته هر کس به قاری محلی خود توجه بیشتری داشت اما کسی بر این سیره مستمر اعتراضی نداشت. این روش تا اوایل قرن چهارم ادامه داشت.
در اوایل قرن چهارم، ابن مجاهد (۲۴۵-۳۲۴ ﻫ ق) -شیخ القراء بغداد- از میان قرائات موجود، قرائت قراء سبعه را در کتاب «القرائات السبعه» معتبر اعلام کرد. وی به کمک نفوذ خود میان مردم و سران دولتی و اوضاع نابسامان جامعه آن روز توانست قرائت قرآن را در قرائات سبعه منحصر کند[۵۲۸]. تا قبل از آن، قراء سبعه هیچ گونه شهرت و امتیازی نداشتند[۵۲۹].
علامه طباطبایی(ره) راجع به علت شهرت قراء سبعه میگوید: قاریان دیگر مثل این هفت نفر، بلکه بهتر از آنها وجود داشتند. اما پس از این که روات ائمه [امامان در قرائت] زیاد شدند و مردم نتوانستند همه آنها [قرائات] را ثبت و ضبط کنند، بنا گذاشتند قرائت چند نفر از آن کسانی را که قرائتشان با رسم الخط مصحف موافق و از جهت ضبط و حفظ آسانتر بود انتخاب کنند. لذا با رعایت عدد مصاحف پنجگانه که عثمان به شهرهای مکه، مدینه، کوفه، بصره، شام فرستاده بود، پنج قاری از این شهرها انتخاب کردند لذا ابن جبیر پنج نفر از قراء سبعه یعنی به استثنای حمزه و کسایی را ذکر کرد. ابن مجاهد دو قاری دیگر بر آنها افزود و از روی اتفاق تعداد آن ها با «سبعه احرف» مطابق شد.[۵۳۰]
در مراحل بعد، استدلال و احتجاج بر صحت قرائات در ابعاد لغوی صورت گرفت و کتابهایی نیز در این باب تدوین شد. در مقابل، گروهی از علما برای دفع توهم یکی بودن «قرائات سبعه» و «احرف سبعه» به تألیفاتی دست زدند اما نتوانستند از شهرت و حیثیت قرائات سبع بکاهند.[۵۳۱]
بخش سوم: عوامل اختلاف قرائات
بند اول: عوامل مربوط به خط و زبان
الف- ابتدایی بودن خط عربی: بین اعراب حجاز، در صدر اسلام، کتابت و خط بسیار ابتدایی بود.[۵۳۲] واضح نبودن حروف، گاه الصاق آنها به هم، گاهی حذف برخی حروف و … بر ابهام و اجمال متن میافزود و زمینه اختلاف را فراهم میکرد.[۵۳۳]
ب- اعجام حروف: در آن دوران عدم تمایز حروف نقطهدار از بینقطه مشکلاتی را در قرائت پدید آورد.[۵۳۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:22:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم