کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



کالیش و لیلین

 

 

۱۹۸۶

 

 

فروش محصولات بادوام با تکنولوژی سطح بالا

 

 

 

ماهاجان و دیگران

 

 

۱۹۹۰

 

 

مروری بر ادبیات مدل های فروش

 

 

 

نورتون و باس

 

 

۱۹۸۷

 

 

الگوی زمانی فروش محصولات با تکنولوژی سطح بالا

 

 

۲-۶-۷- چالش های پیش روی مدیریت استراتژیک بازاریابی تکنولوژی سطح بالا

 

چالش اصلی مدیریت بازاریابی تکنولوژی سطح بالا از اینجا نشأت می گیرد که در این حوزه باید با قسمت تحقیق و توسعه به صورت کاملاً مشترک و هماهنگ کار کرد. در جدول شماره ۲-۵ به برخی از تفاوت های فرهنگی بین متخصصان بازاریابی و متخصصان تحقیق و توسعه که منابع بالقوه موانع هماهنگی این دو واحدند اشاره شده است (Griffin and Hauser, 1996).

جدول شماره ۲-۵: برخی از تفاوت های فرهنگی بین متخصصان بازاریابی و متخصصان تحقیق و توسعه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بُعد متخصصان بازاریابی متخصصان تحقیق و توسعه
تحصیلات مدیریت، کسب و کار مهندسی، علوم پایه
آموزش حل مسأله عمومی آزمون فرضیات
رویکرد زمانی کوتاه مدت بلندمدت
گرایش حرفه ای بازار و سود علم و پیشرفت
زبان فنی جایگاه و مزایای محصول مشخصه ها و عملکرد محصول

 

مشکل مشترکی که در این حوزه وجود دارد غالب بودن تکنولوژی در فرایند نوآوری است؛ در نتیجه ترجمه تکنولوژی سطح بالا به محصولات قابل فروش به صورت کامل ممکن است تحقق نیابد. (Botindo and Frohman, 1981) بنابراین نیازمند این هستیم که بین فشار تکنولوژی و کشش بازار در حوزه برنامه ریزی نوآوری، تعادل برقرار کنیم. این امر تنها از طریق بازاریابی یکپارچه[۳۱] و مدیریت فاصل تحقیق و توسعه[۳۲] امکان پذیر است که یک چالش اصلی را به دلیل ساختار صنعتی و پیچیدگی های موجود در بازارهای تکنولوژی سطح بالا برای دپارتمان قبلی تحمیل می کند (Benkenstein and Bloch, 1994, Johne and Rowntree, 1991, Livesay et al., 1989).
عدم قطعیت تکنولوژیکی و استراتژیک مسأله را پیچیده تر نیز می کند. (Meldrum and Millman, 1991) صنعت فاقد “قاعده بازی مشخص” و “امکان بهره برداری از صرفه مقیاس” است و در نتیجه موانع ورود به صنعت پایین است. شرکت ها و عرضه کنندگان جدید دائماً تلاش می کنند که از هر پتانسیل بازار دست نخورده‏ای استفاده کنند. این موضوع منجر به به پویایی رقابتی[۳۳] در این حوزه شده است.
از یک طرف بازارهای با تکنولوژی سطح بالا، توسط کوتاه شدن مستمر چرخه های عمر بازار و محصول توصیف می شوند. از طرف دیگر، عدم اطمینان تکنولوژیکی فزاینده و اهمیت تکنولوژی سیستم ها (بانک اطلاعات، شبکه های ارتباطی و تکنولوژی مربوط به فاصل و غیره) چرخه های توسعه محصول مرتبط با تکنولوژی سنتی را در هم می شکند.
در نهایت عدم قطعیت تکنولوژیکی الگوی بی ثبات تقاضا را با مشتریانی که نسبت به ترجیحات واقعی خود و مزایایی که از محصولات دریافت می کنند مطمئن نیستند ایجاد می کند. مشکل از مفهومی ناشی می شود که به عنوان “تلاطم تکنولوژیکی[۳۴]” توصیف می شود. در نتیجه مقاومت بازار و موانع خرید واقعاً برای مدیریت بازاریابی مشکل زا است.
چرخه های کوتاه محصول که در آن پیشنهادات محصول سریعاً کهنه شده ذهنیت اندیشناک مشتری را ترغیب می کند؛ جاییکه نسل های بهبودیافته محصولات دائماً مورد انتظار است. این رفتار توسط انتظارات کاهش های قیمت در بازارهای با تکنولوژی سطح بالا ترکیب می شود. بنابراین چالش اصلی که با آن روبرو هستیم این است که مفاهیم بازاریابی کلاسیک مشتریان نمی تواند بدون انتقاد و بدون چون و چرا برای بازاریابی محصولات با تکنولوژی سطح بالا بکار گرفته شود. بخصوص، مفاهیم تصمیم گیری استراتژیک نیازمند فرموله شدن بر مبنای خصوصیات مشخص بازارهای با تکنولوژی سطح بالا می باشد. تصمیمات بنیادین تکنولوژیکی بعنوان یک چهارچوب جهت گیری برای بازاریابی محصولات با تکنولوژی سطح بالا پویایی های فنی پیچیده و اثرات پیچیده روی ساختار صنعتی و توسعه، دلالت های مشخصی برای رقابت‏پذیری و جایگاه سازی یک تولیدکننده تکنولوژی سطح بالا دارد.
همراه تکنولوژی به عنوان یک فاکتور بنیادین موفقیت، یک استراتژی منسجم و مناسب تکنولوژیکی بسیار حیاتی است. در این حوزه موضوع اساسی تدوین رابطه بین اولویت های تکنولوژیکی و افق های زمانی بیرونی و درونی است. (Porter, 1980) بنابراین استراتژی تکنولوژیکی چهارچوبی را برای بازاریابی تکنولوژی سطح بالا فرآهم می آورد.
فرایند برنامه ریزی نیازمند یک پیش بینی دقیق از توسعه تکنولوژیکی و اثرات آن بر مزیت رقابتی و جایگاه قابل دسترس بازار می باشد.

 

 

۲-۶-۸- استراتژی بازاریابی محصولات با تکنولوژی سطح بالا

 

بازاریاب ها باید استراتژی های بازاریابی فشاری با تأکید بر فروش شخصی را برای محصولات با تکنولوژی سطح بالا به کار گیرند، در حالیکه برای محصولات با تکنولوژی سطح پایین، استراتژی های بازاریابی کششی با تأکید بر تبلیغات و پیشبرد فروش مؤثرترند. به ویژه فروش شخصی می تواند یک ابزار بازاریابی موثر برای محصولات با تکنولوژی سطح بالا باشد. همانطور که پورتر اشاره می کند، غالباً صنایع نوظهورفاقد زیرساخت ها و کانال های موجود مورد نیازشان هستند (Porter, 1980).
مسأله‏ی مهم دیگر، تصمیمات قیمت‏گذاری برای محصولات با تکنولوژی سطح بالاست. تکیه کردن صرف بر هزینه‏ های تولید، می‏تواند ریسکی باشد چرا که ممکن است محصول، زیر قیمت یا بالای قیمت، قیمت‏گذاری شود. گروننوالد و ورنن پیشنهاد می کنند که قیمت‏گذاری مبتنی بر ادراک مصرف کننده[۳۵] و قیمت‏گذاری ارزشی[۳۶]، گزینه های مناسب تری نسبت به قیمت گذاری مبتنی بر هزینه[۳۷] هستند (Grunenwald and Vernon, 1988). گاردنر و دیگران (Gardner et al., 2000) نیز عنوان می‏کنند که استراتژی های قیمت‏گذاری پُرمایه[۳۸] برای محصولات با تکنولوژی سطح بالا مناسب تر است.
تصمیم گیری در مورد اینکه در موضوعات تکنولوژیکی، بر چه مباحثی باید متمرکز شد، هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم به این سه عنصر مربوط می شود:

 

 

    • انتخاب بازار

 

    • زمان ورود به بازار

 

  • استراتژی های مشارکت.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-03-22] [ 01:59:00 ب.ظ ]




پژوهش در زمینه ی تفاوت های فردی سه نکته را مد نظر دارد :
۱- بسط دادن طبقه های توصیف کننده ی تفاوت های افراد
۲- کاربرد تفاوت ها در یک موقعیت، برای پیش بینی تفاوت ها در موقعیت های دیگر
۳- آزمودن ساختار و پویایی تبیین های نظری در تفاوت های فردی.
شخصیت را عوامل متعددی شامل وراثت، فرهنگ، طبقه اجتماعی و تأثیرات خانوادگی تعیین می کند. وراثت، استعدادهایی را در ما به ودیعه می گذارد که محیط ممکن است آنها را تقویت کرده، پرورش دهد و یا پرورش ندهد. می توان تأثیرات متقابل نیروهای وراثت و محیط را در هر یک از جنبه های مهم شخصیت مشاهده کرد. نظریه های شخصیت باید رشد ساختارها و الگوهای رفتاری را تعیین کنند. نظریه های شخصیت باید توضیح دهد که چه چیزی به وجود آمده، چگونه رشد کرده، و چرا رشد کرده است (پروین،جان،۲۰۰۱،ترجمه،کدیور،۱۳۸۱).
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
*دیدگاه ها و رویکرد های شخصیت
معنای مفاهیمی مانند مکتب، نظریه یا تئوری تا حد زیادی مترادف هم به کار گرفته شده اند. این مفاهیم غالبا با هدف ارائه بینش و روش خاصی برای تبیین و توجیه ساخت و کنش و کمیت و کیفیت روابط بعضی از پدیده های مرتبط به هم در جهان هستی به کار برده می شوند. از آنجا که بینش دانشمندان متفاوت است، دیدگاه آنها نسبت به شناخت و توجیه پدیده های عالم هستی نیز با هم متفاوت هستند، از این رو در هر رشته از علوم، مکاتب و نظریه های متعدد و غالبا متفاوتی وجود دارد. در علم روانشناسی نیز مانند سایر علوم، مکاتب و نظریات بسیاری درباره ی تبیین و توجیه رفتار موجودات زنده و به خصوص رفتار انسان پدید آمده است. این نظریه که، شخصیت و رفتار انسان نتیجه مجموعه‌ای از صفات مختلف است، از قدیم بوده است، لیکن در زمان معاصر دو گروه بر آن اهمیت قایل شده و آن را توسعه داده‌اند: یک گروه آن‌هایی هستند که با روش و بینش کلینیکی به نظریه‌پردازی درباره صفت پرداخته‌اند و گروه دیگر آن‌هایی که روش‌های آزمایشی و به خصوص آماری، مانند روش تحلیل عوامل(فاکتور آنالیز) را اساس دستیابی به تئوری صفات دانسته‌اند. شخصیت یکی از مباحث بسیار مهم در روان شناسی می باشد. به همین دلیل روان- شناسان این موضوع را از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار داده اند. تعدادی از این دیدگاه ها و نظریات در ادامه مورد بررسی قرار می گیرند (سعید شاملو، ۱۳۸۲).

۱- دیدگاه روان پویایی
نظریه های روانکاوانه شخصیّت شامل نظریه های روانکاوی فروید، یونگ، آدلر است. فروید به عنوان پیشتاز و بنیانگذار نظریۀ روانکاوی شناخته شده است. وی به عنوان پزشک در بعضی بیماران خود متوجه ناراحتی هایی شده بود که منشأ جسمی نداشتند و معتقد شد که این ناراحتیها حاصل و تحت کنترل مغز دوم است و بعدها از آن به عنوان «ناخودآگاه» یا «ضمیر ناهشیار» نام برد. شخصیّت از نظر فروید شامل سه وجه است نهاد که نماینده تمایلات و غرایز کور است و تابع اصل لذّت است. خود یا من که نمایندۀ واقعیتها است و تابع اصل واقعیت است. و فراخود یا من برتر نمایندۀ سانسورهای اجتماعی و وجدان شخصی است و مانع ارضای تمایلات می شود. به عقیده فروید شخصی برای حفظ و انسجام شخصیّت خود از یک رشته مکانیسم های دفاعی که عبارتند از: واپس زنی، جابجائی، والایش، همانندسازی، درون فکنی، بازگشت، تثبیت، انکار، دلیل تراشی، تبدیل، جبران استفاده میکند (شاملو۱۳۸۲). یــونــگ[۷۲] که از شاگــردان فروید بود به علّت اختلافهــایی که با فرویــد پیدا کرد کتب روان شناسی تحلیلی را پی ریزی کرد. از نظر یونگ ساختار شخصیّت شامل من یا خود، ناهشیاری فردی، ناهشایر جمعی، صورتهای ازلی، پرسونا یا نقاب، آنیما و آنیموس و سایه می باشد. ونگ شخصیّت ها را به دو طبقه درون گرا و برون گرا تقسیم کرد. روش های ارزیابی یونگ عبارتند از: بررسی نمادها، اسطوره ها، مناسک در فرهنگ باستانی، آزمون تداعی واژگان، تحلیل رویا، روش های مورد پژوهش یونگ که تاریخچه زندگی نامیده می شود برمشاهدات عینی متکی نبوده و منظم و کنترل شده نیست، و پذیرای تکرار و اثبات نبود(شولتزوشولتز، ۱۹۹۸) از دیگر همکاران فروید که مکتب روان شناسی فردی را بنیاد نهاد، آلفرد آدلر[۷۳] بود. در نظریه آدلرا صول و ویژگی هایی وجود دارد که عبارتند از: اصل حقارت، اصل برتری جوئی، اسلوب زندگی، خودآگاهی، علاقه اجتماعی، نهایت و هدف زندگی و خود خلاّقی(شاملو، ۱۳۸۲).
۲- دیدگاه پویایی روایی-اجتماعی رفتار انسان
از میان بی شمار روانپزشکان و روان شناسان که تحت تأثیر مکتب تحلیل روانی فروید[۷۴] و مهمترین همکارش کارل یونگ بودند، تنها عده معدودی به نو آوری هایی قابل اهمیت دست زدند. آن عده که باعث تغییرات اساسی در نظریه های روان پویایی شدند مکتب روان شناختی اجتماعی بودند. این افراد تحت علوم جدید و به خصوص مردم شناسی به این نتیجه رسیدند که فرد انسان عمدتا محصول اجتماعی است که در آن زندگی می کند. یعنی شخصیت انسان بیشتر از عوامل بیولوژیک، به وسیله عوامل و نیروهای اجتماعی شکل می گیرند، در صورتی که طرفداران روان پویانیسم به عوامل بیولوژیک اهمیت می دادند.آلفرد آدلر، کارن هورنی[۷۵]، اریک فرام[۷۶] و هری اسنک سالیوان[۷۷] از جمله کسانی بودند که سعی کردند از مفاهیم فیزیولوژیک و فیزیک قرن نوزدهم که در نظریات فروید تأثیر بسزایی داشتند، فاصله بگیرند و مفاهیم جدید روان شناسی را در روان کاوی وارد سازند، بدین ترتیب آنها شخصیت و روان انسان را از دیدگاه متفاوت مطرح کردند. از نظر آدلر انسان ها بی همتا هستند و از اراده آزاد و توانایی شکل دادن به رشد خود برخوردارند.گرچه تجربیات کودکی مهم هستند ولی ما قربانی آن نیستیم. روش های ارزیابی ادلر عبارتند از : ترتیب تولد، خاطرات قدیمی و تحلیل رویا. تأکید آدلر بر عوامل اجتماعی در شخصیت، وحدت شخصیت، نیروی خلاق خود، اهمیت هدف ها و عوامل شناختی، تعدادی از نظریه های شخصیت را تحت تأثیر قرار داده است. آریک فرام معتقد بود که هر چه انسان ها در طول تاریخ آزادی بشتری بدست آوردند، بیشتر احساس تنهایی و انزوا می کنند، و هرچه آزادی کمتری داشته باشند، احساس تعلق پذیری و امنیت بیشتری می کنند. برداشت فرام از ماهیت انسان یک برداشت خوش بینانه است. کارن هورنای از نظر دیدگاهی که درباره روان شناسی زنانه داشت به جای تأکید بر نیروهای زیستی به عنوان شکل دهنده های شخصیت بر نیروهای اجتماعی تأکید داشت و با فروید تفاوت زیادی دارد. هورنای ده بار روان رنجوری را مطرح کرد که بعدا” آنها رادر سه گرایش روان رنجوری گروه بندی کرد: الف) حرکت بسوی مردم ب) حرکت علیه مردم ج) حرکت بدور از مردم (شولتزو شولتز، ۱۹۹۸).
نظریه سالیوان به نامی در فارسی معروف است که می توان به نظریه پزشکی تأثیر متقابل اشخاص تعبیر نمود. در این نظریه او در ضمن بیان معنی شخصیت و مراحل مختلف آن درباره مفاهیمی چون: دلتنگی، دلواپسی، خود و خویشتن و واحد های پویا، به تأکید سخن می گوید(سیاسی، ۱۳۸۶).
۳- رویکرد پدیدار شناختی
تأکید اصلی نظریه های پدیدار شناختی شخصیت بر چگونگی نگرش فرد در مورد دنیای پیرامونش در حال حاضر است. این تأکید همواره با یک ملاحظه آینده نگر در مورد توانایی افراد به منظور دستیابی به استعدادهای بالقوه خود، خواهد بود. کارل راجرز[۷۸]، روان شناس آمریکایی، به طور کلی به عنوان پیشگام و سرمدار در مطالعه شخصیت، رویکرد پدیدار شناختی را به کار می بندد. او به این امر به عنوان یک واقعیت سالم می نگردکه انسان با نوعی انگیزش ذاتی و فطری برای به فعلیت رسانیدن استعدادهای بالقوه و درونی خود خلق شده است.
ابراهام مازلو[۷۹]، از جمله کسانی است که شخصیت را از دیدگاه پدیدار شناختی بررسی می کند، وی معتقد است که روان شناسی باید خلاق ترین و سالمترین افراد را برای نشان دادن بالاترین توانایی های بالقوه انسان برگزیند و مورد مطالعه قرار دهد. سلسله مراتب نیازهای عنوان شده به وسیله مزلو عبارتند از: نیازهای فیزیولوژیایی، نیازهای ایمنی، نیازهای تعلق و عشق، نیازهای حرمت و نیازهای خودشکوفایی است. نیازهای فیزیولوژیایی شامل نیاز به غذا، آب، هوا، خواب و جنس مخالف هستند. نیازهای ایمنی شامل نیاز به امنیت، ثبات، نظم و رهایی از ترس و اضطراب است. نیازهای تعلق و عشق از طریق ارتباط شخص با دیگر مردمان برآورده می شود. نیازهای حرمت شامل نیاز به عزت نفس واحترام از سوی خود و دیگران است. نیازهای خودشکوفایی تشخیص توانهای بالقوه و قابلیت‌های شخص است و مستلزم داشتن دانش واقع بینانه نسبت به نقاط ضعف و قوت خود است. نیازهای رده پایین تر باید بیش از ظهور نیازهای رده های بالاتر سلسله مراتب ارضاء شده باشند، اگرچه یک نیاز نباید به طور کامل و قطعی ارضاء شود تا نیاز دیگری ظاهر شود. نیازهای رده پایین تر نیازهای نقص یا کمبود نامیده میشوند. زیرا شکست در ارضاء آنها در فرد کمبود جسمانی و عاطفی با ارضای آنها افزایش می یابد. نیازهای رده های بالاتر برای بقاء انسان کمتر مورد نیازند، اما سلامت جسمانی و عاطفی با ارضای آنها افزایش مییابد، نیازهای ترقی یا نیازهای هستی نام دارند. (پروین، جان، ۲۰۰۱، ترجمه، کدیوروجوادی، ۱۳۸۱).
۴- رویکردرفتارگرایی
عده ای از روان شناسان آمریکایی جریان شرطی شدن کلاسیک را اساس تدوین یک مکتب روان شناسی علمی، میدانی و آزمایشگاهی قرار دادند. معروف ترین روان شناس این مکتب، جان بی واتسون[۸۰] بود. طرفداران این مکتب براساس این پشتوانه آزمایشی و علمی سعی کردند اکتشافات و نظریات خود را تا حد ممکن بر پایه ای دقیق و روشن استوار کنند که قابل آزمایش، قابل تکرار، قابل پیش بینی باشد، یعنی بر همان ویژگیهایی که که از خصوصیات علوم طبیعی هستند (شاملو۱۳۸۴). مکتب رفتارگرایی براساس مفاهیم یادگیری بیان شده است. نظریه یادگیری شرطی به نام نظریهS-R نیز معروف است. مفهوم اصلی در این نظریه عادت است که در اثر ارتباط بین محرک خارجی و پاسخ آن به وجود میآید. اسکینر معتقد بود که رفتارهای انسان عمدتا"بر اساس یادگیری بوجود می آید و بر اثر یادگیری هم تغییر می کنند. یعنی آنچه را که ما روان می نامیم، اسکینر رفتار بشری می خواند اعم از دانش، بینش، زبان، مهارتها، ارزش ها، خصوصیات شخصیت و همچنین خود شخصیت همگی از طریق آموختن شکل می گیرند و تکامل می یابند. خصوصیات انسان سالم از دیدگاه اسکینر این باشد که انسان باید از علم نه برای پیش بینی بلکه برای تسلط بر محیط خویش استفده کند. در این معنا فرد سالم کسی است که بتواند برای انجام هر روش بیشتر از اصول علمی استفاده کند و به نتایج سودمندتری برسد و مفاهیم ذهنی مثل امیال، هدفمندی، غایت نگری و مانند آن را کنار بگذارد. یکی دیگر از نظریه پردازان مکتب رفتارگرایی آلبرت بندورا [۸۱]می باشد، وی معتقد است که مفاهیم واکنش های روان شناختی را می توان در ارتباط تنگاتنگ و متقابل ومداوم رفتار فرد با توانایی های شناختی و عوامل محیطی و اجتماعی به بهترین وجه روشن ساخت. براساس این دیدگاه رفتار فردی انسان به علاوه ویژگی های شخصیتی و به ویژه عوامل شناختی موجود در او و نیز نیروهای اجتماعی، ارتباط متقابل و نزدیک بر یگدیگر شخصیت انسان را شکل میدهند. رفتار فرد در عین حال که تحت تأثیر عوامل اجتماعی قرار دارند خود نیز بر نیروها و شرایط محیط تأثیر می گذارد و نقش مهمی در تغییرو کنترل و تعامل با جامعه ایفا میکند. این تعامل و ارتباط متقابل و مداوم فرد با جامعه، در نظریه یادگیری از طریق مشاهده و الگو پذیری به طور کل مشهود است. چهار عنصر اصلی یادگیری از دیدگاه بندورا، فرایندهای توجه کردن، یادآوری، تولید مجدد حرکت و انگیزش میباشد(شاملو، ۱۳۸۴).
۵- رویکردهای خلقی شخصیت
خلق و خویها تمایلات نافذی هستند که به نظر می رسد موجب ایجاد رفتارهای مشابه و یکسان در فرد در موقعیتهای بسیار متنوع و در یک مقطع زمانی نسبتاً طولانی می شوند. در نظریه های مختلف شخصیتی، از سازه های خلقی استفاده شده است(راس[۸۲]، ۱۹۹۲، ترجمه، جمالفر، ۱۳۷۴). یکی از اولین دانشمندان یونانی که از رویکرد خلق و خوی به تشریح رفتار انسان پرداخته، پزشکی به نام سقراط(۳۷۷-۴۶۰ق.م) بود. سقراط را پدر علم پزشکی نامیده اند. قسم نامه سقراطی او هنوز هم توسط هر دانشجوی پزشکی هنگام فارغ التحصیل شدن خوانده می شود. سقراط فکر می کرد که بیماری نتیجه فزونی یکی از چهار مایع اصلی بدن که او آنها را خلط می نامید، ایجاد می گردد. این اخلاط نه تنها سبب بیماری می شوند، بلکه همچنین تصور میشد که آنها قابلیت آن را دارند که بر مزاجها اثر بگذارند و از آن طریق، موجب تغییر رفتار فرد شوند. چهار مایع تشکیل دهنده بدن
و خلق و خوی های مبتنی بر مزاج که در نتیجه آنها به وجود می آیند عبارتند از: خون، افراد رادموی، خوش بین و شاد می سازد . بلغ، افراد را خونسرد، بی رگ و بی عاطفه می سازد. صفرای سیاه، افراد را سودایی، غمگین و افسرده می سازد. صفرای زرد، افراد را صفراوی، تندخو و زودخشم می سازد. این نظریه او، به نظریات جدید درباره رابطه بین ترشح و غدد و رفتارنزدیک است(شاملو، ۱۳۸۴). این عقیده مبنی بر این بود که بین خصوصیات جسمی و ویژگی های شخصیتی فرد رابطه وجود دارد. بار دیگر در سال۱۷۹۶گال یک طرح ذهنی موسوم به فرنولوژی با جمجمه شناسی روانی را ارائه داد. جمجمه شناسی براین فرض استوار است که توانایی ها و تمایلاتی در فرد ظاهر است که تابع عملکرد مناطق خاصی از مغز است. یکی از جنبه های حیرت انگیز خلق و خو انعطاف پذیری ذاتی آن است که اجازه می دهد، هر یک از ما بتوانیم با شرایط نا مساعد و چالش بر انگیز زندگی سازگار شویم. (پروین و جان، ۲۰۰۱، ترجمه کدیوروجوادی، ۱۳۸۱).
عکس مرتبط با افسردگی در روانشناسی Psychological depression
۶- رویکرد صفات شخصیتی
این نظریه شخصیت و رفتار انسان نتیجه ی مجموعه ای از صفات مختلف است از قدیم وجود داشته است، اما در زمان حاضر دو گروه برای آن اهمیت قائل شده و آن را توسعه دادند، یک گروه آنهایی که با روش بالینی به نظریه پردازی درباره صفات پرداخته اند و گروه دیگر آنهایی هستند که روش های آزمایشی و به ویژه آماری را اساس دستیابی به نظریه صفات قرار داده اند(شاملو، ۱۳۸۲). طرفداران نظریه صفت معتقدند، مردم دارای خصوصیات متفاوت و ترکیبات گوناگونی از صفات هستند که بسیاری از این صفات می توانند در یک راستا قرار گیرند. بنابراین می توان افرادی با ترکیبات مشابهی از صفات را در یک گروه طبقه بندی نمود و به تیپ های شخصیتی دست یافت (راس، ۱۹۹۲، ترجمه، جمالفر، ۱۳۷۴).این گروه از نظریه پردازان، صفات را به عنوان واحد اساسی شخصیت در نظر می گیرند و فرضشان بر این است که با کشف این واحدها و روابط درونی آنها با یکدیگر، به ابزار قابل اندازه گیری برای توصیف و پیش بینی رفتار دست یابند(هاشمیان، ۱۳۷۷).
نظریه پردازان شخصیت
۱- رویکردگوردن آلپورت
آلپورت به عنوان پلی بین گذشته و حال شناخته شده است. البته کسانی هم هستند که آلپورت را جزئی از تاریخ روان شناسی می دانند. آلپورت اولین کسی است که در آمریکا نظریه صفات را برای مطالعه شخصیت به کار برده است. آلپورت در ایالت ایندیانا متولد شد و تقریباً تمام دوران زندگی حرفه ایش را در دانشگاه هاروارد سپری کرد. او دانشنامه دکترای خود را براساس تزی بدین عنوان یک مطالعه تجربی از صفات شخصیت از همین دانشگاه دریافت کرد(گوهر حیدری، ۱۳۹۰).
فرضیهای اساسی:
آلپورت در سال ۱۹۶۱، شخصیت را این گونه تعریف کرده است: ” شخصیت عبارت است از سازمانی پویا در درون فرد و متشکل از سیستم های روانی- فیزیکی که خصوصیات رفتار و تفکر فرد را مشخص می کند.” واژه اصلی در این تعریف، سیستم های روانی- حرکتی است. این عبارت نشان می دهد که آلپورت، شخصیت را آمیزه ای از عوامل روانی- فیزیکی می دانست و معتقد بود که اینها طوری به هم پیوند خورده اند که نمی توان شخصیت را تنها ماهیتی فیزیولوژیکی یا روانی دانست. آلپورت اضافه می کند که این سیستم های روانی- فیزیکی، در وجود انسان به طور تصادفی جریان ندارند، بلکه به طور منظم و پویا تنظیم و سازمان یافته اند. به همین دلیل شخصیت انسان دارای خصوصیات تداوم و قابلیت انعطاف پذیری است که به آن امکان تغییر و تحول می دهد(شولتز و شولتز، ۱۹۹۸).
صفات و ابعاد آندر بررسی تعریف آلپورت از شخصیت، از ترکیب عوامل روانی و فیزیولوژیکی ویا به عبارتی ذهن و جسم صحبت به میان آمد، و همین عقیده را مجدداً در تعریفی که ایشان از صفت ارائه می دهند، ملاحظه می کنیم. آلپورت صفت را ساختار روانی - عصبی می نامد. در این تعریف به کلمه ساختار توجه کنید. آلپورت صفات را تنها برای نام گذاری رفتارهای مختلف انسان نمی داند، بلکه به عقیده وی این ساختارها قابلیت این را دارند که به بسیاری از محرکها عملاً یکسان پاسخ دهند. دارا بودن چنین ظرفیتی بدین معناست که این ویژگی ها می توانند بر ادراکات فرد و بالطبع بر رفتارش اثر بگذارند. با توجه به ویژگی های خاص افراد، دو نفر ممکن است یک واقعه را از دیدگاه های مختلف ببینند و نسبت به آن عکس العمل نشان دهند. به عنوان مثال، یک خانم خوش طبع و راحت طلب ممکن است، بازی شطرنج را بدون توجه به برد و باخت صرفاً به عنوان وسیله ای برای تفریح و استراحت در نظر گیرد. در حالی که شوهر پرخاشگر و مبارزه طلبش، ممکن است همان بازی را رقابتی بداند که فقط زمانی از آن لذت می برد که در بازی برنده شود (راس، ۱۹۹۲، ترجمه، جمالفر، ۱۳۷۴).
۲- رویکردهانس آیزنگ
به اعتقاد آیزنگ، شخصیت در سطح تیپ‌ها دارای سه بعد کلی است. این ابعاد عبارتند از:
۱-برون‌گرایی در برابر درون‌گرایی
۲- روان‌نژندی یا نااستواری هیجانی در برابر استواری هیجانی
۳- روان‌پریشی در برابر کنترل تکانه یا کارکرد فراخود.
آیزنگ در نخستین تحقیقات خود به دو بعد اولی دست یافت و بیشتر تاکید وی بر روی این دو بعد بود. آیزنگ معتقد بود که به وسیله ترکیب این دو بعد، افراد به چهار نوع شخصیتی اصلی تقسیم می‌شوند: درون‌گرای باثبات، درون‌گرای بی‌ثبات، برون‌گرای باثبات، برون‌گرای بی‌ثبات. هر کدام از این انواع شخصیت، دارای ویژگی‌های بخصوصی است. در تحقیقات بعدی، آیزنگ بعد سوم را به آن دو بعد افزود، اما به خوبی آن‌ ها تایید یا پژوهش نشد. به اعتقاد آیزنگ هر یک از تیپ‌های شخصیتی دارای ویژگی‌هایی هستند.
درون‌گرایان
تحت تاثیر سیستم عصبی مرکزی هستند. استعداد سرشتی آن‌ ها برای تحریک‌پذیری زیاد است. احساسات خود را به خوبی مهار می‌کنند و معمولا کوشش می‌کنند تا از تحریکات، تغییرات و بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی اجتناب ‌کنند. خوددار، آرام و محتاط هستند. قابل اعتماد و غیر پرخاشگرند و برای هنجارهای اخلاقی ارزش زیادی قایلند. کمتر معتاد به دود هستند. میزان هوششان بالاست. قدرت بیانشان عالی است. معمولا در کارها دقیق هستند. ولی برای کارهایی که انجام می‌دهند به قدر کافی ارزش قایل نیستند. گرایش به احساس حقارت در آن‌ ها زیاد است وبرای ابتلا به دلواپسی، افسردگی و وسواس آمادگی بیشتری دارند(گروسی، ۱۳۸۰). برون‌گرایان
تحت تاثیر سیستم عصبی مرکزی هستند. استعداد آن‌ ها برای تحریک‌پذیری کم است. آیزنگ این افراد را با مشخصه‌ های جامعه‌طلبی، برانگیختگی، خوش‌بینی و نیاز به محرک و تغییر محیط تعریف می‌کند. برون‌گراها بسیار دچار تغییرات خلقی و پرخاشگری می‌شوند و معمولا قابل اعتماد نیستند. به بودن در جمع علاقه‌مندند، از مهمانیها لذت می‌برند و زیاد حرف می‌زنند. به کار و کوشش علاقه چندانی ندارند. در کارهایشان شتاب‌زدگی وجود دارد. بادقت نیستند. گرایش بیشتری برای تظاهرات ناشی از هیستری دارند. شوخی و لطیفه را دوست دارند(سیاسی، ۱۳۸۱)
روان‌نژندی  
آیزنگ برای اندازه‌گیری این متغیرهای شخصیت، دو پرسش‌نامه به نام‌های پرسش‌نامه شخصیت مادسلی و پرسش‌نامه شخصیت آیزنگ را تهیه کرد. به نظر وی عوامل زیستی و ارثی سهمی حدود دو سوم را در تعیین شخصیت یک فرد بر عهده دارد. در نظر آیزنگ، صفت‌ها و سنخ‌ها عمدتا به وسیله وراثت تعیین می‌شود. او منکر تاثیر عوامل موثر اجتماعی، محیطی یا موقعیتی بر شخصیت نیست، اما معتقد است که چنین اثرهایی محدود هستند و نباید بی‌جهت مورد تاکید قرار گیرند. آیزنگ شواهد تجربی زیادی را عرضه کرده است تا اعتقاد خود را در این زمینه که صفت‌ها و سنخ‌ها اساسا ارثی هستند، به اثبات برساند. به ویژه او به پژوهش‌هایی در مورد دوقلوها و فرزندخوانده‌ها اشاره می‌کند.
تأثیرات ژنتیک در برونگرایی- درونگرایی
در بررسی ژنتیک رفتار انسان، نمرات آزمون دوقلوهای یک تخمکی (یکسان) با نمرات آزمون دوقلوهای دو تخمکی( عادی) همجنس مقایسه شدند. دوقلوهای یک تخمکی، ژنهایشان عیناً مثل هم است، در حالی که دوقلوهای دو تخمکی تنها در نیمی از ژنها مشترک هستند. وقتی این جفتهای دوقلو در محیط یکسان بزرگ شدند، نمرات آزمون دوقلوهای یک تخمکی بیشتر به هم شبیه بودند(با همبستگی بسیار بالا)تا نمرات آزمون دوقلوهای دو تخمکی. وجود این اختلافها می تواند ناشی از عوامل ژنتیکی باشد. مطالعه دوقلوها، نشان داده است که همبستگی نمرات آزمون درونگراها و برونگراهای دو قلوی یکسان، به میزان قابل توجهی بیشتر از (۵۴ درصد) همبستگی نمرات آزمون دوقلوهای عادی است(۲۱ درصد). همچنین مطالعاتی در مورد ویژگی های شخصیتی که وابسته به بُعد درونگرایی و برونگرایی می باشد، انجام گرفته است. ویژگی هایی چون مردم آمیزی و سطح فعالیت. در اینجا نیز به نظر می رسد عوامل ژنتیکی نقش عمده ای را به عهده دارند. به عنوان مثال، در یک بررسی که در مورد کودکان فرزند خوانده انجام گرفته، نشان می دهد که میزان مردم آمیزی آنان بیشتر شبیه مادران واقعی شان بوده، مادرانی که هرگز آنها را ندیده بودند و نمی شناختند تا مادرانی که آنها را به فرزندی قبول کرده و بزرگ کرده بودند(شولتزو شولتز، ۱۹۹۸، ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۶).به هرحال آنچه که در اینجا از نظریه آیزنگ مد نظر است توجه او به تیپ های روان- شناختی می باشند.
علاوه برتیپ های شخصیتی ذکر شده یونگ برای آدمی چهار کارکرد نیز قائل است که عبارتند از: حس کردن، شهود، احساس و تفکرکه ترکیب آنهابادو تیپ ذکرشده ﺟﻤﻌا” هشت تیپ شخصیتی به شرح زیر ایجاد می کنند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:58:00 ب.ظ ]




فرمول(۳-۲) مدل مضربی BCC ورودی محور
همان طور که ملاحظه می شود تفاوت این مدل با مدل CCR در وجود متغیر آزاد در علامت w می باشد. در مدل BCC علامت متغیر w بازده به مقیاس را برای هر واحد می تواند مشخص کند.

الف) هر گاه w < 0 باشد نوع بازده به مقیاس، کاهشی است.
ب) هر گاه w = 0 باشد نوع بازده به مقیاس، ثابت است.
ج) هرگاه w > 0 باشد نوع بازده به مقیاس، افزایشی است.
ثانویه مدل (مدل پوششی) BCC به صورت زیر خواهد بود. متغیر متناظر متغیر متناظر با محدودیت اول مسأله اولیه θ و متغیرهای متناظر با سایر محدودیت ها با jλ به نمایش گذارده شده است.
Min y0=
St :
≥ (r= 1, 2, …,s )
– ≥ ۰ (i= 1, 2, …,m )
= ۱ (j = 1, 2, …,n )
λ≥ ۰ آزاد در علامت
فرمول(۳-۳) مدل پوششی BCC ورودی محور
همان طور که مشاهده می کنید محدودیت متناظر با اضافه شدن متغیر آزاد در علامت w در مسأله اولیه
∑ λj =۱ می باشد. در این مدل θ نسبت کاهش ورودی های واحد تحت بررسی را جهت بهبود کارایی نشان می دهد. یک واحد در این مدل کاراست اگر و تنها اگر دو شرط زیر برای آن برقرار باشد :
الف.= ۱ *θ باشد.
ب. تمامی متغیرهای کمکی مقدار صفر داشته باشند.
همانند مدل CCR به منظور غیر صفر شدن متغیر های ui و vj می باید برای آن ها حد پایینی معادل با ɛ قرار داد. بر این اساس، مدل BCC به صورت زیر در خواهد آمد :
Max Z0= +w
St :
= ۱
– + w ≤ ۰ (j= 1, 2, …,n)
, ≥
فرمول (۳-۴) مدل مضربی BCC اصلاح شده ورودی محور
ثانویه مدل فوق به صورت زیر خواهد بود :
Min y0 = -
St :
- = (r =1, 2,…, s)
+ = (I = 1, 2, …, m)
=۱ (j = 1, 2, …, n)
, , ≥ ۰ آزاد در علامت
فرمول (۳-۵) مدل پوششی BCC اصلاح شده ورودی محور
۳-۹-۶- حل مدل DEA ومحاسبه امتیاز کارایی
داده های مربوط به متغیرهای ورودی و خروجی تعیین شده مراحل قبلی را در مدل DEA انتخاب شده وارد کرده و مساله را فرموله و امتیاز کارایی هر شعبه را به دست می آوریم. سپس با بهره گرفتن از نتایج حاصل به تجزیه و تحلیل و تفسیر وضعیت کارایی هریک ار شعبه های بانک می پردازیم.
فصل چهارم :
تجزیه و تحلیل اطلاعات و یافته های تحقیق
۴-۱- مقدمه
آینده جایی نیست که به آنجا می رویم، بلکه جایی است که آن را بوجود می آوریم، آن هم با راههایی که به آینده می سا زیم .دکتر مایکل پورتر یکی از اساتید دانشگاه هاروارد معتقد است: مزیت ملی، در کشور هایی پدید می آید که مدیران تنها درصدد افزایش کارایی نباشند، بلکه حرکت های سازمانی شان در راستای استراتژی کلی باشد.
از طرفی طبق نظر انیشتین، ما در تلاش برای فهمیدن واقعیت، تا حدی نظیر کسی هستیم که تلاش می کند مکانیزم یک ساعت در بسته را درک کند. او صفحه و عقربه های متحرک آن را می بیند، حتی تیک تیک آن را نیز می شنود، اما هیچ راهی برای باز کردن در آن ندارد. اگر زیرک و باهوش باشد ممکن است تصویری از مکانیزم آن درست کند که بتواند جوابگوی همه چیزهایی باشد که مشاهده می کند. اما هرگز نمی تواند کاملاً مطمئن باشد که تصویر او تنها تصویری است که می تواند مشاهدات وی را توضیح دهد. او هرگز قادر نخواهد بود که تصویر خود را با مکانیزم واقعی مقایسه کند و حتی نمی تواند امکان چنین مقایسه ای را تصور کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:58:00 ب.ظ ]




تصویر سازمان در جامعه
میزان پاسخگویی به جامعه
همکاری با گروه های ملّی و محلّی
تقدیر نامه ها و جوایز

 

 

 

۴٫نتایج کلیدی سازمان

 

شاخصهای برداشتی و عملکردی که عبارتند از:
دستاوردهای مالی و غیرمالی شرکت برای سهامداران و مالکان شامل:
میزان سود سهام
افزایش ارزشی سهام سازمان
رضایت سهامداران

 

 

 

۲-۲-۶) عملکرد بازار
موفقیت استراتژی های هر شرکت، در عملکرد آن شرکت منعکس می شود.عملکرد شرکت میزان موفقیت یک شرکت در خلق ارزش برای قسمت های مختلف بازار است.در نهایت عملکرد شرکت بر اساس دستیابی به اهداف کسب و کار، از طریق واحدهای مختلف شرکت، تعیین می شود.شرکت هایی که عملکرد مطلوبی دارند، ارزش را در طول زمان خلق می نمایند و این مهم در شرکت هایی که عملکرد نامطلوبی دارند صورت نمی گیرد.عملکرد بازاریابی به توانایی سازمان برای افزایش فروش، ارتقای موقعیت رقابتی شرکت، توسعه محصول جدید، بهبود کیفیت محصول، کاهش زمان تحویل کالا یا خدمات به مشتریان، گسترش سهم بازار و غیره در مقایسه با دیگر رقبا در یک صنعت خاص اشاره دارد (سایمونز;۱۳۸۵).به طور کلی اندازه گیری عملکرد در یک سازمان، کار چندان ساده ای نیست زیرا معمولا اندازه سازمان ها بزرگ است، فعالیت های گوناگون و اغلب پیچیده ای دارند و نیز در نقاط مختلف جغرافیایی پراکنده اند.ایشان در پی تامین هدف های متنوع و گوناگونی هستند و به نتایج متفاوتی نیز دست می یابند.برای سنجش و اندازه گیری عملکرد سازمان، شاخص ها و روش های متعددی ارائه شده است.دو دانشمند کانادایی با مرور ادبیات مدیریت توانسته اند برای شرکت های موفق ۲۷ ویژگی بر شمارند که از مرز عدد و رقم خشک و بی روح فراتر می رود.با این وجود در تحقیقات آنان مشاهده می شود که بسیاری از مدیران برای ارزیابی عملکرد و تعیین هدف با مشکل مواجه هستند و نمی توانند تنها به مقادیر کمی اکتفا کنند (دفت; ۱۳۷۷).
آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها
بازارهای مالی
سرمایه‌گذاری
فروش بازار درآمد باقی مانده بازگشت سرمایه‌گذاری سود
شرکت
مواد خام نیرو و کار انرژی خدمات
درآمد
پرداخت نقدی
بازار محصول مشتری
پیشنهاد ارزش
قیمت
کیفیت
شکل ظاهری
خدمات
عوامل بازار
شکل ۲-۵) جریان های عملکرد شرکت(سایمونز، ۱۳۸۵)
شکل ۲- ۵ دربرگیرنده جریان هایی است که باید در ازای عملکرد شرکت مورد ملاحظه قرار گیرند.عوامل کلیدی ارزش افزایی از منظر عملکرد شرکت عبارتند از:
مشتریان
تامین کنندگان
مالکان و اعتبار دهندگان
سه گروه مذکور مبادلاتی را از طریق بازار با شرکت انجام می دهند.بدین ترتیب که مشتریان، کالاها و خدمات را در بازار کالا خریداری می کنند.( گاهی دوباره به فروش می رسانند) تامین کنندگان محصولات و خدمات را از طریق بازارهای عامل به شرکت می فروشند و نیز مالکان و اعتباردهندگان سهام شرکت یا اسناد بدهی را از طریق بازارهای مالی به فروش می رسانند (سایمونز; ۱۳۸۵).
۲-۲-۷) روش های مختلف سنجش عملکرد بازار
محقیقین مختلف برای سنجش عملکرد بازاریابی از مولفه های مختلفی استفاده کرده اند و هیچ رویه ی ثابت یا مشابهی در این زمینه دیده نمی شود و رویه ی معمول به این صورت است که در ابتدا چند مولفه در ارتباط با عملکرد بازاریابی انتخاب شده و سپس به روش عینی یا ذهنی و تحت یک سوال هر یک از مولفه ها را می سنجند (بختیاری; ۱۳۸۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:58:00 ب.ظ ]




این جدول نشان دهنده ارتباط معنی دار آماری بین وضعیت زندگی و نمره SGA بود. بطوریکه بیمارانی که با همسرو فرزندان خود زندگی میکردند به میزان بیشتری نسبت به سایر گروه ها به سوتغذیه شدید مبتلا بودند و افرادی که تنها زندگی می کردند کمتر دچار سوءتغذیه شدید بودند ( ۰۰۰/۰P=). این نتایج با یافته های مطالعه ی الهربی مطابقت دارد . این مطالعه در عربستان با هدف بررسی وضعیت تغذیهای بیماران همودیالیزی با بهره گرفتن از ابزار SGA نشان داد با افزایش تعداد افرادی که بیمار با آنها زندگی میکند، سوءتغذیه نیز شدّت پیدا میکرد( ۰۰۳/۰P<) (39).
دانلود پایان نامه
نتایج مشابه در مطالعات تاییم و همکاران(۱۶)، جاناردهان و همکاران(۱۲)، پورنیازی و همکاران(۱۸) نیز یافت شد. این محققان معتقدند بیمارانی که تنها زندگی میکنند به دلیل نداشتن عوامل تنشزا مانند مسئولیتهای اقتصادی یا مالی به میزان بیشتری امکان توجه به خود را داشته و از وضعیت تغذیه ای بهتری برخوردارند.
عکس مرتبط با اقتصاد
همچنین جدول شماره۳ بیانگر این است که اکثریت بیمارانی که سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند در گروه بیمارانی با درآمد زیر ۰۰۰/۵۰۰ تومان بودند(۶۷%) و با افزایش درآمد تعداد بیمارانی که از شرایط بهتر تغذیه ای برخوردار بودند بیشتر می شد، بطوریکه با درآمد بین ۰۰۰/۵۰۰ تا ۰۰۰/۰۰۰/۱تومان، ۷/۲۱ درصد از واحدهای پژوهش تغذیه طبیعی داشتند. هر چند این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود(۶۴۲/۰P<). این یافته مشابه نتایج مطالعات الهربی، تاپی والا و همکاران و اصحابی و همکاران بود که نشان دادند با داشتن درآمد پایین بیماران بیشتر دچار سوءتغذیه شدید می شدند(۱۷و۳۹و۵۳). به اعتفاد این پژوهشگران سلامت جسمی و ذهنی لازمه ی کسب در آمد و اشتغال به کار است . بنابراین بدیهی است بیمارانی که عملکرد جسمی و شناختی بالاتری دارند در آمد بالاتری نیز داشته باشند. از طرف دیگر ، اشتغال و درآمد کافی میتواند به حفظ سلامت فرد کمک نماید. زیرا
وضعیت اقتصادی مطلوب بیماران موجب سهولت دسترسی آنها به سیستم های خدمات بهداشتی درمانی شده و امکان مراقبت بهتر و تأمین تغذیه مطلوب را برایشان فراهم میکند. بنابراین بیماران با درآمد بالاتر دغدغه های مالی کمتر داشته و درگیریهای روحی- روانی و جسمی کمتری برای تأمین مخارج سنگین درمان و تغذیه خود خواهند داشت(۷و۵۴و۹۰). بهبود وضعیت تغذیه ای بیمار دیالیزی تا حدود زیادی به داشتن برنامه غذایی مناسب و استفاده از مواد غذایی مقوی و مناسب ارتباط دارد که تأمین آنها به وضعیت اقتصادی مطلوب بیمار بستگی دارد(۹۱). وضعیت اقتصادی نامناسب ممکن است دسترسی بیمار به امکانات تغذیهای مناسب را محدود نماید(۹۲) . پژوهشگر معتقد است که با افزایش درآمد به علت ایجاد امنیت مالی و درگیری کمتر با تنیدگیهای ناشی از مشکلات اقتصادی، فرد از وضعیت تغذیهای بهتری برخوردار میشود. افراد با درآمد کمتر از ۵۰۰ هزار تومان به احتمال بیشتری اشتغال به کار مناسب و پردرآمد ندارند و دسترسی کمتر به سیستم های حمایتی دارند.
اطلاعات این جدول بیانگر این است که اکثریت بیمارانی که سطح تحصیلات همسر آنها دیپلم و بالاتر (۳/۳۳%) و کارمند (۳/۳۳%) بود، بیشتر از سایر بیماران وضعیت تغذیه طبیعی داشتند و نیز بیمارانی که همسرانشان بیسواد (۵/۱۷%) و شغل آنها کارگر بود (۹/۱۳%)، بیشتر در معرض سوءتغذیه شدید بودند. هرچند بین سطح تحصیلات همسر و اشتغال همسر و نتایج بدست آمده از ابزار SGA، ارتباط معنیداری یافت نشد ( ۰۲۴/۰P<) و ( ۸۱۶/۰P<).
در همین راستا مطالعهای که توسط استوجانویک[۶۴] در سال ۲۰۰۸ در کشور صربستان با هدف بررسی تاثیر تغذیه بر مرگ و میر بیماران همودیالیزی بر روی ۱۹۷ بیمار همودیالیزی انجام گرفت، نشان داد بیمارانی که سطح تحصیلات همسر آنها پایین بود، وضعیت سوءتغذیه در آنها شدید تر بود و اختلاف معنیداری با سایر گروه ها که سطح تحصیلات بالاتری داشتند وجود داشت( ۰۰۱/۰P<)(89). در مطالعه ی دیگری، دسبرو[۶۵] و همکاران در سال ۲۰۱۱ در استرالیا بر روی ۶۰ بیمار همودیالیزی با هدف بررسی وضعیت تغذیهای بیمادان همودیالیزی با بهره گرفتن از ابزار SGA نشان دادند که بیمارانی که دارای همسران بیکار و یا کارگر بودند شرایط سخت تغذیهای داشته و بیشتر در معرض سوءتغذیه بودند (۶۵%)(۸۸). مطالعاتی که در هندوستان و اردن و ترکیه انجام شد نیز نتایج مشابهای با این یافته داشتند (۱۲و۱۶و۴۱و۴۸).
این محققان معتقدند که تحصیلات بالاتر همسر میتواند با وضعیت اجتماعی و اقتصادی بالاتری همراه بوده در نتیجه امکانات تغذیهای بهتری را نیز فراهم مینماید. از طرفی دیگر نیز همسران با تحصیلات بالاتر با نگرش و شناخت متفاوتی با مشکلات روبرو شده و توانایی بالاتری در مواجهه با مشکلات جسمی، درمانی و تغذیهای همسران بیمارشان خواهند داشت، دانش بیشتر در رابطه با مراقبتهای تغذیهای، درک بهتر از وضعیت تغذیهای را به دنبال میآورد که تمامی این موارد به بهبود وضعیت تغذیهای آنها کمک خواهد کرد(۴۷و۹۱و۹۳).
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی
اطلاعات جدول شماره ۳ نشان می دهد که اکثریت بیمارانی که سوء تغذیه شدید داشتند، عضویت در انجمن حمایت از بیماران کلیوی نداشتند (۶/۲۰%) و در مقابل اکثریت بیمارانی که عضو انجمن حمایت از بیماران کلیوی بودند به سوءتغذیه خفیف تا متوسط مبتلا بودند (۵/۶۷%) اما آزمون کای اسکوئر تفاوت معنی داری بین عضویت بیماران در انجمن حمایت از بیماران کلیوی و وضعیت تغذیه ای، نشان نداده است ( ۱۸۸/۰P<). در مطالعه اصحابی و همکاران نیز در سال ۲۰۰۸ ارتباط آماری معنی داری بین عضویت در انجمن حمایت از بیماران کلیوی و نتایج SGA وجود نداشته است(۱۷). این یافته نشان دهنده آن است که احتمالا انجمن حمایت از بیماران کلیوی، برنامه ریزی منسجم ودقیقی جهت ارائه کمکهای مالی، آموزش و پیگیریهای متعدد نداشته و نتوانسته است شرایط بهتری جهت رفع نیاز های بهداشتی و تغذیهای بیماران ایجاد نماید تا بدین طریق وضعیت تغذیهای بیماران را به سوی بهتر شدن ارتقاء دهد. در مطالعهای در رومانی در سال ۲۰۰۷ بر روی ۱۴۹ بیمار همودیالیزی با هدف بررسی وضعیت تغذیهای با بهره گرفتن از ابزار SGAمشخص گردید بیماران تحت حمایت پوشش سازمانها و ارگانهای حمایت از بیماران کلیوی، سازگاری بیشتری با شرایط بیماری داشته و در نتیجه وضعیت تغذیهای مطلوبتری داشتند. همانطور که تایلور[۶۶] می نویسد: برخورداری از سیستم های حمایت اجتماعی در زمان ابتلا به یک بیماری میتواند تأثیر بسزایی بر سلامت فرد داشته باشد(۹۴).
جدول شماره ۴ نشانگر توزیع فراوانی وضعیت تغذیهای بیماران با بهره گرفتن از ابزار SGA بر حسب عوامل درمانی مرتبط با وضعیت تغذیه ای می باشد. این جدول در زمینه تغییرات وزن در طی ۶ ماه گذشته نشان میدهد که اکثریت بیماران همودیالیزی (۶/۷۸%) که تغییر در وزن آنها دیده نمیشد، وضعیت تغذیهای طبیعی داشتند. اکثریت بیمارانی که تغییرات وزن آنها به صورت کاهش بیش از (۱۵%) بود به میزان بیشتری (۸۰%) دچار سوءتغذیه شدید بودند و نیز اکثریت بیمارانی که که سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند، کاهش وزن کمتر از (۵%) در طی ۶ ماه گذشته داشتند(۱/۷۷%) و ارتباط معنیداری بین کاهش وزن که در ۶ ماه گذشته و وضعیت تغذیهای بیماران وجود داشت ( ۰۰۰/۰P=). این یافتهها در راستای مطالعهی دسبرو و همکاران در سال ۲۰۱۱ در استرالیا بود که بر روی ۶۰ بیمار همودیالیزی انجام و وضعیت تغذیهای آنها با بهره گرفتن از ابزار SGA مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج این مطالعه ۸۰ درصد از بیماران وضعیت تغذیه ای طبیعی و ۲۰ درصد از آنها سوءتغذیه متوسط داشتند و سوءتغذیه شدید بین بیماران مشاهده نشد، اما ارتباط معنی داری بین نمره SGA و درصد کاهش وزن در طی ۶ ماه گذشته بهدست آمد (۰۰۱/۰P< و۵۶/۰ r=). اکثریت بیمارانی که سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند ( ۹/۵۹%)، کاهش وزن (۱۰-۵%) و بیمارانی که به نظر وضعیت تغذیهای بهتری داشتند (۷۲%)، تغییراتی در وزن طی ۶ ماه گذشته نداشتند(۹۱). مطالعهای دیگر درصربستان که وضعیت تغذیهای ۱۹۷ بیمار همودیالیزی را با بهره گرفتن از ابزار SGA-DMS مورد بررسی قرار داد، نشان داد که ۸/۸۷ درصد از بیمارانی که سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند در طی ۶ ماه گذشته کمتر از۵ درصد کاهش وزن داشتند و نیز ۳/ ۵۲ درصد از بیمارانی که سوءتغذیه شدید داشتند نیز کاهش وزن (۱۰-۵%) داشتند و ارتباط معنیداری بین وضعیت تغذیه افراد و کاهش وزن در طی ۶ ماه گذشته وجود داشت (۰۳/۰P< )(89).
پژوهشگران معتقدند که دلیل این یافته کاملاً مشخص خواهد بود. محدودیتهای غذایی شدید به علت عدم آگاهی از الگوهای تغذیهای در بیماران ESRD، خالی بودن معده به مدت طولانی، تغییر در حس چشایی و بی اشتهایی، بیماریهای همراه به ویژه بیماریهای گوارشی، بستری شدن های پی در پی در بیمارستان و تغییر عادات غذایی، کاهش دریافت غذا در روزهای دیالیز، داروهایی که منجر به سوءهاضمه میشوند (جذب کنندههای فسفر و ترکیبات آهن)، دیالیز ناکافی و با کفایت پایین و نیز محدودیتهای اقتصادی و افسردگی و آزردگی های روحی باعث کاهش دریافت مواد غذایی و در نتیجه از دست رفتن چربی زیر جلدی و تحلیل عضلانی (اسکلتی، قلب و ریه) و در نهایت باعث کاهش وزن بیماران میگردد.
عکس درباره افسردگی Psychological depression
جدول شماره ۴ بیانگر این بود که اکثریت بیمارانی که وضعیت تغذیه طبیعی طبق نمره SGA داشتند، سابقه پیوند داشتند (۱/۲۸%). و این در حالی بود که اکثریت بیمارانی که سوءتغذیه شدید داشتند در گروه بیمارانی بودند که سابقه پیوند کلیه نداشتند (۴/۱۵%). و ارتباط معنی دار آماری بین سابقه پیوند کلیه و نمره SGA وجود نداشت( ۴۵۹/۰P<). این در حالی است که دیگر مطالعات با نتایج متفاوتی همراه بودهاند. برای مثال یافته مطالعه الهربی در عربستان نشانگر ارتباط معکوس بین وضعیت تغذیهای و سابقه پیوند کلیه بوده است(۳۹) و یا تاییم و همکارانش هیچ ارتباط معنی داری بین سابقه پیوند کلیه و وضعیت تغذیهای واحدهای مورد پژوهش خود گزارش نکردهاند(۱۶). شاید بتوان این تفاوت در یافتهها را با تأثیرگذاری دیگر عوامل بر وضعیت تغذیه ای واحدهای مورد پژوهش در مطالعات مختلف، مانند سن و یا جنسیت، مرتبط دانست. هرچند که فراوانی بسیار پایین بیماران با سابقه رد پیوند در مقایسه با گروه بدون سابقه پیوند، در مطالعه حاضر از مواردی است که تحلیل دقیق این یافته را نیازمند بررسی بیشتر میسازد.
جدول شماره۴ بیان کننده این است که اکثریت بیمارانی که سوءتغذیه شدید داشتند ۲ نوبت در هفته دیالیز میشدند. از سوی دیگر اکثریت بیمارانی که ۳ نوبت در هفته دیالیز میشدند به سوءتغذیه خفیف تا متوسط مبتلا بودند (۹/۶۶%) بین دفعات دیالیز بیماران و امتیاز، ارتباط معنیدار آماری وجود نداشت( ۰۷۲/۰P<). بدین ترتیب افراد با برنامه سه بار دیالیز در هفته نسبت به افراد با برنامه دو بار دیالیز در هفته امتیاز بهتری کسب کردند. هرچند که در مطالعات اندک انجام شده بین دفعات دیالیز در هفته (۱و۲و۳بار) و وضعیت تغذیهای بیماران همودیالیزی، ارتباط معنیداری بین این دو متغیر گزارش نشد. در مطالعهای نیز که توسط سگال[۶۷] و همکاران در سال ۲۰۰۹ در رومانی با هدف ارزیابی وضعیت تغذیه ای انجام شد مشخص شد بیمارانی که در هفته ۳ تا ۴ بار دیالیز میشدند شرایط تغذیهای بهتری داشتند(۹۵).
چازوت[۶۸] و همکاران در سال ۲۰۰۹ نیز در مطالعهی مروری خود بیان کردند که افزایش تعداد دفعات و طول مدّت جلسات دیالیز منجر به تحمل بهتر جلسات دیالیز، تأثیرات مهم قلبی– عروقی همچون اصلاح فشار خون بالا، پیشگیری از هایپرتروفی بطن چپ، بهبود کسر تخلیه بطن چپ در بیماران با نارسایی قلبی، بهبود پاسخ های وازودیلاتوری و کاهش هیپوکسمی میشود (۹۷). اما به عقیده پژوهشگران معنیدار نشدن تعداد دفعات دیالیز در مطالعه حاضر میتواند مربوط به اختلاف اندک بین ۲ و ۳ جلسه باشد. با این وجود میتوان مشاهده کرد بیمارانی که ۳ بار در هفته دیالیز میشدند عملکرد جسمی، سلامت عمومی، انرژی و وضعیت فیزیولوژیکی و تغذیهای بهتری نسبت به گروه دیگر داشتند.
همچنین جدول شماره۴بیانگر این بود اکثریت بیمارانی که بیشتر از ۱ سال به بیماری کلیوی مبتلا بودند (۱۶%) و به مدت ۱۵-۱۰ سال تحت همودیالیز بودند (۲۵%)، دچار سوء تغذیه شدید بودند و این در حالی بود که اکثریت بیمارانی که کمتر از ۱ سال به بیماری کلیوی مبتلا بودند (۲/۲۹%) وضعیت تغذیه ای طبیعی و نیزاکثریت بیمارانی که به مدت ۱۰-۵ سال تحت همودیالیز بودند، سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند(۶/۶۵%). هرچند بین مدّت زمان ابتلا به بیماری کلیوی و مدت زمان همودیالیز با نمره SGA ارتباط معنیداری وجود نداشت( ۲۰۳/۰P<) و ( ۴۴۷/۰P<).
به عقیدهی پژوهشگران هر چه طول مدت ابتلا به بیماری و درمان با دیالیز طولانیتر شود عوارض جسمی، روانی و اجتماعی، اقتصادی و همچنین روش درمانی تشدید یافته و بر جنبه­ های مختلف زندگی بیمار مانند وضعیت تغذیهای بیمار تاثیر میگذارد. هر چند که آزمون آماری ارتباط معنی داری بین مدت زمان دیالیز و مدت زمان ابتلا به بیماری کلیوی ونمره SGA نشان نداد(۹۳).
مطالعات حبیبه ساهین و همکاران(۴۱)، جاناردهان و همکاران(۱۲) و اصحابی و همکاران(۱۷) نیز تفاوت معنیداری بین وضعیت تغذیه ای و طول مدت دیالیز نشان ندادند. در حالیکه طول مدت دیالیز نقش مهمی در وضعیت تغذیه ای بیماران دارد. بطوریکه انتظار می رود با افزایش مدت زمان ابتلا به بیماری کلیوی و نیز طول مدت دیالیز، وضعیت تغذیه ای بیماران نیز دستخوش تغییراتی شود. در برخی مطالعات همانند مطالعه عسگرانی و همکاران (۵۵)، نیازی و همکاران (۱۸) و تاییم و همکاران (۱۶) نشان دادند که اکثریت بیمارانی که مدت زمان طولانیتری به بیماری کلیوی مبتلا بودند و به دنبال آن مدت زمان طولانی تری تحت دیالیز بودند نمرات بالاتری از ابزار SGA کسب میکردند که این نشان دهندهی شدت بیشتر سوء تغذیه در بیماران بود. این مسئله میتواند مربوط به بروز بیشتر عوارض نارسایی کلیه و درمان با دیالیز در طی زمان و نیز افزایش سن بیماران باشد. با توجه به این که اغلب بیماران با شروع دیالیز به دلیل بهبود علایم اورمی احساس بهبودی میکنند و تصور می کنند امکان برگشت به شرایط قبلی از نظر عملکرد کلیوی از شرایط بیماری و وضعیت تغذیهای خود داشته باشند اما با گذشت زمان هنگامی که زندگی خود را وابسته به دیالیز مییابند، دچار یاس و ناامیدی میشوند که منجر به عدم توجه کافی آنها به وضعیت تغذیهای آنها میشود(۹۷). چنانچه در مطالعه الهربی نیز بیمارانی که کمتر از یکسال از دیالیزشان میگذشت وضعیت تغذیهای بهتری داشتند(۳۹).
جدول شماره ۵ که بیانگر برآورد ضریب رگرسیونی عوامل فردی-اجتماعی مرتبط با وضعیت تغذیهای واحدهای مورد پژوهش بر اساس مدل تعمیم یافته خطی میباشد، نشان میدهد که بعد از وارد کردن عوامل فردی-اجتماعی در مدل رگرسیون، در نهایت میزان تحصیلات، به عنوان عامل مرتبط با وضعیت تغذیهای بود، به طوریکه بیماران بیسواد در مقابل افراد با تحصیلات دیپلم و بالاتر به طور متوسط ۱۴/۸ نمره SGA بالاتر ( ۰۰۶/۰,P< 89/36, 80/1CI= ) و بیماران با تحصیلات زیر دیپلم در مقابل بیماران با تحصیلات دیپلم و بالاتر به طور متوسط ۰۷/۳ نمره SGA بالاتر( ۰۳۱/۰,P< 52/8, 10/1CI= ) داشتند. این یافته مشابه مطالعات مارسن و همکاران در سال ۱۹۹۷ در اسپانیا با هدف تاثیر سوءتغذیه در ناخوشی و مرگ و میر بیماران همودیالیزی بود که نشان داد بیمارانی که سطح تحصیلات پایین تر و یا بیسواد بودند بیشتر از بیمارانی که تحصیلات بالاتر داشتند در معرض سوءتغذیه شدید بودند(۹۶). در نتایج مطالعات الهربی و همکاران در عربستان، عسگرانی و همکاران در تهران و تاییم و همکاران در اردن نیز یافته های مشابهی وجود داشت(۱۶و ۳۹ و ۵۵ ). پژوهشگران معتقدند که در جامعه کنونی، تحصیلات بالاتر میتواند با وضعیت اجتماعی و اقتصادی بالاتری همراه باشد که خود باعث توانمندی بیماران در حل مسائل بهداشتی، درمانی و تغذیه ای می شود. در مقابل، مطالعات بیشتری نشان دادهاند که سواد پایین مستقیماً با وضعیت سلامت ضعیفتر، کمبود دانش در رابطه با مراقبتهای پزشکی، درک کمتر از اطلاعات پزشکی و تغذیهای، خود گزارش دهی ضعیفتر از وضعیت تغذیهای، درآمد کمتر، بستریهای بیشتر و طرف هزینه های بیشتر برای جبران اثرات سوء آن همراه است.
نتیجهگیری نهایی
یافته های پژوهش در پاسخ به سوال شماره ۱ پژوهش « وضعیت تغذیهای بیماران همودیالیزی بر اساس ابزار ارزیابی جامع ذهنی (تغذیه طبیعی، سوءتغذیه خفیف تا متوسط و سوءتغذیه شدید) » چگونه است؟
نمودار شماره ۱ که بیانگر توزیع فراوانی فراوانی وضعیت تغذیهای واحدهای مورد پژوهش با بهره گرفتن از ابزار SGA می باشد مربوط به هدف شماره ۱ می باشد و نشان می دهد که حدود (۹/۱۹%) بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به بخش همودیالیز مرکز آموزشی درمانی رازی، دارای تغذیه طبیعی، (۱/۶۵%) سوءتغذیه خفیف تا متوسط و (۱/۱۵%) سوءتغذیه شدید داشتند.
در این راستا تاییم و همکاران در سال ۲۰۰۸، با مطالعه روی بیماران همودیالیزی بیمارستانهای کشور اردن نشان دادند که بر مبنای SGA حدود ( ۶۲% (بیماران به سوءتغذیه خفیف تا شدید مبتلا هستند. به طوری که در بیمارستان های دولتی( ۵۴% ) به سوءتغذیه خفیف تا متوسط و( ۵/۸% ) به سوءتغذیه شدید مبتلا هستند. در حالی که در بیمارستان های خصوصی حدود( ۶۰% ) به سوءتغذیه خفیف تا متوسط و( ۴/۱% ) به سوءتغذیه شدید مبتلا بودند(۴۶). کورشی [۶۹]و همکاران در سال ۲۰۰۶، با مطالعه روی بیماران همودیالیزی بیمارستان هودینگ[۷۰] شهر استکهلم سوئد نشان دادند که بر مبنای پرسشنامه ارزیابی تغذیه ای جامع ذهنی( SGA)، ( ۵۱% ) بیماران همودیالیزی سوءتغذیه خفیف و( ۱۳% ) سوءتغذیه متوسط تا شدید دارند(۴۹). در مطالعه الهربی در عربستان نیز با بهره گرفتن از ابزار SGA-7point مشخص شد که (۹/۴۵%) از بیماران دارای تغذیه طبیعی، (۸/۴۷%) از بیماران دارای سوءتغذیه خفیف تا متوسط و (۳/۶%) از بیماران دارای سوءتغذیه شدید بودند(۳۹). ). در مطالعه اصحابی و همکاران ورازقی و همکاران نیز یافته های مشابهی وجود داشت(۱۶و۱۱۷).
جداول شماره ۳، ۴ و۵در پاسخ به سوال شماره ۲ پژوهش «عوامل مرتبط با وضعیت تغذیهای بیماران همودیالیزی کدامند؟» که بیانگر «بررسی وضعیت تغذیهای واحدهای مورد پژوهش با بهره گرفتن از ابزارSGA برحسب متغیرهای فردی - اجتماعی» و «بررسی وضعیت تغذیهای واحدهای مورد پژوهش با بهره گرفتن از ابزارSGA برحسب عوامل درمانی مرتبط با وضعیت تغذیه ای» می باشند و نشان می دهند که از بین عوامل فردی – اجتماعی، تحصیلات، وضعیت تأهل، وضعیت زندگی، تعداد افراد خانواده و اشتغال و نمره SGA ارتباط معنیدار آماری وجود دارد(۰۰۰/۰P=) و(۰۰۱/۰P<). و در بین عوامل درمانی مرتبط با وضعیت تغذیهای، بین تغییرات وزن و نمره SGA ارتباط معنیدار آماری وجود دارد (۰۰۰/۰P=).
همچنین جدول شماره ۵ نشان میدهد که از بین عوامل فردی- اجتماعی، میزان تحصیلات به عنوان عامل مرتبط با وضعیت تغذیهای بیماران همودیالیزی میباشد.
در تحقیقات انجام شده در ایران و سایر کشورها ارتباط بین عوامل مختلف و وضعیت تغذیه ای بیماران همودیالیزی مورد بررسی قرار گرفته است. بوسولا [۷۱]و همکاران در سال ۲۰۰۹ در مطالعهای روی بیماران همودیالیزی شهر رُم ایتالیا نشان دادند که بین وضعیت تغذیه ای و میزان تحصیلات بیماران همودیالیزی ارتباط معنی دار آماری وجود داشت(۰۳۲/۰P< )(71).در مطالعه طبیبی و همکاران نیز یافته های مشابهی وجود داشت(۰۰۱/۰P<) (56). مطالعات جاناردهان و همکاران در هندوستان و الهربی و همکاران در عربستان نشان دهنده این بود که بین وضعیت تاهل و نمرات SGA ارتباط معنیداری وجود داشت و مشخص شد که در آن افراد بیوه و یا مطلقه نمرات بالاتر SGA را کسب کردند که نشان دهنده سوءتغذیه شدید در آنها بود و ارتباط معنیداری وجود داشت (۰۰۲/۰P<) و (۰۰۰/۰P=) (12و۳۹). تحقیقات صورت گرفته توسط الهربی و همکاران و کوپاری و همکاران و پورنیازی و همکاران نیز نشانگر ارتباط آماری معنی دار بین وضعیت زندگی و نمرات SGA بود (۰۰۳/۰P<) و با افزایش تعداد افرادی که بیمار با آنها زندگی میکند، سوءتغذیه نیز شدّت پیدا میکرد(۱۸و ۳۹و۷۲). مطالعه ی عسگرانی در سال ۲۰۰۴ در تهران نشان داد که بیماران با تعداد افراد خانواده کمتر نسبت به بیمارانی که در خانواده های پر جمعیت و شلوغ زندگی میکردند وضعیت تغذیه ای طبیعی تر یا به درجاتی از سوءتغذیه خفیف تا متوسط مبتلا بودند و ارتباط معنی داری بین تعداد افراد و نمره سوءتغذیه وجود داشت (۰۴/۰P<) (55). نتایج این مطالعه مشابه نتایج الهربی و همکاران می باشد که وضعیت تغذیهای بیماران همودیالیزی را در جده عربستان با بهره گرفتن از ابزار SGA مورد بررسی قرار داد و نشان داد که وضعیت تغذیهای با اشتغال بیماران ارتباط معنیداری دارد (۰۰۵/۰P<) (39). در مطالعه تاییم و همکاران نیز افراد کارمند، وضعیت تغذیهای بهتری داشتند و به طور معنی داری نمرات SGA پایین تری داشتند در مقابل افراد بیکار وضعیت تغذیه ای بدتری داشتند و نمرات SGA آنها بالا بود که نشان دهنده شدیدتر شدن سوءتغذیه در آنها بود(۴۸). یافته های این مطالعه در راستای مطالعهی دسبرو و همکاران در سال ۲۰۱۱ در استرالیا بود که نشان داد ارتباط معنی داری بین نمره SGA و درصد کاهش وزن در طی ۶ ماه گذشته وجود دارد(۰۰۱/۰P< و۵۶/۰ r=). اکثریت بیمارانی که سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند (۹/۵۹%)، کاهش وزن (۱۰-۵%) و بیمارانی که به نظر وضعیت تغذیهای بهتری داشتند (۷۲%)، تغییراتی در وزن طی ۶ ماه گذشته نداشتند(۹۱). مطالعهای دیگر درصربستان که وضعیت تغذیهای ۱۹۷ بیمار همودیالیزی را با بهره گرفتن از ابزار SGA-DMS مورد بررسی قرار داد، نشان داد که (۸/۸۷%) از بیمارانی که سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند در طی ۶ ماه گذشته کمتر از (۵%) کاهش وزن داشتند و نیز (۳/۵۲%) از بیمارانی که سوءتغذیه شدید داشتند نیز کاهش وزن (۱۰-۵%) داشتند و ارتباط معنیداری بین وضعیت تغذیه افراد و کاهش وزن در طی ۶ ماه گذشته وجود داشت (۰۳/۰P<) (89).
نتایج این مطالعه نشان داد که اکثریت بیماران سوءتغذیه خفیف تا متوسط داشتند(۱/۶۵%) و همچنین سطح تحصیلات بعنوان عامل مرتبط با وضعیت تغذیه ای مشخص شد که بیانگر اهمیت نقش پرستاران در ارتقاء سطح آگاهی بیماران در رابطه با وضعیت تغذیه ای، آموزش و افزایش اطلاعات آنها با توجه به میزان تحصیلات و نیز تشخیص بموقع سوء تغذیه و ارجاع مناسب آنها
می باشد.
کاربرد یافتهها و پیشنهادات برای پژوهشهای بعدی:
جوامع بشری با سرعتی شگفتانگیز در حال توسعه، تغییر و تحول هستند. این تحولات جنبه­ های مختلف زندگی را در بر میگیرد. پیشرفت علوم و فنون، دانشهای جدید را مطرح می سازد. نیازهای جدیدی را برای انسان ها ایجاد می نماید. نیاز به بهبود وضعیت تغذیهای از جمله این نیازهاست که در پژوهش های علوم پزشکی نوین مطرح میگردد و بکار بردن یافته های حاصل از این پژوهشها در خدمات بهداشتی ، درمانی و آموزشی می تواند در پیشبرد اهداف بهبود وضعیت تغذیهای بیماران نقش مهمی داشته باشد. بنابراین با توجه به اینکه ارائه کاربردهای علمی یک پژوهش ، مهمترین هدف از انجام آن پژوهش است. راهکارهای حاصل از یافته های پژوهش حاضر در بخشهای پرستاری، آموزش دانشجویان، مدیریت خدمات بهداشتی– درمانی و پژوهش ارائه می گردد.
کاربرد یافته های پژوهش در پرستاری
پرستاران حرفهای که در کار خود احساس مسئولیت می نمایند سعی دارند تا حدامکان مداخلات پرستاری را بر اساس یافته های تحقیقاتی انجام دهند. پرستاران در کسب دانش جدید مسئولیت دارند و یکی از مهمترین و بهترین منابع علمی استفاده از یافته های تحقیقات میباشد. پرستار با آگاهی از این امر که وضعیت تغذیه ای بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی می تواند بوسیله عوامل فردی-اجتماعی نظیر سن ، جنس ، وضعیت اشتغال، سطح تحصیلات ، شرایط زندگی ، درآمد و عوامل درمانی مرتبط با وضعیت تغذیه ای نظیر سابقه پیوند کلیه ، بیماری های همراه، مدت زمان ابتلاء به بیماری کلیوی ، مدت زمان همودیالیز و تغییرات وزن متأثر شود، مشکلات و نیازهای بیمار را بصورت دقیق تر شناسایی نموده، مراقبتهای پرستاری را براساس تفاوتهای فردی انجام می دهد و با توجه به این تفاوتها ی فردی ، بیمار را در فرایند مراقبتی شرکت می دهد. بدین نحو پرستار، با ارائه یک مراقبت پرستاری مطلوب درارتقاء وضعیت تغذیه ای بیمار نقش ارزنده ای را ایفا می کند و خدمات پرستاری مناسبی را از طریق مداخلات پرستاری مستقیم (همچون آموزش) و غیرمستقیم (مشاور با پزشکان) متخصصین تغذیه و با ارجاع بیماربه مراکز مربوطه، ارائه خواهند نمود. همچنین این پژوهش با تشویق پرستاران به ارزیابی وضعیت تغذیهای، در برقراری ارتباط مؤثربا بیمار ، شناخت نقطه نظرات بیماران و آگاهی از وضعیت آنان و جلب رضایت بیماران کمک خواهند نمود.
آموزش دانشجویان:

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:57:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم