کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل
|
|
|
کالیش و لیلین
۱۹۸۶
فروش محصولات بادوام با تکنولوژی سطح بالا
ماهاجان و دیگران
۱۹۹۰
مروری بر ادبیات مدل های فروش
نورتون و باس
۱۹۸۷
الگوی زمانی فروش محصولات با تکنولوژی سطح بالا
۲-۶-۷- چالش های پیش روی مدیریت استراتژیک بازاریابی تکنولوژی سطح بالا
چالش اصلی مدیریت بازاریابی تکنولوژی سطح بالا از اینجا نشأت می گیرد که در این حوزه باید با قسمت تحقیق و توسعه به صورت کاملاً مشترک و هماهنگ کار کرد. در جدول شماره ۲-۵ به برخی از تفاوت های فرهنگی بین متخصصان بازاریابی و متخصصان تحقیق و توسعه که منابع بالقوه موانع هماهنگی این دو واحدند اشاره شده است (Griffin and Hauser, 1996).
جدول شماره ۲-۵: برخی از تفاوت های فرهنگی بین متخصصان بازاریابی و متخصصان تحقیق و توسعه
بُعد |
متخصصان بازاریابی |
متخصصان تحقیق و توسعه |
تحصیلات |
مدیریت، کسب و کار |
مهندسی، علوم پایه |
آموزش |
حل مسأله عمومی |
آزمون فرضیات |
رویکرد زمانی |
کوتاه مدت |
بلندمدت |
گرایش حرفه ای |
بازار و سود |
علم و پیشرفت |
زبان فنی |
جایگاه و مزایای محصول |
مشخصه ها و عملکرد محصول |
مشکل مشترکی که در این حوزه وجود دارد غالب بودن تکنولوژی در فرایند نوآوری است؛ در نتیجه ترجمه تکنولوژی سطح بالا به محصولات قابل فروش به صورت کامل ممکن است تحقق نیابد. (Botindo and Frohman, 1981) بنابراین نیازمند این هستیم که بین فشار تکنولوژی و کشش بازار در حوزه برنامه ریزی نوآوری، تعادل برقرار کنیم. این امر تنها از طریق بازاریابی یکپارچه[۳۱] و مدیریت فاصل تحقیق و توسعه[۳۲] امکان پذیر است که یک چالش اصلی را به دلیل ساختار صنعتی و پیچیدگی های موجود در بازارهای تکنولوژی سطح بالا برای دپارتمان قبلی تحمیل می کند (Benkenstein and Bloch, 1994, Johne and Rowntree, 1991, Livesay et al., 1989). عدم قطعیت تکنولوژیکی و استراتژیک مسأله را پیچیده تر نیز می کند. (Meldrum and Millman, 1991) صنعت فاقد “قاعده بازی مشخص” و “امکان بهره برداری از صرفه مقیاس” است و در نتیجه موانع ورود به صنعت پایین است. شرکت ها و عرضه کنندگان جدید دائماً تلاش می کنند که از هر پتانسیل بازار دست نخوردهای استفاده کنند. این موضوع منجر به به پویایی رقابتی[۳۳] در این حوزه شده است. از یک طرف بازارهای با تکنولوژی سطح بالا، توسط کوتاه شدن مستمر چرخه های عمر بازار و محصول توصیف می شوند. از طرف دیگر، عدم اطمینان تکنولوژیکی فزاینده و اهمیت تکنولوژی سیستم ها (بانک اطلاعات، شبکه های ارتباطی و تکنولوژی مربوط به فاصل و غیره) چرخه های توسعه محصول مرتبط با تکنولوژی سنتی را در هم می شکند. در نهایت عدم قطعیت تکنولوژیکی الگوی بی ثبات تقاضا را با مشتریانی که نسبت به ترجیحات واقعی خود و مزایایی که از محصولات دریافت می کنند مطمئن نیستند ایجاد می کند. مشکل از مفهومی ناشی می شود که به عنوان “تلاطم تکنولوژیکی[۳۴]” توصیف می شود. در نتیجه مقاومت بازار و موانع خرید واقعاً برای مدیریت بازاریابی مشکل زا است. چرخه های کوتاه محصول که در آن پیشنهادات محصول سریعاً کهنه شده ذهنیت اندیشناک مشتری را ترغیب می کند؛ جاییکه نسل های بهبودیافته محصولات دائماً مورد انتظار است. این رفتار توسط انتظارات کاهش های قیمت در بازارهای با تکنولوژی سطح بالا ترکیب می شود. بنابراین چالش اصلی که با آن روبرو هستیم این است که مفاهیم بازاریابی کلاسیک مشتریان نمی تواند بدون انتقاد و بدون چون و چرا برای بازاریابی محصولات با تکنولوژی سطح بالا بکار گرفته شود. بخصوص، مفاهیم تصمیم گیری استراتژیک نیازمند فرموله شدن بر مبنای خصوصیات مشخص بازارهای با تکنولوژی سطح بالا می باشد. تصمیمات بنیادین تکنولوژیکی بعنوان یک چهارچوب جهت گیری برای بازاریابی محصولات با تکنولوژی سطح بالا پویایی های فنی پیچیده و اثرات پیچیده روی ساختار صنعتی و توسعه، دلالت های مشخصی برای رقابتپذیری و جایگاه سازی یک تولیدکننده تکنولوژی سطح بالا دارد. همراه تکنولوژی به عنوان یک فاکتور بنیادین موفقیت، یک استراتژی منسجم و مناسب تکنولوژیکی بسیار حیاتی است. در این حوزه موضوع اساسی تدوین رابطه بین اولویت های تکنولوژیکی و افق های زمانی بیرونی و درونی است. (Porter, 1980) بنابراین استراتژی تکنولوژیکی چهارچوبی را برای بازاریابی تکنولوژی سطح بالا فرآهم می آورد. فرایند برنامه ریزی نیازمند یک پیش بینی دقیق از توسعه تکنولوژیکی و اثرات آن بر مزیت رقابتی و جایگاه قابل دسترس بازار می باشد.
۲-۶-۸- استراتژی بازاریابی محصولات با تکنولوژی سطح بالا
بازاریاب ها باید استراتژی های بازاریابی فشاری با تأکید بر فروش شخصی را برای محصولات با تکنولوژی سطح بالا به کار گیرند، در حالیکه برای محصولات با تکنولوژی سطح پایین، استراتژی های بازاریابی کششی با تأکید بر تبلیغات و پیشبرد فروش مؤثرترند. به ویژه فروش شخصی می تواند یک ابزار بازاریابی موثر برای محصولات با تکنولوژی سطح بالا باشد. همانطور که پورتر اشاره می کند، غالباً صنایع نوظهورفاقد زیرساخت ها و کانال های موجود مورد نیازشان هستند (Porter, 1980). مسألهی مهم دیگر، تصمیمات قیمتگذاری برای محصولات با تکنولوژی سطح بالاست. تکیه کردن صرف بر هزینه های تولید، میتواند ریسکی باشد چرا که ممکن است محصول، زیر قیمت یا بالای قیمت، قیمتگذاری شود. گروننوالد و ورنن پیشنهاد می کنند که قیمتگذاری مبتنی بر ادراک مصرف کننده[۳۵] و قیمتگذاری ارزشی[۳۶]، گزینه های مناسب تری نسبت به قیمت گذاری مبتنی بر هزینه[۳۷] هستند (Grunenwald and Vernon, 1988). گاردنر و دیگران (Gardner et al., 2000) نیز عنوان میکنند که استراتژی های قیمتگذاری پُرمایه[۳۸] برای محصولات با تکنولوژی سطح بالا مناسب تر است. تصمیم گیری در مورد اینکه در موضوعات تکنولوژیکی، بر چه مباحثی باید متمرکز شد، هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم به این سه عنصر مربوط می شود:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[شنبه 1400-03-22] [ 01:59:00 ب.ظ ]
|
|
فرمول(۳-۲) مدل مضربی BCC ورودی محور همان طور که ملاحظه می شود تفاوت این مدل با مدل CCR در وجود متغیر آزاد در علامت w می باشد. در مدل BCC علامت متغیر w بازده به مقیاس را برای هر واحد می تواند مشخص کند.
الف) هر گاه w < 0 باشد نوع بازده به مقیاس، کاهشی است. ب) هر گاه w = 0 باشد نوع بازده به مقیاس، ثابت است. ج) هرگاه w > 0 باشد نوع بازده به مقیاس، افزایشی است. ثانویه مدل (مدل پوششی) BCC به صورت زیر خواهد بود. متغیر متناظر متغیر متناظر با محدودیت اول مسأله اولیه θ و متغیرهای متناظر با سایر محدودیت ها با jλ به نمایش گذارده شده است. Min y0= St : ≥ (r= 1, 2, …,s ) – ≥ ۰ (i= 1, 2, …,m ) = ۱ (j = 1, 2, …,n ) λj ≥ ۰ آزاد در علامت فرمول(۳-۳) مدل پوششی BCC ورودی محور همان طور که مشاهده می کنید محدودیت متناظر با اضافه شدن متغیر آزاد در علامت w در مسأله اولیه ∑ λj =۱ می باشد. در این مدل θ نسبت کاهش ورودی های واحد تحت بررسی را جهت بهبود کارایی نشان می دهد. یک واحد در این مدل کاراست اگر و تنها اگر دو شرط زیر برای آن برقرار باشد : الف.= ۱ *θ باشد. ب. تمامی متغیرهای کمکی مقدار صفر داشته باشند. همانند مدل CCR به منظور غیر صفر شدن متغیر های ui و vj می باید برای آن ها حد پایینی معادل با ɛ قرار داد. بر این اساس، مدل BCC به صورت زیر در خواهد آمد : Max Z0= +w St : = ۱ – + w ≤ ۰ (j= 1, 2, …,n) , ≥ فرمول (۳-۴) مدل مضربی BCC اصلاح شده ورودی محور ثانویه مدل فوق به صورت زیر خواهد بود : Min y0 = - St : - = (r =1, 2,…, s) + = (I = 1, 2, …, m) =۱ (j = 1, 2, …, n) , , ≥ ۰ آزاد در علامت فرمول (۳-۵) مدل پوششی BCC اصلاح شده ورودی محور ۳-۹-۶- حل مدل DEA ومحاسبه امتیاز کارایی داده های مربوط به متغیرهای ورودی و خروجی تعیین شده مراحل قبلی را در مدل DEA انتخاب شده وارد کرده و مساله را فرموله و امتیاز کارایی هر شعبه را به دست می آوریم. سپس با بهره گرفتن از نتایج حاصل به تجزیه و تحلیل و تفسیر وضعیت کارایی هریک ار شعبه های بانک می پردازیم. فصل چهارم : تجزیه و تحلیل اطلاعات و یافته های تحقیق ۴-۱- مقدمه آینده جایی نیست که به آنجا می رویم، بلکه جایی است که آن را بوجود می آوریم، آن هم با راههایی که به آینده می سا زیم .دکتر مایکل پورتر یکی از اساتید دانشگاه هاروارد معتقد است: مزیت ملی، در کشور هایی پدید می آید که مدیران تنها درصدد افزایش کارایی نباشند، بلکه حرکت های سازمانی شان در راستای استراتژی کلی باشد. از طرفی طبق نظر انیشتین، ما در تلاش برای فهمیدن واقعیت، تا حدی نظیر کسی هستیم که تلاش می کند مکانیزم یک ساعت در بسته را درک کند. او صفحه و عقربه های متحرک آن را می بیند، حتی تیک تیک آن را نیز می شنود، اما هیچ راهی برای باز کردن در آن ندارد. اگر زیرک و باهوش باشد ممکن است تصویری از مکانیزم آن درست کند که بتواند جوابگوی همه چیزهایی باشد که مشاهده می کند. اما هرگز نمی تواند کاملاً مطمئن باشد که تصویر او تنها تصویری است که می تواند مشاهدات وی را توضیح دهد. او هرگز قادر نخواهد بود که تصویر خود را با مکانیزم واقعی مقایسه کند و حتی نمی تواند امکان چنین مقایسه ای را تصور کند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تصویر سازمان در جامعه میزان پاسخگویی به جامعه همکاری با گروه های ملّی و محلّی تقدیر نامه ها و جوایز
۴٫نتایج کلیدی سازمان
شاخصهای برداشتی و عملکردی که عبارتند از: دستاوردهای مالی و غیرمالی شرکت برای سهامداران و مالکان شامل: میزان سود سهام افزایش ارزشی سهام سازمان رضایت سهامداران
۲-۲-۶) عملکرد بازار موفقیت استراتژی های هر شرکت، در عملکرد آن شرکت منعکس می شود.عملکرد شرکت میزان موفقیت یک شرکت در خلق ارزش برای قسمت های مختلف بازار است.در نهایت عملکرد شرکت بر اساس دستیابی به اهداف کسب و کار، از طریق واحدهای مختلف شرکت، تعیین می شود.شرکت هایی که عملکرد مطلوبی دارند، ارزش را در طول زمان خلق می نمایند و این مهم در شرکت هایی که عملکرد نامطلوبی دارند صورت نمی گیرد.عملکرد بازاریابی به توانایی سازمان برای افزایش فروش، ارتقای موقعیت رقابتی شرکت، توسعه محصول جدید، بهبود کیفیت محصول، کاهش زمان تحویل کالا یا خدمات به مشتریان، گسترش سهم بازار و غیره در مقایسه با دیگر رقبا در یک صنعت خاص اشاره دارد (سایمونز;۱۳۸۵).به طور کلی اندازه گیری عملکرد در یک سازمان، کار چندان ساده ای نیست زیرا معمولا اندازه سازمان ها بزرگ است، فعالیت های گوناگون و اغلب پیچیده ای دارند و نیز در نقاط مختلف جغرافیایی پراکنده اند.ایشان در پی تامین هدف های متنوع و گوناگونی هستند و به نتایج متفاوتی نیز دست می یابند.برای سنجش و اندازه گیری عملکرد سازمان، شاخص ها و روش های متعددی ارائه شده است.دو دانشمند کانادایی با مرور ادبیات مدیریت توانسته اند برای شرکت های موفق ۲۷ ویژگی بر شمارند که از مرز عدد و رقم خشک و بی روح فراتر می رود.با این وجود در تحقیقات آنان مشاهده می شود که بسیاری از مدیران برای ارزیابی عملکرد و تعیین هدف با مشکل مواجه هستند و نمی توانند تنها به مقادیر کمی اکتفا کنند (دفت; ۱۳۷۷).
بازارهای مالی سرمایهگذاری فروش بازار درآمد باقی مانده بازگشت سرمایهگذاری سود شرکت مواد خام نیرو و کار انرژی خدمات درآمد پرداخت نقدی بازار محصول مشتری پیشنهاد ارزش قیمت کیفیت شکل ظاهری خدمات عوامل بازار شکل ۲-۵) جریان های عملکرد شرکت(سایمونز، ۱۳۸۵) شکل ۲- ۵ دربرگیرنده جریان هایی است که باید در ازای عملکرد شرکت مورد ملاحظه قرار گیرند.عوامل کلیدی ارزش افزایی از منظر عملکرد شرکت عبارتند از: مشتریان تامین کنندگان مالکان و اعتبار دهندگان سه گروه مذکور مبادلاتی را از طریق بازار با شرکت انجام می دهند.بدین ترتیب که مشتریان، کالاها و خدمات را در بازار کالا خریداری می کنند.( گاهی دوباره به فروش می رسانند) تامین کنندگان محصولات و خدمات را از طریق بازارهای عامل به شرکت می فروشند و نیز مالکان و اعتباردهندگان سهام شرکت یا اسناد بدهی را از طریق بازارهای مالی به فروش می رسانند (سایمونز; ۱۳۸۵). ۲-۲-۷) روش های مختلف سنجش عملکرد بازار محقیقین مختلف برای سنجش عملکرد بازاریابی از مولفه های مختلفی استفاده کرده اند و هیچ رویه ی ثابت یا مشابهی در این زمینه دیده نمی شود و رویه ی معمول به این صورت است که در ابتدا چند مولفه در ارتباط با عملکرد بازاریابی انتخاب شده و سپس به روش عینی یا ذهنی و تحت یک سوال هر یک از مولفه ها را می سنجند (بختیاری; ۱۳۸۵)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|