1. ۴۴٫ ۶٫ توضیحات نحوی

 

کانَ: افعال ناقصه، اسم آن ضمیر مستتر «هو.» یقولُ: خبر افعال ناقصه. متی: مفعول فیه. غیظی: مفعول به و منصوب تقدیراً. إذا: مفعول فیه. غضبتُ: فعل و فاعل آن ضمیر بارز «تُ.» حین: مفعول فیه. أعجزُ: فعل و فاعل آن ضمیر مستتر «أنا.» یُقالُ: فعل مجهول و نائب فاعل آن ضمیر مستتر «هو.» صبرت: فعل شرط و مجزوم محلاً. أم: حرف عطف و جملهٔ بعد از آن معطوف. (اگر فعل شرط ماضی باشد حذف جواب شرط جایز است.)

 

    1. ۴۴٫ ۶٫ توضیحات بلاغی

 

معانی: از جملات انشایی و خبری تشکیل شده است، بین «فیقال لی، لو صبرتَ، لو عفوتَ» شبه کمال اتصال وجود دارد بنابراین وصل صورت نگرفته است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
بیان: میان «أعجزُ و أقدرُ» صنعت طباق و نیز میان کلمات «غضبتَ و صبرتَ» طباق وجود دارد.

 

    1. ۴۴٫ ۶٫ ترجمه حکمت

 

امام (×) فرمود: «چون خشم گیرم، کى آن را فرو نشانم؟ در آن زمان که قدرت انتقام ندارم، که به من بگویند: ” اگر صبر کنى بهتر است” یا آنگاه که قدرت انتقام دارم؟ که به من بگویند ” اگر عفو کنى خوب است".»

 

    1. ۴۴٫ ۶٫ شرح

 

استفهام امام (×) در مورد فرونشاندن خشم، استفهام انکارى است، زیرا آن حضرت در صدد برحذر داشتن از صفت ناپسند خشم است. و با عبارت «أمْ حینَ … ؟» از آن حالت برحذر داشته است و توضیح آن که فروخوردن خشم یا هنگام ناتوانى از انتقام است و یا به هنگام توانمندى و فروننشاندن خشم به وقت ناتوانی روا نیست، زیرا با دشنام و بدگویى و بى‏آبرویى و مانند آن همراه است و آن باعث سرزنش و عیبجویى مردم است و همانند گفتار آنانی که خطاب به امام درباره گرایش به صبر چنین عبارتی را بیان کردند که: اگر صبر مى‏کردى بهتر بود. در وقت توانایی نیز به این دلیل روا نیست که شروع به مجازات فرد مقابل باعث سرزنش مردم میشود به خاطر صرف نظر کردن ازکسب فضیلت بخشش که بهتر از انتقام مى‏باشد و مانند این گفتهٔ آنان در این باره: که اگر گذشت مى‏کردى براى تو بهتر بود. در نتیجه این حکمت ترغیب نیکویی است بر کظم غیظ و صبر و عفو از مجرم، چون این خصائص بسیاری از بدیها را محو میکنند و به خوبی و فضیلت اشخاص میافزایند ومنظور امام از این بیان زیبایشان چنین است که انتقام تنها اشباع شهوت و رغبتی زود گذر است که از بین میرود و صبر نردبانی برای کسب فضایل اخلاقی است.

 

    1. ۶٫ حکمت شماره ۱۹۵: پرهیز از بخل ورزى (اخلاقى)

 

    1. ۴۵٫ ۶٫ متن حکمت

 

«وَ قَدْ مَرَّبقذر عَلَى مَزْبَلَهٍ هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ الْبَاخِلُونَ وَ رُوِیَ فِى خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ قَالَ هَذَا مَا کُنْتُمْ تَتَنَافَسُونَ فِیهِ بِالْأَمْسِ.»

 

    1. ۴۵٫ ۶٫ لغت

 

مَزبله: زباله دان: ج: مزابل. تتنافسون: تنافسَ - تنافُس: رقابت میکنند.

 

    1. ۴۵٫ ۶٫ توضیحات صرفی

 

مَزبله: اسم، مفرد، مونث، مشتق (اسم مکان ثلاثی مجرد)، نکره، معرب. تتنافسون: فعل، مضارع، مخاطبین، ثلاثی مزید (باب تفاعل)، معرب.

 

    1. ۴۵٫ ۶٫ توضیحات نحوی

 

مرَّ: فعل ماضی و فاعل آن ضمیر مستتر«هو.». هذا: مبتدا و مرفوع محلاً. ما: عطف بیان. بخلَ: خبر جمله و مرفوع محلاً. الباخلونَ: فاعل و مرفوع با اعراب فرعی. آخرَ: صفت و مجرور با اعراب فرعی. إنَّ: حروف مشبههٌ بالفعل. ه: اسم «انَّ»، منصوب محلاً. قالَ: خبر از نوع جمله برای «انَّ.» کنتم: افعال ناقصه و اسم آن ضمیر بارز«تم.» تتَنافسونَ: خبر افعال ناقصه از نوع جمله و منصوب محلاً. هذا ما……: مفعولٌ به برای فعل «قالَ» و منصوب محلاً.

 

    1. ۴۵٫ ۶٫ توضیحات بلاغی

 

معانی: از چهار جمله خبری تشکیل شده و هدف فایده خبر و توبیخ و تحقیر مخاطبین است. اسناد فعل «بَخَلَ بهِ الباخلون» اسناد حقیقی است.
بیان: کلمهٔ «أمس» مجاز از گذشته به علاقه جزئیت است.

 

    1. ۴۵٫ ۶٫ ترجمه حکمت

 

امام (×) فرمود: «(درسر راه از کنار مزبلهاى عبورمیکرد)، این همان است که بخیلان به آن بخل مىورزند! و در روایت دیگرى نقل شد که این چیزى است که دیروز بر سر آن رقابت مىکردید!»

 

    1. ۴۵٫ ۶٫ شرح

 

بدین وسیله امام (×) اشاره به پلیدى کرده است، زیرا آنچه بخیلان بدان بخل ورزند و مردم به خاطر آن رقابت و تلاش کنند یعنى مال و غذا همان پلیدى است. هم چنین علما برای دنیا ومخالف بودن پایانش با آغازش و تضاد انجام و فرجامش گفتهاند کسی که در دنیا خانهاش به تاراج میرود و زن و فرزندش را از دست میدهد اندوهش در این هنگام به اندازه محبت و حرصی است که نسبت به آنها دارد و هر چه محبوبتر باشند اندوهش نیز دشوارتر است و معنی مرگ همان از دست دادن چیزهایی است که در دنیا در اختیار شخص بوده است.[۲۰۰]

 

  1. ۶٫ حکمت شماره ۱۹۶: عبرت آموزى از اتلاف اموال (اخلاقى، اقتصادى)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...