اهل سنت در این زمینه می‌گویند: که در باب عبادات نباید به غایت توجه کرد و در باب غیر عبادات باید به مصالح و غایت توجه کرد.(ملکیان،عابدی شاهرودی،کاتوزیان و…،۱۳

 

واضح است که اگر تلقی ما از دین حقیقتی باشد که از مبدأ ومعادو صراط(فقه) تکوین یافته باشد و تک تک الفاظ آیات و روایات مهم باشندو بیانگرحقایق خارجی حتی برای جهان امروز.(لاریجانی، ۱۳۷۲،ص۱۴۶)

 

این تلقی ما چقدر با تلقی دیگری از دین که محور اصلی را، انسان در حیات معقول می داندوهدف آن را به ثمررسیدن شخصیت انسان ‌در حرکت به سوی ابدیت می‌داند متفاوت خواهد بود.(جعفری،۱۳۷۸،ص ۱۴۹)

 

۲-۵- نظریه شاطبی

 

شاطبی مدعی است برای فهم قرآن همیشه باید ببینیم عرب عصر پیامبر آن را چگونه می فهمد، هر نظری که مخالف با فهم عرب آن روز یا دور از فهم متعارف آنان باشد،باید کنار گذاشته شود و در تفسیر متون وحیانی به کار گرفته نشود معانی الفاظ باید در چهارچوب قواعد عرفی عرب تعیین شود و ‌به این دلیل از تفاسیر عجیب و غریب پرهیز شود.

 

شاطبی همچنان با فرا رفتن از دیدگاه سنتی و جزئی نگر نسبت به قرآن،نظریه ای منحصر به فرد ارائه می‌دهد که به موجب آن قرآن را نمی توان بدون ارجاع به دیگر قسمتها و اسباب خاص و عام نزول به دستی فهمید.خداوند اعراب را با زبانی قابل فهم برای آنان و در ارتباط با واقعیات خاص زندگیشان،مورد خطاب قرار داد.از این رو،علم کافی به زبان عربی و شرایط حاکم در زمان نزول وحی در کنار یک قرائت کل گرا از قرآن،تفسیری را که شاطبی معقول می‌داند،به دنبال خواهدآورد.بریا درک بهتر یا آیه بایستی آن را در پرتو آیاتی دید که قبل از آن نازل شده اند.‌بنابرین‏ قسمت های متاخر قرآن باید ‌بر اساس آیات متقدم توضیح داده شوند.(حلاق،۱۳۸۶: ۲۸۰ و ۲۵۰)

 

ابو اسحاق،ابراهیم بن موسی معروف به شاطبی از فقهای بزرگ مالکی بود که درحدود دهه سوم قرن هشتم قمری به دنیا آمد و در سال ۷۹۰ درگذشت.

 

خلاصه نظریه شاطبی این گونه است که: شرایع برای تضمین مصالح آنی و آتی بندگان وضع شده است.او معتقد است دین برای حفظ مصالح بندگان است و این مصالح یا ضروری هستند یا مورد نیاز عمومی است و یا کمالیات محسوب می‌شوند .(الشاطبی،۱۹۹۷م: ۳۹۷/۱)

 

او برخلاف نظریه ظاهریه که فقط اعتقاد به حمل کلام بر ظاهر داشتند و برخلاف باطنیه که تمام اعتبار را به قصد می دانند و قصد را صد در صد در وراء الفاظ جستجو می‌کردند،به اعتبار لفظ و معنا معتقد است و می‌گوید: نباید توسط نص،به قصد،ضرر وارد شود و برای شناسائی مقاصد راه هائی هم ارائه می‌دهد.نظیر:

 

۱- شناخت مقاصد بر اساس قواعد زبان عربی به دلیل نزول قرآن ‌به این زبان مثلاً گاه در عربی از عام اراده خاص می شود و گاه برعکس.

 

۲-توجه دقیق به اوامر و نواهی راه دوم جهت کشف مقاصد است.

 

    1. جداکردن مقاصد اصلی از مقاصد تبعی راه سوم است.مثلاً مقصود از نکاح را حفظ نسل می‌داند اما بهره مندی از مواهب الهی ،آسایش خانواده،به دست آوردن خویشاوندان،توجه به زیبائی هائی که خداوند ‌در زنان خلق نموده و بازداشتن از افتادن به حرام را مقاصد تبعی می‌داند. شاطبی حتی عبادات را هم معطل به علت کلی و مقصودی ذاتی می‌داند و می‌گوید حکمت همه عبادات تعظیم و بزرگداشت خداوند و ترس از او و توکل بر اوست.

 

    1. شاطبی سکوت شارع را چهارمین راه درک مقاصد می‌داند.او می‌گوید همین که شارع در زمینه ای خاص سکوت کند و از صدور حکمی خودداری کند،گویای آن است که شارع نمی خواهد بر وضع فعلی چیزی بیفزاید.(الشاطبی،۱۹۹۷م،ص ۳۹۹/۱)

 

  1. شاطبی راه آخر را استقراء می‌داند.(فیض،۱۳۸۱،ص ۱۰۵)

معنای لغوی استقراء تتبع و جست و جو است و معنای اصطلاحی استقراء این است که یکی از راه های استدلال می‌باشد که اندیشه آدمی آن را به کار می بندد و ذهن آدمی از نگریستن درحالت ها و احکام جزئی به حکمی عام می‌رسد.(الحسنی،۱۳۸۳،ص ۴۴۸)

 

شاطبی معتقداست استقراء مهمترین روش برای اثبات مقاصدشریعت است.(ریسونی،۱۳۷۶،ص ۳۷۲)

 

شاطبی بعد از مهم کردن نظریه مقاصد جهت مصالح عبادی،سپس به دسته بندی این مقاصد می پردازد وان ها را در تقسیم خود به تبعیت از غزالی به موارد ‌پنج‌گانه ۱)حفظ دین،۲)حفظ جان،۳)حفظ عقل،۴)حفظ نسل،۵)حفظ مال،به عنوان مقاصد اصلی شارع یا ضروریات می‌کند و البته بعد از ضروریات،مقاصد تبعی یعنی حاجیات و تحسینات را هم معرفی می‌کند که عمده نظر او در نظریه مقاصد همان مقاصد اصلی شارع است.(الشاطبی،۱۹۹۷،ص ۱۰/۲)

 

۲-۵-۱- نقد فقها توسط شاطبی

 

شاطبی اولین شرط اجتهاد را فهم کامل نظریه مقاصد شریعت می‌داند و دومین شرط آن را توانایی در استنباط،آن هم بر اساس شرط اول.اوحتی مقاصد را از دانش عربی بسیار مهم می‌داند و علت اشتباه بسیاری از فقها را اعتماد بیش از حد بر دلایل نقلی می‌داند.او می‌گوید تمسک به ادله نقلیه،مشتمل بر حصول ده مقدمه ظنی است که لاجرم نتیجه را تابع اخص مقدمات می‌کند.پس حاصل دلیل نقلی،نفی ‌کرده‌است و ریشه دلیل انسداد را طراحی می‌کند. (پورسعید،۸۴-۱۳۸۳،ص ۶۴و ۶۳)

 

می توان نتیجه گرفت که مهم ترین پیش فرض و امر مسلم در نزد شاطبی،اهمیت و اولویت مقاصد و شناسائی آن ها و تقدم بر الفاظ،به خصوص در فرض تعارض با ظواهر و یا در فرض غیر عقلائی بودن ظهورات الفاظ می‌باشد .او به تأکید بر این که شارع تن به تعطیل مقاصد خود نمی دهد،اصرار دارد و اعلام می‌کند بر متشرعان جایز نیست که هم چنان در برابر تحریف احکام از مقاصد اصلی،به بهانه عدم مخالفت با ظواهر،دست بسته بمانند.مثال این مطلب معاطات است که در آن ظاهریان،شافعیان و شیعه آن را به دلیل نبود ایجاب و قبول که نشانه رضایت طرفین باشد باطل می دانند اما حنیفان آن را بشرط معلوم بودن ثمن صحیح می دانند،لذا هرجا مقاصد روشن باشد،مثل معاطات که اراده طرفین بر رضایت حتی بدون لفظ معلوم است و به مقتضای آن عمل می شود و لفظ اهمیتی ندارد.

 

شاطبی در باب احکام معتقد است: احکام متعلق به معنای الفاظ است که از آن مفهوم می شود و اگر در جائی از ظواهر و نه معانی پیروی شود،اسلام به کفر و دین به بازیچه تبدیل می شود،او به آیه ” فاعبدوا ماشئتم من دونه” اشاره داردکه اگر بر ظاهرش حمل شود به شرک می‌ انجامد ولی مقصود از آیه نهی از کفر است.(ریسونی،۱۳۷۶،ص ۱۲۵ و ۱۲۳)

 

۲-۵-۲- نقد شاطبی

 

همان‌ طور که گفتیم شاطبی مقاصد را در حفظ دین،حفظ جان،حفظ عقل،حفظ نسل و حفظ مال خلاصه کرده و بااین نظریه رویکردی غایت انگارانه و مصلحت محورانه را در شریعت بنا نهاد و نهادینه کرد و تذکری شدید به فقهای قشری مذهب و ظاهری داد.او در ظرف زمان خود،مجتهد پویائی بوده و ‌روشن‌فکری به خرج داده است است و نهایتاًً به نظریه مصلحت رسیده که راه او را افرادی مثل عبده و در دوره اخیر امام خمینی ادامه داده‌اند.(پورسعید،۸۴- ۱۳۸۳،ص ۶۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...