۴٫سعی و غلبه بر نفس اماره
سعی یعنی ای انسان بکوش که اسماعیل توهم تشنه است. هاجرآب رابرای اسماعیل می خواست ،توبرای شستن زنگارهای زشت گناه ،برای خاموش کردن عطش های نفس اماره است.(خداکرمی زنجانی،۱۳۷۵،ص۳۱۴)
پایان نامه - مقاله - پروژه
امام العارفین ،حضرت صادق(ع) فرموده اند: « وَصِف روحَکَ وسرکَ لِقاءَ اللهِ تَعالی یَومَ تِلقاه بِوُقوفِکَ عَلَی الصَّفا وکُن ذا مَروه مِنَ اللهِ بضاءأوصافِکَ عِندَالمَروه» وچون به صفا می ایستی، روح خودرا برای دیدار اودر روزموعود، صفا ده وچون به مروه قرارگرفتی، اوصاف خودرا در دیدگاه خدا ازهرزشتی پاکیزه کن.(حجتی،۱۳۸۰،ص۳۶)
۵٫سعی و ازمیان رفتن کبر و غرور
امام صادق(ع) فرموده اند: « وهَروِل هَروَله فَرّاً مِن هَواک وَتَبرَّء مِن حَولِکَ وقُوَّتِک» وازهوس های خودهروله کن واز نیرو وتوان خویش بیزاری جو. این عمل، یکی ازنمودهای عینی تواضع وفروتنی وعبودیت وبندگی انسان است ودرآن جاست که صفت های ناپسندی چون کبرو غرور وخودکامگی به کناری نهاده می شودوفضایل اخلاقی همچون تقوا وپارسایی شکوفا می گردد.(همان)
سعی، میدان مبارزه ابراهیم وهاجرباشیطان، مشاهده صحنه هایی که مردان خدادر آن جابه مبارزه وتلاش برخواسته ومراکزی که وقایع اصلی درآن جا اتفاق افتاده است دارای اثرات تربیتی عمیق وژرفی است که هرگزاثر آن با اثرتربیتی خواندن وشنیدن زندگی آن هاقابل مقایسه نیست. ازسویی دیگرابراهیم که مردمبارزه وامتحان بوده است تا آن جاکه (بلاء مبین) راهم باموفقیت پشت سرگذاشته است، درصحنه های حج تجسم می یابد.تحمل سختی ودشواری درسیروسلوک عرفانی ازشرایط تهذیب نفس است. تلاش در راه سرکوب نفس اماره وازمیان برداشتن عجب وغرور ازهدف های یک سالک است. کسانی که دراثرکبر وغرور حاضرنبودند حتی درمعابرعمومی قدم بردارندوممکن نبود درخیابان ها به سرعت راه بروند، اینک درامتثال فرموده الهی گاهی آهسته وگاهی هروله کنان، با سرعت سعی می کنندو این برای آن است که متکبر این حالت ناپسند را ازدل خود بیرون کند. هروله تکاندن خود ازغرورها وکبرهاست تاخودرا پیداکنی وهویت بندگی خویشتن را دراین خودفراموشی وخداجویی بیابی. سعی میان صفاومروه تجلی روشن حقیقت فراربه سوی خداست.(درویش،۱۳۸۲،ص۹۰)
امام صادق(ع) فرمودند: «مامِن بُقعَه أَحَبَّ اِلَی اللهِ مِنَ المَسعی لأنَّه نیل فیها کُلُ جبّار.» هیچ بقعه ای در روی زمین دوست داشتنی تراز سعی نیست چراکه هرزورگویی درآن جاتحقیرمی شود.(کلینی،۱۳۷۵،ص۴۳۴)
۶٫سعی وتلاش برای راندن شیطان
سعی بین صفاومروه به خاطراین تشریع شد که ابلیس برحضرت ابراهیم ظاهرشد، پس جبرئیل به حضرت فرمان دادبراو سخت بگیرد وازخود براندش. ابراهیم چنین کرد، یعنی به صورت هروله سردر عقب ابلیس گذراند. ابلیس فرارکرد، لذاهروله دربین این دوکوه سنت گردید. دربرخی روایات وجه دیگری نیزبرای اصل ومنشأتشریع سعی بیان شده است. برپایه ی این نقل دروادی بین صفا ومروه شیطان مکرر برابراهیم خلیل الرحمن ظاهرمی شد وآن حضرت که ازگفتگوی باشیطان کراهت داشت برای مواجه نشدن با او ازاین سوبدان سو می رفت.(جوادی آملی،۱۳۸۳،ص۲۰۰)
۷٫سعی جلوه ای ازخوف و رجاء
باید حاجی میان این دوقله ترس وامید ودوگردنه ی خوف ورجاء ، توازن وتعادل واستقامت خویش را نگاهبانی کندو رکودی دراو به یکسو پدید نیاید، وبرقله این خوف ورجاء دست هوس را از فراز دل خویش سرنگون سازد وبت ترس را ازبلندای قلبش به زیر آورد ودراین رهگذر خدای رابیابد.که نه درباره وجودش ترس همه جانبه را برای اوپدید می آورد ونه امیدی بی مرز و کران، بلکه او رابر آن می دارد که درنوسان میان دو سوی خوف و رجاء با کوششی آمیخته به شادابی و نگرانی مطبوعی،مساعی خود را به کار گیرد.(حجتی،۱۳۸۰،ص۹۳)
به فرموده امام سجاد(ع)معنای سعی این است که انسان از معصیت به اطاعت فرار میکند و فرار الی الله درسعی بین صفا ومروه به طور بارز ظهور می کند. هروله ودویدن بین صفا ومروه ازگناه به سوی طاعت وازغیر به حق دویدن است. بعد فرمودند: آیا می دانی معنای تردد بین دو کوه صفا ومروه چیست؟ یعنی خدایا من بین خوف ورجاء به سرمی برم، نه هدف محض دارم ونه رجاء محض. نه آن چنان است که فقط بترسم وهیچ امیدنداشته باشم ونه آن چنان که همه امیدباشد وهیچ ترس نباشد. این تردد بین صفا ومروه ،همان تردد بین خوف ورجاء است.آنگاه که روی به جانب صفا دارد سعی می کندخود راتصفیه نماید و وقتی به سوی مروه می رود سعی می کند مروتومردانگی به دست آورد، چراکه مروه یادآورمروت ومردانگی است وصفا یادآورتصفیه و تهذیب روح. (جوادی آملی،۱۳۸۰،ص۷۰)
مولی محسن فیض کاشانی نیز می گویند: سعی میان صفا ومروه درمحوطه ی خانه کعبه شبیه آمد وشدپیاپی بنده ای به دربار پادشاه است، تا اخلاص خود رادر خدمت اظهارکند، باشد که موردعنایت ورحمت قرارگیرد، چه اومانند کسی است که به پادشاه وارد وسپس ازنزد اوخارج شده در حالی که نمی داند، پادشاه درباره اش چه فرمانی صادر خواهدکرد. آیا موردقبول سلطان قرارخواهدگرفت یارانده ومردود خواهدشد؟ از این روپیوسته به درگاه پادشاه رفت وآمد می کند وامیدوار است که اگردرنوبت نخست موردترحم قرارنگرفته ،درنوبت دوم مشمول رحمت قرار گیرد.(حجتی،۱۳۸۰،ص۱۳۳)

 

    1. سعی، رمز تلاش درصحنه زندگی

 

سعی صفا ومروه به حرکت وتلاش زائر دراین محدوده، رمزی برای فعالیت آدمی درصحنه گسترده زندگی است، یعنی همان طوری که دراین فاصله همه درجنب وجوش هستند درفاصله بین تولد تامرگ نیز انسان باید همواره مشغول کار وفعالیت باشد ودنیا را مزرعه آخرت بداند. مزرعه ای که جای استراحت وتفریح نیست، محل رنج وزحمت است ودرصورت کسالت وتنبلی محصولی نخواهد داشت. پیام سعی این است که: اگر انسانی، بکوش، حرکت کن، راکد وجامد مباش، عنصر پایدار روح آدمی کوشش وتکاپو است: « یا أیُّهَا الِانسانُ أِنّکَ کادِحٌ إلی رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقیه» ای انسان تو ناچار با کوشیدنها وتقلاها رهسپار پیشگاه پروردگار هستی وبه دیدار او خواهی رسید.
سعی میان صفا ومروه رمز واشارتی به ضرورت تلاش وکوشش درنیل به اهداف والای حیاتی است، این آداب ظریف باید حاجی وحجاج ومسلمین را درسی باشد که دربحران تراکم جمعیت وشدائدی که ازپی خود دارد کمترین ضعف وقصوری به خود راه ندهد، بلکه علی رغم گذر بردشواری ها بازهم بکوشد واستقامت وپایداری خود را تداوم بخشد ودرتمام صحنه های زندگانی با تمام وجود کوشا باشد که « وإنَّ لَیسَ الانسانُ ألّا ما سَعی وإنَّ سَعیُه سَوفَ یُری» آن چه عاید انسان می گردد فقط محصول سعی وکوشش اوست، وفراورده های کوشش او به زودی در روز قیامت برای او ودیگران مشهود خواهد بود.(حجّتی،۱۳۸۰،ص۹۳)
عرفات
سرّحج دراین نیست که انسان، اعمال ظاهری راچه واجب وچه مستحب انجام دهد. امیرالمؤمنین فرمودند: «می دانیدوقتی زائروانسان حج گزاراحرام بست، چرا باید به عرفات رود وبعد بیاید کعبه راطواف کند؟ برای این که عرفات خارج ازمرزحرم است واگرکسی میهمان خداست، ابتدا باید به بیرون دروازه رود وآن قدردعا وناله کند تا لایق ورود به حرم شود،بعد درعرفات ،هم شب وهم روز، به خصوص روزعرفه دعای مخصوص است ودعا جزء فضایل برجسته و وظایف مهم روزعرفه درسرزمین عرفات است.» چراکه اگرکسی روزنهم ذیحجه درعرفات نباشد نیزازفضایل برجسته آن روز،خواندن دعای عرفه سالارشهیدان حسین بن علی(علیه السلام) می باشد.(جوادی آملی،۱۳۸۰،ص۷۳)
سرّوقوف
- عمل واجب عرفات وقوف است. یعنی درنگی کوتاه وزودگذر، یعنی ای آدم ،دنیا دمی بیش نیست، دراین زمان کوتاه بارسنگین گناه برنداروآرزوهایت را دراز نکن وبدان که زمانی ،ازبین خواهی رفت. کاروان عرفات همیشه روان است.به کجامی روی؟ به ابدیت والی الله المصیر.(خداکرمی زنجانی،۱۳۷۵،ص۳۲۵)
- وقوف عرفات به منزله توقف پشت درب خانه خدا است که بایدآن جا ایستاد وسماجت کرد تا آن رابگشاید واجازه ورود دهد. به عبارت دیگر، وقوف عرفات ،جهت استیذان وگرفتن اجازه نامه برای ورود به دربار ملکوتی حق تعالی است
- وقوف عرفات،آدمی را به یاد رستاخیز انداخته و نمونه صحرای محشر را نشان می دهد.دیدار این صحرای عاری ازساختمان ها، بناها، زندگی ماشینی وامتیازات مادی، بدون شک موجب می شودکه انسان شخصیت فطری وطبیعت مسخ شده خودرا بازیافته ،منظره قیامت واجتماع خلائق رادرآن هنگامه عظیم ،درنظرآورد. زیرامردمی که دراینجا گردهم می آیند،زن ،فرزند، خانه، شغل، وسرمایه خود دورافتاده ،لباس آنان همان لباس های ساده احرام وخانه آنان همان چادرهاست که ابداً تشریفاتی ندارد. بدیهی است که دراین حال یادآورآن روز می شوند که باسروپای برهنه برانگیخته می گردند وبرهیچ چیز جزعمل خوداتکائی نخواهد داشت.(همان)
اسرارعرفات از زبان امام سجاد(ع)
عرفات پنج سرّ دارد که درحدیث شبلی آمده است:

 

    1. وقوف درعرفات به این معناست که انسان به معارف الهی واقف ،عارف وآگاه شود. بداندکه خداوندبه همه نیازهای او واقف است وبرای رفع همه نیازمندی های اوتواناست. خودرابه خدابسپارد واحساس کند که بنده او ومحتاج به اوست تا تنها اورا اطاعت کند. اگربنده ای مطیع وپیروخدا باشد، ازهمه چیزوهمه کس بی نیازاست. چراکه سرمایه وسیله هر بی نیازی است «وطاعهً غنیً» پس کسی که درعرفات ایستاده ،بایدازمعرفت طرفی ببندد.

 

    1. بایدعارف بشود که ذات اقدس الهی به صحیفه قلب او وبه درون اوورمز ورازاوآگاه است، زائرباید در سرزمین عرفات آیه شریفه ی: «وإن تجهربالقول فإنّه یعلم اسرّ وأخفی» رادرک کند. انسان بایدعارف شودکه خداوندمتعال برصحیفه قلب اواحاطه کامل دارد. اگرآدمی بداندکه قلب اودرمحضرودر مشهدحق است، همان طوری که گناه بازبان ،دست وپا مرتکب نمی شود،گناه خیالی وفکری هم نخواهد داشت وآرزوهای باطل به خود راه نخواهد داد.

 

    1. شایسته است کسی که درسرزمین عرفات به سرمی برد از جبل الرحمه بالا رفته ودعای خاص آن رابخواند.رازوسرّ بالارفتن ازجبل الرحمه ،این است که بداندخداوند متعال برهرزن ومردمؤمن رؤوف ورحیم است.ولیّ هرمردوزن مسلمان است .گرچه ولایت خداوندمتعال تکوینی است واو ولیّ کل است. «هُنالِکَ الوِلایَه الله الحَقّ» واگرچه رحمت خداوندمتعال فراگیراست« رَحمَتی وَسِعَت کُلُّ شَیءٍ»اما آن ،ولایت ورحمت عام است. درکناراین ولایت ورحمت عامه، رحمت خاص وویژه نیزدارد که برای همه نیست«رحمَتی وَسِعَت کُلُّ شَیءٍ فَسَأَکتُبُها لِلَّذینَ یَتَّقونَ» وفرمود: برخودلازم کرده ام که رحمت خاص راشامل متقین سازم، چراکه « کتب ربکم فی نفسه الرّحمه» خداوندمتعال رحمت رابرخودلازم کرده است. ازمجموع دوآیه استفاده می شودکه خداوندمتعال برخودلازم کرده است رحمت خاص رابه پرهیزگاران دهد. بالای جبل الرحمه رفتن آدمی رابه این سرّ ورازو رمز، آشنا وعارف می کند که خداوندمتعال رحمت وولایت خاصی دارد بر مردو زن با ایمان ومسلمان.

 

    1. درسرزمین عرفات ،منطقه ای است به نام” نمره” که باعلامت هایی مشخص شده است. به فرموده امام سجاد، وقتی به این منطقه ازعرفات رسیدید، رازورمزش این است که بگوئید: خدایا به چیزی امرنمی کنم مگرآن که قبلاً خودم به آن عمل کنم ومؤتمر باشم وازچیزی نهی نمی کنم مگرآن که قبلاً خودم ازآن منزجرباشم.

 

۵٫همچنین امام فرموده اند وقتی وارد سرزمین عرفات شدی وبه این منطقه وسیع رسیدی ،سرّش این است که آگاه باشی این سرزمین ،سرزمین شهادت، معرفت وعرفان است ومی داندکه چه کسانی برروی آن گام می نهندوبا چه انگیزه ای آمده اندو با چه انگیزه ایبرمی گردند. گذشته ازآن که خداوفرشتگان هم شاهدند.(جوادی آملی،۱۳۸۰،ص۷۶-۷۳)
عرفات و امر به معروف و نهی از منکر
هرانسان مسلمانی وظیفه داردامربه معروف ونهی ازمنکرکند. امربه معروف ونهی ازمنکر، یک حکم فقهی داردویک سرّ. حکم فقهی آن ، این است ک عالم به حکم شرعی، اگردیدکسی ازروی علم وآگاهی وازروی قصدوعمد ،حکمی رارعایت نمی کند، بایداورا راهنمایی کند. بدیهی است امربه معروف ونهی ازمنکر غیرازتعلیم ، موعظه وارشاداست. درامربه معروف ونهی ازمنکرلازم نیست که خودانسان درون پاک داشته باشد ویامتصف به عدالت گردد. عدالت شرط امربه معروف ونهی ازمنکر نیست بلکه علم، آگاهی واحتمال تأثیر، ازشرایط آن می باشد. اما بااین همه درسرزمین عرفات رازورمز امربه معروف ونهی ازمنکر، به عدالت برمی گردد. یعنی انسانی که آمراست باید قبلاً مؤتمرباشد.انسانی که ناهی وزاجراست قبلاً باید منتهی ومنزجرباشدو بگوید: خدایا آن چنان توفیقی برمن عنایت کن که هرچه رابه دیگران به عنوان امربه معروف امر می کنم، ابتداخودبدان عمل کرده باشم وازآن چه دیگران را نهی می کنم قبلاً خود از آن منزجرشده باشم. آری دراسرار حج ،عدالت شرط امربه معروف ونهی ازمنکرشمرده شده است.
عرفات و رهایی از خودبینی
سرزمین عرفات، بهترین فرصت وموقعیت برای رهایی ازخودبینی وهجرت ازبیت (نفس) است. ومصداق آیه مبارکه « ومن یخرج من بیته مهاجراً الی الله» خواهد بود. قرآن کریم این هجرت را تبیین کرده وفرمود: «والرٌّجزُ فاهجُر» یعنی از پلیدی وزشتی مهاجرت کن. هجرت مکان خیلی مهم نیست، هجرت مکانت مهم است. قرآن کریم درعین حال که به مهاجران بها می دهد، اصل هجرت راهم تبیین می کند، می فرماید: اگرکسی ازپلیدی هجرت کند و ازاین تنگنای طبعیت به درآید، هرگونه مرگی که به سراغ اوبیاید، خداوند خودش عهده داراجراوست:« فقدوقع اجره علی الله».(جوادی آملی،۱۳۷۱،ص۸۷)
مشعر( سرزمین درک و شعور)
غروب عرفه بایدازبیابانی به بیابان دیگرحرکت کنیم، ازعرفات به مشعر، ازسرزمین معرفت وازمکتب خانه ابراهیم که ازطریق جبرئیل بامناسک حج آشنایی ومعرفت پیداکرد، به سرزمین شعورمشعرمی رویم.(قرائتی،۱۳۸۷،ص۱۰۷)
باید یک شب رادرمشعر بمانی تادرآن جاخود رابرای مبارزه ای که فردابا دشمنان خدادرپیش داری آماده کنی ،اینجا جزء حرم خداست وعرفه خارج حرم بود،پس مانند کسی باش که اکنون مولایش به او روی آورده پس ازاین که اورا طرد کرده بوداکنون اجازه ورودش داده واکنون به باب رحمت رسیده ونسیم رأفت مولا براو دمیده وبا دخول درحرم خلعت قبول دریافته.(شبّر،ترجمه جباران،۱۳۷۴،ص۱۲۵)
تقوا عامل برتری مردم
دراین پایگاه درک وشعوری در واقفان به هم می رسدکه درهمه مواقف چه پیش ازمشعرو چه پس ازآن ،بدان هشدارداده شد که میان هیچ یک ازآن ها با دیگری فرق وامتیازی نیست .چراکه دراین جا درست احساس می کند که مال وثروت ولباس فاخرو خدم وحشم وهیچ عامل امتیازآفرینی جزشماری سنگریزه دراختیارندارد و صرفاً درصدد آن است که درنبود باشیطان وهوس ها،ازدیگران پیشتاز باشد و وقوف درمشعر رابه ویژه باید مانند سایر مناسک شعاری شعورآفرین دانست. برای کسب این شعورباید درراه همه اقوام قرارگرفت،چرا که قبلاً به خاطر این که با افکارجاهلی امتیازی درخود احساس می کردند، درضلالت وگمراهی وفقدان شعورلازم به سرمی بردند وبا راه بردن بادیگران ازعرفات بدین نقطه، باید این شعور واحساس درآن ها پدید آید که میان آن ها ودیگران هیچ امتیازی جزتقوانمی تواندحاکم باشد. تقوایی که عامل اساسی ازدلاف وقرب به حضرت باری تعالی است که دراین جاست که تساوی خود با دیگران رابایدکاملاً درک کند.(حجتی،۱۳۸۰،ص۱۱۳)
سرّ وقوف در مشعر از منظر امام سجاد(ع)
امام سجاد(ع) به شبلی فرمود: “معنای وقوف وبیتوته کردن درمشعرالحرام ،آن است که قلب خود رابا شعارتقوا آگاه نمایی وتقوا را شعاردل خود قرار دهی تا قلبت با تقوا شناخته شود که شعارهر قومی معرّف آن قوم است".
گرچه مسأله تقوادرهمه مناسک ومراسم حج مطرح است، اما ظهور و بروز آن ، شب دهم درسرزمین مشعرالحرام است، آن جا وقوف کرده ، باجمع کردن سنگریزه ها نیرو می گیردوخود رامسلح می کندتا باشیطان به نبردبرخواسته وبا هرعصیانی بستیزد ودرپیشگاه هرطاعتی سربساید.(جوادی آملی،۱۳۸۰،ص۸۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...