کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو



 



۲-۴-۲- الگوریتم کاهش خطا مکانی به صورت انرژی آگاه
در الگوریتم کاهش خطای مکانی به صورت انرژی آگاه[۱۳]، یک چارچوب کاهش خطای مکانی برای رهگیری اهداف ارائه گردیده است که در این چارچوب کاهش خطای مکانی از دو رویکرد اجتناب از خطا و تصحیح خطا استفاده گردیده است. رویکرد اجتناب از خطا شامل یک روش جلوگیری از خطا به وسیله بیدار کردن گروهی از حسگرها پیش از رسیدن هدف به موقعیت پیش‌بینی‌شده هدف است که اگر تغییر جهتی بر خلاف پیش‌بینی به وجود آمد هدف قابل‌شناسایی باشد. بنابراین رویکرد تصحیح خطا به دلیل پیچیدگی زمانی و محاسباتی آن در بدترین حالت استفاده می‌شود. وقتی رویکرد اجتناب از خطا جواب نداد ناحیه بیدارباش حسگرها به اندازه مناسب بزرگ می‌شود. با توجه به اینکه برای رهگیری هدف، پیش‌بینی صحیح مکان بعدی هدف و حوزه مناسب برای بیدار کردن حسگر­ها مهم می­باشد و در صورت انتخاب مناسب حوزه بیدارباش، تغییر اندک در جهت حرکت هدف، باعث گم شدن هدف نمی‌شود بنابراین اندازه حوزه بیدارباش بسیار مهم می­باشد و بر اساس عوامل گوناگونی مانند سرعت هدف، زمان سپری‌شده، نرخ خطای قابل‌تحمل و غیره بدست آورده می­گردد. شکل۲-۱۳ حوزه‌های بیدارباش کنونی و آینده را نشان می­دهد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
شکل۲-۱۳: حوزه‌های بیدارباش کنونی و آینده[۱۳].
در شکل۲-۱۳ منطقه سایه‌دار محل وجود هدف است و دایره با خط ممتد حوزه بیدارباش هدف در زمان کنونی است. اما دایره خط چین حوزه بیدارباش برای زمان آینده هدف را نشان می­دهد. زاویه‌ای است که با آن مقدار دقت در رهگیری و اندازه خطای قابل‌تحمل طرح تنظیم می‌شود. هر چه مقدار آن بزرگتر باشد احتمال گم شدن هدف کمتر می‌شود اما انرژی بیشتر در شبکه مصرف می‌شود. در الگوریتم کاهش خطای مکانی به صورت انرژی آگاه، در رویکرد اجتناب از خطا باید هدف به اندازه کافی در حوزه بیدارباش کنونی باقی بماند تا بتوان پیام بیدارباش به حسگرهای حوزه بیدارباش بعدی ارسال گردد. حسگرها در این روش به چهار گروه تقسیم می‌شوند: حسگرهای خوابیده، حسگرهای فعال بدون خطا، حسگرهای فعال با خطا و حسگرهای در حوزه آینده. این گروه‌بندی در شکل۲-۱۴ نشان داده شده است.
شکل۲-۱۴: انواع حسگرها در رویکرد اجتناب از خطا [۱۳].
همان طور که در شکل۲-۱۴ نشان داده شده است حسگرهای فعال بدن خطا می‌توانند هدف را تشخیص دهند ولی حسگرهای فعال با خطا نمی‌توانند هدف را تشخیص دهند. حسگرهای فعال آینده، مربوط به حسگرهای فعالی هستند که در حوزه آینده قرار دارند و مسئولیت ردیابی هدف در زمان آینده را بر عهده خواهند داشت. اگر هدف در ناحیه قطاع سایه‌دار باشد در نتیجه در زمان بعدی در حوزه بیدارباش پیش‌بینی‌شده خواهد بود اما اگر نباشد الگوریتم تصحیح خطا اجرا می‌گردد. اگر زمان کافی برای محاسبه مجدد وجود داشته باشد فرایند پیش‌بینی دوباره تکرار شده و مکان جدید بدست آمده و حسگرهای آن حوزه به حالت بیدارباش می‌روند. ولی اگر زمان کافی برای این کار نباشد یعنی خطا در مکان‌های نزدیک مرز حوزه بیدارباش فعلی تشخیص داده شد خود حسگر مرزی حوزه بیدارباش خود را تشکیل می‌دهد تا زمانی کافی برای بیدار کردن حوزه پیش‌بینی‌شده قبل از رسیدن هدف به آن را مهیا کند. پس از این کار فرایند تکنیک اجتناب از خطای معمول ادامه می‌یابد. در مکانیزم تصحیح خطا اگر هدف در مدت زمان معینی به حوزه بیدارباش پیش‌بینی‌شده نرسید سرخوشه فعلی باید یک حوزه بیدارباش جدید و بزرگتر تعریف کرده تا بتوان هدف را ردیابی کرد. این امر از طریق تنظیم یک زمان‌سنج در سرخوشه در حوزه بیدارباش پیش‌بینی‌شده میسر است. اگر این زمان‌سنج به انتها رسید و هدف پیدایش نشد به سرخوشه قبلی خبر می‌دهد تا حوزه جدیدتر و بزرگتر را تشکیل دهد. در این الگوریتم با بهره گرفتن از آخرین سرعت بدست آمده و سرعت حداکثری و شتاب هدف، یک شعاع بهینه که از شعاع حداکثری کمتر است بدست آورده می­ شود و بدین ترتیب انرژی کمتری در شبکه مصرف می­گردد.
۲-۴-۳- الگوریتم FTPS
در الگوریتم FTPS[25] [۱۴]، یک رویکرد رهگیری هدف مقاوم در برابر بروز خطا در شبکه حسگر بی‌سیم ارائه گردیده است تا بتواند از گم شدن هدف جلوگیری گردد. این رویکرد با بهره گرفتن از تکنیک پیش‌بینی رشدی چند سطحی[۲۶]، قابلیت اطمینان پیش ­بینی را افزایش و تعداد حسگرهای فعال‌شده را کاهش می­دهد و بدین طریق انرژی را به صورت بهینه مصرف می‌کند.
در الگوریتم FTPS فرض گردیده است که شبکه به خوشه‌هایی تقسیم ­بندی گردیده است. در این الگوریتم فرض گردیده است که تمام حسگرها مکان خود را می­دانند و هر خوشه نیز دارای یک سرخوشه می­باشد که از اعضای خوشه خود باخبر می­باشد. در سازوکار رهگیری هدف به منظور صرفه‌جویی در مصرف انرژی، تمام حسگرها بجز یک حسگر که هدف را دنبال می‌کند خواب هستند. رهگیری هدف هنگامی‌که سرخوشه پیامی مبنی بر اینکه هدف احتمالا در خوشه تحت نظارت آن است دریافت کرد شروع می‌گردد، سپس سرخوشه تمام حسگرهای خوشه خود را به منظور تشخیص هدف به حالت فعال می‌برد. بنابراین سرخوشه تمام پردازش‌های رهگیری هدف را انجام می­دهد و اعضای آن فقط داده‌های حس شده از هدف را به آن ارسال می‌کنند. به منظور انجام مکانیزم های رهگیری هدف و بازیابی از دو زمان‌سنج به نام‌های زمان‌سنج رهگیری و زمان‌سنج بازیابی به ترتیب به منظور تشخیص پایان زمان رهگیری و زمان بازیابی توسط سرخوشه استفاده می‌گردد. در صورتی که سرخوشه پیام تشخیص هدفی را از اعضایش دریافت نکند بررسی می‌کند که آیا امکان پیش ­بینی با سطوح بالاتر و دقیق­تر وجود دارد و یا خیر. اگر امکان پیش‌بینی با سطوح بالاتر وجود داشت فرایند رهگیری ادامه می‌یابد و سرخوشه جاری سرخوشه بعدی را بیدار می‌کند. در غیر این صورت هدف گم شده تلقی می‌شود و سرخوشه فرایند بازیابی هدف را آغاز می­ کند. در فرایند بازیابی ابتدا برد حوزه بازیابی بر اساس آخرین سرعت­های ثبت‌شده هدف محاسبه می­گردد. سپس پیام بیداری توسط سرخوشه جاری به تمام سرخوشه های درون حوزه بازیابی فرستاده می‌شود و زمان‌سنج بازیابی راه ­اندازی می‌گردد. در این هنگام هر سرخوشه که این پیام را دریافت می‌کند به اعضایش می‌گوید که به دنبال هدف بگردند و زمان‌سنج رهگیری خود را راه‌اندازی می‌کند. وقتی زمان‌سنج به پایان رسید، اگر هدف در خوشه پیدا شد یک پیام تایید به سرخوشه جاری ارسال می‌کند تا از محاسبه مجدد برد حوزه بازیابی و فرستادن پیام بیدارباش جلوگیری کند و سرخوشه­ای که هدف در برد خوشه تحت نظارت آن قرار دارد به عنوان سرخوشه جاری انتخاب می‌شود و رهگیری از این سرخوشه ادامه می‌یابد. اگر قبل از پایان زمان‌سنج بازیابی سرخوشه جاری هیچ پیام تاییدی مبنی بر پیدا شدن هدف دریافت نکرد، سرخوشه جاری برد حوزه بازیابی خود را افزایش داده و پیام بیدارباش را برای سرخوشه های درون برد حوزه بازیابی ارسال می‌کند. اگر چند خوشه بتوانند هدف را تشخیص دهند سرخوشه فعلی برای جلوگیری از ثبت چند مسیر برای هدف هنگام دریافت اولین پیام تایید، پیامی به دیگر خوشه‌ها ارسال می‌کند تا از ادامه جستجوی هدف منصرف شوند. در سازوکار پیش‌بینی ارائه شده در این الگوریتم تعداد سطوح پیش‌بینی بر اساس حرکت هدف بعد از فاز یادگیری محاسبه می‌گردد و بدین منظور حسگرها تعداد شکست‌ها در پیدا کردن هدف را ثبت می‌کنند. بعد از ثبت هر خطای پیش ­بینی، در آخر با یک آستانه خطا مقایسه می‌شود و اگر از آن بیشتر بود یکی به سطوح پیش‌بینی اضافه می‌شود و هر تشخیص صحیح پیش‌بینی نیز ثبت می‌گردد و در انتها با یک آستانه موفقیت مقایسه می‌شود و اگر از آن بیشتر بود از سطوح پیش‌بینی یکی کم می‌گردد. شکل۲-۱۵ مثالی را نشان می‌دهد که در آن تعداد سطوح پیش‌بینی، برابر سه است.
شکل۲-۱۵: مثالی از پیش‌بینی سه سطحی [۱۴].
۲-۴-۴- الگوریتم HPS
در الگوریتمHPS[27] [۱۵]، یک رویکرد پیش‌بینی سلسله مراتبی به منظور رهگیری هدف در شبکه‌های حسگر سلسله­مراتبی[۲۸] ارائه گردیده است. در این الگوریتم فرض گردیده است که شبکه به خوشه‌هایی تقسیم ­بندی گردیده است و هر کدام از این خوشه‌ها دارای یک سرخوشه می­باشند. در این الگوریتم از یک رویه پیش­بین استفاده شده است که این رویه با بهره گرفتن از تکنیک کمترین مربعات بازگشتی و مکان‌های پیشین بدست آمده هدف، مکان بعدی هدف پیش‌بینی می­ شود. در این معماری دو لایه، حسگرهای شبکه به دو دسته سرخوشه‌ها و حسگرهای معمولی تقسیم گردیده­اند که سرخوشه­ها می­توانند با حسگرهای معمولی عضو خود در ارتباط باشند و همچنین سرخوشه‌ها می­توانند با یکدیگر ارتباط داشته باشند. حسگر­های معمولی عضو خوشه، حسگرهایی از نوع حسگرهای دودویی فرض شده‌اند که اگر هدف در برد حسی آن‌ها قرار دارد عدد یک و در غیر این صورت عدد صفر را برای سرخوشه خودشان ارسال می­ کنند. حسگرهای سرخوشه­ها دارای توان پردازشی بالاتری نسبت به حسگرهای معمولی هستند و از منبع انرژی بی‌نهایتی برخوردارند ولی حسگرهای معمولی، حسگرهایی هستند که دارای زیرسیستم‌هایی با توان پردازشی و انرژی محدودی می­باشند. در این معماری فرض گردیده است که سرخوشه‌ها و حسگرهای معمولی می‌توانند در دو حالت خوابیده و فعال، به فعالیت خود ادامه دهند. حسگر­های سرخوشه هنگامی در حالت فعال قرار می‌گیرند که یک سرخوشه همسایه‌اش به آن اطلاع دهد که هدف از خوشه تحت نظارت آن عبور خواهد کرد و هنگامی‌که یک سرخوشه در حالت فعال قرار گرفت، بر مبنای حرکت هدف برای حسگرهای عضو خود را که در مسیر حرکت هدف قرار دارند، پیام بیدارباش را ارسال می­ کند. حسگرهای عضو سرخوشه فعال با دریافت پیام بیدارباش از حسگر سرخوشه خود حالت خود را به حالت فعال تغییر می‌دهند. در این الگوریتم به منظور مصرف غیرضروری انرژی، از بین حسگرهای معمولی که سرخوشه پیام فعال شدن را به آن‌ها ارسال می­ کند، فقط حسگرهایی که دارای احتمال بالاتر از p هستند حالت خود را به حالت فعال تغییر می‌دهند. حسگرهای معمولی طوری پیاده‌سازی شده‌اند که هر حسگر، عضو خوشه‌ای قرار می­گیرد که کمتری فاصله را تا حسگر سرخوشه دارد. سرخوشه به منظور ارسال اطلاعات به حسگرهای عضو خود یک برد مخابراتی که برابر با قطر دایره محیطی محدب خوشه تعیین می‌کند. این برد در شکل۲- ۱۶ نشان داده شده است.
شکل۲- ۱۶: تعیین برد مخابراتی خوشه [۱۵].
در این الگوریتم به منظور مکان‌یابی هدف از الگوریتم مکان‌یابی مرکز جرم استفاده‌شده است. در این الگوریتم مکان هدف با بهره گرفتن از میانگین حسابی طول و عرض جغرافیایی حسگرهایی که هدف را تشخیص داده‌اند تخمین زده می‌شود و به منظور صرفه‌جویی در مصرف انرژی حسگرهایی که فعال هستند و نتوانستند هدف را تشخیص دهند اطلاعاتی را به سرخوشه ارسال نمی­کند. در الگوریتم پیشگویی با بهره گرفتن از الگوریتم RLS، حسگرهایی که از زمان جاری روشن هستند و تعدادی دیگر که از زمان قبل روشن بوده‌اند سرخوشه جاری مکان بعدی هدف پیش‌بینی می‌گردد. سرخوشه در این مکان به عنوان سرخوشه پیشرو جدید انتخاب می‌گردد. سپس حسگرهای این مکان تا شعاع مخابراتی تعیین‌شده فعال می‌گردند. از حسگرهای فعال‌شده، حسگرهایی که در حوزه نظارت سرخوشه پیشرو نیستند سرخوشه های آن‌ها به عنوان زیر پیشروها به سرخوشه پیشرو شناخته می‌شوند. هنگامی که هدف توسط سرخوشه پیشرو تشخیص داده شد حسگرهایی که از دو زمان قبل فعال بوده‌اند خاموش می‌گردند و بعد از آن حسگرهایی که در زمان قبل و زمان جاری فعال هستند اطلاعات حسی خود را به سرخوشه های خود می‌فرستند و سرخوشه‌ها اطلاعات خود را به سرخوشه پیشرو ارسال می‌کنند. در نهایت سرخوشه پیشرو مکان بعدی هدف را پیش‌بینی کرده و این روند ادامه پیدا خواهد کرد. در این الگوریتم در صورت از کار افتادن حسگر سرخوشه­ای به منظور جلوگیری از به وجود آمدن اختلال در رهگیری هدف یک سرخوشه جدید برای آن خوشه در نظر گرفته می‌شود و حسگرها تحت نظارت آن سرخوشه به کار خود ادامه می‌دهند.
۲-۴-۵- الگوریتم PES
در الگوریتم PES[29] [۱۶]، به منظور رسیدن به حالت ایده­آل مصرف انرژی در شبکه، الگوریتمی ارائه گردیده است که توسط آن تعداد دفعات نمونه‌برداری توسط حسگرها و تعداد حسگر­هایی که در امر رهگیری شرکت دارند، کاهش یافته است. این الگوریتم از سه قسمت تشکیل شده است که عبارتند از: بخش پیش ­بینی برای پیش ­بینی حرکت هدف، مکانیزم بیدار سازی حسگر­های مورد نظر و مکانیزم بازیابی هدف. در الگوریتم PES ابتدا مکان بعدی هدف توسط حسگر جاری که هدف را تشخیص داده است پیش‌بینی می‌گردد و قبل از اینکه به خواب برود موعد بیداری آن‌ها را محاسبه کرده و به حسگرهای مورد نظر پیام بیدارباش ارسال می‌کند. پس از گذشتن زمان خواب، حسگر جاری به همراه حسگرهای مورد نظر بیدار می‌گردند و اگر در تشخیص هدف موفقیتی کسب نگردید مکانیزم بازیابی هدف اجرا می‌گردد.
در این الگوریتم به منظور پیش‌بینی مکان آینده هدف از سه نوع الگوریتم اکتشافی استفاده گردیده است. در الگویتم اول که اکتشاف فوری نام دارد فرض می‌شود که سرعت و جهت حرکت هدف در طول پیش‌بینی ثابت است و بر این اساس مکان آینده هدف پیش‌بینی می‌گردد. این الگوریتم به دلیل اینکه حسگر جاری نیازی به دانستن تاریخچه حرکتی هدف ندارد، بسیار ساده و از نظر مصرف انرژی بسیار مناسب است. در الگوریتم دیگری با نام اکتشاف میانگین با توجه به تاریخچه سرعت و جهت آن در چند نمونه‌برداری اخیر و میانگین‌گیری از آن‌ها مکان آینده هدف پیش‌بینی می‌شود. بنابراین، این الگوریتم به دلیل اینکه نیاز به انتقال اطلاعات مربوط به حرکت هدف به حسگرهای دیگر وجود دارد، دارای سربار مخابراتی بیشتری نسبت به الگوریتم اکتشاف فوری است. ولی در الگوریتم آخر که میانگین نمایی نام‌گذاری شده است، بر اساس وزن‌هایی که به نقاط مختلف نمونه‌برداری داده می‌شود میانگین‌گیری انجام می‌گیرد.
در این الگوریتم به منظور بیدار سازی مجموعه حسگرها نیز از سه رویکرد استفاده گردیده است. در رویکرد اول حسگر جاری تنها حسگر مقصد پیش‌بینی‌شده را فعال می­ کند. در رویکرد دوم، علاوه بر حسگر مقصد تمام حسگرهای موجود در مسیر بین حسگر جاری و حسگر مقصد فعال می‌گردند تا احتمال گم شدن هدف کاهش یابد. بنابراین این رویکرد قادر است تغییرات مقدار سرعت را نیز پیش‌بینی کند. در رویکرد سوم بیدار سازی حسگرهای همسایه مسیر پیش‌بینی‌شده علاوه بر بیدار سازی حسگرهای موجود در مسیر پیش‌بینی‌شده صورت می‌پذیرد تا این رویکرد تغییرات مقدار و جهت سرعت هدف را بتوانند پوشش دهند و در صورت تغییرات جزئی حرکت هدف، هدف قابل‌شناسایی باشد. شکل۲-۱۷ رویکردهای بیدارسازی را نشان می‌دهد.
شکل۲-۱۷: توابع اکتشافی برای مکانیزم های بیدار کردن حسگرها [۱۶].
در صورت گم شدن هدف حسگر جاری از رویکرد بیدارسازی آخر استفاده می‌گردد تا هدف پیدا شود و در صورت شکست این روش تمام حسگرهای شبکه فعال می‌گردند تا مکان هدف مورد نظر تشخیص داده شود. این امر از طریق یک ارسال پیام سیل­آسا به تمام حسگرها صورت می‌پذیرد. به منظور جلوگیری از رفتن به مرحله پرهزینه آخر، هنگامی‌که هدفی در مرحله اول پیدا شد حسگری که آن را پیدا می­ کند به حسگر شروع‌کننده فرایند بازیابی هدف اطلاع می‌دهد تا حسگر شروع‌کننده فرایند بازیابی مرحله پرهزینه آخر بازیابی هدف را اجرا نکند.
۲-۴-۶- الگوریتم DPR
در الگوریتم DPR[30] [۱۷]، به منظور گزارش موثر مکان هدف به ایستگاه پایه الگوریتمی بر مبنای پیش‌بینی دوگانه ارائه گردیده است، تا مصرف انرژی به حداقل رسانده شود. در این روش ایستگاه پایه و حسگرها مسیر حرکت هدف را پیش‌بینی می‌کنند تا از تبادلات میان آن‌ها کاسته شود. بدین منظور یک مدل پیش‌بینی در حسگرها و ایستگاه پایه پیاده‌سازی می­گردد و حسگرها و ایستگاه پایه با بهره گرفتن از تاریخچه هدف موقعیت هدف را به صورت دائم پیش‌بینی می­ کنند. در این حالت تا وقتی که داده‌های جمع‌ آوری شده توسط حسگرها با داده ­های خروجی پیش‌بینی کننده یکی باشد نیازی نیست که حسگرها داده‌ای به ایستگاه پایه ارسال کنند. اما اگر تطابق نداشته باشند حسگرها باید داده جمع­آوری شده را به ایستگاه پایه بفرستند. با توجه به اینکه سربار بسته‌های انتقالی میان حسگرهای حسگر کمتر از انتقال بسته‌ها به ایستگاه پایه است بنابراین این الگوریتم قادر است در مصرف توان صرفه‌جویی کند. یکی از عواملی که بر دقت این پیش‌بینی‌ها اثر می­ گذارد مدلی است که برای پیش‌بینی مکان اهداف در نظر گرفته می‌شود. دو نوع مدل مکانی وجود دارد که شامل مدل‌های جغرافیایی و نمادین می‌شوند. مدل جغرافیایی همان مختصات دقیق هدف است درحالی‌که مدل نمادین که بر اساس روش­هایی مکان هدف تخمین زده می­ شود دارای دقت و پیچیدگی کمتری می­باشند. این مدل­ها در شکل۲-۱۸ نشان داده شده است.
شکل۲-۱۸: مدل‌های مکانی [۱۷].
مدل‌های نمادین به چهار دسته تقسیم می‌گردند که عبارتند از:
مدل سلول حسگر که ساده‌ترین و بی‌دقت ترین مدل نمادین بشمار می­رود و در آن مکان هدف را به وسیله شناسه هر حسگر که هدف در آن قرار دارد مشخص می‌گردد.
مدل مثلث که از اتصال نقاط پایانی مرز میان دو حسگر با مرکز سلول حسگر، شکل می‌گیرد. این مدل باعث کاهش منطقه شناسایی‌شده و سادگی تخمین مثلث مربوطه می‌شود.
مدل شبکه که از خطوط مشبک فرضی در شبکه بدست می ­آید. هر چه تعداد این مشبک­ها بیشتر باشد دقت مدل بیشتر می‌گردد و به مدل جغرافیایی نزدیک‌تر می‌گردد.
مدل مختصات که دقیق‌ترین مدل نمادین محسوب می‌گردد و مختصات دقیق هدف را نشان می‌دهد.
۲-۵- رویکرد مبتنی بر خوشه
در رویکرد مبتنی بر خوشه، شبکه به گروه‌هایی از حسگرها تقسیم می‌شود که هر گروه خوشه نامیده می‌شود. این کار برای صرفه‌جویی در مصرف انرژی انجام می‌شود. هر خوشه دارای یک سرخوشه است که وظیفه رهگیری هدف و انجام محاسبات مربوطه را به عهده دارد. در این قسمت، برخی از پژوهش­های ارائه‌شده مربوط به این رویکرد بررسی می‌گردد.
۲-۵-۱- الگوریتم رهگیری اهداف سریع
در الگوریتم رهگیری اهداف سریع [۱۸]، به دلیل کاهش دادن احتمال گم شدن هدف، حرکت هدف پیش‌بینی می­گردد و حسگرهایی که در مسیر هدف قرار دارند قبل از رسیدن هدف به آن‌ها فعال می‌گردند. هنگامی‌که هدف وارد شبکه می‌شود حسگری که از همه به هدف نزدیک‌تر است به عنوان سرخوشه انتخاب می‌شود. بدین منظور حسگری که هدف را تشخیص داده است بر اساس قدرت سیگنال دریافتی از هدف یک زمان­سنج را راه‌اندازی می‌کند به طوری که هر چه قدرت سیگنال دریافتی بیشتر باشد مقدار اولیه زمان­سنج کمتر خواهد بود. بنابراین اگر یک حسگر تا اتمام زمان­سنج خود پیامی مبنی بر اینکه حسگر دیگری سرخوشه شده است را دریافت نکند خود را به عنوان سرخوشه اعلام کند و این مطلب را با دادن یک پیام به همسایگانش اطلاع دهد. در الگوریتم به دلیل اینکه ممکن است فواصل بین حسگرهایی که هدف را تشخیص داده‌اند بیش از یک پرش فاصله داشته باشند و احتمال اینکه بیش از یک حسگر، کاندید سرخوشه باشند وجود خواهد داشت بنابراین زمان­سنج دومی بین کاندیدها راه‌اندازی می‌گردد تا با مکانیزم فوق یک حسگر سرخوشه گردد.
هنگامی‌که سرخوشه انتخاب شد سرخوشه یک پیام مبنی بر اینکه سرخوشه شده است را برای تمام همسایگانش که یک یال با آن فاصله دارند می‌فرستد. هر حسگری که این پیام را دریافت می‌کند به عنوان یک عضو از این خوشه قرار می­گیرد. سپس، این اعضا قدرت سیگنال دریافتی خود را در زمان‌های مشخصی به سرخوشه می‌رسانند تا سرخوشه قادر به مکان‌یابی هدف باشد. سرخوشه پس از دریافت این اطلاعات از تمام حسگرهای عضو خوشه خود برای تعیین محل هدف، سه پیام که حسگرهای ارسال‌کننده آن به هدف نزدیک‌تر می­باشند را انتخاب می‌کند و مکان جاری هدف و سرعت و جهت حرکت هدف را با بهره گرفتن از تکنیک های مکان‌یابی هدف بدست می‌آورد. سرخوشه جاری با توجه به سرعت و مسیر حرکت هدف که محاسبه می‌گردد، تعداد خوشه‌های مورد نیاز برای تشکیل در مسیر هدف را مشخص می‌کند. هر چه سرعت هدف بالاتر باشد تعداد این خوشه‌ها نیز بیشتر خواهد شد. حسگرهای موجود در این خوشه‌ها به حالت فعال می­روند و تا وقتی که هدف را تشخیص نداده‌اند حالت خود را به حالت خوابیده تغییر نمی­دهند. شکل۲-۱۹ ماشین حالت این الگوریتم را نشان می‌دهد.

شکل۲-۱۹: ماشین حالت الگوریتم رهگیری اهداف سریع [۱۸].
در صورتی که هدف از مسیر پیش‌بینی‌شده خود منحرف شود یکی از خوشه ­ها به این موضوع پی می‌برد. بنابراین حسگر سرخوشه­ای که هدف در برد خوشه آن قرار دارد جهت جدید حرکت هدف را محاسبه می­ کند و خوشه ­ها در جهت جدید فعال می­گردند. این فرایند بدین گونه انجام می­ شود که سرخوشه فعلی با توجه به مسیر حرکت محاسبه‌شده نزدیک‌ترین حسگر به این مسیر را به عنوان سرخوشه انتخاب می­ کند و پیام سرخوشه شدن را برای آن ارسال می‌کند. سرخوشه جدید، خوشه‌های جدید خود را توسط الگوریتم تشکیل خوشه ایجاد می‌کند و با توجه به فعال بودن حسگرهایی که در مسیر قدیمی قرار داشته‌اند و به منظور جلوگیری از هدر رفتن انرژی در صورتی که حسگرها هدف را تا مدت زمان معینی تشخیص ندهند حالت خود را به حالت خوابیده تغییر می‌دهند.
۲-۵-۲- الگوریتم رهگیری هدف با همکاری خوشه ­ها
در الگوریتم رهگیری هدف با همکاری خوشه ­ها [۱۹]، یک معماری رهگیری هدف ارائه گردیده است که بر اساس مصرف انرژی الگوریتم سعی در بهینه­سازی آن شده است. در این الگوریتم فرض می‌گردد هنگامی تشخیص هدف صورت گرفته است که فاصله حسگر پیشرو تا هدف از یک حد آستانه کمتر باشد. بعد از تشخیص هدف الگوریتم خوشه‌بندی پویا به منظور خوشه­بندی حسگرها و رهگیری هدف بکار برده می‌گردد. در الگوریتم خوشه­بندی پویا به منظور شکل‌گیری خوشه ابتدا حسگری که قدرت سیگنال شناسایی هدف آن از یک حد آستانه بیشتر می­باشد خود را به عنوان سرخوشه موقتی اعلام می­ کند. به دلیل اینکه امکان دارد بیش از یک حسگر سرخوشه گردد از یک روش انتخاب سرخوشه دو مرحله‌ای که بر اساس تاخیر تصادفی است، استفاده می‌گردد تا فقط یک حسگر به عنوان سرخوشه در هر مرحله انتخاب گردد. در روش انتخاب سرخوشه ابتدا حسگرهای سرخوشه موقتی بر اساس قدرت سیگنال دریافتی از هدف یک زمان­سنج را راه‌اندازی می‌کند به طوری که هر چه قدرت سیگنال دریافتی بیشتر باشد مقدار اولیه زمان­سنج کمتر خواهد بود. هر کدام از حسگرهای سرخوشه موقتی تا اتمام زمان‌سنج خود پیامی را ارسال نمی­کنند. اگر در زمان اتمام زمان­سنج پیامی توسط حسگر سرخوشه موقتی دریافت گردیده شده باشد، این حسگر پیامی را به همسایگان خود ارسال نخواهد کرد. در صورتی که زمان­سنج یک حسگر سرخوشه موقتی خاتمه یافت و آن حسگر پیامی را دریافت نکرده باشد، بسته‌ی انرژی که حاوی اطلاعات حسی هدف می­باشد را برای تمام همسایگان خود ارسال می­ کند و زمان­سنج دومی را بر اساس قدرت سیگنال دریافتی از هدف راه‌اندازی می‌کند. در صورتی که زمان­سنج دوم یک حسگر سرخوشه موقتی خاتمه یافت و آن حسگر پیامی را دریافت نکرده باشد، خود را به عنوان سرخوشه معرفی کرده و بسته حاوی اثر که حاوی اطلاعات کامل اثر می­باشد ارسال می­گردد [۲۰]. هنگامی‌که سرخوشه انتخاب گردید حسگرهایی برای عضویت در خوشه تحت نظارت آن سرخوشه انتخاب می‌شوند که دارای شرایط زیر باشند:
مقدار سیگنال دریافتی آن‌ها از حد آستانه مورد نظر بیشتر باشد.
برد ارتباطی آن‌ها از فاصله آن‌ها از سرخوشه بیشتر باشد.
مقدار انرژی باقیمانده در آن‌ها بیش از حد آستانه باشد.
در این الگوریتم در صورتی که سرخوشه جدیدی ایجاد گردید، به منظور بالا بردن دقت در مکان‌یابی هدف، سرخوشه جدید اطلاعات هدف را از حسگرهایی که در خوشه قبلی به هدف نزدیک‌تر بودند بدست می‌آورد و با بهره گرفتن از آن‌ها مکان‌یابی را انجام می‌دهد.
۲-۵-۳- الگوریتم DELTA
در الگوریتم DELTA[31] [۲۱]، رویدادهای موجود بین حسگرها به وسیله روش توزیع‌شده‌ای سازماندهی می‌گردند تا سربار ارتباطی موجود بین حسگرها کاهش یابد و در نتیجه دقت رهگیری هدف بالا رود. در این الگوریتم ابتدا همه حسگرها در حالت بیکار قرار دارند و هر کدام از حسگرها در فاصله‌های زمانی نمونه‌برداری هدف را شناسایی می‌کنند. در صورتی که هدفی برای اولین بار توسط حسگری شناسایی گردید، آن حسگر حالت خود را به حالت انتخاب[۳۲] تغییر خواهد داد. حسگرهایی که حالت آنها، حالت انتخاب می‌باشد بر اساس قدرت سیگنال دریافتی از هدف، زمان‌سنجی را راه‌اندازی می‌کنند و هنگامی‌که زمان‌سنج خاتمه می‌یابد، پیام رهبر شدن خود را مکررا به صورت همگانی به حسگرهایی که در برد ارتباطی آن قرار دارند ارسال می‌کنند. در صورتی که حسگری پیام رهبر شدن را دریافت کرد حالت خود را به حالت عضو تغییر می‌دهد و آن حسگر را به عنوان رهبر خود انتخاب می‌کند. در نهایت در صورتی که هدف توسط حسگرهای عضو شناسایی گردید، فاصله نسبی خود تا هدف را برای حسگر رهبر ارسال می‌کنند و آن حسگر نیز با بهره گرفتن از اطلاعات بدست آورده شده از حسگرهای عضو، موقعیت هدف را به ایستگاه پایه ارسال می‌کند. در صورتی که حسگر رهبر قادر به شناسایی هدف نباشد پیام انتخاب مجدد رهبر را به صورت همگانی به حسگرهای عضو خود ارسال می‌کند و حالت خود را به حالت بیکار تغییر می‌دهند. در صورت دریافت این پیام، حسگرهای عضو حالت خود را به حالت انتخاب تغییر می‌دهند تا حسگر جدیدی را به عنوان رهبر خود انتخاب کنند. شکل۲-۲۰ روند تغییرات حالات حسگرها را نشان می‌دهد.
شکل۲-۲۰: ماشین حالات الگوریتم DELTA [21].
۲-۵-۴- الگوریتم DPT
در الگوریتم DPT[33] [۲۲]، به منظور اینکه امکان رهگیری هدف با تغییرات در مسیر حرکت و اندازه سرعت هدف امکان­ پذیر باشد یک معماری برای مدیریت و هماهنگ‌سازی حسگرهای موجود در شبکه‌های حسگر بی­سیم ارائه گردیده است. این الگوریتم بر اساس پیش ­بینی عمل کرده و از خوشه‌بندی به منظور ایجاد قابلیت گسترش و قابلیت اطمینان استفاده گردیده است. در این الگوریتم سرخوشه یک توصیف­گر هدف برای هر هدفی که تشخیص داده می‌شود تعریف می‌کند. توصیف­گر حاوی اطلاعاتی مانند شناسه هدف، محل کنونی هدف، محل پیش‌بینی‌شده هدف و برچسب زمانی است. در هر زمان هر سرخوشه یک توصیف­گر هدف به عنوان نتیجه حس کردن خوشه‌اش را به حسگر مقصد ارسال می‌کند. اولین فیلد در یک توصیف گر شناسه هدف است که برای شناسایی بدون ابهام یک هدف در بین سرخوشه های مختلف استفاده می‌شود. با بهره گرفتن از داده‌های حسی سه حسگر توسط سرخوشه و بکار بردن یکی از روش‌های موجود برای مکان‌یابی مکان فعلی هدف تعیین می‌شود. فیلد دیگر، مکان بعدی هدف است که باید با بهره گرفتن از مکان‌های قبلی محاسبه‌شده پیش‌بینی شود. در این الگوریتم به منظور جلوگیری از استفاده بیش از حد انرژی از پیش‌بینی کننده‌ای استفاده‌شده است که بر اساس دو نقطه(مکان هدف در دو موقعیت قبل) مکان آینده هدف را پیش ­بینی می­ کند. پس از اینکه محل هدف توسط سرخوشه جاری پیش ­بینی شد به سرخوشه­ای که در نزدیکی این محل است پیامی ارسال می‌گردد. آن سرخوشه نیز سه حسگری که در برد خوشه تحت نظارت سرخوشه قرار دارند و از تمام حسگرهای عضو سرخوشه به مکان پیش‌بینی‌شده هدف نزدیک‌تر هستند به عنوان حسگرهای محاسبه کننده مکان هدف فعال می‌گردند. این روند در شکل۲-۲۱ نشان داده شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 11:05:00 ب.ظ ]




مرور زمان : prescription
مروز زمان گذشتن مدتی است مقرر در قانون یا فرمان ها که برگذشت آن اثری از آثار ذیل مترتب می گردد .
۱- تملک مال . این را مروز زمان مملک گویند .
۲– اسقاط حق به ویژه حق طرح دعوی در محاکم و یا تعقیب دعوی
مرور زمان امری است مستمر که ممکن است دچار انقطاع یا تعلیق گردد . ایراد مرور زمان یعنی ایراد به اینکه دعوی مشمول مرور زمان است .
در فقه اسلام از قدیم توجه به مسئله ی مرور زمان می شد و قدما از فقها که عنایت زیاد به متون اخبار داشتند به طور مسلم مسأله مرور زمان را مورد قبول قرار داده اند چنانکه شیخ مفید در مقنعه می گوید : « و اعلم ان من ترک دارا او عقارا او ارضا فی ید غیره فلم یتکم ولم یطلب ولم یخاصم فی ذلک عشر سنین فلاحق له »
یعنی بدان که کسی خانه یا مال غیرمنقول و یا زمینی در تصرف کسی بگذارد و ده سال بگذرد که شخصی از آن نگوید و آن را نخواهد و دعوائی به مناسب آن نکند حق او از مال خود ساقط می شود و معلوم نیست چگونه پس از او فقهاء عموماً این نظر را رد کرده و از علت ذکر این مسائله سخنی نگفته اند .
مرور زمان در امور حقوقی ، به مدتی گفته می شد که پس از پایان آن ، دعوا به شرایط ایراد بهای خواسته خوانده ، تا اولین جلسه دادرسی شنیده نمی شد و طرح ایراد در جلسه دادرسی مسموع نخواهد بود زیرا منظوراز « تا اولین جلسه دادرسی » آن است که این را باید قبل از شروع جلسه دادرسی طرح گردد . در اصطلاح آئین دادرسی مدنی مرور زمان گذشتن مدتی است که به موجب قانون پس از انقضای آن مدت دعوی شنیده نمی شود .
ب- مدت برای حصول مرور زمان
پایان نامه - مقاله - پروژه
برای حصول هر مرور زمانی اعم از مملک یا مبری مدت های مختلفه درنظر گرفته شد که به تناسب اهمین موضوع زیاد و کم می شود و روی گذاشتن این مدت ها می توان فرض تملک و اسقاط و ابراء را نمود بنابراین در مرور زمان حتماً گذشتن زمان مدتی لازم است و فرض فوری نمی توان نمود که فوراً مرور زمانی حاصل شود در قانون ایران حداکثر برای حصول مرور زمان به طور کلی ۲۵ سال است و حداقل آن چند ساعت است که در خیار مجلس صدق پیدا می کند .
در مرور زمان اصولاً روز اول حساب می شود ولی ساعت را به حساب نمی آورند ولی در قوانین ما با توجه به مبحث خیار مجلس می توان گفت که در این مورد بخصوص ساعت هم به حساب می آید .
مقایسه موعد با مرور زمان :
با توجه به تعریفی که از موعد در گفتار اول بیان شد که عبارت بود از انجام کار در مدت های مقرر حال با توجه به این تعریف و مفهوم مرور زمان که به شرح فوق گذشت تمایز مواعد با مرور زمان مشخص خواهد شد .
در قوانین ایران در قسمت مواعید روز اول را حساب نمی کنند زیرا آن روز ناقص است و نمی توان به عنوان روز کامل تلقی نمود و در قوانین دیگر از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب و یا طلوع آفتاب دیگر نمی گیرند بلکه از نصف شب به نصف شب حساب می کنند و روی همین اصل هم مبدأ ساعت روزانه را از نصف شب حساب می کنند و روی همین اصل هم مبدأساعت روزانه را از نصف شب احتساب می کنند .
م ۶۱۴ ق آئین دادرسی مدنی سابق می گوید : مواعیدی که ابتدای آن تاریخ ابلاغ یا اعلام است روز ابلاغ و اعلام و همچنین روز اقدام جزءمدت محسوب نمی شود زیرا که روز اول موعد حساب نمی شود و روز آخر هم تا موقعی که به اتمام نرسد و نصف شب را درک نکند نمی تواند به حساب بیاید .
قانون مصوب ۲۱ اسفند ماه ۱۳۰۴ موسوم به قانون تبدیل بروج به ماه های شمسی که در مجلس دوره پنجم تصویب شده است اساس حساب مرور زمان است با توجه به مواردی که در قانون آئین دادرسی مدنی سابق در قسمت مواعید ذکر شده است .
سال ۱۲ (دوازده) ماه است و ماه مطابق با ماه شمسی است و کسری آن از قرار ماهی سی روز حساب می شود هفته هفت روز تمام و روز ۲۴ ساعت است . پس برای حصول مرور زمان باید رعایت این نکته را کرد ولی در هرحال روز تعطیل در مواعد حساب نمی شود مثلاً اگر روز آخر موعد مصادف با جمعه یا تعطیل باشد حساب نمی شود.
ولی برعکس در مرور زمان روز جمعه و تعطیل را باید حساب نمود به عنوان مثال برای حساب مرور زمان اعم از مملک یا مسقط و مبری (یا در قسمت جزائی که منتهی به عدم تعقیب و مجازات می شود) باید روز آخر هم که پایان ساعت ۲۴ نصف شب گنجانده شده است فرض کنیم یک مرور زمان ۲۰ ساله که مبدأ آن روز اول فروردین ماه ۱۳۰۰ است ختم ۲۰ ساله آن ساعت۲۴ (نصف شب) بین روز اول و دوم فروردین ماه ۱۳۲۰ شمسی خواهد بود .
توضیح آنکه سال های کبیسه که اسفندماه آن طبق قانون سی روز حساب می شود درنظر قانونگذار یکسال کامل است و یکسال و یک روز نیست همینطور سال های غیرکبیسه هم یکسال محسوب می شود .
خلاصه قوانین درمورد مرور زمان فقط سال را در نظر می گیرند که عده معین از ایام را برعکس مواعد که عده معینی از ایام سال را شامل می شود .
مرور زمان در قانون جدید آئین دادرسی مدنی مسکوت مانده و مقررات قدیم در این خصوص نیز منسوخ گردیده است ولی قانون جدید آئین دادرسی مدنی تعدادی از مواد خود را به مواعد اختصاص داده است و این نشانه جایگاه و اهمین نقش مواعد در دادرسی ها می باشد .
شک نیست که ظرف زمان منشأ تأثیراتی در عالم حقوق است که فقها همانند حقوق دانان نه تنها منکر آن نشده اند بلکه نقش تعیین کننده ای برای آن در رابطه با حقوق اشخاص قائل اند .
تأثیر عده در طلاق یا وفات همسر که با گذشت آن تعهدات طرفین نسبت به ثمره نکاح پایان می پذیرد و یا مواعدی که در دادرسی ها باید رعایت شود که از جانب اصحاب دعوا نادیده گرفته می شود مانند اقدام به موقع برای واخواهی و تجدیدنظرخواهی ازاین مقوله اند ولی بحث پدیده مرور زمان با اینگونه پدیده های متکی به زمان نباید مخلوط شود اگر چه برخی از نویسندگان اینگونه موارد را موید اثبات مرور زمان تفاوت های بسیاری است که عبارتند از :
الف – به لحاظ ماهیت حقوقی ؛ اصولاً مرور زمان در مفهوم خاص به تنهایی مملک یا مسقط حق و تعهدات و نیاز به تأثیرعامل دیگری ندارد ، درحالیکه گذر زمان به تنهایی چنین خاصیتی را ندارد فقط مهلتی است برای اجرای حق
ب – به لحاظ کاشف یا ناقل بودن حق ؛ پدیده مرور زمان حاکی از انتقال کامل یک حق و یا انتقال ناقص و تبدیل آن به تعهد طبیعی است درحالی که گذشت زمان در ظرف زمانی کاشف از بقای حق سابق است و به هیچ وجه ناقل حق محسوب نمی گردد .
ج – به لحاظ اصل یا استثنائی بودن قاعده ؛ پدیده مرور زمان یک استثناء براصل استصحاب بقای حال سابق است درحالی که گذشت زمان موافق اصل بقای حق سابق است .
د – به لحاظ نوع حق ، پدیده مرور زمان در حقوق غیرمالی را ندارد در حالی که گذر زمان در حقوق مالی و غیرمالی به طور یکسان عنوان گردیده است .
به تعبیر یکی از نویسندگان وظیفه حکومت در احقاق حقوق اشخاص همانند تأمین امنیت آنان اندازه ای دارد .
عدم استماع دعوی (مشمول مرور زمان شده)خواهان تنها جریمه کاملی و تنبلی و نتیجه اقدام و عمل اوست.
بنابراین حفظ نظم عمومی چنین اقتضا دارد تا بی توجهی افراد را به حقوقی که در درازمدت از آن حق غفلت نموده اند.
به استناد و محمل قانونی مشخص که با اصول منطقی و عقلی نیز سازگاری کامل دارد موجب زوال ضمانت اجرای حق و حتی تعلق آن به شخص یا اشخاصی بدانیم که در دراز مدت از آن حق بهره برداری نموده و موجبات بقای آن را فراهم ساخته اند دو محمل مزبور عبارتند از :
کاهش ارزش ادله مثبته حق وقتی شخص عاقل و صاحب اختیار کامل از امتیازی که به او تعلق دارد مدت های طولانی استفاده نکند به ویژه که حق مورد بهره برداری دیگران نیز قرار گرفته باشد در درجه اول تردید باقی نمی ماند که ذی حق به زیان خویش عمل نموده وحقی را علاوه بر این که معطل گذارده ، دیگران را نیز به موقع از استفاده از حق منع نموده است و در درجه دوم دلائلی که آن حق متکی به آنهاست نیز کمرنگ شده و کارایی لازمه را نخواهد داشت.
استفاده نکردن از حق اگر مدتی ادامه پیدا کند، کمترین امتیاز آن یعنی رجوع به دادگاه و اجبار مدیون را از بین می برد .حق بدون ضمانت اجرا می ماند و مدیون در ایفای آن آزاد است این مدت را که معمولا ده سال است در اصطلاح حقوق ما “مرور زمان"می نامند .
باید دانست که مرور زمان اصل حق را زایل نمی کند، امتیاز مطالبه آن را از بین می برد ، چنانکه در اثر ایراد مدعی علیه (مدیون)دعوی مطالبه حق رد می شود، ولی اگر مدیون آن را بپردازد دین خود را ادا کرده است و نمی توان پولی را که داده است پس بگیرد.حقی را که امتیاز مطالبه آن از بین رفته “حق طبیعی"می نامند.مرور زمان شامل همه حق ها نمی شود.¹
۱-ماده ۷۵۷ قانون آیین دادرسی مدنی سابق ؛
“نسبت به املاکی که در دفتراملاک به ثبت رسیده است مرور زمان جاری نمی شود۰”
از مجموع مواد قانون آیین دادرسی مدنی به خوبی بر می آید که در حقوق خانوادگی و مالی مرو زمان اثر ندارد. باید افزود که چون به نظر مشهور در فقه، رور زمان دعوی را ساقط نمی کند، پاره ای از دادگاهه نیز ایراد مرور زمان را نمی پذیرند.
بند دوم؛ تمایز موعد با مهلت عادله
در این بند سعی بر آن شده تا با تعریفی از مهلت به بیان ویژگی ها و تفاوت های آن با مواعد پرداخته شود و به انواع مهلت در دادرسی ها نیز اشاره شده است.
الف – تعریف مهلت Mohlat
زمان دادن ۲- آهستگی ۳- فرصت و درنگ¹
ب – تفاوت موعد با علت عادله
موعد در قانون آیین دادرسی مدنی به طور کلی به دو نوع تقسیم می شود ولی از لحاظ مفهوم هم مهلت و هم موعد یک معنا دارند و تفاوت خاصی ندارند.
ج – انواع مهلت ها در قانون آئین دادرسی مدنی
در این جا به انواع مهلت ها در قانون آیین دادرسی مدنی شرح می پردازیم؛
مواردی که اصلا نیازی به تعیین مهلت نیست و باید فورا رسیدگی شود به ترتیب زیر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:05:00 ب.ظ ]




- مقاوله نامه شماره ۱۵۵ و توصیه نامه شماره ۱۶۴ در مورد ایمنی ، بهداشت شغلی و محیط کار ، مصوب سال ۱۹۸۱
- مقاوله نامه شماره ۱۶۱ و توصیه نامه شماره ۱۷۱ در مورد خدمات بهداشت کار، مصوب سال ۱۹۸۵
- مقاوله نامه شماره ۱۲۱ در مورد مزایای صدمه ناشی از کار ، مصوب سال ۱۹۶۴
- مقاوله نامه شماره ۱۰۲ در مورد استانداردهای حداقل تأمین اجتماعی، مصوب سال ۱۹۵۲.
البته سازمان بین‌المللی کار در مورد گروه‌های خاص کارگران همچون پرستاران، مهاجران و کارگران پاره‌وقت، اسنادی را به تصویب رسانده است که بی‌ارتباط با موضوع مورد بحث نیست همچنین اعلامیه مشترکی در مورد بیماری ایدز در محیط کار، توسط دو نهاد بین‌المللی یعنی سازمان بین‌المللی کار و سازمان بهداشت جهانی، در سال ۱۹۸۸ صادر شده است .
اما برنامه ایدز و دنیای کار سازمان بین‌المللی کار، رسما از نوامبر سال ۲۰۰۰ شروع به فعالیت کرد و به دنبال آن در سال ۲۰۰۱ دستورالعملی در خصوص بیماری ایدز از سوی این سازمان تهیه و به ۴۰ زبان ترجمه شد .این سند تاکنون به عنوان یک مرجع برای قوانین و سیاست‌ها در بیش از ۷۰ کشور جهان مورد استفاده قرار گرفته است .
دانلود پایان نامه
اهداف برنامه ایدز و دنیای کار یا ILOAIDS به شرح زیر می‌باشد :
- افزایش آگاهی در مورد اثرات اجتماعی و اقتصادی بیماری ایدز در کار و اشتغال
- کمک دولت ها، کارفرمایان و کارگران و تقویت تلاش‌های ملی در زمینه کنترل بیماری ایدز
- مبارزه با تبعیض و بدنام کردن افراد در ارتباط با بیماری ایدز
در حقیقت برنامه ILOAIDS به منظور فهماندن تأثیرات بیماری ایدز در دنیای کار و نیز حمایت از اقدامات طرف‌های سه‌جانبه، ایجاد شده است .
این برنامه در سه حوزه اصلی زیر فعالیت می‌کنند :
- تحقیق و تجزیه و تحلیل سیاست‌ها در مورد موضوعات مربوط به ایدز در دنیای کار
- تبادل اطلاعات و برقراری ارتباط از طریق مجراهای مختلف شامل انتشارات و جلسات فنی در سطوح جهانی، منطقه و ملی
- همکاری فنی
بیش از ۵۰ کشور از طرح‌های سازمان بین‌المللی کار در زمینه افزایش توانایی‌های کارفرمایان، کارگران و دولت‌ها، به منظور طرح‌ریزی و اجرای سیاست‌ها و برنامه‌های مربوط به ایدز، برخوردار شدند.
همچنین سازمان بین‌المللی کار، به برنامه مشترک سازمان ملل متحد در زمینه بیماری ایدز ( UNAIDS) که از هشت کارگزاری تخصصی این سازمان تشکیل شده پیوسته است . [۹۵]

بند ه ‍: برنامه ی بین المللی مهاجرت[۹۶]

موضوع مهاجران و به ویژه کارگران مهاجر، در عصر جهانی‌سازی اهمیت بسیار زیادی یافته است. از یک‌طرف مهاجران در کشورهای در حال توسعه، تحت فشارهای فزاینده هستند که علت آن توسعه ی جهانی‌سازی، رشد خودکفایی اقتصادی، رشد سریع جمعیت ، تخریب محیط زیست، جنگ‌های داخلی، تعارضات قومی و مذهبی و گسترش فقر می‌باشد از طرف دیگر موقعیت دشوار اقتصادی و رشد تنش‌های اجتماعی در کشورهای صنعتی، بسیاری از آن‌ها را به اتخاذ سیاست‌های انقباضی شدیدتر، در زمینه مهاجرت تشویق می‌کند.
آمارهای سازمان بین‌المللی کار در زمینه مهاجرت نیروی کار نشان می‌دهد که:
- در حدود ۹۰ میلیون نفر در خارج از وطن خویش مشغول کار و زندگی هستند
- نرخ رشد جمعیت مهاجر در جهان از دهه ۶۰ الی دهه ۹۰ میلادی دو برابر شده است
- حداقل ۱۵ در صد از نیروی کار مهاجر در جهان به صورت بدون قاعده و غیررسمی مشغول به کار شده‌اند
- تعداد کشورهایی که کارگر خارجی را به استخدام درمی‌آورند از سال ۱۹۷۰تا سال ۱۹۹۰، از ۴۲ کشور به ۹۰ کشور افزایش یافته است
- حدود ۲۰ میلیون کارگر مهاجر ( و اعضای خانواده‌هایشان) در آفریقا، ۱۸ میلیون در آمریکای شمالی ، ۱۲ میلیون در آمریکای مرکزی و جنوبی، ۷میلیون در جنوب و شرق آسیا، ۹میلیون در خاورمیانه و ۳۰میلیون در سراسر اروپا به کار و امرارمعاش مشغول هستند .که از این تعداد تقریباً ۹میلیون کارگر فعال خارجی به همراه ۱۳ میلیون نفر از اطرافیانشان در اروپای غربی زندگی می‌کنند .
کارگران مهاجر از اواخر قرن نوزدهم با مشکلات مختلف دست به گریبان بودند .در کنفرانس بین‌المللی اتحادیه‌های کارگری که در سال ۱۹۱۶ و در انگلستان برگزار شد، شرکت‌کنندگان بر گنجاندن مواردی در خصوص کارگران مهاجر، در معاهده صلح ( در پایان جنگ جهانی اول) تأکید کردند .
سرانجام سازمان بین‌المللی کار از همان آغاز، یعنی در سال ۱۹۱۹ مسئله حمایت از کارگران مهاجر را به عنوان یکی از اولویت‌های کاری در دستور کار قرار داد .از طرف دیگر مسئله ی «حمایت از کارگرانی که در خارج از کشور کار می‌کنند » در مقدمه اساسنامه ی این سازمان تصریح شده است .
پس از پایان جنگ جهانی دوم، چندین سند در ارتباط با مهاجرت به تصویب سازمان بین‌المللی کار رسیده است که عبارتند از :
- مقاوله نامه شماره ۹۷ ( مهاجرت به منظور اشتغال) مصوب ۱۹۴۹
- توصیه نامه شماره ۸۶ ( مهاجرت به منظور اشتغال) مصوب ۱۹۴۹
- مقاوله نامه شماره ۱۴۳ (کارگران مهاجر) مصوب ۱۹۷۵
- توصیه نامه شماره ۱۵۱( کارگران مهاجر) مصوب ۱۹۷۵
- مقاوله نامه شماره ۱۱۸ ( برابری در امور مربوط به درمان) مصوب ۱۹۶۲
- مقاوله نامه شماره ۱۵۷ ( حفظ حقوق تأمین اجتماعی) مصوب ۱۹۸۲
- توصیه نامه شماره ۱۶۷( حفظ حقوق تأمین اجتماعی ) مصوب ۱۹۸۳.
اسناد فوق مستقیماً به مسئله حمایت از کل کارگران مهاجر پرداخته‌اند .
البته سند مهم دیگری نیز در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۱۸ دسامبر سال ۱۹۹۰به تصویب رسیده است .
این سند کنوانسیون بین‌المللی حمایت از حقوق کارگران مهاجر و اعضای خانواده‌شان نام دارد و در اول جولای سال ۲۰۰۳ لازم‌الاجراء شده است .
سازمان بین‌المللی کار، عضو ” کمیته ی رهبری فعالیت‌های جهانی در جهت حقوق کارگران ” است . این سازمان و دیگر اعضای کمیته مذکور فعالانه به ترغیب و تشویق طرح سازمان ملل متحد برای بنیان روز جهانی مهاجران پرداخته‌اند [۹۷].
سازمان بین‌المللی کار، طرح مشترکی را با کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد UNHCR در کشور افغانستان، به اجرا درآورده است . که در زمینه ی جابه‌جایی جمعیت میان کشورهای افغانستان، پاکستان و ایران می‌باشد .این طرح تحقیقاتی به درخواست UNHCR و توسط برنامه بین‌المللی مهاجرت ( MIGRANT) به اجرا درآمده است. پروژه مذکور مسئله بازگشت پناهندگان افغان به موطن خویش و سامان‌دهی بازار کار برای آنان را مورد بررسی قرار گیرد .
همچنین برنامه‌های مشترکی نیز توسط سازمان بین‌المللی مهاجرت ( IOMدر روز سه و سازمان بین‌المللی کار اجراشده و یا حال اجرا می‌باشد.
و نیز سازمان بین‌المللی کار طرحی را در ارتباط با ایجاد یک بانک اطلاعاتی جهانی در زمینه مهاجرت ، راه‌اندازی کرده است .این سازمان، برنامه‌های آموزشی را به منظور مدیریت مهاجرت نیروی کار و اقدامات ضد تبعیضی در این خصوص، تدارک دیده است و تلاش‌های سازمان‌های غیردولتی و اتحادیه‌های کارگری را که بر مسئله توجه به حقوق مهاجران تأکید دارند مورد حمایت قرار می‌دهد.
اینک طرح‌ها و اقدامات برنامه بین‌المللی مهاجرت را براساس اهداف آن مورد بررسی قرار می‌دهیم :
هدف نخست - حمایت از حقوق کارگران مهاجر و ترویج یکپارچگی و اتحاد آنان در کشورهای مبدأ و مقصد ، مشتمل بر طرح‌ها و برنامه‌های زیر می‌باشد :
- کمک مشورتی به دولت‌ها در زمینه ی سیاست‌های مهاجرت
- ترویج مقاوله نامه‌ها و توصیه نامه‌های سازمان بین‌المللی کار در مورد کارگران مهاجر
- فعالیت در زمینه مبارزه با تبعیض علیه مهاجران در اشتغال
- مبارزه علیه قاچاق انسان
- پژوهش در خصوص شرایط کار کارگران بومی .
هدف دوم - ایجاد اجماع بین‌المللی در زمینه مدیریت مهاجرت است که اقدامات زیر را شامل می‌شود:
- بازنگری در استانداردهای بین‌المللی کار
- مطالعه در مورد اثر سیاست‌های دولت در خصوص مهاجرت
- مطالعه در مورد سختی‌ها و فشارهای مهاجرت
- برگزاری جلسه بحث و تبادل‌نظر سه‌جانبه در ارتباط با دستیابی به مساوات .
هدف سوم - ارتقای سطح دانش و معلومات در زمینه مهاجرت بین‌المللی است .
اقدامات برنامه یMIGRANTدر این زمینه عبارتند از :
- پایگاه اطلاعاتی بین‌المللی در زمینه مهاجرت نیروی کار
- پژوهش در زمینه مهاجرت نیروی کار متخصص

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:05:00 ب.ظ ]




اطلاعاتی تحولی
درگیری بالا
درگیری پایین
سلسله مراتب اثرات روسیتر و پرسی (De Pelsmacker et al 2001)
بریجز (۲۰۰۶) به نقل از دیپلسماکر و دیگران (۲۰۰۱) این ابعاد را چنین تعریف می کند: «…درگیری[۱۶۹] شامل اهمیتی است که افراد به یک محصول یا یک تصمیم خرید نسبت می دهند. در واقع دامنه ای است که در آن فرد مجبور به تفکر می شود و باید درصدی از ریسک مربوط به تصمیم نامناسب را بپذیرد […] همچنین انگیزه های اطلاعاتی خرید به کاستن یا غالب آمدن بر انگیزه های منفی اشاره دارد، مانند بر طرف کردن یا اجتناب از یک مشکل یا یک نقصان و کمبود طبیعی […] در عوض انگیزه های تحولی خرید شامل انگیزه های مثبت می شود مانند کامروایی حسی، تأیید اجتماعی و یا تحریک ذهنی […]» (De Pelsmacker et al 2001). نمودار مربوط به این دسته بندی در بالا آمده است.
موضوع دیگری که علاوه بر اجزای اصلی تشکیل دهنده ی نگرش نسبت به محصول و رتبه بندی اهمیت آنان در تقابل با یکدیگر مطرح می باشد؛ چگونگی تشکیل آنهاست. در بخشهای قبل مشاهده کردیم که چگونه نشانه ی اطلاعاتی COO بر روی سازه ی PCI تأثیر می گذارد. حال این سؤال مطرح است که این PCI چگونه بر تشکیل حالتهای مختلف نگرشی یک فرد (مانند باورها ارزیابی ها و نیات خرید) نسبت به محصولات ساخته شده در خارج تأثیر می گذارد؟ در این زمینه ما نیز با نظر بریجز (۲۰۰۶) همراهیم که در تبعیت از نظریه ی مک کراکن[۱۷۰] (۱۹۸۷)، رویکرد ”معنا محور“[۱۷۱] را تعیین کننده می داند. وی در این زمینه به نقل از مک کراکن (۱۹۸۷) چنین بیان می کند که «… افراد، تنها اطلاعات را دریافت نمی کنند بلکه معانی آن را نیز دریافت می کنند». بنابراین افراد بر اساس معناهایی که به یک محصول نسبت می دهند، نگرش هایشان را نسبت به آن محصول تشکیل می دهند. در واقع در این پارادایم، فرد دریافت کننده ی اطلاعات از منابع بازاریابی و تبلیغاتی، به عنوان یک فرد منفعل در نظر گرفته نشده است بلکه فردی است که اطلاعات دریافتی را به معنا و مفهوم تبدیل می کند (Umiker-Sebeok 1992).
پایان نامه
حال که با بررسی سازه های اصلی این تحقیق و چگونگی تقدم و تأخر آثار آنها بر یکدیگر، چارچوب مفهومی طرح بیشتر آشکار شد، در بخش های آتی تمام مطالب ذکر شده را در یک مدل مفهومی ارائه خواهیم کرد. پیش از ارائه ی این مدل مفهومی با برخی متغیرهای تعدیل گر در اثرات COO آشنا می شویم.
متغیرهای تعدیل گر اثرات COO
متغیرهای تعدیل کننده ی بیشماری شناسایی شده اند که توانسته اند اثرات PCI بر روی نگرش نسبت به محصول را تعدیل کرده و یا برجسته نمایند. برخی بررسی ها به ارزیابی محصولات، به صورت کلی و یا در دسته بندی های مختلف و یا در مورد یک دسته و برند مشخص پرداخته اند (Nagashima 1970,1977، Han & Terpstra 1988 ). برخی ها هم تأثیر COO را بر روی تصمیم خریداران صنعتی (Kaynak & Kucukemiroglu 1992 ، Kraft & Chung 1992 ،Saghafi & Puig 1997 ، Dzever & Quester 1999) و مصرفی مورد آزمون قرار دادند. همچنین در برخی مطالعات نیز معلوم شده که اثر COO در گذر زمان متغیر می باشد (Nagashima 1977). همه اینها نمونه هایی از گوناگونی نتایج یافت شده در بین مطالعات مختلف می باشد.
در این زمینه، بریجز (۲۰۰۶) در یک دسته بندی، از بین متغیرهای مختلفی که در ادبیات COO مشاهده شده است، برخی را بدین ترتیب متمایز ساخته است : ۱) ویژگیهای نمونه، ۲) جنبه های مربوط به کشور، ۳) ویژگیهای محصول، ۴) نوع محرک مورد استفاده، ۵) تنظیمات، ۶) شکل عرضه اطلاعات محصول، ۷) نوع متغیر وابسته، ۸) ابزار اندازه گیری، ۹) طریقه پیمایش، ۱۰) روش تجزیه و تحلیل داده ها و ۱۱) زمان.
ویژگیهای نمونه
برخی ویژگیهای مربوط به نمونه ها ، تعدیل گران بالقوه ای برای اثرات COO می باشند. این ویژگیها طیفی از برخی متغیرها را شامل می شود؛ مانند متغیرهای جمعیت شناختی مانند سن، جنسیت، نژاد، تحصیلات، درآمد و ملیت (Bilkey & Nes 1982)، متغیرهای شخصیتی مانند جزمی اندیشی یا محافظه کاری (Anderson & Cunningham 1972)، متغیرهای اجتماعی مانند نژاد پرستی (Shimp & Sharma 1987) یا میهن پرستی (Han 1988) و متغیرهای روانشناختی مانند تعصب نسبت به هویت ملی (Verlegh 2001) .
بان و یاپراک[۱۷۲] (۱۹۹۳) نیز با توجه به تأثیر ملیت نمونه بر اثرات COO، معتقدند که استفاده از نمونه های چند ملیتی نیازمند توجه بیشتری در مطالعات COO است. زیرا تفاوتهای ملیتی ممکن است بر خروجی های مطالعه تأثیر بگذارد (این قضیه ممکن است که درباره مناطق مختلف یک کشور هم صادق باشد). برای مثال در مطالعه ای که توسط کاتین[۱۷۳] و دیگران (۱۹۸۲) درباره تصورات آمریکایی ها و فرانسوی ها از “Made in”انجام شد، مشاهده گردید که شاخصهای مورد استفاده ی مصاحبه شوندگان در تصویر“Made in” با همدیگر متفاوت است. تجارب متفاوتی نیز توسط یاواس و آلپی[۱۷۴] (۱۹۸۶) در مورد نمونه هایی که از لحاظ فرهنگی مشابه اند ، بدست آمده است. آنها دریافتند که تقریب فرهنگی بین مصرف کنندگان بحرینی و سعودی منجر به شباهتهایی در ادراکشان از برچسب ”Made in“ شده است.
جنبه های مربوط به کشور محل ساخت
جنبه های مربوط به کشوری که برای مطالعه انتخاب شده است نیز جزو تعدیل گران اثرات COO است. برای مثال ورلگ و استینکمپ[۱۷۵] (۱۹۹۹) دریافتند که اثرات COO، هنگامی که افراد، محصولات کشورهای توسعه یافته را با محصولات کشورهای کمتر توسعه یافته مقایسه می کنند، بزرگتر است تا هنگامی که کشورهای هر کدام از این گروه ها، با اعضای هم گروه خودشان مقایسه می شوند.
بیلکی و نس (۱۹۸۲) در بررسی جامع خود از تحقیقات COO، اتکاء بیش از حد بر روی انتخاب کشور آمریکا را مورد انتقاد قرار دادند. در مطالعاتی که در جدول (۲-۴) در پیوست الف آمده است، حداقل نیمی از این ۳۰ مطالعه، بر روی سه کشور آمریکا، آلمان و ژاپن تمرکز کرده اند. این در حالی است که محصولات تولید شده در کشورهای تازه صنعتی شده، با ارائه ی قیمتهای رقابتی تر، ملل صنعتی غرب را دچار چالش جدی کرده اند (Usunier 2006).
ویژگیهای محصول
سومین مجموعه از متغیرهای تعدیل گر که برای بررسی اثرات COO مورد استفاده قرار می گیرند با ویژگیهای محصول در ارتباطند. همانطور که لیفلد[۱۷۶] (۱۹۹۳) هم در این زمینه بیان می کند، مواردی از محصول که توسط محققان COO انتخاب می شود بر حسب چند معیار قابل دسته بندی است؛ مانند پیچیدگی فناوری، ریسک مالی، لذت گرایی/ فایده گرایی، غلبه ی مردانگی/ زنانگی و غیره . وی در ادامه بیان می کند که اندازه ی اثرات COO برای محصولات با پیچیدگی فناوری بالاتر، مدگراتر و همچنین گرانتر، بزرگتر است. ارگلو و ماکلیت[۱۷۷] (۱۹۸۹) دریافتند که ارزش دریافتی بر مبنای COO محصول، یک شاخص برای کیفیت محصول است که در نهایت بر ارزیابی های مصرف کننده اثر غیر مستقیم می گذارد.
یکی دیگر از تعدیل گران اثرCOO، رده ی محصول می باشد. برای مثال همانطور که قبلاً نیز عنوان شد، در مطالعه ی بیلکی و نس (۱۹۸۲) مشاهده شد که اثرات COO هم برای محصولات صنعتی و هم مصرفی وجود دارد. پیترسون و جولیبرت[۱۷۸] (۱۹۹۵) نیز دریافتند که هنگامی که تمرکز روی نیات خرید افراد است، اندازه ی اثرات COO نیز متناسب با طبقه ی محصول، متفاوت است.
ورلگ و استینکمپ (۱۹۹۹) نیز یافته های مشابهی را ارائه کردند. آنها دریافتند که اثرات COO برای کالاهای مصرفی، بزرگتر از کالاهای صنعتی است. به این دلیل که کالاهای صنعتی با عوامل خرید حرفه ای که متخصص محصول هستند، سر و کار دارند. در نتیجه انتظار می رود که آنها در تصمیم گیری خرید، نسبت به خریداران خانوارها، منطقی تر باشند. در این زمینه احمد و داستوس[۱۷۹] (۱۹۹۵) معتقدند که خریداران منطقی، کمتر توسط نشانه های اطلاعاتی بیرونی محصول، مانندCOO، تحت تأثیر قرار می گیرند. با این حال لیفلد (۱۹۹۳) یافته های متضادی را در این زمینه ارائه کرده است.
ویژگی های محرک مربوط به محصول
چهارمین دسته از تعدیل کننده ها به عنوان مشخصات مربوط به محرکهای محصول بیان می شود. محققان در زمینه ی COO، افراد را با انواع مختلفی از محرکهای محصول مواجه می سازند. بیشتر مطالعات COO از محرکهای نامشهود استفاده کرده اند. این محرکها می تواند از محرک های شفاهی مانند یک شرح مختصر از محصول تا محرکهای دیداری مانند یک تبلیغ چاپ شده را در بر بگیرد. در مقابل تنها تعداد کمی از مطالعات انجام شده (Alden 1993 ، Tse & Gorn 1992، Tse & Lee 1993) با محرکهای مشهود و ملموس کار کرده اند. اسکولر و سانو[۱۸۰] (۱۹۶۹) به همراه بیلکی و نس (۱۹۸۲) معتقدند که اندازه ی اثرات COO می تواند بر اساس نوع محرک انتخاب شده برای مطالعه، فرق کند. پیترسون و جولیبرت (۱۹۹۵) درست مانند ورلگ و استینکمپ (۱۹۹۹) بر روی این واقعیت توافق کردند که توصیف شفاهی از محصول می تواند بطور مصنوعی در اندازه ی اثرات COO، بزرگنمایی کند. اگرچه لیفلد (۱۹۹۳) هیچ تفاوت قابل توجه آماری را در این زمینه پیدا نکرد اما یافته های وی نیز تقریباً هم جهت با همین نتایج می باشد.
جنبه های مرتبط با تنظیمات[۱۸۱] مطالعه
پنجمین گروه از تعدیل کننده ها شامل جنبه هایی می شود که با تنظیمات مطالعات COO در ارتباط است. یکی از مباحث اصلی در این زمینه تک نشانه[۱۸۲] بودن و یا چند نشانه[۱۸۳] بودن تنظیمات است. به اعتقاد بیلکی و نس (۱۹۸۲) یکی از کمبودهای مطالعات اولیه COO، استفاده ی سیستماتیک آنها از طرح های تک نشانه بوده است. مشخصه ی این رویداد این بود که تنها اطلاعاتی که درباره ی محصول به مصاحبه شوندگان ارائه می شد، نشانه ی COO بود. در نتیجه اعتبار بیرونی چنین مطالعاتی، بطور جدی زیر سؤال می رود، زیرا در زندگی واقعی، مصرف کنندگان توسط انواع محرکهای بازاریابی تحت تأثیر قرار می گیرند. بنابراین محققان به بررسی های خود، در چارچوبی به نام تنظیمات چند نشانه ای از اثرات COO پرداختند. یعنی علاوه بر ارائه ی COO محصول به افراد، دیگر اقسام اطلاعات نیز به آنان داده می شد (Brijs 2006).
بدین ترتیب نشانه ی COO همراه با دیگر ویژگی های بیرونی محصول ارائه می شد مانند ۱) برند (Ahmed & d’Astous 1993,1996,2003,2004، Ahmed et al 1997، Cordell 1993، Ettenson 1993، Ettenson et al 1988، Han & Terpstra 1988 ، Hulland 1999، Hulland et al 1996، Jo et al 2003، Johansson & Nebenzahl 1986 ، Johansson & Thorelli 1985، Tse & Gorn 1992 ، Tse & Lee 1993 ). 2) قیمت (Ahmed & d’Astous 1993 ، Ahmed et al 1997 ، Akaah & Yaprak 1993 ، Chao 1993، Cordell 1993، Elliott & Cameron 1994 ، Ettenson et al 1988، Liefeld et al 1996). 3) تصویر فروشگاه های خرده فروشی (Lin & Sternquist 1994، Reierson 1967، Thorelli et al 1988) و۴) ضمانت نامه (Ahmed & d’Astous 1995, 1999، Schooler et al 1987، Thorelli et al 1988).
همچنین محققان، نشانه ی COO را علاوه بر نشانه های بیرونی با ویژگیهای درونی محصول نیز مانند کیفیت، قابلیت اطمینان، طرح، دوام، طرز کار و … ترکیب می کنند. (Akaah & Yaprak 1993 ، Amine & Shin 2002 ، Liefeld et al 1996، Pecotich & Rosenthal 2001).
همچنین به نظر بریجز (۲۰۰۶)، بطور کلی نوع تنظیمات مطالعه بر روی اثرات COO تأثیر می گذارد. به نقل از وی دو نمونه از تجزیه و تحلیل های ابر داده[۱۸۴] که توسط پیترسون و جولیبرت (۱۹۹۵) و ورلگ و استینکمپ (۱۹۹۹) انجام شده اند، این فرضیه را حمایت می کنند که مطالعه ی تک نشانه ای نسبت به تنظیمات چند نشانه ای اندازه ی بزرگتری از اثرات COO را نشان داده اند.
نتایج بدست آمده توسط لیفلد (۱۹۹۳) نشان می دهد که برخی از نشانه های اطلاعاتی تأثیر قابل ملاحظه ای بر اندازه ی اثرات COO ندارند، اما میانگین اندازه ی اثرات، در مورد تنظیمات چند نشانه ای کمی پایین تر است. با این حال اگر چه اثر COO در تنظیمات چند نشانه ای کاهش می یابد اما هیچ گاه به طور کامل ناپدید نمی شود. برای مثال ماهیسواران (۱۹۹۴) نشان داد که در مواردی که اطلاعات، اضافی، مبهم و گیج کننده است، مصاحبه شوندگان تمایل بیشتری به استفاده از COO به جای آن اطلاعات دارند. یافته های مشابهی توسط راجرز[۱۸۵] و دیگران (۱۹۹۴) در این مورد گزارش شده است. آنها نشان دادند که ناسازگاری بین نشانه های قیمت و کیفیت، حجم تأثیر نشانه ی COO را بزرگ تر می کند.
شکل ارائه ی اطلاعات محصول
چگونگی ارائه ی اطلاعات مربوط به محصول، نیز یکی دیگر از تعدیل گران COO است. برای مثال لیفلد و دیگران (۱۹۹۶) در مدل عوامل تعیین کننده ی انتخاب محصول خود چنین بیان می کنند که انتخاب نشانه های اطلاعاتی توسط مصرف کنندگان، نه تنها توسط عوامل شخصی مرتبط با محصول، بلکه توسط جنبه های موقعیتی (مانند فرمت ارائه ی اطلاعات محصول) نیز تعیین می شود. نتیجه تجربی دیگری نیز توسط لیم[۱۸۶] و دیگران (۱۹۹۴) و ریرسون[۱۸۷] (۱۹۶۷) بدست آمده است. برای مثال ریرسون (۱۹۶۷) دریافت که انواع مختلف رسانه های ارتباط جمعی، اثرات متفاوتی را بر شکل گیری تصویر از محصولات خارجی در بین مصرف کنندگان آمریکایی اعمال می کند. ورلگ و دیگران (۲۰۰۵) نیز ”مطلوبیت ادعا“[۱۸۸] را به عنوان یکی از جنبه های مرتبط با فرمت ارائه معرفی کردند که ممکن است بر روی اثرات COO تأثیر بگذارد.
نوع متغیرهای وابسته
اندازه ی اثرات COO متناسب با نوع متغیرهای وابسته، که برای مطالعه انتخاب شده اند، فرق می کند. مطالعات قدیمی تر COO، اغلب از افراد می خواستند تا یک نگرش و ارزیابی کلی را از محصول ارائه دهند، اما اکنون سازه های نگرشی مختلفی، مانند باورها، اولویت ها و مقاصد رفتاری در این حوزه شناسایی شده است (Brijs 2006). ایگلی و چیکن[۱۸۹] (۱۹۹۳) این سازه های نگرشی را تحت واژه ی ” گرایش های ارزیابی“[۱۹۰] پوشش داده اند. مطالعات پیترسون و جولیبرت (۱۹۹۵) و ورلگ و استینکمپ (۱۹۹۹) نیز به این نتیجه رسیدند که اندازه ی اثرات COO بر اساس متغیرهای وابسته ی انتخاب شده، فرق می کند. در کل چنین دریافت شده است که میزان اثرات COO برای ادراک از کیفیت، بزرگترین، برای مقاصد رفتاری کوچکترین و برای قضاوتهای نگرشی متوسط است.
نوع ابزار اندازه گیری
به نقل از بریجز (۲۰۰۶) دو تن از نویسندگانی که بر روی اهمیت نوع ابزار مورد استفاده برای اندازه گیری، تمرکز بیشتری کردند، جف و نبنزال[۱۹۱] (۱۹۸۴) می باشند. آنها روایی و پایایی دو قالب متفاوت از پرسشنامه ها را مورد بررسی قرار دادند. نتیجه این شد که مطالعاتی که از فرمت های پرسشنامه ی متفاوت برای سنجش اثرات COO استفاده کرده اند، نمی توانند که با همدیگر مقایسه شوند، حتی اگر تعداد مقیاس های آنان یکسان باشد. کاتین[۱۹۲] و دیگران (۱۹۸۲) خاطر نشان ساختند که در مواردی که نمونه ها، بین فرهنگی هستند، در تفاسیر مقیاس ها، تفاوت رخ خواهد داد.
نوع حالتهای پیمایش
هان[۱۹۳] و دیگران (۱۹۹۴) در یک نگاه دقیق تر به انواع مختلف حالتهای پیمایش بکار رفته در مطالعات COO، سه نوع از آنها را مورد بررسی قرار دادند؛ مصاحبه های حضوری، مصاحبه های تلفنی و پرسشنامه های آزاد. آنها دریافتند که تعامل قابل ملاحظه ای بین نوع حالت پیمایش و اثر COO محصول وجود دارد. بویژه اینکه مصاحبه های حضوری نسبت به اثر تصنعی تقاضا[۱۹۴] حساس بوده و پرسشنامه های آزاد در معرض خطر تعصبات و انحرافات هاله ای قرار دارند. بعلاوه در مواردی که داده ها با بهره گرفتن از مصاحبه های تلفنی جمع آوری می شوند، احتمال وقوع تعصبات جامعه پسندی افزایش خواهد یافت.
روش تجزیه و تحلیل داده ها
تنوع زیاد روش های تجزیه و تحلیل داده ها در حوزه ی COO، یکی از موضوعات مهم در حیطه ی روش شناختی است. برخی ها با بکارگیری مدلسازی معادله ی ساختاری[۱۹۵] ، اثرات COO را مورد بررسی قرار داده اند (Han 1989)، برخی ها با تجزیه وتحلیل های هم پیوند[۱۹۶] (Ahmed et al 1994، Ettenson et al 1988) و برخی دیگر با تجزیه و تحلیل های همبستگی (Schaefer 1997) و واریانس (Akaah & Yaprak 1993 ، Chao 1998، Maheswaran 1994). در این میان سؤال اینجاست که چه نوع رویکردی، تحت چه شرایطی و با چه تجزیه و تحلیل هایی قادر است تا اثرات COO را آشکار ساخته و اندازه ی واقعی آن را تخمین بزند؟
زمان
در پایان، هانگ و وایر[۱۹۷] (۱۹۹۰) بطور ویژه ای بر روی عامل زمان تمرکز کرده اند. آنها قادر به توصیف و تشریح اثرات تعدیل کنندگی فاصله ی زمانی بین دانش فرد درباره ی COO یک محصول و دیگر اطلاعات درباره ی ویژگیهای آنها بوده اند. در واقع آنها دریافتند زمانی که COO، قبل از اطلاعات دیگر درباره ی ویژگیهای محصول ارائه شود، اثر بزرگتری دارد.
نگاهی به مطالعات انجام شده
همانطور که در بخش های پیشین اشاره شد، مطالعات زیادی در زمینه ی تصویر کشور محل ساخت محصول، انجام گرفته است که رشد فزاینده ای را نیز در سالهای اخیر داشته است. در یکی از بررسی های انجام شده، راث و دیامانتوپولس (۲۰۰۸)، ۳۰ مطالعه در زمینه ی COO را دسته بندی کرده اند که در قالب جدول (۲-۴)، در پیوست الف آمده است.
مروری بر مطالعات کلیدی کشور محل ساخت (پیوست الف)
در این دسته بندی مطالعات شاخصی در این حوزه بر مبنای برخی ویژگی ها از جمله؛ کشورهای مورد بررسی، کالاهای مورد بررسی، ویژگی های محصول، ابعاد تصویر کشور، روش شناختی و غیره ارائه گشته است. حدود یک سوم از این مطالعات تنها بر روی بعد شناختی سازه تمرکز کرده اند (مانند Ittersum et al., 2003, Martin et al., 1993, Weber et al., 1991, Wang et al., 1980). اما مطالعات زیادی هم انجام شده است، که بر روی هر سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری کار کرده اند (مانند Ger, 1991, Lebrenz, 1996, Brijs, 2006). اکثر مطالعات انجام شده در کشورهای توسعه یافته بوده است که از این حیث می تواند یک نقطه ی ضعف برای ادبیات تحقیق به حساب بیاید. زیرا همانطور که می دانیم کشورهای در حال توسعه ی زیادی هستند که هم اکنون به موقعیت های بسیار خوبی در تجارت بین الملل دست پیدا کرده اند و بطور جدی، رقیب کشورهای توسعه یافته می باشند (مانند چین، هند و مالزی). بنابراین تمرکز بیش از حد بر روی کشورهایی همچون ایالات متحده، آلمان و ژاپن نوعی یکسو نگری را در مطالعات انجام شده به وجود می آورد.
از آنجایی که دسته بندی یاد شده، از جامعیت مناسبی برخوردار بوده و آیتم های زیادی را از مطالعات مورد نظر بر شمرده است، ما نیز در تکمیل این بررسی، یکسری مطالعات دیگر را به آن اضافه کرده ایم که از سال ۲۰۰۸ به بعد می باشد. این مطالعات در دو دسته ی مطالعات داخلی و خارجی آورده شده اند (جداول ۲-۵ و ۲-۶). همانطور که در مطالعات یاد شده نیز مشاهده می شود، باز هم بیشتر مطالعات، بر بعد شناختی بررسی ها تمرکز کرده اند و کمتر به ابعاد عاطفی و رفتاری پرداخته اند. البته در این میان، مطالعاتی همچون کرمی و دیگران (۲۰۱۱)، در میان مطالعات داخلی، نیز وجود دارند که در چارچوب دیدگاه سه جزئی نگرش ها انجام شده و همه ی ابعاد تصویر محصول- کشور را مورد بررسی قرار داده اند.
مروری بر مطالعات کلیدی کشور محل ساخت (خارجی)

ردیف
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:04:00 ب.ظ ]




فصل ششم
بررسی سطح اهانت آمیزی واژه ها
۶-۱- مقدمه
آگاهی نسبت به تناسب یا عدم تناسب یک صورت زبانی با یک موقعیت خاص، امری است که یک بومی زبان به خوبی از آن مطلع است. تخمین میزان اهانت آمیزی واژه ها در گفتار در بر گیرنده عمل دشوار تعیین هویت شرکت کنندگان، روابط نقشی، هنجارهای اجتماعی و انگیزه های افراد است. این بخش پاسخی را برای فرض دوم تحقیق فراهم می آورد در این بخش با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه و تحلیل نتایج آن می کوشیم به پرسش زیر به عنوان یکی از سوال های تحقیق پاسخ گوییم: آیا در موقعیت رسمی، زنان در مقایسه با مردان، الفاظ صریح را توهین آمیز تر می دانند؟
پایان نامه - مقاله - پروژه
پیش از آن در مورد متغیرهای مورد نظرمان یعنی جنسیت و رسمیت موقعیت، ابزار گردآوری داده ها، نوع سوالات، شرکت کنندگان و شیوه تحلیل داده ها مطالبی را ارائه می کنیم. نوع و نحوه تحلیل و آزمون گیری را در بخش تحلیل داده ها شرح می دهیم.
۶-۲- تاثیر متغیرهای اجتماعی و بافتی بر کاربرد زبان
۶-۲-۱- جنسیت
زنان و مردان رفتار زبانی متفاوتی را از خود بروز می دهند، خصلت های متمایز هر جنس اساسی را برای خلق گونه های زبانی مختلف فراهم می آورند. آثار متعددی به بررسی تفاوت های جنسیتی کلام پرداخته اند که از آن میان می توان به ترادگیل (۱۳۷۶)، لیکاف[۱۵۴] (۱۹۷۵)، جی، ۱۹۹۲، ۲۰۰۸) اشاره کرد. ریشه تفاوت در نحوه بکارگیری زبان از سوی زن و مرد را بی تردید باید در جامعه و بینش و نگرش اعضای آن جست. زبان به عنوان یک پدیده اجتماعی رابطه تنگاتنگی با طرز تلقی های اجتماعی دارد. مردان و زنان از آن رو از نظر اجتماعی تفاوت دارند که جامعه نقش های اجتماعی متفاوتی برای آن ها تعیین می کند و الگوهای رفتاری متفاوتی را از آنان انتظار دارد و زبان نیز انعکاس دهنده این واقعیت است. «گفتار زنان از نظر اجتماعی بهتر از گفتار مردان است، این امر بازتاب این واقعیت است که به طور کلی رفتار اجتماعی درست تری نیز از زنان انتظار می رود». (ترادگیل، ۱۳۷۶: ۱۱۶).
زنان معمولاً از صورت های زبانی استفاده می کنند که به صورت های گونه معیار یا گونه مودبانه نزدیک هستند و همیشه از بکارگیری واژه هایی که با گفتار طبقه فرودست جامعه مرتبط باشد خودداری می کنند و تا می توانند صورت های غیر معیار را از گفتار خود حذف می کنند. دلیل این امر را باید در حساسیت زنان نسبت به اهمیت متغیرهای زبانی مرتبط با طبقه اجتماعی جستجو کرد. به عقیده ترادگیل این نحوه پالوده سازی گفتار در زنان نشان می دهد که در جامعه، زنان بیش از مردان نسبت به مقام و منزلت خود آگاهی دارند. (همان منبع: ۱۱۵). معمولاً در هر جامعه به کاربران زبان فشارهای اجتماعی مختلفی وارد می آید تا از گفتار طبقه والای جامعه استفاده کنند و از این طریق برای خود کسب وجهه کنند. به دلیلی که ذکر شد، (آگاهی بیشتر زنان نسبت به مقام و منزلت خود) این فشارها بر روی زنان قوی تر است. بنابراین جدای از تفاوت های بیولوژیکی، جامعه پذیری متفاوت زنان و مردان عاملی اساسی برای این گونه های جنسیتی متفاوت به حساب می آید.
چمبرز و ترادگیل[۱۵۵] (۸۴: ۱۹۹۸) استدلال می کنند که نقش سنتی زنان در تربیت کودکان تاثیر بسزایی در ایجاد تفاوت های زبانی میان زنان و مردان دارد، زیرا در جامعه معمولاً زنان عهده دار جامعه پذیر کردن کودکان هستند و به همین جهت انتظار می رود که رفتار صحیح و مقبولی از خود نشان بدهند؛ آن ها در ادامه می افزایند که جامعه نگاه مثبت و مسامحه آمیزی نسبت به کاربرد صورت های دون زبانی از سوی مردان دارد. به عبارت دیگر، تفکیک جنسیتی در زبان نشان دهنده این واقعیت است که در جامعه تمایلی عمومی وجود دارد که بنابر آن رفتار خشن، ناپسند و هنجار شکن مردان به نسبت مطلوب تر تلقی می شود. این در حالی است که در اغلب اوقات، زنان را به حفظ نزاکت و متانت ترغیب می کنند. زنان در طول تاریخ با این طرز تفکر پرورش یافته اند که مثل «خانم ها» صحبت کنند و «عفت کلام» داشته باشند که عدم توازن قدرت جنسیتی در جامعه می تواند یکی از دلایل این موضوع باشد. اما آنچه که در این بحث برای ما حائز اهمیت است، تفاوت ها در نگرش دو جنس نسبت به استفاده از حسن تعبیرات و الفاظ تابوست. تابو اثر ویژه ای بر نحوه بکارگیری زبان از سوی دو جنس دارد. معمولاً در جامعه، استفاده از دشواژه در میان مردان بیشتر رواج دارد. با این اوصاف مردان دارای آزادی بیان بیشتری هستند. کاربرد حداقلی دشواژه در میان زنان به معنای عدم آشنایی آن ها با این الفاظ نیست بلکه حاکی از این واقعیت است که زنان از قدرت انطباق بالایی با رفتارهای مطلوب و مورد انتظار برخوردارند، لذا بیشتر ترجیح می دهند تا در جمع افراد همجنس خود از دشواژه ها استفاده کنند که البته نوع الفاظی که بکار می گیرند نیز متفاوت از مردان است. زنان در پاسخ به فشارهای اجتماعی و نیز به سبب قدرت هماهنگ ساختن الفاظ زبان و بافت موقعیتی، همواره کلام خود را سانسور می کنند. تلاش برای پرهیز از کاربرد صورت های ناپسند و مغایر با رفتار مودبانه سبب شده که زنان مهارت بالایی در استفاده از حسن تعبیرات بیابند؛ زنان هر گاه با موقعیت هایی روبرو می شوند که با نقش های جنسیتی آن ها مطابقت ندارند از حسن تعبیرات استفاده می کنند. بکارگیری زبان حسن تعبیری، غیر مستقیم و محافظه کارانه از سوی زنان به خوبی در جهت تنظیم اثرات وجهه و پرهیز از توهین به مخاطب عمل می کند. به عقیده پسپرسن (۱۹۲۲)، زنان به صورت غریزی از بکار بردن الفاظ تابو امتناع
می کنند و پایبندی آن ها به اصول نزاکت را باید به خصلت های روانشناختی خاص آنها نسبت داد. بکارگیری الفاظ تابو در میان اعضای یک جنس (بالاخص مردان) نوعی کسب وجهه پنهان به حساب می آید ولی به نظر
می رسد در میان زنان نیز نوعی رقابت درون گروهی برای مودب تر به نظر رسیدن وجود دارد و کاربرد حسن تعبیرات در میان خود زنان نیز بسامد وقوع بالایی دارد. استفاده حداقلی زنان از دشواژه ها در مقایسه با مردان باعث
می شود که مردان معمولاً در حضور زنان از دشواژه استفاده نکنند. در عین حال مردان نیز تفوق جنسیتی خود را از طریق کاربرد واژه های تابو به زنان نشان می دهند. استفاده از الفاظ تابو بیشتر در اجتماعات هم جنس رخ می دهد و مردها بیشتر از زنان احتماًل دارد که در ملاعام از دشواژه استفاده کنند. (کوتس[۱۵۶] ۱۹۹۳، جی و جان شوئیتز ۲۰۰۸). این امر بدین معناست که بکارگیری حسن تعبیرات و پرهیز از دشواژه ها در جمع های مختلط بیشتر مشاهده می شود. ملاحظات فوق بر پیش بینی های معیار نزاکت طبقه متوسط صحه می گذارند.
۶-۲-۲- رسمیت موقعیت
زبان نه تنها بر حسب خصوصیات اجتماعی متکلم، (نظر سن، جنس، نژاد، طبقه اجتماعی و غیره) بلکه بر حسب بافت اجتماعی که خود را در آن می یابد نیز تغییر می کند. (ترادگیل، همان منبع: ۱۳۱). از جمله عواملی که در بافت اجتماعی سبب بوجود آمدن گونه های مختلف زبانی می شوند میزان رسمیت موقعیت هایی است که فرد در آن ها قرار می گیرد. زبانگونه هایی که با رسمیت یک موقعیت پیوند دارند سبک نامیده می شوند و می توان
آن ها را بدین صورت که در امتداد مقیاسی از رسمی تا غیر رسمی قرار گرفته اند تصور نمود. (ترادگیل، همان منبع، وارداف، ۱۹۸۶).
سطح رسمیت یک موقعیت را نیز مجموعه عواملی چون موضوع گفتگو، هدف گفتگو، روابط نقشی، مجرای ارتباطی و وضعیت (زمان و مکان) بوجود می آورند. بر مبنای تغییرات صورت گرفته در موقعیت، گونه زبانی (سبک) نیز به صورت متناظری تغییر می یابد. میزان توجهی که گویندگان نسبت به گفتار خود نشان می دهند تاثیر بسزایی در ایجاد تغییرات سبکی دارد. به موازات بیشتر شدن توجه نسبت به رفتار زبانی، میزان نسبی تظاهر ویژگی های زبانی معتبر نیز بیشتر می گردد و از میزان نسبی کاربرد ویژگی های غیر معتبر کاسته می شود. در این میان عبارات نزاکتی (حسن تعبیرات، سوء تعبیرات و عبارات صریح) را باید نشانگرهای سبکی قلمداد کرد. در هر موقعیتی که گوینده از واژه ای حسن تعبیری استفاده می کند بلافاصله تشخیص می دهیم که در ورای این عبارت، مفهومی زشت و ناپسند نهفته است که فرد به دلیل عدم تناسب با موقعیت از صورتی متفاوت بهره گرفته است. کاربرد حسن تعبیرات را غالباً در موقعیت هایی می یابیم که از سطح رسمیت بالایی برخوردارند نظیر جلسات اداری، محیط دانشگاه و غیره ؛ بالعکس انتظار داریم الفاظ تابو را در موقعیت هایی بیابیم که غیر رسمی هستند نظیر گفتگو با دوست صمیمی، همسر و غیره. با اینکه تعیین موقعیت های وقوع حسن تعبیرات و سوء تعبیرات به صورت معین کاری دشوار است با این حال می توان به صورت نسبی پیش بینی کرد که تا چه میزان کاربرد یک دشواژه یا حسن تعبیر می تواند با رسمیت موقعیت تناسب داشته باشد. عبارات نزاکتی از جهت تعاملی که با سبک برقرار می کنند مترادف های گونه ور نامیده می شوند، یعنی واژه هایی که با داشتن معنای دلالتی یکسان در بافت های مختلف و ناهمسان بکار می روند زیرا هریک دارای معانی ضمنی مختلفی هستند و همانطور که اشاره شد به عنوان نشانگرهای سبکی عمل می کنند. (آلن و بریج، ب ۲۰۰۶: ۱۲). داشتن معنای دلالتی یکسان بدین معناست که انکار مدلول یک واژه به معنای انکار مدلول تمامی مترادف های گونه ور است. بکارگیری این واژه ها بجای هم ممکن نیست مگر آنکه گوینده قصد تغییر سبک گفتگو را داشته باشد. بنابراین منشا تغییرات سبکی را می توان در معنای ضمنی واژه ها جست؛ آن چه که ترادف واژه ها و در نتیجه وابستگی بافتی
آنها را سبب می شود معنای ضمنی منضم به الفاظ است. معنای ضمنی پیوند نزدیکی با مفهوم تناسب بافتی در کاربرد زبان دارد و عاملی تعیین کننده در انتخاب واژه و سبک گفتار به شمار می آید. بنابراین معنای ضمنی را می توان عاملی دانست که حسن تعبیر یا سوء تعبیر بودن یک عبارت زبانی نیز بدان وابسته است زیرا افراد، میزان تابو شدگی یک واژه را بر اساس معنای ضمنی منضم به آن درمی یایبند و به سبب تعامل آن با سبک، فرد میزان تناسب واژه را با موقعیت های مختلف می سنجد. با در نظر گرفتن این ملاک و نیز سایر عوامل بافت اجتماعی، میزان اهانت آمیزی یک عبارت زبانی تعیین می شود.
از نظر آلن و بریج (۲۰۰۷: ۱۰۵۶) تشخیص معنای ضمنی یک لفظ، تشخیص نگرش یک جامعه نسبت به آن لفظ است و واکنش کاربران زبان به آن ها، تاثیراتی کاربرد شناختی است که سبب ایجاد توسیع معنایی و خلق
واژه های جدید می شوند. «معنای ضمنی از دانش جامع فرد پیرامون معنای دلالتی (تحت الفظی) و همچنین از تجربیات، عقاید و تعصبات فرد پیرامون بافتهایی» نشئت می گیرد که یک عبارت در آن ها بکار می رود.
(آلن و بریج، الف ۲۰۰۶: ۴۷). انتخاب هر یک از بدیل های واژگانی (دارای معانی دلالتی یکسان) برگزیدن سبکی از کلام است که با توجه به میزان رسمیت یک موقعیت صورت می گیرد. بنابراین لفظی را توهین آمیز
می دانیم که با میزان رسمیت موقعیت و در نتیجه با سبک گفتار تناسب نداشته باشد و کاربرد آن منجر به عدم توازن سبکی شود. پیامدهای عدم ملاحظه سبک گفتار با تبعات نقض تابوهای زبانی رابطه مستقیم دارد. بدین معنا که میزان عدم توازن میان یک متغیر زبانی (یک عبارت نزاکتی) و رسمیت یک موقعیت، میزان اهانت و تبعات تابو شکنی را نشان می دهد. مثلاً بکارگیری حسن تعبیر مبالغه آمیزی چون «به ملکوت اعلی پیوستن» که تنها در موقعیت های بسیار رسمی و سبک های متکلفانه متداول است برای اعلام خبر فوت یک دوست به خانواده اش تنها عبارتی توهین آمیز قلمداد می شود و پیامدهای خاص خود را به دنبال خواهد داشت. همچنین در موقعیتی کاملاً متفاوت کاربرد یک دشواژه تک هجایی در عوض یک لفظ فنی برای اشاره به یک اندام تابو در یک سمینار پزشکی می تواند تبعات شغلی و حیثیتی ناگواری را برای گوینده به همراه داشته باشد. افراد تحصیل کرده به سبب در اختیار داشتن پیوستار سبکی وسیع تر و توانایی بالا در همبسته ساختن متغیرهای زبانی و بافتی
(در مقایسه با افراد کم سواد) از مصونیت بیشتری برخوردارند.
۶-۳- شرکت کنندگان
جامعه آماری تحقیق را ۳۰ تن از دانشجویان دختر و پسر رشته های زبان انگلیسی و فرانسه در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تشکیل می دهند که دارای میانگین سنی ۲۰ تا ۳۰ سال هستند و از توزیع جنسی یکسان برخوردارند. برای کنترل نسبی سایر متغیرهای اجتماعی که ممکن بود بر نحوه پاسخگویی به سوالات اثر گذار باشند تلاش کردیم تا
الف) افراد شرکت کننده حتی المقدور شغل دومی نداشته باشند (به سبب امکان تاثیر زبان فنی مشاغل و نزاکت حاکم بر محیط کاری بر نگرش پاسخگویان).
ب) از لحاظ اعتقادی دارای جهت گیری های مذهبی خاص نباشند. (به سبب تاثیر مذهب بر نزاکت فرد).
ج) با علم به متعین نبودن مفهوم طبقه متوسط در ایران، سعی کردیم از اشخاصی بهره گیریم که از لحاظ وضعیت اقتصادی تفاوت فاحشی نداشته باشند و عمدتاً والدین کارمند داشته باشند و گونه گونی های طبقه متوسط را نادیده گرفتیم.
۶-۴- ابزار گردآوری داده ها
داده های مورد نیاز برای تعیین سطح اهانت آمیزی واژه ها، از طریق توزیع پرسشنامه میان شرکت کنندگان گردآوری شده اند.
۶-۵- ساختار پرسشنامه و نوع سوالات
از میان مشخصات فردی شرکت کنندگان تنها سن و جنسیت مد نظر قرار گرفت. لحاظ کردن سن تنها برای مشخص کردن دامنه سنی مورد نظر (۲۰ تا ۳۰ سال) در پرسشنامه گنجانده شد و جنسیت نیز به عنوان یک متغیر اجتماعی مطرح شد تا بدینوسیله بتوانیم شرکت کنندگان را بر حسب جنسیت تفکیک کنیم. این نظر سنجی، تعیین میزان اهانت آمیزی واژه ها و عبارات زبانی را در بافت موقعیتی به عنوان هدف اصلی دنبال می کند.
به این منظور، دو گفتگوی فرضی با موضوع «زنان خیابانی» در دو موقعیت مختلف طراحی شده و در ذیل گفتگوها، ۱۵ واژه و عبارت مبین مفهوم زنان خیابانی درج شده اند. که در سبک های مختلف بر این مفهوم دلالت می کنند. افراد با متصور شدن فضای گفتگو و تشخیص سطح رسمیت موقعیت، میزان اهانت آمیزی هر یک از الفاظ و عبارات فهرست شده را تعیین می کنند. این عبارات بر اساس نگرش پژوهشگر به ترتیب از مودبانه ترین تا توهین آمیزترین رده بندی شده اند. مقیاسی نیز که برای تعیین میزان اهانت آمیزی در نظر گرفته شده، یک مقیاس سه شقی است و شامل غیر توهین آمیز، نه مودبانه و نه الزاماً توهین آمیز (خنثی) و توهین آمیز است. این مقیاس در راستای تقسیم بندی سه گانه عبارات (از حیث نزاکتی) است؛ بدین صورت که ما الفاظ توهین آمیز را حسن تعبیر، عبارات نه مودبانه و نه الزاماً توهین آمیز (خنثی) را صریح و الفاظ توهین آمیز را سوء تعبیر در نظر می گیریم.
در موقعیت رسمی، گفتگو فضایی را ترسیم می کند که افراد در محیط کلاس و در حضور استاد و همکلاسیهای دختر و پسر که تنها با آن ها یک آشنایی ساده دارند به منظور آسیب شناسی پدیده زنان خیابانی با آن ها به گفتگو می پردازد. در موقعیت غیر رسمی، فرد در یک کافی شاپ با دوست بسیار صمیمی و همجنس خود در مورد زنان خیابانی گفتگو می کند. برای به حداقل رساندن ابهامات احتمالی سوالات و طرح پرسشنامه برای شرکت کنندگان، پیش از پاسخگویی به سوالات، به صورت شفاهی و غیر فنی، مندرجات پرسشنامه و
موقعیت های فرضی را شرح دادیم تا آنان با تصور روشن تری خود را در موقعیت های یاد شده بیابند و سپس به سوالات پاسخ گویند.
۶-۶- ابزار تحلیل داده ها
داده های جمع آوری شده را با بهره گرفتن از روش های آمار گیری متناسب با هدف پژوهش تحلیل نمودیم و برای شناسایی میزان اهانت آمیزی واژه ها در موقعیت های مختلف و نیز به تفکیک جنسیت از آمار توصیفی
(فراوانی وقوع داده ها) و آزمون تی (به عنوان تحلیل استنباطی) استفاده کردیم و برای ملموس تر نشان دادن نتایج حاصل از آزمون ها، آن ها را در قالب منحنی و نمودارهای مختلف نشان داده ایم. در بخش تحلیل داده ها به صورت مشروح، نحوه آزمون گیری و کسب نتایج را ارائه می کنیم.
۶-۷- تحلیل داده ها
۶-۷-۱- تحلیل داده ها بر مبنای رسمیت موقعیت
برای تحلیل داده ها بر مبنای متغیر میزان رسمیت موقعیت و بدون ملاک قرار دادن متغیر جنسیت، ابتدا واژه های فهرست شده را با عدد از ۱ تا ۱۵ مشخص می کنیم، سپس مقیاس سه گانه را نیز به همین ترتیب رتبه گذاری
می کنیم به این صورت که به گزینه غیر توهین آمیز رتبه ۱، به گزینه خنثی رتبه ۲ و به گزینه توهین آمیز رتبه ۳ داده می شود. برای شناسایی میزان اهانت آمیزی هر یک از الفاظ بر اساس میزان رسمیت موقعیت، میانگین هر لفظ را در هر موقعیت می گیریم و بدین صورت میزان اهانت آمیزی هر واژه یا عبارت را در موقعیت های مختلف بر اساس میانگین نشان می دهیم. مانند شکل ۶-۱:
شکل ۶-۱ میانگین میزان اهانت آمیزی هر لفظ به تفکیک موقعیت

 

  نام لفظ میانگین الفاظ در
موقعیت رسمی
میانگین الفاظ در
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:04:00 ب.ظ ]