علت اصلی حمایت از حقوق مالکیت فکری این است که به عنوان یک ابزار، برای تشویق نوآوری و خلاقیت جدید به کار گرفته شود. همچنین انگیزه ای است برای عاملان بازار، برای تولید و ارائه نوآوری و ایجاد کالاهایی که به نفع جامعه و بشریت است. به ویژه در کشورهای توسعه یافته، مالکیت فکری برای افزایش اختراعات در برخی از بخش های صنعتی اهمیت بسیاری دارد. برای مثال، شواهد نشان میدهد که به رسمیت شناختن سیستم ثبت اختراعات در بیوتکنولوژی، صنعت داروسازی، صنایع شیمیایی و نفتی برای ایجاد نوآوری ضروری میباشد.[۶۱]
مبانی اقتصادی بیان میکنند که بدون حمایت قانونی، مخترعان و نوآوران پیشرفت های جدید خود را به عموم مردم فاش نمی کنند. زیرا بسیاری از محصولات که برای تولید آن ها تلاش، هزینه و وقت زیادی صرف شده است، را می توان به راحتی و با هزینه اندک کپی کرد. در این حالت از جانب جامعه و فرد پدیدآورنده انگیزه برای اختصاص دادن منابع مالی برای اختراع و تولید وجود نخواهد داشت که در نتیجه این روند منجر به شکست بازار می شود. یکی از راه های مقابله با شکست بازار ثبت اختراع است.[۶۲]
از این رو، انحصار قانونی برای جبران سرمایه گذاری، و پاداش دادن برای تشویق توسعه نوآوری و خلاقیت جدید ضروری است؛ «تا جایی که هدف اصلی نهفته در سیستم حمایت از حقوق مالکیت فکری پیشرفت اجتماعی است».[۶۳] به منظور دستیابی به این هدف، قواعد مالکیت فکری بین حمایت از انگیزه ها، انتشار نوآوری و خلاقیت و دسترسی عمومی به آن ها تعادل ایجاد کردهاند. به طور کلی این تعادل توسط محدود کردن دامنه حقوق انحصاری اعطا شده به نوآوران و پدید آورندگان به دست آمده است.
در سالهای اخیر این سوال مطرح شده است که آیا قواعد مالکیت فکری به تعادل بین حق انحصار و حق دسترسی، صدمه می زند؟ مفسران بیان کردهاند که مالکیت فکری فراتر از اینکه به عنوان مکانیزم انگیزه به کار گرفته شود، اثرات مهمی بر منافع عمومی دارد. از جمله بهداشت عمومی در زمینه دسترسی به داروها، تحصیل و تحقیق با توجه به دسترسی به اطلاعات، آزمایشات علمی از طریق دسترسی به داده ها، امنیت غذایی و تغییرات آب و هوایی.[۶۴]
با توجه به این مثال ها، قواعد مالکیت فکری اثر دوجانبه دارد. از یک طرف عملکرد این قواعد در محیط بازار، ایجاد انگیزه برای تولید کالاهای مفید برای جامعه است. بنابرین یک عامل ضروری برای وجود داروهای ابتکاری جدید، متون علمی، دانه هایی با محصول بیشتر و مقاوم در برابر آفت های جدید و یا تغییرات آب و هوایی با فن آوری سبز، میباشد. از طرف دیگر، انحصار مالکیت فکری عاملی است که موجب محدودیت و یا محرومیت دسترسی به این کالاها توسط مصرف کنندگان، رقبا و عموم مردم می شود. همچنین ممکن است صاحبان حق را قادر سازد که تقاضای انحصار اجاره و یا قیمت از کالاهای حمایت شده داشته باشند. در زمینه بهداشت عمومی، تأثیر دوگانه حمایت از مالکیت فکری در بند سه اعلامیه دوحه بیان شده است: «میدانیم که حمایت از حقوق مالکیت فکری برای توسعه داروهای جدید اهمیت دارد. ما همچنین نگرانی در مورد اثر آن بر قیمت ها را مورد توجه قرار داده ایم».[۶۵]
بنابرین حمایت از مالکیت فکری یک معامله است که بدون آن، اختراع و نوآوری کافی وجود نخواهد داشت. فرض بر این است که علی رغم هزینه های زیادی که به دلیل قیمت گذاری انحصاری پرداخته می شود، اما در دراز مدت به نفع مصرف کنندگان خواهد بود. زیرا ضرر و زیان های کوتاه مدت از طریق اختراعات جدید که در نتیجه افزایش تحقیق و توسعه ایجاد شده اند، جبران خواهد شد. در مجموع، میزان حمایت مطلوب و استاندارد از اختراعات به درستی قابل تعیین نمی باشد؛ اگر حمایت ضعیف باشد، پیشرفت فن آوری نیز ممکن است به دلیل عدم وجود انگیزه کافی در زمینه تحقیق و توسعه کاهش یابد و اگر حمایت گسترده ای صورت بگیرد، اگرچه مصرف کنندگان ممکن است حتی در دراز مدت نیز سود نبرند، اما دارنده حق اختراع میتواند به مراتب بیشتر از هزینه های تحقیق و توسعه سود ببرد.
گفتار اول: مبانی حقوق بشری
موضوع مالکیت فکری ناشی از هنر و ابتکار انسان است. می توان گفت که با پیدایش انسان مالکیت فکری نیز به وجود آمده است. زیرا فکر، قدرت جدا نشدنی است که انسان همواره برای رفع نیازهای خود ازآن بهره گرفته است.
نخستین بار در سال ۱۹۴۸ در اعلامیه جهانی حقوق بشر به عنوان بنیادی ترین سند حقوق بشری، منافع مادی و معنوی پدیدآورنده مورد حمایت قرار گرفت. ماده ۲۷ اعلامیه بیان میکند «۱- هرکس حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی و اجتماعی شرکت کند، از فنون و هنرها متمتع گردد و در پیشرفت علمی و فواید آن سهیم باشد.
۲- هر کس حق دارد از حمایت منافع معنوی و مادی آثار علمی، فرهنگی یا هنری خود برخوردار شود».[۶۶]
در میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز به این مسئله تصریح شده است. ماده ۱۵ میثاق بیان میکند «کشورهای عضو این میثاق حق هر کس را در امور ذیل به رسمیت میشناسند:
۱ ـ شرکت در زندگی فرهنگی
۲ ـ بهرهمند شدن از پیشرفتهای علمی
۳ ـ بهرهمند شدن از حمایت منافع معنوی و مادی ناشی از هر گونه اثر علمی، ادبی یا هنری که مصنف (یا مخترع) آن است».[۶۷]
همچنین، در بیانیه ای که در سال ۱۹۸۶ در مجمع اتحادیه برن تدوین شد، ذکر شده است که کپی رایت مبتنی بر حقوق بشر و عدالت است و نویسندگان به عنوان پدیدآورندگان زیبایی، سرگرمی و یادگیری، شایسته اندکه حقوقشان به رسمیت شناخته شود و هم در کشور خود و هم در تمامی کشورهای دنیا مورد حمایت قرار بگیرد.[۶۸]
به موجب برخی نظریات، حقوق مالکیت فکری از حقوق طبیعی انسان سرچشمه گرفته است. بر اساس نظرات جان لاک، انسان نسبت به شخص خود و در نتیجه نسبت به محصولات ناشی از کار خود حق مالکیت دارد.[۶۹]
[سه شنبه 1401-09-29] [ 01:27:00 ب.ظ ]
|