کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو



 



۲-۱۵-۱)معنی ومفهوم کارایی:
واژه لغوی کارایی به معنای به منصه ظهور رسیدن است. از لحاظ تاریخی صفات کار یا عملی بوده است که در طی آن پاره ای استعدادهای بالقوه به بالفعل تبدیل شده، به لحاظ تاریخی لغت کارایی حداقل از زمان آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است. برخی کارایی را به کیفیت بهتر معنی کرده اند. از آن جا که مفهوم کارایی مفهومی نسبی است شاید بهتر باشد آن را شاخص شناسایی عملکرد مطلوب از بین چند عملکرد مشاهده شده معرفی کرد علاوه برآن با توجه به این که عملکرد کلی یک تولید کننده اجزاء مختلف دارد، شایسته است که متناسب با هر جزء شاخص مناسب کارایی آن جزء نیز تعریف شود. در مفهوم جدید کارایی به معنی تلف نکردن منابع است که از نسبت ستانده به کل نهاده به دست می‌آید(آبی، ۱۳۸۶).
۲-۱۵-۲) تعاریف کارایی:
الف) هارینگتون[۳۷] (۱۹۱۲)، کارایی را انجام کار به بهترین وجه و طریق ممکن می داند. وی معتقداست که کارایی به بهترین طریق به وسیله فرد حائز شرایط در بهترین محل ودر مناسب ترین وقت. کارایی یعنی شرایط آسودگی آور برای کارگران چه به طور فردی و چه به طور دسته جمعی نه فقط برای کارفرمایان، بلکه برای شرکت ها و بالاخره برای تمام کشور. با این وجود ب) مولینز[۳۸](۱۹۹۰) در یک جمله بسیار کوتاه، کارایی را «انجام دادن صحیح کار» تعریف کرده است. ولی ج) ژوزف پروکوپینکو[۳۹](۱۹۸۷)، در کتاب خود تحت عنوان« مدیریت بهره وری» از کارایی تعریف کاملتری را ارائه داده و می گوید کارایی، تولید کالاهایی با کیفیت بالا ودر کوتاه ترین زمان ممکن است(آذربایجانی، ۱۳۸۶).
مقاله - پروژه
اما بازرگان(۱۳۸۸) بیان می دارد که کارایی یک مفهوم اقتصادی است که ابتدا در فعالیت های مهندسی مطرح شده است و تعریف اولیه ای که از کارایی در فرآیندهای تولید صنعتی به عمل آمده، عبارت بوده است از بیشینه(ماکزیمم) کردن ترکیبی مطلوب از عوامل برون داد(اثربخشی) برای سطح معینی از درون داد(هزینه). به تعبیر دیگر، کمینه( مینیمم) کردن درون داد برای دستیابی به ترکیب مطلوب برون داد. از این تعریف باید به این نکته پی ببریم که مفهوم اثر بخشی( این که تا چه اندازه برون دادهای مطلوب حاصل شده اند) در درون مفهوم کارایی( اثر بخشی به نسبت هزینه) واقع شده است.
با توجه به این تعریف، وقتی به نشانگرهای درون داد، فرایند و پیامد توجه می شود منظور ارزیابی کارایی است. اما وقتی به نشانگرهای برون داد نهایی یا برون داد واسطه ای توجه می شود منظور اثر بخشی است. به عبارت دیگر منظور از ارزیابی کارایی آموزشی قضاوت در باره آن است که برای سطح مطلوب برون داد (دانش آموخته، آثار علمی، خدمات تخصصی)، چه حداقلی از درون داد( ویژگی های یادگیرنده، ویژگی‌های معلم، بودجه و…) و فرایند (یاددهی- یادگیری و…) کفایت می‌کند. براین اساس، با توجه به مفهوم کارایی آموزشی، می‌توان به این سؤال پاسخ داد که چگونه برای میزان معینی از ویژگی های عوامل درون داد نظام آموزشی نتایج بیشتر یا بهتری از نظام آموزشی به دست آورد؟ از طرف دیگر، به کمک مفهوم اثر بخشی به این سؤال پاسخ داده می شود که تا چه اندازه برون داد نظام آموزشی از مطلوبیت مورد نظر برخوردار است؟( بازرگان، ۱۳۸۸).
۲-۱۶)بهره وری:
آژانس بهره وری اروپا، بهره وری را چنین تعریف می کند: بهره وری درجه استفاده مؤثر از هر یک از عوامل تولید است و بهره وری یک دیدگاه فکری است که همواره سعی دارد آن چه را که در حال حاضر موجود است بهبود بخشد. بهره وری مبتنی بر این عقیده است که انسان می تواند کارها و وظایفش را هر روز بهتر از دیروز به انجام برساند. مرکز بهره وری ژاپن نیز در خصوص بهره وری می گوید: هدف از بهبود بهره وری عبارت است از به حداکثر رسانیدن استفاده از منابع، نیروی انسانی، تسهیلات و… به طریقه علمی با کاهش هزینه های تولید گسترش بازارها، افزایش اشتغال، کوشش برای افزایش دستمزدهای واقعی و بهبود معیارهای زندگی آن گونه که به نفع کارکنان، مدیران و مصرف کننده باشد(حکیمی پور، ۱۳۷۲).
به طور کلی باتوجه به تعاریف کارایی و بهره وری که بدان ها اشاره شد می توان چنین دریافت که دو مفهوم بسیار به هم نزدیکند وتعاریف در این دوموضوع مشابه اند.در نهایت می توان به تعبیر (عمادزاده،۱۳۷۴) از بهره وری رسید که عبارتست از نسبتی که بین محصول به دست آمده و نهاده به کاررفته وجود دارد. این نسبت، معیاری برای ارزیابی کارایی نهاده هاست. یعنی بهره وری باعث افزایش در تولید واقعی و کاراترساختن تخصیص منابع می گردد.
بهره وری، یکی از مفاهیم بسیار مهم و اساسی در اقتصاد است، مفهومی که در برگیرنده ی دو مفهوم کارایی و اثربخشی است. برای نشان دادن میزان استفاده مؤثر، مفید و کارا از منابعی تولیدی چون کار، سرمایه، زمین، مواد اولیه، انرژی، فناوری و… برای تولید کالاها و خدمات. بدین معنا که هر قدر میزان این شاخص بالاتر باشد، به همان اندازه می توان از منابع تولیدی، محصول بیشتر و با کیفیت بهتری به دست آورد. بهره وری، نگرشی برای عقلانی کردن فعالیت ها و جلوگیری از کارهای لغو و بیهوده است. بنا براین، یک معیار صرفاً اقتصادی و مالی و الزاماً کار بیشتر نیست. همچنین، لزوماً کاستی از میزان مصرف نیست، بلکه درست و به جا مصرف کردن است. از سویی، صرفاً تولید بیشتر هم نیست، بلکه هماهنگ کردن کمیت، کیفیت و هزینه در رقابت است. لذا، هرچند با توجه به شکل ریاضی آن، بهره وری به نظر مفهومی کاملاً کمی می رسد؛ اما، به کیفیت ها نیز ربط و وابستگی فراوان دارد. دقیق تر آن است که بهره وری دارای دو مؤلفه اصلی است. مؤلفه نخست، کارایی است که نشان دهنده ستاده بیشتر در مقابل داده کمتر است. اما مؤلفه دیگر، اثر بخشی است که دلالت بر انتخاب فعالیت های سودمند و درست و اصولی برای دستیابی به هدف دارد. به سخنی دیگر، کارایی معرف خوب کارکردن و اثر بخشی مؤید کارخوب کردن است. کارایی با استفاده مفید از منابع ارتباط دارد و اثر بخشی، با عملکرد مرتبط است. بنابراین، با بهره گیری از نقش دو مؤلفه کارایی و اثر بخشی از تعریف معمول بهره وری که عبارت است از« نسبت تولید یک کالای شخصی به داده یا داده‌های مربوط به فرایند تولید همان کالا» می باشد، می توان به تعریف دقیـــق تری از بهــره وری، یعنی«
نسبت تولید به ثمر رسیده به داده به کار رفته در آن» رسید.
۲-۱۷) رابطه کارآیی با بهره‌وری و اثربخشی:
در غالب موارد واژه­ های بهره‌وری، کارآیی و اثر­بخشی به طور نابه جا به کار گرفته شده یا با هم اشتباه می‌شوند. بهبود کارآیی، ارتقای بهره‌وری را تضمین نمی‌کند؛ افراد غالبا فکر می‌کنند، اگر کارآیی بهبود یابد، بهره‌وری بیشتر خواهد شد. کارآیی شرط لازم بهره‌وری است؛ اما شرط کافی نیست. در واقع برای بهره‌ور بودن، هم اثربخشی و هم کارآیی لازم است. کارآیی  نسبت محصول واقعی(یاخدمات ارائه شده) به محصول مورد انتظار است، در حالی که اثربخشی، درجه تحقق هدف‌ها در سازمان است و بهره‌وری مجموع کارآیی و اثر بخشی را مورد نظر دارد( ابطحی و همکاران، ۱۳۷۲).
یعنی مفهوم بهره‌وری در برگیرنده دو مفهوم اثربخشی و کارآیی است:
بهره‌وری = اثر بخشی + کارایی
اثربخشی به معنای انجام کارهای درست، که سازمان را به اهداف خود نائل می‌کند و کارآیی به معنای انجام درست کارها و مترادف با استفاده بهینه از منابع (کاهش هزینه‌ها)، افزایش مقدارتولید است.( ابطحی و همکاران، ۱۳۷۸).
همچنین از نظر رابینز[۴۰]،(۱۳۸۴)بهره‌وری می‌تواند در سه سطح  فردی، گروهی و سازمانی اندازه‌گیری شود. و طاهری(۷۸) مهمترین شاخص بهبود بهره‌وری را افزایش مستمر نسبت ستانده به داده‌ها، همراه با افزایش کیفیت تعریف می‌کند. در سطح بنگاه یا کارگاه بهره‌وری به صورت اندازه‌گیری توناژ محصول یا تعداد تولید یا ساعت کار تعریف می‌شود و در سطح ملی رابطه درآمد ملی و هزینه جامعه، شاخص بهره‌وری تعریف می‌شود.( طاهری، ۱۳۷۸).
پروکو پنکو [۴۱](۱۹۸۷) از کارایی و اثر بخشی تعاریفی را ارائه داده است:
کارایی عبارت است از نسبت تولید کالاها ویا خدمات نهایی به منابع به کاررفته در آن. در این جا کارایی تنها به افزایش کمی تولید توجه دارد. به عبارت دیگر کارایی به نسبت کمیت خدمات ارائه شده به هزینه‌های مالی یا نیروی کاری که برای آن به کار رفته اشاره دارد. با این حال این مفهوم از بهره وری و شیوه اندازه گیری میزان رضایت مشتری یا میزان دستیابی به هدف مطلوب یا مورد نظر را اندازه نمی گیرد.
اثربخشی بر خلاف کارایی روشی است که چگونگی تحقق اهداف را می سنجد. این مقیاس اثرات برنامه را بر جامعه کمی کرده و مشخص می کند که آیا برنامه از نهاده ها یا منابع برای نایل شدن به اهدافش استفاده بهینه کرده یا خیر.
گروه مشاوران یونسکو( ۱۳۷۹)، مفهوم کارایی را از دیدگاه علم اقتصاد مطرح نموده اندکه اساساً با توجه به بازده حاصل از یک نظام در مقایسه با درون داد آن محاسبه می شود. هرچند میزان کارایی یک ماشین یا نظام بیشتر باشد به همان نسبت بازده آن نسبت به درونداد بیشتر است.
در حالی که توردال[۴۲](۱۳۷۱) کارایی را به معنای به دست آمدن حجم معینی از محصول با کیفیت عالی در کمترین زمان وبا کمترین ضایعات می داند( رؤیایی، ۱۳۷۱).
۲-۱۸)کارایی در نظام های آموزشی:
روشن است که همانند دیگر مفاهیم مدیریتی، مفهوم کارایی در تعلیم و تربیت نیز متأثر از بحث کارایی
در صنعت و بازرگانی است.
برطبق نظر کالاهان، بین جنگ های جهانی اول و دوم، ایدئولوژی کارایی صنعت و بازرگانی در تعلیم و تربیت نفوذ کرده است و در طول چند دهه که این نفوذ پذیری ادامه داشت، هزاران بررسی جامع جهت افزایش کارایی مدارس صورت گرفت( لی[۴۳] فام و همکاران، ۱۳۶۷).
لیکن باید توجه داشت که هرگونه اظهار نظر در مورد کارایی نسبی اقتصادی آموزش و پرورش چه بر طبق معیارهای کارایی داخلی و چه بر اساس معیارهای کارایی خارجی، کاری دشوار است، چون در رابطه با مسائل آموزشی اطلاعات کافی در باره ی هزینه ها وجود ندارد تا بتوان حتی یک مقایسه کلی درباره کارایی انجام داد( کارنوی[۴۴] و همکاران،۱۳۶۷).
برای بررسی میزان بهره وری یک نظام آموزشی کار بسیار مشکل است. هر چه بازده یک کار ملموس‌تر باشد تعیین میزان بهره وری آن نیز آسان تر است، ولی چون بازده کار یک نظام آموزشی، دانش آموزانی است با آموخته های مختلف، که گاهی اندازه گیری آموخته های دانش آموزان یا تغییرات در رفتار آن‌ها بسیار مشکل است، لذا برای تسهیل کار، عمدتاً بازده ظاهری را مورد توجه قرار می دهند، تا این که بتوان با داده های کمی مقایسه ای میان بخش های مختلف انجام داد( بوتی[۴۵]،۱۳۷۱).
مشاوران یونسکو(۱۳۷۹)، معتقدند که از جمله عوامل وجودی نظام آموزشی، دانش آموزان می باشند . دانش آموزان به عنوان درون داد پس از طی پایه های تحصیلی و گذراندن فرایند تحصیلی، فارغ التحصیل شده و« خروجی»یا برون داد نظام نامیده می شوند. بدیهی است، مانند هر نظامی که در جهت تحقق بخشیدن به هدف های مشخص عمل می کند، در نظام آموزشی نیز برخی از« ورودی ها» به «خروجی» نمی‌رسند که در این جاست که مسئله کارایی نظام مطرح می گردد.

کارایی درونی و کارایی بیرونی:
محسن پور(۱۳۸۹) به نقل از فیلیپ کومبز- که در یکی از انتشارات یونسکو تحت عنوان« بحران جهانی
تعلیم و تربیت» منتشر شده است- می گوید هرچند که نظام آموزشی با مؤسسات صنعتی تفاوت اساسی دارد اما آموزش و پرورش رسمی هم چون هر مؤسسه تولیدی عواملی را دریافت می کند که به آن‌ها عوامل ورودی یا داده می گویند. درون داد شاگردان به عنوان بخشی از این عوامل ورودی، در درون نظام تحت تأثیر اعمالی که آن را تعلیم و تربیت می نامند، تغییر و تحولاتی حاصل می کنندو سپس به عنوان بازده برون داد یا عوامل خروجی، به بازار کار و جامعه تحویل می شوند. به عبارت روشن تر، در این الگو، شاگردان، معلمان، منابع مالی و برنامه های درسی را داده یا گذاشت می نامند. شاگردان طی یک فرایند تحت تأثیر برنامه های درسی آشکار و پنهان، جو مدرسه و رفتار معلمان قرار می گیرند و تغییراتی در آن ها ایجاد می شود. بنا بر این هنگامی که آنان تحصیلاتشان را به پایان می رسانند و از نظام آموزشی خارج می شوند؛ نهایتاً دانش ها، مهارت ها، گرایش ها، اعتقادات، طرز تفکر، عادات ودر مجموع رفتارهای خاصی را کسب می‌کنند. لذا فارغ التحصیلان نظام آموزشی با چنین مجموعه ای از اکتسابات، بازده یا برداشت تلقی می‌شوند. بر این اساس، اگر آموزش و پرورش را یک نظام تولیدی تلقی کنیم، باید هم از کارایی درونی و هم از کارایی بیرونی آن ارزیابی به عمل آوریم.
۲-۱۹-۱) کارایی درونی:
هنگامی که برون دادهای نظام آموزشی نسبت به هزینه های به عمل آمده مورد نظر قرار می گیرد، کارایی درونی نامیده می شود. ارزیابی کارایی درونی نظام آموزشی نشان دهنده ی مطلوبیت تحقق هدف‌های نظام نسبت به منابع مصرف شده(هزینه ها) است( بازرگان، ۱۳۸۸). منظور از کارایی درونی این است که با توجه به امکانات، منابع و مدت زمانی که برای تحصیل دانش آموزان در هر پایه تحصیلی در نظر گرفته شده، نحوه عبور دانش آموزان به چه صورتی است، یعنی در هر سال ودر هر پایه تحصیلی چه درصدی از شاگردان هر پایه مردود می شوند یا مدرسه را ترک می کنند و این تکرار پایه و ترک تحصیل از لحاظ اقتصادی چه تأثیری بر بازده نظام آموزشی دارد. بنا براین برای تعیین کارایی درونی یک نظام آموزشی، معمولاً از شاخص هایی چون نرخ تکرار پایه، میزان اتلاف، نرخ ماندگاری و متوسط طول تحصیل استفاده می شود(محسن پور، ۸۹).
بررسی روند دانش آموزی و محاسبه نشانگرهای کارایی درونی هر دوره آموزشی، مورد توجه برنامه ریزان آموزشی است. برنامه‌ریزان، با اطلاع از تعداد دانش آموزانی که یک دوره تحصیلی را با موفقیت به پایان می‌رسانند وتعدادی که در هر یک از پایه های تحصیلی از آن دوره آموزشی خارج می‌شوند، یا آن را تکرار می‌کنند، می‌توانند تنگناهای موجود را در رسیدن به هدفهای آموزش و پرورش شناسایی کرده، با بررسی علت های آن، نسبت به برطرف نمودن آنها اقدام کنند. اهمیت موضوع تا بدانجاست که آژانس توسعه بین المللی امریکا( ۲۰۰۳) افزایش کارایی درونی نظام های آموزشی، به ویژه کارایی آموزش پایه عمومی را مهم ترین اولویت راهبردی خود اعلام کرده است. این دفتر بیان می‌کند که چون بخش اعظم سرمایه گذاری ها در آموزش و پرورش، در اثر افت تحصیلی، تکرار پایه و ترک تحصیل دانش آموزان، بازده مورد نظر را به دنبال نداشته است، اولین و مهم ترین اولویت کاری خود را بهبود نشانگرهای کارایی درونی آموزش، از جمله کاهش ترک تحصیل و تکرار پایه و افزایش ارتقا و گذر تحصیلی می‌داند.
شاخص های کارایی درونی، ثمر بخشی نظام را در دست یابی به اهداف آموزش و پرورش مشخص و رابطه بین نهاده و برداشته را تعیین می کنند. با بهره گرفتن از این شاخص ها می توان تصویری کلی از مشکلات نظام آموزش و پرورش در زمینه هایی از قبیل تکرار پایه، ترک تحصیل تهیه و یا تحقیقات دقیق تر نسبت به رفع آن ها چاره اندیشی کرد. کارایی درونی یک نظام هنگامی صددر صد خواهد بود که کلیه دانش آموزان که در مقطع زمانی واحد برای ورود به آن دوره ثبت نام کرده اند، مثلاً دوره ابتدایی، پس از طی دوره ۵ ساله به اتفاق در امتحانات پایانی شرکت کرده و همگی قبول شده و به اخذ گواهی نامه پایان دوره ابتدایی نائل گردند. از آن جا که همیشه تعدادی از دانش آموزان در طی پایه های تحصیلی افت نموده و یا مردود می شوند و ترک تحصیل می کنند، معمولاً کارایی صددرصد نیست. اطلاع از نرخ ارتقاء، تکرار و افت از این رو حائز اهمیت است که تصویری جامع از کارایی درونی نظام آموزشی و کیفیت خدمات آموزشی کشور به دست می دهد. برای مثال، هنگام سیاست گذاری و برنامه ریزی برای کاهش نابرابری ها، اطلاع از چگونگی ارتقاء، افت یا مردودی دانش آموزان در مناطق روستایی نسبت به مناطق شهری و یا میان دانش آموزان دختر نسبت به دانش آموزان پسر بسیار مؤثر خواهد بود( مشاوران یونسکو، ۱۳۷۹).
طبق مصوبات دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش(۱۳۸۷)، برای بررسی کارایی درونی باید از الگوی جریان دانش آموزی استفاده نمود که با بهره گرفتن از شاخص هایی چون؛ نسبت اتلاف، میانگین طول تحصیل فارغ التحصیلان و نرخ ماندگاری والگوی نتایج امتحانات شامل: درصد قبولی و مردودی ودرصد تارکان تحصیل می باشد که این ها شاخص های اصلی ارزیابی کارایی درونی می باشند و شاخص‌های دیگری چون ترکیب دانش آموزی که شامل: تعداد و میزان رشد دانش آموزان، سهم دانش آموزان دختر و سهم دانش آموزان روستایی و سهم دانش آموزان غیر انتفاعی و شاخص پوشش تحصیلی ظاهری دانش آموزان و شاخص های منابع انسانی شامل: نسبت دانش آموز به معلم و نسبت معلم به کلاس دایر و میزان تحصیلات معلمان و شاخص های فضای آموزشی شامل: تراکم دانش آموز در کلاس دایر و تراکم کالبدی و سرانه فضای آموزشی و ضریب بهره برداری از کلاس فیزیکی مدارس، می باشند که به توضیح آن‌ها خواهیم پرداخت.
هدف از ارزیابی کارایی درونی نظام آموزشی، تعیین کارکرد آن در طول برنامه و میزان موفقیت آن در کاهش نابرابری ها می باشد. لذا دبیرخانه ی مزبور بدین منظور شاخص های گوناگونی به کاربرده است:
الف) اطلاع از ارقام دقیق وضع موجود هر آن چه زیر پوشش نظام آموزشی قرار می گیرد مانند: تعداد مدارس، فضاهای آموزشی، کلاس درس، معلمان، آزمایشگاه ها، کتب درسی و…
ب) کارایی درونی سطوح مختلف نظام آموزشی: وضعیت افت تحصیلی، گذر از یک سطح تحصیلی به سطح دیگر، نتایج امتحانات پایانی هر یک از سطوح تحصیلی
ج) پی گیری دانش آموزان در طول دوران تحصیل و پس از آن
د) منابع مالی
ه) هزینه های آموزشی
و) مسأله برابری شانس: در واقع سه منشأ اساسی برای نابرابری ها مشاهده می شود که عبارتند از: نابرابری‌های اجتماعی، نابرابری های ناشی از جنسیت و نابرابری منطقه‌ای

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 11:11:00 ب.ظ ]




مربوط ساختن فرایند جانشین­پروری با راهبرد سازمان(این سامانه باید بر پست و کارکنان کلیدی که با موفقیت سازمان رابطه تنگاتنگ دارند متمرکز باشد. به بیانی دیگر، سامانه یادشده باید بر موقعیت­های کلیدی و افراد کلیدی حساس باشد).
علاوه بر این، دو نفر از صاحب نظران معروف در این حوزه، گام­های یک برنامه­ ریزی جانشینی موفق را چنین برشمرده اند(فالمر و کانگر،۲۰۰۴)
ایجاد تعهد مدیریتی
شناسایی موقعیت­های کلیدی
تبیین و تدوین مدل شایستگی
شناسایی استعدادها و تشکیل خزانه­ی استعدادها
اتصال برنامه های پرورش مدیران به سامانه­ی مدیریت و برنامه­ ریزی جانشینی
ردیابی و پی­گیری برنامه ­های جانشینی
ضمنا، شرکت کامپیوتری Dell[134] نیز مراحل زیر را به منظور برنامه­ ریزی جانشین­پروری ارائه داده است:
مرور و ارزیابی و تشخیص نیازهای سازمان به مدیر در سطوح مختلف
تدوین مدل شایستگی پایه و تکمیلی
مرور و ارزیابی استعدادهای مدیریتی موجود در سازمان به لحاظ کمی و کیفی
شناسایی و تشخیص شکاف بین استعدادهای موجود با نیازهای آتی
طراحی و تدوین برنامه ­های لازم برای کاهش (یا از بین بردن) این شکاف
پایان نامه - مقاله - پروژه
ارزیابی کارکنان مستعد و داوطلب توسط مدیران ارشد و ارائه­ گزارش­های هر بخش یا واحد به جلسات ویژه­ی دفتر مستمر آن
پرورش، جا به ­جایی و بالا بردن مستمر افراد مستعد، ارزیابی همیشگی اثربخشی فرایند و تلاش برای بهینه سازی دایمی آن
برنامه جانشین­پروری به صورت آگاهانه و نظام مند سازمان برای اطمینان از تداوم توانمندی در شغل کلیدی و تشویق توسعه فردی تعریف می شود(راسول[۱۳۵]،۲۰۰۵،۱۰)
با مطالعه مقالات مرتبط و تطبیق آن ها، زیر فعالیت­ها و زیر فرآیندهای مطرح شده در مورد برنامه جانشین­پروری را می­توان به دو مبحث، انتخاب جانشین و توسعه جانشین تقسیم ­بندی کرد.
۲٫۲٫۵٫ انتخاب جانشین
در این بخش روی انتخاب فرد قابل ارتقا و دارای استعداد بحث می­ شود. افراد باید از روی مجموعه مهارت ­ها و پیشینه خود انتخاب شوند و برای هر کدام گزینه­ های چند­گانه وجود داشته باشد. داشتن چندین معیار و استفاده از چندین روش و آموزش مدیران پرورش دهنده از توصیه­های رایج می­باشد. (لی[۱۳۶]،۲۰۰۲،۱۸)توضیح می­دهد که نیازسنجی و سنجش قابلیت ­های فعلی کارکنان ضروری است. این سنجش برای گام توسعه ضروری است. استفاده از ارزیابی عملکرد و مراکز ارزیابی نیز به طور اکید توصیه شده است. هم چنین شناخت زود هنگام استعدادها به خصوص برای شغل­های مدیریت ارشد بسیار کلیدی ارزیابی شده است، زیرا زمان زیاد و گستره وسیعی از موارد برای تجربه و یادگیری مورد نیاز است(گرر، ویریک[۱۳۷]،۲۰۰۸،۳۵۱-۳۶۷). روش های گوناگون انتخاب جانشین شامل ارزیابی عملکرد، بازخورد ۳۶۰ درجه، توصیه مدیر، مراکز ارزیابی، آزمون شناختی، توجه به پرونده شایستگی­ها، نوع مدرک تحصیلی، محل اخذ مدرک و سختی کارهای واگذار شده، می­باشد(والیم،۱۹۹۳،۴۲-۵۷)(وسل، کریستین، هف[۱۳۸]،۲۰۰۳،۲۶۵-۲۷۷). معمولا ویژگی­های شخصیتی، مهارت ­ها و شایستگی­های شخصی در انتخاب نقش مهمی دارند. رایج­ترین مواردی که در فرایند انتخاب در نظر گرفته می­شوند، به شرح زیر است(در[۱۳۹]،۲۰۰۶،۷۸۷). مهارت­ های بین فردی قوی، مهارت­ های ارتباط کتبی و شفاهی، هوش بالا، مشتری­­گرایی، هدف­گرایی و انگیزه، نتیجه­گرایی، کنار آمدن موفق با شرایط سخت، کارایی عملیاتی و به کارگیری بهینه منابع، توانایی ارتباط دادن امور به استراتژی­ های سازمان، توانایی انجام کار بدون رفتارهای متکبرانه و از هم گسیختن سازمان(از بعد رفتار سیاسی و مهارت ­ها)، توانایی برنامه­ ریزی و سازمان­دهی، توانایی انتخاب و توسعه کارکنان کلیدی و در نهایت مدیریت استرس.
زنگر و فولکمن[۱۴۰](۲۰۰۲)در مطالعات خود در مورد مهارت­ های رهبری به این نتیجه دست پیدا کردند، که مدیر آینده باید حداقل قابل قبولی از مهارت­ های زیر را داشته باشد:توانایی یادگیری از اشتباهات و توسعه مهارت­ های جدید، شایستگی­های بین فردی، باز بودن به ایده­های جدید، پذیرش مسئولیت شخصی نسبت به نتایج و توانایی برعهده گرفتن و پیشبرد یک برنامه جدید یا تغییر. نداشتن حداقل هر یک از این موارد، یک عیب اساسی محسوب می­ شود. در سطح کارشناسان نیز آینده نگری، توانایی کار بین بخشی، اثر بخشی گروهی، داشتن انعطاف و پذیرش تغییر، الگوهای ذهنی فراگیر و شایستگی­های فنی از معیارهای مهم هستند.
۲٫۲٫۶٫ توسعه جانشین
علاوه بر تعیین مجموعه مهارت ­ها و دانش مورد نیاز تصدی شغل بسیار ضروری است، که برنامه جانشین­پروری برای فراهم آوردن فرصت رشد و توسعه برای کارکنان روش و برنامه­ای داشته باشد. تجارب و توصیه­های محققان در این مورد این جا بررسی شده است. توسعه می ­تواند از طریق تکالیف شغلی[۱۴۱]، آموزش، گردش شغلی، جلسه های بررسی آموخته ها، امکان کار نزدیک با مدیران کلیدی، قائم مقام بودن برای مدیر فعلی و برنامه رسمی مربیگری باشد. بیش­تر مقالات برای توسعه، تجربه زمان کار شامل تعریف پروژه­ های خاص و ماموریت­های مشکل و گردش شغلی را به عنوان بهترین روش توصیه کرده ­اند. برنامه جانشین­پروری باید شامل مسیر شغلی فرد باشد، یعنی برای کاندیداها ارتقای موقعیت فعلی و موقعیتی که دوست دارند، مشخص شده و معین باشد. هم چنین باید مشخص باشد که برای رسیدن به آن، چه مهارت ­ها و قابلیت­هایی مورد نیاز است. در طراحی مسیر اهداف، علایق و خواسته­ های کاندیدا نیز باید مد نظر قرار گیرد(در،۲۰۰۶،۱۶). به طور کلی ۴ الگو برای توسعه شکل گرفته­اند، که می­توان یکی از آن­ها یا ترکیبی از آن­ها را به کار گرفت(در،۲۰۰۶،۷۸۸)
۲٫۲٫۷٫ الگوهای توسعه
۲٫۲٫۷٫۱٫ الگوی اول-گردش شغلی
در بسیاری از سازمان­ها این باور وجود دارد که برای رفتن به جایگاه بالاتر، تجربه کردن مجموعه ­ای از کارها ضروری است. در این سازمان­ها با تغییر جایگاه جانشینان هر۱۸ تا ۳۶ ماه در گستره­ای از جایگاه­ها، کار در وظایف گوناگون، کار برای مربی­های کلیدی سازمان و کار در حیطه­ای با اختیارات تصمیم ­گیری زیاد سعی بر آماده ­سازی آن­ها می­ شود. این رویکرد مشکلاتی دارد:۱-دوره ماندگاری استعدادها در سازمان روند نزولی و به سمت کوتاه شدن دارد. بنابراین جانشینان باید سریع­تر آماده شوند و زمان زیادی برای گردش­های شغلی گسترده و جامع در دسترس نیست، ۲-در بسیاری از موارد، پراکندگی جغرافیایی مانع می­ شود که استعدادها گردش­ها را بپذیرند، ۳-معلوم نیست که آیا تصدی مشاغل فعلی برای کار در آینده نامعلوم شیوه آموزش خوبی باشد و هم چنین معلوم نیست، شغلی که فرد در حال حاضر برای آن آماده می­ شود، ۵تا ۱۰سال دیگر وجود داشته باشد.
۲٫۲٫۷٫۲٫ الگوی دوم-مخزن استعدادها
رویکرد دیگر توسعه مخزنی از افراد است که آموزش­های عمومی و نه مختص یک شغل خاص را دیده باشند. به این ترتیب در صورت نیاز سازمان و بنا بر موقعیت می­توان این افراد را در جای مناسب به کار گرفت. با این رویکرد سازمان استعدادهای خود را به سمت پذیرش پروژه­ های گوناگون، نام نویسی در دوره­ها و بهره گیری از فرصت های پیش آمده سوق می­دهد. هر گونه کار در زمینه گروه ­های میان وظیفه ­ای، تکنولوژی­های جدید و فرصت شبکه­سازی سبب می­ شود، تا فرد جانشین قادر باشد خود را برای رهبری و مدیریت نامعلوم آینده آماده سازد. مشکل روش مذکور این است که به سختی می­توان مسیر مطمئن رو به بالایی برای استعدادهای موجود در مخزن برنامه­ ریزی کرد چون جایگاه بعدی فرد مشخص نیست و بستگی به خالی شدن جایگاه­ها به صورت موردی دارد. از طرف دیگر سازمان­های دیگر به راحتی قادرند استعدادهای پرورش یافته را که از آن­ها استفاده موثر نمی شود، جذب کنند.
۲٫۲٫۷٫۳٫ الگوی سوم-خرید استعداد از بازار
برخی از این عقیده طرفداری می کنند که استعدادها را در بازار کار جستجو کنیم، زیرا به وسیله دیگران آموزش داده شده ­اند. باید توجه داشت که این عقیده چیزی جدا از این عقیده است، که غیر ممکن است ما همه مدیران و رهبران آینده را در داخل سازمان پرورش دهیم. به طور طبیعی همیشه نمی­ توان بهترین فرد را در داخل سازمان پیدا کرد. مشکل این روش عدم همخوانی و پرورش استعداد در فرهنگ سازمان جدید است که ممکن است از کارایی وی بکاهد.
۲٫۲٫۷٫۴٫ الگوی چهارم – تمرکز بر مخزن محدود
براساس یافته های بریسکو و در[۱۴۲](۲۰۰۳)، بسیاری از شرکت­های موفق از ترکیب الگوی اول و دوم استفاده می­ کنند. به هر حال شرکت­ها سعی می­ کنند اندازه مخزن خود را محدود به افرادی کنند که هم استعداد جانشین­پروری شدن را دارند و هم در داخل سازمان باقی می­مانند. روش های توسعه جانشینان شامل استفاده از مربیان داخلی و خارجی، کلاس­های داخلی و خارجی، مراکز ارزیابی، کمیته­ های ویژه کاری و ماموریت­های ویژه مشکل می­باشد. جدول (۲-۶)بهترین تجارب را در چهار زمینه ذکر شده به صورت خلاصه ارائه می­ کند.
جدول۶-۲:دسته بندی تجارب به دست آمده در زمینه جانشین­پروری

 

موضوع توصیه های کلی منابع
انتخاب جانشین گزینش مخزنی از استعدادها
انتخاب چندین کاندیدا برای یک پست و چندین گزینه برای یک کاندیدا
توسعه فرآیندی رسمی، مشخص و سیستماتیک برای انتخاب به کارگیری روش­های گوناگون ارزیابی و توجه به معیارهای نتیجه­گرا و قابل مشاهده
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ب.ظ ]




شاخص‎های برازش مطلق[۵۷]: این شاخص‎ها عبارتند از: شاخص نیکویی برازش[۵۸] (GFI)، شاخص نیکویی برازش تعدیل یافته (AGFI). مقادیر شاخص نیکویی برازش و شاخص نیکویی برازش تعدیل یافته باید بین صفر و یک باشد و مقدار بزرگتر از ۰٫۹ حاکی از برازش قابل قبول است. معمولاً برای برازش مطلق مقدار آماره GIF توصیه می‎شود (هومن, ۱۳۸۷).
پایان نامه - مقاله
شاخص‎های برازندگی نسبی: این شاخص‎ها نشان می‎دهند که تا چه حد برازش مدل نسبت به مدل خط پایه که در واقع مدل استقلال است، مناسب می‎باشد. مقادیر این شاخص‎ها، هر چه مقدار آن به ۱ نزدیکتر باشد، نشان‎دهنده برازش خوب مدل است. برخی از منابع، استفاده از شاخص NFI و شاخص برازش مقایسه‎ای (CFI) که آن را شاخص تاکر-لوئیس[۵۹] (TLI) نیز می‎گویند را برای بررسی برازش مدل توصیه می‎کنند (هومن, ۱۳۸۷).
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده‌ها
مقدمه
پژوهشگر پس از این که روش پژوهش خود را مشخص کرد و با بهره گرفتن از ابزارهای مناسب، داده‌های مورد نیاز را برای آزمون فرضیه‌های خود جمع آوری کرد، اکنون نوبت آن است که با بهره‌گیری از تکنیک‌های آماری مناسبی که با روش تحقیق، نوع متغیرها،… هماهنگی دارد، داده‌های جمع آوری شده را دسته بندی و تجزیه و تحلیل نماید و در نهایت فرضیه‌هایی را که تا این مرحله او را در تحقیق هدایت کرده‌اند در بوته آزمون قرار دهد و سرانجام بتواند راه حلی و پاسخی برای پرسش‌های پژوهش بیابد.
فرایند تجزیه و تحلیل داده‌ها فرایندی چند مرحله‌ای است که طی آن داده‌هایی که از طریق به‌کارگیری ابزارهای جمع آوری در جامعه (نمونه) آماری فراهم آمده‌اند خلاصه، کد بندی و دسته بندی… و در نهایت پردازش می‌شوند تا زمینه برقراری انواع تحلیل‌ها و ارتباط‌ها بین این داده‌ها به منظور آزمون فرضیه‌ها فراهم آید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به عنوان مرحله‌ای علمی از پایه‌های اساسی هر پژوهش علمی به شمار می‌رود که به وسیله آن کلیه فعالیت‌های پژوهش تا رسیدن به نتیجه، کنترل و هدایت می‌شوند. در این فصل نیز به توصیف داده‌های پژوهشی و تجزیه و تحلیل داده‌هایی که به وسیله پرسشنامه از افراد نمونه گردآوری شده‌اند پرداخته خواهد شد و سپس فرضیات و مدل مفهومی پژوهش مورد آزمون قرار می‌گیرند.
آمار توصیفی
به منظور شناخت بهتر ماهیت نمونه‌ای که در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است و آشنایی بیشتر با متغیرهای پژوهش، قبل از تجزیه و تحلیل داده‌های آماری، لازم است این داده ها توصیف شود. همچنین توصیف آماری داده‌ها، گامی در جهت تشخیص الگوی حاکم بر آن‌ها و پایه‌ای برای تبیین روابط بین متغیرهایی است که در پژوهش به کار می رود.
در این بخش به بررسی برخی از خصوصیات جمعیت‌شناختی پاسخگویان با بهره گرفتن از آمار توصیفی می‌پردازیم. همچنین متغیرهای پژوهش از لحاظ شاخص‌های آمار توصیفی از جمله میانگین، انحراف معیار و… مورد بررسی قرار می‌گیرند.
جنسیت پاسخگویان
نمودار و جدول شماره ۴-۱ پاسخگویان این پژوهش را از لحاظ جنسیت آن‌ها توصیف می‌کند. همانگونه که در جدول و نمودار زیر مشاهده می‌کنید پاسخگویان این پژوهش بیشتر مرد هستند. نتایج نشان می‌دهد که در نمونه پژوهش فراوانی مردها برابر ۱۰۹ نفر و فراوانی زن‌ها ۸۱ نفر است.
جدول شماره ‏۴‑۱- توزیع فراوانی پاسخگویان با توجه به جنسیت آن‌ها

 

جنسیت فراوانی درصد
مرد ۱۰۹ ۵۷ درصد
زن ۸۱ ۴۳ درصد
جمع ۱۹۰ ۱۰۰

نمودار شماره ‏۴‑۱- درصد فراوانی پاسخگویان به تفکیک جنسیت

میزان تحصیلات پاسخگویان
در جدول شماره ۴-۲ فراوانی پاسخگویان با توجه به میزان تحصیلات آن‌ها و در نمودار شماره ۴-۲ درصد فراوانی آن‌ها به تفکیک تحصیلات نمایش داده شده است. همانگونه که در جدول و نمودار زیر مشاهده می‌کنید اکثر پاسخگویان پژوهش دارای تحصیلات لیسانس بوده‌اند. کمترین فراوانی نیز مربوط به سطح تحصیلات دکتری است که تنها ۳ نفر از پاسخگویان را شامل می‌شود.
جدول شماره ‏۴‑۲- توزیع فراوانی پاسخگویان با توجه به تحصیلات آن‌ها

 

درصد موثر فراوانی تحصیلات
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:11:00 ب.ظ ]




گر نباشد سایه‌ی من، بود جمله گشت باد
(فروزانفر،۱۳۷۸: ۲۰۶)

 

 

 

زمانی :
“باد وبود” را تعبیری از عوارض ولوازم هستی از قبیل افعال واحوال وحرکات و سکنات می‌داند و این گونه تفسیر می‌کند:«نه تنها عوارض ولوازم هستی ما از قبیل فعل و قول وحال وجز آن‌ها از فیض وجود تو پیدا شده، بلکه اصل وجود ما نیز از خلّاقیت تو پدید آمده است.»(زمانی،۱۳۷۸،ص۲۲۵)
استعلامی:
و “باد ما” را «غرور و احساس وجود ما معنی کرده و می‌گوید:« هستی ما و این که ما فکر می‌کنیم وجود داریم، داده‌ی توست.»(استعلامی،۱۳۸۷،ص۳۳۰)
گولپینارلی:
با وجود این که ‌این بیت از ابیات ستاره دار دفترش می‌باشد ولی توضیحی خاص نداده است و اصلاً بر روی بیت تکیه نکرده است.
نظر اجمالی:
به نظر می‌رسد که منظور مولانا از “باد” همان غرور و خودبینی است و این واژه در اکثر متون ادبی به همین معنا آورده شده است و فروزانفر به درستی معنای مطلب را بیان کرده است.

 

 

۴۷)لذت هستی نمودی نیست را

 

 

 

عاشق خود کرده بودی نیست را

 

 

 

(بیت ۶۱۰)
انقروی:
عقیده‌ی انقروی بر این است که مراد مولانا از “نیست” در مصراع اول«اعیان ثابته است که عدم اضافی است که با اضافه شدن به خارج عالم رایحه وجود را استشمام نکرده بودند.
وبا این تفسیر می‌گوید:«ای خدا از همان ازل، آزال عدم را به خودت عاشق کرده بودی.و مقصود از «عدم»در این بیان ثابته‌های انبیاء و اولیاء و اصفیاء است که عاشق الهی‌اند . وقبل از این که این ‌ها رایحه‌ی وجود خارجی را استشمام کنند،خدای تعالی در ازل آزال اینان را به خودش عاشق ساخته بود.»(انقروی،۱۳۸۰: ۲۷۸)
نیکلسون:
نیکلسون این بیت و ابیات دیگر را بر گرفته از آرا و عقاید ابن عربی می‌داند و بر اساس نظریات او در فصوص الحکم نیز شرح می‌کند: او می‌گوید:«منظور از “نیست” مرحله (وجود علمی‌و قدری) یا اعیان ثابته، یعنی عالمی‌است که قبل از آن که حقایق پنهان اشیاء،(اعیان ثابته) به وجود،(هستی) خارجی وعینی آورده شوند به صورت علمی‌وقدری در عالم حق موجود بوده است. خداوند این"نیست” را بر انگیخت تا به او عشق بورزد، یعنی که خداوند هرعین ثابته را مستعدّ پذیرش خارجی ای که به وی عطا کرد ساخت.»(نیکلسون،۱۳۸۴: ۱۱۵)
فروزانفر:
بدون اینکه حتّی بیت را بیاورد، از آن گذشته است.
زمانی:
در مورد نظر شارحان، از جمله نیکلسون که منظور از نیست را اعیان ثابته می‌دانند به بحث پرداخته است وعقیده‌ی او بر این است که : «بی تردید مراد از«نیست»در بیت، عدم مطلق(نقیض وجود) نیست. امّا این که آن را بر اعیان ثابته انطباق دهیم چندان وارد نیست و لزومی‌ هم ندارد که خود را به راه‌های صعب و خم‌ اندر خم این گونه مباحث درافکنیم.»(زمانی ،۱۳۷۸: ۲۲۵)
استعلامی:
«آفرینش از نیستی به هستی آوردن است، بنابراین پرودگار به «نیست»«لذت هستی» را نشان می‌دهد و او را به عشق خود مبتلا می‌کند تا برای وصال حقّ به عالم هستی بیاید.»(استعلامی،۱۳۸۷: ۳۳۰)
پایان نامه - مقاله - پروژه
گولپینارلی:
گولپینارلی می‌گوید که: از این بیت به بعد مولانا می‌خواهد بگوید که «هستی ما از ایجاد او ناشی شده است،اوست که بر عدم لذّت هستی را چشانده است.»(گولپینارلی،۱۳۸۴: ۱۷۲)
نظر اجمالی:
از آنجا که خود مولانا نظرات ابن عربی را نمی‌پذیرفته پس نظر شارحانی که بر اساس نظر ابن عربی به شرح پرداخته‌اند، چندان قابل قبول نیست و نظر استعلامی‌ و انقروی بر نظر دیگر شارحان برتری دارد چنان که در بیت زیر آمده است:
سر‌اندازان و جانبازان دگر باره بشوریدند وجود‌ اندر فنا رفت و فنا ‌اندر وجود آمد
(دیوان کبیر، بیت ۶۵۴)

 

 

۴۸) این نه جبر، این معنی جبّاری است

 

 

 

ذکر جبّـــاری برای زاری اســــت
(بیت۶۲۱)

 

 

 

انقروی:
مطلبی را از زین العرب نقل می‌کند و می‌گوید:« جبار از ابنیه مبالغه است. معنای جبّار، خداوند از امر ونهی هرچه که اراده‌اش روی آن قرار بگیرد بندگانش را به اجبار به اجرای آن امر وا می‌دارد. و معنای بیت را این گونه شرح می‌دهد:« این اسرار و گفتار مذکور، آن جبر مذموم نیست که از برای اسقاط تکالیف شرعی باشد بلکه این معنای اسم «جبار» الهی است. و این جبر، اختیار جزئی را که مبنای تکالیف شرعی است سلب نمی‌کند. بلکه در عین اختیار فاعل مختار و مقلب القلوب الا بصار بودن آن جبار را اشعار می‌دارد. پس ذکر جباری آن خدا، برای تضرع و زاری کردن بوی است، که همیشه او را فاعل مختار بدانی و بگویی: اللهمَّ یا مقلِّبَ القلوب وَ الاَ بصار ثَبِّت قلوبنا علی دینِک یا اللّهُ.» ( انقروی، ۱۳۸۰: ۲۸۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:10:00 ب.ظ ]




از نظر پنتریچ(۲۰۰۰) یادگیری خود تنظیم فرایند فعال و سازمان یافته ای است که طی آن فراگیران اهدافی را برای یادگیری خود انتخاب و سپس سعی می کنند تا شناخت، انگیزش و رفتار خود را تنظیم، کنترل و بر آن نظارت کنند. در یادگیری خودتنظیم، تنها مهارتهای شناختی وفراشناختی کفایت نمی کند و برای سوق یافتن دانش آموز به سوی یادگیری و پیشرفت ضروری است تا دانش آموز در جهت استفاده از راهبردها برانگیخته شود و به همین لحاظ یادگیری خودتنظیم هم شامل عوامل شناختی و هم دربرگیرنده عوامل انگیزشی می دانند. بوفاردوزیو، بوردلیوولاروچه (۱۹۹۵) با بهره گیری ازالگوی یادشده مولفه های فراشناخت،شناخت وانگیزش را در کنش‌های زیرخلاصه می کنند. مولفه فراشناخت،شامل طرح وبرنامه ریزی دانش اموز، درهنگام درس خواندن ازقبیل،به کارگیزی راهبردهایی است که دانش اموز برای حفظ و یادگیری و درک بهترمطالب از آنها بهره می گیرد و مولفه انگیزش، شامل میزان علاقه، تداوم و پیگیری دانش آموز در ارتباط با مطالب درسی است(جوکار،۱۳۸۴).
پایان نامه - مقاله - پروژه
با مروری بر تحقیقات و پژوهش های انجام شده پیرامون یادگیری، خواهیم دید که عوامل بسیاری می توانند فرد را در یادگیری خود تنظیمی کمک نمایند. شناخت این عوامل می تواند فراگیر را در یادگیری خود تنظمی یاری رساند. در این راستا، بر اساس عوامل موثر بر یادگیری دانش آموزان از جمله متغیر های که می تواند بر یادگیری دانش آموزان تاثیر بگذارد می توان به جهت گیری هدف ، سبک های یادگیری اشاره کرد.
ایمز[۴](۱۹۹۲) جهت گیری هدف را بیانگر الگوی منسجمی از باور های فرد می داند که سبب می شود تا فرد به شیوه های مختلف به موقعیت ها گرایش پیدا کند، در آن زمینه به فعالیت بپردازد و نهایتاً پاسخی را ارائه دهد. جهت گیری هدف یکی از رویکردهایی است که در زمینه انگیزه پیشرفت توجه نظریه پردازان و محققان را به عنوان رویکردی(شناختی- اجتماعی)، که در آن مفهوم هدف و هدف گرایی نقشی محوری دارند، به خود جلب کرده است (دویک،۱۹۸۶،به نقل از اردنو ماهر۱۹۹۵، آیمز و آرچر ۱۹۸۸).
از دیگر متغیر های که می تواند فراگیر را در یادگیری خود تنظیمی یاری نماید، سبک های یادگیری است. نظریه‌ی یادگیری تجربی اساس نظریه‌ی کُلب[۵] است. از آنجا که این نظریه بر نقش محوری تجربه در فرایند یادگیری تأکید می کند، یادگیری تجربی نامیده می‌شود. در این نظریه، یادگیری فرایندی توصیف می‌شود که از تغییر شکل تجربه، دانش یا علم تولید می‌کند. به‌طور کلی در نظریه‌ی کُلب، چهار شیوه‌ی اصلی برای یادگیری وجود دارد: تجربه‌ی عینی، مشاهده‌ی تأملی، مفهوم‌سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال.
بنابراین پژوهش حاضر در صدد پاسخگویی به سوالات زیر می باشد:
آیا جهت گیری هدف با سبک های یادگیری رابطه دارد؟
آیا جهت گیری هدف با خود تنظیمی رابطه دارد؟
آیا سبک های یادگیری با خود تنظیمی رابطه دارد؟
۱-۲- اهمیت و ضرورت تحقیق
با توجه به متغیر های پژوهش، آنچه که سبب اهمیت و ضرورت تحقیق پیرامون رابطه جهت گیری هدف و سبک های یادگیری با یادگیری خود تنظیمی می شود این است که در پژوهش های انجام شده پیرامون این سه متغیر اولا، پژوهشی مشابه با این پژوهش که همزمان از رابطه سه متغیر مورد نظر را بررسی کرده باشد صورت نگرفته است و تنها تعداد معدودی از پژوهش ها ارتباط بین دو مورد از این متغیرها را بررسی نموده اند. بنابراین، مشخص نمودن ارتباط بین این سه متغیر به طور همزمان نشان از بکر و جدید بودن موضوع تحقیق است.
همچنین، دانش آموزان به عنوان آینده سازان یک کشور و به عنوان سرمایه های اصلی یک جامعه، ممکن است با مشکلات یادگیری فراوانی روبرو شوند و به دلیل کم تجربگی و ناآشنایی با مساله ای که گریبان گیر آنان شده است مسیری را انتخاب نمایند که آنها را از هدف اصلیشان دور نماید و به بیراهه ببرد. اگر ما به مسائل و مشکلات دانش آموزان در یادگیری اهمیت کافی ندهیم، موجب نابودی استعدادهایی خواهیم شد که با کمی توجه و تمرکز بر مشکلات پیش رویشان می توانستیم آنان را به مسیر اصلی و در نتیجه شکوفایی استعداد هایشان هدایت نماییم. در زمینه یادگیری دانش آموزان، یادگیری خود تنظیمی به عنوان یکی از جنبه های یادگیری است که دانش آموز باید بخوبی آن را یاد بگیرد، شناخته می شود. بی توجهی به یادگیری خود تنظیم موجبات، بی نظمی، آشفتگی و احساس ناکارآمدی را در دانش آموز پدید می آورد و اعتماد به نفس را از بین برده و وی را منفعل می نماید.
بررسی عوامل موثر بربهبود یادگیری خود تنظیمی و شناسایی راهکارهای تقویت آن دردانش آموزان می تواند معلمان و والدین را دربرطرف کردن مشکلات یادگیری خود تنظیمی دانش آموزان کمک کند. همچنین، تحقیقات نشان داده اند نوع اهدافی که فراگیران برای خود برمی گزینند (هدف گرایی) با راهبردهای خود نظم جویی و چگونگی فعالیت دانش آموزان در موقعیت های تحصیلی ارتباط دارند. (جوکار، ۱۳۸۴؛ خادمی و نوشادی، ۱۳۷۸) و از سویی سبک های یادگیری در میزان یادگیری دانش آموزان موثر است(سیف، ۱۳۸۶). همچنین در مورد اهمیت جهت گیری هدف پژوهش های انجام شده در این حوزه نشان می دهد که هدف گرایی پیامدهای شناختی، هیجانی و انگیزشی در افراد دارد. به عبارت دیگر جهت گیری هدف افراد هم عملکرد تحصیلی آنها و هم میزان رضایت و احساس شادمانی آنها را تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو شناخت ای نگونه ارتباطات یکی از محورهای پژوهشی بوده است (جوکار و کهولت، ۱۳۹۱)
در این راستا، با توجه به توضیحات فوق و اهمیت سبک های یادگیری و جهت گیری هدف در فرایند یادگیری، بررسی ارتباط این دو متغیر با یادگیری خود تنظیمی از اهمیت و ضرورت برخوردار است.
اهداف پژوهش:
اهداف اصلی پژوهش:
بررسی قدرت پیش بینی کنندگی جهت گیری هدف بر یادگیری خود تنظیمی.
بررسی قدرت پیش بینی کنندگی سبک های یادگیری بر یادگیری خود تنظیمی.
بررسی قدرت پیش بینی کنندگی جهت گیری هدف بر سبک های یادگیری.
اهداف فرعی پژوهش:
بررسی تفاوت جهت گیری هدف در دانش آموزان پسر و دختر.
بررسی تفاوت یادگیری خودتنظیمی در دانش آموزان پسر و دختر.
بررسی تفاوت سبک یادگیری در دانش آموزان پسر و دختر.
فرضیات اصلی پژوهش:
ابعاد جهت گیری هدف قادر به پیش بینی یادگیری خودتنظیمی است.
ابعاد سبک های یادگیری قادر به پیش بینی یادگیری خودتنظیمی است.
ابعاد جهت گیری هدف قادر به پیش بینی سبک های یادگیری است.
فرضیات فرعی پژوهش:
بین جهت گیری هدف در دانش آموزان به تفکیک جنسیت تفاوت معنادار وجود دارد.
بین یادگیری خودتنظیمی در دانش آموزان به تفکیک جنسیت تفاوت معنادار وجود دارد.
بین سبک یادگیری در دانش آموزان به تفکیک جنسیت تفاوت معنادار وجود دارد.
۱-۶- تعریف نظری وعملیاتی متغیرها:
۱-۶-۱- تعریف نظری متغیرها:
جهت گیری هدف: جهت گیری هدف بیانگر الگوی منسجمی ازباورها، اسنادها وهیجانات فرداست که مقاصد رفتاروی راتعیین، وسبب می گردد تانسبت به برخی موقعیت ها گرایش بیشتری داشته ودرآن موقعیت ها به گونه ای خاص عمل نماید(دویک ولگلت[۶]، ۱۹۸۸).
سبکهای یادگیری: سبکهای یادگیری را برتریها و رفتارهایی معرفی می کند که افراد به کار می برند تا به یادگیری آنان در یک موقعیت خاص یاری رساند. همچنین بر روشهایی اشاره دارد که با بهره گیری از آنها افراد مفاهیم قوانین و اصولی را برای خود به وجود می آورند که آنان را در برخورد با موفقیتهای جدید هدایت می کند(کلب[۷]، ۲۰۰۴).
خودتنظیمی: خودتنظیمی شامل فرآیندهایی است که منجربه فعالسازی وحفظ فعالیتهای شناختی، رفتاری وعاطفی می شودکه معطوف به دستیابی به هدف هستند، منظورازخودتنظیمی این است که دانش آموزان مهارت طراحی وکنترل وهدایت فرآیندهای یادگیری خودرا دارندوتمایل دارند یادبگیرندوکل فرایند یادگیری رابرای خودارزیابی کنند و به ان بیندیشند(بری، ۱۹۹۲).
۱-۶-۲- تعریف عملیاتی متغیرها:
جهت گیری هدف: نمره ای که فردازپرسشنامه ۱۲ سوالی الیوت ومک گریگور[۸] درسال ۲۰۰۱ بدست خواهد آورد. در فرایند یادگیری ما شاهد دو نوع از جهت گیری هدف هستیم: جهت گیری تسلط(یا تکلیف محور) و جهت گیری عملکردی(خود- درگیر)
سبکهای یادگیری:نمره‌ای که فردازپرسشنامه ۱۲ سوالی سبک های یادگیری کلب (۱۹۸۵) بدست خواهدآورد. به‌طور کلی در نظریه‌ی کُلب، چهار شیوه‌ی اصلی برای یادگیری وجود دارد: تجربه‌ی عینی، مشاهده‌ی تأملی، مفهوم‌سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال.
خودتنظیمی: نمره‌ی که افراد نمونه ازمقیاس ۹ سوالی خودتنظیمی پنتریچ ودی گروت (۱۹۹۰) کسب خواهدکرد.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
مقدمه
در فصل اول تحقیق چارچوب تحقیق بیان گردید، حال در این فصل بر اساس متغیر های تحقیق تلاش می شود، در سه بخش، بخش اول: خود تنظیمی، بخش دوم: مفهوم سبکهای یادگیری و در بخش سوم مفهوم جهت گیری هدف بیان گردد. ضمن آنکه در هر بخش دیدگاه ها و نظرات پیرامون هر یک از متغیر ها بیان می گردد.
۲-۱- بخش اول: خود تنظیمی
۲-۱-۱- مفهوم خود تنظیمی
خودتنظیمی[۹]، پیامدهای ارزشمندی در فرایند یادگیری، آموزش و حتی موفقیت زندگی دارد و یکی از مفاهیم مطرح در تعلیم و تربیت معاصر است. چهارچوب اصلی نظریه یادگیری خودتنظیمی ‌بر این اساس استوار است که افراد چگونه از نظر باورهای فراشناختی، انگیزشی و رفتاری، یادگیری خود را سازمان‌دهی می‌کنند(حسنی؛ چراغی؛ یغمائی، ۱۳۸۷). یادگیری خودتنظیمی ‌به معنای ظرفیت فرد برای تعدیل رفتار متناسب با شرایط و تغییرات محیط بیرونی و درونی است و شامل توانایی فرد در سازمان‌دهی و خودمدیریتی رفتارهایش جهت رسیدن به اهداف گوناگون یادگیری است و از دو مولفه راهبردهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری تشکیل شده است(بومستر[۱۰]، ۱۹۹۹).
در نظریه شناختی ـ اجتماعی تصویری از رفتارانسانی را ترسیم میکنند که مهم ترین عنصرآن خودکار آمدی[۱۱] است. خودکارآمدی را به عنوان باور فرد درباره توانایی انجام عملکردهای مورد نظر، تعریف نموده‌اند. در محیط تحصیلی، خودکارآمدی به باورهای دانشجو در ارتباط با توانایی انجام وظایف درسی تعیینشده اشاره دارد(درخشان‌هوره، ۱۳۸۹). دانشجویانی که خودکارآمدی بیشتری دارند، تمایل، تلاش و استقامت بیشتری را در انجام وظایف درسی بکار میگیرند و به توانایی خود اطمینان دارند. راهبردهای یادگیری، خودتنظیمی را نوعی از یادگیری تعریف کرده‌اند که در آن یادگیرندگان به جای آنکه برای کسب دانش و مهارت بر معلمان، والدین و یا دیگر متولیان آموزشی تکیه کنند، شخصاً کوشش‌های خو د را شروع و هدایت می کنند؛ به عبارت دیگر خودتنظیمی در یادگیری را به مشارکت فعال یادگیرنده از نظر رفتاری، انگیزشی، شناختی و فراشناختی در فر ایند یادگیری برای بیشینه نمودن یادگیری اطلاق می‌شود(بوکرتز[۱۲]، ۱۹۹۸). تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که برخی دانش‌آموزان ممتاز فرایند یادگیری استراتژی‌های برنامه‌‌ریزی را بهتر از همکلاسی‌های خود پشت سر گذاشته‌اند، اگرچه، دانش‌آموزان ممتاز در مدرسه عالی عمل کرده‌اند حتی بدون دستیابی به برنامه‌‌ریزی شخصی و فقط بدلیل ترکیبی از توانایی‌های بالا، که اگر یادگیری به طور نسبی برای برخی آسان است و با تلاش کمتر همراه است در این صورت سازماندهی و دیگر فعالیت‌های برنامه‌‌ریزی پیشرفته‌تر خواهد شد(نخستی نگلدوست، معینی‌کیا، ۱۳۸۸).
شرایط اجتماعی و موضوعات شخصی ممکن است از توسعه استراتژی‌های برنامه‌‌ریزی جلوگیری کند. برای برخی از دانش‌آموزانی که دارای برخی از این استراتژی‌ها می‌باشند موضوعات اجتماعی و شخصی تقویت می‌شوند(مارکوس و کیتیاما[۱۳]، ۱۹۹۱).
برخی از دانش‌آموزان با استعداد و ممتاز کمال‌گرا معرفی شده و نیاز به یادگیری بیشتر و کمال‌گرایی دارند. برخی از دانش‌آموزان با استعداد با پتانسیل بالا شاید یادگیری برنامه‌ریزی شخصی را دشوار بدانند به خصوص زمانی که توسط بزرگسالان در خانه و خانواده الگو گذاری و برنامه‌‌ریزی شود. حتی اگر دانش آموزان به طور منظم با افرادی که برنامه‌‌ریزی می‌کنند در تقابل باشد، شاید در استفاده از این مهارت به دلیل فشار و ممانعت در کاربرد استراتژی‌ها توسط والدین و معلمان دچار مشکل شوند. در مقایسه با دانش‌آموزان کم کار، فعالان اهداف یادگیری خاصی را ایجاد کرده و استراتژی‌های متفاوتی را استفاده کرده‌اند. کمیت و کیفیت فرایند برنامه‌‌ریزی بسیار حساس است و ما باید درک کنیم که یک استراتژی برنامه‌‌ریزی برای تمام دانش‌آموزان کاربردی نمی‌باشد و فقط کاربرد مواردی از اندک استراتژی‌ها مطلوبیت بیشتری برای یک فرد در تمام شرایط دارد. یادگیری دانش‌آموزان در کاربرد اهداف چندگانه و انتخاب آن‌ها‌ از استراتژی برنامه‌‌ریزی اهمیت ویژه‌ای دارد(کجباف، مولوی، شیرازی‌تهرانی، شماره۱،۱۳۸۲). آرزوی ما در این الگو گذاری این است که ما قادر به کار با دانش‌آموزان در درک موارد و اجبار آن‌ها‌ در اجرای عملکرد نباشیم. مخصوصا برای دانش‌آموزان با استعدادی که به ندرت سطوح بالای رقابتی را تجربه می‌کنند بحرانی است(دسی و رایان[۱۴]، ۲۰۰۰).
۲-۱-۲- یادگیری خودتنظیمی بندورا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:10:00 ب.ظ ]