کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



 



“>

در ماده۲۷۰ ق. ت. بیان شده است که: «هر شخص ثالثی می‌تواند از طرف برات دهنده یا یکی از ظهرنویس ها وجه برات اعتراض شده را کارسازی نماید دخالت شخص ثالث و پرداخت وجه باید در اعتراض نامه یا در ذیل آن قید شود.» و در ادامه در ماده۲۷۲ ق.ت. مقرر شده است که: «اگر وجه برات را شخص ثالث از طرف برات دهنده پرداخت تمام ظهرنویس ها بری الذمه می‌شوند و اگر پرداخت وجه از طرف یکی از ظهرنویس ها به عمل آید ظهرنویس های بعد از او بری الذمه اند.»

در ماده۲۷۱ ق.ت. صراحتاً بیان ‌کرده‌است که شخص ثالثی که وجه برات را پرداخته دارای تمام حقوق و وظایف دارنده برات است و شخص ثالث می‌تواند به کلیه اشخاصی که دارنده می توانسته رجوع کند، او هم امکان رجوع دارد و در ماده ۲۷۲ ق.ت. یک سری محدودیتی برای ثالث در نظر گرفته است. اگر ثالث وجه برات را از طرف برات دهنده پرداخت کرده باشد ثالث فقط حق رجوع به برات دهنده را دارد و ظهرنویسان دیگر بری الذمه می‌شوند، ولی اگر ثالث پرداخت را از طرف یکی از ظهرنویسان انجام داده باشد، ظهرنویسان بعد از او بری الذمه می‌شوند و آن ظهرنویس که از طرف او ثالث پرداخت کرده و ماقبل آن مسئول هستند که مبنای این رجوع تأدیه کننده ثالث جانشینی او در حقوق دارنده سند است و به نظر می‌رسد که نویسندگان ‌در مورد آن اجماع دارند[۲۱۰] پس با جانشین دانستن ثالث، می‌تواند علاوه بر ذینفع به امضاء کنندگان پیش از او نیز رجوع کند و علت اینکه تأدیه کننده نمی تواند به اشخاص بعد از ذینفع مراجعه کند این است که موجب یک دور بی پایان می شود و مدیون نهایی و اصلی صادر کننده است.

سوال قابل طرح این است که در ماده ۲۷۰ ق.ت. بیان شده که ثالث می‌تواند از طرف برات دهنده یا یکی از ظهرنویسان وجه برات را بپردازد، آیا این مسئولین جنبه حصری دارند و شامل اشخاص ذینفع دیگر نمی شود، به عنوان نمونه آیا ثالث نمی تواند از طرف براتگیری که وجه برات را قبول یا نکول کرده پرداخت نماید؟

به نظر می‌رسد که ماده ۲۷۰ و ۲۷۱ قانون تجارت یک حکم استثنایی و جهت تسهیل در پرداخت در اسناد تجاری است و باید این مواد را تفسیر مضیق نمود، از اینرو اگر ثالث از طرف براتگیری وجه برات را بپردازد حق رجوع به دیگر مسئولین این سند ندارد و اگر براتگیر برات را قبول نکند؛ به معنی اعلام عدم مدیونیت یا عدم تمایل به پرداخت است و هیچکس نمی تواند چنین دینی را بپردازد، ولی ‌در مورد براتکش و ظهرنویسان چنین اماره وجود ندارد؛ چون در هر صورت یا مسئول سند هستند یا مدیون آن،از اینرو اگر از طرف آن ها پرداخت کند حق رجوع به دیگر مشمولان را دارد.

مقررات و احکام تأدیه وجه برات به واسطه ثالث به موجب مواد۳۰۴ و ۳۱۴ ق.ت. ‌در مورد سفته و چک نیز مجری است.[۲۱۱]

گفتار سوم: حق رجوع ضامن اسناد تجاری

ضامن در اسناد تجاری ‌به این معنا است که شخص ثالثی (غیر از امضاء کنندگان سند تجاری) پرداخت وجه سند را از طرف یکی از متعهدین سند در سررسید ضمانت می‌کند.[۲۱۲]

قانون‌گذار صراحتاً ‌در مورد ضامن اسناد تجاری مطالبی بیان نکرده است و فقط قسمت اخیر ماده ۲۴۹ ق.ت. درباره حدود تعهدات ضامن بیان می‌کند که:«………. ضامنی که ضمانت برات دهنده یا محال علیه یا ظهرنویس را کرده فقط با کسی مسئولیت تضامنی دارد که از او ضمانت ‌کرده‌است.»

اما در قانون تجارت ‌در مورد حقوق ضامن پس از پرداخت سکوت کرده‌اند، ولی نویسندگان حقوق تجارت با الهام از حقوق فرانسه و قانون متحد الشکل ژنو معتقدند که ضامن می‌تواند به مضمون عنه و امضاء‌کنندگان ما قبل او رجوع کند، ولی مبنا و ریشه این رجوع را بیان نکرده اند. [۲۱۳]

برای تحلیل این نظریه نمی توان آن را بر اساس عقد ضمان توجیه کرد؛ زیرا در عقد ضمان فقط به مضمون عنه می‌تواند رجوع کند و نمی تواند به سایر امضاء کنندگان رجوع کند؛ زیرا بین ضامن و سایر امضاء کنندگان هیچ رابطه حقوقی وجود ندارد، ولی رجوع ضامن به مضمون عنه و امضاء کنندگان ماقبل را فقط می‌تواند بر اساس نظریه جانشینی توجیه کرد؛ چون ضامن فقط مسئول دین است، نه مدیون آن. ‌بنابرین‏ پس از پرداخت به حکم قانون جانشین دارنده می شود و بر این اساس می‌تواند به سایر امضاء کنندگان رجوع کند. به دلیل همین جانشینی ضامن می‌تواند، حتی بدون اذن مضمون عنه به سایر امضاء کنندگان پیشین رجوع کند.

به بیان دیگر ضمانت اسناد تجاری یکی از مصادیق ضمانت تجاری است که در ماده۴۱۱ ق.ت. بیان شده است ضامن پس از پرداخت جانشین طلبکار یا مضمون له خواهد شد و بر این اساس می‌تواند به مضمون له مراجعه کند.

به طور مثال اگر کسی از صادر کننده برات ضمانت کرده باشد، پس از پرداخت وجه می‌تواند به براتگیری که برات را قبول کرده، مراجعه کند؟

اگر ‌در مورد اسناد تجاری نظریه جانشینی را پذیرفته باشیم، پس ضمان حق رجوع به برات گیر که وجه برات را قبول ‌کرده‌است، دارد؛ چون برات گیر با قبول برات تبدیل به مدیون اصلی می شود؛ از اینرو در واقع ضامن دین براتگیر را پرداخته ، پس با قبول جانشین حق رجوع به او را دارد.

گفتار چهارم: حمل و نقل

ماده۳۸۸ قانون تجارت بیان می‌کند که: «متصدی حمل و نقل مسئول حوادث و تقصیراتی است که در مدت حمل و نقل واقع شده اعم از اینکه خود مباشرت به حمل و نقل کرده و یا حمل و نقل کننده دیگری مأمور کرده باشد.»

ماده۳۸۸ ق.ت. شامل دو بخش است[۲۱۴]: بخش نخست رابطه صاحب کالا و متصدی حمل و نقل است و بخش دوم رابطه بین متصدی حمل و نقل که طرف رابطه با صاحب کالا است و راننده ای که او مباشرت در حمل کالا ‌کرده‌است پس در ق.ت بر خلاف ق.م برای متصدی حمل و نقل تعهد به نتیجه را پذیرفته اند و مسئولیت آن را مسئولیت نوعی و بدون تقصیر نامیده اند. به طور مثال اگر متصدی حمل و نقل که با صاحب کالا قرارداد بسته است خود عمل حمل و نقل را انجام ندهد و شخص دیگری را مباشر در حمل و نقل کالا قرار دهد و اگر کالا در حین حمل از بین برود یا آسیب ببیند باز متصدی حمل و نقل مسئول است هر چند که مباشر در عمل تلف یا خسارت نبوده است.

البته باید بیان کرد که این مسئولیت نوعی، اختصاصی به متصدی حمل و نقل ندارد، بلکه در تعهدات قراردادی اگر شخصی به تعهدات خود عمل نکند، مسئول کلیه خساراتی است که به اشخاص در اجرای قرارداد گماشته است.[۲۱۵]

البته باید بیان کرد که مسئولیت متصدی حمل و نقل در برابر صاحب کالا ‌به این معنا نیست که صاحب کالا حق مطالبه خسارت را از راننده (مباشر) ندارد، بلکه مطالبه خسارت از متصدی حمل از باب مسئولیت قراردادی مسئولیت نوعی و بدون تقصیر است که بین صاحب کالا و متصدی حمل بسته شده است و مطالبه خسارت از راننده (مباشر) بر مبنای قواعد مسئولیت مدنی خارج از قرارداد (اتلاف و تسبیب مبتنی بر تقصیر) می‌باشد.[۲۱۶]

اینکه قانون‌گذار در انتهای ماده۳۸۸ ق.ت. بیان می‌کند که متصدی حمل و نقل بعد از جبران خسارت صاحب کالا می‌تواند به راننده (مباشر) رجوع کند، ولی درباره مبنای رجوع به مباشر سکوت ‌کرده‌است. مبنای این رجوع را چگونه می توان توجیه کرد؟

درباره مبنای رجوع متصدی حمل و نقل به راننده سه نظریه ارائه شده است: [۲۱۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1401-09-12] [ 01:12:00 ق.ظ ]




«هر دفتر مثنوی مثل یک ایستگاه روحی است که شما در آن تعلیم و آموزش می‌بینید و آمادهی رفتن به ایستگاه بعد می‌شوید» (نیکلسون، ۱۳۷۴: ۸۲) «مثنوی کتابی است تعلیمی و درسی در زمینهی عرفان و اصول تصوف و اخلاق و معارف و … که مولانا بیشتر به دلیل همین کتاب شریف، معروف شده است. مثنوی، دریای ژرفی است که در آن می‌توان غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت. با اینکه تا آن زمان کتاب‌های ارزشمند و گران‌قدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقه‌الحقیقه سنایی از مهم‌ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می‌رفتند، ولی با ظهور مثنوی مولانا، در مقابل فروغ معارف آن جلوهی کمتری یافتند و در واقع تحت‌الشعاع آن قرار گرفتند» (زمانی، ۱۳۹۱: ۳۹ مقدمه). مثنوی شامل شش دفتر است که هریک مقدمه‌ای کوتاه دارد. مقدمهی دفترهای اول و دوم و سوم به زبان عربی و دفترهای چهارم و پنجم و ششم به زبان فارسی است. در هر دفتر پس از مقدمه، دیباچه‌ای منظوم وجودارد ؛ دیباچهی دفتر اول ۳۵ بیت، دفتر دوم ۱۱۱ بیت، دفتر سوم ۶۸ بیت، دفتر چهارم ۳۹ بیت، دفتر پنجم ۳۰ بیت و دیباچهی دفتر ششم ۱۲۸ بیت است ؛ شماره ابیات هر دفتر بر اساس کتاب «سرّ نی» زرین‌کوب به قرار زیر است : دفتر اول ۴۰۰۳ بیت ؛ دفتر دوم : ۳۸۱۰ بیت ؛ دفتر سوم : ۴۸۱۰ بیت ؛ دفتر چهارم : ۳۸۵۵ بیت ؛ دفتر پنجم : ۴۲۳۸ بیت و دفتر ششم : ۴۹۱۶ بیت است که بر روی هم کل اثر مشتمل بر ۲۵۶۳۳ بیت می‌شود (۱۳۹۰، ج ۱، ۲۲-۲۱). تمام این شش دفتر که طرز آغاز و انجام آن به هیچ‌گونه اثر عظیم دیگر در تمام ادب عرفانی ایران شباهت ندارد، تفسیرگونه‌ای بر همان هجده بیت (نی‌نامه) است؛ مولوی در هجده بیت نی‌نامه، از زبان حال نی و حکایت و شکایت‌هایی را که نی به زبان رمز از حال خود ترجمان می‌کند، همان شور و اشتیاقی که هر عارف کامل برای بازگشت به مبدأ خویش نشان می‌دهد، به بیان می‌آوردزمانی: ۱۸).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

پورنامداریان می‌نویسد : «مثنوی ، کتابی نیست که معانی و طرح و ساختارش مقدم بر وجودش در ذهن آگاه مولوی اندیشیده شده و حضور داشته باشد، بلکه مانند رؤیایی است که وجودش بر تصورش مقدم است و قبل از تحقق نمی‌توان وجودش را پیش‌بینی کرد. رخدادی است که در زبان اتفاق می‌افتد و اگرچه مقدمه و بسیاری از بخش‌های آن توأم با آگاهی است، اما بزودی مهار آن از دست آگاهی خارج می‌شود و خودمختار شکل وقوع خویش را رقم می‌زند. این وضع شکل‌گیری مثنوی که به سبب مقتضیات حاکم بر پدیدآمدن آن، تجربهی وحی را برای مولوی تحقق می‌بخشد و در غزل‌هایی از مولوی آن را برجسته‌تر می‌کند، عملاً منجر به پدیدآمدن متنی می‌شود که تفاوت بسیار با الگوی متعارف ارتباط مبتنی بر گویندهی مخاطب و فهم و تجربه‌های مشترک دارد و ازهمین‌روی شباهت‌هایی چند با متن قرآن نیز پیدا می‌کند» (پورنامداریان، ۱۳۸۸: ۳۲۴).
«تجربه‌های گران‌قدر سنایی و عطار در قلمرو شعر تعلیمی و عرفانی پله‌های نردبانی بودند که مولوی با عروج از آن شعر تعلیمی و عرفانی را در قرن هفتم به اوج کمالی دست‌نیافتنی رساند. شور و هیجانات عاطفی که در حدیقهی سنایی حضوری کم‌رنگ و در مثنوی‌های عطار حضوری کم‌وبیش ملموس داشتند، در مثنوی مولوی چنان بالا گرفتند که پهنهی مثنوی را سرشار از تپش و جوشش امواج ناآرام و بی‌قرار خود ساختند» (همان: ۲۵۵). «مثنوی معنوی از جهات بسیار با مثنوی‌های تعلیمی پیش از خود شباهت دارد؛ تقریباً تمام معانی و اندیشه‌هایی که در مثنوی مطرح شده‌اند در مثنوی سنایی و عطار نیز آمده‌اند» (همان: ۲۸۴-۲۸۳). «از نظر زبان و بیان نیز حدیقه بسیار فصیح‌تر و به‌قاعده‌تر از مثنوی است و ظرافت‌های هنری آثار عطار در بسیاری از موارد از مثنوی از چشم‌انداز زبان ادبی زیباتر است. با این همه اقبال خوانندگان از خاص و عام به مثنوی مولوی بسیار بیشتر از توجه آنان به آثار سنایی و عطار بوده است» (همان) معلومات وسیع مولوی در معارف اسلامی از مختصات سبکی این کتاب است و مثنوی کتابی تمثیلی با زبان سمبولیک است که شیوهی آن حکایت در حکایت است. با اینکه مولوی ابیات مثنوی را به صورت بدیهه می‌سرود، این ابیات به طرز عجیبی مشتمل بر صنایع بدیع و بیان در شعر هستند و از وسعت فکر مولانا حکایت می‌کنند.
مولوی در مثنوی می‌کوشد تا همهی مبانی و اصول اولیهی عرفان و تصوف اسلامی را از طلب و عشق گرفته تا مراحل کمال عارف و رسیدن به قرب و معرفت الهی را با تطبیق و تلفیقی از تعلیمات شرع و آیات قرآنی و احادیث، پیش روی مخاطب قرار دهد. افزون بر این مولوی در این کتاب به ذکر اقوال و اعمال منسوب به اهل صوفیه و عرفا و مشایخ بزرگ می‌پردازد و به همین دلیل کتاب مثنوی معنوی مولوی به عنوان یک اثر تعلیمی در میان صوفیان و اهل خانقاه رواج پیدا می‌کند.
زرین‌کوب در مورد کتاب مثنوی معتقد است که این کتاب یک کتاب صرف عرفان نظری نیست، بلکه عرفان عملی را نیز می‌توان در لابه‌لای آن مشاهده کرد. «در واقع مثنوی برخلاف آنچه اصحاب شیخ صدرالدین و طالبان عرفان نظری طالب آن بوده‌اند، کتابی که عرفان نظری را با تعمیق و تدقیقی شایستهی آثاری چون فصوص و فکوک تعلیم کند، نیست؛ حقایق عرفان کشفی و عملی است» (زرین‌کوب، ۱۳۷۸: ۱۸).
۲-۱-۳-۲- آثار نثر
۲-۱-۳-۲-۱- فیه‌مافیه
این کتاب مجموعهی تقریرات مولاناست که در مجالس خود بیان کرده و پسر او بهاءالدین معروف به سلطان‌ولد یا یکی دیگر از مریدان یادداشت کرده و بدین صورت در آمده است (زمانی، ۱۳۹۱: ۳۸).
۲-۱-۳-۲-۲- مکاتیب
این کتاب که به نثر است، مشتمل است بر نامه‌ها و مکتوبات مولانا به معاصرین خود (همان).
۲-۱-۳-۲-۳- مجالس سبعه
که در اصل عبارت است از هفت مجلس (خطابه) که جلال‌الدین در سال‌هایی که به منبر می‌رفته، بیان کرده است. تقریباً تمام این مجالس به سال‌های پیش از آشنایی مولانا با شمس مربوط می‌شوند و اهمیت آنها از این جهت است که اندازهی تأثیر شمس را در تحول شخصیت مولانا نشان می‌دهند (همان).
۲-۱-۴- مثنوی معنوی
«مثنوی مولوی داستان مفصّل جداگانه‌یی دارد که باید در کتب تخصصی جست: عرفان مولوی عرفان خاص خود اوست نه این که اصطلاحات و مضامین عرفانی پیش از خود را تکرار کرده باشد و از این رو نمی‌توان از کتب عرفانی دیگر به سراغ او رفت ، بلکه باید از خود مثنوی ابیات او را دریافت و شرح کرد. از این رو شایسته است که اصطلاحات عرفانی این کتاب شریف به معنایی که در خود مثنوی به کار رفته اند (نه در آثار دیگر عرفانی) استخراج و شرح شود. یکی از دلایل این ویژگی، زندگی خود مولویست که پر از تجربه‌های صمیمی‌و عاشقانه و عرفانی است. در ورای غالب ابیات و داستان‌های مثنوی و به اصطلاح در ژرف ساخت آن، ماجرای پر سوز و گداز او با شمس تبریزی پنهان است. معلومات وسیع او در معارف اسلامی‌از مختصات سبکی این کتاب است. حکایتی را شروع می‌کند و ذهن پربار او فوراً او را از مسیر داستان دور می‌کند و به طرح مطالب دیگر می‌کشاند و حکایت دیگری را پیش می‌کشد. مثنوی کتابی تمثیلی با زبانی سمبلیک است و شیوه‌ی آن «حکایت در حکایت» است. داستان‌ها زنده است و گاهی خود آن‌ها را تفسیر می‌کند. آن چه مایه‌ی شگفتی است این است که مولوی ابیات را بر بدیهه می‌سرود و حسام الدین چلبی می‌نوشت. با این همه زبان کاملاً ادبی است و بطور حیرت آوری مشتمل بر صنایع بدیعی و بیانی است. هیچ شاعری به لحاظ وسعت فکر با مولوی قابل مقایسه نیست.» (شمیسا، ۱۳۸۲ : ۲۳۳-۲۳۲)
مثنوی هرچند بظاهر مجموعه‌یی عرفانی است اما در باطن داستان زندگی مولوی با شمس تبریزی است و سایه‌ی پنهان شمس در پشت سطور غالب ابیات و داستان‌های مثنوی حضور دارد و خود مولوی بارها گفته بود که مثنوی هیچ نیست جز داستانِ من و‌ یارانِ من. در مناقب العارفین آمده است که «حضرت مولانا به من فرمود که حکایت آن درویش را که اغصانِ تر را شاخ زر کرد ، در مثنوی ما نخوانده ای؟ چه هر حکایتی و اشارتی که در حدیث دیگران گفته ایم همه وصفِ حالِ‌یارانِ ماست» (افلاکی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۱۴۳) « و این است راز حقیقت نمایی مثنوی که این کتاب گرانقدر را مانند ‌یک غزل حافظ مؤثر و در دل‌ها زنده نگاه داشته است، گیرایی آن از آن جاست که خواننده از لابلای داستان‌ها بوی عشق و سوزی واقعی را هنوز بعد از گذشت این همه سال احساس می‌کند. بعد از مقدمه‌ی مثنوی در آغاز اولین داستان می‌گوید:

بشنوید ای دوستان این داستان   خود حقیقت نقد حال ماست آن

(دفتر اول، ب۳۵)
و از آغاز به خواننده می‌گوید که داستان را بر مبنای زندگانی من تأویل و تفسیر کن. حسام الدین از همان آغاز سرایش مثنوی مدام مترصّد است که درباره‌ی شمس تبریزی سؤال کند و مولوی دوست ندارد صریح و بی پرده سخن گوید :

چون حدیث روی شمس الدین رسید   شمس چارم آسمان سردرکشید
واجب آیـد چـون کـه آمـد نـام او   شـرح رمـزی گفتن از انعام او
ایـن نفـس جـان دامنـم برتـافتست   بویِ پیراهان‌یوسف‌یافته است

(همان: ابیات۱۲۵-۱۲۳)
حسام می‌گوید :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-09-06] [ 12:22:00 ق.ظ ]




نقطه کانونی بحث نظری گافمن در کتاب تبلیغات جنسیتی، مفهوم نمایش جنسیت است، بدین معنا که جنسیت در موقعیت‌های اجتماعی، از طریق آنچه او نمایش می‌نامد، بیان می‌شود. نمایش‌ها نقش آگاهی‌بخش برای دیگران دارند. نمایش‌ها قسمتی از آن چیزی هستند که ما به عنوان رفتار بیانگرانه باز‌می‌شناسیم و گرایش دارند که انتقال داده و دریافت شوند. در واقع، آنها در زندگی اجتماعی نقش انتقال‌دهنده‌ی اطلاعات درباره‌ی هویت اجتماعی، مسلک، نیات و انتظارات هر فرد به افراد دیگر را بازی می‌کنند. نمایش‌ها در موقعیت‌های اجتماعی اجرا می‌شوند و به نوعی کارکرد بازنمایی گروهبندی‌های متعدد مناسبات را دارند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مفهوم نمایش در تحلیل گافمن با مفهوم مناسکی شدن پیوند می‌خورد، بدین صورت که نمایش‌ها به واسطه‌ی مناسک اجرا می‌شوند. مناسک می‌تواند به عنوان اعمال صوری و قراردادی‌ای تعریف شوند که از طریق آنها، هر فرد نظرش را برای دیگران به نمایش می‌گذارد (سلطانی گردفرامرزی، ۱۳۸۵: ۶۷ – ۶۵).
مناسک برای گافمن به این دلیل اصالت دارند که اعتماد ما را به روابط اجتماعی اولیه حفظ می‌نمایند. آنها برای دیگران فرصت‌هایی جهت تایید مشروعیت جایگاه ما در ساختار اجتماعی ایجاد می‌کنند. در مقابل، ما را نیز به همان کار ملزم می‌سازند. مناسک نوعی سازوکار جایابی است که در آن اکثر فرودستان اجتماعی، سمت‌های فرادستان بالاتر از خود را تایید می‌کنند. حجم شعائر در جامعه، مشروعیت ساختار اجتماعی آن را منعکس می‌سازد، زیرا احترام مناسک‌گونه‌ای که به افراد اعطا می‌شود، نشانه‌ی احترام به نقش‌هایی است که آنها به خود اختصاص می‌دهند.
از نظر گافمن، مناسک روزمره عبارتند از معیارسازی، مبالغه و ساده‌سازی زندگی روزمره و کار رسانه‌های تصویری عبارتند از فرامناسک‌سازی زندگی روزمره. رسانه‌های تصویری حتی هیجان‌انگیزتر از مناسک روزمره، به معیارسازی، مبالغه و ساده‌سازی زندگی روزمره می‌پردازند.
اگر جنسیت به عنوان روابطی که به گونه‌ای فرهنگی پیرامون جنس استقرار یافته تعریف شود، پس نمایش جنیست به تصاویر قراردادی این روابط باز می‌گردد (سلطانی گرد فرامرزی، ۱۳۸۵، ۶۷).
گافمن ساختار نمایش‌های مناسک‌گونه را به دو نوع متقارن و نامتقارن تقسیم می‌کند. نخستین نوع، قواعدی را که شامل انتظارات دوسویه است و دومین نوع، قواعدی را که شامل هیچ رابطه‌ی متقابلی نیستند، تبیین می‌کند. تعارف‌های معمولی، نوعاً دو سویه و متقارن هستند، اما سلام‌های نظامی این گونه نیستند (منینگ ۱۳۸۰: ۶۴). این تقسیم‌بندی، موضوع اعتماد و قدرت را وارد بحث گافمن می‌کند.
باید خاطر نشان شود که معنای رفتار غیر‌رسمی نوع دوم با معنای نوع اول متفاوت نیست؛ چون هر دو درباره‌ی این موضوع هستند که چه کسی کنترل دیگری را در اختیار دارد (همان: ۱۰۵). گافمن، بر اساس این تحلیل، روابط میان دو جنس را سرشار از نمایش‌ها و مناسک نامتقارن می‌داند، عدم تقارنی که نشان از وجود نابرابری در روابط قدرت زنان و مردان دارد.
روابط والد – کودک در نظر گافمن مدلی برای روابط جنسیتی است، زیرا مدلی در دسترس و جهانی از روابط نابرابر، نامتقارن و نامتقابل ارائه می‌دهد و مناسکی شدن فرمانبری را به بهترین وجه شبیه‌سازی می‌کند.
گافمن ضمن بحث از روابط والد – کودک، این روابط را اقتصادی و هابزی تلقی می‌کند و از نادیده گرفته شدن جنبه‌های گمراه کننده‌، ستمگرانه و بی‌اثر اقتدار والدین انتقاد می‌کند. وی استدلال می‌کند که روابط والد – کودک، به جهت تحمل تصمیمات اجباری والدین از سوی کودک، در قبال امتیازات داده شده به او ارزش خاصی به عنوان ابزار جهت‌دهی دانش پژوهان به سوی اهمیت موقعیت‌های اجتماعی به عنوان یک سازمان اجتماعی دارد.
از نظر گافمن، در روابط والد – کودک آنچه که به عنوان اجازه‌ی جهت‌دهی و میانجیگری حمایت‌گرانه‌ی والدین در قبال کودک تعبیر می‌شود، در واقع نوعی حق سلطه و سیادت را برای والدین ایجاد کرده، رسمیت می‌بخشد، بدین صورت که والدین از طریق تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌های یک‌سویه درباره‌ی نیازها و آینده‌ی کودک، راهنمایی کردن او، ایجاد واسطه میان او و دنیای بزرگسالان و حمایت از او در برابر واقعیت‌های خشن زندگی و جهان، سلطه و سیادت خود را بر کودک اعمال می‌کنند. در برابر، کودک باید در قبال اشکال مختلف اجازه و امتیاز و حمایت شدن در برابر واقعیت‌های خشن زندگی، سلطه‌ی والدین را بپذیرد و به فرمان‌شان گردن نهد. او مجبور است هزینه‌ی نجات از جدیت را بپردازد و مراقبت‌های اجباری والدین را تحمل کند. کودک از طریق اجازه‌ی فیزیکی مورد کنترل قرار می‌گیرد و با اشکال مختلف رفتار غیرشخصی محکوم می‌شود.
از نظر گافمن، یک شکل مهم از زندگی کودک آن است که کودک برای انجام کارهای شخصی از سوی والدین مورد استثمار قرار می‌گیرد و حتی والدینش تمایل دارند که او توسط سایر بزرگسالان – اعم از خویشاوند، آشنا و حتی غریبه – به خدمت گرفته شود. به خاطر نیاز والدین به دیگر بزرگسالان، کودک ملزم به ارا‌یه کمک به آن‌ها می‌باشد.
در زندگی انسانی، غالبا مجموعه‌های اجتماعی بزرگسال بر اساس رابطه‌ی والد – کودک به عنوان پشتوانه‌ی مشترک تجربه، طراحی می‌شوند. از نظر گافمن، این امر از طریق بیان مناسکی شده‌ی این رابطه‌ی سلسله مراتبی ظاهر می‌شود. گافمن ویژگی اصلی روابط شکل گرفته بر اساس رابطه‌ی والد – کودک را وجود کنترل ملایم در آنها می‌داند. کنترل ملایمی که از طریق اشکال گوناگون اجازه و امتیاز، از سوی والدین بر کودکان تحمیل می‌شود. در این گونه روابط، معمولا فرادست چیز رایگانی را فارغ از شناسایی پشتیبان آن می‌دهد و فرودست با نمایشی سرراست از سپاسگزاری، پاسخ می‌دهد و اگر چنین نکند، پس لااقل تسلیمی اشاره‌گر به این رابطه و تعریف این موقعیت نشان می‌دهد. شخص زیردست نشانه‌ای از درماندگی و نیاز را بنا می‌گذارد و شخص فرادست با خدمتی داوطلبانه، پاسخ می‌دهد.
گافمن روابط جنسیتی را بر اساس مدل روابط والد – فرزند شبیه‌سازی می‌کند. او بیان می‌دارد که در جامعه‌ی ما هرگاه مردی با یک زن یا مردی فرودست - به ویژه جوانتر - سروکار داشته باشد، کاملا احتمال دارد قدری تحقیر فاصله‌ای بالقوه، اجبار و خصومت، از طریق کاربرد رابطه‌ی والد – کودک اعمال شود که اگر مناسک‌گونه برخورد کنیم، به این اشاره دارد که زنان هم‌رتبه با مردان فرودست و هر دو هم‌رتبه با کودکان هستند. کم رتبگان ناخوشایند و سرافکنده ممکن است اینها را امتیازات ملایمی بدانند، ولی باید در بیان آشکار نارضایتی خود تجدیدنظر کننند، چون هر که به رابطه‌ی مثبت ادامه می‌دهد آزاد است تا به سرعت رویه‌ی خود را تغییر دهد و رویه‌ی دیگر قدرتش را نشان دهد.
بنابراین گافمن با این استدلال نمایش جنسیت را بیان مناسکی شده‌ای از سلطه‌ی والدگونه‌ی مردان و فرمانبری کودک‌وار زنان می‌داند. از نظر او، نمایش‌های جنسیتی در موقعیت‌های اجتماعی، نه تنها سلسله مراتب اجتماعی جنسیتی را تثبیت می‌کنند، بلکه آنها را به وجود می‌آورند.
سبک رفتاری زنان و زنانگی، تصویری تصادفی و بی دلیل را بیان نمی‌کند، بلکه این نوع بیان، همچنان که دورکیم می‌گوید، نوعی مراسم سیاسی است؛ مراسمی که موقعیت طبقه‌ی جنسی زنان در ساختار اجتماعی را تثبیت می‌کند. این مراسم صرفا فرمانبری را بیان نمی‌کنند، بلکه آن را تا حدی تشکیل می‌دهند. بنابراین، ما بدان سو سوق داده می‌شویم که تصویر کل چیزی را که در لحظات برنامه‌ریزی شده رخ می‌دهد، نه بازتابی از طبیعت متفاوت اشخاص در دو طبقه‌ی جنسی، بلکه بازتابی از حضور مشترک آنها برای شراکت در قرارداد نمایش بدانیم.
آنچه اشخاص را به عنوان اعضای طبقه‌ی جنسی مشخص می‌کند، کفایت و اراده‌ی آنها به حمایت از یک برنامه‌ی مناسب برای نمایش است، زیرا تنها محتوای این نمایش‌ها طبقات جنسی را مشخص می‌کند.
سلطه‌ی مردان یک نوع سلطه‌ی بسیار ویژه است. و ملاک چنین ادعایی، از نظر گافمن، رابطه‌ی صمیمیت جنسی است که سرشار از روابط مشخصا والدینی و نامتقارن است. حتی نجیبانه‌ترین و عاشقانه‌ترین لحظه‌ها در روابط صمیمانه‌ی جنسی، به سختی می‌تواند جدا از وضعیت‌های عدم تفارن درک شود. لحظاتی که نمایشگر روابط سلطه میان دو جنس است.
گافمن با پشتوانه‌ی چنین رویکردی دست به تحلیل مناسبات جنسیتی در تصاویر رسانه‌ای می‌زند. او با طرح ایده‌ی فرامناسکی شدن نمایش‌های جنسیتی رسانه‌ها، نشان می‌دهد که چگونه رسانه‌های تصویری به تفاوت‌های جنسیتی‌ای که به گونه‌ای اجتماعی برساخته شده‌اند، جنبه‌ ی طبیعی می‌دهند و از این رو، تصورات قالبی جنسیتی را تحمیل می‌کنند (داهلبرگ، ۲۰۰۴: ۳).
منظور از فرامناسکی شدن نمایش‌های جنسیتی در رسانه‌های تصویری این است که مناسباتی که پیش از این در موقعیت‌های اجتماعی مناسکی شده‌اند، در رسانه‌های تصویری دوباره به صورت مناسک در می‌آیند و در واقع،دگرگونی آنچه بیش از این دگرگون گشته بود اتفاق می‌افتد.
با این پیش زمینه‌ی نظری، گافمن می‌کوشد برخی از اصول نمایش جنسیتی را بررسی کند.
گافمن شش الگوی تصویری از نمایش‌های جنسیتی تشخیص داده است که از طریق آنها تفاوت‌های میان زن و مرد بازنمایی می‌شود:
۱) مناسکی شدن فرمانبری:
در این حالت، زنان وضعیتی را اتخاذ می‌کنند که انقیاد آنها را در برابر کنترل دیگران نشان می‌دهد. از این نظر، زنان بیشتر رفتارهای دلجویانه‌ای همچون لبخند زدن را به نمایش می‌گذارند و از خود حالت‌های ناتوانی بروز می‌دهند. همچنین، زنان نسبت به مردان حالات لطیف‌تری را به خود می‌گیرد، همچون حالات ترس و انحنای ظریف زنانه. از این نظر، زنان غالبا به صورت کاراکترهای لوده و عروسک‌گونه تصویر می‌شوند.
۲) اندازه‌ی نسبی:
به طور کلی زنان در رسانه‌های تصویری کوتاه‌تر از مردان تصویر می‌شوند و این امر، نماد اقتدار است. فقط هنگامی که مردی از نظر اجتماعی کم رتبه‌تر از زن باشد، کوتاه‌تر از او نشان داده می‌شود.
۳) رتبه‌بندی کاری:
مردان کنش‌های دیگران را کنترل می‌کنند، درحالی که زنان مورد کنترل قرار می‌گیرند. بنابراین، مردان غالبا در نقش‌های مدیریتی تصویر می‌شوند و به ویژه، در نقش‌های شغلی، به زنان آموزش می‌دهند. زنان بیشتر در حال دریافت کمک از مردان نمایش داده می‌شوند. این نوع از فرودستی، همچنین هنگامی فعال‌تر می‌شود که گروه زنان هدف هستند. مردان کمتر در تصاویر مربوط به مهدکودک یا آشپزخانه نشان داده می‌شوند یا هنگامی که آنها در این عرصه‌های زنانه تصویر می‌شوند، این امر به صورت غیرواقع‌گرایانه ارائه می‌شود.
۴) لمس زنانه
در تصاویر تبلیغاتی و رسانه‌های بصری، زنان اشیا را لمس و نوازش می‌کنند، اما هرگز اشیا را چنگ نمی‌زنند یا نمی‌قاپند، در حالی که مردان اشیا را دستکاری می‌کنند یا به آنها شکل می‌دهند. مصادیق این امر می‌تواند در تصاویر به شکل استعمال لذت‌جویانه‌ی یک محصول، لمس لباس‌ها، نوازش یک بچه و … توسط زنان باشد. مردان در چنین موقعیت‌هایی نشان داده نمی‌شوند، بلکه دست مردان صرفا ابزاری است که مردان با آنها محصولات را تولید می‌کنند، دست شریکی را می‌گیرند، محاسبه می‌کنند یا بیسبال بازی می‌کنند.
۵) عقب نشینی مقبول:
زنان غالباً از طریق درگیری روانشناختی از موقعیت‌های اجتماعی عقب‌نشینی می‌کنند یا کنار نهاده می‌شوند. بدین‌گونه که مردان غالبا هدایت کارها را برعهده می‌گیرند تا زنان را از این موقعیت حذف کنند.
زنان بیش از مردان به درگیری‌هایی داخل می‌شوند که آن‌ها را به طور روان‌شناختی از موقعیت‌های اجتماعی حذف می‌کنند. گافمن درگیری و پنهان‌کاری عاطفی و وابستگی فیزیکی به دیگران را نشانه‌های این نوع عقب‌نشینی بر می‌شمارد که می‌تواند در تصاویر زنان در رسانه‌ها به صورت از دست دادن کنترل احساسات، اشک ریختن، نخودی خندیدن، پنهان کردن چهره پشت دستان خود از روی ترس، کم‌رویی، دستپاچگی، یا اضطراب باشد. همچنین، فرد می‌تواند در پس یک در، یک کتاب، یک شی یا یک مرد پناه گیرد. این گونه نمایش‌ها از آن رو عقب‌نشینی نام گرفته‌اند که فرد دخیل در آنها نسبت به هر کس که در موقعیت حاضر است، عقب‌نشینی و کناره‌گیری می‌کند.
۶) خانواده
زنان غالبا در موقعیت‌های خانوادگی و مردان در موقعیت‌های بیرون از خانه نشان داده می‌شوند. هنگامی که خانواده‌ها روی صحنه ظاهر می‌شوند، واحد یک موتیف کلیدی است: مبادرت ورزیدن در یک عمل مشارکتی. در این واحد، روابط خاصی میان کودکان و والدینی که به لحاظ جنسی مشابه آنها هستند، ظاهر می‌شود. طبق مشاهده‌ی گافمن، در رسانه‌های تصویری معمولا مردان یا از خانه غایب هستند یا از آن فاصله دارند.
فاصله کارکردی ویژه را نشان می‌دهد: نقش مرد نظارت و حمایت است. پدر در خانه مکان کوچکی دارد، زیرا زمانی طولانی را برای کار در بیرون خانه صرف می‌کند. این بحث به مساله‌ی تمایزیابی جنسیتی از طریق نقش اجتماعی مرتبط است. در رسانه‌های تصویری مردان اغلب در حال انجام دادن کارهای بسیار کوچک درون خانه نشان داده می‌شوند. او اشاره می‌کند که این مساله ممکن است به این دلیل باشد که خانه به طور سنتی یک قلمرو زنانه تلقی می‌شود. از این رو ،گافمن بر این مساله انگشت می‌گذارد که در فضای خانه مرد به یک فرمانبر تبدیل می‌شود. در این آلترناتیو، او ممکن است با وظایف زنانه آلوده شود. بنابراین، رسانه‌های تصویری تمایل دارند که زنان را به عنوان سازندگان خانه نشان دهند، در حالی که مردان فقط در نقش دستیار و کمک کار زنان در آشپزخانه نشان داده می‌شوند.
رسانه‌های تصویری غالبا این گونه ارائه می‌کنند که زنان در امور مربوط به پخت‌و‌پز، نظافت و خرید اقتدار دارند. این امر به جنسیتی شدن حوزه‌ها اشاره دارد که زنان به حوزه‌ی خانه و مردان به حوزه‌ی کار و سیاست در بیرون خانه تعلق دارند (سلطانی گردفرامرزی، ۱۳۸۵: ۷۶- ۶۸).
فصل سوم:
روش شناسی پژوهش
۳-۱ تعریف عملیاتی
با بررسی جایگاه و کارکرد اجتماعی رسانه، این نتیجه به دست آمد که رسانه، در کنار دیگر کارکردهای خود، به بازتولید نظام سلطه‌ی مردسالارانه و تبلیغ گفتمان جنسیتی حاکم بر جامعه، به وسیله‌ی طرح و اشاعه‌ی کلیشه‌ها و طرح‌واره‌های جنسیتی درون‌خانوادگی، شخصیتی، اجتماعی و سیاسی و حرفه‌ای در سه سطح فردی، ساختاری و نمادین می‌پردازد و در نتیجه، در جامعه گونه‌ای هویت‌سازی جنسیتی انجام می‌دهد.
در این میان، رسانه‌ی تلویزیون، به واسطه‌ی ویژگی‌های خاص خود در زمینه‌ی فرهنگ‌سازی برنامه‌ریزی شده و مهار شده، جایگاه و اهمیت خاصی می‌یابد. در میان برنامه‌های مختلف تلویزیون نیز، فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی، به واسطه‌ی قدرت تاثیرگذاری مضاعف خود، به دلیل استفاده از ابزار هنر در ارائه‌ دلالت‌های صریح و یا تلویحی گفتمان جنسیتی، نقش و کارکردی ویژه می‌یابند که در مولفه‌های شش‌گانه‌ی گافمن (مناسکی‌شدن فرمانبرداری، اندازه‌ی نسبی، رتبه‌بندی کاری، لمس زنانه، عقب‌نشینی مقبول و خانواده) مورد بررسی قرارگرفت.
۳-۲ جامعه‌ی آماری و روش نمونه‌گیری
جامعه‌ی آماری این پژوهش، کلیه‌ی سریال‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی ساخت ایران است که برای اولین بار از شبکه‌های مختلف صدا و سیما در سال ۱۳۹۱ پخش شدند، به گونه‌ای که کلیه‌ی قسمت‌های آن در طول همین سال پخش شده باشند.
بر اساس بررسی صورت گرفته، ۲۲ سریال و مجموعه‌ی تلویزیونی واجد شرایط فوق بودند که عبارتند از: آخرین روزهای زمستانی، بایرام، با من حرف بزن، تکیه‌ی بچه‌های محل ما، تقاطع، حجر بن عدی، خانه‌ی اجاره‌ای، خنده بازار، دزد و پلیس، دختران حوا، رویای گنجشک‌ها، روزهای به یاد ماندنی، راستش را بگو، زمانه، سفر سبز، شاید برای شما هم اتفاق بیافتد، دو طفلان مسلم، غذا حاضر است، قلب، مرد نقره‌ای، میلیاردر و یک تکه زمین.
با توجه به این نکته که تنها راه دستیابی به این مجموعه‌ها، شرکت سروش سیما می‌باشد و این شرکت برخی از این مجموعه‌ها را به طور کامل ارائه نداده است، لذا از این جامعه، هفت مورد آخرین روزهای زمستان، با من حرف بزن، تکیه‌ی بچه‌های محله ما، تقاطع، خنده بازار، رویای گنجشک‌ها و شاید برای شما هم اتفاق بیافتد، حذف می‌شود. همچنین، وجود تم مستند تاریخی در روزهای به یاد ماندنی، حجربن عدی و دو طفلان مسلم، این سه گزینه را نیز حذف می‌کند.
از میان ۱۲ سریال و مجموعه‌ی تلویزیونی باقی‌مانده، سه سریال دختران حوا، راستش را بگو و میلیاردر به روش تصادفی ساده انتخاب گردیدند.
۳-۳ واحد ثبت و واحد تحلیل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:11:00 ق.ظ ]




یونست در بطن ماهی پخته شد
گر نبودى او مسیح بطن نون

مخلصش را نیست از تسبیح بد
حبس و زندانش بدى تا یبعثون‏[۳۳۲]

۲۳٫ نجات اولیای خدا از عذاب های همه‌گیر

نجات پیامبر و ولیّ خدا، حضرت لوط(علیه السلام) از عذاب­ همه­گیر از نمونه­های شگفتی است که در قرآن کریم بازگو شده است. مخالفان و منکران در دوران اولیا و پیامبران خدا: هماره به دنبال آسیب و کشتن و از بین بردن آنها به هر نحوی بوده‌اند و تمام ابزار خود را صرف این کار می‌نمودند اما برگزیدگان الهی بارها از راه­های غیر عادی از گزند آنان در امان مانده‌اند و یا در عذاب فراگیر بر قومشان به گونه­ معجزه­آسایی نجات یافته‌اند. حضرت لوط(علیه السلام) یکی از آنان است که در دیدار بافرشتگان این مژده را دریافت نمود که از نجات خواهد یافت: «فَأَنْجَیْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَه‏».[۳۳۳]

۲۴٫ تسخیر موجودات

بسیاری از انسان­ها در ذهن­شان هم نمی­گنجد که روزی موجودی جز اعضای بدن خویش را برای خود رام نمایند چرا که این کار، امری ناشدنی می­نماید. اما برخی اولیای الهی به راحتی، همه یا بخشی از عالم را در در دست قدرت الهی خویش داشتند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲۴-۱٫ تسخیر جن

گونه ­ای دیگر از خارق عادت‌های اولیای خدا که در قرآن کریم یادکرد شده، این بود که برخی جنیان نیز به­مانند یک کارگزار امین گوش به فرمان یک ولیّ خدا بودند و برخی از آنها، از سران کشور و حکومت آن ولیّ خدا بودند در حالی که خود، توان بر انجام امور غیر عادی داشتند:«حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِن‏» عفریت یکی از آن‌ها بود که مدعی توانایی بر آوردن تخت پادشاه سبا در کم‌تر از نشت و برخاستی بود.[۳۳۴] قدرت زیاده بر تصورى که عفریت از جن به پیشگاه سلیمان پیامبر(علیه السلام) اظهار نمود از شئون احاطه­ی ملکوتى و استخدام و تسخیر سلیمان پیامبر(علیه السلام) است که به آن عفریت از جن افاضه نموده و به احضار تخت ملکه سبأ واداشت که در ظرف چند ساعت آن را از کشور سبأ (صنعا)، به شهر اورشلیم، پایتخت پادشاهى سلیمان(علیه السلام) بیاورد.
با توجه به این نکته، چنان­چه عفریت از جن لیاقت و ظرفیت افاضه بیشترى می‌داشت در کمترین لحظه‏اى تخت ملکه سبأ را به پیشگاه سلیمان(علیه السلام) حاضر مى‏نمود هم‏چنان­که آصف، وزیر سلیمان که بخشی از علم کتاب را دارا بود استعداد آن را داشت و در کم­ترین درنگى دستور او را انجام داد.
و بناهای چیره­دستی از جنیان و فروروندگان در دریاها که یکی، جواهر بیاورد و آن یکی ساختمان­ها بسازد.[۳۳۵] بی­شک چنین بنا و ساختمان محراب و تمثال درختان و استخراج لؤلؤ و مرجان از قعر دریا که گروهى از جن درباریان سلیمان(علیه السلام) انجام می‌دادند گر چه امری خارق عادت می نماید نیز از مقوله موهبت سلیمان پیامبر(علیه السلام) و تسخیر او بوده است.[۳۳۶]
در دستگاه حضرت سلیمان(علیه السلام) جنیان نیز می­توانند به عنایت ولایت پیامبر خدا نیروی شگفت می­یابند چنان­که عفریت از جنیان نیزدر راستای اجرای دستور حضرت سلیمان(علیه السلام)، چنین ادعایی می­ کند که تخت ملکه سبأ را پیش از این که نشست و برخاست کنید به حضورتان حاضر می کنم.[۳۳۷] کلام دیگر این ست که: تسخیر شیاطین به معنای تسخیر هر جنى است که بناکننده­ی خانه‏هاى بلند و عمارت­هاى مستحکم باشند.[۳۳۸]

۲۴-۲٫ تسخیر حیوانات به‌ دست سلیمان(علیه السلام)

امر شگفت­آور دیگری که از یک ولیّ خدا، سلیمان نبی(علیه السلام) دیده شد و در قرآن کریم بازگو شده است دانش سخن­گویی با پرندگان است: «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْر: به ما زبان مرغان آموخته‏اند.» همین مرغان هوایی که با یک نگاه، از جای خود می‌پرند و به شاخه­ای و یا حتی به سرزمینی دیگر فرار می‌کنند. بی­شک این کار، امری بس اعجاز­گونه و اعجاب‌آورست و از دست کسی جز داوود و سلیمان(علیهما السلام)، آنان که دستشان در دست خدا بود برخاسته نیست. تعجب­برانگیزتر اینکه: پرندگان، از مسخرات سلیمان و در خیل لشکریانش بودند.[۳۳۹] هدهد چونان کارگزاری باهوش در خدمت ولی خدا بود: این پرنده از دور دست گزارشی آن هم درست برایش آورد که خود آگاه نبود و اعجاب برانگیز تر اینکه به گونه ای وضعیت سرزمین سبا را کارشناسانه گزارش می‌دهد مسائل توحیدی را بررسی کرده و کفر آن‌ها را نمایان می‌کند که گویا در دانشگاه­ های سیاسی بر این امر آموزش دیده است و پیامبر خدا دوباره او را به مأموریت بزرگی می‌فرستد و آن مرغ هموایی، مو به مو انجام می‌دهد. این چنین کارها همه در اختیار و توان یک ولی خداست که مرتاضان و جادوگران و جن گیران به توحید و کفر کاری ندارند.[۳۴۰]

چون سلیمان را سراپرده زدند
جمله مرغان ترک کرده جیک جیک
هدهد ایشان پی تقدیس را
هدهدی نامه بیاورد و نشان

پیش او مرغان به خدمت آمدند[۳۴۱]
با سلیمان گشته اَفْصَح مِن اَخیک[۳۴۲]
می‌گشاید راه صد بلقیس را[۳۴۳]
از سلیمان چند حرفی با بیان[۳۴۴]

با مرغان هوا سر و سرّی داشت چرا که خداوند متعال منطق­الطیرش داد:
منطق الطیران خاقانی صداست منطق الطیر سلیمانی کجاست[۳۴۵]
او صدای موران می‌شنید و سخنانشان را می‌دانست و یا با فهمیدن سخن مورچگان به خنده درآمد: «… فَتَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها…:… مورى گفت: اى مورچگان به خانه‏هاى خود در آیید تا سلیمان و لشکریانش نادانسته شما را درهم نشکنند… پس [سلیمان‏] خندان از گفته آن [مورچه‏] تبسّمى کرد….»

پس سلیمان از دلش آگاه شد
آن کسی که بانگ موران بشنود

کز دل او تا دل او راه شد
هم فغان سر دوران بشنود[۳۴۶]

۲۴-۳٫ تسخیر کوه توسط حضرت داود(علیه السلام) و نیروی شگرفش

از کارهای شگفت روزگار داود پیامبر(علیه السلام) یکی این بود که کوه‌ها رام او بودند و به دستور او بودند:« سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یُسَبِّحْنَ: کوه‏ها را براى داوود رام ساختیم که با او تسبیح مى‏گفتند».[۳۴۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ق.ظ ]




۲-۱۰-۲ بررسی آبدوستی غشا با آنالیز زاویه تماس

اندازه گیری زاویه تماس کمیتی برای بیان ترشوندگی سطح جامد به وسیله مایع است. هنگامی که یک قطره مایع روی سطح جامد قرار می‌گیرد تعادل بین تماس سه فاز مایع، جامد و گاز به وجود می آید. به بیان دیگر برای اندازه گیری زاویه تماس طبق رابطه Young داریم:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

γsv = γsl + γlv cos θY
شکل ۲-۷: زوایای لحاظ شده برای اندازه‌گیری زاویه تماس
در رابطه فوق ysv ، ysl و ylv زوایای تماس جامد-گاز، جامد-مایع و مایع-گاز است و زاویه θ زاویه تماس را بیان می کند. همانطور که در شکل۲-۱۰ نشان داده می‌شود بسته به اینکه اندازه زاویه کوچکتر یا بزرگتر از °۹۰  باشد سطح جامد آبدوست یا آب گریز است؛ در زاویه صفر سطح کاملا خیس می‌شود به عبارت دیگر زاویه °۹۰ مرز بین آبدوستی و آب گریزی است.
شکل ۲-۸: رابطه میان زاویه تماس و آبدوستی
برای آنالیز زاویه تماس غشاهای خام تهیه شده از پلی‌اکریلو‌نیتریل با ۱۶% الیاف ، غشا هیدرولیز شده و اصلاح حرارتی شده و غشا اصلاح شده با ناوذرات تیتانیوم‌‌ دی‌اکسید با دو روش خود آرایی و مخلوط کردن در محلول پلیمری انتخاب شده‌اند.

۲-۷-۳ بررسی ساختار شیمیایی غشا

عموماً به منظور آنالیز شیمیایی قطعات پلیمری از طیفسنجی مادون قرمز استفاده میشود. این روش میتواند به صورت کیفی، گروه های عاملی ماده را مشخص سازد. در این طیفسنجی اشعه مادون قرمز به نمونه تابانده میشود. مولکولهای مواد با توجه به ساختار شیمیایی خود در این انرژی حرکات خاص مولکولی شامل ارتعاش، خمش و کشش را از خود نشان میدهند که مقدار آن مشخص و مختص یک گروه عاملی است. لذا از روی انرژی بازگشت یافته میتوان گروه عاملی را شناسایی کرد. برای شناسایی کیفی یک نمونه مجهول، نوع گروه های عاملی و پیوندهای موجود در مولکولهای آن، طیف مادون قرمز نمونه را رسم نموده و با مراجعه به جدول مربوطه که موقعیت ارتعاش پیوندهای مختلف و اجسام را نشان میدهند، طول موج یا عدد موج گروه ها و پیوندها را شناسایی میکنند.
به منظور بررسی ساختار شیمیایی غشاهای مورد نظر و اطمینان از انجام عمل هیدرولیز بر روی سطح غشا، طیفسنجی مادون قرمز بر روی غشای هیدرولیز شده انجام شده است.

۲-۱۰-۴ طیف سنجی پراش انرژی پرتو ایکس(EDX) 

EDS یا EDX یک روش تحلیلی است که برای تجزیه و تحلیل ساختاری یا خصوصیات شیمیایی یک نمونه به کار می‌رود. برای برانگیختن انتشار پرتو ایکس مشخصه از یک نمونه، یک دسته پرتو پر انرژی از ذرات باردار مانند الکترون یا پروتون، و یا یک دسته پرتو ایکس به نمونه‌ی در حال مطالعه متمرکز می‌شود. یک اتم در درون نمونه‌ی در حالت استراحت، (شامل الکترون‌های حالت پایه یا برانگیخته نشده) در سطوح گسسته‌ی انرژی یا ​​لایه‌های الکترون متصل به هسته است. پرتو اعمال شده ممکن است یک الکترون در پوسته‌ی درونی را تحریک کند و آن را از پوسته خارج سازد، در حالی که باعث ایجاد یک حفره الکترونی در مکان پیشین الکترون می‌شود. سپس یک الکترون با انرژی بالاتر از یک لایه‌ی بیرونی، حفره را پر می‌کند و تفاوت انرژی بین لایه‌ی پر انرژی و لایه‌ی کم انرژی می‌تواند به شکل پرتو ایکس آزاد شود. تعداد و انرژی پرتوهای ایکس
ساطع شده از یک نمونه را می‌توان به کمک یک طیف سنج پراش انرژی اندازه‌گیری کرد. از آنجا که انرژی پرتوهای ایکس بیانگر اختلاف انرژی بین دو لایه و همچنین ساختار اتمی عنصری است که از آن ساطع شده‌اند، امکان اندازه‌گیری ترکیب عناصر نمونه را می‌دهد. در شکل زیر یک نمونه از آنالیز EDX آورده شده است]۷۱٫[
شکل ۲-۹: نمونه ای از آنالیز EDX

گفتار سوم

بحث و نتیجه گیری

مقدمه

غشاهای معرفی شده در فصل دوم به‌ترتیب تهیه گردیدند و خواص آنها مانند شار، احتباس، وزن مولکولی مجزا شده، ساختار شیمیایی و مورفولوژی مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج آن در این فصل بیان خواهد شد. اهداف این مطالعه معطوف به تهیه بهترین غشا پلی­اکریلو نیتریل با مقاومت مکانیکی مناسب، احتباس پلی­اکریل‌آمید قابل قبول و نیز بهترین شار می­باشد. همچنین افزایش شار و خواص ضد گرفتگی غشاهای پلی­اکریلو نیتریل تهیه شده در پی افزایش نانوذرات تیتانیوم دی­اکسید به دو روش خودآرایی و اختلاط مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
در این فصل ابتدا به طراحی غشا پلی­اکریلو نیتریل اولیه بوسیله­ی تغییر غلظت پلیمر پرداخته می‌شود و به دنبال آن با بهره گرفتن از عملیات شیمیایی هیدرولیز و عملیات فیزیکی حرارتی خواص آن­ها بهبود بخشیده می­ شود. در مرحله دوم خواص غشاهای تهیه شده بوسیله­ی نانوذرات تیتانیوم دی­اکسید ارتقا داده می­ شود.

۳-۱ ساخت غشا پلی­اکریلو نیتریل

عوامل بسیار زیادی در ساخت غشا پلیمری با بهره گرفتن از روش وارونگی فاز، موثر هستند مانند غلظت پلیمر، نوع حلال، غیر حلال، افزودنی و تبخیر سطحی. به­ طور کلی در تهیه غشاهای پلیمری دو ویژگی اصلی همواره مورد نظر است: (۱) غشا تهیه شده باید استحکام مکانیکی بالایی داشته باشد تا در فشارهای بالای عملیاتی آسیب نبیند؛ (۲) توزیع اندازه جفرات غشا تهیه شده باید مناسب و یکنواخت باشد، تا احتباس قابل قبولی ارائه دهد. در این پروژه پس از بررسی مقاله­ های متعدد، غشاهای پلی­اکریلونیتریل با بهره گرفتن از دی­متیل فرمآمید به‌عنوان حلال مناسب، آب به‌عنوان غیر حلال و در دسترس و نیز بدون استفاده از افزودنی (عامل حفره­ساز) تهیه گردید ]۶۵٫[ غشا پل­اکریلو نیتریل به طور ذاتی دارای ساختار متخلخل می­باشد که شامل حفره­های بند انگشتی در عرض غشا می­ شود که در بالا به لایه متراکم­تر سطحی و در پایین به منفذهای بسیار بزرگ منتهی می­گردد (شکل۳-۱).
شکل ۳-۱: وجود بزرگحفرهها در غشا تهیه شده با پلیمر پلیاکریلونیتریل و حلال ]۶۵٫[
از آنجائیکه این لایه در عین تخلخل مناسب دارای مقاومت مکانیکی بسیار خوبی است در تهیه آن معمولاً از عوامل حفره­ساز مانند پلی­وینیل پیرولیدون یا پلی­اتیلن گلایکول استفاده نمی­گردد. محلول ریخته­گری آن تنها حاوی پلیمر و حلال مناسب می­باشد که این امر هزینه پایین­تر تولید و نیز پیچیدگی کمتر کل فرایند وارونگی فاز را به دست می­دهد]۶۵[. بنابراین در تهیه غشا پلی­اکریلو نیتریل اولیه تنها غلظت پلیمر جهت دستیابی به عملکرد قابل قبول از نقطه نظر شار و احتباس پلی­اکریل‌آمید مورد بررسی قرار گرفت.
غشاهای پلیمری پلی­اکریلونیتریل با ترکیب درصدهای مختلف ۱۴، ۱۶ و ۱۸% وزنی به همراه حلال دی­متیل فرمآمید تهیه شدند، و نتایج شار و احتباس آن پس از اصلاح شیمیایی بوسیله محلول یک مولار سدیم هیدروکسید و ده ثانیه اصلاح حرارتی در ۸۰ درجه سلسیوس در شکل۳-۲ نشان داده شده ­اند. همان­طور که انتظار داشتیم با افزایش غلظت پلیمر در ضخامت فیلم یکسان میزان شار عبوری از غشا کاهش و احتباس پلی­اکریل‌آمید افزایش می‌یابد. دلیل این امر را می­توان به افزایش فاز غنی از پلیمر و در نتیجه افزایش ضخامت پوسته بالایی غشا دانست که منجر به کاهش تخلخل و نیز کاهش اندازه حفره می­ شود]۶۶[.
شکل ۳-۲: اثر غلظت پلی­اکریلو نیتریل بروی شار و احتباس پلی­اکریل آمید (غلظت پلی‌اکریل‌آمید ppm10، سرعت جریانL/min ۵/۶ و فشار ۳ بار)
همان­طور که در شکل۳-۲ مشاهده می­ شود غشا ساخته شده با ۱۴% پلیمر دارای بیشترین مقدار شار و نیز کمترین میزان احتباس می­باشد، که این میزان احتباس با توجه به اهداف از پیش تعیین شده مناسب نیست. با افزایش غلظت پلیمر به ۱۶%، میزان احتباس ۶% افزایش و میزان فلاکس ۴۶% کاهش می­یابد. اگرچه میزان کاهش شار چشمگیر است اما میزان احتباس در این غلظت ۸/۹۸% می­باشد که این مقدار قابل قبول می­باشد. در غلظت بالاتر (۱۸%) میزان احتباس تنها به میزان ۳/۰% افزایش می­یابد در حالیکه شار ۲۷% کاهش می­یابد. بنابراین غشا ساخته شده با غلظت پلی­اکریلو نیتریل ۱۶% به عنوان غلظت بهینه انتخاب شد.

۳-۲ اصلاح شیمیایی غشا

از عملیات هیدرلیز، به منظور اصلاح شیمیایی غشا استفاده می­ شود. هدف تهیه غشا پلی­اکریلو‌نیتریل به منظور جداسازی پلی­اکریل‌آمید کاتیونی از پساب کارخانه زغالشویی پروده طبس است و همان­طور که در فصل۱ عنوان شد pH پساب بین ۵/۴ و ۵/۷ (با توجه به غلظت پلیمر پلی­اکریل‌آمید) می­باشد. از آنجائیکه در این محدوده pH غشا به مرور زمان هیدرولیز می­گردد از اینرو به منظور جلوگیری از هیدرولیز در حین فرایند و تغییر ساختار و خواص غشاهای تهیه شده، غشا را در اولین قدم هیدرولیز شیمیایی می‌شود. در این پروژه از محلول ۱ مولار هیدروکسید سدیم جهت هیدرولیز و تبدیل گروه ­های سیانید (CN) به گروه ­های کربوکسیلات (COO-)استفاده شد. مکانیسم این واکنش در شکل۳-۳ نشان داده شده است. در ابتدا گروه سیانید به حدواسط CONH2 تبدیل می­گردد و در نهایت به گروه ­های کربوکسیلات هیدرولیز می­شوند.
شکل۳-۳: مکانیسم هیدرولیز پلی­اکریلو نیتریل در محیط اسیدی و بازی ]۳۸[
گروه ­های کربوکسیلات نسبت به گروه ­های سیانید آبدوست‌تر هستند و در نتیجه سطح غشاهای هیدرولیز شده، آبدوست­تر می­گردند. علت این امر می ­تواند به پیوند هیدروژنی گروه ­های کربوکسیلات با مولکول­های آب در سطح غشا مربوط باشد. همچنین حضور گروه ­های کربوکسیلات باعث ایجاد پیوند بهتری بین پلیمر پلی­اکریلو نیتریل و نانوذرات تیتانیوم دی­اکسید می­ شود که در بخش­های بعدی به آن پرداخته می­ شود.
پارامترهایی مانند pH و زمان هیدرولیز می ­تواند بر روی ساختار و خواص نهایی غشا موثر باشد. در این مطالعه از هیدروکسید سدیم یک مولار در زمان­های مختلف جهت اصلاح شیمیایی غشا استفاده شده است. غشای ۱۶% پلی­اکریلونیتریل در محلول یک مولار هیدروکسید سدیم برای مدت ۶۰ دقیقه کاملاً غوطه­ور شد. آنالیز طیف سنجی مادون قرمز نشان می­دهد در مدت زمان ۶۰ دقیقه گروه ­های سیانید موجود در ساختار پلی­اکریلو نیتریل تا حد زیادی هیدرولیز شده ­اند. شکل­های۳-۴ و ۳-۵ آنالیز طیف سنجی مادون قرمز برای دو غشای بدون اصلاح شیمیایی و با اصلاح شیمیایی توسط سود ۱ مولار برای مدت ۶۰ دقیقه را نشان می­دهد.
همانطور که در شکل ملاحظه میشود پیک موجود در ناحیه cm-1 ۱۷۳۱ نشان دهنده ارتعاش کششی گروه کربونیل در زنجیره پلیمری مورد استفاده در غشا است. همچنین پیک در ناحیه cm-1 ۳۶۲۸ نشان دهنده گروه OH اسیدی میباشد. حضور این دو پیک در مجموع نشان دهنده حضور گروه کربوکسیلیک اسید در زنجیره پلیمری است. اگرچه در ساخت غشاهای فوق تا این مرحله از روش های هیدرولیز محیط اسیدی و بازی استفاده نشده است، اما بدلیل عدم خلوص الیاف پلیمری استفاده شده به وضوح حضور گروه های کربوکسیلیک اسید نشان داده شده است. وجود یک پیک تیز در ناحیه cm-12243 نشان دهنده ارتعاش کششی و حضور گسترده گروه های CN میباشد.
شکل۳-۴: آنالیز طیف سنج ماون قرمز برای غشا قبل از هیدرولیز
شکل۳-۵: آنالیز طیف سنج ماون قرمز برای غشا بعد از هیدرولیز
همان­طورکه در شکل۳-۵ مشاهده می­ شود شدت پیک سیانید در cm-1 ۲۲۴۳، پس از هیدرولیز بشدت کاهش می­یابد و در مقابل شدت پیک کربونیل در cm-1 ۱۷۳۱ روند افزایشی نشان می­دهد. این تغییرات نشان می­دهد گروه ­های سیانید بخوبی در محلول سود هیدرولیز شده ­اند. با توجه به نتایج کلیه غشا­های ساخته شده برای مدت ۶۰ دقیقه در سود یک مولار غوطه­ور شده‌اند تا عمل هیدرولیز بر روی آن­ها صورت گیرد. باید توجه نمود که در صورت عدم هیدرولیز غشا پلی­اکریلونیتریل در این مرحله پس از ساخت نهایی، غشا تهیه شده در معرض عوامل اسیدی و یا بازی هیدرولیز می­گردد و این امر سبب تغییر ساختار و عملکرد غشا می­ شود.

۳-۳ اصلاح حرارتی غشاهای پلی­اکریلو نیتریل

در ادامه اصلاح غشاهای پلی­اکریلو نیتریل از روش فیزیکی اصلاح حرارتی استفاده می­گردد. این فرایند با توجه به یک مسیری معین برمبنای مراجع موجود انتخاب شده است ]۷۳،۷۴٫[ ابتدا به دمای گذار شیشه ­ای پلیمر رجوع کرده و آزمایشات را بر مبنای دمای ۹۲ درجه سانتیگراد طراحی می­نماییم. بدین صورت که از بازه حرارتی۵۰ تا۹۰ درجه سانتیگراد به منظور اصلاح حرارتی، استفاده می­ شود. فرایند اصلاح حرارتی بدین صورت می­باشد که غشا پلی­اکریلو نیتریل ساخته شده پس از هیدرولیز در دمای محیط و زمان عملیاتی مشخص، در حمامی از آب گرم با دمای معین غوطه­ور می­ شود. مکانیسم عملیاتی این عملکرد در ادامه به همراه آزمایشات ارزیابی غشایی آورده شده است. برای این منظور آزمایش­های متعددی در دماهای ۵۰ تا ۹۰ درجه سانتی گراد و زمان های ۵ تا ۲۰ ثانیه صورت گرفت.

۳-۴ بررسی عملکرد و ساختار غشا اصلاح شده حرارتی

اصلاح حرارتی هر پلیمر به ساختار شیمیایی آن بستگی دارد .پلیمر پلی­اکریلو نیتریل دارای گروه ­های سیانید می­باشند که این گروه­ ها سبب قطبی شدن این پلیمر گردیده­اند (در این پروژه ابتدا گروه ­های سیانید به گروه ­های کربوکسیلیک اسید تبدیل می­شوند و سپس اصلاح حرارتی می­گردند). زمانیکه اصلاح حرارتی انجام گیرد به سرعت سطح غشا در جهت عمودی منقبض (چروک) می­گردد و سبب افزایش دانسیته گروه ­های سیانید در سطح حفرات شده و در نتیجه سایز حفرات کاهش می­یابد و غشا ساختاری انگشتی پیدا می­ کند ]۷۴،۷۵[ سپس آرام آرام با افزایش دما این گروه­ ها به هم نزدیک می­گردند تا جائیکه در دمای نزدیک به دمای گذار شیشه ­ای­ پلیمر و یا زمان­های بالا هیدرولیز، به بیشترین نزدیکی می­رسند. در این هنگام، به علت قطبی بودن این گروه­ ها ممانعت فضایی و دفع دوقطبی افزایش یافته و در نتیجه سبب از هم پاشیدگی حفرات غشا و در نهایت از بین رفتن ساختار غشا می­گردد]۷۲[. به این علت است که این غشاها در دما­ی بیشتر از ۷۰ درجه بلافاصله جمع می­شوند. در حقیقت این گروه­ ها­ی سیانید توسط اصلاح حرارتی باعث ایجاد مولکول­های لوله­ای شکل شده و می توانند به صورت یک ساختار کریستالی منظم قرار بگیرند و مولکول­های قطبی پلیمر پلی­اکریلو نیتریل با این عمل بصورت بسته­های منظم­تر و منسجم­تر تبدیل می­­گردند.
شکل۳-۶ شکل­ گیری حفره­های غشا توسط فرایند غوطه­وری فازی و سپس آزمایش اصلاح حرارتی و تاثیر آن برروی شکل حفرات نشان داده شده است
شکل ۳-۶: شکل گیری حفرات غشا در پی عملیات حرارتی ]۶۹[
همانطورکه مشاهده می­گردد این مکانیسم سبب کاهش سایز حفره­ها و در پی آن سبب کاهش شار خروجی و در نهایت دفع مولکول­ها از طریق مکانیسم غربالگری می­گردد.
در این مسیر غشاها، بعد از هیدرولیز در حمام آب با دماهای مختلف (۵۰، ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ درجه سلسیوس) و در زمان ۱۰ ثانیه قرار گرفتند. شکل۳-۷ تغییرات در شار خروجی و میزان احتباس پلی­اکریل آمید را نشان می­دهد.
شکل۳-۷: اثر دمای اصلاح غشا پلی اکریلونیتریل بروی شار و احتباس پلی­اکریل‌آمید(غلظت پلی‌اکریل‌آمید ppm10، سرعت جریانL/min ۵/۶ و فشار ۳ بار)
همان­طور که مشاهده می­ شود با افزایش دمای اصلاح حرارتی شار عبوری از غشا کاهش و میزان احتباس پلی­اکریل آمید افزایش یافته است که علت آن را می­توان انقباض غشا و کوچک شدن حفره­های آن دانست. غشاهای تهیه شده در دماهای پایین­تر از ۸۰ درجه سلسیوس به دلیل احتباس زیر ۹۲% مورد قبول نخواهند بود. از اینرو از بین غشاهایی که در دماهای ۸۰ و ۹۰ درجه سلسیوس اصلاح شده ­اند و احتباس بالای ۹۸% دارند باید یکی به عنوان غشا بهینه معرفی شوند. از آنجائیکه میزان احتباس پلی­اکریل آمید افزایش چشمگیری نمی­یابد با مقایسه شار دو غشا بهترین گزینه را انتخاب می­کنیم. همان­طورکه از شکل۳-۷ مشخص است با افزایش دمای اصلاح از ۸۰ تا ۹۰ درجه سلسیوس میزان احتباس تنها ۹/۰% افزایش می­یابد، درحالیکه میزان شار ۷/۲۲ % کاهش نشان می­دهد. بنابراین دمای ۸۰ درجه سلسیوس به‌عنوان دمای بهینه جهت اصلاح حرارتی غشای پلی­اکریلو نیتریل انتخاب می­ شود و در ادامه تمامی غشاها در این دما اصلاح می­گردند. با توجه به آنچه که مطلوب مطالعه است، دمای ۸۰ درجه سلسیوس به عنوان دمای بهینه برای اصلاح غشا معرفی می‌شود.
زمان اصلاح نیز از عوامل تاثیر گذار بر عملکرد غشا خواهد بود بنابراین باید مدت زمان اصلاح نیز مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور غشاهای تهیه شده پس از هیدرولیز، در زمان­های ۵، ۱۰، ۱۵ و ۲۰ ثانیه در دمای ثابت ۸۰ درجه سلسیوس اصلاح حرارتی گردیده­اند. شکل۳-۸ اثر زمان اصلاح حرارتی را بروی شار و احتباس پلی­اکریل آمید نشان می­دهد.
شکل۳-۸: تغییرات شار و احتباس پلی اکریل آمید در پی تغییرات زمان اصلاح حرارتی (غلظت پلی‌اکریل‌آمید ppm10، سرعت جریانL/min ۵/۶ و فشار ۳ بار)
با افزایش زمان اصلاح حرارتی میزان شار کاهش و احتباس پلی­اکریل آمید افزایش نشان می­دهد زیرا با افزایش زمان اصلاح حرارتی، چروکیدگی و جمع شدن زنجیره­های پلیمر روی سطح حفرات غشا افزایش می­یابد و در نتیجه حفره­های غشا کوچک­تر می­شوند.
نتایج نشان می­ دهند پس از زمان ۱۰ ثانیه روند افزایشی احتباس پلی­اکریل آمید بسیار کم می­گردد و در زمان­های اصلاح بالاتر از آن تنها شار بطور قابل توجهی کاهش می­یابد. همان­طور که در شکل۳-۸ دیده می­ شود، از زمان ۱۰ تا ۲۰ ثانیه احتباس تنها ۲/۰ % افزایش می­باید در حالیکه شار کاهش چشمگیر ۶% نشان می­دهد. بنابراین زمان ۱۰ ثانیه در دمای ۸۰ درجه سلسیوس به‌عنوان زمان بهینه اصلاح حرارتی انتخاب می­گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ق.ظ ]