دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با مبانی قر آنی کرامات اولیاء۹۱- فایل ۱۸ |
یونست در بطن ماهی پخته شد
گر نبودى او مسیح بطن نون
مخلصش را نیست از تسبیح بد
حبس و زندانش بدى تا یبعثون[۳۳۲]
۲۳٫ نجات اولیای خدا از عذاب های همهگیر
نجات پیامبر و ولیّ خدا، حضرت لوط(علیه السلام) از عذاب همهگیر از نمونههای شگفتی است که در قرآن کریم بازگو شده است. مخالفان و منکران در دوران اولیا و پیامبران خدا: هماره به دنبال آسیب و کشتن و از بین بردن آنها به هر نحوی بودهاند و تمام ابزار خود را صرف این کار مینمودند اما برگزیدگان الهی بارها از راههای غیر عادی از گزند آنان در امان ماندهاند و یا در عذاب فراگیر بر قومشان به گونه معجزهآسایی نجات یافتهاند. حضرت لوط(علیه السلام) یکی از آنان است که در دیدار بافرشتگان این مژده را دریافت نمود که از نجات خواهد یافت: «فَأَنْجَیْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَه».[۳۳۳]
۲۴٫ تسخیر موجودات
بسیاری از انسانها در ذهنشان هم نمیگنجد که روزی موجودی جز اعضای بدن خویش را برای خود رام نمایند چرا که این کار، امری ناشدنی مینماید. اما برخی اولیای الهی به راحتی، همه یا بخشی از عالم را در در دست قدرت الهی خویش داشتند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲۴-۱٫ تسخیر جن
گونه ای دیگر از خارق عادتهای اولیای خدا که در قرآن کریم یادکرد شده، این بود که برخی جنیان نیز بهمانند یک کارگزار امین گوش به فرمان یک ولیّ خدا بودند و برخی از آنها، از سران کشور و حکومت آن ولیّ خدا بودند در حالی که خود، توان بر انجام امور غیر عادی داشتند:«حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِن» عفریت یکی از آنها بود که مدعی توانایی بر آوردن تخت پادشاه سبا در کمتر از نشت و برخاستی بود.[۳۳۴] قدرت زیاده بر تصورى که عفریت از جن به پیشگاه سلیمان پیامبر(علیه السلام) اظهار نمود از شئون احاطهی ملکوتى و استخدام و تسخیر سلیمان پیامبر(علیه السلام) است که به آن عفریت از جن افاضه نموده و به احضار تخت ملکه سبأ واداشت که در ظرف چند ساعت آن را از کشور سبأ (صنعا)، به شهر اورشلیم، پایتخت پادشاهى سلیمان(علیه السلام) بیاورد.
با توجه به این نکته، چنانچه عفریت از جن لیاقت و ظرفیت افاضه بیشترى میداشت در کمترین لحظهاى تخت ملکه سبأ را به پیشگاه سلیمان(علیه السلام) حاضر مىنمود همچنانکه آصف، وزیر سلیمان که بخشی از علم کتاب را دارا بود استعداد آن را داشت و در کمترین درنگى دستور او را انجام داد.
و بناهای چیرهدستی از جنیان و فروروندگان در دریاها که یکی، جواهر بیاورد و آن یکی ساختمانها بسازد.[۳۳۵] بیشک چنین بنا و ساختمان محراب و تمثال درختان و استخراج لؤلؤ و مرجان از قعر دریا که گروهى از جن درباریان سلیمان(علیه السلام) انجام میدادند گر چه امری خارق عادت می نماید نیز از مقوله موهبت سلیمان پیامبر(علیه السلام) و تسخیر او بوده است.[۳۳۶]
در دستگاه حضرت سلیمان(علیه السلام) جنیان نیز میتوانند به عنایت ولایت پیامبر خدا نیروی شگفت مییابند چنانکه عفریت از جنیان نیزدر راستای اجرای دستور حضرت سلیمان(علیه السلام)، چنین ادعایی می کند که تخت ملکه سبأ را پیش از این که نشست و برخاست کنید به حضورتان حاضر می کنم.[۳۳۷] کلام دیگر این ست که: تسخیر شیاطین به معنای تسخیر هر جنى است که بناکنندهی خانههاى بلند و عمارتهاى مستحکم باشند.[۳۳۸]
۲۴-۲٫ تسخیر حیوانات به دست سلیمان(علیه السلام)
امر شگفتآور دیگری که از یک ولیّ خدا، سلیمان نبی(علیه السلام) دیده شد و در قرآن کریم بازگو شده است دانش سخنگویی با پرندگان است: «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْر: به ما زبان مرغان آموختهاند.» همین مرغان هوایی که با یک نگاه، از جای خود میپرند و به شاخهای و یا حتی به سرزمینی دیگر فرار میکنند. بیشک این کار، امری بس اعجازگونه و اعجابآورست و از دست کسی جز داوود و سلیمان(علیهما السلام)، آنان که دستشان در دست خدا بود برخاسته نیست. تعجببرانگیزتر اینکه: پرندگان، از مسخرات سلیمان و در خیل لشکریانش بودند.[۳۳۹] هدهد چونان کارگزاری باهوش در خدمت ولی خدا بود: این پرنده از دور دست گزارشی آن هم درست برایش آورد که خود آگاه نبود و اعجاب برانگیز تر اینکه به گونه ای وضعیت سرزمین سبا را کارشناسانه گزارش میدهد مسائل توحیدی را بررسی کرده و کفر آنها را نمایان میکند که گویا در دانشگاه های سیاسی بر این امر آموزش دیده است و پیامبر خدا دوباره او را به مأموریت بزرگی میفرستد و آن مرغ هموایی، مو به مو انجام میدهد. این چنین کارها همه در اختیار و توان یک ولی خداست که مرتاضان و جادوگران و جن گیران به توحید و کفر کاری ندارند.[۳۴۰]
چون سلیمان را سراپرده زدند
جمله مرغان ترک کرده جیک جیک
هدهد ایشان پی تقدیس را
هدهدی نامه بیاورد و نشان
پیش او مرغان به خدمت آمدند[۳۴۱]
با سلیمان گشته اَفْصَح مِن اَخیک[۳۴۲]
میگشاید راه صد بلقیس را[۳۴۳]
از سلیمان چند حرفی با بیان[۳۴۴]
با مرغان هوا سر و سرّی داشت چرا که خداوند متعال منطقالطیرش داد:
منطق الطیران خاقانی صداست منطق الطیر سلیمانی کجاست[۳۴۵]
او صدای موران میشنید و سخنانشان را میدانست و یا با فهمیدن سخن مورچگان به خنده درآمد: «… فَتَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها…:… مورى گفت: اى مورچگان به خانههاى خود در آیید تا سلیمان و لشکریانش نادانسته شما را درهم نشکنند… پس [سلیمان] خندان از گفته آن [مورچه] تبسّمى کرد….»
پس سلیمان از دلش آگاه شد
آن کسی که بانگ موران بشنود
کز دل او تا دل او راه شد
هم فغان سر دوران بشنود[۳۴۶]
۲۴-۳٫ تسخیر کوه توسط حضرت داود(علیه السلام) و نیروی شگرفش
از کارهای شگفت روزگار داود پیامبر(علیه السلام) یکی این بود که کوهها رام او بودند و به دستور او بودند:« سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یُسَبِّحْنَ: کوهها را براى داوود رام ساختیم که با او تسبیح مىگفتند».[۳۴۷]
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-09-06] [ 12:10:00 ق.ظ ]
|