یونست در بطن ماهی پخته شد
گر نبودى او مسیح بطن نون

مخلصش را نیست از تسبیح بد
حبس و زندانش بدى تا یبعثون‏[۳۳۲]

۲۳٫ نجات اولیای خدا از عذاب های همه‌گیر

نجات پیامبر و ولیّ خدا، حضرت لوط(علیه السلام) از عذاب­ همه­گیر از نمونه­های شگفتی است که در قرآن کریم بازگو شده است. مخالفان و منکران در دوران اولیا و پیامبران خدا: هماره به دنبال آسیب و کشتن و از بین بردن آنها به هر نحوی بوده‌اند و تمام ابزار خود را صرف این کار می‌نمودند اما برگزیدگان الهی بارها از راه­های غیر عادی از گزند آنان در امان مانده‌اند و یا در عذاب فراگیر بر قومشان به گونه­ معجزه­آسایی نجات یافته‌اند. حضرت لوط(علیه السلام) یکی از آنان است که در دیدار بافرشتگان این مژده را دریافت نمود که از نجات خواهد یافت: «فَأَنْجَیْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَه‏».[۳۳۳]

۲۴٫ تسخیر موجودات

بسیاری از انسان­ها در ذهن­شان هم نمی­گنجد که روزی موجودی جز اعضای بدن خویش را برای خود رام نمایند چرا که این کار، امری ناشدنی می­نماید. اما برخی اولیای الهی به راحتی، همه یا بخشی از عالم را در در دست قدرت الهی خویش داشتند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲۴-۱٫ تسخیر جن

گونه ­ای دیگر از خارق عادت‌های اولیای خدا که در قرآن کریم یادکرد شده، این بود که برخی جنیان نیز به­مانند یک کارگزار امین گوش به فرمان یک ولیّ خدا بودند و برخی از آنها، از سران کشور و حکومت آن ولیّ خدا بودند در حالی که خود، توان بر انجام امور غیر عادی داشتند:«حُشِرَ لِسُلَیْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِن‏» عفریت یکی از آن‌ها بود که مدعی توانایی بر آوردن تخت پادشاه سبا در کم‌تر از نشت و برخاستی بود.[۳۳۴] قدرت زیاده بر تصورى که عفریت از جن به پیشگاه سلیمان پیامبر(علیه السلام) اظهار نمود از شئون احاطه­ی ملکوتى و استخدام و تسخیر سلیمان پیامبر(علیه السلام) است که به آن عفریت از جن افاضه نموده و به احضار تخت ملکه سبأ واداشت که در ظرف چند ساعت آن را از کشور سبأ (صنعا)، به شهر اورشلیم، پایتخت پادشاهى سلیمان(علیه السلام) بیاورد.
با توجه به این نکته، چنان­چه عفریت از جن لیاقت و ظرفیت افاضه بیشترى می‌داشت در کمترین لحظه‏اى تخت ملکه سبأ را به پیشگاه سلیمان(علیه السلام) حاضر مى‏نمود هم‏چنان­که آصف، وزیر سلیمان که بخشی از علم کتاب را دارا بود استعداد آن را داشت و در کم­ترین درنگى دستور او را انجام داد.
و بناهای چیره­دستی از جنیان و فروروندگان در دریاها که یکی، جواهر بیاورد و آن یکی ساختمان­ها بسازد.[۳۳۵] بی­شک چنین بنا و ساختمان محراب و تمثال درختان و استخراج لؤلؤ و مرجان از قعر دریا که گروهى از جن درباریان سلیمان(علیه السلام) انجام می‌دادند گر چه امری خارق عادت می نماید نیز از مقوله موهبت سلیمان پیامبر(علیه السلام) و تسخیر او بوده است.[۳۳۶]
در دستگاه حضرت سلیمان(علیه السلام) جنیان نیز می­توانند به عنایت ولایت پیامبر خدا نیروی شگفت می­یابند چنان­که عفریت از جنیان نیزدر راستای اجرای دستور حضرت سلیمان(علیه السلام)، چنین ادعایی می­ کند که تخت ملکه سبأ را پیش از این که نشست و برخاست کنید به حضورتان حاضر می کنم.[۳۳۷] کلام دیگر این ست که: تسخیر شیاطین به معنای تسخیر هر جنى است که بناکننده­ی خانه‏هاى بلند و عمارت­هاى مستحکم باشند.[۳۳۸]

۲۴-۲٫ تسخیر حیوانات به‌ دست سلیمان(علیه السلام)

امر شگفت­آور دیگری که از یک ولیّ خدا، سلیمان نبی(علیه السلام) دیده شد و در قرآن کریم بازگو شده است دانش سخن­گویی با پرندگان است: «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْر: به ما زبان مرغان آموخته‏اند.» همین مرغان هوایی که با یک نگاه، از جای خود می‌پرند و به شاخه­ای و یا حتی به سرزمینی دیگر فرار می‌کنند. بی­شک این کار، امری بس اعجاز­گونه و اعجاب‌آورست و از دست کسی جز داوود و سلیمان(علیهما السلام)، آنان که دستشان در دست خدا بود برخاسته نیست. تعجب­برانگیزتر اینکه: پرندگان، از مسخرات سلیمان و در خیل لشکریانش بودند.[۳۳۹] هدهد چونان کارگزاری باهوش در خدمت ولی خدا بود: این پرنده از دور دست گزارشی آن هم درست برایش آورد که خود آگاه نبود و اعجاب برانگیز تر اینکه به گونه ای وضعیت سرزمین سبا را کارشناسانه گزارش می‌دهد مسائل توحیدی را بررسی کرده و کفر آن‌ها را نمایان می‌کند که گویا در دانشگاه­ های سیاسی بر این امر آموزش دیده است و پیامبر خدا دوباره او را به مأموریت بزرگی می‌فرستد و آن مرغ هموایی، مو به مو انجام می‌دهد. این چنین کارها همه در اختیار و توان یک ولی خداست که مرتاضان و جادوگران و جن گیران به توحید و کفر کاری ندارند.[۳۴۰]

چون سلیمان را سراپرده زدند
جمله مرغان ترک کرده جیک جیک
هدهد ایشان پی تقدیس را
هدهدی نامه بیاورد و نشان

پیش او مرغان به خدمت آمدند[۳۴۱]
با سلیمان گشته اَفْصَح مِن اَخیک[۳۴۲]
می‌گشاید راه صد بلقیس را[۳۴۳]
از سلیمان چند حرفی با بیان[۳۴۴]

با مرغان هوا سر و سرّی داشت چرا که خداوند متعال منطق­الطیرش داد:
منطق الطیران خاقانی صداست منطق الطیر سلیمانی کجاست[۳۴۵]
او صدای موران می‌شنید و سخنانشان را می‌دانست و یا با فهمیدن سخن مورچگان به خنده درآمد: «… فَتَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها…:… مورى گفت: اى مورچگان به خانه‏هاى خود در آیید تا سلیمان و لشکریانش نادانسته شما را درهم نشکنند… پس [سلیمان‏] خندان از گفته آن [مورچه‏] تبسّمى کرد….»

پس سلیمان از دلش آگاه شد
آن کسی که بانگ موران بشنود

کز دل او تا دل او راه شد
هم فغان سر دوران بشنود[۳۴۶]

۲۴-۳٫ تسخیر کوه توسط حضرت داود(علیه السلام) و نیروی شگرفش

از کارهای شگفت روزگار داود پیامبر(علیه السلام) یکی این بود که کوه‌ها رام او بودند و به دستور او بودند:« سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یُسَبِّحْنَ: کوه‏ها را براى داوود رام ساختیم که با او تسبیح مى‏گفتند».[۳۴۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...