کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



۱-۹-۱-۳- مکانیسم بیماری زایی UPEC در ارتباط با افمبریال ادهسین (afa, foc, sfa, fim, pap,):
UPEC دارای فاکتورهای اتصالی هستند به نام پیلی یا فیمبریه، که به آنها اجازه می دهد تا به طور موفقیت آمیزی عفونت را آغاز کنند (تیبا و همکاران، ۲۰۰۸).ادهسین ها آنتی ژن های فیمبریالی هستند که باکتری را قادر می سازند تا به موکوس روده متصل شود (مولوی، ۲۰۰۲). از ادهسین های معمول موجود در اشرشیا کلی یوروپاتوژن می توان به P فیمیریا، فیمبریا نوع ۱، S فیمبریا، FIC فیمبریا و خانواده ادهسین Dr و ادهسین های افمبریال می باشد، نام برد. این فیمبریه ها به ترتیب توسط ژنهای(Afa, foc, sfa, Fim, Pap) کد می شوند (میازاکی و همکاران، ۲۰۰۲). در UPEC، فیمبریا نوع ۱ مهمترین عامل حدت است. تعدادی از اعضای خانواده انتروباکتریاسه این ژن را تولید می کنند. فیمبریه نوع ۱ به وسیله بیش از ۹۰% سویه های اشرشیا کلی بیان می شود. این فیمبریه اتصال به گلیکو پروتئین های ترشح شده و گلیکو پروتئین های مانوزیله شده ای را که به سلول متصل شده اند وساطت می کند. P-فیمبریه، ضمائم هتروپلی مریک سخت میله مانندی هستند که از سطح سلول اشرشیا کلی بیرون زده اند و نشان داده شده است که در بیشتر از ۷۰% اشرشیا کلی پیلونفریتوژن حضور دارد(چورمک، ۲۰۰۶). FIC فیمبریه به وسیله کلاستر ژن foc کد می شود، یک فاکتور اتصالی غیر هماگلوتینه کننده است که به وسیله تقریباً ۱۴% از اشرشیا کلی ایجاد کننده عفونت دستگاه ادراری و ۷% از سویه های مدفوعی اشرشیا کلی بیان می شود. این فیمبریه از نظر ژنتیکی مشابه S فیمبریه است اما از نظر اختصاصیت رسپتورهایشان با یکدیگر متفاوتند(ناظمی و همکاران، ۲۰۱۰). S-فیمبریه به رسپتورهای حاوی بخش های قندی اسید سیالیک متصل می شود و در اشرشیا کلی ایجاد کننده سپتیس و پیلونفریت حضور دارد(مولوی، ۲۰۰۲). افمبریال ادهسین ها از نظر خصوصیات مورفولوژی و بیوشیمیایی با دیگر ادهسین ها تفاوت دارند و توسط ژن afa کد می گردند و نشان داده شده است که در ایجاد عفونت دستگاه ادراری دارای نقش می باشند (تصویر شماره ۱-۲).
تصویر شماره (۱-۲): شکل شماتیک از نحوه اتصال باکتریE.coli به سطح سلول های اپیتلیال سطحی بدن
۱-۹-۱-۴مکانیسم بیماری زایی UPEC در ارتباط با سایتوتوکسیک نکروز دهنده(cnf):
سویه های بیماری زا قابلیت تولید و نمود طیف وسیعی از عوامل حدت را دارند که بر این اساس به پاتوتیپ های مختلفی از جمله انتروتوکسیژن(ETEC)، نکروتوکسیژنNTEC))، تولید کننده شیگا توکسین(STEC) و غیره تقسیم می شوند. سویه های نکروتوکسیژن(NTEC) برای اولین بار دراسهال نوزادان گزارش شد(اولت و همکاران، ۲۰۰۷). در میان محصولات، سیتوتوکسیک نکروز دهنده CNF1),(CNF2)) ممکن توکسین های دیگری نظیر توکسین های تورم دهنده کشنده سلول (CDT)، همولیزین (hly)، P – فیمبریه (pap)، افمبریال ادهسین (afa)، Sفیمبریه (sfa)و …باشند. سویه های نکروتوکسیژن قادرند عامل سیتوتوکسیک نکروز دهنده (CNF) تولید کنند که موجب چند هسته ای شدن سلول ها در کشت سلول و نکروز پوست خرگوش می گردد(الکس و همکاران، ۲۰۰۱).در سویه های اشرشیا کلی نکروتوکسیژن جدا شده از عفونت های مختلف انسان ودام ها سه نوع از توکسین های مذکور تحت عنوان عامل سیتوتوکسیک نکروز دهنده ۱و۲و۳ CNF1, CNF2 ,CNF3)) شناسایی و گزارش شده است. عامل سیتوتوکسیک نکروز دهنده ۲و۱ پروتئین های مقاوم به حرارت بوده و از نظر وزن مولکولی تقریباً مشابه می باشند و توالی نوکلئوتیدی ژن های کد کننده آنها ۷/۸۵ درصد مشابهت با یکدیگر را نشان می دهند(بلنکو وهمکاران،۱۹۹۳; بلنکو و همکاران، ۱۹۹۸). سویه های نکروتوکسیژن( NTEC1 و NTEC2 ) که به ترتیب عوامل سیتوتوکسیک نکروز دهنده ۱و۲ را تولید می کنند از نظر ژنتیکی و ساختار آنتی ژنی به یکدیگر شباهت داشته و متعلق به گروه های سرومی یا سروتیپ های مختلف می باشند(اسواد و همکاران، ۱۹۹۴; آماویزیت و همکاران، ۲۰۰۱). ژن کد کننده عامل سیتوتوکسیک نکروز دهنده ۱ بر روی کروموزوم باکتری قرار داشته و معمولاً با ژن های کد کننده همولیزین و فیمبریه های P و S همراه است. سویه های نکروتوکسیژن ۱ تاکنون از موارد عفونت های گوارشی نشخوارکنندگان، خوک، سگ و همچنین از عفونت های خارج گوارشی (نظیر عفونت های ادراری) انسان جدا شده است(توت و همکاران، ۲۰۰۱; ون و همکاران، ۲۰۰۱). ژن کد کننده عامل سیتوتوکسیک نکروز دهنده ۲ بر روی پلاسمیدی به نام Vir قرار دارد و ممکن است با اپران های کد کننده عوامل فیمبریه ای F17 و یا غیر فیمبریه ای Afa8 همراه باشد اما سویه های نکروتوکسیژن ۲ عمدتاً از نشخوارکنندگان با علائم عفونت گوارشی یا سپتی سمی جدا می گردد. عامل سیتوتوکسیک نکروز دهنده ۳ که به تازگی در جدایه های اشرشیا کلی از بره و بزغاله های سالم و بیمار شناسایی شده است دارای مشابهت هایی با عوامل ۱و۲ است(الکس و همکاران،۲۰۰۱)۱. ژن کد کننده این فاکتور بر خلاف ژن های عامل سیتوتوکسیک نکروز دهنده ۱و۲ با ژن های کد کننده انتیمین و انتروهمولیزین همراه است. در سال های اخیر توکسین های تورم دهنده کشنده سلول (CDTs) در سویه های مختلف اشرشیا کلی شناسایی شده است که شامل ۴ واریانت می باشد این توکسین ها موجب توقف تقسیم سلولی در مرحله G2/M می شوند. توکسین های تورم دهنده کشنده سلول نوع ۱و۲ (CDT-I,CDT-II) از نظر وابستگی با سویه های نکروتوکسیژن مورد توجه نیستند اما دسته ژن های کد کننده توکسین تورم دهنده سلول نوع ۴ (CDT-IV) بر روی کروموزوم قرار دارند و به همین دلیل همواره با عامل سیتوتوکسیک نکروز دهنده ۱ همراه است(نعمتی و همکاران، ۲۰۱۲). در حالی که دسته ژن های کد کننده نوع ۳ (CDT-III) بر روی پلاسمید Vir قرار داشته و به همراه عامل سیتوتوکسیک نکروز دهنده ۲ شناسایی می گردد. تاکنون حضور توکسین های تورم دهنده کشنده سلول در سویه های نکروتوکسیژن نوع ۳ گزارش نشده است. به تازگی دسته پنجمی از توکسین های تورم دهنده کشنده سلول در سویه ای انتروپاتوژنیک جدا شده از دام ها شناسایی و گزارش شده است که با ژن شیگا توکسین همراه است(توچان و همکاران، ۲۰۰۹)۲.[۳۰]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شیوع ژن تولید کننده CNF در اشرشیا کلی مرتبط با عفونت ادراری به طور گسترده ای گزارش شده است. علاوه بر این، شرایط میزبان مانند سن بالا و زمینه هایی مانند انسداد مجاری ادراری، دیابت شیرین و ضعف مثانه به کلونیزاسیون باکتری کمک کرده و نقش مهمی در عفونت ادراری دارد(گالز و همکاران، ۲۰۰۲; یولرد، ۲۰۰۳). تحقیقات نشان می دهد که شیوع فاکتورهای ویرولانس در سویه های UPEC با پاتوژنیسته ادراری در ارتباط است، سویه های UPEC انواع مختلف توکسین ها مانند همولیزین و CNF1 را تولید می کنند تا محیط داخل بدن میزبان را برای ایجاد عفونت آماده کنند. معمولاً بیان این دو توکسین در راستای یکدیگر و نزدیک به هم هستند.
۱-۹-۱-۵- مکانیسم بیماری زایی UPEC در ارتباط با همولیزین(hlyA):
دو نوع همولیزین توسط اشرشیا کلی تولید می شود : ۱) نوع ترشحی ۲) متصل به سلول
آنها گلبول های سرخ و سفید را پاره کرده و ممکن است از عمل بیگانه خواری جلوگیری کند. سویه های بیماری زای اشرشیا کلی حاوی یک آندوتوکسین بوده که اثرات آن شبیه به سایر آندوتوکسین ها می باشد. همچنین این باکتری ها تولید نوع III سیستم ترشحی می کند تا بتواند مولکول های موثر را مستقیماً وارد سلول باکتری نماید. این سیستم همچنین می تواند سویه های تهاجمی اشرشیا کلی را وارد سلول های روده ای نماید. اتصال از طریق پیلی و فیمبریه و انتیمین صورت می گیرد فاکتورهای بیماری زایی که کمک به تهاجم باکتری و بیماری زایی آن می کند شامل کپسول می باشد (تصویر شماره ۱-۳)(تصویر شماره۱-۴).

تصویر شماره (۱-۳): شکل شماتیک از فاکتورهای ویرولانس در اشرشیا کلی
تصویر شماره (۱-۴): مکانسیم بیماری زایی UPEC
۱-۱۰-تعاریف واژه ها :
اشریشیا کلی : اشریشیا کلی باسیل گرم منفی، متعلق به خانواده انتروباکتریاسه، بدون اسپور و متحرک به وسیله تاژ های پیرامونی است.
تکنیک PCR (واکنش زنجیره ای پلیمراز) : این تکنیک مجموعه ای از واکنش های بیوشیمیایی است که در طی آن قطعه مشخصی از DNA به طور تصاعدی تکثیر می یابد، بدین ترتیب مقادیر انبوهی از DNA هدف ایجاد می گردد.
عفونت دستگاه ادراری (UTI) نوعی عفونت باکتریایی است که بر بخشی از دستگاه ادراری تأثیر می‌گذارد. هنگامی که عفونت دستگاه ادراری تحتانی را مبتلا می‌کند سیستیت ساده (عفونت مثانه) نامیده می‌شود و هنگامی که بر دستگاه ادراری فوقانی تأثیر می‌گذارد به آن پیلونفریت (عفونت کلیه) گفته می‌شود.
ویرولوتایپینگ: دسته بندی تیپ های باکتری بر اساس وجود یا عدم وجود ژن های ویرولانس و بررسی رابطه خویشاوندی آنها می باشد.
سیستیت : نوعی عفونت باکتریایی است که بر بخشی از دستگاه ادراری تأثیر می‌گذارد. هنگامی که عفونت دستگاه ادراری تحتانی را مبتلا می‌کند سیستیت ساده (عفونت مثانه) نامیده می‌شود.
پیلونفریت : نوعی عفونت باکتریایی است که بر بخشی از دستگاه ادراری تأثیر می‌گذارد. هنگامی که بر دستگاه ادراری فوقانی تأثیر می‌گذارد به آن پیلونفریت (عفونت کلیه) گفته می‌شود.
فصل دوم
مروری بر تحقیقات انجام شده
۲-۱- بررسی تحقیق های انجام شده:
Versalovic et al (1991) روش های تعیین اثر انگشت ژنوم باکتریها را بر اساس تکثیر عناصر تکراری با بهره گرفتن از PCR ارائه نمودند. بر اساس این دستاورد، عناصر تکراری DNA که به منظور تعیین اثر انگشت مورد استفاده قرار می گیرند بر ۳ نوع می باشند(ورسالویک و همکاران، ۱۹۹۱).
Versalovic et al (1994)عناصر تکراری محافظت شده به طول ۱۵۴ جفت باز به نام BOX، متشکل از ۳ جزء boxA, boxB, boxC (ورسالویک و همکاران، ۱۹۹۴).
در سال ۱۹۹۹، PETER و همکاران طی یک پروژه تحقیقاتی، یک پروتوکل Multiplex PCR به منظور شناسایی همزمان شیگا توکسین ۱ و ۲ (stx1 , stx2)، اینتیمین (eaeA) و همولایزین (EHEC hlyA) ارائه نمودند. این محققین با بهره گرفتن از این روش اقدام به شناسایی سریع سویه های E.coli بیماریزا در انواع نمونه های محیطی و کلینیکی نمودند(پیتر و همکاران،۱۹۹۹).
در سال ۱۹۹۹، Sharma و همکاران و در سال ۲۰۰۶، Heijnen و همکاران توانستند با بهره گرفتن از غنی سازی اولیه و متعاقباً شناسایی ژنهای ویرولانس با بهره گرفتن از تکنیک real-time PCR، با سرعت و ویژگی بالا اقدام به شناسایی انواع سویه های انتروپاتوژن E.coli در نمونه های نمایند(چریف و همکاران، ۲۰۰۳).
در سال ۲۰۰۰، PASS و همکاران اقدام به پاتوتایپینگ و شناسایی ۱۱ ژن ویرولانس E.coli اعم از LTI, LTIIa,، LTIIb، STI، STII، VT1، VT2,، VT2e, ، eaeA، Eagg و Einv پرداختند. این محققین اعلام نمودند که می توان با استناد به این تکنیک، کلیه سویه های انتروپاتوژن E.coli را از یکدیگر تفکیک نمود (کمپبل و همکاران، ۲۰۰۱).
در سال ۲۰۰۰، در آمریکا مطالعه ای روی نمونه خون بیماران دچار اوروسپسیس نشان داد که traT یک ژن شایع در بیماران دارای نقص ایمنی و افراد با سیستم ایمنی کامل است(آندری و همکاران، ۲۰۰۸).
در سال ۲۰۰۱، Campbell و همکاران پروتوکل شناسایی سویه پاتوژن E.coli O157:H7 را در نمونه ها به صورت Multiplex PCR ارائه نمودند. این محقیقن پروتکل پیشنهادی خود را که بر اساس شناسایی ژنهای ویرولانس و ساختاری بود بسیار حساس و با ویژگی بالا معرفی کردند (تونی و همکاران، ۲۰۰۶).
در سال ۲۰۰۳، Fode و همکاران وCebula و همکاران اقدام به شناسایی مستقیم سویه های پاتوژن (بالاخص انتروهموراژن) E.coli از نمونه های ادراری و نیز بررسی بیماریزایی آنها در بیماران پرداختند. به ادعای این محققین، روش ارائه شده می تواند حساسیت و کارایی قابل قبولی در شناسایی مستقیم E.coli داشته باشد(فود و همکاران، ۲۰۰۳).
در سال ۲۰۰۶، Toni و همکاران با انجام چندین پروتوکل PCR (به صورت تک و مالتی پلکس)، ۵۸ ژن ویرولانس E.coli را در نمونه های کلینیکی مورد شناسایی و ارزیابی قرار دادند. مطابق نتایج حاصل از این تحقیق، راه انتقال سویه های پاتوژن E.coli به تعدادی از این بیماران آلوده به عفونت های ادراری بوده است (تونی و همکاران، ۲۰۰۶).

  • در سال ۲۰۰۷، Bekal و همکاران و در سال ۲۰۰۹، Bruant و همکاران با بهره گرفتن از تکنیک ریزآرایه اقدام به شناسایی ژنهای ویرولانس پاتوتایپ های انتروپاتوژن E.coli نمودند (بکال و همکاران، ۲۰۰۷; برانت و همکاران، ۲۰۰۹).
  • در سال ۲۰۰۷،Lan و همکاران که در دانشگاه میشیگان انجام شد، مشخص گردید که فیمبریه نوع I به مقدار زیادی در طول عفونت دستگاه ادراری بیان می گردد که این بیان می تواند منجر به کاهش حرکت در این باکتری گردد و این موضوع به عنوان یک عامل مهم در عفونت، به ویژه در ۲۴ ساعت از زمان کلونیزاسیون در مثانه، تلقی می گردد(لن و همکاران، ۲۰۰۹).
  • در سال۲۰۱۰،Pina و همکاران، توانستند با طراحی یک مالتی پلکس PCR، عامل عفونی موجود در نمونه های ادراری را شناسایی نمایند. حسب نتایج این محققین مشخص شد که عامل عفونی E.coliسویه O157:H7 بوده است. ژنهایی که در این تحقیق مورد شناسایی قرار گرفتند عبارت بودند از stx1، stx2، wzyO157 و . eae.
  • در سال ۲۰۱۱، Oliviera و همکاران در برزیل توانستند با طراحی یک مالتی پلکس PCR، عامل عفونی موجود در نمونه های ادراری را شناسایی نمایند(بلنکو و همکاران، ۲۰۰۳).

در سال ۲۰۱۲،Kudinha و همکاران در استرالیا با روش multiplex PCR-Bssed Reverse line Blot در ۷۷ درصد نمونه های افراد مبتلا به سیستیت ژن traT را شناسایی کردند(کپریلو و همکاران، ۲۰۰۵).
در سال ۲۰۱۲، Qin و همکاران روی سویه های E.coli نشان داد که هیچ کدام از ایزوله های جدا شده از موارد حاد سیستیت و یا پیلونفریت ژن afa را حمل نمی کنند(کوئین و همکاران، ۲۰۱۲).

  • در سال ۲۰۱۳، ممتاز و همکاران مطالعاتی جهت بررسی فراوانی بالای ژن های حدت در باکتری اشرشیا کلی انجام دادند(ممتاز و همکاران، ۲۰۱۳).
  • در سال ۲۰۰۰، Soto و همکاران مطالعاتی در خصوص فاکتورهای حدت یوروپاتوژن و عامل ایجاد آسیب به اپیتلیوم مجاری ادراری برشمرده شده بودند، نیز بیانگر توانایی های بالقوه باکتری های جداسازی شده برای ایجاد آسیب به نواحی بالای واژن زنان نازا انجام دادند(سوتو و همکاران، ۲۰۰۰).
  • در سال ۱۳۹۲، نعمتی و همکاران مطالعاتی در خصوص بررسی فراوانی اشرشیا کلی یوروپاتوژن مولد عفونت ادراری و تعیین برخی ژن های ویرولانس در ایزوله های جدا شده از بیماران مراجعه کننده به بیمارستان شهید بهشتی کاشان انجام دادن.(نعمتی و همکاران ۱۳۹۲).
  • در سال ۲۰۱۰، مطالعه ای توسط Mercon و همکاران روی بیماران پیوند کلیوی انجام شد، شیوع ژنaer 33 درصد گزارش شد(مرکون و همکاران، ۲۰۱۰).

در بررسی Birosova و همکاران فاکتورهای حدت hly, cnf-1, pap, sfa در سوش های اشرشیا کلی جداسازی شده از سواپ های واژنی زنان مبتلا به عفونت های ادراری، ردیابی شدند(بیروسوا و همکاران، ۲۰۰۴).
فصل سوم
مواد و روش ها
۳ -۱- نوع مطالعه:
مطالعه از نوع توصیفی بوده است.
۳-۲- جامعه مورد مطالعه :
جامعه مورد بررسی در این تحقیق شامل ایزوله های اشرشیا کلی یوروپاتوژن جدا شده در بیماران مبتلا به عفونت مجاری ادراری مراجعه کننده به بیمارستان بقیه الله (عج) تهران بود. تعداد ۱۰۰ ایزوله جدا شده اشرشیاکلی مورد بررسی قرار گرفت.
۳-۳- روش انجام طرح

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-09-05] [ 11:48:00 ب.ظ ]




(R2)

(R2)تعدیل‌شده

خطای استاندارد

آماره F

سطح معنی‌داری

۱/۷۶۸

۰/۰۶۱

۰/۰۳۵

۰/۱۴۶

۲/۳۹۰

۰/۰۰۰

Rit=630/0-108/0AQt-1-002/0 BETAt-1-048/0 ln(SIZE)t-1-002/0 ln(B/M)t-1
+۱۵۱/۰ YIELDt-1

توضیح: بازده هر شرکت برابر با بازده سال (ماه) بعد آن شرکت است. AQ بر اساس انحراف معیار باقی‌مانده‌های حاصل از رگرسیون اقلام تعهدی سرمایه در گردش نسبت به جریان‌های نقدی عملیاتی گذشته، حال و آینده به اضافه تغییرات در درآمد، دارایی‌های ثابت مشهود محاسبه می‌شود. بتا (BETA) برابر با کوواریانس بازدهی سهام با بازدهی بازار، تقسیم بر واریانس بازدهی بازار است که در این پژوهش از داده موجود در پایگاه داده‌های نرم‌افزار تدبیرپرداز استفاده شده است. YIELD برابر با سود نقدی سالانه هر سهم عادی تقسیم بر قیمت سهام در پایان سال مالی قبل است. PRICE برابر با قیمت سهام در آخرین روز معامله در سال مالی (ماه) قبل است. اندازه شرکت ln(SIZE) برابر با لگاریتم طبیعی ارزش کل بازار سهام شرکت در پایان سال (ماه) قبل است که برابر با تعداد سهام شرکت ضرب در قیمت سهام در آخرین روز معامله در سال (ماه) قبل است و ارزش دفتری به ارزش بازار شرکت ln(B/M)، برابر با لگاریتم طبیعی نسبت ارزش دفتری سهام عادی (B) به ارزش بازار سهام عادی (M) در پایان ماه قبل است. از آماره f به منظور آزمون معنی‌داری مدل (آزمون ضرایب کلی) و همچنین از آماره t به منظور آزمون ضرایب جزئی استفاده شده است. از آماره D-W برای آزمون عدم وجود خود همبستگی بین مانده‌ها استفاده شده است. R2 تعدیل‌شده، نشان‌دهنده قدرت تبیین متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل است.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آزمون فرضیه دوم
در فرضیه دوم ادعا بر این است که حساسیت بازده آتی سهام به کیفیت اقلام تعهدی در طول زمان مشابه است. برای آزمون فرضیه دوم رابطه بین کیفیت اقلام تعهدی و بازده آتی سهام با بهره گرفتن از برازش مدل ۱ به صورت ماه به ماه در طول سال بررسی شد. برای برازش مدل ۱ ابتدا معنی‌داری مدل در ماه‌های مختلف سال و سپس در صورت معنی‌دار بودن میزان شدت و نوع ارتباط بررسی می‌شود. فرض صفر و فرض مقابل برای معنی‌داری مدل به صورت زیر است.
مدل معنی‌داری وجود ندارد H0
مدل معنی‌داری وجود دارد H1
مقدار احتمال (یا سطح معنی‌داری) F برای ماه‌های مختلف (به استثناء ماه‌های فروردین، مرداد، مهر و آبان) بیشتر از ۰۵/۰ است، بنابراین فرض صفر در سطح اطمینان ۹۵ درصد پذیرفته می‌شود؛ یعنی مدل معنی‌داری وجود ندارد. نتایج حاصل از برازش مدل ۱ به صورت ماه به ماه نشان داد، بین شاخص کیفیت اقلام تعهدی و بازده آتی سهام در تمامی ماه‌های سال از لحاظ آماری رابطه معنی‌داری وجود ندارد و نشان داد که رابطه بین کیفیت اقلام تعهدی و بازده آتی سهام در طول زمان مشابه است. بنابراین فرضیه دوم تایید شد. برای وجود یا عدم وجود خود همبستگی در باقیمانده‌ها از آزمون دوربین- واتسون استفاده شده است. مقادیر این آماره نیز نزدیک به ۲ است که به طور تجربی نشان‌دهنده عدم خود همبستگی است. خلاصه نتایج حاصل از برازش بازده آتی سهام بر مبنای متغیرهای شاخص کیفیت اقلام تعهدی، بتا، اندازه، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار شرکت، بازده نقدی سهام و قیمت سهام به صورت ماه به ماه در جدول ۴-۱۴ صفحه بعد آمده است. (سطح معنی‌داری هر یک از ضرایب در زیر آن نوشته شده است).
جدول شماره ۴-۱۴: نتایج آزمون برازش مدل فرضیه اول (ماهانه)

مدل ۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:48:00 ب.ظ ]




پیوست ها
پیوست شماره ۱
طرح کمیسیون حقوق بین الملل در خصوص
مسئولیت مدنی بین المللی ناشی از عواقب زیانبار اعمالی
که در حقوق بین الملل منع نشده اند
طرح سال ۲۰۰۱:
پیش گیری از آسیب فرامرزی فعالیت های خطرناک[۴۹۴]
مقدمه
دولت های عضو،
با یادآوری بند ۱ (الف) ماده ۱۳ منشور سازمان ملل متحد، که اشعار می دارد مجمع عمومی به منظور تشویق توسعه تدریجی حقوق بین الملل و تدوین آن مطالعات و صدور توصیه هایی را به عمل می آورد،
با عنایت به اینکه اصل حاکمیت دایمی دولت ها بر منابع طبیعی داخل در سرزمین آنها یا به هر ترتیب تحت صلاحیت یا کنترل آنها،
همچنین با یادآوری اینکه آزادی دولت ها در انجام یا اجازه انجام فعالیت هایی در سرزمین آنها یا به هر ترتیب تحت صلاحیت یا کنترل آنها نامحدود نیست،
با یادآوری اعلامیه ریو در زمینه محیط زیست و توسعه مورخ ۱۳ ژوئن ۱۹۹۲،
با شناسایی اهمیت ترغیب همکاری بین المللی،
به شرح زیر به توافق رسیده اند:
ماده ۱. شمول
مواد حاضر بر فعالیت های مجاز بین المللی اعمال می گردند که خطر ایجاد آسیب فرامرزی قابل توجه را از طریق پیامد های فیزیکی خود در بر دارند.
ماده ۲. کاربرد اصطلاحات
برای اهداف مواد حاضر:
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

الف) «خطر ایجاد آسیب فرامرزی قابل توجه» خطراتی را شامل می شود که در آنها احتمال بالایی از ایجاد خطر قابل توجه فرامرزی و نیز احتمال ضعیفی از ایجاد آسیب فاجعه آمیز فرامرزی وجود دارد؛
ب) منظور از «آسیب»، صدمه به اشخاص، اموال یا محیط زیست است؛
ج) «آسیب فرامرزی»، آسیبی است که در سرزمین یک دولت، یا در مکان های دیگری تحت صلاحیت یا کنترل دولتی غیر از دولت مبدأ شده باشد، صرف نظر از اینکه دولت های درگیر مرز مشترک دارند یا خیر؛
د) «دولت مبدأ» دولتی است که در سرزمین یا به هر ترتیبی تحت صلاحیت یا کنترل آن فعالیت های مذکور در ماده ۱ طراحی و اجرا شده اند؛
و) «دولت در معرض خطر» دولت یا دولت هایی است که در سرزمین آن خطر آسیب فرامرزی قابل توجه وجود داشته یا بر هر مکانی که چنین خطری وجود دارد صلاحیت یا کنترل دارد؛
ه) منظور از «دولت های درگیر» دولت مبدأ و دولت در معرض خطر است.
ماده ۳. پیش گیری
دولت مبدأ باید تمام اقدامات مناسب را به منظور پیش گیری از بروز آسیب فرامرزی قابل توجه یا در هر حادثه ای به منظور کاهش خطر ناشی از آن به انجام رساند.
ماده ۴. همکاری
دولت های درگیر باید با حسن نیت با یکدیگر همکاری نموده و، در صورت لزوم، از کمک یک یا چند سازمان بین المللی ذیصلاح در پیش گیری از بروز آسیب قابل توجه فرامرزی یا در هر حادثه ای در کاهش خطر ناشی از آن بهره مند می شوند.
ماده ۵. اجرا
دولت های درگیر باید همه اقدامات مربوط به قانونگداری، اقدامات اداری یا دیگر موارد را از جمله ایجاد مکانیزم های نظارتی مناسب در خصوص ترتیبات مواد حاضر انجام دهند.
ماده ۶. دولت مبدأ باید اجازه قبلی خود را برای موارد زیر لازم بداند:
الف) هر یک از فعالیت های مشمول مواد حاضر که در سرزمین، صلاحیت یا تحت کنترل آن انجام می گیرد؛
ب) هر تغییر عمده در یکی از فعالیت های مشمول بند الف؛
ج) هر طرحی برای تغییر فعالیتی که ممکن است آن را به فعالیتی تحت شمول مواد حاضر تبدیل سازد.

    1. لزوم اجازه که توسط یک دولت مقرر می گردد در خصوص همه فعالیت های در جریان نیز که تحت شمول این مواد قرار می گیرند، اعمال خواهد شد. اجازه نامه های صادرشده توسط دولت برای فعالیت های در جریان به منظور مطابقت با این مواد بازنگری خواهند شد.

    1. در صورت عدم تطابق با شروط مندرج در اجازه نامه، دولت مبدأ اقدام لازم را از قبیل لغو اجازه نامه صورت خواهد داد.

ماده ۷. ارزیابی خطر
هر نوع تصمیمی در خصوص صدور مجوز برای فعالیتی که تحت شمول مواد حاضر قرار می گیرد، باید به ویژه بر یک ارزیابی از آسیب فرامرزی حاصل از آن فعالیت، شامل ارزیابی تأثیرات زیست محیطی آن استوار باشد.
ماده ۸. اخطار و اطلاع رسانی

    1. در صورتیکه ارزیابی مذکور در ماده ۷ حاکی از وجود خطر ایجاد یک آسیب فرامرزی قابل توجه باشد، دولت مبدأ دولت در معرض خطر را به موقع از وجود خطر و ارزیابی صورت گرفته مطلع ساخته و اطلاعات فنی موجود و تمام اطلاعات دیگری را که ارزیابی بر آن استوار است، به آن دولت ارسال می دارد.
    1. دولت مبدأ تا زمان دریافت پاسخ دولت در معرض خطر در مدت زمانی که از شش ماه بیشتر نخواهد بود، در خصوص صدور مجوز برای فعالیت هیچ تصمیمی نخواهد گرفت.

ماده ۹. مشورت در خصوص اقدامات پیش گیرانه

    1. دولت های درگیر، با در خواست هر یک از آنها، با هدف دست یابی به راه حل های قابل قبول در خصوص اقداماتی که به منظور کاهش آسیب قابل توجه فرامرزی یا در هر حادثه ای به منظور کاهش خطر ناشی از آن باید انجام گیرد، با هم مشورت خواهند نمود. دولت های درگیر، در آغاز این مشورت ها، در مورد چارچوب زمانی آن به توافق خواهند رسید.
    1. دولت های درگیر بر پایه یک تعادل منصفانه منافع با توجه به ماده ۱۰ به دنبال راه حل خواهند بود.
    1. در صورتیکه مشورت های مذکور در بند ۱ منجر به راه حل مشترکی نشد، دولت مبدأ منافع دولت در معرض خطر را در صورتیکه تصمیم به صدور مجوز برای فعالیت گرفت، بدون تأثیر بر حقوق هیج دولت در معرض خطر، در نظر خواهد گرفت.

ماده ۱۰. عناصر درگیر در تعادل منصفانه منافع
به منظور دستیابی به تعادل منصفانه ای منافع مذکور در بند ۲ ماده ۹، دولت های درگیر تمامی عناصر و شرایط را درنظر می گیرند، شامل:
الف) درجه خطر آسیب فرامرزی قابل توجه و درجه قابلیت دسترس ابزار پیش گیری یا کاهش خطر یا بازسازی آسیب؛
ب) اهمیت فعالیت، با توجه به فواید کلی آن از نظر اجتماعی، اقتصادی و فنی برای دولت مبدأ در رابطه با آسیب بالقوه آن برای دولت در معرض خطر؛
ج) خطر آسیب قابل توجه به محیط زیست و قابلیت دسترس وسیله پیش گیری، یا کاهش خطر یا باز سازی محیط زیست؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:47:00 ب.ظ ]




سولفانامیدها [۵۷]، آنتی متابولیت هستند که با پاراآمینوبنزوئیک اسید رقابت کرده و در نتیجه از سنتز اسید فولیک که برای میکروارگانیسم های خاص لازم است، جلوگیری می کنند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تری متوپریم[۵۸] آنتی متابولیت دیگری است که با مهار دی هیدروفولات ردکتاز[۵۹] در سنتز اسیدفولیک تداخل کرده، در نتیجه تبدیل دی هیدروفولات به تتراهیدروفولات [۶۰]جلوگیری می کند. این عمل مهاری تشکیل تیمیدین، برخی پورین ها، متیونین ها وگلایسین را بلوکه می کند. تری متوپریم معمولا با سولفومتوکسازول ترکیب می شود تا در دو مرحله در سنتز اسید فولیک اثر سینرژیک داشته باشد. مقاومت به این آنتی بیوتیک ها از طریق مکانیسم های مختلفی صورت می گیرد. مقاومت به تری متوپریم می تواند به علت کاهش تماس دی هیدروفولات ردکتاز باشد.
۱-۹-۶- اهمیت مقاومت آنتی بیوتیکی در دام:
آنتی بیوتیک در حیوانات به سه منظور استفاده می شود.(۴۳)
۱- نقش درمانی
۲-پیشگیری از بیماری
۳-به عنوان محرک رشد[۶۱]
پرورشگاه های دام از نظر استفاده از آنتی بیوتیک به منظور درمان مورد بازخواست قرار نمی گیرند اما آزمایشات فراوانی برای استفاده از آنتی بیوتیک به عنوان محرک رشد انجام می گیرد. اینکه آیا استفاده از آنتی بیوتیک تاثیر مثبت در سلامت انسان دارد یا خیر بحث های فراوانی صورت می گیرد. اتحادیه اروپا آووپارسین[۶۲] (گلیکوپپتیدی که مقاومت متقاطع با ونکومایسین دارد) ویرجینیامایسین[۶۳] (استرپتوگرامین) باسیتراسین (که به عنوان دارو در انسان استفاده می شود) تایلوزین[۶۴] و اسپیرامایسین[۶۵] (هر دو ماکرولید ) که به عنوان افزودنی در غذا استفاده می شوند را ممنوع اعلام کرده است.
Swann در سال ۱۹۶۹ گزارش کرده است که آنتی بیوتیک هایی که برای درمان در انسان استفاده می شوند هرگز به عنوان محرک رشد نباید مورد استفاده قرار گیرند ولی این امر در کشورهای خارج از اتحادیه اروپا پذیرفته نشده است. به عنوان مثال در آمریکا ۱۹ آنتی بیوتیک مختلف از قبیل پنی سیلین، استرپتومایسین و… که قبلا به منظور دارو در انسان و علم پزشکی استفاده شده امروزه به منظور محرک رشد مورد استفاده قرار می گیرد.
انتقال مقاومت آنتی بیوتیکی از طریق زنجیره غذایی بیماری هایی را نیز در انسان بوجود می آورد.
استفاده از انتی میکروبیال ها در حیوانات محدود نشده است و برای رشد و پرورش دام و طیور بدون توجه به پیامدهای آن مورد استفاده قرار میگرند. (۴۳)
فصل دوم :
مروری بر ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱- تاریخچه
اولین مطالعه فاژ در سال ۱۹۱۵ و ۱۹۱۷ توسط Fredrick twort ,Flex d Herelle صورت گرفت که کلنی های باکتری نیمه شفاف و نقاط شفاف را در محیط کشت باکتریایی مشاهده کرد. dHerelle این میکرب نامرئی را باکتریوفاژ نامید. اولین بار علاقه به تحقیق در مورد فاژها به سبب استفاده از فاژها به عنوان ابزارهای درمانی در مقابل بیماری های باکتریایی بوده است. بعد از معرفی آنتی بیوتیک در سال ۱۹۴۰ علاقه به درمان توسط فاژ از سوی غرب آغاز شد. دلیل توجه به درمان توسط فاژ، افزایش مقاومت باکتری های پاتوژن به آنتی بیوتیک بوده است که به یک روش جایگرین برای درمان بیماری های باکتریایی نیاز پیدا کردند. (۵۷)
۲-۲- مطالعات انجام شده در باکتریوفاژ:
Ranata G. k و همکارانش به بررسی فاژهای لاکتوباسیلوس دلبوریکی و لاکتوباسیلوس رامنوسوس پرداختند. این مطالعه به پیشرفت استارترهای مقاوم به فاژدر صنعت لبنی که اطلاعات ژنتیکی و عناصر تنظیم کننده ی مناسب برای کاربردهای بیولوژیکی فراهم می کند، کمک می کند. این مطالعه فهم بهتر تکامل ژنوم فاژهای لاکتوباسیل را که سبب توسعه استارترهای مقاوم به فاژ و استفاده طولانی مدت از آنها در صنعت لبنی می شود، فراهم می کند. (۶۶)
x.zahang و همکارانش در سال ۲۰۰۵ به جداسازی و شناسایی فاژ های معتدل لاکتوباسیلوس فرمنتیوم از محصولات لبنی (ماست) در چین پرداختند. هدف از این مطالعه بررسی خصوصیات فاژ معتدل لاکتوباسیلوس فرمنتیوم بر اساس مورفولوژی، الگوی مهاری، پروفایل پروتئینی و تاثیر در رشد سویه های میزبان می باشد. فاژها با میتومایسین C القاء شدند. این مطالعه اطلاعاتی را به ما درباره ی باکتریوفاژها در کارخانه های لبنی در چین می دهد و دانش ما را درباره ی تنوع فاژ ها می افزاید.(۷۱)
A O Kiliç, S I Pavlova, W G Ma and L Tao Appl در سال ۱۹۹۶ به آنالیز فاژهای لاکتوباسیلوس و
ویژگی فاژهای جداشده از آنها در محصولات لبنی آمریکا پرداختند . گونه های باکتری بررسی شده در این
مطالعه Termofillus LB.delbrueckii subsp bulgaricus , Sterptococcus است که با هم سبب
تخمیر شیر تولید ماست می شوند .
در سال ۱۹۸۶ به بررسی۱۶ Mireille Mata, Annie Trautwetter, Gisèle Luthaud , Paul Ritzentha
) و ۱۳ فاژ ویرولانت که این فاژها از کارخانه ی ماست و پنیر جدا شده بود.Mv1 , Mv4)فاژ پرداختند .۲ فاژ معتدل
۱۳ فاژ ویرولانت و ۲ فاژ معتدل مربوط به ۲ گونه ی باکتریایی وابسته به ( LB.Bulgaricus ,LB.lactice)
می باشند این فاژها از نظر خصوصیات مورفولوژی ، آنتی ژنی و دیگر خصوصیات با همدیگر مقایسه شده اند.
Wang S, Kong J, Gao C, Guo T, Liu X در سال ۲۰۱۰ به جداسازی وشناسائی فاژ ویرولانت ( phil db
bulgaricus از نمونه های ماست پرداختند . شناسائی این فاژها به استراتژی کنترل فاژ و مهار فاژهای کارخانه های لبنی کمک می کند.
Zago M, De Lorentiis A, Carminati D, Comaschi L, Giraffa G در سال ۲۰۰۶ در ایتالیا به جداسازی و شناسائی باکتریوفاژهای Lactobacillus delbrueckii subsp.lactis توسط PCR پرداختند. با بهره گرفتن از روش PCR ذرات داخلی پروتئین های اصلی دم را تکثیر کردند تا به شناسائی باکتریوفاژهای لیتیک LB.lactis بپردازند. حضور فاژهای فعال در حال رشد توسط روش های سنتی تصدیق شد و روش PCR برای غربالگری و حضور فاژها delbrueckii subsp.lactis LB. در استارتر های Whey روشی مناسب است.
Joseph J.Chow و همکارانش در سال ۱۹۹۸ به منظور تعیین ویژگی های فاژchلاکتوباسیلوس بولگاریکوس به تکثیر و خالص سازی این باکتریوفاژ پرداختند. آن ها ویژگی های این فاژ را بر اساس مورفولوژی، اندازه ژنوم، پروتئین های ساختاری و سینتیک رشد بررسی کردند.(۴۴)
JEAN CLUZEL, PIERRE و همکارانش در سال ۱۹۸۷ باکتریوفاژ لیزوژنیک ۰۴۴۸ لاکتوباسیلوس بولگاریکوس LTرا برای تبدیل شدن به فاژ لیتیک توسط میتومایسین C و پرتویuv القاء کردند. هدف از این مطالعه بر هم کنش باکتریوفاز معتدل لاکتوباسیلوس بولگاریکوس ۰۴۴۸ با سویه های میزبان است. (۵۵)
لاکتوباسیلوس دلبوریکی زیر گونه بولگاریکوس و استرپتوکوکوس ترموفیلوس دو باکتری مهم در صنایع لبنی هستند که به عنوان استارتر در کارخانه های ماست و پنیر به کار می روند. باکتریوفاژ هایی که این باکتری ها به آن ها حساس هستند میزبان را آلوده کرده و باعث شکست در فرایند تخمیر می شود و در نتیجه از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیستند. C.TUKEI و همکارانش ۲۴ باکتریوفاژ ویرولانت لاکتوباسیلوس دلبوریکوس و ۲۳ باکتریوفاژ ویرولانت استرپتوکوکوس ترموفیلوس را در سال ۲۰۰۳ از پنیر و ماست و نمونه های شیر خام جدا کردند. همه ی باکتریوفاژ ها از کارخانه ی پنیر و ماست در انکارا جدا شده است.(۱۵)
۲-۳- مقاومت آنتی بیوتیکی لاکتوباسیل ها:
Gevers D و همکارانش در سال ۲۰۰۰ به جداسازی و شناسایی باکتری های اسید لاکتیک مقاوم به تتراسایکلین در محصولات گوشتی بسته بندی شده پرداختند. در سال های اخیر زنجیره غذایی یکی از مسیرهای اصلی انتقال مقاومت آنتی بیوتیک بین انسان وحیوان است. هدف، بررسی مقاومت به تتراسایکلین (tetR) باکتری های اسید لاکتیک در محصولات گوشتی که با گاز اتمسفر بسته بندی شده اند که شامل سوسیس خشک، مرغ پخته، خوراک گوشت و همبرگر پخته شده می باشد.
فقط سوسیس خشک شده حاوی سطح بالایی از tetR است و ۳ گونه ی لاکتوباسیلوس پلانتاروم، لاکتوباسیلوس ساکی و پدیوکوکوس پنتوسوس به تتراسایکلین مقاوم است.(۳۳)
لاکتوباسیل ها مقاومت ذاتی به تتراسایکلین، ونکومایسین واریترومایسن دارند گرچه مقاومت به استرپتومایسین، کلیندامایسین، جنتامایسین، اگزاسیلین و لینکوزامید ها گزارش شده است. Ashraf, R و همکارانش در سال ۲۰۱۱ مقاومت آنتی بیوتیکی ارگانیسم های پروبیوتیک و امنیت آن ها را در محصولات لبنی بررسی کردند. در این مطالعه از روش دیسک دیفیوژن استفاده شده است و مقاومت انتی بیوتیکی ۱۸۷ باکتری که از ۵۵ محصول پروبیوتیکی اروپایی جدا شده مورد آزمایش قرار گرفته است که ۷۹ درصد آن ها به کانامایسین مقاوم است و ۶۵ درصد آن ها به ونکومایسین، ۲۶ درصد به تتراسایکلین، ۲۳ درصد به پنی سیلسین G، ۱۶ درصد به اریترومایسین و ۱۱ درصد به کلرامفنیکل مقاوم هستند. در کل ۴/۶۸ در صد از آن ها مقاومت چند گانه به آنتی بیوتیک دارند که مقاومت ان ها ذاتی است. (۹)
GIOVANNA BLANDINO و همکارانش در سال ۲۰۰۸ به حساسیت آنتی بیوتیکی باکتری های جداشده از محصولات پروبیوتیکی در دسترس در ایتالیا پرداختند. هدف از این مطالعه تعیین حساسیت باکتری های جداشده از ۱۰ محصول پروبیوتیکی در ایتالیا بود. حساسیت ۱۵ سویه لاکتوباسیلوس،۵ سویه استرپتوکوکوس سالیواریوس و ترموفیلوس،۱ سویه انتروکوکوس فسیوم و ۸ سویه بیفیدوباکتریوم در مقابل چندین گروه از عوامل آنتی باکتریال با روش E-Test مورد بررسی قرار گرفت. همه ی سویه های لاکتوباسیل به آمپی سیلین حساس است. مقاومت ذاتی به ونکومایسین در لاکتوباسیلوس سالیواریوس، لاکتوباسیلوس پلانتاروم و لاکتوباسیلوس پاراکازئی اثبات شده است. مقاومت آتیپیک به اریترومایسین در سویه های لاکتوباسیلوس سالیواریوس گزارش شده است. مقاومت مشاهده شده در سویه های به کار برده در محصولات پروبیوتیک ایتالیا به نظر می رسد که ذاتی باشد به استثنای مقاومت به اریترومایسین در یک سویه لاکتوباسیلوس سالیواریوس.(۳۵)
CHANG LIU و همکارانش در سال ۲۰۰۹ به شناسایی مقاومت آنتی بیوتیکی سویه های پروبیوتیک باکتری های اسید لاکتیک جداشده از سوپر مارکت و داروها پرداختند. حساسیت آنتی میکروبیال ۴۱ سویه جداشده توسط روش دیسک دیفیوژن وETest بعد از شناسایی گونه ها مورد بررسی قرار گرفته است. پراکندگی مقاومت در گونه ها یافت شده است. همه سویه های جداشده به کلرامفیکل، تتراسایکلین، آمپی سیلین، آموکسی سیلین، باسیتراسین و اریترومایسین حساس هستند و میزان مقاومت در این آنتی بیوتیک ها نسبتا پایین است. در مقابل اغلب سویه ها به سیپروفلوکساسین، آمیکاسین، تری متوپریم/سولفومتوکسازول و جنتامایسین مقاوم هستند. مقاومت آنتی بیوتیک ها در گونه های مختلف سویه های پروبیوتیک وجود دارد. (۱۶)
Sabine kaster و همکارانش در سال ۲۰۰۶ به بررسی الگوی حساسیت آنتی بیوتیکی و شناسایی ژن های مقاوم استارتر کالچر ها و پروبیوتیک های به کار برده شده در غذا پرداختند. ۲۰۰ سویه جداشده از ۹۰ نمونه مختلف که توسط روش های مولکولی و متدها ی دیگر تیپ بندی شده است مورد بررسی قرار گرفته است. ۷۴ سویه متعلق به جنس لاکتوباسیل، ۳۳ نمونه استافیلوکوک، ۶ نمونه بیفیدوباکتر و … می باشد. آنها مقاومت فنوتیپیک را برای ۲۰ آنتی بیوتیک مختلف توسط روش دیسک دیفیوژن بررسی کردند. در ۲۷ سویه جداشده مقاومت دیده شده است که ویژگی های جنس ها از قبیل مقاومت فوتیپی و شناسایی خصوصیات ژنتیکی توسط روش هیبریدیزیشن microarray تعیین شده است.
نتیجه این مطالعات شناسایی ژن مقاوم به تتراسایکلین (tet k) در ۵ سویه استافیلوکوک جداشده از استارتر کالچر گوشت بوده است واین ژن در lactobacillus reuteri پلاسمیدی است و نیز ژن مقاومت لینکوزامید (lnu A) از لاکتوباسیلوس روتری جداشده است.(۶)
فصل سوم
مواد و روش کار
۳-۱- دستگاه های مورد نیاز:
تجهیزات و لوازم معمول آزمایشگاه میکروبیولوژی به ویژه موارد زیر مورد نیاز است :
جدول۳-۱: دستگاه های مورد استفاده در تحقیق به همراه مدل آن ها

دستگاه مدل
اسپکتروفوتومتر JENWAY 6315
pHمتر
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ب.ظ ]




حکایت نهم: مهمان‌نوازی زن بادیه‌نشین
روزی گروهی با امام حسن (ع) به حج می‌رفتند. آب و توشه‌ی خود را پیش از خود فرستاده بودند. گرسنه و تشنه شدند. در راه خیمه‌ی پیرزنی را دیدند. پیرزن با احترام با آن‌ها برخورد کرد و شیر گوسفندی را برای آن‌ها دوشید. سپس گفت: گوسفند را بکشید و غذا درست کنید. آن‌ها گفتند: ما از قریش هستیم. وقتی برگشتیم، به نزد ما بیا تا جبران کنیم. شوهر پیرزن، وقتی از صحرا برگشت، گوسفند را ندید. خشمگین شد و گفت: در همه‌ی دنیا، فقط یک گوسفند داشتیم و آن هم به قومی دادی که آن‌ها را نمی‌شناسی. زن گفت: اگر آن‌ها را می‌شناختم، مانند بازرگانی بود، در حالی که میزبان طعام را به کسانی که نمی‌شناسد، می‌دهد. بعد از مدّتی آن زن و شوهر از شدّت تنگدستی و قفر به مدینه رفتند. پیرزن در کوچه‌ای امام حسن (ع) را دید. امام او را شناخت. گفت: من آن کسی هستم که آن روز به شیر و گوسفند ما را مهمان کردی، پس هزار گوسفند و هزار درهم به او داد و او را به نزد امام حسین (ع) برد. امام حسین (ع) نیز دو برابر چیزی که برادرشان داده بود، به او داد. پس او را به نزد عبدالله جعفر فرستادند. او نیز دو هزار گوسفند و دو هزار درهم داد و آن زن و شوهر با چهارهزار درهم و چهارهزار گوسفند برگشتند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

حکایت دهم: کریم‌تر از حاتم طایی
روزی از حاتم طایی پرسیدند که: بهتر از خودت دیده‌ای؟ گفت: بله. زمانی در صحرایی می‌رفتم. به خیمه‌ای رسیدم. زالی در آن خیمه بود و بزی داشت. پیرزن مرا خدمتی بسیار کرد. مدّتی بعد پسر او آمد و از ما احوالپرسی کرد. زال به پسر گفت: برخیز و اسباب پذیرایی مهمان را آماده کن. آن بز را کشتند و فوراً غذا درست کردند، در حالی که غیر از آن بز چیزی دیگری نداشتند و آن را در حقّ ما ایثار کردند. به پیرزن گفتم: مرا می‌شناسی؟ من حاتم طایی هستم. باید به قبیله‌ی ما بیایی تا جبران کنم. زن گفت: از مهمان پاداش نمی‌گیرم. نان را به بهایی نمی‌فروشم. از من هیچ چیز قبول نکرد، پس او از من کریم‌تر است.
حکایت یازدهم: تیزهوشی دخترک میزبان
اصمعی می‌گوید: زمانی به قبیله‌ای از اعراب رسیدم. گروهی از زنان و دختران پیش من آمدند. من و شترم را بسیار خدمت کردند. سه روز در آن‌جا ماندم و خواستم شتر را برای رفتن آماده کنند. پس تنها و درمانده شدم. به آن‌ها گفتم: این چه نوازش و احترامی بود که وقت آمدن، در حق من کردید. اکنون که وقت رفتن شده، کمکم نمی‌کنید. دخترکی از گوشه‌ای جواب داد: ما مهمان را در زمان آمدن خدمت می‌کنیم، ولی بر ما ننگ است که وقت رفتن، او را یاری دهیم تا برود. از کَرَم آن جماعت و زیرکی آن دختر تعجّب کردم و با سختی شتر را آماده رفتن کردم.
حکایت دوازدهم: عادت ملک کرمان
پادشاهی در کرمان بسیار بخشنده و جوانمرد بود. عادت او بود که هر غریبی به شهر می‌آمد، سه روز او را مهمانی می‌داد. وقتی لشکر عضدالدّوله آمدند، او طاقت مقابله با آن‌ها را نداشت. در قلعه رفت و هر روز صبح می‌آمد، جنگی بزرگ می‌کردند و کشته می‌دادند. شب که می‌شد، مقداری غذا برای دشمن می‌فرستاد. عضدالدّوله پیکی فرستاد و گفت: چرا روز ایشان را می‌کشی و شب برایشان غذا می‌فرستی؟ جواب داد: جنگ کردن نشانه‌ی مردی است و غذا دادن نشانه‌ی جوانمردی. اگر این‌ها دشمن من هستند، امّا در سرزمین من غریب‌اند و مهمان هستند. جوانمردی نیست که مهمان را بدون غذا نگه داشت. عضدالدّوله گفت: کسی که این چنین جوانمرد است، جنگیدن با او اشتباه است. پس به خاطر جوانمردی، نجات پیدا کرد و از قلعه بیرون آمد.
۳-۱-۲۱٫ شجاعت
حکایت اوّل: مبارزه‌ی حضرت علی (ع) با عمروبن‌عبدود
در ابتدای اسلام، همگی به این که مانند حضرت علی (ع) مبارزی نیست، اتّفاق نظر داشتند. در یکی از جنگ‌ها که تاریخ و روزگار آن را بازگو می‌کنند، کشتن عمروبن‌عبدود به دست ایشان است. عمروبن‌عبدود از سواران و دلیران زمان خود بود. در جنگ احزاب، وقتی قبایل عرب جمع شدند، او نیز بر خود و جوشن خود علامتی گذاشت که او بشناسد. اسب خود را از خندق عبور داد و در مقابل لشکر پیامبر (ص) ایستاد. حضرت علی (ع) پیش او آمدند و گفتند: از تو می‌خواهم به دین اسلام بیایی و بت‌پرستی را رها کنی. او گفت: نمی‌توانم. سپس حضرت گفتند: اگر مسلمان نمی‌شوی، به جنگ من بیا تا ببینم پیروزی از آنِ کیست. عمروبن‌عبدود گفت: تو مانند فرزند من هستی و من نمی‌خواهم که به دست من کشته شوی. حضرت علی (ع) فرمودند: به خدا قسم که من دوست دارم، تو را هلاک کنم. عمرو ناراحت شد. پس حضرت را به جنگیدن دعوت کرد. پیامبر (ص) فرمودند: عمرو از قهرمانان عرب است. حضرت علی (ع) بالأخره از پیامبر (ص) اجازه گرفتند و به جنگ او رفتند. وقتی عمرو از ایشان پرسید: تو کیستی؟ حضرت پاسخ دادند: من کسی هستم که شمشیر دشمن را تکّه‌تکّه کنم و با اسبی که نعل آن مانند پیکان است، سنگ خاره را خورد کنم و دشمنان را نابود کنم. من علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) که به یاری خدا بر دشمنان پیروز می‌شوم. عمرو گفت: برگرد تا کسی از تو بزرگ‌تر بیاید. علی (ع) فرمودند: بیهوده‌گویی مکن، که من امروز با یاری خدا تو را خواهم کشت. عمرو شمشیر کشید. حضرت علی (ع) آن را به سپر گرفتند و سپر دو نیم شد و سر مبارک زخمی شد و همان لحظه با بازوی حیدری یک شمشیر بر گردن عمرو زدند. چنانکه سر او را برید. حضرت تکبیر گفتند و پیامبر (ص) شاد شدند و فرمودند: مبارزه علی (ع) در روز خندق با عمروبن‌عبدود، برتر از همه‌ی اعمال است تا روز قیامت.
حکایت دوم: بهرام گور
فرزندان یزدگرد، بلافاصله بعد از تولّد فوت می‌شدند، تا اینکه پسری خوش‌اندام و زیبارو متولّد شد. از ترس آنکه مبادا او نیز فوت شود، سرپرستی او را به نعمان منذر که پادشاه عرب بود داد و دستور داد او را خوب پرورش دهند. نعمان سه دایه از عرب و عجم و ترک برای او گرفت تا به راحتی به سه زبان سخن بگوید. در قصر جایی برای او ساخت. بهرام آنجا بزرگ شد، تا اینکه در شجاعت مثل و مانند نداشت و در تیراندازی نیز بی‌نظیر بود. نعمان اسب بی‌نظیر خود را پیشکش بهرام کرد. مال و منال خود را در اختیار او گذاشت. علّت آنکه به او بهرام گور می‌گویند، این بود که روزی با نعمان به شکار رفته بود. شیری را دیدند که با گوره‌خری درآویخته بود. چون بهرام آن‌ها را دید، تیری به سمت آنان انداخت که از پشت رد شد و از شکم گوره خر، بیرون آمد و هم شیر و هم گوره‌خر هر دو مردند. نعمان بر دست و بازوی او آفرین گفت و او را تحسین کرد و گفت: اگر به چشم خود نمی‌دیدم و از کسی می‌شنیدم، هرگز باور نمی‌کردم.
حکایت سوم: دستی از غیب
در شهر موته، فردی از خدمتکاران محمّدبن‌سلیمان الهاشمی ترسویی مشهور بود. شبی با گروهی نشسته بود و از شجاعت و دلیری صحبت می‌کرد. او گفت: شما نسبت ترسو به من می‌دهید، امّا از همه شجاع‌تر و دلیرترم و در شب تاریک هرجا بخواهید به آنجا می‌روم و نشان شما را می‌برم. پس جایزه‌ای تعیین کردند و در دروازه‌ی شهر آبگیرهایی هست، که حجّاج یوسف ساخته، جایی وحشتناک، جایگاه درندگان و دزدان است. به او گفتند: به آنجا برو و میخی در عمق برکه آب بزن تا نشان شجاعت تو باشد. آن مرد میخی و چکشی و شمشیر برداشت و به آنجا رفت و در آنجا کوبید. خواست که بیرون بیاید، صدای زنجیری شنید. دید بوزینه‌ای از دست مربّی فرار کرده بود، با تلاش و سختی او را گرفت، دوباره در بین راه صدایی به گوش او رسید. که مردی با زنی می‌گفت که: عمر عزیزم را به خاطر تو تباه کردم و تو به من توجّه نکردی. پدرت تو را به بیگانه داد و اگر تو راضی نبودی، آن ازدواج انجام نمی‌شد، امشب خون تو را خواهم ریخت. زن گریه می‌کرد، که بر من رحم کن، آنچه پدرم کرد من تقصیری ندارم. آن مرد که این حرف‌ها را می‌شنید، بر آن مرد فریاد زد و بوزینه را بر گردن او انداخت. آن مرد دست از زن برداشت و فرار کرد. جوان زن را از بند نجات داد و حال او را پرسید. زن گفت: این مرد کینه‌ی مرا در دل دارد و تقدیر چنین بود که با او ازدواج نکنم. پس آمد و مرا دزدید و این زمان قصد جان مرا کرده بود، که خدا تو را به فریادم رساند. پس آن زن را به خانه برد و ماجرا را برای دوستانش بیان کرد و جایزه را به دست آورد و همان شب زن را به خانه‌ی خودش بازگرداند. یاران به شجاعت او اعتراف کردند. خداوند برای رفع گرفتاری‌های درماندگان، از غیب مدد می‌رساند که در ادراک هیچ کس نمی‌گنجد.
حکایت چهارم: جوان دلیر و عیّاران
ابوعلی زیدی می‌گوید: در ابتدای جوانی با گروهی از عیّاران راهزنی می‌کردم و در سرزمین جبال، ساکن بودیم. جاسوسان به ما خبر دادند که جوانی برای قافله حجّاج ده بار شتر همراه می‌برد و کنیزکی خوش‌رو و زیبا دارد. ما در جایی کمین کردیم و همین که قافله رسید، بدون جنگ و مقاومت او را بستیم. آن جوان اسب زردرنگ باارزشی داشت. گفت: از جوانمردی نیست که آخرت را به یکباره فراموش کنی. اکنون شما غنیمتی خوب به دست آورده‌اید، اسب مرا به من بدهید تا به حجّ برسم. عیّاران با هم مشورت کردند. پیری در میان آن‌ها گفت: آزاد کردن او و دادن اسبش کار درستی نیست، به او توجّهی نکنید، امّا عدّه‌ای گفتند: ما مال زیادی از او برده‌ایم و به چیز ناچیزی نباید مضایقه کنیم، که این از جوانمردی نیست. او را باز کردند و اسبش را به او دادند. جوان گفت: می‌ترسم در راه جماعتی دیگر اسب مرا بگیرند. اگر لطف کنید و آن کمان را به من بدهید، دور از کرم نیست. باز آن پیر با تجربه گفت: سلاح را به دشمن ندهید، امّا آن‌ها به سخن او توجّه نکردند و کمان و تیر را به او دادند. جوان بر آن‌ها فریاد زد و گفت: اکنون که در حقّ من لطف کردید، شما را نصیحتی می‌کنم که دست از کالاها و بارهای من بردارید، وگرنه شما را می‌کشم. آن‌ها شوخی گرفتند: مگر از جان خود سیر شده‌ای؟ جوان مانند شتری خشمگین تیری را در کمان گذاشت و یکی از آن‌ها را کشت و تا آن‌ها به خود جنبیدند، هشت نفر را کشته بود و تا هشت نفر را کشت، بقیّه فرار کردند. جوان برسر بارهای خود آمد و تیرهای خود را برداشت و به آن‌ها گفت: هر کس از اسب خود پیاده شود، او را امان می‌دهم، از اسب پیاده شدند، او اسبان را برداشت و تمام بارهای خود را برد. راوی می‌گوید: وقتی مردی او را دیدم، از کار خود شرمنده شدیم و توبه کردیم. خداوند بعد از یأس و ناامیدی آن جوان، بر او گشایش و فرج قرار داد و این از نوادر روزگار است که یک نفر بر سپاهی پیروز شود.
۳-۱-۲۲٫ صبر و بردباری
حکایت اوّل: حلم پیامبر اکرم (ص)
زمانی که عبدالله سلام مسلمان شد، دوستی داشت از دانشمندان جهود که به او زید شعبه می‌گفتند. عبدالله به هیچ طریقی نتوانست دوستش را مسلمان کند، تا اینکه روزی او را در مسجد و در صف مسلمانان دید، بسیار خوشحال شد. از او علّت اسلام آوردن را پرسید؟ دوستش گفت: روزی در حال خواندن تورات بودم، به ستایش حضرت محمّد (ص) رسیدم، پس آن‌ها را به خاطر سپردم و به خود گفتم بهتر است محمّد (ص) را آزمایش کنم تا ببینم این صفات در او هست یا نه؟ هر روز حرکات و سکنات او را زیر نظر می‌گرفتم. تماماً این صفات در او بود. یکی از چیزهایی که خوانده بودم و آزمایش نکردم، این بود که حلم محمّد (ص) بر خشم او غلبه دارد. می‌خواستم این را هم بیازمایم. روزی که حضرت (ص) بر در مسجد نشسته بود، ناگهان مرد عربی آمد و از فقر خود سخن گفت و گفت: قبیله‌ی من در قحطی هستند و مسلمان می‌باشند و به احسان شما امیدوارند. حضرت محمّد (ص) به حضرت علی (ع) فرمود: آیا از وجوهات چیزی مانده است؟ گفت: نه. پس من جلو رفتم و گفتم: اگر می‌خواهید من مقداری سکّه‌ی طلا دارم، به شما می‌دهم. وقتی خرمای شما به دست آمد، در عوض به من خرما بدهید. مهلت برای دادن خرما تعیین کردم. منتظر رسیدن مهلت بودم تا اینکه یک هفته مانده بود تا مهلت تمام شود، روزی در صحرا پیامبر (ص) را دیدم و گستاخانه گریبان او را گرفتم و گفتم: من شما را خوب می‌شناسم، که مال مردم را می‌گیرید و در دادن آن تأخیر می‌کنید. این رفتار جاهلانه را انجام دادم! ناگهان از پشت سر پیامبر (ص) صدای عمر را شنیدم که شمشیر کشیده و گفت: ای سگ دور شو! پیامبر (ص) او را از این کار منع کرد و گفت: این کارها لازم نیست، او را باید به بردباری و بزرگواری سفارش کرد. پس فرمود: ای عمر! برو حقّش را از فلان خرما به او بده و بیست پیمانه بیشتر به خاطر کفّاره‌ای که او را ترساندی، پرداخت کن. عمر چنین کرد و گفت: حلم و بردباری محمّدی چنین می‌کند! و به خاطر اینکه از من رنجیدی، تو را انعام دهد. زید گفت: چون آن حلم را مشاهده کردم، پیش پیامبر (ص) آمدم و شهادتین را گفته و مسلمان شدم. عاقلان باید بدانند که حلم و بردباری، دارویی است که دشمن را به دوست تبدیل می‌کند و پادزهری است که زهر را خنثی می‌کند.
حکایت دوم: ستایش در برابر نکوهش
نقل کرده‌اند که: عیسی (ع) روزی بر جماعتی عبور می‌کرد. آن جهودان در شأن او سخنان زشت می‌گفتند و عیسی (ع) ایشان را ستایش می‌کرد. یکی از حوّاریّون پرسید: ای پیامبر خدا! چرا این حرف‌های زشت را به خوبی و ستایش پاسخ می‌گویی؟ حضرت فرمودند: هر کس آن چیزی را خرج می‌کند که دارد، چون سرمایه‌ی آن‌ها بدی است، بد می‌گویند و چون در ضمیر من جز خوبی نیست، به جز خوبی چیز دیگری نمی‌توانم بگویم.
حکایت سوم: سبب گریه‌ی مرد حکیم
ذیمقرودوس حکیم پسری داشت که کشته شده بود. او برای پسر گریه می‌کرد. حکما و دوستان، این کار را برای او زشت می‌دانستند و می‌گفتند: گریه و ناله بر فرزند از کسی که مدّت‌های طولانی به علم و حکمت پرداخته و در انواع دانش به نهایت استادی و کمال رسیده، ناپسندیده است. ذیمقرودوس گفت: پناه بر خدا! من برای پسرم گریه نمی‌کنم، زیرا می‌دانم که هیچ آفریده‌ای به وجود نمی‌آید، مگر آنکه گرفتار مرگ می‌شود و هر آفریده‌ای ساعت مرگ معیّنی دارد، که چون فرارسد لحظه‌ای درنگ و تأخیر رخ نخواهد داد. چنانکه خداوند فرمود: ساعتی از مرگ پس و پیش نمی‌افتد. اگر در آن حالت پسر من کشته نمی‌شد، به طور دیگری کشته می‌شد. گریه‌ی من به خاطر قاتل بیچاره است، که نام او در گروه مجرمان ثبت می‌شود. تا آدمی به کمال حکمت نرسد، برای او اینقدر تحمّل نخواهد بود که به قاتل پسر خود دلسوزی کند.
حکایت چهارم: حلم مأمون
روزی خلیفه مأمون سوار بر مرکب خود بود و در جمع مردم می‌رفت. افراد او نیز در رکابش حرکت می‌کردند. یک مردی که حاجت داشت و شکایت خود را نوشته بود، گوشه‌ای نشسته و منتظر فرصت بود. مأمون که رسید، آن مرد بلند شد و شکایت‌نامه‌ی خود را بالا برد. اسب مأمون رم کرد و او را از پشت بر زمین زد. خدمتکاران قصد کشتن آن مرد را داشتند، امّا مأمون ایشان را منع کرد. بلند شده و دوباره سوار شد.آن مرد بیچاره از ترس بی‌حرکت ماند. خلیفه چون ترس او را دید، او را بخشید و شکایت‌نامه‌ی او را گرفت و بر همان مرکب جواب شکایت او را نوشت و حاجت او را داد.
حکایت پنجم: شجاعت و حاضرجوابی
ربیع حاجب به خلیفه منصور گفت: امروز مردی نزد من آمده و شکایت کرد که نزد مرد کوفی امانت‌هایی از بنی‌امیّه است. منصور گفت: او را نگهدارید تا کسی را که می‌گوید به ما نشان دهند. چنین کردند و او را نزد منصور آوردند. به او گفت: شنیده‌ایم که نزد تو از بنی‌امیّه امانت‌هایی است! بهتر است که آن‌ها را به‌خوبی به ما بدهی. آن مرد بدون ترس گفت: ای خلیفه! تو وارث بنی‌امیّه‌ای یا وصیّ ایشان در ارث؟ گفت: نیستم. مرد گفت: پس چیزی که در دین حقّ تو نیست، طلب نکن. نه در این جهان و نه در آن جهان. منصور خشمگین شد و گفت: بنی‌امیّه به مسلمانان خیانت کردند، به مال و غنایم آن‌‌ها دست زدند. من خلیفه‌ی مسلمانانم و وظیفه‌ی من است که حقّ آن‌ها را بگیرم و در بیت‌المال بگذارم. آن مرد جواب داد: آن‌ها غاصب بودند و ظلم کردند. بگذار تا در قیامت جواب آن مال را خودشان بدهند. اگر تو آن مال را بگیری، فردا جواب آن را از تو طلب می‌کنند. منصور رو به حاجب کرد و گفت: شرعاً چیزی متوجّه او نمی‌شود. سپس به مرد گفت: اگر حاجتی داری، بگو. آن مرد گفت: نامه‌ای به خانواده‌ی من بدهید تا از سلامتی من باخبر شوند و آن سخن‌چین را بیاورید تا او را ببینم. به خدا سوگند یاد کنم که از بنی‌امیّه هیچ امانتی نزد من نیست و از شرط عقل نیست که در مقابل خلیفه انکار کنم. هرچه گفتم به رستگاری نزدیک بود. منصور دستور داد تا خبرچین را آوردند. وقتی او را دید، قسم خورد که این از بردگان من است. به او سه‌هزار درهم داده‌ام تا تجارت کند و از سود آن سهم مرا بدهد. اکنون قصد جان مرا کرده است؟ منصور چون این را شنید، دستور داد غلام را مجازات کنند. غلام وقتی خود را گرفتار دید، گفت: ای خلیفه! مرا ببخش که این مرد سرور من است و من آن پول‌ها را از دست داده بودم، پس از ترس به او تهمت زدم تا از دست او نجات یابم. آن مرد او را آزاد کرد و قبول کرد دوباره سرمایه به او بدهد تا تجارت کند و بیکار نماند. خلیفه گفت: در خوبی زیاده‌روی کردی، دیگر به بخشش مال نیاز نبود. مرد گفت: اگرچه او بدکردار است، امّا باعث شد که من به بارگاه شما بیایم و این حقّ بزرگی است. پس خلیفه او را با تشریفات بازفرستاد. ربیع گفت: بعد از آن هرگاه کسی به شکایت و دادخواهی نزد منصور می‌آمد، او می‌گفت: فدای آن دوست کوفی که حاضرجواب و در شجاعت بی‌نظیر بود. عاقلان باید بدانند که به هر کس و ناکسی نباید اعتماد کرد تا باعث پشیمانی نشود.
حکایت ششم: حکمت تندرستی بزرگمهر
انوشیروان به محض شنیدن تهمت بر بزرگمهر خشمگین شد و او را در جای تنگ و تاریک زندانی کرد. گلیمی به او پوشاند و غذای او را هر روز دو قرص جو و نمک بیشتر نمی‌داد و به موکّلان گفت: هر کار که بزرگمهر انجام داد، در پیشگاه انوشیروان بگویند. البتّه، بزرگمهر هیچ چیز نگفت. انوشیروان به دوستان او اجازه داد به دیدنش بروند و با او سخن بگویند. دوستان به او گفتند: تو را در ناراحتی و بلا گرفتار می‌بینیم و به ناچار جام مذلّت را می‌نوشی، ولی با همه‌ی اینها ضعف و شکستگی در تو نمی‌بینیم. علّت آن چیست؟ بزرگمهر گفت: غذای من مخلوطی از شش چیز است که به قوّت آن برقرارم. اوّل، به اعتماد و توکّل به خدا؛ دوم، هرچه خدا تقدیر کرده همان می‌شود؛ سوم، صبر؛ چهارم، شکر؛ پنجم، اینکه بلایی بدتر از آن می‌تواند باشد که مبتلا شوم؛ ششم، تا زمان پیروزی، بی‌صبری فایده‌ای ندارد. وقتی آن‌ها سخنان بزرگمهر را به انوشیروان گفتند، او را آزاد کرد.
حکایت هفتم: ثمره‌ی صبر و تأمّل و زیان عجله
نقل کرده‌اند که: یکی از پادشاهان هند چهار نفر معتمد داشت، که بسیار مورد اعتماد بودند. از این چهار نفر دو نگهبان و دو ندیم بودند و هر شب به نوبت پاسبانی می‌دادند. یک شب که شاه خوابیده بود و یکی از آن چهار نفر نگهبان بود، ناگهان مار بزرگی از سقف خانه پایین آمد و خواست که پادشاه را نیش بزند. پاسبان فکر کرد اگر مار او را زخمی کند، کشته می‌شود و اگر من به بالین پادشاه بروم و او را بکشم، ممکن است پادشاه بیدار شود. پس تیری در کمان نهاد و با یک ضربه، شرّ مار را کم کرد. پس دید کمی از زهر مار بر سینه‌ی زن او چکیده، جوانمرد گفت: اگر آن زهر را برندارم، شاید سرایت کند، اگر دست به زن بزنم دور از مروّت و امانتداری باشد. پس مقداری پارچه بر گوشه کمان بست و نزدیک تخت زن آمد و آن زهر را از بدن او برداشت. در این بین، پادشاه از خواب بیدار شد و دید که او از نزد تخت دلدار او برمی‌گردد، بدگمان شد. صبر کرد، تا پاسبان دیگر آمد. پادشاه به او گفت: برو و سر برادرت را بیاور. جوان به خانه‌ی برادر رفت و دید خوابیده، با خود فکر کرد اگر خطایی از او سرزده، پس چرا چنین راحت خوابیده؟ به نزد پادشاه بازگشت و پادشاه گفت: سر او آوردی؟ گفت: نه. گفت: چرا؟ گفت: زیرا حکایتی به یادم آمد. گفتم: برایتان می‌گویم، آنگاه هرچه بگویید اطاعت می‌کنم. در روزگار سالف، پادشاهی بود که به شکار علاقه‌ی زیادی داشت و بازوی بسیار نیرومند جنگاوری داشت. روزی پادشاه به شکار رفته بود. ناگهان آهویی دید. به دنبال آن آهو رفت و از لشکرش عقب افتاد. به هر طرف می‌تاخت. از دور درختی دید که ماری بر آن درخت رفته بود. وقتی شاه را دید، شروع به زهر نشاندن کرد. شاه از نهایت تشنگی ظرفی زیر درخت گذاشت، تا از زهر پر شد. خواست که بنوشد، باز پادشاه شروع به پریدن کرد و آن جام را ریخت. پادشاه عصبانی شد و او را کشت. در این بین رکابدار رسید و باز را کشته و پادشاه را تشنه دید. آبی سرد در جام ریخت و شاه خورد. رکابدار پرسید: چرا باز را کشتی؟ شاه گفت: خیلی تشنه بودم، مقداری شبنم از درخت گرفتم، خواستم بنوشم، باز آن را ریخت. رکابدار ماری را بر درخت دید که سرش را پایین آورده و زهر می‌پاشد. به پادشاه گفت: باز را بی‌گناه کشته‌ای! نگاه کن و ببین که باز تو را از چه نجات داده است. شاه بسیار تأسّف خورد و پشیمان شد. بعد گفت: حکایتی دیگر به یادم آمد، که باید بگویم. پادشاهی ماهر و وفادار در آرزوی فرزندی بود، تا اینکه خدا به او فرزندی داد. پادشاه برای تربیت او، دایه‌ای خوب و نیکوخلق انتخاب کرد. این پادشاه راسویی داشت، که همیشه پیش گهواره‌ی پسرش خوابیده بود. روزی ماری از سقف خانه پایین آمد، خواست به گهواره‌ی کودک برود. دایه‌ی پسر آنجا نبود. راسو با آن مار جنگید و مار را کشت و زیر گهواره انداخت. وقتی دایه آمد، راسو و خون را دید. نامطّلع که این خون از کجا بوده، گرزی بر سر راسو زد و او را کشت. وقتی به گهواره نگاه کرد، ماری بزرگ دید و فهمید که راسو را بی‌دلیل کشته است. پادشاه بر مرگ راسو تأسّف خورد، ولی فایده‌ای نداشت. پادشاه وقتی این حکایت‌ها را شنید، گفت: برادر او را بیاورند. وقتی آمد، پادشاه گفت: دیشب دیدم که از حرم ما برمی‌گشتی؟ آن جوان گفت: عفّت و پاکدامنی مرا از هلاکت نگه داشت و گمان پادشاه غلط است. اگر پادشاه به زیر تخت خود نگاه کنند، دلیل بی‌گناهی مرا می‌یابند. شاه وقتی در زیر تخت نگاه کرد، مار را دید و خدا را شکر کرد و آن پاسبان را ستایش و به او پاداش داد. بعد از آن، هرگز در هیچ کاری عجله نکرد و بنای کارهایش را بر اثبات و صبر و فکر کردن گذاشت.
حکایت هشتم: انوشیروان و پیر خارکش
نقل کرده‌اند که: روزی انوشیروان از شکار بازمی‌گشت. پیرمردی را دید، که با پای برهنه و جامه‌ی دریده، خار بر پشت داشت و می‌رفت. استخوانی در پایش فرو رفته بود و خون در پایش روان گشته بود، امّا به آن توجّه نکرد و مقداری خاک روی آن پاشید و لنگان‌لنگان راه افتاد. انوشیروان پشت سرش رفت و گفت: ای پیرمرد! چرا خودت را به زحمت می‌اندازی؟ گفت: چهار دختر بی‌مادر دارم و هر روز پشته‌ی خار به بازار می‌برم و به یک‌درهم و نیم می‌فروشم، یک درهم برای نان می‌دهم و نیم درهم پنبه برایشان می‌خرم. انوشیروان گفت: خانه‌ی تو کجاست؟ گفت: در این ده است. گفت: برو که آن ده را به تو بخشیدم. انگشترش را نیز به او داد، پیر انگشتر انوشیروان را به بزرگ ده نشان داد و آن ده را از آن خود کرد و آنچه آنجا بود، از خانه و فرش و گلّه و گوسفند به دست آورد و به ثروت و مکنت مشهور شد. روزی انوشیروان در شکار از لشکر خود عقب افتاد و به آن ده رسید، گفت: این ده، مال کیست؟ گفتند: از پیرمردی که روزگاری خارکش بود، روزی نظر شاه به او افتاد و این ده را به او بخشید. انوشیروان گفت: خانه‌ی آن پیرمرد کجاست؟ وقتی به آنجا رسید، جمعی کاروان را دید که بر در خانه صف کشیدند. انوشیروان گفت: بزرگ‌تر شما کجاست؟ گفتند: ملالتی دارد، گفت: علّت آن ملالت چیست؟ گفتند: در باغ قدم می‌زد که کنیزکان گل زیادی بر وی انداختند و او آزرده شده است. انوشیروان خندید و گفت: به او بگویید برایش مهمان رسیده است. به پیر خبر دادند. وقتی انوشیروان داخل شد، دید در میان لباس‌های ابریشمی خوابیده و کنیزان ترک پاهایش را می‌مالیدند. وقتی شاه را دید، از جا برخاست، تعظیم و عذرخواهی نمود. انوشیروان گفت: سؤالی دارم. آن روز که استخوانی در پای تو رفته بود، اینقدر نمی‌نالیدی که امروز از افتادن گلی می‌نالی؟ گفت: ای خلیفه! چنان است که در سختی صبر می‌توان کرد و در دولت و آسایش بتوان زندگی کرد. انوشیروان خوشش آمد، بار دیگر او را انعام داد.
۳-۱-۲۳٫ علو همّت
حکایت اوّل: همّت بلند
زمانی که یعقوب لیث، خونریزی و دلاوری می‌کرد و از رویگری کناره‌گیری کرده بود، به او گفتند: تو مرد رویگر هستی، علّت اینکه این کار بزرگ را حقیر می‌شماری، چیست؟ یعقوب گفت: حیف است که عمر عزیز و جان شریفم را به خاطر چند کیلو روی نابود کنم، چون می‌دانم روزی از بین خواهم رفت، پس باید چیزی را به دست بیاورم که باعث ماندگاری نام من شود و اگر هم به دست نیاورم و در راه طلب آن کشته بشوم، در آخرت معذورم. سرانجام او به خاطر این همّت عالی به مقام بلندی رسید.
حکایت دوم: دست پیمان یعقوب لیث
یعقوب لیث وقتی از کودکی به بلوغ رسید، پیری از نزدیکانش به او گفت: من به فکر تو هستم. پول نقد و زر آماده کن تا همسری را برای تو انتخاب کنم. یعقوب گفت: آن‌ها را برای کسی که او را می‌خواهم آماده کرده‌ام. پیر گفت: تو را پشتگرمی نمی‌بینم. به من نشان بده تا ببینم. یعقوب به خانه رفت و شمشیری بیرون آورد و گفت: «با این، سرزمین شرق و غرب را خواستگاری می‌کنم و چیزی بهتر از این برای خواستگاری نیست.»
حکایت سوم: اطلس و گلیم
عمربن‌عبدالعزیز پیش از آنکه به خلافت برسد، روزی یک پارچه‌ی اطلس برای او آوردند و او خواست آن را بدوزد که هشتاد دینار ارزش داشت. با دست روی آن مالید و گفت: درشت است و تن من تحمّل درشتی آن را ندارد. وقتی به خلافت رسید، یک گلیم برای او آوردند، که ارزش آن شش درهم بود. بر آن دست کشید و گفت: نرم است، اگر آن را بپوشم از رنج درویشانی که لباس ندارند و در تحت حمایت من هستند، بی‌خبر می‌مانم. میمون می‌گوید: آن پارچه‌ی اطلس را به او یادآوری کردم. عمربن‌عبدالعزیز خندید و گفت: نفس من آن‌قدر شریف و بلندهمّت است، آن روز که در طلب دنیا بودم، آن را تحمّل نکرده، امروز که در طلب سرمایه‌ی آخرت هستم، چگونه تحمّل می‌کند؟ میمون می‌گوید: از کمال همّت او تعجّب کردم و برایش دعا نمودم.
حکایت چهارم: درویش و مرد پست‌همّت
در مقامات شیخ بایزید بسطامی نقل کرده‌اند که: یکی از مریدان به خدمت او آمد و گفت: پسری دارم که از مریدان شماست و برای او از اقوام خواستگاری کرده‌ام و عروسی در پیش است. خواهش می‌کنم شیخ به یکی از درویشان بگویند تا به خانه‌ی ما بیاید و غذایی بخورد. شیخ به یک درویش اشاره کرد برود و دل این مسلمان را نشکند. پس درویش به خانه‌ی او رفت و او درویش را خدمت کرد. وقتی سفره پهن کردند و درویش لقمه‌ای برداشت تا بخورد، میزبان از راه اعتقادی که داشت گفت: مدّتی بود می‌خواستم تا یکی مثل شما به خانه بیاورم تا برکت سفره‌ی من باشد. این لقمه‌ای که تو در دهان می‌گذاری، دوست‌تر از آن می‌دارم که کسی ده‌هزار درهم به من بدهد. پس آن درویش لقمه را نخورد و به خانقاه برگشت. مرد به خدمت شیخ رفت و گفت: نمی‌دانم، به چه دلیل از من ناراحت شد و لقمه‌ای از غذای ما را نخورد؟ شیخ از درویش پرسید، درویش جواب داد: مرد بی‌همّتی است. من می‌خواستم برای او دعایی کنم و خوبی برای او بخواهم، که بهتر از هشت بهشت بود، امّا او به ده‌هزار درهم پایین آورد و من فهمیدم که همّتی ندارد و غذای افراد پست‌همّت بر ما حرام است. از اینجا می‌توان فهمید که دین و دنیا بستگی به بلندهمّتی دارد. خسیس بی‌همّت اگر به اوج دولت هم باشد، در هر دو دنیا ترقّی نمی‌کند.
۳-۱-۲۴٫ رحم و شفقت
حکایت اوّل: ترحّم بر حیوانات
در دوره‌ی غزنویان، ناصرالدّوله سبکتگین در نیشابور بود و هر روز برای شکار به صحرا می‌رفت. روزی در صحرا آهوبچّه‌ای دید. او را گرفت و دست و پایش را بست و در جلوی اسب گذاشت. وقتی مقداری راه رفت، مادر آن آهو را دید که به دنبال آن‌ها می‌آید. پس با خود گفت: من باید از این آهوبچّه صرف‌نظر کنم. او را آزاد کرد تا با مادرش برود. وقتی به شهر رسید، آن شب خواب پیامبر (ص) را دید که به او گفت: ای سبکتکین! آن مهربانی و دلسوزی که تو در حقّ آن بیچاره کردی و در حقّ آن رحم نمودی، در پیشگاه خدا عزیز شدی و تو اولی‌الامر خواهی شد! باید در حقّ بندگان خدا نیز رحم و دلسوزی کنی تا پادشاهی تو دوام داشته باشد. امیر سبکتکین از آن به بعد، نیکوکار شد و آن دلسوزی باعث آن همه دولت او شد.
حکایت دوم: لطف بی‌پایان خدا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم