بررسی تأثیر جهت گیری کارآفرینی بر رشد شرکتهای کوچک در شهر گلپایگان
استاد راهنما :
دکتر فتانه علیزاده
استاد مشاور:
دکتر محسن شفیعی
چکیده: .1
فصل اول
کلیات تحقیق. 2
1-1 مقدمه 3
1-2 بیان مساله 5
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق6
1-4 چارچوب نظری. 7
1-5 فرضیات 9
1-6 اهداف تحقیق. 9
1-6-1 هدف کلی. 9
1-6-2 هدف فرعی. 9
1-7 قلمرو تحقیق. 10
1-7-1 قلمرو موضوعی10
1-7-2 قلمرو مکانی. 10
1-7-2 قلمرو زمانی. 10
1-8 تعاریف مفهومی. 10
1-9تعاریف عملیاتی11
فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق. 12
2-1 مقدمه 13
2-2 کارآفرینی سازمانی : 14
2-3 اهمیت و ضرورت کارآفرینی در سازمان و شرکتها : 15
2-4 رفتار کارآفرینانه : 16
2-5 مهارتهای کارآفرینی. 17
2-5-1 مهارت شخصی. 17
2-5-2مهارتهای مدیریتی. 17
2-5-3 مهارتهای فنی. 17
2-6 راهبرد کارآفرینی سازمانی ( شرکتی ) 18
2-7 موانع و محدودیتهای کارآفرینی. 19
2-8 عوامل موثر بر کارآفرینی سازمانی ( شرکتی ) 22
2-8-1 عوامل ساختاری کارآفرینانه 22
2-8-2 عوامل رفتاری کارآفرینانه 22
2-8-3 عوامل زمینه ای کارآفرینانه 22
2-9 ساختار شرکتهای های کارآفرین. 22
2-10 ویژگی های شرکت های کارآفرین. 23
2-11 الگوهای شرکتهای کارآفرین. 24
2-11-1 الگوی کارآفرینی سازمانی کورنوال و پرلمن. 24
2-11-2 الگوی کارآفرینی سازمانی کوراتکو و نافزیگر. 25
2-11-3 الگوی کارآفرینی سازمانی اکهلس و نت 26
2-12 گرایش کارآفرینی ( جهت گیری کارافرینانه ) 26
2-13 فرهنگ سازمانی و نوآوری. 27
2-14 نوآوری. 29
2-14-1 انواع نوآوری. 30
2-14 -2 مراحل نواوری. 32
2-15 ریسک پذیری. 34
2-16 پیشینه تحقیق. 37
2-16-1تحقیقات داخلی.38
2-16-2 تحقیقات خارجی. 38
فصل سوم
روش اجرای تحقیق. 40
3-1 مقدمه 41
3-2 روش تحقیق. 41
3-3 جامعه مطالعاتی. 42
3-3-1حجم نمونه42
3-4 روش جمع آوری اطلاعات 43
3-5 روایی و پایایی پرسشنامه 44
3-5-1 تعیین اعتبار (روایی) پرسشنامه 44
3-5-2 تعیین پایایی (قابلیت اعتماد) پرسشنامه 44
3-6 روش تجزیه و تحلیل اطلاعات 46
3-6-1 مفروضات در کاربرد آزمون همبستگی خطی. 46
3-6-2 آزمون دوربین واتسون. 46
3-7 بررسی نرمال بودن داده ها 49
3-7-1 آزمون کولموگوروف – اسمیرنوف 49
3-7-2- تجزیه وتحلیل رگرسیون. 50
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل دادهها 51
4-1 مقدمه 52
4-2 نتایج توصیفی تحقیق. 52
4-3 تحلیل دادهها 55
4-3-1 آزمون دوربین واتسون. 55
4-3-2 آزمون کولموگوروف – اسمیرنوف 56
4-4 بررسی فرضیه های تحقیق. 56
فصل پنجم
نتیجهگیری و پیشنهادات 64
5-1 مقدمه 65
5-2 نتیجه گیری فرضیات 65
5-2-1 فرضیه 1. 65
5-2-2 فرضیه 2. 66
5-2-3 فرضیه 3. 66
5-2-4 فرضیه 4. 66
5-3 پیشنهاد مبتنی بر تحقیق. 67
5-4 پیشنهاد به محققین آتی. 69
پیوست ها 71
منابع و ماخذ 79
منابع فارسی: 80
منابع لاتین: 82
Abstract: 84
چکیده
کارآفرینی به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و اجتماعی نقش اساسی در فرآیند توسعه ی جوامع دارد.کسب و کارهای کوچک بهترین مآمن برای فعالیتهای کار آفرینانه است و این امر مستلزم آن است که صاحبان و کارکنان کسب و کارهای کوچک از مهارت ها و تواناییهای کارآفرینانه برخوردار باشند.بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر جهت گیری کارآفرینی روی رشد شرکتهای کوچک در شهر گلپایگان می باشد .نمونه آماری تحقیق حاضر شامل 60 شرکت از شرکتهای کوچک در شهر گلپایگان است، که با بهره گرفتن از فرمول ککران به دست آمده است. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه می باشد. با توجه به نوع مطالعه و متغیرهای آن و با توجه به مسئولیت کارآفرینی و حجم اطلاعاتی که در اختیار مدیران ارشد قرار دارد، پرسشنامه ها به طور خاص در اختیار این مدیران قرار گرفته و اطلاعات مورد نیاز گردآوری شده است .پرسشنامه شامل 15 سؤال بوده و برای سنجش روایی پرسشنامه ها در ابتدا سعی شد از پرسشنامه- های استاندارد بهره گرفته و با بهره گرفتن از آن ها پرسش نامه ی ابتدایی تدوین شد و جهت تعیین پایایی پرسشنامه مذکور نیزاز آلفای کرونباخ و روش ثبات درونی استفاده شد که میزان آلفای بدست آمده نشانگر پایایی مناسب بود. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی می باشد.در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل و بررسی داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی )ضریب همبستگی اسپیرمن و پیرسون وآزمون دوربین واتسون و کولموگوروف- اسمیرنوف ( و نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین جهت گیری کارآفرینی با رشد فروش و رشد کارکنان شرکتهای کوچک رابطه مستقیم و مثبتی وجود دارد ولی بین عمر شرکتهای کوچک با رشد فروش و رشد کارکنان آنها ارتباط منفی و معکوس وجود دارد.
کلید واژهها :جهت گیری کارآفرینی ،کسب و کار،شرکتهای کوچک
کارآفرینی مفهومی عینی وعملی است که همزمان با آغاز زندگی انسان بر روی زمین وتلاش برای کسب درآمد و تأمین مایحتاج زندگی پا به عرصه وجود گذاشته است . اما طرح این مقوله به عنوان یک مفهوم علمی سابقه ی چندانی ندارد ( سعیدی مهرآباد و مهتدی ، 1387 ، 2 ) .
کارآفرینی مقوله ی بسیارمهمی است که بسیاری ازکشورهای توسعه یافته و درحال توسعه توجه جدی به آن مبذول داشته و میدارند. دراین میان، یکی ازشاخه های اصلی کارآفرینی، کارآفرینی درسازمان است که بدون شک سهم چشمگیری درتوفیق وتعالی سازمانها دارد( احمدپور ، 1383 ؛ 132 -135) .
تغییرات درمحصولات مکانیسم های بازار ، اغلب بدین صورت است که سازمانها دست به بهره برداری از فرصتهایی می زنند که دیگرسازمانها دنبال نمی کنند و گاه حتی از وجود آنها مطلع نیستند. دراین زمینه ، نوآوری نقش راهبردی و عمده را ایفا می کند ( کولینس و رام ، 2003 ، ص 5-7) [1] .
کارآفرینی شرکتی ، مجموعه فعالیتهایی است که بهره برداری ازمزایای رقابتی نوآوری را دریک سازمان امکان پذیرکرده و رهیافتی در نهادینه کردن نوآوری درسازمان ها است . درحقیقت ، کارآفرینی شرکتی به عنوان دریچه ای به سوی بهره برداری از مزایای رقابتی ماندگار، نوآوری و پیشگامی برای سازمان ها قلمداد می شود ( کوراتکو و همکاران ، 2005 ؛ ص 699 ) [2] .
تحول و دگرگونی که در مقوله ی کارآفرینی روی داده ، تمامی جهان را متأثرکرده است؛ به گونه ی که دنیای کار و تجارت برای همیشه متأثر از این مقوله خواهد بود . برای مثال ، می توان به شروع قدرتمندانه ی فعالیتهای کارآفرینی در کشور آمریکا طی ده سال گذشته اشاره کرد . آمارمربوط به ثبت شرکتهای تجاری جدید ، رقمی درحدود 600 هزار مؤسسه ی تجاری درسال است. هر چند تعداد زیادی ازاین مؤسسه ها و واحدهای تجاری ممکن است درگذشته واحدهای کوچکتر و یا تعاونی مانند باشند ، اما تمایل وگرایش آنها به سمت کارهایی با خطرپذیری بالاتر، چه به هنگام شروع کار و چه درمراحل توسعه و پیشرفت مؤسسه ، افزایش یافته است. آمار دقیق تر نشان می دهد که درسال 1995میلادی تعداد 807 هزارمؤسسه ی تجاری کوچک به ثبت رسیده اند . ازسال 1980میلادی تاکنون حدود پانصد شرکت بزرگ ، بیش ازپنج میلیون فرصت شغلی را ازدست داده اند ، اما آمارنشان می دهد که درمقابل این رقم ، حدود 34 میلیون فرصت شغلی جدید هم ایجاد شده است. درسال 96 نیز تنها یک زمینه ی شغلی کوچک توانست یک میلیون وششصدهزارفرصت شغلی جدید ایجاد کند . 15 درصد از واحدهای تجاری که بسیارسریع درحال رشد بوده وتوسعه یافته بودند ، 94 درصد از شبکه ی ایجاد فرصتهای شغلی را به خود اختصاص داده بودند وحدود کمتر از یک سوم این واحدها ازفناوری پیشرفته ای برخوردار بودند .
کسب و کارهای کوچک ، یعنی آنهایی که دارای کمتر از پانصد نفرشاغل هستند ،53 درصدازنیروی کارخصوصی رااستخدام کرده و همچنین 47 درصد از میزان فروش و 51 درصد از تولید ناخالص داخلی مربوط به بخش خصوصی را به خود اختصاص می دهند .
16 درصد ازتمامی واحدهای تجاری که اکنون در آمریکا مشغول به فعالیت هستند ، ظرف یک سال گذشته به ثبت رسیده اند و واحدهای تجاری کوچکترهم حدود 67 درصد از اختراعات و اکتشافات جدید را به نام خود ثبت کرده اند ( رینولد ، های و کمپ ؛ 1999 ) [3] .
با وجود این داده ها و یافته های جدید ، روشن است که باید پذیرفت تعداد واحدهای تجاری جدید ، چیزی حدود 600 هزار واحد دریک سال است و چند میلیون شغل جدید هم درقالب طرحهای خود اشتغالی ،همه ساله ایجاد خواهدشد . به طورمتوسط در آمریکا درهرسال به ازای هر 300 نفر یک واحد جدید به ثبت می رسد . از آنجایی که هرکدام از این واحدها حداقل دو مدیر یا مالک دارند ، بنابراین درهرسال ازهر 150 نفر، یک شخص پایه
[شنبه 1398-12-03] [ 04:21:00 ق.ظ ]
|