(در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است)
چکیده:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، تأثیر نوع دستورالعمل کانون توجه (درونی و بیرونی) و سن بر اکتساب، یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت بوده است.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و میدانی بود. بدین منظور تعداد 100 نفر از افراد داوطلب (زن) شامل سالمندان، میانسالان، بزرگسالان، نوجوانان و کودکان بدون تأخیر در رشد که از لحاظ جسمانی و حرکتی سالم بودند انتخاب شدند. در هر رده سنی گروه ها به دو دسته کانون توجه درونی و بیرونی تقسیم شدند. متغیرهای پژوهش شامل دستورالعمل کانون توجه درونی و بیرونی بود که توسط امتیازات پرتاب دارت در دو روز متوالی در آزمون های پایه (پیش آزمون)، اکتساب، یادداری و انتقال اندازه گیری شدند. ابتدا برای نرمال بودن توزیع جامعه از آزمون کلموگروف – اسمیرنوف استفاده شد. سپس برای آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون t وابسته جهت آزمون فرضهای اصلی و آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد.
یافته ها: بر پایه نتایج تحقیق حاضر اثرات دستورالعمل کانون توجه بیرونی بر اجرا و یادگیری نوجوانان، بزرگسالان و میانسالان و کانون توجه درونی بر اجرا و یادگیری کودکان و سالمندان نیز مؤثر بوده است.
بحث: یافته ها نشان می دهد کانون توجه بیرونی در نوجوانان، بزرگسالان و میانسالان مؤثرتر از کانون توجه درونی است؛ بنابراین مربیان احتمالأ نوجوانان، بزرگسالان و میانسالان را به تمرکز توجه بیرونی شان و کودکان و سالمندان را به تمرکز توجه درونی شان برای بهبود یادگیری حرکتی راهنمایی کنند.
واژه های کلیدی: کانون توجه، اکتساب، یادداری، انتقال، سن
مقدمه
گاهی اوقات همه ما از این موضوع حیرت زده شده ایم که چگونه اجرا کنندگان ماهر در صنعت، ورزش، موزیک یا رقص، اعمالشان را بسیار ساده و آسان با کارایی عالی، ظرافت و با سبک جالب به نمایش می گذارند.
در حقیقت، حرکت یک جنبه بسیار حیاتی در زندگی است. بدون حرکت کردن، نمی توانیم زنده بمانیم. بدون داشتن توانایی حرکتی، زندگی کردن برای ما غیر ممکن می شود. ظرفیت حرکتی ما فراتر از راه رفتن، بازی کردن و یا دستکاری اشیاء است. حرکت جنبه اصلی رشد تکاملی ما است که اهمیت آن کمتر از تکامل توانایی های عقلانی و عاطفی نیست (اشمیت، ترجمه نمازی زاده، 1384).
تمدن و تکنولوژی امروز با تغییر شرایط و به روزشدن وسایل و امکانات در کنار پیشرفت هایی که در زندگی به انسان بخشیده است، باعث تغییر در نیازهای آموزشی شده و لذا ملزومات تازه ای در زندگی بشر ظهور پیدا کرده است؛ که برای بهره گیری و استفاده بهینه از این پیشرفت ها نیازمند آموزش و آگاهی قبلی، از شرایط می باشد (اشمیت، ترجمه نمازی زاده، 1384).
قابلیت برجسته و ممتاز در اجرای مهارتها، مشخصه ای مهم از هستی انسان است، به عبارتی اجرای ماهرانه برای انسان امری ذاتی است. اگر ظرفیت و توانایی لازم برای اجرای ماهرانه نبود نمی توانستیم بنویسیم، بخوانیم، رانندگی کنیم و حتی مهارت های ورزشی را اینگونه هیجان انگیز و جالب توجه اجرا کنیم (اشمیت و رایسبرگ[1] ،2004). در اثر یادگیری سطح عملکرد فرد بهبود می یابد و موجود زنده توانایی سازگاری با محیط را پیدا می کند و نهایتأ این که پس از یادگیری شما دیگر همان شخصی که قبلأ بوده اید نیستید (اشمیت، ترجمه نمازی زاده، 1384).
یادگیری هدف است و آموزش وسیله رسیدن به این هدف، بنابراین یادگیری و آموزش دو فرایند وابسته به هم می باشند (سیف، 1379). بنابراین یادگیری حرکتی، مجموعه ای از فرایندهای همراه با تمرین یا تجربه است که به تغییرات نسبتأ پایدار در قابلیت اجرای ماهرانه منجر می شود. انسانها برای یادگیری دارای ویژگی ها و استعدادهای خاصی هستند که جانوران دیگر تا حد زیادی از آن محرومند (شفیع زاده، 1383). از طرفی افراد با تمرین و آموزش کافی، می توانند سبب پیشرفت الگوهای پایه از مرحله ابتدایی به مرحله پیشرفته شوند و بدین ترتیب زمینه های آموزش در رشته های ورزشی میسر می شود (گالاهو و اوزمون[2]، 2002). در نتیجه برای کسب مهارتهای حرکتی و ورزشی آموزش یک ضرورت است و می توان گفت که شرایط آموزشی مناسب موجب صرفه جویی در هزینه های مالی، نیروی انسانی و زمان می گردد (مقدم، 1385). وقتی که صحبت از آموزش حرکتی در محیط های مختلف از جمله محیط های ورزشی، کلینیک های حرکت درمانی و توانبخشی به میان می آید چگونگی استفاده از اصول یادگیری حرکتی برای رفع نیازهای تکلیف خاص در آن محیط معین مطرح می شود، این که چگونه می توان مهارت ورزشی جدیدی را به فراگیران آموزش داد (اشمیت و لی[3] 1999).
از طرف دیگر، توجه و تمرکز از مهارتهای روانشناختی مورد نیاز برای دستیابی به موفقیت در مهارت ها است. توجه عبارت است از تسخیر ذهن به شکل واضح و روشن به طوری که فرد به منظور ارتباط داشتن با بعضی چیزها بتواند از دیگر موارد چشم پوشی نماید (جیمز[4] ،1890). تمرکز عبارت از توانایی حفظ توجه روی محرک انتخاب شده برای مدت معین می باشد (مارتنز[5] ، ترجمه خبیری، 1385).
توجه یک پیش نیاز شناختی است که برای اجرای موفقیت آمیز در ورزش امری حیاتی است. محققان معتقدند که اجرای ضعیف ورزشکار به دلیل نداشتن توجه و تمرکز کافی است. با عنایت به اینکه”توجه” به عنوان یکی از اصول مطرح شده در یادگیری نقش مهم و اساسی دارد، می توان با ارائه دستورالعمل های توجهی مناسب تا حد ممکن آموزش و یادگیری مهارتها و نیز حرکت درمانی را تسهیل نمود.
بیان مسئله
توجه موضوعی است که همواره مورد علاقه محققان رفتار حرکتی و روانشناسان بوده است. تحقیقات اولیه و ظهور نظریه های مربوط به توجه از قرن 19 آغاز شد (کیتل[6]، 1886؛ ولش[7]، 1898) و امروزه نیز تمرکز زیادی به این موضوع معطوف می شود. مطالعات متعدد نشان داده است، یکی از عوامل مؤثر در یادگیری مهارتهای حرکتی “کانون توجه[8] ” فرد است که در اثر دستورالعمل ها یا بازخوردها القاء می شود. به بیان دقیقتر، دستورالعمل هایی که القاءکننده “کانون توجه بیرونی[9] ” هستند، و توجه فرد را به اثر حرکات بر محیط معطوف می سازند، سطح فراگیری را افزایش می دهند.
تا کنون “فرضیه عمل محدود شده[10] ” توانسته است مزایای توجه بیرونی را به اثبات برساند، بر طبق این فرضیه، افرادی که به حرکاتشان مستقیمأ توجه دارند “توجه درونی[11] ” در هنگام انجام یک مهارت حرکتی، حرکاتشان را در یک حالت نسبتأ خودآگاه کنترل می کنند که همین مسئله سیستم حرکتی آنان را محدود و فرایندهای کنترل خودکارشان را مختل می کند، برعکس ثابت شده است که تمرکز روی توجه بیرونی، استفاده از فرایندهای کنترل خودکار را بهبود می بخشد. به عبارت دیگر هر چه توجه فرد به خارج از بدن و اثر حرکت، بیشتر معطوف گردد، اجرای بهتری مورد انتظار است (وولف و جیان سو[12]، 1998؛ وولف و شیآ[13]، 2007؛ رادفر، 1386؛ شهریاری، 1386؛ لطفی، 1387). بطور کلی از این نتایج استنباط می شود که توجه بیرونی موجب کاهش نیازهای توجه ای می شود ولی توجه درونی فرایندهای پردازش اطلاعات بیشتری را درگیر می نماید (وولف و مک نوین[14]، 2002؛ مقدم، 1385). محققین پیشنهاد کردند که اصول یادگیری حرکتی می تواند به درمانگر در ساختار توانبخشی در ترتیب و تسهیل یادگیری حرکتی بیماران کمک کند (وولف و شیآ، 2007؛ جاروس و راتزون[15]، 2005). اختلاف در کانون توجه میان کودکان و بزرگسالان شامل پردازش اطلاعات و سیستم حساس (بصری و جنبشی) در تفاوت بین دو گروه سنی است. بزرگسالان تمایل به توجه خود به خود بوسیله اطلاعات دیداری دارند در حالی که کودکان بیشتر در پردازش اطلاعات بی تجربه هستند و اغلب اشارات بی ربط را برای موضوع بصری جمع آوری می کنند. بنابراین راهنمایی توجه کودکان به راهنمایی بصری (کانون بیرونی) عملکردشان را کاهش می دهد (میشل[16] و همکاران، 2008). در ضمن یکپارچگی بین حسی تقریبأ برای بیشتر اجراهای ماهرانه مهارتها ضروری است. بالاترین سطح یکپارچگی بین حسی شامل انتقال مفاهیم در میان اندامهای حسی مختلف است که بزرگسالان بالاترین سطوح یکپارچگی را دارا هستند و کودکان در سطح پائین تری از سطوح یکپارچگی قرار دارند. یکپارچگی بین حسی در زمینه دو حس بینایی و حس حرکتی با افزایش سن کودکان پیشرفت می کند (شبانی، محمد 1382).
در تحقیقات نشان داده شده است که پردازش خودکار (غیرهوشیارانه) در افراد مسن تر به خوبی انجام می شود، در صورتی که پردازش کنترل شده (هوشیارانه) در آنها افول پیدا کرده است (اشمیت، ترجمه نمازی زاده، 1384).
در تحقیقات متعددی که بر روی کانون توجه و افراد بزرگسال انجام شده، نتایج بدست آمده بیان کننده این است که افراد بزرگسال استفاده بیشتری را از کانون توجه بیرونی در انجام مهارتهایشان می برند (وولف و مک نوین،2002؛ وولف و شیآ، 2007؛ وولف، 1999؛ وولف و جیان سو، 2007؛ طهماسبی، 1383؛ رادفر، 1386). البته در بزرگسالان مبتدی و ماهر مشاهده شده است که بزرگسالان ماهر از کانون توجه بیرونی و افراد مبتدی از کانون توجه درونی بیشتر سود می برند. در تحقیقات، مقایسه بین بزرگسالان و کودکان این گونه مشاهده شده است که بزرگسالان از کانون توجه بیرونی و کودکان از کانون توجه درونی بهره می برند (میشل و همکاران، 2008). در حالی که در تحقیقی که بر روی کودکان 8 ساله انجام داد نشان از برتری گروه کانون توجه بیرونی در مقایسه با گروه کانون توجه درونی در یادگیری حفظ تعادل پویا داشت (بادامی، رخساره 1383).
با توجه به مرور ادبیات پیشینه در خصوص کانون توجه مشاهده گردید که اکثر تحقیقات بر روی بزرگسالان انجام شده است و متأسفانه در زمینه کانون توجه کودکان تحقیقات اندکی انجام گردیده و نتایج ضد و نقیضی بدست آمده است و به طور مسلم مشخص نشده است که کودکان از چه کانون توجهی بیشتر استفاده می کنند (میشل و همکاران، 2008). همچنین در اکثر تحقیقات نمونه ها بزرگسالان (35-20) ساله بوده اند، و تحقیقی بر روی افراد سالمند انجام نگرفته است، از اینرو با توجه به اهمیت یادگیری حرکتی، حرکت درمانی و فیزیوتراپی در همه سنین و همچنین طبق نظریات گالاهو، که افراد در طول عمر از ( کودکی تا سالمندی ) از لحاظ رشدی و حرکتی دستخوش تغییرات بسیاری می گردند. این سؤال مطرح می شود که آیا در طول عمر در کانون توجه افراد نیز تغییری صورت می گیرد، و آیا کانون توجه در سنین مختلف به سمت خاصی رشد می کند و شباهتی میان کودکان و سالمندان وجود دارد؟ لذا به دلیل اهمیت بسیاری که کانون توجه در یادگیری مهارت ها دارد، مسئله ای که در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد بررسی روند تغییرات کانون توجه بر روی سنین (کودکی، نوجوانی، بزرگسالی، میانسالی و سالمندی) می باشد.
ضرورت و اهمیت
توجه موضوعی است که همواره مورد علاقه محققان رفتار حرکتی و روانشناسان بوده است. تحقیقات اولیه و ظهور نظریه های مربوط به توجه از قرن 19 آغاز شد (کیتل، 1886؛ ولش، 1898) و امروزه نیز تمرکز زیادی به این موضوع معطوف می شود. از طرفی، علوم ورزشی به دنبال گسترش وسیع خود در زمینه های مختلف توانسته است، راهکارهای تازه ای برای پیشرفت عملکرد ورزشی ورزشکاران مطرح نماید، که موجب دستیابی آسانتر و سریعتر به موفقیتها می گردند. بنابراین هر مطالعه ای که در پی کشف روابط و عوامل زیر بنایی تشکیل دهنده عملکرد ورزشی باشد در آینده کمکی به پیشرفتهای بارز مهارتی می باشد و زیر بنای تحقیقات کاربردی را تشکیل می دهند. تحقیقات حیطه یادگیری و کنترل حرکتی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. کاربردهای بالقوه اصول حاکم بر رفتار حرکتی انسان تقریبأ در تمام جنبه های زندگی او وجود دارند بطوریکه علم و دانش به دست آمده را می توان در وضعیتها و رشته های مختلف مانند ورزش، تربیت بدنی، پزشکی، فیزیوتراپی، توانبخشی، درمانگری و. را به کار برد (اشمیت و لی، 1999).
دستورالعمل ها، بخش مرکزی در یادگیری مهارتهای حرکتی می باشد. هنگام یادگیری یک مهارت حرکتی، یادگیرنده معمولأ دستورالعمل هایی را دریافت می کنند که در رابطه با تکنیکهای صحیح می باشد (وولف 1999). از طرف دیگر، اجرای مطلوب مهارتهای ورزشی زمانی میسر می گردد که ورزشکار در حوزه انرژی مطلوب قرار داشته باشد و توجه او کاملأ بطرف فرایند اجرای مهارت معطوف گردد. زمانیکه قصد یادگیری یک مهارت حرکتی جدید را داریم، شرکت کنندگان بالغ سود بیشتری از کانون توجه بیرونی می برند. اما به نظر می رسد یادگیرنده ها در گروه های سنی مختلف از استراتژیهای متفاوتی در یادگیری استفاده می کنند (میشل و همکاران، 2008). بطوری که در نتایج تحقیقاتی که آزمودنی های آنها، بزرگسالان بودند به ما نشان دادند، کانون توجه بیرونی برتر بوده است اما نتایج در بین بچه ها ناواضح و تنها در مرحله انتقال یک مزیت استفاده از کانون توجه درونی پیدا شده بود (میشل و همکاران، 2008) و تحقیقات بیشتری نیاز است، تأثیر کانون توجه در سنین مختلف و در مهارتهای متفاوت بررسی گردد. از طرفی اکثر تحقیقاتی که تا کنون در داخل کشور انجام گرفته به صورت آزمایشگاهی بوده است بادامی (1383)، شفیع نیا و همکاران (1385)، مقدم (1385)، بهار لوئی (1385). بنابراین استفاده از تحقیقات میدانی به منظور تعمیم نتایج به شرایط واقعی ضروری به نظر رسید. همچنین در تحقیقات گذشته گروه ها به صورت مستقل انتخاب می شدند که تحت چنین شرایطی تفاوت های فردی نتایج تحقیق را تحت تأثیر قرار می داد. بنابراین در این تحقیق جهت حذف اثر تفاوت های فردی از یک گروه با اندازه های تکراری استفاده شد، و در نهایت تناقض بین یافته های تحقیقات گذشته در مورد برتری نوع دستورالعمل های کانون توجه نیز لزوم بررسی بیشتر در این زمینه را موجب خواهد شد.
بنابراین نتایج این تحقیق نشان خواهد داد کانون توجهی را که برتر است برای آموزش مهارتهای حرکتی جدید، و در کلینیک های توانبخشی می توان برای افراد در سنین متفاوت به کاربرد و همچنین از لحاظ اقتصادی به زمان کمتری در آموزش مهارتها نیاز خواهیم داشت و افراد در مدت زمان کمتر به نتیجه بهتری خواهند رسید. بنابراین نیاز به این تحقیق در رده های سنی مختلف (کودکی، نوجوانی، بزرگسالی، میانسالی و سالمندی) و کانون توجه مشاهده شد، و اینکه چه کانونی تأثیر بیشتری در یادگیری مهارتهایشان و بحثهای درمانی دارند. بنابراین از یک سو اهمیت