۱۰۳۵- خمیازه : حالتی که به سبب خستگی ، اختلال در خواب و کسالت در شخص ایجاد شود به طوری که به فاصله کوتاه و ناخودآگاه دهان تا حد ممکن باز شده ، دست ها کشیده و سینه منبسط گردد. (فرهنگ فارسی معین) به هندی جمهائی می گویند.خمیازه گشتن بر چیزی به معنی در خماری و در آرزوی آن چیز بودن است.(شارح)
مفهوم کلی بیت: : من مدام در حال طلب هستم.
۱۰۳۶- کفن را به خاطر سفیدی آن مثال زده است.
۱۰۳۹- به کسی رسیدن : کنایه از برابری و هم چشمی کردن با آن کس.
ترکیب «تهمت کردن»، به جای «تهمت زدن»، از نکات خاصّ زبانی غنی است.
مصرع دوم دارای معنای ایهامی است : ۱٫شراب را نمی نوشد ۲٫ آن که شراب با لب او برابری نمی کند.
۱۰۳۹- هر گاه پَر، از بالش بیرون بیاید ، ترک کردن خواب به ضرورت صورت می گیرد.
جناس ناقص حرکتی : تُرک و تَرک.
۱۰۴۲- آتش به جان افتادن: کنایه از بی قرار و بی تاب شدن از شدت غم و اندوه.
معنی بیت: هنگامی که در پاییز برگ گل ها می ریزد، این ریختن برگ و جدایی از گل باعث می شود دل بلبلان بسوزد و ناراحت باشند ، من هم از دل سوزی بلبلان غمگین می شوم.
۱۰۴۳- گره زبان: منظور لکنت زبان است که در آن حالت زبان می گیرد.
۱۰۴۴- یعنی چشم من می خواهد تو را از دور ببیند و از شدت شوق آرزوی نگاه کردن به روی تو می پرد.
۱۰۴۵- سفید شدن چشم: کنایه از نابینا شدن.
رایج است که کافور بدون موادّ نگهدارنده نمی ماند، به همین علّت فلفل و غیره در کنارش می گذارند.(شارح)
۱۰۴۶- قند مکرّر: استعاره مصرّحه از لب شیرین و لطیف معشوق است از آن جهت که همچون قند بسیار لطیف و شیرین است.
معمول است که قند را مدام قوام می آورند تا لطیف تر شود.(شارح)
بادام: استعاره مصرّحه از چشم ، مناسبت همراهی بادام و زنجیر همان خطوط پیچدار روی پوست بادام است ، بنابراین می توان بادام را هم بند شده و اسیر دانست ، چشم بادام گونه من هم چون دیوانگان به قید و بند زنجیر در آمده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱۰۴۹- ترسیدن از سایه کمان به دلیل مشابهت آن با ابروست.
۱۰۵۲- پرنده: استعاره از معانی و مضامین غیبی که در خاطر و فکر سخنوران نازل می شود و به واسطه قلم که همچون تیر بی پر است آن معانی و مضامین صید می شود و به رشته تحریر در می آید.(شارح)
تیر بی پر: استعاره مصرّحه از قلم.
۱۰۵۳- یعنی شاهین وقتی صید را شکار می کند بر زمین فرود می آید و از بلند پروازی به سبب طمع شکار باز می ماند.
منظور از سبک روان، مجرّدان طریقت که نسبت به علایق دنیوی به خاطر سیر و سلوک بی اعتنا هستند.
۱۰۵۴- مشرب: جای آشامیدن . (غیاث|| (به مجاز به معنی مذهب و دین و آئین به مناسبت انتفاع معنوی . (غیاث ) (آنندراج)
مشرب شروان ز نهنگان پــــر است آبخور آسان ز خراســـــــان طلـب
خاقانی) (
۱۰۵۵- شکاری : هر چیز منسوب و متعلق و مربوط به شکار. آنچه در شکار بکار رود، چون : باز شکاری ، سگ شکاری ، اسب شکاری ، تفنگ شکاری . ( دهخدا، ۱۳۷۳: ۱۲۶۵۷)
بط: صراحی شراب، مرغابی.(فرهنگ فارسی معین)
معنی بیت: وقتی شراب می نوشند رنگ از چهره می پرد و بر نمی گردد،برای همین رنگ رفته را به مرغ وحشی تشبیه کرده و بط می را به مرغ رام نسبت داده است.
۱۰۵۷- یعنی این راهنمایان من را گمراه کرده اند.
۱۰۵۸- پرواز کردن مرغ رنگ از آشیان گل: کنایه از خجالت کشیدن گل ها.
۱۰۶۰- برگشتن از کسی یا چیزی: کنایه از اعراض کردن و روی گردانیدن از آن کس یا چیز.
برگشتگی آسمان عبارت است از گردش آن است.
پشت بر قبله زدن ماه نو، به خاطر نمایان شدن او که رو به سمت مشرق و پشت به سمت قبله است. منظوراز پشت زدن بر قبله روی برگرداندن از آن است.
بیت دارای آرایه تشبیه مرجّح است.
۱۰۶۳- سبحه: تسبیح، ذکر ، دعا.(فرهنگ فارسی معین)
معنی بیت: بندها ی انگشت را به خاطر این گذاشته اند که اگر تسبیح نبود برای شمارش ذکر از بند انگشتانت استفاده کنی و به یاد حق باشی.
رشته بستن برانگشت برای یادآوری، در گذشته معمول و مرسوم بوده است .
۱۰۶۴- مهره مار: مارمهره. مهره ای است که با مار می باشد و آن را از قفای سر او بر می آورند و آن سبز رنگ است و خاکستری رنگ هم می شود. (برهان ). مهره ای باشد که از سر مار بیرون آرند. (آنندراج ). مهره ای که در کله مارهای بزرگ که گاه سیاه و گاه خاکستری رنگ است و دارای سه خط می باشد. (ناظم الاطباء). استخوانی خرد که گویند از سر مار بیرون کنند و غربال بندان با آن جادویی کنند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
( دهخدا، ۱۳۸۵: ۲۸۷۲)، (برهان، ۱۳۶۲: ۲۰۶۸ )
۱۰۶۵- تلمیح دارد به داستان حضرت سلیمان (ع) با مور و پیروز شدن مور بر ایشان.(تفسیر سوره نمل)
۱۰۶۸- آب و دانه: مجاز از روزی.
معنی بیت: همه کاسه ها با آب و دانه ( روزی) پر می شوند ولی کاسه من با آب و دانه اشک پر شد و گریه من سبب محرومیّت من از روزی است چراکه پیمانه ام را به اشک پر می کنم و دیگر جایی برای روزی نمی ماند.
۱۰۶۹- دست از جان شستن: کنایه از ناامید شدن از جان.
معنی بیت: دانه چینی کردن به خاطر حرص و طمع سبب ناامیدشدن از جان و مردن است همانطور که صدف که در آب دریا به سر می برد و قطره آب از ابر می طلبد این حرص خانه او را خراب می کند و سبب نابودی و تباهی اش می شود.
پیمانه ٔ آنکــــس به یقین پر شده باشد کو با تو نیاید به ســـــر وعده و پیمان
قطران))
پیمانه پر شدن: کنایه از عمر به آخررسیدن . (برهان ) (غیاث )
۱۰۷۰- چیدن به معنی بریدن، جدا کردن، پهن و عریض کردن و آراستن ظاهر است.(شارح)
در بیت به معنی جدا کردن برگ گل و آراستن دامن است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...