1-1- بیان مسأله 6
1-2- اهمیت و ضرورت 9
1-3- مقابله‌های مسأله مدار 10
1-4- اهداف تحقیق 11
1-4-1- هدف کلی 11
1-4-2- اهداف فرعی 11
1-5- فرضیات تحقیق 12
1-5-1- فرضیه های اصلی 12
1-5-2- فرضیات فرعی 12
1-5- تعاریف نظری و عملیاتی متغییرها 12
1-5-1- تعاریف نظری 12
1-5-2- تعاریف عملیاتی 13
فصل دوم: ادبیات و پیشینه پژوهش
2-1- تعریف طرحواره 15
2-2- اعتیاد 15
2-3- سازگاری اجتماعی 15
2-4- مهارت مقابله‌ای 16
2-5- مبانی نظری 16
2-5- 1- مقدمه‌ای بر شناخت درمانی 17
2-5-2- شیوه شکل گیری ‌طرحواره 30
2-5-3- تداوم طرحواره 31
2-5- 4- بهبود طرحواره 34
2-5- 5- مفاهیم تاریخی سوءمصرف مواد 43
2-5-6- نظریه رفتاری و شناختی رفتاری، اعتیاد 45
2-5-7- مهارت‌های مقابله‌ای و سوءمصرف مواد 46
2-5-8- 1- مهارت مقابله‌ای 47
2-5-8- 2- مقابله‌های مسأله مدار 48
2-5-8- 3- مقابله‌ای هیجان مدار 48
2-5-8- 4- مقابله‌های مذهبی یا معنوی 49
2-5-9- سازگاری اجتماعی 50
2-6- پیشینه تحقیق 52
2-6-1- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور 52
2-6-2- تحقیقات انجام شده در داخل کشور 53
2-7- جمع‌بندی 55
فصل سوم: روش اجرای پ‍‍ژوهش
3-1- روش تحقیق 57
3-2- جامعه آماری 57
3-3- روش نمونه‌گیری 57
3-4- ابزار گردآوری داده‏ها 59
3-5- شیوه‌ی اجرای پژوهش 61
3-6- روش تجزیه و تحلیل داده‏ها 63
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده‌ها
4-1- مقدمه 66
فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری
4-1- مقدمه 80
4-2- بحث و نتیجه‌گیری 81
محدودیتها 88
پیشنهادات کاربردی 89
پیشنهادات پژوهشی 90
منابع 91
چکیده
هدف از انجام این پژوهش تعیین اثر بخشی طرحواره درمانی بر راهبردهای مقابله ای و سازگاری اجتماعی افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز سرپایی درمانی نگه دارنده با متادون شهر یاسوج بود. بدین منظور با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی از بین مراجع کنندگان به مراکز درمانی نگه دارنده با متادونشهر یاسوج 40 نفر انتخاب شدند. این افراد به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شده اند و مقیاس سازگاری اجتماعی و راهبردهای مقابله ای بر روی آنها به عنوان پیش آزمایش اجرا شد. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه مداخله انفرادی با رویکرد طرحواره درمانی قرار گرفتند، طی این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس انجام درمان همان ابزار به عنوان پس آزمون بر روی آزمودنی ها اجرا گردید. برای تجزیه و تحلیل نتایج از آزمون کواریانسونرم نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که بین میزان سازگاری اجتمالعی و راهبردهای مقابله ای رابطه معنا دار وجود دارد. یعنی بین گروه کنترل و آزمایش پس از اتمام درمان تفاوت معناداری وجود دارد.
واژه های کلیدی: طرحواره درمانی، سازگاری اجتماعی، راهبردهای مقابله ای، افراد وابسته به مواد.
مقدمه
مهارت مقابله‌ای[1]: همه افراد در طول زندگی خود با استرس روبرو می‌شوند. زندگی بدون استرس یعنی مرگ، آنان در همه شرایط تحت استرس قرار دارد. ولی گاهی امکان دارد یک استرس بیماری زا و مشکل زا شود، این مسئله بستگی به مقابله‌های فرد دارد. منظور از مقابله کوشش و تلاش‌هایی است که خود انجام می‌دهد تا استرس را از میان بردارد، برطرف کند، یا به حداقل برساند و یا تحمل کند.
دقت داشته باشید که ما همیشه نمی‌توانیم منبع استرس را از میان برداریم. بلکه در مواردی باید آن‌ها را کاهش دهیم و در مواقعی هم باید استرس را تحمل کنیم. مثلاً ما نمی‌توانیم کاری کنیم که اختلاف‌ والدین حل شود. در این موارد باید سعی شود تا استرس های ناشی از این اختلاف را کاهش دهیم و یا به صورتی تحمل کنیم تا کمتر آزار دهنده شود. کوشش‌های مقابله‌ای کاهش به صورت ‌انجام دادن کار، فعالیت و اقدام خاصی است و گاه به صورت انجام دادن فعالیت‌های ذهنی و درون روان است. به این ترتیب می‌توان گفت دو نوع مقابله وجود دارد: مقابله‌های مسأله مدار[2] و مقابله‌های هیجان مدار[3]. در اکثر موارد ضروری و سالم است که هر دو نوع مقابله با هم مورد استفاده قرار بگیرند.
سازگاری اجتماعی[4]: اجتماعی شدن یک فرآیند دو جانبه ارتباطی میان فرد و جامعه است. به همین دلیل جریانی پیچیده به حساب می‌آید که ابعاد و جوانب گوناگونی دارد. کسب مهارت‌های اجتماعی، چگونگی برقراری ارتباط با سایر افراد و سازگاری اجتماعی از جمله این ابعاد می‌باشند.
از سازگاری اجتماعی تعاریف متعددی شده است. اسلبی[5] وگورا[6](1988)، به نقل (ادیبی،1381) سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارت اجتماعی می‌دانند. از نظر آن‌ها مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه خاص اجتماعی طریقی خاص که در عرف جامعه قابل قبول باشد. در حالی که فریدمن (1980) سازگاری اجتماعی و مهارت اجتماعی را فرایندی می‌دانند که افراد را قادر می‌سازد تا رفتار دیگران را درک و پیش‌بینی کنند، رفتار خود را کنترل کنند و تعاملات اجتماعی خود را تنظیم نمایند. عوامل متعددی در سازگاری شخصی و اجتماعی افراد نقش دارند که در نظریه‌ها و دیدگاه‌های مختلف تربیتی، روان‌شناختی، جامعه ‌شناختی بر آن‌ها تاکید کرده‌اند.
طرحواره‌ درمانی[7]: شاید ‌بتوان گفت ‌طرحواره یک بسته حافظه ایست که محتوای آن را آموزه‌های فرد در طول زمان شکل می‌دهد.
باید توجه ‌داشت که در روند پدیدایی طرحواره‌ها عواملی مثل بنیادهای زیستی فرد و عوامل مربوط به محیط تربیتی او مثل خانواده، فرهنگ، تجارب وی در فرایند رشد، رخدادهای بزرگ و. تأثیر می‌گذارند. این بسته‌ حافظه­ای مثل یک فیلتر بزرگ و پیچیده بر سر راه اطلاعات ورودی به حافظه و همچنین اطلاعات موجود در حافظه عمل کرده و با سرند، دسته‌بندی و سازمان‌دهی، شکل‌گیری معانی جدید را در ذهن ممکن می‌سازد (حمید پور، حسن و اندوز، زهرا،1389).
طرحواره‌ها فراتر از یک باورند آن‌ها ما را برای مقوله‌بندی اطلاعات و پیش‌بینی رخدادها توانا می‌سازند.
یک طرحواره ‌در برگیرنده مجموعه‌ای از خاطرات، هیجان‌ها، حس‌های بدنی و ساختارهاست. ویژگی مقاوم‌ بودن و سخت‌جانی طرحواره‌ها آن‌ها را در صدر فهرست چالش‌های کسانی می‌گذارد که در حرفه‌شان با «تغییر­» سر­ وکار دارند (یانگ، 1389).
طرحواره‌ درمانی است ابتکاری و تلفیقی که توسط یانگ و همکارانش پایه‌گذاری شده است او در این درمان کوشیده است تا با به‌کارگیری مبانی و راهبردهای روش‌های درمان شناختی – رفتاری (CBT) و مؤلفه‌هایی از سایر نظریه‌ها مثل دلبستگی، روابط شیء ای، ساختارگرایی و روان تحلیلگری و تلفیق یکپارچه و منسجم آن‌ها با یکدیگر یک‌ مدل درمانی جدید را برای درمان اختلالات دیرپایی مثل اختلالات شخصیت و اختلالات مزمن محور یک ارائه ‌دهد (بک[8]،1996).
سه دهه پیش بک مطرح ساخت که هرچند کاربرد اطلاعات مربوط به دوران کودکی برای درمان دوره حاد افسردگی‌ و اضطراب لازم نیست اما برای درمان مشکلات مزمن شخصیتی ضروری به نظر می‌رسد.
طرحواره‌ درمانی به درک پایه‌های مشکلات روان‌شناختی فرد در دوران کودکی، ارتباط مراجع – درمانگر و نشاندن فرمول‌بندی مشکل بر زمینه تاریخچه فردی گسترده‌تری پای می‌فشارد.
این درمان‌ برای چه کسانی بکار می رود؟
وقتی‌که رفته‌رفته درمانگران از درمان اختلال‌های محور یک مثل اضطراب به سمت کار بر روی اختلالات عمیق‌تر مثل‌ اختلالات شخصیتی محور دو حرکت کردند با محدودیت‌های مدل شناخت درمانگری بک رو به رو شدند. بیماران ‌مبتلا به اختلالات شخصیتی مجموعه‌ای از مشکلات پیچیده و مقاومی را دارند که در بسیاری از موارد روند درمان را متوقف می‌سازد؛ بنابراین یانگ تحت تأثیر ساختارگرایی طرحواره درمانی را بنا نهاد که اختلالات شخصیتی‌ و دیگر اختلال‌های دیرپا را نشانه رفته است (بک،1990).
تجربه ‌نشان است که طرحواره درمانی در درمان افسردگی و اضطراب دیرپا، اختلال‌های خورد و خوراک، مسایل زناشویی ‌و مشکلات پایدار در حفظ روابط صمیمانه سازگار، اثربخش بوده است همچنین این روش در مورد مجرمان ‌و در پیشگیر‌ از عود در میان سوءمصرف کنندگان مواد مخدر کارایی دارد.
1-1- بیان مسأله
امروزه مسئله اعتیاد به صورت یک مشکل جهانی و فراگیر درآمدهاست. آمارهای منتشرشده از سوی سازمان‌های بین‌المللی به ویژه سازمان بهداشت جهانی، کمیته کنترل جهانی مواد مخدر و سازمان یونسکو حاکی از مصرف فزاینده‌ی این مواد در سطح جهان است. در مطالعات اخیر بین 35 تا 65 درصد بیماران ‌مبتلا به سوءمصرف مواد واجد ملاک تشخیصی اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند (کاپلان[9]، سادوک[10]،2007). بعضی موثرترین عوامل شروع اعتیاد را کنجکاوی ‌و فشارهای ‌اجتماعی ‌می‌دانند (رحیمی،1381).
در پژوهشی ‌تحت عنوان استفاده از رویکرد طرحواره محور که درمانی نوین و نویدبخش در زمینه اختلالات مزمن هم چون وابستگی به مواد و اختلال شخصیت است و از آنجایی که طرحواره درمانی خصوصاً در زمینه وابستگی به مواد و اختلال شخصیت درمانی نوین است آشکاراست که چنین دانشی مثمر به ثمر واقع شود، زیرا روانشناسان و درمان‌گران را قادر به شناخت و درمان طرحواره‌های ناسازگار اولیه نموده و به درمان وابستگی در این بیماری کمک‌ خواهد کرد. مقابله مجموعه‌ای از فعالیت‌ها و فرآیندهای ‌رفتاری ‌شناختی ‌برای ‌ممانعت، مدیریت ‌یا کاهش استرس است (لازاروس [11]وفولکمن[12] ، 1984 ).
طرحواره ‌درمانی به درمانگر کمک می‌کند تا مشکلات مزمن و عمیق بیماران را دقیق تر تعریف کرده و آن‌ها را به گونه‌ای ‌قابل‌درک سازمان‌دهی کند. در این مدل، ردپای طرحواره‌ها با تاکید بر روابط بین‌ فردی بیمار از زمان کودکی تا زمان حال دنبال می‌شود. با به کارگیری این مدل ‌بیماران می‌توانند مشکلات شخصیتی خود را به صورت‌ ناهم‌خوان دیده و در نتیجه برای رها شدن از شر مشکلات، انگیزه بیشتری پیدا کنند. درمان‌گران با بهره گرفتن از راهبرد‌های شناختی، عاطفی، رفتاری و بین فردی، در مبارزه با طرحواره‌ها با بیماران هم‌پیمان می‌شوند ‌و بیماران‌ را به شیوه ‌همدلانه با دلایل و ضرورت تغییر روبرو می‌کنند (یانگ و همکاران،2003).
مقابله‌ی‌ متمرکز بر هیجان ‌مهارتی است که بر پرداختن به خود مسئله یا موقعیت تمرکز می‌کند مثل ارزیابی مجدد مثبت و مقابله‌ی هیجان مدار معطوف به مهار ناراحتی هیجانی بوده و به عواطفی که با آن موقعیت مرتبط است می‌پردازد، نه کنترل خود موقعیت مثل اجتناب از مشکل. عوامل شخصیتی و راهبردهای مقابله‌ای به صورت مستقیم و غیرمستقیم در ایجاد و تداوم انواع گوناگون ناسازگاری‌ها دخالت دارند. بدین منظور گروه کثیری از مطالعات در صدد روشن کردن مؤلفه‌های شخصیتی و راهبردهای مقابله‌ای در تعامل باهم در جمعیت بالینی و سالم بوده ­اند گاتی (1993). یکی از الگوها که پژوهش‌های زیادی در این زمینه بر اساس آن صورت گرفته است الگوی واسطه‌ای نام دارد. بر اساس این الگو فرض می‌شود که شخصیت، تعیین کننده‌ی راهبرد‌های مقابله‌ای

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...