df

سطح معنی داری

گروه

۱۱/۷

۱

۰۰۸/۰

آزمون خی دو نشان داد که بین منبع کنترل دختران فراری و عادی در سطح ۰۱/۰ تفاوت معنی داری وجود دارد (۰۰۸/۰P=، ۱df=، ۱۱/۷x2=). با توجه به نتایج مندرج در جدول ۴-۱۷ معلوم می شود که دختران فراری اغلب از منبع کنترل بیرونی برخوردارند و دختران عادی اغلب از منبع کنترل درونی برخوردارند. بنابراین فرضیه ۴ تأیید می گردد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فصل پنجم:
نتیجه‌گیری و بحث
۵-۱- بحث و نتیجه گیری
فرضیه ۱: بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دختران فراری و عادی تفاوت وجود دارد.
نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، تفاوت بین دو گروه در راهبردهای تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و ملامت دیگران معنادار به دست آمده و در راهبرد های ملامت خود، پذیرش، نشخوارگری، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه پذیری و فاجعه پنداری تفاوت از لحاظ آماری معنادار نیست. این یافته با نتایج پژوهش تامپسون (۱۹۹۴)، گروس (۱۹۹۹)، بیوریگارد و همکاران (۲۰۰۱)، بیوریگارد و همکاران (۲۰۰۰)، گروس و جان (۲۰۰۳)، آبوت (۲۰۰۵)، یو و همکاران (۲۰۰۶ )، گرانفسکی و همکاران (۲۰۰۷)، سامانی و صادقی (۱۳۸۹ )، یوسفی (۱۳۸۵) و عبدی و همکاران (۱۳۸۹) همخوانی دارد. این مساله بیانگر آن است که در مسایل استرس زا فکر کردن به موضوع لذت بخش به جای مساله واقعی و فکر کردن درباره مراحل فایق آمدن بر واقعه منفی یا تغییر آن با کاهش اضطراب و افسردگی وخیم همراه است. و تفکراتی که به وضوح بر وحشت از یک تجربه تاکید دارند، تفکراتی که درباره تقصیرات دیگران و سرزنش آنها به خاطر آنچه خود فرد انجام داده است، و اشتغال ذهنی درباره احساسات و تفکرات مرتبط با واقعه منفی با افزایش اضطراب و افسردگی وخیم همراه است. مک گی ، ولف و السون[۹۷] (۲۰۰۱) در این خصوص بیان می کنند که سرزنش خود و یا سرزنش دیگران به عنوان یک راهبرد تنظیم شناختی هیجان شبیه سبک های اسنادی است، اسنادهایی که بیشتر درونی، ثابت و کلی هستند. اسناد علی فرایندی را شرح می دهد که از طریق آن مردم در مورد عوامل علی یک حادثه یا پیامد، تصمیم می گیرند.
راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به افراد کمک می کنند تا برانگیختگی ها و هیجان های منفی را تنظیم نمایند. این شیوه تنظیم با رشد، پیشرفت یا بروز اختلال های روانی رابطه مستقیم دارد (کرایچ و گرانفسکی،۲۰۰۲). بنابراین در نتیجه ارزیابی نادرست از موقعیت به دلیل کمبود اطلاعات، برداشت اشتباه یا اعتقادات بی منطق و نادرست، فرد راهبرد شناختی خود را برای روبه رو شدن با موقعیت تنیدگی زا بر می گزیند. در این دیدگاه افراد در بازسازی الگوی فکری آنان از طریق بازسازی شناختی کمک می شوند (گرانفسکی و کرایچ، ۲۰۰۶) .
امروزه نیز بر خلاف نظریه های اولیه بر مفید بودن هیجان در رفتارها تاکید می کنند و دیدگاه عمومی بر این است که هیجان ها قبل از رفتار واقع می شوند و سازگاری فرد را با ضروریات محیط فیزیکی و اجتماعی بهینه می سازند. هیجان با هماهنگ کردن فرایند های ذهنی، زیستی و انگیزشی موجب می شود وضعیت فرد در ارتباط با محیط تثبیت شود (لونسون، ۱۹۹۹) و فرد را با پاسخ های ویژه و کارآمد مناسب با مسائل مجهز می کند و در نهایت موجب بقای جسمانی و اجتماعی وی می شود (گروس، ۱۹۹۹). از طرفی هیجان ها در ایجاد، حفظ و قطع روابط میان فردی نقش مهمی ایفا می کنند و این کار را با تنظیم فاصله بین افراد انجام می دهند. زیرا هیجان ها ما را به طرف هم می کشانند و یا از هم دور می کنند (لونسون، ۱۹۹۹).
در سطح عملی یافته های پژوهش حاضر می تواند برنامه های مداخله و مدیریت هیجانها را تبیین کند. وبا در نظر گرفتن اینکه عمده نظریه های جدید روان شناسی در جهت کمک به آسیب دیدگان تلاش می کنند بهترین و زودترین نتیجه گیری درمانی یا مداخلاتی را آسیب دیدگان وقایع کسب کنند، لذا سبک های تنظیم شناختی هدف مفیدی برای مداخلات رفتاری است.
فرضیه ۲ : بین سبک های دلبستگی دختران فراری و عادی تفاوت وجود دارد.
از جمله نتایج دیگر این تحقیق این بود که از نظر سبک های دلبستگی بین دختران فراری و عادی تفاوت معنی داری وجود نداشت. این با یافته ی سامانی (۱۳۸۴) مبنی بر اینکه دختران فراری در مقایسه با دختران عادی در زمینه همبستگی با مادر تفاوت معنی داری ندارند، ولی به طور معنی داری از همبستگی عاطفی کمتری با پدر خود برخوردار هستند همخوانی دارد. اما با یافته های لاریت سن (۱۹۹۳)، آلن و همکاران (۲۰۰۵)، بشارت و همکاران (۲۰۰۰)، کاسیدی و شیور (۲۰۰۸) و جهانبخش (۲۰۱۰) همخوانی ندارد. یکی از دلایل این تفاوت ها این است که نمونه مورد مطالعه در تحقیق حاضر گروهی از دختران فراری را تشکیل می داد که اکثراً سابقه فرارهای مکرر نداشتند و زمان دور بودنشان از منزل در هر بار فرار کوتاه بوده است. از طرفی با وجودی که نقش خانواده در این راستا بسیار مهم می باشد اما عوامل متعدد دیگری نظیر دوستان، همسایگان و مدارس نیز می توانند عوامل بسیار مهم و موثری در بزهکاری و اختلالات رفتاری نوجوانان محسوب گردند. هومر (۱۹۷۳؛ به نقل از محمد خانی، ۱۳۸۶) هم با رد این عقیده که رفتار فرار از خانه صرفاً واکنشی به تعارضات و کشمکش های خانوادگی یا فریاد برای کمک خواهی باشد، اظهار می دارد که بسیاری از کودکان صرفاً به دلایل خانوادگی فرار نمی کنند. نوجوانانی که برای رسیدن به هدفی اقدام به فرار می کنند ممکن است مشکلاتی با خانواده یا مدرسه و جامعه داشته باشند ولی بیشتر در جستجوی هیجان هستند. هومر این دختران را جستجو گران لذت می نامد. آن ها به سوی مکان ها و افرادی فرار می کنند که از آن منع شده اند مانند روابط جنسی، مواد و مشروبات الکلی، و معمولاً جذب گروه های بزهکاری می شوند.
فرضیه ۳: دختران فراری در مقایسه با دختران عادی از ابراز وجود پایین تری برخوردارند.
نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که دختران فراری در مقایسه با دختران عادی از ابراز وجود پایین تری برخوردارند. این نتیجه با یافته های نیسی و شهنی ییلاق (۲۰۰۱)، حاج امینی و همکاران (۱۳۸۷)، آلبرتی و آمونز (۱۹۹۸)، نادری و همکاران (۱۳۸۸)، آریندل و همکاران (۱۹۹۱)، راویکز (۱۹۹۸)، آزایس و همکاران (۱۹۹۸)، استروف و همکاران (۲۰۰۶)، راندی و میشل (۲۰۰۸) و توکلی و همکاران (۲۰۰۹) همخوانی دارد. افرادی که از مهارت های اجتماعی مطلوب برخوردارند و با داشتن مهارت ابراز وجود می توانند احساسات واقعی خود را صادقانه و مستقیم ابراز کنند و با توجه نمودن به حقوق دیگران به دنبال احقاق حق خود باشند، در مقابل انواع مشکلات و مسائل زندگی، فشارهای روانی، تهدید ها و حوادث ناگوار مقاوم تر و پایدارتر خواهند بود (آلبرتی و امونز، ۱۹۸۲). ابراز وجود به انسان احساس خودکارآمدی و کنترل درونی می بخشد و این احساسات نیز در روابط متقابل با دیگران، اعتماد به نفس و عزت نفس ما را تقویت می کند. در دنیای کنونی با توجه به تغییرات عمیق فرهنگی و عصر ارتباطات و تغییر در شیوه های زندگی بسیاری از افراد به خصوص قشر نوجوان در رویارویی با مسائل گوناگون زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند. محققین معتقدند که ابراز وجود یک عملکرد فردی است که به سازگاری در تعامل اجتماعی کمک می کند. از طرفی احساس افسردگی، اضطراب، درماندگی، کاهش عزت نفس، بیماری های روان تنی و عدم سازگاری اجتماعی، از جمله پیامد های رفتاری مبتنی بر عدم ابراز وجود و رفتارهای منفعلانه است و از آن جایی که رفتار مبتنی بر ابراز وجود می تواند سازگاری فرد را با خود و با محیط اطراف افزایش دهد فرد را قادر می سازد تا ضمن حفظ حرمت خود و دیگران احتمال به دست آوردن نتایج مطلوب را افزایش دهد. ابراز نکردن خود و عدم توجه به حقوق راستین و نشان ندادن قاطعیت، انسان را گرفتار مشکل های رفتاری- اجتماعی می کند. بسیاری از ناسازگاری های فردی- اجتماعی در جوانان به این دلیل به وجود می آید که جوان، قدرت ابراز وجود و نه گفتن در جای مناسب را ندارد. او نمی خواهد دیگران را از خود برنجاند و سعی می کند به تمام خواسته های اطرافیان چه مشروع و چه نامشروع، پاسخ مثبت دهد، پیامد چنین اطاعت کورکورانه ای، در نهایت؛ سلامت روانی فرد و جامعه را در معرض خطر قرار می دهد. بنابراین آموزش ابراز وجود به فرد توانایی لازم برای برخورد با مسائل و مشکلاتی که تنش زا باشد را ایجاد می کند و از این طریق بهداشت روانی فرد را فراهم می آورد.
فرضیه ۴: بین منبع کنترل دختران فراری و عادی تفاوت وجود دارد.
از نتایج دیگر پژوهش این است که دختران فراری اغلب از منبع کنترل بیرونی و دختران عادی اغلب از منبع کنترل درونی برخوردارند. این با نتایج تحقیقات قبلی از جمله لی و مانسینی (۱۹۸۲)، کوپرا- فرای و همکاران (۱۹۹۱)، جیه و همکاران (۱۹۹۵)، ریچاردسون و همکاران (۱۹۹۶)، فارز (۱۹۷۸، به نقل از قاسمی، ۱۳۷۵)، برانون و فیست (۲۰۰۰)، کری کالدی و همکاران (۲۰۰۲)، بروس و همکاران (۲۰۰۲) و مالبتی و همکاران (۲۰۰۷) همخوانی دارد. در تبیین این نتیجه می توان گفت که افراد با جهت گیری درونی گمان دارند که رفتارشان تحت تاثیر نیروهای درونی است و نتیجه مسئولیت اعمال خود را می پذیرند (فارس، ۱۹۷۶، به نقل از فراهانی، ۱۳۷۸). افراد با منبع کنترل درونی معتقدند که رویدادهای مثبت زندگی در نتیجه نقشه ریزی دقیق و کوشش خود آنها به دست می آید، لذا برای اعمال و رفتار و پیامد های ناشی از آن قبول مسئولیت می کنند و به همین سبب برای رسیدن به موفقیت تلاش بیشتری می کنند و در صورت شکست آنرا پذیرفته و احساس شرمندگی می کنند، و در پی جبران آن بر می آیند (اسپالدینگ، ترجمه بیابانگرد و نائینیان، ۱۳۷۷). از طرفی افرادی که احساس می کنند غلبه ای بر رویدادهای زندگی ندارند و بیشتر حوادث و پیامد های زندگی را بر مبنای شانس و منبع کنترل بیرونی می دانند، بیش از دیگران در معرض احساس تنهایی می باشند. این قبیل افراد در مقابل موقعیت های تهدید کننده مختلفی که در زندگی با آن مواجه می شوند به انواع مکانیسم های روانی از قبیل کناره گیری، بی تفاوتی، اضطراب، افسردگی و سایر رفتارهای بیمارگونه متوسل می شوند که احساس تنهایی نیز می تواند جزء این موارد باشد (شیخ، یوسفی، حسنی و زپویار، ۱۳۸۵). منبع کنترل ما تأثیر زیادی بر رفتارمان دارد افراد دارای منبع کنترل بیرونی، که معتقدند رفتارها و توانایی هایشان تأثیری در تقویت هایی که دریافت می کنند ندارند، اغلب ارزش کمی برای هر گونه تلاش در جهت بهبود شرایط خود قایل اند، وقتی که آن ها تصور می کنند انتظار کنترل کمی بر زندگی خود چه در زمان حال یا آینده دارند، پس چرا تلاش کنند؟ در مقابل، افراد دارای منبع کنترل درونی معتقدند که آن ها کنترلی جدی بر زندگی دارند و طبق آن نیز رفتار می کنند. افزایش احساس مسئولیت پذیری می تواند به عنوان مهارت های ضروری و اساسی مورد نیاز دختران از مقاطع اولیه و سطوح پایین تر تحصیلی مورد توجه قرار گیرد تا نتایج بهتری در بر داشته باشد.
۵-۲- محدودیت ها
محدود بودن این پژوهش به شهرستان اردبیل
دسترسی نداشتن به آزمودنی های بیشتر
نمونه پژوهش حاضر از نوع نمونه گیری در دسترس می باشد و با توجه به این که نمونه در دسترس جزء روش های غیراحتمالی است، تعمیم یافته ها به کل جامعه با احتیاط صورت گیرد.
استفاده صرف از پرسشنامه جهت جمع آوری اطلاعات از دیگر محدودیت های این پژوهش می باشد.
عدم کنترل دقیق برخی از متغیر ها (مانند تفاوت های فردی) یکی از محدودیت های پژوهش حاضر بود.
بدلیل آزمایشی نبودن روش تحقیق، در استنباط رابطه علی بین متغیر های تحقیق باید احتیاط شود.
۵-۳- پیشنهادات
پیشنهاد می شود علاوه بر استفاده از پرسشنامه از روش های دیگر جمع آوری اطلاعات همچون مصاحبه و مشاهده و غیره استفاده شود تا اطلاعات کامل تر و دقیق تر به دست آید.
پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی از نمونه های بیشتری استفاده شود تا نتایج دقیق تری بدست آید.
استفاده از روش های نمونه گیری احتمالی در تحقیقات آتی.
کنترل وضعیت اقتصادی- اجتماعی خانواده در تحقیقات آتی.
اجرای تحقیق در سایر شهرها (مخصوصا شهر های بزرگ).
پیشنهاد می شود مشاوران مدارس نحوه جرأت ورزی سالم را به دانش آموزان آموزش دهند و از این طریق از بروز برخی از ناسازگاری های رفتاری- اجتماعی پیشگیری کنند.
توسعه ی استراژی های مثبت برای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان از طریق برنامه های آموزشی از دیگر راهکار های مناسب برای ارتقاء سطح سلامت روانی می باشد. آموزش تمرکز مجدد مثبت به وقایع ناگوار، آموزش نحوه برنامه ریزی در مواجهه با موقعیت های استرس زا و ارزیابی مجدد تجارب ناگوار از جمله محتوای برنامه های آموزش استراژی های شناختی هیجان برای نوجوانان است.
منابع و مأخذ
۱- آلن آُ. ر. ، ۱۹۷۵، روانشناسی شخصیت (نظریه ها و فرایند ها)، ترجمه سیاوش جمالفر، ۱۳۷۳، چاپ اول، تهران: انتشارات بعثت.
۲- آلن راو،۱۳۷۰، اختلالات روانی کودکان و نوجوانان، تهران: انتشارات رشد، ۱۳۷۰.
۳- احدی، حسن؛ لطفی کاشانی، فرح، ۱۳۸۶، ویژگی های شخصیتی دختران فراری و عادی، روان شناسی کاربردی، دوره ی اول، شماره ی ۴، تابستان ۱۳۸۶.
۴- احدی، حسن؛ محسنی، نیکچهر،۱۳۷۰، روانشناسی رشد (مفاهیم بنیادی در روانشناسی نوجوانی و جوانی)، چاپ اول، تهران: نشر بنیاد، ۱۳۷۰، ص ۱۱.
۵- احمدی، احمد؛ باغبان، ایران؛ بهرامی، فاطمه؛ صالحی، اعظم، ۱۳۹۰، رابطه بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و مشکلات هیجانی با توجه به عوامل فردی و خانوادگی، فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده، سال اول، شماره ۱، ص. ۱-۱۸.
۶- اسپالدینگ، جریل، ال، ۱۳۷۷، انگیزش در کلاس درس، ترجمه بیابانگرد و نایینیان، تهران : انتشارات مدرسه.
۷- امیری، م، ۱۳۸۹، مهارت های زندگی، تهران: انتشارات آوای کلار.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...