پایان نامه مبنای احکام حکومتی و جایگاه آن در سیره ی امیرالمؤمنین |
1- تعریف حکم10
1- 1- معنای لغوی 10
1- 2- معنای اصطلاحی 11
2- مراتب حکم.12
3- اقسام حکم.12
3- 1- حکم تکلیفی. 13
3- 2- حکم وضعی 13
3- 3- احکام اولی و ثانوی. 13
3- 4- حکم مولوی 14
3- 5 حکم ارشادی 14
3- 6- حکم حکومتی. 14
3- 6- 1- اقسام حکم حکومتی 16
4- مصلحت 17
4- 1- معنای لغوی مصلحت 17
4- 2- معنای اصطلاحی مصلحت 17
فصل سوم: مستندات احکام حکومتی و جایگاه آنها در فقه
1- مستندات احکام حکومتی 20
1- 1- آیات .20
1- 2- روایات 25
1- 3- احادیث .31
1- 4- دلیل عقلی 34
2- جایگاه احکام حکومتی در فقه . 35
نتیجه گیری . 37
فصل چهارم: جایگاه احکام حکومتی نزد امیرالمؤمنین علی علیه السلام
جایگاه حکومت نزد امیرالمؤمنین علی علیه السلام39
1- نگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام نسبت به حکومت 39
2- اهداف امیرمؤمنان از حکومت. 42
3- اختیارات امام علی علیه السلام در حکومت اسلامی 44
4- جایگاه احکام حکومتی نزد امیرالمؤمنین علی علیه السلام. 46
نتیجه گیری . 47
فصل پنجم: مبنای صدور احکام حکومتی امام علی علیه السلام و قلمرو آنها به لحاظ زمانی و مکانی و موضوعی
1– مبنای صدور احکام حکومتی امام علی علیه السلام چه بود.50
1- 1- حکم حکومتی. 51
1- 2- تعریف لغوی مبانی. 52
1- 3- تعریف اصطلاحی مبانی. 53
1- 4- مبنای حکم حکومتی 55
1- 4- 1- مصلحت چیست 55
1- 4- 2- ضوابط مصلحت. 56
1- 4- 3- جایگاه مصلحت در نزد امام علی علیه السلام . 57
2- نمونه هایی از احکام حکومتی امیرالمؤمنین علی علیه السلام. 58
2- 1- احکام عبادی . 59
2- 1- 1- نماز تراویح. 59
2- 1- 2- واگذاری پرداخت زکات 62
2- 1- 3- تحلیل خمس. 66
2- 1- 4- موارد مشمول زکات 72
2- 2- احکام اجتماعی. 75
2- 2- 1- جداسازی معابر عمومی. 75
2- 2- 2- جلوگیری از نشستن مردان در معابر عمومی. 79
2- 2- 3- برخورد با متخلفان و متجاوزان به حریم اخلاق جامعه. 82
2- 2- 4- عدم تغییر طلاق بدعتی 84
2- 2- 5- حدّ سارق بیت المال 86
2- 3- احکام اقتصادی. 88
2- 3- 1- مبارزه با محتکران. 88
2- 3- 2- قیمت گذاری اجناس. 91
2- 3- 3- ممانعت اهل ذمه از شغل صرافی 94
2- 3- 4- ضامن دانستن صاحبان بعضی مشاغل. 97
2- 3- 5- سپردن بدهکار به طلبکار 103
2- 4- احکام سیاسی 106
2- 4- 1- عفو بازماندگان جمل. 106
2- 4- 2- پذیرش حکمیت در جنگ صفین. 111
2- 4- 3- برنگرداندن فدک 114
2- 4- 4- حذف لقب امیرالمؤمنین در پیمان حکمیت. 120
2- 4- 5- افشای سوابق سوء افراد 122
3- قلمرو احکام حکومتی به لحاظ موضوعی، زمانی و مکانی 125
3- 1- قلمرو احکام حکومتی به لحاظ موضوعی. 126
3- 2- قلمرو احکام حکومتی به لحاظ زمانی و مکانی. 127
نتیجه گیری128
فهرست منابع.132
مقدمه
احکام حکومتی یکی از اختیارات ضروری حاکم جامعه محسوب می شود. ضرورت وجود این نوع احکام در حاکمیتهای مختلف، چه اسلامی و چه غیر اسلامی به وضوح قابل مشاهده است. نگاهی هر چند اجمالی به قوانین حکومتهای مختلف بیانگر این واقعیت است که در همۀ آنها با وجود قوانین ثابتی که وجود دارد و تخطی از آنها نیز غیر قابل قبول و جرم محسوب می شود؛ ولی با این حال با توجه به وقوع شرایط مختلف زمانی و مکانی، و موضوعات گوناگونی که غیر قابل پیش بینی نیز می باشند؛ انعطافاتی در قوانین ثابت و اولیه پیش بینی شده تا حکومت و کشور را از بحرانهای احتمالی نجات دهد. این احکام ممکن است در حکومتهای مختلف نامهای گوناگونی را داشته باشند. بدین صورت که اگر قانون اساسی کشورها را با نام احکام اولیه بشناسیم؛ در این حالت قوانینی که می تواند به این احکام انعطاف دهد و کشور را از شرایط غیر قابل پیش بینی نجات دهد؛ همین احکام حکومتی خواهد بود. در حقیقت وجود چنین احکامی در قوانین جوامع مختلف نشان دهندۀ این واقعیت است که این گونه احکام از مبانی عقلی برخوردار هستند.
امروزه در اکثر کشورها در قوانین موضوعه بشری قوه مقننه قوانین را وضع میکند و در اختیار قوه مجریه میگذارد ولی در عین حال مواردی پیش میآید که قوه مقننه برای همیشه یا به طور موقت اختیاراتی را به قوه مجریه تفویض نماید و اعلام دارد که قوه مجریه در این امور اضطراری به اختیار خود و صلاحدید جامعه عمل نماید. کشورهایی چون آمریکا، هندوستان، فرانسه، یوگسلاوی و اتریش ازاین قبیلاند. برای مثال در قانون اساسی هند آمده است: «رئیس جمهور میتواند در صورت لزوم فرامینی صادر کند که مانند قانون لازم و ضروری باشد». و یا در قانون اساسی یوگسلاوی آمده است: «در غیاب مجلس و در مواقع ضروری مثل جنگ، رئیس جمهور میتواند فرامینی صادر کند که قدرت اجرایی قانون را خواهد داشت». (بوشهری، حقوق اساسی تطبیقی، 2/ 242). در آمریکا نیز اجازه صدور چنین مقرراتی به هنگام ضرورت به کنگره داده اند». (همان،2/119).
آنچه در مورد این احکام مهم به نظر می رسد نفس وجود این نوع احکام و مقررات در حاکمیتهای مختلف است. در حکومت اسلامی نیز حاکم جامعه بر طبق یک سری قواعد و ضوابط خاص و پیش بینی شده، از این اختیارات برخوردار می باشد. بررسی تاریخی این احکام نشان می دهد که احکام حکومتی در سیرۀ امیرالمؤمنین علی علیه السلام از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. نگاهی هر چند مختصر به نوع حکومتداری ایشان در طول پنج سال خلافتشان، و همچنین احکام گوناگونی که در طول این پنج سال صادر فرموده اند؛ مؤید این مطلب است که حضرت در بحرانها و شرایط مختلفی که به لحاظ زمانی و مکانی برای حکومتشان پیش می آمد، سعی کرده اند که در موضوعات گوناگون از این احکام به نحو احسن استفاده کنند. خود حضرت در هنگام قبول خلافت که بعد از بیست پنج سال به ایشان پیشنهاد شد یکی از شرایطی که در قبول خلافت به آن اشاره فرمودند این بود که بر اساس شیوه و اجتهاد خود عمل خواهند کرد. و این به منزلۀ باز گذاشتن دستشان در امور حکومتی می باشد. البته صدور این گونه احکام در زمان پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم نیز سابقه ای طولانی دارد. یعنی پیامبر اسلام نیز در مواضع گوناگونی که به مصلحت می دانستند، به کثرت از این نوع احکام در دوران حکومتشان برای حفظ نظام و حکومت اسلامی استفاده کرده اند؛ بر اساس اجازه ای که قرآن به استناد آیاتی که بیان کردیم به پیامبر داده است. و امام علی علیه السلام نیز به پیروی از سیره و سنت آن حضرت به عنوان نایب ایشان وقتی که در مصدر حکومت قرار گرفتند برای اداره جامعه اسلامی به نحو احسن و رساندن آن به سعادت و صلاح ابدی هر زمان که مصلحت ایجاب می نمود دست به صدور چنین احکامی می زدند؛ تا روند رو به رشد جامعه و حکومت اسلامی از مسیر صحیح خارج نشود؛ و بتواند پاسخگوی نیازها و معضلات جامعه اسلامی باشد.
آنچه که در مورد احکام حکومتی قابل تذکرمی باشد، این است که مرجع صدور این احکام فقط حاکم جامعه بوده و در تزاحم با احکام ثابت اولی و ثانوی اولویت با این احکام می باشد. و دیگر اینکه مدت زمان اجرای آنها موقتی بوده و بسته به وجود موضوع حکم می باشد. یعنی اگر موضوع حکم منتفی شود حکم حکومتی به خودی خود از درجه اعتبار ساقط خواهد شد. حاکم جامعه در منصب حکومتی خود، هر حکمی که صادر کند به عنوان حکم حکومتی تلقی می شود.و علاوه بر این دو، آن احکام براساس مصالحی صادر می گردند که حفظ و رعایت آن مصالح ضروری می باشد.
در تحقیق پیش رو ضمن بیان سوابق پژوهشی موضوع و بررسی مقالاتی که به این موضوع پرداخته اند؛ پزوهشی گسترده با عنوان «مبنای صدور احکام حکومتی و جایگاه آن در سیره امیرالمؤمنین علی علیه السلام» با رویکرد به مصلحتی که صدور این احکام داشته؛ انجام شده است. و با بسط و گسترش موضوع مورد نظر در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و عبادی و بررسی موردی تعدادی از احکام حکومتی صادره از امیر المؤمنین علی علیه السلام در طول پنج سال زمامداریشان، و تبیین مبانی و مصالح مورد نظر آن حضرت، این نتیجه برداشت می شود که احکام حکومتی با توجه به مبنای صدورشان که «مصلحت» می باشد؛ در مواقع ضروری انعطاف لازم را به دین اسلام می دهد تا خود را با شرایط گوناگون زمانه وفق داده و از پویایی لازم برخوردار باشد. در حقیقت با توجه به ضرورتی که در حفظ نظام اسلامی و اجرای احکام الهی وجود دارد؛ احکام حکومتی به عنوان ستونهای متحرکی عمل می کنند که در شرایط مختلف زمانی و مکانی خیمه اسلام را برافراشته نگاه داشته و از آسیب رسیدن به اصول دین جلوگیری می کنند؛ و فقه اسلام را نیز از جمود و راکد بودن نجات می دهند. خود این احکام نیز بر پایه و مبنای عنصری حیاتی با عنوان «مصلحت» استوار هستند. مصلحت نیز پدیدۀ پیچیده ای است که تشخیص آن از عهدۀ هر کسی بر نمی آید. بنابراین حاکمی که حکم خود را بر مبنای مصلحتی استوار می سازد باید نسبت به حکم و مصلحت مورد نظر اشراف کامل داشته و با مشورت های گسترده و موثر، قضیه را از تمامی جوانب بسنجد. و از میان مصالح گوناگون آنچه را که مصلحت و نفعش از همه بیشتر بوده و در عین حال طیف گسترده ای از مردم جامعه را در بر می گیرد؛ را انتخاب کند.
فصل اول
کلیات تحقیق
1- بیان مسئله
احکام حکومتی، در حقیقت جزو اختیاراتی است که رهبر جامعه از آن برخوردار می باشد. و در شرایط زمانی و مکانی مختلف، و در رابطه با موضوعات گوناگونِ روزمرّه، از سوی وی صاد
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1398-12-03] [ 02:33:00 ب.ظ ]
|