داولینگ و استالین( 1994) این ایده را که ریسک درک شده ابعاد مختلفی دارد، حفظ می کند، اما این ابعاد را در یک ساخت کلی در بر میگیرد و ریسک درک شده را به عنوان ادراک مصرف کننده از نتایج منفی مرتبط با مصرف یک دستهی تولید ویژه تعریف می کند به عبارت دیگر، این بررسی، به ریسک درک شده به عنوان یک ساخت کامل مرتبط با نتایج مهم مربوط به ریسکهای سلامت، عملکرد، مالی و اجتماعی، نزدیک می شود (یوکسل و یوکسل،2007). ازاین رو، تعریف یک تخمین جهانی ریسک درک شده به عنوان یک تعدیلکننده در مقایسه با ریسک به عنوان یک صفت (سابقه)، که ارزیابی کلیاز رضایتمندی از یک محصول را شکلمیدهد، بسیار مناسبتر است (گورهان – کایلی و باترا، 2004). گورهان- کانلی و باترا (2004)، نقش تعدیلی ریسک درک شده را در پسوند میان انتخاب و ارزیابی محصول، کشف کردند. کمپ بل و گلداشتاین (2001) دریافتند که ریسک درک شده، اثر ناسازگاری را بر ارزیابیها، تعدیل می کند و این که هنگامی که میزان ریسک بالاست، این مزیتها برای ناسازگاری ها ظاهر نخواهد شد. هنگامی که ریسک درک شده، از سطح تحمل افراد تجاوز می کند، مصرف کنندگان اغلب کاهش اثر منفی ریسک را از طریق روشهایی همچون بدست آوردن اطلاعات اضافی، تعویض با جانشینهایی با سطح پایین ریسک یا ارزیابیهای با احتیاط از راه کارها و آزمایش محصولات مدیریت می کند ( چو و لی 2006).
2-2-8 ) مفهوم صرفه جویی در هزینه اطلاعات
از دیدگاه اطلاعات اقتصادی، نظریه علامتدهی بر پایهی این فرضیه است که سطح متفاوتی از اطلاعات محصول بین خریداران و شرکتها جریان دارد و موجب به وجود آمدن مشکل به واسطهی عدم تقارن اطلاعات میشود (کرمانی و رائو، 2000). عدم تقارن اطلاعاتی بر تردید و عدم اطمینان مشتری دربارهی کیفیت یک محصول یا خدمات ارائه شده توسط یک شرکت دلالت دارد. یک راهحل ممکن استفاده از مشخصه ها است. یک مشخصه به این صورت تعریف میشودیک عمل که فروشنده میتواند برای نقل اطلاعات معتبر دربارهی کیفیت غیر قابل مشاهده محصول به خریدار از آن استفاده کند (رائو و همکاران،1999). برای مثال تبلیغات میتواند به عنوان یک مشخصه از تعهد یک شرکت دربارهی کیفیت محصول و خدمات آن به کار رود. همچنین زمانی که اطلاعات لازم دیگری راجع به کیفیت محصول موجود نباشد، مشتریان نیز از ادراک خود راجع به صرف هزینه تبلیغات یک شرکت به عنوان سرنخ هایی برای استنباط و حدس کیفیت آن، استفاده میکنند. هزینههای زیاد تبلیغات توسط شرکتهایی باکیفیت بالا تحمیل میشوند که میتوانند مخارج آن را از طریق فروشهای آینده خود تامین کنند. چنین شرکتهایی از تبلیغات به عنوان یک نشان (مشخصه) استفاده میکنند تا این اطمینان را بدهند که ادعاهای آنها راجع به محصول و خدماتشان معتبر است. اگر شرکتهایی با کیفیت پایین هزینهی بالایی برای تبلیغات متحمل شوند، مخارج تبلیغات خود را نمیتوانند تامین کنند چون مشتریان کیفیت پایین آنها را بعد از خرید تشخیص میدهند و خرید دوباره صورت نمی پذیرد (رائو و همکاران،1999).
Gurhan-Canli and Batra
Campbell and Goldstein
Cho and Lee
Kirmani and Rao
Rao et al
[پنجشنبه 1400-03-06] [ 10:11:00 ق.ظ ]
|