فصل دوم:

اتحادیه اروپا ، ساختار و حقوق اتحادیه ی اروپا
به عنوان یک سازمان بین الملی

مبحث اول: مقدمه

از جمله آرزوهای قدیمی که ارو پا ئیان از دیرباز جهت دستیابی به آن در تلاش بوده اند ، ایجاد یک ارو پای واحد[۱۲] است که بعضی سابقه ی آن را حتی به دوران چنگیز خان مغول اولین کسی بود که قصد پیوند اروپا را با بخش‌هایی از آسیا – البته از طریق جنگ و خشونت- به یکدیگر داشت . پس از او در دوران معاصر به هیتلر و کشورگشایی او می توان اشاره نمود که علناً وحدت اروپا را با بهانه حفظ نژاد برتر آریائی مدعی بود . تاریخ نشان داد که هیچکدام از آن ها در حصول اهداف خود موفق نبودند ، زیرا عامل جبر وفشارنقش اول را در شکل گیری این اتحاد بازی می‌نمود و طبعاً مقاومتهای دیگر ملل در مقابل چنین روش‌هایی مانع عمده ی اینگونه اتحاد بود .

مبحث دوم: زمینه‌های تشکیل اتحادیه اروپا

جنگ‌های اول و دوم جهانی هر کدام در شکل گیری ، ظهور و تقویت طرح وحدت اروپا نقش بسزائی ، ولو به طور غیر مستقیم ، داشته اند . وخامت اوضاع اقتصادی جهان پس از جنگ و مخصوصاً شرائط نا بسامان اروپا ، آغاز جنگ سرد و ترس از حملات احتمالی شوروی سابق به ارو پا ، و نیز شکاف بین این کشور و ارو پا ی واحد تحت عنوان پرده های آهنین [۱۳] از جمله عوامل تسریع کننده در ایجاد یک اروپای واحد بود و لذا صاحب نظران دو عامل اساسی و اصلی را در شکل گیری جوامع اقتصادی ارو پا [۱۴] مؤثر می دانند ، اول عامل سیاسی و دوم عامل امنیت [۱۵]شکل گیری این جوامع نقش اساسی داشته ، لیکن نه به قوت و شدت دو عامل قبلی ، چرا که عامل اقتصاد و تجارت تنها می‌تواند به عنوان ابزار تقویت ارتباطات و روابط امنیتی ایفای نقش نماید . در این راستا باید به تلاش عده ای از سیاست مداران ارو پائی اشاره نمود که از سال‌های قبل از جنگ و نیز پس از آن ، درصدد ایجاد یک ایالات متحده اروپا [۱۶] بوده و در این راه گامهائی نیز برداشته شد .

برای تحقق این هدف ، ساختارهای متفاوتی برای اروپای آینده در نظر گرفته شد و طرحهایی برای تشکیل این اتحادیه ارائه گردید . طرح اول مبتنی بر ایجاد یک “اتحادیه” است که شکل بین الدولی آن مدنظر بود . طراحان آن که به اتحادیه گراها [۱۷] معروف می‌باشند بر این باور هستند که این سازمان تنها در بعضی از سیاست‌های کلی شوراا های عضو ، و نه لزوماًً در تمام مسائل ، می‌تواند دخالت کرده و ارائه طریق نماید . کشورهائی مانند انگلیس هنوز ‌به این نظر پای بند هستند .طرح دوم از آن فدرالیست ها می‌باشد که خواهان تشکیل یک دولت فدرال اروپایی می‌باشند . لیکن چون سازمان یا دولت فدرال تعاریف و اشکال متفاوتی دارد ، نمی توان نوع واحدی از آن را برای اروپا در نظر گرفت ،چرا که در بعضی نظامها ی فدرال نوع حکومت و نظام اداره کشور متمرکز ، و در بعضی دیگر غیر متمرکز است . مثلاً نظام کشورهایی مانند آمریکا ،آلمان و اتریش هر سه فدرال و در عین حال متفاوت با یدیگر می‌باشند . لذا این ابهام وجود دارد که در صورت تحقق وحدت نظر بر ایجاد اروپای فدرال ، کدام یک از شقوق موجود به کار گرفته خواهد شد .

اختلاف در این موضوع موجب شده که دو نوع برداشت متفاوت از اتحادیه ی اروپایی ارائه گردد . عده ای آن را در یک سازمان مستقل دانسته که به آن اختیاراتی از سوی دول عضو اعطا شده و تنها در آن موارد اتحادیه می‌تواند اقداماتی را اتخاذ نماید ، در حالی که عده ای دیگر اتحادیه را همعرض و موازی با دول عضو می دانند ، به نحوی که هر دو صالح به ایفای نقش در روابط بین الملل می‌باشند . معذلک هنوز در این راستا وحدت نظر خاصی حاصل نشده است .

طرح سوم از آن عمل گرا ها می‌باشد که معتقدند در برخی از امور اقتصادی باید حاکمیت متفاوت ملی دولت‌ها و حقوق ناشی از آن با یکدیگر ادغام تا اختیارات واحدی را ایجاد نموده و بر آن اساس اتحادیه وظایف خو را انجام دهد.

به هر حال علی‌رغم وجود این اختلاف نظرها در بین طرفداران هر سه گروه ، آنچه که فکر وحدت اروپا را دامن می زد از بین رفتن اقتصاد اروپا ، از بین رفتن ‌دولت‌های‌ مقتدر ‌اروپایی‌ و هرج و مرج به وجود آمده ناشی از جنگ‌های جهانی اول و دوم بود . به عبارت دیگر این حوادث خود موجبی شد تا طرح ایجاد اروپای واحد با سیاست‌های نوین بروز پیدا کرده و رشد نماید . نظرات جدید ، آشکار ملی گرائی ، حاکمیت سیاسی دول و اصرار بر استقلال اقتصادی هر دولت را به طور مجزا مردود می شمرد،چرا که تجربه ی ‌دولت‌های‌ قبلی (قبل از جنگ) آن ها را نا امید و ما یوس از رسیدن به اهداف خود کرده بود . در این دوران نظرات عموم مردم و مخصوصاً افکار سیاست مداران متوجه ایجاد نوعی اتحادیه ی سیاسی و یا فدراسیون بود که با وحدت خود بتواند خرابی های گذشته ر جبران نماید.

البته حوادث قبل از جنگ‌های جهانی اول و دوم را نیز نباید از نظر دور داشت . در زمان حاکمیت امپراطوری عثمانی بر اکثر نقاط اروپا[۱۸] ، روسای کشورهای اروپایی ‌به این فکر افتادند تا به نحوی و بر حول محور دین ‌مسیحیت جبهه ای قوی ایجاد که دیگر تهدید ‌دولت‌های‌ خارجی مانند دولت عثمانی نتواند آن را بر هم بزند . این عامل البته پس از نهضت تجدید نظر خواهی و نو گرایی در دین ظهور افکار لیبرالیستی و جدائی دین از سیاست ، جای خود را به روش های عقلانی و علمی داد .

به طور کلی در تاریخ اروپا همواره اندیشمندان و نویسندگانی بوده که هر از چند گاهی فکر تشکیل مجامع فرا ملی را مطرح مینمودند که البته با واکنش‌های متفاوتی نیز روبرو می شدند ، از آن جمله می توان به William pan اشاره نمود. که در سال ۱۶۹۳ نظریه ی ایجاد یک مجلس ‌اروپایی‌ را ارائه کرد و یا به Jeremy benthamکه فکر تشکیل مجمع ‌اروپایی‌ و ایجاد یک ارتش مشترک را عرضه داشت و یا نظریه ی jouques–jean ROUSSEAU که متوجه ی تشکیل یک فدراسیون ‌اروپایی‌ بود . البته دیگر نویسندگان و متفکران ‌اروپایی‌ نیز هر کدام به نحوی نسبت به وحدت ‌اروپایی‌ متفق القول بودند اگر چه هر کدام راه های اجرائی متفاوت از یکدیگر را مطرح مینمودند . به عنوان مثال HENRI SAINT SIMAN در سال ۱۸۱۴ میلادی نظریه ی تشکیل یک پادشاهی واحد ‌اروپایی‌ به همراه دولت و مجلسی واحد را رائه کرد که ناظر برپایان جنگ در اروپا و حفظ صلح از طریق تشکیل یک ایالات متحده ی اروپا بود . بعدها این نظریه تقویت شد و حتی افرادی چون ویکتور هو گو Victor hugo در سال ۱۸۴۹ میلادی در کنگره ی صلح پاریس[۱۹] آن را تکرار کرد . معهذا با آغاز قرن ۲۰ میلادی حرکت‌های محسوس تری از سوی سیاستمداران و متفکرین ‌اروپایی‌ در خصوص وحدت اروپا شکل می‌گیرد . اگر چه برخی شوراها ی ‌اروپایی‌ با وضع حقوق گمرکی برای ورود کالا ها به داخل مرزهای خود محدودیت های بیشتری را اعمال مینمودند ، لیکن فکر همکاری اقتصادی نیز به موازات آن متولد شد و در پی آن سازمان‌های اقتصادی اروپا به وجود می‌آید . در این دوره ‌دولت‌های‌ کوچک ‌اروپایی‌ به منظور تقویت اقتصاد خود پیمانهای محدودی چون اتحادیه ی اقتصادی Benelux در سال ۱۹۲۲ به وجود آورده و در سال‌های پس از آن کنوانسیون اسلو [۲۰] در سال ۱۹۳۰ به وجود آمد. بر اساس این کنوانسیون کشورهای اسکاتلندیناوی برای حذف محدود حقوق گمرکی در بین خود به توافق رسیدند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...