تحقیقی را در نظر بگیرید که در آن یک گروه از افراد مطلع می‌شوند که در یک سرمایه گذاری ویژه۵۰ درصد احتمال موفقیت دارند. به گروه دیگر گفته می شود که در همان سرمایه گذاری ۵۰ درصد شانس شکست دارند. از نظر منطقی، باید تعداد برابری از افراد هر گروه علاقه مند به تحمل این ریسک باشند. اما این موضوع در این مورد صادق نبود. وقتی ریسک بر اساس احتمال موفقیت توصیف می شود، نسبت به حالتی که ریسک بر حسب احتمال شکست توصیف شود، افراد بیشتری متمایل به تحمل ریسک می‌شوند.

این سوگیری بدین مفهوم است که پرسش های مربوط به ریسک باید خیلی با دقت بیان شود. حتی تخمین های دقیق از میزان تحمل ریسک، می‌تواند منجر به استراتژی انتخابی ضعیفی شود.

▪ اثر تمایلی: اثر تمایلی در نظریه های مدرن بخوبی شناخته شده است. این اشتباه بیانگر میل طبیعی به فروش سریع سهام برنده(سودآور) و نگه داشتن بیش از اندازه سهام سهام بازنده(زیان ده) است. توجه داشته باشید که بخش دوم اثر تمایلی می‌تواند موجبات زیان‌های کلانی را فراهم کند (اجتناب از قطع زیان و معاملات نامطلوب). این اثر خودش را در سودهای کوچک پرتعداد و زیان‌های کوچک کم تکرار نشان می‌دهد. در واقع حجم معاملات تحت تأثیر این اثر است بر این اساس، در بازار رو به رشد، حجم معاملات صعودی، و در بازار راکد، حجم معاملات نزولی است.

▪ محافظه کاری: این اشتباه که به اصرار بر باور نیز معروف است، مؤید این مطلب است که افراد برای تغییر عقاید خود حتی زمانی که اطلاعات جدیدی به دست می آورند، بی میل هستند. بر اساس مطالعات بارباریس و ثلر دو اثر در این زمینه تأثیرگذارند: اول اینکه افراد برای تحقیق در جهت یافتن شواهدی که مغایر با باورهایشان است، بی میل اند و دوم اینکه اگر هم چنین شواهدی یافتند با شک و تردید مضاعفی به آن شواهد می نگرند (BARBERIS & THALER, ۲۰۰۱). نکته جالب توجه اینکه در بعضی اوقات محافظه کاری نقطه مقابل الگوی مکاشفه ای بیش نمایی است.

فهرست ‌سوگیری‌های شناختی تنها ‌به این فهرست کوتاه محدود نمی شود و براحتی می توان به آن افزود، اما قدر مسلم این است که رفتار مالی، تنها در پی فهرست کردن اشتباهات نیست و سعی دارد بعد از شناسایی چرایی و چگونگی شکل گیری چنین سوگیری هایی، راهکارهایی برای اجتناب از آن ها و در نتیجه کارا تر شدن بازارهای مالی ارائه کند.

۲-۲-۷-۲ محدودیت های آربیتراژ :

در دهه ۱۹۷۰ رأس نظریه قیمت گذاری آربیتراژ (APT) را پایه گذاری کرد. مفهوم اساسی در APT ، قــانون وجود یک قیمت است. یعنی دو دارایی (سهمی) که در ریسک و بازدهی مشــابه اند، نمی توانند درقیمتهای متفاوت فروخته شوند. با این تعریف، قیمت گذاری نادرست ورقه بهادار به طریقی که سود بدون ریسک ایجاد کند، آربیتراژ نامیده می شود.

بر اساس نظریه قیمت گذاری آربیتراژی سرمایه گذاران را به دو دسته تقسیم می‌کنند: دسته اول معامله گران باهوش یا معامله گران نهایی یا منطقی هستند که توانایی جبران اشتباهات بسیاری از سرمایه گذاران را دارند و دسته دوم معامله گران عادی یا غیر منطقی هستند که اغلب مرتکب اشتباه در تصمیم گیری می‌شوند.

برای درک بهتر مفهوم آربیتراژ، مثالی می آوریم: فرض کنیم در بازار، برگه ای نسبت به قیمت پایه اش بالاتر قیمت گذاری شده و جانشین این برگه نیز در بازار در دسترس است. سرمایه گذاران منطقی از طریق فروش استقراضی برگه گرانتر و به طور هم¬زمان خرید برگه مشابه آن سهم، سود بدون ریسکی را کسب می‌کنند. به خاطر فعالیت رقابتی تعداد زیادی سرمایه گذار باهوش یا آربیتراژ کننده، دو قیمت به سمت یک قیمت واحد حرکت خواهند کرد و در حـالت تعادل، سهامی که بالاتر از ارزش پایه قیمت گذاری شده بود به قیمت پایه ای خود باز خواهد گشت. ‌بنابرین‏ از طریق فرایند آربیتراژ، تا زمانی که سهـم، جانشین نزدیکی داشته باشد، اثر معامله گران عادی حذف می شود.

آربیتراژ به خاطر اینکه اثر آن موجب بازگشت قیمت‌ها به ارزش پایه و حفظ کارایی بازار می شود، نقش مهمی در تجزیه و تحلیل بازارهای اوراق بهادار ایفا می‌کند. یکی از یافته های اصلی رفتار مالی نظریه محدودیت آربیتراژ است. این نظریه نشان می‌دهد که اگر معامله گران عادی باعث انحراف هر دارایی از ارزش پایه اش شوند، معامله گران باهوش اغلب نمی توانند کاری بکنند زیرا به دلایل گوناگون اغلب فرصت های آربیــتراژی در بازارهای اوراق بهــادار در دنیای واقعی بشدت محدود می‌شوند. اول از همه اینکه بازارهای دنیای واقعی از حالــت آرمانی و کامل خود دور هستند. ناسازگاری های متعددی از قبیل: هزینه های معاملات، و نیز فقدان جانشین کامل یا مناسب برای بسیاری از اوراق بهادار، کار تکرار کامل هر دارایی را برای بازار بــشدت سخت می‌کنند. در این حالت نیروهای آربیتراژی با خطر اساسی مواجـه می‌شوند. به خاطر افق سرمایه گذاری کوتاه مدت و محدودیت های دیـگری که نیروهای آربیتراژی با آن مواجه اند، آربیتراژ تبدیل به یک فعالیت ریسک دار می شود و برای همین، احتمالاً نیروهای آربیتراژی انجام آن را به عهده نخواهند گرفت.

۲-۲-۸ تحلیل رفتار مالی سرمایه گذاران

در حوزه سرمایه گذاری و رفتار با پول، ما همواره آنقدر که تصور می‌کنیم معقول عمل نمی کنیم و دقیقاً به همین دلیل حوزه ای خاص از تحقیقات وجود دارد که در آن رفتار گاه عجیب افراد در این زمینه ها مورد بررسی قرار می گیرند. در ذیل به برخی از دلایل رفتار سرمایه گذاران در بازارهای مالی اشاره می شود.

● تردید درباره فرض عقلانیت

نظریه های اقتصاد عمدتاًً بر این مبنا تدوین می‌شوند که افراد به شکلی معقول رفتار می‌کنند و اطلاعات موجود در روند سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می‌گیرد. این فرض مبنای نظریه کارایی بازار است. اما تحقیقات نشان می‌دهد مدارکی وجود دارد که ثابت می‌کند رفتار معقول آنقدر که ما تصور می‌کنیم، فراگیر نیست. تحقیق درباره رفتار سرمایه گذاران بر نحوه تاثیر احساسات انسان ها بر روند تصمیم گیری آن ها تأکید دارد. خواندن نتایج این تحقیقات شما را متعجب خواهد کرد.

● واقعیت ها

در سال ۲۰۰۱ یکی از شرکت های تحقیقات خدمات مالی تحقیقی را تحت عنوان «تحلیل کمی رفتار سرمایه گذار» منتشر کرد که در آن آمده است سرمایه گذاران معمولاً سود متوسط بازار سرمایه را کسب نمی کنند. طی ۱۷ سال منتهی به دسامبر سال ۲۰۰۰، ۵۰۰ شرکت شاخص استاندارد اند پورز (S&P) سالانه ۲۹/۱۶ درصد سود کسب کردند در حالی که متوسط سود سرمایه گذاران معمولی برای همان دوره زمانی ۳۲/۵ بود که اختلافی ۹ درصدی را نشان می‌دهد. اکنون این پرسش مطرح است که چرا چنین تفاوت هایی مشاهده می شود. در پاسخ ‌به این پرسش چند توضیح وجود دارد.

● نظریه تاسف

موضوع ترس از تاسف یا به طور ساده تاسف، واکنش احساسی سرمایه گذاران هنگامی است که متوجه می شود در تصمیم گیری خود اشتباه کرده‌اند. هنگامی که موضوع فروش یک سهام پیش می‌آید، سرمایه گذاران همواره از لحاظ احساسی تحت تاثیر مثبتی هستند که با آن این سهام را خریده اند. اگر قیمت پایین تر آمده باشد از فروش اجتناب می‌کنند تا ضرر نکنند و دچار تاسف نشوند. همه ما از اشتباه کردن اجتناب می‌کنیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...