سازمان مجموعه ای است از عوامل انسانی، فنی، ساختاری، فرهنگی و دیگر عناصر محیطی که در راستای تحقق مجموعه هدف های از پیش تعیین شده و مشترک در تعاملند. مجموعه دست آورد های علمی نشان می‌دهند از ساده ترین لوازم گرفته تا پیشرفته ترین فناوری های پیچید، محصول خلاقیت و نوآوری انسان هایی است که طی سال های متمادی بر اساس دانش و ارتقا فکری خلق شده است ‌بنابرین‏ پایه اصلی ثروت هر سازمان را منابع انسانی تشکیل می‌دهد که از آن به عنوان عامل اصلی و پایه یاد می شود. نقش منابع انسانی نه تنها در سطح سازمانی بلکه به صورت کلی از سطح یک واحد کوچک اقتصادی تا سطح ملی ارتقا و گسترش پیدا ‌کرده‌است.

توجه به نیروی انسانی به عنوان زیربنای تولید و ارائه خدمات در سازمان ها یکی از راه کارهای اساسی در افزایش کارایی و بهره وری سازمان به شمار می رود.

طی دهه های اخیر توجه روز افزون به چگونگی افزایش رقابت پذیری و سود دهی از طریق بهبود کارایی، به بحث انگیزترین موضوع در سازمان ها شده است. بسیاری از محققان اذعان دارند، علی رغم این حقیقت که کارایی یکی از حیاتی ترین عوامل تاثیر گذار بر فعالیت های کسب و کار و رقابت پذیری شناخته شده است، مهم ترین اولویت سازمان ها نیست و آنهایی که بر فرآیندهای تولید تاثیر دارند، آن را به دست فراموشی سپرده اند (موتانی وکومار[۹]، ۱۹۹۵).

مشکل اساسی برای یافتن اثر بخش ترین راهکار بهبود کارایی، عدم وجود دانش کافی در این زمینه و فهم دقیق و مشترک از مفهوم کارایی است. به گونه ای که تعداد بسیار زیادی از افرادی که این مفهوم را به کار می‌برند، و حتی کسانی که همه روزه درباره بهبود بهره وری، کارایی و اثر بخشی سازمان خود تصمیم گیری می‌کنند، معنای دقیق آن را نمی دانند و اغلب از آن به جای مفاهیم دیگری همچون عملکرد، سود دهی و اثربخشی استفاده می‌کنند. تانژن[۱۰] معتقد است این امر موجب نادیده گرفته شدن کارایی و یا حتی انجام اقداماتی برخلاف آن می شود (تانژن، ۲۰۰۲).

۲-۲- تعریف و تاریخچه بهره وری

واژه بهره وری اولین بار به وسیله کنه[۱۱] در سال ۱۷۶۶ در یک مجله کشاورزی استفاده شد. او آن زمان تا کنون، از این لغت تعاریف و تعابیر گوناگونی در سطوح مختلف به ویژه در سیستم های اقتصادی ارائه شده است. بهبود بهره وری برای هر سازمان انتفاعی از اهمیت خاصی برخوردار است، به طوری که بهره وری بیانگر تبدیل مؤثر و کارای منابع به محصولات قابل فروش (عرصه به بازار) و در نتیجه سود آوری سازمان می‌باشد. از این رو تلاش های زیادی در جهت درک مفهوم بهره وری توسط محققان متعددی صورت گرفته است و نتیجه آن تعاریف متعددی از بهره وری است، وی معتقد است بسیاری از تعاریف بهره وری تشابهات ذاتی با یکدیگر دارند، ‌به این معنا که به نظر می‌رسد محتوای اصلی تمامی آن ها مشابه است (انشاسی و همکاران[۱۲]، ۲۰۰۷).

به طور کلی تعاریف مختلفی که تا کنون از واژه بهره وری ارائه شده است را می توان در دو دسته عمده قرار داد. تعاریف لغوی و تعاریف ریاضی. هدف تعاریف لغوی بهره وری، توضیح مفهوم آن است. به عبارت دیگر مفهوم بهره وری با بهره گیری از لغات دیگری همچون کارایی، اثر بخشی، و کیفیت تشریح می‌گردد. تعاریف لغوی مفید هستند، چرا که می‌توانند معیاری را برای ایجاد دیدگاهی مشترک از اهداف سازمان به وجود آورند. آن ها همچنین می‌توانند برای تعیین و توضیح اهداف راهبردی سازمان مورد استفاده قرار گیرند (تانژن، ۲۰۰۵).

هدف از ارائه تعاریف ریاضی، سنجش عملکرد و بهبود بهره وری (و نه توضیح آن) است. مسلماً تعاریف ریاضی، تمامی ویژگی های مفهوم بهره وری را در بر نمی گیرند چرا که به هنگام تبدیل تعریف لغوی به رابطه ریاضی تنها بعضی از معانی واقعی بهره وری و نه همه آن نشان داده می شود. به همین دلیل اختلاف نظرهایی در این زمینه وجود دارد. برومن[۱۳] بیان می‌کند برای آنکه بتوان ویژگی های یک تعریف ریاضی را ارزیابی کرد، بایستی مشخص باشد که این رابطه ریاضی با بهره گرفتن از کدامیک از تعاریف مفهومی به دست آمده است.

واژه بهره وری امروزه یکی از رایج ترین لغات به شمار می رود و در کمتر بحثی است که کاربرد نداشته باشد. همان گونه که بیان شد، نخستین بار لغت بهره وری در مقاله ای توسط فردی به نام کنه در سال ۱۷۶۶ میلادی ظاهر شد. بیش از یک قرن بعد، در سال ۱۸۸۳ لیتره[۱۴] بهره وری را قدرت و توان تولید کردن تعریف کرد (جمالی، ۱۳۷۷).

در اوایل قرن بیستم برای اولین بار به رابطه بین نهاده و ستاده در تعریف بهره وری اشاره شد. بدین ترتیب که در سال ۱۹۰۰ فردی به نام ارلی[۱۵] بهره وری را ارتباط بین بازده و وسایل به کار رفته برای تولید این بازده تعریف کرد. در سال ۱۹۵۰ سازمان همکاری اقتصادی اروپا[۱۶] بهره وری را خارج قسمت بازده به یکی از عوامل تولید تعریف کرد (خاکی، ۱۳۸۴).

فابریکانت[۱۷] در سال ۱۹۶۲ بهره وری را نسبت خروجی به ورودی می‌داند. کندریک و کریمر[۱۸]در سال ۱۹۶۵ تعریف تخصصی و عملکردی از بهره وری جزئی، بهره وری عوامل کلی، و بهره وری کل را ارائه دادند. سیگل[۱۹] در سال ۱۹۷۹ بهره وری خانواده ای از نسبت های خروجی ها به ورودی ها تعریف کرد. سومانت[۲۰] در سال ۱۹۷۹ بهره وری کل را نسبت خروجی قابل لمس به ورودی قابل لمس می‌داند. ایسترفیلد[۲۱] بیان داشت که بهره وری عبارت است از نسبت بازده سیستم تولیدی به مقداری که از یک یا چند عامل تولید به کار گرفته شده است. استاینر[۲۲] بهره وری را معیار عملکرد و یا قدرت و توان موجود در تولید کالا یا خدمت معین، تعریف می‌کند (خاکی، ۱۳۸۶).

سازمان بین‌المللی کار[۲۳] با عنایت به چهار عامل اصلی تولید، بهره وری را نسبت ستاده به یکی از عوامل تولید (زمین، سرمایه، نیروی کار و مدیریت) تعریف می‌کند. آژانس بهره وری اروپا [۲۴] بهره وری را در درجه اول یک دیدگاه فکری می‌داند که همواره سعی دارد آنچه را که در حال حاضر موجود است، بهبود بخشد و سپس بهره وری را مستلزم آن می‌داند که به طور پیوسته تلاش هایی به منظور به کارگیری نظریه ها و شیوه های جدید، انجام پذیرد در واقع بهره وری را ایمان راسخ به پیشرفت انسان ها بیان می‌کند (احمدی، ۱۳۸۱).

چو[۲۵] در سال ۱۹۸۸ بهره وری را تعداد خروجی تقسیم بر تعداد ورودی تعریف کرد. فیشر[۲۶] در سال ۱۹۹۰ بهره وری را کل درآمد تقسیم بر (هزینه + سود هدف)، و آسپن و همکاران[۲۷] در سال ۱۹۹۱ بهره وری را ارزش افزوده تقسیم بر ورودی عوامل تولید تعریف کردند. مرکز بهره وری ژاپن[۲۸] در سال ۱۹۹۱ بیان داشت که بهره وری عبارت است از آنچه انسان می‌تواند با مواد خام، سرمایه و فناوری به دست آورد. اساسا یک رفتار فردی است. نگرشی است که باید به طور مستمر خود و آنچه پیرامون ما قرار دارد را بهبود بخشیم (تانژن، ۲۰۰۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...